گزارش عدم آموزش یا ضعف آموزش لازم:
چنانچه مأموران آموزش لازم در خصوص قانون بکارگیری سلاح را نگذراندهاند و یا اینکه آموزش لازم و کافی در مورد سلاحی که در اختیار آنان گذارده شده را ندیدهاند باید مراتب را به فرمانده خود اطلاع دهند. ماده 9 ق. ب. س. مقرر داشته: مأمورانی که آموزش کافی در مورد سلاحی که در اختیار آنان گذارده شده است ندیدهاند باید مراتب را به فرمانده خود اطلاع دهند در صورتی که مأموریتی به افراد فوق محول شود فرمانده مسئول عواقب ناشی از آن خواهد بود مشروط بر اینکه مأمور در حدود دستور فرمانده اقدام کرده باشد. قسمت اخیر ماده مذکور ابهامات زیادی دارد و مشخص نیست که منظور از عبارت فرمانده مسئول عواقب ناشی از آن خواهد بود به چه معناست؟ و مسئولیت کیفری و حقوقی ناشی از اقدام مأمور خاطی به عهده چه کسی است؟ آیا مأمور، مسئولیت کیفری و حقوقی ندارد و تمام مسئولیت به عهده فرمانده است؟ آیا موضوع مذکور مخالف با ماده 159 ق. م. ا که بحث آمر و مأمور را مطرح نموده نمی باشد؟
در خصوص موضوع فوق بعضی معتقدند که مأمور مسئولیت حقوقی دارد و فرمانده نیز مشمول ماده 54 ق. م. ج. ن. م. میگردد. اما این برداشت، صحیح به نظر نمیرسد زیرا ماده 54 ق. م. ج. ن. م. مربوطه به تقصیر جزایی فرماندهان و مسئولان ردههای مختلف نیروهای مسلح است در ثانی رابطه علیت نیز بین نتیجه مجرمانه و اقدام فرمانده و مأمور وجود ندارد (رضازاده، 56:1388). آنچه که بدیهی است در اجرای ماده 9 ق.ب.س. مأمور دو وظیفه دارد:
اولاً باید اطلاع بدهد که آموزش کافی ندیده است. ثانیاً باید در حدود دستور اقدام نماید اگر دو وظیفه مذکور را انجام بدهد با توجه به اینکه امر آمر قانونی به عنوان یکی از علل موجهه جرم در بند پ ماده 158 ق. م. ا. پذیرفته شده به نظر میرسد که با وجود شرایط لازم مأمور، مسئولیت کیفری و حقوقی نداشته و فرمانده مسئول عواقب ناشی از اقدام مأمور خواهد بود.
برای تجویز قانونی حمل و استفادهی از سلاح، مأمورین باید شرایط پیش بینی شده توسط قانونگذار را دارا باشند که آنها را در ذیل بیان میکنیم.
به موجب ماده 2 ق. ب. س. مأموران مسلح باید دارای شرایط زیر باشند:
1- سلامت جسمانی و روانی متناسب با مأموریت محوله
2- داشتن آموزشهای لازم در راستای مأموریت های محوله
3- تسلط کامل در به کارگیری سلاحی که در اختیار آنها گذارده می شود.
4- آشنایی کامل به قانون و مقررات مربوط به استفاده از سلاح
1- مأموران موظفند چنانچه فاقد یکی از شرایط لازم برای بکارگیری سلاح هستند مراتب را بلافاصله به صورت مکتوب و مستند و مستدل به فرماندهان خود اطلاع دهند.
2- فرماندهان مکلف هستند قبل از تحویل سلاح و اعزام به مأموریت از برخورداری شرایط لازم برای بکارگیری سلاح از ناحیهی مأموران خود یقین حاصل نمایند.
وظایف سازمان برای ایجاد شرایط در مأموران مسلح پلیس:
تلاش در جهت بالا بردن تسلط و مهارت مأموران مسلح پلیس از طریق:
1- سلاحشناسی
2- تیراندازی با سلاح به اهداف ثابت و متحرک
3- تمرین تیراندازی و بالابردن مهارت و تسلط برای تیراندازی در تعقیب و گریزها
4- کنترل سلامت جسمانی و روانی مأموران مسلح، حین استخدام و در طول خدمت
5- تحویل سلاح متناسب با مأموریت محوله (بارانی، 126:1386).
