تخلق به اصول اخلاق در این است که رفتار انسان از زمینه خیر درونی و ذاتی انسان برخاسته باشد و این امر به طهارات اخلاقیات انسان (شرافت اخلاقی) مربوط است، پس شرافت اخلاقی عالیترین زمینه تحریک در رفتار است (کانت، 1384: 78) اخلاق و مسئولیت اجتماعی را باید با بایدها و نبایدهای ارزشی – فلسفی و ملاک و معیار سنجش درستی و نادرستی رفتار شخصی نسبت به خود و دیگران و جامعه تعریف کرد (میرکمالی، 20:1375).
اخلاق به طور ساده عبارتست از شناخت صحیح از ناصحیح و سپس انجام صحیح و ترک ناصحیح، اخلاق حرفهای امروزه به عنوان یکی از زمینههای دانش مدیریت در سازمان به شمار میرود. این مسأله آنقدر حایز اهمیت است که امروزه اکثر مؤسسات صنعتی و بازرگانی در زمینههای اخلاق حرفهای به دانشجویان خود آموزشهای لازم را ارائه میدهند (سرمدی و شالباف، 1386 : 78). واژهی اخلاق همانند کاربرد متمایز دارد: گاهی اخلاق به معنای خلق و خوی، رفتار عادت شده و مزاج به کار میرود. معنای دیگر دانشی است که از حسن و قبح و خوبی و بدی رفتار بحث میکند (قراملکی، 1383 :108).
اخلاق حرفهای مجموعهای از آییننامهها و مقرراتی است که عمل اخلاقی را برای آن حرفهی مشخص و خاص تعریف میکند. هر شغل نیز اخلاق حرفهای مختص به خود را دارد. حرفههای مختلف بر حسب میزان حساسیت و وظیفهای که در خدمت به جامعه دارند، دارای معیارهای اخلاقی متفاوتی هستند.پرورش حرفهای نیز شامل گسترش تواناییهای فردی اعم از شناختی، بینشی و مهارتی، روشهای مؤثر ایفای نقشهای شغلی، فردی و اجتماعی، روشهای بازبینی الگوهای ذهنی و بازاندیشی سطح مهارتها را شناخت. (یمینی، 1388). مدارس به عنوان یکی از مهمترین مراکز تربیتی و انسان ساز در هر جامعه ای نیازمند توجه فراوان به ارکان آن است ،یکی از مهمترین ارکان مدرسه وجود معلّمان متعهد است که با توانمندی خود به تربیت نسل جوان جامعه کمر همت می بندند و برای به ثمر رساندن این قشر جوان خود باید مزین به اخلاق بطور عام و اخلاق حرفه ای بطور خاص است ،اخلاق حرفه ای آموزش و شناخت پیچیدگی ها و شرایط آن از امور مهمی است که صاحب نظران باید برای بیان بهتر و ارتقای آن همت کنند تا بتوانند جامعه علمی و دانشگاهی این مرز و بوم را علاوه بر داشتن فناوری روز به بهترین نحو برای ایجاد جامعه ای سالم هدایت کنند.معلّمان به عنوان پایه گذاران اندیشه های علمی و مبلغان ارزش ها و مسئولیت های اجتماعی هستند و حرف اول را در تربیت منابع انسانی می زنند و هیچ حرفه ای مانند شغل معلّمی در جوامع تأثیری نداردپس باید در شناسایی آسیب های اخلاق حرفه ای معلمان ورفع آنها کوشید . قابلیت برقراری ارتباط معلمان پرورش و آماده سازی انسانهاست (میلر و میلر، 1386 :
98) اخلاق حرفه ای آموزش: یک فرایند تفکر عقلایی است که هدف آن محقق کردن این امر است که در سازمان اموزشی چه ارزش هایی را چه موقع باید حفظ و اشاعه نمود.با توجه به فرآیند جهانی شدن و بینالمللی شدن علم و آموزش عالی، نیاز به زبان مشترک در اخلاق آن هم در مقیاس جهانی احساس میشود. اخلاقیات متعالی، مستلزم سطحی از کوششها برای تغییر ساختارها، بهبود مناسبات، ایجاد بسترهای مساعد قانونی، حقوقی و سازماندهی و ساز و کارهای مناسب انگیزشی است. احساس مسئولیت، حس پاسخگوئی، انتقادپذیری، شفافیت، انصاف در قضاوت، پرهیز از جانبداری، امانتداری، احترام به قضاوت دیگران، صداقت حرفهای هنجارگرایی و … از مؤلفههای اخلاق حرفهای آموزش اند آسیب شناسی شناسایی علمی مسائل و مشکلات یک برنامه یا یک سیستم که در پایان منجربه رفع عوامل بازدارنده برنامه یا سیستم خواهد شد هدف اصلی از چنین مطالعاتی تکمیل و تامین فرایندهای مناسب برای دفع ویا رفع آفات و آسیب ها می باشد.مثلا در آسیب شناسی دروس پایه کارشناس و یا متخصص مسائل دروس پایه عوامل آسیب رسان و آفت زایی را که موجب افت دانش آموزان و دانش جویان در آن دروس می شود موردمطالعه قرار می دهدو به بررسی میزان آسیب رسانی عوامل مزبور می پردازد.ابعاد آسیب شناسی اخلاق حرفه ای معلمان شامل ارتباط معلم با خود،با همکاران ،با شاگردان و با اولیاء می باشد.
