مصادیق شرط ناعادلانه در حقوق ایران
بدون تردید، یکی دیگر از منابع قانونی قابل توجه در خصوص قراردادهای غیرعادلانه در حقوق ایران، الف) قانون اجرای سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. قسمت «ط» مادهی 45 این قانون، یکی از مصادیق رفتارهای ضد رقابتی موضوع این ماده را سوء استفاده از وضعیت اقتصادی مسلط اعلام کرده است. موضوعی که تا قبل از آن صرفاً در قوانین عربی، با عنوان «قدرت نابرابر چانهزنی یا معاملی» مطرح بوده است. در این بخش از ماده، شش مصداق برای سوء استفاده از این موقعیت مسلط و برتر، احصا شده است که یکی از آنها تحمیل شرایط قراردادی غیرعادلانه است.
ب) در بند 5-1 قانون حمایت از حقوق مصرفکنندگان مصوب 1388،یکی از مؤلفههای غیرعادلانه بودن قرارداد، تحمیل شروط غیرعادلانه اعلام و به عنوان «تبانی»معرفی و به موجب مادهی 8 همین قانون واحد وصف مجرمانه دانسته شده است. به رغم آنچه گفته شد و با وجود آن که در برخی قانونگذاری های اخیر به طور پراکنده رگههایی از نفوذ نظریهی غیرعادلانه بودن قرارداد به قوانین داخلی ملاحظه میشود، در هیچ یک از این قوانین مؤلفههای غیرعادلانه یا غیرعادلانه بودن مطرح و تبیین نشده است.
ج) یکی از قوانین شاخصی که میتوان در آن، نفوذ نظریهی غیرعادلانه بودن را در حقوق ایران به صراحت به نظاره نشست، قانون دریایی مصوب 1343 است که ترجمهای از قانون دریایی فرانسه میباشد. مادهی 178 این قانون، در تعیین معیار اجرت عملیات نجات دریایی، نخستین مبنا را قرارداد طرفین میداند؛ هرگاه به هر دلیلی قراردادی منعقد نشده باشد، مبلغ اجرت نجات دهنده یا عوامل نجات، توسط دادگاه تعیین خواهد شد. درمادهی 179 این قانون نیز آمده است: «هر قرارداد کمک و نجات که در حین خطر و تحت تأثیر آن منعقد شده و شرایط آن به تشخیص دادگاه غیرعادلانه باشد، ممکن است به تقاضای هر یک از طرفین به وسیله دادگاه باطل یا تغییر داده شود. در کلیه موارد، چنانچه ثابت شود رضایت یکی از طرفین قرارداد بر اثر حیله یا خدعه یا اغفال جلب شده است و یا اجرت مذکور در قرارداد به نسبت خدمات انجام یافته، فوقالعاده زیاد یا کم است، دادگاه میتواند به تقاضای یکی از طرفین، قرارداد را تغییر داده یا بطلان آن را اعلام نماید ». با تحلیل ماده ی فوق در مییابیم که برای دخالت دادگاه در قرارداد نجات دریایی، لازم
است قرارداد غیرعادلانه تشخیص داده شود؛ چنین تشخیصی منوط بر آن است که اولاً، قرارداد حین خطر و تحت تأثیر آن منعقد شده باشد؛ ثانیاً، رضایت یکی از طرفین در نتیجهی خدعه و یا اغفال جلب شده باشد؛ ثالثا، عدم تعادل عوضین قرارداد گزاف باشد و رابعاً، این شرایط از سوی دادگاه احراز شود. د) همانگونه که پیشتر نیز گفته شد، قانونگذار ایران در قانون مدنی با تبعیت از آراء فقهای امامیه، خیار غبن را به عنوان یکی از موارد فسخ قرارداد در نتیجهی بر هم خوردن تعادل عوضین، به رسمیت شناخته است. قانونگذار ایران از یک سوی، در مواد 416 و 417 قانون مدنی، به آگاهی مغبون از قیمت موضوع معامله و از سوی دیگر به برابری و تعادل عوضین توجه نموده است. نکتهی قابل ذکر در خصوص نابرابری فاحش عوضین در این است که معیار سنجش این نابرابری زمان انعقاد قرارداد است. یعنی باید این برابری به هنگام تراضی ارزشیابی شود. واقعیت این است که هیچکس از آینده آگاه نیست؛ هرکس توقع دارد که روند حرکت آینده به سود او ختم شود. مالی را که خریده است؛ افزایش قیمت پیدا کند و حس زیادهخواهی وی بیشتر تأمین گردد؛ هرچند قانونگذار ایران از این حکم در قانون مدنی ایران غفلت نموده است، اما آنچه از مجموع نظرات فقها استنباط میشود، این است که غبن درزمان معامله قابل محاسبه است.