برای کسی که به عنوان “پژوهشگر”به عرصه سینما گام می گذارد، در نخستین گام، به هیچ روی بحث کیفیت فیلم مطرح نخواهد بود، چرا که هر اثر با هر کیفیتی، به عنوان یک محصول سینمایی، در کارنامه هنری یک فیلمساز مورد بررسی قرار می گیرد. در چنین عرصهای، هرگز بحث قبول یا رد یک اثر مطرح نمی شود، بلکه هدف اصلی پژوهشگر مورد نظر، تحلیل محتوایی اثر و برشمردن ویژگیها و معرفی و تبیین و شناخت نشانه های موجود در هر فیلم است.
هنگامی که دوسوسور(1910) در سوئیس و پیرس در آمریکا سخن از نشانه شناسی به میان آوردند، گمان نمی کردند که بنیان دانش تازهای را می گذارند که به فراسوی مرزهای زبان شناسی کشیده می شود و می تواند برای تحلیل “هر نظامی از نشانه ها” به کار آید. از این رو، نشانه شناسی راهی برای تحلیل فرهنگ یا “جهان ذهن” به تعبیر لاتمن (1990) درمعنای گسترده آن شد. رابطه فرهنگ و ارتباطات دوسویه است.به طوری که، فرهنگ بدون ارتباطات و ارتباطات بدون فرهنگ بی معناست. از این رو ارتباطات به شیوههای مختلف(کلامی،بصری،بدنی)،بدون نظامی از نشانهها امکانپذیر نخواهد بود. به تعبیر لاتمن (1990)حتی سازمان یافتگی ذهن به نوعی بدون نظامی از نشانه ها امکان ناپذیر است. بر اساس نشانه شناسی می توان گفت که نشانه ها همه جا هستند و هر چیزی (کلمه، تصویر،صدا و غیاب آنها) یک نشانه است. به طور خلاصه، هر چیزی که از آن معنایی تولید شود، نشانه است. ماشین نشانه شناسی مستمراً در مغز ما فعال است. وقتی “معنای” نشانه ها خوب درک نشود،”سوءتفاهم” حاصل می شود. جهان زندگی ما پر از این سوءتفاهمهاست.
اگر ما امروز در دنیای از نظر دیداری رسانه ای شده، دنیایی که در آن تصاویر دیداری سبک زندگی را شکل می دهند و ارزشها را القاء می کنند زندگی می کنیم، در درجۀ اول مرهون فیلمها هستیم(دانسی،1387). فیلم در جهان امروز، به عنوان متنی فراگیر و گسترده و رسانه ای برای انتقال معانی و دلالتهایی است که رمزگذار در اثر خود، آن را برای مخاطب خود قرار داده است(استم،1383). طی سالیان طولانی که از ساخت اولین فیلم توسط اگوست ماری لویی نیکلا لومیر[1] و برادرش لویی ژان لومیر[2] (1895) می گذرد، قدرت رسانۀ فیلم توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. ملتهای زیادی بر آن شده اند که هم به عنوان مسئله ای مهم برای فرهنگ ملی شان فیلم تولید کنند و هم گاهی از سایر کشورها فیلم وارد کنند. در این حین، فیلم به رسانه ای بین المللی تبدیل شده است(دانسی،1387).
شاید در گذشته فیلم تنها یکی از وسایل سرگرمی محسوب می شد، اما امروز از فیلمها علاوه بر ایجاد سرگرمی در جهت اهدافِ خاصی چون آموزش، اطلاع رسانی، ترویج عقاید و … استفاده می کنند و فیلم هم مانند بسیاری از تولیدات رسانه ای به عنوان یکی از عناصر تاثیر گذار در فرهنگ عامه مورد توجه است.
فیلم های تولید شده توسط ابراهیم حاتمی کیا با اشاره های اجتماعی- سیاسی و مضامینی مرتبط با تحولات اجتماع و کشور به یاد آورده می شود. هر فیلمش در مقاطع مختلف، بازتابی از شرایط اجتماعی و سیاسی کشور بوده و همین مدل بحث ها و جدل های مختلف و تمایز سینمای او شده است. ابراهیم حاتمی کیا در میان فیلمسازان برآمده و تربیت شده بعد از انقلاب، بی شک مهم ترین و بهترین و نمونهای ترین کارگردان در روایت تاریخ و تحولات اجتماعی 30 سال اخیر ایران بوده است. بر این اساس تلاش این رساله براین خواهد بود که از این زاویه ره گیری و بررسی فیلم های کارنامه اورا با استفاده از رویکرد نشانه شناسی در بستر زمان ساخت و مقاطع شکل گیری و نیز ارتباطش با فضای سیاسی و اجتماعی کشور که می تواند صورت عینی تری از اهمیت و البته کارکرد آثار این کارگردان در سینمای ایران یا جریان فرهنگی کشور به دست دهد، بررسی و تحلیل نماید.
1-2- طرح مسئله
این رساله در پی آن است که برخی از آثار مهم و تاثیرگذار فیلم های سینمای ابراهیم حاتمی کیا را با استفاده از روش نشانه شناسی و تحلیل روایت بررسی کند.
پیروزی انقلاب اسلامی، تحولات شگرفی را در عرصه های مختلف به وجود آورد. یکی از این عرصه ها که قطعا تحولاتی دور از انتظار – در بدو امر – را به خود دیده «سینما» است. پس از انقلاب، امکان تولید، رشد و ادامه حیات فیلمسازان تازه ای در عرصه سینما پدید آمد که ابراهیم حاتمی کیا یکی از آنهاست.
از ابتدای پیدایش فیلم، سالیان متوالی تنها روش تحلیل این متون رسانه ای، نگاه زیبایی شناسانه به فیلم بوده است. اما امروزه روش مطالعه فیلم محدود به این روش نمی شود. تغییر جهت از نگاه صرف زیبایی شناختی به نگاه های تحلیلی ترکیبی، مانند نشانه شناسی و تحلیل دریافت متون سینمایی، محصول تلاش طیف وسیعی ازمتفکران حوزه های مختلف مانند زبان شناسان، جامعه شناسان، مردم شناسان و منتقدان ادبی و سینمایی بوده است.( استم ، 1383).
در واقع استقبال مخاطبان و هم چنین فراگیری و گستردگی به کارگیری فیلم برای انتقال معانی مختلف، باعث توجه محققان حوزه های مختلف علوم انسانی و خصوصا حوزه های رسانه ای برای تجزیه و تحلیل این محصول رسانه ای شده است ( همان).
زیست جهانی که در آن زندگی می کنیم هم آنند متنی است که نشانه گذاری شده، ازاین طریق است که تعامل های انسانی ممکن می گردد. کنش های انسانی مبتنی بر رابطه ای دلالتی است و با تفاهمی که بر سر مدلول های متن محور و بافت محور صورت می گیرد، زمینه برای انجام کنش فراهم می گردد. در جهان خارجی هنگامی که یکی از طرفین رابطه، سوژۀانسانی باشد، رابطه دلالتی معنایی می یابد. انسان با پر کردن سیگنال های ارتباطی از معنا، می تواند تمامی متن زیست خود را ( در ارتباط با سایر ابژه ها) به نشانه تبدیل کند. بنابراین هر یک از لایه های زیست بشری، سرشار از نشانه هایی است که زندگی اجتماعی را میسر میسازند. با توجه به لایه های متکثر متنی می توان به تحلیلی نشانه شناسانه از پدیدههای فرهنگی پرداخت.
از جمله مصنوعات بشری که ابزار انتقال پیام و معنا از طریق نشانه گذاری است، « رسانه» است. از میان رسانه های مدرن، سینما از اهمیت زیادی برخوردار است. سینمای صامت در ابتدا با نشانه هایی صرفاً دیداری ( بصری) به دنبال انتقال دلالت های خاصی بود که بشر تا قبل از آن امکان انتقال آنها را نداشت . پس از ورود صدا به سینما، نشانه گذاری از پیچیدگی محتوایی بیش تری برخوردار شد. با پیشرفت تکنولوژیک، رفته رفته سینما تبدیل به رسانه ایی چند لایه شد که از وجوه مختلف خاصیت بازنماییمدالیل های زیست جهان داراست. اگر چه صنعت سینما نیز به خاطر اقتضائات خاص اش از محدودیت برخوردار است. عنوان مثال ادبیات از قدرت برانگیزندگی تخیل بیشتری نسبت به سینما برخوردار است و برخی از موضوعات، قابلیت نشانه گذاری در لایه های صنعت سینما را ندارند. ولی این امر از اهمیت سینما در دنیای مدرن در تولید و باز تولید نشانه های دلالتی و انتقال معانی نمی کاهد.
اگر با دید ابزاری محض به بحث از ژانر جنگی در صنعت سینما پرداخته شود، می توان مطلب را از دریچهای دیگر نیز تبیین نمود. از منظر تغییرات اجتماعی به موضوع می پردازیم . از دیر باز جوامع گوناگون دست خوش تغییرات اساسی بوده و هستند. از عوامل مهم این تغییرات یورش های نظامی جهت تصاحب زمین یا منفعتی خاص می باشد. از گروه حمله کننده به عنوان «مهاجم» و ازگروه حمله شونده بعنوان «مدافع» یاد می شود. البته میزان تهاجم و دفاع متناسب با قوای مادی و معنوی هر گروه قابل تغییر می باشد. کنش و واکنش های انسانی در چنین حالتی بسیار قابل مطالعه است. نوع درکی که افراد از نیروهای خویش (بعنوان نیروهای خودی) و نیروهای بیگانه (بعنوان نیروهای غیرخودی) دارند، در کیفیت کنش ها اثر عظیمی بر جای می گذارد. نه تنها در زمان درگیری بلکه پس ازآن نیز این نوع فهم و درک می تواند در چگونگی سازمان دهی نیروهای انسانی تاثیر بسزایی بر جای می گذارد. از جمله ابزارهایی که به باز تولید این نوع فهم و درک در دوران مدرن می پردازند، رسانه ها و خصوصاً صنعت سینما است. حکومت ها یا کشورهای درگیر در دو طرف مخاصمه نیز به نوبه خود از این ابزار چه در دوران جنگ برای بسیح عمومی و تهییج احساسات و چه در دوران پس از جنگ برای بازسازی و احیای روحیه اجتماعی استفاده می برند. از ژانرهای مهم روایی در سینما، که یک گفتمان خاص با مقولات گفتمانی مشخص را به خود اختصاص داده است، ژانر جنگی است. این بحث در مورد کشورهای که در تجربه تاریخی خود جنگی را از سر گذرانده اند. از اهمیت بیشتری برخوردار است. صنعت سینما با خلق نشانه ها به باز تولید مفاهیم و برداشتهای مختلف پرداخته که چه در حین جنگ و چه پس از آن از جهات گوناگونی حایز اهمیتاند. از جمله می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
صنعت سینما در دنیای کنونی در وضعیت پیچیده ای قرار دارد. نحوه باز تولید گفتمان های روایی و چگونگی نشانه گذاری ها، اگر چه به خاطر تسلط تکنیکهای صنعت هالیوودی از همشکلی و یکنواختی نسبی برخوردار شده، ولی حوزه های مختلف نیز برای باز تولید و انتقال ارزش های زمینه محور خویش در تلاش برای نشانه گذاری های خاص خود هستند.
تجربه های زیستی هر سرزمین در چگونگی این نشانه گذاری ها از اهمیت بسزایی برخوردارند همانطور که اشاره شد، یکی از این تجربیات وقوع درگیری ها و منازعات نظامی در قالب جنگ است. چنین تجربه ی زیسته ایی در ایران به عنوان کشوری که پس از انقلاب اسلامی، تجربه هشت ساله جنگ را از سر گذرانده و چه در طول جنگ و چه پس از آن سعی در باز تولید و انتقال ارزش های خاص خود داشته است، از اهمیت فراوانی برخوردار است.
فیلم به مثابه ی اثری انسانی، فرآوردهی ذهنی بشر است به این معنا که انتخاب نهادها و تلفیق آنها با یکدیگر توسط کارگردان، شکل بندی یک سکانس و چینش نماهای مختلف آن را میسر می سازد.فیلم را از این رو می توان با متن نوشتاری در حوزه ادبیات مقایسه کرد. انتخاب واژه ها و کلمات وضع شده نمادین توسط نویسنده به شکل گیری یک نوشتار یا قطعه ادبی منجر خواهد شد.
نحوه انتخاب و کیفیت تنسیق واژهها کنار یکدیگر به ذهنیت مولف باز می گردد. در سینما نیز چنین است. تمام قطع ها، اندازۀ نماها، لوکیشن، میزانسن و نحوهی دکوپاژ در فیلم از فیلتر ذهن مولف (کارگردان) عبور می کند و نهایتاً مجموعه ای از نماها را با ترکیبی خاص بر پرده ی سینما به تصویر می کشد. حال این سئوال پیش می آید. آیا ذهن مولف هنگام نگارش و تنظیم متن ( چه در حوزه ادبیات و چه در حوزه سینما) از ساختار پیشینی نظم یافتهای برخورداراست؟ و یا این که مخاطبین متناسب با تجربه زیستۀ خویش در زندگی فردی به درک و تجربهی شخصی از سینما دست می یابند؟ متناسب با رویکرد ابتدایی آنچه به عنوان متن نهایی شکل می گیرد، مجموعه ای از نشانه هاست که مبتنی بر ساختار و شالوده منظمی در کنار یکدیگر تالیف شده اند. مولف متن به واسطه ی زیست در بستر اجتماعی خاص که دارای هنجارها و ارزش های نمادین ویژه است، به درونی کردن آن هنجارها و ارزش ها می پردازد. بنابراین شالوده ی ذهنی وی نظام ساختاری خاصی مییابد. اگر به این رویکرد ساخت گرایانهی پیشینی، لایه ناخودآگاه ذهن مولف و نحوه شکل گیری آن را بیافزاییم به الگوی پیچیده تری دست خواهیم یافت.
