در طول تاریخ هوانوردی، جرائم بسیاری در داخل هواپیمای در حال پرواز و علیه چنین هواپیمایی رخ داده و مسافران را به وحشت انداخته و یا خطری جدی برای هواپیما محسوب شده است.در این خصوص میتوان به قضیه کردوا اشاره کرد که در دوم اوت 1984 در شرکت هواپیمای امریکن اتفاق افتاد. هواپیما با 60 نفر مسافر و کادر پروازی به هوا بلند شد. آقایان کردوا و سان تانو دو مسافری بودند که مقداری زیادی عرق نیشکر به همراه داشتند که تعدادی ازبطریها را با خود به داخل هواپیما برده و در طول پرواز مشغول نوشیدن بودند. یک و نیم ساعت از پرواز گذشته و در حالی که هواپیما بر فراز آبهای آزاد در حال پرواز بود، دو مسافر مزبور در مورد ناپدید شدن یکی از بطریهابه جر و بحث پرداختند. تلاش برای آرام کردن آنها فایدهای نداشت و آن دو با هم درگیر شدند. مسافران دیگر هواپیما از جای خود بلند شده و دور آنها جمع شدند. هواپیما که به طور خودکار هدایت میشد تعادل را از دست داد و خلبان تلاش کرد کنترل هواپیما را بدست گیرد و وقتی متوجه درگیری شد جایش را به کمک خلبان داد و خودش سعی کرد برای بازگرداندن وضعیت به حالت عادی، مسافران را به آرامش دعوت کند اما آقای کردوا به خلبان حمله و او را مورد ضرب و جرح قرار داد. هر دو مسافر خاطی مورد تعقیب قرار گرفتند ولی آقای سان تاتو در همان مراحل بدوی تبرئه گردید.
اتهام وارده به آقای کردوا در دادگاه بخش نیویرگ مورد رسیدگی قرار گرفت و قاضی به ارتکاب جرم توسط وی اذعان کرد ولی اعلام کرد طبق قوانین دریایی و نظامی ایالات متحده نمیتوان وی را تحت پیگرد قرار داد زیرا این قوانین به جرائم ارتکابی در کشتی مربوط هستند و این صلاحیت را به دادگاه می دهند که اگر جرمی در کشتی در آبهای آزاد به وقوع بپیوندد رسیدگی کنند ولی نمیتوان این صلاحیت را به جرائم ارتکابی در هواپیما در آبهای آزاد تسری داد. دادگاه علیرغم اینکه آقای کردوا را مجرم میدانست ولی به دلیل عدم وجود قانونی که وی را مجازات کند، دستور آزادی وی را صادر کرد. در پاسخ به اعتراضات و انتقادات داخلی و خارجی، کنگره آمریکا، با اصلاح قانون دریایی، آن را به جرائم ارتکابی در هواپیمای در حال پرواز در فضای آبهای آزاد هم قابل اجرا دانست. مشابه همین قضیه در مورد هواپیماهای دیگر کشورها هم اتفاق افتاده است. لازم بود مقرراتی در سطح بین المللی وجود داشته باشد تا تکلیف این گونه جرائم را روشن نماید.
جرایم علیه هواپیما، به جهت خطری که ممکن است به امنیت آن وارد کنند، پس از جنگ دوم جهانی مورد بحث مجامع بین المللی قرارگرفت. در حقیقت، آنچه دولتها را وادار به اتخاذ راه حلهایی برای پیشگیری از این نوع جرایم نمود، آثار زیانبار آنها و سلب اعتماد مردم به این وسیله سریع السیر بود.
در خصوص جرایم مرتبط با هواپیما، دو دسته جرایم مطرح میشوند. اول، جرایمی که در داخل هواپیما اتفاق میافتند و هواپیما و یا مسافران هواپیما را تحت تأثیر قرار می دهند؛ به عنوان مثال، مسافری ممکن است مسافر دیگری را مورد ضرب و جرح قرار دهد. دوم، جرایمی که علیه هواپیما ارتکاب مییابند؛ مثلاً ممکن است شخصی در هواپیما بمبگذاری کند، به آن حمله کند و یا به طریقی تأسیسات یا سرویسهای هوانوردی را از بین ببرد.بارزترین نوع از این دسته جرایم، هواپیما ربایی است که فرد یا افرادی مسلح خود را به داخل کابین خلبان و محل استقرار خدمه رسانده و با توسل به زور، اختیار هواپیما را در دست میگیرند.کنفرانسهای متعددی در این زمینه بخصوص در توکیو، لاهه، مونترال و پکن برگزار گردید. در این کنفرانسها برای مبارزه با جرایم ارتکابی در هواپیما، علیه آن و نیز علیه تأسیسات هواپیمایی، چهار معاهده به تصویب رسیده است. این معاهدات عبارتند از :
- معاهده 1963 توکیو در مورد جرایم و برخی اعمال ارتکابی دیگر در هواپیما.
- معاهده 1970 لاهه راجع به جلوگیری از تصرف غیرقانونی هواپیما و پروتکل اصلاحی آن که در سال 2010 میلادی در پکن به امضا رسیده است.
- معاهده 1971 مونترال در خصوص اعمال غیرقانونی علیه امنیت هواپیمایی کشوری و پروتکل جلوگیری از اعمال غیرقانونی خشونت آمیز در فرودگاههایی که در خدمت هواپیمایی کشوری بین المللی میباشند که در مونترال در سال 1988 منعقد شده است.
- معاهده 2010 پکن در خصوص جلوگیری از اعمال غیرقانونی علیه پروازهای بین المللی هواپیمایی کشوری.
معاهدات فوقالذکر در خصوص جرایم مرتبط با هواپیما ذیلاً مورد بررسی قرار میگیرند.
. USA v. Cordova and Santano, US District Court, Eastern District of New York, 17 March 1950; United States Aviation Reports 1 (1950).
. American Airline.
. منظور از «مخاطرات هواپیمایی» در این بخش جرایم ارتکابی در هواپیما، علیه آن و نیز تأسیسات هواپیمایی است.
. Convention on offenses and Certain Other Acts Committed on Board Aircraft, done Sept 14, 1963, 20U.S.T. 2941, 704 U.N.T.S.219 (entered into force Dec. 4. 1969).
. Convention for The Suppression of Unlawful Seizure of Aircraft, op,cit.
. Convention for the Suppression of Unlawful Acts Against the Safety of Civil Aviation, Sept. 23, 1971, 24 U.S.T. 565, 974 U.N.T.S.177.
