«آنها درپی این بودند که نظریه ادبیات تطبیقی را جهت بررسی تشابهات اندیشه های ادبی و زیباییهای ادبی، گسترش دهند… بنابراین شرط روابط تاریخی یا تاثیرپذیری و تاثیرگذاری را از حوزه ادبیات تطبیقی خارج کرده و تشابهات زیباییشناسی را اصل اساسی برای پژوهش تطبیقی و رابطی برای کشف عناصر مشترک بشری به شمار میآوردند.» (الخطیب،۲۰۰۴: ۳۲) ولک در اینباره میگوید: « ادبیات تطبیقی، ادبیات را جدای از مرزهای سیاسی و نژادی و زبانی بررسی میکند … مقایسه و تطبیق نمیتواند به روابط تاریخی محدود شود، چه، پدیده های با ارزشی وجود دارند که در زبان یا ملیت همسانند، ولی با هم رابطه تاریخی ندارند. همچنین نمیتوان ادبیات تطبیقی را در تاریخ ادبیات محبوس کرد و از نقد ادبی و ادبیات معاصر دور شد.» (مکی،۱۹۸۷: ۱۹۶)بدینسان ادبیات تطبیقی از معنای محدود تاریخی به عرصه گسترده روابط ادبیات با هنرها و علوم و معارف انسانی دیگر قدم گذاشته و در نتیجه به نقد ادبی و مقایسه فرهنگها نزدیکتر شد.
۴٫۱٫۲٫ جریانهای نو در ادبیات تطبیقی
بعد از پیدایش مکاتب فرانسه و آمریکا، رویکردها و جریانهای دیگری هم ظهور و بروز پیدا کردند؛ از جمله مکتب اسلاوی یا کشورهای اروپای شرقی بود، که تحت تاثیر تفکر مادی مارکس بدنبال بررسی تاثیرگذاری زیرساخت های اقتصادی و اجتماعی بر ادبیات، هنر و فرهنگ بود. « طبق این مکتب، بررسی روابط ادبیات ملل مختلف براساس پیگیری نقاط اشتراک وتشابه میان آنهاست، که این نقاط اشتراک و تشابه بر اثر وجود بسترهای اقتصادی واجتماعی مشترک و تأثیر آنها بر ادبیات و هنرشان بودهاست. البته برخی قائل به وجود مکتبی مستقل به نام مکتب اسلاوی یا اروپای شرقی نیستند و آنرا تلفیقی از دو مکتب مزبور میدانند.» (علوش،۱۹۸۷: ۱۲۷)
علاوه بر آن رویکرد جدید «ادبیات تطبیقی اسلامی» که در بین مسلمانان بوجود آمده است، بر توجه و استفاده از منابع مسلمین در بررسیهای تطبیقی توجه شایانی داشت. چرا که« ملتهای مسلمان با توجه به برخورداری از روح هویت اسلامی مشترک که بدانها تاریخ، عقیده، اندیشه و ادبیات نزدیک به هم، بخشیده است، میتوانند با آشنایی متقابل با فرهنگ، هنر و ادبیات همدیگر و با بررسی و مقایسه آنها با یکدیگر، داعیهدار بنای هویت ملی- دینی و فرهنگی- هنری خود باشند و در مواجهه با بحران هویت در عرصه فکر و فرهنگ و هنر و ادبیات، سهم بسزای داشته باشند.» (پروینی،۱۳۸۹: ۷۸) از میان دانشمندان مسلمانی که به این رشته توجه خاصی دارند و میکوشند تا بوسیله ادبیات تطبیقی تفاهم و وحدت میان مسلمانان را تقویت سازند، میتوان به علامه اقبال لاهوری (در طرح نظریه ادبیات مشترک اسلامی) و دکتر طه ندا (در طرح تئوری ادبیات تطبیقی اسلامی)و دکتر حسین مجیب المصری(به عنوان پدر ادبیات تطبیقی اسلامی) اشاره کرد. در دوران جدید عرصه های ادبیات تطبیقی بسیار گسترده شده است و به قول دکتر انوشیروانی: « ادبیات تطبیقی جدید از گل و لای پژوهش های سنتی ادبیات تطبیقی -تاثیر و تاثر و شباهتهای باسمهای-بیرون آمده و وارد عرصه های بینارشتهای جدیدی شده است.» (انوشیروانی،۱۳۹۰: ۳) این موضوع تا حدی پیشرفت کرده است که باسنت دراینباره میگوید: «دوران ادبیات تطبیقی به سر آمده است. مطالعات بین فرهنگی در حیطه مطالعات زنان، نظریه پسا استعمار و مطالعات فرهنگی سیمای پژوهشهای ادبی را به طور کلی دگرگون ساخته است. از این پس باید به مطالعه ترجمه به عنوان رشته اصلی بنگریم. ادبیات تطبیقی نیز به عنوان حوزهای مکمل ارزشمند است.»( باسنت،۱۳۹۰: ۷۰)
۵٫۱٫۲٫ گرایشهای جدید مکتب فرانسه
در نیمه دوم قرن بیستم بعضی از فرانسویها تحت تاثیر مکتب آمریکا، اثبات تاریخی را از شروط اساسی مطالعات تطبیقی خارج ساختند. از جمله پیشروان این رویکرد رنه اتیامبل[۱۴] بود که همفکران خود را « به توجه به عرصه های نوپای علوم ادبی همچون سبکشناسی و علوم بلاغی مثل استعاره و بدیع و ساختارگرایی و علوم ترجمه ادبی دعوت کرد.» (الخطیب،۲۰۰۳: ۴۳) وی با همفکری اندیشمندانی چون: میشل روسو[۱۵]، هنری پاژو[۱۶] و کلود پیشوا[۱۷] در پی آن بودند که در واکنش به اتهامات و ایرادات آمریکاییها به مکتب فرانسه،آمریکاییها به مکتب فرانسه بین دو مکتب تاریخی و زیباییشناسی -غالباً با ترجیح مکتب آمریکا- پیوند دهند. ادبیات تطبیقی در این دیدگاه به معنی « دانشی است روشمند، که روابط همانندی، نزدیکی، تاثیر و تاثر، ارتباط ادبیات با انواع معارف و علوم بشری و همسانی متون ادبی که رابطه زمانی یا مکانی باهم ندارند، را بررسی میکند، تا به شکلی برتر و بهتر آن را توصیف یا درک کند. البته به شرط آنکه به زبانها یا فرهنگهای متفاوت منسوب باشند.» (برونیل و پیشوا و روسو، ۱۹۹۶: ۷۲) بنابراین، این جریان، ادبیات تطبیقی را به علومی چون: جامعهشناسی، نشانهشناسی، سینما، موسیقی، نقاشی، ادبیات زنان، ترجمه، خوانش و… گره میزند. البته با وجود تمامی تلاشی که فرانسویها در این راه کردند، ولی « بر این باور بودند که این پژوهشها در چارچوب ادبیات تطبیقی نمیگنجد.» (الخطیب،۲۰۰۱: ۵۲) و به بیان دیگر، « این پژوهشها را داخل در چارچوب نقد ادبی میدانستند، تا ادبیات تطبیقی.» (نظری منظم،۱۳۸۹: ۱۳۸) با این تفاسیر «گاهی آنقدر حیطه ادبیات تطبیقی تنگ میشود که به مطالعه مقایسهای میان آثار ادبی که با یکدیگر برخورد تاریخی داشتهاند، محدود میگردد و گاهی آنقدر برای آن توسع قایل میشوند که سخن از یک “هنر جامع” به میان میآید و از پیوند ادبیات با موسیقی و معماری و هنرهای تجسمی سخن میرود.» (شورل،۱۳۸۹: ۱۴۶) بنابراین «ادبیات تطبیقی روشی پویاست و نه مجموعهای از متون»(همان: ۵۲) پژوهش پیش رو به رویکرد جدید فرانسه نزدیکتر است، چرا که به کنکاش دربارۀ تشابهات، زیباییشناسی و موقعیت اجتماعی شاعران و تاثیر آن بر سرودههایشان خواهد پرداخت. البته در برخی موارد به تاثیر و تاثر هم به عنوان یکی از عوامل تشابهات محتوایی و زبانی، گذری خواهد داشت.
۶٫۱٫۲٫ اهداف ادبیات تطبیقی
ادبیات تطبیقی در پی آن است که مشترکات فرهنگی ملتها را بیابد و آنگاه براساس این مشترکات آنها را به هم پیوند زند. از جمله اهداف این اندیشه نوپا در سطح ملی و بین المللی، میتوان به ۱٫ رهایی فرهنگها از خودشیفتگی و تعصبات ملی-میهنی (مانند ادبیات انگلیسی که به علت خودبزرگبینی با ادبیات جهانی بیگانه گشتند)، ۲٫ مطرح شدن ادبیات ملتها درسطح جهانی و خروج از انزوای خود،۳ . تشخیص ادبیات اصیل و بومی از فرهنگ وارداتی، ۴٫ افزایش تفاهم میان ملل از رهگذر آشنایی با فرهنگ و اندیشه همدیگر از طریق اثبات تقابلات و شباهتهای فرهنگی میان ملتها اشاره کرد، که این مورد در ایجاد ادبیات تطبیقی در شرق و بویژه ادبیات تطبیقی اسلامی اهمیتی دو چندان مییابد.
۲٫۲٫ گفتمان
۱٫۲٫۲٫ مفهوم گفتمان و گفتمان کاوی
گفتمان[۱۸] یا خطاب شکلی از کاربرد زبان است که تفکرات مولد [نویسنده، گوینده یا فرستنده] را به شکل گفتار، نوشتار و یا علائم ارتباطی دیگر دربرمیگیرد، با هدف رساندن آنها به گیرنده [خواننده یا شنونده].
«ما میتوانیم، توسط گفتمان، فرایند زبان را که حقیقت از آن طریق خود را تحمیل میکند، درک کنیم.» (عضدانلو،۱۳۸۰: ۱۹ به نقل از ژاک الین میلر) گفتمان با واحدهای زبانیای چون پاراگراف، مصاحبه، مکالمه و متن سرو کار دارد و مجسم کنندهی معنا و ارتباطات اجتماعی است، که نوع و کیفیت آن بر حسب موقعیتهای اجتماعی، زمان و مکان، تفاوت دارد. به بیان دیگر: بستر زمانی، مکانی و سوژههای استفاده کنندهی هر مطلبی، تعیین کنندهی شکل، نوع و محتوای هر گفتمان به شمار میروند. مثلاً گفتمانی که میان یک دانشجو و همکلاسی او در بیرون از دانشگاه صورت میگیرد، با گفتمانی که میان همانها در کلاس صورت میگیرد، متفاوت است.