بهنام جام (1389) به بررسی مؤلفه های اخلاق حرفه ای آموزش اعضای هیات علمی پرداخته است . زندیپور (1384)؛ آسیب شناسی فرهنگ و اخلاق را مورد پژوهش قرار داده است .ابراهیم نیا( 1375) اثر تشکلهای اخلاق حرفهای رانندگان برون شهری را مورد بررسی قرار داده است.سلطان زاده (1384)؛ به فرهنگ کار و اخلاق کاری در جامعه ایران از منظر جامعه شناختی پرداخته است.شمس(1357): در تحقیق خود به “بررسی عقاید دانشجویان در مورد یک استاد ایده ال” پرداخته است.صالحی (1385): به تبیین نظریه اخلاق از منظر مرتضی مطهری و ریچارد رورتی و نقد دلالتهای آنها در تربیت اخلاقی پرداخته است. منصوری (1372): “مقایسه نظرات دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد در مورد یک استاد خوب “را مورد پژوهش قر ار داده است. نخودساز (1387): “کاربست مؤلفه های اخلاق حرفه ای در مراکز تربیت معلم”را مورد بررسی قرار داده است. یوسفی محله (1386) به اخلاق حرفهای در روابط بین وکلا پرداخته است. . صفی لو (1385) ،در پایان نامه خود با عنوان آسیب شناسی اخلاق مدیران از دیدگاه آیات قرآن از الگو و مدلی به نام مدل اسپریگنز استفاده کرد و مسایل اخلاقی مدیران براساس ارتباطات در سه حیطه ارتباط با خدا ،ارتباط با خود و ارتباط با دیگران مورد بررسی قرار داده است .
با عنایت به مرور سوابق نظری و پیشینه تحقیق و با توجه به اهمیت فراوان نقش معلم در جامعه وهمچنین اهمیت رعایت اخلاق حرفه ای برای معلمان مسئله پژوهش حاضر « آسیب شناسی اخلاق حرفه ای معلمان» است و به دنبال پاسخ گویی به این سؤال است که آسیب های اخلاق حرفه ای معلمان چیست؟
اهمیت و ضرورت تحقیق :
الف) فواید نظری انجام پژوهش حاضر: پژوهش حاضر میتواند به تقویت ادبیات نظری در مورد اخلاق حرفهای آموزش معلمان ابتدایی وآسیب شناسی اخلاق حرفه ای معلمان کمک کند.
ب) فواید عملی انجام پژوهش حاضر:
1- کمک به معلمان ابتدایی در شناسایی آسیب های اخلاق حرفه ای در ارتباط با خود
2- کمک به معلمان درشناسایی آسیب های اخلاق حرفه ای در ارتباط با دانش اموزان
3- کمک به تعامل بهتر و بیشتر معلم – شاگرد
4- کمک به معلمان در شناخت نقاط قوت و ضعف خود و همکاران در رعایت مؤلفههای اخلاق حرفهای
5- کمک به معلمان درشناسایی آسیب های اخلاق حرفه ای در ارتباط با همکاران
6- کمک به معلمان درشناسایی آسیب های اخلاق حرفه ای در ارتباط با اولیا
انگلیسی، زبان جهانی است. و به یکی از رسانههای غالب در سیاست، اقتصاد، و آموزش و پرورش در سطح بین المللی تبدیل شده است. در بیشتر کشورها ، زبان انگلیسی امروزه رسانه اصلی برای برقراری ارتباط با کل جهان و زبان اصلی مورد استفاده برای تجارت بین المللی و مطالعه علمی است. بر این اساس، در اختیار داشتن مهارتهای پایه ای زبان انگلیسی به یکی از نیازهای اساسی برای بسیاری از افراد در این دهکده جهانی تبدیل شده است. همچنین، توانایی مهارت داشتن زبان انگلیسی، شانس بیشتری به فرد، برای آموزش عالی، اشتغال حرفه ای و ارتقاء میدهد. بنابراین، اهمیت یادگیری زبان انگلیسی را نمیتوان نادیده گرفت .
در یادگیری زبان روش های تدریس، عدم قرار گرفتن در معرض زبان به اندازه کافی و انگیزه در استفاده از زبان از عوامل مؤثر در یادگیری زبان انگلیسی به دانش آموزان است . وانگ(2010) چهار شرط مطلوب برای کسب زبان را ارائه نموده است:
هنگامی که این چهار شرط به طور طبیعی و همزمان استفاده شوند ، یادگیرندگان می توانند با موفقیت کامل بدون توضیح دادن بیش از حد بسیاری از قوانین یا الگوهای تمرینیک زبان را یاد بگیرند. در این زمینه پادکستها می توانند به عنوان یک راه کار مفید مثمر ثمر باشند.
تحقیقات نشان می دهد که کاربرد کامپیوتر به عنوان مربی در ترکیب با آموزش سنتی برای تعلیم و تمرین و ارائه آموزش، باعث افزایش یادگیری در دوره های سنتی و مهارت های پایه ای می شود. همچنین دانشآموزان سریعتر یاد میگیرند، حافظه ی بیشتری نشان داده و اگر با کامپیوترکار میکنند به بهتر آموختن تشویق میشوند (عچرش، 1389، ص39-35).
فناوری های کمکی یک حیطهی وسیع و گسترده ای را از یک مداد و کاغذ ساده تا فناوری های برتر و بالایی مانند رایانه را در برمیگیرد. این فناوری های حمایتی از لحاظ آموزش به سه گروه فناوری های پایین، میانی و بالا(برتر) طبقه بندی می شوند (شارپ، 2006؛ص37؛ اسخومارکر،2009؛ ص156).
رایانه بخش گرانبهایی از فناوری، برای کودکان با نیازهای ویژه است که منابع مختلفی از اطلاعات را از قبیل متن، موضوع، صدا و تصویر را به صورت همزمان و هماهنگ در کنار هم ارائه داده، باعث کسب تجربه و عامل محرکی برای کودکان است، تا بتوانند مهارتهای کلامی و ارتباطی خود را رشد داده، بهبود بخشند (ویزنتز،2010 ؛ص119).
