عوامل محیطی و استراتژیک از مهم ترین معیارهایی هستند که در مدیریت دولتی نوین تلاش می شود به آن توجه شود و مهم ترین عوامل محیطی در بخش دولتی همان مردم می باشند که علت وجودی سازمان ها هستند. باید توجه داشت مردم به عنوان عامل اساسی در وجود سازمان های دولتی بیش از پیش مورد توجه دولت ها و مسئولان اداری می باشند. در اصل، مردم همان صاحبان اصلی هستند که انجام کارهای خود را به سازمان های دولتی و دولت تفویض می کنند(آون هیوز، 293:1391). این یک امرطبیعی است که شهروندان در یک نظام مردم سالار، به دلیل دارا بودن حق حاکمیت و پرداخت مالیات، خواهان شفافیت عملکردی و پاسخگویی دستگاههای اداری در قبال تصمیمات و اقدامهای خود باشند. لذا شفافیت اطلاعات و پاسخگویی دولت در قبال مردم مسئله ای است که می بایست به آن توجه ویژه ای داشت. باید توجه نمود که دستگاه های دولتی و اداری موظفند به لحاظ حقوقی و سیاسی پاسخگوی شهروندان باشند و در هر لحظه بتوان دسترسی مناسب و شفاف به عملکرد آن ها داشت. در ایران، پاسخگویی قضایی از کانال قوه قضاییه و پاسخگویی سیاسی توسط مجلس صورت میگیرد. به عبارتی دیگر از آنجا که در یک نظام مردم سالار به حقوق شهروندان اهمیت زیادی داده میشود، ضمانت اجراهای دوگانه حقوقی ـ سیاسی برای این منظور در نظر گرفته شده است( موسوی زاده، 1389).
چارلیک، حکمرانی را مدیریت اثربخش در مسائل عمومی، در چارچوب قوانین پذیرفته شده با هدف رشد و تقویت ارزش های جامعه به وسیله افراد و گروه ها معرفی می نماید. در این تعریف با نگاه هنجاری بر مفهوم حکمرانی، به ماهیت روابط بین حاکمان و دیگر افراد جامعه نگریسته شده است. بر اساس این تعریف شاخص هایی نظیر قانون محوری، پاسخگویی، مدیریت اثربخش، دسترسی به اطلاعات(جامعه اطلاعاتی) را می توان برای یک حکمرانی خوب معرفی نمود(قلی پور, 1384: 112). تحقیق حاضر با تمرکز بر یکی از معیارهای حکمرانی خوب یعنی دسترسی اطلاعات و شفافیت آن و پاسخگویی تلاش می نماید، باتاکید بر بند 18 سیاست های کلی نظام اداری این مسئله را مورد بررسی و جستجوی علمی قرار دهد:
“معیارها و زیر معیارهای موثر بر شفافیت نظام اداری ایران کدامند و این معیارها از دیدگاه خبرگان دارای چه اولویت هایی جهت اجرا می باشند؟”
1-3-1. اهداف اصلی:
1-3-2. اهداف فرعی:
شناسایی میزان اثرگذاری زیر معیارهای بین المللی بر شفافیت اطلاعات نظام اداری ایران از دیدگاه خبرگان.
1-4-1. پرسش های اصلی:
1-4-2. پرسش های فرعی:
درجه اثرگذاری زیرمعیارهای بین المللی بر شفافیت اطلاعات نظام اداری ایران از دیدگاه خبرگان چیست؟
الف) اهمیت و ضرورت نظری
ب) اهمیت و ضرورت کاربردی
[1].Martinez
یکی از اهداف کشورهای در حال توسعه، دستیابی به رشد اقتصادی پایدار است. در این راستا شناخت عوامل موثر بر رشد اقتصادی اهمیت ویژهای دارد. اهمیت کاهش وابستگی اقتصادی کشور به درآمدهای ارزی حاصل از صدور نفت از یک طرف و توجه ویژه به جایگاه صادرات کالاهای غیر نفتی از سوی دیگر کاملا محسوس است (چیذری و همکاران، 1385: 25). لذا جهت توسعه صادرات کالاهای غیرنفتی، شناسایی اقلام صادراتی مزیت دار و شناسایی بازارهای بالقوه صادراتی آنها از اهمیت خاصی برخوردار است.