اولین تلاش برای مقابله با جرایم هواپیمایی، تصویب معاهده 1963 توکیو در خصوص جرایم و برخی تخلفات ارتکابی دیگر در داخل هواپیما بود. در آن سال، کنفرانس بین المللی دولتها، به منظور جلوگیری از ارتکاب عمل مجرمانه علیه امنیت پروازها، معاهده مزبور را تدوین نمود. این معاهده در سال 1969 به مرحله اجرا درآمده و اکنون (نوامبر 2013) 185 کشور عضو آن هستند. مجلس شورای ملی وقت ایران در تاریخ 21 اردیبهشت 1355 آن را تصویب کرد.
مقررات معاهده مزبور در موارد ذیل اجرا میگردد:
الف) در مورد اعمالی که در قوانین کشورها جرم محسوب می شود. در این مورد میتوان فرض کرد که مسافری در داخل یک هواپیمای در حال پرواز، خساراتی به هواپیما وارد کند یا حتی فرد دیگری را مورد ضرب و جرح قرار دهد و یا اقدام به سرقت محتویات کیف مسافر دیگری نماید.
ب) در مورد اعمالی که صرف نظر از جرم بودن یا نبودن آنها، ایمنی هواپیما و سرنشینان و اموال داخل آن را به مخاطره اندازد و یا نظم و آرامش داخل هواپیما را مختل نماید. یعنی اگر عملی مطابق قوانین جزایی کشورها جرم نباشد ولی به عللی امنیت هواپیما یا مسافران را به خطر اندازد، باید جرم تلقی و رسیدگی شود. مثلاً ممکن است شخصی در داخل هواپیما با ایجاد هیاهو، آرامش مسافران را از بین ببرد. هر چند ایجاد هیاهو ممکن است در کشوری که صلاحیت رسیدگی به موضوع را دارد جرم نباشد ولی چون در نظم داخل هواپیما اختلال ایجاد می کند، باید جرم تلقی و فرد خاطی محاکمه شود. این معاهده در مورد هواپیماهایی که برای مقاصد نظامی، گمرکی، یا پلیسی به کار میروند، اجرا نمیگردد.
معاهده 1963 توکیو، قوانین داخلی کشورها در خصوص صلاحیت دادگاهها را به رسمیت شناخته است. به موجب ماده (3) آن، این معاهده به هیچ یک ازصلاحیتهای جزائی که به موجب قوانین داخلی کشورها اعمال میگردد خللی وارد نمیکند. مطابق ماده 4 معاهده، دولت ثبت کننده هواپیما برای رسیدگی به جرایم و اعمال ارتکابی در هواپیما صالح است. دولتهای متعاهد غیر از ثبت کننده هواپیما در موارد ذیل میتوانند صلاحیت جزایی خود را در مورد جرمی که در داخل هواپیمایی ارتکاب یافته است، اعمال نمایند:
الف- جرم در سرزمین آن دولت آثاری به وجود آورد؛
ب- مجرم یا مجنی علیه یکی از اتباع یا مقیمان دایمی آن دولت باشند؛
ج- جرم ارتکابی امنیت آن دولت را به مخاطره اندازد؛
د- جرم ارتکابی قواعد و قررات مربوط به پرواز یا مانور هواپیما را نقض نماید؛
هـ- اعمال صلاحیت برای رعایت تعهدات ناشی از یک موافقت نامه بین المللی ضروری باشد.
با ملحوظ داشتن صلاحیت دولتهای مذکور و به جز در مواردی که ایمنی هواپیما، سرنشینان و محمولات آن ایجاب کند، هیچیک از مقررات این کنوانسیون به نحوی تفسیر نخواهد شد که به منزله اجازه یا تکلیف به انجام اقداماتی در مورد تخلف از قوانین جزائی ناظر بر جرائم سیاسی و یا بزههای مبتنی بر تبعیض و یا مذهبی،تلقی گردد.
. ماده 1 معاهده 1963 توکیو.
به این ترتیب یکی از عواملی که در تمام ابعاد زندگی اعم از جنبه های انسانی، اجتماعی و سازمانی، جایگاه خاصی برخوردار است، مبحث عدالت سازمانی است. عدالت سازمانی به عنوان یکی از عوامل مهم برای کارآمدی و تأثیر گذار بودن در سازمان شناخته شده ( ساماد،2006: 213) و بیانگر نقش انصاف و عدالت در ملاحظات یک سازمان است ( فورتین و فلنز،2008). و اینکه تا چه اندازه در یک محیط کاری با افراد با انصاف رفتار می شود (هیپونیمی و همکاران،2007). ادراک کارکنان از برابری و چگونگی برخورد منصفانه می تواند سایر متغیرهای مرتبط در کار را تحت تأثیر قرار دهد ( دی کونیک، 2010: 1350) افراد یک سازمان تجارب کارشان را از لحاظ اینکه عادلانه هستند یا نه و از نظر اینکه آیا سازمان ها به عنوان یک فرد به آنها توجه می کنند یا نه، ارزیابی می کنند. اگر کارمندان سازمان یک تصمیم را عادلانه در نظر گیرند، به احتمال زیاد با اعتماد بالاتر، رضایت شغلی بهتر تقابل به مثل می کنند و در رفتارهای مربوط به نقششان درگیر می شوند (فیسچر،2006). عدالت سازمانی شامل سه جزء متفاوت از عدالت: یعنی عدالت توزیعی، عدالت رویه ای و عدالت مراوده ای یا تعاملی مطرح شده است(الامین و ناصر، 2011: 38؛ آرایی، 2004: 11؛ سیدجوادین و همکاران، 1387: 71).
