اصطلاحات واقع در پرانتز توسط آقای هاینز و همکارانش در سال ۲۰۰۴ و همچنین شاه و وارد در سال ۲۰۰۷ بکارگرفته شدهاند.
منطقا بهنظر میرسد که نابی مفهوم استواری شامل فعالیتهای JIT، کاهش منابع، استراتژیهای بهبود، کنترل نواقص، استانداردسازی و تکنیکهای مدیریت علمی باشد. اما، صورتبندی یک تعریف روشن که قادر باشد همهی این عناصر را در برداشته و همچنین اهداف متنوع را بصورت یکپارچه درآورد، در ادبیات تحقیق ناب مشکل میباشد(چمپی، ۱۹۹۹). که البته در ادامه به یکی از جامعترین تعاریف ارائه شده توسط شاه و وارد (۲۰۰۷) خواهیم پرداخت. بعبارتی، میتوان گفت که تولید ناب (بهزحمت) از پس امتحان اعتبار همگرا برآمد، اگرچه که میان مولفان در رابطه با مقصد کلی مفهوم، توافق روشنی وجود ندارد.
تفاوت میان TQM و تولید ناب چه میباشد؟ در این قسمت نابی و TQM را بر اساس تحلیلهای انجام شده توسط هاکمن و واگمن (۱۹۹۵) مورد مقایسه قرار میدهیم. بحث را از سه جنبهی مفروضات اساسی[۷۵]، اصول تغییر[۷۶] و مداخلهها[۷۷] مورد بررسی قرار میدهیم:
یک اعتقاد عمومی اینست که هدف تولید ناب، حذف اتلاف میباشد. اما بازبینی ادبیات تولید ناب حمایت همه جانبهایی را از آن نشان نمیدهد البته حذف اتلاف، قطعا یکی از مهمترین جنبههای تولید ناب میباشد. برخی از مولفان، افزایش ارزش برای مشتری را دلیل انجام عملیات برای حذف اتلاف میدانند(برا ی مثال دنیس، ۲۰۰۲; بیکنو، ۲۰۰۴) درحالیکه دیگران آنرا (حذف اتلاف) یک استراتژی برای کاهش هزینه بیان کردهاند(برای مثال اوهنو، ۱۹۸۸; ماندن، ۱۹۹۸).
حذف اتلاف همچنین یکی از بخشهای اساسی TQM میباشد که البته تحت لوای هزینههای کیفیت[۷۹] بیان میشوند(Hackman & Wagman, 1995; Sorqvist, 1998). تفاوت عمده میان TQM و LP در این رابطه (اتلاف)،در میزان دقت آن ها در تعریف اتلاف میباشد. در اغلب ادبیات تولید ناب، اتلاف (مودا)[۸۰] بر اساس اشکال هفتگانه (حملونقل، موجودی، حرکت، انتظار، تولید بیش از حد، پردازش بیش از حد، نواقص) ارائه شده توسط اوهنو (۱۹۸۸)، بیان میشوند. درحالیکه TQM یک تعریف بسیار کلیتری نسبت به هزینههای کیفیت دارد، و آن ها را به هر چیزی که بتوان آنرا از طریق بهبود حذف کرد، اتلاق میدارد.
- کارکنان و کیفیت کارشان. یک انتقاد مهم به مفهوم تولید ناب اینست که آن بطورکلی دارای دیدگاهی با توجه ضعیفی به موضوع کارکنان میباشد. حامیان تولید ناب معمولا دارای دیدگاهی ابزاری[۸۱] و مدیریتی هستند که به کارکنان بعنوان یک جزء[۸۲] در سیستم تولید مینگرند (Kamata, 1982; Berggren, 1992, 1993). بحثهای فراوان درباره جیدوکا و پوکایوکه در ادبیات تولید ناب بیانگر اینست که به کارکنان نمیتوان برای تولید محصولات با کیفیت مطلوب اعتماد کرد، بنابراین در پی کشف تکنیکهایی برای برطرف کردن امکان بروز اشتباه توسط نیروی انسانی در سیستم هستند.
-سازمان بعنوان یک سیستم. چیزی که بین تولید ناب و TQM مشترک است، نگرسیتن به سازمان بعنوان یک سیستم میباشد(Womack & Jones, 2003; Bicheno, 2004). اما اختلاف ناچیزی در دیدگاه این دو مفهوم وجود دارد. TQM دارای تاکید فراوان بر ساختار داخلی و یکپارچهسازی ادارات درون سازمان میباشد، در حالیکه تولید ناب، زنجیرهی تامین را مورد خطاب قرار میدهد و عملیات تولیدی داخل سازمان را، بعنوان بخشی از جریان ارزش[۸۳] ترسیم شده از تامینکنندگان فرعی تا مشتریان نهایی، در نظر میگیرد.
-کیفیت، مسئولیت مدیریت ارشد است. این مورد نیز با وجود اندکی تفاوت، یکی دیگر از وجوه اشتراک این دو مفهوم میباشد. مدیران در TQM، مسئول ایجاد ساختارهایی برای حمایت از کارکنان در تولید محصولات با کیفیت میباشند( (Deming, 1986. این ایده در تولید ناب نیز وجود دارد ولی منطق پشت آن، حول حذف عوامل انسانی از سیستم بوسیلهی جیدوکا و پوکایوکه، بنظر میرسد. با اشارهایی به لفظگذاری توسط مک گریگور، میتوان بیان داشت که TQM بر اساس تئوری Y و LP بر اساس تئوری X بنا نهاده شدهاند(Ezzamel et al., 2001).
- تمرکز بر فرایند. در مفهوم نابی بیشتر از واژهی جریان ارزش استفاده میشود (Womack&Jones, 2003). واژهی فرایند مصطلح توسط تئورسینهای TQM ، دارای سطح تجرد پایینتری بوده و در واقع به زیر فرایندها یا فعالیتها اشاره دارند(Riley, 1998). این مفهوم که، مدیریت بایستی فرایندها را تجریهوتحلیل و بهبود بخشیده و کارکنان را نیز آموزش دهد، در هر دو مفهوم مشترک است.