وظایف و تکالیف فرماندهان برای احراز شرایط مأموران مسلح پلیس:
وظایف مأموران مسلح قبل از استفاده از سلاح:
1- احراز ضرورت تیراندازی
طبق بند 3 ماده 3 ق. ب. س. احراز از اصل بسیار مهم ضرورت اینگونه بیان شده است که مأمورین باید قبل از استفاده از سلاح و تیراندازی به این نتیجه برسند که تنها راهکار و چاره برای دستگیری فرد متواری یا متوقف ساختن وسایل نقلیه و غیره طبق قانون، تیراندازی است. مأمورین وظیفه دارند قبل از استفاده از سلاح، از تمام وسایل و امکانات ممکن استفاده کنند و اگر مؤثر واقع نشد، اقدام به تیراندازی نمایند.
بنابراین با توضیحات مزبور، اگر شخص کیفقاپی با توجه به شرایط خاصی که دارد (نظیر کهولت سن، اعتیاد و یا علیل بودن پایش) در حال فرار از دست مأمورین باشد و مأمور یا مأمورین تعقیبکننده میتوانند بدون استفاده از سلاح، شخص مذکور را دستگیر کنند ولی با جمیع این شرایط از سلاح استفاده کنند، چون در این قضیه احراز ضرورت بکارگیری سلاح و تیراندازی تقریباً غیرممکن است، می تواند موجب مسئولیت کیفری یا مدنی برای مأمورین گردد زیرا با توجه به تبصره مذکور، مأمورین مسلح در صورتی مجازند از سلاح استفاده نمایند که چارهای جز بکارگیری سلاح نداشته باشند.
2- رعایت قاعده تحذیر و اخطاردادن در صورت اقتضای شرایط قبل از تیراندازی:
مقنن در مواد متعددی، رعایت قاعده فوق را مورد تأکید قرار داده و مأمورین را مکلف نموده که قبل از استفاده از سلاح در صورت اقتضای شرایط، اخطار یا هشدار قبلی بدهند (تبصره یک ماده 3 ق. ب. س.) و یا قبل از بکارگیری سلاح با شورشیان و اخلالگران، نسبت به استفاده از سلاح اتمام حجت نمایند (بند ب ماده 4 ق. ب. س.) همچنین مستند به تبصره دو ماده 6 ق. ب. س. مأمورین در صورتی میتوانند به سمت وسایل نقلیه تیراندازی کنند که علاوه بر استفاده از وسایل و امکانات هشداردهنده، با صدای رسا و بلند به راننده وسیلهی نقلیه ایست داده و راننده نیز با جمیع این شرایط، توجهی نکرده باشد (دلیر، 67:1386).
وظایف مأموران مسلح هنگام بکارگیری سلاح:
مستنبط از قانون بکارگیری سلاح، این وظایف به شرح ذیل است:
1- رعایت مراتب و اصل تناسب در تیراندازی:
یکی از اصول مهم حاکم بر تیراندازی که گامی بلند به سوی تحقق عدالت است، اصل تناسب است، متأسفانه رعایت اصل تناسب در قانون بکارگیری سلاح به طور دقیق و مشخص بیان نشده، به عنوان مثال مأمور می تواند به کسی که مرتکب سرقت یک قرص نان، قاچاق چند جعبه سیگار، یا حمل یا قاچاق چند گرم مواد مخدر شده، تیراندازی نماید. طبق تبصره سه ماده 3 ق. ب. س. مأمورین مسلح در کلیه موارد مندرج در این قانون در صورتی مجازند از سلاح استفاده نمایند که چارهای جز بکارگیری سلاح نداشته باشند و هنگام بکارگیری سلاح باید در صورت امکان مراتب: 1- تیر هوایی 2- تیراندازی کمربهبالا را رعایت نمایند.
