قوانین حمایت از کودک در برابر آزار جسمی
به هر گونه رفتارها وعمل عمدی که منجر به صدمه جسمی به کودک گردد آزار جسمی گفته می شود. این آسیب ها شامل کتک زدن، گاز گرفتن ، سوزاندن، مجروح کردن، بریدن ، کبودی ها، شکستگی ها و … میشود.
والدین سرمشق و راهنمای اصلی کودکان هستند، وقتی این کودکان رفتار ناهنجاری را از آنها مشاهده کنند، آن را سرمشق خود قرار می دهند. مردم جامعه ما معتقد بر این امر هستند که مشکلات اقتصادی، چند شغله بودن و عدم توانایی در اداره زندگی ، افراد را کم حوصله کرده است و به همین خاطر ما شاهد نزاع های بی شمار خیابانی هستیم که بعضی از آن ها خواه و ناخواه منجر به حوادث ناگواری می شوند. در مقابل کارشناسان معتقدند اگر در این شرایط ابزارهای رسمی کنترل هم به سمت درگیری با مشکلات و کاهش اقتدار در رسیدگی به وظایف بروند، کنترل اجتماعی به تنهایی نمی تواند حداقل در کوتاه مدت مثمر ثمر باشد.
بنابراین در این خصوص آنچه که مهم به نظر می رسد حمله و رفتار آگاهانه و عمومی والدین مشمول آزار جسمی قرار می گیرد. حال غفلت و مسامحه والدین نسبت به کودک از شمول آزار جسمی خارج می باشد.
اولیای قانونی به پدر، جد پدری، وصی منصوب از طرف یکی از آنها و نیز به قیم هم گفته می شود. مراد از سرپرستان، زن و شوهری هستند که با توافق یکدیگر و به موجب قانون، کودکی را به سرپرستی پذیرفتهاند.
بنابراین در این مبحث به موارد آزار و اذیت جسمی به کودکان و اطفال خواهیم پرداخت. با توجه به این که کودک در این جهان حق حیات دارد بنابراین می بایست در برابر آزارهای جسمی که نسبت به وی از سوی والدین و یا دیگران صورت می گیرد حمایت های خاصی از سوی قانونگذار لحاظ گردد.
بدیهی است حمایت قانونگذار به دو صورت می باشد: حمایت افتراقی وحمایت غیرافتراقی منظور از حمایت افتراقی حمایتی است که قانونگذار با توجه به شرایط و وضعیت خاص قربانی یا آسیب دیده انجام میدهد.
منظور از حمایت غیرافتراقی این است که قانونگذار بدون توجه به وضعیت خاص آسیب دیده حمایت را انجام میدهد.
بنابراین در همین راستا می بایستی امنیت کودکان و نوجوانان تأمین گردد و مورد توجه متولیان نظام سیاست جنایی قرار گیرد. به همین دلیل بدون انجام اقدام های حمایتی افتراقی لازم برای کودکان بزه دیده، اجرای عدالت ممکن نخواهد بود. از جمله اقدام های حمایتی افتراقی می توان به استماع غیر علنی، محفوظ داشتن هویت بزه دیده و یا محفوظ ماندن شهود و یا ارائه ادله اثباتی از طریق ابزار الکترونیک اشاره کرد.
مبحث اول: قتل عمد
قصاص مجازاتی است که جانی به آن محکوم می شود و باید با جنایت او برابر باشد. بنابراین چنان چه جنایت به وسیله کودک ارتکاب یابد قتل عمد محسوب نشده بلکه خطای محض بوده (بند ب ماده 292 قانون مجازات اسلامی) و مرتکب که کودک می باشد قصاص نخواهد شد همچنین در مواردی که طفل و کودک توسط شخص بالغی، اکراه به ارتکاب قتل می شود، قانونگذار طفل را چه ممیز و چه غیر ممیز، از قصاص معاف دانسته بنابراین مطابق تبصره 1 ماده 375 قانون مجازات اسلامی اگر اکراه شونده طفل غیرممیز باشد فقط اکراه کننده را محکوم به قصاص دانسته و برابر تبصره 2 ماده 375 قانون مجازات اسلامی اگر اکراه شونده طفل ممیز باشد، عاقله طفل می بایست دیه مقتول را پرداخت نماید و طفل معاف از قصاص می باشد. چرا که طفل ممیز حسن و قبح عمل خویش را تشخیص می دهد. بنابراین آن چه که در بحث قتل عمد گفته شد می توان از اقدام های حمایتی افتراقی مقنن از کودک به شمار آورد.
برجسته ترین حمایت غیرافتراقی مقنن در ماده 290 قانون مجازات اسلامی اشاره شد، در بند الف وب ماده 290 قانون مجازات اسلامی اشاره شد قتل در موارد زیر عمدی است:
الف) هر گاه مرتکب با انجام کاری قصد ایراد جنایت بر فرد یا افرادی معین یا فرد یا افرادی غیرمعین از یک جمع را داشته باشد و در عمل نیز جنایت مقصود و یا نظیر آن …
ب)هر گاه مرتکب ، عمداً کاری انجام دهد که نوعاً موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن ، می گردد هر چند قصد ارتکاب آن جنایت و نظیر آن را نداشته باشد ولی آگاه و متوجه بوده که آن کار نوعاً موجب آن جنایت یا نظیر آن می شود.
- شامبیاتی، هوشنگ، بزهکاری اطفال و نوجوانان، تهران، انتشارات مجد، چاپ سوم،1391 ، صص 134-135
-اردبیلی، محمدعلی، حقوق جزای عمومی، تهران، انتشارات میزان، 1379، ص 182
فرم در حال بارگذاری ...