شکل ۳-۶: نمای کلی استفاده از روش های ارزیابی
شکل ۳-۷: نمای کلی استفاده از یک مدل درون یک روش ارزیابی
الگوریتم KNN
در انتخاب مقدار k اعداد بین ۱ تا ۲۰ و همچنین اعداد ۲۵ تا ۱۰۰ با فاصله ۵ آزمایش شدند. بهترین مقدار عدد ۱۱ بوده است.
پس از اجرای الگوریتم، بهترین نتیجه مربوط به ارزیابی Split Validation با دقت۹۱.۲۳%بوده است. نمودار AUC آن در شکل ۳-۸ ترسیم شده است.
آستانه قابل قبول
دسته مثبت
شکل ۳-۸: نمودار AUC الگوریتم KNN
الگوریتم Naïve Bayes
این الگوریتم پارامترخاصی برای تنظیم ندارد.
بهترین نتیجه مربوط به ارزیابی Split Validation با دقت ۹۶.۰۹% بوده است. نمودار AUC آن در شکل ۳-۹ ترسیم شده است.
آستانه قابل قبول
دسته مثبت
شکل ۳-۹: نمودار AUC الگوریتم Naïve Bayes
الگوریتم Neural Network
تکنیک شبکه عصبی استفاده، مدل پرسپترون چندلایه با ۴ نرون در یک لایه نهان بوده است.
تنظیمات الگوریتم شبکه عصبی به شرح زیر بوده است:
Training cycles=500
Learning rate=0.3
Momentum=0.2
Local random seed=1992
چون این الگوریتم فقط از ویژگیهای عددی پشتیبانی می کند، از عملگرهای مختلفی برای تبدیل مقادیر غیرعددی به عدد استفاده شده است. به همین دلیل تنها از روش Split validation با نسبت ۷۰-۳۰برای ارزیابی استفاده شده است که تقسیم ورودی ها نیز توسط کاربر انجام گرفت.
شکل۳-۱۰ عملیات انجام شده را نشان می دهد.
شکل ۳-۱۰: تبدیل ویژگی های غیر عددی به عدد در الگوریتم شبکه عصبی
نتیجه اجرای الگوریتم Neural Network دقت ۹۱.۲۵%بوده ماتریس آشفتگی آن و نمودار AUC در شکل ۳-۱۱ رسم شده است.
آستانه قابل قبول
دسته مثبت
شکل ۳-۱۱: نمودار AUC و ماتریس آشفتگی الگوریتم Neural Net
الگوریتم SVM خطی
در این الگوریتم نیز بدلیل عدم پشتیبانی از نوع داده اسمی از عملگرهای مختلفی برای تبدیل مقادیر غیرعددی به عدد استفاده شده است. به همین دلیل تنها از روش Split validation با نسبت ۷۰-۳۰ برای ارزیابی استفاده شده است که تقسیم ورودی ها نیز توسط کاربر انجام شد.
شکل۳-۱۲ عملیات انجام شده را نشان می دهد.
شکل ۳-۱۲: تبدیل ویژگی های غیر عددی به عدد در الگوریتم SVM خطی
پارامترهای الگوریتم عبارتند از :
Kernel cache=200
Max iteretions=100000
نتیجه حاصل از اجرای الگوریتم SVM خطی دقت ۹۸.۵۴% است. ماتریس آشفتگی آن و نمودار AUC در شکل ۳-۱۳ رسم شده است.
آستانه قابل قبول
دسته مثبت
شکل ۳-۱۳ : نمودار AUC الگوریتم SVM Linear
۳-۹-۵-الگوریتم رگرسیون لجستیک
در این الگوریتم از روش Split validation با نسبت ۷۰-۳۰برای ارزیابی استفاده شده است که تقسیم ورودی ها نیز توسط کاربر انجام شد.
نتیجه حاصل از اجرای الگوریتم رگرسیون لجستیک دقت ۹۸.۵۴% است. ماتریس آشفتگی آن و نمودار AUC در شکل ۳-۱۴ رسم شده است.
آستانه قابل قبول
دسته مثبت
شکل ۳-۱۴ : نمودار AUC الگوریتم رگرسیون لجستیک
۳-۹-۶- الگوریتم Meta Decision Tree
در این الگوریتم که یک درخت تصمیم است، از روش Split validationبا نسبت ۷۰-۳۰ برای ارزیابی استفاده شده است که دقت ۹۶.۶۴% اقدام به پیش بینی خسارت احتمالی نموده است. ماتریس آشفتگی آن و نمودار AUC در شکل ۳-۱۵ رسم شده است.
آستانه قابل قبول
دسته مثبت
شکل ۳-۱۵ : نمودار AUC الگوریتم Meta Decision Tree
با توجه به اندازه بزرگ درخت خروجی فقط قسمتی از آن در شکل ۳-۱۶ بصورت درخت نمایش داده می شود. در شکل ۳-۱۷ درخت بصورت کامل آمده است اما نتایج آن در فصل چهارم مورد تفسیر قرار خواهند گرفت.
شکل ۳-۱۶ : قسمتی از نمودارtree الگوریتم Meta Decision Tree
مسجد کبود تبریز: در قسمت جلوی صحن و رو به قبله، بنای اصلی مسجد به پا شده که محوطه ای محصور، پوشیده و مربع شکل است. فاصله پایه های سقف ضربی آن، ۱۲ متر است که بر روی چهار پایه یک محوطه مربع شکل قرار دارد. شبستان بزرگ محاط به رواق های به هم پیوسته است و از سه سو با طاقنماهایی به رواق های اطراف خود ارتباط دارد. این شبستان با سقفی ضربی پوشیده شده است که قطر دهانه آن ۱۷ متر است. تنها خصوصیت جالب این گنبد ساخت آن برروی چهارپایه مربعی است که این مربع خود به خود به تقارن و تجانس در درون مسجد می انجامد. اگر نمازگاه را که شامل محراب نیز است از بنای اصلی جدا کنیم، مربعی به طول ۳۰ متر به وجود می آید. سردر با ویژگی های خاص خود به سه قسمت تقسیم شده است؛ دو پایه بزرگ که طاق ضربی روی آنها زده شده و در وسط دو پایه محل استقرار درب ورودی است این مسجد گلدسته ندارد. می توان گفت محل دو گلدسته مسجد در انتهای دو دیوار جلویی بود، زیرا گذشته از این که هیچ گونه محل ریزش، پایه و پله ای برای صعود به گلدسته در محل نزدیک سردر مشاهده نمی شود، تمرکز سردر عظیم با دو گلدسته مرتفع ظرافت و عظمت خاصی به بنا می داد که با هنر سازندگانش مغایرت داشت و حتی کمترین اعتباری نمی توانست در معیارهای معماری داشته باشد. تقسیم وزن گنبد روی پایه های متعدد، از دستاوردهای معماران ایرانی است که در معماری دوره ساسانی این روش پررنگ تر به کار گرفته شده است.