عامل دیگر که در سال های اخیر توجه محققین را به خود جلب کرده است اعتماد سازمانی است. اعتماد با اعمال یک فرد بروز می کند و انعکاسی است از باورها و تعهد ها. اعتماد درکی است دو جانبه مبنی بر اینکه سوء استفاده ای صورت نگیرد و ارتباط محرمانه و ایمن باشد (آریف و فوربیس،2011). اعتماد سازمانی مبنای همه ی تعامل های انسانی است و بر این اساس شالوده ی فرهنگ سازمانی پی ریزی می گردد (بودنارزوک،2007). یکی از مسائل و مشکلات سازمان های امروزی، کمبود اعتماد بین کارکنان و مدیران است. در سازمان های ما به خصوص، سازمان های دولتی، شکاف قابل توجهی بین کارکنان و مدیریت و خواسته های این دو وجود دارد در نتیجه این شکاف، تصمیمات معمولا با مشکلات اجرایی رو به رو می شوند زیرا کارکنان در اجرای تصمیمات سرسختی نشان می دهند و در مقابل مدیران نیز به کارکنان اعتماد نمی کنند و آن ها را در جریان تصمیم گیری مشارکت نمی دهند و اینها همه باعث ایجاد فضای بی اعتمادی در سازمان می شود (خنیفر، مقیمی، جندقی و زروندی، 1388: 4). نتیجه ی بی اعتمادی، پدید آمدن رفتارهایی مانند شایعه پراکنی، تضاد، سیاسی کاری و کم کاری در سازمان خواهد بود که انرژی بالایی از سازمان گرفته و هزینه ها را افزایش می دهد. در چنین سازمانی صحبت از مباحثی مانند خود مدیریتی، خود کنترلی، همکاری، بروز خلاقیت بی فایده است ( الونن و همکاران، 2008 :161). در این پژوهش منظور از اعتماد، اعتماد درون سازمانی است که به سه بعد اعتماد جانبی، اعتماد عمودیو اعتماد نهادی طبقه بندی شده است.
به زعم صاحبنظران تغییرات و پویایی های مستمر محیطی ضرورت کیفیت نظام کار را بری کارکنان بیشتر ساخته است. کیفیت زندگی کاری یکی از جالب ترین روش های ایجاد انگیزه و راهگشای مهم در طراحی و غنیسازی شغلی است که ریشه آن در نگرش کارکنان و مدیران به انگیزش است که امروزه یکی از مهمترین موضوعات در باب جامعه شناسی کار و شغل و مدیریت منابع انسانی سازمان هاست که توجه روز افزون ویژه ای را می طلبد. کیفیت زندگی کاری شامل کلیه اقداماتی است که برای حفظ و صیانت جسم و روح کارکنان به عمل می آید و موجبات رضایت و خرسندی آنان را فراهم میآورد(شهبازی، واعظی، ثنایی پور، 1388؛7 ). والتون (1973) برنامه ها و مؤلفه های کیفیت زندگی کاری را در هشت گروه طبقه بندی کرده است: پرداخت منصفانه و کافی، محیط کار ایمن و بهداشتی، تأمین فرصت رشد و امنیت مداوم ، قانون گرایی در سازمان کار، وابستگی اجتماعی زندگی کاری، فضای کلی زندگی، یکپارچگی و انسجام اجتماعی در سازمان کار، توسعه قابلیت های انسانی ( میر کمالی و نارنجی ثانی، 1387؛ شهبازی و همکاران، 1388).
دانشگاه ها به عنوان رکن اساسی توسعه هر جامعه، شالوده پویایی محسوب می شوند. در نتیجه جامعه آماری انتخاب شده دانشگاه رازی کرمانشاه است، و علت این انتخاب بر دو اساس استوار است اول با توجه به اینکه دانشگاه ها منشاء همه تحولات اساسی جامعه از جمله اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است و عنصر اساسی و بسیار تأثیرگذار در این فرایند نیروی منابع انسانی میباشند. بنابراین شایسته است با نگاه ویژهای، به مسائل کارکنان نگریسته شود. لزوم توجه به محیط کاری کارکنان یکی از وظایف مسئولان مراکز آموزش عالی است. علت دیگر بر این باور استوار بود که اگر دانشگاه ها بخواهند در راستای انتظارات جامعه و رسیدن اهداف خود به طور اثربخش حرکت کنند نیازمند نیروی انسانی توانمند می باشند و این مهم در پرتو توجه به محیط کاری مناسب و توجه به فرایند مسیر شغلی نیروی انسانی می تواند محقق شود. همچنین طی بررسی های اولیه و مصاحبه هایی که با کارکنان دانشگاه صورت گرفت عوامل و شرایط محیطی کار و مسائل مربوط به زندگی سازمانی را به عنوان دلیل بر سرعت و عملکرد پایین از سوی کارکنان مطرح کردند. این در حالی است که در بسیاری از تحقیقات انجام شده کیفیت زندگی کاری به مثابه عامل اصلی و موثر بر افزایش بازدهی و عملکرد نیروی انسانی مورد بررسی قرار گرفته است و مطالعات صورت گرفته در این خصوص به اهمیت بررسی عوامل اثرگذار بر این مفهوم تاکید کرده اند به همین جهت بررسی رابطه عدالت سازمانی ادراک شده و اعتمادسازمانی با کیفیت زندگی کاری موضع این تحقیق قرار گرفت، چرا که شناسایی عوامل اثر گذار بر کیفیت زندگی کاری در راستای مطالعات سازمانی می تواند گامی موثر واقع شود تا شناخت و دانش نظری و تجریی در این خصوص فراهم گردد. لذا این پژوهش در صدد آن است که به شیوه ی علمی به سوال زیر پاسخ دهد:
آیا بین عدالت سازمانی ادراک شده و اعتماد سازمانی با کیفیت زندگی کاری در دانشگاه رازی از دید گاه کارکنان رابطه وجود دارد؟
براساس نظریه نیهوف و مورمن (1993) در زمینه عدالت سازمانی ادراک شده و نظریه الونن و همکاران (2008) در زمینه اعتماد سازمانی و نظریه والتون (1973) در رابطه با کیفیت زندگی کاری مدل مفهومی تحقیق ( شکل 1-1) به شرح زیر می باشد.
