وبلاگ

توضیح وبلاگ من

سیستم برنامه ریزی و کنترل تولید در صحن کارخانه با استفاده از همکاری عامل های هوشمند برای حصول به سفارشی سازی انبوه- قسمت ۲

 
تاریخ: 20-07-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

۳-۲- مدل­سازی سیستم تولید در برنامه­ ریزی و زمانبندی

بهتر است در ابتدا یک محیط تولیدی عمومی را فرض کنیم و سپس نقش برنامه­ ریزی و زمانبندی را در آن توصیف نماییم. سفارشاتی که به یک سیستم تولیدی ارائه می­شوند باید به کارهایی[۳۸] با زمان­های سررسید معین تبدیل شوند. هرکدام از این کارها باید در یک مرکزکاری[۳۹] مشخص روی تعدادی ماشین با ترتیب یا توالی از پیش طراحی شده­ای اجرا شوند. از آنجایی که هرکدام از ماشین­ها ممکن است در مقاطع زمانی خاصی درگیر انجام کار باشند، اجرای هرکدام از کارها ممکن است بعلت مشغول بودن ماشین­های مربوطه با تأخیر مواجه شود. رویدادهای ناخواسته­ای در کارگاه مانند خرابی ماشین(ها)، زمان­های کار طولانی­تر از انتظار و غیره می­توانند برنامه زمانبندی اجرای کارها را با مشکل مواجه کنند. در چنین محیط­هایی تهیه یک برنامه زمانی دقیق و کامل می ­تواند به کارایی و کنترل بهتر عملیات کمک کند.
کارگاه تنها قسمتی از سازمان که تحت تأثیر فرایند زمانبندی قرار دارد نیست. فرایند زمانبندی همچنین با فرایند برنامه­ ریزی تولید – که برنامه ­های میان مدت و دراز مدت تولید را برای سازمان مشخص می­ کنند – در ارتباط تنگاتنگ است. تصمیم ­گیری­هایی که دراین سطح از سازمان گرفته می­ شود ممکن است بر برنامه ­های زمانبندی کارگاهی نیز مستقیماً تأثیر گذار باشند. شکل ۳-۱ نمودار جریان اطلاعات را در یک سیستم تولیدی نوعی نمایش می­دهد [۹].
دانلود پایان نامه
سیستم زمانبندی تولید دارای سه نوع ورودی است. سفارش مشتری (یا محصولاتی که باید تولید شوند)، برنامه تولید (هرکدام از عملیات مورد نیاز برای تولید هر محصول باید روی چه منبع یا منابعی اجرا شوند)، وضعیت منابع با توجه به محدودیت­ها و قیود کارگاه. سفارش مشتری دارای خصوصیات نوع محصول، تعداد یا مقدار و زمان تحویل می­باشد. برنامه تولید باید مشخص کننده روتینگ[۴۰] تولید محصول و تخمین زمان یا هزینه استاندارد تولید هر عملیات در روتینگ بر روی منبع مقتضی است. خروجی سیستم زمانبندی تولید، ترتیب زمانی اجرای عملیات برای تولید محصول یا محصولات نهایی در قالب گانت چارت[۴۱] است که در آن دقیقاً مشخص شده که هر کدام از عملیات بر روی کدام یک از منابع و با چه زمان­های آغاز و پایانی اجرا می­شوند.