دیگر اینکه یکی از شرایط تحقق غبن، عدم اطلاع مغبون از قیمت واقعی عوض است. این مبنا در قانون مدنی مورد توجه قرار گرفته است؛ به موجب مادهی 418 این قانون: «اگر مغبون در حین معامله عالم به قیمت عادله بوده است خیار فسخ نخواهد داشت». مشهور نظریهی فقهای امامیه نیز همین است .اگر مبنای خیار غبن، یایکی از مبنای آن، جلوگیری از ضرر وارد برمغبون تلقی شود ( قاعده ی لاضرر)، اطلاع مغبون از قیمت واقعی مبیع، میتواند جایگاه خیار غبن را به دلیل وجود قاعدهی اقدام، سست و قاعدهی اخیر را بر آن حاکم نماید. مادهی 418 مذکور که اطلاع از تفاوت فاحش را موجب عدم تحقق خیار غبن میداند، نشانگر نفوذ و تأثیر نظریهی شخصی بودن معیار غبن در حقوق ایران است؛ این اکر یادگار تأثیر نظریه ی فقهایی است که غبن را از عیوب تراضی میدانسته اند
ه) در قراردادهای کاری، شروطی که خطر کاری محسوب شده و حدود مسئولیت کارفرما را بیان میکنند، موضوع ارزیابی ما در مورد شروط غیرعادلانه نیستند، چرا که این گونه شروط و محدودیتها در حق کاری که کارگزار باید بپردازد، محاسبه میشوند. به عبارتی در ارزیابی شروط غیرعادلانه، شروطی که در مقام بیان محدوده ی موضوع قرارداد یا درصدد تعیین میزان قیمت متناسب با مقدار، نوع و کیفیت خدمات ارائه شده
اند، مشمول ارزیابی قرار میگیرند، مشروط بر آن که این شروط به طور واضح و قابل فهم تنظیم شده باشند. پس از ذکر این نکته به مواردی که در قرارداد های کاری دیده میشوند و جزو شروط غیر عادلانه تلقی شده اند، اشاره می شود:
- شروطی که کارگزار را گمراه میکنند. این دسته شامل شروطی میشوند که کارگزار فرصت کافی برای آشنایی قبلی با آنها را قبل از انعقاد قرارداد ندارد، مانند آنجا که اوراق کاری و پیوستهای آن بسیارند و کارگزار فرصت معقول و کافی برای آشنایی و مطالعۀ تمام مفاد قرارداد ندارد. در این دسته شروطی که تعهدات کارفرمارا در رابطه با تعهدات پذیرفته شده توسط نمایندگان شان محدود میکنند نیز قرار میگیرد.
- شروطی که سبب عدم تعادل فاحش در تعهدات قراردادی طرفین میشوند. مانند شروطی که به طور نامناسبی حقوق قانونی، کاری شده، را محدود میکنند یا شروطی که بیمهگذار را در مقابل عدم اجرای جزیی تعهدات کارفرما، مکلف به اجرای قرارداد میکند.
- شروطی که برای جبران خسارت وارد شده به کارگزار مانع ایجاد میکنند. این دسته شامل شرط هایی هستند که کارگزار را از اقامۀ دعوا یا اجرای هرگونه جبران حقوقی دیگر محروم میکنند.
- شروطی که به کارفرما حق خاتمه دادن به قرارداد را میدهد، در مواردی که این حق به کارگزار داده نشده است؛
- شروطی که به کارفرما اجازه میدهد، مبلغ پرداختی توسط کارگزار را برای خدماتی که هنوز ارائه نشده، در صورت انحلال قرارداد توسط آنها نزد خود نگه دارد.
- شروطی که حق خاتمه دادن به قرارداد را بدون هیچ علت قانونی به کارفرما میدهد. در واقع شروطی که حق فسخ را به کارفرما در مدتی نامشخص و بدون اطلاعرسانی متعارف جز در مواردی که دلایل اساسی برای انجام چنین کاری وجود داشته باشد، میدهد.
- شروطی که به کارفرما حق تغییر مفاد قرارداد را به صورت یک جانبه و بدون دلیل موجه میدهد، مانند شروطی که به کارفرما حق افزایش حق کاری را در طول یک دوره ی پوشش میدهد؛
- شروطی که کارفرما را موظف میکند در صورت نقض قرارداد، مبلغ زیادی را به عنوان خسارت پرداخت کند.
- شروطی که حق تفسیر انحصاری شروط قرارداد را به کارفرما میدهد.
فرم در حال بارگذاری ...