3-1. اهمیت و ضرورت انجام پژوهش:
تمامی تلاشهای بشر در سازمانها در نهایت رسیدن به یک عملکرد عالی است و در این راه عوامل متفاوتی دخیل هستند که یکی از مهمترین آنها عامل انسانی است. توجه به کارکنان به عنوان بزرگترین و مهمترین سرمایه و دارایی پدیدهای است که در دو دهه اخیر رشد فراوان داشته است. این جنبش نیز مانند شماری دیگر از جنبشهای کارآمد مدیریت سودمندی و کاربری بالایی دارد و هم اکنون در سراسر کشورهای صنعتی و پیشرفته جهان نفوذ کرده و مبانی و اصول کار با کارکنان را دچار تحولی شگرف ساخته است. روندی جدید که باعث اهمیت مدیریت منابع انسانی و پرداختن به آن در سازمان شده، نقش و رسالت این منبع استراتژیک به عنوان یکی از عوامل تامین کیفیت جامع و بهره وری در سازمانهای دولتی و بازرگانی و نهایتاً زیربنای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است (علیی و خدیوی، 1386). با بهبود وضعیت کیفیت زندگی کاری و همچنین ایجاد انگیزه برای پیشرفت در کارکنان دانشگاهها، آنان خواهند توانست در حوزههای تخصصی خودشان خلاقیت نشان دهند و بسیاری از مشکلات دانشگاهها و جامعه را حل و فصل نمایند. در دنیای امروز، سازمانها در وضعیت رقابت دائمی قرار دارند. شدت رقابت هر ساله افزایش مییابد و به طور پیوسته همه سازمانها برای بقا و بالندگی خود به ارتقای عملکرد سازمانی نیاز دارند (طالب زاده، 1392). و این یک عامل کلیدی جهت رشد و توسعه میباشد. اهمیت عدالت به عنوان مبنای اساسی و ضروری برای سنجش اثر بخشی سازمانی است. زیرا ادعا می شود که عدالت اولین عامل سلامتی مؤسسات اجتماعی به شمار می رود و منافع اقتصادی کارکنان را به بهترین شکل تأمین می کند ( سبحانی نژاد، یوز باشی و شاطری، 1389). بی عدالتی و توزیع غیر منصفانه ی دستاوردها و ستاده های سازمان، روحیه کارکنان را تضعیف می کند و روحیه ی تلاش و فعالیت آنها را تنزیل می دهد. همچنین، باعث کاهش عملکرد، تولید و تعهد به سازمان می شود (لئو و کوک، 2009: 162). همچنین امروزه اهمیت اعتماد در محیط های کاری به عنوان عامل اصلی بالقوه ای است که منجر به بهبود عملکرد سازمانی می شود. یکی از عوامل مهم در ثبات بلند مدت سازمان و اساس موفقیت در زندگی شخصی و روابط کاری است. در واقع همه ی روابط سازمانی بر مبنای اعتماد ایجاد می شود (فیتزوری،2007). وجود اعتماد سازمانی بر نحوه ی ارائه ی خدمات به کارکنان، جو سازمانی، کیفیت زندگی کاری، خشنودی شغلی و تعهد سازمانی مؤثر است (چاتوت،2007). بررسی ها نشان می دهد که اعتماد، اثرات درون فردی و بین فردی ایجاد کرده و روابط درون و برون سازمان را تحت تأثیر قرار می دهد ( خنیفر و زروندی، 1389).
برای اهمیت دادن به مساله کیفیت زندگی کاری و ایجاد انگیزه برای کارکنان، مطالعهی دقیقتر عدالت سازمانی ادراک شده و اعتمادسازمانی در میان کارکنان اجتناب ناپذیر است این مهم می تواند باعث افزایش عملکرد آنها در حوزه تخصصی خودشان میشود و این نیز در نهایت توان تولیدی جامعه را بالا میبرد و رفاه و توسعه همگانی را نیز در پی خواهد داشت.
4-1.اهداف پژوهش
هدف کلی
شناسایی رابطه بین عدالت سازمانی ادراک شده و اعتماد سازمانی با کیفیت زندگی کاری کارکنان دانشگاه رازی کرمانشاه در سال تحصیلی 93-92.
اهداف جزئی
5-1.سوالات پژوهشی
سؤال1) وضعیت عدالت سازمانی ادارک شده از دیدگاه کارکنان دانشگاه رازی کرمانشاه چگونه است؟
سؤال2) وضعیت اعتماد سازمانی از دیدگاه کارکنان دانشگاه رازی کرمانشاه چگونه است؟
سؤال3) وضعیت کیفیت زندگی کاری از دیدگاه کارکنان دانشگاه رازی کرمانشاه چگونه است؟
6-1. فرضیه های پژوهش
فرضیه اصلی: بین عدالت سازمانی ادراک شده و اعتماد سازمانی با کیفیت زندگی کاری کارکنان دانشگاه رازی کرمانشاه رابطه وجود دارد.
فرضیه های فرعی:
فرضیه 1) بین عدالت سازمانی ادراک شده با کیفیت زندگی کاری دانشگاه رازی کرمانشاه از دیدگاه کارکنان رابطه وجود دارد.
فرضیه 2) بین اعتماد سازمانی با کیفیت زندگی کاری دانشگاه رازی کرمانشاه از دیدگاه کارکنان رابطه وجود دارد.
فرضیه 3) مؤلفه های عدالت سازمانی، توان پیش بینی کیفیت زندگی کاری کارکنان دانشگاه رازی کرمانشاه را دارد.
فرضیه 4) مؤلفه های اعتماد سازمانی، توان پیش بینی کیفیت زندگی کاری کارکنان دانشگاه رازی کرمانشاه را دارند.
انسان به عنوان یکی از مخلوقات خداوند برای رسیدن به مقصود خود به راه ونقشه نیاز دارد و دین همان راه و نقشه ی رسیدن به هدف است . دین از ابعاد و مؤلفه های گوناگون و متعددی تشکیل شده است. به نظر(گلاک و استارک،1965 :20-19) در همه ادیان دنیا به رغم تفاوتهایی که در جزییات دارند، عرصه های مشترکی وجود دارد که دینداری در آنها متجلی می شود. این عرصه ها که می توان آنها را ابعاد مرکزی دینداری به حساب آورد. عبارتند از ابعاد شناختی(اعتقادی)، عاطفی، پیامد و مناسکی. اگر ابعاد دینداری مدل گلاک و استارک بر اسلام منطبق شود، مجموعه ای از باورها را که “اصول دین”خوانده می شوند می توان با باورهای دینی تطبیق داد(سراج زاده،1377). از طرف دیگر ، دقت در چهار بعد مذکور مبین آن است که با کمی اغماض می توان این چهار بعد را در بعد کلی نگرش و رفتار دینی جای داد. به این صورت که ابعاد شناختی(اعتقادی)، عاطفی و پیامدی که هر کدام به نوعی مبین طرز تلقی افراد نسبت به باورهای دینی، احساسات دینی و اثرات باورها و اعمال دینی بر زندگی آنان می باشد را بیانگر نگرش کلی انسانها در مورد دین تلقی نمود. بعد مناسکی یا اعمال دینی مشهود و مشخص نظیر نماز خواندن، شرکت در آیین های دینی، روزه گرفتن و…می باشد، بیانگر رفتار دینی افراد قلمداد می شود. باید توجه داشت رفتار دینی می تواند شامل نمونه های باطنی نظیر اخلاص، تفکر معنوی و انتقادی و نظایر آنها باشد که به علت تعداد زیاد و دشواری بسیار فراوان در سنجش آنها، از آنها صرف نظر شده است . افراد جامعه هر کدام نگرشها و رفتار های دینی خاص خود را دارند و از طرف دیگر، از آنجا که رفتار های دینی خاص می توانند متأثر از نگرش های دینی بخصوص باشند. لذا این احتمال می رود که با بهبود نگرشهای دینی یکی از مهم ترین اقشار جامعه یعنی دانشجویان دانشگاه که چند واحد درسی مرتبط با دروس دینی هم در دانشگاه می گذرانند بتوان موجبات بهبود رفتارهای دینی را در آنان فراهم ساخت. همچنین تفکر در معنای وسیع کلمه به معنای جستجوی شعور و آگاهی است. در ارتباط با تفکر دیدگاههای مختلف وجود دارد و متخصصین هر یک نظرات خاصی در مورد چگونگی آن ارائه داده اند. یکی از این دیدگاهها اشاره به این موضوع دارد که تفکر امری واحد نیست. زیرا دارای ابعاد، انواع و ماهیت های متفاوتی است و به شکل های مختلف بروز می کند. در این دیدگاه ابعاد و انواع تفکر دارای اهمیت است و به اجزاء مختلفی تقسیم می شود که عبارتنداز: تفکر شهودی، تفکر تحلیلی، تفکر منطقی، تفکر خلاق و تفکر انتقادی(مارینوز، رنگین، سومیورز و برنت،1986/1380).