ترکیب متن و تصاویر دیداری و صوت برای ارائه و آموزش لغات، موجب یادگیری و تعریف واقعی و عینی از این لغات شده و حافظه ی کوتاه مدت و حافظهی دیداری (فراخنای توجه) این افراد را بهبود می بخشد و رشد یادگیری، یادسپاری و یادآوری لغات در افراد دچار نارسایی های یادگیری را افزایش می دهد و باعث تقویت توانایی تجسم دیداری وآموزش با کیفیت بالا در دانش آموزان از طریق ابعاد مختلف آموزش مبتنی بر رایانه به وسیله ی تحقیقات آزمایشی مورد تأیید و حمایت می باشد. از جمله به کارگیری شیوه های آموزشی مبتنی بر رایانه موجب بهبود عملکرد نوشتن دانش آموزان دچار اختلال املا شده بود (ونگ و باتلر، 2006؛ ص26).
شواهدی دال بر وجود اثرات مثبت آموزش ها و بازی های رایانه ای بر تقویت مهارت های خواندن زبان دوم و نیز بهبود مهارت های شناختی، توجه و تمرکز، کنترل حرکات، ایجاد لذّت و شادی و کاهش رفتارهای پرخاشگرانه گزارش شده است (برگر، روبرت و پاسنر، 2000 ، ص218).
با اشاره به یافته های پژوهشی مربوط به روش آموزش به کمک کامپیوتر دریافته اند که، این روش هم پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان را ا فزایش می دهد و هم در آنان نگرش مثبت تری نسب به فعالیتهای آموزشگاهی ایجاد میکند.(جک، فلتچر، لین، فاچس و مارسیا، 2007؛ ص54-62).
آموزش مبتنی بر رایانه به وسیلهی تحقیقات آزمایشی مورد تأیید و حمایت می باشد. از جمله به کارگیری شیوههای آموزشی مبتنی بر رایانه موجب بهبود عملکرد نوشتن دانشآموزان دچار اختلال یادگیری شده بود(ونگ و باتلر،2006 ،ص27).
لذا پژوهش حاضر به دنبال بررسی نقش استفاده از نرم افزارهای تشخیص صدا بر افزایش یادگیری زبان انگلیسی می باشد که بر روی دانشآموزان دختر مقطع متوسطه شهر کرمانشاه اجرا گردیده است.
بنابراین با توجه به مطالب ارائه شده مسأله اساسی این پژوهش تأثیر نرم افزار تشخیص صدا در آموزش به خصوص آموزش زبان انگلیسی
در پایه سوم متوسطه میباشد.
امروزه آموزش زبان انگلیسى به دلیل توسعه اطلاعات، فناورى و ارتباطات به صورت یک اولویت جهانی در آمده است. اما در کشور ما آموزش زبان، خصوصاً در سطح مدارس راهنمایى و دبیرستان که سنگ بناى آموزش زبان انگلیسى میباشد، با مسائل و مشکلات خاص خود روبه رو است. از نظر ریاضی (2005) مشکل اساسی در آموزش زبان خارجی در ایران این است که بعد از سی سال هنوز برنامه مدون یا سیاست مشخص و روشنی درباره آموزش زبان خارجی وجود ندارد، از اینرو راه حل آن در کوتاه مدت نیز بعید به نظر میرسد، هر چند در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بر ارائه آموزش زبان خارجی در چارچوب بخش انتخابی(نیمه تجویزی) برنامه درسی تأکید زیادی شده است. با عنایت به صرف هزینههای هنگفت و سرمایه گذاری کلانی که آموزش وپرورش در طول دوره هفت ساله بر آموزش زبان انگلیسی میگذارد، نتایج قابل قبولی دریافت نمیکند. هر ساله آموزش وپرورش میلیونها تومان صرف برنامه ریزی، تألیف، آموزش معلمان و چاپ کتب زبان انگلیسی میکند، اما نتیجه این سرمایه گذاری و صرف هزینه، فارغ التحصیل شدن دانشآموزانی است که پس از سالها به سطح قابل قبولی از دانش و توانش زبانی نمیرسند. اصولاً بین آنچه هست و آنچه باید باشد فاصله بسیار است. با نگاهی به وضعیت زبانی آن دسته از دانشآموزان که وارد دانشگاه میشوند، در مییابیم که تقریباً به جز آن عده از فارغ التحصیلان دبیرستانی که در مؤسسات خصوصی زبان آموزش دیدهاند، بقیه از نظر دانش زبانی در حد مطلوبی نیستند و این حاکی از آن است که آموزش دورههای راهنمایی و متوسطه مؤثر نیست.(باطنی،1389؛ ص187)معتقد است برنامههای زبانآموزی در مدارس جز اتلاف سرمایه و نیروی انسانی نتیجه اثر بخشی ندارد.(بیرجندی،1391؛ ص13-9)از مؤلفین کتا بهای درسی زبان انگلیسی، ضعف توانش و مهارت های معلمان، کمبود امکانات در منابع و آماده سازی کتاب، عدم همکاری مسئولان مدرسه، فضا و امکانات مدرسه، فقدان وسایل سمعی و بصری، نبود کلاس ثابت برای درس زبان و فقدان سیاستی مدون در خصوص اهداف زبان آموزی را از محدودیتهای تألیف کتب زبان انگلیسی بیان نموده است.
طی سالیان اخیر تدریس درس زبان یا به روش سنتی صورت گرفته و یا تلفیقی از دیگر روشهای قدیمی بوده است. پژوهشات اخیر در زبان شناسی کاربردی، دلالت بر آن دارد که اکثر زبان آموزان، زبان خارجی را تنها زمانی میآموزند که به طور مستقیم با آن درگیر می شوند و در معرض استفاده های مکرر از آن قرار می گیرند(بیرجندی و آبادی خواه، 1380ص5). آن ها هنگامی که زبان را برای انجام دادن کاری استفاده می کنند و در یک ارتباط معنی دار و واقعی زبان واقع می شوند، آن را می آموزند؛ زیرا در این صورت به نتایج عملکردهایشان علاقه و انگیزه خاصی دارند. این نوع روش یادگیری مشروط بر آن است که به یادگیرنده، آزادی عمل و بیان داده شود. یادگیرنده باید بتواند در بیش تر موارد به میل و دلخواه خود عمل کند و از میان پاسخ هایی که در ذهن دارد، پاسخ مورد علاقه اش را انتخاب کند.
