وبلاگ

توضیح وبلاگ من

فرهنگ سیاسی مطلوبِ نهج البلاغه- قسمت ۱۹

بنابراین می توان گفت که هدف اصلی تمام انبیای عظام علیهم السلام متوجه ساختن انسانها به این حقیقت عظمی بوده که آنان باید روح برادری با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. خود را چنان چه در حدیث نبوی آمده است اعضای یک پیکربدانند زیرا که «مصلحت عمومِ» آنان مشترک است. (جعفری، ۱۳۹۰: ۷۴).[۱۹]
پایان نامه - مقاله - پروژه
۶-۱.سیره ی رفتاری پیامبر(ص) و عام گرایی سیاسی
پیامبر اکرم(ص) این «عام گرایی سیاسی» را نه فقط در سخن که در سیره ی رفتاری خویش همواره مدّ نظر داشته و به آن عامل بوده است، که از باب نمونه به برخی از آنها اشاره می کنیم.
۶-۱-۱.میثاق مدینه و عام گرایی سیاسی
یکی از موارد بسیار مهمی که می توان در آن شاهد سیره ی سیاسی عملی حضرت محمد(ص) بر پایه ی «مصلحت عمومی» و «عام گرایی سیاسی» بود؛ همانا سند بسیار مهم و راهبردیِ موسوم به میثاق یا عهدنامه و یا قانون اساسی مدینه است. از آن جا که مسأله ی حکومت به مفهوم عام و کلیِ آن از همان آغاز اسلام برای پیامبر و مسلمانان از اهمیت به سزایی برخوردار بوده است پیامبر به محض این که شرایط، این امکان را به او داد اقدام به تشکیل و تأسیس دولت در شهر یثرب نمود. (دائره المعارف تشیع، ۱۳۹۱، جلد۶: ۴۶۷ زیر واژه ی حکومت اسلامی).
اساس دولت مدینه را قراردادهای بیعت متقابل میان قبایل و پیامبر تشکیل می داد. به موجب عهده نامه ی مدینه یهودیان جزئی از امت اسلام (عام گرایی سیاسی) به حساب می آمدند و از حقوق مساوی با مسلمانان برخوردار بودند و می توانستند دین خود را نگه دارند. (بشیریه، ۱۳۷۴: ۲۳۳ و جمعی از محققین، ۱۳۸۶: ۵۲۵). فراتر از این، عهدنامه ی مدینه «یهودان را از لحاظ حقوقی هم ردیف مسلمانان نهاده» است. (حسن ابراهیم حسن، ۱۳۸۰: ۱۰۱). لازم به ذکر است که این عهدنامه بر پایه ی آموزه های نظری دین اسلام منعقد شده است. چون به طور کلّی اسلام دین برابری همه نژادها، اقوام، رنگها، حاکم ومحکوم، زن و مرد و… می باشد. از این رو اسلام «یهودان و مسیحیان را نیز در صورتی که با مسلمانان به صلح باشند در ردیف پیروان اسلام آورده است» (همان: ۲۰۷).آنها نه فقط می توانستند که دینشان را حفظ کنند بلکه می توانستند معابدشان نیز برپا داشته و آزادانه در آن به روش خود به عبادت بپردازند. فراتر از این، غیرمسلمانان علاوه بر این که حق حفظ و نگهداری اعتقادات و معابدشان را داشتند حتی اجازه داشتند در مسائل اعتقادی و دینی به جدال و مناظره با دیگران بپردازند. (جمعی از محققین، ۱۳۸۶: ۵۲۶- ۵۲۵). به همین دلیل ما شاهد هستیم که در سده ی اول اسلامی در مراکز اسلامی مکه و مدینه ملحدین معروفی چون «ابن ابی العوجاء» و همفکران او جلسه ی بحث و انتقاد داشتند و نظرات خود را آزادانه ابراز می داشتند. شاید به همین دلیل ما در جهان اسلام شاهد کشتارهای مبتنی بر تعصب کورکورانه قرون میانه ی اروپا نیستیم. (مهرپور، ۱۳۷۴: ۳۹).
این میثاق که در همان آغاز آمدن پیامبر اسلام (ص) به یثرب (محمد حمیدالله، ۱۳۷۴: ۱۱۱، ش. ۹). میان مسلمانان، یهودیان، مسیحیان، و مشرکان یثرب منعقد شد را می توان اولین گام برای ایجاد قانون اساسی بر پایه ی قرآن کریم به حساب آورد.(جمعی از نویسندگان و آینه وند،۱۰۹:۱۳۸۳). در این جا به بخش هایی از این عهدنامه که حضرت محمد(ص) به قول ابن هشام «به میان مهاجر و انصار عهد و میثاق بکرد و هر قومی به جای خود بداشت و عهد هر قومی بازِ مهتران آن قوم افگند و با یهود، که در حوالی مدینه بودند، مصالحت بنمود و ایشان را بر دین خود تقریر داد…» (ابن هشام، ۱۳۶۱: ۴۸۰). و به موضوع مورد نظر ما ربط دارد می پردازیم:
نخستین مسأله ای که در این عهدنامه جلب توجه می کند دگرگونی معیارهای «خاص گرایی» به معیارهایی که مقتضی «عام گرایی» است. این تغییر را در حوزه های هویت یابی، اخلاقی، حقوقی و بالاخره سیاسی می توان ردیابی کرد. یکی از پیامدهای عینیِ این دگرگونی این است که دیگر قبیله معیار همبستگی، هویت یابی، بنیاد اخلاق، سیاست و حقوق نیست و به جای آن «امّت» که اجتماعی بسیار بسیار وسیع تر از قبیله است قرار گرفته است. در امت تمام مسلمانان از هر قوم و قبیله ای که باشند همراه با تمام غیر مسلمانانی که با آنان از در جنگ درنیامده باشند و به اصطلاح هم پیمان مسلمانان باشند جای می گیرند. پیمان این گونه شروع می شود:
«هذا کتابٌ من محمد بین المؤمنین و المسلمین من قریش و یثرب و من تبعهم فلحق بهم و جاهد معهم: انهم اُمَهٌ واحده من دون الناس» آنان در برابر مردمان یک امت هستند. آنان «انّهم» و نه لزوماً قبیله ای خاص و یا حتی کل مسلمون. آنان یا «انهم» در برگیرنده ی مسلمانان و غیر مسلمانان از تمام قبایل، مسلمان و غیر مسلمان، شریف و وضیع و سفید و سیاه و سرخ می شود. تازه دایره ی عام گرایی سیاسی، اخلاقی، حقوقی و هویتی محدود به همین میزان نیست یا به عبارت بهتر دایره ی عام گرایی بسته نمی شود. چرا چون عبارت «و من تبعهم، فلحق بهم وجاهد معهم» متضمن این معنا نیز هست که هرکس بعداً هم بیاید به شرط پذیرش این عهدنامه جزئی از امت خواهد بود.
در فقره ای دیگر حضرت آورده است: «و انّ یهود بنی عوف اُمهٌ مع المؤمنین؛ للیهود دینهم و للمسلمین دینهم، موالیهم و انفسهم الاّ من ظلم و اثم: یهود بنی عوف خود و بستگانشان امتی همراه با مسلمانان هستند. دین یهود از آن ایشان و دین مسلمانان از آن مسلمانان است. مگر کسی که با پیمان شکنی ستم کند و راه گناه در پیش گیرد. بعد از آن در پیمان نامه تصریح شده است که یهود بنی نجار، بنی حارث، بنی ساعده، بنی جُشم، بنی الاوس، بنی ثعلبه، بنی شطیبه از حقوقی مانند بنی عوف برخوردار هستند. « واَنّ لیهود بنی… مثل ما لیهود بنی عوف» جفنه و وابستگان به ثعلبه نیز چون خود ثعلبیان، مانند بنی عوف هستند. علاوه بر این «و اَنّ بطانه یهودٍ کأنفسهم» نزدیکان و رازداران یهودان چون خود آنها هستند. (محمد حمید الله، ۱۳۷۴: ۱۰۹).
چنان چه می بینیم در بخش هایی از این عهدنامه که گذشت تاکنون سخنی از دوگانه «مسلم» و «کافر» به میان نرفته است بلکه همه ی اتباع مدینه و کسانی که بتوانند این تبعیت را به دست آوردند را شامل می شود.
در فقره ای دیگر آمده است: و اَنّ الجار کالنّفس غیر مضارّ ولا آثم: پناهنده یا هم پیمان، در صورتی که زیان نرساند و پیمان نشکند همچون خود پناهنده و پیماندار است. (همان، ۱۰۹، شماره ۴۰). پس می توان تبعیت را با نگه داشت پیمان و عدالت پیشگی به دست آورد.
برای تنظیم حقوق خصوصی و حقوق عمومی در این میثاق چنین آمده است: « وانّه لاتجار حرمه الّا باذن اهلها: «به هیچ یک از افراد خانواده ] که دارای سرپرستی است[ بی اجازه ی کسان او نباید پناه داد (همان، ۱۰۹: شماره ۴۱). و برای تبدیل هویّت قبیله ای به امّت و ترویج مصلحت عمومی و عام گرایی آمده است: «و انّ بینهم النّصر علی من دهم یثرب»: «هم پیمانان ] اعم از مسلمان و غیرمسلمان[ باید علیه کسی که به شهر یثرب بتازد به یاری هم بشتابند».
برای پی ریزی اصول اخلاقی و مدنی عام و مبتنی بر عدالت که فراگیر باشد و دیگر دفاع از هم قبیله ای را به هر طریق و در هر صورت تجویز نکند؛ ستمگر را ولو مسلمان و فراتر از آن فرزند انسان باشد دشمن تلقی می کند. تا این جا دیگر استخوان های «خاص گرایی اخلاقی و سیاسی» در همه شکسته شده است.
«واِنّ المؤمنین المتقین علی من بغی منهم او ابتغی دسیعه ظلم. او اثم، او عدوان، او فساد بین المؤمنین و اِنّ ایدیهم علیه جمیعا، ولو کان ولد احدهم» (سیره ابن هشام: ۴۸۱) همه ی مومنان پرهیزگار باید در برابر هر مسلمانی که ستم کند یا از راه ستمگری چیزی از ایشان بخواهد و یا آهنگ دشمنی و تباهی میان مؤمنان را در سر بپروراند؛ همداستان به ستیز برخیزند. هر چند وی فرزند یکی از ایشان باشد. (محمد حمید الله، ۱۳۷۴: ۱۰۷).
در بخش دیگری از قانون اساسی مدینه می خوانیم: « و انّ سلم المؤمنین واحده. لایُسالَمُ مؤمنٌ دون مؤمنٍ فی قتالٍ فی سبیل الله الّا علی سواء و عدلٍ ] بینهم[ (سیره ابن هشام، ۱۳۶۱: ۴۸۲). «آشتِی همه ی مؤمنان یکی است و به هنگام پیکار در راه خدا هیچ مؤمنی نباید جدا از مؤمن دیگر و جز بر پایه ی برابری و دادگری در میان مؤمنان، با دشمن از در آشتی درآید». (محمدحمیدالله، ۱۳۷۴: ۱۰۸). در این فقره نیز حضرت برای پرهیز از خاص گرایی و حفظ وحدت و یکپارچگی امت که متضمن «مصلحت همگانی» نیز هست صریحاً اعلام کرده است که : «و ان سلم المؤمنین واحده».
در فقره ای دیگر که سرشار از برابری و مبتنی بر «مصلحت عمومی» است اعلام شده است که «پناه خدا برای همگان یکسان است؛ و فرودست ترین مسلمانان می توانند به کافران پناه دهند و مؤمنان در برابر یکدیگر یاور یکدیگرند. (همان: ۱۰۷). حسن ابراهیم، حسن درباره ی این میثاق می نویسد:
از مطالعه ی این پیمان معلوم می شود که پیغمبر(ص) به وسیله ی آن وحدت مسلمانان را که از قبایل و طوایف مختلف بودند تأمین کرده و پایه ی روابط آنها را براساس دین نهاده است. به علاوه در متن پیمان این نکته را نیز گوشزد کرده است که جماعت از این لحاظ که دارای شخصیت دینی و حقوقی و سیاسی است؛ حقوقی به عهده افراد دارد و باید همه ی افراد مشترکاً برای امنیت اجتماعی و قطع ریشه ی مفسدان بکوشند. ضمناً یهودان را از لحاظ حقوقی هم ردیف مسلمانان نهاده و زمینه را برای آنها هموار کرده است که اگر بخواهند پیرو اسلام شوند. (حسن ابراهیم، حسن، ۱۳۸۰: ۱۰۱).
میثاق مدینه یادآور خروج از وضع طبیعی و ورود به وضع مدنی مبتنی بر اراده ی عمومی و «مصلحت همگانی» است. زیرا عضویت در جامعه‌ی سیاسی جدید، یا به زبان امروزی شهروندی و تابعیّت، از دو طریق ممکن بود: ۱.مسلمان بودن، ۲.پیمان پذیر بودن. تعیین خودی و بیگانه بر پایه‌ی یکی از دو معیار «پیمان و اسلام» می تواند دایره‌ی عام گرایی سیاسی را به وسعت قلمرو کل بشری توسعه دهد. زیرا کسانی که از طریق پیمان به عضویت جامعه‌ی سیاسی در می آمدند می توانستند از نظر دینی و مسائل شخصی استقلال خود را حفظ کرده و در عین حال جامعه‌ی واحد سیاسی را با مسلمانان به وجود آورند. (پروین، ۱۳۹۱، ۱۲۴-۱۲۳).
این میثاق نوعی فدراسیون را بین قبایل مدینه چه مسلمان و غیرمسلمان و مهاجرین مسلمانی که از مکه آمده بودند تشکیل داد که در آن حقوق و عمومی آحاد مردم و قبایل مشخص شده بود. از این نظر می توان آن را به لحاظ حقوقی اعلام حاکمیّت قانون اسلام که به معنای لغو امتیازات و اختلافات جاهلی آن عصر، قبول اصل عدالت و تساوی اسلامی و ایجاد عقد اخوت بین مسلمانان بود دانست که منجر به یک جامعه ی قانون مدار می شد. منشور مدینه به گونه‌ای از سوی حضرت محمد(ص) طراحی شده بود که تأمین کننده ی کرامت آزادی و امنیت همه ی پذیرندگان آن به حساب می آید. بی جهت نیست که برخی آن را نخستین منشور آزادی، نخستین قانون اساسی و نخستین قانون مدنی خوانده اند. (www.nakhkoub.blogfa.com)
