در تحقیقات پیشین، الگوریتمهای مانند EVU، SIP، کلونی مورچگان و ژنتیک به منظور بهینهسازی هزینه تأمین بهکار گرفته شده اند[۱۹] [۲۰] [۲۴] [۲۵]. ما در روش پیشنهادی در این رساله از الگوریتم رقابت استعماری به منظور تخصیص بهینه ماشینهای مجازی به فراهمکنندگان و در نتیجه کاهش هزینه کل تأمین برای کاربر استفاده کردهایم. در فصل قبل روش کلی این الگوریتم به طور مفصل شرح داده شد. در اینجا الگوریتم تطبیق یافته با صورت مسئله آمده است.
الگوریتم بهینهسازی هزینه تأمین با تخصیص ماشینهای مجازی به فراهمکنندگان با رقابت استعماری
برای مقدار دهی اولیه به I کشور مراحل زیر را انجام بده.
جابجایی موقعیت مستعمره و امپریالیست: برای تمام امپراطوریها مراحل زیر را انجام بده:
رقابت استعماری : از بین امپراطوریها، آن را که قدرت کل بیشتری دارد، یعنی پرهزینهتر است، انتخاب کن و مراحل زیر را انجام بده:
ویژگی این الگوریتم نسبت به روشهای قبل، همگرایی آن و نیز کمتر نمودن هزینه تأمین است.
۴-۴) ارزیابی روش پیشنهادی و مقایسه با سایر روشها با بهره گرفتن از نتایج حاصل از شبیهسازی
برای ارزیابی روش ارائه شده در این رساله، دو الگوریتم تخمین و بهینهسازی به صورت یک شبیهساز در محیط NetBeans طراحی گردید. با توجه به اینکه مدل ارائه شده در این رساله با مدل موجود در [۲۴] بیشترین شباهت را دارد، پارامترهای سیستم را مشابه آن تنظیم میکنیم و سپس نتایج را مقایسه خواهیم کرد. این تنظیمات به صورت زیر است:
«در این روزها همه افراد اقدام به برنامهریزی راهبردی مینمایند، بهتر است ما نیز این کار را انجام دهیم».
«موضوعات بحثانگیز در برابر ما وجود دارد و ما برای رفع و رجوع آن به روشی نیازمندیم که کمک حال ما باشد، در غیر این صورت به شدت آسیب خواهیم دید» (کاپلان و نورتون[۱۳]، ۱۳۸۳).
به هر حال بدون توجه به اینکه چرا سازمانهای دولتی و یا غیرانتفاعی اقدام به برنامهریزی راهبردی میکنند، حاصل کار دارای مزایای یکسان خواهد بود. برخی نویسندگان معتقدند که برنامهریزی راهبردی میتواند به سازمان کمک کند تا:
به روش راهبردی بیندیشد و راهبردهای موثری تدوین کند،
جهتگیری آینده را مشخص نماید،
اولویتها را مشخص سازد،
تصمیمهای امروز را در پرتو پیامدهای آینده آن ها اتخاذ کند،
پایهای دارای همسازی منطقی و قابل دفاع برای تصمیمگیری برقرار سازد،
در زمینههای تحت کنترل سازمان حداکثر بصیرت را اعمال کند،
با توجه به تمامی سطوح و کنشهای تصمیمگیری کند،
مسائل سازمانی عمده را حل کند،
عملکرد سازمانی را بهبود بخشد،
با اوضاع و احوال به سرعت دستخوش تغییر، به روش کار ساز برخورد کند و
کار تیمی و تخصصی کارشناسی ایجاد کند.
گرچه برنامهریزی راهبردی صرفاً مجموعهای از مفاهیم، رویهها و ابزارهاست، لازم است که برنامهریزان در خصوص نحوه پرداختن به برنامهریزی راهبردی بسیار مراقب باشند، زیرا تمامی رویکردهای موجود در این زمینه سودمندی یکسان ندارند و برای کاربرد موفقیتآمیز هر رویکردی شرایط خاص حاکم است (برایسون، ۱۳۸۱).
۲-۲-۶ اصول برنامهریزی استراتژیک
برنامهریزی استراتژیک از اصول و قواعد خاص خود برخوردار است. از نظر فقهی فرهمند (۱۳۸۴) این اصول و قواعد عبارتند از:
توجه به اولویتها و آیندهنگری،
ایجاد توازن بین واحدهای سازمان و تشکیل گروه های برنامهریزی،
پیوستگی و ارتباط بین واحدهای سازمان،
توجه به نیروی انسانی برنامهریز و مشخص کردن مسئول اجرای برنامه،
در نظر گرفتن برنامه هر واحد سازمانی به عنوان جزئی از کل برنامه،
توجه به جنبههای کیفی و هماهنگی بین رشد کمّی و کیفی،
ارتباط برنامه سازمان با برنامه توسعه ملّی،
تداوم، انعطاف و واقع بینی،
توجه به آمار و اطلاعات و توسعه سیستم اطلاعات برای بهبود تصمیمگیری،
توجه به مشارکت و همکاری،
هدایت کارکنان به سوی هدف مشترک،
مشارکت افراد در تصمیمگیری و اجرا،
استفاده از یافتههای پژوهشی،
استمرار و پایداری و توجه به تغییر و تحولات حال و آینده،
توجه به عوامل اجرایی و حمایتهای قانونی،
حداکثر استفاده از منابع موجود،
استفاده از مدلهای معتبر و علمی در برآوردها و تلفیق عوامل پیشبینی کننده و تشریح کننده،
پیشبینی ابزارها و مکانیزمهای لازم جهت کنترل و ارزیابی،
توجه به مکانیزمهای تشویقی،
استفاده از تجارب علمی و عملی متخصصان و مجریان قبلی برنامهها و بیان اهداف به صورت عینی و قابل سنجش،
تحلیل هزینه و فایده و ارزیابی قابلیتها و ظرفیتهای سازمان،
توجه به اهداف اصلی برنامه و سعی در کاهش فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب،
توجه به اصل سرعت، دقت در انجام امور،
نوآوری و تغییر در سازمان،
احساس مسؤلیت و
اعمال صحیح مدیریت استراتژیک.
