به این دلیل که منابع خاکستری حاصل پژوهشهای علمی و تخصصی و اغلب بازتابی از دانش سازمانی هستند، بنابراین میتوانند از نظر اطلاعاتی بسیار ارزشمند و منحصربهفرد باشند، بنابراینانتشار منابع خاکستری و دسترسی آسان به آنها نقش مهمی را در آگاهسازی محققان ایفا میکند.به همین دلیل شناسایی این منابع در کتابخانههای وابسته به سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی از اهمیت زیادی برخوردار است و پژوهش حاضر سعی دارد پس از مطالعه در زمینههای مجموعهسازی، سازماندهی و اشاعه منابع خاکستری در کتابخانههای وابسته به سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، به نتایجی دست یابد که در تقویت نقاط مثبت و رفع نقاط ضعف هر بخش موثر واقع شود و به شناساندن اصطلاح منابع خاکستری و همچنین شناساندن انواع منابع خاکستری در کتابخانههای سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی و در نهایت تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف مدیریت منابع خاکستری منجر شود.
1-4 اهداف پژوهش
1-4-1هدف کلی
هدف پژوهش تعیین وضعیت مدیریت منابع خاکستری (مجموعهسازی، سازماندهی و اشاعه منابع خاکستری) در کتابخانههای وابسته به سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی است.
1-4-2 اهداف ویژه
– شناسایی انواع منابع خاکستری که در کتابخانههای وابسته به سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی وجود دارند.
– منابع خاکستری که در کتابخانههای وابسته به سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی وجود دارند، با چه اصطلاحی شناخته شدهاند و اصطلاح منابع خاکستری را بکار میبرند یا نه.
– تعیین وضعیت مجموعهسازی منابع خاکستری در کتابخانههای وابسته به سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی.
– تعیین وضعیت سازماندهی منابع خاکستری در کتابخانههای وابسته به سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی.
– تعیین وضعیت اشاعه منابع خاکستری در کتابخانههای وابسته به سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی.
1-5 پرسشهای پژوهش
1-6تعریفهای عملیاتی
1-6-1 بررسی وضعیت مدیریت منابع خاکستری
منظور بررسی کلی وضعیت مجموعهسازی، سازماندهی و اشاعه منابع خاکستری در کتابخانههای وابسته به سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی است.
1-6-2سایر منابع خاکستری
منظور سایر منابع مشابهی است که با توجه به تعریفی که از منابع خاکستری شده است در کتابخانههای مورد بررسی وجود دارد ولی در پرسشنامه مطرح نشده بود و پاسخدهندگان در کتابخانههای وابسته به سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی به آنها اشاره کردند.
1-6-3کتابخانههای وابسته به سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
منظور کتابخانههای موسسات تحقیقاتی و مراکز تحقیقاتی استانی سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی است. به دلیل اینکه در این پژوهش کتابخانههای موسسات تحقیقاتی و مراکز تحقیقاتی استانی که زیر نظر مرکز اطلاعات و مدارک علمی کشاورزی اداره میشوند بررسی شدند، کتابخانههای موسسات آموزشی که زیر نظر موسسه آموزش علمی کاربردی فعالیت دارند و مدیریت مجموعه آنها با سیاستهای کتابخانههای تحقیقاتی یکسان نیست و نیز دسترسی به اطلاعات آنها به دلیل قرار داشتن در مدیریتی دیگر دشوار بود از جامعه پزوهش حذف شدند.
1-6-4 مدیریت منابع خاکستری
منظور مجموعهسازی، سازماندهی و اشاعه منابع خاکستری در کتابخانههای وابسته به سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی است.
1-6-5 منابع خاکستری
هر منبع اطلاعاتیِ چاپی یا الکترونیکی – اعم از کتاب، نشریه، پایاننامه یا خبرنامه – که پس از تدوین و تولید وارد بازار نشر نشود، جزء انتشارات خاکستری محسوب میشود. بر این اساس، انتشارات خاکستری منابع اطلاعاتی خاصی هستند که با هدفی خاص و مخاطبی ویژه تولید میشوند، اما به دلیل تکثیر در سطح محدود و هدف غیرتجاری امکان دسترسی به آنها در بازار نشر وجود ندارد. انتشارات خاکستری معمولاً از طریق پدیدآور حقیقی یا حقوقی در دسترس علاقهمندان قرار میگیرند (منصوریان، 30 آبان 1390). انواع منابع خاکستری به این ترتیب است: پایاننامه، طرح تحقیقاتی، گزارشها شامل انواع گزارشهای فنی، گزارشهای دولتی، گزارشهای تحقیقاتی، گزارشهای سفر، گزارشهای هنری، گزارشهای آماری، مجموعه مقالات همایشها، خبرنامه، استاندارد، اسناد، وبسایت، گروههای بحث الکترونیکی، نامههای الکترونیکی، یادداشت، برنامه همایشها، کتابشناسی، عکس، اسلاید، نقشهها، ترجمههای غیرتجاری، یادبود و نظایر آنها.
خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی-فرهنگی تلقی میشود که در کنار همهی خصوصیات دیگرش، دارای مجموعه قواعدی است و هر یک از اعضایش نیز نقش خاصی دارند. اعضای این سیستم با هم رابطهای عمیق و چند لایه دارند. در داخل این سیستم، حلقههای عاطفی قدرتمند، پایدار و متقابلی را به هم گره زده است .اغلب اوقات اعضاء از طریق تولد یا ازدواج در این سیستم وارد میشوند(نظری، 1386).
با توجه به اهمیت خانواده باید بدانیم عواملی وجود دارند که در روند طبیعی خانواده اختلال ایجاد میکنند. خانواده در هنگام رویارویی با موقعیتهای فشارزا و دشوار، استرس را تجربه میکند و این استرس موجب ناراحتی، تنش یا ناامیدی اعضا ی خانواده میشود. موقعیتهای فشارزا سیستم خانواده را مختل میکند، مگر اینکه خانواده بتواند با وضعیت تازه سازگار شود. خانواده برای بازگشت به عملکرد عادی خود نیازمند تلاش برای حل مشکل است(بالارد، 1979نقل از آهالیآّباده،1381).
خانواده با دو نوع استرس مواجه است:
1-استرس عادی مانند: استرس ناشی از فرایند رشد و انتقال به دوران والد بودن، ازدواج فرزندان و دوره بازنشستگی.
2-استرسهای غیرعادی مانند جنگ، مهاجرت و از دست دادن یکی از اعضای خانواده و …(موسوی، 1379).
به طور طبیعی از دست دادن فرد یا افرادی در خانواده و در نتیجه ایجاد خلاء درآن، که یکی از ارکان بسیار مهم جامعه محسوب میشود، اختلالاتی را در وضعیت افراد ایجاد خواهد کرد که در صورت عدم توجه به آن خطرات و ضررهای جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت.
امروزه شاهد عده قابل توجهی از زنانی هستیم که شوهران خود را از دست دادهاند و فاقد شوهر میباشند این میزان بر اساس آمار سال 1379 بالغ بر یک میلیون و پانصد هزار نفر است (مرکز آمار ایران، 1379).
بیوهگی در طول زندگی به عنوان یکی از حوادث بااحتمال بالا برای زنان75 ساله و بالاترمیباشد. برای مثال 65% زنان در این گروه سنی بیوه هستند(OPCS,1990).
فقدان شوهر به دلایل متعدد بروز میکند فوت، شهادت و طلاق معمولترین آنها میباشد. شرایط افراد متعاقب از دست دادن شوهر متفاوت است. بعضی امورات خود را انجام میدهند، ولی نه به خوشی آن ایامی که شوهر در خانه حضور داشته، و برخی دیگر به ازدواج مجدد تن میدهند (هرلاک، 1986).
به نظر محققین مرگ پدر در خانواده بیش از آنکه فرزندان را تحت تاثیر قرار دهد، مادر را دچار مشکل میکند .از آنجا که مرگ پدر، مادر را با تغییر موقعیت قبلی خود در خانواده مواجه میسازد و او را به اتخاذ نقشهای جدیدی وامیدارد، احتمال به ظهور رسیدن مشکلات و یا بیماریهای روانی در زندگی مادر افزایش مییابد.
زنان سرپرست خانواده و فاقد همسر با مشکل احساس تنهایی، انزوا، طردشدگی و عدم درک از سوی دیگران مواجهاند. فقدان حمایتهای اجتماعی مهمترین عامل جهت پیش بینی پیامدهای منفی وضعیت این زنان میباشد(خسروی،1374،به نقل از بلداجی،1387).
وضعیت زنانی که شوهران خود را از دست داده و ازدواج مجدد کردهاند و آنهایی که ازدواج مجدد نمیکنند از نظر روانی-اجتماعی متفاوت است. مطابق پژوهشهای انجام گرفته، بیشترین مشکلات روانشناختی همسران شاهد ازدواج مجدد نکرده، اختلالات بدنی شکل، اضطراب و تفکر پارانوییدی و در بین همسران شهدا که ازدواج مجدد کردهاند اختلالات وسواس، افسردگی و ترسهای مرضی است(احمدی، 1383).
به طور کلی افرادی که ازدواج کردهاند با خطر بسیار کمتری در زمینه ابتلاء به بیماریهای روانی روبرو هستند؛ در حالی که مطلقهها و زنان بیوه در معرض خطر جدی ابتلاء به بیماریهای روانی قرار دارند(کوکرین، به نقل از طهماسبی،1376).