به نظر می رسد که میثاق مدینه یکی از بهترین نمونه هایی باشد که یک فرمانروا آن را بر پایه ی «مصلحت عمومی» تنظیم کرده است. زیرا میثاق مدینه را می توان صرفاً نوعی اتحاد سیاسی جهت زندگی مسالمت آمیز که در آن «مصلحت عمومی» تأمین می شد دانست و به معنای آن نبود که فی المثل پیامبر و یا اسلام عقاید و اندیشه های مشرکان و یا حتی اهل کتاب را مورد تایید قرار دهند. ولی عدم تایید عقاید آنان به معنای نفی حقوق عمومی و فردی آنان نبوده و به همین دلیل به آنها حقوقی مساوی با سایرین اعطا شده بود. زیرا بر پایه ی عهدنامه ی مدینه علاوه بر این که مسلمانان که خود از قبایل و تیره های گوناگون بودند منافع و مصالح همگی آنان تأمین شده بود برای غیرمسلمان نیز حقوقی مساوی با مسلمانان در نظر گرفته شده بود. از جمله حقوقی که برای غیرمسلمانان در نظر گرفته شده بود از این قرار است:
۱.امنیت خدا برای همه ی گروه ها یکسان است.
۲.آنان حقوق سیاسی و فرهنگی مساوی با مسلمین دارند.
۳.آنان استقلال خود را داشته و از آزادی مذهبی برخوردارند.
۴.غیرمسلمانان در جنگ علیه دشمنان امت شرکت کرده و هزینه ی جنگ بین همه تقسیم می شود و هیچ گونه خیانتی نباید بین دو گروه باشد.
۵.لازم نیست که غیرمسلمانان در جنگ های مذهبی مسلمانان شرکت کنند.
(دائره المعارف ویکی پدیا، زیر واژه ی میثاق مدینه و www.nakhkoub.blogfa.com )
بدین سان پیامبر کوشید تا با تغییر و یا اصلاح آموزه های اخلاقی و سیاسی مبتنی بر خاص گرایی و جایگزین کردن آن با آموزه های سیاسی و اخلاقی مبتنی بر عام گرایی در عمل نیز جامعه ای را بر بنیاد عدالت، کرامت و تساوی و شفقتی عالم گیر که متوجه نوع آدمی باشد و بتواند «مصالح عموم» مردمان را تأمین کند پی ریزی کند. از همین روست که پژوهشگران عالم بر این باورند که محمد(ص) مبانی روشن و صریحی را برای کردارهای اخلاقی و سیاسی وضع کرده که همگان را در مسیر هدفی خاص که «همانا بالا بردن سطح اخلاق» اعراب و مسلمانان و غیرمسلمانان است؛ قرار می دهد، «به طوری که مقام اعراب را از عالم جدال و شقاق و عشایری قدیم ترفیع داده و در یک سطح اخوت و برادری عام قرار داد». (بایرناس، ۱۳۸۵: ۷۳۶). همین «عام گرایی اخلاقی و سیاسی» است که در آیه ی شریفه ی ۱۷۷ سوره ی مبارک بقره هم به آن اشاره شده است.[۲۰] هم از این روست که گفته اند اسلام فرهنگ عرب را تغییر داد و «اصول فضیلت را در میان آنها رواج داد». (حسن ابراهیم حسن، ۱۳۸۰: ۲۱۶). که از جمله ی آنها اصول فضائل سیاسی بود. که به تعبیر قدما همان «فرهنگ سیاسی معطوف به مصلحت عمومی» است.
۶-۱-۲. برخی از نامه ها و پیمان های پیامبر (ص) و عام گرایی سیاسی
یکی از جاهای مهمی که می توان از آن به مثابه معیار و محکی برای عام گرایی سیاسی در سنت نبوی استفاده کرد شیوه ی برخورد پیامبر(ص) با غیر مسلمانان است. دیدیم که در میثاق مدینه همه مردم جزئی از امت اسلامی به حساب آمده و سیاستهای فرمانروای مدینه به راستی متکفل ساماندهی تمام مردم بود تا از این طریق مصلحت عموم تامین گردد. اما نباید تصور کرد که این امر صرفا محدود به میثاق مدینه می شود بلکه این موضوع همواره و از جمله در روابط با غیر مسلمانانی که در دور دست های مدینه و حتی حجاز زندگی می کردند مد نظر پیامبر (ص) بوده است.
در یک مورد، پیامبر نامه ای را برای ابی حارث بن علقمه اسقف نجران می نویسد. در این نامه نیز پیامبر (ص) به مثابه یک فرمانروای آگاه و دادگر، «مصلحت عمومی» را پایه ی فرامین حکومتی خود قرار داده است. متن فرمان چنین است:
از محمدِ پیامبر (ص) به اسقف ابوحارث و اسقفان و کاهنان نجران و پیروان و راهبان ایشان. به راستی که آن چه ایشان در دست دارند، از اندک و بسیار، از کنیسه ها، پرستشگاهها و شیوه ی خداپرستی، از آنِ خود ایشان است؛ و آنان در پناه خدا و پیامبر او هستند. هیچ اسقفی از پایگاه اسقفی خویش، هیچ راهبی از رهبانیّت خود و هیچ کاهنی از سمت کهانت خویش برکنار نخواهد گشت. هیچ حقّی از حقوق ایشان و نه اقتدارشان و نه هیچ چیز از آن چه که دارا بوده اند، دگرگون نخواهد شد. تا آن گاه که نیک اندیش و بر پیمان خویش استوار باشند و گر دستم نگردند. (محمد حمید الله، ۱۳۷۴: ۲۳۲-۲۳۱).
یعنی رابطه فرمانروا و فرمانبردار بر بنیاد داد و عدل استوار است. چنان چه ستمگری و پیمان شکنی و بدخواهی در کار نباشد از این حقوق برخوردارند و اگر اینها در میان بیاید براساس اصل دادگری با آنها برخورد خواهد شد. فرمانروا در این جا به رنگ پوست، طبقه، مذهب، نزدیکی به خویش و امثال آن نظر ندارد بلکه به مردم به عنوان «مردم» و به صِرف «انسان» بودنشان نگریسته و پایه و اصولِ نظم و سامان اجتماعی و سیاسی را در قالب فرامینی صادر کرده که بنیاد آن بر «عام گرایی سیاسی» و مصلحت عمومی استوار است. «نیک خواهی» و «نگاه داشت پیمان» عناوین کلّی است که می تواند در بر گیرنده هر آدمی بشود. زیرا پیامبر آن چه را که تضمین کرده بود را موکول به اسلام آوردن، خودی بودن، منتقدبودن و … نکرده است بلکه به چیزی موکول کرده که نظم اجتماعی در گرو آن است و هرکسی می تواند به آن متصف باشد یا نباشد.
در موردی دیگر حضرت رسول (ص) پیمانی را با ترسایان نجران می بندد که به سان موارد پیش به وضوح می توان در آن نشان هایی از «عام گرایی سیاسی» و «مصلحت عمومی» یافت. بخش هایی از این پیمان نامه از این قرار است:
۱.این فرمان محمدِ پیامبر فرستاده ی خدا برای مردم نجران است؛ هنگامی که وی برایشان فرمان می راند…
دارایی های مردم نجران و مردم پیرامون آن، جانهایشان، آیین و پرستشگاه هایشان، کسانِ حاضر و غایب و بستگان نزدیک ایشان، و آن چه – از اندک و بسیار- در دست دارند، در پناه خدا و در حمایت فرستاده ی خدا، محمدِ پیامبر است.
هیچ اسقفی از مقام اسقفی خویش و هیچ راهب و کاهنی از مقام رهبانیت و کهانت خویش، برکنار نخواهد گشت. هیچ گونه پَستی و خون زمان جاهلیّت، دامن ایشان را نخواهد گرفت. برای پیکار با دشمنان اسلام، گسیل نخواهند گشت. یک دهم دارایی از ایشان نخواهند ستاند. پای هیچ لشکری به زمین آنان نخواهد رسید. هرکس از ایشان حقی بخواهد، دادگری و انصاف در میانشان حاکم خواهد بود. به گونه ای که نه ستم کنند و نه ستم ببینند.
از این پس هرکس رباخواری کند؛ از پیمان و پناه من به دور است. هیچ کس از مردم نجران، نباید به جرم ستمکاری کسی دیگر، کیفر ببیند.
تا آنگاه که اینان نیکخواه و در پیمان خویش درستکار و از سنگینی گناهِ ستمگری به دور باشند. پناه خدا و تعهد محمد، پیامبر خدا، بر این پیمان نامه استوار خواهد بود. (محمد حمید الله، ۱۳۷۴: ۲۲۹).
از بخش هایی از مفاد این پیمان نامه که نقل شد روشن است که فرمانروا حافظ مال، جان، آیین، معابد، منازل و در یک کلام منافع ومصالح مادی و معنوی کل انسان های تحت امرش هست. نه فقط او جلوی ستمگری آنان به یکدیگر را می گیرد و بدینسان در صدد اصلاح ذات البین که غایت سیاست است بر می آید، بلکه خود نیز هرگز به آنان ستمی روا نخواهد داشت؛ و ستمگران را کیفر خواهد داد. از این قرار فرمانروا علاوه بر حفظ امنیت برای افراد تحت امرش، با دادگری خویش بستر سازی می کند تا انسان ها هر کدام بتوانند در شرایط و محیط مناسب استعدادهای خدا دادی خویش را شکوفا کرده و از این طریق «مصلحت همگان» تأمین گردد. در این مسیر آن چه که مطرح است «انسان است و نه چیز دیگری و فی المثل مسلمان یا عرب یا قریش».
از نکات قابل ذکر و مهم درباره این پیمان نامه این است که همین پیمان نامه از سوی جانشینان حضرت محمد (ص) یعنی ابوبکر، عمر، عثمان و امام علی (ع) تایید شده و آنان هر کدام جداگانه در زمان فرمانروایی خویش به صورت مکتوب مراتب پایبندی خویش را به آن اعلام داشته اند. البته که این عمل منحصر به این پیمان نامه نیست.
ابوبکربن ابی قحافه در زمان فرمان روایی خویش طی نامه ای به مردن نجران نوشت:
این فرمانی است از سوی بنده ی خدا ابوبکر، جانشین محمد پیامبر(ص) فرستاده‌ی خدا، برای مردم نجران به منظور وفادار ماندن به همه ی تعهدها و فرمان هایی که محمدِ پیامبر(ص) برای مردم نجران پذیرفته و نوشته است (ابوبکر جانشین پیامبر خدا) جانها، سرزمین، آیین، دارایی ها، وابستگان، آیین پرستش، مردمان غایب و حاضر، اسقفان و راهبان و پرستشگاه های نجرانیان را و آن چه که از اندک و بسیار در دست دارند، در پناه خدا و پیمان محمدِ(ص) پیامبر فرستاده ی خدا، قرار داد. مردم نجران، برای پیکار با دشمنان اسلام گسیل نخواهند گشت. نیز هیچ اسقفی و نه هیچ راهبی از مقام خویش برکنار نخواهد گشت. (محمد حمید الله، ۱۳۷۴: ۲۴۱).
عمربن خطاب خلیفه دوم نیز در هنگام فرمانروایی خویش خطاب به مردم نجران و در تایید پیمان حضرت محمد(ص) که به تایید ابوبکر هم رسیده بود چنین نوشته است:
«این نوشته ی فرمانروای مؤمنان عمر برای مردم نجران است. «در راه به کار بستن فرمان محمد پیامبر و ابوبکر. هرکس از ترسایان که از نجران به عراق رود، در پناه خدا است و از سوی هیچ مسلمانی، گزندی به وی نخواهد رسید…
اما بعد: بر مسلمانان است که نجرانیان را در برابر ستمگران یاری دهند؛ زیرا اینان مردمی هستند که در زنهار مسلمانان به سر می برند. از آن گاه که از سرزمین خود بیرون آمده اند، به مدت بیست و چهار ماه از پرداخت سرگزیت، آزاد خواهند بود؛ و به جز پرداختن به کار نیک- بی آن که ستم و تجاوزی ببنند- چشمداشتی از ایشان نخواهد بود. (محمدحمید الله، ۱۳۷۴: ۲۴۳).
عثمان بن عفّان نیز در هنگام فرمانروایی و به دنبال شکوه ای که اهل نجران به او برده و برای اثبات حقانیّت خویش پیمان عمر را به وی نشان داده بودند؛ به کار گزار خویش در نجران نامه ای نوشت و مراتب پایبندی خویش را به آن نشان داد. از جمله نوشت: «به نوشته ای که عمر برای آنان نوشته است بنگر و برابر آن، با ایشان رفتار کن. پس از خواندن نوشته ی آنان، آن را به ایشان (نجرانیان) بازگردان. والسلام». (محمد حمید الله، ۱۳۷۴: ۲۴۷).
امام علی بن ابی طالب (ع) نیز به گاه زمامداری خویش همین پیمان را تجدید و مراتب پایبندی خود را به آن اعلام داشت. متن این فرمان چنین است:
این فرمانی است از سوی بنده ی خدا فرمانروای مؤمنان، علی بن ابی طالب، برای مردم نجران: شما همراه فرمانی از پیامبر خدا(ص) که شرط نگاه داری جانها و دارایی های شما را در بردارد نزد من آمدید. بی گمان من همه ی آن چه که محمد (ص)، ابوبکر و عمر برای شما تعیین کرده اند، به شما داده ام. پس هر یک از مسلمانان که بر ایشان فرمان راند، باید این پیمان نامه را درباره ی ایشان به کار بندد، بی آن که ستمی ببینید و یا حقی از ایشان تباه گردد. (محمدحمیدالله، ۱۳۷۴: ۲۴۸).

