وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مطالعه خنک کاری مغز به منظور کاهش آسیب های وارده با استفاده از روش انتفال حرارت معکوس

شکل۶- مقایسه منحنی‌های توزیع دمای گره۷ پس از ۱۲ ثانیه ۹۹
شکل۷- مقایسه منحنی‌های توزیع دمای گره ۸ پس از ۱۲ ثانیه ۱۰۰
شکل۸- هندسه منحنی با شرایط مرزی عایق و شار حرارتی ۱۰۱
شکل۹- مقایسه منحنی توزیع دما برای گره میانی پس از ۶۰ ثانیه ۱۰۱
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
شکل ۱۰- نمایش هندسه منحنی متشکل از سه لایه مختلف آزبست ، فولاد و آلومینیم ۱۰۲
شکل ۱۱- نمایش کانتورهای توزیع دمای کد حاضر برای مسئله چندلایه ۱۰۳
شکل ۱۲- نمایش کانتورهای توزیع دمای FLUENT برای مسئله چندلایه ۱۰۳
شکل ۱۳- نمایش شبکه ۳۰*۳۰ ۱۰۴
شکل ۱۴- نمایش شبکه ۴۰*۴۰ ۱۰۵
شکل ۱۵- نمایش شبکه ۵۰*۵۰ ۱۰۵
شکل ۱۶- نمایش کانتورهای توزیع دما برای شبکه ۳۰*۳۰ در مسئله یک‌لایه ۱۰۶
شکل ۱۷- نمایش کانتورهای توزیع دما برای شبکه ۳۰*۳۰ در مسئله دولایه ۱۰۶
شکل ۱۸- نمایش کانتورهای توزیع دما برای شبکه ۳۰*۳۰ در مسئله سه لایه ۱۰۷
شکل ۱۹- نمایش کانتورهای توزیع دما برای شبکه ۴۰*۴۰ در مسئله یک‌لایه ۱۰۷
شکل ۲۰- نمایش کانتورهای توزیع دما برای شبکه ۴۰*۴۰ در مسئله دولایه ۱۰۸
شکل ۲۱- نمایش کانتورهای توزیع دما برای شبکه ۴۰*۴۰ در مسئله سه لایه ۱۰۸
شکل ۲۲- نمایش منحنی­های توزیع دمای گره میانی در مسئله یک‌لایه ۱۰۹
شکل ۲۳- نمایش منحنی­های توزیع دمای گره میانی در مسئله دولایه ۱۱۰
شکل ۲۴- نمایش منحنی­های توزیع دمای گره میانی در مسئله سه لایه ۱۱۰
شکل ۲۵- نمایش کانتورهای توزیع دمای کد حاضر برای هندسه­ نامنظم با تقارن محوری ۱۱۱
شکل ۲۶- نمایش کانتورهای توزیع دمای FLUENT برای هندسه­ نامنظم با تقارن محوری ۱۱۲
شکل ۲۷- نمایش کانتورهای توزیع دمای کد حاضر ۱۱۳
شکل ۲۸- نمایش منحنی­های توزیع دمای مرکز کره ۱۱۳
شکل ۲۹- نمایش منحنی­های توزیع دمای نقطه­ای که در موقعیت قرارگرفته ۱۱۴
شکل ۳۰- نمایش منحنی­های توزیع دمای نقطه­ای که بر روی سطح کره قرارگرفته
است ۱۱۴
فصل اول: مقدمه
۱-۱ مقدمه:
توسعه کامپیوتر و ابزار محاسباتی، رشد روش‌های عددی را برای مدل‌سازی پدیده‌های فیزیکی تسریع کرده است. برای مدل‌سازی یک پدیده فیزیکی به یک مدل ریاضی و یک روش حل نیاز است. مدل‌سازی مسائل هدایت حرارتی نیز به­مانند دیگر پدیده‌های فیزیکی با حل معادلات حاکم امکان‌پذیر است. برای حل مسائل هدایت حرارتی به اطلاعات زیر نیاز داریم:
هندسه ناحیه حل
شرایط اولیه
شرایط مرزی (دما یا شار حرارتی سطحی)
خواص ترموفیزیکی
محل و قدرت منبع حرارتی درصورتی‌که وجود داشته باشند.
پس از حل معادلات حاکم توزیع دما در داخل ناحیه حل به دست می ­آید. این نوع مسائل را مسائل مستقیم حرارتی می‌گوییم. روش‌های حل مسائل مستقیم از سال‌ها پیش توسعه‌یافته‌اند. این روش‌ها شامل حل مسائلی با هندسه پیچیده و مسائل غیرخطی نیز می­گردند. علاوه بر این پایداری و یکتایی این روش‌ها نیز بررسی‌شده است. روش‌های اولیه عمدتاً بر مبنای حل‌های تحلیلی بوده ­اند.
این روش‌ها بیشتر برای مسائل خطی و با هندسه‌های ساده قابل‌استفاده هستند. برعکس، روش‌های عددی دارای این محدودیت نبوده و برای کاربردهای مهندسی بیشتر موردتوجه هستند.
دسته دیگر از این مسائل که در دهه‌ های اخیر موردتوجه قرار گرفته‌اند، مسائل معکوس حرارتی هستند. در این نوع از مسائل یک یا تعدادی از اطلاعات موردنیاز برای حل مستقیم، دارای مقدار معلومی نمی‌باشند و ما قصد داریم از طریق اندازه‌گیری دما در یک یا چند نقطه از ناحیه موردنظر، به تخمین مقادیر مجهول بپردازیم.
به‌طورکلی می‌توان گفت که در مسائل مستقیم حرارتی، علت(شار حرارتی، هندسه و…) معلوم، و هدف یافتن معلول(میدان دما) است. اما در مسائل معکوس حرارتی، معلول(دما در بخش‌ها و یا تمام میدان)، معلوم است، و هدف یافتن علت (شار حرارتی، هندسه و…) است.
مسائل انتقال حرارت معکوس که IHTP[1] نیز نامیده می‌شوند با استناد بر اندازه‌گیری‌های دما و یا شار حرارتی، کمیت‌های مجهولی را که در آنالیز مسائل فیزیکی در مهندسی گرمایی ظاهر می‌شوند، تخمین می‌زنند. به‌عنوان‌مثال، در مسائل معکوسی که با هدایت حرارت مرتبط می‌باشند، با بهره گرفتن از اندازه‌گیری دما در جسم می‌توان شار حرارتی مرز را اندازه‌گیری نمود. این در حالی است که در مسائل هدایت حرارت مستقیم با داشتن شار حرارتی، میدان دمای جسم مشخص می‌شود. یکی از مهم‌ترین مزایای IHTP همکاری بسیار نزدیک میان تحقیقات آزمایشگاهی و تئوری است. به‌عنوان‌مثال در تحقیقات آزمایشگاهی با بهره گرفتن از حس‌گر می‌توان دمای جسم را تعیین نمود. این دما به‌عنوان داده‌های ورودی معادلات تئوری برای اندازه‌گیری شار حرارتی مورداستفاده قرار می‌گیرد. درنتیجه جواب‌های به‌دست‌آمده از روابط تئوری تطابق بسیار خوبی با جواب‌های حقیقی خواهند داشت.
هنگام حل IHTP همواره مشکلاتی وجود دارد که باید تشخیص داده شوند. به علت ناپایداری جواب‌های IHTP، این مسائل ازلحاظ ریاضی در گروه مسائل بدخیم دسته‌بندی می‌شوند. به‌عبارت‌دیگر، به‌واسطه وجود خطاهای اندازه‌گیری در آزمایش‌ها، ممکن است جواب کاملاً متفاوتی به دست آید. برای غلبه بر این مشکلات روش‌هایی پیشنهاد داده‌شده‌اند که حساسیت جواب مسئله به خطای موجود در داده‌های ورودی را کمتر می‌کند. ازجمله این روش‌ها می‌توان به استفاده از دماهای زمانه‌ای بعدی[۲]، فیلترهای هموارسازی دیجیتالی[۳] اشاره نمود.
در سالهای اخیر تمایل به استفاده از تئوری و کاربرد IHTP رو به افزایش است. IHTP ارتباط بسیار نزدیکی با بسیاری از شاخه‌های علوم و مهندسی دارد. مهندسان مکانیک، هوافضا، شیمی و هسته‌ای، ریاضی‌دانان، متخصصان فیزیک نجومی[۴]، فیزیکدانان و آماردانان[۵] همگی با کاربردهای متفاوتی که از IHTP در ذهن دارند، به این موضوع علاقه‌مند می‌باشند.
مغز در داخل استخوان جمجمه و نخاع در داخل ستون فقرات جای گرفته است. سه پرده که درمجموع منژ نامیده می­شوند، مغز و نخاع را از اطراف محافظت می‌کنند. مغز بیشترین انرژی بدن را مصرف می­ کند و منطقه­ گرمی از بدن است. وزن مغز زن و مرد باهم متفاوت است. خوب است بدانیم که هنگام سکته مغزی فشار داخل جمجمه بالا می‌رود و داخل مغز به‌شدت گرم می‌شود پس باید به‌سرعت از فشار داخل جمجمه کاست تا بیمار دچار آسیب بیشتر نشود. همچنین، تخمین زده می‌شود در مغز انسان حدود یک‌صد میلیارد سلول عصبی یا نرون فعالیت می‌کنند . نرون یا سلول عصبی بر اساس مکانیسم الکتروشیمیایی فعالیت می‌کند ، اختلاف‌پتانسیل ناشی از افزایش و کاهش بار الکتریکی در یک نرون که از منفی ۷۰ میلی ولت تا مثبت ۷۰ میلی ولت در نوسان است باعث رها شدن یا ریلیز[۶] مواد مخدر طبیعی یا همان ناقل‌های عصبی از انتهای سلول عصبی یا آکسون می‌شود. فعالیت الکتریکی یک‌صد میلیارد سلول عصبی ، حرارت بسیار زیادی تولید می‌کند.
مغز برای خنک کردن خود نیاز به یک سیستم خنک‌کننده قوی دارد. در مغز انسان حدود ۱۶ هزار کیلومتر رگ و مویرگ خونی وجود دارد. یکی از وظایف اصلی این سیستم علاوه بر تأمین سوخت میلیاردها سلول ،خنک کردن مغز است. به عبارتی حرارت مغز توسط این سیستم جذب می‌شود و با گردش خود درجاهایی مثل پیشانی، صورت و گوش‌ها آزاد می‌شود و خنک می‌شود. مصرف سیگار با افزایش غلظت خون باعث می‌شود تا حرکت خون در این مویرگ‌ها سخت شود و عملیات سوخت‌رسانی و خنک کردن مغز به‌درستی انجام نشود. به عبارتی افراد سیگاری مغزشان داغ‌تر از افراد غیر سیگاری است و سوخت کمتری به مغزشان می‌رسد. ریزش مو و دیرخواب رفتن یکی از نتایج بالا بودن دمای مغز است. اختلال در عملکرد سلول‌های عصبی و به دنبال آن اختلال در آزادسازی ناقل‌های عصبی و کنترل سیستم هورمونی از دیگر نتایج این وضعیت است.