گفتمان شاعر از جامعه تاثیر میپذیرد و بر جامعه تاثیر میگذارد، به قول فوکو «عینیت را ذهنیت میبخشد و ذهنیت را عینیت.» ( همان: ۵۳). بنابراین در گفتمان، تنها معنای مطرح شده در گفت وگو مورد نظر نیست؛ بلکه شرایط ظاهری زمانی، مکانی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیز در آن نهفته است.
گفتمان انواع گوناگونی دارد، از جمله: ۱٫گفتمان دینی ۲٫ گفتمان سیاسی – اجتماعی ۳٫ گفتمان ادبی – هنری ۴٫ گفتمان تبلیغاتی – اطلاعاتی۵٫ گفتمان علمی – منطقی ۶٫ گفتمان قانونی۷٫ گفتمان تاریخی ۸٫ گفتمان اخلاقی ۹٫ گفتمان فلسفی، اشاره کرد. (حفنی،۱۹۹۸: ۲۳)
منظور از گفتمان سیاسی و اجتماعی در این پژوهش، بررسی گفتمانی شعری است که محتوای سیاسی و اجتماعی دارند، بنابراین این پژوهش بدنبال بررسی گفتمان شعری به عنوان بخشی از گفتمان ادبی است و آن « گفتمانی است نقدی، که آثار ادبی و هنری را به منظور بیان زیباییها، تصویرگریها و روش های آن و تأثیر برخواننده و برانگیختن احساس وی و میزان ابداع و نوع آوری آنها از جانب ادیب و هنرمند تحلیل میکند.» (همان: ۲۳)
تحلیل گفتمان[۱۹] [«سخنکاوی»، « تحلیل کلام »، « تحلیل گفتار» و «تحلیل النصوص»] یک گرایش مطالعاتی بینرشتهای است، که ریشه در جنبش انتقادی ادبیات، زبانشناسی، نشانهشناسی، تاویل گرایی دارد و از دهه ۶۰ تا دهه ۷۰ در پی تغییرات گستردهی علمی-معرفتی دررشتههایی چون انسان شناسی، جامعهشناسی، شعر، معانی، روانشناسی و سایر رشته های علومانسانی و اجتماعی ظهور کردهاست و برجستهترین روش نقد گفتمان است که میکوشد تا نظام فراجملهای عناصر زبانی را مورد مطالعه قرار بدهد. برایناساس، سخن کاوی(تحلیلگفتمان) با کاربرد زبان در زمینه های اجتماعی به ویژه با تعاملات یا مکالمات میان گویندگان سروکاردارد.
۲٫۲٫۲٫ ارکان گفتمان
همانگونه که ذکر گردید، در گفتمان، زمینه متن و زمینه اجتماعی مؤثر در متن، حائز اهمیت است. بنابراین، گفتمان دارای دو رکن اساسی است: بافت متن[۲۰] [بافت درونمتنی] و بافت موقعیت[۲۱] [ بافت برونمتنی].
منظور از بافت متن، این است که یک عنصر زبانی در چارچوب چه متنی قرار گرفته است و جملات ماقبل و ما بعد آن عنصر در داخل متن، چه تأثیری در تبلور صوری، کارکردی و معنایی آن دارند. در بافت موقعیتی، یک عنصر یا متن در چارچوب موقعیت خاصی که تولید شده است، بررسی میشود. (بهرامپور،۱۳۷۹: ۱۴۲) به عبارت دیگر در بافت درونمتنی، نکات زبانی، بلاغی، اسلوبی، صرف و نحو و… و در بافت برونمتنی(یا غیر زبانی) شرایط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، ارتباطی و غیره که بر متن تاثیر گذاشتهاست، مورد بررسی قرار میگیرد.البته باید توجه داشت که« ساختارهای تعبیری چیزی به جز نتیجه ساختارهای درونی نیستند و ساختارهای درونی هم بدون ساختارهای بیرونی، امکان بروز پیدا نمی کنند» (قطب،۲۰۰۶: ۲۵ ) براین اساس بررسی متن در حالی که این دو رکن از هم منفصل هستند، امری بسیار دشوار است.
گفتمان در کاربرد زبانشناختی دارای دو نقش زبانی است؛ نقش بینافردی و نقش بینامتنی. زبان در نقش بینافردی، وسیلهای است برای تعامل با دیگران. اما نقش بینامتنی آن بر مناسبات میانمتونی تاکید دارد. (داد،۱۳۸۳: ۴۰۹) این پژوهش در بخش درون متنی، بدنبال بررسی گفتمان از دو زاویۀ موضوعی و هنری است؛ گفتمان موضوعی به بررسی و تطبیق اشعار طنز سیاسی و اجتماعی بهار و زهاوی و میزان تاثیرپذیری آن از موقعیت برون متنی میپردازد و گفتمان هنری همان واکاوی گفتمان شعری است.
دکتر سعید الورقی از روش بهتری به گفتمانکاوی شعر پرداخته است. وی شعر را یک تجربۀ زبانی میداند که دارای سه رکن اساسی : تجربۀ بشری، موسیقایی و تصویرپردازی میباشد.(الورقی،۱۹۸۴: ۵) این سه رکن اساسی نقش بینافردی در زبان ایفا میکنند و در کنار آن باید به تناص به عنوان نقش بینامتنی توجه داشت. بنابراین ما در تحلیل بافت درونمتنیِ گفتمان هنری در شعر دو شاعر باید چهار عنصر زبان، موسیقی، تصویرپردازی و تناص و در تحلیل گفتمان موضوعی، طنز سیاسی و اجتماعی و انعکاس شرایط بیرونی در آن یا همان تجربۀ بشری را در نظر داشته باشیم.
۳٫۲٫ طنز
طنز[۲۲] یکی از شاخه های ادبیات انتقادی و اجتماعی است که قدمتی به طول ادبیات دارد وبه نوع خاصی از اثر ادبی گفته میشود که اشتباهات یا جنبههای نامطلوب رفتار بشری، علل و مظاهر واپسماندگی، معایب، مفاسد و نارواییهای دردناک جامعه یا حتی تفکرات علمی و فلسفی را به قصد تذکّر و اصلاح -ونه آزردن- با چاشنی خنده، به طور برجسته و اغراق آمیز و کنایهوار به چالش میکشد. بنابراین عناصر اصلی انتقاد، ظرافت در بیان، تزکیه، خنده واصلاح طلبی در شکل گیری طنز دخیل هستند.
گرچه طبیعت طنز بر خنده استوار است، اما خنده فقط وسیلهای است برای نیل به هدفی برتر، و آن آگاه کردن انسان به عمق رذالتها و اصلاح آنهاست. در واقع در پس این خنده، واقعیتی تلخ و وحشتناک وجود دارد که در عمق وجود، خنده را میخشکاند و آدمی را به تفکر وا میدارد.
الن تامپسون درباره طنز(آیرونی) میگوید:.«آیرونی فقط زمانی آیرونی است که ترکیبی از درد و خنده تولید کند.»(کالین موکه،۱۳۸۹: ۶) «تضاد آیرونیک برای اینکه آیرونیک باشد باید هم دردناک و هم خندهآور باشد…ما مزاح میبینیم ولی دردمان میآید.» (همان: ۴۷)به همین دلیل از آن با عنوان سوگخند یا تلخند هم نام میبرند.دکتر شفیعی کدکنی در اینباره میگوید: «طنز تصویر هنری اجتماع ضدین یا نقیضین است.» (صدر،۱۳۸۱: ۸) طنز نویس همواره دست به مقایسه میزند و از عنصر تضاد بهره میگیرد. با تقابل اضداد است که طنزنویس بهتر میتواند به خواست و آرزویش برسد.(رادفر،۱۳۶۴: ۱۴۱) لذا طنز باید حتما بیانگر واقعیتی غمانگیز در پوششی از شوخی و خنده باشد، وگرنه هر تناقضِ خندهآوری، طنز نیست.
بسیاری از اصطلاحات هم معنای «آیرونی» با تعریفی که ارائه شد بهکار رفته است، از جمله در ادبیات کلاسیک استهزاء، مزاح، بذله، شوخی، تمسخر و فکاهه به کار رفتهاست و اغلب معنای لغوی آن یعنی مسخرهکردن، طعنهزدن، عیبکردن و سخن به کنایه گفتن مد نظر بوده است؛ اما در مفهوم جدید عناوین طنز، پارادوکس[۲۳]، “خلاف آمد عادت” (خرمشاهی،۱۳۸۷: ۶۱)، ناسازواره، باورشکن، ناسازه، مطایبه، رندانه، تهکم، ریشخند، طُرفه، وارونهگویی، وارونهنمایی، وانمودسازی، شبهه و… برای آن به کار میبرند، البته اصطلاحات دوران معاصر-که میتوان با مسامحه به جای یکدیگر به کابرد- بسیار دقیقتر، شفافتر و نزدیکتر به معنایی که از آن شد، است؛ و از میان آنها طنز در زبان فارسی و تهکم در زبان عربی نزدیکترین اصطلاح به “آیرونی” است و تقریبا همه معانی آن را دربردارد.