این موضوعات حاکی از گستردگی و وسعت برنامهریزی استراتژیک است؛ بطوریکه یک سازمان در تدوین این نوع برنامهریزی باید موارد و اصول زیادی را بویژه با بهره گرفتن از فعالیتهای تحقیقاتی و پژوهشی در نظر بگیرد تا بتوانند برنامه مناسبی را تدوین نماید.
۲-۲-۷ محدودیتهای برنامهریزی استراتژیک
برنامهریزی استراتژیک جزو فعالیتهای دشواری است که سازمانها با آن سروکار دارند. برای تدوین یک برنامه استراژیک موفق باید بر مسائل زیادی غلبه کرد. محدودیتهای برنامهریزی استراتژیک عبارتند از: هزینههای نسبتاً بالایی که برای برنامهریزی استراتژیک نیاز است، اغلب باعث میشود که سازمانهای کوچک امکان استفاده از آن را نداشته باشند.
از نظر زمانی نیز این نوع برنامهریزی احتیاج به زمانی طولانی دارد. که طولانی بودن فرایند برنامهریزی استراتژیک از نظر بعضی از سازمانها محدودیتهایی را ایجاب میکند.
از نظر تخصصی نیزبرنامهریزی استراتژیک نیاز به نیروی انسانی متخصص و حائز شرایط دارد که در دسترس همه سازمانها نیست.
عدم انعطاف و نداشتن ثبات در این نوع برنامهریزی وجود دارد.
رعایت خطوط کلی و مسیرهای تعیین شده به وسیله برنامهریزی استراتژیک به قدرت خلاقیت و نواوری فرد آسیب زده و روح آزاد انسان را کدر میسازد (مقدسی، ۱۳۸۹).
رضائیان (۱۳۸۲) به نارسائیهای جوهری که ناشی از فقدان توجه کافی به عوامل عمده برنامهریزی استراتژیک است (مانند تحلیل رسالت و ارزشها، قوّتها و ضعفها، و فرصتها و تهدیدها)، و نارسائیهای فراگردی که ناشی از مدیریت ضعیف مراحل گوناگون برنامهریزی استراتژیک است (مانند فقدان تعهد افراد متنفذ برای اجرای اقدامات برنامهریزی شده، تمرکز بیش از حد برنامهریزی در سطح مدیریت عالی سازمان، تفویض بیش از حد فعالیتهای برنامهریزی به نیروهای ستادی و واحدهای تخصصی، و تأکید بیش از حد بر جزئیات تفصیلی برنامهها) اشاره کرده است.
از نظر حمیدیزاده (۱۳۸۲) موضوعاتی همچون مشارکت دادن گروه های خارج از سازمان، بودجهبندی سالیانه، محدودیت برنامهها، اتلاف وقت، علنی شدن مشکلات تخصیص منابع، و دشواری تعیین عوامل استراتژیک میتوانند زمینههای تعارض را در برنامهریزی استراتژیک بوجود آورند.
الوانی (۱۳۸۴) نیز معتقد است عواملی مانند نیاز به هزینه زیاد، نیاز به زمان طولانی، نیاز به نیروی انسانی متخصص، عدم انعطاف و ثبات لازم و آسیب به خلاقیت و نوآوری افراد نیز جزو محدودیتهای برنامهریزی استراتژیک هستند.