- مدیریت بر اساس واقعه[۸۴]. در ادبیات تولید ناب صراحتا در رابطه با مدیریت بر مبنای وقایع سخنی به میان نیامده است. اگرچه، این شیوهی مدیریت بطور ضمنی مورد توجه میباشد اما ابزارهای تحلیلی فراوانی نیز بهمنظور کمک به دستیابی تولید ناب مورد استفاده قرار میگیرد. اگرچه این دیدگاه میان این دو مفهوم مشترک است اما تفاوتهایی نیز با هم دارند. در TQM استفاده از ابزارهای آماری برای تجزیه و تحلیل تغییرپذیری یک مفهوم اساسی میباشد (Hackman & Wagman, 1995). در عقیدهی تولید ناب این موضوع بههمین میزان دارای اهمیت نمیباشد. در حقیقت، برخی از نویسندگان به مخالفت با بکارگرفتن ابزارهای آماری به منظور تجزیه و تحلیل فرایند پرداخته و استفاده از ابزارهای بدیلی چون بازرسی و بصریکردن مسائل[۸۵] را توصیه میکنند(Dennis, 2002; Liker, 2004).
- یادگیری و بهبود مستمر. به بیان هاکمن و واگمن (۱۹۹۵)، TQM یک ” فرا- یادگیری کینهجویانه و شدید”[۸۶] تعبیر میشود. در ادبیات تولید ناب به این شدت به جنبههای یادگیری تاکید نشده است. همانطور که در بالا بیان شده است، بطورکلی ادبیات تولید ناب به جنبههای رفتاری کارکنان کمتر توجه کرده و بیشتر به استفاده از تکنیکهای ابزاری برای ایجاد بهبود در عملکرد سیستم توجه دارد. همچنین در تولید ناب تمرکز روشنی بر بهبود مستمر که تداعی کنندهی اشکال خاصی از یادگیری میباشد، وجود دارد. اما، سوالی که مطرح میشود اینست که چه کسی یاد میگیرد. TQM بر تحریک خلاقیت و تلاشهای انفرادی برای به بهبود، تمرکز دارد (هاکمن و واگمن، ۱۹۹۵)، درحالیکه نابی دارای تاکید جدی بر استانداردسازی کار و یادگیری گروهی میباشد (Niepce & Molleman, 1998; Thompson & Wallace, 1996).
۳) مداخلات:
- تجزیهو تحلیل نیازمندیهای مشتری[۸۷] . توجه به مشتری یکی از عیارهای[۸۸] TQM میباشد، بطوریکه هر گونه فعالیت بهبود بایستی بر مبنای تجسس و وارسی نیازمندیهای مشتری صورت بپذیرد. حال چه مشتری داخلی باشد و یا اینکه خارجی باشد. مفهوم نابی تاکید جدی بر علائق مشتری ندارد. برخی از نویسندگان بیان میکنند که مهمترین هدف تولید ناب خشنود کردن مشتری میباشد(Dennis, 2002). اما در ادبیات تولید ناب، متدهای موجود برای تجزیهوتحلیل نیازمندیهای مشتریان بسیار اندک میباشد که این خود دال بر معمول نبودن این موضوع در مفهوم نابی میباشد.
- شراکت با تامین کننده. تامین کنندگان در هر دو مفهوم با اهمیت میباشند. هر دو مفهوم خاطرنشان میکنند که بایستی یک مشارکت بلند مدت با تامینکنندگان برقرار کرده و بر اثر تشریک مساعی با آن ها به بهبودهایی دست یافت. اگرچه همهی نویسندگان این موضوع را مطرح نکردند ولی اکثریت آن ها این موضوع را اذعان داشتند.
- تیمهای بهبود. در بیشتر متون TQM، دوایر کیفیت[۸۹] دارای نقش اساسی میباشند که از آن ها در فعالیتهای حل مسئله و بهبود استفاده میکنند. در ادبیات تولید ناب نیز صراحتا از تیمهای بهبود صحبتهایی به میان آمده است اما فقط توسط نیمی از نویسندگان بازبینی شده در این تحقیق به آن ها اشاراتی شده است. اما اغلب، همهی آن ها از فعالیتهای بهبود بحثهایی را مطرح میکنند.
- روشهای علمی جهت سنجش و بهبود عملکرد. هر دو مفهوم از روشهای علمی متنوعی برای تجزیه و تحلیل و ارزیابی عملکرد استفاده میکنند. اما این متدها بطور مشخصی متفاوت از هم میباشند، و ابزارهای نسبت داده شده به یک مفهوم، عموما در ادبیات مفهوم دیگر ذکر نمیگردند. هدف سنجش نیز در آن ها متفاوت میباشند. سنجش در TQM به منظور شناسایی مسائل و مستندسازی بهبود صورت میگیرد در حالیکه نظریهپردازان نابی سنجش را با اهداف برنامهریزی و همگامسازی[۹۰] دنبال میکنند، برای مثال برای تعیین نرخ تولید(Bicheno, 2004).
- تکنیکهای مدیریت فرایند. همانطورکه بیان شد، واژهی فرایند در این دو مفهوم با اندکی تفاوت مورد استفاده قرار میگیرند. در ادبیات تولید ناب، تکنیکهای متفاوتی برای سطح کلی فرایندها و همچنین فعالیتهای انفرادی وجود دارد. در سطح سازمانی میتوان، از نقشهبرداری از جریان ارزش(VSM)[91] به منظور مشخص کردن انواع متعددی از مسائل در طی فرایندها، استفاده کرد(Rother & Shook, 1998). در یک سطح عملیاتیتر، تکنیکهای متفاوت مطالعهی کار و زمان مطرح میباشند، برای نمونه نمودار اسپاگتی[۹۲] (Bicheno, 2004).
نابی و TQM- همانند اما متفاوت. بطور خلاصه میتوان گفت، که TQMو LP در سطح فلسفی، بویژه در رابطه با بهبود مستمر و دیدگاه سیستمی، دارای ایدههای مشترک فراوانی میباشند.. اما، در یک سطح عملیاتیتر، این دو مفهوم تفاوتهای بیشتری دارند. ارزشهایی زیر بنایی دو مفهوم نیز، بخصوص در رابطه با ارزشهای مربوط به انسان، بسیار متفاوت از هم میباشند.
با بررسی ادبیات تولید ناب به این موضوع تاکید داریم که تعاریف مفهومی از تولید ناب دارای ماهیت وسیعی میباشد و همچنین توجه به این امر که، در تمایز قائل شدن میان اجزاء تشکیلدهنده اش، و همچنین میان اجزاء با کل سیستم ، با مشکلاتی مواجه میباشیم. این نشان میدهد که ما در هر دو فضای عمیاتی و مفهومی تولید ناب با توسعهی کافی نرسیدهایم( شکل ۲-۳).