مروری بر پژوهشهای انجام شده در ایران و جهان پیرامون وضعیت اجتماعی-اقتصادی، روحی و روانی زنان سرپرست خانواده نشان داده است که در خانوادههای زن سرپرست، مادر استرس بیشتر و رضایت کمتری را احساس میکند که میتواند به دلیل تحمل بار اضافی نقشها و روابط اجتماعی منفی باشد به گونهای که بیشتر دچار انزوا و سرخوردگی اجتماعی میشوند و همین شرایط باعث سرریز شدن احساسات و عواطف منفی در آنان شده که در نهایت سطح کیفیت زندگی آنان را کاهش داده است(بلداجی، 1387).
در حال حاضر یکی از نگرانیهای عمده سیاستمداران و متخصصین بهداشت عمومی مفهوم کیفیت زندگی است. خالدیان از قول شارن و شوماکر(1988) مینویسد: کیفیت زندگی به عنوان مفهومی چند بعدی که در برگیرنده سلامت کلی فرد شامل وضعیت روحی-روانی، اجتماعی و جسمانی وی است(خالدیان،1380؛ نقل ازرنجبر،1386).
میلر(2000)معتقد است که کیفیت زندگی به معنای احساس رضایت از موفقیتها و ارتباطات، تعلق خاطر، داشتن انرژی و لذت بردن از خوشیهای زندگی، احساس ارزنده بودن و استقلال و انطباق موثر داشتن، امید، احساس رفاه و ایفای نقشهایی است که برای فرد مهماند .لهمن و پوسترادو(199) معتقدند که در بررسی کیفیت زندگی باید دو جنبه عینی و ذهنی را مدنظر قرار داد. ابعاد ذهنی شامل سلامت، امنیت، وضعیت مالی، ارتباطات اجتماعی، ارتباطات خانوادگی، فعالیتهای روزمره و تفریح و همچنین رضایت کلی از زندگی میباشد. ابعاد عینی شامل تماسهای اجتماعی، ارتباطات خانوادگی، فعالیتهای روزمره و کفایت مالی است(مک داناد، به نقل از مقدم طالمی؛ 1383)
زیلر در سال(1974)در بررسی خود احساس سعادت را مستقیما با نیاز به احترام به خود در ارتباط میداند و معتقد است که احساس سعادت تا حد زیادی با ارزیابی فرد نسبت به برآورده شدن این نیاز تعیین میشود. عامل دیگر تعیین کنندهی احساس سعادت، به زندگی خانوادگی فرد بر میگردد. یعنی جنبهای از شادمانی و کیفیت زندگی افراد به ارزیابی که آنها از ارتباط با همسر دارند، برمیگردد. همچنین
در مطالعه گلن و ویورد (1979)مشخص شد که ازدواج موفقیتآمیز میزان احساس سعادت و خوشحالی فرد را تاحدودی افزایش میدهد(ربانی خوراسگانی، 1385). به نظر میرسد که ارتباطات درون خانواده با کیفیت زندگی افراد در ارتباط باشد. از سوی دیگر به دلیل آنکه درهردو شکل ازخانوادههابه دلیل داشتن سبک زندگی متفاوت و چالش برانگیز،و بالتبع مشکلاتی که به همراه دارد، به نظر می رسدتفاوت در کیفیت زندگی این افراد امری طبیعی باشد. در نتیجه در این پژوهش در پی آن هستیم که دریابیم آیا کیفیت زندگی در بین زنان خانواده های شاهد که ازدواج مجدد داشتهاند با آن دسته از زنان این خانواده ها که ازدواج مجدد نداشتهاند متفاوت میباشد؟ به عبارت دیگرآیا ازدواج مجدد در کیفیت زندگی زنان بیوه شاهد تاثیرگذار میباشد یاخیر؟
ضرورت تحقیق
به طور طبیعی از دست دادن فرد یا افرادی در خانواده و در نتیجه ایجاد خلاء در آن، که یکی از ارکان کوچک و بسیار مهم جامعه محسوب میشود، اختلالاتی در وضعیت روانی افراد ایجاد خواهدکرد(اهالیآباده، 1381). مهمترین قشری که از این بابت دچار آسیب میگردند، زنان میباشند. این زنان به دلایل مختلف و گاهی علی رغم میل خود به ناچار سرپرستی خانواده را بر عهده میگیرند. یکی از این موارد شهادت همسر میباشد.
زنان سرپرست خانواده به علت تعدد و تعارضات نقش، آرامش روانی خود را از دست میدهند(گوهری، 1377). تجارب این گروه از زنان نشان میدهد که آنها خود را متفاوت ازدیگران میبینند و احساس حقارت و درماندگی، تنهایی و دلتنگی دارند(منک و واگنر، 1997).
علیا(1380) نشان داد زنان سرپرست خانواده نسبت به زنان غیرسرپرست خانواده میزان استرس زیادی در مسائل اقتصادی، اجتماعی، حقوقی، جسمی، روحی و خانوادگی متحمل میشوند که مهمترین عوامل، مسائل جسمی-روحی آنان است. که در نتیجه زنان سرپرست خانواده از کیفیت زندگی پایینی برخوردارند. از طرف دیگر ممکن است که عدهای دیگردر برابر ناملایمات زندگی توان مقاومت نداشته و به ازدواج مجدد روی آورند. در هر دو صورت خانوادهها ی بازسازی شده(خانوادههای تک والدی و ازدواج مجددکرده) دارای مشکلات و پیامدهایی است، که بر اعضای خانواده از جمله مادران تأثیر میگذارد.
پژوهشها نشان میدهد که یک ازدواج رضایت بخش برای سلامت جسمی هر دو همسر بسیار مفید است(بورمن و مارگولین، 1992). در مقایسه با افرادی که طلاق گرفته یا هرگز ازدواج نکردهاند، افراد متاهل و بالاخص افرادی که دارای ازدواج رضایت بخش دو جانبهای هستند، عمر طولانیتری داشته و نسبت بیماریها و امراض در آنها کمتر است(هو و گلدمن، 1990).
همچنین ازدواجهای ناموفق اثرات زیانبار جسمی و مستقیمی دارند که سلامتی را به خطر میاندازد، برای مثال اختلافات خانوادگی رابطه نزدیکی با ضعف سیستم ایمنی بدن دارد، که خطر ابتلاء به بیماری را افزایش میدهد(هالفورد، 2000(
با توجه به اهمیت ازدواج، و تأثیر آن بر سلامت روانی-جسمانی که یکی از ابعاد مهم کیفیت زندگی میباشد، به نظر میرسد که کیفیت ازدواج و رابطه با همسر با کیفیت زندگی در ارتباط متقابل میباشد. زیرا کیفیت زندگی دارای ابعاد مختلفی از جمله ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی، ارتباط با دیگران که شامل همسر، فرزندان، همسایگان و… میباشد. یک ازدواج موفق با تأثیر گذاشتن بر بعد ارتباط با دیگران میتواند کیفیت زندگی را تحت تاثیر قرار دهد.
در این تحقیق برآن هستیم که دریابیم ازدواج مجدد میتواند بر کیفیت زندگی همسران تاثیر بگذارد؟ نتایج چنین تحقیقی میتواند به عنوان رهنمودهایی در جهت تصحیح نگرشهای منفی در مورد ازدواج مجدد باشد.
اهداف پژوهش
اهداف کلی
مقایسه کیفیت زندگی زنان ازدواج مجدد کرده و ازدواج نکرده شاهد
اهداف جزئی
مقایسه عملکرد جسمانی زنان ازدواج مجددکرده و ازدواج نکرده شاهد
مقایسه کارکردنقشجسمی زنان ازدواج مجددکرده و ازدواج نکرده شاهد
مقایسه دردبدنی زنان ازدواج مجدد کرده و ازدواج نکرده شاهد
مقایسه سلامت عمومی زنان ازدواج مجددکرده و ازدواج نکرده شاهد
مقایسه سرزندگی زنان ازدواج مجدد کرده و ازدواج نکرده شاهد
مقایسه عملکرد اجتماعی زنان ازدواج مجددکرده و ازدواج نکرده شاهد
مقایسه کارکرد نقشهیجانی زنان ازدواج مجددکرده و ازدواج نکرده شاهد
مقایسه سلامت روانی زنان ازدواج مجددکرده و ازدواج نکرده شاهد
فرضیات پژوهش
فرضیه اصلی
کیفیت زندگی زنان ازدواج مجددکرده و ازدواج نکرده شاهد متفاوت است.
فرضیههای فرعی
عملکرد جسمانی زنان ازدواج مجددکرده و ازدواج نکرده شاهد متفاوت است.
کارکرد نقشجسمی زنان ازدواج مجددکرده و ازدواج نکرده شاهد متفاوت است.
درد بدنی زنان ازدواج مجددکرده و ازدواج نکرده شاهد متفاوت است.
سلامت عمومی زنان ازدواج مجددکرده و ازدواج نکرده شاهد متفاوت است.
سرزندگی زنان ازدواج مجددکرده و ازدواج نکرده شاهد متفاوت است.
عملکرد اجتماعی زنان ازدواج مجددکرده و ازدواج نکرده شاهد متفاوت است.
کارکردد نقشهیجانی زنان ازدواج مجددکرده و ازدواج نکرده شاهد متفاوت است.
سلامت روانی زنان ازدواج مجددکرده و ازدواج نکرده شاهد متفاوت است.