دکتر فرانسیس ایلگ، دکتر لوئز باتس، فرزند خود را بشناس، رفتار با کودک، ترجمه نعمتا… یار احمدی، تهران، ص۳۰۷. ↑
دکتر جواد فیض، رفتار پدر و مادر با کودک و نوجوان، چاپ اول، ۱۳۸۷، تهران، ص ۱۴و۱۵. ↑
دکتر جواد فیض، رفتار پدر و مادر با کودک و نوجوان، چاپ اول، ۱۳۸۷، تهران، ص ۱۵. ↑
دکتر احمد بهشتی، اسلام و بازی کودکان، بهمن ۱۳۶۷، ص۲۷۵. ↑
دکتر علی قائمی امیری، پرورش مذهبی و اخلاقی کودکان، شهریور ۱۳۷۰، ص ۵۷. ↑
دکتر علی قائمی امیری، پرورش مذهبی و اخلاقی کودکان، شهریور ۱۳۷۰، ص ۵۷. ↑
دکتر جواد فیض، رفتار پدر و مادر با کودک و نوجوان (دانستنیهای لازم برای پدران و مادران)، چاپ اول ۱۳۸۷، تهران، ص۱۵. ↑
تحف العقول، ص ۲۶۳، به نقل از الحدیث، روایات تربیتی از مکتب اهل بیت علیهم السلام، بخش دوم، چاپ چهارم، پاییز ۱۳۶۶، ص ۳۵۰. ↑
دکتر جواد فیض، رفتار پدر و مادر با کودک و نوجوان و دانستنیهای لازم برای پدران و مادران، چاپ اول، ۱۳۸۷، تهران، ص ۱۶ ↑
خطبه ۳۹۱ ترجمه و شرح نهج البلاغه به قلم حج سید علینقی فیض الاسلام، ۱۳۸۷ چاپ چهارم، تهران، ص ۱۲۳۱ ↑
محمد رضا جعفرینیا، کودک من بزرگ میشود، چاپ هشتم، ۱۳۸۸، قم، ص ۱۱۰. ↑
دکتر عباس صادقی، فاطمه حسینی دولتآبادی، نگاهی بر ۵۰ مسئله تربیتی در خانواده، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص ۳۵۰. ↑
همان، ص ۱۱۰. ↑
دکتر احمد بهشتی، اسلام و بازی کودکان، چاپ دوم، بهمن ماه ۱۳۶۷، ص ۳۸. ↑
دکتر گاربر، چگونه با کودکم رفتار کنم، ترجمه شاهین خزعلی، هومن حسینی نیک، احمد شریف تبریزی، زیرنظر دکتر محمدولی سهامی، چاپ بیست و هشتم، ۱۳۸۸، تهران، ص۸. ↑
رضا فرهادیان، تربیت برتر آنچه والدین و معلمان باید بدانند، تابستان ۷۴، قم، ص۴۸. ↑
الحدیث، روایات تربیتی از مکتب اهل بیت، بخش دوم، پاییز ۱۳۶۶، ص ۳۵۰. ↑
رضا فرهادیان، تربیت برتر آنچه والدین و معلمان باید بدانند، تابستان ۷۴، قم، ص۴۸. ↑
رضا فرهادیان، تربیت برتر آنچه والدین و معلمان باید بدانند، تابستان ۷۴، قم، ص۴۸. ↑
دکتر علی قائمی امیری، خانواده و تربیت کودک، شهریورماه ۱۳۵۵، تهران، ص۴۳. ↑
ابوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی، ترجمه و تفسیر مجمعالبیان، ترجمه آیات تحقیق و نگارش حجه الاسلام علی کرمی، ۱۳۸۰، تهران، ج اول، سوره بقره/۲۳۳، ص ۸۳۲. ↑
احمد پدرام، خانواده و تربیت فرزند، ۱۳۸۳، ص۳۴. ↑
احمد پدرام، خانواده و تربیت فرزند، ۱۳۸۳، ص ۳۴. ↑
دکتر علی قائمی امیری، تربیت و بازسازی کودکان، قم، ص۳۸۱. ↑
دکتر علی قائمی، پرورش مذهبی و اخلاقی کودکان، شهریور ۱۳۷۰، ص۶۲. ↑
بحار، ج۲۳، ص ۱۱۴، به نقل از الحدیث، روایات تربیتی از مکتب اهل بیت u، بخش دوم، چاپ چهارم، پاییز ۱۳۶۶، ص ۲۵۱. ↑
دکتر علی قائمی امیری، تربیت و بازسازی کودک، قم، ص ۳۸۰. ↑
دکتر علی قائمی امیری، خانواده و تربیت کودک، شهریور ماه ۱۳۵۵، تهران، ص ۴۴ و ۴۵. ↑
دکتر غلامعلی افروز، چکیدهای از روان شناسی تربیتی «کاربردی»، چاپ پنجم تابستان ۷۹، تهران، ص ۱۳۶. ↑
نهجالفصاحه، همراه با فهرست موضوعی ابوالقاسم پاینده، مترجم استاد محسن غرویان با همکاری آقایان سید محمدرضا طالبیان و محمدهاشمپور، ۱۳۸۷، مشهد، ص ۶۵. ↑
دکتر علی قائمی امیری، خانواده و تربیت کودک، شهریورماه ۱۳۵۵، تهران، ص۴۶. ↑
ابوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی، ترجمه و تفسیر مجمعالبیان، ترجمه آیات تحقیق و نگارش حجه الاسلام علی کرمی، ۱۳۸۰، تهران،ج۱۴، ص ۱۰۹۹. ↑
سوره تحریم/۶ ↑
تفسیر نورالثقلین، ج پنجم، ص ۳۷۲، به نقل از ابوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی، ترجمه آیات تحقیق و نگارش حجه الاسلام علی کرمی، ۱۳۸۰، تهران،ج۱۴، ص ۱۱۰۰. ↑
دکتر علی قائمی امیری، خانواده و تربیت کودک، شهریورماه ۱۳۵۵، تهران، ص۴۶ و ۴۷. ↑
دکتر غلامعلی افروز، چکیدهای از روان شناسی تربیتی «کاربردی»، چاپ پنجم تابستان ۷۹، تهران، ص ۱۳۴و۱۳۵ ↑
امیر ملک محمودی، راهنمای خانواده، راز شاد زیستن و خوشبختی در کانون گرم خانواده، چاپ: چهل و چهارم، ۱۳۸۹، قم، ص ۲۵ ↑
امام صادقu، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۹۷ به نقل از رضا فرهادیان، تربیت برتر آن چه والدین و معلمان باید بدانند، تابستان ۱۳۷۴، قم، ص۴۷ ↑
رضا فرهادیان، تربیت برتر آنچه والدین و معلمان باید بدانند، تابستان ۱۳۷۴، قم، ص ۴۷. ↑
دکتر محمدرضا افضلنیا، بهداشت روانی خانواده، ۸۶، تهران، ص ۱۰. ↑
ژان پیاژه، پیرهانری سیمون، روانشناسی کودک و اصول تربیتی جوانان، تهران، ص۸۱ ↑
همان ↑
محمدرضا درانی، محمد قطبی، مجله خانواده و تربیت دینی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شعبه اصفهان، ص ۲۲ ↑
ژان پیاژه، پیرهانری سیمون، روانشناسی کودک و اصول تربیتی جوانان، تهران، ص۸۱. ↑
مترجم استاد محسن غرویان با همکاری آقایان سیدمحمدرضا طالبیان، محمد هاشمپور، نهجالفصاحه، همراه با فهرست موضوعی ابوالقاسم پاینده، چاپ دوم، ۱۳۸۷، مشهد، ص۱۰۹. ↑
ژان پیاژه، پیرهانری سیمون، روانشناسی کودک و اصول تربیتی جوانان، تهران، ص۸۱. ↑
دکتر عباس صادقی، فاطمه حسینی دولتآبادی، نگاهی بر ۵۰ مسئله تربیتی در خانواده، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۱۱۱. ↑
دکتر وان دایر، چه کنیم تا فرزندان خوشبختی داشته باشیم، مترجم: توران ملکی، چاپ چهارم، زمستان ۱۳۸۲، تهران، ص ۳۲. ↑
رویکرد بازار: ارزش فعلی منافع اقتصادی آتی که توسط مالک دارایی کسب میشود.