از سوی دیگر، چندی پیش پزشکان برای نجات نوزادی از روش خنک کردن مغز استفاده  کردند که در نوع خودش بی‌نظیر و شگفت‌انگیز بود. نوزاد انگلیسی که هنگام تولد بند ناف به دور گردنش پیچیده شده بود و نفس نمی‌کشید، (اکسیژن کافی به مغزش نمی‌رسید) با فن خنک کردن مغز (به مدت ۳روز) به زندگی بازگشت. پزشکان برای کم کردن نیاز مغز این نوزاد به اکسیژن، با استفاده از گاز زنون مغز او را سرد کرند. برای این کار از دستگاه جدیدی استفاده شد. آنان با جای دادن آلتی در مغز نوزاد، سر نوزاد را خنک نگه داشتند.نوزاد که مغزش به مدت ۳ روز با این تکنیک خنک نگه‌داشته شد؛ در حال حاضر، در آغوش مادرش به زندگی لبخند می­زند.
ممکن است که تقلا برای خوابیدن، بعد از یک روز خسته‌کننده با سرشماری گوسفندان یا خوردن قرص­های خواب هم چندان مؤثر نباشد، اما پژوهشگران دانشکده پزشکی پتینزبورگ در آخرین اجلاس «خواب» سال ۲۰۱۱ روش جالبی را برای درمان بی­خوابی پیشنهاد کردند: خنک کردن مغز!
آن‌ ها یک کلاه پلاستیکی خنک‌کننده ابداع کردند که قسمت‌های پیشانی را می­پوشاند و با پایین آوردن دمای مغز می‌تواند به خواب سریع فرد کمک کند. پزشکان در تحقیقی که روی افراد عادی و بیمارانی که از بی­خوابی رنج می­بردند انجام دادند، افراد بی­خواب بعد از پوشیدن این کلاه خاص، به‌طور میانگین در زمان ۱۳ دقیقه به خواب رفتند، یعنی زمانی برابر افراد  سالم. دانشمندان فکر می‌کنند که این کلاه با پایین آوردن دمای مغز  سبب کاهش سوخت‌وساز آن (به‌ویژه در ناحیه پیشانی مغز) می­ شود و به خواب سریع­تر و راحت­تر فرد کمک می­ کند. هنوز این کلاه­ها به‌صورت تجاری وارد بازار نشده‌اند. همچنین عوارض احتمالی استفاده از آن‌ ها مشخص نشده‌اند؛ مثلاً معلوم نیست که استفاده از این کلاه‌ها سبب تشدید علائم افراد مبتلابه سینوزیت خواهد شد یا نه؟ محققان دانشگاه نیویورک در پژوهش‌های مختلف خود دریافتند، خمیازه کشیدن نقش مهمی در تنظیم درجه حرارت مغز به عهده دارد. درصورتی‌که ناحیه سر «گرم» باشد، خمیازه با تحریک جریان خون و ضربان قلب گرمای بالای آن را کاهش می­دهد. چرخه خواب و استرس، تابع نوسان درجه حرارت مغز است و کار خمیازه آن‌که این دمای پیوسته در حال تغییر را تنظیم و متوازن ‌کند. توضیح ساده محققان دانشگاه وین این است که ما با خمیازه کشیدن، دمای اطراف را دست‌کاری می‌کنیم. به تعبیر دیگر، دهن‌دره همانند ترموستات مغز عمل می‌کند. گروه تحقیقاتی دانشگاه وین برای بررسی این فرضیه، تناوب خمیازه کشیدن شهروندان در ماه‌های تابستانی و زمستانی را زیر نظر گرفت. مشابه همین بررسی در هوای خشک و ۳۷ درجه آریزونا انجام شد.
پژوهش‌ها نشان داد که مردم وین در تابستان بیشتر از زمستان خمیازه می‌کشند اما در آمریکا نتیجه کاملاً برعکس بود. علت روشن بود: متوسط دمای وین در تابستان ۲۰ درجه است و این متوسط حرارت زمستانی در آریزونا است. محققان آمریکایی و اتریشی بر این اساس فرضیه‌‌ای را طرح کردند: تعداد خمیازه‌ها به فصل سال یا بلندی و کوتاهی روز یا روشنایی و تاریکی محیط ربط ندارد بلکه موضوع به درجه حرارت ۲۰ درجه برمی‌گردد.
یک افشانه بینی که می‌تواند جان هزاران مبتلابه بیماری قلبی را نجات دهد توسط محققان انگلیسی مورد کار آزمایی قرارگرفته است. یک دستگاه ویژه برای پمپاژ سرد‌کننده پزشکی در بینی بیمار در حال انتقال به بیمارستان مورداستفاده قرار می‌گیرد. کارشناسان بر این باورند که این درمان می‌تواند جان افراد زیادی را نجات داده و از ابتلای تعداد زیادی از بیماران به آسیب‌های مغزی شدید و دائمی جلوگیری کند.
خدمات اورژانس ساحل جنوب شرفی بنیاد بهداشت انگلیس اولین سرویس آمبولانسی است که از این ابداع سوئیسی به‌عنوان بخشی از کار آزمایی پزشکان بیمارستان رویال ساسکس کانتی استفاده می‌کند. ماده سردکننده که توسط یک ماسک صورت منتقل می‌شود، جریان مداومی از مایع در حال تبخیر را به حفره بینی بیمار می‌فرستد. محققان توانسته‌اند پیشرفت‌های بزرگی را در نجات زندگی بیماران قلبی به دست آورند اما بسیاری با آسیب‌های چشمگیری در سلول‌های مغزی روبرو شده و در اثر کمبود اکسیژن ناشی از توقف عملکرد قلب می‌میرند.
ایده افشانه بینی، خنک‌سازی هر چه سریع‌تر مغز در محل تماس پایه مغز با مدخل بینی است. گفته می‌شود خنک کردن مغز می‌تواند از سلول‌های مغزی در زمان نبود اکسیژن در خون محافظت کند. اگر این درمان زودهنگام ارائه شود، بیمار شانس بهبود بیشتری داشته و این فناوری جدید به پیراپزشکان اجازه خواهد داد پیش از رسیدن بیمار به بیمارستان عملیات خنک‌سازی را آغاز کنند. در حال حاضر برخی از خدمات اورژانس انگلیس از شیوه‌های مختلف فرایند خنک‌سازی مانند قطره نمکی سرد و پدهای خنک‌کننده پیش از رسیدن بیمار به بیمارستان استفاده می‌کنند. اما این روش‌ها به‌طور مستقیم مغز را هدف قرار نداده و به‌جای آن بر خنک‌سازی کل بدن و خون برای دستیابی به تأثیر مشابه تکیه‌دارند.
۱-۲- تاریخچه:
مطالعات آسیب‌شناسی مغزی به‌طور تجربی نشان می‌دهد که سرد کردن مغز پس از یک ایشکمی مغزی[۷] می ­تواند میزان صدمات وارده بر مغز را کاهش دهد. آسیب تراماتیک مغز(TBI) [۸] که معمولاً براثر آسیب‌های خارجی در تصادفات و … اتفاق می­افتد و آسیب ایشکمیک مغز[۹] که در اثر سکته مغزی ایجاد می‌شود، سبب آسیب‌های فراوانی بر مغز می­ شود. آزمایش‌ها و بررسی‌های مختلف نشان داده‌اند که کاهش دمای مغز[۱۰] حتی در حد ۱ الی ۲ درجه سانتی‌گراد فواید بسیاری از قبیل: محافظت در مقابل سکته, کاهش ورم و آماس و کاهش فشار داخلی مغز (ICP)[11] دارد. سادگی و راندمان بالای سرما­درمانی مغز باعث شده است تا پزشکان از آن به‌عنوان یک‌راه حل کلینیکی جهت درمان نوزادانی که از عارضه خفگی (نرسیدن اکسیژن) در زمان تولد[۱۲] رنج می‌برند، استفاده کنند. همچنین سرد کردن فوری مغز درست در دقایق اولیه پس از حمله ایشکمی، امری مهم و ضروری در کاهش پیامدها و صدمات وارده بر مغز و نجات بیمار است. این عمل (سرد کردن فوری مغز) موجب افت متابولیسم مغز شده و درنتیجه نیاز آن را به دریافت اکسیژن و دفع دی‌اکسید کربن و بالطبع خون‌رسانی کاهش می­دهد. گزارش‌های منتشرشده نشان داده­اند که کم­خونی اثر مخرب کمتری روی مغز بجای خواهد گذاشت. علی‌رغم اینکه هنوز به‌طور کامل مشخص نشده است که عمل خنک کردن چطور به محافظت از مغز کمک می­ کند، آزمایش‌های بسیاری نشان داده­اند که کاهش دما در بافت مغز از عملکرد مغز در مقابل آسیب‌های ایشکمیک محافظت می‌کند. همچنین این کار سبب کاهش التهاب و تثبیت فشار داخلی مغز می‌شود[۱-۳]. همچنین، در اکثر بررسی‌های بیمارستانی که روی گروه‌های کوچک که از TBI رنج می­بردند، انجام‌شده است، نتایج این حقیقت که خنک کردن مغز آثار خوبی هم در کوتاه­مدت و هم در بلند­مدت دارد را تأیید می­ کند[۴-۷]. اخیراً یتینگ و همکاران[۸] در تحقیق خود گزارش کردند که با خنک کاری مغز از طریق صورت می‌توان به بهبود عملکرد عصبی کمک کرد. آن‌ ها در نتایج خود نشان دادند که با بهره گرفتن از روش خنک کاری مغز از طریق صورت می‌توان از مغز در مقابل آسیب ایشکمیک محافظت کرد. همچنین نشان دادند که مشکلات مغزی ناشی از آن قابل‌درمان است.
ملاحظات انتقال حرارت مغز در حیات کسانی که در آب‌های سرد غرق می­شوند، نیز مؤثر است. به‌طوری‌که در اثر این پدیده بازگشت به زندگی افرادی که در آب‌های سرد غرق‌شده‌اند، حتی تا پس از ۶۶ دقیقه نیز گزارش‌شده است. این مسئله عموماً به خاطر قطع فعالیت متابولیکی مغز و اثرات محافظتی این سردشدگی است. موارد ذکرشده لزوم و اهمیت بررسی انتقال حرارت از مغز را با سیال اطراف نمایان می‌سازند.