گاهی اوقات طنز با هجو و هزل در کنار هم قرار میگیرند، چه بسا دلیل اصلی آن هدف نزدیکیست که این سه شیوه بیان با هم دارند، یعنی اصلاح و ترمیم کاستیهای جامعه؛ اما در کنار این باید گفت که هجو بسیار متفاوت از طنز است،«سارتر میگوید: طنز با نیشخندی کنایی و استهزاءآمیز که آمیخته با الهامی از جنبه های مضحک و غیرعادی زندگی است، پای را از جاده شرم و تملک نفس بیرون نمینهد، و همین نکته مرز میان طنز از هزل و هجو است و از همین روست که در شعر و در ادب کلاسیک ، طنز با هزل و هجو سرمویی فاصله ندارد.»( صدر،۱۳۸۱: ۶) بنابراین:۱٫ طنز برخلاف هجو، از همدردى خالى نیست، درد طنز عمومی و همگانی است و خواهان عدالت و مساوات اجتماعی است ولی درد هجو مبتذل و خصوصی است و درواقع، ستیزهای فردی است. «آنکه فارغ از پیکار با دشمن و برای تفریح خاطر خوانندگان خود، در حدود عرف و اخلاق، نمکی یا متلکی میپراند، فکاههنویس است نه طنزپرداز، که همواره در جهاد با بیدادگران است و بنیان ستم را با استهزاء به لرزه درمیآورد.» (موسوی،۱۳۸۴: ۶۳) ۲٫پردهدری طنز به خاطر بیرسمیهاست ولی رسواگری هجو به سبب برآورده نشدن حاجتهای شخصی و کمارزش است.۳٫ در طنز خویشتن داری و صیانت نفس است، ولی هجو هتاکی و رکاکت لفظ و بیادبی است. ۴٫ رسواگری طنز غیر مستقیم است ولی هجو مستقیم و بیپرده بیان میگردد. ۵٫ هجو از درونی پراز کینه و دشمنی برمیآید ولیکن طنز از درونی نقاد و شوخطبع که هیچگونه بغض وعنادی ندارد، بیرون میجهد. ۶٫ هجو بدنبال سلاخى و بریدن و شکستن است، حال آنکه طنز هدفی جز اصلاح و ترمیم ندارد.»(عبدالستار السطوحی،۲۰۰۷: ۳۶) همچنین هزل که ضد جد است، بیشتر جنبه مزاح و مطایبه دارد و بینابین هجو و طنز قرار میگیرد، البته به طنز نزدیکتر است. فاحشترین تفاوت آن با طنز این است که هدف طنز تخریب و سپس ساختن است، ولی هدف هزل تنها ایجاد خنده است.در واقع هزل زنگ تفریح است، اما طنز تعلیم و تدریس و مبتنى بر هدف متعالى.
دکتر سها عبدالستارالسطوحی درباره انواع شوخطبعیها چنین میگوید: نوع اول شوخطبعی و تمسخر، مزاح یا هزل است که در اشعار زیادی رواج دارد؛ زبان آن ساده و صریح است و نیاز زیادی به تفکر ندارد و تنها هدف آن خنداندن است. نوع دوم فکاهه است که هدف آن منحصر در خنده نمی شود. علاوه برخنداندن بدنبال نقد جامعه و مردم است اما در حالهای از ابهام، … نوع سوم همان نیشخند و طنز است… و در کشمکشهای سیاسی و علمی بالا میگیرد. (همان: ۵۱و۵۲)
۱٫۳٫۲٫ زمینه اصلی رواج طنز
«طنز حقیقی اجتماعیترین فعالیت روانی» (صادق زاده،۱۳۸۹: ۷۸) و «بازتابی از ژرفترین خواسته های انسانی، اجتماعی وسیاسی یک ملت است که عقدههای مردمان آگاه و دردمند را با پرخاش نیشدار و زهرآلود خود میگشاید.» (رجبی،۱۳۹۱: ۷۷) به عبارت دیگر، اصولاً آثار طنزآمیز هنگامی به صحنه حضور مییابند که فشارهای اجتماعی و سیاسی، جامعه را به مرز خفقان کشانیده باشد، نظام آن در مسیر طبیعی خود مورد تهدید قرار گیرد، ستم و تجاوز در اشکال گوناگون چهره نماید و پویایی اندیشه و پیشرفت ناشی از آن، کم کم به انحطاط بکشد.
بنابراین خاستگاه طنز را باید از لابه لای حوادث اجتماعی و سیاسی جستجو کرد، چراکه شناخت علل و انگیزههای طنز در هر دورهای، ارتباط مستقیم با شناخت جامعهای دارد که اثر طنزآمیز در آن و برای آن بوجود آمده است. بیماریهای مزمنی چون: خودمعیاری در تفسیر فلسفه حیات، خودمحوری و اعمال قدرت شخصی در دین(بدعت در شریعت) و اندیشه فروشی و عوامفریبی به منظور وجهه و موقعیت اجتماعی(تزویر و ریا) که ناشی از جهل عمومی است و به وسیله حاکمیت تشدید میشود، از موضوعات اصلی طنز دوران آشفتگی است.
بدین ترتیب، طنز «تنها تصویرگر زندگی اجتماعی نیست، بلکه آن را تحلیل و تفسیر نیز میکند و درباره مظاهر و رویدادهای آن، ریشهیابی مینماید و به داوری میپردازد.» ( بهزادی اندوهجردی،۱۳۷۸: ۷) البته باید متذکر شویم که «طنز نمی تواند محصول دوران استبداد مطلق باشد، چون در چنین شرایطی رشد و نمو طنز عملا غیر ممکن است… در دوره آزادی کامل نیز طنز یا حداقل، طنز سیاسی- اجتماعی، جایگاه والا و تاثیر گذاری نخواهد داشت.»(کرمی و همکاران،۱۳۸۸: ۱۰)
۲٫۳٫۲٫ هدف طنز
طنز بدنبال اصلاح جامعه بشریت است؛ طنزپرداز به عنوان فردی آگاه و بانی خیر برای جامعه ، با درک دردها و کژیها و نادرستیهای جامعه، بدنبال اینست که به طرز واقع بینانهای عدم تعادل و تناسب در عرصه های مختلف زندگی را نمایان سازد و با بیانی هنرمندانه و نقادانه به قصد اصلاح و نه تخریب، تضاد بین وضع موجود با اندیشه یک زندگی عالی را ترسیم کند.
«هنگامی که طنزپرداز به موضوع معینی میخندد و آن را رد یا انکار میکند در واقع، آرمان مثبت خود را که در جهت مخالف آن قرار دارد، آشکارا یا نهانی، صراحتا یا تلویحا به خواننده عرضه میدارد… ایجاد تصور درباره یک زندگی متعالی و زیبا، از راه به تصویر کشیدن جهات پست و ناشایست زندگی موجود و بیدار کردن شوق کمال مطلوب در خواننده از وظایف و هدفهای مهم طنز رئالیستی است.» (بهزادی اندوهجردی ،۱۳۷۸: ۴۱) «گوته دراینباره میگوید: آیرنی موجب صعود انسان به ورای خوشی و ناخوشی، نیکی و بدی، یا مرگ و زندگی میشود.» (کالین موکه،۱۳۸۹: ۵۲)به همین دلیل است که طنز را «فریاد نبرد انسان برای خوشبختی نامیدهاند.»( بهزادی اندوهجردی ،۱۳۷۸: ۱۶)
البته «وقتی میگوییم چیزی باید باشد به هیچ وجه منظور یک ایده آل و آرمان نیست. بلکه در حقیقت، واقعیت نه چندان دورِ اکنون گم شده است. این سخن به آن معناست که طنزپرداز به دنبال مدینه فاضله نیست، خواست او ریشه در واقعیت دارد.»(کرمی و همکاران ،۱۳۸۸ :۹) بنابراین بدون تردید، طنز به عنوان شیرینترین و رساترین شیوه انتقاد، یک نوع پرخاش و تنبیه اجتماعی است، برای اصلاح و به تکامل رساندن جامعه، از جانب کسى که مىداند ولى نمىتواند، خطاب به کسى که مىتواند، ولى نمىداند! دکتر آرین پور درباره نقد بودن طنز مینویسد :« قلم طنز نویس کارد جراحی است، نه چاقوی آدمکشی. با همه تیزی و برندگیش، جانکاه و موذی و کشنده نیست بلکه آرامبخش و سلامتآور است. زخمهای نهانی را میشکافد و عفونت را میزداید و بیمار را بهبود میبخشد» (آرین پور،۱۳۷۵: ۳۶)پس هر چه مخالفت نویسنده و بغض و کینه او نسبت به حوادث زندگی شدیدتر و قویتر باشد، به همان نسبت طنز کاریتر و دردناکتر است.( صدر،۱۳۸۱: ۷)
اینگونه ادبی برگرفته از احساس تعهد است، چرا که احساس مسئولیت و تعهدات انسانی و اخلاقی، نویسنده و شاعر را وامیدارد که برای اصلاح خود و جامعۀ خود به پا خیزد« ادبیات طنز از والاترین مصادیق هنر متعهد است ،زیرا در آن نویسنده و شاعر خود را فدای هنر خود میکند و هنرش دربست در خدمت جامعه و مردم قرار میگیرد.»(باقریانبستانآباد،۱۳۸۷: ۱۲۸) و همانگونه که سارتر(۱۳۴۸: ۴۰-۲۵) در کتاب “ادبیات چیست؟” میگوید، مقصود اصلی از تمامی یافته های انسانی از علم و هنر و ادبیات، سود رسانیدن به جامعه و بشریت است وگرنه هنر و علمی که از آن استفاده عملی نشود چه حاصل دارد.
البته طنز علاوه بر هشدارى کنایهآمیز از طرف مردم فرزانۀ هوشیار برای شناساندن احوال نامعقول انسان به انسان، تبدیل کردن انسان به یک فرد متفکر ناظر بر زندگی، رسواگری و نفی وضع موجود و تغییر آن، اهداف دیگری هم در نهان دارد، از جمله پالایش درونی و آرامش روانی ادیب، چرا که «فاش کردن حکایتهای نهفتهای که دیگر سینه به سبب آنها جوش برمیآورد، بار رنج و نگرانی خاطر صاحب درد را تسکین میبخشد.» (بهزادی اندوهجردی،۱۳۷۸: ۳۹) و هدف دیگر، احساس رضایت،آرامش و لذت در خواننده و شنونده است، چرا که در قالب فکاهه و با خنده همراه است و به گفته هوراس «طنز در دو کلمه خلاصه میشود: آموزش و سرگرمی.» (پلارد،۱۳۷۸: ۹۲)
۳٫۳٫۲٫ انواع طنز
صاحبنظران طنز را از جهات مختلف ازجمله موضوع، قالب، نحوه بیان و شیوه ارائه مضمون و هدف و…به انواع مختلفی طبقهبندی کردهاند. البته این تقسیمبندیها خیلی دقیق نبوده و ممکن است یک اثر طنزآمیز در چارچوب چندین نوع از این تقسیمبندیها قرار یگیرد.
