نتایج تحقیق نشان دهنده نتایج پایین عملکردی و برداشتی بخصوص در سه معیار نتایج کسبوکار (مالی و غیرمالی), نتایج جامعه و نتایج مشتریان میباشد که با توجه به نتایج ارزیابی حاصله و بررسی امتیاز گویهها و تحقیقات میدانی محقق و کسب اطلاعات از مدیران حوزههای مختلف و همچنین دریافت اطلاعات از گروههای متمرکز پیشنهادهای ذیل در قالب مدل تعالی سازمانی (EFQM) و نتایج پژوهش ارائه میگردد:
برای کلیه حوزههای فعالیت در سازمان شاخصهای مرتبط تعریف و این شاخصها همواره براساس چرخه دمینگ و منطق رادار مورد ارزیابی قرار گیرد و پس از تحلیل نتایج اقدام اصلاحی متناسب به عمل آید.
روند نتایج حوزههای مختلف در وضعیت مطلوبی نمیباشد بنابراین ضرورت دارد سازمان اقدامات اصلاحی و پروژههای بهبود مرتبط و مؤثری را جهت بهبود روند هر متغیر، بخصوص در حوزه کسب و کار تعریف و اجرایی نماید.
کلیه فعالیتها براساس منطق روشن و بصورت کمی و قابل، درک هدفگذاری شوند و میزان تحقق اهداف در بازههای زمانی مختلف مورد سنجش قرار گیرند.
شرکت برای درک علتهای نتایج مثبت و منفی و روندهای صعودی و نزولی در حوزههای مختلف, موضوع را به گروههای مختلف کارشناسی ارائه و تیمهای تخصصی برای حل مسائل مختلف تشکیل و گروههایی که به نتایج مثبتی دست پیدا میکنند در منافع حاصله شریک نماید.
شرکت برای درک بهتر نتایج و استفاده مطلوبتر از آنها؛ نتایج را با بخشبندی مناسبی ارائه نماید.
سازمان مدیریت ارتباط با مشتری را به صورت اثربخش پیاده سازی نماید. و از اندیشهها و خواستههای مشتریان به صورت مطلوب استفاده نماید.
ساختار سازمانی متناسب با حوزه بازرگانی و فروش ایجاد و این حوزه برای مشتریان به ویژه مشتریان کلیدی اطلاع رسانی شود.
برای مشتریان کلیدی و وفادار شرکت تمهیدات اثربخش و ویژهای تعریف و اجرایی شود.
کارراهه شغلی و نظام آموزشی اثربخش در سازمان تعریف و اجرایی شود.
سیستمهای اتوماسیون به صورت نظامند و یکپارچه شده و توانایی ارائه گزارشهای مدیریتی را داشته باشند.
با مشارکت کارکنان در حل مسائل و مشکلات سازمان, علاوه بر استفاده از توانایی آنها احساس افتخار و اقناع در آنها تقویت شود.
حرکت به سمت ایجاد واحدهای بالا دستی و تولید مواد اولیه با توجه به اینکه قسمت عمده هزینه های شرکت را هزینه مواد اولیه وارداتی تشکیل میدهد.
ایجاد واحدهای تولیدی جدید با بهره گرفتن از محصولات تولیدی شرکت با توجه به ایجاد ارزش افزوده بالا در محصولات تولیدی پایین دستی.
ایجاد واحدهای جدید تولید رزین اپوکسی و پلی کربنات با ظرفیت تولید بالاتر چرا که حجم پایین ظرفیت تولید علتی اساسی در نرسیدن شرکت به نقطه سربسر است.
لحاظ کردن نیازهای مشتریان در فعالیت های جاری سازمان.
سرمایهگذاری سازمان بر روی دانش و ایجاد پایگاه مدیریت دانش با توجه به دانش و تکنولوژی مورد استفاده و نرخ بالای جابجایی در شرکت.
کارکنان براساس نگرشهای چندتخصصی سازماندهی و بکار گرفته شوند و تفکر نظام بهرهور فراگیر در سازمان ساری و جاری شود.
پیشنهادهایی برای پژوهشهای آینده
با توجه به تجربهی محقق پس از اجرای تحقیق و مسائل جدیدی که در طی این پژوهش برای محقق مطرح شده است توصیه میشود دیگر پژوهشگران در صورت امکان، موضوعات زیر را مورد تحقیق قرار دهند:
انجام تحقیق مشابه در سایر سازمانها و شرکتهایپتروشیمی و مقایسه با نتایج این تحقیق؛
انجام تحقیقی در خصوص ارزیابی سازمان براساس مدل تعالی EFQM در حوزه توانمندساز؛
مطالعه تطبیقی ارزیابی عملکرد شرکتهای پتروشیمی مجموعه صنایع پتروشیمی خلیج فارس؛
ارائه مدلی برای دریافت بهترین تجارب ارزیابی عملکرد شرکتهای پتروشیمی با بهره گرفتن از ابزارهای نوین الکترونیکی.
ارزیابی نقاط قوت و نقاط ضعف ارزیابی عملکرد در سازمانهای ایرانیبراساس مدل تعالی سازمانی EFQM.
پیوستها
پیوست ۱: پرسشنامه
بسمهتعالی
در جهان امروز همگام با تحولات و تغییرات شگرفی که در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیک رخ میدهد، تحولات عمیقی نیز در روشها و سیستمهای نوین مدیریت ایجاد شده و دیدگاههای کاملاً متفاوتی نسبت به گذشته بر مدیریت سازمانها حاکم شده است.
گسترش فرهنگ تعالی سازمانی و علاقمندی مدیران و کارشناسان عرصه صنعت و خدمات به بهبود مستمر، منجر به افزایش تقاضا برای استقرار سیستم EFQM و پذیرش آن برای ارزیابی در شرکتها و سازمانها شده است. در این تحقیق با موضوع ارزیابی عملکرد شرکت پتروشیمی خوزستان براساس مدل تعالی EFQM، برآنیم تا عملکرد شرکت را براساس مدل تعالی EFQM و با رویکرد پرسشنامه مورد ارزیابی قرار دهیم.
لذا از شما همکاران اندیشمند تقاضا داریم ضمن مطالعه هر سؤال، گزینهای که بیشترین تناسب را با شرکت محل فعالیت شما دارد را با علامت * مشخص فرمائید.
محقق اطمینان میدهد نتایج حاصل از تحقیق به صورت کلی و کاملاً محرمانه و بدون ذکر مشخصات شخص پاسخدهنده منتشر گردد.
با تشکر و آرزوی توفیق
شاپور صالحی فرگنی
مشخصات پاسخدهنده:
مدرک تحصیلی: دیپلم فوقدیپلم لیسانس فوقلیسانس و بالاتر
سمت: کارشناس سرپرست رئیس مدیر
۵ | ۴ | ۳ | ۲ | ۱ |
۲-۶-۴- کاربردهای خوشهبندی
از آنجا که خوشهبندی یک روش یادگیری بدون نظارت محسوب میگردد، در موارد بسیاری میتواند کاربرد داشته باشد.
۲-۷- نرم افزارهای مورد استفاده در انواع روشهای خوشهبندی
نرم افزارهای متنوعی برای اجرای روشهای خوشهبندی موجود است ولی متأسفانه نرم افزاری که همه روشهای فوق را انجام دهد موجود نیست و هر نرم افزار تنها تعدادی از روشهای فوق را درون خود جای داده است. نرم افزارهایی مانند Minitab،Spss ، Machaon،Stata ،S-Plus ،SAS و Matlab بیشتر روشهای خوشهبندی که در فوق به آن اشاره شد را دارند. با این وجود این نرم افزارها به طور تخصصی برای خوشهبندی داده ها ارائه نشدهاند و طیف وسیعی از روشهای آماری را شامل میشوند. یکی از نرم افزارهایی که به طور تخصصی برای خوشهبندی ارائه شده نرم افزار CLUSTAN است که اکثر روشهایی که در فوق به آنها اشاره شد را در بر میگیرد.
همچنین نرم افزار PC-Ord که برای خوشهبندی ودرجهبندی داده های اکولوژیکی ارائه شده است کلیه روشهای سلسله مراتبی تجمعی، بعضی از روشهای سلسله مراتبی مقسمی را دارد. ضعف عمده این نرم افزار نداشتن روشهای غیر سلسله مراتبی است. نرم افزار R بسته کاملتری برای انجام دادن خوشهبندی داده های محیطی است که البته دشواری کار با این نرم افزار نسبت به CLUSTAN و PC-Ord از معایب آن محسوب می شود.