انتخاب بازار هدف، یکی ازمهمترین تصمیمات در هرنوع تجارتی است. اندازه بازار، نرخ رشد بازار، نیروهای رقیب در بازار، نیازهای مشتریان و سودآوری تنها بخشی از معیارهایی هستند که شرکتها برای تعیین بازار هدف در نظر دارند (رجوعی و شیعه زاده، 1387: 1).
انتخاب بازار هدف، بخشی از فرایند تقسیم بندی بازار است که در آن، خریداران با نیازها و عادات خرید مشابه را در یک گروه طبقه بندی میکنند)دیب و سیمکین، 1996: 86 .(گروههایی که در نتیجهی این تقسیم بندی به دست میآیند، بخشهای بازارند که تقریبا همگن هستند. به عبارتی فراینداصلی تقسیم بازار از سه مرحله تشکیل می شود: تعیین بخشها)بخشبندی(، انتخاب بازارهدف و موضعیابی (کاتلر، 2003). مرحلهی دوم که موضوع اصلی این تحقیق است، مشتمل بر شناسایی بخشهایی است که منابع بازاریابی شرکت، بر آنها متمرکز است. برای دستیابی به این هدف، بازاریابان باید با توجه به جاذبههای نسبی شرکتها، تعدادی بازار هدف را انتخاب کنند (رجوعی و شیعه زاده، 1387: 5).
در فرایند بین المللی شدن و حضور در بازارهای بین المللی، یکی از مهمترین گامهایی که شرکت ها باید بردارند، انتخاب بازار هدف مناسب است. مطالعات در زمینه بازاریابی نشان می دهد که بازاریابان بین الملل با شکست های فراوانی رو به رو بوده اند، که عمدهترین دلیل آن انتخاب ضعیف بازارهای خارجی بوده است (جانسون، 2000، کاووسگیل، 1985: 27-33). این اشتباه بیشتر از آن جهت رخ میدهد که با ارزیابی ناکافی یا نامناسب، به انتخاب بازارهای خارجی اقدام میشود که هزینهی این اشتباه، بسیار سنگینتر از هزینه ارزیابی نظاممند بازارهای خارجی و انتخاب بازار مناسب جهت ورود به آن است. هر قدر که شرکتهای بیشتری پا به عرصهی بازارهای بین المللی میگذارند، موضوع حیطه و دامنه مناسب فعالیت در بازارهای بین المللی از اهمیت بیشتری برخوردار میشود (کریمی، 1385: 20).
در ادبیات بازاریابی بینالمللی، راهبرد توسعه بازار صادراتی به این صورت تعریف شده: تصمیم راهبردی بلند مدت راجع به میزان توسعه بازار صادراتی در طول زمان و تخصیص تلاشهای بازاریابی میان بازارهای صادراتی مختلف )آیال و زیف، 1979: 84). همچنین کاتلر (2003) درکتاب مدیریت بازاریابی خود میگوید: یک عنصر کلیدی در بیانیه ماموریت یک شرکت، تعریف دامنه رقابتی است که شرکت قصد دارد در آن دامنه فعالیت کند. دامنه رقابتی، چهار حوزه را در برمیگیرد: دامنه صنعت، دامنه بخش بازار، دامنه عمودی و دامنه جغرافیایی. از این میان دامنه جغرافیایی به این صورت تعریف می شود: «دامنه مناطق، کشورها یا مجموعه کشورهایی که شرکت قصد دارد درآنها به فعالیت بپردازد. بازاریابان بایستی بادر نظرگرفتن این موارد به سوی انتخاب بازارهدف، گام بردارند».
برای حضور در بازار جهانی به منظور انتخاب بازار هدف بایستی از پشتوانه مالی برخوردار بوده و بسیاری از اهداف فقط با داشتن توان مالی قابل دسترسی است. از آنجا که همهی شرکتها از این توان برخوردار نیستند، سازمانها و موسساتی به منظور تامین مالی این گونه شرکتها شکل گرفتهاند که شرکت سرمایه گذاری خارجی ایران(ایفیک) یکی از آنان است. این شرکت با استفاده از امکانات و توانمندیهای خود نظیر ارائه تسهیلات به شرکتهای بخش خصوصی و دولتی زمینه فعالیت آنها را در ابعاد بینالمللی و بازارهای جهانی فراهم می آورد. در راستای توسعه صادرات خودرو در ایران، تحقیق حاضر به اولویتبندی شاخصهای مهم صادراتی دربازار خودرو برای انتخاب بازار هدف صادراتی میپردازد؛ سپس الگویی با شاخصهای مهم برای صادرات خودرو به سازمان سرمایهگذاری خارجی ایران به منظور حمایت از خودرو سازانی که برای صادرات خود، از این الگو پیروی نمودهاند ارائه میدهد.