در تولید، سیستم­های برنامه­ ریزی و زمانبندی باید با فرایندهای دیگر تصمیم ­گیری سازمان در تعامل باشند. یک فرایند بسیار عمومی در این زمینه برنامه­ ریزی مواد (MRP)[42] است. هنگامی که زمانبندی عملیات در حال برنامه­ ریزی است، مهم است که تمام مواد خام و منابع مورد نیاز در زمان مقتضی فراهم باشند. زمان­های برنامه­ ریزی شده اجرای کار باید توسط سیستم برنامه­ ریزی و زمانبندی و با هماهنگی سیستم MRP بدست آیند.
سیستم­های MRP بطور معمول دارای جزئیات نسبتاً کمی از برنامه اجرای کارها هستند. هر کار، دارای یک ساختار مواد (BOM)[43] است که قطعات و مواد مورد نیاز برای انجام عملیات تولید را مشخص می­سازد. سیستم MRP انبار مربوط به هرکدام از قطعات یا مواد را زیرنظر دارد. بعلاوه زمان سفارش هرکدام از قطات را نیز معین می­ کند. در سازمان­هایی که هیچ سیستم برنامه­ ریزی و زمانبندی وجود ندارد، عمدتاً به برنامه MRP بسنده می­ شود. بدیهی است که یک سیستم تولیدی پیچیده نمی­تواند به برنامه حاصل از MRP بسنده کند. در چنین سازمان­هایی، وجود یک سیستم برنامه­ ریزی وزمانبندی عملیات، ضروری است.
امروزه کارخانجات تولیدی مدرن از سیستم­های اطلاعات تولید[۴۴] که شامل شبکه­ ای از کامپیوترهای بهم پیوسته و پایگاه­های داده[۴۵] مختلف است استفاده می­ کنند. کامپیوترهای محلی،
شکل ۳-۱: نمودار جریان اطلاعات در یک سیستم تولیدی [۹]
ایستگاه­های کاری و ترمینال­های ورود اطلاعات به سرورهای مرکزی یا پایگاه­های داده مرتبط هستند و از داده ­های ثبت شده استفاده یا داده ­های جدید را ثبت می­ کنند. برنامه­ ریزی و زمابندی هم توسط یکی از کامپیوترهای مستقر در این شبکه انجام می­گردد. هرکدام از ترمینال­های شبکه می­توانند از اطلاعات برنامه­ ریزی و زمابندی استفاده کنند و همچنین نقش اساسی در ثبت رویدادهای کارگاه مانند تغییرات در وضعیت ماشین­ها، کارها و انبار ایفا کنند.
در سیستم­های امروزی­تر، کلیه فرایندها و جریان­های اطلاعات سازمان در یک سیستم یکپارچه اطلاعاتی تحت عنوان Enterprise Resource Planning System مجتمع شده و امکانات وسیعی در کنترل، تصمیم ­گیری و ارزیابی فرایندها، از بالاترین سطوح سازمان و زیرمجموعه­های آن و حتی تأمین­کنندگان و مشتریان تا جزئی­ترین سطوح فعالیت در سازمان را در اختیار قرار می­ دهند.