تعریف نظری و عملیاتی متغیرها
تعریف نظری کیفیت زندگی
احساس رفاه فردی که از رضایت یا عدم رضایت وی از ابعاد مهم زندگی فرد منشأ میگیرد و این ابعاد شامل سلامت، عملکرد اقتصادی، اجتماعی، روانی، مذهبی، خانوادگی و رفاهی است( مقدم طالمی به نقل از فرانز، 1383).
زنان ازدواج مجددکرده: منظور زنانی که همسران خود را در جنگ از دست دادهاند و با وجود داشتن فرزند ازدواج کردهاند .
زنان ازدواج نکرده: منظور زنانی که همسران خود را در جنگ از دست دادهاند و با وجود داشتن فرزند ازدواج نکردهاند .
تعریف عملیاتی کیفیت زندگی
کیفیت زندگی: منظور نمرهای است که هر آزمودنی ازپرسشنامه کیفیت زندگی36 SF- به دست میآورد.
فارابی، به استثنای رساله درباره عقل، هیچ مقاله و اثر مستقلی در علم النفس فلسفی و فلسفه ذهن از خود به جای نگذاشته است. دیدگاه وی در این مسائل بیشتر در آثار مابعدالطبیعی و سیاسی وی مطرح شده است. مفصل ترین بیان در باب نظریات وی در مورد نفس آدمی کتاب «مبانی آراء اهل مدینه فاضله» است(فارابی،1379).
دیدگاه فارابی در مورد قوا و مراتبی که شناخت عقلانی را تشکیل می دهند درباره نفس، از عقلی که «واجد همه اشیاء» می شود و عقلی که «همه اشیاء را می آفریند» با اصطلاحات عقل بالقوه و عقل فعال نام برده شده است. عقل بالقوه به عنوان قوه ای در نفس یک شخص معرفی شده است؛ ولی عقل فعال جوهر مجرد ازلی و ثابتی است که به عنوان علت محرک و مؤثر عقل انسان عمل نموده و امکان انتزاع تصورات کلی از صور حسی خیالی را میسر می سازد. علاوه بر عقل بالقوه و عقل فعال، این سنت فلسفی مراتب مختلف دیگری را میان قوه و فعلیت در عقل انسان معرفی نموده و هر کدام را با اصطلاح خاصی نام برده است. در علم النفس فارابی، اصطلاح «عقل» دارای چهار معنای متفاوت است: 1- عقل بالقوه، 2- عقل بالفعل، 3- عقل بالمستفاد، 4- عقل فعال(فارابی،1379).
در دوره معاصر دو نگاه به عقل مشاهده می شود عقلانیت ابزاری در اثر غلبه آمپریسم و حس گرایی، مبادی غیر حسی دانش تجربی را انکار کرد و روش های استقرایی را جایگزین روش های قیاسی نمود و پس از آن به نقش گزاره های غیر حسی در دانش تجربی واقف شد و ارزش معرفتی و جهان شناختی این گزاره ها را انکار کرد.به نظر هابرماس کنش های افراد درگیر در کنش ارتباطی، نه از طریق حسابگری خودخواهانه موفقیت، بلکه از طریق کنش های تفاهم آمیز هماهنگ می شود. به نظر هابر ماس عقل ارتباطی بارزترین و فراگیر ترین پدیده بشری است. همین کنش است که بنیاد زندگی اجتماعی و فرهنگی همه علوم انسانی را تشکیل می دهد(هابر ماس،1380).
مخالفت با نسبیت گرایی افراطی و تأکید بر ویژگی جهانشمولی عقل از دیگر مضمونهای مشترک عقل ابزاری و عقل ارتباطی به شمار میرود. این نظریات در عین حال که ویژگیهای خاص اجتماعی و حتی فردی و شخصی انسانها و جوامع را میپذیرند، بر همسانی، تعامل و تناسب میان انسانها و اجتماعات و حتی زبانهای مختلف تأکید میورزند. به نظر عقل ابزاری افراد و جوامع انسانی در عین حال که در صورت کثرت دارند، دارای بنیادهای حداقل و مشترکی به صورت ثابت و عام نیز هستند؛ بنیادهایی که مبنای فهم و مفاهمه و ارتباطات و تبادلات را تشکیل میدهند. این نظریه عقل را اساس فهم و مفاهمه بهشمار آورده و معتقد است که چون اصول و بنیادهای نخستین عقل ثابت و عاماند، این مفاهمه و تبادل یافتهها و برداشتها ممکن و قابل ارزیابی است. هابرماس به عنوان بیان کننده عقل ارتباطی نیز با پذیرش هماهنگی دانش و شناخت به لحاظ اجتماعی و اینکه در هر لحظه تجربۀ تاریخی ما آنها را مشروط میسازد، بر ویژگی عام و جهانشمول عقل تأکید میکند. وی در عین حال که زمینهمند بودن عقل را میپذیرد، ولی برخلاف پست مدرنیستها معتقد است که معیارهای خود عقل مستقل از زمینۀ خاص آن است(هابرماس،1380).
تحقیقات بسیاری در زمینه عقل و انواع و ملازمات عقل انجام گرفته است برخی از تحقیقات مانند محقق داماد (1388) در تحقیقی تحت عنوان نظریه عقل در فلسفه فارابی نظریه عقل فارابی را اینگونه بیان می کند نظریه فیلسوف مسلمان یعنی فارابی در خصوص عقل به مبانی روانشناختی مابعدطبیعی آن مربوط می شود، مهاجرنیا (1390)در تحقیقی تحت عنوان شناخت عقلی در نظرفارابی نظریه عقل فارابی را چنین عنوان می کند عقل منبع شناخت حسی از محسوسات است زیرا صور محسوسات در حس منقش می گردد و ایجاد معرفت می کند.خادمی (1385)در تحقیقی تحت عنوان چگونگی پیدایش کثیر از واحد از دیدگاه فارابی فیض را باقیود متعدد سلبی تبیین می کند و اولین مصادیق را عقل نخستین معرفی می کند.اما تحقیقی که بتوان به درستی روشهای عقلی مناسب را مقایسه و وجوه افتراق و اشتراک آنها را مطرح کند شاید کمتر وجود دارد که باعث شده محقق در پی آن برآید تا تحقیق حاضر را ارایه دهد و با توجه به نظریات عقلی حاضر دلالت های تربیتی را نیز استخراج کند. به این گونه که با معرفی مفهوم عقل ابزاری و عقل ارتباطی و در نتیجه استخراج افتراقات و اشتراکات و در آخر استنتاج دلالت های تربیتی به ما کمک می کند تا به شناخت مناسب از نظریات عقلی جدید دست یابیم. با توجه به این هدف سعی برآن داریم تا به این سوال پاسخ دهیم که مفهوم عقل ابزاری و ارتباطی به چه معناست عقل از دیدگاه فارابی در کدام یک از حوزه های عقل ابزاری و عقل ارتباطی قرار می گیرد و وجوه افتراق و اشتراک آن کدامند و چه دلالت های تربیتی را می توان با توجه به این نظریات مرتبط با عقل استخراج کرد؟
1-2- اهمیت و ضرورت پژوهش:
1-2-1- اهمیت و ضرورت نظری
1-2-2- اهمیت و ضرورت کاربردی
1.کمک به دانشجویان رشته های مرتبط (علوم تربیتی، فلسفه،الهیات) با نظریه عقل فارابی
2.کمک به اساتید رشته های مرتبط (علوم تربیتی، فلسفه، الهیات)برای تدریس درس فلسفه اسلامی در خصوص نظریه عقل فارابی.
1-3- گزاره های پژوهش
1-3-1- هدف کلی و اهداف جزئی پژوهش :
هدف کلی این پژوهش مقایسه نظریه عقل فارابی با نظریات عقل ابزاری و ارتباطی و دلالت های تربیتی آن می باشد .
برای رسیدن به هدف کلی تحقیق ، اهداف جزئی زیر تدوین شده است:
1-3-2- فرضیه ها و سوالات پژوهش:
بر اساس هدف های جزئی، سوال های پژوهشی زیر تدوین گردیده است:
1-4- تعریف مفاهیم تحقیق
تعریف مفهومی از یک پدیده بیانی است که آن پدیده را در موقعیت های مختلف تعریف می کند. تعریف مفهومی در همه جا کاربرد دارد و اکثرا باید آن را در نظریه های تربیتی و سابقه های علمی بررسی کنیم .
بررسی مقایسه ای (تطبیق) : شناخت یک پدیدار یا دیدگاه در پرتو مقایسه به عبارت دیگر توصیف و تبیین مواضع وفاق و خلاف(قراملکی،1385؛294).
عقل: معناى اصلى عقل در لغت عرب، منع، نهى، امساک، حبس و جلوگیری است(غزالی،1412) معانى دیگر عقل نیز از همین معنا اخذ شده،با آن مناسبت دارد. مثلا که به وسیلهاى که شتر را با آن مىبندند «عقال» گفته مىشود، چون شتر را از حرکت بازمىدارد. به عقل انسان نیز عقل گفته مىشود چون او را از جهل و کردار زشت باز مىدارد. خلیل نحوى مىگوید:«عقل نقیض جهل است (دیلمی،1398). فارس بن زکریا نیز وجه تسمیه عقل را این مىداند که انسان را از گفتار و کردار زشت بازمىدارد. جرجانى هم معتقد است عقل صاحبش را از انحراف به راه کج منع مىکند) ابن سینا،1403). مىبینیم که لغت شناسان،گذشته از بیان معناى اصلى عقل که منع است،به ابعاد یا کارکردهاى مهم عقل یعنى دو جنبه معرفتى و ارزشى عقل نیز اشاره کردهاند.