بنابراین یکی از محدودیت های آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم، فقدان وسایل سمعی و بصری است. وجود وسایل سمعی و بصری و به دنبال آن هوشمند کردن فضای آموزش موجب بالا رفتن کیفیت آموزش زبان و به دنبال آن افزایش میزان یادگیری آن میگردد. بنابراین این ضروری به نظر میرسد که به دنبال پژوهشهایی بود که تأثیر تکنولوژی و فناوری اطلاعات را بر میزان یادگیری اثبات نمود تا نظام آموزشی کشور در جهت هوشمند کردن مدارس و توسعه فناوری اطلاعات در نظام آموزشی باشند.
بررسی اثربخشی نرم افزارهای تشخیص صدا در یادگیری زبان انگلیسی دانشآموزان پایه سوم متوسطهشهر کرمانشاه
1-بررسی اثربخشی نرمافزارهای تشخیص صدا در یادگیری مهارت شنیداری دانشآموزان
2-بررسی اثربخشی نرمافزارهای تشخیص صدا در یادگیری مهارت گفتاری دانشآموزان.
3-بررسی اثربخشی نرمافزارهای تشخیص صدادر یادگیری مهارت خواندن دانشآموزان
4-بررسی اثربخشی نرمافزارهای تشخیص صدا در یادگیری مهارت نوشتن دانشآموزان
آیا نرم افزارهای تشخیص صدا در یادگیری زبان انگلیسی دانشآموزان تأثیر دارند؟
1-آیا نرمافزارهای تشخیص صدا در یادگیری مهارت شنیداری دانشآموزان تأثیر دارد؟
2-آیا نرمافزارهای تشخیص صدا در یادگیری مهارت گفتاری دانشآموزان تأثیر دارد؟
3-آیا نرمافزارهای تشخیص صدا در یادگیری مهارت خواندن دانشآموزان تأثیر دارد؟
4-آیانرمافزارهای تشخیص صدا در یادگیری مهارت نوشتن دانشآموزان تأثیر دارد؟
سلامت یکی از نعمات الهی است که خداوند به انسان ارزانی داشته و بدیهی است که انسان برای حفظ آن باید تلاش کند، سلامت به عنوان یک ارزش فردی و اجتماعی، بر طبق اساسنامه سازمان جهانی بهداشت و از دیدگاه همه ملتها و نزد همه مکاتب، یکی از مهمترین و ابتدایی ترین حقوق و نیازهای بشری تلقی شده است و دست یافتن به بالاترین سطح آن از اهداف اجتماعی و ملی تمام دولت ها به حساب میآید. هر کشوری برای دستیابی به اهداف بهداشتی مورد انتظار خود اقداماتی را در سطح ملی پیش بینی میکند و با ترسیم چشم اندازهای آینده، بررسی و شناسایی نیازهای بهداشتی خود، تعیین چالش های این حوزه، تدوین راهبردها و رویکردهای کلان و روشهای اجرایی به طراحی برنامههای عمل اقدام میکند (اسکندری و رفیعی فر، 1384، ص 4).
اما به رغم بهبود در بهداشت جهانی در طول قرن بیستم، نابرابریهای سلامت در حال افزایش است. شواهد نشان میدهد که کاهش نابرابری سلامتی نیازمند فعالیت در عرصههای تعیین کنندهی سلامت جوامع شامل: درآمد، آموزش، اشتغال، قدرت سیاسی و دیگر فاکتورهای مرتبط است (ماگفورد، 2010). در بین فاکتورهای مطرح شده، بحث آموزش، همواره نکتهای کلیدی به حساب آمده است.
مدارس به عنوان پایگاههای اصلی آموزش، از جملهی ضروریات در روند دستیابی به سواد سلامت، و نهادی اساسی در ایجاد ثروت و سلامت در هر کشورند. از آموزش نیز به عنوان عاملی کلیدی در کاهش فاصلهی بین فقیر و غنی، یاد گردیده است و میتوان گفت ارتباطی قوی بین فقر و ضعف سلامت وجود دارد (بانک جهانی، 1996). رابطهی بین فقر و ضعف سلامت، یک رابطه ساده نیست. این رابطه، یک رابطهی چند وجهی و دو طرفه است. ضعف سلامت میتواند یک کاتالیزور برای حرکت مارپیچی فقر و فقر نیز به نوبهی خود میتواند به ایجاد و تداوم ضعف سلامت منجر شود (گرانت، 2005، ص 4).
اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
تبیین و درک فرآیند یادگیری همواره یکی از مهمترین دغدغههای انسان بوده است و هنوز هم بسیاری از رموز آن پوشیده مانده است (پلیهال و بورن، 1997). از جملهی موضوعات چالش انگیز در زمینهی یادگیری در مدارس، بحث سلامت و سواد سلامت دانش آموزان است که از پایه اول ابتدایی تا عالیترین مراحل دانشگاهی همواره مورد توجه قرار دارد. بر این اساس برنامهریزی پیرامون مسائل بهداشتی و سلامت دانش آموزان به منظور ارتقاء آگاهی و توسعه فرهنگ بهداشتی این گروه، از اهمیت و اولویت خاصی برخوردار است.