*براساس محور بیانی طنز به دو دسته طنز مستقیم ( هوراسی و جووانی) و غیرمستقیم تقسیم میگردد. در طنز مستقیم ، سخنگو اول شخص است. این «من» ممکن است مستقیما با خواننده سخن بگوید یا با واسطهی کس دیگری که در اثر مطرح است. کار شنونده شرح و بسط و توضیح و تفسیر طنزهای سخنگو است.
شکل۴-۵ بالا: تابعیت زمانی فرکانس رابی پالسهای لیزری. وسط: احتمال یافتن سیتم درهر حالت. پایین: وفاداری سیستم.
شکل۴-۵ به طور واضح روابط (استیرپ کسری) را توجیح میکند. شکل وسط نشان میدهد که از۱ به۰/۵کاهش مییابد و از ۰ به ۰/۵ افزایش مییابد در حالی که قابل صرف نظر هستند. همان طور که از شکل پیداست، در هم تنیدگی دریک بازه زمانی مشخص اتفاق میافتد.
تا اینجا از اثرات ناهمدوسی صرف نظر کردهایم. برای اینکه اعتبار طرح درهمتنیدگی بیشتر شود، تاثیر ناهمدوسی که توسط اتلاف در فیبر، کاواک و نشر خودبه خودی ایجاد میشود را در نظر میگیریم. پس معادله ماتریس چگالی سیستم چنین است]۳۴[:
(۴-۴۰)
در رابطه بالا ، بیانگر نرخ اتلاف فیبر (کاواک) و نرخ نشرخودبهخودی اتمها را نشان میدهند. با فرض ، منحنی وفاداری برحسب در شکل۴-۶ بالا(پایین) رسم شده است]۲۸[:
شکل۴-۶ بالا(پایین): نمودار وفاداری سیستم برحسب تابعی از .
مشاهده میکنیم که با افزایش شدت لیزر، ناهمدوسی ناشی از نشر خودبهخودی اتمها کمتر میشود، در حالی که اثر ناهمدوسی ناشی از واپاشی کاواک بیشتر میشود. شدت مناسب باید با در نظر گرفتن دو فاکتور مهم اتلاف کاواک و نشر خودبهخودی انتخاب شود.
وفاداری بر حسب اتلاف کاواک واتلاف فیبر در شکل۷-۴ نشان داده شده است]۳۴[ که از نشر خود به خودی اتمها صرف نظر میکنیم. همانگونه که مشاهده میکنیم وفاداری با افزایش واپاشی کاواک کاهش مییابد، ولی به طور تقریبی افزایش نرخ واپاشی فیبر روی وفاداری موثر نیست. هرچند برای حالت ، مقدار عددی وفاداری است، بنابراین ناهمدوسی ناشی از واپاشی فیبر روی حالت GHZ نهایی تاثیر ناچیزی دارد.
منحنی وفاداری بر حسب اتلاف کاواکها و نشر خود به خودی اتمها ، در شکل۴-۸ نشان داده شده است. مشاهده میکنیم که با افزایش واپاشی کاواک و نشر خود به خودی وفاداری سیستم کاهش مییابد. برای مقادیر و ، مقدار وفاداری در است که بیشینه وفاداری در حضور اتلاف کاواک و نشر خود به خودی است.
شکل۴-۷: نمودار وفاداری بر حسب تابعی از برای مقادیر .
شکل۴-۸: نمودار وفاداری بر حسب تابعی از ، برای مقادیر
۴-۳ ایجاد درهمتنیدگی GHZ برای سه اتم محبوس در دو کاواک به روش گذار بیدررو
با توجه به شکل۴-۹، اتم در کاواک دو مدی ، و دو اتم دیگر در کاواک دو مدی قرار دارند. با در نظر گرفتن این نکته که هر کاواک دارای دو مد با قطبیدگی دایروی چپگرد و راستگرد است، ترازهای اتمی در شکل نشان داده شدهاند. تراز تبهگن ، مربوط به حالت برانگیخته و ترازهای پایه هر اتم محسوب میشوند. حالتهای ، با مد قطبیده دایروی چپگرد و با مد دایروی راستگرد جفت میشوند. ترازهای تحت تاثیر مد کاواک با ترازهای دیگر جفت نمیشوند.
شکل۴-۹ بالا: سیستم اتم-کاواک-فیبر برای سه اتم محبوس در دو کاواک. وسط: الگوی جفت شدگی ترازهای اتمی. پایین: الگوی جفت شدگی کل سیستم.
هامیلتونی اندرکنش برای این سیستم به صورت زیر است:
(۴-۴۱)
پارامتر وابسته به زمان ، iامین فرکانس رابی میدان قطبیده دایروی راستگرد یا چپگرد است که تراز i امین اتم را جفت میکند. عملگرهای نابودی مد کاواک با قطبیدگی چپ و راست هستند و به ترتیب ثابت جفت شدگی اتم-کاواک و کاواک-فیبر میباشند. با فرض برای دو حالت اولیه ، تغییر حالت ها در دو زیرفضای زیر اتفاق خواهد افتاد:
(۴-۴۲)
(۴-۴۳)
هیجان خواهی یکی از ویژگی های شخصیت است که براساس خلق و خو، انگیختگی و سطح بهینه تحریک قرار دارد. طبق نظر مارولین زاکرمن (۱۹۷۸ ، ۱۹۷۹) ساختار هیجان خواهی به مقدار انگیختگی که دستگاه عصبی مرکزی شخص مغز و نخاع شوکی از منابع بیرونی تحریک نیاز دارد مربوط است. طبق نظر زاکرمن هیجان خواهی صفتی است که ویژگی آن نیاز به هیجان و تجربه های متنوع و پیچیده و میل اقدام به خطرهای جهانی و بدنی به خاطر خود این تجربه هاست. (زاکرمن ۱۹۷۹، ص ۱۰ ).
فرد هیجان خواه تحریک بیرونی دائمی مغز را ترجیح می دهد، از کارهای عادی خسته می شود و مرتباً در جستجوی راهی برای افزایش انگیختگی از طریق تجربه های هیجان انگیز است و فرد کم هیجان خواه هجوم مداوم تحریک مغزی کمتری را ترجیح می دهد و کارهای عادی را نسبتاً خوب تحمل می کند. ساختار هیجان خواهی از مجموعه های مؤلفه های به هم پیوسته است که زاکرمن آنها را به هر نمونه از هر مقیاس، مقیاس هیجانخواهی (sss) نشان می دهد. (سید محمدی، یحیی، ص ۲۳۵).
به نظر می رسد که هیجان خواهی افراد با حضور متغیرهای دیگر متفاوت باشد به این معنا که سنین متفاوت وضعیت تأهل یا تجرد، وضعیت شغل خاص، جنسیت و از این قبیل در میزان هیجان طلبی افراد مؤثر است.
بیان مسأله :
تنوع جویی در احساسات و تجارب از نیازهای آدمی است، چنانکه بعضی ها حتی خط هم می کنند تا به چنین تجربه هایی دست یابند. برای اندازه گیری نیاز زاکرمن (۱۹۷۹) آزمونی ترتیب داد به نام مقیاس هیجان خواهی (sss) که شامل سؤالهایی برای ارزیابی تمایل فرد برای دست زدن بع فعالیتهای مخاطره انگیز یا ماجراجویانه، جستجوی تجارب حسی تازه، لذت بردن از هیجان، تحریکات اجتماعی و اجتناب از کسل شدن.
به نظر می رسد هیجان خواهی صفتی است که در موقعیتهای گوناگونی از همسانی برخوردار است. افرادی که در یکی از قلمروهای زندگی از تجربه های تازه لذت می برند در قلمروهای دیگر به عنوان آدمهای ماجراجو توصیف می شوند، نمره بالا در این مقیاس با تعدادی از خصوصیات رفتاری ارتباط دارد. مثل پرداختن به ورزشهای و یا سرگرمیهایی خطرناک مثل چتربازی، موتورسواری، و … و تنوع خواهی در تجارب جنسی و مواد مخدر و نترس بودن در بعضی موقعیتهای خطرناک و هراس آور مثل رانندگی، سرعت بالا از آنها سؤال می شود. هیجان بیشتر سرعتهای بالاتر را گزارش می دهند.
افراد طالب هیجان بیشتر طالبان هیجان کمتر را افرادی کسل کنند. می دانند و برعکس افراد طالب هیجان کمتر افراد گروه اول یا هیجان بیشتر را افرادی می دانند که به فعالیتهای بی ثمر و ماجراجویانه ای دست می زنند و این نگرش ها می توانند در انتخاب همسر و شریک زندگی اهمیت زیادی داشته باشد. همگونی زن و مرد از لحاظ این خصلت، خصلت می تواند میزان سازگاری در زناشویی را پیش بینی کند. (فیشر زاکرمن، و نیب ۱۹۸۱ ).
اگر زن یا شوهر نمره بالایی در این مقیاس هیجان خواهی داشته باشد و نمره پایین، احتمال عدم توافق زناشویی افراد افزایش می یابد. این مطلب وقتی صحت دارد که نمره زن در مقیاس هیجان خواهی بسیار بالا باشد. که در این صورت همسر را فردی کسل کننده، و محدود کننده بداند و این امر شاید به دلیل اینکه در خارج از محیط زناشویی برای مرد بیش از زن فرصتی برای ارضای هیجان خواهی وجود دارد و شاید هم به دلیل انتظارات فرهنگی چنین شرایط متفاوتی برای زن و مرد مهیا می گردد. (جناب مهدی محی الدین، صص ۶۷ – ۶۶ ، چاپ دوم)
بنابراین مسأله اصلی تحقیق حاضر این است : آیا میزان هیجان خواهی دانشجویان مجرد و متأهل متفاوت است؟
اهداف تحقیق :
هدف کلی تحقیق حاضر تعیین تفاوت میزان هیجان خواهی دانشجویان متأهل و مجرد است.