شکل ۲-۳ وضعیت فعلی دانش در رابطه با جهان مفهومی و جهان تجربی مرتبط با مقوله نابی، برگرفته از:۲۰۰۱) (Periem & Butler,
در تحقیقات صورتگرفته توسط شاه و وارد (۲۰۰۷)، با در نظر گرفتن فعالیتهای داخلی و خارجی بطور جامعنگرتری به مفهومسازی تولید ناب پرداخته است که در نتیجه سبب انطباق دقیقتر تولید ناب با خاستگاهش و همچنین توسعه سنجههایی مناسبتر برای ارائه آن، شده است.
شاه و وارد با بررسی جامع تحقیقات ارائه شده و با ترکیب نمودن عناصر مورد اشاره در این تعاریف، تعریف جامع زیر را از نابی ارائه میدهند : “تولید ناب یک سیستم اجتماعی- تکنیکی منسجم است که هدف اصلیاش، حذف اتلاف از طریق کاهش یا حداقلسازی همزمان تغییرپذیری داخلی، تغییرپذیری تامینکننده و نیز تغییرپذیری مشتری است (Shah & Ward, 2007).
در این قسمت به ارائه توضیحات مختصری در رابطه با چند واژهی بکارگرفته شده در تعریف فوق( به زعم نگارنده) میپردازیم:
۱) اتلاف: هر چیزی که موجب ایجاد ارزش افزوده برای محصول نشود، اتلاف میباشد(Monden, 1983) . بعبارتی، هر چیزی که مشتری در ازای آن حاضر به پرداخت پول نباشد و بایستی آن را حذف کرد، اتلاف تلقی میشود. در نتیجه با این تعریف، اتلاف گسترهی وسیعی از عملیات را درجنبههای هزینهای و کیفیت و رضایت مشتری را در بر خواهدگرفت. بنابراین با این تعبیر میتوان به بسیاری از تعارضات موجود در دیدگاه فلسفی خاتمه بخشید.
۲) تغییرات: اگر نگاهی به گذشته و حوادث تاریخی تولید ناب بیندازیم، خواهیم دید که تولید ناب اجبارا بایستی به سمت کاهش اتلاف سوق داده میشد و آن هم به دلیل بوجود آمدن تغییرات شگرف در محیط اقتصادی ژاپن( یعنی بنیهی اقتصادی ضعیف به همراه وجود تقاضای متنوع در حجم کم و…) میباشد. وجود این اقتصاد راهی جز مهار یا کاهش این تغییرات تحمیل شده برای تولیدکنندگان ژاپنی باقی نگذاشت. تا اینکه از طریق کاهش این تغییرات از اتلافات مختلف جلوگیری کرده و به بهرهوری برسند و بتوانند بقای خود را تضمین کنند.کاهش تغییرپذیری به معنای حرکت به سوی ثبات و استانداردسازی و کاهش انحرافات در عملیات میباشد(عموزاد خلیل و بورانی، ۱۳۸۷).
۳) کاهش تغییرات همزمان: ثبات و استانداردسازی بایستی در همهی حوزههایی عملیاتی یک کسب وکار صورت بپذیرد تا اینکه این ثباتها با یکدیگر سازگار باشند. بطوریکه تنها را حذف اتلاف، سازگاری و همترازی در این کاهش تغییرات میباشد. ایجاد ثبات در یک قسمت بدون وجود ثبات در بخش دیگر هیچگاه ما را به هدف کلی (حذف اتلاف) نمیرساند.
برای مثال اگر زمان راهاندازی بین تولیداتمان[۹۳] را به یکباره کاهش داده و فرض کنیم که تامینکننده هم موجودی لازم را در زمان به موقع تامین کند و با هیچگونه افزایش یا کاهش موجودی روبهرو نشویم، بی شک در محاسبهی زمان تکت دچار مشکل میشویم و محصولات تکمیل شدهی ما زودتر از موعد حاضر میشوند و در نتیجه مجبور به نگهداری موجودی در انبار خواهیم بود، بنابراین درست به موقع تولید نکرده و سبب ایجاد اتلاف گشتهایم. در این رابطه میتوان مثالهای فراوانی را ذکر کرد.
این تعریف به علت دارا بودن خصوصیات شفافیت، قابل انتقال به دیگران بودن، ثبات، ایجاز، تفکیکپذیری، جامعیت و مانعیت، میتواند به عنوان مبنای تحقیقات بسیاری از جمله این تحقیق واقع شود (Wacker, 2004). این تعریف در بوجود آوردن پلی در شکاف ایجاد شده میان دو دیدگاه متفاوت موجود در ادبیات تولید ناب یعنی، دیدگاه فلسفی و عملیاتی کمک خواهد کرد.
شرکتهای تعقیبکنندهی تولید ناب به منظور مدیریت تغییرات در حوزههای تامین، زمان پردازش و تقاضا بایستی همواره به این تغییرات حساس بوده و همواره در پی درک دلایل این تغییرات باشند. تغییرپذیری در تامین زمانی اتفاق میافتد که تامین کننده قادر نباشد منابع را در کمیت، کیفیت، زمان و مکان مقتضی تامین نماید. این تغییرپذیری را میتوان از طریق بوجود آوردن زیربنایی از تامینکنندههای قابل اتکاء و درگیر که شامل تعداد اندکی از تامینکنندگان کلیدی با قراردادهای بلند مدت میباشد، کاهش داد. از دیگر فعالیتهای بکارگرفتهشده بهمنظور محدودکردن تغییرپذیری تامینکننده میتوان به فراهم کردن بازخوردهای منظم بر کیفیت و تحویل و همچنین فراهم آوردن آموزش و توسعه بهمنظور بهبود هر چه بیشتر تامین کننده، اشاره نمود(آرمسترانگ، ۲۰۰۵).
مشابها، بهمنظور حداقلسازی تغییرپذیری در زمان فرایند تکنیکها و ابزارهای فراوانی وجود دارد. برای مثال، مشخصکردن دقیق جزئیات عملیات تولیدی ما را در توازن هر چه بهتر خط تولید و در نتیجه پیشبینی مناسبتر کمیت تولید، توانا خواهد ساخت. با یک برنامه تضمین کیفیت دقیق میتوان میزان دوبارهکاریها و در نتیجه تغییرپذیری در زمان تولید را کاهش داد. وجود کارکنان چند مهارته موجب خواهد شد با پدیدهی غیبت کارکنان و در نتیجه ایجاد اختلال در جریان، کیفیت، و کمیت تولید بطور مناسبی برخورد شود(Monden, 1983 (. تولید ناب همچنین شامل فعالیتها و ابزارهای متفاوت دیگری برای حداقلسازی تغییرات زمان فرایند میباشد.