۳-۳- کارها، ماشین­ها و کارگاه­ها

در این بخش تعاریف پایه­ای و نمادهای استفاده شده در مدل­سازی مسئله برنامه­ ریزی و زمانبندی شرح داده شده است. در تمام این پایان نامه تعداد کارها با و تعداد ماشین­ها با نمایش داده شده است. زیرنویس­های برای نشان دادن اندیس کار و زیرنویس­های برای نشان دادن اندیس ماشین استفاده شده ­اند.
زمان کار[۴۶] (): زمان کار نشان دهنده مدت زمانی است که انجام کار روی ماشین بطول می­انجامد. درصورتی­که زمان کار به ماشین وابسته نباشد از زیر نویس صرف­نظر کرده و آن را با نمایش می­دهیم. نرخ تولید یک ماشین برهمین اساس بصورت تعریف می­ شود که بیانگر تعداد دفعات انجام کار در واحد زمان است.
زمان ورود[۴۷] (): زمان ورود کار زمانی است که کار به سیستم وارد می­ شود؛ یعنی زودترین زمانی که کار می ­تواند آغاز شود را زمان ورود آن کار می­نامند.
زمان تحویل[۴۸] (): زمان تحویل زمانی است که نتیجه انجام کار باید به مشتری تحویل داده شود یا به بیان دیگر زمانی است که انجام کار در آن باید خاتمه یافته باشد. زمان خاتمه انجام کار می ­تواند دیرتر از زمان تحویل آن باشد اما باعث ایجاد جریمه[۴۹] می­ شود. درصورتی­که زمان تحویل بطور قطع باید رعایت شود، به این زمان، مهلت[۵۰] گفته می­ شود.
وزن کار (): وزن یک کار در واقع یک ضریب اولویت برای آن کار است که بیانگر اهمیت اجرای آن کار در مقایسه با کارهای دیگر در سیستم است.
چهار مشخصه­ای که در بالا ذکر شدند، اطلاعات ایستا بودند چراکه به زمانبندی انجام شده وابسته نیستند. در مقابل این مشخصات، اطلاعاتی که ثابت نبوده و به زمانبندی وابسته هستند اطلاعات پویا نام دارند. در ادامه به چند مورد از مهم­ترین اطلاعات پویا می­پردازیم.
زمان شروع (): زمان شروع ، زمان آغاز اجرای کار روی ماشین است و در صورتی­که زیرنویس در آن نیامده باشد، به معنی زمان شروع اولین عملیات[۵۱] مربوط به کار در سیستم است.
زمان تکمیل (): زمان تکمیل ، زمان خاتمه اجرای کار روی ماشین است و درصورتی­که زیرنویس در آن نیامده باشد، به معنی زمان تکمیل آخرین عملیات مربوط به کار در سیستم است.
یکی از مشخصه­های مهم در مدل زمانبندی، جانمایی ماشین­ها در سیستم است. چندین جانمای مهم در طراحی کارگاه برای ماشین­ها وجود دارد که در ادامه به آن­ها اشاره می­ شود.
مدل تک ماشین[۵۲]: بسیاری از سیستم­های تولید می­توانند بعنوان یک مدل تک ماشین درنظر گرفته شوند. بعنوان مثال اگر در یک سیستم چند ماشین، یک ماشین بعنوان گلوگاه سیستم مطرح باشد، تنها همان ماشین تعیین کننده عملکرد سیستم زمانبندی در سیستم خواهد بود. در چنین شرایطی منطقی است که ابتدا ماشین گلوگاه سیستم در مرحله اول برنامه­ ریزی و زمانبندی شده و ماشین­های دیگر به طبع آن در مراحل بعدی قرار بگیرند. این راه حل ایجاب می­ کند که در مرحله اول مسئله برنامه­ ریزی و زمانبندی به یک مدل تک ماشین تقلیل پیدا کند. مدل تک ماشین همچنین در سیستم­هایی که دارای پیچیدگی بسیار زیاد هستند کاربرد دارد. در این سیستم­ها معمولاً سعی می­ شود که مسئله بزرگ مورد مطالعه به چندین مسئله تقلیل یافته کوچکتر (مانند مسئله زمانبندی مدل تک ماشین) شکسته شده و سپس حل شود.