نقد و بررسی تأثیر باورهای دینی در رشد و انحطاط مسلمین و مغرب زمین- قسمت ۹

۳- سازمان های اداری و اجتماعی

بدیهی است که اداره سرزمین پهناور اسلامی به ویژه پس از عصر فتوحات، نیازمند دستگاه‌های اداری دقیق و گسترده ایی بود . لذا مسلمین با درک این مطلب برای اداره حکومت و مملکت اسلامی نهاد های گوناگونی برپا کردند من جمله:
پایان نامه - مقاله - پروژه

۱) دیوان

حفظ و حراست و سامان امور سرزمین‏های فتح شده، دانش و درک ویژه‏ای طلب می‏کرد که مسلمانان در آغاز حرکت فتوح از آن بی‏بهره بودند، اما در پی تداوم پیوستن سرزمین‏های تازه فتح شده و لزوم درک این فنون در آیین ملک‏داری و تدبیر سیاسی، بسیاری از مسلمانان به سوی کسب این مهارت‏ها گام برداشتند. از همین دوران است که اندک اندک سازمان‏های دیوانی برای انتظام ارکان سیاسی ظهور کرد؛ سازمان‏هایی که شاید با بیت‏المال مدینه آغاز شد و در دوران اموی و عباسی به ایجاد دیوان‏های متعدد انجامید.[۱۵۳]
این دستگاه اداری باید با دقت بر درآمد سرزمین نظارت می کرد، میان آن را به دست می آورد و با اعزام نیرو به اطراف سرزمنیهای اسلامی نظارت میکرد.و بر دستگاه های نظارتی درون حکومت نظارت داشت[۱۵۴]
در سرزمین اسلامی وظیفه سرپرستی بخش بزرگی از اموال عمومی به دست «دیوان خراج» قرار داده شد. در این دیوان فهرستی وجود داشت که اموال و داراییهای سرزمین های اسلامی در آن نوشته می شد [۱۵۵]
« دیوان برید» را مسلمین برای خبر رسانی ، انتقال فرمان‌ها و اخبار از اطراف و اکناف سرزمین به مرکز خلافت و اعمالی از این دست بود و به مروز زمان وظایف این دیوان شکل امنیتی هم پیدا کرد[۱۵۶]
دیوان دیگری که ر حیطه سرزمین اسلامی به فعالیت مشغول بود، دیوان جیش، در زمان خلیفه دوم به وجود آمد و ناظر به احتیاجات جیش قرار داده شد؛ دیوان بیت المال که محلی بود برای نگه دارای اموال منقول که از راه خراج، جزیه یا در آمد های یگر به دست می آمد

۲) نهاد حسبه

حسبه یکى از تشکیلات ادارى, مذهبى مسلمانان در دوره خلافت اسلامى بوده که وظیفه آن نظارت بر اداره امور شهرى و رفتار شهروندان و بازاریان بر پایه احکام دینى و عرفى جامعه اسلامى بوده است.
وظیفه حسبه را نیز می‌توان به طور خلاصه در موار ذیل دسته بندی کرد: ۱- نظارت بر بازار و حرفه ها ۲- نظارت بر اخلاق عمومی جامعه ۲- نظارت بر راه ها و ساختمان ها ۳- مبارزه با گران فروشی و موارد متفرقه[۱۵۷]

۳) تشکل های بین المللی جهان اسلام

امروزه تشکل‌هایی که در جهان اسلام مشفول کارند عبارتند از کنفرانس عدم تعهد؛ که نمادی است از جستجوی بشر برای صلح و امنیت ملتها و تلاش برای یک نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جدید در جهان. این سازمان نیرویی حیاتی است برای نبرد علیه استعمار در همه صور و مظاهر آن.
سازمان کنفرانس اسلامی،: سازمانی است بین منطقه‌ای که از ۶۰ کشور مسلمان تشکیل شده است. این سازمان با شعارهایی همچون ایجاد همکاری، تفاهم اسلامی و کوشش در راه همبستگی است و برای اهداف مشترکی مانند تکیه بر حفظ ارزشهای معنوی، اخلاقی، اجتماعی، و استحکام پیوندهای برادری ودولتی میان کشورهای مسلمن تشکیل گردیده است.
اتحادیه عرب، نیز سازمانی است متشکل از اعراب‌که برای رسیدگی به امور عربی- اسلامی، تشکیل شده است.
سازمان بعدی، مجمع دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه که برای اصلاح ساختار اجتماعی بین مسلمین و ایجاد وفاق بین ملت های مسلمانان به وجود آمده[۱۵۸]