ابراهیم حاتمی کیا به واسطۀ برآمدن از درون انقلاب اسلامی به نسلی تعلق دارد که آرمانگرایی و ایدهآل طلبی از خاصه های آن نسل است. ابراهیم حاتمی کیا احتمالاً از معدود فیلمسازانی است که اعتقادات ایدئولوژیک یا حتی سیاسیاش نه تنها در تقابل با مدیوم مورد استفادهاش ، قرار نگرفت که حتی در زمینه هایی بسیار به کارش آمد و با سینمای او به زیبایی تلفیق شد. در آثار او علیرغم حضور یک تفکر ایدئولوژیک، موجی انسانی نیز سیلان دارد. سینمای حاتمی کیا با جنگ هشت ساله ایران آغاز شد. و تا به امروز در هر برههای بازتاب شرایط اجتماع بوده است. چه در زمان جنگ که فیلم هایش در ژانر جنگی با نگاهی انسانی قرار می گرفت و چه پس از جنگ کوشید شرایط اجتماعی و مسائل مربوط به قهرمانان جنگی جبهه ها را به تصویر بکشد. و اکنون نیز در آثار اخیرش مضامین کاملاً اجتماعی به چشم می خورد.
بر این اساس در این رساله تلاش در پی آن استکه پنج فیلم از فیلم های بلند سینمایی ابراهیم حاتمی کیا تحلیل نشانه شناسی کند و در این رهیافت به این سئوال اساسی پاسخ دهد که اینکه سیر تحول فیلم های ابراهیم حاتمی کیا بر بستر تحولات سیاسی – اجتماعی ایران چگونه بوده است؟
روش تحقیق در این رساله تحلیل متن با استفاده از تکنیک نشانه شناسی است. چنان که آسابرگر میگوید، (1379) تحلیل نشانه شناختی نوین با کار زبان شناسی سویس، فردینان دو سوسور (1857-1913)، و فیلسوف امریکایی، چارلز ساندرز پیرس (1839-1914)، آغاز می شود.
1-3- ضرورت و اهمیت پژوهش
ضرورت ایدئولوژیک و اجتماعی ورای متون سینمایی و تاثیر آن شکل گیری نگاه مخاطبین امری بدیهی است که در مطالعات رسانه ای باید به شکل جدی مدنظر قرار گیرد. این متون در خلاء تولید نمیشوند و سازندگان آنها با ساخت چنین متونی در صدد دست یابی به اهدافی
فرامتنی هستند. از منظر روش شناختی، این متون امکانات جدیدی برای نظریه پردازی در عصر رسانه ای فراهم میکنند که امروزه امری تثبیت شده است. دوره ای که به زعم گای دبور به شکل گیری «جامعه نمایش» منجر شده است و در آن تصویر به ابزار بسیار مهمی برای بیان افکار، ایدهها و نظرات تبدیل شده است و این در حالی است که مطالعات و پژوهش ها بر روی متون تصویری تاکنون مورد اغفال جدی بوده است و با دشواری های نظری و روش شناختی بسیاری روبرو بوده است. این امر، تحقیق و تتبع در این عرصه را به یکی از دشواری های اساسی حوزه مطالعات رسانه ای تبدیل کرده است.
این رساله از چند جهت دارای اهمیت است: نخست اینکه به بررسی و تحلیل آثار هنرمندی صاحب سبک و می پردازد که بی شک از فیلمسازان تاثیر گذار بعد از انقلاب اسلامی ایران بوده است. دوم اینکه همواره در فیلم های کارگردان مورد نظر بازنمایی شرایط جامعه رخ داده است. او فیلمسازی است که همواره دغدغه مسائل موجود در جامعه را داشته است و در تمامی آثارش رد پای دغدغه های او از اجتماعی که در آن زندگی می کند پیداست. سوم اینکه آثار سینمایی وی نمادین هستند و در آنها از نشانه های خاصی بهره گرفته شده است، که جای بسی تحلیل و بررسی دارد.
1-4- اهداف تحقیق
1-5- سئوالات پژوهش
سئوالاتی که در این پژوهش مد نظر قرار دارد عبارتند از:
1-6- فرضیه های تحقیق
به علت اینکه تحقیق کیفی است فرضیه ندارد.
تحقیق های موجود در حوزه نشانه شناسی عبارت اند از:
این رساله با بررسی تک تک صحنه های قسمت بیست ودوم به این نتیجه دست می یابد که در مجموع سریال به موجب کارکردهای چهار نظام نشانه شناختی (تصویری،حرکتی،موسیقی وکلامی)در امر تولید پیام موفق عمل کرده است.
این رساله در پی دستیابی به الگوی ساختار یافته ،در پی کشف راز نشانه هایی است که در تبلیغات تلویزیونی فیلم های سینمایی به جذب و جلب مخاطبان می پردازد.
تحلیل دو فیلم تبلیغاتی ریاست جمهوری با رویکرد نشانه شناسانه و درک مدیریت رسانه در بکارگیری رمزگان ها و نمادها در فراگرد ارتباطات سیاسی و تبلیغات سیاسی (پروپاگاندا)با رویکرد نشانه شناسانه اعم از ارتباطات کلامی و غیرکلامی
با بررسی های انجام شده بر روی 27 بخش خبری در 9 روز از 2 شبکه عربی زبان الجزیره و العربیه و یک بخش خبری فارس زبان خبر 21 شبکه اول سیما 58 جدول و 136 نمودار(میله ای و دایره ای) با موضوع توزیع فراوانی و فراوانی زمانی مصادیق نشانه ها (نماد،نمایه ، شمایل) استخراج شد که در نهایت با روش تحلیل توصیفی نشانه شناسانه به نتایجی دست یافته است.
در این پایان نامه محقق به برسی آثار بلند سینمایی بهرام بیضایی با توجه به نظریات جامعه شناختی هنر و شیوه های نشانه شناختی پرداخته است.او با پرسش هایی به دنبال این است که تحولات اجتماعی پیرامون فیلمساز تا چه میزان در فیلم ها بازتاب می یابد و مولف بودن و صاحب سبک بودن هنرمند چگونه این تاثیرات را متجلی می کند.
او با استفاده از نشانه شناسی به دنبال مفاهیم ترانه شادمهر عقیلی که (توسط نیلوفر لاری پور) سروده شده است. واژه های بکار رفته در ترانه و معانی و مفاهیم آنها را بررسی کرده است.هدف پایان نامه کشف و استخراج مفاهیم نوخواهی ، اعتراض اجتماعی و مقاومت فرهنگی در متن ترانه های موسیقی پاپ دهه 70 ایران عنوان کرده است.
1-8- فیلم های مورد پژوهش وروش نمونهگیری
در تحلیل های کیفی تکنیک های نمونه گیری متفاوت از تحلیل های رایج کمی است که اغلب احتمالی و تصادفی اند. در تحلیل های کیفی نمونه گیری هدفمند و مبتنی بر هدف تحقیق است بنابراین در تحلیل های کیفی، نمونه گیری هدفمند برای نیل به اطلاعات عمیق و ژرفانگر بکار می رود. اینکه چه نمونههایی، کی، چگونه و چرا انتخاب می شوند به اهداف تحقیق بستگی دارد. مشخص کردن نمونه معیارها و ظوابطی برای دربرگیری یا طرد فراهم می کند که مشتمل بر مرزهای بین نمونه هایی است که مطالعه شامل آنها می شود و آنهایی که خارج از تحقیق قرار دارند. اعضای نمونه عموماً در ویژگی ها یا تجربیات مشخصی با یکدیگر مشترک اند که برای انجام تحلیل ضروری و لازم است.بر این اساس دیمون و هالوی ویژگی های نمونه گیری تحلیل های کیفی را اینگونه بیان می کنند که این نمونه گیری ها:
شیوۀ گزینش آثار در پژوهش حاضر، تلفیقی از روش گزینش بر اساس نمونه گیری مبتنی بر هدف و نمونه گیری نظری است. مراد از نمونه گیری مبتنی بر هدف، آن نوع نمونه گیری است که برای دستیابی به هدف مشخصی صورت میگیرد. در نمونه گیری نظری نیز برای دستیابی به نظریۀ نهایی در مورد پدیده، نمونهها انتخاب میشوند. آنچه از ابتدا به صورت تخصصی از تحقیق حاضر خارج میشود. مجموعههای تلویزیونی (از جمله خاک سرخ که به موضوع جنگ میپردازد) و برخی از فیلمهای سینمایی غیرجنگی (از جمله فیلم ارتفاع پست) است که حاتمی کیا کارگردانی کرده است. اما از میان نمونههای باقی مانده، آن دسته از آثار سینمای جنگ که به لحاظ مضمونی و روایی به بررسی روابط نسلی و میپردازند، همچنین این فیلم ها جنبه نقد اجتماعی دارند و به همین سبب نشان دهنده دیدگاههای اجتماعی حاتمی کیا و گروه اجتماعی خاستگاه اوست برای خوانش انتخاب شده اند.در این بررسی سعی شده است مسیر حرکت قهرمان فیلم های مذکور، که گویی یک نفر است که مراحل متفاوت زندگی خود و جامعه اش را می گذراند، به شکلی منطقی از لابلای فیلم ها دنبال شود. تاکید ما در این تحلیل ها بر روش نشانه شناسی است و بنا به آن، فیلم ها به لحاظ زیباشناسی ارزیابی نمی شوند، بلکه هدف نشان دادن چگونگی آفرینش معنا در فیلم با استفاده ازنشانه هاست.
در نهایت، نمونههایی که بر اساس منطق فوق مورد بررسی قرار گرفتند، عبارت اند از: مهاجر (1368)، از کرخه تا راین (1371)، آژانس شیشه ای (1376)، روبان قرمز(1378)، موج مرده (79/1378).
August marie louis
Louis jean lumiere
. Guy Debor
. purposive or purposeful
. Daymon and Holloway, 2001.p.157
. Inclusion or Exclusion
بررسی اثرات اینترنت به عرضه تئوریهای اولیه در خصوص تاثیرگذاری رسانهها بر مخاطبان بر میگردد. تئوریهای اولیه در ابتدا فرض را بر این میگذاشتند که مخاطبان به سادگی تحت تأثیر رسانه قرار میگیرند و معتقد بودند رابطه مستقیمی بین آنچه مردم دریافت میکنند با دانش، طرز فکر و رفتار آنها وجود دارد اما به تدریج این فکر که مخاطبان آدمهای منفعلی هستند کنار گذاشته شد و این ایده رواج یافت که مخاطبان دارای استقلال و خودمختاری هستند.
مطالعه پژوهشهای انجام شده داخلی و خارجی موید آن است که جامعه علمی در تحلیل بررسی اثرات اینترنت از بررسی نقش و ساختار خانواده در بروز پیامدهای اجتماعی آن غفلت نموده است و به نتایج پژوهشهای انجام شده نمیتوان اکتفا نمود. پژوهشهای فوق پیرامون تاثیرات اینترنت مدعی هستند که اینترنت فعال و تأثیرگذار بر جامعه و خانواده میباشد. مروری کوتاه بر متون علمی موجود نشان میدهد که پژوهشهای انجامشده در ایران با تکیه بر نظریات ارتباط جمعی، پویایی گروهها، کنش ارتباطی هابرماس، نظریه کلی و ولخارت و یا کارکرد خانواده به بررسی اثرات اینترنت پرداختهاند که این پژوهشها پاسخگوی اهداف پژوهش مذکور یعنی بررسی ارتباط میان بروز هر یک از پیامدهای ناشی از استفاده اینترنت با نقش و ساختار خانوادگی فرد نمیباشد. در حالیکه پژوهش پیش رو میخواهد با بررسی نقش فعال خانواده این موضوع را تحلیل کند که خانواده مجموعهای یکدست و منفعل نمی باشد.
1-2- تعریف مساله و بیان نکات اصلی
در دهههای اخیر شاهد تحولات سریع و گستردهای در تمامی ابعاد زندگی اجتماعی بودهایم. این دگرگونیها تحت تاثیر عوامل متعددی به وقوع پیوسته، که رسانهها را میتوان از جمله آنها دانست. رسانه میتواند باعث تقویت برخی از ارزشهای اجتماعی و از سوی دیگر باعث تضعیف آنها و صرف بخش از اوقاتفراغت شود. اینترنت به عنوان نسل جدید رسانههای دیجیتال به خودی خود ابزاری بیطرف و دارای کارکردهائی وسیع است، به تولید علم کمک می کند، آموزش را آسان و اوقات فراغت را پر میکند، ارتباطات اجتماعی و انسانی را توسعه می بخشد و عملا یک رسانه چند منظوره است.