مدل ماشین­های موازی[۵۳]: یکی از تعمیم­های مدل تک ماشین بصورت مجموعه ­ای از ماشین­هاست که بصورت موازی در کنار هم کار می­ کنند. تعداد زیادی از سیستم­های تولیدی از تعدادی مراکز کاری تشکیل شده ­اند که هر کدام از آن­ها شامل تعدادی ماشین موازی هستند. در اغلب موارد ماشین­های موجود در یک مرکز کاری مشابه هستند، و بدین ترتیب یک کار که به مرکز کاری وارد شده است می ­تواند روی هرکدام از آن ماشین­ها اجرا شود. دلایلی که در اهمیت توجه به مدل تک ماشین مطرح شدند می­توانند درمدل ماشین­های موازی هم مطرح باشند. مثلاً اگر در یک سیستم با چندین مرکز کاری، یکی از مراکز گلوگاه اجرای فرایندهای سیستم باشد، می­توان آن ­را بعنوان یک مرکز کاری با ماشین­های موازی فرض کرده و برنامه­ ریزی و زمانبندی را ابتدا برای آن و سپس برای باقی مراکز کاری انجام داد.
باید به این نکته توجه داشت در مدل ماشین­های موازی لزوماً همواره تمام ماشین­ها مشابه نیستند مثلاً برخی ماشین­های مجموعه ممکن است قدیمی­تر باشند و درنتیجه سرعت یا کیفیت اجرای کارها روی این ماشین­ها کمتر از سرعت یا کیفیت اجرای همان کارها روی ماشین­های دیگر از همان نوع باشد.
مدل جریان کارگاهی [۵۴]: در بسیاری از سیستم­های تولیدی، خصوصاً تولید کنندگان محصولات مونتاژی، اجرای هر کار مستلزم انجام تعدادی عملیات پشت سر هم روی تعدادی ماشین است. درصورتی که روتینگ همه کارها یکسان باشند یعنی همه کارها برای اجراشدن به ترتیب یکسان از ماشین­های یکسانی عبور کنند، به آن جریان کارگاهی گفته می­ شود. در چنین سیستمی، ماشین­ها بصورت سری قرار داشته و با هم راه ­اندازی می­شوند. هر کار پس از اجرا شدن روی یک ماشین به صف انتظار اجرای ماشین بعدی منتقل می­ شود. یک تعمیم از مدل جریان کارگاهی، مدل جریان کارگاهی منعطف[۵۵] است. جریان کارگاهی منعطف دارای تعدادی مراحل مختلف است که هر کدام از مراحل شامل تعدادی ماشین موازی هستند و در مجموع شیوه ارتباط مراحل مختلف بصورت یک جریان کارگاهی است. در هرکدام از مراحل، این انعطاف وجود دارد که کار رسیده بتواند روی هرکدام از ماشین­های آن مرحله اجرا شود.
مدل کار کارگاهی[۵۶]: در برخی کارگاه­ها، کارهای رسیده دارای روتینگ­های متفاوتی هستند. در نتیجه هر کار برای اجرا شدن باید از ماشین­های مشخصی که در روتینگ آن معین است عبور کند. چنین مدلی را مدل کار کارگاهی نامیده اند. در واقع مدل جریان کارگاهی حالت خاصی از مدل کار کارگاهی است که در آن تمام کارها دارای روتینگ یکسان هستند. یک تعمیم از مدل کار کارگاهی، مدل کار کارگاهی منعطف[۵۷] است. در این مدل، هر کار می ­تواند روی یک یا چند ماشین اجرا شود. بنابراین در مدل کار کارگاهی منعطف، پیش از زمانبندی اجرای عملیات باید معین شود هر کار روی کدام ماشین اجرا گردد.
مدل زنجیره تأمین[۵۸]: این مدل، یک مدل سطح بالا است که در آن یک محیط تولیدی به شبکه­ ای از اجزای بهم مرتبط تقسیم می­ شود که هرکدام از این اجزا خود دارای یک مدل کار کارگاهی (منعطف) یا جریان کارگاهی (منعطف) هستند.