ج- اقتصادی

درقرون متوالی در اثر امنیت موجود و اهتمام مسلمین، کار و کسب و تجارت در سرزمین‌های اسلامی رو به گسترش گذاشت و جهان شاهد اقتصاد پر رونق اسلامی، نه تنها در میان مسلمان بلکه در سرزمین‌هایی که به نوعی با مسلمین مراوده داشتند؛ گشت. وسعت امپراتوری اسلامی و ضمیمه شدن کشورهای حاصلخیز و ثروتمند همچون ایران، روم و هندوستان سبب شد تا اقتصاد در کشورهای اسلامی رونق بگیرد.
اقتدار موجود در مملکت اسلامی باعث از بین رفتن محدودیتهای تجاری و امنیتی گردید و لذا مسلمین با بهره گرفتن از این مواهب که قلمرو متعدد آسیای غربی، همگی قلمرو یک دولت شده بودند وضع امتیازات مهم اقتصادی داشت که در نتیجۀ آن در داخل این حوزه مقررات گمرکی و موانع تجارتی از میان رفته بود، وحتی دین و زبان نیز حمل کالا را آسان کرده بود. به علاوه،اعراب چون اشراف اروپا تاجران را تحقیر و تمسخر نمی‌کردند. و‌آن ها نیز در کار انتقال کالا با سود ناچیز از تولید کننده به مصرف کننده، با مسیحیان و یهودیان و ایرانیان همدست شدند، و حول و نقل و معامله در شهرها فراوان شد. تا دوران جنگ‌های صلیبی، بازرگانی اسلام بر مدیترانه تسلط داشت. از یک سوی دریا ، یعنی از شام و مصر، به یک سوی دیگر، یعنی تونس و سیسیل و مراکش و اسپانیا، می‌رسید و در راه از یونان و ایتالیا و سرزمین گل می‌گذشت. اعراب ار اتیوپی دریای سرخ را تحت سلطه خود گرفتند؛ واز دریای خزر تا مغولستان تجارت خود را گسترش دادند. همچنین فعالیت بازرگانی مسلمین تا رود ولگا، حاجی طرخان و فلان و اسکاندیناوی و آلمان را زیر تسلط خود در آوردند.[۱۵۹]
در واقع زیر سایۀ همین رونق اقتصادی بود که حاکمیت و اقتدار در کشورهای اسلامی، ثبات پیدا کردو هزینه‌های لازم برای فعالیت‌های علمی و ساخت‌وساز کتابخانه‌ها، رصدخانه‌هاو…فراهم گشت و امنیت سیاسی و فراوانی برای دانشمندان به وجود آمد؛ با وجود راه های امن، سرمایه‌گذاری رونق گرفت وامکان سفرهای علمی به وجود ‌آمد. در نتیجه رونق اقتصادی شهرهای اسلامی، شهرنشینی گسترش یافت و نهادهای شهری نیز توسعه پیدا کردندبه حدی که، بغداد در قرن دهم میلادی بزرگترین شهر جهان به شمار می‌رفت.[۱۶۰]

۱- تجارت

جدیت اعراب و مسلمین در پیشرفت امور اقتصادی و تجارتی کمتر از جدیتی نبود که در علوم و فنون از خود بروز دادند. زماانی که اروپا از نقاط دور دست مشرق بکلی بیخبر و نیز آفریقا غیر از سواحل چندی باقی قطعات آن از نطرها مخفی بودده است؛ روابط تجارتی آنان در آن زمان با چین و هند و آفریقای مریکزی و نیز با ممالک غیرر معروف اروپا مثل روسیه و سوئد و دانمارک نیز برقرار بوده است.[۱۶۱]
تجارت اعراب با چین گرچه پیش از پیامبر نیز بوده است ولی تجارت مستقیم با آنان بعد از تشکیلل حکومت اسلامی برقرار شد. و در آفریقا نیز سیاحان و تجر فراوانی از مسلمین مشاهده می شود و در رابطه با اروپا ارتباط مسلمیین تا مددت های طولانی دوام داشته است، اول از راه پیرنه، دوم از طریق دریای مدیترانه، سوم ز راه روسیه که از راه رودخانه ولگا داخل شمال اروپا می‌شدند.[۱۶۲]
از همان ابتدای شکل‌گیری جهان اسلام، تجارت، افزون بر گسترش دادن اسلام، در رفاه و بهروزی مسلمین سهم بسزایی داشت. در کشورهای فتح شده، طبقه جدیدی از زمین‌داران عرب سر برآورده؛ همین که این زمین داران پول اندوختند، آن را درروش های جدید کشاورزی سرمایه‌گذاری کردند وشهرهای رو به رشد امپراتوری، بازار جدید وسیعی برای اقلام تجملی و با کالاهای تجاری غیربومی که با کشتی های اقیانوس پیما حمل می شد فراهم آوردند. تاریخ دان( آلبرت حورانی) به شرح تجارت پر رونقی می‌پردازد که در امپراتوری شکل گرفت:
«فلفل و اویه جات، سنگ های گران بها، پارچه ای ظریف و گران بها از هند و چین، پوست و خزاز کشورهای شمالی می آمد و در عوض عاج و منسسوجات فرستاده می شد. شهرهای خاورمیانه نه تنا مصرف کننده بلکه همچنین تولید کننده کالاهای تولیدی برای صادرات و نیز مصرف خودشان بودند. برخی از محصولات- تسلیحات جنگی منسوجات فاخر برای کاخ نشینان، شکر و کاغذ- در مقیاس وسیع اما اکثرا در کارگاه های کوچک تولید می شد.عباسیان به مقادیر زیادی طلا دسترسی داشتند …و ضرب سکه برایشان امکان پذیر شد….به همراه نظام پولی ، تظام مالی نیز به وجود آمد».[۱۶۳]

۲- منابع طبیعی

سرزمین‌های اسلامی در منطقه‌ای قراردارند که عموما در ناحیۀ گرم و خشک هستند و از منابع سرشار معدنی برخوردارند، اما امروزه به لحاظ جغرافیای اقتصادی، اهمیت جهان اسلام ازآنجا ناشی می شود که کشورهای مزبور حدود ۳۵ درصد منابع اقتصادی و بخش عمده نفت و گاز جهان را در اختیار دارند. گول سرشار نفت و جمیعت دایم التزاید این کشورها، بازار وسیعی را به وجود آورده است که در کنار تولیدات مواد خام کشاورزی و معدنی، زمینه‌های لازم برای رشد و توسعه اقتصادی وحضور فعال دربازارهای جهانی را فراهم آورد.[۱۶۴]

۳- کشاورزی

با پدید آمدن حکومت اسلامی تغییرات و نوآوری‌های گوناگون در عرصه کشاورزی مسلمانان صورت گرفت. در ایام خلفا، اراضی را تقسیم کردند، و دولت در دفاتر منظم آن را نگاه داشت، راه های بسیاری پدید آورد، به مراقبت آن پرداخت ، و در اطراف رودها برای جلوگیری از طغیان آب، بندها پدید آورد. پیش از فتح اسلام نیمی از خاک عراق صحرای بایری بود و پس از آن بهشتی سرسبز شد. بسیاری از زمین‌های فلسطین که پیش از پیروزی مسلمین سنگ‌وشن بود حاصلخیز، ثروتمند و پرجمعیت شد. خلفا مردم را از زندگی حصل کارشان به نسبت زیاد ایمن ساختند و به مردم صاحب استعداد فرصت کوشش دادند و مدت شش قرن مناطق را از چنان رفاهی بهره ور ساختند که هرگز پس از ایشان نظیرش را ندیدند[۱۶۵]
دانش مسلمین نه تنها در متن سرزمین‌های اسلامی باعث رونق کشاورزی شد، بلکه بی‌شک فتح اسپانیا توسط مسلمانان و سرازیر شدن علم و دانش به این سرزمین پس از سده دهم میلادی (سوم هجرت) از اهمیت ویژه‏ای در تاریخ این سرزمین برخوردار است؛ زیرا زندگی مردم این کشور با پذیرش فرهنگ و تمدن اسلامی بسرعت با تحولی عظیم روبرو گردید، و شهرهای قرطبه، طلیطله و غرناطه به مراکز شکوفایی اقتصادی مبدل گردید و شهرها رو به رشد و توسعه نهاد؛ زیرا مسلمانان با به کارگیری شیوه‏های نوین کشاورزی، در بخش آبیاری در اسپانیا حتی زندگی روستایی را با بردن انواع بذرها و نباتات از قبیل هلو، زردالو، انار، پرتقال، برنج، زعفران، پنبه و نیشکر رونق و دگرگونی خاصی بخشیدند، به گونه‏ای که با تحول در بخش کشاورزی، بازرگانی نیز توسعه و رونق پیدا کرد، و بندرهای مالقه، والمریه به مراکز پررونق تجاری تبدیل شد.[۱۶۶]
گفتار دوم: حیطه های انحطاط
گرچه پس از دوران پرشکوه تمدن اسلام، یادآوری ناکامیهای گذشته ذهن هر مسلمانی را مشوش می کند، ولی چنانچه هدف از شناخت ناکامی‌ها، جلوگیری از افتادن مجدد در چاه انحطاط و شناخت راه های برون رفت از مهلکه باشد، مطمئنا از تلخی یاداوری انحطاط‌های صورت گرفته در تمدن اسلامی خواهد کاست؛ بخصوص در عصر فعلی، که مسلمین بیداری تازه‌ای را در شناخت راه های پیشرفت، تجربه می کنند.

الف- فرهنگی- علمی

از قرن‌ ۶ هجری‌ (دوازدهم‌ میلادی‌)، نوعی‌ زوال‌ علمی‌ در جهان‌ اسلامی‌ آن‌ روز پدیدار گشت‌. مشخصه‌ این‌ افول‌ کاهش‌ تعداد دانشمندان‌ و اندیشمندان‌، کاهش‌ تعداد کتب‌ و رساله‌های‌ جدید حاوی‌ نوآوری‌ و نیز ابداع‌ و یکسان‌شدن‌ اندیشه‌ها است‌. وبه تدریج با خشک مغزی ها و حملات صورت گرفته از بیرون تمدن اسلامی به مراکز علم و فرهنگی، علم در میان مسلمین به انحطاط گراییدو به تبع آن در باقی امور به سوی انحطاط یا رکود رفتند.