اهداف جزئی :
تعیین تفاوت میزان هیجان خواهی دانشجویان متأهل مرد و زن
تعیین تفاوت میزان هیجان خواهی دانشجویان دختر و پسر مجرد
پژوهش و کنونی از اهمیت خاصی برخوردار است که می توان به شرح زیر توصیف کرد :
الف ) همانطور که روبین میل می گوید : « ما عوامل مؤثر در موفقیت ازدواج را دقیقاً نمی شناسیم» تحقیقات مربوط به پیشگویی موفقیت زناشویی و متغیرهای کنش متقابل زناشویی برای پیشگیری علائم و ویژگیهای که در حال حاضر خوشبختی و سازگاری زناشویی را اندازه گیری می کند و به معرفی چند ویژگی کلی می پردازند. اعم این ویژگیها چنین است :
۱ ) شباهت؛
۲ ) پختگی ؛
۳ ) متناسب بودن سن زن و مرد ؛
۴ ) زمینه تربیتی و اجتماعی ؛
۵ ) سلامتی جسمی و روانی و … (اردلان، ۱۳۵۴، ص ۱۹۲ )
تحقیقاتی که در زمینه شباهت انجام گرفته است شامل وضعیت اقتصادی و اجتماعی یکسان و شباهت در علائق و خواستها شباهت در عقاید مذهبی، هم نژاد بودن و … می باشد. هیجان خواهی می تواند یکی دیگر از این عوامل باشد. به عبارتی شباهت در میزان هیجان خواهی زن و شوهر می تواند یکی از عوامل ارتقاء شادکامی به شمار آید. لذا بررسی این عوامل می تواند با پیگیری پژوهش کنونی درباره نقش هیجان خواهی در اختلاف زناشویی گامی در جهت شناسایی بهتر عوامل مؤثر در بروز این اختلافات زناشویی و مدنظر داشتن این ویژگی در فرایند درمان زناشویی بردارد.
ب ) به دنبال تحقیق هدف طرح شده در بند الف یافتن یک تائید تجربی برای وجود رابطه میان هیجان خواهی و ناسازگاریهای زناشویی می توان از این مسأله شباهت در میزان هیجان خواهی در مشاوره قبل از ازدواج استفاده نمود.
فرضیه :
۱ ) میزان هیجان خواهی دانشجویان متأهل و مجرد متفوت است ؛
۲ ) میزان هیجان خواهی دانشجویان متأهل مرد و زن متفاوت است ؛
۳ ) میزان هیجان خواهی دانشجویان دختر و پسر مجرد متفاوت است.
تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها :
هیجان خواهی صفتی است که به این شکل توصیف می شود.
«جستجوی هیجانها و تجربه های متنوع، تازه، پیچیده، پرشور و میل به ریسک کردن بدنی، اجتماعی قانونی و مالی به خاطر خود این تجربه ها» (زاکرمن، ۱۹۹۴ ، ص ۲۷۴ ) (سید محمدی، یحیی، ۱۳۸۲ ). که در این پژوهش به وسیله مقیاس هیجان خواهی (sss) زاکرمن تغییر و ارزیابی می شود.
زنان در این پژوهش به زنان ازدواج کرده اطلاق می شود و شوهران به هسمران گروه قبلی اطلاق می شود.
تعریف عملیاتی :
هیجان خواهی منظور از هیجان خواهی در این تحقیق نمره ای است که آزمودنیها در به شناسه هیجان خواهی زاکرمن کسب می کنند.
فصل دوم
پیشینه تحقیق :
مطالعه انگیزش را می توان حداقل تا یونانیان باستان مانند سقوط، افلاطون و ارسطو ردیابی کرد. افلاطون شاگرد سقراط معتقد بود که انگیزش از روح ذهنی یا روان سه جزیی سرچشمه می گیرد که به صورت سلسله مراتبی ترتیب یافته است که در ابتدایی ترین سطح که به اشتها و امیال بدن مثل گرسنگی و میل جنسی کمک می کرد و در سطح دوم جنبه رقابتی قرار داشت که به معیارهای اجتماعی مثل احساس افتخار یا بیشتر مهم کمک می کرد و بالاترین سطح جنبه محاسباتی قرار داشت که به قابلیتهای تصمیم گیری روح رفتارهای گوناگونی برابر می انگیخت.
صدها سال بعد روح سه جزیی یونانی به دوگانه نگری کاهش یافت : هوس های بدن و تعقل ذهنی توماس آکیناس اعلام نمود که بدن تکانه های انگیزش غیرمنطقی و مبتنی بر لذت ایجاد می کند. در حالی که ذهن انگیزه های منطقی و مبتنی بر اراده را فراهم می آورد.
در دوران پس از رنسانس، رنه دکارت، فیلسوف فرانسوی، جنبه های نافعال و فعال انگیزش را هم متمایز کرد و آن را به این کونابه نگری ذهن، بدن افزود. بدن عامل ماشینی و از لحاظ انگیزش نافعال بود در حالی که اراده عامل غیرمادی و از لحاظ انگیزش فعال بود. (سید محمدی یحیی، ص ۳۰ ).
سطح متوسط انگیختگی با تجربه لذت برابر است (برلین ، ۱۹۶۷) تحریک کم، کسالت و بی حوصلگی به بار می آورد.
تحریک زیاد موجب تنش و استرس می شود. هم کسالت و هم استرس تجربه های ناخوشایندی هستند و افراد می کوشند از آنها بگریزند وقتی که کم انگیخته هستیم و دچار عاطفه منفی می شویم معمولاً فعالیتهای را می جوییم که تحریک را بیشتر کنند و به کاوش و کنجکاوی درباره چیز تازه ای می پردازیم و شاید حتی دست به مخاطره جویی بزنیم و از طرف دیگر وقتی که انگیختگی بیشتر از سطح بهینه است از افزایش بیشتر تحریک محیطی اجتناب می ورزیم و آن را دفع می کنیم وقتی بیشتر انگیخته این افزایش تحریک تازگی و خط عاطفی منفی مانند استرس ناکامی و عذاب ایجاد می کند. افراد بیش انگیخته آرامش محیطی را دوست دارند، مثلاً دوست دارند مرخصی بگیرند و به طور سرسری روزنامه بخوانند یا به قدم زدن در محیطی آرام بپردازند. (سید محمدی، یحیی ، ص ۲۶۶ ).
اگر برانگیختگی بسیار بالا باشد رفتار به سوی کاهش دادن آن هدایت خواهد شد. مثل روزی که سخت سرگرم کارید، پشامدهای زیادی رخ می دهند و شما شدیداً برانگیخته هستید شاید متوجه شوید که دارید کارهایی از قبی قبیل دو شاخه تلفن را از پریز درآوردن هستید تا از بار سنگین برانگیختگی خود بکاهید و با انجام این کار شما به سوی سطح بهینه برانگیختگی حرکت می کنید و سطوح پایین برانگیختگی (مانند وقتی که حادثه ای رخ نمی دهد و شما حوصله تان سر می رود) نیز ممکن است رفتار در جهت افزایش برانگیختگی تا سطح بهینه سوق دهئ. (صحی الدین بناب محمدی ، ص ۱۴ – ۱۳ )
هیجان خواهی مانند برون گرایی براساس توانایی برانگیختگی قرار دارد. فردی که زیاد هیجان خواه است تحریک مغزی مداوم را ترجیح می دهد، از کارهای یکنواخت خسته می شود و همواره به دنبال آن است که از طریق تجربه های مهیج انگیختگی خود را بیشتر کند. فردی که کم هیجان خواه است تحریک مغزی کمتری را ترجیح می دهد و کارهای یکنواخت را نسبتاً خوب تحمل می کند و به (زاکرمن، ۱۹۹۴) آندنک (به نقل از براهنی و قولیان، ۱۳۶۵ ، ص ۶۶ – ۶۵ ) می گوید : تعداد چشمگیری پژوهشهای تجربی در خلال سالهای گذشته نه چندان در روی تعدادی زیاد از آزمودنیها در آمریکا و انگلستان و نیز قاره اروپا صورت گرفته است، به این ترتیب که آزمودنیها درجه بندی می شدند و یا خودشان پرسشنامه هایی تکمیل می کردند که در آنها گونه های بسیاری از ویژگیهای رفتاری گنجانده شده بود.
سپس به روی نتایج حاصل از این پژوهشها تحلیل های آماری پیچیده، تحلیلهای همبستگی و عاملی و نظایر آن صورت گرفت تا آنکه بتوان خطوط اصلی ابعاد شخصیت را به دست آورد. این که همه کم و بیش می دانند که این کوششها مجهز به پیدایی دو عامل، دو محور و یا دو بعد بسیار نیرومند و پرنفوذی شد که در جوهر وزیر بنا همانند ان چیزی است که وونت یافته بود. یکی از این دو محور درونگرایی برونگرایی نام نهادیم و بعد دیگر را به نام های گوناگونی نامیده اند : «نااستواری هیجانی یا تهیج پذیری در برابر استواری هیجانی یا هنجاری.»
برونگرایی و درونگرایی بعدی است که دامنه ای بین دو حد انتهایی دارد و در وسطهای این دامنه افرادی قرار دارند که نه برونگرا هستند و نه برونگرا. از داده های تجربی هم در حین آزمونهای مختلف معلوم شده که بیشتر مردم در منطقه بینابین قرار دارند.
آندینک ۳ بعد شخصیت را معین می کند، اول بعد درونگری – برونگری، به دوم بعد روان رنجوری و بی ثبات و باثبات و سرانجام بعد روان پریشی به اولین بعد از این ۳بعد توجه خاصی شده است.
مثلاً معلوم شده است که درونگرایی سریعتر از برونگرایی شرطی می شوند و به تحریک کمتری از محیط خارج نیاز دارند. برونگرایان افراطی معمولاً بسیار اجتماعی و فعالند (صحی الدین بناب محمدیف ۱۳۶۷ ، ص ۳۱۸ ).
نظریه کتل :
گسترده ترین مطالعه و بررسی درباره صفحات شخصیت توسط کتل صورت گرفته است. و او طی سه دهه به کمک پرسشنامه آزمونهای شخصیت و مشاهده رفتار در شرایط واقعی زندگی داده هایی به دست آورد و او ۱۶ عامل را به عنوان صفات بنیادی و زیربنای شخصیت شناسایی کرد به دو عامل دو نام داد یکی برای نمرۀ بالا و دیگری برای نمره پایین (براهنی و همکاران، ۱۳۶۸ ، ص ۸۵ )
ماده ۳۸ پیمان ژنو در این خصوص مقرر می دارد “دارنده براتی که پرداخت آن موکول به روز معین یا به وعده از تاریخ صدور یا از تاریخ رویت شده است، باید سند را جهت تادیه مبلغ ذر روز سررسید یا ذر یکی از دو روز تجاری بعدی (به براتگیر) ارائه نماید. تسلیم برات به اتاق پایاپای، به معنای ارائه آن جهت پرداخت می باشد.