آوایل دهه 90م، آغاز حرکت ایران برای پیوستن به خیل کشورهای متصل به شبکههای جهانی بوده است. اما رشد و گسترش سریع و شتابدار مصرف اینترنت در ایران از سال 1995م، شروع شد که در این زمان تعداد کل کاربران اینترنت در جهان 26 میلیون نفر برآورد شده است (بوربور:1383). بر اساس نتایج آمارگیری از کاربران اینترنت در سال 1389ه.ش که توسط مرکز آمار ایران انتشار یافته است” از مجموع3/20 میلیون خانوار کشور، در حدود3/4 میلیون خانوار (4/21 درصد) در محل سکونت به اینترنت دسترسی داشته اند”.(مرکزآمار ایران، 1390)
پس از گسترش استفاده از اینترنت، همچون سایر رسانه های ارتباطی مطالعاتی توسط دانشمندان و پژوهشگران علوم مختلف به خصوص پژوهشگران رشته جامعهشناسی در جهان و ایران پیرامون میزان، نوع، گسترهی نفوذ و کاربرد اینترنت صورت گرفت. از سنت های مطالعاتی شکل گرفته در جهان و ایران می توان به موضوع تاثیر اینترنت بر امنیتاجتماعی، بهداشت و سلامت روانی فرد، حضور در شبکه های اجتماعی و غیره اشاره کرد.
بررسی ها (کفاشی 1389) نشان میدهد که رابطه معنیدار و معکوسی بین متغیر های مستقل شامل دسترسی دانشجویان به اینترنت، استفاده بیشتر دانشجویان از اینترنت، میزان وابستگی آنها به اینترنت، محیط تعاملی اینترنت، فضای صمیمیت، روابط احساسی، وارد شدن دانشجویان در بحث و مناظره گروهی، پذیرفته شدن آنها در محیط تعاملی اینترنتی، احساس رضایتشان از گمنام بودن در اینترنت، میزان اطلاع خانواده در مورد استفاده فرزندان از محیط های اینترنتی با متغیر وابسته ارزش های خانواده وجود دارد. وی به منظور بررسی تاثیر اینترنت، از نظریات ارتباط جمعی، پویایی گروهها و کنش ارتباطی هابرماس استفاده نموده است و نشان میدهد که اینترنت بر ارزشهای خانواده تاثیر منفی دارد.
در ایران یکی از برنامههای پژوهشی که پس از گسترش استفاده از اینترنت شکل گرفته است مطالعاتی است که در سه حوزه روابطاجتماعی، ارزشهایاجتماعی و اوقاتفراغت به بررسی پیامدهای کاربرد اجتماعی اینترنت پرداخته است. در حوزه ارزشهای اجتماعی می توان به مطالعات انجام شده توسط جوادی(1383) وکفاشی(1389) تحت عنوان “تاثیرات اینترنت بر نظام ارزشهای خانواده” اشاره نمود. در حوزه روابطاجتماعی نیز به مطالعات انجام شده توسط شیخ انصاری(1388) “اثر اینترنت بر روابط اجتماعی و فرهنگینوجوانان در شهر تهران” ، محسنی، دوران و سهرابی حقیقت (1385)” بررسی اثرات استفاده از اینترنت بر انزوایاجتماعی”و دوران(1382) “تاثیر فضای سایبرنتیک بر هویت اجتماعی” اشاره نمود. در حوزه اوقاتفراغت هم به مطالعات انجام شده توسط پاکسرشت (1386) “مصرف اینترنت در سبکهای فراغتی جوانان تهران”و بابائی(1384) “الگوی خانواده و سبکفراغتی جنسیتی در تهران” آذر نیا (1383) ” بررسی نحوه کاربرد اینترنت نزد جوانان مشهد” اشاره نمود.
از جمله مطالعاتی که در کشورهای خارجی صورت گرفته میتوان به مطالعات جنیسولاک و همکاران ،کاورسبرامانیم و گلوریالین(2007)، داون اندرسون و همکاران (2010م.) و هومولورا وگانس(1989م.) پیرامون روابط نوجوانان در اینترنت، مطالعات مایکل فلمینگ و همکاران (2006) در زمینه امنیت در فضای مجازی، زی هو و جاناتان جی (2001) تاثیر اینترنت بر زمینه اجتماعی و روبرتکراوت و همکارانش(96-1995) که به بررسی تاثیراتاجتماعی اینترنت پرداخته اند اشاره نمود.
تاثیرگذاری رسانه به طورکلی و اینترنت به طور خاص بر مخاطبان بسیار پیچیده است. این پژوهشها اینترنت را واجد اثرگذاری میدانند و نقش ساختار و ویژگیهای خانواده در پذیرش و استفاده از اینترنت توسط اعضای خانواده را نادیده گرفتهاند. نقد اصلی بر مطالعات قبلی آن است که مطالعات پیشین بر این پیش فرض استوارند که خانواده مجموعهای یکدست و منفعل در برابر اینترنت است و از تاثیرگذاری نقش و ساختار خانواده غفلت ورزیدهاند. آنها به بستر شرایطاجتماعی و ارزشهای خانواده توجه نمیکنند. در این مجموعه پژوهشها خانواده مجموعهای یکدست و منفعل در برابر اینترنت فرض میشود. این مطالعات دچار جبرگرایی تکنولوژیک هستند، همچنین در این مطالعات مکانیسم های تاثیر روشن نمیباشد و به نقش خانواده در پذیرش اینترنت و الگوهای استفاده از اینترنت توسط خانواده توجه نشده است.
کنشگر بر اساس نظامارزشی، باورهای خانواده و نقش اجتماعی خویش در انتخاب پیام آزادی عمل دارد. کنشگر بر پایه نظام ارزشها یا نظامقدرت در خانواده، سرمایه فرهنگی خانواده، الگوی اوقات فراغت و … می تواند از بسیاری سایتها و برنامههای خاص در اینترنت استفاده نماید. در واقع، کنشگر بر اساس ساختار خانواده و نقشی که در نظام خانواده دارد دست به انتخاب میزند. پژوهشهای پیشین فرایند پیچیده ارتباطات و نحوهی تاثیر و نفوذ اینترنت را بیش از حد ساده میپندارند و از نقش موثر والدین، نخبگان فکری و ارزشهایاجتماعی در انتخاب نوع رسانه و پیام غفلت میکنند. این پژوهشها نمیتوانند توضیح دهند که چرا در یک خانواده مردسالار تاثیرپذیری از اینترنت در بین فرزندان پسر و دختر متفاوت است حتی گاهی به دلیل جایگاه برتر پسر بزرگتر یا تک پسر بودن خانواده امکان دسترسی بیشتر به اینترنت برای او را فراهم میآورد و همین موضوع باعث می شود نوع تاثیر در بین فرزندان خانواده متفاوت باشد. بنابراین، مسأله حایز اهمیت این است که به تحلیل بروز پیامدهای اجتماعی ناشی از کاربرد اینترنت در ارتباط با مقولهی نقش ساختار و ویژگیهای خانواده پرداخته شود، زیرا کموکیف روابط قدرت در درون خانوادهها، سرمایه فرهنگی خانواده و الگوی اوقات فراغت اعضای خانواده بر نگرش آنها به حضور در فعالیتهای اجتماعی تأثیرگذار است.
رشد سریع کاربران اینترنت، لزوم بررسی نقش ساختار و ویژگیهای خانواده در بروز پیامدهای اجتماعی ناشی از کاربرد اینترنت اعضای خانواده را نمایان میکند و برای محققان علوماجتماعی فرصتی یگانه فراهم آورده است تا در مورد گسترش تکنولوژی و اثرات رسانه ها به تحقیق و پژوهش بپردازند. خانواده یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی تاثیرگذار بر فرایند اجتماعی شدن فرد است.
در علم جامعهشناسی، خانواده کوچکترین و بنیادیترین گروه اجتماعی است که در شکل بنیادین خود از یک زن و مرد و فرزندان آنها تشکیل میشود و شکل، نوع و حدود روابط بین افراد هر خانواده، ساختار آن خانواده را میسازد. شواهد نشان میدهد که چگونه تغیر شرایط اقتصادی، ارزشهای فرهنگی و باورها به تغییر روابط و ارزشهای درون خانواده منجر می شود. (اینگلهارت 1372؛ شکوری و آزاد ارمکی 1381)
در تعریف رایج، خانواده را نه بر اساس کارکرد بلکه بر اساس ساختار آن (که عبارت است از کلیه روابط بین اعضا) در نظر میگیرند.(ندویسی و کو 2006) ساختار و ویژگیهای خانواده دارای ابعاد متعددی است که در تحقیق پیش رو تنها نظام قدرت، سرمایه فرهنگی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی، الگوی اوقات فراغت خانوادگی کاربران، مورد پژوهش و بررسی قرار خواهد گرفت. در جامعه ایران از دیرباز نهاد خانواده اولین و مهمترین بستر اجتماعیشدن فرد و فراگیری آموزهها ،ارزشها و هنجارهای اجتماعی بوده و هست (طایفی،1383). نظریه های جامعهپذیری، بر این باورند که افراد به عنوان کنشگراناجتماعی رفتار خود را مطابق با خواست عوامل اجتماعیکردن، بویژه خانواده شکل داده و هدایت میکنند در واقع ارزشها و هنجارها چگونگی رفتار فرد را شکل داده و رهبری میکند. آزادی فرد در حدودی است که می تواند خود را با معیارها و موازین اجتماعی انطباق داده و طبق آنها رفتار کند. انتقال ارزشها و هنجارها و درونیکردن آنها در فرد (عمدتا از طریق خانواده) عامل مهمی در انگیزش رفتار اجتماعی فرد به حساب می آید (روشه1376:ص190).
اما به دلیل ساختار ویژه خانواده در ایران و روابط خاص عاطفی و عدم استقلال مالی فرزندان از والدین، فرزندان عموما در سنین بالا همچنان به خانواده وابسته هستند. این وابستگی فرزندان به والدین و نظام روابط قدرت در خانواده بر نحوه تعامل اعضای خانواده با رسانه (اینترنت) بسیار موثر است. درکشور ما دو بخش سنتی و مدرن در کنار یکدیگر دیده میشود، یعنی به همان اندازه که تفاوتهای وسیعی در خانوادههای با گرایشهای مذهبی وجود دارد، در خانوادههای بیتفاوت و یا با گرایش کمتر به مذهب هم، تفاوتها گسترده است. خانواده ایرانی اصول و مفاهیمی از سنت را هنوز یدک میکشد، و از آن طرف، خود را در مسیر مدرنیته قرار داده است. اگرچه این دوگانگی همیشه مستلزم تقابل نیست ولی عدم شفافسازی این وضعیت، تقابلهای جدی را به وجود آورده و خواهد آورد. مفاهیمی مانند فامیل، محرم و نامحرم، تعصب و غیرت، فرمانبری یا احترام به بزرگترها، آبرو و حیثیت خانوادگی و غیره، به دلیل شرایط یاد شده، در خانوادههای مختلف، معانی و تعبیرهای متفاوتی پیدا کردهاند. در چنین وضعیتی ورود و استفاده از رسانهای چون اینترنت در خانواده به ساختار، جایگاه و نقش کنشگران در خانواده بستگی تام دارد.
اما اینکه ساختار خانواده چگونه اجازه استفاده از آن را فراهم میآورد و نقش کنشگران در استفاده از آن به چه نحوی باشد حائز اهمیت است (تعامل بین خانواده و اینترنت). در واقع، سوال اصلی این است که ویژگیها و مشخصات خانواده چگونه بر میزان و نوع استفاده از اینترنت تاثیر می گذارد؟ آیا روابط اجتماعی یا الگوی اوقاتفراغت بر میزان و نوع استفاده از اینترنت موثر است؟
هرچند که در همه جوامع با نهاد خانواده رو به رو هستیم لیکن در هر جامعهای، خانواده ها دارای ساختار و ویژگیهای خاص خود هستند. بنابراین مسئله اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش ساختار و ویژگی های خانواده در بروز پیامدهای اجتماعی ناشی از کاربرد اینترنت در منطقه چهار تهران است.
1-3- اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
بطور کلی، جامعهشناسی از بدو تولد تلاش خود را مصروف آن داشته تا روابط و ارتباطات میان انسانها را در دوران جدید مورد مطالعه و بررسی نماید و نقش تحولات جدید و پیدایش تکنولوژیها، شهرنشینیها و بوروکراسی را بر زندگی اجتماعی مورد مداقه قرار دهد. زندگی اجتماعی همان روابط و ارتباطات میان انسانهاست. اصولا اجتماع چیزی بیشتر از علقهها و تعهدات مشترک نسبتا پایدار بین افراد با پشتوانه تعاملاتی گرم نیست (چلبی:1375،67).
بیش از چهل سال از تولد اینترنت، بزرگترین شبکه کامپیوتری جهان یا شبکه شبکه ها میگذرد. راه اندازی شبکه کامپیوتری آژانس پروژههای پژوهشی پیشرفته وابسته به صنایع دفاع آمریکا در دانشگاه کالیفرنیا، لسآنجلس به سال 1969(با چهار دستگاه کامپیوتر میزبان و در بحبوبه جنگ سرد) آغاز راه بود (لینز،2002). راهی که دو دهه بعد به سال 1989 با رشدی نجومی بالغ بر یکصد هزار میزبان داشت. دو سال بعد 1991 مصادف با تولد تور جهانگستر مرز 700 هزار میزبان را با چهارده میلیون کاربر درنوردید (کرف،2002). به هر ترتیب تعداد کل استفاده کنندگان از اینترنت بطور روزافزونی در حال رشد و گسترش است، به طوری که در سال 1999، 249 میلیون نفر استفاده کننده بودند و این میزان 12درصد در ماه در حال افزایش است. (مولر،1999). در سال 2002 میلادی به 490 میلیون نفر رسیده و در سال 2005 میلادی 765 میلیون نفر برآورد کردهاند (گامرسنت، 2002).