۱- از بین رفتن مراکز علمی و کتابخانه‌ها

در دوره دویست سالۀ حاکمیت مغولان ( سده هفتم و هشتم هجری) بر اثر اعمال وحشیانۀ مغولان زیان های جبران ناپذیری بر پیکرفرهنگ و تمدن اسلامی وارد آمد. یکی از جبران ناپذیرترین خرابی‌های مغولان در سقوط بغداد، نابودی کتابخانه و از دست رفتن چند هزار جلد کتاب بود. در طی کشتار عمومی هزاران دانشور، عالم، و شاعر تلف شدند، کتابخانه ها و گنجینه هایی که طی این قرنها فراهم شده بود ددر یک هفته ویران شد، صدها هزار جلد کتاب به سوختن رفت. و به گفته دورانت: هیچ یک از تمدن های تتاریخ چون تاریخ اسلام دچار چنین ویرانی ناگهانی نگشت.[۱۶۷]
در سال ۱۰۵۹م، ترکمانان، ۱۰۴۰۰ جلد کتاب خطى یکى از کتاب خانه هاى معتزله و شیعه را در شهر «شاپور» فارس به آتش کشیدند. سرانجام، در سال ۱۲۵۴م پس از تسخیر بغداد، به گفته ابن بطوطه، قوم خونخوار مغول ۲۴ هزار تن از روشن فکران را از دم تیغ گذرانیدند و از کتاب خانه ها، توده هاى عظیم کتاب هاى خطى را بیرون کشیدند و به دجله افکندند و آن قدر این کار را تکرار کردند که از کثرت کتاب، در رودخانه سدّى ایجاد شد. سرانجام، مغولان از بیم طغیان آب، بقیه کتاب ها را آتش زدند.[۱۶۸]
پس از سال ۱۱۵۰م، همین که ثروت و فراغ بال افزایش یافت و به تدریج، جریان ترجمه کتاب ها از جهان اسلامى آغاز شد، ذهن اروپاى باخترى از آن خواب دیرینه بیدار شد[۱۶۹] و در مقابل، مسلمانان به تدریج، در آستانه خواب تاریخى قرار گرفتند. کتاب خانه ها توسط دشمنان خارجى متجاوز سوخته شدند، دانشمندان هلاک گردیدند، مدارس ویران گشتند، ثروت ها به غارت رفت و آنچه باقى ماند ویرانى بود و فقر و جنگ هاى داخلى و بى کفایتى حاکمان. از سوى دیگر، به تعبیر حنا الفاخورى، علماى غرب دانش را از اسلاف خود، که شاگردان مکتب مسلمانان بودند، فرا گرفتند; ولى شاگردان را بلند نام ساختند و استادان را از یاد بردند.[۱۷۰]

۲- تحجر

بروز تحجر در میان مسلمین یکی از عوامل انحطاط مسلمین بوده است. تحجر» سنگ‌شدن، سخت‌ شدن‌ و به‌ صورت‌ سنگ‌ درآمدن‌ است،[۱۷۱] ولی‌ در اصطلاح‌ به‌ معنی‌ ایستائی، جمود، سختی‌نشان‌ دادن‌ و مقاومت‌ در برابر هر نوع‌ تحول‌ و هر امر تازه‌ای‌ است[۱۷۲]تحجر در حوزه اندیشه و تفکر رخ می دهد واگر در زمینه گرایش و رفتار ظاهر شود جمود نام دارد[۱۷۳]
استاد مطهری سه جریان کلی را در تاریخ اسلام شناسایی می کند که به شدت دچار جمود اندیشی بوده اند و در ترویج تحجر نقش داشتند.
۱- جریانی که نظریه« حسبنا کتاب‌الله» را در رسیدن به مقاصد حکومتی و سیاسی‌اش مطرح کرده است. اقدامات این گروه در ایجاد انحراف فکری و مهجور ماندن عترت و انزوی سنت و سیره نبوی موثر بود.
۲-جریانی که « حسبنا احادیثنا و اخبارنا» راطرح کردندو به مهجور ساختن قرآن اهتمام ورزیدند.
۳- جریانی که در قالب تقدس، مساله معرفت ناپذیری و دست نایافتنی بودن آموزه های قرآنی را مطرح کردند و شعار« این التراب و رب الارباب» آنان به تعطیلی فکری انجامید[۱۷۴]
اگر در تاریخ اندیشه اسلامی و جریان های فکری و فرهنگی دوره‌های مختلف جوامع اسلامی به تحقیق بپردازیم، میی بینیم که بر این اساس سه دسته جریان هایی مانند، اخباری گری و ظاهرگرایی، در برابر جریان باطنی گرایی و تاویل گرایی، یعنی دو تظام فکر معیوب و آسیب دیده حنبلیان و اسماعیلیان از یک طرف و جریان اخباریگری در حوزه اندیشه شیعی از طرف دیگر، ضربات سخت و سهمگینی را بر پیکر فرهنگ و تمدن اسلامی وارد کرد که به تعبیر استاد مطهری، ضربه ای که اسلام از دست اخباری گری شیعی خورد، از هیچ گروه و جریانی نخورد[۱۷۵]
جمود گرایی در عصر حاضر هم وجود دارد. و به اعتقاد برخی پژوهشگران، این تجمد، در اصرار بر شکل ساختار علوم اسلامی در عصر حاضر صورت گرفته است که با جود پدید آمدن سوالهای فراوان در حوزه فقه و کلام، پایبندی بیش از حد شخصیت های آشنا به این فنون ، باعث شده سوالهای بی جواب زیادی در عصر حاضر باقی بماند.[۱۷۶]

۳- جریان های عقل گریز

بی شک یکی از مهلک‌ترین حوادث برای تمدن اسلامی، شیوع عقل ستیزی و ظاهرگرایی بود که نه تنها بر پیکره افکار آزاداندیش مسلمین، تابوت یأس را زد؛ بلکه با ایجاد فرقه‌های گوناگون اسباب تفرقه را در میان امت فراهم کرد. برخی اندیشمندان دلایل و ریشه‌های افول فرهنگ و تفکر اسلامی را به دوره خلافت متوکل عباسی( ۲۴۷- ۲۳۲) نسبت داده اند.خلیفه‌ نهم‌ عباسی‌، متوکل‌، نخستین‌ حامی‌ متعصبین‌ حدیث‌، سنت‌ و فقه‌ بود. «او جهل‌ و مناظره‌ در آراء را ممنوع‌ ساخت‌ و هر که‌ را بدین‌ کار دست‌ زد مجازات‌ نمود و امر به‌ تقلید داد و روایت‌ و حدیث‌ را آشکار کرد»[۱۷۷] از آنجا که متوکل عباسی بعد از تسلط خود بر حکومت، معتزله و کلیت عقلانیت را تعطیل کرد، و به ظاهرگرائی و حدیث گرائی، (و به زعم خود سنت) را احیاء نمود . تحول انحطاط دهنده‌ای در تمدن اسلامی ایجاد شد؛ در این زمینه ، مسعودی در مروج الذهب می نویسد: «وقتی که خلافت به متوکل عباسی رسید، دستور داد که هرگونه اندیشه و نظر و بحث و بررسی در مجادلات، تعطیل شود و آنچه از عقلانیت در دوره معتصم، واثق، مامون عباسی رواج داشت، ترک شود و مردم باید روش تقلید و تسلیم را پیشه گیرند و هرگونه اندیشیدن و عقلانیت را ترک گویند و دستور داد که شیوخ محدثان، حدیث گویند و سنت را اظهار کرده و «جماعه » را احیاء نمایند»[۱۷۸]
تحت سیطرۀ این طرز تفکر گروهی در اسلام متولد شد که به حنابله معروفند. این عده عقل گرایان را متهم به کفر می کردند. البته این طرز تفکر دامن عده ای از شیعه اثنی عشری و اسماعیلی را هم گرفت.
علاوه بر این رشد گروه تصوف در قرن ۶و ۷ هجری نیز افت بسیار بزرگی برای ترویج علم و به خصوص علوم عقلی، به حساب می آید. که این عده عقل را برای وصول به حقیقت کافی ندانسته و اشراق و شهود را وسیله درک حقایق می دانند[۱۷۹]
جریان‌ مبارزه‌ با خردگرایی‌ با روی‌ کار آمدن‌ غزنویان‌ و سپس‌ سلجوقیان‌ که‌ از خوی‌ بیابانگردی‌ سادگی‌ ذهن‌ و تعصب‌ نسبت‌ به‌ اهل‌ سنت‌ و حدیث‌ برخوردار بودند از قرن‌ پنجم‌ هجری‌ قمری‌ به‌ بعد شکل‌ رسمی‌ و حکومتی‌ گرفت‌ به‌ طوری‌ که‌ هرگونه‌ بحث‌ راجع‌ به‌ علوم‌ طبیعی‌ ممنوع‌ شد؛ و باچیرگی ترکان و توجه صرف آنان به دیانت قشری ،منزلت دانشوران عقلی کاهش یافت و شریعتمداران اهل سنت و جماعت به سلاطین ترک تقرب جستند تاحدی که برخی ازخلفا قبلی که به علوم عقلی توجه کرده بودند مورد لعن ونفرین وطعن واقع شدند وحتی به مأمون که قبل از این دوره توجه‌ای خاص به اندیشه عقلی داشت نسبت زندقه داده شد و متوکل پس از او پرداختن به جدل را نفی کرد وهزل گویی جانشین بحث علمی شد.تعطیلی مناظره علمی در دارالخلافه متوکل درایران پیامدهای مهمی برای تعطیلی علوم عقلی دربرداشت.[۱۸۰]

۱) تکفیر

متاسفانه بروز تحجر باعث شد در برهه ای از تاریخ اسلامی با پدیده های علمی به مبارزه پرداخته شود واساساً متعصبین‌ دینی هر کس‌ را که‌ به‌ علوم‌ اوایل‌ (طبیعی‌) توجهی‌ داشت‌ زندیق‌ و ملحد می‌دانستند چنان‌ که‌ مأمون‌ را زندیق‌ و حتی‌ امیرالکافرین‌ می‌خواندند. به طوری که «ایشان‌ لفظ‌ علم‌ را جز بر علم‌ موروث‌ از نبی‌ اطلاق‌ نمی‌کردند و یا جز آن‌ را علم‌ نافع‌ نمی‌شمردند و علمی‌ را که‌ نفع‌ آن‌ برای‌ اعمال‌ دینی‌ ظاهر و آشکار نبود عدیم‌ الفایده‌ می‌پنداشتند و می‌گفتند که‌ به‌ تجربه‌ دریافته‌ شده‌ که‌ چنین‌ علمی‌ به‌ خروج‌ از صراط‌ مستقیم‌ منتهی‌ خواهد شد. علوم‌ اوایل‌ را «علوم‌ مهجوره‌» یا «حکمه‌ مشوبه‌ به کفر» می‌شمردند.»[۱۸۱]