اثرات تغییرپذیری تقاضا میتوانندکل فرایند تولید راتحت تاثیر منفی قرار دهد و زمانبندی روزانهی تولید را به هم بریزد. به منظور مواجهه با تغییرات تقاضا، تولید ناب بر زمان تکت[۹۴]که به عنوان مقیاسی جهت تعیین مقادیر مورد نیاز از محصولات به منظور تامین تقاضای مشتریان میباشد و همچنین از تکنیکهای هموارسازی تولید مانند هیجونکا= به منظور سازگاریی باتغییر در تقاضا، تمرکزمیکند(Monden, 1983). همچنین شاید از مدیریت تقاضا[۹۵] نیز به منظور هموارسازی نوسانات در الگوهای تقاضا در بازههای زمانی، استفاده کنیم.
ولی در حجر سوء ظنی، منظور قانونگذار، حمایت از دیگران است در مقابل محجور، مثل حجر تاجر ورشکسته که محدودیت قانونگذار برای تاجر ورشکسته، بدلیل حمایت از طلبکاران میباشد.
۳) حجر قانونی و حجر قضایی
منظور از حجر قانونی این است که قانون مستقیماً آن شخص را محجور میداند مثل:
«اشخاص ذیل محجور و از تصرف در اموال و حقوق مالی خود ممنوع هستند:
۱- صغار ۲- اشخاص غیر رشید ۳- مجانین.» (مفاد ماده ۱۲۰۷ قانون مدنی)
منظور از حجر قضائی این است که حکم توسط دادگاه صادر شده باشد؛ مثل حجر تاجر ورشکسته که پس از احراز شرایط ورشکستگی توسط دادگاه صادر میشود.
۴) حجر مبتنی بر فقدان اراده و نقص اراده
گاهی حجر به علت نبود قوه درک، شعور و اراده است که اصلاً شخص محجور، فاقد قوای دماغی سالم است مثل مجنون و گاهی حجر به علت نقص در قوای دماغی یا عدم کفایت اراده است؛ مثل حجر صغیر ممیز یا سفیه.
۵) حجر در امور مالی و غیرمالی
گاهی حجر و ممنوعیت تصرف شخص، فقط در امور مالی است مثل حجر سفیه که در امور غیر مالی نمیباشد و فقط در امور مالی است که عقل معاش ندارد و گاهی حجر هم شامل امور مالی و هم غیر مالی است مثل حجر صغیر و مجنون که عام است.
۶) حجر دارای غایت و حجری که غایت معینی ندارد
گاهی حجر محدود به زمان خاصی است مثل حجر صغیر که پس از رسیدن به سن بلوغ و رشد، مرتفع میشود. ولی گاهی غایت معنی ندارد مثل حجر مجنون که معلوم نیست که برطرف میشود یا نه و تا کی ادامه دارد.
همانطور که ذکر شد صدور حکم حجر منوط به احراز شرایط خاصی است که طی آن به لحاظ وضعیت حادث شده برای محجور حکم حجر صادر می شود.چرا که ماده ۱۲۱۰ ق.م می گوید هیچکس را نمی توان بعد از رسیدن به سن بلوغ به عنوان جنون و عدم رشد محجور کرد مگر آنکه عدم رشد یا جنون ثابت شود.در نتیجه اعلام حکم حجرشخص مورد نظر نمی تواندمعامله ای انجام دهد و اگر معامله ای انجام داده باشد و حجرآن را در بر گیرد به استناد حکم حجر سند تنظیمی به حالت قبل از معامله بر می گردد پس باید ذکر نمود که حکم حجر نیز از جمله احکام اعلامی است نیاز به اجرا و صدور اجرائیه ندارد بلکه اعلام آن اثار حقوقی جدیدی به دنبال دارد.
مطابق ماده ۱۲۱۸ قانون مدنی عدم رشد صغیر در دو حالت ممکن است[۲۵].حالت اول زمانی که عدم رشد صغیر متصل به زمان صغر او باشد و حالت دوم زمانی است که شخص بعد از احراز بلوغ و رشد به سفاهت مبتلا میگردد.در حالت اول به حکم حجر نیازی نیست [۲۶] زیرا رشد امری حادث است که به اثبات و احراز نیاز دارد و در صورت عدم احراز رشد، حالت سفه و حجر استصحاب می شود، امادر حالت دوم بحثی که مطرح شده است این است که آیا حجر او به حکم دادگاه نیاز دارد یا خیر؟ظاهرا قول مشهور فقیهان اسلام بر این است که حجر این گونه سفیه با حکم دادگاه بر قرار می شود ؛در تایید این نظر استدلال کرده اند به اینکه احراز حالت سفه دشوار است و بدین جهت به رسیدگی قضایی نیاز دارد. به علاوه حکم دادگاه می تواند اشخاص ثالث را از سفه مطلع نمایدتا آنان در معاملات خود آن را در نظر بگیرند و در حفظ منافع خود اقدام کنند. نظر دیگر در فقه عامه و خاصه این است که برای تحقق حجر حکم دادگاه لازم نیست و حجر سفیه با ظهور حالت سفه اغاز می گردد[۲۷]و از این تاریخ نیز اعمال او غیر نافذ محسوب می شود؛زیرا سفه به خودی خود مانندجنون،علت حجر است و آیه ۲۸۲ از سوره بقره هم حجر سفیه را متوقف بر حکم دادگاه نکرده است.بر طبق این نظر نیز در صورت بروز اختلاف، دادگاه باید حکم به وجود سفه در زمان معین ودر نتیجه عدم نفوذ معامله سفیه نماید که در این حالت رای دادگاه اعلامی است.[۲۸] حال سوالی که پیش می آید این است که آیا مبداء حجر،تاریخ زوال رشد است یا زمان صدور حکم دادگاه به دیگر سخن باید دید حکم دادگاه در این مورد اعلامی است یا تاسیسی؛می توان از مفاد مواد ۷۰ و ۷۱ قانون امور حسبی[۲۹] چنین استنباط نمود که حکم دادگاه برای احراز حجر سفیهی که عدم رشدش متصل به زمان کودکی نباشد لازم است ،ولی این حکم جنبه اعلامی داشته نه تاسیسی، یعنی دادگاه احراز می کند که شخص در زمان معینی در گذشته رشد خود را از دست داده و محجور شده است.