سوال اصلی تحقیق این است که چگونه میتوان با استفاده از تکنیکهای چند معیاره و بهینهسازی، الگویی را ارائه کرد که سازمان سرمایهگذاریهای خارجی ایران(ایفیک) بتواند بر مبنای آن در مورد تامین مالی پروژههای صادراتی تصمیم گیری نماید؟ لذا در این فصل سعی بر آن
است تا مساله، اهداف، ضرورت، سوالات و قلمرو مکانی و زمانی این تحقیق تعریف گردند.
انتخاب بازار هدف، یکی از مهمترین تصمیمات درتمام سازمانهایی است که با مقولهی بازاریابی و برنامهریزی راهبردی و مدیریت بحران، سر و کار دارند )مکدونالد و دونبار، 1995: 18 .(این تحقیق برآنست تا:
شناسایی و اولویتبندی عوامل و شاخصهای موثر در تصمیمگیری بهینه شرکت سرمایهگذاری خارجی ایران(ایفیک) به منظور تامین مالی پروژههای صادراتی برای انتخاب موفق بازار هدف خارجی.
شاخصهای موثر در تصمیمگیری بهینه شرکت سرمایهگذاری خارجی ایران (ایفیک) به منظور تامین مالی پروژههای صادراتی برای انتخاب موفق بازار هدف خارجی کدامند؟
Dibb & Simkin
2 Kotler
3 Johansson
4 Cavusgil
Ayal & Zif
McDonald & Dunbar
هنگامی که ما دربارهً اصول اخلاقی حرف می زنیم ممکن است منظور خود را ندانیم؛ اینکه مشکلات اخلاقی،اصول اخلاقی، قضاوت های اخلاقی چیست،موضوعی چندان روشن نیست که به عنوان یک موضوع ساده بتوان آن را نادیده گرفت.ما باید کشف کنیم که چه زمانی می گوئیم یک مساله اخلاقی است تا اگر با موارد اخلاقی زیادی برخورد داشتیم بتوانیم آن را از یکدیگر تفکیک کرده و بررسی نماییم که کدامیک عاقلانه و قابل دفاع هستند.(عباسی، و دیگران،1389: 132)
وجود مسائل اخلاقی بیشمار که مدیران و مراجعین (مشتریان و دیگر ذینفعان سازمانی) در سازمانهای ایران با آن روبرو هستند و نیز عدم وجود کدهای مدون اخلاقی بومی، ما را بر آن داشت تا با یک پژوهشی بنیادین و کمک گرفتن از متخصصان اخلاق حرفه ای و نیز ذینفعان به شناسایی، طراحی و تبیین کدهای بومی اخلاقی در بعد مدیران سازمانی ( بیمارستانها) به عنوان یک سازمان که در کانون توجه تمام اقشار جامعه است بپردازیم.باشد تا دریچه ای برای پژوهشهای بعدی در دیگر سازمان ها گشوده شود.
بحث از ابعاد و زمینه های سازمان اخلاقی و مناسبات آن با محیط در گرو تحلیل مفهوم اخلاقی بودن یک سازمان است، غالبا در جامعه مفهوم سازی افراد از اخلاق حرفه ای، اخلاقی بودن صاحبان حرف: پزشکان، پرستاران، مدیران، مهندسان، مشاوران، حسابداران و وکلا است. (قراملکی، 1388: 60)
و از آنجا که در مبحث حرف و مشاغل، مدیریت از اثر گذارترین بخش ها در حیطه اخلاق فردی در سازمان می باشد، بالطبع طراحی کدهای اخلاقی متناسب با مدیران هر سازمان می تواند کمک شایانی در اخلاقی شدن عملکرد مجموعه سازمانی تابع مدیران اخلاقی و در نهایت کمک به اخلاقیتر شدن سازمان نماید. (قراملکی،1388: 65)
با طراحی، شناسایی و بومی سازی کدهای اخلاقی در مدیریت وانجام پژوهشهای با روایی و پایایی زمینه برای کسب استانداردهای اخلاقی توسط سازمان ها فراهم خواهد گردید و کمک شایانی به رفع مشکلات و مسائل بیشمار اخلاقی که با آن ها دست به گریبانند فراهم خواهد شد.(جان آر،ماریو،2002: 106)
توجه به مسائل بیشمار و متناوب اخلاقی در دنیای سازمانهای کنونی ونیز ایجاد سازمان ها و تشکل ها و تحقیقات گسترده جهت اخلاقی ساختن دنیای کنونی و درک اهمیت اخلاق در زیباتر زیستن و درک منافع اخلاقی شدن سازمان ها،محرکی گردید تا گامی جهت ایجاد زمینه برای اخلاقی تر ساختن سازمان ها برداشته و در پی آن باشیم تا با کمک گرفتن از خبرگان و ذینفعان به این پرسش اساسی پاسخ گوییم.