اما در خصوص برات به رویت، مطابق ماده ۲۷۴ قانون تجارت محال له ظرف یک سال از تاریخ برات وجه آن را مطالبه می نماید؛ مراجعه می تواند متعدد باشد و در آخر هر وقت قبل از پایان مدت به واخواست برگه اقدام گردد.
اگر دارنده برات به براتگیر مراجعه کند دو حالت قابل پیش بینی است:
اول؛ وجه سند پرداخت شود، یعنی تعهد بدهکار اصلی (یعنی براتگیر) زوال می پذیرد و دارنده برات که بستانکار بوده به حق خود می رسد، وثیقه ذمی امضاء کنندگان منتفی می گردد و سند از درجه اعتبار خارج می شود.
دوم؛ ممکن است براتگیر وجه برگه را کارسازی ننماید. در این جا، مطابق ماده ۲۸۰ ق.ت “امتناع از تأدیه وجه برات باید در ظرف ده روز از تاریخ وعده به وسیله نوشته ای که اعتراض عدم تأدیه نامیده می شود” و طبق ماده ۲۸۱ ق.ت “اگر روز دهم تعطیل باشد اعتراض روز بعد از آن به عمل خواهد آمد”
البته “نه فوت محال علیه، نه ورشکستگی او نه اعتراض نکولی، دارنده برات را از اعتراض عدم تأدیه مستغنی نخواهد کرد، ( ماده ۲۸۲) در صورتی که قبول کننده برات قبل از وعده ورشکست شود، حق اعتراض برای دارنده باقی است. ( ماده ۲۸۳ )
حقوق دیگر دارنده، حق طرح دعوی بر مسئولان متضامن است، که طبق ماده ۲۸۶ “اگر براتی که باید در ایران تادیه شود و به علت عدم پرداخت اعتراض شده بخواهد از حقی که ماده ۲۴۹ برای او مقرر داشته استفاده کند باید ظرف مدت یک سال از تاریخ اعتراض اقامه دعوی کند؛ این مدت قبلاً سه ماه بود که طبق اصلاحات سال ۱۳۵۸ به یک سال افزایش یافت.
دکتر ستوده تهرانی پیشنهاد داده اند که می توانیم وکیل در وصول برات را قائم مقام تجارتی تلقی کنیم و طبق ماده ۴۰۰ ق.ت، دارنده برات را حتی بعد از فوت یا حجر ظهرنویس، محق در وصول برات و تعقیب مسئولان آن بدانیم؛[۵۶] ماده ۴۰۰ ق.ت مقرر می دارد که با فوت یا حجر رئیس تجارتخانه، قائم مقام تجارتی منعزل نیست، استاد مزبور با بهره گرفتن از این ماده در جهت رفع ایراد مذکور در ماده ۲۴۷ تلاش نموده اند و نظر خوبی هم وارد حقوق ایران کرده اند و لذا این نظر بیشتر به سمت انصاف و عدالت حرکت کرده است، به نظر می رسد که مسئولانی که طرح پیش نویس اصلاح لایحه قانون تجارت را نوشته اند از این نظر نیز استفاده کرده اند زیرا ماده ۳۴۹مقرر نموده: ظهرنویسی حاکی از انتقال برات است مگر این که ظهرنویس وکالت در وصول را قید کرده باشد که در این صورت انتقال برات واقع نمی شود، ولی وکیل حسب مورد حق اعتراض عدم قبول و یا اعتراض عدم پرداخت را از طریق واخواست نامه یا گواهینامه عدم پرداخت خواهد داشت.
ماده ۳۵۰ لایحه جدید قانون تجارت “وکالت در وصول برات به شرح ماده ۳۴۹ با فوت یا حجر ظهرنویس (موکل) منتفی نمی شود".
پس در ماده ۳۵۰ پیش نویس لایحه اصلاحی ق.ت با فوت موکل عقد وکالت مرتفع نمی شود، البته به نظر می رسد که به خاطر تعارض صریح این ماده با قواعد حقوقی و فقهی از محمل ثبات برخوردار نباشد، اما این ماده خود نویدی است برای حرکت قانون به سوی رفتار عادلانه.
دکتر اسکینی ضمن رد نظریه دکتر ستوده در نقد این نظریه می فرمایند، ماده۴۰۰ ق.ت در مورد وکالت در وصول قابل اجرا نیست، چراکه قائم مقام تجارتی تلقی کردن وکیل در وصول، به این معنی است که ظهرنویس برات را تاجر تلقی کنیم، در واقع کسی می تواند قائم مقام تجارتخانه محسوب شود که از طرف تاجر مأمور شده باشد، ماده ۳۹۵ ق.ت این نکته را به صراحت بیان می کند: قائم مقام تجارتی کسی است که رئیس تجارتخانه او را برای انجام کلیه امور مربوط به تجارتخانه یا یکی از شعب آن نائب خود قرار داده… است…، در حالی که ظهرنویس به صرف ظهرنویسی برات تاجر نمی شود، مگر آن که معاملات برواتی را شغل معمولی خود قرار دهد (مواد ۱و۲ق.ت)، دوم این که قائم مقام تجارتی کسی است که کلیه امور مربوط به تجارتخانه به او محول شده باشد و نمی توان کسی را که تاجر فقط وکیل در وصول برات کرده است، را قائم مقام تجارتی تلقی کنیم.[۵۷]
با نگاه به ایرادات گرفته شده توسط دکتر اسکینی به خوبی متوجه می شویم که نظر دکتر ستوده قابل دفاع نمی باشد و نمی تواند محمل قانونی داشته باشد با وجود این که در رسیدن به غایت حقوق که همان عدالت است تلاش شده، ولی با توجه به ایرادات ماهوی نظر دکتر ستوده ،نمی تواند راه حلی برای ماده ۲۴۷ ق.ت باشد، البته دکتر فخاری استاد فقید دانشگاه شهید بهشتی هم با توجه به این که شاگرد دکتر ستوده بوده اند، از نظر ایشان پیروی کرده و در تقریرات خود آورده اند، از آن جا که قائم مقام تجارتی ماهیتاً وکیل شناخته می شود می توان از وحدت ملاک این ماده (م ۴۰۰ ق.ت) استفاده کرد و عقیده داشت که در صورت فوت یا حجر دارنده سند، عقد وکالت هم چنان باقی است و در غیر این صورت حقوق بازماندگان دارنده متوفی و محجور پایمال می شود.[۵۸]
در مقابل حقوقدانانی که بر ثبات داشتن عقد بعد از فوت دارنده برات نظر دارند، حقوقدانانی نیز هم چون دکتر اسکینی، دکتر بهروز اخلاقی، دکتر حسینقلی کاتبی، وجود دارند که معتقدند که با فوت دارنده برات، عقد وکالت مرتفع خواهد شد.
دکتر اسکینی اشاره می کنند که با توجه به این که قانون تجارت در این مورد فاقد صراحت است، قواعد عام وکالت درباره فوت و یا حجر موکل لازم الرعایه است، بنابراین با فوت و حجر ظهرنویس و دارنده برات وکیل منعزل می شود و در این صورت هرگاه براتگیر از این حوادث مطلع شود و مع ذلک برات را پرداخت کند در مقابل دارندگان اصلی حقوق ناشی از برات مسئول خواهد بود.[۵۹]
هم چنین دکتر اخلاقی تأکید می کنند با فوت یا حجر موکل (ظهرنویس) دارنده (منظور وکیل است) منعزل می شود و اگر براتگیر با علم به حدوث این حوادث وجه برات را به دارنده (وکیل) پرداخت کند در مقابل اشخاص ذی نفع مسئول خواهد بود [۶۰]
به نظر می رسد چون عقد وکالت از عقود اذنی است، بنابراین بعد از فوت موکل عقد مرتفع می شود، عقد اذنی، عقدی است که اثر آن اذن و اختیار بوده و نقطه مقابل عقود اذنی عقود عهدی است، عقد عهدی عقدی است که اثر اصلی آن ایجاد، انتقال، یا سقوط تعهد و حق دینی است در عقد اذنی نیز تعهدات به تبع عقد به وجود می آیند اما تمایز این تعهدات با اثر عقد عهدی آن است که تعهد در عقد عهدی در شمار اثر اصلی است و در حالی که در عقد اذنی به عنوان آثار فرعی عقد ظاهر می گردد، ویژگی مهم عقد اذنی عدم ثبات و پایداری است و به خاطر همین امر است که عده ای از فقها از زمره عقود خارج کرده و اطلاق مفهوم عقد بر این عقود تسامحی انگاشته اند، البته جناب دکتر لنگرودی براین نظر فقها خرده گرفته و آورده اند که هر اثر حقوقی که موقوف به تراضی طرفین باشد عقد است[۶۱]، برطبق قانون مدنی ایران عقود وکالت، شرکت، مضاربه، ودیعه، عاریه، در زمره عقود اذنی هستند، لذا بدیهی است که استمرار عق وکالت ارتباط و وابستگی کامل یه استمرار اذن دارد پس اگر موکل یا دارنده برات مطرح شده در ماده ۲۴۷ قانون تجارت فوت کند عقد وکالت نیز زایل خواهد.
براساس ماده ی ۲۳۱ ق.ا.ح که مقرر می دارد: (دیون متوفی بعد از فوت حال می شود) لذا حاکمیت این قانون مشمول برات و افرادی که با برات تجارت می کنند است.
گفتار دوم - حال شدن دیون ضامنین در برات
از جمله مسائلی که در همین راستا قابل طرح است حال شدن دیون کسانی است که با مدیون در باز پرداخت دیون، دارای مسئولیت تضامنی می باشند، شاید در بدو امر چنین به نظر برسد که آن چه بر ذمه مدیون و سایر مسئولین تضامنی است دین واحده بوده و اگر دین مزبور حال شود طلبکار حق خواهد داشت برای وصول طلب خود به سایر مسئولین نیز مراجعه نماید. اما طبق ماده ۴۰۵ قانون تجارت «قبل از رسیدن اجل دین اصلی ضامن ملزم به تأدیه نیست ولو این که به واسطه ورشکستگی یا فوت مدیون اصلی دین مؤجل او حال شده باشد».