۳-۴- معیارهای کارایی در زمانبندی تولید

در عمل از معیارهای کارایی مختلفی برای برنامه­ ریزی و زمانبندی در سیستم­های تولیدی استفاده می­ شود اما در واقع همگی این معیارهای کارایی ترکیبی از تعدای معیار پایه هستند. در ادامه به چند نمونه از معیارهای پایه­ای و معروف در بررسی عملکرد سیستم­های زمانبندی تولید اشاره می­گردد.
معیارهای توان عملیاتی[۵۹] و Makespan: در بسیاری از سیستم­های تولیدی، افزایش میزان توان عملیاتی یکی از مهمترین معیارهایی کارایی برنامه­ ریزی به شمار می­رود تا جایی که در بسیاری از موارد عملکرد مدیران براساس میزان بهبود در این معیار اندازه ­گیری می­ شود. زمان throughput یک قطعه، مدت زمانی است که طول می­کشد تا آن قطعه از سیستم عبور کند. توان عملیاتی یک سیستم تولیدی که برابر نرخ خروجی آن نیز است، بر اساس ظرفیت ماشین­های گلوگاه­ها (یعنی ماشین­های دارای کمترین ظرفیت) مشخص می­ شود. بنابراین بیشینه کردن میزان توان عملیاتی یک سیستم تولیدی معادل بیشینه کردن ظرفیت تولید ماشین­های گلوگاه سیستم است.
معیار Makespan زمانی مهم ارزیابی می­ شود که تعداد کارها محدود باشد. Makespan که با نشان داده می­ شود عبارت از زمانی است که آخرین کار خاتمه پیدا کند.
که در آن زمان خاتمه کار است. معیار Makespan شباهت زیادی به معیار توان عملیاتی دارد.
معیارهای وابسته به زمان تحویل[۶۰]: تعداد زیادی معیار کارایی وابسته به زمان تحویل کار وجود دارد که در ادامه به برخی از آن­ها اشاره شده است.
اغلب سیستم­های زمانبندی براین اساس ایجاد می­شوند که دیرشدگی[۶۱] انجام کارها را به حداقل برسانند. دیرشدگی انجام یک کار بصورت زیر تعریف می­ شود:
که در آن زمان تحویل کار است. حداکثر دیرشدگی در یک سیستم بصورت زیر تعریف می­ شود:
کمینه­سازی بیشینه دیرشدگی معادل کمینه­سازی دیرشدگی مربوط به بدترین شرایط کارایی در سیستم زمانبندی است.
معیار کارایی دیگری که در این زمینه قابل توجه است، تعداد کارهای دیرکرد[۶۲] است. دیرکرد با رابطه زیر بدست می ­آید:
مجموع دیرکرد کارها بعنوان یک معیار کارایی سیستم زمانبندی نیز بصورت تعریف می­ شود.
هزینه­ های برپایی[۶۳]: اغلب هنگامی که قصد داریم به بیشینه­سازی توان عملیاتی یا کمینه­سازی Makespan بپردازیم، باید به کمینه بودن هزینه­ های راه ­اندازی کارها نیز توجه لازم را داشته باشیم. باید توجه داشت که هزینه­ های راه ­اندازی لزوماً متناسب با زمان­های راه ­اندازی نیستند. بعنوان مثال هزینه­ های راه ­اندازی برای ماشینی که دارای ظرفیت بسیار زیادی است، قابل توجه نیست حتی اگر این راه ­اندازی شامل به هدر رفتن منابع یا زمان زیادی شود.
هزینه­ های انبارداری کالای درجریان ساخت[۶۴]: هدف مهم دیگر در یک سیستم زمانبندی کمینه کردن هزینه­ های نگهداری و انبارداری کالای در جریان ساخت (WIP) است. WIP باعث افزایش هزینه­ های نقل و انتقال می­ شود ضمن آن­که WIPهای قدیمی­تر همواره در معرض آسیب­های ناشی از نقل و انتقال و نگهداری قرار دارند. معیار دیگری که می ­تواند بعنوان جایگزین WIP مورد استفاده قراربگیرد میانگین زمان throughput است. کمینه­سازی میانگین توان عملیاتی، با وجود سطح خروجی ثابت، باعث کاهش WIP خواهد شد. همچنین کمینه­سازی زمان throughput وابستگی نزدیکی به کمینه­سازی مجموع زمان­های تکمیل کارها یعنی دارد. هدف شرح داده شده اخیر، معادل کمینه­سازی میانگین تعداد کارهای سیستم نیز می­باشد.
هزینه­ های انبارداری محصول نهایی[۶۵]: کمینه­سازی هزینه­ های انبارداری محصولات تولید شده نیز یکی دیگر از اهداف مهم در سیستم­های زمانبندی محسوب می­گردد. درصورتی­که سیستم تولیدی از نوع ساخت-براساس-سفارش[۶۶] باشد، آنگاه هزینه­ های انبارداری محصول معادل هزینه­ های تعجیل[۶۷] در تولید خواهند بود. در سیستم­های Just-In-Time معمولاً کمینه­سازی مجموع تعجیل کارها بعنوان یک هدف مهم مطرح است. چرا که در یک سیستم JIT بدلیل اجتناب از هزینه­ های نگهداری و رسیدگی نباید کارها زودتر از موعد انجام شوند.
هزینه­ های انتقال[۶۸]: در سیستم­هایی که شامل بخش­های تولیدی مجزا و دور از هم هستند، هزینه­ های انتقال کالاها بین مراکز کاری می ­تواند قسمت چشم­گیری از هزینه­ های تولید باشد. از این روی کاهش هزینه­ های انتقال نیز می ­تواند از جمله اهداف مهم سیستم­های برنامه­ ریزی و زمانبندی محسوب گردد.

۳-۵- مدلسازی ریاضی مسأله زمانبندی کار کارگاهی منعطف[۶۹]