کدهای بومی اخلاقی و اهمیت هر یک از آنها برای مدیران بیمارستانی تهران بزرگ در سطوح مختلف مدیریتی کدامند ؟
1-3-1) از دیدگاه نظری: از آنجا که مسائل اخلاقی در بیمارستان ها در حیطه اخلاق پزشکی در سه بعد آموزش ،پژوهش و درمان مورد بررسی و مد نظر قرار می گیرد توجه به بعد اداری این دسته از سازمانها کم رنگ بوده و کمتر مورد توجه قرار گرفته است شاید بتوان گفت که پرداختن به این بعد در زمینه اخلاق در بیمارستان ها، تا بحال در ایران کمتر مورد توجه بوده است.
از آنجا که ذینفعان(بیماران، همراهان بیمار و کارکنان بیمارستانی و …) در بیمارستان ها علاوه بر مواجه با مسائل اخلاق پزشکی با مسائل
گسترده اخلاق اداری در بیمارستانها نیز مواجه اند و با وجود بی توجهی به این بعد در بیمارستان ها،پزداختن به این بعد از اهمیت ویژهای بر خوردار است.
1-3-2) از دیدگاه عملی: از آنجا که ابعاد اخلاق اداری و اخلاق پزشکی در سازمان ها مورد توجه قرار گرفته و کدهایی نیز در سطح دنیا و ایران برای آن شناسایی و طراحی گردیده است در این میان بعد اخلاق اداری در بیمارستان ها با وجود گستردگی بسیار زیاد، تحت الشعاع اخلاق پزشکی قرار گرفته است و از دیگر سو بحث مدیریت چه در نظام اخلاق پزشکی (در شاخه های آموزش و پژوهش ونیز بخش های اداری) و چه در دیگر نهاد ها وسازمان ها با مبحث اخلاق فردی در یک راستا قرار گرفته است و از نگاه تخصصی به این بعد حیاتی و تاثیر گذار در اخلاقی شدن سازمان ها در حد زیادی دریغ گردیده است.
ما برآنیم که با کمک گرفتن از خبرگان اخلاق حرفه ای به طراحی و تبیین کدهای بومی اخلاقی برای مدیران بیمارستانی بپردازیم تا از این طریق با دست یافتن به شاخص های بومی اخلاقی برای مدیران و تشویق آنها در بکارگیری این کدهای اخلاقی،زمینه را برای اخلاقیتر شدن رفتار مدیران،(متناسب با شاخص های بومی) فراهم آوریم.
با موفقیت در این امر ،زمینه را برای تحقیقات گسترده آتی برای بومی ساختن کدهای اخلاقی برای مدیران در دیگر سازمان ها و نهادها را فراهم آوریم. و مبنا و منبعی قابل قبول را در اختیار محققین آتی ونیز سازمان ها قرار دهیم. تا با پرداختن به مبحث اخلاق مدیریت در سطح شناسایی، طراحی و تبیین کدهای اخلاقی دستورالعملی الزام آور را جهت رویکرد متحدالشکل اخلاقی و بدون ورود دیدگاه ها و سلایق شخصی که مورد پذیرش همه افراد در سازمان ها و نیز مرتبط با سازمان هاست در اختیار آنها قرار دهیم و سازمان ها را به سمت اخلاقی شدن،اخلاقی اندیشیدن،و داشتن دیدگاه اخلاقی در بعد مدیران سازمانی سوق دهیم.
1.تبیین تمایز بین کدهای اخلاق حرفه ای مدیران بیمارستانی با اخلاق فردی آنان.
2.تخصصی کردن کدهای اخلاقی مدیریت بیمارستانی.