کوفی عنان دبیرکل سابق سازمان ملل متحد پیرامون سرعت گسترش اینترنت بیان میدارد: مایلم توجه همه را به تحولی جلب کنم که هم اکنون دگرگونی زندگی اجتماعی و سیاسی را شروع کرده است: با انقلاب دیجیتال، تحولات بنیادینی در مخابرات و صنایع اطلاع رسانی روی میدهد. آن هم با سرعتی نزدیک به سرعت نور، 31 سال طول کشید تا رادیو در دسترس50 میلیون نفر قرار گیرد و 13سال برای تلویزیون. اما همین تعداد از انسانها فقط ظرف چهار سال اینترنت را به خدمت گرفتند. در سال 1993 در شبکه جهانی 50 صفحه وجود داشت اما امروزه بیش از 50 میلیون صفحه وجود دارد. فقط در سال 1998 حدود 143 میلیون نفر به اینترنت وصل شدند در سال 2001 تعداد کاربران اینترنت به 700 میلیون میرسد. در حال حاضر حجم اطلاعات موجود تنها در صفحات وب بیش از یک میلیارد صفحه است و این میزان با سرعت زیاد روز به روز در حال افزایش است. اینترنت امروز بیش از هر وسیله ارتباطی دیگر که بشر اختراع کرده است متقاضی دارد (کوفی عنان 1380:65به نقل از حقگویی،1387).
بر اساس نتایج آمارگیری از کاربران اینترنت در سال 1389ه.ش که توسط مرکز آمار ایران انتشار یافته است “از مجموع3/20میلیون خانوار کشور، در حدود 3/4میلیون خانوار (4/21 درصد) در محل سکونت به اینترنت دسترسی داشتهاند. مقایسه نتایج طرح مزبور با نتایج متناظر دوره قبل در سال 1387ه.ش نشان میدهد که سهم خانوارهای دارای دسترسی به اینترنت در محل سکونت2/3 درصد افزایش یافته است و از مجموع جمعیت کشور، حدود 11 میلیون نفر کاربر اینترنت بودهاند. ازکل کاربران اینترنت کشور، 2/75 درصد حداقل در محل سکونت از اینترنت استفاده کردهاند. همان گونه که ملاحظه میشود گسترش شبکههای کامپیوتری، با توجه به رشد جمعیت جوان کشور و نیز تحولات ساختاری که در لایههای زیرین اجتماع اتفاق افتاده است (نظیر گسترش آموزش و آموزش عالی)، افزایش سطوح مشارکت اجتماعی و همچنین رشد اینترنت، لزوم تحقیق در آثار و پیامدهای این ابزار تکنولوژیک را آشکار و مهم میسازد و این واقعیت که 2/35 درصد خانوارها دارای رایانه و 4/21 درصد خانوارها (3/4 میلیون خانوار) در محل سکونت خود به اینترنت دسترسی دارند بر اهمیت و ضرورت تحقیق و پژوهش در خصوص بررسی نقش ساختار و ویژگیهای خانواده در بروز پیامدهای اجتماعی ناشی از کاربرد اینترنت میافزاید. با توجه به دادههای فوق پیرامون گسترش روزافزون استفاده اعضای خانواده از اینترنت بررسی نقش ساختار و ویژگیهای خانواده از اهمیت بالائی برخوردار است.
خانواده از جایگاه بالائی در حیات اجتماعی برخوردار است از یک سو نخستین گروهی است که از آن برمیخیزیم و در درون آن با دنیا آشنا می شویم و از سوی دیگر، بیشترین تأثیر را بر فرزندان وارد میسازد و این تأثیر تا پایان حیات پایایی دارد. سوم آن که از روزنه حیات اجتماعی هرگز جامعهای به سلامت دست نمییابد، مگر آن که از خانوادههایی سالم برخوردار باشد و از طرف دیگر، افرادی که در اجتماع فعالیت دارند، با توجه به نوع، نقش، ساختار و ویژگیهای خانواده، حضور متفاوتی در عرصه-های اجتماعی از خود نشان میدهند که نشان دهندهی جایگاه تأثیرگذار خانواده در این زمینه است. در واقع میتوان خانواده را مهمترین عامل نفوذ ارزشها و هنجارهای جامعه در شخصیت افراد دانست.
انتقال ارزشهای مثبت به نسل پس از خود، بروز رفتارهای اجتماعی از سوی آنان و تنظیم اوقات فراغت اعضای خانواده از مسئولیتهای مهم خانوادهاست. گروهی از پژوهشگران معتقدند فضای مجازی به تدریج جایگزین روابط واقعی انسانها در زندگی روزمره میشود زیرا اینترنت ابزاری است که از طریق فراهم آوردن فضای مجازی برای ایجاد رابطه، افراد را از دردسر روبرو شدن با دیگران و قرار گرفتن در وضعیت جهان واقعی رها میسازد. برخی از پژوهشگران نیز معتقدند استفاده از اینترنت موجب تضعیف روابط خانوادگی میشود و میزان ارتباط و وابستگی افراد کاهش می یابد علاقه ها بین افراد کم شده و احساس تعلقات کاهش می یابد، در واقع سردی و بی مسئولیتی در بین روابط افراد تجلی می یابد و کاهش تعاملات خانوادگی می تواند بر تعاملات اجتماعی بیرون از خانه افراد نیز تاثیر بگذارد. از آنجائی که این افراد اجتماعی شدن را در خانواده تمرین نمی کنند و در نتیجه نحوه ارتباط گرفتن با دیگران را ناقص میآموزند همین امر میتواند بر روابط اجتماعی آنان تاثیر سوء بگذارد. بر اساس نتایج تحقیق رابرت کراوت[1]، استفادۀ بیشتر از اینترنت با پیامدهای کاهش ارتباطات خانوادگی همراه بود، همچنین گزارش شده است افرادی که از اینترنت بیشتر استفاده کردهاند، تنهایی آنها افزایش یافته است ( اسلوین،1380 :ص152).
1-4- اهداف تحقیق
ساختار و ویژگیهای خانواده ابعاد وسیعی را شامل میشود اما بررسی گسترده نقش تمامی انواع ساختار و ویژگی های خانواده و همچنین کلیهی پیامدهای اجتماعی ناشی از کاربرد اینترنت در قالب یک پایان نامه دانشجویی امکانپذیر نمیباشد. بنابراین در این پژوهش تنها چهار بعد از انواع ساختار و ویژگیهای خانواده و دو پیامداجتماعی ناشی از استفاده اینترنت در زندگی کاربران که به نظر پژوهشگر از اهمیت بیشتری برخوردار است مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
هدف کلی پژوهش:
بررسی ارتباط میان بروز هر یک از پیامدهای ناشی از استفاده اینترنت با ابعاد مختلف ساختار خانوادگی فرد
اهداف جزئی:
به بیان دیگر هیچ گونه حد و مرزی برای این پیوندها وجود ندارد و آزادی مطلق بر آنها حاکم است. فروید و پیروان وی مدعی هستند. اخلاق جنسی کهن بر اساس محدودیت و ممنوعیت است و آنچه ناراحتی بر سر بشر آمده است از ممنوعیتها و محرومیتها و ترسها و وحشتهای ناشی از این ممنوعیتها که در ضمیر باطن بشر جایگزین گشته، آمده است.
2- دیدگاه تفریطی: بر پایه این رویکرد، هر گونه ارتباط و پیوند با جنس مخالف مردود و مورد نکوهش میباشد.این دیدگاه درست در مقابل دیدگاه افراطی است. عوامل و عقاید مخالف جنسیت در اعصار خیلی قدیم وجود داشته و به خصوص در هر جا که مسیحیت و دین بودا پیروز شد عقیده مزبور نیز تفوّق یافت. وستر مارک مثالهای زیادی از این فکر عجیب مبنی بر این که «چیز ناپاک و تباهی در روابط جنسی وجود دارد» ذکر میکند.در آن نقاط دنیا نیز که دور از تأثیر مذهب بودا و مسیح بوده است ادیان و راهبانی بودهاند که طرفداری از تجرد میکردهاند، مانند اسنیتها در میان یهودیان … و بدین طریق یک نهضت عمومی ریاضت در دنیای قدیم ایجاد شد”. (راسل، 1929)
“پدران کلیسا از ازدواج به زشتترین صورت یاد کردهاند. هدف ریاضت این بوده که مردان را متقی سازد، بنابر این ازدواج که عمل پستی شمده میشد بایستی منعدم شود. «با تبر بکارت درخت زناشویی را فرو اندازید» این عقیده راسخ سن ژروم درباره هدف تقدس است”. (همان)
3 – دیدگاه اعتدالی: بر اساس این دیدگاه نه آزادی مطلق و رها پذیرفته شده است و نه محدودیت و منع هر گونه رابطه، بلکه ارتباط بین دو جنس مخالف در یک چهارچوبی اخلاقی و قانونی مشخص و تعریف شده است. دیدگاه اسلام ناظر بر نگرش سوم یعنی اعتدال است که پیش از این اشاراتی به آن شد.
علاوه بر غریزه فطری که باعث میل و گرایش به جنس مخالف می شود عاملی دیگر هم وجود دارد که بیشتر به ظاهر افراد برمی گردد و آن مُد و نوع پوشش و آرایش فرد است که می تواند در جذب و یا دفع دیگران تاثیر داشته باشد.
” مُد یعنى روش و طریقه موقت که طبق ذوق و سلیقه اهل زمان، طرز زندگى و لباس پوشیدن و… را تنظیم مى کند”.( دهخدا، 1355) بنابر این تعریف، مد همان شیوه تازه اى است که به وجود آمده و عده اى طبق آن رفتار مى کنند.
مُد و مدگرایى کم و بیش در میان همه اقشار وجود دارد و از قدیم الایام وجود داشته و خواهد داشت و تنها با گذشت زمان، رنگ عوض مى کند. جوانان به دلیل کنجکاوى هاى خاص خود و تنوع طلبى، بیشتر از دیگران طرف دار مُد هستند. البته مد به خودى خود مذموم نیست و در صورتى بار منفى دارد که به «مد پرستى» تبدیل شود و مغایر با شئون فرهنگى و اعتقادى یک جامعه باشد. ضمن اینکه مد صرفاً شامل لباس مخصوص، آرایش ویژه و اصلاح عجیب و غریب موهاى سر، نیست، بلکه الگوهاى رفتارى را هم در بر مى گیرد.
در واقع هر نوع مُدى، حامل یک پیام و محتوایى است. اگر الگوهاى رفتارى و گفتارى که در هر دوره ظهور مى کند، برخاسته از فرهنگ بومى باشد و با محتواى تاریخى و هویت فرهنگى، مغایر نباشد و در شرایطى سالم، آگاهانه و درست، گسترش یابد، این نوگرایى، حاکى از خلاقیت و تنوع طلبى جوانان است و آیین اسلام نیز با آن مخالفتى ندارد. آنچه اسلام با آن مخالف است، پشت پا زدن به ارزش ها، اسراف کارى، همانند سازى با بیگانگان و از خود بیگانگى است.
“عوامل مُدگرایى در نوجوانان و جوانان:
1 – تنوع طلبى . دوره جوانى، فصل تازه اى در زندگى انسان است که نوجوان با ورود به آن، در پى تجربه جدید و انتخابى دیگر براى رسیدن به هویتى متمایز از پیشینیان است. این نیاز، در رفتار نوجوان و جوان منعکس مى شود و به صورت مدگرایى ظهور پیدا مى کند.
2 – همانند سازى . یکى دیگر از عوامل مدگرایى، همانند سازى با شخصیت هایى است که نوجوان و جوان ،آنان را الگوى خود قرار داده اند مانند: هنرپیشه هاى سینما، نوازندگان و خوانندگان، قهرمانان و ورزش کاران و گروه هاى دیگر.
3 – رقابت . چشم و هم چشمى و انگیزه رقابت با دیگران از دیگر عوامل پیروى از مد در بین جوانان محسوب مى شود.
4 – جلب توجه دیگران . بعضى افراد با روى آوردن به مد روز و تغییر هر روزه لباس و آرایش خود، در صدد جلب توجه دیگران هستند. استفاده از لباس هاى مارک دار و رنگارنگ، کفش هاى گران قیمت و نامتعارف ، آرایش متفاوت ، شکل و نوع کمربند و بسیاری دیگر، همه در جهت جلب توجه دیگران است.
5 – برترى طلبى. افرادى که خود را برتر از دیگران مى دانند سعى مى کنند این برترى را به نوعى در لباس یا آرایش و یا زیورآلات خود نشان دهند و از این رو مدهاى جدید را مطرح مى کنند”.( سبحانىنیا ، 1382)
به هر حال مدگرایى با کارکرد منفى و یا مثبت آن، در شرایط کنونى که جهان به صورت دهکده اى درآمده و در کوتاه ترین زمان، تبادل اطلاعات صورت مى گیرد، به سرعت در حال رشد و گسترش است.
“در یک نگاه می توان ابزار زمینه ساز مدگرایى در نوجوانان و جوانان را به این ترتیب مطالعه کرد:
1 – رسانه ها . رسانه هاى گروهى مانند: رادیو، تلویزیون، اینترنت، ماهواره و… به طور مستقیم و غیر مستقیم مدهایى را به مردم عرضه مى کنند و آموزش مى دهند که اکثرآنها با فرهنگ جامعه ما تناسب ندارد. تقلیدهاى شگفت آور از انواع آرایش مو و لباس و حرکات هنر پیشگان فیلم هاى غربى و قهرمانان فیلم ها به قدرى آشکار است که صاحبان مؤسسات و شرکت هاى تجارى در سال، صدها میلیون دلار به سازندگان فیلم ها و بازیگران، براى مد کردن و تبلیغ بخشی از کالاهاى خود، پرداخت مى کنند، هر چند کالاهاى بى ارزش و نامرغوبى باشند.