۲) بی فایده خواندن علوم طبیعی

بررسی رابطه هوش اجتماعی و عملکرد تجاری مطالعه موردی مدیران بانک کشاورزی استان اردبیل- قسمت ۸

۲-۷-۹- نقش عامل تنوع خدمات بانکی در جذب منابع مالی
خدمت یا خدمات دارای چهار ویژگی کلی به شرح ذیل است.
۱- نامحسوس بودن: خدمت غیرقابل ثبت و اندازه‌گیری است.
۲- تفکیک‌ناپذیری: غیرقابل جداسازی. شمارش، انبار و ذخیره‌سازی برای مصرف در آینده.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۳- تغییر‌پذیری: نسبت به زمان، مکان و فرد ارائه دهنده و گیرنده دارای شرایط متفاوت است.
۴- فنا‌پذیری: نمی‌توان آنرا برای ارائه یا مصرف بعدی ذخیره کرد.(کاتلر، فیلیپ،۱۳۷۹:ص۸۴)
حرکت به سوی خدمت نوین و ابداع محصول جدید، یکی از اهداف همه بانک‎های ایرانی می‎باشد. بانک‎های کشور ما در مورد بانکداری الکترونیکی و اینترنتی، پیشرفت چشمگیری نداشته اند. هنگامی که شما قصد دارید یک حساب افتتاح نمایید تا اندوخته و درآمد خود را در آن پس انداز کنید و سود مناسبی دریافت نمایید تحقیق می‎کنید، اما پس از بررسی متوجه می‎شوید که کلیه بانک‎ها مشابه عمل می‎کنند، پس به ناچار شعبه‎ای که به محل سکونت شما نزدیکتر است را انتخاب می‎کنید.
بانک‎های ایرانی گاهی اوقات اقدام به ارائه محصولاتی نو می‎نمایند تا علاوه بر رفع نیازهای مشتریان سود مناسبی را نیز عاید بانک کنند. اما تولید یک محصول به همین سادگی نیست، چرا که برای تولید آن مراحل متعددی باید طی شود. از زمان پیدایش ایده نو تا مرحله مطالعه و بررسی کارشناسی آن، بانک‎های ایرانی پس از معرفی یک خدمت نو به تبلیغ آن می‎پردازند و مشتریان اقدام به استفاده از طرح نو را می‎نمایند. اما اغلب مشتریان در استفاده از طرح‎ها با مشکلاتی از قبیل بی‎اطلاعی کارکنان از سیستم، خرابی دستگاه های خودپرداز، عدم رسیدگی به شکایات، تقلید و کپی کاری بانک‎ها از یکدیگر مواجه می‎گردند (توکل، شهرزاد،۱۳۸۳:، ص ۳۷).
۲-۸- عوامل موثر بر تجهیز منابع مالی
منظور از عوامل مؤثر، عواملی هستند که در افزایش مشتریان، جذب منابع مالی مؤثر است و بکارگیری آن‌ ها باعث افزایش مشتریان بانک‌ها می‌شود.
جذب منابع از اهداف کلیدی و اساسی و راهبردی بانک‌ها و مؤسسات مالی اعتباری به شمارمیرود. و نقش ویژه ای در ارائه خدمات بانک ها ایفا می‌کند و شاخص مهمی در ارزیابی میزان موفقیت ‌ بانک ها محسوب می‌شود.
در بانکداری نوین مؤلفه های متعددی وجود دارند که بر روند تجهیز منابع پولی بانک‌ها و مؤسسات مالی تأثیر می‌گذارند. شناسایی و تعیین میزان تأثیر و نوع ارتباط این مؤلفه ها با موفقیت بانک‌ها در تجهیز منابع پولی مقوله‌ای مهم می‌باشد. امروزه شرایط و موقعیت‌های مؤسسات مالی و بانک‌ها با یکدیگر یکسان نیست و ممکن است مؤلفه‌های تأثیر گذار برتجهیز منابع پولی حتی برای هر یک از شعب یک گروه بانکی متفاوت باشد.
تجهیز منابع پولی در بانکداری نوین تجهیز منابع پولی از همان ابتدا که بشر به زندگی اجتماعی روی آورد و دادوستد و مبادله کالا را شروع کرد، آغاز شد و همواره اصلی‌ترین وظیفه سیستم بانکی بوده است. در عصر حاضر بانک‌ها برای تجهیز منابع مالی نیاز به تغییرات اساسی در محصولات و خدمات خود دارند و با خدمات ساده و ساختار سنتی بانکداری نمی‌توانند در عرصه‌های جهانی به تجهیز منابع بپردازند. در بانکداری نوین، بانک‌ها در زمینه‌های مالی غیربانکی، خدمات متعددی به مشتریان ارائه می‌دهند و ارائه خدمات نوین مانند بانکداری سرمایه‌گذاری، انجام امور بیمه و مسکن و تولید باعث شده منابع جدیدی به بانک‌ها سرازیر شود و در واقع در بانکداری نوین، بخش عمده‌ای از منابع از طریق فعالیت‌های غیربانکی به دست می‌آید(توکل، شهرزاد،۱۳۸۳:، ص ۳۵).
در نظام بانکی ایران، تجهیز منابع با توجه به قوانین بانکداری اسلامی از دو طریق انجام می‌شود:
۱ -از طریق جذب سپرده‌های قرض‌الحسنه جاری و پس‌انداز که منابع مالکانه نامیده می‌شوند.
۲ -از طریق جذب سپرده‌های مدت‌دار که منابع وکالتی نامیده می‌شوند.
عوامل تاثیرگذاری بر تجهیز منابع پولی در بانکداری نوین وجود دارد که در این بخش به اختصار به معرفی عواملی که موجب افزایش قدرت بانک‌ها در جذب منابع مالی می‌شوند می پردازیم:
۲-۸-۱- فناوری اطلاعات و ارتباطات
در بخش بانکداری، نوآوری‌های جدید مانند پول الکترونیکی، پایانه‌های فروش و دریافت و پرداخت اتوماتیک، بانکداری، مجازی و بانکداری اینترنتی لحظه‌ای تحول عظیمی را در این بخش ایجاد کرده‌اند و باعث ارتقای کارآیی، بهره‌وری، سرعت در برقراری ارتباطات و کاهش هزینه‌های عملیاتی برای بانک‌ها شده‌اند (توکل، شهرزاد،۱۳۸۳:، ص ۴۱).
۲-۸-۲- مهارت‌های نیروی انسانی
در بانک‌ها بیشتر خدمات توسط نیروی انسانی ارائه می‌شود و تجهیز منابع در سطح استانداردهای جهانی، مستلزم داشتن کارکنانی ماهر و آموزش‌دیده است. در بعد فنی، کارکنان باید توانایی استفاده از تکنولوژی جدید را داشته و در شغل خود حرفه‌ای باشند، در بعد انسانی، کارکنان باید بتوانند به بهترین نحو با مشتریان در تعامل و ارتباط باشند (توکل، شهرزاد،۱۳۸۳:، ص ۴۱).
۲-۸-۳- تنوع خدمات بانکی
بانک‌ها برای ارائه خدمات نوین و محصولات جدید نیاز به بازاریابی نوین علمی دارند. شناسایی مشتریان و نیازهای متنوع آن‌ ها با بازاریابی نوین امکان‌پذیر است. در بانکداری نوین، بانک‌ها برای شناسایی مشتریان و نیازهای آن‌ ها دست به بازاریابی تک‌به‌تک و بازاریابی بر اساس پایگاه داده‌ها می‌زنند. بازاریابی تک‌به‌تک؛ یعنی ایجاد و مدیریت رابطه فردی با تک‌تک مش
تریان (توکل، شهرزاد،۱۳۸۳:، ص ۴۱).
۲-۸-۴- کیفیت خدمات بانکی
خدماتی باکیفیت هستند که بتوانند نیازها و خواسته‌های مشتریان را برآورده کنند. سازمان‌هایی که به صورت مستمر خدمات باکیفیت ارائه می‌دهند و به حفظ و نگهداری مشتری اهمیت می‌دهند، سازمان‌هایی مشتری‌مدار هستند. در بانک‌ها، عوامل متعددی بر کیفیت خدمات بانکی تاثیر می‌گذارند از جمله: میزان نرخ بهره بانکی، سیستم‌های نظارتی و رسیدگی به شکایات، اطلاع‌رسانی دقیق به مشتریان، سرعت و دقت خدمات ارائه شده، انجام به موقع تعهدات توسط موسسه، ادب و تواضع کارکنان در برخورد با مشتریان و رازداری و محرم اسرار بودن کارکنان در خصوص اطلاعات مشتری که همگی باعث جذب بیشتر منابع مالی می‌شوند (توکل، شهرزاد،۱۳۸۳:، ص ۴۲).
۲-۸-۵- مطلوبیت محیط داخلی بانک‌ها
یک محیط خوب، می‌تواند بر رشد ارزش‌های کارکنان و افزایش توان و بهره‌وری آنان اثرگذار باشد. با متنوع شدن فعالیت‌های بانکی، سازماندهی محیط کار وایجاد محیطی آرام و بهره‌ور در سازمان‌ها به صورتی که منجر به فعال شدن بیشتر نیروی انسانی، شادابی آن‌ ها، کاهش افسردگی‌ها، رشد خدمات مثبت و در نهایت دستیابی به بهره‌وری مورد نظر شود، ضروری به نظر می‌رسد. در بانکداری نوین این امر از دغدغه‌های مدیران اجرایی و مدیران ارشد بانک‌ها می‌باشد. بانک‌ها برای جذب بیشتر منابع مالی مشتریان باید به محیط‌های کاری مناسب که دارای شاخص‌های محیط کاری از نظر فیزیکی، روانی و اجتماعی باشد، مجهز شوند (توکل، شهرزاد،۱۳۸۳:، ص ۴۲).
۲-۸-۶- مطلوبیت محل استقرار مکانی بانک‌ها