3.وزن دهی به نقش مدیریت در رشته ها و سطوح مختلف به عنوان عاملی در میزان اخلاقی ساختن سازمان مورد نظر.
4.کمک به تهیه کدهای بومی اخلاقی تخصصی مدیریت بیمارستانی با ارائه یک نمونه کار.
2.کدام کدها مختص مدیران بیمارستانی می باشند؟
3.وزن نقش مدیریت در اخلاقی ساختن سازمان مورد نظر با توجه به رشته ها و سطوح مختلف مدیریت چقدر است؟
4.چه نمونه ای را می توان برای کمک به تهیه کدهای اخلاقی تخصصی مدیریت بیمارستانی ارائه داد؟
امروزه تجارت خارجی بخش قابل توجهی از کل تجارت بسیاری از کشورها را تشکیل می دهد و از اوایل قرن 19 تا کنون که تجارت خارجی تحول بی سابقهای یافته، اهمیت و نقش آن در رشد و توسعه اقتصادی همواره رو به فزونی بوده است(آقاجانی و فرزاد فرد، 1392).
حضور آگاهانه دربازار جهانی بدون تدوین سیاستهای مناسب بازرگانی برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه غیر ممکن به نظر می رسد. یکی از مطالعات کاربردی که می تواند سیاستگزاران اقتصادی را به اتخاذ تصمیمات مناسب راهنمایی کند، شناسایی عوامل داخلی و خارجی اثر گذار بر صادرات است(ناظمی و همکاران، 1390).
با توجه به افزایش نیاز بازارهای داخلی و جهانی و بخصوص کشورهای همسایه ایران، به محصولات بهداشتی و شوینده و نیز اهمیتی که امر صادرات برای توسعه تجارت بین المللی کشور ما دارد، بررسی و تحقیق در رابطه با شناسایی موانع و مشکلات یا بطور کلی عوامل اثر گذار بر صادرات این صنعت دارای اهمیت به سزایی است.
از دیدگاه صاحبنظران، صنایع بهداشتی و شوینده ایران از جنبه ی توان و ظرفیت های تولیدی، یکی از قطب های مطرح در زمینه تولید محصولات بهداشتی و شوینده است که دارای توانایی بالقوهای درامر تولید و صادرات محصولات مختلف به کشورهای جهان است. در سال های اخیر از عمده مسائل قابل بحث این صنایع در امر صادرات، یافتن راهکارهایی برای تعدیل یا تغییر عوامل اثر گذار بر صادرات می باشد. از این رو بررسی و شناسایی عوامل داخلی و خارجی اثر گذار بر صادرات در بخش صنایع بهداشتی یک نیاز مهمی است. در این تحقیق سعی می شود تا به این موضوعات پرداخته شود و عوامل مهم تأثیر گذار شناسایی گردیده و مورد تحلیل عمیق تری قرار گیرند(فصلنمامه انجمن صنایع شوینده و بهداشتی، 1391).
مسأله اصلی تحقیق حاضر عبارت از شناسایی و رتبه بندی عوامل کلیدی تأثیر گذار بر صادرات صنایع بهداشتی و شوینده است. در این تحقیق به این مسأله پرداخته می شود که از نظر دست اندرکاران صنایع بهداشتی و شوینده و نیز صاحبنظران امر صادرات چه عواملی بر صادرات در این صنایع اثر گذار هستند. پس از شناسایی این عوامل با استفاده از روش رتبه بندی AHP عوامل بر حسب اهمیت و کلیدی بودن رتبه بندی میشوند و سپس 5 عامل کلیدی به بعنوان مهمترین عوامل مورد تحلیل قرار خواهد گرفت و راهکارها و پیشنهادات در رابطه با آنها ارائه خواهد شد.
در این تحقیق سعی شده است تا با مراجعه به صاحبنظران دادهها گردآوری شود و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. نتیجهی این تحقیق برای شرکتهایی که در بخش صنایع بهداشتی و شوینده مشغول به کار هستند و نیز برای وزارت بازرگانی و دیگر سازمانهای مربوطه قابل توجه است.