سواد سلامت از جملهی موضوعاتی است که در صورت محدود بودن، با رفتارهای بهداشتی ضعیف، خودمدیریتی ناکارآمد در بیماریهای
مزمن، افزایش بستری شدن در بیمارستانها و افزایش هزینههای مراقبتهای بهداشتی در ارتباط است (دی والت و مک نیل، 2013، ص 3). در حالی که، بهداشت و سلامتی از حقوق انسانی کودکان هر جامعه محسوب میگردد و صاحبنظران، مسائل بهداشتی دانش آموزان را بعد از گروه مادر و کودک، در اولویت برنامههای بهداشتی قرار دادهاند، زیرا این گروه از آسیب پذیرترین قشرهای جامعه در مقابل تهاجم انواع عوامل اجتماعی، روانی، و جسمانی میباشند و بیشترین آسیب به آنان وارد میشود، حال آن که خود در ایجاد آن نقشی ندارند. بخش اعظم این آسیب ها ناشی از عدم وجود دانش، بینش و رفتارهای بهداشتی در افراد است در حالی که بشر دانش و تکنولوژی ممانعت از آنها را در اختیار دارد (اسکندری و رفیعی فر، 1384، ص 7). بیشترین آسیبهای وارده از ناحیه آموزشهای نامناسب در ارائهی مفاهیم و موضوعات مرتبط با بهداشت است که در مدارس ارائه میشود. با وجودی که تجربه و تحقیق نشان داده است که کودکان و بزرگسالان زمانی که فعالانه در جریان یادگیری قرار میگیرند، بهتر و مؤثرتر یاد میگیرند (کریم زاده شیرازی و حیدرنیا، 1379، ص 28)، اما هنوز هم در بسیاری از روشهای آموزش معمول مدارس، از شیوههای غیرفعال و نامناسب آموزشی استفاده میشود.
بر این اساس ضرورت و اهمیت پژوهش حاضر را از جوانب زیر میتوان تبیین نمود. در جنبهی اول ضعف آموزشهای مرسوم و موجود در مدارس برای انتقال مفاهیم بهداشتی به دانش آموزان است. ضعف عمدهی بسیاری از آموزشهای موجود، در عدم تلفیق این آموزشها با زندگی واقعی کودکان است. موضوعی که به کارگیری آموختههای فراگیران را در زندگی شخصی بسیار محدود مینماید. در دیدگاه دوم اهمیت توجه به سواد سلامت دانش آموزان و مباحث مرتبط با سلامت است که به عنوان یکی از شاخصهای توسعه یافتگی در سطوح بالا مورد توجه قرار دارد. و دیگر اینکه بر اساس تئوری راجکی (1982) که «تجربه ی مستقیم را در برابر تجارب غیر مستقیم» مطرح نمود، استفاده از محیطهای تجربی میتواند رفتار افراد را به شکلی عمیق تر تحت تأثیر قرار دهد و همبستگی قوی تری بین نگرش و رفتار افراد ایجاد نماید (به نقل از کولماس و آگیمان، 2002، ص 242). لذا استفاده از محیطهای یادگیری تعاملی تجربی به دو دلیل اهمیت استفاده از روشهای نوین و فعال آموزشی و همچنین لزوم بهرهگیری از فعالیت تجربه محور فراگیران، از جملهی مباحثی است که در حوزهی پژوهشهای آموزشی، نیازمند و مطالعه و تحقیق بیشتر است.
(1-4) اهداف پژوهش:
(1-4-1) هدف کلی:
تعیین تأثیر محیطهای یادگیری تلفیقی (تعاملی تجربی) بر سواد سلامت دانش آموزان
بر اساس تقسیم بندی سازمان بهداشت جهانی (1996) از مؤلفههای سواد سلامت، این مؤلفهها در سه دستهی کلی شامل (سواد بهداشتی، سواد درمانی، و سواد پیشگیرانه) تقسیم بندی میشوند. بر این اساس اهداف جزیی این پژوهش در سه مورد نوشته میشوند.
(1-4-2) اهداف فرعی پژوهش:
Tang·hanakanvnd
Bohlman
European citizens’ digital health literacy
Magford
Grant
Plihal & Born
DeWalt & McNeill
Rajecki
Kollmuss & Agyeman
مهارتهای زندگی عبارتند از: رفتار سازگار و مثبت که افراد را توانمند میسازد تا به طور مؤثر با نیازها و چالشهای زندگی روزمره برخورد نمایند (بهداشت جهانی – 1999) تمرین مهارتهای زندگی در جامعه کنونی ما ایرانیان به طور اجمال چنین میتواند باشد:
«تواناییهایی برای انجام رفتارهای مثبت و از ارزشی است تا فرد بتواند استعدادهای خدادادی خویش را متبلور سازد به ارزشها و جایگاهش در هستی پی ببرد و از طریق ارائه ی تفکر فردی و خدمات اجتماعی اهمیت در ارزش خویش بیابد و به سازگاری با خود و محیط اطرافش بر مبنای دانستهها عمل کند. (امیرحسینی، 1383، ص 15) در ایران هم بحث آموزش مهارتهای زندگی از چندین سال قبل شروع شده است اما هیچ وقت برنامهی منسجم و سازمان متولی شخصی برای ارائه ی این آموزشها در نظر گرفته نشده آموزش و پرورش، وزارت علوم که بزرگ ترین متولی آموزش در ایران هستند هنوز تکلیف خود را با آموزش مهارتهای زندگی» شخصی نکردهاند در حالی که عوارض بیتوجهی به این موارد گریبان گیر دانشآموزان و جامعه ایرانی شده است.
کاهش سن اعتیاد و افزایش آسیبهای روانی و اجتماعی، کاهش سن مبتلایان به ایدز، افزایش بزههای جنسی و… از این موارد است.مهارتهای زندگی در واقع یک برنامهی پیشگیری است که برای اولین بار از سوی سازمان بهداشت جهانی در سال 1992 به صورت رسمی در سطح کشورهای جهان در حال توسعه مطرح شد. (صادقالحسینی 85، ص 4) با توجه به تحقیق حاضر آموزش مهارتهای زندگی بر کاهش مصرف مواد مخدر محققان زیادی تاثیر مثبت مهارتهای زندگی بر کاهش سوء مصرف مواد مخدر را تاکید میکند. افراد معتاد توانایی خود را برای مقاومت در برابر زندگی از دست میدهند و این مسئله اغلب در رفتارهای خود تخریبی در جمعیت معتاد جامعه و اقشار آسیبپذیر که اغلب جوانان و نوجوانان هستند منجر میشوند. اعتیاد اختاپوس و شریان حیاتی یک ملت را آرام آرام قطع میکند. ملتی که دچار اعتیاد شود. هویت خویش را از دست میدهد و پر کاهی خواهد شد که تندباد حوادث به هر طرف که بخواهد میبردش. امروز جامعه شناسان برای تحلیل علل رویکرد جوانان به اعتیاد بیشتر از روی ناآگاهی آنان انگشت میگذارند، تربیت سوء، جهل و بیسوادی، فقدان ارزشهای اعتقادی، بیایمانی، فقر فرهنگی و… نیز میتواند عامل رواج اعتیاد باشند. افرادی که از رشد فرهنگی با این برخوردار نباشند و آگاهی و مهارتهای زندگی را ندانند دچار از خود بیگانگی میشوند. و وقتی خودش نباشد آدمی از چه دفاع کند؟ وقتی خودش نباشد آدمی نیست به چه چیزی حمیت ورزد؟
طبق آمار تقریبی خوشبینانه تعداد معتادان به مواد مخدر در کشور ما حدود دو میلیون نفرتخمین زده میشود. چنانچه دایره ارتباطی هر فرد معتاد را فقط به چهار نفر محدود نماییم، غریب به هشت میلیون نفر از مردم مستقیم یا غیر مستقیم با مسئله اعتیاد در تماس و یا درگیر میباشند به همین جهت سعی همهی خیراندیشان کشور در این است تا وفاق و یکدلی واقعی در امر مبارزه با این بلای خانمانسوز به دست آید. (آتشین، 1380، ص 11-13)
اهمیت و ضرورت مسئله
مهارتهای زندگی چیست؟
امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوههای زندگی، بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی فاقد توانایی لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی روزمره و مقتضایات آن آسیبپذیر نموده است پژوهشهای بیشماری نشان دادهاند که بسیاری از مشکلات و اختلالات روانی- عاطفی ریشههای اجتماعی دارند.
در سال 1993 م. به منظور ارتقای سطح بهداشت روانی و W.H.O با توجه به این امر سازمان بهداشت جهانی پیشگیری از آسیبهای روانی اجتماعی، برنامه ای جامع را با عنوان «آموزش مهارتهای زندگی» تدارک دید. از آن زمان به بعد این برنامه در کشورهای زیادی اجرا شده و مورد بررسی قرار گرفته و به نظر میرسد که یک برنامه جامع بین فرهنگی باشد. آموزش از کسب دانش شروع شده و تا تبدیل آن به یک نگرش و ظهور آن به صورت رفتار ادامه مییابد.
گرایش جوانان به سمت انواع مواد صنعتی و شیمیایی زنگ خطری است که جامعه را تهدید میکند.
کشف نمونههای زیادی از آمپولها، قرصها و پودرهای مختلف با اسامی گوناگون اصلی و تجاری و معامله آنها در بازار غیر قانونی در تهران و شهرستانها بیانگر این واقعیت تلخ است که تا تقاضا وجود داشته باشد عرضه مواد نیز جریان خواهد داشت. و این در حالیست که اثرات این قبیل مواد، به مراتب خطرناکتر و ویرانگرتر از مصرف تریاک، شیره و … میباشد.
مصرف کاغذهای آغشته به LSD (معروف به اسید)، آمپولها بویژه مور فین با نامهای تمجیزک، جس نور و … و عرضه مواد مجهول و ناشناخته با عنوان قرص کوکائین در مناطق شمالی تهران، مصرف اکستازی (معروف به X) در پارتیهای شبانه و انواع و اقسام آمفتامینها تماماً از جمله تهدیدهای جدی تلقی میگردد که مستلزم عنایت ویژه توسط مسئولین سیاست گزاران و برنامهریزان کشور میباشد. در همین راستا ضرورت آموزشهای عمومی و تخصصی بیش از پیش احساس میشود. مسلماً جامعه آماری ما 19 میلیون دانش آموز است که بنا به دلایل مختلف منجمله حس کنجکاوی، تعامل با دنیای خارج از طریق وسایل ارتباط جمعی و رسانهای، فقدان شناخت لازم در خصوص مواد اعتیاد آور، ضعف در تصمیم گیری بالاخص در زمان تعارف از سوی دوستان، میل به کسب نتیجه از طریق تجربه شخصی در خصوص پدیدههای مجهول و… بیشتر در معرض خطر هستند. (صرامی، 1382، ص 8)
بنابراین ضرورت آموزش مهارتهای زندگی انکار ناپذیر است. پیشگیری از اعتیاد، یعنی به کارگیری اقداماتی که منجر به کاهش ابتلای افراد به اعتیاد میشود. پیشگیری شامل اقداماتی است برای کاهش عواملی که افراد را در معرض خطر قرار میدهد و افزایش عواملی که افراد را
از مصرف مواد حفظ میکند. بنابراین، شناسایی کامل این عوامل در هر منطقه، به مؤثر بودن فعالیتهای پیشگیری کمک خواهد کرد.
مهم ترین شیوههای پیشگیری عبارتند از:
عوامل مسبب اعتیاد متعدد میباشد. بنابراین نمیتوان فقط با به کار گرفتن یک روش، بر تمام این عوامل تاثیر گذاشت و باید از شیوههای مختلف پیشگیری استفاده کرد. پس محقق در این تحقیق به دنبال بررسی تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر کاهش مصرف مواد مخدر میباشد و مسئولیت اصلی در پیشگیری از اعتیاد، آموزش دانشآموزان در مورد خطرات و مضرات مصرف مواد است. اگر هر دانشآموز از تاثیر مطلوب مصرف مواد بر سلامت جسمی و روانی و کار کرد شغلی و اجتماعی خود و خانواده اش مطلع بوده و آن را باور داشته باشد کمتر احتمال دارد به این عمل دست بزند.
اهداف تحقیق
هدف کلی: بررسی تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر کاهش گرایش به مواد مخدر در دانشآموزان مقطع متوسطه.
اهداف جزیی:
تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها
تعاریف نظری واژهها:
– مهارتهای زندگی: مجموعهای از تواناییهای و مهارتهای خاص که شامل است از مهارت خود آگاهی همدلی، ارتباط موثر/ روابط بین فردی- تصمیمگیری / حل مسأله- تفکر خلاق / تفکر انتقادی- مقابله با هیجانات/ رهایی از استرس است که در مدت زمان مشخص و به روشی ویژه به افراد آموزش داده میشود.
– مواد مخدر: مواد مخدر موادی هستند که مردم از آنها در مواردی غیر از بیماری استفاده میکنند. برای رسیدن به حالت آرامش یا شادی کاذب یا فرونشاندن موقتی خشم. (زمانی سال 84، ص 13)
تعاریف عملیاتی:
– مهارتهای زندگی: مهارتهای زندگی، تواناییهای روانی اجتماعی برای رفتار انضباطی موثر هستند که افراد را قادر میسازد تا به طور موثر با مقتضیات و چالشهای زندگی روزمره مقابله کنند. آموزش این مهارتها موجب ارتقاء رشد شخصی و اجتماعی، محافظت از حقوق انسانها و پیشگیری از مشکلات روانی اجتماعی میشود (سازمان جهانی بهداشت، 1997)
– مواد مخدر: در این پژوهش منظور از مواد مخدر شامل: موادی از قبیل: حشیش، تریاک، هرویین، (اکستازی و …) غیر از سیگار میباشد.
نیروی انسانی در دنیای رقابتی با ارزش می باشد و به دید یک سرمایه به آنها نگاه میشود و برای اینکه از ارزش آن کاسته نشود نیاز به ترمیم و آموزش مدون طی یک فعالیت سازمانی برنامه ریزی شده دارند(سایبانی و بروشان، 1387).
قرن حاضر،قرن اختراعات،اکتشافات و پیشرفتهای سریع در زمینه های مختلف صنعت و تکنولوژی است. امروزه باتوجه به تغییرات تکنولوژیکی فراوانی که در جوامع بشری صورت پذیرفته است ،مشاغل موجود در سازمانها نیز تحول یافته اند و انسانهای مورد نیاز این مشاغل افرادی نیستند که تنها در یک موضوع شغلی مهارت و دانش داشته باشند،بلکه جوامع نوین به انسانهای متخصصی نیاز دارند که بتوانند با بینش مناسب ،مجموعه ا ی از مهارتهای مختلف را در مشاغل متعدد به کار گیرند. انسانهایی که با خلاقیت ،ابتکار،دانش و مهارت گسترده ،ضمن انجام دادن بهینه ماموریتهای شغلی ،به تحقق اهداف سازمانی خود کمک کنند (معصومی،1380).
نیروی انسانی کارآمد و متخصص یکی از اساسی ترین عوامل موثر در توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی هر کشور محسوب می شود و آموزش و تجهیز نیروی انسانی به مهارتها و تخصص های مورد نیاز هر شغل از مهمترین راههای رسیدن به اهداف توسعه به حساب می آید.بین آموزش و تربیت نیروی انسانی ماهر از یک سو و تحقق فرایند رشدو توسعه اجتماعی و اقتصادی از سوی دیگر رابطه ای متقابل وجود دارد که پویایی آن در درجه اول به سطح تکامل کیفی و میزان اطلاعات و دانش فنی کارکنان بستگی مستقیم دارد(اسماعیلی،1380).
آموزش همواره به عنوان وسیله ای مطمئن برای بهبود کیفیت عملکرد و حل مشکلات سازمان مد نظر بوده ونبود آن یکی از اساسی ترین مسائل اساسی و حاد هر سازمان است. کلیه برنامه ها و فعالیتهای آموزشی ضمن خدمت باید به طور سیستماتیک مورد ارزشیابی قرار گرفته و از منابع ارزشیابی برای اطلاع و تکمیل برنامه ها و فعالیتهای آموزشی ضمن خدمت استفاده شود(فتحی واجارگاه،1373).
حرفه ای شدن معلمان بر جنبه های تکنیکی و حرفه ای تدریس و ارتقاء موقعیت اجتماعی حرفه معلمی متمرکز است. حرفه ای شدن فرایندی است که به وسیله آن انجام یک حرفه یا شغل مستلزم داشتن مهارتهای ویژه ای میشود. معلم حرفه ای باید درک عمیق تری از دانش محتوایی ،رشد کودک ،سبکهای یادگیری ،راهبردهای تدریس و مجموعه ای جدید از ارزش ها همراه با احترام به تفاوتهای فردی ،همکاری با همکاران و گرفتن بازخورد مداوم از تدریس قابلیت هدایت ،و تغییر و ارتباط موثر داشته باشد. رویکردهای جدید در تربیت و آموزش مداوم معلمان ،بر اساس توسعه مفهوم رویکرد سیستمی به آموزش ،در نظر گرفتن تدریس به عنوان فعالیت حرفه ای و سیایت های حمایت کننده توسعه حرفه ای به وجود آمده وآموزش نیاز مداوم زندگی حرفه ای معلمان شده است(وایلانت،2007).
آموزش وپرورش برای تحقق اهداف خود همه ساله به برگزاری دوره های آموزشی برای مربیان پیش دبستانی اقدام می نماید. با توجه به پویایی فرایند آموزش ،یکی از ارکان مهم این فرایند بررسی تاثیر دوره ای آموزشی بر صلاحیت مربیان پیش دبستانی می باشد،لذا در این پژوهش سعی می شود تا تاثیر دوره های آموزش ضمن خدمت بر صلاحیت مربیان پیش دبستانی بندرعباس مورد مطالعه قرار گیردو سوال اصلی این تحقیق این است که دوره های آموزشی برگزار شده برای مربیان پیش دبستانی بر صلاحیت آنان موثر است.
1-3- ضرورت و اهمیت انجام تحقیق
عصر کنونی را عصری میدانند که هدف آموزش و پرورش تنها انتقال میراث فرهنگی و تجارب بشری به نسل جدید نیست ،بلکه رسالت آموزش و پرورش ایجاد تغییرات مطلوب در نگرش ها ،شناخت هاو در نهایت رفتار انسان ها است. در به انجام رساندن این رسالت در
آموزش و پرورش همه کشورها از جمله ایران ،معلمان نقشی اساسی و بسیار مهم به عهده دارند ،زیرا علاوه بر داشتن نقش هدایتی و حمایتی ،مسئوولیت انتقال فرهنگ ایرانی ،اسلامی و جهانی ،ایجاد تغییرات مطلوب در کودکان ، نوجوانان و جوانان را بر عهده دارند. در جهان امروزمربی شایسته مربی است که بداند چرا آموزش میدهد؟ به چه کسی آموزش می دهد؟ چه مطالبی را آموزش می دهد؟ چگونه آموزش می دهد؟ کجا آموزش می دهد؟ با چه ابزار و روش هایی آموزش می دهد؟ چگونه ارزشیابی میکند؟ مربی شایسته مربی است که راه و رسم چگونه آموختن و چگونه اندیشیدن و چگونه زیستن را به کودکان می آموزد و به خودسازی و دانش افزایی خود نیز توجه دارد. اینچنین مربی باید علاقه به کار مربی داشته باشد، خوب انتخاب و تربیت گردد و برای ایفای نقش های وی شرایط لازم فراھم شود و مورد تکریم قرار گیرد. به همین منظور ،بهره گیری از تجارب جهانی(تاریخی و تطبیقی) ضرورت دارد. با توجه به نفش آموزش و اهمیت فرایند آموزش نیروی انسانی در ادامه حیات هر سازمان و لزوم برنامه ریزی دقیق و طراحی مناسب دوره های آموزشی ،ارزشیابی آموزش های ارائه شده ضروری به نظر می رسد. در واقع اجرای دوره های آموزشی به دنبال خود مساله ارزشیابی دوره ها و برنامه ها را مطرح می کندکه از پایه ای ترین و بنیادی ترین مراحل برنامه ریزی آموزشی محسوب می شود. ارزشیابی دوره های آموزشی فرایندی جامع و کلی است که مجموع نتایج حاصله از محیط پیرامون سیستم برنامه ریزی آموزشی و عملکرد درونی سیستم آموزشی را روشن می نماید و مسائل و مشکلات سیستم را به مسئولان باز می شناساند و آنان را در رفع تنگناها و بهبود کلی و کیفی سیستم برنامه ریزی آموزشی در سازمان یاری می کند(گلابی،1369).
با توجه به اهمیت و جایگاه آموزش ،به ویژه آموزش ضمن خدمت در جهان و علاقه پژوهشگر به آموزش نیروی انسانی و اعتقاد به ضرورت آموزش مربیان پیش دبستانی و همچنین کاربردی بودن موضوع مورد مطالعه و باتوجه به هدف کلی و اساسی تحقیق ،این موضوع برای پژوهش انتخاب شد. همچنین منابع محدود مالی هر سازمان ایجاب می کند تا با بررسی دقیق روند کار در گذشته از دوباره کاری و صرف هزینه های بی مورد و اتلاف وقت و هدر دادن نیروی انسانی و دیگر منابع جلوگیری بعمل آید و آموزشهایی ارائه شود که ضمن تغییر گرایش و بینش فرد در بعد مثبت آن و انطباق فرد با سازمان توانسته باشد در کارایی و انجام موفق وظایف محوله در حد مطلوب مفید واقع شود. نتایج این پژوهش می تواند به عنوان بازخورد به سازمان آموزش و پرورش ارائه شود تا ضمن روشن نمودن نقاط قوت آموزش ها ،در اصلاح و بهبود آموزش های آتی و طراحی و تدوین دقیق دوره های آموزشی مربیان پیش دبستانی مورد استفاده قرار گیرد.
1-4– اهداف تحقیق
1-4-1– هدف کلی
بررسی تاًثیر دوره های آموزشی تربیت مربی پیش از دبستان بر ایجاد صلاحیتهای مربیان مراکز پیش دبستانی در شهر بندرعباس
1-4-2- اهداف جزئی
1-5- سوال های تحقیق
– آیا بین میزان صلاحیت حرفه ای مربیانی که در دوره های آموزشی تربیت مربی پیش از دبستان شرکت کرده اند و مربیانی که در این دوره ها شرکت نکرده اند تفاوت معنا داری وجود دارد؟
– آیا بین میزان صلاحیت در تدریس مربیانی که در دوره آموزشی تربیت مربی پیش از دبستان شرکت داشته اند و مربیانی که در این دور ه ها شرکت نداشته اند تفاوت معنا داری وجود دارد ؟
– آیا بین نمره ارزشیابی مربیانی که در دوره های تربیت مربی پیش از دبستان شرکت داشته اند و مربیانی که در این دوره ها شرکت نداشته اند تفاوت معنا داری وجود دارد؟
1-6– فرضیه های تحقیق