تاثیر بیداری اسلامی پایان نامـه چاپ آخر- قسمت ۲

مصرمِصر کشوری در شمال خاوری قاره آفریقا است و شبهجزیره سینا هم که درقاره آسیا قرار گرفته، بخشی از قلمرو این کشور است. مصر در جنوب دریای مدیترانه و غرب دریای سرخ قرار داشته و از غرب با لیبی، از جنوب با سودان و از سوی شبه جزیره سینا با رژیم غاصب اسرائیل و نوار غزه در فلسطین مرز زمینی دارد.
لیبیلیبی با نام رسمی دولت لیبی، کشوری عربی در آفریقای شمالی است. لیبی با کشورهای مصر، سودان، چاد، نیجر، الجزایر و تونس هم‌مرز است.
۱ ـ ۱۰ : سازمان دهی پژوهش :
این پژوهش از هفت فصل تشکیل شده است. فصل اول: کلیات، چارچوب کلی تحقیق را از منظر: مقدمه، بیان مسئله، اهداف و پرسش‌های اصلی و فرعی، روش تحقیق و به طور مختصر به پیشینه‌ای از مطالعات انجام شده پرداخته شده است. فصل دوم، به مبانی نظری تحقیق اختصاص دارد. در این فصل ابتدا به سه نظریه پردازی در این حوزه اشاره شده، و سپس پیشینه‌ نظریات کلان روابط بینالملل مورد بررسی قرار گرفته، و در ادامه به تبیین و تشریح مهم‌ترین رهیافت روابط بینالملل، یعنی نظریه سازهانگاری، که الگوی برگزیده تحقیق می‌باشد، پرداخته شده است. در فصل سوم با عنوان: تاریخچه بیداری اسلامی، چیستی، ماهیت و پیشینه و سیر تاریخی جنبش‌های اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. فصل چهارم، پنجم و ششم، به ترتیب به سیر تحولات بیداری اسلامی در کشورهای: تونس، مصر و لیبی اختصاص دارد؛ و عوامل شکلگیری بیداری اسلامی و نقش جنبش‌های اسلامی در تکوین بیداری اسلامی و عوامل بروز قیام‌های مردمی و ویژگی‌های حکومت‌های سرکوبگر قبل از آغاز تحولات در این کشورها تشریح شده است و در فصل هفتم نیز، جمعبندی مباحث، نتیجهگیری و پیشنهادها ارائه شده است.
فصل دوم
مبانی نظری تحقیق
۲ ـ ۱ : مقدمه:
مکتب لیبرالیزم علل اصلی تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا و انقلاب‌های صورت گرفته را بحران مشروعیت، دموکراسیخواهی و آزادیخواهی جامعه مدنی بیان نموده و تحت عنوان بیداری ملی معنا می‌کند، و همچنین نظریه‌های انتقادی روابط بینالملل، علل اصلی انقلاب‌های منطقه را، بحران‌های اجتماعی، معیشتی، شکاف طبقاتی و بیداری طبقات محروم فرودست جامعه در مقابل طبقه حاکم بیان می کند و با الهام از نظرات چپ این تحولات را با نام انقلاب اجتماعی ـ انسانی تحت عنوان بیداری انسانی و یا بیداری اجتماعی و یا طبقاتی معنا می‌کند.
از طرفی، مجموعه‌ی تلاش‌های فکری انجام گرفته در روابط بینالملل، به نظریه‌هایی انجامیده است که بر اساس نسبت آن‌ ها با جهان (مسایل معرفت شناسی) به نظریه‌های تبیینی و تاسیسی قابل تقسیم اند. نظریه‌های تبیینی در پی بیان چرایی رفتار دولت‌ها بوده که بر این اساس روابط میان دولت‌ها به عنوان امری خارجی نسبت به نظریه تلقی کرده و در مقابل این، نظریه‌های تاسیسی قرار می‌گیرند، قائل به این امر می‌باشند که واقعیت‌ها و روابط میان ملت‌ها از طریق زبان، ایده‌ها و مفاهیم ایجاد شده شکل می‌گیرند. در اوایل دهه ۸۰ ما شاهد طرحی نو برای مطالعه واقعیت‌ها، پدیده‌ها و رفتارهای بین المللی هستیم که حد فاصل میان نظریات تبیینی و تاسیسی قرار می‌گیرد از این طرح نو، تحت عنوان سازهانگاری یاد برده می‌شود. به نظر سازهانگاران، معنای بسیاری از کنش‌ها را نمی‌توان با پرداختن به آنها به عنوان متغیرهای سنجشپذیری که علت رفتار هستند فهمید، بلکه بایستی با مطالعه انگاره‌ها و سایر معانی تکویندهنده به آن رفتار، که خود مستلزم روش شناسی تفسیری است، معنای کنش‌ها را درک کرد. (چرناف،۲۸۹:۱۳۸۸) این نظریه تلاشی است عمیق در حوزه فرانظری شامل: مبانی هستیشناسانه که پیشروان آن در مباحث فرانظری در میانه طیف طبیعتگرایان و اثباتگرایان از یک سو و پساساختارگرایان از سوی دیگر و در مباحث محتوایی، در میانه جریان واقعگرایی و لیبرالیسم قرار دارد. (مشیرزاده، ۳۱۵:۱۳۸۵)
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
با توجه به مباحث فوق، به نظر می‌رسد از میان رویکردهای سیاسی موجود، رهیافت «سازه‌انگاری» از قابلیت بیشتری برای تحلیل و تبیین تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا برخوردار است، چه آنکه رویکردهای لیبرالیستی و رئالیستی و شئون مختلف آن‌ ها اگر چه برای تحلیل برخی از رخدادهای جهانی مناسب به نظر می‌رسند اما به دلیل نقش برجسته مفاهیمی همچون هویت، فرهنگ، ایدئولوژی، تاریخ و تمدن و تاثیر آن‌ ها در تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و توجه ویژه رویکرد سازهانگاری به این مفاهیم، به نظر می‌رسد  این روش، رهیافتی مناسب برای تحلیل صحیح رخدادهای منطقه باشد.
بنابراین در بررسی تحولات خاورمیانه از این دیدگاه بایستی بر نقش تکوینی و قوامبخش انگارهای معنایی، مثل انگارهای مذهبی ـ اسلامی سخن به میان آورد، چرا که بیش از ۹۰ % جمعیت منطقه خاورمیانه را مسلمانان تشکیل می‌دهند که از این تعداد ۸۴ % اهل تسنن و ۱۶ % شیعه هستند.
۲ ـ ۲ : بررسی پیشینه‌ نظریات کلان روابط بینالملل
گروهی از اندیشمندان در مطالعات روابط بینالملل که به آرمانگرایان شناخته می‌شوند، به نقش آرمان‌ها و برداشت‌ها در رفتار سیاسی در صحنه بینالملل تاکید ویژه می‌کنند (سجادپور، ۸:۱۳۸۳) در مقابل طرف‌داران مکتب واقع‌گرایی و به ویژه آن دسته از محققانی که الزامات ژئوپلتیک را عنصری ماندگار و تعیین کننده در رفتار کشورها می‌شمرند، نقش آرمان‌ها را ثانویه می‌دانند. مورگنتا، واقعگرای معروف در روابط بین‌الملل بر این نکته تاکیدی بلیغ دارد او ژئوپلتیک و موقعیت جغرافیائی را از پایدارترین عوامل قدرت در یک کشور می‌داند. (مورگنتا، ۴۵:۱۳۸۴) بدینمعنی که، صرفنظر از هرگونه ایده و آرمان، جایگاهی که یک کشور دارد و موقعیتی که در آن قرار دارد رفتار خاصی را تحمیل می‌کند.
نگاهی به نظریه‌های روابط بینالملل نشان می‌دهد که نقطه‌ی آغاز و آکادمیک دانش روابط بینالملل به حوادث جنگ جهانی اول و مناظره‌ی بین تفسیرهای «واقعگرایان» و «آرمانگرایان» باز می‌گردد. اندیشه «واقعگرایی» با وجود پیشینه دیرینه در تاریخ فلسفه‌ سیاسی طی دهه ۱۹۲۰ در واکنش به آموزه‌های «آرمانگرایی» آغاز شد و نظریه‌های رئالیستی در دهه‌ های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ تدوین شد. (بول،۹۳:۱۳۸۵) این اندیشه‌های اولیه پس از جنگ جهانی دوم به صورت اکادمیک و منظم توسط هانس جی مورگنتا وارد حوزه‌ی روابط بینالملل گردید. وی در کتاب «سیاست میان ملت‌ها» جهان را ساخته و پرداخته نیروها و قدرت‌هایی می‌داند که در نهاد بشر وجود دارد. (صراف یزدی و باقری زاده، ۱۷۸:۱۳۹۰) از نظر واقعگرایان، آرمانگراها نقش قدرت را در روابط بینالملل نادیده گرفته و در میزان عقلانی بودن انسان‌ها اغراق نمودند و به اشتباه معتقد شدند که کشورها منافع مشترکی دارند؛ لذا وقوع جنگ جهانی دوم، دستکم از دید آن‌ ها ثابت کرد که رویکرد آرمانگرایی برای روابط بین‌الملل ناکافی است. در چارچوب این فضای گفتمانی، مناظرات بین پارادایمی در دهه ۱۹۸۰ بین سه رهیافت فکری، یعنی «رئالیسم»، «لیبرالیسم» و «ساختارگرایی» درجریان بود که نهایتا به غلبه نظریات خردگرایی با محوریت «واقعگرایی» و «نو واقعگرایی» یا حتی «نهادگرایی نولیبرال» این بود که قدرت مادی، یگانه منبع مهم و کارآمدترین عنصر نفوذ و اقتدار در سیاست جهان است، اما پایان جنگ سرد به کلی سیاست‌های عینی جهان و مطالعه‌ی روابط بینالملل را دستخوش تحول اساسی کرد، ونظریه‌هایی همچون «نو واقعگرایی» که حاکمیت یا پایداری «نظام دوقطبی» را از ویژگی‌های سیاست جهانی به شمار می‌آوردند، قدرت و اعتبار تشریحی خود را تا حد قابل توجهی از دست دادند. بنبست نظری تئوری‌های غالب، سرآغاز بازگشت هنجاری شد و از اواخر ۱۹۸۰ و اوایل ۱۹۹۰ سازهانگاران تلاش کردند با رویکرد جدید، تفسیر قانعکننده‌تری از روابط بین‌الملل و سیاست خارجی ارائه نمایند. در تفسیر جدید، اساسا برساختگی جهان مطرح شد. (نصری،۷۲۴:۱۳۸۵) به تبع این نگاه منافع بازیگران و دولت‌ها نیز اموری متغیر و در حال تکوین لحاظ شدند که هویت‌ها معرف آن‌ ها هستند. بر این اساس، قالب‌ها یا زمینه‌های بینالذهنی، مهم تلقی شدند. به طوری که آن‌ ها به جای «ساختار موازنه قدرت نظامی» (نزد نو واقعگرایان) یا «ساختار مادی اقتصاد جهانی سرمایهداری» (نزد مارکسیست‌ها) هدایتگر رفتار و نظامات خارجی دولت‌ها در عرصه سیاست بین‌الملل را مورد بازنگری قراردهند. دگرگونی‌های تاریخی و سرنوشت ملازم با پایان جنگ سرد و پدیده جهانی شدن فرهنگ و اقتصاد و آثار ناشی از این تغییر و تحولات در زمینه فرهنگ، هویت و منافع، شرایطی را برای نوگرایی و تحلیل‌های جدید در مطالعه تاریخ و سیاست بین‌الملل به وجود آورد.