باتوجه به افزایش و شدت رقابت، ارائه خدمات در مکان و محل‌های موردنظر مشتریان عاملی تعیین‌کننده در جذب و نگهداری مشتریان است. به همین دلیل امروزه بانک‌ها و دیگر سازمان‌های خدماتی به ایجاد شعب در مناطق مختلف پرداخته‌اند. تا ضمن ارائه خدماتی بهتر، حوزه وسیع‌تری را تحت پوشش قرار دهند مکان استقرار شعب بانک‌ها محرکی مهم در جذب مشتریان است و بازاریابان بانکی باید آن را به دقت مورد بررسی و ارزیابی قرار دهند. بنابراین بانک‌ها برای احداث شعب نیاز به ارزیابی علمی و امکان‌سنجی دقیق دارند و برای اماکن فعلی نیز باید بازاریابی بانکی به‌ عمل آید. واقع شدن شعب یک بانک در فاصله مکانی و زمانی مناسب، استقرار شعب یک بانک در اماکن مهمی مانند شهرک‌های صنعتی و مسکونی و اماکن تجاری و استقرار شعب در نزدیکی پارکینگ‌های عمومی از جمله پارامتر‌هایی هستند که بر سپرده‌گذاری مشتریان در بانک‌ها تاثیر می‌گذارند (توکل، شهرزاد،۱۳۸۳:، ص ۴۳).
نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل عوامل موثر بر تجهیز منابع بانک‌ها به‌طور کلی نشان می‌دهد که عوامل تاثیرگذار بر تجهیز منابع مالی برموفقیت بانک‌ها در جذب منابع پولی تاثیر بسیار زیاد دارد، همچنین نتایج حاصله نشان می‌دهد که شعب موفق در جذب منابع مالی نسبت به شعب ناموفق درجذب منابع مالی به عوامل تاثیرگذار در تجهیز منابع مالی بیشتر اهمیت داده‌اند و بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که بین اهمیت دادن و استفاده بهینه بانک‌ها از عوامل تاثیرگذار در تجهیز منابع پولی و موفقیت بانک‌ها در جذب منابع مالی، و عملکرد تجاری رابطه معناداری وجود دارد.
۲-۹ - عملکرد تجاری چیست
عملکرد تجاری: عملکرد مدیران در ارتباط با رفتار مناسب با مشتریان بر مبنای، عملکرد رفتاری، عملکرد در نقش، عملکرد فرا نقشی و عملکرد بر مبنای نتیجه می‌باشد (دوریف، ۲۰۱۲، ص: ۱۴-۱).
۲-۹-۱ - عملکرد رفتاری
دانش حرفهای و یا شخصی، پند خردمندانه، مهارت، خود اتکائی، مدیریت صحیح زمان، کنجکاوی وعطش برای دانش، دوستانه رفتار کردن، شناسائی یا شناخت اشخاص، میزان تاثیر گذاری، دانش واقعی مشتریان هدف، پرسش سوالات صحیح، فروش محصول خوب به مشتری هدف، سازگاری با جزئیات، تمایل برای کار کردن ( دوریف،۲۰۱۲: ۱۴-۱).
۲-۹-۲- عملکرد درنقش
اعتماد مشتری، شناسائی بوسیله مشتریان هدف، به اشتراک گذاشتن دانش و یا اطلاعات با همکاران، پیگیری، روحیه تیمی، وفاداری مشتریان حساب کلیدی، خوب کار کردن، تاثیر مثبت روی کار، درک والای مشتریان هدف (دوریف، ۲۰۱۲، ص: ۱۴-۱).
۲-۹-۳- عملکرد فرا نقشی
همدلی، شفافیت کافی، بها دادن به اخلاقیات شخصی، رو راست بودن با ارزش های شخصیتی،
توانایی شنیدن، ارزش های خانوادگی، عدم تحمل فشار ( دوریف،۲۰۱۲،ص ۱۴-۱).
۲-۹-۴- عملکرد مبتنی بر نتیجه
نتایج، عملکرد ارتقا یافته، قدرت بالای مرجع، مشتریان کلیدی بیشتر (دوریف،۲۰۱۲،ص۱۴-۱).
۲-۱۰- عملکرد تجاری سازی در بخش های مختلف
امروزه مدیریت واحدهای مختلف تولیدی و خدماتی، به دلیل وسعت و پیچیدگی آن‌ ها اهمیت فزاینده ای یافته است، به نحوی که بر خورد سیستمی با آن را اجتناب ناپذیر می نماید این پیچیدگی و ارتباط سیستمی در هدایت واحدهای سازمانی موجب می گردد تا نقش عملکرد تجاری در تصمیم گیری مدیران و راهبری سازمان‌ها به عنوان مهمترین تصمیم مطرح گردد. هر عملی در سازمان به نتیجه تصمیم گیری در سطوح مختلف مدیریتی آن سازمان بستگی دارد و بدیهی است که اطلاعات صحیح و به موقع، متناسب با موضوع و بر خوردار از جامعیت لازم، برای فرایند تصمیم گیری بهینه، امری حیاتی است. نیاز به اطلاعات و شرایط تردید و انتخاب حاکم بر فرایند تصمیم گیری ناشی شده و نقش عملکرد تصمیم گیری در این زمینه، بی ثبات است. به همین دلیل دسترسی سریع به اطلاعات صحیح، یکی از ضرورت های اسا
سی برای اتخاذ هر گونه تصمیم بوده و در جهت رسیدن به این اهداف ابزارها و روش های فراوان در طول زمان، بوجود آمده اند مالکی، امین(۱۳۸۹).
در سطح کلان اقتصادی، امروزه به اثبات رسیده است که تولید محصولات فن آورانه علاوه بر فراهم آوردن ارزشهای اقتصادی قابل توجه، منجر به رشد اقتصادی و فنی نیز می شود و از آنجا که ورود هر محصول به بازار داخلی و خارجی تضمین کننده موفقیت و بقای آن است، از این منظر تجاری سازی فن آوری عاملی حیاتی برای رشد اقتصادی هر کشور به حساب می آید. در سطح خرد اقتصادی، در یک نهاد تحقیقاتی نیز بدون تجاری سازی، تحقیقات در زمینه تولید یک محصول فن آورانه بی معنی است؛ چراکه بدون دستیابی به مشتریان خاص یک محصول، تولید و یا انجام آزمایش در مورد یک ایده بی فایده به نظر می رسد. اهمیت تجاری سازی فن آوری به حدی است که در حال حاضر بسیاری از موسسات تحقیقاتی با بهره گیری از خدمات مشاوره ای و انجام پروژه های تحقیقاتی به صورت همکاری مشترک به تجاری سازی فن آوری خود رسمیت داده اند وتعداد این گونه مراکز خدمات مشاوره ای در کشورهای پیشرفته صنعتی روز به روز در حال افزایش است. نکته حائز اهمیت آنکه تجاری سازی بخش مهمی از فرایند نوآوری است و هیچ فن آوری و محصولی بدون آن با موفقیت وارد بازار نمی شود مالکی، امین(۱۳۸۹).
۲-۱۰-۱- تعریف تجاری سازی فن آوری
تجاری سازی فن آوری را خلق محصول، خدمت یا فرایندی جدید دانسته اند که بازاریابی جهت رفع تقاضای موجود یا ایجاد تقاضایی جدید برای نتایج حاصل تولید محصولات و خدمات فن آورانه را هدف قرار می دهد. تجاری سازی از طرح و پرورش ایده آغاز شده، با توسعه و تولید کالا و خدمت فن آورانه مبتنی بر توسعه آن ایده شکل می گیرد و نهایتا با فروش آن کالا و خدمت به مصرف کننده نهایی کامل می شود. در این تعریف چهار مؤلفه مهم از یکدیگر قابل تمایز هستند. نخست، این که «بازخورد مادی متناسب» با «آورا نه تجاری سازی یک فرایند است که طی آن یک ورودی معین مراحل مختلفی را برای رسیدن به یک خروجی طی می کند و در این مسیر در هر مرحله ارزش افزود های برای آ ن ایجاد می شود. دوم آن که در این فرایند تمام ظرفیت های ممکن اعم از انسانی، نهادی و قانونی در موضوع تجاری سازی درگیر خواهند شد. سوم آن که تجاری سازی فن آوری بخشی از نوآوری فن آورانه است مالکی، امین(۱۳۸۹).
۲-۱۰-۲- فرایند تجاری سازی فن آوری
چهار مرحله از مراحل تجاری سازی « توسعه »، « کشف ». «تجاری ساز ی» و «معرفی به بازار». موفقیت تحقیق و توسعه، با موفقیت تجاری کردن آن در بازار همراه بوده و به ویژه در مقوله تجاری کردن نتایج تحقیق و توسعه، نکته مهم ارتباط میان فعالیتهای تحقیق و توسعه با نیازهای حقیقی حال و آینده مشتریان است. تلاش های تحقیقاتی باید با شناخت کامل نسبت به روند توسعه علوم و فن آوری و اطلاعات کافی از بازار مصرف همراه باشد چراکه در غیر این صورت حاصل کار به ارزش افزوده تبدیل نخواهد شد. بازاریابی و تجاری سازی موفق نتایج تحقیقات، نیازمند شناخت کامل شیوه های رفتاری دو طرف درگیر در فرایند تجاری سازی است که عبارتند از تولیدکنندگان و مصرف کنندگان فنآوری، تولیدکنندگان فن آوری را سازمان های تحقیقاتی شامل دانشگا هها و مراکز تحقیقاتی تشکیل می‌دهند و مصر ف کنندگان فن آوری شامل صنایع، سرمایه گذاران، دولت و موسسههای غیرانتفاعی می شوند. سازمان های تحقیقاتی همواره به دنبال تجاری سازی یافته های تحقیقاتی خود بوده و از سوی دیگر، گیرندگان نتایج تحقیقات در جستجوی دستیابی به فن آور ی های نوین هستند. در بسیاری از موارد، توسعه فن آوری در واقع چیزی جز انتقال فن آوری از یک مبدأ به یک مقصد و یا از تولید کننده فن آوری به استفاده کننده فن آوری از طریق روشی نظام مند و علمی در یک محیط مناسب و پویا نیست مالکی، امین(۱۳۸۹).