عقل ابزاری:جهت گیری اصلی عقلانیت ابزاری تسلط آدمی بر طبیعت است. فرانسیس بیکن با رویکرد به این معنا در کتاب نو ارغنون گفت که دانایی توانایی است. ماکس وبر رفتارهای انسان غربی را که متاثر از غلبه عقلانیت ابزاری است، کنش های عقلانی معطوف به هدف می داند، یعنی رفتارهای که متوجه هدف های دنیوی قابل دسترس است.تکنولوژی، صنعت و بروکراسی ازآثار و نتایج غلبه این معنای عقلانیت شمرده شده است(جهانگیری،1369).
عقل ارتباطی: عقلانیت ارتباطی به ارتباط رها از سلطه و آزاد و باز می انجامد. عقلانیت در اینجا مستلزم رهاسازی و رفع محدودیت های ارتباط است.هابرماس مشروع سازی و ایدئولوژی را دو عامل اصلی تحریف ارتباط می داند(بشیریه،1372).
نظریه عقل فارابی: به نظر فارابی، استعدادی که تمام آدمیان از ابتدا در آن شریکند عقل بالقوه نامیده می شود، زیرا درک عقلانی بالفعل جوهری غیر مادی نیست بلکه نوعی قوه در ماده است نظیر مابقی نفس سافل. بنابراین در می یابیم که، بنظر او، عقل بالقوه نوعی نفس یا نیروی نفس یا چیزی همانند آن است(فارابی،1384).
در بحث هویت فردی و جمعی از دیدگاه امام خمینی(ره) ایشان مهمترین عنصرسازنده در هویت یک انسان را حرکت براساس ارزش های فطرت و اسلامی می دانند و لازمه شکل گیری یک هویت درست را پرورش انسان براساس ارزش های اسلامی می دانند؛ ایشان واحدهای اجتماعی موجود در جوامع از جمله خانواده، مدرسه، محله، قومیت و ملیت را در هویت بخشی به انسان مؤثر می دانند؛ اما از نظر ایشان هویت اصیل و بادوام هویتی است که مبتنی برمؤلفه های فرهنگی و اعتقادی باشد.
در خصوص هویت ملی ایرانیان، ایشان به هویت اسلامی و انسانی معتقد بودندکه پیش از آن منسوخ و تحریف شده بود و همواره در سخنان خود بر لزوم شناخت و احیای این هویت تأکید می کردند؛ زیرا احیای آن را زمینه ساز خود باوری، استقلال، عدم سلطه پذیری، رمز پایداری و پیشرفت کشور می دانستند ( فوزی،1385 : 168 – 165).
رویکرد امام خمینی(ره) نسبت به مقوله هویت زن دارای دو بعد است. ایشان در یک بعد تبیینی به فرو افکنی دیدگاه های نادرست نسبت به زن پرداخته و جایگاه زن را در تفکر اصلاحی خویش معین ساخته و در بعد دوم ساختار اجرایی، تربیتی و تهذیبی مناسب با شخصیت زن را ارائه کردند. امام خمینی(ره) در پرتو قرآن کریم، زن را هم چون مرد در پیشگاه پروردگار دانسته که هردو توان رسیدن به بالاترین مراحل رشد وکمال را دارند و در عالی ترین مراحل کمال زن الگو و اسوه شده (حضرت فاطمه (س)) و مردان نیز باید به وی اقتدا کنند. تعبیرات امام خمینی(ره) از مقام و منزلت حضرت فاطمه (س) و معرفی ایشان به عنوان نمونه انسان کامل برای معرفی الگوی برگزیده زن در اسلام ریشه در این تفکر دارد (غروی نائینی، 1386: 128).
با گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و ورود به عرصه نوین، به رغم دستاوردهایی که در طول سال های پس از پیروزی انقلاب به دست آمده، شاهد رشد مجدد الگوهای فرهنگی غربی در بین جوانان و به خصوص قشر زنان هستیم، ازجمله رشد ناهنجاریهای اجتماعی و رواج بدحجابی که حکایت ازکم رنگ شدن ارزش ها و اعتقادات دینی در بین این قشر است.
بنابراین، نیاز جامعه جوان ما به توسعه فرهنگ دینی و نهادینه سازی فضایل انسانی، تبیین راه های تقویت باورهای دینی را بیش از پیش مورد توجه قرار داده است؛ به طوری که پویایی وکارآمدی نظام اسلامی درگرو تقویت باورهای دینی و توسعه فضایل اخلاقی در قشرجوان می باشد بنابراین سؤال اصلی این است که ابعاد هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی (ره) چیست؟ تا از طریق بازنگری در اندیشه ایشان، راهکارهای عملی برای دست اندرکاران امر ارائه شود.
ب. اهمیت و ضرورت تحقیق
1- فواید نظری
1-1- بازشناسی ابعاد نظری هویت زن مسلمان از دیدگاه امام خمینی(ره)
1-2- شناخت آسیب های هویت زن مسلمان از دیدگاه امام خمینی(ره)
2- فواید عملی
2-1- تلاش برای آشنا ساختن نسل جوان با اندیشه امام خمینی(ره) در زمینه ابعاد هویت زن مسلمان
2-2- بسترسازی مناسب جهت رویارویی با چالش های عمده فرا روی هویت زن مسلمان
2-3- استفاده از نتایج و ارائه راهکارها ی مناسب به دست اندرکاران امرجهت تقویت باورهای زن مسلمان
پ. اهداف تحقیق
1- هدف اصلی
شناخت ابعاد هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی(ره)
2- اهداف فرعی
2-1- شناخت مبانی نظری هویت زن مسلمان در اندیشه اسلامی و امام خمینی(ره)؛
2-2- شناخت بعد اجتماعی – اقتصادی هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی (ره)؛
2-3- شناخت بعد سیاسی هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی (ره)؛
2-4- شناخت بعد تربیتی – خانوادگی هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی (ره)؛
ت. سوال های تحقیق
1- سوال اصلی
ابعاد هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی(ره) چگونه تجلی یافته است ؟
2- سوالهای فرعی
2- 1- مبانی نظری هویت زن مسلمان در اسلام و اندیشه امام خمینی(ره) چیست ؟
2-2- بعد اجتماعی – اقتصادی هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی (ره) چیست؟
2-3- بعد سیاسی هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی(ره) چیست؟
2- 4- بعد تربیتی – خانوادگی هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی(ره) چیست؟
ث. پیشینه تحقیق
– اسدی (1386) در پایان نامه خود تحت عنوان «مسأله هویت زنان با تأکید برگفتمان خمینی(ره)» با استفاده از روش تحلیل گفتمان و نظریه لاکلا و موفه اینگونه نتیجه گیری می نماید که گفتمان امام خمینی (ره) با به وجود آوردن فضای استعاره ای، دال های شناوری مانند آزادى، مشارکت سیاسی و برابری در حقوق را به عنوان هویت زنان مفصل بندی کرد. در حالی که با اُبژه شدن، فساد و عدم تعقل گرایی زنان مخالف بود. به این ترتیب راهکار امام برای ورود زنان به عرصه عمومی و اُبژه نشدن آن ها، با ورود دال های عفت و حجاب خاتمه پیدا کرد. ارتقای مقام انسانی زن، جلوگیری از فساد زنان، برابری زنان با مردان درتحصیل، تصدی امور اجرایی، حق مالکیت و … در نظام اسلامی ایران نشان دهنده این است که گفتمان امام، آرمان های مدرنیته را با کمترین هزینه در قالب هویتی بومی برای زنان مفصل بندی کرده است. لذا پژوهش حاضر از لحاظ هدف اصلی، روش و سازماندهی با این اثر متفاوت است.
– کاشف الغطاء (1385) در پایان نامه خود با عنوان «مشارکت سیاسی زنان از دیدگاه امام خمینی(ره)» با استفاده از روش کتابخانه ای برای گردآوری داده ها و استفاده از چارچوب مطرح شده درکتاب مشارکت سیاسی میلبراث، به بررسی دیدگاه امام خمینی(ره) در این زمینه پرداخته و اینگونه نتیجه گیری می کند که امام با ارائه تصویرصحیحی از زن مسلمان، زنان ایرانی را به تداوم حضورسیاسی مؤثردر چارچوب احکام و فرامین شرعی و قانونی دعوت کردند و معتقد بودند تحت شرایط فعلی حضور آنان در صحنه های سیاسی نه تنها حق بلکه تکلیف الهی است. به این ترتیب، برخورداری از تحصیلات و شغل مناسب درکنار عامل مذهب و در پیوند با ارتقاء سایر شاخص ها در کنار رفع موانع حقوقی و ساختاری باعث تحول اساسی در وضعیت مشارکت سیاسی زنان در ایران شده است. لذا پژوهش حاضر به لحاظ هدف اصلی و نتایج کاملتر و جامع تر از اثر موجود است.
– حسین آبادی (1387) در پایان نامه خود تحت عنوان «مشارکت سیاسی اجتماعی زن از دیدگاه اسلام و اندیشه امام خمینی(ره)» با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی و براساس اسناد و مدارک دینی و تاریخی و بررسی نظرات امام که صورت گرفته است و با بهره گیری از منابع دینی و سایر نظرات و دیدگاه های مختلف و ادله مخالفین و موافقین مشارکت اجتماعی زنان و مقایسه آنها با نظرات امام خمینی(ره)، این گونه نتیجه گیری می نماید که دین اسلام بر مشارکت زنان در عرصه اجتماع و حضور زنان درصدر اسلام و در عصر نبوی در صحنه های اجتماعی و سیاسی نظیر بیعت، هجرت، جهاد و … صحه گذاشته و همچنین امام خمینی(ره) نیز برمشارکت زنان درعرصه اجتماع و سیاست تأکید می نمایند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ هدف اصلی و سازماندهی فصول از این اثر کامل تر است.