۲-۸- پیشینه و ادبیات تحقیق
در این پژوهش پیشینه تحقیق از دو جنبه مورد بررسی قرار میگیرد. بخش اول به مطالعات انجام شده در زمینه سهام رشدی و ارزشی و شاخص های مالی می پردازد; و بخش دوم به بررسی مطالعات انجام شده در زمینه فرایند تحلیل سلسله مراتبی و خوشهبندی می پردازد.
۲-۸-۱- بخش اول پیشینه و ادبیات تحقیق
سرمایه گذاری در سهام ارزشی یا سرمایه گذاری ارزشی، یک استراتژی در سرمایه گذاری است که برگرفته از نظرات و ایدههای بن گراهام و دیوید داد در باب سرمایه گذاری میباشد . اولین کتابی که به بیان نظرات این دو نظریه پرداز مالی پرداخت و اساس سرمایه گذاری ارزشی را به وجود آورد در سال ۱۹۳۴ با عنوان” تحلیل اوراق بهادار” منتشر شد(Graham and Dodd, 1934).
پژوهشهای مختلفی در این زمینه صورت گرفته است:
۲-۸-۱-۱- پژوهشهای خارجی
سانجوی باسو(۱۹۷۷)، در مطالعه ای تحت عنوان عملکرد سرمایه گذاری سهام فهرست شده در بورس نیویورک از سال ۱۹۵۷ تا ۱۹۷۱ درمقایسه با نسبت قیمت به سود آنها را مورد مطالعه قرار دادند. نتایج تحقیق آنها حاکی بر این است که سهام ارزشی عملکرد بسیار بهتری نسبت به سهام رشدی دارند و یک میلیون دلار سرمایه گذاری در سهام ارزشی بیش از دو برابر سهام رشدی، بازدهی ایجاد می کند.
راجر ایبوتسون(۱۹۸۶)، در پژوهشی پورتفویهای دهگانه از بورس سهام نیویورک، در ده گروه با وزن یکسان براساس نسبتهای P/E و P/BV در بازه زمانی سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۸۴ را مورد مطالعه قرار دادند. نتایج نشان داد که سهام دارای نسبت قیمت به ارزش دفتری پایین، با نسبت دو به یک بهتر از سهام رشدی با نسبت قیمت به ارزش دفتری بالا، بازدهی ایجاد کرده است. سهام ارزشی در مقایسه با کل بازار بیش از ۷۵ درصد بازدهی بالاتر داشته است.
ماریو لویس(۱۹۸۹)، در مطالعه خود سهام بورس لندن ازسال ۱۹۶۱ تا ۱۹۸۵ براساس نسبت قیمت به سود در پنج گروه مرتب کردند. نتایج نشان داد که سهام با P/E پایین با تفاوت بسیار زیاد بر سهام رشدی برتری دارد.
فولر، هیوبرتز و لوینسون(۱۹۹۳)، در پژوهش خود نسبت P/E در طی دوره زمانی ۱۹۹۰-۱۹۷۳ را مورد مطالعه قرار دادند. نتایج آنها حاکی بر این بود که شرکتهایی با بالا ترین P/E(سهام ارزشی ارزان) دارای بیشترین بازدهی و شرکتهایی با کمترین P/E(سهام رشدی گران) دارای کمترین بازدهی بودند.
بارتون بیگز(۱۹۹۱)، در مطالعه ای بازدهی سرمایه گذاری ارزشی با معیار قیمت به ارزش دفتری پایین را در نقاط مختلف جهان بررسی کردندکه حدود ۸۰ درصد سهام مورد مطالعه آنان به خارج از ایالات متحده مربوط میشوند. نتایج نشان داد که سهام ارزان دربازارهای مختلف از سهام گرانتر و از شاخص ها پیش بینی میگیرد.
کاپول، رولی و شارپ(۱۹۹۳)، پژوهشی را با عنوان بازده سهام ارزشی و رشدی در سطح بینالمللی انجام دادند. دوره زمانی مورد بررسی از ژانویه سال ۱۹۸۱ تا ژوئن سال۱۹۹۲ بود. این بررسی در کشورهای فرانسه، آلمان، ژاپن، سوئیس، بریتانیا، و امریکا انجام گرفت که بازارهای مهم اوراق بهادار است. نسبت مورد استفاده در این بررسی B/P[36]است که بر مبنای آن پرتفویها تشکیل شدند. نتایج نشان داد که طی این دوره، بازده مرتبط با پرتفویهای سهامی با نسبت B/P بالا(سهام ارزشی) نسبت به بازده پرتفویهای سهام با نسبت B/P پایین(سهام رشدی) متفاوت بوده است و سهام ارزشی بهتر از سهام رشدی در هر کشور طی این دوره زمانی عمل کرده است. بنابراین، سهام با B/P بالا، بازدههای بالاتری در مقایسه با سهام با B/P پایین در کشورهای فوق طی دوره زمانی مشخص شده به دست آورده است(Capaul, carlo, Ian Rowley, and William FSharp, 1993).
لاپورتا(۱۹۹۶)، در مطالعه خود به بررسی تخمین مورد توافق همه در مورد سود هر سهم در هر سال و سال قبل حدود ۹۰۰ شرکت در بازار بورس نیویورک و ایالات متحده در بازه زمانی ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۱ پرداختند. نتایج نشان داد که سهام رشدی گران تمایل به رشد بسیار کندتری نسبت به قبل دارند و سهام ارزشی میل به رشد سریعتر دارند.
فاما و فرنچ(۱۹۹۶)، پژوهش مهمی راجع به سهام ارزشی و رشدی در سطح ۱۲ بازار مهم ودر بازار امریکا طی دوره ۱۹۷۵-۱۹۵۰ انجام دادند. آنها نسب هایD/P ,[37]C/P ,E/P و B/M را به عنوان شاخص های ارزش برگزیدند. و پرتفوهای مساوی را بر مبنای این نسب ها در آغاز هر سال تشکیل داده و سپس بازده این پرتفویها را محاسبه کردند. سهامی که ارزشهای بالایی از این نسبتها داشتند به عنوان سهام ارزشی و سهام دارای ارزشهای پایین را به عنوان سهام رشدی در نظر گرفتند. نتایج بررسی آنان نشان داد که در ۱۲ کشور از ۱۳ کشور مورد بررسی و به ازای هر یک از این شاخص ها، از این دیدگاه حمایت شد که سهام ارزشی بازدههای بالاتری دارند. همچنین تفاوت بین بازده سالانه سهام رشدی و ارزشی ۷/۶ درصد بوده است و سهام ارزشی در مقابل سهام رشدی بازده بیشتری داشته اند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد که مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایهای نمیتواند صرف قیمت را توضیح دهد، بلکه باید از یک مدل سه عاملی استفاده کرد تا بتوان صرف قیمت بازده بین المللی را توضیح داد( ۱۹۹۶,Farma, Eugene F. and Kenneth R French).
لاپورتا، لاکونیشوک، شلایفر و ویشنی(۱۹۹۷)، در پژوهش خود نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار شرکتها در بورس نیویورک، بورس ایالات متحده طی سالهای ۱۹۷۱ تا ۱۹۹۲ را مورد مطالعه قرار دادند. در آخر به این نتیجه رسیدند که به طور متوسط درآمد اعلام شده برای سهام رشدی ناخوشایند و برای سهام ارزشی خوشایند است و تفاوتهایشان به لحاظ آماری بسیار قابل توجه است.
دشو و اسلون(۱۹۹۷)، در مطالعه ای سهام معامله شده در بورس نیویورک و ایالات متحده را در دوره ۱۹۶۷ تا ۱۹۹۱ با توجه به نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار هر سهم، طبقه بندی کرده و سپس دهکهایی تشکیل دادند. و پس از بررسیها به این نتیجه رسیدند که سهام گران تمایل دارند در آینده کندتر از گذشته رشد کنند و سهام ارزان تمایل به رشد سریعتر دارند.
جیمز کویر ,(James Squyres, 1998)به بررسی انتخاب سهام برتر از دیدگاه خریداران سهام پرداخت. در این تحقیق ده شاخص انتخاب شد که عبارتند از: درآمد هر سهم، ارزش دفتری هر سهم، باده حقوق صاحبان سهام به دارایی ها، نرخ پوشش بهره، جریان نقدی به بدهی، قیمت به درآمد و قیمت به ارزش دفتری.
بیکویت (Beckwith, 2001)به بررسی بازار سهام در شش کشور)استرالیا، کانادا، فرانسه، آلمان، ژاپن و انگلستان) پرداخت. در این مطالعه از هشت معیار نسبت قیمت به جریان نقدی، نسبت قیمت به درآمد هر سهم، قیمت بازار به ارزش دفتری، نرخ سرمایه گذاری مجدد، بازده حقوق صاحبان سهام، نرخ سرمایه گذاری مجدد به مقدار قیمت به درآمد و نسبت نوسان قیمت استفاده کرده است.