مسائل زمانبندی در تمام حوزه ­های علوم از مهندسی کامپیوتر گرفته تا اقتصاد وجود داشته و نقش مهمی دارند. اغلب مسائل زمانبندی، از نوع مسائل بهینه­سازی ترکیبیاتی پیچیده هستند که حل آن­ها در حوزه زمان بوسیله الگوریتم­هایی که دارای پیچیدگی زمانی چندجمله­ای هستند ناممکن است. در میان این مسائل، زمانبندی کار کارگاهی منعطف یکی از پیچیده­ترین مسائل بهینه­سازی ترکیبیاتی است.
زمانبندی کار کارگاهی منعطف یکی از مباحث مهم در مدیریت تولید و همچنین بهینه­سازی ترکیبیاتی است. ثابت می­ شود که بدلیل پیچیدگی­های محاسباتی بسیار زیاد، غیرممکن است که بتوان جواب بهینه چنین مسأله­ای را در مقیاس­های عملی با روش های متداول در بهینه­سازی ترکیبیاتی بدست آورد. برای حل مسأله زمانبندی در محیط کارگاهی دو رویکرد وجود دارد: رویکرد سلسله مراتبی[۷۰] و رویکرد یکپارچه[۷۱]. در رویکرد سلسله مراتبی، تخصیص وظایف به ماشین­ها و توالی عملیات روی ماشین­ها بطور جداگانه بررسی و حل می­شوند. در رویکرد یکپارچه، تخصیص وظایف و توالی عملیات توأمان مورد توجه و حل قرار می­گیرند. از آنجایی که مسأله زمانبندی کار کارگاهی منعطف یک مسأله NP-hard است روش بکار گرفته شده در این پایان نامه یک روش مکاشفه­ای[۷۲] مبتنی بر همکاری تعدادی عامل­های واکنشی ساده و تکامل آن­ها در جهت جستجوی جواب(های) بهینه است.
در مسأله کلاسیک زمانبندی کارگاهی[۷۳]، اجرای تعداد کار روی ماشین مستقل زمانبندی می­ شود. برای هر کار مسیر[۷۴] اجرا، بطور کامل مشخص و معین است. همه ماشین­ها از لحظه صفر تا انتهای کارها آماده هستند و کارها بدون هیچگونه رقابتی برای در اختیار گرفتن ماشین­ها اجرا می­شوند. مسأله عمومی زمانبندی کارگاهی یک مسأله شدیداً NP-hard است. امروزه انعطاف­پذیری ماشین­ها و خطوط تولید در صنایع نیازمند سیستم­هایی برای برنامه­ ریزی چنین شرایطی است. مسأله زمانبندی کار کارگاهی منعطف تعمیمی از مسأله زمانبندی کارگاهی عمومی که در بالا شرح داده شد است که در آن فرض می­ شود که به ازای هر عملیات، حداقل یک نوع ماشین برای اجرای آن در کارگاه وجود دارد. بنابراین زمانبندی کار کارگاهی منعطف علاوه بر مسأله زمانبندی شامل یک زیر مسأله تخصیص وظایف برای تخصیص هر کدام از عملیات به یکی از ماشین­هایی که قابلیت اجرای آن­را دارند نیز می­باشد. بنابراین مسأله زمانبندی کار کارگاهی منعطف دارای دو مشکل است: یکی تخصیص هرکدام از عملیات به ماشین مقتضی و دوم زمانبندی آن­ها در جهت حداقل سازی یک یا تعدادی از توابع هدف[۷۵] معین از پیش تعریف شده.
مدل ریاضی مسأله زمانبندی کار کارگاهی منعطف در این تحقیق بصورت زیر درنظر گرفته شده است. در این مدل ماشین و کار[۷۶] تعریف شده است. هر کار شامل تعدادی عملیات است که با نمایش داده میشوند که در آن اندیس کار مربوطه و اندیس عملیات مربوط به کار ام است و تعداد عملیات مربوط به کار ام می­باشد. درنتیجه نشان دهنده عملیات ام از کار ام است. بهمین ترتیب مجموعه ماشین­ها با نمایش داده می­ شود. مجموعه ­ای از ماشین­هایی را که می­توانند عملیات را انجام دهند ­را با نمایش می­دهیم. مجموعه توسط ماتریس با اعضای زیر تعریف می­ شود.
که در آن اندیس ماشین، اندیس کار و اندیس عملیات مربوط به کار است. اجرای هر عملیات روی ماشین به اندازه واحد زمانی بطول خواهد انجامید.
با توجه به تعاریف فوق ماتریس­های زیر را تعریف می­کنیم:


فرم در حال بارگذاری ...

« دکتری - بررسی روایات کیکاووس در متون اساطیری، حماسی، تاریخی ایران و مقایسه‌ی آن با روایات مشابه ملل دیگر- قسمت ۶بررسی مقایسه ای پروفایل پروتئینی مایکوباکتریوم توبرکلوزیس- قسمت ۱۹ »
 
مداحی های محرم