رویکرد هزینه: میزان پول مورد نیاز برای جایگزینی برند، شامل هزینه های توسعه، آزمون بازار، تبلیغات و مواردی مانند اینها.
رویکرد درآمد: درآمد خالص کسب شده از برند تقسیم بر ریسکهای مربوطه برند در دستیابی به درآمدهای احتمالی(۶۴).
با وجود این، حسابداران معمولاً ارزش برند را ۴ تا ۶ برابر سود سالیانه تشخیص داده شده از فروش محصول برندگذاری شده قیمتگذاری میکنند. وینترز معتقد است توافق چندانی در مورد ابزارهای ارزیابی ارزش ویژه برند وجود ندارد که این ناهمخوانی منجر به بکارگیری روشهای متفاوت در ارزیابی شده است.
مدل ارزش ویژه برند در سازمان های ورزشی
گلدن، مایل و ساتن (۱۹۹۸)هدف برندینگ جامع بودن تجربه ی مشتری است. این تجربه مصرف در فوتبال، فقط شادی حاصل از پیروزی نیست. سرگرم شدن، تفریح کردن، ارتباط و حتی راحتی و لذت در استادیوم همگی جزئی از این تجربه ی هوادار است.در واقع برندها زمانی پیروز می شوند که بتوانند چنین تجربه مطلوبی را فراهم آورند. بردن مهم است اما این برندها هستند که پاسخ زمان و انرژی و پول و پشتیبانی هواداران را از طریق ایجاد ارزش برای آنها می دهند. یک برند از طریق هویتی که برای آن تعریف می شود باشگاه را از دیگران متمایز می کند. این هویت برند است که هوادار را به باشگاه وفادار نگه می دارد، او را به استادیوم می کشاند، او را متقاعد به پوشیدن پیراهن تیم، فریاد زدن و گریستن می کند.گلدن، مایل و ساتن (۱۹۹۸)، مدل زیر را ارائه نمودند. بر طبق مدل مذکور، ارزش ویژه برند از ۴ جز تشکیل می شود که شامل کیفیت ادراک شده، آگاهی از برند، وفاداری به برند و تداعیات برند می باشد که در ادامه توضیح داده خواهد شد.
شکل ۲- ۲۵: مدل گلدن، مایل و ساتن (۱۹۹۸)
سابقه تیم دربرگیرنده موفقیت ها، مربی ها و بازیکنان ستاره و بزرگ تیم می باشد. در تیمی مثل پرسپولیس، قهرمانی های این تیم در لیگ برتر و جام حذفی، مربیان بزرگ این تیم مانند دنیزلی و بازیکنان بزرگ آن مانند: علی کریمی، مهدوی کیا، پروین، علی دایی و …
سابقه سازمان در برگیرنده شهرت و سنت ها، جو حاکم بر سازمان و لیگ شکل می گیرد. باشگاه های مختلف مانند بارسلونا برای سال های متمادی تبلیغات روی پیراهن ورزشی نداشتند و تنها تبلیغات یونیسف را روی پیراهن ورزشی خود داشتند که نشان دهنده فرهنگ و سنت های این تیم بوده و ایده خاصی را به ذهن هواداران القا می کند.
سابقه بازار در برگیرنده پوشش رسانه ای، تلویزیونی، رادیویی، دیجیتالی و نشریات می باشد. همچنین جایگاه جغرافیایی، رقبا و هوادارن
عوامل ذکر شده، هویت برند را در ذهن افراد جامعه و هواداران به وجود می آورد و در صورت ایجاد یک برند قدرتمند مزایای زیر را بدنبال دارند:
پوشش رسانه ای بیشتر، فروش محصولات، جذب اسپانسر ها و تبلیغات محیطی و بلیط فروشی بیشتر. این موارد ادراک بازار را شکل می دهند که در گذر زمان تبدیل به سابقه و فرهنگ سازمان شده و هویت برند آتی سازمان و باشگاه را شکل می دهد.