گروت و گسپر(۲۰۰۲)، در پژوهش خود رابطه بین بازده مورد انتظار سهام، اندازه شرکت و نسبتM/B را در ۵ کشور آسیایی هند، کره، مالزی، تایوان و تایلند آزمایش کردند. نتایج آزمون نشان داد که رابطهای قوی بین اندازه شرکت و بازده در همه کشورهای فوق وجود دارد. همچنین رابطهای قابل توجه بین نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری با بازده در کشور-های کره، مالزی و تایلند مشاهده شد. اگر چه در شرکتهای کوچک آسیایی، تاحدودی میانگین بازده نسبت به شرکتهای بزرگ بیشتر است، به نظر میرسد که متغیر ارزش بازار به ارزش دفتری این شرکتها رابطهای یکنواخت و قوی با بازده دارد. این بدان معنی است که سهام ارزشی، متوسط بازده بیشتری نسبت به سهام رشدی دارد. بنابراین متوسط بازدهی بیشتر سهام ارزشی را در بازارهای نوپدید آسیا میتوان یک پدیده محلی ویژه محسوب کرد(۲۰۰۲ ،Groot and Gasper).
هالیت گاننس و کاران(۲۰۰۳)، در مقاله خود عملکرد سهام ارزشی و رشدی را در بورس استانبول مورد مطالعه قرار دادند. در این بررسی عنوان میشود که در بازارهای توسعه یافته و نوپدید، سهام ارزشی عملکرد بهتری نسبت به سهام رشدی نشان داده است. در این پژوهش بازده سهام ارزشی و رشدی مقایسه شدهاند تا مشخص شود که آیا این نتیجه در بورس استانبول نیز تایید میشود یا خیر. بورس سهام استانبول یکی از بازارهای نوپدید مهم و با رشد سریع در دنیا است که با نوسانها و تغییرات زیادی روبرو بوده است و دلیل اصلی این نوسانها نیز، وضعیت اقتصادی و تحولات سیاسی در این کشور است. بنابراین، در زمان تجزیه و تحلیلها، باید دو عامل مهم را در اقتصاد این کشور"میزان تورم بالا و سطح بالای بدهی داخلی” در نظر گرفت. دوری زمانی مورد استفاده در این بررسی سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۸ بود و پرتفویهای سهام رشدی و ارزشی بر مبنای نسبتB/M(نسبتB/M بهخوبی معیارهای دیگری مانند E/Pو C/P در شناسایی سهام ارزشی و رشدی است). در شرکتهای پذیرفته شده در بورس استانبول تشکیل شد. نتایج بررسی نشان داد که پرتفویهای رشدی نسبت به پرتفویهای ارزشی عملکرد بهتری داشته است و بنابراین با نتایج کشورهای توسعه یافته و نوپدید مطابقت نداشت. این بررسی نشان میدهد که سیاستهای سرمایهگذاری در بورس سهام استانبول به ساختارخاص بازار و وضعیت اقتصادی آن وابسته است و با توجه به این که ساختار بازار و ویژگیهای بنیادی سهام مبادله شده در این بورس با بازارهای دنیا متفاوت است، نتایج دیگری نیز حاصل شد.
جانسن و سونن(۲۰۰۳)، در تحقیق خود نتیجه گرفتند که بین رتبه بندی شرکتها براساس معیارهای ارزیابی عملکرد ارزش افزوده اقتصادی، نسبت شارپ و آلفای جنسن و معیارهای مالی نظیر اندازه شرکت، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام، نرخ رشد فروش، ساختار سرمایه، نقدینگی، چرخه تبدیل وجه نقد، تغییرات سودآوری و نرخ بازده دارایی ها رابطه معنیداری وجود دارد.
لاکونیشوک، ویشنی و شلایفر(۲۰۰۴)، نسبت P/E از سال ۱۹۶۹ تا ۲۰۰۲ را مورد بررسی قرار دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که سهام دارای نسبت P/E پایین از سال ۱۹۶۹ تا ۲۰۰۲ بازدهی بسیار بالاتری نسبت به سهام رشدی داشته است.
موخرجی، منجیت و کیم(۲۰۰۴)، عملکرد پرتفویهای ارزشی و رشدی را بررسی کردند. دوره بررسی در فاصله سالهای ۱۹۸۰تا ۱۹۹۸ بود و دادهها از پایگاه داده بهدست آمد. متغیرهای مورد استفاده در این بررسی عبارتند از:
MVE، تعداد سهام، قیمت سهام، نسبتP/E، نسبتP/S، نسبتM/B و نسبتP/C، بازده ماهانه محاسبه شد و نتایج آزمونهای دو دامنه طی ۱۹ سال بررسی نشان داد که شرکتهای کوچک، بازده مازاد با اهمیت را از لحاظ آماری در ۵ سال به دست آوردند؛ در حالیکه شرکتهای بزرگتر بازدههای با اهمیت بالاتری را طی ۴ سال به دست آوردند که تفاوت چندانی بین بازدههای این دو پرتفوی در ۱۰ سال بعد نداشت. نتایج پرتفویهای مبتنی بر نسبتهای ارزشی نشان داد که در پرتفویهایP/S، سهام ارزشی در مقایسه با سهام رشدی بازده با اهمیت بالا را برای ۱۱ سال در مقایسه با ۳ سال برای سهام رشدی و در پرتفویهایP/C، سهام ارزشی بازدههای مازاد را در ۸ سال در مقایسه با ۳ سال برای سهام رشدی به دست آوردند. نتایج برای نسبتهایM/B،P/E محدودتر است. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که اثر اندازه در نمونه وجود ندارد و سهام ارزشی نسبت به سهام رشدی دارای بازدههای بالاترِ با اهمیت و با خطرپذیری کمتر است. سهام با P/S پایین، از لحاظ آماری بالاترین و با اهمیتترین بازده مازاد را ایجاد کرد. سهام با P/C پایین بالاترین بازده مازاد را در درجه دوم و با پایینترین ریسک را نشان داد. بنابراین به نظر میرسد P/S، P/C که بهصورت انفرادی کاراترین معیارهای ارزش است. نسبتP/E که مشهور است و نسبت M/B را که دانشگاهیها پیشنهاد میکنند، معیارهای نسبتاً ناکارایی از ارزش است. در مرحله بعدی روش دو مرحلهای برای تشکیل معیارهای ارزشی ترکیبی دنبال شد. در ابتدا هر نسبت ارزشی برای هر شرکت در یک سال خاص با میانگین ارزش آن نسبت برای همه شرکتهای نمونه نهایی در آن سال استاندارد شد. این گام چهار نسبت ارزشی را برای هر شرکت نمونه در هر سال ایجاد کرد (RP/E ،RP/S ،RP/C ،RP/B). سپس معیارهای ارزشی ترکیبی بهصورت میانگین ساده ترکیب_های متفاوتِ نسبتهایِ ارزشی نسبی و بازده_های پرتفوی_های بر مبنای معیار_های ارزشی ترکیبی محاسبه شد. الگوی کلی مشابه با اوراق بهادار انفرادی است. پرتفویهای ارزشی به طور پیوسته از پرتفویهای رشدی که با بازده بالاتر و ریسک کمتر همراه بوده است، بهتر عمل کرده است. بازده مازاد سالانه پرتفویهای ارزشی دارای دامنهای از ۶۰/۳ درصد برای RP/EB تا ۵۲/۸ درصد برای RP/ES است. نتایج آزمون t نشان داد که ۷ درصد پرتفویهای ارزشی ترکیبی که شامل P/S است در مقایسه با سهام همتایان رشدی آن ها در ۱۰ تا ۱۲ سال از ۱۹ سال دوره نمونه بهتر عمل کردهاند. در بین ترکیبهایی که شامل P/S نبودند شواهد نسبتاً کمی برای عملکرد بهتر وجود داشت. این نتایج میرساند که سرمایهگذاران بایدP/S را بهعنوان یک معیار ارزش برای افزایش بازده مازاد استفاده کنند(Dhatt, yong, Sandip Mukher ji, 2004).
فوگر و همکاران(۲۰۰۵)، ویژگیهای سهام رشدی و ارزشی را در سه گروه کوچک، متوسط و بزرگ در یک بازه زمانی طی سال های ۲۰۰۱ الی ۲۰۰۳ بررسی کردند. نتایج پژوهش آن_ها نشان داد که به طور میانگین نسبتهای B/P و B/E[38] و نرخ رشد درآمد هر سهم برای سهام رشدی، دو بار بزرگتر از سهام ارزشی است. همچنین سهام ارزشی متوسط و بزرگ نسبت به سهام رشدی متوسط و بزرگ، دارای اهرم مالی بزرگتری هستند و تمایل کارگزاران بازار سرمایه، برای سرمایه گذاری در سهام ارزشی بیشتراست.