در واقع قانونگذار با آوردن صفت «اصلی» برای دین و مدیون در عبارت ماده مزبور، در مقام بیان این سخن است که ذمه ضامن به طور فرعی در مقابل طلبکار مشغول شده است و با حال شدن دین اصل، دینی که بر ذمه ضامن مستقر شده حال نمی شود، چرا که نه طلبکار حق تشدید تعهدات ضامن را دارد، نه بدهکار اصلی چنین حقی را دارد. لذا حال شدن دین بدهکار اصلی هیچ گونه تأثیری در تعهدات ضامن نخواهد داشت.
ظاهراً از جمله مصادیق ماده ۴۰۵ ق.ت در حقوق اسناد تجاری، ماده ۴۲۲ ق.ت است. طبق ماده مزبور «هرگاه تاجر ورشکسته سفته طلبی داده یا براتی صادر کرده که قبول نشده یا براتی را قبول نوشته، سایر اشخاصی که مسئول تأدیه وجه فته طلب یا برات می باشند باید با رعایت تحقیقات مقتضیه نسبت به مدت، وجه آن را نقداً بپردازند، یا تأدیه آن را در سر وعده تأمین نمایند».
ابتدا چنین به نظر می رسد که قانونگذار از قاعده مندرج در ماده ۴۰۵ ق.ت عدول کرده و ماده ۴۲۲ ق.ت استثناء بر اصل مزبور است. برخی از اساتید حقوق تجارت نیز با قبول استثنائی بودن مفاد ماده ۴۲۲ قانون تجارت در توجیه آن به تقویت اعتبار اسناد تجاری توسط قانونگذار اشاره کرده و آن را غیر منطقی ارزیابی نموده اند و به دلیل استثناء شمردن ماده ۴۲۲ ق.ت آن را تفسیر مضیق نموده و قلمرو آن را صرفاً در سه حالتی که در ماده پیش بینی شده است محدود کرده اند.
علیرغم آن چه که در بادی امر متبادر به ذهن می شود، به نظر می رسد در ماده ۴۲۲ ق.ت نیز سخنی خلاف قاعده مندرج در ماده ۴۰۵ ق.ت نیامده است. چرا که با ورشکسته شدن صادر کننده سفته یا براتکشی که براتش قبول نگردیده و براتگیری که برات را قبول نوشته امید دارنده سند تجاری به وصول وجه آن را در سر رسید ضعیف می شود با مراجعه دارنده سند به سایر مسئولین، اگر ایشان به گونه ای نظیر دادن تضمین معتبر در پرداخت وجه سند در سررسید، تشویش خاطر دارنده را منتفی سازند مطابق مطالب پیش گفته نباید دیون ایشان حال شود. به عبارت دیگر حال شدن دیون سایر مسئولین اسناد تجاری چنان که در توضیح ماده ۲۳۷ ق.ت آمد ناشی از ندادن تضمین معتبر است.
گفتار سوم- فوت براتگیر
به توجه به مواد ۲۸۰-۲۸۱-۲۸۲-۲۸۳ق.ت.ا فوت براتگیر (محال علیه) یا ورشکستگی از یا اعتراض نکول دارنده برات را از اعتراض عدم تأدیه مستغنی نمی نماید و چنان چه قبول کننده برات قبل از سررسید ورشکسته شود حق اعتراض برای دارنده باقی خواهد ماند .
مبحث دوم - سفته
سفته بر خلاف چک تنها از قانون تجارت پیروی می کند، با این حال قانون تجارت در فصل دوم از باب چهارم تنها سه ماده ( ماده ۳۰۷ تا ۳۰۹ ) را به سفته اختصاص داده و در ماده ۳۰۹ کلیه مقررات مربوط به برات را در مورد سفته نیز جاری ساخته است.
گفتار اول -فوت متعهد سفته و مسئولیت ورثه
بند اول-فوت متعهد سفته
به موجب نظریه اداره حقوقی شماره ۴/۳/۱۳۴۴، بعد از فوت متعهد سفته و قبل از رسیدن اجل مقرر اعتراض عدم تأدیه ازتاریخ فوت به عمل نمیآید و ماده ۲۳۱ ق.ا.ح هم که حکم بحال شدن دیون موجلمتوفی نموده در حقیقت امتیازی است که قانون در مقام تعیین تکلیف ترکه برای طلبکاران درصورت فوت متعهد شناخته است و استفاده یا عدم استفاده از این حق در اختیار دارنده سفتهبوده و تأثیری در سررسید و ضمانت ظهرنویس ها و سایر مقررات مربوط به سفته ندارد بدینمعنی که طلبکاران متعهد سفته میتوانند در صورت فوت وی طلب خود رادریافت دارند، درصورتی که پس از فوت متعهد به دریافت وجه سفته نائل نشوند فقط میتوانند در انقضاء سررسید و ظرف موعد مقرر واخواست عدم تأدیه علیه متعهد بنمایند.[۶۲]
بعد از فوت متعهد سفته و قبل از سررسیدن موعد مقرر ، اعتراض عدم تأدیه از تاریخ فوت به عمل نمی آید و ماده ۲۳۱ ق.ا.ح هم که حکم به حال شدن دیون موجل متوفی نموده، در حقیقت امتیازی است که قانون در مقام تعیین تکلیف ترکه برای طلبکاران، در صورت فوت متعهد شناخته است و استفاده و یا عدم استفاده از این حق در اختیار دارنده سفته بوده و تأثیری در سررسید و ضمانت ظهرنویس ها و سایر مقررات مربوط به سفته ندارد، بدین معنی که طلبکاران متعهد سفته نمی توانند در صورت فوت وی طلب خود را دریافت دارند، در صورتی که پس از فوت متعهد به دریافت وجه سفته نایل شوند فقط می توانند در انقضای سررسید و ظرف موعد مقرر واخواست عدم تادیه علیه متعهد بنمایند.[۶۳]
با توجه به ماده ۲۳۱ ق.ا.ح و مواد ۲۸۲ و۴۰۵ ق.ت که در ذیل درج می گردد:
ماده ۲۳۱ - دیون موجل متوفی بعد از فوت حال می شود.
ماده ۲۸۲- نه فوت محال علیه نه ورشکستگی او نه اعتراض نکول دارنده برات را از اعتراض عدم تأدیه مستغنی نخواهد کرد.
ماده ۴۰۵ - قبل از رسیدن اجل دین اصلی ضامن ملزم بتادیه نیست ولواینکه بواسطه ورشکستی یا فوت مدیون اصلی موجل وحال شده باشد.
در خصوص فوت متعهد سفته، کمیسیون مشورتی حقوق تجارت اداره حقوقی در جلسه مورخ ۴/۳/۱۳۴۴ چنین اظهار نظر کرده است:
اولا” بعد ازفوت متعهد سفته وقبل از رسیدن اجل مقرراعتراض عدم تأدیه از تاریخی فوت به عمل نمی آید و ماده ۲۳۱ ق.ا.ح هم که حکم به حال شدن دیون مؤجل متوفی نموده درحقیقت امتیازی است که قانون درمقام تعیین تکلیف ترکه برای طلبکاران در صورت فوت متعهد شناخته است و استفاده یا عدم استفاده از این حق در اختیار دارنده سفته بوده و تأثیری در سررسید و ضمانت ظهرنویس ها و سایر مقررات مربوط به سفته ندارد، بدین معنی که طلبکاران متعهد سفته می توانند در صورت فوت وی طلب خودرا دریافت دارند، در صورتی که پس از فوت متعهد بدریافت وجه سفته نائل نشوند فقط می توانند در انقضاء سررسید و ظرف موعد مقرر واخواست عدم تادیه علیه متعهد بنمایند.
ثانیاً مسئولیت تضامنی ظهرنویس به تبعیت متعهد فوت شده تبدیل به حال نمی شود، اما اگر ظهرنویس فوت نماید دین فقط نسبت او حال می شود و حال شدن دین ظهرنویس هم تأثیری در مسئولیت متعهد ندارد و در صورتی که دارنده سفته پس ازفوت ظهرنویس طلب خود را از ترکه متوفی دریافت ننماید فقط در تاریخ سررسید می تواند واخواست عدم تادیه به نام متعهد نماید.[۶۴]براساس ماده ی ۳۰۹ ق. ت که مقرر میدارد : تمام موارد راجع به بروات تجاری از مبحث چهارم الی آخر فصل اول این باب در مورد فته طلب نیز لازم الرعایه است، مسئولیت متوفی محرز و باید طبق قانون انجام شود. طبق ماده ۲۸۲ ق.ت “نه فوت محال علیه و نه ورشکستگی او… دارنده برات را از اعتراض عدم تأدیه مستغنی نخواهد کرد،"دارنده باید سفته را جهت واخواست به بانک ارائه نماید. بانک ضمن اخذ کارمزد، مبلغی را به عنوان هزینه واخواست از دارنده اخذ و سفته را جهت ابلاغ واخواست به دادگستری محل ارائه می کند.
دریافت سفته در قبال دین با توجه به اوضاع و احوال کنونی جامعه و قوانین و مقررات، زمانی توصیه می شود که مدیون از ملائت مالی کافی برخوردار باشد درغیراین صورت، دستیابی به وجه آن طولانی مدت و مشکل است.
بند دوم- مسئولیت ورثه متعهد یا ظهر نویس سفته
به موجب نظریه شماره ۲۰۶/۷-۱۶/۱/۱۳۶۱ اداره حقوقی دادگستری جمهوری اسلامی ایران، که به شرح زیر ارائه شده است:
“طبق مواد ۸۶۸ و ۸۶۹ قانون مدنی با فوت متعهد یا ظهر نویس سفته، دین ناشی از آن با وصف تضامنی به ما ترک متوفی تعلق می گیرد و وراث به اعتبار این که قایم مقام قانونی متوفی در ما ترک مزبور هستند چنان چه ترکه را قبول نمایند طبق ماده ۲۴۸ قانون امور حسبی هر کدام از آنان مسئول ادا تمام دیون مورث بدون تقصیر آن ها تلف شده باقی مانده ما ترک برای پرداخت دیون کافی نیست که در این صورت به زاید از ترکه مسئول نخواهد بود".[۶۵]
گفتار دوم- فوت ظهر نویس به عنوان وکالت
در ظهرنویسی به عنوان وکالت چنان چه یکی از طرفین فوت شود نظرات علما حقوق متفاوت می باشد و از این قرار است:
دکتر اسکینی اشاره می کنند: بله، اگر یکی از طرفین فوت کرد وکالت از بین می رود چرا که طبق قانون مدنی وکلت عقدی است جایز و با فوت و سفه و جنون از بین می رود.