با توجه به این که رشد تفکر انتقادی، که خود نوعی تفکر انتزاعی است(مارینوز ودیگران1380)، با آغاز دوران نوجوانی شروع می شود در فرایند رشد عقلانی دائماّ باورها و هدفها مورد تجدید نظر قرار می گیرد. بر این اساس یکی از ملزومات و پیش شرط های اساسی در دست یازیدن به شناخت مؤلفه ها ی دینی تفکر انتقادی است. فردی که سوالات دینی برایش پیش می آید و با پر سشگری در صدد دست یافتن پاسخ آن سوالات است و به جستجوی راه حل می پردازد. جستجوگری یعنی توانایی کشف و طرح مسأله، فرضیه سازی، گردآوری اطلاعات، توانایی تجزیه و تحلیل یافته ها و نتیجه گیری فرصتی است برای فرد تا به مجموعه ای روشن و نظم یافته و پایدار از ارزشها و هدفها دست یابد و به آن ارزشها و هدفها و باورهایی که خود انتخاب کرده است و رسیده است، متعهد گردد و گذر نسبتا موفقی از “است”به “باید”را رقم زند و خیر را از شرّ تمییز دهد و از این طریق زندگی خود را سازماندهی و هدایت کند. پرسشگری دینی فرصتی است که هر فرد، شاخص های مهم دینی خود را از نزدیک بیازماید و به صورت فعال و آگاهانه به جستجو و ارزیابی اطلاعات دینی بپردازد و از پذیرش پاسخ های قالبی بپرهیزد و کمتر مستعد جزمی بودن و پیشداوری گردد(باتسون،215:1985) و به نظام ارزشی ویژه با ایدئولوژی مشخص و به جهتگیری روشن دینی برسد. فردی که تفکر انتقادی دارد، می تواند با ارزیابی نظرات و باورهای مختلف و یافتن استدلال برای آنها، به پرسشهایی که وی را در دستیابی به مؤلفه های دینی کمک می کند، پاسخ گوید. از جمله پژوهش های انجام شده در ایران می توان به؛. جواد زاده شهشهانی( 1383) در پژوهشی تحت عنوان “تفکر انتقادی و دین دو عامل مهم در شکل گیری هویت و مقابله با بحرانهای روانی و اجتماعی” نشان داده شده است. افرادی که از مهارت تفکر انتقادی برخوردارند به هویت دینی ثبیت شده تری دست یافته اند همچنین در این پژوهش عملکرد مسلمانان (به خصوص افرادی که برای نوجوانان مرجع قدرت محسوب می شوند) و عوامل اجتماعی دیگری، مانند رسانه مانند (فیلم، ماهواره، اینترنت و…) در چگونگی شکل گیری هویت دینی نوجوانان تأثیر به سزایی دارد. صادقی(1388) در پژوهشی با عنوان”بررسی نگرش دینی (مثبت و منفی) بر تفکر انتقادی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی دماوند” به خوبی نشان داده که عقاید و شعائر مذهبی نقش مهمی در پیشگیری و کاهش مشکلات هیجانی و روانی بازی می کند و همچنین رابطه ی بین نگرش دینی مثبت و تفکر انتقادی ، نگرش دینی منفی و تفکر انتقادی و رابطه ی بین تفکر انتقادی پرداخته شده. جوادزاده شهشهانی(1385) در پژوهشی با عنوان”بررسی هویت دینی با تفکر انتقادی و رابطه ی این دو، در دانشجویان ساله( 22-20)” از یک سو وضعیت هویت دینی افراد و میزان بهره مندی آنها از مهارت تفکر انتقادی پرداخته همچنین در این تحلیل ها، عوامل دیگری که بر شکل گیری هویت دینی افراد و چگونگی رشد تفکر انتقادی در آنها مؤثر بوده شناسایی شد. و همچنین پژوهش های انجام شده مرتبط در خارج از کشور به؛ پژوهش برگین(1983) تحت عنوان”دینداری و سلامت روانی یک امر تحلیل و ارزیابی مجدد انتقادی”پرداخته است. تجزیه و تحلیل 24 بررسی در مورد رابطه بین دینداری و شخصیت هیچ تأییدی را که برای اینکه دینداری لزوماً با علم آسیب شناسی روانی مرتبط است آشکار نکرد اما آن همچنین فقط ارتباط نسبتاً مثبتی از دین را نشان داد، ارزیابی بهتر مفاهیم و روشهای دینداری نشان می دهند که دین پدیده چند بعدی است که دارای
جنبه های مثبت و منفی می باشد. پژوهش پاول، شهابی وتورزن(2003) در پژوهشی تحت عنوان”دین و معنویت”رابطه با سلامت جسمی”شواهد نشان می دهند که 9 فرضیه در ارتباط بین مذهب و معنویت، مرگ و میر، ناخوشی، ناتوانی و یا بهبودی از بیماری وجود دارد. در شرکت کنندگان در کلیسا کاهش درجه خطر مرگ و میر نیز وجود دارد محقق در این پژوهش از میان انواع تفکر که شامل تفکر انتقادی ، تفکر شهودی، تفکر تحلیلی، تفکر منطقی، تفکر خلاق و… می باشد را تفکر انتقادی را با مؤلفه های دینی (شناخت دینی، نگرش دینی ورفتار دینی) و ارتباط اینها را مورد بررسی گرفت.