بنابراین مأمورین نباید به راحتی و تحت هر شرایطی از سلاح استفاده کنند زیرا همانطور که میدانیم اصل بر عدم جواز استفاده از سلاح است و بکارگیری سلاح نیاز به دلیل منطقی و متعارف دارد، میتوان گفت که مأمورین مسلح و نیروهای پلیس، وظیفهی دفاع از امنیت جامعه و مردم در برابر هر نوع حمله و تجاوز نسبت به امنیت و جان و مال و ناموس اجتماع را بر عهده دارند و مسلم است که حتیالامکان باید دفاع معقول و متناسب با خطری باشد که امنیت جانی و مالی جامعه را تهدید می کند زیرا اگر دفاع از حد معقول تجاوز کند، جنبه کینهجویی به خود میگیرد و می تواند انتقام جویی آسیبدیدگان را به دنبال داشته باشد، چون استفادههای زیاد و نابجا از سلاح نه تنها به تامین آرامش جامعه کمک نمیکند بلکه جامعه را ناامنتر جلوه مینماید و نشانهای جز توحش و ناامنی را برای جامعه به ارمغان نمیآورد و می تواند حتی منجر به نارضایتی عمومی شود همانطور که در دو سال اخیر عدم رعایت اصل تناسب توسط پلیس در ایالات متحده آمریکا، کشور و دولت مذکور را با مشکلات فراوانی مواجه ساخت که تظاهرات چندین ماهه علیه تبعیض نژادی و کشته شدن چند پلیس بدست معترضان که جنبه انتقامجویی داشت تنها بخشی از مشکلات بوجود آمده برای کشور ایالات متحده آمریکا بوده است. آموزش علم حقوق به مأمورین، از جمله شناخت حقوق شهروندی و مخصوصاً علم شناخت جرایم و مجازاتها می تواند گام مهمی باشد برای اینکه مأمورین بتوانند اصل تناسب را هنگام انجام مأموریتها و استفاده از سلاح رعایت کنند.
امضاء الکترونیکی
2-2-1 تعریف امضاء الکترونیکی[1]
در جهان کنونی، لزوم به کارگیری ابزارهای جدید در دانش حقوق، اجتناب ناپذیر است. علوم و فن آوری های الکترونیکی، ابزار جدید و کارآمدی در اختیار انسان قرار داده است که توجه به آن ها گریز ناپذیر است، و حقوق به طور عام و شاخه های آن به طور خاص به ابزار مزبور سخت نیازمند می باشد.[2] جهت تعریف امضاء الکترونیکی لازم است که منابع حقوقی و مواد قانونی مصوب در ایران، کمیسیون حقوق تجارت بین الملل سازمان ملل متحد، و مصوبات اتحادیه اروپا و سایرات نظامات حقوقی ملی همچون فرانسه، انگلیس، آمریکا و …. بپردازیم و از گذر مطالعه تطبیقی منابع مذکور به تعریفی جامع از امضای الکترونیکی دست یابیم.
2-2-1-1 تعریف امضاء الکترونیکی در حقوق ایران
قانونگذار ایران در بند ی ماده 2 قانون تجارت الکترونیک مصوب 1382 امضای الکترونیکی را هر نوع علامت منضم شده یا به نحو منطقی متصل شده به «داده پیام[3]» تعریف می کند که برای شناسائی امضاء کننده «داده پیام» مورد استفاده قرار میگیرد.[4]
در بررسی و نقد این تعریف از امضاء الکترونیکی باید به ناچار گذری به مفاهیم علوم کامپیوتر زد و از این طریق به تفسیر امضاء مزبور از منظر حقوق ایران پرداخت. ماده 2 قانون مذکور امضاء الکترونیکی را نوعی علامت منضم شده یا متصل شده به داده پیام می داند که کاربرد آن شناسایی امضاء کننده داده پیام می باشد. برای بسط موضوع، درک مفاهیمی چون داده پیام (الف)، علامت(ب)، انضمام و اتصال(ج) و کاربردهای امضا(د) گریز ناپذیر است.
الف- داده پیام :
در تعریف داده پیام قانونگذار در بند الف ماده 2 همان قانون بیان می دارد که «داده پیام هر نمادی از واقعه، اطلاعات یا مفهوم است که با وسایل الکترونیکی، نوری و یا فناوریهای جدید اطلاعات تولید، ارسال، دریافت،ذخیره یا پردازش میشود»
بنابراین مطابق تعریف ارائه شده، جنس داده پیام یکی از سه حالت زیر خواهد بود:
الف - نمادی از واقعه
ب - اطلاعات
ج - مفهوم
و همچنین داده پیام باید در یک سیستم اطلاعاتی الکترونیکی که مشتمل بر ایجاد، ارسال ، دریافت ، ذخیره، پردازش و نمایش داده و اطلاعات است جریان داشته باشد.