همانطور که در شکل نشان داده شده است، هویت برند، نتیجه پاسخ مشتریان به دانش آن ها از یک برند خاص تعریف می شود. ثابت شده است که مشتریان حاضرند تا ۳۰% بیشتر را برای برندی که در بازار پیشرو است، بپردازند. (۶۴).
مدل مدیریت برند سازمان های ورزشی مفرت و بورمن (۱۹۹۶،۲۰۰۲)
برند تیم های ورزشی گروه های مخاطب نا همگونی را پیش رو دارد. این گروه ها شامل، بینندگان مستقیم و غیر مستقیم (هواداران، VIPs، تماشاچیان، بینندگان تلویزیونی)، اسپانسرها، دریافت کنندگان مجوز، بازاریاب ها و رسانه ها می باشد. چالش دیگر تیم های ورزشی این است که خدمات آن ها ناملموس می باشد. در نتیجه تمامی نقاط تماس داخلی و خارجی از نظر برندسازی با اهمیت می باشند. در تیم های ورزشی این موضوع شامل، پوشش کارکنان، کالاهای اساسی( بلیط، محصولات، نشریات و…) و ساختار فیزیکی (استادیوم، دفتر باشگاه، زمین تمرین، فروشگاه) و پرچم، علامت ها، ترکیب رنگ ها و لوگو می شود. علاوه بر این، محصولات باشگاه از نوع تجربی است. در نتیجه باید شهرت برند باشگاه را ارتقا داد که این کار از طریق ایجاد تجربیات مثبت و مستمر مشتریان اتفاق می افتد. از آنجا که انجام یک مسابقه به شرایط و ویژگی های تیم رقیب هم بستگی دارد که در کنترل تیم ورزشی نیست، در نتیجه باید روی عوامل دیگر مانند کیفیت خدمات تمرکز نمود. در این مورد، استاندارد نمودن مسایل زیر باید انجام گیرد: عوامل ورودی محسوس و نامحسوس ( بازاریابی رویداد، ارائه خدمات و خدمات غذایی)، عوامل مربوط به پرسنل ( کارکنان خوب آموزش دیده و باتجربه، قوانینی برای مواجه با مشتریان، تعداد کافی کارکنان استادیوم)، نتایج و فرایندهای اجرایی منتخب (توجه به اسپانسرها و VIPs، مدیریت شکایات، مدیریت زمان، زمان انتظار ثابت برای تهیه بلیط، ورودی، ارائه خوراکی). مورد دیگری که به درک خدمات کمک می کند ساختار فیزیکی داخل و اطراف استادیوم(نزدیکی به زمین مسابقه، طراحی اتاق VIPs، اندازه اسکوربود، حمل و نقل عمومی، محوطه مسقف) و اندازه انجمن هواداری که شکل دهنده جو استادیوم می باشد(۱۹).
تیم های حرفه ای جامعه های هدف بسیار گوناگونی دارند مانند: تماشاگران مستقیم و غیر مستقیم (هواداران، افراد VIP، تماشچیان روز مسابقه در استادیوم و از طریق تلویزیون)، اسپانسرها، مجوزدهنده ها، بازاریابان و رسانه ها. در نتیجه مدیران باشگاه ها ترکیب برند وسیعی برای تمامی این گروه های هدف ارائه دهد. این موضوع نشان دهنده اهمیت یک نظام جامع و پیچیده از ابزارهای آمیخته بازاریابی مناسب می باشد.(۱۹).
مدل ارائه شده توسط مفرت و بورمن (۱۹۹۶، ۲۰۰۲) یکی از کامل ترین مدل های مدیریت برند ورزشی می باشد. آن ها مدیریت برند را بر اساس خود ادراکی برند از دیدگاه چشم انداز داخلی (مفهوم بیانیه) و تصویر خارجی برند از دید گروه های هدف (مفهوم پذیرش) مفهوم سازی کرده اند. خود ادراکی برند بوسیله فلسفه برند به عنوان هسته مرکزی و همچنین چهار بعد برند شامل، فرد، محصول، سازمان و نماد تعیین می شود. هر کدام از ابعاد برند به بخش های فرعی تقسیم می شوند. هویت برند بوسیله توسعه برخی یا تمام بخش های فرعی چهار بعد برند تعیین می شوند و بدین گونه برای مشتری قابل تشخیص می باشند. تصویر خارجی هویت برند (تصویر برند) نتیجه ادراک ذهنی حاصل از تمام علامت های ساطع شده از برند شامل، منحصر به فرد بودن تداعیات، قدرت تداعیات، چکیده تداعیات و مناسب بودن برای ارضای نیازها می باشد(۱۹).
شکل ۲- ۲۶: مدل مفرت و بورمن (۱۹۹۶،۲۰۰۲)
جز مرکزی: علاوه بر فلسفه برند در مدل مفرت و بورمن اجزای دیگری را باید برای تکمیل این بخش اضافه نمود از جمله اهداف برند، جایگاه سازی برند و استراتژی برند(۱۹).