– صفری (1370) درپایان نامه خود تحت عنوان «مدل اجتماعی پایگاه و نقش زن مسلمان در جامعه اسلامی براساس دیدگاه حضرت امام خمینی(ره)» با استفاده از روش تحلیل محتوا می نویسد آنچه تا کنون از طرف نویسندگان، به عنوان پایگاه و نقش اجتماعی زنان در ایران و سایرکشورهای اسلامی مطرح شده، عمدتاً همان معرّف ها ومعیارهای جوامع غربی است در حالی که باید زمینه فرهنگی، اجتماعی و تاریخی این کشورها را در نظرگرفت، زیرا نظام رفتاری هر جامعه طبق مدل فرهنگی مخصوص به آن جامعه شکل گرفته و رشد می یابد. وی به بررسی نقش جهان بینی توحیدی و اسلام به عنوان مهم ترین مؤلفه تعیین کننده مدل اجتماعی پایگاه و نقش زنان در جامعه اسلامی و تجزیه و تحلیل داده ها بر مبنای بیانات امام خمینی(ره) پرداخته و اینگونه نتیجه گیری می نماید از آنجا که ولی فقیه در جامعه اسلامی ایران عهده دار سرپرستی و هدایت جامعه به سوی رشد و تعالی است، می تواند با تصرف در زمان و مکان تبیین کننده مسائل مبتلا به جامعه و به ویژه زنان باشد. لذا پژوهش حاضر از لحاظ هدف اصلی و روش با این اثر متفاوت است.
– جوانی مطلق (1386) در پایان نامه خود تحت عنوان «حق اشتغال زنان با تأکید بردیدگاه های امام خمینی(ره)» که با استفاده از شیوه کتابخانه ای انجام شده است. پس از بررسی آراء ونظریات فقهی پیرامون حق اشتغال زن، از طریق پیامدهای جامعه شناختی و روانشناختی موضوع، این گونه نتیجه می گیرد که با ملاحظه اصول و مبانی فقه اسلامی اشتغال زنان درجامعه امروز یک ضرورت غیرقابل انکار است و نصوصی که اشتغال زن را ممنوع می داند ناظر به مواردی است که با حقوق مرد در خانواده تعارض پیدا می کند یا شخصیت و شأنیت زن را خدشه دار می سازد. بنابراین، اسلام هرگز مخالف فعالیت اجتماعی زن نیست و زنان می توانند با رعایت موازین شرعی درزمینه های مختلف به فعالیت بپردازند. امام خمینی(ره) نیز همواره زنان را تشویق می کردند همراه با مردان، در تمام زمینه ها درکشور فعالیت کنند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ هدف اصلی و نتایج حاصله کاملتر و جامع تر است.
– رفعت جاه و فائزه روح افزا (1391) در مقاله خود با عنوان «مطالعه عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر نگرش به هویت دینی زن مسلمان» بیان می کند که شناخت نگرش موجود به هویت زن مسلمان در شرایط کنونی جامعه ایران که از یک سو با گرایش های سکولاریستی مواجه است و از سوی دیگر در معرض افکار رادیکال فمنیستی قرار دارد و هویت زن ایرانی را با چالش های گوناگونی مواجه نموده است می تواند در جهت بازشناسی و احیای هویت دینی زن مسلمان مؤثر باشد. یافته های پژوهش که با استفاده از روش تحلیل اسنادی و انجام مطالعات پیمایشی صورت گرفته است نشان دهنده بیشترین نگرش مثبت به بعد انسانی هویت زن و سپس به بعد خانوادگی و بعد اجتماعی ـ اقتصادی وکمترین توافق درباره بعد سیاسی هویت زن مسلمان مشاهده می شود. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف، روش و یافته ها با اثر موجود تفاوت دارد.
– نیکخواه و صادقی (1391) درمقاله خود باعنوان «زنان فراتر از نقش های سنتی: بررسی جایگاه زن درکلام امام خمینی(ره)» تلاش کرده اند تا با استفاده از روش تحلیل تاریخی ـ گفتمانی نشان دهند که جنسیت به عنوان یک برساخته گفتمانی چگونه از دو دهه پیش از انقلاب اسلامی و دوران استقرار نظام جمهوری اسلامی درسرمایه کلامی امام خمینی(ره) به گونه ای متفاوت از ظرفیت نظام زبانی، مناسبات قدرت، مقاومت مندرج درگفتمان های سنتی و مدرنیزاسیون دوران پیش از انقلاب درون بستری از رخدادهای سیاسی و اجتماعی ساخته شده و مرزهای تعیین کننده هویت های زنانه / مردانه را تثبیت یا متحول نموده است. و اینگونه دریافته اندکه زن درکلام امام خمینی(ره) در پیوند با مقولاتی چون ارزشهای اسلامی، حق و تکلیف مشارکت در تعیین سرنوشت خود و… به عنوان سوژه ای آگاه، انتخابگر و مسئول شناخته شده است و در همه شئون عهده دار وظیفه ساخت و حفاظت از نظم سیاسی مبتنی براسلام معرفی می شود. لذا پژوهش حاضر به لحاظ موضوع، هدف، روش و سازماندهی با این اثر تفاوت دارد.
– شریفی (1390) درمقاله خود با عنوان «جایگاه زن درارتقاء معنوی جامعه ازدیدگاه امام خمینی(ره)» با استفاده از روش تحلیل اسنادی گفتمان امام خمینی(ره) در مورد زنان را در زمینه هایی مانند، خودباوری زنان، تعلیم وتعلم، تهذیب و تقوا و انسان ساز بودن که با معنویت و نقش اجتماعی زنان ارتباط دارد بررسی کرده و اینطور نتیجه گیری نموده که امام خمینی(ره) باور داشت که زن با تربیت صحیح خویش، انسان می سازد و زنان باید درکسب کمالات روحی و معنوی تلاش نمایند چرا که در رشد دادن معنویت در جامعه نقش شایانی دارند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج کاملتر از این اثر است.
– فاضلی (1391) درمقاله خود تحت عنوان «گفتمان امام خمینی(ره) و مسئله هویت: عرفان فقیهانه، اصالت امت و اعتبار ملت» به بررسی مسئله هویت یا هویت دوگانه ملی و هویت امتی درآرای امام خمینی(ره) پرداخته است. وی برآن است که «عرفان فقیهانه»، فرا نظریه یا روح کلی آثار وآرای امام خمینی(ره) است و از این مجراست که ساختار و عناصر افکار ایشان ماهیتی «امت محور» می یابد و از میان عناصر هویت ملی با برجسته کردن عنصر«دین» در ایران، بازسازی هویت ایرانی را بر بنیاد دین میسر می داند. بر این اساس رویکرد عرفانی و سیاست شرعی امام خمینی(ره) را در ارتباط با مسئله هویت مورد تحلیل قرار داده و معتقد است که در این گفتمان وجود «امت» اصالت می یابد و سایر هویت های جمعی و مبانی آنها ( نژاد، زبان، تاریخ و … ) در حاشیه قرار می گیرند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی، سازماندهی و نتایج حاصله با این اثرتفاوت دارد.
– خسروی (1389) در مقاله خود با عنوان «امام خمینی(ره) و بازسازی هویت (از هویت ملی تا هویت سیاسی)» با استفاده از روش تحلیل اسنادی به نحوه تأثیرگذاری تجربه های تاریخی، تعلق به گفتمان بازگشت به خویشتن و فهم خاص امام خمینی(ره) از اسلام بر نگرش ایشان به هویت، چگونگی بازسازی هویت توسط امام پس از انقلاب اسلامی، چگونگی پیوند میان هویت دینی با هویت سیاسی و پیامدهای آن پرداخته است. وی نتیجه گیری نموده که این عوامل موجب شدند تا امام خمینی(ره) در اولویت گذاری مؤلفه های هویت ساز، بیش از همه بر اسلام و فرهنگ دینی تأکید کرده و در بازسازی هویت ملی از زاویه دین به این مهم بنگرد. لذا برداشت و نگرش امام به دین موجب می شود تا هویت دینی مترادف با هویت سیاسی شود. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج حاصله با این اثرتفاوت دارد.
– رئوفی (1389) درمقاله خود با عنوان «مؤلفه های هویت دینی» با استفاد از روش تحلیل اسنادی بیان نموده که به سبب اهمیت فوق العاده و نقش بسزایی که هویت دینی در هویت بخشی به افراد جامعه ایفا می کند و با توجه به اثرگذاری منحصر به فرد این بعد ازهویت انسانی، لازم است تا این مفهوم، به طوردقیق در جامعه مورد سنجش و ارزیابی قرارگیرد. وی تلاش نموده تا ضمن ارائه تعریفی از مفهوم هویت دینی به تبیین عناصر و مؤلفه های هویت دینی که عبارتند از: مؤلفه های شناختی، مؤلفه های عاطفی، مؤلفه های اجتماعی ومؤلفه های فرهنگی بپردازد تا چارچوب مناسبی برای پژوهش های عملی در این زمینه فراهم گردد. لذا پژوهش حاضر به لحاظ موضوع، هدف و نتایج کامل تر و جامع تر از اثر موجود است.