2 – تولیدکنندگان . شرکت هاى تولیدى با توجه به روحیه نوگرایى جوانان، هر روز یک نوع لباس را به بازار عرضه مى کنند.
3 – مدرسه . محیطهاى آموزشى، محلى مناسب براى ترویج مدگرایى است. وقتى گروهى از هم سالان، طبق شیوه هاى ارائه شده رفتار مى کنند، افراد هم سال دیگر نیز براى این که از گروه رانده نشوند و مورد تمسخر قرار نگیرند، رفتار، پوشش و چهره ظاهرى خود را به شکل آنان در مى آورند”. (همان)
متأسفانه مُدگرایى در جامعه ما تا حدود زیادى کارکرد منفى به خود گرفته و پیامدهاى آن به شدت نوجوانان و جوانان را تهدید مى کند. با توجه به این که بیشتر مدهاى رایج برگرفته از فرهنگ بیگانه است، مى توان گفت مدگرایى به معناى جدید آن، نوعى از خود بیگانگى و القا کننده تقلید از فرهنگ غرب است. حتى گاهى کلمات یا جملاتى بر روى لباس یا ماشین یا کمد شخصى و یا در ورودى مغازه اى نوشته شده که ارتباطى با زندگى و آرمان ها و علاقه فردى اشخاص ندارد. تعجب آورتر اینکه حتى معناى آن را نیز به درستى نمى دانند. شاید اگر بدانند، موجب شگفتى، خنده و حتى ناراحتى آنان شود. عباراتى مانند: ما پسران شیطانیم، پسران بد ،گروه لجن، زیبایى کثیف، گناه تا مرگ و نظایر آن، شعارهاى آخرین مدهایى است که غربى ها به جوانان جهان تقدیم کرده اند؛ در حالى که جوان امروز ما، نگاه خاص خودش، شخصیت خودش و حتى مشکلات خودش را دارد.
با این وجود اگر گمان کنیم که نوجوانان سرزمین ما به دلیل آن که در کشوری با پیشینه اسلامی زندگی میکند و پدران و مادرانشان انقلاب بزرگی را به وجود آوردهاند که به برپاشدن نظام جمهوری اسلامی انجامیده ، نباید هیچ گونه کشش و گرایشی به افراد جنس مخالف خود و تمایلی به انتخاب مُد داشته باشند، نه آنها را شناختهایم و نه اطلاع درستی از نیازهایشان پیدا کرده ایم. دختران و پسران جامعه امروز ما اینک بیش از دوران گذشته با پرسشها، نگرانیها و مشکلات در حوزه دوستی با جنس مخالف مواجه هستند و از طرف دیگر بواسطه حیا و شرم، دسترسی کمتری به مشاوران و مربیان دلسوز و راهنما دارند تا بی ترس و دغدغه خاطر، راز دل خویش را با آنها در میان گذاشته و از راهنماییهایشان بهره ببرند.
همانطور که پیش از این اشاره شد سنین نوجوانی و جوانی را به جرات می توان گفت که مهمترین مقطع سنی هر فردی است. در این مقطع ، فرد از یک سو با جامعه بیرون از خانواده بیش از پیش آشنا می شود و تمرین جامعه پذیری می کند و از سوی دیگر قدرت تحلیل رفتارهای اجتماعی و شناخت او از خوب و بد جامعه بسیار سطحی و تهی از تجربه موثر است. همین بی تجربگی و شناخت اندک او از رفتارهای اجتماعی باعث می شود که نوجوان ( بطور خاص در سنین دبیرستان ) در بسیاری از موارد سخن ، پیشنهاد و رفتاردیگران را معتبرتر و دلپذیرتر از سخن و رفتار خانواده خود به خصوص پدر و مادر بداند. این را هم باید اضافه کرد که بر اساس نظر پلیس و بسیاری از کارشناسان امور تربیتی میانگین سن خلاف و انحرافات اخلاقی در جامعه ما تا سنین دانش آموزان دبیرستانی پایین آمده است. این نکته مبهم همیشه ذهن والدین و حتی کارشناسان علوم تربیتی را به خود مشغول کرده که چرا در این سنین نوجوانان و جوانان بیشتر از عوامل محیطی و خارج از خانه حرف شنوی دارند تا داخل خانه. چرا برای اکثر جوانان و نوجوانان ارتباط و داشتن دوست از جنس مخالف نوعی پرستیژ و تفاخر بین همنوعان خود محسوب می شود و بسیاری چراها و اماها و مجهولات این سن خاص…
در این بین هنرپیشه گان و قهرمانان سینما وتلویزیون،ورزشکاران، خوانندگان، شخصیت های علمی، دینی و سیاسی و بسیاری دیگر… از جمله چهره هایی هستند که از طریق رسانه ها بخصوص تلویزیون خواسته یا ناخواسته تاثیرات فراوانی بر اندیشه ، نوع پوشش ، گفتار و رفتار، مدل مو و آرایش ظاهری و حتی تمایل به جنس مخالف را دربین دانش آموزان دبیرستانی می گذارند.
برای بیان بیشتر مسئله تحقیق ضروریست به برخی آمارها در این حوزه اشاره شود. بر اساس آماری که به تازگی بدست آمده ” تقریبا80 درصد دانشآموزان دبیرستانی استان تهران بخصوص دختران ، با جنس مخالف خود ارتباط دوستی دارند”.( محمود گلزاری ، 1390)
این روانشناس و محقق آسیبهای اجتماعی درباره اهمیت پرداختن به موضوع گرایش نوجوانان دبیرستانی بویژه دختران معتقد است” مایه تاسف است که مسئولان ارشد وزارت آموزش و پرورش- در زمان وزارت دکتر حاجی بابایی- انگیزهای برای بررسی دقیق و روشن آسیبها ندارند.آیا بهتر نیست که در واکنش به آمار اعلام شده به جای این که بگویید «ما خودمان را در مقام پاسخگویی به این سخنان نمیبینیم» و عنوان کنید که «مراجع ذیصلاح در این مورد تحقیقات خواهند کرد»، پژوهشهایی علمی و مستند که توسط همکاران شما در پژوهشگاههای زیر مجموعه وزارت آموزش و پرورش صورت گرفته را مطالعه و به آنها استناد کنید و آمار واقعی دانشآموزان درگیر اعتیاد به مواد مخدر، رابطه با جنس مخالف، خودکشی، فرار، ترک تحصیل، افت درسی و دیگر ناهنجاریها را اعلام کنید؟” ( همان)
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان ضرورت پرداخت کارشناسانه به این موضوع اجتماعی ، اشاره ای به تحقیقی که در سال 1380 از بین 1811 دانش آموز پسر و دختر دبیرستانی انجام داده بود دارد” درآن زمان یعنی دهسال پیش، بیش از 40درصد دختران دانشآموز، تجربه ارتباط با جنس مخالف را گزارش داده بودند، 20درصد آنها قبل از 14سالگی (دوره راهنمایی) و 70درصد آنها قبل از 16سالگی با جنس مخالف رابطه برقرار کردهبودند و تنها 19درصد گفتهبودند هیچکس از همکلاسیهای آنها با حنس مخالف رابطه ندارد. همزمان، یک دبیرستان دخترانه از میان دبیرستانهای شمال شهر تهران بهطور تصادفی انتخاب شد، نتیجه اجرای پرسشنامههای تحقیق نشان داد که 60 درصددانشآموز آن مدرسه گفتهبودند که با جنس مخالف دوست بوده و هستند”. ( گلزاری ، 1384)
“در سال 1381، آیتالله امینی، امام جمعه محترم قم از اینجانب برای انجام تحقیقی با موضوع گرایش به جنس مخالف در بین دانش آموزان قمی دعوت کردند نتیجه اینکه از بین 3 هزار نفر نمونه آماری مشخص شد 33 درصد پاسخگویان با جنس مخالف رابطه داشتهاند، 25درصد تمام کسانیکه تجربه این رابطهها را گزارش دادهبودند، اولین دوستی خود را در زیر 14 سالگی یعنی دوره راهنمایی آغاز کردهبودند و 71درصد گفتهبودند که همکلاسیهای آنها با یک چند نفر از جنس مخالف دوست هستند”. ( همان)
یا در آماری دیگر آمده “حدود 26 درصد دختران 12-14 ساله تهرانی با جنس مخالف دوست بودهاند، یعنی تعداد دختران نوجوانی که به سمت ارتباط با پسران کشیده شدهاند در مدت ده سال تقریبا به دو برابر رسیده است” ( سیف ، 1390 )
هیچ کارشناسی علوم تربیتی و جامعه شناسی ، مقصر اصلی مشکلات اخلاقی و رفتاری دانش آموزان را تنها مدرسه نمیداند، اما پدران و مادران نگران میگویند حتی اگر 25 درصد دختران راهنمایی و 40 درصد دختران دبیرستانی با همان درصدهای20 سال پیش با پسران دوستی و ارتباط پنهان داشته باشند، با توجه به اینکه طول کشیدن این رابطهها باعث میشود هم انحرافات اخلاقی جدیتری سراغشان بیاید و هم دختران دیگر به این نوع دوستی زیانبار تشویق شوند، برای مصون ماندن فرزندان ما از این آسیب رو به گسترش اخلاقی ، جامعه و نظام آموزشی چه برنامهای دارد؟
فراموش نکنیم کشش به جنس مخالف یکی از نشانهها و ویژگیهای طبیعی و سالم دوره نوجوانی است. ما نمیخواهیم و نمیتوانیم جلوی بیداری غریزی فرزندانمان را بگیریم اما بهجای غافل شدن و یا برخوردهای تند و منفی باید به آنها روشهای خویشتنداری جنسی را بیاموزیم.
یادآور می شوم که مدیران و مشاوران و مربیان دلسوز جامعه اسلامی ما پاسداران خط مقدم جبهه تعلیم و تربیت بودند و هستند و خدای بزرگ را سپاس می گویم که این بنده کوچک را توفیق داده است در طول سالها خدمت در آموزش و پرورش و با همکاری صدها مدیر و معلم دلسوز و روشن بین این نظام آموزشی در خدمت و راهنمایی قشر نوجوان میهنم بوده ام و پایان نامه کارشناسی ارشد خود را به بررسی معضلی در این حوزه حساس اختصاص داده ام و ان شاا… نتایج آن بتواند منشاء اثری مثبت در جامعه اسلامی ایران باشد.
لذا ضروری است در مقطعی که انواع رسانه ها اعم از ماهواره ای ، رادیویی ، تلویزیونی ، اینترنت ، مجلات ، گوشی های همراه و…. دنیای جوانان و نوجوانان ما را اشغال کرده اند ، گوشه ای هر چند جزیی از زندگی و رفتار نسل چهارم انقلاب اسلامی را تحت عنوان گرایش به مد و جنس مخالف مورد پژوهش و مداقه قرار دهیم.
در همین راستا و با توجه به تجربه چندین ساله محقق در برخورد مستقیم با جوانان و نوجوانان دختر و پسر به عنوان مدیر و معلم مقطع دبیرستان ، انتظار می رود بتوان نتایج بسیار مفید و کاربردی از تحقیق حاضر حاصل شود.
ضرورت و اهمیت موضوع :
بدون شک دوست داشته شدن و دوست داشتن ، یکی از نیازهای اساسی انسان هاست. اگر نتوانیم کسی را دوست بداریم ، قطعا”با سلامت روانی فاصله گرفته ایم. به طور کلی، وقتی شاهد ابراز علاقه کسی نسبت به خود هستیم و یا در رفتار و گفتار او میبینیم که دوستمان دارد، احساس ارزشمندی در ما تقویت میشود. برعکس، وقتی میبینیم کسی دوستمان ندارد و یا از رابطهای که با ما دارد، خارج میشود اولین موضوعی که باعث آسیب روانی ما میشود، احساس بیارزشی است.
بىتردید ایام جوانى، ایام بیدارى غریزه جنسى ،گرایش به جنس مخالف و علاقه به مُد روز است. در این ایام شوق و احساسات بر روان آدمى سایه مىافکند و ناخودآگاه رفتار، سخن و نگاه جوان را تحت تأثیر قرار مىدهد و سبب توجه و تحریک روحی و جسمی در برخورد با جنس مخالف مىشود. در این سنین نوجوان و جوان خواهان روابط دوستانه و هم سخن شدن با یکدیگر می شوند.
نوجوان و جوان در این مرحله در پى یافتن هویتى جدید است و گمان مىکند خانواده و والدینش تا حدی مىتوانند از وى حمایت کنند. بنابراین، اگر نیاز دوست یابی در محیط خانوادگى به خوبى تأمین نشود یا لطمه بیند و مخدوش شود، نیاز به محبت و ابراز محبت و برقرارى ارتباط دوستانهاش دچار اختلال خواهد شد. در نتیجه در جمع خانواده خود احساس غربت و تنهایى می کند و این موضوع زمینه ساز گرایش به افراد دیگر می شود .
یکی از وظایف مهم در تربیت نوجوانان، آموزش واقعیت روحی و رفتاری افراد از جنس مخالف است. پدر و مادر و همچنین اولیای مدرسه میباید در فرصتهای مناسب در مورد اینکه دختران و پسران دارای چه خصوصیاتی هستند و چگونه میباید در مقابل این خصوصیات عکسالعمل نشان داد، مطالب مختلفی به فرزندان و دانشآموزان خود، گوشزد کنند.