دوم، بخشی از اعتبار توسعه رویکرد سازهانگاری روابط بین‌الملل ناشی از حضور شخصیت‌هایی در مباحث بین المللی است که در اواخر دهه ۱۹۷۰ با طرح مسائلی جدید، بررسی‌ها و شیوه‌ی مطالعه و پژوهش روابط بین‌الملل را به طور بنیادین تغییر دادند. به ویژه افرادی چون: ریچارد اشل، جیمز دردیان، دیوی کمپل، آندرو لینکلیتر، رابرت کاکس، و آن تیکنرز، با نوشته‌های خود فضای وسیع و امکانات گسترده‌ای را برای توسعه سازهانگاری و شاخصه‌های آن فراهم آوررده‌اند. (ازغندی، ۱۰۱:۱۳۸۹و۱۰۲)
سوم، رسوخ دانش‌های جدید در حوزه علوم انسانی و درهم‌تنیدگی علوم اجتماعی، برداشت‌ها و فهم‌های چندبعدی از پدیده‌ها را ضروری می‌ساخت، از اینرو ظهور رویکردهای میانرشته‌ای، زوایای جدیدی به دانش روابط بین‌الملل بخشید. این خود آغازی بر ساخت اجتماعی قدرت به شمار می‌رود. در نهایت اینکه، رهیافت‌های موجود در تجزیه و تحلیل نظام بین‌المللی به طور ماهوی در چارچوب مشخص و اصولا تک‌بعدی، نظریهپردازی می‌کردند، یا بسان خردگرایان (نئولیبرالیسم و نئورئالیسم) بعد مادی و سخت قدرت را مدنظر داشته‌اند یا همچون رویکردهای رادیکال و انتقادی، ساختارهای هنجاری و هویتی را مورد توجه قرار می‌دادند. پیدایش چارچوبی از نظریه برای نگرشی چندبعدی الزامی اجتنابناپذیر بود. (عظیمی، ۱۳:۱۳۸۹) بر این اساس، مناظره چهارمی در روابط بین‌الملل شکل گرفت که فرضیات خردگرایی و رویکردهای انتقادی را به چالش می‌طلبیدند.
«نیکلاس اونف» نخستین کسی بود که در سال ۱۹۸۹ مفهوم سازهانگاری را در روابط بینالملل به کار گرفت. وی در کتابی تحت عنوان «جهان ساخته ما» بر نقش قواعد در شکلگیری جهان تاکید کرد. از دیدگاه وی، امکان دسترسی مستقل و بیواسطه به جهان وجود ندارد و همه‌ی کنش‌های انسانی در فضایی اجتماعی شکل می‌گیرند و معنا پیدا می‌کنند؛ و این معناسازی است، که کم و بیش به واقعیت جهان شکل می‌دهد. (عسگری خانی، منصوری مقدم،۹۵:۱۳۸۹) همزمان با انتشار اثر انف، کتاب فردریش کراتوچویل ۱۹۸۹ به عنوان قوائی، هنجارها و تصمیمات منتشر شد که آن نیز متنی سازهانگارانه است. معمولا اونف و کراتوچویل را با توجه به تاکید بیشتر آن‌ ها بر زبان، کنش کلامی و معنا، نمایندگان «سازهانگاری تفسیری» در برابر «سازه انگاری مدرن» الکساندر ونت می‌دانند. بعلاوه نوشته‌های پساختارگرایان در روابط بینالملل نیز از منظری سازهانگارانه اما رادیکال است. زیرا اساسا واقعیت را چیزی جزء برساخته‌های زبانی نمی‌دانند. نظریه انتقادی را هم می‌توان سازهانگارانه دانست. زیرا بر ساخت اجتماعی واقعیت در بسترهای خاص تاریخی و اجتماعی تاکید می‌کند. سازهانگاری با رد برداشت‌های خردگرایانه نئورئالیسم و نئولیبرالیسم، دیدگاهی منطقی ـ اجتماعی به سیاست‌های جهانی ارائه داد که بر اهمیت ساختارهای هنجاری، مادی و نقش هویت در ساخت منافع، کنش‌ها و تکوین متقابل کارگزارـ ساختار تاکید می‌کند. از این منظر سیاست بینالملل به عنوان یک برساخته اجتماعی، قلمرو اجتماعی تلقی می‌شود که ویژگی‌های آن در نهایت از طریق ارتباطات و تعامل میان واحدهای آن تعیین می‌شود. (هادیان،۹۱۸:۱۳۸۲)
۲ ـ ۳ : چارچوب تحلیلی نظریه سازهانگاری
سازه‌انگاری به عنوان یکی از مهم‌ترین نظریه‌های مطرح در روابط بین‌الملل در دهه گذشته، بیش از آنکه به عنوان یک نظریه محتوایی در مورد روابط و نظام بین‌الملل مطرح شود، نوعی فرانظریه است که تمرکز آن بر بحث‌های هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی می‌باشد.
سازه در لغت به معنای خلق، آفریده و با اندکی مسامحه، بدعت است. همین ارتباط لغوی است که علقه‌ای عمیق با معنا و مفهوم می‌یابد. برخلاف نگرش‌های ساختارگرایانه‌ای که کارل مارکس در کتاب «مقدمه‌ای بر نقد اقتصاد سیاسی» یا خانم تدا اسکاچیول در کتاب «دولت‌های و انقلاب‌های اجتماعی» ارائه نموده‌اند، سازه‌انگاران جریان مداوم برسازی فضاهای ذهنی مشترک و انعکاس آن فضاها را در عرصه تصمیم‌گیری‌های سیاسی برجســته کرده‌اند.
از این نگاه، مخ و جوهره سازه‌انگاری تأکیدی اصـولی بر اراده انسانی در تولید و بازتولید گفتمان‌هاست. سازه‌انگاری نشان می‌دهد که در یک قوم، ملت و مجموعه جغرافیایی مشخص، هویت‌ها درکی متقابل از یکدیگر شکل داده، فعالانه ارتباطی هنرمندانه میان اشیا و مفاهیم ایجاد می‌نمایند. (دهقانی فیروزآبادی، ۱۳۸۸: ۴۶)
سازهانگاری نگرشی نو به نقش عقلانیت در وضعیت‌ها و پدیده‌های دسته جمعی انسان‌ها است و همانگونه که بر ساختارهای مادی – اجتماعی تاکید می‌ورزد ساختارهای هنجاری و معنوی را نیز با اهمیت تلقی می‌کند. بنابراین، برخلاف جریان اصلی در روابط بینالملل که هویت کنش‌گران را در نظام بینالملل، مفروض و ایستا فرض می‌کنند. هویت کنش‌گران به تعبیر سازهانگاری «ساخته» می‌شود. با این «ساخت» است که منافع ملی و همچنین کنش‌های کنش‌گران شکل می‌گیرد. (Ruggie,1998: 4)
از نظر جان راگی آگاهی بشری و نقشی که این آگاهی در روابط بینالملل بازی می‌کند، مرکز بحث سازهانگاری است. وی بلوک‌های ساختمانی واقعیت بین المللی را هم فکری و هم مادی می‌داند که هم نیتمندی فردی و هم نیتمندی جمعی را منعکس می‌کند. اونف (onuf) «با عین اذعان به منزلت وجودی جهان خارج از ذهن معتقد است ما نمی‌توانیم تمام خصوصیات جهان را مستقل از گفتمان مربوط به آن بشناسیم، لذا بر اهمیت شرایط مادی در کنار شرایط ذهنی تاکید دارد.» (مشیرزاده، ۱۳۸۹: ۳۲۷و۳۲۴)
اگر واقع‌گرایی بر ساختارهای مادی تأکید می‌کند و چگونگی توزیع قدرت را بر روی رفتار دولت یا تأثیر سیاست خارجی را بر دولت‌ها مورد بررسی قرار می‌دهد، در سازه‌انگاری اصل بر ساختارهای معنایی است. بدین معنا که آنچه تحت عنوان ساختار مورد توجه قرار می‌گیرد، در روابط بین‌الملل برای هر یک از کنشگران به صورتی خاص معنا می‌شود و فهم مخصوص به خود را از آن دارند و کنشگر را باید در بستر این معنا و تعاملات مشاهده کرد. کنشگران، هویت از پیش تعیین‌شده ندارند و هویت آن‌ ها در روابط اجتماعی شکل می‌گیرد و تعریف می‌شود. (مشیرزاده، ۱۳۸۳: ۴۴)
تاکید سازهانگاران بر سرشت تکوینی عوامل، معنایی است. به نظر آن‌ ها ایده‌های مشترک اجتماعی شامل: هنجارها و یا شناخت اجتماعی درباره روابط علت و معلولی، نه تنها رفتار را تنظیم می‌کنند. بلکه هویت کنشگران را نیز قوام می‌بخشند. (Riss, 2000: 5)
بنابراین به نظر سازهانگاران، معنای بسیاری از کنش‌ها را نمی‌توان با پرداختن به آنها به عنوان متغیرهای سنجشپذیری که علت رفتار هستند فهمید، بلکه بایستی با مطالعه انگاره‌ها، هنجارها و سایر معانی تکویندهنده به آن رفتار، که خود مستلزم روششناسی تفسیری است، معنای کنش‌ها را درک کرد. (چرناف، ۲۸۹:۱۳۸۸) بنابراین از این منظر بایستی بر نقش اسلام و آموزه‌های آن به عنوان هنجارها و قواعد رفتاری در تکوین هویت ملت‌های منطقه تاکید کرد.
در همین زمینه، اسمت تاثیر ساختارهای هنجاری و معنایی بر کنشگران را در سه حوزه می‌داند : اول تعیین مقدورات و محذورات مربوط به کنش کنشگران، دوم مشروعیت دادن به کنش و اقدام کنشگران و سوم ایجاد تغییرات رفتاری در کنشگران (Smith, 2001: 228-230) بارنت و تلهامی نیز بیان می‌کنند که نفوذ و تاثیرگذاری اشکال هویت از جمله هویت‌های مذهبی و یا قومی بر سیاست‌های دولت‌های خاورمیانه و یا تحولات داخلی این دولت‌ها در عرصه‌های گوناگونی تبلور می‌یابد: ۱- هویت به منزله پشتیبان که در این جا هویت، نقش توجیهی و پشتیبانی از یک سیاست خاص و یا رفتار خاص را دارد. ۲- شکل دادن به آنچه ممکن و مشروع است ۳- افزایش و یا کاهش مشروعیت رهبران و رژیم در نزد جامعه. (بارنت و تلهامی، ۱۳۸۳: ۱۵و۲۰) برای همین است که به عقیده بسیاری از تحلیلگران، ادراک تحولات خاورمیانه بدون توجه به قالب‌های هنجاری شهروندان کشورهای انقلابی، امکان پذیر نخواهد بود. (Bassiouney ,2012)