اکنون با عنایت به نکات فوق، مسئله اساسی پژوهش حاضر” بررسی رابطه ی بین مؤلفه های دینی با تفکر انتقادی در بین دانشجویان مستقر در طرح جامع دانشگاه شاهد بوده است” . لذا این پژوهش درصدد پرداختن به این مسأله بود که آیا بین مؤلفه های دینی (شناخت دینی، نگرش دینی و رفتار دینی) با تفکر انتقادی ارتباطی وجود دارد؟
اهمیت و ضرورت تحقیق :
الف: جنبه نظری تحقیق:
ب: جنبه کاربردی تحقیق:
هدف های تحقیق :
هدف کلی :
هدف پژوهش حاضر”بررسی رابطه ی بین مؤلفه های دینی با تفکر انتقادی دربین دانشجویان مستقر در طرح جامع دانشگاه شاهد “می باشد.
هدف های جزئی:
الف)تعیین رابطه ی شناخت دینی با تفکر انتقادی در بین دانشجویان مستقر در طرح جامع دانشگاه شاهد.
ب) تعیین رابطه ی نگرش دینی با تفکر انتقادی در بین دانشجویان مستقر در طرح جامع دانشگاه شاهد.
ج) تعیین رابطه ی رفتاردینی با تفکر انتقادی در بین دانشجویان مستقر در طرح جامع دانشگاه شاهد.
سؤال های تحقیق:
1 .آیا بین شناخت دینی با تفکر انتقادی در بین دانشجویان مستقر در طرح جامع دانشگاه شاهد ارتباط وجود دارد؟
افراد در فضای آموزشی با سبکهای متنوع یادگیری حضور دارند که بدون شک بر فرآیند یادگیری تأثیرگذار است. همان طور که اثر انگشت هر فرد، خاص خودش است، سبک یادگیری نیز منحصر به خود فرد است. آگاهی از نمونه یادگیری فراگیران و شناسایی یادگیری ترجیحیشان باعث هدایت برنامه آموزشی در جهت آموزشی متناسب با ویژگیهای یادگیرندگان میشود. (آقابابایی، 1388) بنابراین هر برنامهریز درسی در جایگاه طراح آموزشی، بایستی به این عامل مؤثر در یادگیری توجه نماید و محتوایی را طراحی نماید که پاسخگوی سبکهای یادگیری متنوع فراگیر باشد. تحقیقات و نظریات متنوعی در این زمینه مطرح شدهاند و اکثرأ اهمیت سبک یادگیری را در افزایش رضایت و بالا بردن کیفیت آموزش عالی تأیید نمودهاند.
علاوه بر عامل سبک یادگیری، زمان نیز به عنوان یک کالای برگشت ناپذیر و غیرقابل خرید در طراحی و برنامهریزی درسی نقش اساسی دارد. اگر برنامهریز به عامل زمان در برنامهریزی و تدوین محتوا توجه نداشته باشد، منجر به نارضایتی فراگیر و عدم تحقق یادگیری خواهد شد و بالطبع اگر فراگیر در زمان یادگیری به عامل وقت و مدیریت آن توجه نداشته باشد باعث خواهد شد که از دیگر اهداف خود بازبماند.
لذا به دلیل اهمیت متغیرهای تحقیق بالاخص در محیطهای آموزشی و علاقه شخصی تحقیقگر، درصدد برآمد تا به بررسی وضعیت موجود سبک یادگیری و مدیریت زمان و رابطه آن در بین دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه باهنر کرمان بپردازد تا بدین وسیله با بررسی علمی این دو متغیر به کلیهی ذی نفعان آموزشی در جهت تسهیل یادگیری کارآمد کمک کند و میزان آگاهی و شناخت آنها را نسبت به این دو مولفه افزایش دهد.
1-1 بیان مسأله
در کشور ما، مسئولیت تربیت نیروهای متخصص برای ورود به بازار کار و گرداندن چرخهای اقتصادی، رشد و توسعه اجتماعی، فرهنگی به دانشگاهها و مؤسسات آموزشی واگذار شده است. وابسته بودن توسعه و بقای جامعه به آموزش از یک سو و وجود فضای رقابتی برای ورود به دانشگاهها ضرورت توجه به بالا بردن کیفیت آموزش و تحقق یادگیری اصیل و عمیق را ایجاب میکند.
برای آنکه آموزش و یادگیری به طور مؤثر صورت گیرد اولأ: برنامهریزان درسی در طراحی، تدوین و ساخت برنامه درسی
ثانیأ: مدرسین در فرآیند اجرا و ارزشیابی محتوای آموزشی
ثالثأ: فراگیران به عنوان جذب کننده و تولید کننده دانش
بایستی نسبت به وجود تفاوتهای فردی و اهمیت آن در تحقق یادگیری اثربخش آگاه شوند و متناسب با آنها فرآیند یادگیری را هدایت نمایند.
از جمله وجوه تفاوتهای فردی مورد توجه در نظامهای آموزشی “سبک یادگیری” است. منظور از سبک یادگیری روشی است که افراد اطلاعات را کسب، نگه داری و بازخوانی مینماید (فدلر و هنریکز،1995).
سبک یادگیری مانند اثر انگشت خاص هر فرد است. شناخت سبک یادگیری موجب میشود تا آموزش با سهولت بیشتر و به روش مناسبتری صورت گیرد. اگر برنامهریز درسی، مدرس، فراگیر و کلیه ذی نفعان آموزشی نسبت به سبکهای یادگیری آگاهی داشته باشند، میتوانند ضمن در نظر گرفتن آن زمینه یادگیری عمیق و اصیل را فراهم نمایند.
در کنار توجه به نوع سبک یادگیری، عامل زمان برای برنامهریزان درسی به عنوان یکی از عناصر برنامهریزی در تدوین محتوا، مدرسین در ارائه آموزش و فراگیران در یادگیری اهمیت دارد.