– مؤدب (1386) در مقاله خود با عنوان «کرامت انسانی و مبانی قرآنی آن از نگاه امام» با استفاده از روش تحلیل اسنادی و با هدف بررسی دیدگاه امام خمینی(ره) در خصوص کرامت نفس و اهم مبانی قرآنی آن این گونه نتیجه گیری نموده که در اندیشه های قرآنی و عرفانی امام، انسان دارای کرامت نفس است که برخواسته از ساختار معرفتی انسان، جلوه رحمت الهی وخلیفه اللهی، خصیصه حقیقت جویی و کمال و سعادت طلبی انسان، اختیار وآزادی انسان، عدالت خواهی، تربیت پذیری و تهذیب نفس و … می باشد. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج با این اثر تفاوت دارد.
– جودوی و هادوی (1386) درمقاله خود با عنوان «هویت و کرامت انسانی زن در قرآن» با استفاده از روش تحلیل اسنادی و با هدف بررسی هویت انسانی زن از دیدگاه قرآن نتیجه گیری می کنندکه قرآن زن را انسانی تکریم شده می داند با وجودی کامل و شایستگی بسیار که خداوند ابزارهای هدایت را در اختیارش گذاشته تا به سعادت و کمال برسد. او رسالتی عظیم در عرصه زندگی بردوش دارد و از حقوقی انسانی برخوردار است و می تواند به مقامی برسد که خداوند او را به عنوان اسوه برای افراد با ایمان معرفی کند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج با این اثر تفاوت دارد.
– غروی نائینی (1386) در مقاله خود با عنوان «کرامت زن در قرآن و سخن امام خمینی(ره)» با استفاده از روش تحلیل اسنادی برآن است تا با طرح کردن نحوه آفرینش زن، به کمک آیات قرآن و سخنانی از امام خمینی(ره) درباره زن، جایگاه او را در زندگی، در مسئولیت ها، درنزدیکی به خدا و … مطرح کرده و نشان دهد که جایگاه و نقش زن در خلقت جدای از موقعیت مرد نیست و او نیز انسانی است با کرامت و مقام والای انسانیت و می تواند به مراتب عالی انسانیت دست یابد، همانگونه که زهرای اطهر(س) در درجات عالی انسانیت بود؛ زنان هم می توانند با تأسی به روش زندگی و سیره آن بزرگوار به مدارج عالی انسانیت برسند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج با این اثر تفاوت دارد.
– عطارزاده (1386) درمقاله خود با عنوان «زن ایرانی درگفتمان بازگشت به اصل» برآن است تا ساز وکار احیاگرانه امام خمینی(ره) در جریان طرح و پیگیری گفتمان «بازگشت به اصل خود» در جذب زنان به جنبش اجتماعی را مورد بررسی قرار دهد. وی با استفاده از روش تحلیل اسنادی اینگونه نتیجه گیری کرده است که در دوران پهلوی انتقال آموزه های غربی به جامعه ایرانی زمینه انحطاط بیشتر زنان را فراهم کرد. درچنین فضایی، ابتکار امام خمینی(ره) مبتنی برگفتمان «بازگشت به اصل» در راستای بهره وری از دستاوردهای مثبت حضور زن در عرصه عمومی، مورد استقبال زنان ایرانی قرارگرفت. لذا پژوهش حاضر به لحاظ موضوع، هدف و نتایج حاصله کامل تر و جامع تر است.
– خلیلی (1385) در مقاله خود با عنوان «تکوین تعاملی دین و هویت در اندیشه امام خمینی(ره)» با استفاده از روش تحلیل اسنادی درصدد به کارگیری رهیافت گفتمانی برای تبیین رابطه دین و هویت در اندیشه امام خمینی(ره) است. نویسنده به این نتیجه دست یافته که تکوین اندیشه امام خمینی(ره) نتیجه تعامل دین و هویت درگفتمان بازگشت به خویشتن و در رویارویی با گفتمان غرب گرایی بوده است. در نتیجه چنین شرایطی بوده که امام خمینی(ره) با نقش آفرینی فکری و عملی خود درگفتمان بازگشت به خویشتن، رویارویی با حکومت غربگرای پهلوی را رقم زده و به تکوین گفتمان بازگشت به خویشتن در قالب انقلاب و جمهوری اسلامی نائل می شود. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج با این اثر متفاوت است.
– جوانی(1384) درمقاله خود با عنوان «هویت دینی یا هویت های دینی» به شیوه روش تحلیل اسنادی به دنبال ارائه توصیفی از چهار رهیافت عمده فقهی، اخلاقی، ایدئولوژیک و عرفانی در تحلیل هویت دینی است و معتقد است که حیات انسان دیندار برمبنای هر یک از این رهیافت ها واجد ویژگی های خاصی است. یافته های تحقیق نشان می دهدکه تفاوت هر یک از رهیافت های فوق به دین منجر به تبعات وآثار فردی و اجتماعی متفاوتی می شود. لذا پژوهش حاضراز لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج حاصله جامعتر و کامل تر از این اثر است.
– نگارش (1380) در مقاله خود تحت عنوان «هویت دینی انقلاب اسلامی و تهاجم بیگانگان» بیان می کندکه مهم ترین ویژگی انقلاب اسلامی هویت دینی و رسالت فرهنگی آن است. استراتژی بلند مدت استکبار جهانی برای مقابله با انقلاب اسلامی و پیام فرهنگی آن، ایجاد استحاله فرهنگی در جهت از بین بردن هویت دینی و ایجاد انقطاع فرهنگی بین سه نسل انقلاب است. وی معتقد است تنها راه مقابله با دشمن، بازگشت به هویت دینی و فرهنگی خویش است زیرا فرهنگ اسلامی به دلیل برخورداری از اندیشه دینی و ملی قوی و پایدار همواره مورد تهاجم بیگانگان بوده است و باید تلاش نمود تا ندای بازگشت به فرهنگ اصیل اسلامی را نه تنها در جامعه بلکه در جهان طنین اندازکرد. لذا پژوهش حاضر از لحاظ هدف اصلی و نتاج با این اثر تفاوت دارد.
– مهدوی راد و فتاحی زاده (1380) در مقاله خود با عنوان «مبانی شخصیت زن از دیدگاه اسلام» با استفاده از روش تحلیل اسنادی و با هدف بررسی مبانی شخصیت زن از منظرآیات و روایات به این نتایج دست یافته اند که زن و مرد از هویت واحد برخوردارند و زنان مانند مردان قابلیت رشد و استکمال دارند و شریعت اسلام در روابط انسان ها بر بعد انسانی تکیه دارد و در فرهنگ قرآن، دستیابی به ارزش های معنوی برای زن و مرد میسر است. قرآن کریم تفاوتی در شخصیت زن و مرد قائل نیست و هر دو را در جوهره انسانی یکسان می داند و اصل و ریشه زنان همچون مردان، طهارت و پاکی است. لذا پژوهش حاضر به لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج حاصله از اثر موجود کاملتر و جامعتر است.
– آخوندی (1378) در مقاله خود با عنوان «نقش زنان در انقلاب اسلامی درکلام امام خمینی(ره)» با استفاده از روش تحلیل اسنادی و با بهره گیری از سخنان امام خمینی(ره) در چهار محور «تحول فکری و روحی زنان»، «حضور زنان در صحنه انقلاب اسلامی»، «انگیزه زنان از حضور در صحنه»، «ویژگی های زنان انقلابی»، به بررسی نقش و سهم بزرگ زنان در پیروزی انقلاب اسلامی می پردازد. وی اینگونه نتیجه گیری می نماید که هنر انقلاب اسلامی این بود که زنان جامعه را متحول ساخت و در مسیر اسلام و ارزشهای الهی هدایت کرد و از بی هویتی و ابتذال به سوی عزت خواهی وکمال جویی هدایت کرد. زنان نه تنها در پیروزی بلکه در تثبیت و تداوم انقلاب اسلامی سهم بزرگی داشته و با حضور در عرصه های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و … توطئه های دشمنان را از بین بردند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج حاصله کاملتر و جامعتر از اثر موجود است.
– مرتضوی (1378) در مقاله خود با عنوان «امام خمینی(ره)؛ و الگوهای دین شناختی در مسایل زنان» با استفاده از روش تحلیل اسنادی تلاش نموده تا آن دسته از الگوها و معیارهایی که از نگاه امام(ره) در حوزه مسایل زنان مطرح است را ارائه نماید و به بررسی مواردی از جمله: انسانیت عنصرمساوی و مشترک میان زن و مرد، یکسانی زن و مرد در دستیابی به هدایت و سعادت، نقش تعیین کننده بانوان در جایگاه تربیت و رشد انسانی جامعه، نقش مهم الگوطلبی و الگوسازی در شکل گیری شخصیت بانوان، جایگاه محوری نهاد خانواده و جایگاه ویژه مقام مادری، توجه به اصل نقش تکمیلی متقابل زن و مرد در زندگی و در جامعه، توجه به ارزش های اصیل اسلامی در ارزشگذاری به شخصیت زن، اصل همسانی زن و مرد در جایگاه اجتماعی و حضور در عرصه سازندگی و مراکز علمی و آموزشی با توجه به دیدگاه امام(ره) بپردازد. لذا پژوهش حاضر به لحاظ موضوع و هدف اصلی کامل تر و جامعتر است.