سؤالات تحقیق حاضر به شرح زیر است:
از نظر صاحبنظران صنایع بهداشتی و شوینده و دست اندرکاران امر صادرات چه عواملی بر صادرات در این بخش اثر می گذارند؛
معیارهای رتبه بندی عوامل اثرگذار بر صادرات کدام است؟
رتبه بندی ابعاد اثرگذار بر صادرات براساس مدل الماس ملی پورتر چگونه است؟
رتبه بندی مؤلفه های هر کدام از ابعاد اثرگذار بر صادرات به چه صورت است؟
مهمترین عامل های اثر گذار کدامند و چگونه می توان آنها را مورد تعدیل و تغییر قرار داد و
راهکارهای مناسب برای بهبود وضعیت موجود عوامل اثرگذار بر صادرات کدامند؟
فرضیه های تحقیق به صورت زیر است:
فرضیه اصلی اول: متغیر عوامل تولید بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 1-1- عدم سهولت دسترسی به مواد اولیه باکیفیت و به صرفه بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 1-2- عدم سهولت دسترسی به منابع مالی(ارزی-ریالی) بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 1-3- عدم دسترسی به منابع سرمایه ای با هزینه کم بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه اصلی دوم: متغیر استراتژی، ساختار و رقابت پذیری بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 2-1- افزایش واردات محصولات مشابه بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 2-2- عدم وجود دیدگاه راهبردی برای حضور در بازار جهانی بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 2-3- عدم استفاده از شیوه های گوناگون تبلیغاتی در بازار خارجی بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 2-4- عدم استفاده از بازاریابی برای شناخت مشتریان و رقبای خارجی بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 2-5- عدم آگاهی نسبت به نوع و روش تبلیغات در کشور مقصد بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه اصلی سوم: متغیر شرایط تقاضای داخلی بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 3-1- حساسیت بالای مصرف کننده داخلی نسبت به کیفیت بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 3-2- عدم توانایی شرکت ها در فروش اعتباری در بازار داخل بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه اصلی چهارم: متغیر صنایع مرتبط و پشتیبان بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 4-1- عدم سهولت تأمین مواد و قطعات بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 4-2- عدم همکاری مراکز و نهادهای رسمی توسعه صادرات جهت تأمین مالی بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 4-3- عدم برخورداری از صنایع مرتبط رقابتی در بازار داخلی بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه اصلی پنجم: متغیر اقدامات دولت بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 5-1- کنترل قیمت توسط دولت بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 5-2- سیاست های تعرفه ای دولت در واردات مواد اولیه بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 5-3- سیاست های مالیاتی دولت بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه اصلی ششم: متغیر رویدادهای شانسی بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 6-1- تغییرات ناگهانی در هزینه های عوامل تولید بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 6-2- نوسانات نرخ بهره و نرخ ارز بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
در طول دو دهه پیش، صادرات همگام با رشد اقتصاد جهانی بعنوان یکی از فعالیتهای اقتصادی که نسبت به دیگر فعالیتها رشد بیشتری دارد، مورد توجه قرار گرفته است. در حقیقت صادرات بعنوان یک فعالیت تجاری ضروری برای اقتصاد ملی به شمار می رود. صادرات در سطح شرکت نیز بعنوان امکانی برای فروش بیشتر، سودآوری بیشتر، استفاده از اقتصاد مقیاس برای کاهش هزینه های توسعه محصول، افزایش استاندارد زندگی برای مشتریان وبهبود کیفیت زندگی کاری کارکنان تلقی می شود(لی،2004).
با توجه به اینکه نتایج تحقیق حاضر می تواند در زمینه گسترش بازار های جهانی در بخش صنایع بهداشتی و شوینده توسط تولید کنندههای ایرانی مورد استفاده قرار گیرد دارای اهمیت است. از سوی دیگر مدیران شرکت های تولید و بازرگانی را از وضعیت موجود صادرات و موانع موجود آگاه می سازد و عوامل کلیدی و مهم اثر گذار را شناسایی و رتبه بندی می کند قابل توجه است.
پس از شناسایی و رتبه بندی عوامل، تحلیل محتوایی عوامل راهکارهای موجود را نمایان خواهد نمود و قابل استفاده در تصمیم گیری دست اندرکاران می باشد.
هدف اصلی تحقیق شناسایی و رتبه بندی عوامل کلیدی اثر گذار بر صادرات در صنایع بهداشتی و شوینده است.
برای دست یابی به هدف اصلی اهداف فرعی به شرح زیر است:
مطالعه مبانی نظری تحقیق و مرور مدلهای صادرات.
شناسایی عوامل اثر گذار بر صادرات در صنایع بهداشتی و شوینده بر اساس تحقیقات پیشین.