مسجد شیخ لطف الله اصفهان: یکی از ویژگیهای این مسجد چرخش ۴۵ درجهای است که با محور شمال- جنوب دارد. علت وجودی این چرخش این است که در معماری ایرانی- اسلامی، مساجد به گونهای طراحی میشوند که کاربر هنگام ورود به شبستان در جهت قبله قرار گیرد، خالق بنا این دوگانگی را، با بهره گرفتن از چرخش حل نموده است. به دلیل این که مسجد در ضلع شرقی میدان واقع است و خواه و ناخواه در ورودی مسجد به سمت مشرق میدان خواهد بود، اگر بنا بود مسجد را نیز به همین جهت میساختند کار جهت یابی از لحاظ قبله مختل میشد. با ایجاد یک راهرو که از ابتدای ورودی مسجد به سمت چپ و سپس به سمت راست میچرخد این مشکل را برطرف نموده یعنی اگر چه ساختمان مسجد در مشرق است و از نمای خارجی آن چنین به نظر می آید که دیوار در جهت شمال به جنوب است اما در همین محراب دیوار بنا شده که به سوی قبلهاست و وقتی از بیرون به مسجد نگاه می کنیم اثری از کجی و زاویه به چشم نمیخورد، اما به محض ورود صحن نسبت به نمای خارجی پیچشی دارد. این مسجد به علت اینکه نه دارای منارهاست و نه دارای شبستان ورودی (حیاط) و همچنین ورودی آن پله میخورد، غیر طبیعی است. گنبد مسجد شیخ لطف الله که با ارتفاع کم پوششى مناسبى براى صحن کوچک آن به شمار می رود. از طرفى بلندى آن تا آن اندازه است که بتواند در کنار میدان بزرگ خود نمایى کرده و بر آن فضا مسلط باشد. خمیدگى گنبد از نقطه برآمدگى بزرگ ناگهان به سمت داخل گراییده و راس گنبد را تشکیل داده است و این فشار زیاد را دیوارهاى قطور مسجد تحمل می کند. قطر دیوارها که از پنجره هاى دیوار اندازهگیرى شده در حدود ۷۰/۱ سانتیمتر است دیوارهاى داخلى از یک هشت ضلعى شروع مىشود. خمیدگى گنبد را دیوارهاى بادبادک شکل زاویه دارى به اضلاع هشت گانه وصل می کند. قسمت بعدى به سمت خمیدگى به اندازه اى عادى و یکنواخت بزرگ گرایش دارد سرتا سر این خمیدگى به اندازه اى عادى و یکنواخت است که به ندرت احساس شده یا به چشم مىآید.چون مسجد در ضلع شرقى میدان واقع است و خواه ناخواه در ورودى مسجد به سمت شرق میدان خواهد بود، اگر بنا بود مسجد را نیز به همین جهت مى ساختند، کار جهت یابى از لحاظ قبله مختل مى شد. در اینجا با ایجاد یک راهرو که از ابتداى مدخل مسجد به سمت چپ و سپس به سمت راست مى چرخد، بر این مشکل فائق آمده اند ؛ اگر چه ساختمان مسجد درمشرق است و از نماى خارجى آن چنین بر می آید که دیوار جبهه ان در جهت شمال به جنوب است در ورودى مسجد به دهلیزى به صورت زاویه ى قائمه باز می شود که به دو در دیگر می انجامد که از دو می توان وارد مسجد شد. یکى از این درها به طرف محراب و دیگرى به سوى شمال غرب مسجد قرار گرفته است. از همین دهلیز به شبستان زمستانى و همچنین به پشت بام نیز می توان وارد شد.
۴-۳ شباهت ها و تقاوت های نقوش
۴-۳-۱ اسلیمی دهن اژدری: این نوع اسلیمی تداعی کننده دهان باز مار و اژدها است و به همین علت به دهن اژدر معروف است.
در اسلیمی های دهن اژدری مسجد کبود به نوعی سادگی و کم تزیین بودن برمی خوریم در مقایسه با اسلیمی های مسجد شیخ لطف الله که از تزیینات فراوان تری برخوردارند، پیچک یا چنگ هایی که در داخل و یا در طول خطوط اسلیمی همراه شده اند. در اسلیمی های مسجد کبود می توان به برگ یا پیچکی که در ابتدای بوته همراه اسلیمی آمده به عنوان نوعی تزیین اشاره نمود.
۴-۳-۲ اسلیمی ماری: این نوع اسلیمی همان گونه که از نامش پیداست شباهت زیادی به حرکت پرپیچ و خم مار دارد.
این نوع اسلیمی در گوشه بالای دیوار شرقی و غربی سردرب مسجد کبود وجود دارد که نیز به شکل ابرمینیاتوری آمده و نوعی دیگر از این اسلیمی در همان گوشه در حاشیه نظیر صلیب شکسته قرار دارد. درمسجد شیخ لطف الله این نوع اسلیمی در طاق نمای دهلیز در حاشیه دیده می شود که از نظر شکل ظاهری بسیار متفاوت تر هم از نظر فرم و نیز پرکاربودن و تزیینی تر آمده است.
۴-۳-۳ اسلیمی برگی: این برگ همان برگ یک وجهی است که بر روی حرکت اصلی اسلیمی (دو شاخه اصلی اسلیمی) طراحی می گردد.
اسلیمی برگی را تنها در مسجد شیخ لطف الله می توان دید و در مسجد کبود نظیر آن را نداریم، اسلیمی ذکر شده همراه با چنگ آمده و مانند سایر عناصر تزیینی مسجد از دورگیری برخوردار است. از نظر فرم دارای چرخش می باشد و با سه رنگ اصلی سفید، سبز و زرد رنگ آمیزی شده است، وجود دایره های مشکی رنگ بر روی برگهای این اسلیمی حالت تزیینی تر به آن بخشیده است.
نوع دیگری از این اسلیمی در گنبد خانه بر روی کاشی های خشتی اکر در طاق نمای بالای محراب و طاق نماهای شرقی و غربی است که به رنگ سرمه ای و گلهای سفید که در داخل این اسلیمی قرار دارد تزیین شده است.
۴-۳-۴ اسلیمی خرطومی: از اصلی ترین انواع اسلیمی است که در طراحی کاربرد بیشتری دارد. طراحی این اسلیمی با رسم دو خط منحنی شروع می شود. این دو خط برپایه گردش های حلزونی (اسپیرالی) رسم می شوند. با این تفاوت که گردش یکی کوچک تر از دیگری ترسیم می شود. اسلیمی خرطومی بیشترین عنصر تشکیل دهنده در تزیینات است شاید بتوان گفت اسلیمی خرطومی یکی از عناصر اصلی و پر کاربرد در ختایی است.
اسلیمی های خرطومی که در مسجد کبود قرار دارند از نوع ساده و انتزاعی است در داخل این اسلیمی ها از عناصر ساده و انتزاعی استفاده شده است.
در مقایسه با مسجد شیخ لطف الله اسلیمی ها مسجد کبود خرطومی همراه با چنگ و عناصر تزیینی دیگری آورده شده است و در داخل آن نیز از حالت اسلیمی خرطومی که تکرار شده و یا از حالت بته در تزیین آنها بهره گرفته شده است.
درهردو مسجد اسلیمی خرطومی بصورتی طراحی شده که گاهی در امتداد آن اسلیمی به اسلیمی خرطومی دیگری تبدیل می شود. در مسجد شیخ لطف الله تنوع بیشتری از اسلیمی خرطومی وجود دارد. در برخی از اسلیمی ها نوعی پیچش نیز وجود دارد که اسلیمی حالت دورانی به خود می گیرد و تبدیل به فرمی دیگر از اسلیمی ها، برگها و سر اسلیمی می شود.
۴-۳-۵ چنگ یا پیچک: عناصر تزیین کننده بندهای اسلیمی به دو گروه تقسیم می شوند: دسته اول عناصری که از خود بند گرفته نشده اند و به عبارتی بخش افزوده به بند اسلیمی هستند. این عناصر تزیینی بیشتر از چنگ ها ساخته می شوند و مثل پیچک به دور خود می چرخند. هم چنین محور رشد خاصی ندارد یعنی گاهی از بالا به پایین و گاهی بالعکس در مسیر حرکت بند قرار می گیرند. دسته دوم، عناصری که از خود اسلیمی گرفته و مانند جوانه در ساقه های ختایی، در مسیر حرکت بند اسلیمی رشد کرده و رسم می گردند و جز بند اسلیمی محسوب می شوند. دراصطلاح طراحی سنتی به این عناصر تزیینی تخمه نیز می گویند که کاربرد مشابه جوانه، در ساقه ختایی دارند.
بیشتر چنگ ها یا پیچک های مسجد کبود فرم های هندسی است در مقایسه با مسجد شیخ لطف الله که بیشتر پیچک ها از جنس اسلیمی های هستند.
۴-۳-۶ یایه اسلیمی و سراسلیمی: یایه اسلیمی و سر اسلیمی آخرین و اولین قسمت تزیینی شاخه اسلیمی است در سراسلیمی که حالت چمبرزده وجود دارد.
۴-۳-۷ برگ: برگ ها در طراحی بر دو دسته هستند: دسته اول برگ های بدون دندانه که شامل:۱-برگ ساده، ۲- برگ ساده ساقه دار. دسته دوم برگ های دندانه ای که شامل: ۱- برگ های یک وجهی، ۲- برگ های دو وجهی. این دو نوع برگ ها را می توان در داخل یا خارج گل های شاه عباسی، بر روی گل های گرد و غنچه ها و گردش های ختایی به کار گرفت. نوعی دیگر از برگ، برگ های تاخورده یا تزیینی است.
در برگ های مسجد کبود به نوعی از برگ که دارای پنج وجهی که در داخل آن فرم اشک مانندی قرار دارد برمی خوریم.
در مسجد شیخ لطف الله فرم برگی وجود دارد که می توان آن را جز برگ های گروه «اسلیمی برگی» دانست.
در مسجد کبود نوعی برگ سه وجهی وجود دارد که در میانه ی آن فرم اشک مشکی قرار دارد.
در مسجد شیخ لطف الله نوعی برگ هشت وجهی وجود دارد که در میانه آن چاک برگ مشخص شده و در انتهای چاک برگ دایره ای مشکی جهت تزیین قرار دارد.
در مسجد کبود نوعی برگ چهار وجهی ست که در قسمت اتصال به ساقه یک فرم دایره ای (نظیر چنگ) وجود دارد.
در مسجد شیخ لطف الله برگی هفت وجهی ست که در میانه ی آن دو فرم اشک مانند قرار دارد.
در مسجد کبود نمونه ای از برگ هایی دو وجهی است که در داخل آن از عناصر تزیینی استفاده شده است.
در مسجد شیخ لطف الله برگی هشت وجهی ترسیم شده که دو چنگ نیز به تزیین آن افزوده شده است.
در مسجد کبود برگی سه وجهی رسم گردیده که در میانه آن اشکی قرار دارد.
در مسجد شیخ لطف الله برگی پنج وجهی وجود دارد که در میانه ی آن فرم شبیه اشک به رنگ قرمز است.
در مسجد کبود برگی شش وجهی که متصل به پایه اسلیمی است و در هر وجه از آن عنصرهای کوچک برای تزیین استفاده شده است.
در مسجد شیخ لطف الله برگی نه وجهی که در قسمت داخلی آن سه دایره وجود داردکه دو دایره سبز و یک دایره سرمه ای است.
در مسجد شیخ لطف الله برگ هشت وجهی که دارای پایه ی برگ نیز است . فرم اشکی که انتهای آن به جای منحنی خط صافی قرار دارد در میانه برگ جای قرار گرفته است
شکل ۴- ۹ متوسط شاخص های آسیب ستونها نسبت به جابجایی نسبی تراز بام ۹۲
شکل ۴- ۱۰ نسبت متوسط شاخص های آسیب ستونها به متوسط شاخص های آسیب تیرها نسبت به جابجایی نسبی تراز بام ۹۳
شکل ۴- ۱۱ متوسط شاخص های آسیب طبقه اول نسبت به جابجایی نسبی تراز بام ۹۴
شکل ۴- ۱۲ متوسط شاخص های آسیب طبقه دوم نسبت به جابجایی نسبی تراز بام ۹۴
شکل ۴- ۱۳ متوسط شاخص های آسیب طبقه سوم نسبت به جابجایی نسبی تراز بام ۹۵
شکل ۴- ۱۴ بیشینه شاخص های آسیب نسبت به متوسط شاخص های آسیب ۹۶
شکل ۴- ۱۵ متوسط شاخص های آسیب طبقه سوم نسبت به متوسط کل شاخص های آسیب مقاطع ۹۶
شکل ۴- ۱۶ متوسط شاخص های آسیب ستونها نسبت به متوسط شاخص های آسیب تیرها ۹۷
شکل ۴- ۱۷ شاخص آسیب شکلپذیری قابها نسبت به جابجایی نسبی تراز بام ۹۷
شکل ۴- ۱۸ بیشینه شاخص آسیب نسبت به متوسط شاخص آسیب (در لحظه زوال) ۱۰۳
شکل ۴- ۱۹ Plastic g-Factor (در لحظه زوال) نسبت به شکلپذیری نهایی قاب ۱۰۴
ستون ۱۰۴
ستون ۱۰۵
تیر ۱۰۶
ستون نسبت به دوره تناوب مود اول ۱۰۷
قاب ۱۰۷
ستون ۱۰۸
ستون ۱۰۹
شکل ۴- ۲۷ شکلپذیری نهایی نسبت به دوره تناوب مود اول ۱۰۹
قاب نسبت به شکلپذیری نهایی ۱۱۰
شکل ۴- ۲۹ متوسط شاخص های آسیب نسبت به g-Factor کاربردی ۱۱۱
شکل ۴- ۳۰ متوسط شاخص های آسیب ستونها نسبت به شکلپذیری نهایی ۱۱۱
شکل ۴- ۳۱ متوسط شاخص های آسیب نسبت به شکلپذیری نهایی ۱۱۲
شکل ۴- ۳۲ متوسط شاخص های آسیب تیرها نسبت به متوسط شاخص آسیب ستونها ۱۱۳
شکل پ۲- ۱ مدل مندر برای بتن ۱۳۱
شکل پ۲- ۲ مدل هوشیکوما برای بتن ۱۳۵
شکل پ۲- ۳ رفتار میلگرد مدفون در بتن ۱۳۷
شکل پ۲- ۴ اثر لغزش پیوند (Bond Slip) در رفتار عنصر ۱۴۰
عنوان صفحه
شکل پ۲- ۵ منحنیِ چرخهای فولاد ۱۴۰
فهرست جدولها
عنوان صفحه
جدول ۱- ۱ سطوح عملکرد سازهای در بعضی از دستورالعملهای بهسازی لرزهای ۶
جدول ۱- ۲ بعضی از شاخص های آسیب متداول ۱۳
جدول ۲- ۱ شاخص های آسیب بر پایه مدلهای خطی معادل ۳۷
جدول ۳- ۱ مشخصات فیزیکی مصالح در مدلهای مورد استفاده برای بتن و فولاد ۵۶
جدول ۳- ۲ مشخصات قابهای مدل شده ۶۰
جدول ۴- ۱ تعداد قابهای انتخابی به تفکیک مود زوال ۸۲
جدول ۴- ۲ پارامترهای تعریف شده بر اساس شاخص آسیب مقاطع و فضاهای بررسی شده توسط آنها ۸۹
جدول ۴- ۳ پارامترهای موردنظر برای تفکیک قابهای با مود زوال مفصل پلاستیک و حدود آنها ۹۹
جدول ۴- ۴ فضاهای بررسی شده برای تفکیک و میزان خطای آنها برای دستهبندی قابها ۱۱۳
فصل اول
مقدمه
۱-۱- پیشگفتار
کشور ایران از جمله مناطق زلزلهخیز جهان است که هر چند وقت یک بار زلزلههای شدیدی در آن به وقوع میپیوندد و متأسفانه تاکنون خسارات مالی و جانی زیادی نیز در بر داشته است. تحقیقات در زمینه علم مهندسی زلزله همواره با هدف کاهش خسارات جبران ناپذیر پدیده زلزله ادامه داشته است. با توجه به پیشرفت علوم کاربردی و توان پردازش رایانه ها، ایده ها و دیدگاه های مهندسی زلزله نیز ارتقاء قابل توجهی پیدا کرده است. مقاومسازی ساختمانهای موجود در برابر زمینلرزه نیز به دلیل تأثیر قابل توجهی که در نجات جان انسانها دارد به صورت چشمگیری در حال گسترش است. بیتردید اساسیترین مرحله در طراحی یا مقاومسازی سازهها در برابر زمینلرزه، تعیین نیروهای لرزهای در سازهها میباشد.
یک سازه ایمن و مقاوم در برابر زمینلرزه در درجه اول میباید امنیت جانی ساکنان را فراهم ساخته و در درجه دوم خسارات مالی و اقتصادی ناشی از زلزله را کمینه سازد. برای رسیدن به این هدف باید اطمینان پیدا کرد که سازه موردنظر با پشت سر گذاشتن زمین لرزههایی با شدتهای مختلف در شرایط قابل قبولی باقی میماند. بنا به تعریف یک ساختار مقاوم لرزهای ساختاری است که در زلزلههای خفیف که تقریباً به صورت مداوم به وقوع میپیوندند بدون خسارت باقی بماند، در زلزلههای متوسط دچار خسارات سازهای نشود و خسارات غیرسازهای اندکی به آن وارد شود و در زلزلههای بزرگ که به ندرت به وقوع میپیوندد پایدار بماند و دچار خرابی کلی نشود، به طوری که جان ساکنین مورد تهدید قرار نگیرد ]۱[. رسیدن به این اهداف نیازمند به کارگیری روشهای نوین طراحی لرزهای و مهندسی زلزله، استفاده از سیستمهای باربر و مقاوم سازهای و سیستمهای ایمن غیرسازهای و بهره گیری از تکنولوژیهای اجرای مناسب میباشد.
۱-۲- طراحی لرزهای
یک سازه در طول عمر مفید خود عموماً در معرض بارهای مختلف و ترکیبات آنها قرار میگیرد. عملکرد بارهای لرزهای معمولاً عامل اساسی در طراحی سازهها در نواحی لرزهخیز میباشد. طراحی لرزهای سازهها با هدف تأمین مقادیر ظرفیتی مورد نیاز سازه (از جمله مقاومت، سختی، شکلپذیری و …)، در اعضای سازهای و غیرسازهای، به نحوی که با گذراندن سطح مشخصی از خطر زلزله، ساختمان با ضریب اطمینان قابل قبولی در سطح عملکردی مورد انتظار خود باقی بماند، صورت میگیرد.
به این ترتیب سه مفهوم اصلی در طراحی لرزهای ساختمانها مطرح می شود:
- سطح خطر زلزله[۱]
- سطح عملکرد[۲] مورد انتظار پس از زلزله
- سطح اطمینان[۳]
سطح خطر زلزله به عنوان تنها پارامتر طراحی سالهاست که مبنای فلسفه طراحی لرزهای یک سطحی در بسیاری از آئین نامه های زلزله بوده است. با وقوع زلزلههای دهه ۱۹۹۰ از جمله زلزله سال ۱۹۹۴ نورتریج[۴] و میزان خسارات بسیار زیاد ناشی از آنها، تفکر طراحی لرزهای بر مبنای سطح عملکرد[۵] (PBSD) با انتشار دستورالعمل [۶]SEAOC Vision 2000 ]2[ متولد شد. با توجه به طبیعت تصادفی بودن زلزله و رفتار سازه، میتوان با تعیین حوزه اطمینان برای در نظر گرفتن احتمالات در طراحی، روش طراحی را به طراحی لرزهای احتمالاتی بر مبنای سطح عملکرد[۷] تغییر داد ]۳[.
۱-۳- مهندسی لرزهای بر مبنای سطح عملکرد
به مجموعه ای از فرآیندهای طراحی، ارزیابی، ساخت و نگهداری سازههای مهندسی به طوری که سازه حاصل بتواند شدتهای متفاوتی از ارتعاش زمینلرزه را با تحمل سطوح محدودی از خسارت پشت سر بگذارد، مهندسی لرزهای بر مبنای سطح عملکرد[۸] گفته می شود. در واقع مهندسی لرزهای بر مبنای سطح عملکرد شامل انتخاب سیستم سازهای و هندسه مناسب، انتخاب معیارهای مناسب طراحی و ارائه جزئیات اجرایی اجزای سازهای و غیرسازهای، همچنین اعمال نظارت به کیفیت اجرا و عملیات مراقبت و نگهداری سازه در طول زمان است، به گونه ای که خسارت ایجاد شده در سازه موردنظر، در سطح مشخصی از ارتعاش پایه با حوزه اطمینان مناسب، از مقدار حدی مجاز تجاوز نکند. طراحی لرزهای بر مبنای سطح عملکرد زیر مجموعه ای از مهندسی لرزهای بر مبنای سطح عملکرد میباشد که به فرایند طراحی می پردازد. به عبارتی مجموعه اقدامات در مرحله طراحی اعم از انتخاب سطوح عملکرد، بررسی و ارزیابی ساختگاه، انتخاب الگوی طراحی، طراحی اولیه و نهایی، کنترل کفایت طرح و … به نام طراحی لرزهای بر مبنای سطح عملکرد خوانده می شود ]۴ و ۳[.
فلسفه طراحی در بسیاری از آیین نامه های موجود طراحی لرزهای مانند آیین نامه ۲۸۰۰ ایران ]۱[، بر مبنای طراحی لرزهای یکسطحی است. هدف طراحی در این آیین نامه ها به این صورت است که با ارائه برخی ضوابط و مقررات طراحی، سازهها در برابر سطح خطر زلزلههای معادل با احتمال وقوع ۱۰% در۵۰ سال، در سطحی از عملکرد که به نام ایمنی جانی[۹] شناخته می شود باقی بمانند. تأمین هدف عملکردی در این آیین نامه ها با انجام تحلیلهای ارتجاعی[۱۰] خطی و با بهره گرفتن از روشهای غیرمستقیمی نظیر طراحی براساس مقاومت، صورت میگیرد. مشخصاً این روشها به علت استفاده از ابزارهای نامناسب و تقریب بسیار در فرایند طراحی لرزهای، از دقت بالایی برخوردار نبوده و اطمینانی از عملکرد مطلوب سازه و یا بهینه بودن طرح وجود ندارد.
طراحی بر مبنای سطح عملکرد تفاوت زیادی با روند طراحی یک سطحی آیین نامه ها دارد. به این صورت که در فلسفه طراحی بر مبنای سطح عملکرد امکان تنظیم سطوح مختلف عملکرد سازه برای محدودههای مختلفی از شدت خطر زمینلرزه وجود دارد. سطح عملکرد سازه را میتوان براساس وضعیت خرابی اجزاء (ترکهای ایجاد شده، ریخته شدن پوشش در سازههای بتنی، کمانشهای محلی، ایجاد ترک در جوش در سازههای فولادی و…)، بر اساس وضعیت کل سازه (پایداری، جابجایی کلی و…)، براساس میزان خدمتدهی ساختمان پس از وقوع زلزله هدف و یا براساس میزان خسارت اقتصادی وارده بر ساختمان پس از وقوع زلزله هدف، تعیین کرد. با ترکیب سطح عملکرد مطلوب و شدت خطر زلزله یک هدف عملکرد[۱۱] تعیین می شود.
خلاقیت نیز نوعی رفتار عاطفی مثبت است که حالت ها و فعالیت های اثربخش را افزایش می دهد ،لذا این پژوهش درصدد آن است که رابطه بین سه عامل تعهد شغلی (وابستگی حرفه ای ،پایبندی به ارزش های کار و مزایای دریافتی مناسب) با میزان خلاقیت در مدیران مدارس متوسطه شهر بوشهر را بررسی کند تا دریابد کدامیک از این عوامل برای بالا بردن خلاقیت افراد سازمان ها بااهمیت تر و با ارزش تر است و آنان را در انجام دادن فعالیت ها یاری می رساند.
۱-۳ اهمیت تحقیق
در مدیریت ،آنچه که در محل کار مورد نظر است ،ابتدا جنبه ی تخصصی یا فنی کار و سپس جنبه ی انسانی آن است. این امر از آنجا اهمیت پیدا می کند که هر مدیری بر اساس شرح وظایف معین کاری به کار گمارده شود و چنانچه این جریان با در نظر گرفتن تخصص یا شایستگی فنی او باشد، باید انتظار داشت که قابلیت انجام دادن وظایف خود را داشته باشد. ضرورت متعهدانه انجام دادن وظایف مدیران در دنیای روابط و در بین انسانها چنان باید باشد که پیوسته اخلاق و رفتار ، میزان تحمل و شیوه ی هدایت آنان شرایطی فراهم آورد که کارکنان با مشاهده ارزشها ، باورها و نگرشهای مدیر تأثیر بپذیرند.(واحدی،۱۳۸۱)
خلاقیت زیباترین وشگفت انگیزترین خصیصه ی انسان است.غنا ،پویایی و بقای هر فرهنگ و تمدنی به خلاقیت مردمان آن بستگی دارد و این واقعیت را بارها تاریخ به اثبات رسانده است .اکنون در آغاز هزاره ی سوم به جرأت می توان گفت آفرینشگری همان چیزی است که زندگی مدرن بشرمتمدن را از زندگی ابتدای انسان نخستین جدا می کند. مشاهده نو آوریها و اختراعات ارزشمند نوابغ و دانشمندان در قرن حاضر سبب شد جوامع به تدریج به عظمت و ارزش تفکر خلاق انسان ونقش آن در پیشرفت علوم و فن آوری و توسعه فرهنگ پی ببرند به این ترتیب برای کشف خلاقیت و راز پرورش آن پژوهش هایی آغاز شد.(کریمی،۱۳۸۱)
از سال ها پیش در کشور ما نیز در حوزه ی خلاقیت مطالب و مباحث محدودی مطرح بوده است.
همچنین یکی از اهداف اساسی آموزش وپرورش در خصوص شکوفایی خلاقیت طرح ریزی شده است، اما بر خلاف اهمیت این موضوع به دلایل مختلف تاکنون کمتر به پژوهش و مطالعه ی بنیادی و برنامه ریزی برای پرورش خلاقیت پرداخته شده و این در حالی است که به شدت به نسلی خلاق و نوآورنیاز داریم.بنابراین در شرایط حساس کنونی و با توجه به تحول های سریع دنیا و نیاز اجتناب ناپذیر به تطابق با پیشرفت و تغییرات علوم آنچه بیش از هر چیز دیگر مورد نیاز آموزش و پرورش ماست مطالعه و پزوهش بنیادی و کاربردی در زمینه خلاقیت وروش های آن و ارتباط آن با مواردی چون انگیزش ، هوش ، مسیر شغلی ، تعهد شغلی و … می باشد.به موازات آن آموزش نظام دار و هدفمند همه ی مدیران و مربیان برای استفاده بهینه و کاربردی از یافته های این پژوهش هاست.(تورنس،۱۳۷۲)
کلیه پژوهشگران و مدیران در سطح آموزش وپرورش و سایر مؤسسات می توانند از نتایج تحقیق حاضر بهره مند شوند.
۱-۴ اهداف تحقیق
۱- تعیین رابطه تعهد شغلی با میزان خلاقیت مدیران مدارس متوسطه بوشهر
۲- تعیین رابطه وابستگی حرفه ای مدیران مدارس و میزان خلاقیت آن ها در محیط کار
۳- تعیین رابطه پایبندی به ارزش های کار و میزان خلاقیت مدیران مدارس
۴- تعیین رابطه مزایای دریافتی مناسب و خلاقیت مدیران در محیط کار
۵- شناسایی رابطه سطح تحصیلات مدیران مدارس و میزان خلاقیت آن ها در محیط کار
۶- شناسایی رابطه سابقه مدیریت و خلاقیت
۷- تعیین رابطه تعهد شغلی و خلاقیت مدیران براساس جنسیت
۸- تعیین رابطه تعهد شغلی و خلاقیت مدیران براساس سن
۱-۵ فرضیه ها
۱- بین تعهد شغلی و میزان خلاقیت مدیران مدارس متوسطه شهر بوشهر رابطه وجود دارد.
۱-۱ بین وابستگی حرفه ای مدیران مدارس و میزان خلاقیت آن ها در محیط کار رابطه وجود دارد.
۱-۲ بین پایبندی به ارزش های کار و میزان خلاقیت مدیران مدارس رابطه وجود دارد.
۱-۳ بین مزایای دریافتی مناسب و خلاقیت مدیران در محیط کار رابطه وجود دارد.
۱-۴ بین سطح تحصیلات مدیران مدارس و میزان خلاقیت آن ها در محیط کار رابطه وجود دارد.
۱-۵ بین سابقه مدیریت و خلاقیت رابطه وجود دارد.
۱-۶ بین تعهد شغلی و میزان خلاقیت مدیران براساس جنسیت رابطه وجود دارد.
۱-۷ بین تعهد شغلی و میزان خلاقیت مدیران براساس سن رابطه وجود دارد.
۱-۶ تعاریف متغیر ها و واژه های تحقیق
اصطلاحات واقع در پرانتز توسط آقای هاینز و همکارانش در سال ۲۰۰۴ و همچنین شاه و وارد در سال ۲۰۰۷ بکارگرفته شدهاند.
منطقا بهنظر میرسد که نابی مفهوم استواری شامل فعالیتهای JIT، کاهش منابع، استراتژیهای بهبود، کنترل نواقص، استانداردسازی و تکنیکهای مدیریت علمی باشد. اما، صورتبندی یک تعریف روشن که قادر باشد همهی این عناصر را در برداشته و همچنین اهداف متنوع را بصورت یکپارچه درآورد، در ادبیات تحقیق ناب مشکل میباشد(چمپی، ۱۹۹۹). که البته در ادامه به یکی از جامعترین تعاریف ارائه شده توسط شاه و وارد (۲۰۰۷) خواهیم پرداخت. بعبارتی، میتوان گفت که تولید ناب (بهزحمت) از پس امتحان اعتبار همگرا برآمد، اگرچه که میان مولفان در رابطه با مقصد کلی مفهوم، توافق روشنی وجود ندارد.
تفاوت میان TQM و تولید ناب چه میباشد؟ در این قسمت نابی و TQM را بر اساس تحلیلهای انجام شده توسط هاکمن و واگمن (۱۹۹۵) مورد مقایسه قرار میدهیم. بحث را از سه جنبهی مفروضات اساسی[۷۵]، اصول تغییر[۷۶] و مداخلهها[۷۷] مورد بررسی قرار میدهیم:
یک اعتقاد عمومی اینست که هدف تولید ناب، حذف اتلاف میباشد. اما بازبینی ادبیات تولید ناب حمایت همه جانبهایی را از آن نشان نمیدهد البته حذف اتلاف، قطعا یکی از مهمترین جنبههای تولید ناب میباشد. برخی از مولفان، افزایش ارزش برای مشتری را دلیل انجام عملیات برای حذف اتلاف میدانند(برا ی مثال دنیس، ۲۰۰۲; بیکنو، ۲۰۰۴) درحالیکه دیگران آنرا (حذف اتلاف) یک استراتژی برای کاهش هزینه بیان کردهاند(برای مثال اوهنو، ۱۹۸۸; ماندن، ۱۹۹۸).
حذف اتلاف همچنین یکی از بخشهای اساسی TQM میباشد که البته تحت لوای هزینههای کیفیت[۷۹] بیان میشوند(Hackman & Wagman, 1995; Sorqvist, 1998). تفاوت عمده میان TQM و LP در این رابطه (اتلاف)،در میزان دقت آن ها در تعریف اتلاف میباشد. در اغلب ادبیات تولید ناب، اتلاف (مودا)[۸۰] بر اساس اشکال هفتگانه (حملونقل، موجودی، حرکت، انتظار، تولید بیش از حد، پردازش بیش از حد، نواقص) ارائه شده توسط اوهنو (۱۹۸۸)، بیان میشوند. درحالیکه TQM یک تعریف بسیار کلیتری نسبت به هزینههای کیفیت دارد، و آن ها را به هر چیزی که بتوان آنرا از طریق بهبود حذف کرد، اتلاق میدارد.
- کارکنان و کیفیت کارشان. یک انتقاد مهم به مفهوم تولید ناب اینست که آن بطورکلی دارای دیدگاهی با توجه ضعیفی به موضوع کارکنان میباشد. حامیان تولید ناب معمولا دارای دیدگاهی ابزاری[۸۱] و مدیریتی هستند که به کارکنان بعنوان یک جزء[۸۲] در سیستم تولید مینگرند (Kamata, 1982; Berggren, 1992, 1993). بحثهای فراوان درباره جیدوکا و پوکایوکه در ادبیات تولید ناب بیانگر اینست که به کارکنان نمیتوان برای تولید محصولات با کیفیت مطلوب اعتماد کرد، بنابراین در پی کشف تکنیکهایی برای برطرف کردن امکان بروز اشتباه توسط نیروی انسانی در سیستم هستند.
-سازمان بعنوان یک سیستم. چیزی که بین تولید ناب و TQM مشترک است، نگرسیتن به سازمان بعنوان یک سیستم میباشد(Womack & Jones, 2003; Bicheno, 2004). اما اختلاف ناچیزی در دیدگاه این دو مفهوم وجود دارد. TQM دارای تاکید فراوان بر ساختار داخلی و یکپارچهسازی ادارات درون سازمان میباشد، در حالیکه تولید ناب، زنجیرهی تامین را مورد خطاب قرار میدهد و عملیات تولیدی داخل سازمان را، بعنوان بخشی از جریان ارزش[۸۳] ترسیم شده از تامینکنندگان فرعی تا مشتریان نهایی، در نظر میگیرد.
-کیفیت، مسئولیت مدیریت ارشد است. این مورد نیز با وجود اندکی تفاوت، یکی دیگر از وجوه اشتراک این دو مفهوم میباشد. مدیران در TQM، مسئول ایجاد ساختارهایی برای حمایت از کارکنان در تولید محصولات با کیفیت میباشند( (Deming, 1986. این ایده در تولید ناب نیز وجود دارد ولی منطق پشت آن، حول حذف عوامل انسانی از سیستم بوسیلهی جیدوکا و پوکایوکه، بنظر میرسد. با اشارهایی به لفظگذاری توسط مک گریگور، میتوان بیان داشت که TQM بر اساس تئوری Y و LP بر اساس تئوری X بنا نهاده شدهاند(Ezzamel et al., 2001).
- تمرکز بر فرایند. در مفهوم نابی بیشتر از واژهی جریان ارزش استفاده میشود (Womack&Jones, 2003). واژهی فرایند مصطلح توسط تئورسینهای TQM ، دارای سطح تجرد پایینتری بوده و در واقع به زیر فرایندها یا فعالیتها اشاره دارند(Riley, 1998). این مفهوم که، مدیریت بایستی فرایندها را تجریهوتحلیل و بهبود بخشیده و کارکنان را نیز آموزش دهد، در هر دو مفهوم مشترک است.
- مدیریت بر اساس واقعه[۸۴]. در ادبیات تولید ناب صراحتا در رابطه با مدیریت بر مبنای وقایع سخنی به میان نیامده است. اگرچه، این شیوهی مدیریت بطور ضمنی مورد توجه میباشد اما ابزارهای تحلیلی فراوانی نیز بهمنظور کمک به دستیابی تولید ناب مورد استفاده قرار میگیرد. اگرچه این دیدگاه میان این دو مفهوم مشترک است اما تفاوتهایی نیز با هم دارند. در TQM استفاده از ابزارهای آماری برای تجزیه و تحلیل تغییرپذیری یک مفهوم اساسی میباشد (Hackman & Wagman, 1995). در عقیدهی تولید ناب این موضوع بههمین میزان دارای اهمیت نمیباشد. در حقیقت، برخی از نویسندگان به مخالفت با بکارگرفتن ابزارهای آماری به منظور تجزیه و تحلیل فرایند پرداخته و استفاده از ابزارهای بدیلی چون بازرسی و بصریکردن مسائل[۸۵] را توصیه میکنند(Dennis, 2002; Liker, 2004).
- یادگیری و بهبود مستمر. به بیان هاکمن و واگمن (۱۹۹۵)، TQM یک ” فرا- یادگیری کینهجویانه و شدید”[۸۶] تعبیر میشود. در ادبیات تولید ناب به این شدت به جنبههای یادگیری تاکید نشده است. همانطور که در بالا بیان شده است، بطورکلی ادبیات تولید ناب به جنبههای رفتاری کارکنان کمتر توجه کرده و بیشتر به استفاده از تکنیکهای ابزاری برای ایجاد بهبود در عملکرد سیستم توجه دارد. همچنین در تولید ناب تمرکز روشنی بر بهبود مستمر که تداعی کنندهی اشکال خاصی از یادگیری میباشد، وجود دارد. اما، سوالی که مطرح میشود اینست که چه کسی یاد میگیرد. TQM بر تحریک خلاقیت و تلاشهای انفرادی برای به بهبود، تمرکز دارد (هاکمن و واگمن، ۱۹۹۵)، درحالیکه نابی دارای تاکید جدی بر استانداردسازی کار و یادگیری گروهی میباشد (Niepce & Molleman, 1998; Thompson & Wallace, 1996).
۳) مداخلات:
- تجزیهو تحلیل نیازمندیهای مشتری[۸۷] . توجه به مشتری یکی از عیارهای[۸۸] TQM میباشد، بطوریکه هر گونه فعالیت بهبود بایستی بر مبنای تجسس و وارسی نیازمندیهای مشتری صورت بپذیرد. حال چه مشتری داخلی باشد و یا اینکه خارجی باشد. مفهوم نابی تاکید جدی بر علائق مشتری ندارد. برخی از نویسندگان بیان میکنند که مهمترین هدف تولید ناب خشنود کردن مشتری میباشد(Dennis, 2002). اما در ادبیات تولید ناب، متدهای موجود برای تجزیهوتحلیل نیازمندیهای مشتریان بسیار اندک میباشد که این خود دال بر معمول نبودن این موضوع در مفهوم نابی میباشد.
- شراکت با تامین کننده. تامین کنندگان در هر دو مفهوم با اهمیت میباشند. هر دو مفهوم خاطرنشان میکنند که بایستی یک مشارکت بلند مدت با تامینکنندگان برقرار کرده و بر اثر تشریک مساعی با آن ها به بهبودهایی دست یافت. اگرچه همهی نویسندگان این موضوع را مطرح نکردند ولی اکثریت آن ها این موضوع را اذعان داشتند.
- تیمهای بهبود. در بیشتر متون TQM، دوایر کیفیت[۸۹] دارای نقش اساسی میباشند که از آن ها در فعالیتهای حل مسئله و بهبود استفاده میکنند. در ادبیات تولید ناب نیز صراحتا از تیمهای بهبود صحبتهایی به میان آمده است اما فقط توسط نیمی از نویسندگان بازبینی شده در این تحقیق به آن ها اشاراتی شده است. اما اغلب، همهی آن ها از فعالیتهای بهبود بحثهایی را مطرح میکنند.
- روشهای علمی جهت سنجش و بهبود عملکرد. هر دو مفهوم از روشهای علمی متنوعی برای تجزیه و تحلیل و ارزیابی عملکرد استفاده میکنند. اما این متدها بطور مشخصی متفاوت از هم میباشند، و ابزارهای نسبت داده شده به یک مفهوم، عموما در ادبیات مفهوم دیگر ذکر نمیگردند. هدف سنجش نیز در آن ها متفاوت میباشند. سنجش در TQM به منظور شناسایی مسائل و مستندسازی بهبود صورت میگیرد در حالیکه نظریهپردازان نابی سنجش را با اهداف برنامهریزی و همگامسازی[۹۰] دنبال میکنند، برای مثال برای تعیین نرخ تولید(Bicheno, 2004).
- تکنیکهای مدیریت فرایند. همانطورکه بیان شد، واژهی فرایند در این دو مفهوم با اندکی تفاوت مورد استفاده قرار میگیرند. در ادبیات تولید ناب، تکنیکهای متفاوتی برای سطح کلی فرایندها و همچنین فعالیتهای انفرادی وجود دارد. در سطح سازمانی میتوان، از نقشهبرداری از جریان ارزش(VSM)[91] به منظور مشخص کردن انواع متعددی از مسائل در طی فرایندها، استفاده کرد(Rother & Shook, 1998). در یک سطح عملیاتیتر، تکنیکهای متفاوت مطالعهی کار و زمان مطرح میباشند، برای نمونه نمودار اسپاگتی[۹۲] (Bicheno, 2004).
نابی و TQM- همانند اما متفاوت. بطور خلاصه میتوان گفت، که TQMو LP در سطح فلسفی، بویژه در رابطه با بهبود مستمر و دیدگاه سیستمی، دارای ایدههای مشترک فراوانی میباشند.. اما، در یک سطح عملیاتیتر، این دو مفهوم تفاوتهای بیشتری دارند. ارزشهایی زیر بنایی دو مفهوم نیز، بخصوص در رابطه با ارزشهای مربوط به انسان، بسیار متفاوت از هم میباشند.
با بررسی ادبیات تولید ناب به این موضوع تاکید داریم که تعاریف مفهومی از تولید ناب دارای ماهیت وسیعی میباشد و همچنین توجه به این امر که، در تمایز قائل شدن میان اجزاء تشکیلدهنده اش، و همچنین میان اجزاء با کل سیستم ، با مشکلاتی مواجه میباشیم. این نشان میدهد که ما در هر دو فضای عمیاتی و مفهومی تولید ناب با توسعهی کافی نرسیدهایم( شکل ۲-۳).
شکل ۲-۳ وضعیت فعلی دانش در رابطه با جهان مفهومی و جهان تجربی مرتبط با مقوله نابی، برگرفته از:۲۰۰۱) (Periem & Butler,
در تحقیقات صورتگرفته توسط شاه و وارد (۲۰۰۷)، با در نظر گرفتن فعالیتهای داخلی و خارجی بطور جامعنگرتری به مفهومسازی تولید ناب پرداخته است که در نتیجه سبب انطباق دقیقتر تولید ناب با خاستگاهش و همچنین توسعه سنجههایی مناسبتر برای ارائه آن، شده است.
شاه و وارد با بررسی جامع تحقیقات ارائه شده و با ترکیب نمودن عناصر مورد اشاره در این تعاریف، تعریف جامع زیر را از نابی ارائه میدهند : “تولید ناب یک سیستم اجتماعی- تکنیکی منسجم است که هدف اصلیاش، حذف اتلاف از طریق کاهش یا حداقلسازی همزمان تغییرپذیری داخلی، تغییرپذیری تامینکننده و نیز تغییرپذیری مشتری است (Shah & Ward, 2007).
در این قسمت به ارائه توضیحات مختصری در رابطه با چند واژهی بکارگرفته شده در تعریف فوق( به زعم نگارنده) میپردازیم:
۱) اتلاف: هر چیزی که موجب ایجاد ارزش افزوده برای محصول نشود، اتلاف میباشد(Monden, 1983) . بعبارتی، هر چیزی که مشتری در ازای آن حاضر به پرداخت پول نباشد و بایستی آن را حذف کرد، اتلاف تلقی میشود. در نتیجه با این تعریف، اتلاف گسترهی وسیعی از عملیات را درجنبههای هزینهای و کیفیت و رضایت مشتری را در بر خواهدگرفت. بنابراین با این تعبیر میتوان به بسیاری از تعارضات موجود در دیدگاه فلسفی خاتمه بخشید.
۲) تغییرات: اگر نگاهی به گذشته و حوادث تاریخی تولید ناب بیندازیم، خواهیم دید که تولید ناب اجبارا بایستی به سمت کاهش اتلاف سوق داده میشد و آن هم به دلیل بوجود آمدن تغییرات شگرف در محیط اقتصادی ژاپن( یعنی بنیهی اقتصادی ضعیف به همراه وجود تقاضای متنوع در حجم کم و…) میباشد. وجود این اقتصاد راهی جز مهار یا کاهش این تغییرات تحمیل شده برای تولیدکنندگان ژاپنی باقی نگذاشت. تا اینکه از طریق کاهش این تغییرات از اتلافات مختلف جلوگیری کرده و به بهرهوری برسند و بتوانند بقای خود را تضمین کنند.کاهش تغییرپذیری به معنای حرکت به سوی ثبات و استانداردسازی و کاهش انحرافات در عملیات میباشد(عموزاد خلیل و بورانی، ۱۳۸۷).
۳) کاهش تغییرات همزمان: ثبات و استانداردسازی بایستی در همهی حوزههایی عملیاتی یک کسب وکار صورت بپذیرد تا اینکه این ثباتها با یکدیگر سازگار باشند. بطوریکه تنها را حذف اتلاف، سازگاری و همترازی در این کاهش تغییرات میباشد. ایجاد ثبات در یک قسمت بدون وجود ثبات در بخش دیگر هیچگاه ما را به هدف کلی (حذف اتلاف) نمیرساند.
برای مثال اگر زمان راهاندازی بین تولیداتمان[۹۳] را به یکباره کاهش داده و فرض کنیم که تامینکننده هم موجودی لازم را در زمان به موقع تامین کند و با هیچگونه افزایش یا کاهش موجودی روبهرو نشویم، بی شک در محاسبهی زمان تکت دچار مشکل میشویم و محصولات تکمیل شدهی ما زودتر از موعد حاضر میشوند و در نتیجه مجبور به نگهداری موجودی در انبار خواهیم بود، بنابراین درست به موقع تولید نکرده و سبب ایجاد اتلاف گشتهایم. در این رابطه میتوان مثالهای فراوانی را ذکر کرد.
این تعریف به علت دارا بودن خصوصیات شفافیت، قابل انتقال به دیگران بودن، ثبات، ایجاز، تفکیکپذیری، جامعیت و مانعیت، میتواند به عنوان مبنای تحقیقات بسیاری از جمله این تحقیق واقع شود (Wacker, 2004). این تعریف در بوجود آوردن پلی در شکاف ایجاد شده میان دو دیدگاه متفاوت موجود در ادبیات تولید ناب یعنی، دیدگاه فلسفی و عملیاتی کمک خواهد کرد.
شرکتهای تعقیبکنندهی تولید ناب به منظور مدیریت تغییرات در حوزههای تامین، زمان پردازش و تقاضا بایستی همواره به این تغییرات حساس بوده و همواره در پی درک دلایل این تغییرات باشند. تغییرپذیری در تامین زمانی اتفاق میافتد که تامین کننده قادر نباشد منابع را در کمیت، کیفیت، زمان و مکان مقتضی تامین نماید. این تغییرپذیری را میتوان از طریق بوجود آوردن زیربنایی از تامینکنندههای قابل اتکاء و درگیر که شامل تعداد اندکی از تامینکنندگان کلیدی با قراردادهای بلند مدت میباشد، کاهش داد. از دیگر فعالیتهای بکارگرفتهشده بهمنظور محدودکردن تغییرپذیری تامینکننده میتوان به فراهم کردن بازخوردهای منظم بر کیفیت و تحویل و همچنین فراهم آوردن آموزش و توسعه بهمنظور بهبود هر چه بیشتر تامین کننده، اشاره نمود(آرمسترانگ، ۲۰۰۵).
مشابها، بهمنظور حداقلسازی تغییرپذیری در زمان فرایند تکنیکها و ابزارهای فراوانی وجود دارد. برای مثال، مشخصکردن دقیق جزئیات عملیات تولیدی ما را در توازن هر چه بهتر خط تولید و در نتیجه پیشبینی مناسبتر کمیت تولید، توانا خواهد ساخت. با یک برنامه تضمین کیفیت دقیق میتوان میزان دوبارهکاریها و در نتیجه تغییرپذیری در زمان تولید را کاهش داد. وجود کارکنان چند مهارته موجب خواهد شد با پدیدهی غیبت کارکنان و در نتیجه ایجاد اختلال در جریان، کیفیت، و کمیت تولید بطور مناسبی برخورد شود(Monden, 1983 (. تولید ناب همچنین شامل فعالیتها و ابزارهای متفاوت دیگری برای حداقلسازی تغییرات زمان فرایند میباشد.
اثرات تغییرپذیری تقاضا میتوانندکل فرایند تولید راتحت تاثیر منفی قرار دهد و زمانبندی روزانهی تولید را به هم بریزد. به منظور مواجهه با تغییرات تقاضا، تولید ناب بر زمان تکت[۹۴]که به عنوان مقیاسی جهت تعیین مقادیر مورد نیاز از محصولات به منظور تامین تقاضای مشتریان میباشد و همچنین از تکنیکهای هموارسازی تولید مانند هیجونکا= به منظور سازگاریی باتغییر در تقاضا، تمرکزمیکند(Monden, 1983). همچنین شاید از مدیریت تقاضا[۹۵] نیز به منظور هموارسازی نوسانات در الگوهای تقاضا در بازههای زمانی، استفاده کنیم.