– ورعی (1378) در مقاله خود با عنوان «الگوی زن مسلمان، الگوی زن غربی» با استفاده از روش تحلیل اسنادی و بهره گیری از بیانات امام خمینی(ره)، تفاوت های موجود در نگرش اسلامی و غربی نسبت به زن، جایگاه زن در فرهنگ و جامعه اسلامی را نشان دهد. وی اینگونه نتیجه گیری می کند که انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، در جهت تجدید حیات زن مسلمان نقش تعیین کننده ای داشت. امام خمینی(ره) تلاش فراوانی را در جهت آگاهی بخشیدن به این قشر نسبت به حقوق انسانی و اسلامی او نمود و ارزش ها را در این قشر جامعه متحول کرد. اگر تا دیروز طفیلی گری دیگران و برهنگی و خود را به اقسام مدهای غربی آراستن نشانه ترقی بود، امروز بازگشت به خویشتن، استقلال و ورود به عرصه های مختلف و حضور فعال در سرنوشت خویش داشتن، ارزش شد. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف اصلی و نتایج حاصله از این اثر کامل تر و جامع تر است.
– نصری (1376) در مقاله خود با عنوان «جامعه شناسی زن در اندیشه امام خمینی(ره)» به شیوه تحلیل اسنادی و با هدف بررسی دیدگاه جامعه شناختی امام خمینی(ره) در مورد زن و حضور مثبت و سازنده او در راستای توسعه جامعه بخصوص توسعه فرهنگی که زیربنا می باشد اینگونه نتیجه گیری می کند که در اندیشه امام خمینی(ره) زن در توسعه فرهنگی و سعادت جامعه دارای سه رسالت اصلی خودسازی، انسان سازی و جامعه سازی است. لذا توسعه و انحطاط جامعه بستگی به زن دارد. زن و حضورش در جامعه دارای ابعاد متفاوتی است که عمل به تمامی آنان سلامت و توسعه جامعه را تضمین می کند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف و نتایج حاصله کامل تر و جامع تر است.
– فوزی (1385) درکتاب خود با عنوان «امام خمینی(ره) و هویت ملی» ابعاد، ویژگی ها و جنبه های مختلف هویت ملی، عناصر سازنده و ساز وکارهای احیای آن را از دیدگاه امام خمینی(ره) بررسی کرده است. یافته های وی نشان دهنده این است که امام خمینی(ره) براساس هستی شناسی و جهان بینی خود مهم ترین عنصر سازنده هویت انسان را حرکت براساس ارزشهای فطرت و اسلامی دانسته و لازمه شکل گیری هویت را پرورش انسان بر اساس ارزش های اسلامی می دانند. به نظر ایشان واحدهای اجتماعی موجود در جوامع هویتی را برای انسان ها خلق می کنند اما هویت اصیل و با دوام هویتی است که مبتنی بر مؤلفه های فرهنگی و اعتقادی باشد و بر این اساس از امت به عنوان یک واحد کلان اجتماعی که توانایی هویت سازی با دوام را دارد یاد می کند. ایشان معتقد به هویت اسلامی و انسانی است و احیای این هویت را مهمترین سازوکار پایایی انقلاب اسلامی و دست یابی به آرمان های آن می دانند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، اهداف و نتایج با این اثر متفاوت است.
– طهماسبی کهیانی (1385) درکتاب خود با عنوان «نقش زنان در نهضت امام خمینی(ره)» با استفاده از روش تحلیل اسنادی با هدف ارزیابی ابعاد مختلف حضور زنان در نهضت امام خمینی(ره) اینطور نتیجه گیری می کند که حضور زنان با ظاهرکاملاً اسلامی در صحنه انقلاب، بیش از هر چیز توجه ناظران سیاسی را به خود جلب می کرد. این مسأله دلیلی بر نفوذ عمیق پیام انقلابی ـ الهی امام خمینی(ره) در سطح جامعه ایرانی بود. امام خمینی(ره) با اهمیتی که به حضور زنان در فعالیت های سیاسی می دادند، با بیانات خویش زنان را برای دستیابی به آینده ای بهتر به صف مبارزه کشاندند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، اهداف، سازماندهی و نتایج با این اثر تفاوت دارد.
– حاجیانی (1388) در کتاب خود با عنوان «جامعه شناسی هویت ایرانی» به سنجش و اندازه گیری منابع چهارگانه هویت جمعی ایرانیان که شامل، هویت ملی، هویت مذهبی، هویت قومی و هویت مدرن به شیوه پیمایشی و به بررسی نسبت و رابطه میان هویت های چهارگانه با یکدیگر پرداخته است. این کتاب نتیجه یک مطالعه جامعه شناختی بوده و با نمونه گیری از تمامی اقوام ایرانی درسطح کشور انجام شده است و دستمایه مناسبی برای توصیف قوت و شدت روابط میان ابعاد مختلف هویت ایرانیان می باشد. لذا پژوهش حاضراز لحاظ موضوع، اهداف و نتایج حاصله با این اثر تفاوت دارد.
-آخوندی (1383) درکتاب خود با عنوان «هویت ملی ـ مذهبی جوانان» با استفاده از پرسشنامه و به شیوه پیمایشی درصدد پاسخگویی به دو سؤال، هویت ملی ـ مذهبی جوانان به چه میزان با هویت ملی ـ مذهبی مسلمان ایرانی هم آهنگی دارد؟ و تعاملات اجتماعی چه تأثیری بر هویت ملی ـ مذهبی جوانان دارد؟ است. یافته های پژوهش نشان می دهدکه شرکت در مراسم ملی و مذهبی، مهم ترین عاملی است که بیشترین میزان تغییرات هویت ملی و مذهبی را تعیین می کند و خانواده مهمترین پایگاه درونی کردن ارزش های ملی و مذهبی به شمار می رود. رسانه های جمعی نیز نقش چشمگیری در تقویت و تضعیف هویت ملی و مذهبی جوانان دارند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، اهداف ، روش و نتایج با این اثر تفاوت دارد.
– طغرانگار(1383) درکتاب خود با عنوان «حقوق سیاسی ـ اجتماعی زنان قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران» به تبیین وتحلیل و مقایسه نگرش دولتمردان نسبت به وضعیت سیاسی ـ اجتماعی زنان، حقوق سیاسی آنان شامل: حضور زنان در انتخابات و مدیریت سیاسی، حقوق اجتماعی آنان شامل: اشتغال و تأمین اجتماعی، بهداشت و درمان، حقوق فرهنگی شامل: آموزش رسمی و غیررسمی و فعالیت های هنری و مطبوعاتی، دردو مقطع قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته و اینگونه نتیجه گیری نموده که در دوره پهلوی، مجموعه شرایط برای زنان به گونه ای بود که به تدریج امکان مشارکت سیاسی و اجتماعی از زنان مسلمان و عفیف سلب گردید. با پیروزی انقلاب اسلامی، فرصتی طلایی در اختیار زنان جامعه ایرانی قرار گرفت تا برای کسب اعتماد به نفس و هویت مستقل خویش تلاش کنند. لذا پژوهش حاضر از لحاظ هدف اصلی و نتایج حاصله کامل تر و جامع تر است.
1-2- ضرورت تحقیق
فرهنگ موضوع بسیاری از گزارشات و مقالات و کتابها و همایشهاست. بسیاری از سیاستگذاریها و مصوبات و قوانین کشور مربوط به فرهنگ است. کارکردهای فرهنگ از جمله انسجامبخشی، قالبریزی شخصیت، سازگاری با محیط و هویتبخشی باعث شده است که بسیاری کشورها برنامههایی برای مدیریت فرهنگ داشته باشند، هر چند تعریف، دامنه و گسترهی فعالیتهای فرهنگی با هم متفاوت هستند. در چند سال اخیر بحث مهندسی فرهنگ در ایران مطرح است که بر ضرورت بازنگری و بازسازماندهی برنامهها و فعالیتها در عرصه فرهنگ تاکید میکند. بنابراین سیاستگذاری فرهنگی در ایران به صورت یک ضرورت شناخته شده است.
در همین راستا نیاز به تحقیقات متنوعی است که از ابعاد مختلف به بررسی سیاستهای فرهنگی بپردازد. لازم است که به اهداف و سیاستهای رسمی که از طرف مسئولین و نهادهای سیاستگذار فرهنگی ابلاغ میشود پرداخته شود و بررسی شود که عواملی که این سیاستها را شکل داده چه بوده است. همچنین سیاستهای غیررسمی و غیرمستقیم که از خلال عملکرد مدیران و سازمانهای فرهنگی قابل شناسایی است و لزوما در هیچ سند رسمی مکتوب نمیشود باید مورد مطالعه قرار گیرد. همینطور باید تاثیر سیاستهای فرهنگی بر روی جامعه و نتایج پیشبینی نشده آن و به علاوه تحقق اهداف کمی و کیفی سیاستها بررسی شود. امر دیگری که به شفاف کردن سیاستهای فرهنگی کمک میکند نگاه تطبیقی و تاریخی به مقوله سیاستگذاری فرهنگی است که تاثیر رقابتهای سیاسی و مناسبات قدرت، منافع حاکمان و طبقات بالای جامعه، دغدغههای غیرفرهنگی، شرایط جهانی و مناسبات بینالمللی را بر سیاستهای فرهنگی آشکار میکند.