بعد (برند به عنوان یک محصول): هر چند بسته بندی و طراحی محصول به عنوان اجزا اصلی برند به عنوان محصول می باشند ولی با توجه به ماهیت باشگاه ورزشی که محصول ناملموس ارائه می نماید، می توان از این موضوع چشم پوشی نمود. اجزای کیفی باشگاه ورزشی مانند قدرت واقعی تیم و موفقیت های ورزشی فعلی تیم ، تصویر تیم را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد(مانند باشگاه بایرن مونیخ). همچنین ارتباط جغرافیایی روشن یک باشگاه ورزشی(باشگاه هانزاروشتوک به عنوان تنها باشگاه نماینده ایالت های جدید آلمان) و فرصت انتقال وابستگی به یک منطقه خاص به عنوان یک منبع هویت برند در نظر گرفته می شود(۱۹). قیمت گذاری محصول باشگاه همچنین به ادراک برند کمک می کند. با توجه به ویژگی های خاص اقتصادی مدیریت برند باشگاه ورزشی، بازاریابی تجربه (حمایت از برنامه های بازی، تلویزیون ورزشگاه) همچنین خدمات مشتریان (توجه به اسپانسرها و وی آی پی، توجه به کودکان، تعویض بلیط، تلفن هوادار) به ایجاد ادراک از برند کمک می کند. محققان مدیریت ارتباط با مشتریان را نیز برای شناسایی نیازهای مشتریان و به عنوان یک ابزار برندسازی موفق پیشنهاد می کنند. در نهایت فروش محصولات باید مورد توجه قرار بگیرد. همچنین تدارک بازی های نمایشی و بازی های دوستانه علاوه بر بازی های لیگ (بسیاری از تیم های اروپایی برای اینکه در خارج از اروپا کانون توجهات قرار بگیرند این بازی ها را تدارک می بینند).
بعد “برند به عنوان نماد” : تمامی زیر شاخه های این حیطه برای توسعه برند باید مورد توجه قرار بگیرد. نام، لوگو، رنگ ها عناصر اسای برندسازی هستند. به خصوصی در تیم های ورزشی، تاریخچه باشگاه و سنت ها باید به عنوان منابع مهم برند مورد توجه باشند. این موضوع ممکن است شامل تاریخچه باشگاه در بین قشر خاصی از جامعه باشد مانند باشگاه شالکه ۰۴ که در بین طبقات کارگر محبوب بود و یا موفقیت های باشگاه (بایرن مونیخ و دورتمند از موفق ترین باشگاه های اروپایی دهه ۷۰ می باشند). در نهایت ارتباطات برند با وظیفه معرفی کردن و انتقال پیام یک ابزار مهم برای معرفی برند باشگاه می باشد. در این راستا روابط عمومی باشگاه نقش تاثیرگذاری در ادراک برند بازی می کند. همچنین تبلیغات که نه تنها بازتاب کننده هویت برند می باشد بلکه در شکل گیری آن نیز نقش دارد. ترفیعات فروش نیز در برندسازی موثر است که در تیم های ورزشی می توان به کمک ها ، قرعه کشی ها، قیمت گذاری های خاص اشاره نمود. همچنین تعاملات گسترده با هواداران، جشن های اول فصل و یا انتهای فصل، جشن کریسمس هواداران نیز در این حیطه قرار می گیرد. طبق نظر آکر ۱۹۹۶ اسپانسر شدن به شکل دهی برند کمک می کند. اسپانسر شدن باشگاه های ورزشی به تقویت برند باشگاه کمک می کند مانند حمایت از موسسات خیریه. این نوع از بازاریابی با بهره گرفتن از اجتماع، بازاریابی علی نامیده می شود. سایت رسمی باشگاه نیز می تواند به ایجاد ارتباطات کمک کند( چت روم بازیکنان، انجمن های هواداری، فیلم های باشگاه).
در نهایت، بعد نمادین نیز در حیطه باشگاه ورزشی باید تشریح گردد. طبق نظر مهر (۲۰۰۱) مکان مسابقه ( استادیوم ، ورزشگاه) نقش مهمی در هویت باشگاه دارد و احساسات در آنجا شکل می گیرد (افتخار پیروزی، اندوه شکست).
بعد “برند به عنوان سازمان": در باشگاه ورزشی، رفتار کارکنان مهمترین جز برند به عنوان سازمان می باشد. عملکرد اخلاقی بازیکنان در زمین مسابقه و حضور آن ها در جامعه با درک از برند باشگاه مرتبط می باشد. همچنین رفتار کارکنان باشگاه و از طرف دیگر شرکای تجاری که باشگاه کار می کنند مانند خدمات امنیتی، خدمات خوراکی، مشاوران، بازاریابان). در نتیجه همکاری باشگاه با سایر سازمان ها نیز تاثیر زیادی در هویت باشگاه به جای می گذارد. گلادن، اروین و ساتن (۲۰۰۱), عنوان نمودند برند باشگاه با همکاران استراتژیکش توسعه می باشد (مانند بایرن مونیخ و رد دایموندز، منچستر یونایتد و نیویورک یانکیز). اسپانسر اصلی باشگاه نیز با توجه به قدرت برندش به برند باشگاه کمک می کند(اسپانسر به عنوان تداعی برند باشگاه مانند(VLF وVWولفسبورگ) همچنین نوع اسپانسری (مانند آگهی تبلیغاتی شرکت T.COM توسط بازیکنان بایرن مونیخ). در نهایت باید به برنامه های توسعه بازیکنان جوان اشاره نمود (مانند آکادمی های معروف فوتبال اشتوتگارت).