به عبارتی دیگر، سازهانگاری در مقابل مادیگرائی جریان اصلی روابط بینالملل قرار می‌گیرد که طبق آن موجودیت‌های اجتماعی اعم از ساختارها و کنش‌ها هم از نظر وجودی و هم از نظر عملکرد، مستقل از برداشت‌ها و فهم انسان‌ها وجود دارند. از دیدگاه‌های نظریه اجتماعی سیاست بینالملل، اساسا موجودیت ساختارها، نهادها و کارگزاران جنبه ذهنی و یا حداقل گفتمانی دارند و این‌ها جزء بر مبنای فهم انسانی وجود ندارند. بنابراین سازهانگاران از یک سو به ایده‌ها، قواعد، هنجارها و رویه‌ها توجه دارند و از سوی دیگر واقعیت مادی را هم می‌پذیرند و به تعبیر دیگر، پلی هستی شناختی میان دو جریان مادیگرا و معناگرا برقرار می‌کنند. در مقابل جریان اصلی در روابط بینالملل که هویت کنشگران را در نظام بینالملل مفروض و ثابت قلمداد می‌کنند، سازهانگاران «برساخته بودن» هویت کنشگران تاکید داشته و اهمیت هویت را در خلق و شکلگیری منافع و کنش‌ها می‌دانند. کنشگران از این منظر به شکل اجتماعی قوام می‌یابند و هویت‌های آن‌ ها محصول ساختارهای اجتماعی بینالاذهانی است. (مشیرزاده،۱۷۶:۱۳۸۳)
به طور خلاصه می‌توان گفت که سازه‌انگاری مبتنی بر سه فرض هستی‌شناسی است:
برساخته بودن هویت و اهمیت ساختارهای معنایی و فکری در آن.
رابطه متقابل میان کارگزار و ساختار.
نقش هویت در شکل دادن به منافع و سیاست‌ها.
ـ برساختگی هویت: هویت، فهم از خود در رابطه با دیگران معنا می‌شود. هویت‌ها شخصی یا فردی نیستند و اساساً مفهومی اجتماعی به حساب می‌آیند و در تعامل کنشگر با دیگران و در رابطه با دیگران تعریف می‌شوند. هویت‌های سیاسی نیز پیوسته و وابسته به تعامل کنشگران سیاسی با دیگران در چارچوبی غالباً نهادی است. از آنجا که هویت دولت و هویت ملت در رابطه با دیگر ملت‌ها و دولت‌ها شکل گرفته و تعریف می‌شود، هویت کنشگران سیاسی نیز در روابط آن‌ ها با واحدهایی که خارج از مرزهای سرزمینی آن‌ ها قرار دارند، تعریف می‌شود.
در این رابطه، ونت نیز صراحتاً اشاره می‌کند که هویت‌ها و منافع دولت‌ها در تعامل با یکدیگر شکل می‌گیرند. ونت با پیروی از استاد خود، اونف معتقد است که هویت‌ها و منافع، برساخته‌های اجتماعی بوده و از طریق شناخت بین‌الاذهانی شکل گرفته و حاصل فرایند تعامل می‌باشند. (ونت، ۱۳۸۴: ۳۳۰)
ـ ارزش‌ها عبارتند از معتقدات مردم جامعه در باب نیک و بد، درست و نادرست و آنچه که باید باشد و آنچه که نباید باشد. این ارزش‌ها نقش بسیار عمده‌ای در زندگی اجتماعی ایفا می‌کنند؛ اکثر روابط اجتماعی فقط بر واقعیات تحققی و عینی استوار نیستند، بلکه افزون بر آنها به داوری‌های ذهنی تکیه دارند. (دوورژه، ۱۳۷۷: ۱۹) منظور از نظام ارزشی، مجموعه‌ای از ارزش‌های مرتبط به هم است که رفتار و کارهای فرد را نظم می‌بخشد و غالباً بدون آگاهی فرد شکل می‌گیرد؛ به عبارت دیگر، ترتیب هرمی مجموعه‌ای از ارزش‌هایی است که فرد یا افراد جامعه به آن پایبند هستند و بر رفتار افراد بدون آگاهی آنان حاکم است. (محمدخلیفه، ۷۵:۱۳۷۸)
ـ ماده، معنا: تمایز بین ماده و معنا، ریشه در تفاوت واقعیت مادی و اجتماعی دارد. در حالی که روش شناخت واقعیت مادی مشاهده طبیعی است، واقعیت اجتماعی را نه با تبیین صرف بلکه باید با تفسیر درک کرد. معناها در حیات اجتماعی اهمیت هدایت‌کننده (نه تعیین‌کننده) دارند؛ چون بازیگران، رفتار خود را براساس معنایی که سایر کنشگران برای آن‌ ها دارند تنظیم می‌کنند. این معانی، داده شده و ازلی نیستند بلکه بر اثر تعامل به وجود می‌آیند. (نصری، ۷۳۱:۱۳۸۵)
ـ ساختارهای ذهنی شامل مجموعه باورها، تصورات، طرح‌های کلی ذهنی و ایدئولوژی است که در جامعه‌ای خاص گسترش یافته‌اند و طرز تفکر یا روحیه آن جامعه را تشکیل می‌دهند. پس این ساخت‌ها به منزله مجموعه ابزاری ذهنی هستند.(بیرو،۲۳۲:۱۳۷۰) از دیدگاه سازه‌انگاری، ساختارهای فکری و هنجاری به اندازه ساختارهای مادی در سیاست مؤثر هستند؛ زیرا ساختارهای ذهنی بر هویت کشورها و به تبع، منافع و رفتار آن‌ ها تأثیرگذارند و منافع را تعریف می‌نمایند. در واقع، قدرت توان تأثیرگذاری بر ذهن و روان افراد است و ذهنیت افراد قدرت را تعریف می‌کند و ادراکات و تصورات هستند که واقعیت را می‌سازند. (هادیان و گل محمدی، ۱۳۸۳: ۲۷۳)
از نظر سازه‌انگاران حیات اجتماعی را نمی‌توان در ابعاد مادی محدود ساخت، بلکه کنش انسانی و معنای اجتماعی است که به شرایط و چارچوب‌های مادی شکل می‌دهد. بنابراین داشتن گامی فراتر از برداشت محدود مادی‌گرایانه از ساختار، عبارت است از نشان دادن این مسئله که اشخاص براساس معانی خصوصی عمل می‌کنند که نسبتاً مستقل از شرایط مادی است. به باور ونت، بازیگران چیزها را معنا می‌کنند و رفتار خود را براساس ادراکی که از آن چیز دارند تنظیم می‌نمایند. (Howard, 2005:125)
می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که عوامل مادی و معنایی ـ ذهنی از جمله باورها، آرمان‌ها و هنجارها عامل شکل‌گیری هویت در یک روند تعاملی هستند. بحث این است که معنا به ماده هویت می‌بخشد و ماده، هنجارها را قوام می‌بخشد و هویت‌ها به واسطه نقش، منافع را شکل می‌دهند و منافع سرچشمه، استراتژی‌ها، رفتارها و اقدامات می‌باشد.
از منظر سازه‌انگاران در ماهیت هویت، نوعی پارادوکس وجود دارد؛ زیرا هویت همواره حاصل عناصری ایستا و پویاست که در شبکه معنایی در شرایط برتری و استیلا، مفاهیم خودش را به درون شبکه معنایی دیگر می‌فرستد و آن را دچار تعارض می‌کند و منجر به فروپاشی هویت و جایگزینی آن توسط هویتی جدید می‌گردد. (امیری، ۱۳۸۷: ۲۱)
در اینجا خلاصه‌ای از تئوری سازهانگاری از دید سه اندیشمند برجسته این مکتب بیان می‌کنیم:
راگی سازهانگاری اجتماعی را آگاهی بشری و نقشش در امور بینالملل می‌داند که متکی بر بعد بینذهنی کنش بشری است. وی بیان می‌کند که هویت‌های بازیگران و منافعشان از لحاظ اجتماعی ساخته شده‌اند و حقیقت‌های اجتماعی برای دوامشان نیاز به نهادهای بشری (پول، ازدواج، حاکمیت و غیره) دارند.
تاهامو، سازهانگاری را چارچوبی برای تحلیل روابط بینالملل می‌داند که ریشه‌اش به جامعهشناسی بر می‌گردد و دارای فرضیات مشترکی با مکتب انگلیسی است. (لیتر، ۱۳۸۶: ۲۰) در این رهیافت دولت‌ها را به مثابه موجودات اجتماعی‌اند که رفتارشان از قواعد، هنجارها، نهادها و هویت‌ها مشتق شده است. وی سازهانگاری را به عنوان یک آلترناتیو تئوریکی در مطالعه روابط بینالملل می‌داند.
ونت در تئوری اجتماعی سیاست بینالملل بیان می‌کند که تعامل میان بازیگران بستگی به ساختار دانش سیستم بینالملل دارد. دانش را به عنوان فرهنگ و معانی مشترک تعریف می‌کند. تاثیر و هستی فرهنگ جدا از عقاید اشخاص نمی‌تواند باشد اما در عین حال به آن‌ ها نیز محدود نمی‌شود، بلکه بستگی به چگونگی مفهومسازی دیگران دارد. ونت به سه سطح کلان از ساختارهای دانش یا فرهنگ به نام‌های هابزی، کانتی و لاکی اشاره می‌کند. رفتار دولت‌ها در سیاست خارجی بستگی به نوع فرهنگی است که در خود درونی کرده‌اند. در فرهنگ هابزی تلاش برای پیروزی و تخریب دیگران وجود دارد، تاکید زیادی بر فاکتورهای نظامی‌ دارد و اگر جنگی هم رخ دهد دولت‌ها زورشان را محدود نخواهند کرد.
در فرهنگ لاکی دولت‌ها علیرغم تضادهای که دارند به حاکمیت هم احترام می‌گذارند قدرت نظامی‌مهم است اما یک اولویت نیست. در فرهنگ کانتی دولت‌ها منازعات خود را بدون جنگ و خونریزی حل و فصل می‌کنند و دولت‌ها به صورت تیمی‌عمل می‌کنند. دولت‌ها بر حسب نوع درونی کردن این فرهنگ‌ها در خود رفتار متفاوتی را درسیاست خارجی اتخاذ می‌کنند. (ZehfassMaja, 2002: 157) و به تبع وضعیت نقش آن‌ ها نیز متفاوت خواهد بود.
به نظر ونت (ونت، ۱۳۸۵: ۲۲۷) سازهانگاری یک تئوری ساختاری از سیستم بینالملل است که:
دولت‌ها واحدهای اصلی تحلیل کردن تئوری سیاست بینالملل می‌باشند.
ساختارهای اساسی در سیستم دولت‌ها بینالذهنیاند.
هویت‌ها و منافع دولت‌ها توسط ساختارهای اجتماعی‌شان و در فرایند تعامل ساخته می‌شوند.
ساختار و کارگزار به صورت متقابل بر هم اثر می‌گذارند.
مهمترین تاکید ونت بر هویت می‌باشد که در فرایند تعامل بین دولت‌ها ایجاد می‌شود.
در نهایت دیوید پاتریک هاگتن (Houghton, 2007: 24-45) اشتراکات میان شاخه‌های مختلف سازهانگاری به صورت زیر بیان می‌دارد:
اولین اشتراک تفاوت میان حقایق تاسیسی و مفروض است، اینکه مسائل اطراف ما بستگی به عقاید ایده‌ای ما به آن‌ ها دارد. تقریبا تمام سازهانگاران به فاکتورهای ایده‌ای در تعیین حقایق اجتماعی توجه دارند.