گفتار دوم:صدور حکم رشد
برای خروج صغیر از حجر ، رسیدن به سن بلوغ کافی نیست ، بلکه رشد نیز شرط است،منظور از رشد این است که شخص توانایی اداره اموالش را به نحو عقلایی داشته باشد و بتواند از اموال خود به طور صحیح بهره برداری نماید.صغیر تا زمانی که دو صفت بلوغ و رشد برای او حاصل نشده محجور است.
در ماده (۱۲۱۰) قانون مدنی آمده است هیچ کس را نمیتوان بعد از رسیدن به سن بلوغ به عنوان جنون یا عدم رشد محجور نمود،مگر آنکه عدم رشد یا جنون او ثابت شده باشد.سن بلوغ در پسر ۱۵ سال تمام قمری و در دختر ۹ سال تمام قمری است.و در ادامه گفته است:اموال صغیری را که بالغ شده است،در صورتی میتوان به او داد که رشد او ثابت شده باشددر نتیجه با توجه به متن قانون اینطور برداشت میشود که صغیر به محض رسیدن به سن بلوغ در امور غیرمالی مانند طلاق،شهادت دادن و …از حجر خارج میشود و میتواند مستقلاً عمل نماید،اما در امور مالی رفع حجر از صغیر نیاز به احراز رشد دارد.[۳۰] در عمل دادگاهها،دفاتر اسناد رسمی ، بانکها و دیگر موسسات دولتی یا خصوصی ،بنابر رویه و عادت قدیمی سن ۱۸ سال را نشانه رشد به شمارمی آورند.[۳۱]
در مورد افراد غیربالغ نیازی به صدور حکم حجر از طرف دادگاه نیست و افراد زیر ۱۸ سال چنانچه حکم رشد در اختیار داشته باشند رشید محسوب میشوند.در غیر اینصورت در مواردی که بخواهند در امور مالی خویش تصرف نمایند در صورت دارا بودن ولی خاص،امور آنها به ولی مربوط است و در صورت فقدان ولی خاص از آنها پرسیده میشود ادعای رشد دارند یا خیر، در صورت عدم ادعای رشد با آنها مانند صغار رفتار میشود و اگر مدعی رشد باشند جهت بررسی موضوع به دادگاه معرفی میشوند.این اقدامات وظیفه اداره سرپرستی دادگستری خواهد بود. حال اگر چنین شخصی گواهی رشد دریافت نمود رشید است و اگر موفق به دریافت گواهی رشد از دادگاه نشد با او مانند صغار رفتار خواهد شد[۳۲].در صورت وجود ولی دعوی صدور حکم رشد به طرفیت ولی و در صورت نبودن ولی به طرفیت قیم و در صورتی که نه ولی و نه قیم باشد به طرفیت مدعی العموم مطرح می گردد. پس از پرسش قاضی از شخص متقاضی صدور حکم رشد و اثبات رشد و تشخیص تمیز او حکم رشد صادر خواهد شد که این حکم دارای جنبه اعلامی بوده و شخص متقاضی می تواند جهت انجام امور مالی از جمله مراجعه به بانک جهت برداشت حساب و یا اخذ وام وغیره به مراکز اداری و … مراجعه نماید.
گفتار سوم:اخذ به شفعه
الف)مفهوم اخذ به شفعه
مورد دیگری که از مصادیق احکام اعلامی می توان ذکر کرد ماده ۸۰۸ قانون مدنی است«هر گاه مال غیر منقول قابل تقسیمی بین دو نفر مشترک باشد و یکی از دو شریک حصه خود را به قصد بیع به شخص ثالثی منتقل کند شریک دیگر حق دارد قیمتی را که مشتری داده است به او بدهدو حصه مبیعه را تملیک کند این حق را حق شفه و صاحب آن را شفیع می گویند.»که در واقع تملک شفیع به طور مستقیم تنها با اراده شفیع صورت می پذیردودر صورتی که شرایط آن جمع باشد هیچگونه تشریفات دیگری از جمله اقامه دعوا و الزام به تملیک به طرفیت شریک و خریدار ندارد در واقع دعوای اخذ به شفعه تنها به منظور اثبات و احراز شرایط عمل حقوقی است که پیش از آن واقع شده است و دعوای اخذ به شفعه باید به طرفیت خریدار و شریک اقامه شود و دعوا بر خریداربه تنهایی قابل استماع نیست.در این ماده شرط محدود بودن شریکان مربوط به مرحله ایجاد حق است نه اجرای آن پس اگر شریک پس از اخذ به شفعه بمیرد و وارثان متعددی داشته باشد وارثان می توانند حق مورث خود را اعمال کننددر نتیجه باید گفت دعوای اخذ به شفه جنبه اعلامی دارد ودر ماده ۸۱۶ قانون مدنی «اخذ به شفعه هر معامله ای را که مشتری قبل از آن وبعد از عقد بیع نسبت به موردشفعه نموده باشد باطل می نماید.»حکم مربوط به اثر اخذ به شفعه است و پس از اجرای حق نیز،با اینکه هنوز معاملات ابطال نشده است ، وجود حق شفعه (بعد از عقدبیع) مانع از امکان استناد به آن معاملات می شود و همین امر به او امکان تملیک قهری مبیع را می دهد.[۳۳]
این ماده در رابطه با ابطال معاملاتی که شریک مال مشاع قبل یا بعد از عقد بیع نموده است میباشدکه در صورتی که دعوای اخذ به شفعه توسط شریک مال مشاع مطرح شود ودر صورت صدور حکم به اثبات و احراز حق شفعه در مواردی که معاملاتی انجام شده باشد حکم به ابطال آن نیز داده مشود این حکم نیز جنبه اعلامی داشته و این معاملات در مقابل خریدار مال مشاع و افراد ثالث قابل استناد نمی باشد.
ب)شرایط ایجاد حق شفعه
۱-وجود شرکت در مال و اشاعه ملک که زمینه ایجاد حق در رکن اصلی آن است.
۲-غیر منقول بودن مال مشاع،که نشانه اختصاص حق شفعه به املاک است.
۳-قابل تقسیم بودن ملک.
۴-وقوع انتقال سهم یکی از دو شریک به وسیله بیع به دیگران.
۵-محدود بودن شمار شریکان به دو شخص از زمان وقوع بیع.
ج)دعوی اخذ به شفعه
دعوای اخذ به شفعه در واقع دعوای اعلام تملیک مال غیر منقول است ،شفیع از دادگاه می خواهد که نفوذ و اعتبار انشاء تملیک از سوی او اعلام شود. در واقع آنچه شفیع از دادگاه در خواست می کند اعلام درستی و نفوذ اخذ به شفعه است دادگاه در این رای اعلام می دارد که مبیع و مال غیر منقول از مال خریدار به شفیع که همان خواهان دعوی است انتقال یافته است . به نظر دکتر کاتوزیان چون درستی تملیک منوط به احراز حق شفعه برای خواهان است واین حق در صورتی ایجاد می شود که شریک سهم خود را به خریدارفروخته باشد،به نظر می رسد که فروشنده(شریک سابق)نیز باید طرف دعوی قرار گیرد،وقوع بیع را باید در برابر فروشنده و خریدار ثابت کرد؛و خوانده اصلی (خریدار)نیز در صورتی طرف توجه دعوی است که در مالکیت قائم مقام شریک باشد.به بیان دیگر دعوی بر فروشنده مقدمه ضروری امکان دعوی بر خریدار است مورد دیگری که در این جا قابل بررسی است ماده ۸۱۶ قانون مدنی می باشدکه این معاملات را باطل و در مقابل شفیع قابل استناد نمی داند.
ابطال معامله معارض از آثار اخذ به شفعه است،پس باید نخست تملیک به شفعه تحقق یابد تا بتوان اعلام بطلان معامله خریدار را از دادگاه خواست ،منتها برای آنکه شفیع بتواند سند مالکیت به نام خود بگیرد و از انتقال گیرنده خلع ید کند،ناچار است اعلام بطلان معامله او را نیز از دادگاه بخواهد[۳۴]و پس از اعلام بطلان معامله فروشنده جهت خلع ید و تسلط خود بر ملک اقدام نماید.
د)ماهیت و حدود اعتبار حکم اخذ به شفعه
ممکن است این موضوع به ذهن متبادر گردد که با صدور حکم نسبت به اعتبار و نفوذ اخذ به شفعه ،حکم تملک به نفع شفیع و یا ملزم نمودن خریدار به منتقل نمودن مبیع به شفیع صادر گردیده است در واقع باید گفت با صدور حکم تنفیذ هیچ یک از موارد مطرح شده مصداق پیدا نمی کند[۳۵]،بلکه دادگاه ثابت می نماید عملیات انجام شده نافذ و سبب تملک است و رای صادر شده اعلامی بوده و طرفین و اشخاص ثالث موظف به پیروی از آن می باشند.
گفتار چهارم:حکم ور شکستگی
ماده ۴۱۲ قانون تجارت ورشکستگی را چنین تعریف میکنند:
«ورشکستگی تاجریا شرکت تجارتی در نتیجه توقف از تادیه وجوهی که برعهده او است حاصل میشود. حکم ورشکستگی تاجری را که حین الفوت در حال توقف بوده تا یک سال بعد از مرگ او نیز میتوان صادر نمود.» جهت محقق شدن حکم ورشکستگی حصول شرایطی لازم است که از جمله آنها تاجر یا شرکت تجاری بودن است و شرط دیگر توقف تاجر از پرداخت تادیه دیونی که بر عهده اوست می باشد و نهایتا صدور حکم دادگاه مبنی بر ورشکستگی تاجر یا شرکت تجاری است.
الف)موارد صدور حکم ورشکستگی
ورشکستگی تاجر به حکم دادگاه در موارد زیر صادر می شود:
۱-برحسب اظهار خود تاجر
۲- به موجب تقاضای یک یا چند نفر از طلبکارها .
۳-بر حسب تقاضای مدعی العموم(رئیس دادگستری شهرستان)[۳۶]
حکم ور شکستگی از جمله آرای اعلامی است که در واقع دادگاه توقف تاجر یا شرکت یا شرکتهای تجاری را اعلام می نماییدکه خود آثاری را به دنبال دارد و برای به اجرا در آوردن این آثار اجرایی نیازی به قطعیت حکم نمی باشد.
ب)اقدامات اولیه جهت اجرای حکم ورشکستگی
مطابق ماده ۴۱۷ قانون تجارت حکم ورشکستگی به طور موقت اجرا می شود ازآنجایی که حکم ورشکستگی قابل اعتراض می باشد سخن از اجرای موقت حکم به میان می آید.[۳۷][۳۸]
برای اجرای حکم ورشکستگی و سایر احکام صادره علیه تاجر، به موجب ماده ۸ ق.ا.ت.ا.وعمل می شود.مطابق این ماده «همین که حکم ورشکستگی قابل اجرا شد رونوشت حکم به اداره تصفیه و اداره ثبت محل فرستاده میشود.» به موجب ماده ۱۳ ق.ا.ت.ا.و « همین که حکم ورشکستگی قابل اجراء شد و رونوشت آن به اداره تصفیه رسید اداره صورتی از اموال ورشکسته برداشته اقدامات لازمهرا از قبیل مهر و موم برای حفظ آنها به عمل میآورد.» (ماده ۴۳۴ ق.ت)
برای اجرای حکمی که علیه تاجر صادر گردیده بایستی میزان داراییهای او را تعیین نمود. لذا لازم است از طلبکاران تاجر و بدهکاران او دعوت به عمل آید تا پس از بررسی و مشخص شدن میزان دارایی تاجر، اموال او به فروش برسد تا تقسیم دارایی امکان پذیر شود.درهرحال اجرای حکم ورشکستگی نیازبه صدوراجراییه ندارد.
در مورد اجرای حکم ورشکستگی( یا حکم صادره علیه تاجر) از آنجا که طلبکاران فقط نسبت به دارایی تاجر دارای حق میباشند و حاصل فروش دارایی به نسبت میان آن ها تقسیم میشود، پس باید ابتدا این دارایی مشخص شود. یعنی اموالی که متعلق به اشخاص دیگر است و جزء داراییهای تاجر نیست از داراییهای تاجر جدا شود.لازم به ذکر است اجرای موقت حکم ورشکستگی تنها در رابطه با صورت برداری و حفظ و نگهداری اموال و اسناد مربوط به ورشکسته است و سایر اقدامات اجرایی از جمله تقسیم دارایی ورشکسته بین طلبکاران و ابطال معاملات او بعد از صدور حکم قطعی از دادگاه انجام خواهد گرفت.
گفتار پنجم:اعلام ابطال یا اصالت سند و اثبات مالکیت
در مواردی که تقاضای خواهان فقط اثبات مالکیت است و نیازی به تنظیم سند در مورد موضوع خواسته مطرح نیست نیز حکم جنبه اعلامی دارد و نیازی به صدور اجرائیه از سوی واحد اجرای احکام نمی باشد.وهمچنین است موردی که شخص برای اثبات اصالت سندی به دادگاه دادخواست ارائه می نماید پس از صدور حکم دادگاه مبنی بر اصالت سند این امر نیازی به تقاضای صدور اجرائیه ازسوی محکوم له وهمچنین دستور صدور اجرائیه از سوی قاضی نمی باشد و رای صادره جنبه اعلامی دارد.
گفتار ششم:اثبات حق فسخ عقد از سوی فسخ کننده
قوانین کشور ما برای صحت و اصالت عقود و قرار دادها اعتبار زیادی قائل شده است به طوری که در ماده ۱۰ قانون مدنی بیان گردیده«قرار دادهای خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده اند در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد نافذ است»بنابراین بر هم زدن عقد از امور استثنایی می باشد که در مبحث مربوط به خیارات به این موارد اشاره شده است،بلاخص در عقود لازم .در عقد لازم بر هم زدن عقد، امری است خلاف اصل لزوم عقود و معاملات ، به همین دلیل پیمان شکنی و بر هم زدن قرارداد و عقد نیاز به مجوز قرار دادی (اقاله) یا قانونی(فسخ) دارد. بنابراین این سوال مطرح است که آیا مدعی فسخ ، اختیار اعمال آن را دارد یا باید ملتزم به عقد باقی بماند؟دخالت دادگاه در تحقق فسخ لازم نیست، زیرا اعمال حق احتیاج به رسیدگی قضایی ندارد.در صورتیکه طرف معامله تسلیم به فسخ نشد کسی که از فسخ منتفع می گردد می تواند برای اجبار طرف خود به اجرای آثار فسخ دادگاه مراجعه نماید حکم دادگاه جنبه اعلامی دارد و بیان می کند که مدعی خیار فسخ داشته است یا نه؟ بنابراین وضعیت سابق (مرحله ثبوت) با حکم دادگاه که مرحله اثبات است تایید می شود لذا وضعیت جدیدی را تاسیس نمی کند.[۳۹]لازم به ذکر است صدور حکم بر اعلام فسخ نمی تواند موجبات توقیف اموال خوانده یا محکوم علیه را بدون این که در این مورد حکمی صادر شده باشد فراهم آورد.
گفتار هفتم:حکم سرپرستی طفل (فرزند خواندگی)
فرزندخواندگی عبارت است از اعطای سرپرستیکودکان بدون سرپرست شناخته شده تحت سرپرستی سازمانبهزیستیبه خانوادههای متقاضی که واجدالشرایط قانون جاری حمایت از کودکان بیسرپرست باشند.
کودکانی به فرزندی سپرده خواهند شد که والدین یا جد پدری آنها، شناخته شده نباشد. از طرف دیگر این کودکان باید تحت سرپرستی سازمان بهزیستی قرار گرفته باشند، به عبارتی قبل از سپردن کودکان به فرزندی این کودکان باید از طریق مراجع قضایی در اختیار سازمان بهزیستی قرار گیرند و مهمتر اینکه این کودکان باید به خانوادههایی سپرده شوند که قانون تعیین کرده است امور مربوط به فرزندخواندگی در هر استان فقط از طریق کمیته ستادی استان و توسط کمیته شبه خانواده استان انجام خواهد گرفت. اعضای این کمیته شامل مدیرکل بهزیستی استان، معاون امور اجتماعی، کارشناس شبه خانواده استان، کارشناس فرزند خواندگی، مددکار و کارشناس حقوقی استان است.
نجارزاده و همکاران (۱۳۸۸)، در پژوهشی با عنوان “تأثیر شوکهای ارزی و قیمتی بر شاخص قیمت بورس” را با بهره گرفتن از الگوی خودرگرسیون برداری و توابع عکسالعمل آنی و تجزیه واریانس به بررسی رابطه بین شوکهای ارزی و قیمتی بر شاخص قیمت بورس پرداخته اند. بر اساس نتایج پژوهش، رابطه تعادلی بلندمدت میان متغیرهای شاخص قیمت سهام با نرخ ارز واقعی و نرخ تورم معنادار بوده است و شوکهای ناشی از نرخ تورم و نرخ ارز بر شاخص قیمت سهام در بلندمدت تأثیر منفی و در کوتاهمدت تأثیر مثبت داشته است و اثر شوک ناشی از نرخ تورم بر بازده واقعی سهام از شوک ناشی از نرخ ارز شدیدتر بوده است.
عباسیان و همکاران (۱۳۸۷)، در پژوهشی با عنوان “بررسی تأثیر متغیرهای کلان اقتصادی بر شاخص کل بورس تهران” به بررسی رابطه بین متغیرهای کلان اقتصادی و شاخص کل بورس تهران پرداختهاند. نتایج، با بهره گرفتن از روش همانباشتگی و الگوهای تصحیح خطا و توابع عکس العمل ضمنی و تجزیه واریانس، نشان دهنده اثر مثبت نرخ ارز و تراز تجاری در بلندمدت بر بورس اوراق بهادار و اثر منفی تورم، نقدینگی و نرخ بهره بوده است.
اسلاملوییان و زارع (۱۳۸۷)، در پژوهشی با عنوان “تأثیر متغیرهای کلان اقتصادی بر شاخص قیمت سهام” به بررسی رابطه بین متغیرهای کلان اقتصادی و شاخص قیمت سهام پرداخته اند. در این بررسی از الگوی خودهمبستگی با وقفههای توزیعی و الگو قیمتگذاری داراییهای سرمایهای لوکاس استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که رابطهی تعادلی بلندمدتی بین شاخص قیمت سهام و سایر متغیرها وجود دارد. همچنین، شاخص، نسبت به قیمت داخل به خارج، قیمت نفت، شاخص مسکن و بهای سکه تأثیر مثبت و نرخ ارز و حجم پول تأثیر منفی بر شاخص قیمت سهام دارند. شاخص تولیدات صنعتی نیز بر رفتار قیمت سهام بیتأثیر است. بر اساس برآورد الگوی تصحیح خطا، نیمی از عدم تعادل در هر دوره تعدیل میشود.