با بررسی مبانی فناوری اطلاعات و مباحث مدیریت دانش در می یابیم که سه عبارت «نمادی از واقعه»، «اطلاعات» و «مفهوم» مندرج در قانون تجارت الکترونیکی، مطابقت معنایی با سه عبارت داده، اطلاعات، دانش در علوم مرتبط با فناوری اطلاعات دارند. به نحوی که در چارچوب فناوری اطلاعات مفهوم واژه دانش، با واژه های داده و اطلاعات بسیار متفاوت است. در حالی که داده مجموعه ای از دانسته ها، محاسبات و آمار است و فرهنگ رایانه مایکروسافت، «داده» را یک جزء اطلاعاتی می داند.[5] اطلاعات، داده سازمان یافته یا پردازش شده ای است که به هنگام (به روز) و صحیح (صحت دارد و غلط نمی باشد) می باشد. و واژه دانش، اطلاعاتی است که مفهومی، مرتبط و قابل اجراست.[6]
ب - علامت :
همانطور که اشاره شد، بند ی ماده 2 قانون تجارت الکترونیکی، امضاء الکترونیکی را علامت منضم یا متصل شده به داده پیام می داند. به نظر می رسد که استفاده از عبارت «علامت» توسط قانونگذار در تعریف امضاء الکترونیکی بدلیل ذهنیتی است که در کتب حقوقدانان از تعریف کهن امضاء، که به هر نوع «علامت یا نوشته» اطلاق می شد، باشد. در صورتی که در قالب سیستم های فنآوری اطلاعات، عبارت علامت یا نوشته به نظر، تعبیر صحیحی نیست، زیرا وقتی داده پیام از جنس داده و اطلاعات است و در قالب دیجیتال ارائه می شود، بنابراین جنس امضای متصل و منضم به آن نیز باید در قالب دیجیتال و به صورت داده باشد. لذا به نظر می رسد که بهتر بود قانونگذار امضاء را نوعی داده متصل به داده پیام می دانست که وظیفه آن شناسایی امضاء کننده و …. می باشد.
عبارت فراداده[7] نیز از جمله عبارات موجود در علوم فناوری اطلاعات است و به آن دسته از دادهها گفته میشود که جزئیات یک داده دیگر را تشریح میکند. به عبارت دیگر فرادادهها، دادههایی هستند درباره ی دادههای دیگر. به نظر عبارت «فراداده» نیز عبارت مناسبی برای جایگزینی به جای علامت در متن قانون است.
[1] Electronic Signature
[2] حیدرنیا فتح آبادی، غلامعلی، آسیب شناسی امور ثبتی، ماهنامه حقوقی کانون سردفتران و دفتریاران، دوره دوم، تیرماه 1385، شماره 62، صفحات 81 تا 89
[3] Data Message
[4] بند ی ماده 2 ق.ت.ا - «امضای الکترونیکی» (Electronic Signature) : عبارت از هر نوع علامتمنضم شده یا به نحو منطقی متصل شده به «داده پیام» است که برای شناسائی امضاءکننده«داده پیام» مورد استفاده قرار میگیرد.