طراحی پرسشنامه و گردآوری دادههای مربوط به شناسایی عوامل کلیدی از نظر صاحبنظران.
شناسایی معیارهای رتبه بندی موانع صادرات.
تعیین رتبه های ابعاد مختلف موانع صادرات بر اساس مدل الماس ملی پورتر.
شناسایی مهمترین مؤلفه های هر کدام از ابعاد موانع صادراتی در مدل.
تعیین رتبه بندی مؤلفه های هرکدام از ابعاد موانع صادراتی.
ارائه راهکارها و پیشنهادات مرتبط با نتایج.
در آستانه ورود به آینده ای متفاوت و پیچیده، صاحب نظران علم مدیریت و سازمان بر این نکته تاکید دارند که موفقیت در محیط کاری به مفهومی فراتر از مهارت های تکنیکی آکادمیک که هوش عمومی نامیده می شود (موسوی و دیگران، 1390: 66)، بستگی دارد. اگرچه از آغاز مطالعه هوش غالبا بر جنبه های شناختی آن نظیر حافظه، حل مساله و تفکر تاکید شده، امروزه نه تنها جنبه های غیرشناختی هوش، یعنی توانایی عاطفی، هیجانی، شخصی و اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد، بلکه در پیش بینی توانایی فرد برای موفقیت و سازگاری در زندگی نیز مورد اهمیت واقع شده است (نادری و دیگران، 1389: 127). در حال حاضر دیگر IQ وEQ پاسخگوی همه نیازها نیست، بلکه انسان ها نیاز به عامل سومی دارند که هوش معنوی نامیده می شود (واندر والت، 2006: 39). ورود مفاهیمی همچون اخلاق، حقیقت، باور به فرا یا نیرویی برتر، درستکاری، وجدان، راد مردی و گذشت، اعتماد، بخشش، مهربانی، معناجویی در کار، همبستگی با همکاران، نوع دوستی به محیط کاری و افزایش پژوهشهای نوین با مفاهیم نوین، همه حکایت از ظهور پارادایم جدیدی دارند(رجایی،1389: 27). هنسن (2001) اشاره می کند که نیازهای کارکنان به لحاظ نوع و حجم تغییر یافته است. سازمان های کنونی در صورتی موفق خواهند بود که به طور کامل به ابعاد زیستی، اجتماعی، روانی و معنوی کارکنان توجه کنند (موسوی و دیگران، 1390: 67).
هوش معنوی به عنوان یکی از مفاهیم جدید هوش، در بر دارنده نوعی سازگاری و رفتار حل مساله است که بالاترین سطوح رشد را در حیطه های مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی، بین فردی و … شامل می شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده های اطراف و دستیابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری می نماید (نادری و دیگران، 1389: 128). در واقع هوش معنوی که می توان آن را یکی از جنبه های کاربردی مفهوم معنویت دانست، استفاده از توانایی ها و منابع معنوی می باشد، طوریکه افراد بتوانند تصمیمات معنادار اتخاذ کنند، درباره موضوعات وجودی تعمق کنند و نیز برای حل مشکلات روزمره خود تلاش کنند(فرهنگی و دیگران، 1388: 37). بنابراین هوش معنوی جنبه های ذهنی و ناملموس معنویت را با اقدامات و مسائل افراد در دنیای عینی و ملموس ترکیب می کند ( دوستار و همکاران، 2012: 55). هوش معنوی برای کارکرد اثربخش بهره هوشی و هوش عاطفی ضرورت دارد. زوهر و مارشال آن را هوش غایی ما می دانند. هوش معنوی افراد را خلاق می کند، چون به افراد کمک می کند قواعد را جایگزین کنند و با مرزها بازی کنند. به ما توانایی تمیز و انتخاب می دهد . ما را سرشار از شفقت و ادراک می کند، و به ما کمک می کند محدودیت ها را ببینیم (فرهنگی و دیگران، 1388: 37). این هوش به فرد، دیدی کلی در مورد زندگی و همه تجارب و رویدادها می دهد و او را قادر می سازد به چارچوب بندی و تفسیر مجدد تجارب خود پرداخته، شناخت و معرفت خویش را عمق بخشد (غباری بناب و دیگران، 1386: 134). افراد دارای هوش معنوی بالا، انعطاف پذیر هستند، درجه بالای هشیاری نسبت به خویشتن را دارند، توانایی برای رویارویی با مشکلات و دردها و چیره شدن بر آن ها را دارند. همچنین الهام از طریق ارزش ها و بصیرت ها، اجتناب از بد کردن به دیگران، تفکر وحدت گرا، پی بردن به روابط بین اشیاء و پدیده های مختلف، جستجو برای پاسخ دادن به سؤا لهای اساسی، عدم وابستگی به دیگران و مقاومت در برابر شیوه ها و سنتهای معمول جامعه، از ویژگی های دیگر آ نها است (زارع و دیگران، 1391: 61).