بعد “برند به عنوان فرد": اولا ارتباط فرهنگی می تواند جز مهمی از برند باشد. دوما، ادراکات از هواداران باشگاه (جایگاه طبقه اجتماعی هواداران، نوع لباس مرتبط با باشگاه) و یا ادراک از مصرف (رنگ قرمز و آبی نشانگر ورزشگاه آلیانس آرنا می باشد) به ادراک از برند باشگاه کمک می کند. همچنین ظاهر گذشته و حال افراد مرتبط با باشگاه (بازیکنان، مربیان، مدیران، ستاره ها) عناصر دیگری هستند که ادراک برند باشگاه را شکل می دهند. نقل وانتقال بازیکنان نیز نه تنها به جهت فنی بلکه برای افزایش درآمد و بهبود تصویرمفید است (انتقال بکهام و رونالدو به رئال مادرید). همچنین “تعداد” و “رفتار” هواداران در استادیوم جو خاص باشگاه را به وجود می آورد.
مدل مدیریت برند ورزشی شیلهانک (۲۰۰۸)
شیلهانک (۲۰۰۸) با مد نظر قرار دادن مدل مفرت و بورمن (۱۹۹۶،۲۰۰۲) به عنوان چارچوب مفهومی کار خویش به بررسی ویژگی های خاص ورزش و سازمان های ورزشی پرداخت. در نهایت مدل مدیریت برند سازمان های ورزشی حرفه ای همانطور که در شکل ۱-۲۴ مشاهده می شود، تدوین گردید(۱۹).
در سطح استراتژیک: در این سطح براساس تجزیه و تحلیل شرایط(نیازهای مشتری، رقبا، بررسی شرایط داخلی و خارجی) اهداف برند طراحی می شوند. این اهداف می تواند شامل آگاهی از برند، تداعیات برند و یا اهداف اقتصادی مانند سهم بازار و بازگشت سرمایه باشد. بعد از آن باید جایگاه مطلوب برند را تصویر کرد که بر اساس بازار هدف تعیین می گردد. سپس فلسفه برند تعیین می گردد. در نهایت استراتژی برند مشخص می شود.
در سطح عملیاتی: باید بر اساس برند باشگاه توجه داشت که ارزش های اصلی باشگاه ورزشی می باشند. این ارزش ها شامل موفقیت باشگاه، استادیوم، شخصیت باشگاه، کانون هواداری و برنامه های توسعه پایه می باشد. برای ارتقای این موارد راه کارهای متعددی پیشنهاد گردیده که منجر به ایجاد ارزش افزوده و انتقال آن به مخاطبان باشگاه می گردد.اقدامات فوق در سطح پایه باشگاه منجر به ایجاد اگاهی از برند، تداعیات برند مطلوب، منحصر به فرد و قوی و در نهایت وفاداری به برند می گردد(۱۹).
شکل ۲- ۲۷: مدل مدیریت برند ورزشی شیلهانک (۲۰۰۸)
ریچله (۲۰۰۳)، مدل زیر را برای ساخت ارزش ویژه برند باشگاه های ورزشی حرفه ای پیشنهاد است(۲۹).
این مدل ۴ مرحله ای توسعه برند تیم های ورزشی بدین صورت ارائه گردیده است:
۱.شناساندن هویت تیم
۲.جایگاه سازی تیم
شکل ۲- ۲۸: مدل ساخت ارزش ویژه برند تیم های حرفه ای ورزشی ریچله (۲۰۰۳)
هویت تیم ورزشی
دو عامل مهم در هویت تیم ورزشی دخیل است: ویژگی های تیم و ارزش تیم برای هواداران
ویژگی های تیم مربوط می شود به ارزش های تیم و آن چیزی که تیم برای آن وجود دارد. به زبان دیگر تیم می خواهد با چه چیزی های پیوند داشته باشد و چگونه شناخته شود: خلاقیت، مدرن بودن، استقامت، قابل اعتماد بودن، سادگی، هدفمند بودن، با نشاط، روح جنگندگی و غیره؟ این ارزش ها در کنار جهت دادن به تیم، معنای قوی به تیم می دهند. ارزش های تیم نقاط آغازین در تعریف استراتژی بلند مدت برند برای تیم ورزشی است (۲۹).
در این راستا، تاریخچه تیم و حضورش در جامعه می تواند یک دارایی با ارزش باشد. برند های بزرگ ورزشی در شهرهای معرف خود برای زمان زیادی وجود داشته اند که به پخش شدن برندشان در طول زمان کمک کرده است (برند آینده ۲۰۰۲). به عنوان نتیجه تیم تبدیل می شود به چشم انداز اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهر یا حتی منطقه ای که در آن قرار دارد مانند یوونتوس تورین، نیوکاسل، بوستون سلتیک. بنابراین تیم می تواند ارزش عاطفی و نزدیکی روانشناسی با هوادارانش داشته باشد (کاپفرر ۲۰۰۱). پیشتر اشاره شد که گفتن داستان به تاکید بر ارزش های شرکت در چشم مشتریان کمک می کند (مازور ۲۰۰۲). این موضوع در مورد تیم های ورزشی نیز صادق است.
هچنین هنگامی که ارزش های تیم تعریف می شوند، مهم است تا معنای آن برای هواداران را درک کرد. ارزش ها باید به صورت پیام های شفاف درآید تا بتواند تصمیم به خرید را در مشتریان به وجود آورد. این موضوع به عنوان ایجاد ارزش شناخته می شود (کاشانی ۱۹۹۵).در مورد تیم های ورزشی این ارزش ها اغلب غیر قابل لمس یا احساسی می باشند. از آنجا که منافع احساسی می باشد، حتی مهمتر می باشد که این شور و اشتیاق را با ایجاد ” حساب بانکی احساسی” بیشتر کرد. این موضوع به حفظ احساس تعلق هوادارن به تیم و اعتماد و وفاداری هواداران به برند کمک می کند. بنابراین باید مطمئن شد که آن چیزی که برای هواداران ارزش به شمار می آید در چشم انداز مدیران نیز وجود دارد و این ارزش ها هم راستا می باشند(۲۹).