[5] قلی زاده نوری، فرهاد، فرهنگ تشریحی اصطلاحات کامپیوتری مایکروسافت (ترجمه)، انتشارات کانون نشر علوم، چاپ اول، خرداد ماه 1379، ص 167، ذیل واژه Data
[6] توربان،افرایم و همکاران(نوبسنده) ، ریاحی، حمیدرضا و همکاران (مترجم)، جلد دوم، انتشارات پیام نور، سال 1386، ص 661
[7] Meta Data
- انضمام و اتصال :
در متن ماده 2 قانون اخیرالذکر آمده است که : «امضای الکترونیکی عبارت از هر نوع علامت منضم شده یا به نحو منطقی متصل شده به داده پیام است… »
از جمله نکات لازم به تفسیر در مورد تعریف امضاء الکترونیکی، نحوه انضمام یا اتصال منطقی امضاء به داده پیام و تفاوت این دو پدیده (اتصال و انضمام) با یکدیگر می باشد. در هیچ یک از متون حقوقی به تعریفی برای این عبارت دست نمی یابیم و باید به دنبال تعریفی از آن در علوم کامپیوتر و فناوری اطلاعات باشیم. در قسمت های مختلف در این علم از معماری کامپیوتر گرفته تا مهندسی اینترنت، شاهدیم که برای محاوره بین سیستم ها از وضع قراردادها و پروتکل ها و سپس ارسال داده های متصل به داده اصلی استفاده می شود. به عنوان مثال فرض کنیم بین دو قسمت از کامپیوتر یا دو سیستم اطلاعاتی در اینترنت، قراردادی وضع می شود که اگر علامت§ در ابتدای داده دریافتی بود این به این معناست که داده حاوی اطلاعات مفید در مورد بخش حسابداری اداره است و در صورتی که علامت § در ابتدای پیام نبود داده به بخش حسابداری ارسال نشود. حال فرستنده در موقع ارسال داده به گیرنده اگر داده ها در مورد بخش حسابداری بودند علامت § را منضم و متصل به داده ها کرده و سپس برای گیرنده ارسال می دارد و گیرنده با مشاهده عدد یک داده ها را به بخش حسابداری تحویل می دهد.
هدرها (پیش آهنگ ها)[1] از جمله اتصالات منطقی در پایگاه های داده هستند که در ابتدای داده اصلی قرار گرفته و حاوی مطالب تفسیری برای دریافت کننده و پایگاه داده هستند. این اتصالات را از آن رو منطقی می گویند در سطح منطقی بر روی داده ها اعمال می شوند و در ساختار فیزیکی ذخیره سازی داده ها تغییری ایجاد نمی کنند.
د- کاربرد امضا :
نکته دیگر آن که تعریف امضاء در قانون تجارت الکترونیکی ایران، صرفا به یک جنبه از آثار امضاء یعنی شناسایی امضاء کننده عنایت دارد حال آنکه اثر مهم دیگر امضاء اعلام رضایت و التزام به مفاد سند است که متاسفانه در این ماده مورد غفلت قرار گرفته است.
2-2-1-2 تعریف امضاء الکترونیکی در سایر نظامات حقوقی بین المللی و ملی
از مهمترین منابع حقوقی خارجی در سطح بین المللی در مورد امضاء الکترونیکی و به طور کلی حقوق اسناد الکترونیکی می توان به قانون نمونه آنسیترال راجع به تجارت الکترونیکی[2]، قانون نمونه آنسیترال راجع به امضای الکترونیکی[3]، کنوانسیون سازمان ملل متحد راجع به استفاده از ارتباطات الکترونیکی در قراردادهای بین المللی[4]، دستورالعمل اتحادیه ی اروپا راجع به تجارت الکترونیکی[5]، دستور العمل اتحادیه ی اروپا راجع به امضای الکترونیکی[6] و قانون 203 مورخ 13 مارس 2000 فرانسه و آئین نامه های بعدی آن اشاره کرد.
2-2-1-2-1 آنسیترال
کمیسیون حقوق تجارت بینالملل سازمان ملل متحد (آنسیترال)[7] در ۱۷ دسامبر ۱۹۶۶ توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحدد جهت بهبود و توسعه ساختارهای حقوقی تجارت بین الملل تأسیس شد. آنسیترال را می توان نهاد پیشگام در عرصه قانونمند کردن تجارت الکترونیکی دانست. مهمترین ماموریت آنسیترال یکسان سازی و نوسازی حقوق تجارت بین الملل از طریق ابزارهای قانونگذاری و غیر قانونگذاری(عرفی یا کامن لا) در موضوعات گوناگون حقوق تجارت بین الملل میباشد.[8] آنسیترال در حقیقت نهاد حقوقی سازمان ملل است که برای ایجاد قوانین تجاری متحدالشکل، در دسترس و قابل پیش بینی تلاش می کند.[9] و این هدف را عمدتا با تصویب کنوانسیون ها[10]، قوانین نمونه[11]، قواعد قابل پذیرش در سطح جهانی[12]، راهنمایی حقوقی و قانونگذاری، توصیه های عملی[13]، کمک به اصلاح قوانین موجود و برگزاری سمینارهای تخصصی در حقوق تجارت متحدالشکل بین المللی به انجام می رساند. این موضوعات شامل حل و فصل اختلافات تجاری، قراردادهای تجاری بین المللی، حمل و نقل، ورشکستگی، تجارت الکترونیکی، پرداختهای بین المللی، تضمین معاملات بین المللی و تأمین کالاها و خدمات میباشد.