موضوع ارتباطات دختر و پسر در دهه اخیر چالشهای ذهنی زیادی را برای دست اندرکاران و مسئولین امر و روان شناسان و جامعه شناسان به وجود آورده است . از طرفی میل و گرایش به جنس مخالف در جوانان وجود دارد و از طرفی باید شیوههای مدیریت و کنترل آن به جوانان آموخته شود تا از آسیبهای این روابط در امان باشند .
اینجانب بواسطه شغل معلمی ارتباط مستقیمی با نوجوانان دختر و پسر و بالطبع با خانواده هایشان دارم به تجربه دریافته ام که والدین دربرخورد با مسائلی خاص دوران نوجوانی و جوانی بسیار خام و نپخته عمل می کنند، یا اطلاعات کافی برای راهنمایی درست ندارند یا حیا می کنند و سکوت می کنند و یا برعکس با برخورد چکشی ، روحیه نوجوان را به هم می ریزند.
در این سنین نوجوان ناخواسته و به طور غریزی به جنس مخالف خود گرایش پیدا می کند، دوست دارد گروه ها و تیم های دیگر به غیر از خانواده خود را تجربه کند، مایل است در نزد همسالان خود به تیپ ظاهر و مد روز بگردد و از مقبولیت بالایی برخوردار باشد، بالغ شده است ، غرور جوانی پیدا کرده است از تحقیر و شکست گریزان است و بسیاری خصوصیت دیگر….
این تحقیق از آن سبب اهمیت دارد که می خواهد به بررسی و چرایی این گرایشهای نوجوانی و از آن مهمتر ارائه راهکاری برای خانواده ها در برخورد با این موارد بپردازد. توجه داشته باشیم که جامعه ما جوان است رواج انحطاط و کجروی های اخلاقی در این سن با ضرر پیکره جامعه در آینده ای نزدیک ختم می شود.
همانطور که پیش از این هم اشاره شد یکی از نیازهای اساسی زندگی انسان، تعامل و ارتباط با دیگران است. انسان در طول رشد خود، پیوسته برای بقا و پیشرفت خویش، محتاج ارتباط با دیگران است که بین این امر با سلامت رابطه ای نزدیک وجود دارد. تمام انسان ها به دنبال یافتن کسانی هستند که با آن ها احساس خوبی و خوشی کنند. در این میان یک سوال مطرح است که دوستی با جنس مخالف را چگونه تعریف می کنند؟
بر اساس قواعد کلی حاکم بر ارتباط میان فردی، نمی توان هر ارتباطی را دوستی دو جنس مخالف نامید، بلکه می توان گفت دوستی و گرایش دو جنس مخالف یعنی ارتباطی که بین دو جنس مخالف وجود دارد و در این ارتباط، محبت، صمیمیت، عشق و علاقه قلبی ویژه وجود دارد و از این رو هر ارتباطی مانند دو کودک ، ارتباط تحصیلی ، ارتباط معلم با شاگرد و مانند آن که برای هدف خاصی است، نمی تواند از مقوله دوستی و گرایش به جنس مخالف باشد.
حال این نیروی پیوندجویی دو جنس مخالف یعنی از یک طرف دل دادگی پسرانه و از دیگر سوی دلبری های دخترانه ، در قشر نوجوان و جوان وجود دارد که البته این ارتباط و گرایش چه از نظر عقل و چه اعتقادات باید در چارچوب اصولی و اخلاقی باشند تا به بی عفّتی و گناه کشیده نشوند . چراکه رابطه گناه آلود از نظر اسلام حرام است و قرآن آنرا نهى کرده است زیرا عفت عمومى جامعه با این گونه روابط آسیب جدى مى بیند. پایه هاى ازدواج و خانواده سست مى شود و صدها مفسده اخلاقى براى دختر و پسر و جامعه بوجود می آید.
در این سن حساس”وجود انگیزه هایی باعث تقویت قوه خیال و میل به جنس مخالف و گرایش به مُد می شود. برخی از این انگیزه ها عبارتند از:
1 – توهم قدرت و جاذبه . یکی از انگیزه های گرایش و دوستی با جنس مخالف این است که پسران داشتن دوست دختر را یک قدرت اجتماعی برای خود تصور می کنند و دختران نیز داشتن یک دوست پسر را یک جاذبه فردی و اجتماعی برای خود به حساب می آورند. برخی از گرایش ها آنقدر ضعیف و خفیف است که حتی به دوستی هم نمی رسد اما در برخی دیگر این قدرت نمایی و جاذبه ارائه شده به قیمت از دست دادن بسیاری از جاذبه ها و قدرت های اجتماعی و شخصیتی دیگر تمام می شود در نتیجه، دوستی ها به پایان می رسد و دنیایی از تعارض را در درون دختر و پسر باقی می گذارد.
2 – پناه جویی به یکدیگر. دختران و پسرانی که مورد بی توجهی و یا کم محبتی در خانواده قرار می گیرند و از وضعیت روانی و اجتماعی خویش ناراضی هستند و در این زمینه، خود را سرگردان و آشفته می یابند، از طریق برقراری روابط پنهان و یا حتی آشکار با جنس مخالف، درصدد کسب رضایت و یا به عبارت دیگر، به دنبال یافتن شرایطی هستند که برای آن ها اطمینان خاطر و رضایتمندی بیشتری فراهم کند و پناه گاهی برای جبران کمبود محبت خود فراهم سازند. اما اطمینان خاطری که برخی از دختران و پسران از طریق برقراری دوستی بین خود جستجو می کنند هیچ گاه حاصل نمی شود زیرا این روابط پنهانی و به دور از چشم خانواده صورت می گیرد”.( نسرین صفری ، 1390)
همچنین برخی دیگر از دختران از اینکه پسری به او و یا خانواده آنها آسیبی برساند میترسند و ممکن است به همین دلیل به برخی از خواستهای پسر پاسخ گویند. در گرایش های منتهی به دوستی بین دختران و پسران، از آنجا که مقاومتی بسیار قوی از طرف پدر یا مادر یا جامعه برای ممانعت از برقراری این دوستیها وجود دارد، این گونه دوستیها با مخاطرات روانی گوناگونی از جمله اضطراب و تشویش همراه است. وجود افکار دیگری چون احساس گناه، نگرانی از تهدیداتی که توسط پسر برای فاش کردن روابطش با دختر صورت میگیرد، یک تعارض درونی و اضطراب مستمر را به دنبال خود دارد. بنابر این وجود چنین دلهرهها و اضطرابهایی که گاهی لطمههای جبران ناپذیری بر جسم و روان انسان دارد، از جمله آسیبهای این گونه روابط است.
2 – 2 ) پیشینه تاریخی تحقیق :
1 ) حسینی زاده ، مجید ( 1374) پایان نامه دکتری جامعه شناسی با موضوع تحولات اجتماعی سینمای ایران .
شرایط سینمای ایران ؛
در دهه 1350 که سینمای تجاری ایران با رکود مواجه شد کم کم تولید فیلمهای با مضامین متفاوت آغاز شد ، این دهه عجیب ترین دوره در تاریخ سینمای ایران است ، از طرفی انحطاط انسانها در فیلم ها غوغا می کرد. (مثل فیلم های در امتداد شب ، موسرخه و …) و از طرفی دیگر فیلمهای انتقادی – سیاسی . ( مثل فیلم های گوزنها ، دایره مینا ، سفر سنگ و … ).
سانسور دولتی دست به تمهیداتی از قبیل تعویض پایان فیلم ها کرد و یا جلوی اکران آنها را گرفت . در سال 1357 تا به امروز سینما سفر غریبی را آغاز کرد و از نظر کمی و کیفی تغییرات غیر قابل پیش بینی را پشت سر گذاشت . انقلاب در ایران سینما را با رکودی عظیم مواجه ساخت که شرایط پس از آن همراه با عدم ثبات و دگرگونیهای سریع بود ، سینما دچار هرج و مرج و آشفتگی شد ، مالکیت خصوصی سینما زیر سوال رفت و بسیاری از سینماها به عنوان مرکز اشاعه فحشا به آتش کشیده شد .
مشکل اساسی سینما در بعد از انقلاب این بود که کسی نمی دانست تعبیر دولت از سینمای اسلامی چیست ؟ در سال 1350 ، 90 فیلم ، سال 1357 ، 18 فیلم و سال 1361 ، 11 فیلم تولید شد . 350 سالن سینما با گنجایش 174 صندلی ، در سال 1362 به 280 سالن با گنجایش 145 صندلی رسید . پس از رکود این سالهای سینما ، دولت با تاسیس بنیادی دولتی با نام فارابی و الگوی سینما رسانه ای برای گسترش فرهنگی تصمیم گرفت از این بحران خارج شود . بسیاری از کارگردانهای قدیمی که نمی خواستند کار را رها کنند ، با فیلمهای کمتر از حد انتظار شروع به ادامه فعالیت کردند . در طی یک بررسی در مجله آمار ایران در سال 1371 ، در ایران 654 ، 724 ، 16 دستگاه تلویزیون و 000 ، 800 ، 10 دستگاه ویدئو در مقابل 266 سالن سینما و 750 هزار سینما رو وجود داشت . سینمای ایران تحت کنترل و سیاست های وزارت ارشاد از نظر کمی و کیفی بین سالهای 1364 تا 1371 ، 450 فیلم تولید کرد . با این اقدامات تعداد سینما روها افزایش پیدا کرد و در روند اجتماعی و بالا رفتن آگاهی و درک مردم ، سینما برای چند سال حالت منسجمی به خود گرفت . مردمی که تمامی هستی خود را در جنگ گذاشته بودند و با قهرمان آرمانگرا همذات پنداری می کردند . بعد از اتمام جنگ گروهی به ارزشها وفادار ماندند و دسته ای دیگر نگاه هشان را عوض کردند .
سه گرایش فیلم سازی در ایران بعد از انقلاب خود نمایی می کند :
الف ) سینمایی آرمانگرا در طیفی وسیع به فرد گرایی خود ادامه داد ولی به دنبال راه خاصی بود که قبلا به آنها اشاره شد از جمله عشق مادی ( مثل فیلم های خاکستر سبز ، از کرخه تا راین و … ) این سینما قهرمان آرمانگرا را در عصر سازندگی دنبال می کند و این گرایش نتیجه طبیعی خواسته مخاطبی است که به دنبال آرمانهای خود با کمی انعطاف در پرداخت فرضی حرکت می کند .
ب ) سینمای نئو رئالیستی آرمان خواه : این سینما به نقد جامعه می پردازد ، ( مثل فیلم های عروسی خوبان ، آبادانیها ، نرگس و … ) آنها قهرمانان خود را از مهاجرین جنگ تحمیلی و حاشیه نشینان و فقرا و حتی از میان زنان فریب خورده انتخاب می کنند ، قهرمان این فیلم ها در جامعه تنهاست و جامعه پس از جنگ ، جامعه ای است که قهرمان باید به تنهایی گلیم خود را از آب بیرون بکشد .
پ ) سینمای تفریحی و الهام گرفته از سینمای تجاری غرب : این سینما که پس از رواج ویدئو و گرایش جوانان به الگوهای غربی رواج یافت ، نتیجه رکود اقتصادی سینمای ایران است ، موفقیت فیلمهای چون عروس و افعی دلیلی بر این مدعی است .
ورود سینمای ایران به مرحله پیروزی انقلاب پس از سالها بلا تکلیفی و سردر گمی این سینما را با نوعی ستاره ستیزی و مبارزه با قهرمان پروری روبه رو ساخت و دست اندرکاران سینما در مبارزه جدی با هر نوع ابتذال با ستاره سازی به عنوان یکی از راههای فیلم فارسی به مخالفت پرداختند ، این مبارزه تاثیر پیچده ای در مقوله بازیگر نقش اول فیلم ها گذاشت ، با اشاره به جذابیت رایج در سینمای بعد از انقلاب به تحلیل و چگونگی تیپ های موجود در فیلم ها می پردازیم .
1 ) تیپ جوان رزمنده :
این تیپ قهرمانی است شکست ناپذیر و آرمانی و عاشق شهادت در راه اعنقاد و آرمانش . و از رویارویی با هیچ دشمنی ترس ندارد . این تیپ بعضا حالتی اسطوره ای دارد . فرهنگ مذهبیش جبهه و عرصه تجلی آن شهادت است و غالبا به طبقات پایین جامعه تعلق دارد . ( مثل فیلم های دیده بان ، مهاجر ، دیار عاشقان و ….)
2 ) تیپ جوان عاشق پیشه :
این جوان خوش پوش و پولدلر ، عاشقی است که برای رسیدن به معشوق از هر مانعی می گذرد ، این جوان اول فیلم با انقلاب اختلاف ماهوی دارد ، عشقش از تمایلات جسمانی است و در این راه مخالفتهایی می بیند . ( مثل فیلم های عروس ، دو روی سکه و … ) .
3 ) تیپ مامور فداکار و مبارز : معمولا این افراد جزء نیروی انتظامی هستند و در درگیری با قاچاقچیان یا به شهادت می رسند یا پیروز می شوند . سیاست های دولتی نیز اجازه رشد به این نوع تیپ سازی را در فیلم ها داد . ( مثل فیلم های سناتور ، پرچمدار ، تعقیب سایه ها و…).