پتکووا و همکاران(۲۰۰۵)، در پژوهشی با عنوان"آیا سهام رشدی دارای ریسک بیشتری هستند یا سهام قیمتی؟” به بررسی ارتباط بین تغییرات زمانی ریسک و صرف قیمت سهام پرداختند. آن_ها همچنین از مدل قیمت گذاری دارایی_های سرمایه_ای شرطی برای بررسی تغییرات زمانی ریسک در سهام رشدی و قیمتی استفاده کردند. نتایج پژوهش آن_ها نشان داد که تغییرات زمانی ریسک قادر به توضیح صرف قیمت نیست و بتای سهام قیمتی و رشدی با صرف ریسک مورد انتظار بازار، به ترتیب همبستگی مثبت و منفی دارد. همچنین کوواریانس صرف بتای به دست آمده، کوچکتر از آن است که بتواند اهمیت مشاهده شده در صرف قیمت مدل شرطی قیمت گذاری دارایی های سرمایهای را توضیح دهد.
بانسال و همکاران(۲۰۰۵)، در پژوهشی با عنوان"فروض سود تقسیمی” به مقایسه سهام رشدی و سهام ارزشی و ارتباط اجزای بازده آنها با ریسک سیستماتیک پرداختند. آنها به این نتیجه رسیدند که جریانهای نقدی سهام ارزشی نسبت به جریانهای نقدی سهام رشدی، در بلند مدت دارای حساسیت بیشتری است.
کامپل و همکاران(۲۰۰۵)، در پژوهشی با عنوان"بتای بد و بتای خوب” با بررسی ارتباط بین سهام رشدی و قیمتی با متغیرهای بازار، بیان می کنند در صورتی که منابع مالی مناسب در دسترس باشد، سهام رشدی دارای فرصتهای سرمایه گذاری مناسب است و در آینده می تواند به شکل مطلوب سودآور باشد.
ایکسینگ و ژانگ(۲۰۰۶)، در پژوهشی با عنوان"سهام رشدی در مقابل سهام قیمتی، محرکهای عوامل بنیادین اقتصادی"مطالعه جامعی از محرکهای دورهای عوامل بنیادین در اقتصاد، برای شرکتهای قیمتی و رشدی انجام دادند. آنها نشان دادند که عوامل بنیادین در شرکتهای قیمتی، بسیار بیشتر از شرکتهای رشدی تحت تاثیر شوکهای اقتصادی قرار گرفتهاند و تفاوتهای معنیدار بین سهام رشدی و قیمتی در این زمینه وجود داشته است. آنها همچنین نشان دادند که شرکتهای قیمتی نسبت به شرکتهای رشدی از انعطافپذیری کمتر در سرمایه گذاری، برخوردارند
شکل (۳-۱۵) – دیاگرام مربوط به اثر هیدروژن بر روی قابلیت تولید محصول ۴۵
شکل (۳-۱۶) – دیاگرام مربوط به اثر هیدروژن بر روی سرعت جریان مذاب ۴۵
شکل (۳-۱۷) – دیاگرام مربوط به اثر هیدروژن بر روی دانسیته ۴۶
شکل (۳-۱۸) – دیاگرام مربوط به اثر هیدروژن بر روی دانسیته تودهای ۴۶
شکل (۳-۱۹) – دیاگرام مربوط به اثر هیدروژن بر روی اندازه متوسط ذرات ۴۷
شکل (۳-۲۰) – هیستوگرام مربوط به توزیع اندازه ذرات در بررسی اثر هیدروژن ۴۷
فهرست جداول
جدول (۳-۱) – دادههای مربوط به بررسی اثر TnOA در پلیمریزاسیون اتیلن با کاتالیست بر پایه کروم ۳۴
جدول (۳-۲) – درصد توزیع اندازه ذرات در بررسی اثر TnOA 34
جدول (۳-۳) – دادههای مربوط به خواص فیزیکی محصولات در پلیمریزاسیون اتیلن در حضور کومونومر ۱- هگزن ۳۹
جدول (۳-۴) – درصد توزیع اندازه ذرات در پلیمریزاسیون اتیلن در حضور کومونومر ۱- هگزن ۴۰
جدول (۳-۵) – پلیمریزاسیون اتیلن با غلظت متفاوت هیدروژن و دادههای حاصل از آنالیز پلیمرهای حاصل ۴۴
جدول (۳-۶) – درصد توزیع اندازه ذرات در پلیمریزاسیون اتیلن با غلظت متفاوت هیدروژن ۴۴
جدول (۳-۷) – دادههای مربوط به خواص فیزیکی محصولات در کوپلیمریزاسیون اتیلن با ۱- هگزن در حضور هیدروژن ۴۸
جدول (۳-۸) – درصد توزیع اندازه ذرات در کوپلیمریزاسیون اتیلن با ۱- هگزن در حضور هیدروژن ۴۸
جدول (۳-۹) – دادههای مربوط به خواص فیزیکی محصولات در بررسی اثر جایگزینی حلال ۴۹
جدول (۳-۹) – درصد توزیع اندازه ذرات در بررسی اثر جایگزینی حلال ۴۹
پیشگفتار:
پلیاتیلن خطی، متداولترین نوع پلاستیک، حدود بیش از نیم قرن پیش بطور تصادفی در کمپانی فیلیپس پترولیوم تولید شد و مشخص گردید که اکسید کروم نشانده شده بر روی سیلیکا قابلیت پلیمریزاسیون α- اولفینها را دارا میباشد. سیستم کاتالیستی مشابه در حالت اصلاح شده، امروزه توسط کمپانیهای متعددی مورد استفاده قرار میگیرد، بطوریکه مقادیر بسیار زیادی از پلیاتیلن با دانسیته بالا و همچنین برخی از پلیمرهای با دانسیته پایین توسط این سیستم تولید میگردند. امروزه نسل جدید این کاتالیزورها فعالیت بسیار بالایی داشته و محصولات پلیمری حاصل از آن ها جهت مصارف مدرن صنعتی با کاربردهای ویژه مورد استفاده قرار میگیرند.
علیرغم بیش از نیم قرن بررسیهای جهانی و انتشار بیش از ۷۰۰ مقاله، همچنان بحثهای زیادی حول محور این کاتالیستها وجود دارد. یکی از مشکلاتی که قدمت زیادی در زمینه توسعه این کاتالیستها دارد، حالتهای اکسیداسیون متعدد فلز کروم و تعداد کم سایتهای فعال بر روی این نوع کاتالیستها میباشد، که موجب شده است موانعی بر سر راه توسعه هرچه بیشتر این کاتالیزورها وجود داشته باشد.
نوشته حاضر، با نگاهی صنعتی و بر پایه تجربیات تجاری دانشمندان کمپانی فیلیپس پترولیوم که مدت زمانی بالغ بر ۶۰ سال را در داشتن امتیاز این کاتالیزورها پیشرو میباشند، نگارش شده است.
۱-۱- پلیاتیلن تجاری
۱-۱-۱- تاریخچه پلیاتیلن
LDPE اولین نوع پلیاتیلن تولید شده به شکل تجاری بود که توسط شرکتImperial Chemical Industries (ICI) در سال ۱۹۳۸ تولید و به بازار عرضه شد [۳-۱]. اساس این فرایند بر محور پلیمریزاسیون رادیکال آزاد و تحت فشار بالا بود و محصول تولیدی شامل گستره وسیعی از زنجیرهای پلیمری با شاخههای جانبی کوتاه و بلند بود. سرعت شاخهدار شدن در این فرایند در حدی است که حتی شاخههای جانبی نیز خود دارای شاخه میشوند، ساختاری که گاهی از آن با عنوان “توپ کرکی” یاد میشود. ساختار مزبور مانع از آن میشود که مولکول پلیمر با مولکول کناری خود در هم پیچیده شود، که این مسئله بطور محسوسی بر رفتار ماده هنگام قالبگیری تأثیر میگذارد.
فرآیندهای صنعتی تولید HDPE و LLDPE در اوایل دهه ۱۹۵۰ و در نتیجه کشف سه نوع کاتالیست بصورت کاملاً مستقل، در سه مکان مختلف و با سه نوع متفاوت از فلزات واسطه توسعه یافت [۱۰-۲]. مقایسه روشی که این محققان و کمپانیهای مربوطه در پیش گرفتهاند بسیار جالب است، که توسط J. P. Hogan بصورت خلاصه ارائه شده است [۴و۲]. مشابه بسیاری از اکتشافات بزرگ، هر سه این کشفها هم به نوعی تصادفی بود.