جایگاه غبن در استیفای ناروا به لحاظ فقهی و حقوقی- قسمت ۶

۴-۱- خیار غبن

آنچه به عنوان خیار غبن مشهور است، عهده دار جبران عدم تعادل قرارداد است تا با برداشتن حکم لزوم از قرارداد، منشأ ضرر را در اختیار مغبون قرار دهد و اگر تصمیم به فسخ قرارداد داشت، اقدام کند یا از طریق توافق تازه ای با غابن، تفاوت قیمت را اخذ کند یا به استمرار عقد رضایت دهد. اگر بر اساس تجربه شخصی و یا ملاحظه منابع حقوقی به ویژه رویه قضایی مستند و امکان تحقق عرفی به مسأله پرداخته شود، باید گفت که پس از خیار تخلف شرط، خیار عیب و غبن اسباب بعدی هستند که در قرارداد و دعاوی فسخ معامله مورد استفاده قرر می گیرند و از این جهت، بررسی مسئله اثبات شرایط و تعیین مدعی و مدعی علیه در خیار غبن حائز اهمیت اساسی است[۵۰].
مطابق با مادۀ ۴۱۶ قانون مدنی :« هر یک از متعاملین که در معامله غبن فاحش داشته باشد، بعد از علم به غبن می تواند معامله را فسخ نماید.» و «غبن در صورتی فاحش است که عرفاً قابل مسامحه نباشد». (مادۀ ۴۱۷ قانون مدنی مصوب ۱۴/۸/۷۰).
به صرف وجود اختلاف در ثمن مورد معامله و اندکی کم یا بیش بودن قیمت با عرف، این امر سبب وجود خیار غبن نبوده و بایستی این کم یا بیش بودن به حدی باشد که عرف آن را قابل تسامح نداند، چرا که گاهی با مقیاس قواعد حقوقی حل برخی از مشکلات و یا تعیین ضوابط مشکل بوده و لذا به عرف واگذار شده است. که در این قضیه نیز معیار و ضابطۀ تفاوت قیمت را بسته به نظر عرف گردیده است که در صورت تفاهم قیمت به مقدار و میزانی که قابل گذشت و چشم پوشی نبوده و در واقع فاحش باشد، عرف آن را غیر قابل قبول دانسته و این اختیار را به شخص زیان دیده داده است که بتواند معامله را فسخ نماید.
۴-۲- مستندات فقهی خیار غبن
در مورد خیار غبن، نص صریحی در قرآن و اخبار دیده نمی شود و برخی از فقها، همچون اسکافی و محقق اول، وجود چنین خیاری را در معاملات انکار کرده اند. لیکن فقهای متأخر با استناد به سایر احکام و قواعد عمومی وجود آن را پذیرفته و تأکید نموده اند. از جمله استدلالاتی گه در جهت ثبوت خیار غبن شده،عبارت است از :
الف) اجماع: از دیدگاه شیخ انصاری، مهمترین دلیل این خیار اجماع است که توسط شهرت محقق نقل و تأیید شده است[۵۱].
ب) روایت «تلقی رکبان»: طبق این روایت، در زمان پیامبر (ص)، معامله گران قبل از ورود کاروان ها به شهر و آگاهی از قیمت واقعی کالاها به استقبال ایشان رفته و با بهره گرفتن از جهل آنان نسبت به قیمت ها، با کاروانیان معامله می کردند و چون این معاملات موجب غبن فروشندگان می شد، پیامبر به ایشان اختیار فسخ معامله می داد.
ج) قاعده لاضرر: همانطور که می دانیم، این قاعده ثانویه است و حکم ضرری اولیه را نفی می کند، از اینرو، در ما نحن فیه، حکم اولی لزوم قرارداد است، اما در معاملۀ غبنی، اگر معتقد به لزوم آن و عدم اختیار مغبون به فسخ باشیم، موجب ضرر وی خواهد بود و چون حکم ضرری در اسلام وجود ندارد، پس قاعدۀ ثانوی لاضرر حکم ضرری اولیه را، که همان الزام آور بودن عقد غبنی است، از میان می برد[۵۲].
لیکن گفته شده است که حدیث نفی ضرر هر چند لزوم عقد را از میان می برد، ولی ملازمه با ایجاد خیار فسخ برای مغبون ندارد، بلکه تنها وی را از اجرای عقد ضرری معاف می نماید. در مقابل اینگونه استدلال شده است که انقضای قاعده لاضرر رفع حکم ضرری است و در ما نحن فیه «لزوم» عقد است که ایجاد ضرر می کند، پس با از میان برداشتن آن، خود به خود اختیار فسخ برای مغبون ایجاد می گردد[۵۳].
پایان نامه - مقاله - پروژه
د) آیه شریفه «لا تأکلوا اموالکم بینکم الّا ان تکون تجاره عن تراضی منهم»: بعضی از فقها جهت اثبات خیار غبن به قسمت دوم این آیه: (الا ان تکون…) استناد کرده و معتقدند که دلیل رضایت مغبون به معاملۀ غبنی، تصور دریافت عوض متعادل است در رابر آنچه به طرف معامله تسلیم می کند و اگر چنین عوضی دریافت نکند، پس معاملۀ مزبور مصداق تجارت بدون تراضی است.
نظام حقوقی ایران، به ویژه قانون مدنی آن در عین بهره گیری از تجارب حقوقی برخی کشورها بر پایۀ مستحکم فقه اسلامی بنا گردیده و نیز لزوم جبران ضرر غیر، از قدیمی ترین مفاهیم باقی مانده از مبانی مسئولیت مدنی است که همۀ قواعد دیگر از آن الهام گرفته اند، لذا به هیچ وجه ضرر بدون جبران محمل قانونی نخواهد داشت که در جهت اجرای این اصل مسلم و محترم (لزوم جبران ضرر غیر) در حقوق اسلام قاعدۀ لاضرر بیان گردیده است که این قاعده شمول و قلمرو وسیع تری از مسئولیت مدنی به معنای متعارف خود را داراست. شهید ثانی با این استدلال که خیار برای دفع ضرر است (لاضرر و لا ضرار فی الاسلام) این خیار را بر خلاف نص متوقف بر دخول شب نمی کند، زیرا ممکن است موجب اضرار گردد[۵۴]. از اینرو، بی شک، باید قاعده لاضرر را از اصول عمدۀ فقه اسلامی یا همان اصولی دانست که غربیان، اصول کلی حقوق می نامند[۵۵].
در کل می توان گفت ثبوت خیار غبن در میان فقهای امامیه اختلافی وجود ندارد و بر آن استدلال شده است که مستند آن حدیث لاضرر فی الاسلام و نیز ایۀ کریمه «الا ان تکون تجاره عن تراض» می باشد[۵۶].

۴-۳- تشخیص مدعی و منکر بر اساس مبانی فقهی

در فقه معیارهای متعددی جهت تعریف مدعی و منکر، بیان شده است تا هدف اصلی که لزوم تقدیم به ارائه دلیل و توجه سوگند است، در مورد هر یک از آنها برآورده شود. رسول اکرم (ص) در روایتی اشاره دارند که «انما اقضی بینکم بالبینات و الایمان» و در کتب فقهی و جدیثی نیز مشهور است که «البینه علی المدعی و الیمین علی من انکر»؛ بنابراین، ضروری است که در هر ترافع و قضاوتی پس از آن، مشخص گردد که بار اثبات دلیل بر عهده چه کسی است.
مدعی کسی است که خلاف اصل یا ظاه رعرفی یا شرعی سخن می گوید یا اگر دعوا را ترک کند، نزاع رها می شود یا کسی است که در طرف اثبات است و انکاری ندارد. حقیقت شرعیه یا متشرعیه ای برای مدعی و منکر وجود ندارد و عرف و شرغع در این زمینه، هماهنگ عمل می کنند؛ هرچند ممکن است در برخی مصادیق، متفاوت باشند.
عرف، معیار تشخیص مدعی و منکر است و این عناوین همچون سایر مفاهیم باید به صورت عرفی تفسیر شوند نه اینکه معنای مجازی آنها مد نظر قرار گیرد. لیکن در تعریف مدعی به اینکه امر خلاف اصل را ادعا کرده، ایراداتی وجود دارد؛ از جمله اینکه نمی توان هر کسی را که خلاف اصل سخن می گوید؛ مدعی شمرد. زیرا در بسیاری از موراد، اشخاص موافق اصل عدم سخنمی گویند؛ یعنی نمی توان گفت مدعی، خلاف همه اصول سخن می گوید.
بر اساس معیارهای متفاوتی که برای تشخیص مدعی و منکر ارائه شده است، تردید جدی وجود ندارد که مدعی، در دعوای غبن، شخصی است که ادعا دارد بین قیمت قراردادی و قیمت عرفی تعادلی وجود ندارد و این تفاوت قسمت نیز در زمان قرارداد بوده است. به طور معمول، دادگاه ها با اخذ نظر کارشناس و تحقیق از افرادی که قیمت عرفی را می دانند به اثبات این شرط می پردازد و کسی که ادعای غبن دارد نیز همین امور را درخواست می کند. حتی اگر تفاوت قیمت ثاب شود ولی تردید باشد که آیا مربوط به زمان عقد است یا بعد از آن، خیار غبن ثابت نمی شود. مدعی و منکر می توانند در سه حالت قرار گیرند:

 

    1. غابن و مغبون در مورد قیمت فعلی متفق القول هستند اما در مورد یمت زمان قرارداد اختلاف نظر دارند؛

 

    1. در مورد زمان قرارداد اختلاف نظر دارند اما در مورد قیمت قبل از قرارداد متفق القول هستند؛

 

    1. در مورد قیمت زمان قرارداد و قیمت فعلی متفق القول هستند اما در مورد قیمت قراردادی اختلاف دارند.

 

در تمام این صور نمی توان به اصل لزوم و اصل عدم تغییر تمسک داشت، زیرا در مورد دوم ، اصل عدم تغییر به معنی ثبوت غبن است و مغبون در مقام مدعی علیه قرار می گیرد، هرچند که بر اساس اصل لزوم، در مقابل مدعی خواهد بود.
در خصوص اثبات جهل یا علم مغبون، اختلاف بسیار وجود دارد و چند دستگی فقهی مشهود است. این بحث در جائی مطرح می شود که غابن، اظهار مغبون را نپذیرد یا مغبون، تلاشی برای اثبات جهل و ارائه بیّنه نداشته باشد زیرا ممکن است مغبون بیّنه داشته باشد؛ و جهل خود را مدلل کند. در این خصوص با طرح مباحثی به بررسی نظریات فقهی در این فرض می پردازیم:

۴-۳-۱- مغبون در مقام مدعی علیه و غابن در مقام مدعی

طبق نظر عده ای از فقها، مغبون مکلف به تحمل بار اثبات در خصوص جهل به قیمت نیست. این گروه دلایل متعددی جهت نظریه خود ارائه داده اند:

 

    1. اصل عدم اطلاع: بر اساس ضابطه ای که جهت تشخیص مدعی و مدعی علیه بیان شده است، مغبون اظهاری دارد که موافق اصل عدم اطلاع است در حالی که طرف او یعنی غابن، خلاف این اصل را بیان کرده و بدین ترتیب مغبون در مقام مدعی علیه و غابن در مقام مدعی است. اصل عدم علم، اصل سببی است و بر اصل لزوم که اصل مسببی است، مقدم می باشد.

 

    1. تعذر اثبات: مغبون ادعا دارد که از قیمت عرفی بی اطلاع است اگر اظهار او پذیرفته نشود و در مقام مدعی قرار گیرد، چگونه می تواند جها خود را نشان دهد؟ قواعد حاککم بر ادلۀ اثبات، چه راهی را برای او پیشنهاد می کنند؟ مغبون قادر به اثبات فرایند ذهنی خود نیست و دلایل خارجی چندانی نیز برای اثبات ندارد، تنها در صورت اقرار مغبون، در دعوا پیروز می شود. از اینرو، حکمت خیار غبن منتفی شده و هدف آن برآورده نیم شود[۵۷].

 

    1. لایعلم الا من قبله: گاهی ماهیت، نحوۀ تحقق، زمان و مکان شکل گیری برخی وقایع به نحوی است که اثبات آن فقط از جانب شخصی که آن را اظهار می کند، پذیرفته می شود. به عبارت دیگر، اخبار شخص به تحقق واقعه را می پذیرند؛ زیرا او در موقعیتی است که اعلام تحقق از جانب او، بدین سبب که او نزدیک ترین شخص به واقعه و آگاه ترین شخص از آن رویداد است، امری قابل پذیرش به نظر می رسد، یا چون اقامه دلیل از جانب او، امری دشوار خواهد بود لزوماً باید به حرف او اعتبار داد و اعتماد کرد[۵۸].

 

    1. اگر مغبون، در مقام مدعی و مکلف به اثبات «عدم علم» خود باشد و غابن را از اثبات «علم» او معاف کنیم و مغبون نتواند بینّه ای برای ادعا ارائه دهد، در آخرین مرحله می بایست بتواند از سوگند مدعی علیه استفاده کند، اما این مانع وجود دارد که مدعی علیه (غابن) از چه طریق به علم یا جهل مغبون پی ببرد تا بتواند سوگند یاد کند؟ او در فرایند ذهنی شخص مغبون نبوده و از اینرو نمی تواند قسم یاد کند[۵۹].

 

    1. اگر مبنای خیار غبن، شرط ارتکازی تعادل عوضین در قرارداد باشد، مغبون درمقام منکر خواهد بود؛ زیرا غابن مدعی است که مغبون، خیار خود را اسقاط کرده است، اما مغبون، منکر سقوط می باشد[۶۰].

 

 

۴-۳-۲- غابن درمقام مدعی علیه و مغبون در مقام مدعی

 

 

    1. استصحاب لزوم عقد؛ پس از اینکه عقد تحقق یابد، مغبون ادعا دارد که سبب تنزل در عقد محقق شده و به قیمت عادله جاهل بوده است. او با این بیان قصد دارد که حکم لزوم را به عنوان امری متقّن برطرف سازد و زا جواز عقد نسبت به خود دفاع کند. در حالیکه این ادعا نیاز به بیّنه دارد و چون ادعای مغبون با اصل لزوم معارضه دارد، در مقام مدعی قرار می گیرد[۶۱].

 

    1. یمین نفی العلم: ممکن است ایراد شود که اگر مغبون در مقام مدعی قرار گیرد و از عهده اثبات برنیاید، نمی تواند قسم را از غابن بخواهد، زیرا غابن نمی تواند سوگند یاد کند؛ چون اطلاعی از جهل یا علم مغبون ندارد. اما این ایراد سبب نمی شود که بار اثبات ادعای غبن را به سمت غابن تغییر دهیم؛ زیرا اگر مغبون نتواند اثبات کند، از مدع یعلیه درخواست سوگند می کند و غابن با اتیان سوگند نفی العلم، پاسخ او را می دهد. از اینرو امکان سوگند دادن و سوگند یاد کردن وجود دارد[۶۲].

 

    1. بر اساس بسیاری از معیارهای تمایز مدعی و منکر، شخص مغبون در تمام مدعی قرار دارد. از جمله اینکه اگر دعوا را ترک کند، دعوا تمام خواهد شد[۶۳].

 

    1. برخی فقها، تمام صور جهل در خیار غبن را تحت عنوان یک اصل، یعنی «اصالۀ اللزوم» می دانند و با وجود شک در آن، نمی تواند عقد را متزلزل کرد[۶۴].

 

    1. برخی دیگر از فقها، به هنگام بحث از این موضوع تنها به این نکته اشاره دارند که جهل مغبون یا از طریق غابن ثابت می شود یا با وجود قرائن اطمینان آور و حالت دیگری را تصور نکرده اند، در حالی که در مقام بیان بوده اند[۶۵].

 

    1. اصل مثبت اگر اصل عدم علم که به سود مغبون است، حاکم بر اصل لزوم باشد، به معنای اصل مثبت خواهد بود و نمی تواند خیار غبن را ثابت کند[۶۶].

 

    1. اگر مبنای غبن، اصل لا ضرر باشد، مغبون باید از عهده اثبات برآید، زیرا مدعی جهل، ادعا دارد که دارای خیار فسخ است و عقد برای او ضرری محسوب می شود، در حالی که اصل، عدم ثبوت خیار است و استناد ضرر به حکم شارع، محرز نیست[۶۷].

 

    1. دلیلی وجود ندارد که ادعای مغبون بر اظهار غابن ترجیح داده شود؛ زیرا «لایعلم الا من قبله» قابل تمسک نیست[۶۸].

 

 

۴-۴- اختصاص خیار غبن به مغبون

خیار غبن، به عقود لازم اختصاص داشته و در این راستا پس از به وجود آمدن اختیار فسخ باید بررسی شود که پس از ایجاد، آیا غابن و مغبون و یا هر دو اختیار فسخ و برهم زدن معامله را دارا می باشند یا اینکه این حق و اختیار فقط مختص به مغبون بوده و غابن حتی پس از ایجاد خیار غبن هیچ گونه نقش یا اختیاری بر اینکه تعیین کنندل فسخ و به تبع آن انحلال عقد یا بول آن باشد، ندارد؟ پاسخ این است که حق فسخ و اختیار قانونی بر هم زدن معامله به دلیل وجود خیار غبن، مختص به مغبون بوده و طرف معامله هیچگونه اختیار یا اراده ای در ارتباط با اعمال خیار غبن ندارد و چنانچه نظر مغبون فسخ باشد، غابن اگرچه مابه التفاوت قیمت را پرداخت نماید، غیر از قبولی مغبون نسبت به مابه التفاوت هیچ راهی در ادامۀ عقد و استدامۀ آن وجود ندارد و باید به خواستۀ مغبون که فسخ قرارداد می باشد تمکین نماید و چنانچه مغبون معامله را فسخ نکند، غابن نمی تواند الزام مغبون را بر فسخ معامله بخواهد، چرا که این حق و اختیار از مواردی است که قانون برای ذی نفع آن یعنی صاحب خیار در نظر گرفته و رد واقع ثبوت خیار که ناشی از تضرر می باشد، در مورد مغبون تحقق پیدا می کند . لذا این موضوع و اختیار قائم به صاحب اختیار بوده و نظر طرف مقابل تأثیری در آن نخواهد داشت، مگر اینکه مغبون با غابن توافق نماید و در صورت عدم توافق، این اختیار از حقوق مختص به مغبون بوده و طرف مقابل نمی تواند بر خلاف نظر مغبون اقدامی انجام دهد.

۴-۵- ویژگی ها و احکام خیار غبن

 

 

  1. خیار غبن بعد از علم به غبن فوری است[۶۹]. فوریت خیار غبن نیز مانند دیگر خیارها عرفی است.

مطالعه مقایسه ای سیاست خارجی ایران و روسیه در آسیای مرکزی- قسمت ۳۲

آخرین مشاهده در تاریخ: ۴/۶/۱۳۸۸. ↑

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • . تاروک، پیشین، ص ۶۶۴. ↑

 

 

 

    • . سیّد محمد کاظم سجادپور، چارچوبهای مفهومی و پژوهشی برای مطالعۀ سیاست خارجی ایران، (تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، چاپ دوم، زمستان ۱۳۸۳)، ص۲۶. ↑

پایان نامه - مقاله - پروژه

 

 

 

  • . Shanghai Cooperation Organisation (SCO) ↑

 

 

 

  • . سجادپور، پیشین، ص ۲۶. ↑

 

 

 

  • . شعیب بهمن، «اجلاس سران شانگهای و ابهام در عضویت ایران»،
    Available at: http://www.iras.ir/Default_view.asp?@=6263آخرین مشاهده در تاریخ: ۱۰/۵/۱۳۸۸. ↑

 

 

 

  • . مهدی سنایی، «روابط ایران و روسیه: مشکلات و دورنمای پیش رو»، در: کتاب روابط ایران و روسیه، به کوشش مهدی سنایی و جهانگیر کرمی، (تهران: انتشارات مؤسسه مطالعات روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز، ایراس، چاپ اول، ۱۳۸۷)، ص۲۲. ↑

 

 

 

  • . علی باقر نعمتی، «جایگاه جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی روسیه»، در: کتاب روابط ایران و روسیه، به کوشش مهدی سنایی و جهانگیر کرمی، (تهران: انتشارات مؤسسه مطالعات روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز، ایراس، چاپ اول، ۱۳۸۷)، ص۳۰۶. ↑

 

 

 

  • . سنایی، «روابط ایران و روسیه: مشکلات و دورنمای پیش رو»، ص ۲۲. ↑

 

 

 

  • . Robert O. Freedman, “Russian -Iranian Relations in The 1990s”, Meria Journal, Volume 4, No.2, (June 2000), Available at: http://meria.idc.ac.il/journal/2000/issue2/jv4n2a5.html, Last View at: 14 June 2009. ↑

 

 

 

  • . کولایی، «روابط ایران و روسیه؛ تداوم یا تغییر»، ص۷۴. ↑

 

 

 

  • . مهدی صفری، ساختار و تحولات سیاسی در فدراسیون روسیه و روابط با جمهوری اسلامی ایران، (تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، چاپ اول، ۱۳۸۴)، صص ۱۰۹- ۱۰۸. ↑

 

 

 

  • . From scratch ↑

 

 

 

  • . Jakub M. Godzimirski, “Putin and Post-Soviet Identity Building Blocks and Buzz Words”, in: Problems of Post-Communism, Vol. 55, No. 5, (September/October 2008), p.20 ↑

 

 

 

  • . صفری، پیشین، صص ۱۱۱- ۱۱۰. ↑

 

 

 

  • . کولایی، «روابط ایران و روسیه؛ تداوم یا تغییر»، ص۷۴. ↑

 

 

 

  • . الهه کولایی، اکو و همگرایی منطقهای، (تهران: مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استرات‍ژیک خاورمیانه، چاپ اول، ۱۳۷۹)، ص۲۰۵. ↑

 

 

 

  • . کولایی، «روابط ایران و روسیه؛ تداوم یا تغییر»، ص ۷۴. ↑

 

 

 

  • . The Organization of Commonwealth Independent States (CIS) ↑

 

 

 

  • . قدیر نظامی، «بازشناسی سیاستهای منطقهای فدراسیون روسیه و آثار آن بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه مطالعات دفاعی استراتژیک، سال پنجم، شماره ۱۷، (زمستان ۱۳۸۲)، ص۸۶. ↑

 

 

 

  • . صفری، پیشین، ص ۷۵- ۷۴. ↑

 

 

 

  • . Pragmatism ↑

 

 

 

  • . سعید شرافت، «کنترل بین المللی تسلیحات، نگاه امنیتی روسیه»، در: کتاب کشورهای مستقل مشترکالمنافع؛ CIS، (۲)، تدوین ابراهیم خاتمی خسروشاهی، گردآوری شورای غیر دولتی روابط خارجی مؤسسۀ فرهنگی مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر تهران، (تهران: مؤسسۀ فرهنگی مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر تهران، چاپ اول، ۱۳۸۳)، ص ۱۶۲. ↑

 

 

 

  • . Lena Jonson, Vladimir Putin and Central Asia: The Shaping of Russian Foreign Policy, (NewYork, I.B.Tauris and Co Ltd, 2004), p.189. ↑

 

 

 

  • . Andrey S. Makarychev ,“Politics, the State, and De-Politicization Putin’s Project Reassessed”, in: Problems of Post-Communism, Vol. 55, No. 5, (September/October 2008), p.62 ↑

 

 

 

  • . Doctrine ↑

 

 

 

  • . داود کیانی، «آسیب شناسی روابط ایران و روسیه»، در: کتاب روابط ایران و روسیه، به کوشش مهدی سنایی و جهانگیر کرمی، (تهران، انتشارات مؤسسۀ مطالعات روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز؛ ایراس، چاپ اول ۱۳۸۷)، ص۳۴۸. ↑

 

 

 

  • . شرافت، پیشین، ص ۱۳۷. ↑

 

 

 

  • . Collective Security Treaty Organisation (CSTO) ↑

 

 

 

  • . Group of Eight (G8) ↑

 

 

 

  • . Asia- Pacific Economic Cooperation (APEC) ↑

 

 

 

  • . Organization of The Islamic Conference (OIC) ↑

 

 

 

  • . صفری، پیشین، ص ۷۵. ↑

 

 

 

  • . “taking things in hand” ↑

 

 

 

  • . Marlène Laruelle, Russia’s Central Asia Policy and the Role of Russian Nationalism, (Stockholm, Silk Road Paper, April 2008), p.9-10, Available at: http://www.isdp.eu/files/publications/srp/08/ml08russiacentral.pdf, Last View at: 10 June 2009 ↑