4 ) جوان اول کمیک و ساده دل :
این تیپ در تمام تاریخ سینمای ایران به هستی خود ادامه داده است ، این جوان با خوش قلبی به همه کمک می کند و همیشه از توطئه ها با پشتوانه خوش قلبی و شانس به سر منزل مقصود می رسد . ( مثل فیلم های جیب برها به بهشت نمی روند و … ) .
5 ) تیپ روستایی مبارز :
این تیپ در مراحل اولیه سینمای پس از انقلاب بسیار رایج بود و با مشخصه هایی از قبیل قدرت فراوان و استقامت در برابر سختی ها تیپی مبارز بر علیه خان ها و اشرار داشت . این تیپ کمی با واقعیت فاصله داشت ولی تیپی موفق بود. ( مثل فیلم های سمندر ، شیر سنگی ، ملخ زدگان و…).
نتیجه گیری :
سینمای ایران از ابتدا سینمای وارداتی و تقلیدی و با گرایش سرگرم کنندگی بود و نحوه ورود سینما به ایران تمام صفات ازپیش گفته را در آن تشدید کرد . سینما نه از درون رشد بالنده داشت و نه براساس بینش علمی یا فلسفی بنا شده بود . سینمای ایران در چنین فضایی پا گرفت و از همان ابتدا راهش را مشخص کرد ، آنچه در این جا اهمیت پیدا می کند خط تفکر در ایران است که همیشه چون کاتالیزور نقش بازی کرده است ، عصر ورود سینما به ایران ملغمه ای از درگیریهای سنت گرا و تجدد طلب است و خط میانی که از عهد امیرکبیر تا سید جمال در آن حرکت داشتند در جستجوی جای پایی در هر خط برای آشتی دادن در آن بودند . سنت گرایی با تفکر و تحریم سینما به نوعی به رشد و گسترش آن دامن زد و پس از هجوم موفق تجددطلبان به روی خود خم و در خود بزرگ شد .
2 ) معدنی ، سعید (1386 ) بررسی تاثیر تحولات اجتماعی بر ساختارروایی سینمای جنگ ایران ( 1308 تا 1360 ) پایان نامه دکتری ، دانشگاه آزاداسلامی – واحد تهران علوم تحقیقات.
در بررسی تحولات سینمای ایران پس از انقلاب نیاز به باز نگری دوباره احساس می شود . کشور ایران در یک منطقه حساس جغرافیایی قرار دارد که محل و معبر ورود و خروج بسیاری از کشورهای مهاجم و طبعا فرهنگ آن ملل بوده است . به همین دلیل ایران یکی از کشورهایی است که در آن تنوع قومی بسیاری دیده می شود و ویژگی جغرافیایی ، جمعیتی ، اقتصادی و سیاسی خود را دارا می باشد . تحولات سینمای ایران بعد از انقلاب را می توانیم در سه دوره تقسیم و مورد بررسی قرار دهیم :
1 ) دوره اوّل : انقلاب و جنگ ( 1357 تا 1367 ).
جنگ ایران و عراق از بطن انقلاب اسلامی به وجود آمد . صدام حسین تصورمی کرد که به دلیل وقوع انقلاب و از هم پاشیده شدن ارتش ، شورش های قومی و اختلافات درون حکومتی ، زمان حمله و تصرف به ایران است . در این دوره ، اقتصاد ایران به دلیل آرمانهای انقلاب ، که در پی برابری و عدالت بود ساختار دولتی به خود گرفت . بانک ها ، موسسات و کارخانجات بزرگ ملی ، دولتی شدند و بسیاری از اموال پهلوی به بنیاد مستضعفان رسید و در کل ایران یک نظام اقتصادی متمرکز بوجود آمد . از لحاظ فرهنگی جامعه تحت تاثیر تبلیغات و آموزه های دینی وایدئولوژیک بود . ساده زیستی ترویج و ثروت و پول تقبیح می شد . حکومت به شدت در پی یک شکل سازی جامعه در فرم و ظاهر بود و شهادت یک ارزش تلقی می شد.در بعد جمعیتی ، ایران در این دوره با یک رشد فزاینده 5/3 درصدی مواجه شد.( رفیع پور ،1384: 126 )
اما در سینمای این دوره تمام فیلم نامه هایی که نوشته شد دارای 11 عنصر و کارکرد مشترک به عبارت زیر بودند :
1- جامعه متحد است .
2- جامعه ، قهرمان را می پذیرد .
3- جامعه ، از قهرمان حمایت می کند .
4- باورها و ارزشهای جامعه و قهرمان یکی است .
5- مسجد، تکیه ، مراسم عزاداری و اماکن مذهبی از نشانه های این دوره هستند .
6- روابط اجتماعی در جامعه سالم است .
7- فرایض مذهبی در جامعه به نمایش گذاشته می شود .
8- قهرمان به آینده امیدوار است .
9- قهرمان هم در جبهه با دشمن می جنگد و هم در داخل با منافقان و ضد انقلابیون .
10- قهرمان و یارانش در جبهه پیروز می شوند .
11- قهرمان در حالت پیروزی مظلوم است و حس همذات پنداری در مخاطب ایجاد می کند
2 ) دوره دوم : دوره سازندگی ( 1367 تا 1376 ) .
با رحلت امام (ره) و پایان جنگ ، ایران وارد مرحله جدیدی شد . سیاست رئیس جمهور وقت بر پایه اقتصادی بود و ایران شاهد نوعی دولت تکنوکرات شد . در این دوره از لحاظ اقتصادی تحولاتی رخ داد . ارزشها دگرگون شد و ثروت ، ارزش تلقی گردید ، روند تورمی روبه افزایش رفت و در طول 16 سال 60 برابر گردید ، در حالی که کارمندان با افزایش حقوقی معادل 5 تا 10 برابر روبه رو بودند . (رفیع پور ، 1384 : 130 ) .
از لحاظ جمعیتی در این دوره سیاست های کنترل جمعیت برای اولین بار بعد از انقلاب اجرا شد ، رشد جمعیت به 5/1 درصد رسید و میزان باروری از 4/6فرزند برای هر زن در سال 1365 به حدود 6/3 در سال 1376 رسید . اما فیلم نامه هایی که در این دوره نوشته شد و فیلم هایی که بر اساس آنان ساخته شد ، کارکردهای متفاوت داشتند ، که عناصر مشترک این فیلم ها عبارت است از :
1- جامعه دچار دگرگونی و تفاوت شده است .
2- ظواهرافراد نسبت به گذشته فرق کرده است .
3- اماکن مذهبی و نشانه های دینی کمتر به نمایش گذاشته می شوند .
4- روابط اجتماعی از سفیدی و سیاهی کامل به خاکستری تبدیل شده است .
5- ارزشهای قهرمان با ارزشهای جامعه متفاوت است .
6- جامعه از قهرمان حمایت نمی کند .
7- قهرمان نگران ارزشها و آرمانهاست .
8- قهرمان منتقد شرایط و مناسبات اجتماعی است .
9- قهرمان به آینده امیدوار نیست .
10- قهرمان تنها و مظلوم است .
11- قهرمان خود به تنهایی یا با مساعدت عده کمی اهداف و مسولیتش را دنبال می کند .
12- قهرمان به تنهایی خویش پناه می برد و جامعه را به حال خود رها می کند .
3 ) دوره سوم : دوره اصلاحات ( 1376 تا 1380 ) .
در این دوره ، سیاست ایران دچار طوفانی شد و مقطع استثنایی را در بعد از انقلاب پشت سر گذاشت . محمد خاتمی با شعار جامعه مدنی و ایران برای ایرانیان توانست بسیاری را پای صندوق های رای بکشاند . سیاست تنش زدایی و ارائه طرح گفتگوی تمدنها از سوی وی موقعیت ویژه ای را در عرصه بین المللی برای ایران رقم زد . از لحاظ اقتصادی با استمرار وضعیت گذشته ، دولت توانست بخشی از بدهی های خارجی خود را بپردازد . رشد جمعیت نیز حالت دوره قبل را ادامه داد . در روایت فیلم های این دوره ، رومانتیک جایگاه ویژه ای پیدا کرد ، در این دوره قهرمان هنوز آرمانهای خود را دارد و نسبت به شرایط جامعه منتقد است اما به دلیل فضای جامعه روایت عاشقانه نیز در آن مطرح می شود .کارکرد و عناصر مشترک این دوره عبارت است از :
1- تفاوت ارزشهای جامعه با ارزشهای قهرمان به اوج خود رسیده است .
2- اماکن مذهبی به سختی در فیلم ها دیده می شود و جایگزین آن ابعاد ملی که نشانگر فرهنگ ایرانی هستند مشاهده می شود .
3- قهرمان در تلاش یاد آوری ارزشهای گذشته است .
4- جامعه آرمانهای گذشته را فراموش کرده و انتقاد قهرمان کم رنگ تر شده است .
5- جامعه قهرمان را فراموش کرده و رابطه مستقیمی با وی ندارد .
6- تنها پیوند قهرمان با جامعه وجود جنس مخالف است.
7- قهرمان عاشق می شود ، اما به عشق خود نمی رسد .
نتیجه گیری :
در سینمای ایران پتانسیلهای بسیار قوی وجود دارد و ایران جزو معدود کشورهایی می باشد که بالقوه دارای استعداد فیلمسازی است و همین ها سینمای ایران را نگه داشته و برای این که سینما جلو برود ، احتیاج به توسعه همه جانبه از پیدا کردن استعدادهای جدید تا پیدا کردن راهحلهای کارشناسی و تکنیکی ، گسترش سرمایه و بازارهای جهانی و… داریم که همه اینها میتواند سینمای ایران را از این چرخه معیوبی که در آن قرار دارد و از یک جایی به بعد توان پرواز کردن را ندارد، نجات دهد . سینمای امروز ایران مانند گنجشکی میماند که قابلیت دل سپردن به آسمان را ندارد و با این بالها و خوراک ضعیف طبیعتا روز به روز توانش را بیشتر از دست خواهد داد و اگر ما میخواهیم این توان را افزایش دهیم طبیعتا باید در همه ابعاد و زمینهها خلاقیت لازم صورت گیرد ، متاسفانه امروزه تمام بودجههای سینمایی تنها برای دو کار هزینه می شود در حالی که در گذشته از تولید 60 فیلم حمایت میشد و دیگر این آزمون و خطا در مدیریت فرهنگی وجود ندارد که از میان این تولیدات به 10 فیلم خوب برسیم و متاسفانه دیگر این قضیه نیز فراموش شده است و استراتژی مدیریت سینما به هم ریخته و آشفته است .
3 ) اجلالی ، پرویز ( 1386 ) کتاب ”دگرگونی اجتماعی و فیلمهای سینمایی ایران (جامعه شناسی فیلمهای عامه پسند ایرانی 1357ـ1309)“ انتشارات علمی ، تهران .
این کتاب براساس تحقیقی است که در سال 1373 انجام شده و مربوط به رساله دکتری نویسنده می باشد ، نام این کتاب ابتدا ، ”جامعه ایرانی و فیلمهای ایرانی“ بود که عناوین سه فصل مربوط به آن ، ”دگرگونی و پایداری در جامعه و فرهنگ ایران“، ”نهاد اجتماعی فیلم سازی در ایران“ و ”جهان فیلمهای ایرانی“ میباشد .
بخش دوم اثر به تحلیل محتوای ساختاری یا ایستا اختصاص دارد که نویسنده به گفته خود ، تلاش کرده در این فصل توضیح دهد که فیلمهای ایرانی در دوره زمانی خاص خود، چه معنای اجتماعی برای مخاطب داشته و چه کارکردهایی در جامعه داشتهاند . او در فصل پنجم و ششم در این بخش ، به تحلیل مضمون جوانمرد و دختر بیپناه و چند مضمون دیگر رایج در فیلمهای فارسی پرداخته است . اجلالی چنین توضیح می دهد که رویکرد نظری او در اینجا، تئوریهایی بوده که اثر هنری را محصول گروه اجتماعی ، منافع ، نظرات و نقش تاریخی آن میدانند . به بیان دیگر ، در این مطالعه ، فیلمهای عامهپسند به عنوان معلول و بازتاب فرهنگ جامعه مورد بررسی قرار گرفتهاند . عنوان بخش سوم این کتاب نیز ”تحلیل پویا (تحلیل شاخصهای فرهنگی)“ است که در این بخش ، ضمن توضیح روش تحلیل پویا ، مضمون تحرک اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است .
هدف دکتر اجلالی از نگارش این کتاب ، ارزشیابی زیبایی شناختی یا اخلاقی و تربیتی فیلمها نبوده ، بلکه تلاش وی بر این بوده که مخاطب رابطه محتوای این فیلمها را با واقعیات اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه هم روزگارشان بفهمد. از نظر نویسنده ، آثار هنری برجسته راز و رمزهای سبکی و جنبههای خلاقیت فردی را شامل میشوند و گرچه این آثار هم منتقلکننده دریافتهای فرهنگی هنرمند از جامعه هستند اما به شیوهای پیچیدهتر به بیان آن میپردازند این در حالی است که هنر عامهپسند معمولاً به طور مستقیمتری دریافتهای فرهنگی را بازتاب میدهد.البته باید توجه داشت که آثار هنری فرهیخته معمولاً راستگویند و واقعیات زندگی آدمی را به سبکهای مختلف و نسبتاً پیچیده ارائه میدهند . اما آثار عامهپسند معمولاً خیلی با واقعیت فاصله دارند . سینما از ابتدا هنر توده بوده ، اولین فیلمهایی هم که در آن ساخته شد ، فیلمهایی بود که از تئاتر یا نقاشی یا هنر دیگری گرفته شده بود و به همین دلیل هنر تلقی شد . اما واقعیت این است که سینما همیشه بیشتر جنبه سرگرمی داشته و قاعدتاً در ایران هم همینطور بوده است . در این میان سینمای عامهپسند بیشتر این استعداد را دارد که واکنش به واقعیت باشد . به عنوان مثال سال 1332 که در ایران کودتای نظامی شد ، ما با تغییرات بسیاری در شعر مواجه بودیم ولی در سینما جالب است که از آن سال به بعد ، نسبت فیلمهای کمدی از همه بیشتر میشود . در این فیلمها تضادها همه به شیوه مسالمت آمیز حل شده و دیدگاه آنها خوشبینانه ، مثبت و کمدی است که میتوان اینگونه تحلیل کرد که در واقع سینما بعد از کودتا نقش آرامبخشی داشته است .