کاتالیزور فیلیپس، که شامل ترکیب Cr/silica و یا Cr/silica-alumina است، در نیمه دوم سال ۱۹۵۱ توسط J. Paul Hogan و Robert L. Banks در لابراتوار تحقیقاتی شرکت فیلیپس در بارتلزویل اوکلاهما کشف شد [۸] و اولین گزارشات بصورت Patent در ۲۷ ژانویه ۱۹۵۳ منتشر گردید. در آن زمان، Hogan و Banks سعی داشتند پروپیلن را دیمریزه کنند، که بطور غیر منتظرهای محصولی پلیمری بدست آوردند. کشف مزبور سپس به پلیاتیلن تعمیم داده شد و پلیمرهایی با دانسیته حدود g/mL 97/0-95/0 حاصل گردید، که نشانگر تولید پلیاتیلن خطی بود. شرکت فیلیپس بلافاصله فرایند صنعتی تولید کاتالیست را توسعه داد، که در کمتر از ۴ سال پس از کشف کاتالیست موفق به ارائه امتیاز گردید. امتیاز فیلیپس شامل طراحی سایت، تولید پلیاتیلن به میزان lb. 1000 جهت توسعه بازار مصرف، کمک به راهاندازی سایت و همچنین تبادل اطلاعات مربوطه بصورت کامل بود.
دو سال بعد، یعنی در اکتبر ۱۹۵۳، کشف اتفاقی دیگری توسط Karl Ziegler و همکارانش در موسسه تحقیقاتی ماکس پلانک در مولهایم آلمان رخ داد [۱۰]. کاتالیزور تولید شده توسط Ziegler شامل تیتانیم کلراید ترکیب شده با آلکیل آلومینیم بود. اولین گزارشات سریعاً بصورت Patent در ۱۷ اکتبر ۱۹۵۳ منتشر گردید که در آن پلیمری با دانسیته حدود g/mL 94/0 گزارش شد. Ziegler این کشف را در کمتر از یک سال به ثبت رساند، که در آن تنها متد آزمایشگاهی را ارائه نمود و خریداران این امتیاز موظف بودند بطور مستقل آن را توسعه دهند. شرکت Hoechst از اولین خریداران این امتیاز بود. یکی از اولین مشکلاتی که وجود داشت و بطور مشخص در این امتیاز به آن اشاره نشده بود، چگونگی کنترل جرم مولکولی پلیمر بود [۲].
سیستم کاتالیستی سوم در نیمه دوم سال ۱۹۵۰ توسط Alex Zletz در موسسه Standard Oil در ایندیانا کشف گردید [۱۲و۱۱]. این کاتالیزور شامل مولیبدنیم کاهش یافته بر روی آلومینا بود. اولین Patentها در ۲۸ آوریل ۱۹۵۱ منتشر گردید که در آن پلیمری با دانسیته حدود g/mL 96/0 گزارش شده بود. این کشف با روشی متفاوت با آنچه در مورد اکتشافات قبلی بیان شد انجام گرفت. جدا از اهمیت آن، موسسه مربوطه مشاوری را استخدام نمود تا جهت بهبود پلیاتیلن خطی تولید شده تلاش کند، که رایزن مربوطه ارزیابی دلسرد کنندهای را ارائه نمود. ارزیابی او منجر به تعویق راهاندازی سایتهای تجاری گردید، و این امر تا زمانی ادامه یافت که سیستمهای فیلیپس و زیگلر سایتهای خود را راهاندازی کرده و در مسیر پیشرفت در زمینه تولید تجاری بودند [۱۶-۱۳و۴]. در سال ۱۹۶۱، اولین سایت با تکنولوژی پلیاتیلن Standard Oil ایندیانا در ژاپن راهاندازی گردید، اما متأسفانه این کشف تأثیر بسیار کمی در توسعه صنعت پلیاتیلن خطی داشت و در مدت زمان کمی این فرایند از بین رفت.
این مسئله، اصل بسیار مهمی را که امروزه نیز در صنعت پلیاتیلن صادق است، بیان میدارد. همواره یک مزیت بسیار بزرگ در این که در بازار مصرف باید اولین بود، وجود دارد؛ زیرا همواره اولین محصول خصوصیات فرآیندی را معرفی میکند که محصولات متعاقب آن (به بیان دیگر محصولات بهبود یافته) با آن مواجه هستند.
پس از کشف کاتالیست در موسسه فیلیپس، بلافاصله بررسیها به منظور راهاندازی سایتهای پایلوت آغاز گردید. در سال ۱۹۵۴، اطلاعات کافی جهت راهاندازی یک فرایند Continuous در اشل تجاری در دست بود. ابتدا یک سایت با تولید روزانه ۱۰۰۰ پوند ساخته شد و در اوایل سال ۱۹۵۵ به بهرهبرداری رسید. در همان سال، راهاندازی سایت صنعتی با تولید ۷۵ میلیون پوند HDPE در سال به همراه سایت دیگری با ظرفیت تولید سالانه ۱۸۰ میلیون پوند اتیلن تصویب گردید. با توجه به اینکه هیچ تولید کنندهای نمیتوانست بطور کامل پاسخگوی پتانسیل بازار مصرف این کشف باشد، لذا هیئت مدیره شرکت فیلیپس تصمیم گرفت اکتشاف خود را بصورت امتیاز درآورد. گرچه تا آن زمان هیچ سایت تجاری راهاندازی نشده و هیچگونه بازار مصرفی وجود نداشت، با این حال ۹ شرکت از ۷ کشور به سرعت قرارداد خرید امتیاز را در بین سالهای ۱۹۵۵ و ۱۹۵۶ امضا کردند [۱۷و۲]. این شرکتها عبارت بودند از: Union Carbide (ایالات متحده)، Allied (ایالات متحده)، British Petroleum (بریتانیا)، Soltex-Celanese (ایالات متحده)، Rhone Poulenc (فرانسه)، Solvay (ایتالیا)، Eletroteno (برزیل)، BASF (آلمان) و Showa Denko (ژاپن). برای هریک از این شرکتها اطلاعات تکنیکی، طراحی سایت و همچنین نمونههای پلیمری حاصل از یک سایت توسعه یافته در اوکلاهما به منظور ارزیابی بازار در اختیار قرار گرفت.
در سال ۱۹۵۶، اولین سایت فیلیپس به بهرهبرداری رسید. کمی پس از آن، سایتهای امتیاز دار ساخته شده و مورد بهرهبرداری قرار گرفتند. هموپلیمرهایی با اندیس ذوب کمتر از ۱، اولین گریدهایی از HDPE بودند که توسط فرایند فیلیپس معرفی گردیدند. فروش محصول (که از آن با نام Marlex یاد میشد)، در سالهای اول به دلیل تازگی آن در بازار خرید به کندی انجام میگرفت، اما پس از سال ۱۹۵۸، کاربردهای فراوانی برای HDPE حاصل از سیستم فیلیپس به وجود آمد.
در سال ۱۹۵۸، کوپلیمرهای اتیلن - بوتن به بازار معرفی گردیده و پس از آن به سرعت سایر گریدهای کوپلیمر مزبور توسعه یافتند [۱۸]. در چهار سال اول، فرایند غالب برای تولید پلیمر، فرایند محلول (SF)[1] بود، که در آن محصول پلیمری به محض تولید، در حلال سیکلوهگزان حل میشد [۱۹]. در این فرایند، اتیلن و ۱- بوتن در دمای C°۱۷۵-۱۲۵ و تحت فشار MPa 5/3-9/2 (psi 500-400) به سیستم اعمال میگردید. کاتالیزورهای اولیه چندان فعال نبودند، بطوریکه محصولی بیش از چند صد کیلوگرم به ازای یک کیلوگرم کاتالیست تولید نمیشد. به همین دلیل، باقیمانده کاتالیست در سالهای اول بوسیله فیلتراسیون و پس از آن توسط سانتریفیوژ از محصول جداسازی میشد.
در اوایل دهه ۱۹۵۰، اکتشافات آزمایشگاهی در شرکت فیلیپس منجر به معرفی فرایند دیگری گردید که بهره بالاتری داشت. بجای انحلال محصول پلیمری، محصول مورد نظر بصورت ذرات غیر محلول در یک حلال هیدروکربنی غوطهور میشد. در اوایل سال ۱۹۶۱، این فرایند دوغابی یا ذرهای (PF)[2] بصورت تجاری در سایت هوستون فیلیپس به بهرهبرداری رسید [۲۱و۲۰] و به سرعت امتیاز آن توسط شرکتهای تحت امتیاز فیلیپس خریداری شد. بعنوان حلال یا بستر پلیمریزاسیون، پارافینی با نقطه جوش پایین و شرایط پلیمریزاسیون در دمای C°۱۱۰-۷۰ و فشار MPa 2/4 (psi 600) پیشنهاد گردید. ابتدا n- پنتان استفاده شد، سپس ایزوپنتان و در نهایت ایزوبوتان جایگزین شد. بهبود فعالیت کاتالیست تا جایی پیش رفت که نیازی به جداسازی کاتالیست از محصول وجود نداشت و بعنوان ناخالصی بسیار ناچیز در محصول بدست آمده باقی میماند. قابلیت تولید محصول[۳] در حد چندین هزار کیلوگرم به ازای یک کیلوگرم کاتالیست کاملاً طبیعی بود.