ممکن است هر فرد با سبک یادگیری خاص در چگونگی مدیریت زمان با دیگری تفاوت داشته باشد. لذا توجه به این گونه از تفاوتهای فردی در تحقق یادگیری اثربخش بیفایده نخواهد بود و میتواند در کوتاهترین زمان ممکن تحقق یادگیری کارآمد را فراهم نماید.
هرچند به نظر محقق در نظام آموزشی کشور ما با اعمال تمرکزگرایی در نظام آموزشی، ارزشیابی یکسان، استفاده از روشهای تدریس سنتی و غیره تاحدودی تفاوتهای فردی در نظرگرفته نمیشود.
2
اما به منظور ایجاد حساسیت در بین متخصصان تعلیم و تربیت و به ویژه برنامهریزان درسی بایستی بررسیهای تحقیقی در این زمینه صورت گیرد تا اهمیت آنها به صورت دقیق و علمی مشخص شود. لذا محقق بدین جهت اقدام به بررسی رابطهی سبک یادگیری به عنوان یکی از تفاوتهای افراد با مدیریت زمان به عنوان یکی از عناصر اصلی برنامهریزی درسی نمود تا گامی هرچند کوچک برداشته باشد.
در صورت وجود رابطه بین سبک یادگیری با مدیریت زمان بایستی همواره ذی تفعان آموزشی آن را در نظر گرفته و متناسب با زمینه تحقق یادگیری کارآمد را فراهم نمایند و در صورت عدم وجود رابطه بایستی میزان آگاهی و شناخت فراگیران را نسبت به انواع سبک یادگیری و چگونگی مدیریت زمان بالا برد تا به واسطه این خودشناسی، به تحقق یادگیری اصیل و عمیق کمک شود.
1-2. ضرورت و اهمیت انجام تحقیق
در باب ضرورت و اهمیت تحقیق به تفکیک متغیرها میتوان گفت:
1-2-1. سبک یادگیری
1- آگاهی از سبک یادگیری باعث تسهیل فرایند آموزش و یادگیری میشود.
۲- آگاهی از شیوههای یادگیری فراگیران به معلمان کمک میکند که به فراگیران متعددی پاسخگو باشند.
۳- به مدرسان اجازه میدهد که در هنگام ارتباط، پیامهای خود را از راههای مؤثرتری ارسال نمایند. به عبارت دیگر مدرسان با توجه به سبکهای یادگیری فراگیران، باید از روشهای مختلفی برای انتقال مطالب استفاده نمایند.
۴- اگر شیوه تدریس مدرس با سبک یادگیری فراگیر هماهنگ باشد، فراگیران رضایت بیشتری از آموزش خواهند داشت.
۵- هر فرد برای برخی از وظایف و مشاغل، نسبت به دیگران مناسبتر است. بنابراین با توجه به سبک یادگیری فرد میتوان مشاوره و توصیههایی درمورد رشته و آینده شغلی فرد به عمل آورد (رضایی و همکاران، ۱۳۸۸).
3
۶- سبک یادگیری میتواند در سازماندهی محیط آموزش، چگونگی تعامل معلمان با فراگیران و چگونگی یاددهی و یادگیری محتوا مورد استفاده قرار گیرد.
۷- آگاهی در مورد سبک یادگیری و اصلاح هوشیارانه آن، درک و شناخت مفهوم یادگیری، منجر به توسعه برنامه آموزشی و ارتقای کیفیت آموزش و توسعه تئوریهای یادگیری میشود (کریمی مونقی، ۱۳۸۸).
1-2-2. مدیریت زمان
1- دیدگاه بهتری نسبت به کارهای وابسته به یکدیگر و اولویتها بدست میآورند.
2- فرصتهای بیشتری برای خلاق بودن ایجاد میکند تا مبتکر باشند به جای آنکه منفعل باشند.
3- با فشارهای روحی و استرس دست و پنجه نرم کنند، آن را کاهش داده و از آن اجتناب میورزند.
4- اوقات فراغت بیشتری بدست آورند به عبارت دیگر وقت بیشتری برای مطالعه، خانواده….داشته باشند.
5- با ثبات قدم و به طور منظم به اهداف خود دست یابند و در نتیجه زندگی آنها معنادار و دارای سمت و سو شود (فتاح ناظم ،1387).
اهمیت و ضرورت انجام همزمان دو متغیر به نظر محقق منجر به تقویت پیشینه نظری تحقیق، آشنایی دانشجویان با انواع سبکهای یادگیری و اهمیت مدیریت زمان و جلب توجه برنامهریزان به اهمیت تفاوتهای فردی در تدوین برنامههای آموزشی خواهد شد.
1-3. اهداف تحقیق
1-3-1. هدف کلی تحقیق
هدف کلی این تحقیق بررسی رابطهی سبکهای یادگیری با مدیریت زمان در بین دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه شهید باهنر کرمان بوده است.
41-3-2. هدفهای جزئی (ویژه):
1- شناسایی رابطه بین انواع سبک های یادگیری ( انطباق یابنده، واگرا، جذب کننده، همگرا) با عامل های مدیریت زمان ( برنامه ریزی کوتاه مدت، برنامه ریزی بلندمدت، نگرش به زمان) بر حسب متغیرهای جمعیت شناختی سن، جنسیت و گرایش تحصیلی.
2- شناسایی سبکهای یادگیری دانشجویان و معناداری تفاوت آنها برحسب متغیرهای جمعیت شناختی سن، جنسیت و گرایش تحصیلی.
3- شناسایی وضعیت مدیریت زمان دانشجویان و معناداری تفاوت آنها برحسب متغیرهای جمعیت- شناختی سن، جنسیت و گرایش تحصیلی.
1-4. سوالهای تحقیق
1- آیا بین سبکهای یادگیری دانشجویان با مدیریت زمان رابطه معناداری وجود دارد؟
2- آیا بین سبکهای یادگیری دانشجویان به تفکیک گرایش تحصیلی آنها تفاوت معناداری وجود دارد؟
3- آیا بین سبکهای یادگیری دانشجویان به تفکیک سن آنها تفاوت معناداری وجود دارد؟
4- آیا بین سبکهای یادگیری دانشجویان به تفکیک جنسیت آنها تفاوت معناداری وجود دارد؟
5- آیا بین مدیریت زمان دانشجویان به تفکیک گرایش تحصیلی، سن و جنسیت آنها تفاوت معناداری وجود دارد؟
51-5. تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
1-5-1. تعاریف مفهومی
سبک یادگیری
سبک یادگیری به معنی راهای است که یک فرد برای اکتساب و پردازش اطلاعات اتخاذ میکند(کلب، 1984؛ به نقل از دینکول، 2011).