اجلالی در تفسیر روشهای کار خود می گوید : برای تشریح و توصیف نهاد اجتماعی فیلمسازی در ایران تا پیش ازانقلاب که از اهداف کار بود ، از روش تحلیل نهادی استفاده کردم . از سال 1309 (سال نمایش عمومی اولین فیلم بلند داستانی ایرانی به نام آبی و رابی ) تا پایان سال 1357، نهاد فیلم سازی شامل عناصر اصلی تولیدکنندگان و عرضهکنندگان (سازمانها و افراد دستاندرکار ) و تماشگران و عناصر دیگر مانند دولت ، مطبوعات و منتقدان است که تحلیل هریک به هدف ما کمک میکند . به طور روشن در آن زمان سه ضلع فیلم ، سینما و مخاطب وجود داشته است : یکی مخاطب سطح بالا که فیلمهای خارجی میدیدند و به سینماهای شمال شهر میرفتند و عموماً سطح سواد بالاتری داشتند . گروهی دیگر مخاطبان فیلمهای اکشن خارجی بودند که معمولاً به سینماهای مرکز شهر میرفتند و بیشتر مردان و از شاگردان مغازهها، سربازها و … بودند و مخاطبین نوع سوم نیز ، خانوادهها و طبقه متوسط سنتی بودند که برای دیدن فیلم فارسی و گاه هندی و عربی به سینماهای جنوب شهر و مرکز شهر میرفتند . بعدها که تحولی در فیلمهای فارسی پیدا شد و موج فیلمهای قیصر ، مخاطب متوسط شهری هم پیدا کرد ، برخی سینماهای شمال شهر هم این فیلمها را نشان میدادند و از سال 1352 به بعد برخی از سینماهای فیلم فارسی به فیلمهای کاراتهای و مبتذل روی آوردند .
به نظر اجلالی استفاده از روشهای چندگانه امروز در مطالعات فرهنگی ، جامعهشناسی هنر و رسانه مورد توجه قرار گرفته است . مطالعات نشان داده که موضوعات پیچیده را نمیتوان تنها با یک روش تحلیل کرد بنابراین باید از چند دیدگاهی که با هم تلفیق شده و شکل واحدی به دست می آید استفاده کرد. نویسنده در این تحقیق سه نوع کار مبتنی بر نظریات و حوزههای مطالعاتی مختلف انجام داده است :
1 ) تحلیل به معنی استخراج ساختار درونیِ اثر که در آن متن یک نظام نشانهای تلقی میشود و تحلیل آن مبتنی بر نشانهشناسی و ساختارشناسی است . ما زنجیرهای از عملکردها و شخصیتها را تشکیل میدهیم و سپس تاریخ و سیر طبیعی آن را میبینیم و با تحلیل سعی میکنیم ساختار اثر را به دست آوریم .
2 ) در تفسیر مباحث موجود ، نویسنده نگاه هرمنوتیکی داشته و از دالها به مدلولها رسیده است و بیشتر با عوامل معنیساز مثل تقابلهای دوتایی کار کرده است . دراینجا ما فرض را بر این گرفتیم که پدیدههای اجتماعی که در اثر وجود دارد معنا دارند و در نتیجه دال هستند.از سوی دیگر ، تفسیر نیازمند نظریه است که اجلالی در کار خود از نظریه مارکسیستی ، نئومارکسیستی ، فرهنگ گرا و روانکاوی استفاده کرده است. در کشوری که حداقل در تئوری، رابطه زنان و مردان قبل از ازدواج ممنوع است ، با مفهوم عشق غربی که پیش از ازدواج به وجود میآید، تناقض ایجاد میشود و میبینیم وقتی این داستانها به فرهنگ ما میآید مفاهیمی مثل فریب ، گمراهی دختران و تجاوز به آنها شکل میگیرد. نویسنده به این نتیجه رسیده که وقتی در ذهن ایرانی سنتگرا ، رابطه پیش از ازدواج نامشروع است ، عشق همان فریب میشود و این دو به این شکل با هم تلفیق میشوند . یکی از چیزهایی که در فیلمهای فارسی است حمایت لوطی از دختر فریب خورده است که گاهی در آن تناقض میان حمایت و عشق پیدا میشود . نویسنده کتاب ، تبیین را قرار دادن ساختار اثر در ساختار اقتصادی اجتماعی دانست و آن را به عنوان یکی از مراحل کار خود معرفی کرد. از دیدگاه نویسنده، تبیین به زبان ساده یعنی اینکه بفهمیم عناصری که در فیلم است از کجا پیدا شدهاند که در این اثر محتوا را متغیر وابسته و عوامل اجتماعی ـ اقتصادی را متغیر مستقل گرفته است. میبینیم که محتوا چه کارکردی برای مخاطبان یا دولت دارد ، به چه نیازهایی پاسخ میدهند و چه رضایت هایی را به همراه خود میآورد .
1- ورزش باعث افزایش سطح سلامت و تندرستی در میان افراد جامعه گشته و افزایش سطح سلامت با تأثیر بر سرمایه انسانی و نیز سرمایه اجتماعی، سبب افزایش سطح بهرهوری اقتصادی در بخشهای تولیدی و خدماتی میگردد.
2- گسترش ورزش سبب افزایش سطح سلامت شده و هزینه های بهداشتی، درمانی و هزینههای جانبی آن را در جامعه کاهش میدهد.
3- افزایش چشمگیر شاغلان در بخش ورزش که بر روند جاری اقتصاد حاکم بر کشورها، تأثیر گذاشته و از حجم بیکاران در حال افزایش کاسته است.
4- از ورزش به عنوان ابزاری مؤثر برای بازاریابی و فروش کالاهای ورزشی و غیر ورزشی استفاده میشود.
5- از طریق برگزاری مسابقات ورزشی در سطح ملی منطقهای و بینالمللی سرمایههای پولی و مالی به بازارهای داخلی وارد میشوند (پارسا مهر، 1388، ص 202 و 203).
ورزش بر جنبههای مختلف زندگی اثرگذار است، چه مستقیم و چه غیر مستقیم. هنوز بسیاری از مردم نسبت به اثرات والای ورزش بر زندگی خود ناآگاهند: ورزش سلامتی مردم را بهبود داده و شبکههای اجتماعی و ارتباط اجتماعی و مهارتهای آنها را تغییر میدهد. همچنین بر سرمایه اجتماعی، سرمایه انسانی و انسجام اجتماعی اثر مثبت دارد. ورزش بطور مستقیم با ایجاد شغل و کارخانه و صنایع خدماتی و خرده
فروشی و بطور غیر مستقیم با اثرگذاری بر سرمایه انسانی و اجتماعی بر اقتصاد اثرگذار است. از طریق ورزش هویت ملی و فرهنگ مردم بهبود مییابد و با پیروزی در یک مسابقه بینالمللی غرور ملی افزایش مییابد (ورزش در کانادا، 2009).
مردم با رویکردهای مختلف با ورزش روبرو میشوند همانند ورزشکاران، مربیان، مسئولان، حامیان، داوطلبان، دانشمندان، هنرمندان، رسانهها و تماشاگران و طرفداران که هرکدام رویکرد خاص خود را دارند: ورزش یکی از انواع فراغتهاست که شادی به ارمغان میآورد و باعث افزایش آرامش روحی و بهبود کیفیت زندگی میشود. ورزش شخصیت فرد را میسازد و این فرصت را برای کودکان و جوانان ایجاد میکند که کار تیمی، از خودگذشتگی و تعهد را یاد بگیرند. ورزش یکی از زمینههای فعالیتهای انسانی است که اجازه میدهد تا انسان برای تعالی تلاش کند (همان).
برای اینکه ورزش بتواند در مقایسه با فعالیتهای دیگر، سهمی از منابع عمومی محدود را بدست آورد نیاز به این دارد که به منافع ملموس آن در بین افراد، جوامع و کشورها پرداخته شود. در ایران هم باید دولت و سازمانهای مختلف برای آگاهی مردم از ارزش ذاتی ورزش با ارائه شواهدی مانند بهداشت، آموزش و مهارت و خدمات اجتماعی برای رسیدن به هدف کمک کنند. علیرغم اثرات معنیدار ورزش و نیاز به آگاهی در مورد این مهم، لیکن مطالعات زیادی در حوزه اثرات اقتصادی- اجتماعی ورزش صورت نگرفته است. عدم بررسی عمیق از اثرات ورزش بر روی افراد، جامعه، سازمانها و کشورها باعث شده است که سیاستگذاران نتوانند برنامهریزی مناسبی برای توسعه ورزش داشته باشند و لذا ورزش نیاز به سرمایهگذاری گستردهای از سوی دولتها دارد (گراتون و تیلور، 2002).
2-2 تعریف ورزش
تمام مطالعات مرتبط با ورزش، با مسئله سختی مواجه هستند که چگونه ورزش را تعریف کنند. ورزش قسمتی از فعالیتی به نام فراغت میباشد. محققین این حوزه تلاش کردهاند که توضیح دهند به چه نوع فعالیتی فراغت گفته میشود، اما تعریف مشخصی پیدا نکردند چون این فعالیت به احساسات و ادراکات مشارکت کنندگان بستگی دارد. در واقع یک فعالیت میتواند برای یک نفر فراغت و برای یک شخص دیگر فراغت نباشد.
فدراسیون ورزشی اروپا در سال 1992 تعریف خلاصهای از ورزش انجام داده است: ورزش یک فعالیت فیزیکی است که در آن از طریق مشارکت سازمانیافته و یا غیر سازمانیافته، جهت گسترش سلامت جسمی و فکری، ایجاد رابطههای اجتماعی و یا بدست آوردن نتایج در مسابقات انجام میشود (فدراسیون اروپا، 1992). مهمترین سوالی که مطرح میشود این است که فرق بین فعالیتهای ورزشی فعال، فراغت عمومی و فعالیتهای مربوط به سرگرمی چیست؟ فعالیتهای مختلف میتواند در این گروهها یا گروههای دیگر طبقه بندی شوند. فوتبال، دو و میدانی و ژیمناستیک بطور واضح جزء بازیهای المپیک میباشد و در همه کشورها جزء ورزشهای فعال طبقهبندی میشوند. رفتن به سینما و یا خوردن شام در بیرون و تماشای تلویزیون فعالیتهای فراغتی و سرگرمی میباشند. سوالی که مطرح میشود این است که آیا دارت و بیلیارد جزء فعالیتهای ورزشی میباشند یا فراغتی؟ گفته میشود که این دو ورزش و یا امثال چنین فعالیتهایی جزء ورزش میباشند و لذا در خیلی ازکشورها چنین فعالیتهایی را تلویزیون پوشش داده و روزنامهها در مورد این دو بحث میکنند. همچنین فعالیتها، رقابتی میباشند. در کشورهایی که چنین فعالیتهایی گسترش یافته جزء طبقهبندی ورزشی میباشند. بنابراین، فعالیت بدنی در آنها وجود ندارد و لذا در طبقه بندی فعالیتهای فیزیکی جایی ندارند اما رقابتی هستند.
مجموعه دیگری از فعالیتها که فیزیکی هستند اما رقابتی نیستند اغلب در طبقهبندی مشارکت ورزش ملی جای میگیرند. فعالیتهایی مانند باغبانی فیزیکی هستند اما در طبقه بندی غیر ورزشی جای میگیرند (گراتون و تیلور، 2002، ص 7).
یکی دیگر از فعالیتها “راه رفتن” میباشد. اگرچه بسیاری از راه رفتنها، مانند راه رفتن طاقت فرسا در کوه و حومه شهر یک سرگرمی محسوب میشود اما مانند ورزش دارای فایده برای سلامتی میباشد. این فعالیت در بعضی جوامع جزء فعالیتهای ورزشی محسوب شده و در بعضی جوامع نه (همان).
راجرز (1977) معتقد است که چهار عنصر اساسی باید در یک فعالیت وجود داشته باشد تا به عنوان ورزش در نظر گرفته شود: ورزش باید یک فعالیت فیزیکی بوده، برای سرگرمی انجام شود، یک وسیله رقابت باشد و دارای چارچوب سازمانی رسمی باشد. یک معیار دیگر نیز که به نظر میرسد جزء معیارهای ورزش باشد این است که فعالیتی ورزشی محسوب میشود که بوسیله رسانهها و آژانسهای ورزشی مورد توجه قرار گیرد. راجرز، یک لیست اصلی را به عنوان فعالیتهای ورزشی پیشنهاد داده است که مورد قبول تمام کشورها میباشد و یک لیست تکمیلی که با توجه به هر کشور به عنوان ورزش طبقه بندی میشود
– Auto Regressive Distributed Lag