طراحی و پیاده سازی کنترلر غیر خطی مبدل ِDC_DC کاهنده- قسمت ۲۵

برای طراحی کنترلر بر مبنای مد لغزشی ابتدا باید معادلات حالت را به فرم متعارفی داشته باشیم.
پایان نامه - مقاله - پروژه
در این مبدل متغیرهای حالت  و  به ترتیب خطای ولتاژ خروجی و دینامیک این خطا می باشند. بنابراین می توان نوشت :
(۲ – ۱۴)
در این معادلات به ترتیب عبارتند از ولتاژ سنسور شده توسط تقسیم ولتاژ و ولتاژ مرجع و ولتاژ ورودی با مشتق گرفتن از معادله مربوط به  خواهیم داشت :
(۲ – ۱۵)
پارامتر U تعیین کننده وضعیت سوییچ می باشد ، به گونه ای که U=1 متناسب با روشن بودن سوییچ و بالعکس U=0 متناسب با وضعیتی است که سوییچ خاموش است.
۴-۲-۲- ۳-کنترل مد لغزشی مبدل باک (Sliding mode control) :
کنترل مد لغزشی یکی از انواع کنترل های غیرخطی است و به همین جهت برای کنترل با سیستم های متغیر (VSSs) به کار می رود. به همین دلیل برای اجرای و مقایسه با انواع دیگر کنترل غیرخطی و کلاسیک بیشترین استفاده را دارد.
یکی از کاربردهای مهم کنترل مد لغزشی (SMC) کنترل مبدلهای قدرت است.از سال ۱۹۸۳ کنترل مد لغزشی در مبدلهای DC/DC مورد توجه بوده است کنترل کننده های مدل لغزشی دارای دو مد کاری است. مد کاری اول مدل نزدیک شونده نامیده شده و در آن حالات سیستم به یک سطح از پیش تعیین شده (S) می رسد. مد کاری دوم که مد لغزشی نامیده شده و در آن حالات سیستم بر روی سطح لغزش قرار گرفته و به سمت مبدا هدایت می شوند.
بنابراین سیگنال کنترل مدلغزشی از دو بخش تشکیل شده است (یکی برای رساندن حالات به سطح لغزش و دیگری برای نگه داشتن حالات بر روی سطح لغزش). سیگنال کنترلی موردنیاز جهت نگه داشتن حالات سیستم ، روی سطح لغزش را سیگنال کنترل معادل می نامند.
۴-۲-۲- ۴- تئوری کنترل لغزشی :
فرض کنید سیستم کنترل موردنظر به وسیله معادلات دیفرانسیل غیرخطی به فرم ۱۸ توصیف گردد :
(۴-۱۶)
که در آن x بردار حالت و u کنترل ورودی و f بردار تابع است. با در نظر گرفتن f بصورت ناپیوسته بر روی سطح  خواهیم داشت :
(۴-۱۷)
بنابراین سیستم در مود لغزشی خواهد بود اگر داشته باشیم :
(۴-۱۸)
۲-۱۵- طراحی کنترلر مد لغزشی (SMC) :
SMC (کنترل مد لغزشی) یک روش کنترل غیرخطی است که با مشخصه های غیرخطی مبدل باک تطابق دارد. چنین روش کنترلی ، روش مقاومی است که حتی در مقابل تغییرات پارامتر یک واحد نیز مقاومت می کند و می تواند مدل سازی تقریبی را جبران کند. همچنین توسط یک پاسخ دینامیکی خوب مشخص شده ای را می دهد علاوه براین SMC برای کاربردهای ساده تر نیز به کار می رود.
اولین گام برای طراحی یک کنترل مد لغزشی تعیین سطح لغزشی با دینامیک های مطلوب حرکت لغزشی متناظر است. به عنوان مثال ، سطح لغزشی S زیر را در نظر بگیریم :
(۴-۱۹)
که  و  ضرایب لغزشی و  ولتاژ خروجی مطلوب و  جریان خروجی مطلوب است. سیگنال کنترل مد لغزشی d از دو جزء (یک جزء غیرخطی  و یک جزء معادل  ) تشکیل شده است.
(۴-۲۰)
کنترل معادل موقعی می تواند بدست می آید که  باشد و به صورت زیر بیان می گردد :
(۴-۲۱)
گام بعدی طراحی ورودی کنترل است بطوری که مدار حالت به سمت سطح لغزش رانده یا جذب شود و سپس لغزش در آن برای همه زمان متوالی باقی بماند. حال طبق تعریف ثابت مثبت لیاپانف V را به صورت زیر تعریف می کنیم :
(۴-۲۲)
برای مطمئن شدن از پایداری سیستم باید مشتق V منفی باشد و سطح جذب S ایجاد گردد. چنین شرایطی به نابرابری زیر منجر می گردد :
(۴-۲۳)
برای برآورده کردن شرایط داده شده توسط نامعادله بالا مولفه کنترل غیرخطی می تواند طبق رابطه زیر تعریف شود :
(۴-۲۴)
که در این رابطه  منفی است و  مثبت انتخاب شده اند.
۴-۲-۲- ۵- توضیح فایل شبیه‌سازی
شکل(۴-۳۵). مدار شبیه‌سازی دربرگیرنده بخش کنترلیsmc
در این شبیه‌سازی از سطح لغزشی برای کنترل مبدل باک استفاده شده است. در رابطه سطح لغزشی و به ترتیب جریان و ولتاژ مطلوب برای بار هستند. ضرایب K نیز ضرایب لغزشی می­باشند. در شکل(۴-۳۵) قسمتی از مدار شبیه­سازی که بلوک کنترلی را شامل می­ شود را مشاهده می­کنیم. در این بخش اختلاف بین جریان بار و جریان مطلوب و همچنین اختلاف بین ولتاژ بار و ولتاژ مطلوب به صورتی که مشاهده می­ شود، ایجاد شده ­اند. از آن­جا که جریان خازن جزء متغیرهای حالت نیست برای تولید آن جریان بار را از جریان ورودی کم می­کنیم. جمله با کم کردن ولتاژ بار از مقدار ثابتی که در یک بلوک ثابت وارد می­ شود، تولید می­ شود. جریان خازن برابر است با . زمانی این جریان به صفر می­رسد که تغییرات ولتاژ خازن یا بار صفر شود. بنابراین این حالت در زمانی به وقوع می­پیوندد که به حالت ماندگار رسیده باشیم. در این حالت است که با رسیدن به ولتاژ ماندگار تغییرات در جریان بار نیز صفر می­ شود. در نتیجه صفر شدن این کمیت معادل جمله است.

 

 
شکل(۴-۳۶). بلوک کنترلی SMC

در شکل (۴-۳۶)محتویات بلوک کنترلی SMC مشاهده می‌شود. سیگنال‌های مذکور بعد از اعمال ضرایبی، با هم جمع شده و وارد یک کنترل کننده می‌شوند. این کنترل کننده در واقع یک بلوک ایجاد کننده تأخیر است. انتخاب ضرایب این کنترل کننده و همچنین و با سعی و خطا به دست می­آیند. آخرین عنصری که به توضیح آن می­پردازیم رله خروجی است. این عنصر کار تبدیل سیگنال پیوسته خروجی کنترل کننده به سیگنال­های گسسته را انجام می­دهد. رله همانند یک کنترل کننده هسیترزیس عمل می­ کند. در این­جا به ازای رسیدن خروجی کنترل کننده به مقدار ۰۰۰۱/۰ خروجی صفر شده و به هنگام رسیدن به مقدار ۰۰۰۱/۰- خروجی یک می­ شود. این سیگنال به عنوان سیگنال آتش ماسفت ورودی مبدل باک استفاده می‌شود.
بلوک مبدل Buck:
شکل(۴-۳۷). بلوک مبدل باک.
این بلوک کار شبیه‌سازی مبدل باک را انجام می‌دهد. همان‌طور که از شکل (۴-۳۷)مشخص است، دو ورودی این بلوک جریان ورودی و Swithing هستند که به ترتیب ورودی جریان و سیگنال‌های کلیدزنی را نشان می‌دهند. خروجی بلوک SMC به ورودی Switching وارد می‌شود. سه خروجی بلوک نیز عبارتند از خروجی جریان، و سه متغیر حالتی که در مبدل باک وجود دارد. برای شناخت بهتر این سه متغیر حالت به شکل(۴-۳۸) توجه می‌کنیم.
شکل(۴-۳۸). شماتیک مداری مبدل Buck.
در مدار شکل (۴-۳۸) دو متغیر حالت مربوط به سلف L1 و سلف بار بوده و یک متعیر حالت نیز مربوط به ولتاژ خازن است که در واقع همان ولتاژ بار می‌شود.
۴-۲-۲- ۶-نتایج شبیه سازی:

بررسی رابطه بین ساختار سرمایه و چرخه عمر شرکت های تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۶

واحدهای اقتصادی که می‌خواهند دارایی‌های ثابت یا سرمایه‌گذاری بلند‌مدت ایجاد کنند.

 

 

 

۲

 

اجاره‌های بلند‌مدت

 

قراردادی است که به موجب آن مالک دارایی آن را به طرف دیگر قرارداد اجاره می‌دهد تا در ازای پرداخت مبالغ مشخصی از آن دارایی استفاده کند

 

استفاده از دارایی و پرداخت آن بصورت اقساط و در بلند‌مدت
 

 

 

*واحدهای اقتصادی جدیدالتأسیس در کشورهای صنعتی
*واحدهای اقتصادی صنعت حمل و نقل

 

 

 

۳

 

سهام عادی

 

دارندگان سهام عادی مالکان نهایی شرکت‌اند. شرکت‌های سهامی عام، سهام خود را به عموم مردم ارئه می کنند

 

*فاقد سررسید هستند و تأمین مالی دائمی است
*واحد اقتصادی الزام قانونی برای پرداخت سود سهام عادی ندارند
پایان نامه - مقاله - پروژه
*با انتشار سهام وضعیت مالکیت و کنترل واحد اقتصادی تغییر نمی‌کند

 

*هزینه این روش از روش‌های دیگر تأمین مالی بیشتر است
*پرداخت سود سهام باعث صرفه جویی مالیاتی برای واحد اقتصادی نمی شود
*انتشار سهام عادی باعث می‌شود موقتاً سود هر سهم کاهش یابد و این موضوع بر قیمت سهام آثار منفی دارد

 

کلیه‌ی شرکت‌های سهامی

 

 

 

۴

 

اوراق قرضه (با نام و بی نام) (با وثیقه یا بدون وثیقه)

 

اسنادی که انتشار دهنده‌ی آن تعهد می‌کند مبالغ را بازپرداخت کند

 

*هزینه‌ی بهره اوراق قرضه، هزینه‌ی قابل قبول مالیاتی است؛ پس هزینه‌ی اوراق قرضه کم است.
* دارندگان اوراق قرضه در مجمع عمومی واحد اقتصادی حق رأی ندارند
*در صورتی‌که نرخ بازده واحد اقتصادی بیش از نرخ اوراق بهره باشد روش مناسبی است
 

*در صورتی‌که نرخ بازده واحد اقتصادی کمتر از نرخ بهره‌ی اوراق قرضه باشد، سود هر سهم به شدت کاهش می یابد
*ناتوانی در پرداخت اصل بهره ممکن است موجب ورشکستگی گردد
*قید و بندهای قرارداد اوراق قرضه محدودیت‌هایی را برای واحد اقتصادی ایجاد می‌کند

 

واحد های اقتصادی دارای اعتبار تجاری

 

 

 

۵

 

اختیار خرید سهام عادی

 

نوعی اوراق بهادار است که دارنده‌ی آن حق خرید تعداد معینی از سهام عادی واحد اقتصادی را به قیمت معینی دارد

 

*برگه اختیار خرید سهام عادی در بازار قابل معامله است

 

*حق استفاده از برگه اختیار سهام عادی دوره‌ی مشخصی دارد، چنانچه در این دوره استفاده نشود ارزشی نخواهد داشت
*باعث افزایش تعداد سهام واحد اقتصادی می‌شود
*باعث کاهش سود هر سهم می‌شود

 

کلیه‌ی شرکت‌های سهامی

 

 

 

۶

 

سهام ممتاز