سبک همگرا: از ترکیب دو شیوه یادگیری مفهومسازی انتراعی و آزمایشگری فعال بدست میآید. افراد دارای این سبک در یافتن موارد استفاده عملی برای اندیشهها و نظریهها و همچنین در کارهای تخصصی و تکنولوژی موفقاند.
سبک واگرا: از ترکیب دو شیوه یادگیری تجربه عینی و مشاهده تأملی بدست میآید. افراد دارای این سبک در تخیل و تولید اندیشه و دیدن امور از زوایای مختلف قوی هستند.
سبک جذب کننده: از ترکیب دو شیوه یادگیری مفهوم سازی انتزاعی و مشاهده تأملی بدست میآید. افراد دارای این سبک در کسب و درک اطلاعات گسترده و تبدیل آن به صورتی خلاصه، دقیق و منطقی توانا هستند.
سبک انطباق یابنده: از ترکیب دو شیوه یادگیری تجربه عینی و آزمایشگری فعال بدست میآید. افراد دارای این سبک از تجارب دست اول میآموزند و از اجرای نقشه و درگیر شدن با اعمال چالش انگیز لذت میبرند.
6شیوه یادگیری تجربه عینی: مرحلهای از چرخهی یادگیری است که فرد از طریق تجارب ویژه ارتباط با مردم و حساسیت به احساسات افراد را یاد میگیرد.
شیوه یادگیری مشاهده تأملی: مرحلهای از چرخهی یادگیری است که فرد اندیشهها و موقعیتها را از دیدگاههای متفاوت درک میکند. به عینیت، حوصله و قضاوت دقیق متکی است، ولی الزامأ اقدامی انجام نمیدهد.
شیوه یادگیری مفهوم سازی انتزاعی: مرحلهای از چرخهی یادگیری است که فرد برای درک مسائل و موقعیتها، بیشتر از منطق و تفکر استفاده میکند تا احساس.
شیوه یادگیری آزمایشگری فعال: مرحلهای از چرخه ی یادگیری است که فرد صرفأ موقعیت را مشاهده نمیکند بلکه علاقهای واقعی و روی آورد فعالی به مسئله دارد. این مرحله توان فراهم آوری اسباب کار، ریسک و تأثیر پذیری در افراد و وقایع را در طول عمل شامل میشود(سیف، 1387).
مدیریت زمان
توجه به مدیریت زمان، مسئله جدیدی نیست، هیچ تعریف واحدی از مدیریت زمان وجود ندارد. میتوان آن را بدین صورت تعریف کرد که “تجزیه و تحلیل نحوه صرف زمان و اولویت بندی وظایف برای به حداکثر رساندن کارایی شخصی( مک کی، 1995؛ به نقل از مولایی، 1389).
مدیریت زمان، یعنی فرآیند تعیین نیازها، گزینش هدفها برای وصول به این نیازها، تعیین اولویتها و برنامهریزی تکالیف به منظور حصول به این اهداف است(درتاج،1392).
برنامه ریزی کوتاه مدت: به فعالیتهای مدیریت زمان در محدوده زمانی روزانه یا هفتگی اطلاق میشود.
نگرش زمانی: دربرگیرنده ادراکات و دیدگاههای فرد نسبت به زمان است و میزان اعتقاد فرد بر چگونگی صرف زمان را نشان میدهد
7
برنامه ریزی بلند مدت: به معنای داشتن اهداف بلندمدت و سازماندهی درست عادتهای کاری است( دارینی، 2011).
1-5-2. تعریف عملیاتی
سبک یادگیری:
منظور از سبک یادگیری نمره حاصل از پاسخگویی آزمودنی به سوالهای پرسشنامه سبک یادگیری کلب است.
سبک همگرا: نمرهای که فرد از پرسشنامه سبک یادگیری کلب در دو ربع مختصات شیوه یادگیری آزمایشگری فعال و مفهومسازی انتزاعی بدست میآورد.
سبک واگرا: نمرهای که فرد از پرسشنامه سبک یادگیری کلب در دو ربع مختصات شیوه یادگیری عینی و مشاهده تأملی کسب میکند.
سبک جذب کننده: نمرهای که فرد از پرسشنامه سبک یادگیری کلب در دو ربع محور مختصات شیوه یادگیری مفهومسازی انتزاعی و مشاهده تأملی کسب میکند.
سبک انطباق یابنده: نمرهای که فرد از پرسشنامه سبک یادگیری کلب در دو ربع محور مختصات شیوه یادگیری تجربه عینی و آزمایشگری فعال به دست میآورد.
شیوه یادگیری تجربه عینی : نمرهای که فرد از مجموع گزینههای اول 12 سؤال پرسشنامه سبک یادگیری کلب کسب میکند.
شیوه یادگیری مشاهده تأملی : نمرهای که فرد از مجموع گزینههای دوم 12 سؤال پرسشنامه سبک یادگیری کلب به دست میآورد.
8
شیوه یادگیری مفهوم سازی انتزاعی : نمرهای که فرد از مجموع گزینههای سوم 12 سؤال پرسشنامه سبک یادگیری کلب به دست میآورد.
شیوه یادگیری آزمایشگری فعال : نمرهای که فرد از مجموع گزینههای چهارم 12 سؤال پرسشنامه سبک یادگیری کلب، کسب میکند(ولیک چالی،1391).
مدیریت زمان:
منظور از مدیریت زمان، نمره حاصل از پاسخگویی آزمودنی به سؤالات پرسشنامه مدیریت زمان بریتون و تسر میباشد.
برنامهریزی کوتاه مدت: در این تحقیق، وضعیت برنامهریزی کوتاهمدت با استفاده از نمرات سؤالات (18-16-13-12-11-10-6) پرسشنامه مدیریت زمان که توسط افراد نمونه کسب میشود، برآورد شده است.
نگرش زمانی: در این تحقیق، وضعیت نگرش زمانی با استفاده از نمرات سؤالات (15-9-8-4-2) پرسشنامه مدیریت زمان که توسط افراد نمونه کسب میشود، برآورد شده است.
برنامهریزی بلندمدت: در این تحقیق، وضعیت برنامهریزی بلند مدت با استفاده از نمرات سؤالات (17-14-7-3-1) پرسشنامه مدیریت زمان که توسط افراد نمونه کسب میشود، برآورد شده است.
Kolb