جایگاه سازی تیم ورزشی
جایگاه سازی تیم ورزشی به دو عامل مربوط می شود: انتخاب بازار هدف و تمایز برند در بازار
اول، تعریف بازار هدف یعنی شناسایی مشتریانی که بیشترین حساسیت را به ارزش های پیشنهادی تیم دارند. این مشتریان نشان دهنده بازار هدف برای توسعه اتی برند است (کاشانی ۱۹۹۵) در تیم های ورزشی این مشتریان بالقوه شامل:
۱.هوادارانی که به استادیوم می روند و نتایج تیم را به شدت دنبال می کنند.
۲.مشتریانی که احساسات به تیمشان را خارج از زمین مسابقه هم به همراه دارند و محصولات تیم را خریداری می کنند.
۲۴/۱
۵۲/۰
۱۵/۵۰
۴/۳۳
۵۱/۳
۶۶/۶
۴۱/۱
۱۰
۳
جدول و نمودار روند ۴-۴، نمرات خام و نمودار روند تغییرات بیمعنایی
جدول و نمودار روند ۴-۴ نمرات خام بیمعنایی نشان میدهد، نمرات آزمودنی اول در طی جلسات درمان تغییراتی در جهت کاهش شدت بی معنایی داشته است و این کاهش در جلسات پیگیری افزایش اندکی داشته است. نمرات آزمودنی دوم کاهش شدت بی معنایی را نشان میدهد. در جلسات پیگیری افزایش اندکی داشته و مجدداً در پیگیری دوم کاهش داده است؛ و همچنین نمرات آزمودنی سوم در طی جلسات درمان تغییراتی در جهت کاهش شدت بی معنایی داشته است و در جلسات پیگیری مجدداً افزایش اندکی مشاهده شد. در نمودار روند، کاهش نمرات بیمعنایی از مرحله خط پایه تا پیگیری مشاهده میشود. در جدول ۴-۵ شاخصهای تغییرات روند، شیب و میزان تغییرپذیری آزمودنیها در مقیاس بیمعنایی را نشان میدهد.
جدول ۴-۵- شاخصهای تغییرات روند، شیب و میزان تغییرپذیری آزمودنیها در مقیاس بیمعنایی
جدول ۴-۵ نشان میدهد که بیشترین تغییر و بهبودی مربوط به آزمودنی دوم است به گونهای که ۵/۶۲ درصد بعد از مرحله پیگیری در مؤلفهی بیمعنایی بهبودی حاصل شده است. که نشان از اثربخشی درمان در این مؤلفه و کاهش نشانه بیمعنایی در آزمودنی است، درصد کاهش نمرات در آزمودنی دوم برابر با ۶/۱۶۶ بود، یعنی نمره خام در این مؤلفه از ۱۲ به ۵/۴ رسیده است، در آزمودنی اول و سوم درصد بهبودی قابلتوجه بود به گونهای که در آزمودنی اول ۳۶/۴۷ درصد بهبودی نسبت به مرحله خط پایه و در آزمودنی سوم ۵۵ درصد بهبودی در مؤلفهی بیمعنایی مشاهده میشود.
در جدول و نمودار ۴-۶ نمرات خام مؤلفهی ملالت و نمودار روند تغییرات نمرات خام ارائه شده است.
جدول و نمودار روند ۴-۶ نمرات خام و نمودار روند تغییرات ملالت
همانگونه که در جدول و نمودار روند ۴-۶ مشاهده میشود، نمرات آزمودنی اول در طی جلسات درمان تغییراتی در جهت کاهش شدت ملالت داشته است و این کاهش تا پیگیری پایدار بوده است. نمرات آزمودنی دوم ابتدا کاهش شدت ملالت را نشان میدهد. در وسط درمان افزایش و مجدداً در پایان جلسات کاهش و این کاهش تا جلسات پیگیری پایدار بوده است؛ و همچنین نمرات آزمودنی سوم در طی جلسات درمان تغییراتی در جهت کاهش شدت ملالت داشته است و این کاهش تا جلسات پیگیری پایدار بوده است. در نمودار روند، کاهش نمرات ملالت از مرحله خط پایه تا پیگیری مشاهده میشود. تغییرات کاهش نمرات ملالت در آزمودنی سوم تغییرات پایدار و منظمی را نشان میدهد. در جدول ۴-۷ شاخصهای تغییرات روند، شیب و میزان تغییرپذیری آزمودنیها در مقیاس ملالت را نشان میدهد.
جدول ۴-۷- شاخصهای تغییرات روند، شیب و میزان تغییرپذیری آزمودنیها در مقیاس ملالت
شاخص کوهن
اندازه اثر
درصد کاهش نمرات (MPR)
درصد بهبودی پس از پیگیری (MPI)
انحراف استاندارد
پیگیری
میانگین پیگیری
شاخص کوهن
اندازه اثر
درصد کاهش نمرات (MPR)
درصد بهبودی پس از مداخله (MPI)
انحراف استاندارد
مداخله
میانگین مداخله
انحراف استاندارد
خط پایه
میانگین خط
پایه
ردیف
۵۷/۸
۹۷/۰
۳/۱۳۳
۱۴/۵۷