بررسی مفاهیم نظری موجود نشان می دهند که علی رغم اهمیت هوش معنوی و تاثیر آن بر محیط کار، این عامل هنوز به خوبی مفهوم سازی نشده است.در واقع به لحاظ اینکه هوش معنوی که جنبه کاربردی معنویت است، از دیدگاه های مختلف نگریسته شده است، دارای مفهوم
سازی ها و بنابراین معیارهای سنجش متفاوتی می باشد. با توجه به مطالب ارائه شده، تحقیق حاضر به دنبال شناسایی مولفه های هوش معنوی بر اساس متون موجود و ارائه راهکارهایی در جهت بهبود وضعیت مولفه های هوش معنوی کارکنان می باشد.
سازمانها نیاز دارند که به طور پیوسته محیط کار کارکنان خود را بازنگری کنند بطوریکه کارایی، اثربخشی و عملکرد آنان را بهبود بخشند. هر سازمانی باید بتواند عوامل دارای تاثیر مشخص بر محیط کار را شناسایی و تقویت نمایند. امروزه هوش معنوی بخش زیادی از این عوامل را در بر دارد. برای رسیدن به تعریف مشخص و قابل سنجشی از این عوامل باید هوش معنوی در محیط کار مورد شناسایی و بررسی قرار گیرد. تا بتوان پس از شناسایی و بررسی، در جهت تقویت آنها گام برداشت.
در موارد بسیاری، سازمانها به افرادی نیاز دارند که به نفع سازمان و فراتر از وظایف مقررشان تلاش کنند. این امر به ویژه در سازمانی همچون مراکز فرهنگی آموزشی به دلیل پیچیدگیهای امر آموزش، اهمیت به سزایی دارد. داشتن مدیران و کارکنانی که ارزشها و اهداف مراکز فرهنگی و آموزشی در آنها درونی شده باشد بطوریکه این ارزشها را متعلق به خود بدانند، روی بهبود حضور و فعالیت آنها در محیط کار اثر میگذارد. اگر این یکسویی ارزشها و اهداف و به طور کلی برقراری ارتباط معنایی و ارزشی در کارکنان مراکز آموزشی وجود نداشته باشد، هیچگاه نمی تواند کارائی بالایی از چنین محیطهایی انتظارداشت.
از طرفی در محیط پر تلاطم امروزی کارکنان به هوشی عمیقتر، به منظور معنادار شدن کار و حل مسائل پیچیده و هدفشان در زندگی و تلاش هرچه بیشتر برای انجام کارشان نیاز دارندکه حل مشکلات و مسائل پیش روی سازمان از طریق هوشمعنوی میتواند به تلاش هر چه بیشتر فرد در سازمان کمک کند. خلاقیت، معنا و هدف، عمیقترین انگیزانندهها برای هر انسانی است.آنها فرایندهای روانشناختی و احساسی نیستند. و در منطقه روحی انسان قرار دارند ( جورج، 2006: 3).
در این پژوهش معنا، که یکی از مولفههای هوشمعنوی است مورد توجه مستقیم قرار گرفته است. دستهبندی سه هوش منطقی، هیجانی، معنوی را میتوان اینگونه بیان کرد که:
هوشمنطقی (چیستی) حقایق و اطلاعات، و استفاده منطقی و تجزیه و تحلیل در تصمیمگیری را اداره میکند. هوشعاطفی (چگونگی) برای درک و کنترل احساسات و عواطف خود، وقتیکه در مورد احساسات دیگران حساس میشویم است. هوشمعنوی(چرائی) برای:
بدین منظور در این تحقیق شناسایی مولفههای هوشمعنوی به عنوان عوامل موثر بر محیط کار مورد بررسی قرار گرفته است.
هدف اصلی: شناسایی مولفه های هوش معنوی کارکنان در مراکز فرهنگی آموزشی منتخب استان قم
اهداف فرعی:
. Van der walt
. Doostar et al
. George