در سال ۱۹۶۸، کوپلیمرهای جدیدی معرفی گردیدند که در آنها بجای ۱- بوتن از ۱- هگزن استفاده شده بود. این امر باعث بهبود خواص فیزیکی پلیمرهای تولید شده با کاتالیزورهای Cr/silica گردید. فرایند جدیدی جهت تولید LLDPE در سال ۱۹۶۹ توسط شرکت فیلیپس معرفی شد [۲۳و۲۲] و پلیمرهایی با دانسیته برابر با g/mL 925/0 توسط فرایند اصلاح شده دوغابی بوسیله کاتالیزورهای کروم تولید گردید.
در دهه ۱۹۷۰، موسسه Union Carbide تکنولوژی بستر سیال فاز گازی را معرفی کرد، که در آن LLDPE به آسانی با بهره گرفتن از کاتالیزور زیگلر - ناتا تولید میشد. در اواخر دهه ۱۹۸۰، پیشرفتهای بوجود آمده در شرکت فیلیپس این امکان را فراهم کرد که کاتالیزورهای بر پایه کروم نیز HDPE و LLDPE را در همان شرایط و با همان سهولت تولید نمایند [۲۷-۲۴]. امروزه راکتورهای پیشرفته قابلیت تولیدی بالغ بر ۵۰۰ میلیون کیلوگرم پلیاتیلن در سال را دارا میباشند.
گرچه کاتالیزورهای فیلیپس عمدتاً جهت تولید پلیاتیلن مورد استفاده قرار میگیرند، اما به خوبی قابلیت پلیمریزاسیون سایر اولفینها (نظیر پروپیلن) را نیز دارا میباشند. همانطور که پیشتر اشاره شد، Hogan و Banks این کاتالیست را هنگام کار با پروپیلن کشف کرده بودند. اگرچه برخلاف کاتالیزورهای زیگلر - ناتا کاتالیزورهای فیلیپس محصولاتی با جهتگیریهای خاص فضایی تولید نمیکنند، اما تولید پلیپروپیلن کریستالی توسط این کاتالیزورها در سال ۱۹۸۳ گزارش شده است [۲۸].
در ادامه، پس از ارائه توضیحاتی در رابطه با ساختار پلیاتیلن و انواع آن از دیدگاه تجاری، به مقایسه کاتالیزورهای فیلیپس با سایر کاتالیزورهای متداول در پلیمریزاسیون اتیلن و همچنین مطالعه ساختار و مکانیسم کاتالیزورهای بر پایه کروم پرداخته شده است.
۱-۱-۲- پلیاتیلن از دیدگاه اقتصادی
کاتالیزور فیلیپس از ابتدا (ولی نه بطور انحصاری) جهت تولید پلیاتیلن استفاده شده است. پلیاتیلن در ظاهر سادهترین پلیمر است که از واحدهای تکرار شونده متیلنی تشکیل شده است، ولی با اینحال، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان پلیاتیلن آن را “ساده ولی پر قابلیت” میخوانند. صدها گرید مختلف از پلیاتیلن وجود دارد که برای مصارف مختلف توسط تولیدکنندگان متعددی به بازار عرضه میگردد. این گریدهای مختلف در جرم مولکولی، توزیع جرم مولکولی، نوع و تعداد شاخهها، توزیع شاخهها در مقایسه با توزیع جرم مولکولی و همچنین آرایش مولکولی تفاوت دارند.
از نظر آرایش مولکولی، سه فرم تجاری عمده برای پلیاتیلن وجود دارد:
۱) پلیاتیلن با دانسیته پایین (LDPE)[4]؛
۲) پلیاتیلن با دانسیته بالا (HDPE)[5]؛
۳) پلیاتیلن خطی با دانسیته پایین (LLDPE)[6].
این سه نوع آرایش مولکولی، منجر به ایجاد گستره وسیعی از خصوصیات فیزیکی و خواص قالبگیری میگردد. این مواد عمدتاً در درجه و نوع شاخهدار بودن تفاوت دارند. ساختار آرایشهای یاد شده در شکل (۱-۱) نشان داده شده است.
شکل (۱-۱) - ساختار آرایشهای مولکولی مختلف پلیاتیلن
پلیاتیلن یک ماده نیمه کریستالی است که در آن فرمهای کریستالی و آمورف بهم متصل شدهاند. شاخهدار شدن، کریستالینیته را کاهش داده و موجب میشود پلیمر به حالت آمورف سوق پیدا کند. این حالت به آسانی با اندازهگیری دانسیته قابل شناسایی است، زیرا فاز کریستالی دانسیتهای در حدود g/mL 1 دارد، در حالیکه دانسیته فاز آمورف g/mL 87/0 میباشد. بنابراین دانسیته اندازهگیری شده، معیاری از درجه شاخهدار شدن خواهد بود.
پلیاتیلن پرمصرفترین نوع پلاستیک در دنیا بوده و در میان سه نوع پلیاتیلن ذکر شده، HDPE بیشترین بازار مصرف را به خود اختصاص داده است. کاتالیزور فیلیپس در اصل جهت تولید HDPE مورد استفاده قرار میگیرد، هرچند مقادیری از LLDPE نیز توسط کاتالیزورهای کروم تولید میگردد. کاتالیزورهای فیلیپس، عهدهدار تولید حدود %۵۰-۴۰ کل HDPE دنیا میباشند. بیشترین استفاده HDPE در صنایع قالبگیری جهت تولید بطریها، تانکهای سوخت و سایر ظروف میباشد. امروزه کاتالیزورهای فیلیپس بطور انحصاری جهت تولید این رزینها مورد استفاده قرار میگیرند. سایر مصارف HDPE شامل تولید لولهها، فیلمها، صفحات مختلف و غیره میباشد. در میان سه نوع پلیاتیلن یاد شده، HDPE بیشترین کاربرد را داشته و کاتالیزور فیلیپس بیشترین امکان را در تولید این ماده در گریدهای مختلف دارا میباشد.
ایجاد کنسرسیوم برای خرید
نیازهای دو یا چند شرکت مجزا برای خرید، ترکیب شده تا امتیازهایی را در زمینه قیمت، طراحی و تأمین آنها، کسب کنند.
وجود رده های مختلف در خرید و تأمین
با تغییر فرآیندها و استراتژی های خرید، وظایف در زمینه خرید در سطوح استراتژیکی، تاکتیکی و عملیاتی شکل گرفته است.
۲-۲-۸-رویکردها و نگرش های مطرح در مدیریت زنجیره تأمین
تحولات به وجود آمده در دنیای کسب و کار، منجر به پیدایش نظریه ها و رویکردهای مختلفی در بخش ها و مفاهیم تجارت از جمله مدیریت زنجیره تأمین شده است. این رویکردها هر یک زاییده تفکرات و نیز مبنایی برای توسعه مفاهیم جدید در زمینه تولید و خرید و نیز تأمین گشته است. به عنوان نمونه بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات عامل اصلی پیدایش EDI و نیز سیستم های هوشمند در تأمین شده و مفاهیم تفکر ناب و رویکرد تأمین ناب را معرفی نموده است. این رویکردها خود به نوعی بیانگر سیر تحول تأمین از ابتدا تا کنون هستند که برخی از آنها جایگزین برخی دیگر گشته اند. در ادامه رویکردها و نظریه های رایج و کلیدی در رابطه با تأمین مورد بررسی قرار گرفته و ویژگی های هر یک بیان می شود.
۲-۲-۸-۱-مدیریت تأمین در سطح جهانی
«مدیریت تأمین در سطح جهانی» طرز تفکری است که در آن بهبود مستمر فرآیندهای طراحی، توسعه و مدیریت سیستم تأمین یک سازمان با هدف بهبود نتیجه و ثمره سازمان، مد نظر قرار می گیرد. عبارت «سطح جهانی» این مفهوم را تداعی می کند که سازمان ها در یک محیط جهانی در حال فعالیت هستند. بدیهی است مدیریت تأمین در سطح جهانی، مرزهای کارکردی شرکت ها را گسترش می دهد، این طرز تفکر مستلزم تغییر نگرش مدیریت ارشد برای انتقال فرآیندهای تصمیم گیری از بخش داخلی یا تمرکز بر خود شرکت، به سمت بهبود کل زنجیره تأمین است.
مدیریت تأمین در سطح جهانی، فرایند خرید را نیز در بر می گیرد، اما بیشتر روی عوامل استراتژیک تمرکز دارد. مدیریت زنجیره تأمین در سطح جهانی، تمرکز بخشی یا داخلی ندارد، بلکه روی فرآیندهای در حال بهبود، با در نظر گرفتن هدفی بلند مدت برای پیشبرد قابلیت رقابت شرکت و دیگر شرکت های زنجیره تأمین، متمرکز شده و آنها را کاملاً مدنظر قرار می دهد.
به منظور ایجاد مدیریت تأمین در سطح جهانی، ضروری است سیستم های تأمین یک سازمان در موقعیت جهانی قرار گیرد و در نتیجه مدیران ارشد اهمیت کلیدی مدیریت تأمین را دریابند و تحولات لازم را پشتیبانی کنند.
یک سازمان باید در ابتدا بداند که در چه موقعیتی قرار دارد تا درک کند که برای رسیدن به نقطه موردنظر چه راه و مسیری را باید بپیماید. الگویابی از تجربیات سازمان های دیگر و استفاده از معیارهایی به منظور ایجاد پیشبرد در جهت مدیریت تأمین در سطح جهانی، می تواند راه حل مناسبی برای ایجاد این طرز تفکر باشد.
۲-۲-۸-۲-مدیریت زنجیره تأمین با بهره گرفتن از عامل ها و پیدایش تأمین مجازی
استفاده از عوامل نرم افزاری به طور وسیع تری در مدیریت زنجیره تأمین مورد توجه قرار گرفته و در بخش تأمین نیز بکار گرفته شده است. با بهره گرفتن از این عامل ها، یک ساختار نرم افزاری برای مدیریت زنجیره تأمین در سطوح تاکتیکی و عملیاتی ایجاد می شود. یک عامل نرم افزاری، در واقع یک فرایند نرم افزاری مستقل، هوشمند و هدف گرا است که به صورت هماهنگ با دیگر عامل ها و نیز کاربر در صورت نیاز ارتباط برقرار می کند و از جانب کاربر اموری به آن محول می گردد که در راستای هدفی مشخص، آنها را به انجام می رساند.
در استفاده از عامل ها در مدیریت زنجیره تأمین، هر وظیفه یا کارکرد موجود در مجموعه به یک عامل واگذار می شود و در واقع تأمین در قالب مجموعه ای از عامل های نرم افزاری شکل می گیرد.
به کارگیری این رویکرد منجر به پیدایش یک سازمان با مجموعه ای از کارکردهای مجازی می گردد که با بهره گرفتن از فناوری های ارتباطاتی و هوشمند با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و امور محوله را به انجام می رسانند. استفاده از عامل ها باعث بهینه سازی عملکرد تأمین و نیز هماهنگی و سازگاری بیشتر در این زمینه می شود.
۲-۲-۸-۳-تدارکات الکترونیک
اینترنت فرصت های بسیاری را برای فعالیت های زنجیره تأمین خصوصاً در حوزه تدارک فراهم نموده است. یکی از این زمینه های نوظهور، تدارکات الکترونیک است. تدارکات الکترونیک را استفاده از اینترنت برای انجام فرآیندهای تأمین و تدارکات تعریف می کنند. با بهره گرفتن از راه حل های ارائه شده در زمینه تدارکات الکترونیک، می توان فعالیت های تدارک را در طول زنجیره یکپارچه نمود.
۲-۲-۸-۴-تجارت الکترونیک و زنجیره تأمین
با توسعه اینترنت و نرم افزارهای مبتنی بر وب، همچنین دسترسی به شبکه های عمومی کم هزینه، ارتباطات بین سازمان های مختلف به طور چشم گیری افزایش یافته است. تعداد زیادی از مشتریان و تأمین کنندگان در شبکه های گسترده با یکدیگر در ارتباط هستند. تراکنش های فی ما بین اعضاء زنجیره از طریق اینترنت صورت می گیرد و زنجیره تأمین الکترونیک به عنوان جزئی از تجارت الکترونیک نقش عمده ای را در توسعه استراتژیک سازمان ها بر عهده دارد.
۲-۲-۸-۵-مدیریت زنجیره تأمین الکترونیک
سرعت بالا، هزینه پایین، ارتباطات و تعاملات میان تأمین کنندگان و مشتریان، عوامل کلیدی بهبود مدیریت زنجیره تأمین هستند. تمام این موارد در سایه مدیریت زنجیره تأمین الکترونیک تحقق می یابد. از طریق مدیریت الکترونیکی زنجیره تأمین، جریان اطلاعات و مواد طی شبکه ای از مشتریان و تأمین کنندگان به طور مؤثر جریان می یابند. تمامی این فرصت ها با توسعه فناوری اطلاعات پدید آمده اند. در زنجیره تأمین الکترونیک، اطلاعات به مقدار مناسب، در زمان مناسب در اختیار افراد قرار می گیرد.
۲-۲-۸-۶-بازارهای الکترونیک
با توسعه فناوری اطلاعات در جهان، بازارهای الکترونیکی نیز به سرعت افزایش می یابند. این بازارها در صنایع مختلف پدید آمده اند و تبادل خدمات و کالاها را پشتیبانی می کنند. یک بازار الکترونیک، محلی مجازی است که در آن تأمین کنندگان و مشتریان می توانند با یکدیگر دیدار نمایند و برای خرید و فروش کالا و خدمات با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. پدید آمدن و شکل گرفتن این نوع بازارها مرهون توسعه فناوری اطلاعات است. فناوری اطلاعات محدودیت های زمانی و مکانی را تا حد بسیاری کاهش داده و زمینه برقراری ارتباطات در محیط های مجازی را فراهم نموده است. تفاوت بازارهای الکترونیک و تدارکات الکترونیک یا تجارت الکترونیک در این است که در تدارکات الکترونیک و یا تجارت الکترونیک، تنها یک خریدار وجود دارد، ولی در بازارهای الکترونیک چندین خریدار وجود دارند و تأمین کنندگان می توانند از این مزیت به نحو مطلوبی استفاده نمایند. بازارهای الکترونیکی می توانند برخی از ویژگی های ذیل را داشته باشند:
اتحادیه ای از تأمین کنندگان و خریداران
ارائه خدمات لجستیک
ایجاد جریان اطلاعات، کالا، خدمات و پرداخت ها
ایجاد زبان مشترک و زیرساخت ارتباطی مناسب.(غضنفری و همکاران، ۱۳۸۹)
۲-۲-۹-روندهای مدیریت زنجیره تأمین در آینده
ظهور فناوری های نوین و افزایش استفاده از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی و نیز پیدایش اصول تفکر ناب، منجر به شکل گیری مفاهیم و تحولات جدیدی در این حوزه شده که به خصوص از اواخر قرن بیستم تا کنون حضور آنها محسوس است و تأثیر بسیاری بر فعالیت ها و فرآیندهای زنجیره تأمین گذاشته است. این مفاهیم و تحولات عبارتند از:
مدیریت زنجیره تأمین
شرکت ها هم اکنون به صورت جمعی با تأمین کنندگان خود و تأمین کنندگان آنها (تأمین کننده رده دوم) و نیز مشتریان همکاری می کنند تا بهبودهای مستمر، در فرآیندهای زنجیره تأمین حاصل گردد. به این ترتیب شرکت ها و اعضای زنجیره، بهبودهایی را در زمینه طراحی، سرعت، کیفیت و هزینه شاهد می باشند.
کاهش زمان سیکل عملیات
زمان های سیکل تأمین و تدارک روی زمان های سیکل توسعه جامع و تولید، اثرات زیادی دارد. با وجود تمرکزهای پیوسته روی رقابت در بازار و نیز نیاز برای پاسخگویی به مشتری، فعالیت های خرید و تأمین می توانند با بهره گرفتن از همکاری نزدیک با تعداد محدودی تأمین کننده، زمان سیکل را تا ۵۰ الی ۶۰ درصد کاهش دهند.
ارتباطات تصویری با تأمین کنندگان
خریداران می توانند با پرسنل فنی، طراحی، و بازرگانی تأمین کنندگان استراتژیک خود، ارتباطات تصویری داشته باشند و از امکانات کنفرانس های تصویری استفاده کنند. استفاده از این گونه فناوری ها به خریدار و فروشنده در حل مشکلات و ارائه راه حل ها کمک کرده و منجر به افزایش بهره وری و بهبود زمان های سیکل حل مسأله می گردد.
یکپارچه سازی با استراتژی سازمان
وجود قابلیت ها و امکانات در خرید و تأمین می تواند استراتژی سازمان را تحت تأثیر قرار دهد. در خرید و تأمین می توان بسته به استراتژی سازمان از روش های متفاوتی استفاده نمود.
واگذاری فرایند تدارک
خدمات دفتر خرید و تأمین یک سازمان می تواند به صورت جزئی، بخشی یا کلی به تأمین کننده شخص ثالث واگذار شود، همانگونه که هم اکنون بسیاری از شرکت ها، فعالیت های آموزش خود را واگذار می کنند و بسیاری دیگر از شرکت ها، عملیات نگهداری و تعمیر را واگذار می کنند. این امر می تواند منجر به دستیابی بیشتر به مهارت ها، تخصص گرایی، تعدیل ظرفیت ها و نیز کاهش هزینه های مدیریتی گردد.
وجود مرزهای مبهم بین کارکردها و یا حتی حذف این مرزها
متخصصانی که در گذشته کارکردهای خاصی مانند طراحی، تضمین کیفیت، برنامه ریزی تولید، تولید و خرید را انجام می دادند، هم اکنون با یکدیگر در هر سطح از فرآیندهای کاری فعالیت می کنند. فعالیت ها بیشتر به صورت موازی انجام می شوند به طوری که موانع موجود بین کارکردها در حال از بین رفتن هستند.
طراحی برای قابلیت تدارک
گزینه های موجود برای کسب مواد و خدمت می تواند فعالیت طراحی و نیز «طراحی برای قابلیت تدارک» را متأثر سازد.
به کارگیری و عمومیت یافتن «سیستم های کششی» در تولید
با کاهش زمان های سیکل و نیز افزایش موجودی، مفهوم «موجود بودن مواد و خدمات تنها در صورت سفارش از جانب مشتری» جایگزین تولید برنامه ریزی شده طولانی مدت می گردد. EDI و اینترنت ابزارهای کلیدی برای برقراری ارتباطات ضروری در این خصوص می باشند.
۹۵۰
۱۲۷
۱۹۰
۳۸۲
۷۵۰۰۰
۲۷۸
۱۰۰۰
۱۳۲
۲۰۰
۳۸۴
۱۰۰۰۰۰
۲۸۵
۱۱۰۰
۱۳۶
۲۱۰
با توجه به محدودیتهای عنوان شده در انتخاب جامعه آماری پس از اعمال این محدودیتها تعداد جامعه در حدود ۸۰۰ مورد شد که با بهره گرفتن از جدول مورگان حجم نمونه ۳۶۰ سال شرکت میباشد که این ۱۸۶ سال شرکت را با بهره گرفتن از روش نمونه گیری سیستماتیک انتخاب شد .
۶-۳ روش و ابزار گرد آوری اطلاعات
یکی از ضروریات هر مطالعه و پژوهش وجود اطلاعات مربوط و قابل اتکاء و سرعت و سهولت دسترسی به آن می باشد (حافظ نیا،۱۳۸۱، ۴۵-۴۴)۱.
در این تحقیق برای جمع آوری داده های مورد نیاز فرضیه ها و هم چنین مبانی نظری پژوهش، از روش کتابخانه ای استفاده شده است. هم چنین ابزار تحقیق، صورت های مالی، شرکت های مورد مطالعه بوده است که این موارد توسط سازمان بورس اوراق بهادار تهران منتشر گردیده است. این نوع اطلاعات در سایت بورس[۱۱۱] موجود بوده و آرشیو شده است و این گونه داده ها از نوع داده های ثانویه محسوب شده و مشخصاً دارای اعتبار و روایی است.
۷-۳ متغییرهای مورد مطالعه در تحقیق و روش اندازه گیری متغیرها
۱-۷-۳ روش اندازه گیری سیاستهای تقسیم سود ( متغییرمستقل ) :
برای اندازه گیری این متغیر از تبدیل اطلاعات کیفی به کمی استفاده مینماییم. به این صورت که شرکتهایی که پرداخت سود آنها به صورت نقدی بوده با عدد یک اندازه گیری میشوند و سایر شرکتها که پرداخت سود به صورت سهمی را داشته اند با عدد صفر اندازه گیری میگردند ( خدادادی ، ۱۳۸۸ ، ۱۲۶)[۱۱۲]
۲-۷-۳روش های اندازه گیری نقد شوندگی : ( متغیرهای وابسته )
رتبه نقد شوندگی : براساس اطلاعیه مندرج در سایت رسمی شرکت بورس تهران، رتبه نقدشوندگی شرکتها از ابعاد وضعیت شرکتها از نظر تعداد روزهای گشایش ، نماد معاملاتی و تعداد روزهایی که نماد معاملاتی شرکتها در سال ۸۵ مورد دادوستد قرار گرفته، طبقهبندی و منتشر شده است (رحمانی ، ۱۳۸۹ ، ۴۵ )[۱۱۳].
روش نرخ گردش : از تقسیم حجم معاملات بر تعداد سهام بدست می آید (چان و فاف ۲۰۰۳ ، ۵۶۳)[۱۱۴].
نسبت نقدشوندگی آمیوست: این معیار ارزش معاملات یک سهم را به ازای تغییر قیمت ایجاد شده در یک بازه زمانی محاسبه می کند و از تقسیم ارزش معاملات بر قدر مطلق بازده به دست می آید. این معیار برای هر سال محاسبه شده است (رحمانی ، ۱۳۸۹، ۴۵ )[۱۱۵].
نسبت عدم نقدشوندگی امیهود: این نسبت از تقسیم قدر مطلق بازده بر حجم معاملات در یک بازه زمانی معین به دست می آید . (رحمانی ، ۱۳۸۹ ، ۴۵ )[۱۱۶].
روش های اندازه گیری اندازه شرکت و نسبت ارزش دفتری به بازار ( متغیرهای کنترلی)
اندازه شرکت : برای اندازه گیری این متغییر از لگاریتم مجموع داراییهای شرکت استفاده میکنیم (چان و فاف ۲۰۰۳ ، ۵۶۳ )[۱۱۷].
نسبت ارزش دفتر به ارزش بازار : این متغییر از تقسیم ارزش دفتری سهام به ارزش بازار سهام بدست می آید (چان و فاف ، ۲۰۰۳ ، ۵۶۳ )[۱۱۸].
در انتها پس از تهیه و محاسبه کامل متغیر ها در محیطExcel ، تمام متغیر ها به محیط SPSS، جهت پردازش آماری، منتقل گردید و خروجی هایی طبق مفروضات مورد نظر حاصل و تجزیه و تحلیل گردیده است که شرح و تفسیر کامل آن در فصل چهارم تحقیق حاضر گنجانده شده است.
۸-۳ روش تحلیل داده ها
پس از جمع آوری داده ها ، اطلاعات به رایانه منتقل و با بهره گرفتن از بسته نرم افزار SPSS تحلیل داده ها صورت پذیرفت .
به منظور تحلیل داده ها بدست آمده از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است .
در بخش توصیف داده ها از شاخص های میانگین ، چولگی ، کشیدگی و …. و رسم نمودارهای مربوطه استفاده شده است .
در بخش آمار استنباطی برای انجام کلیه فرضیه ها از رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شده است .
۹-۳ فرایند آزمون فرضیه ها
مرحله اول ) تعریف فرضیه های H0 و H1 :
قبل از اینکه ادعا شود که حکمی معتبر است ، باید شواهد کافی در تایید آن بدست آورده شود . در نتیجه ، شخص تحلیلگر باید حکم را غلط بداند ، مگر اینکه داده های بدست آمده خلاف آن را تایید کنند . قاعده پذیرفته شده ، این است که محقق فرض H0 را آزمون نماید و بر اساس تایید یا رد فرض H0 به تحلیل فرضیه پژوهشی بپردازد . واضح است که تعریف آماری فرض H0 باید دارای مرز مشخصی باشد تا محقق بتواند آن را آزمون نماید . بنابراین چنانچه فرضیه پژوهش ، مرز مشخصی داشته باشد ( = ) ، H0 نشان دهنده ادعا ( فرضیه پژوهش ) خواهد بود ، در غیر این صورت نقیض آن در H0 تعریف شده و فرضیه پژوهشی در قالب نماد آماری H1 قرار خواهد گرفت . آنچه مسلم است فرض H1 و H0 مکمل یکدیگر هستند . با این توصیف فرض H0 گاهی بیان کننده نقیض ادعا خواهد بود .
مرحله دوم ) تعیین توزیع نمونه گیری و نوع آماره آزمون :
توزیع نمونه گیری به شرط تخمین پارامتر مورد ادعا بستگی دارد . بسته به این فرضیه پژوهشی ، چه نوع پارامتری را بیان میکند ، توزیع نمونه گیری آماره و آماره آزمون تغییر خواهد کرد . آماره آزمون ، همان متغییر استاندارد است .
مرحله سوم ) تعیین سطح معنی داری [۱۱۹] و تصمیم گیری :