تحقیق پیش رو، بر آن است که با مفهومبندی و شاخصگذاری دقیق به ارزیابی سیاستهای رسمی فرهنگی کشور بپردازد. توصیفی که از سیاستهای فرهنگی با این روش بدست میآید دقیق و قابل ملاحظه خواهد بود و همچنین از دل آن سنخشناییها و چهارچوبی در میآید که میتواند برای تحقیقات آتی در این زمینه مفید واقع شود. ضرورت این تحقیق مخصوصا از آنجا بر میخیزد که تا کنون تحقیقی که با مقولهبندی و شاخصگذاری دقیق به بررسی سیاستهای فرهنگی کشور پرداخته باشد وجود نداشته است. معمولا نوشتههایی که در این زمینه موجود است بدون روششناسی دقیق و صرفا حاصل تجربه یا نگاه انتقادی نویسندگان و با توجه به شرایط روز بوده است. از سوی دیگر متون مختلفی وجود دارد که صرفا به بحث نظری پیرامون سیاست فرهنگی پرداخته است و جای خالی یک کار تجربی در این میان کاملا به چشم میخورد.
1-3- تحدید موضوع و اهداف تحقیق
موضوع این تحقیق محدود به سیاستهای فرهنگی دولتی است که به صورت مکتوب و مصوب در دسترس است و در حال حاضر در حال اجراست. در مورد قید «کنونی» که در عنوان تحقیق آمده است، ذکر این نکته ضروری است که آوردن این قید ناظر به سیاستها و متون سیاستگذاری است که در حال حاضر منشاء برنامهریزی و قانونگذاری و مدیریت در عرصه فرهنگ است و منسوخ نشده است. در واقع از یک سو، هدف آن بوده که به سیاستها پرداخته شود (و وارد جزئیات برنامههای و قوانین در حوزهی فرهنگ نشویم) و از سوی دیگر خود را محدود به دورهی اخیر سیاستهای فرهنگی کنیم. سال 1389 و برنامهی توسعهای که توسط دولت وقت و مجلس وقت تصویب شده است، به علاوهی قانون اساسی و سند سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران که اصلیتری رویکردهای نظام جمهوری اسلامی ایران را در عرصهی فرهنگ نشان دادهاند.
ناگفته پیداست که ارزیابی سیاستهای فرهنگی دولت، جدای از مکتوبات و مصوبات، نیاز به پیگیری و دقتنظر در برنامهها، مدیریتها، سخنرانیها، و اعمال و برخوردهای خاص نهادها و سازمانهای مختلف دولت دارد. اما بنای این تحقیق آن است که به حد کافی موضوع خود را محدود و مشخص کند که در قالب یک پایاننامه قابل بررسی باشد.
قبل از اینکه بگوییم اهداف این تحقیق چیست، لازم است بگوییم که این تحقیق چه اهدافی را در نظر ندارد. در این تحقیق به فعالیتهای عملی نهادهای فرهنگی و تدابیر مدیران فرهنگی پرداخته نمیشود، همچنین نگاهی تاریخی و تطبیقی به سیاستهای فرهنگی ایران در طول دهههای گذشته از اهداف این تحقیق نیست. به همین ترتیب ارزیابی سیاستهای فرهنگی در این تحقیق از خلال مواردی مثل دستیابی اهداف، تامین منابع و تامین رضایت گروههای ذینفع صورت نمیگیرد. همچنین این تحقیق بر آن نیست که مسائل و مشکلات فرهنگی کشور را شناسایی کند و بر مبنای آن سیاستهای جدیدی را ارائه کند یا به ارائه رهنمودهایی برای تدوین سیاستهای فرهنگی نمیپردازد، هر چند این امر خود به تبع حاصل میآید.
به طور کلی دو هدف برای این تحقیق در نظر گرفته شده است:
این تحقیق بر آن است که اولا با طرح مباحث نظری پیرامون مجادلاتی که بر سر تعریف فرهنگ به ویژه در ادبیات جامعهشناسی وجود دارد و تاثیر هر یک بر سیاستگذاری فرهنگی، و ثانیا بررسی ادبیات موضوع سیاستگذاری فرهنگی و ثالثا شناختن مناقشات واقعی موجود در شرایط کنونی جامعهی ایرانی که خود را در قالب جریانهای فرهنگی مختلف نشان میدهد و از خلال همه اینها به دست آوردن چهارچوب ارزیابی سیاستهای فرهنگی، به ارزیابی سیاستهای رسمی فرهنگی ایران بپردازد. شمای کلی این پایاننامه را در تصویر زیر مشاهده میکنید:
1-4- پرسشهای تحقیق
پیش از اینکه به پرسشهای تحقیق بپردازیم، در مورد واژهی «ارزیابی» در عنوان این تحقیق، باید بگوییم که اصلیتری خصلت این تحقیق، اکتشافی بودن آن است؛ بنابراین ارزیابی سیاستهای فرهنگی بر مبنای یک نگاه پیشینی و با معیارهای از پیش تعیین شده نیست (مثلا اینکه چقدر سیاستهای فرهنگی ایران به دموکراسی فرهنگی توجه داشته است). بلکه خصلت اکتشافی تحقیق، از دل مطالعه گستردگی ادبیات این موضوع و نهایتا نظم و نسق بخشیدن به اصلیترین موضوعات مطرح پیرامون موضوع سیاستهای فرهنگی بر آمده است. این چنین تحقیقی میتواند خود مبنایی باشد برای ارزیابیهای آتی از سیاستهای فرهنگی به اساسا مبنا یا معیار ویژهای مثل دموکراسی فرهنگی.
سوالات این تحقیق در چهار بخش عبارتند از:
بخش اول – تعریف سیاستگذاری فرهنگی چیست و چه تعاریف مختلفی در این مورد وجود دارد؟ تاریخچه سیاستگذاری فرهنگی در ایران و جهان چیست؟ چه تعاریفی از فرهنگ موجود است؟ تاثیر هر کدام بر سیاستگذاری فرهنگی چیست؟ تعاریف متعدد و متفاوت از فرهنگ هر کدام به تاکید بر چه وجهی از فرهنگ تمایل دارند؟ ویژگی مشترک فرهنگ در این تعاریف چیست؟ مناقشات و دوگانگیهایی که پیرامون تعریف فرهنگ در ادبیات جامعهشناسی به وجود آمده است کدامند؟
بخش دوم – ویژگیهای اجتماعی فرهنگ کدام است؟ فرهنگ و هویت چه رابطهای با هم دارند؟ نیاز به چه چیزهای موجب تدوین سیاستگذاری فرهنگی شده است؟ چه الگوها و سرمشقهایی برای سیاستگذاری فرهنگی موجود است؟ مراحل و اجزای سیاستگذاری فرهنگی چیست؟
بخش سوم – چه مجادلات و مناقشات واقعی پیرامون تعریف فرهنگ و نحوه برخورد با آن از سوی حاکمیت وجود دارد؟ جریانهای فرهنگی کنونی ایران کدامند؟ هر کدام از آنها به دنبال چه نوع سیاست فرهنگی و بر مبنای چه اصولی هستند؟
بخش چهارم – سوالاتی که از دو بخش اول برمیخیزد و ارزیابی سیاستهای فرهنگی را ممکن میکند، از جمله: سیاستهای فرهنگی ایران شامل چه ترکیبی از ارزشها، اهداف و سیاستهاست؟ چه تعریفی از فرهنگ بر سیاستهای فرهنگی ایران حاکم است؟ چه الگو و سرمشقی در سیاستگذاری فرهنگی ایران در نظر گرفته شده است؟ چه کارکردهایی از سیاستهای فرهنگی مورد انتظار است؟ چه حوزههایی مورد سیاستگذاری قرار گرفتهاند؟ در سیاستهایی فرهنگی، آیا فرهنگ محدود و مستقل در نظر گرفته شده یا فراگیر و گسترده؟ چه ویژگیهایی از فرهنگ مورد تاکیده بوده است؟ ابزار اجرا یا نهاد متولی سیاستها چیست؟ چقدر نگاه دولتی در سیاستهای فرهنگی ایران به چشم میخورد؟
1-5- روشهای تحقیق
1-5-1- روش اسنادی
در ابتدا که بخش نظری تحقیق است با مطالعه نظریات مختلف و کتابهای مختلف که درباره سیاستگذاری فرهنگی، مهندسی فرهنگی، برنامهریزی و مدیریت فرهنگی وجود دارد، به سوالات اساسی پیرامون تعریف فرهنگ و ویژگیهایی که باید در سیاستگذاری فرهنگی رعایت شود پاسخ داده میشود. در این تحقیق به یک چارچوب نظری پیشینی تکیه نمیشود بلکه بخش نظری تحقیق اکتشافی در ادبیات مربوط و جمعبندی و نقد آنها در راستای رسیدن به شاخصها و تدوین چهارچوبی نظری برای تحلیل سیاستهای فرهنگی به منظور ارزیابی تجربی در بخش دوم تحقیق خواهد بود.
1-5-2- روش تحلیل محتوی
در بخش تجربی تحقیق، با تحلیل محتوای سیاستهای فرهنگی مصوب نهادهای سیاستگذار فرهنگی، به نقد و بررسی آنها میپردازیم. این امر با شاخصها و معیارهایی که در قسمت نظری تحقیق به دست آمده است صورت میگیرد. شاخصهایی مربوط به تعریف فرهنگ، الگوها و سرمشقهای سیاستگذاری فرهنگی و همچنین ویژگیهایی که هر سیاستگذاری برای فرهنگ میتواند شامل آن باشد.
1-5-3- جامعهی آماری سیاستهای فرهنگی
آنچه در این تحقیق تحت عنوان سیاستهای فرهنگی رسمی ایران به آنها پرداخته میشود عبارتند از: