بند سوم:
کلمات قافیه: جهان، دهان، نشان و …
حروف اصلی قافیه: ا ن
حرف روی: ن
حروف الحاقی: ندارد
ردیف: یاد آورید
۲۹ - پنــد آن پیـــر مغـــان یـــاد آوریـــد
بــانــگ مــرغ زنـــد خـوان یـاد آوریـــد
واژگان: پیر مغان: پیشوای دین زرتشتیان، مجوسیان. (دهخدا) زند خوان: بلبل، زندواف، زندباف. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: هنگام باده نوشی پند و نصیحت پیر مغان و آواز خوش بلبل را به خاطر بیاورید.
آرایههای ادبی: مرغ زند خوان کنایه از بلبل است.
۳۰ - دجلــه دجلــه تــا خــط بغــداد جــام
مــیدهیــد و از کیـــان یـــاد آوریـــــد
واژگان: خطّ بغداد: خطّ دوم از هفت خطّ جام و بعضی خطّ اوّل را گفتهاند. (فرهنگ لغات) کیان: پادشان بزرگ. (ناظم)
شاهد: از جام دجله دجله کشد پــس بــه روی خــاک
از جــرعــه سبحــه سبحــه هــویــدا بــــرافکنـــد
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۱۳۳)
معنی و مفهوم: شراب فراوان در جامها بریزید و تا خطّ بغداد پر کنید و به حریفان بزم بدهید. در باده نوشی خود از بزرگان و پادشاهان کیانی نیز یاد کنید.
آرایههای ادبی: دجله دجله کنایه از شراب فراوان است و در معنای دیگر آن دجله با خط بغداد ایهام تناسب دارد.
۳۱ - خفتــگان را در صبـــوح آگـــه کنیـــد
پیـــل را هنـــدوســـتان یـــاد آوریـــد
معنی و مفهوم: هنگام باده نوشی صبحگاهی، خفتگان را از بزم آگاه کنید تا این فرصت را از دست ندهند. همانگونه که فیل به یاد زادگاه خود، هندوستان میافتد و سرمست میشود.
۳۲ - دانـــهی مـــرغ بهشـــتی در دهیـــد
مــرغ جــان را ز آشــیان یــــاد آوریــــد
معنی و مفهوم: خوراک مرغ بهشتی (شراب) را به مجلسیان بدهید و جان را به یاد آشیانهی خویش که عالم قدس و بهشت است، بیندازید.
آرایههای ادبی: مرغ جان اضافهی تشبیهی است. دانهی مرغ بهشتی استعاره از شراب است.
۳۳ - بــرشمـا بــادا کـه خـون رز خــوریــد
خــاکیــان را در میــان یـــــاد آوریـــــد
واژگان: خون رز: خون تاک، کنایه از شراب انگور باشد. (برهان)
معنی و مفهوم: بر شما لازم و بایسته است که شراب سرخ که به منزلهی خون درخت رز است، بنوشید و در میان این باده نوشی، از مردگان خفته در خاک نیز یاد کنید.
آرایههای ادبی: خون رز استعاره از شراب است. خاکیان کنایه از مردگان میباشد.
۳۴ - خــوان نهیـد و خـوانچـهی مسـتان کنیـد
بیخــودان را زیــر خــوان یـــاد آوریــــد
معنی و مفهوم: بساط و سفرهی مستی و باده نوشی بگسترانید و بر این بساط، از سرمستان بی خویشتن نیز یاد کنید.
۳۵ - خــاص را در آسـتین جـــا کــردهایــد
عـــام را بــــر آســتان یـــاد آوریـــــد
معنی و مفهوم: در این بزم باده نوشی، عزیزان را بسیار گرامی و به خود نزدیک داشتهاید، از دیگران نیز بر آستان این بزم یاد کنید.
آرایههای ادبی: در آستین داشتن کنایهی فعلی ایما است به معنی گرامی شمردن و به خود نزدیک داشتن. خاص و عام با هم تضّاد دارند. آستین و آستان با هم جناس لاحق دارند.
۳۶ - چـون ز جــرعه خــاک را رنــگی دهیــد
هــم بــه بــویـی ز آسـمان یــاد آوریــــد
معنی و مفهوم: هنگامی که در مجلس بزم، با جرعه افشانی بر خاک، خاک را رنگین میسازید، شمّهای نیز از آسمان یاد کنید.
۳۷ - کـعبتین را گر سـه شـش خـواهـید نقــش
نــام رنــدان بــر زبــان یـــاد آوریــــد
واژگان: کعبتین: دو طاس بازی نرد. (دهخدا) رندان: مردم محیل و زیرک و بی باک و لا اُبالی و بیقید باشد، و ایشان را از این جهت رند خوانند که منکر اهل قید و صلاحاند. (فرهنگ لغات) توضیحات (۱/۳۵)
معنی و مفهوم: اگر در باده نوشی، دنبال بالاترین پایه و مایه هستید، در حین باده نوشی از رندان یاد کنید و نامشان را بر زبان آورید.
آرایههای ادبی: سه شش آمدن کعبتین کنایه از به دست آوردن نهایت پیروزی و پایه است (در گذشته نرد را با سه طاس بازی میکردهاند).
سعدی میگوید: مقامر را سه شش میباید، سه یک میآید. (گلستان،۱۳۶۸: ۶۶۷)
۳۸ - دوســتان تشــنه لــب را زیــر خـــاک
از نســیم جــرعــهدان یــــاد آوریـــــد
واژگان: جرعه دان: ظرفی که در آن جرعهی شراب ریزند. (برهان)
معنی و مفهوم: با نسیمی که از جرعه دان برمیخیزد و بوی خوشی که از آن پراکنده میشود، عزیزان خفته در خاک را یاد کنید و برای آن ها جرعهای بر خاک بریزید.
۳۹ - در شبسـتان چــون زمــانـی دم زنیـــد
فرم در حال بارگذاری ...