اما دکتر فخاری معتقدند: وکالت از بین نمی رود. ایشان بیان می کنند که در ماده ۴۰۰ ق.ت به قائم مقام اشاره کرده است که قائم مقام تجاری یک نوع وکیل است و در این ماده فوت رییس تجارت خانه باعث قطع رابطه قائم مقام نیست، علیرغم این که یکی از طرفین فوت کند اما رابطه قائم مقام زایل نمی شود.[۶۶]
مرور زمان در اسناد تجاری ۵ سال از تاریخ اعتراض نامه یا آخرین تعقیب قضایی است اگر ۵ سال بگذرد دیگر به استناد اسناد تجاری دعوا در دادگاه مسموع نیست. ماده ۳۱۸ ق.ت: یعنی اگر ۵ سال بگذرد و شمااقامه دعوا نکنید دیگر چه ظهرنویس باشید و چه دارنده حق اقامه دعوا را ندارید.
در ادامه ماده ۳۱۸ اشاره می کنند: صادر کننده یا یکی از ظهر نویسان اقرار به دین کرده باشد، مثلاً اقرار کرده که من مدیون هستم آن موقع این ۵ سال از تاریخ اقرار محسوب می شود.
در ماده ۳۱۹ ق.ت بیان شده است مرور زمان اموال منقوله سابقا ۱۰ سال بود که الان دیگر مرور زمان نداریم. مثلاً من از شما چکی دارم و من دارنده ام و شما صادر کننده هستید اگر ظرف ۵ سال اقامه دعوا کنم پس دعوای من به استناد سند تجاری است، اما اگر ۵ سال گذشت دیگر استناد به سند تجاری من قابل طرح نیست پس باید چه کار کرد ؟ می توان از باب دارا شدن غیر عادلانه یا بدون سبب قانونی (شخص آن چه را به موجب سبب دارا می شود باید آن چه را که دارا شده است را به صاحب مال برگرداند) مثلاً شما به من چک داده اید و قرار بود به من مبلغی را به پرداخت کنید و بابت این چک خانه خریده اید یا … حال ۵ سال گذشته است اما هنوز من مطالبه نکرده ام و شما بدون این که چیزی به من پرداخت بکنید دارا شده اید و دارا شدن شما عادلانه نیست، لذا باید به من پول این خانه را بپردازید که به این دارا شدن غیر عادلانه می گویند. ماده ۳۰۵ ق.ت: این ماده در مورد برات هایی که در خارج از ایران صادر شده است- این برات ها از نظر شرایط شکلی تابع محل صدور هستند- می گویند ممکن است در آلمان صادر شوند ولی در ایتالیا ظهرنویسی و در هند قبول شود و در انگلیس ضمانت شود هر عملی در یک کشور انجام شده و شرایط هر عملی تابع محل وقوع عمل خود خواهد بود. در بقیه ماده می گوید ممکن است سند در آمریکا صادر شود و بعد در ایران ظهرنویسی و سپس در سوئد ظهرنویسی می شود و بعد در ایران می آید و نکول می شود، معلوم می شود که صدورش مطابق قانون آمریکا صحیح نیست می گوید بقیه اشخاص نمی توانند به این ایراد استناد کنند. آن کس که در ایران ظهرنویسی کرده به ظهرنویس خودش مقید است. پس در این جا بحث اصل استقلال امضا ها است، چون امضای یک شخص ظهرنویس در ایران مستقلاً برای او ایجاد تعهد می کند صرف نظر از امضاهای دیگر ممکن است امضای شخصی که در آمریکا صادر کرده اعتبار ندارد و این شخصی که در آمریکا صادر کرد اعتبار ندارد و این شخص معاف شود اما بقیه معاف نمی شوند.
گفتار سوم - مراحل پیگیری اخذ وجه از وراث متوفی اسناد تجاری
شکل ۴-۱۵: ماتریس اهمیت- عملکرد پذیرش فرآیندهای مربوط به مدیریت زنجیره تامین
شکل ۴-۱۶: ماتریس اهمیت- عملکرد اجرای مدیریت زنجیره تامین
همانطور که مشاهده می شود، هر مشخصه در یک ربع از هر ماتریس قرار می گیرد و ما را در برنامه ریزی مدیریت زنجیره تامین هدایت می کند. تفسیری که از هر ربع می توان داشت به قرار زیر می باشد:
اینجا تمرکز کنید[۶۱]: مشخصه های ادراک شده برای پاسخ دهندگان بسیار مهم است، اما سطح عملکرد نسبتاً پایین است. این ربع ضعف اساسی سازمان را نشان می دهد. بنابراین نیازمند توجه فوری جهت بهبود است. نکته اساسی این است که ناتوانی برای شناسایی مشخصه ها در این ربع موجب رضایت پایین مشتری می شود. در حقیقت تلاش برای بهبود باید در بالاترین اولویت قرار گیرد، زیرا ضعف اساسی در این ناحیه می باشد. با توجه به اشکال ۴-۱۳ الی ۴-۱۶ می توان گفت مشخصه های مربوط به سوالات ۶، ۷، ۱۳، ۱۵، ۲۳، ۳۲، ۳۳ و ۳۶ در این ناحیه قرار گرفته اند.
کار خوب را ادامه دهید[۶۲]: مشخصه های ادراک شده در اینجا برای پاسخ دهندگان بسیار مهم است؛ در عین حال عملکرد شرکت نیز در این فعالیت ها در بالاترین سطح خود قرار دارد. بنابراین در این وضعیت باید کار خوب را حفظ کرد و ادامه داد. این ربع بعنوان قوت اصلی سازمان در نظر گرفته شده و باید ادامه یابد. با توجه به اشکال ۴-۱۳ الی ۴-۱۶ می توان گفت مشخصه های مربوط به سوالات ۲، ۳، ۵، ۹، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۲، ۲۵، ۲۶، ۲۹، ۳۰ و ۳۸ در این ناحیه قرار گرفته اند.
اولویت پایین[۶۳]: مشخصه های ادراک شده در این ربع از نظر اهمیت و عملکرد پایین ارزیابی می شوند. اگرچه سطح عملکرد در اینجا پایین است اما مدیران نباید در این بخش تمرکز زیادی داشته باشند. زیرا مشخصه های ادراک شده در این ربع خیلی مهم نیستند. در این ربع منابع محدود باید خرج شود. با توجه به اشکال ۴-۱۳ الی ۴-۱۶ می توان گفت مشخصه های مربوط به سوالات ۱، ۴، ۸، ۱۴، ۱۶، ۲۰، ۲۱، ۲۴، ۲۸ و ۳۷ در این ناحیه قرار گرفته اند.
اتلاف منابع[۶۴]: این ربع شامل مشخصه هایی است که دارای اهمیت پایینی هستند، اما عملکرد آنها نسبتاً بالا است. پاسخ دهندگان از عملکرد سازمان رضایت دارند، اما مدیران باید توجه داشته باشند که تلاش فعلی بر ویژگی های این ربع غیرضروری و زائد است. به عبارت دیگر منابع اختصاص یافته به این ویژگیها بیش از مقدار مورد نیاز است و باید جای دیگری مصرف شوند. با توجه به اشکال ۴-۱۳ الی ۴-۱۶ می توان گفت مشخصه های مربوط به سوالات ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۲۷، ۳۱، ۳۴ و ۳۵ در این ناحیه قرار گرفتهاند.
۵-۱) مقدمه
هدف هر پژوهش دستیابی به نتایجی است که از طریق آن بتوان به اهداف مشخصی دست یافت. باید توجه نمود آنچه از اهمیت بسیاری برخوردار است تعبیر و تفسیر نتایج پژوهش است. هر پژوهشگری می تواند با ارائه پیشنهادهایی ارزنده، شاخصی برای سایر تحقیقات و محققین فراهم نماید. از این رو محقق می بایست بر مبنای نتایج تجزیه و تحلیل؛ به تعبیر و تفسیر و ارائه پیشنهادهای کاربردی مبادرت ورزد. در واقع یکی از قسمت های مهم پژوهش که می تواند راهی برای تبدیل نظریات به عمل برای موفقیت در آینده باشد نتیجه گیری های صحیح و پیشنهادات مربوط و مناسب است. ارائه نتایجی که بر اساس تحلیل های صحیح باشد؛ می تواند به بهبود شرایط در زمینه مورد بررسی منجر شود. در این فصل با توجه به توصیف و تحلیل داده های جمع آوری شده که با بهره گرفتن از نرم افزار LISREL 8.8، SPSS22 و Smart PLS2 انجام گرفت به نتایج و یافته های تحقیق، محدودیت های تحقیق و ارائه پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی اختصاص یافته است. در این فصل نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها، خلاصه و تحلیل شد. سپس با بیان نتایج حاصل از بررسی هر یک از فرضیات تحقیق، نتایج به دست آمده را با سایر تحقیق های انجام شده در این حوزه مقایسه و پیشنهاداتی کاربردی از سوی محقق ارائه شد.
در این بخش، به خلاصه سازی متغیرهای تحقیق می پردازیم. در جدول زیر؛ سوالات هر یک از متغیرها را مورد بررسی قرار دادیم. در این بخش می توان فهمید که کدام سوال پرسشنلمه از دیدگاه کارکنان شرکت گاز دارای اهمیت بیشتر می باشد.
جدول ۵-۱: خلاصه سازی متغیر مدیریت زنجیره تامین داخلی
| متغیر | سوال | میانگین | میانه | واریانس | انحراف معیار | کمترین | بیشترین |
| مدیریت زنجیره تامین داخلی | ۱ | ۳.۲۳ | ۳ | ۰.۹۸۳ | ۰.۹۹۲ | ۱ | ۵ |
| ۲ | ۳.۶۴ | ۴ | ۰.۹۲۹ | ۰.۹۶۴ | ۱ | ۵ | |
| ۳ | ۳.۷۳ | ۴ | ۰.۸۵۰ |