کمیسیون آنسیترال متشکل از 36 عضو از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است که اعضای آن را مجمع عمومی سازمان ملل برای مدت 6 سال انتخاب می کنند. دبیرخانه آنسیترال در وین قرار دارد و فعالیت های خود را در نشست های سالیانه که یک در میان در وین و نیویورک برگزار می شود، انجام می دهد. از مهمترین مصوبات مورد بحث ما از آنسیترال در این فصل قانون نمونه تجارت الکترونیکی، قانون نمونه امضای الکترونیکی و کنوانسیون استفاده از ارتباطات الکترونیکی در قرار دادهای بین المللی است.[14]
[1] Header
[2] UNCITRA Model Law on Electronic Commerce Guide to Enactment with 1996
[3] UNCITRAL Model Law on Electronic Signatures with Guide to Enactment 2001
[4] United Nations Convention on the Use of Electronic Communications in International Contracts
[5] DIRECTIVE 2000/31/EC OF THE EUROPEAN PARLIAMENT AND OF THE COUNCIL of 8 June 2000
on certain legal aspects of information society services, in particular electronic commerce, in the Internal Market (Directive on electronic commerce)
[6] DIRECTIVE 1999/93/EC OF THE EUROPEAN PARLIAMENT AND OF THE COUNCIL of 13 December 1999 on a Community framework for electronic signatures
[7] آنسیترال ، مجموعهای از حروف نخست واژگان:
United Nations Commission on International Trade Law
و به معنی “کمیسیون ملل متّحد برای حقوق تجارت بینالملل” میباشد ، که طی قطعنامۀ شماره ۳۱/۹۸ مورّخ پانزدهم دسامبر۱۹۷۶ به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متّحد رسیده است
[8] شیروی،عبدالحسین، نقش آنسیترال در توسعه حقوق تجارت بین الملل، آوای عدالت، پاییز ۱۳۸۷، شماره ۱، ۴-۷ و
_ Herrmann Gerold, The Contribution of UNCIRTRAL to the Development of International Trade, p.360
[9] حقوق فناوری اطلاعات، مقدمه ای بر حقوق تجارت الکترونیک، حبیب زاده، طاهر، جلد اول چاپ اول زمستان 1390، صفحه 114
[10] برخی از کنوانسیون های مصوب توسط آنسیترال :
[11] از جمله قوانین نمونه عبارتند از:
قانون نمونه امضای الکترونیکی 2001
[12] مانند:
[13] مانند:
[14] «تفاوت کنوانسیون» با «قانون نمونه» :
کنوانسیون : اساسا برای ایجاد یکسان سازی حقوقی در موضوعات حوزه حقوق تجارت بین الملل تدوین می شود. و حاوی قواعد الزام آور برای دولت هاست. هرگونه ایجاد تغییرات توسط دولت ها در کنوانسیون یا اساسا ممنوع است و یا بسیار محدود با عنوان حق شرط یا قید شرط امکان پذیر است.
قانون نمونه : در مقایسه با کنوانسیون دارای مراحل اداری ساده تر و انعطاف پذیرتر است. در قانون نمونه دولتی که قصد دارد آن قانون را در سیستم حقوقی خود وارد کند می تواند آن را اصلاح یا برخی مقررات آن را حذف نماید یا برخی دیگر را با توجه به نیازهای خود به آن اضافه کند.
- مأموران مکلفند هنگام تیراندازی به سوی افراد پا را هدف قرار دهند:
اهمیت حفظ جان انسانها، کرامت انسانی و جلوگیری از ریخته شدن خون بیگناه بر هیچکس پوشیده نیست مخصوصاً اینکه وظیفهی مأمورین مسلح و نیروی پلیس حفظ و دفاع از جان و کرامت انسانهاست بنابراین هنگامی که به عنوان آخرین راه چاره نوبت به استفاده از سلاح و شلیک به سمت افراد رسید باید کمربهپایین و پا را هدف قرار دهند این وظیفه در مادهی 7 ق. ب. س. آمده است که اشعار میدارد: «مأموران موضوع این قانون، هنگام بکارگیری سلاح باید حتیالمقدور پا را هدف قرار بدهند و مراقبت نمایند که اقدام آنان منجر به فوت نشود.» چون هدف اصلی، دستگیری فرد مورد نظر و تحویل به مقامات قضایی برای اجرای قانون است چون ممکن است در دادگاه قانونی بیگناهی فرد مورد تیراندازی قرار گرفته به اثبات برسد و وجود هر چند ضعیف این احتمال باعث می شود که مأمورین براحتی از رعایت این وظیفه سرباز نزنند. باید تمام مراحل و مراتب تیراندازی مأمورین مطابق قانون باشد و مجرم شناختن افراد نیز به موجب قانون باشد و مأمورین که باید محافظ و مجری قانون باشند حق ندارند اجرای قانون را مختل نمایند و وظیفهی خطیر قضاوت را برعهده گیرند چون همانطور که میدانیم هیچ مقام قضایی نمیتواند دستور بکارگیری سلاح را صادر کند و تیراندازی طبق دستور مقامات قضایی غیرقانونی است و بکارگیری سلاح تنها باید طبق قانون باشد، طبق قانون مأمورین هم نمیتوانند امر قضاوت را مختل کنند و یا عهده بگیرند و اجرا کنند.
3- مستند به قسمت اخیر ماده 7 ق. ب. س. مأموران مسلح موظفند هنگام بکارگیری سلاح، مراقبت نمایند به اشخاص ثالث که دخیل در ماجرا نمیباشند آسیب نرسد:
مهمترین وظیفهی مأمورین مسلح و پلیس، محافظت از جان انسانهاست و نباید انجام وظایف باعث به خطر افتادن جان انسانها و وظیفهی والاتر آنها شود. مثلاً مأمورین در مکانهایی مانند ایستگاههای وسایل نقلیهی عمومی همچون ایستگاه مترو و یا اتوبوس و تاکسی و همچنین در خیابان ها و بزرگراههای شلوغ و پرتردد، باید بسیار مراقبت نمایند که در هنگام تیراندازی به اشخاص ثالث آسیبی نرسد و هر وقت که احتمال آسیب به اشخاص ثالث وجود داشت باید از تیراندازی خودداری نمایند زیرا فرار کردن یک متهم و یا مجرم از چنگال عدالت بهتر از این است که بیگناهی صدمه ببیند و یا فوت کند بنابراین حفظ جان انسانها مهمتر از هر انجام وظیفهایست. توجه به این نکاتی که ذکر کردیم و رعایت آن توسط مأمورین می تواند حتی از وقوع جرم پیشگیری کند چون که عدم رعایت این نکات حتی باعث می شود که مأمورین متهم به ارتکاب جرم واقع شوند. به طور مثال اگر فرد مورد نظر مأمورین در یک پیادهروی پرتردد و یا مرکز خرید شلوغ است و با توجه به مکان و شرایط نوعی، اگر مأمورین اقدام به تیراندازی کنند این اقدام نوعاً باعث صدمه و فوت اشخاص ثالث می شود و مأمورین نیز به این موضوع آگاه باشند نباید اقدام به تیراندازی کنند چونکه ممکن است مرتکب جنایت عمدی و قتل عمد گردند زیرا تبصرهی ماده 292 ق. م. ا. اشعار میدارد:
«در مورد بندهای (الف و پ) هرگاه مرتکب آگاه و متوجه باشد که اقدام او نوعاً موجب جنایت بر دیگری میگردد، جنایت عمدی محسوب می شود». بند “پ” در مورد مصادیق جنایتی که خطای محض محسوب می شود این ماده بیان میدارد: «جنایتی که در آن مرتکب نه قصد جنایت بر مجنی علیه را داشته باشد و نه قصد ایراد فعل واقع شده بر او را، مانند آنکه تیری به قصد شکار رها کند و به فردی برخورد نماید». به نظر میرسد کلمهی شکار در اینجا موضوعیت ندارد و از باب مثال ذکر شده و صرفاً منظور از این کلمه در اینجا، هدف خاص مورد نظر تیرانداز است.