 

 

 

  • . کرمی، تحولات سیاست خارجی روسیه؛ هویت دولت و مسألۀ غرب، صص ۲۰۱ – ۱۹۸. ↑

 

 

 

  • همان، ص ۲۰۷. ↑

 

 

 

  • همان، ص ۲۱۱. ↑

 

 

 

  • همان، ص ۵۰. ↑

 

 

 

  • . تدبیر یا مفهوم سیاست خارجی روسیه مجموعهای از دیدگاه ها دربارۀ محتوا و حوزه های اصلی فعالیتهای سیاست خارجی این کشور میباشد و پایۀ حقوقی این سند، قانون اساسی، قوانین فدرال و دیگر مقررات دولت روسیه است که کارکرد نهادهای فدرال قدرت دولتی را در عرصۀ سیاست خارجی تنظیم مینماید. همچنین اصول و هنجارهای شناخته شدۀ حقوق بینالملل و قراردادهای بین المللی روسیه و نیز سند تدبیر امنیت ملی روسیه از دیگر پایه های سند تدبیر سیاست خارجی فدراسیون روسیه هستند. (به نقل از: جهانگیر کرمی، پیشین، ص ۱۹۸). [منظور از سند تدبیر همان رهنامهها هستند که به آنها اشاره شد. با این حال از آنجا که مطلب فوق به طور مستقیم از منبع ذکر شده نقل گردیده، برای حفظ امانت این عنوان و تعریف همراه آن نیز بیان شد.] ↑

 

 

 

  • . سند تدبیر امنیت ملی از سوی شورای امنیت فدراسیون روسیه پیشنهاد و بوسیلۀ رئیس جمهور تصویب و اعلام میشود. ↑

 

 

 

  • . Federal Border Service (FBS)

 

 

 

  • . کرمی، تحولات سیاست خارجی روسیه؛ هویت دولت و مسألۀ غرب، صص ۶۱- ۶۰. ↑

 

 

 

  • . Transneft ↑

 

رابطه بین مدیریت دانش و ارتباطات سازمانی مطالعه موردی بانک مسکن استان ایلام- قسمت ۶۶

۱۱-­ شناسایی موانع استفاده از دانش جدید در سازمان
۵-۵-­ محدودیت های تحقیق
همواره پژوهشگران در تحقیقات خود با محدودیت­هایی مواجه هستند که بخشی از آن­ها حتی در ابتدای کار نیز خود را نشان می دهند. از عمده ترین ارکان تحقیق و پژوهش دسترسی به آمار و اطلاعات است. در این زمینه مشکلاتی وجود دارد که موجب شده خدمات تحقیقاتی از قبیل دسترسی به کتب، مجلات، آمار، بانک­های اطلاعاتی  و … در کشور به راحتی ممکن نباشد. بخشی از این مشکل ناشی از فقدان یا کمبود هر یک از خدمات تحقیقات فوق است و از سوی دیگر فرهنگ غلط، سبب خصوصی تلقی کردن این موارد شده و در نتیجه افراد و موسسات بنوعی از انتقال یافته­های خویش به دیگران خود داری می­ کنند. از سوی دیگر متغییرهای ناخواسته که ممکن است حاصل طرح­ها و روش­های ویژه­ای باشند که در تحقیق بکار گرفته می­شوند، غالباً به گونه­ های مختلف، اعتبار درونی و بیرونی تحقیق را به مخاطره می اندازند.
از جمله موارد محدود کننده تحقیق عبارتند از:
۱-­ در دسترس نبودن و یا فقدان منابع در زمینه تحقیق مورد نظر
۲-­ هر کار تحقیقی در مراحل مختلف خود نیازمند صرف هزینه­ های مالی است که مسلماً تحقیقات دانشجویی به دلیل شرایط خاص محقق ازاین موضوع مستثنی نیست.
۳-­ انتخاب نمونه­ آماری و کسانی که باید به پرسش نامه پاسخ می­دادند.
۴-­ عدم تمایل برخی از مسئولین و پاسخ دهندگان به تکمیل پرسش نامه­ ها.
۵-­ پاسخ دهندگان به علت عدم نمود عینی کاربرد تحقیقات پیشین با موضوعات مختلف، اعتقاد زیادی به نتایج این نوع تحقیقات ندارند.
منابع فارسی:
۱-­ آذر،عادل و مومنی،منصور،۱۳۷۲،آمار وکاربرد آن در مدیریت، جلد اول، چاپ پنجم، تهران ،سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه­ها (سمت ).
۲-­ آذر، عادل و مومنی، منصور،۱۳۷۲،آمار وکاربرد آن در مدیریت، جلد دوم، چاپ پنجم، تهران ،سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه­ها (سمت ).
۳-بات، گانت، دی،۱۳۸۸ ، “مدیریت دانش در سازمان­ها ؛ بررسی تاثیر متقابل فناوری، فنون و انسان “ترجمه محمد ایران شاهی، فصل نامه علوم و اطلاع رسانی، شماره ۱۸(۱و۲)،۸۳-۸۶٫
۴-­ دلاور، علی،۱۳۸۰ ، مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی، تهران، انتشارات رشد.
۵-­ رضاییان، علی،۱۳۷۲، مدیریت رفتار سازمانی، تهران، انتشارات دانشکده مدیریت دانشگاه تهران.
۶-­ ابطحی، سیدحسین و صلواتی، عادل،۱۳۸ ،"مدیریت دانش در سازمان “انتشارات پیوند نو.
۷-افرازه، عباس، ۱۳۸۴،"مدیریت دانش ؛ مفاهیم، مدل­ها، اندازه گیری و پیاده سازی “،انتشارات دانشگاه صنعتی امیرکبیر.
۸-افرازه، عباس،۱۳۸۲ ،"مدیریت کیفیت اطلاعات جامع در مدیریت دانش “، مرکز اطلاع رسانی وزارت صنایع و معادن .
۹-­ بوچانی، رضا، ۱۳۸۹،"بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانایی “، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد واح دملایر.
۱۰-­ حسین بیگی، عدنان، ۱۳۸۹،"شناسایی عوامل موثر بر پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان “،پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد واحد ملایر.
۱۱-­ برگرون، برایان، ۱۳۸۶،"اصول مدیریت دانش “، ترجمه دکتر محمد قهرمانی و محمد باقری ، انتشارات خورشید.
دانلود پایان نامه
۱۲-­ عدلی، فریبا، ۱۳۸۴،"مدیریت دانش؛ حرکت به فراسوی دانش “،انتشارات فراشناختی اندیشه .
۱۳-­ حافظ نیا، محمدرضا،۱۳۸۲،"مقدمه ای برروش تحقیق درعلوم انسانی “،انتشارات سمت ،چاپ نهم.
۱۴-­ خاکی ،غلامرضا،۱۳۸۷،"روش تحقیق بارویکردی به پایان نامه نویسی “،انتشارات مرکزتحقیقات علمی کشور.
۱۵-­ نوناکا، ا،وتاکوچی،۱۳۸۵ ،"شرکت های دانش آفرین “،ترجمه علی عطلافر، جبار اسلامی ،آناهیتا کاوه، سعیدانالویی، نشرسماءقلم .
۱۶-­ مشبکی، اصغروزارعی، عظیم، ۱۳۸۲،"مدیریت دانش با محوریت نوآوری “، مدیریت و توسعه ، شماره ۱۶٫
۱۷-­ سیمار اصل، نسترن ،۲۰۰۷،"شباهت­ها و تفاوت­های مدیریت دانش و مدیریت کیفیت جامع گ، ماهنامه تدبیر، سال هجدهم، شماره۱۸۰٫
۱۸-­ وب سایت مرکز تخصصی مدیریت دانش ایران http://www.insidekm.com
۱۹-­ وب سایت مجلات تخصصی مدیریت دانش http://www.kmmagazin.com
۲۰-­ روستا، احمد و داو، ونوس ،۱۳۸۳،"مدیریت بازاریابی “، انتشارات سمت.
۲۱-رادینگ، آلن، ۱۳۸۳،"مدیریت دانش، موفقیت در اقتصاد جهانی “،ترجمه دکتر محمد حسین لطیفی، انتشارات سمت ۳٫
۲۲-باتا چاریا، گری وجانسون ریچارد،۱۳۶۶ ،"مفاهیم و روش­های آماری، ترجمه مرتضی ابن شهر آشوب و فتاح میکائیلی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
۲۳-داونپورت، توماس و پروساک، لارنس ،۱۳۷۹،"مدیریت دانش “، ترجمه دکتر حسین رحمان سرشت ، تهران، نشرساپکو، چاپ اول.
۲۴-خیراندیش، مهدی و افشارنژاد، علیرضا، ۲۰۰۲،"استراتژی­ های مدیریت دانش برای شخصی و سازمانی “، مجله مدیریت دانش ، شماره ۶۱ص ۳۱-۳۹٫
۲۵-کرلینجر، فرد، ۱۳۷۶،"مبانی پژوهش در علوم رفتاری، ترجمه حسین پاشا شریفی و جعفر نجفی زند، تهران، انتشارات صفار، چاپ اول .
۲۶-­ حسن زاده، محمد،۱۳۸۶ ،"مدیریت دانش : مفاهیم و زیر ساخت­ها، تهران، انتشارات نشرکتابدار.
۲۷-­ قانع بصیری، محسن، ۱۳۷۳،"از اطلاعات تا آگاهی :نظریه تعادلات سه جزئی “، تهران، شرکت ساختمانی نوساختمان.
۲۸-­ اخوان، پیمان و باقری، روح اله ،۱۳۸۹،"مدیریت دانش، از ایده تا عمل “،تهران، انتشارات آتی نگر، چاپ اول۹٫
۲۹-­ یاریگر روش، حسین،۱۳۸۲،"تاریخچه مدیریت دانش “، نشریه مدیریت، شماره ۷۳-۷۴٫
۳۰-­ الوانی، سیدمهدی، ۱۳۸۵،"مدیریت عمومی “،تهران، نشرنی، چاپ چهلم.
۳۱-­ رضائیان، علی، ۱۳۸۵،"اصول مدیریت “،تهران، انتشارات سمت، چاپ هیجدهم.
۳۲-­ فرهنگی، علی اکبر،۱۳۹۰،"ارتباطات انسانی “،تهران، خدمات فرهنگی رسا، چاپ هجدهم.
۳۳-­ سکاران، اوما،۱۳۹۰،"روش­های تحقیق در مدیریت “،ترجمه دکتر محمد صائبی و دکتر محمود شیرازی، مرکزآموزش مدیریت دولتی ریاست جمهوری، چاپ هشتم.
۳۴-­ علاقه بند، علی،۱۳۸۴،"مدیریت عمومی “، تهران ، نشر روان، جاپ سیزدهم.
۳۵-­ سید جوادین، سیدرضا، ۱۳۸۸،"نظریه­ های مدیریت و سازمان “، تهران، نگاه دانش، جلد اول ۱۳۸۸٫
۳۶- بلیک، رید و همکاران، ۱۳۷۸، طبقه‌بندی مفاهیم در ارتباطات، مسعود واحدی، تهران، سروش، چاپ اول.
۳۷- میلر، کاترین،۱۳۷۷، ارتباطات سازمانی، آذر قبادی، تهران، سازمان مدیریت صنعتی، چاپ اول.

 
مداحی های محرم