کریمزاده (۱۳۸۵)، در پژوهشی با عنوان “رابطهی بلندمدت شاخص قیمت سهام بورس با متغیرهای کلان پولی با بهره گرفتن از روش همجمعی در اقتصاد ایران” به بررسی رابطه بین شاخص قیمت سهام بورس و متغیرهای کلان پولی پرداخت. در این پژوهش رابطهی بلندمدت شاخص قیمت سهام بورس تهران با متغیرهای کلان پولی با بهره گرفتن از نظریه پورتفولیو و تئوری اساسی فیشر بررسی شده است. متغیرهای مورد استفاده، شامل شاخص قیمت سهام بورس، نقدینگی، نرخ ارز حقیقی و نرخ سود واقعی بانکی بوده است. بر اساس نتایج برآورد، وجود یک بردار همجمعی بین شاخص قیمت سهام بورس و متغیرهای کلان پولی تایید شده است. همچنین، رابطهی بلندمدت برآوردی نشان دهندهی تأثیر مثبت معنیدار نقدینگی و تأثیر منفی معنیدار نرخ ارز حقیقی و نرخ سود واقعی بانکی بر شاخص قیمت سهام بورس بوده است.
صمدی (۱۳۸۵)، در پژوهشی با عنوان “رابطه بلندمدت و کوتاهمدت متغیرهای کلان اقتصادی با شاخص قیمت سهام بورس اوراق بهادار ایران” به بررسی رابطه بین متغیرهای کلان اقتصادی و شاخص قیمت سهام بورس اوراق بهادار ایران پرداخت. در این پژوهش از متغیرهای تولید ناخالص داخلی، حجم پول، شاخص قیمت مصرفکننده، نرخ ارز و درآمد حاصل از صادرات نفت و الگوی خودرگرسیون برداری طی دوره ۱۳۸۳-۱۳۶۹ استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده وجود ارتباط معنیدار بین اکثر متغیرهای اقتصاد کلان با شاخص قیمت سهام بوده است. این ارتباط در بلندمدت، با تولید ناخالص داخلی، مثبت، با حجم پول، منفی و با نرخ ارز و درآمدهای نفتی نیز مثبت بوده است. شاخص قیمت سهام با مقادیر دوره قبل خود، دارای ارتباط مثبت معنادار بوده است. همچنین، تأثیر انحرافهای کوتاهمدت متغیرها روی شاخص قیمت سهام قابل توجه نبوده است.
حسن قالیباف اصل (۱۳۸۱)، در مطالعهی خود به “بررسی رابطهی بازده سهام بورس اوراق بهادار تهران و نرخ ارز” پرداخت. نتایج مطالعهی وی نشان داد که درصد تغییرات نرخ ارز اثر منفی بر روی بازده سهام دارد اما، درصد تغییرات نرخ ارز با یک وقفه زمانی اثر مثبت بر بازده سهام شرکتها دارد.
نامداری (۱۳۸۱)، در پژوهشی با عنوان “رابطه علی بین شاخص قیمت سهام و نرخ ارز در بازار آزاد تهران” با بهره گرفتن از تکنیک هم انباشتگی و مکانیزم تصحیح خطا و همچنین آزمون علیت گرنجر رابطه بین شاخص قیمت سهام و نرخ ارز را مورد بررسی قرار داد. نتایج حاصل از پژوهش وی نشان می دهد که رابطه علیتی از شاخص قیمت سهام در بورس تهران به نرخ ارز در بازار آزاد تنها در بلندمدت برقرار است، اما هیچگونه رابطه علی از نرخ ارز به قیمت سهام در دوره مورد بررسی قابل مشاهده نیست.
۲-۱۳- ضرورت و دلایل کار پژوهش فعلی در مقایسه با کارهای قبلی
اولین و مهمترین عامل موثر بر تصمیم گیری سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار، شاخص قیمت سهام است. از این رو، آگاهی از عوامل موثر بر شاخص قیمت سهام از اهمیت زیادی برخوردار است. واکنش بین بازار سهام و شوکهای سیاستهای پولی موضوعی است که در چند سال اخیر مورد توجه بسیاری از تحقیقات تجربی قرار گرفته است. بازارهای سهام به تغییرات غیر منتظره در سیاستهای پولی حساس هستد.
آنچه که پژوهش حاضر را از سایر پژوهشهای انجام شده در ایران متمایز میسازد، در نظر گرفتن تاثیر شوکهای سیاست پولی است. در واقع،اکثر پژوهشهای قبلی انجام شده، صرفاً به بررسی تاثیر متغیرهای کلان اقتصادی بر قیمت سهام و یا بازده سهام پرداختهاند، یعنی تاثیر متغیرهای اقتصادی را بر بورس سنجیدهاند، در حالی که در این پژوهش به تاثیر شوکهای سیاست پولی بر قیمت سهام قیمت سهام پرداخته میشود. با توجه به مطالعات انجام شده و همچنین مطالب مذکور، لزوم بررسی تاثیر شوکهای سیاست پولی بر شاخص قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران ضروری به نظر میرسد.
یک دلیل برای انجام تحقیق در مورد تاثیر شوکهای سیاست پولی بر قیمت سهام و به تبع شاخصهای سهام در بورس اوراق بهادار تهران، این است که شوکهای سیاست پولی میتواند در چگونگی قیمتگذاری سهام اثرگذار باشد. مشخص شدن این موضوع میتواند بخش عمدهای از نیاز سرمایهگذاران و سهامداران را برآورده سازد. تردیدی نیست که رفع این نیاز از طریق جهتگیری صحیح تحولات اقتصادی موجب رونق بازار سرمایه میشود.
۲-۱۴- خلاصه فصل
در این فصل به طور خلاصه مباحثی چون شاخص قیمت سهام و نرخ ارز، حجم نقدینگی به عنوان متغییر وابسته پژوهش تشریح شده است و در ادامه عوامل موثر بر قیمت سهام، انواع شاخص های قیمت سهام، و سپس نظام های مختلف ارز و نظریه های مرتبط با آن و حجم نقدینگی به عنوان متغیرهای مستقل تشریح شد. در ادامه به تأثیر هر کدام از متغیر های مستقل بر شاخص قیمت سهام به عنوان متغیر وابسته پرداخته، و در نهایت گزارشی از پژوهشهای انجام شده در این زمینه مطرح گردید.
فصل سوم
روش پژوهش
۳-۱- مقدمه
پس از اینکه پژوهشگر در فرایند پژوهش با چارچوب نظری پیرامون موضوع پژوهش آشنا شد و پژوهشهای مرتبط با موضوع را مورد بررسی قرار داد، خواهد توانست با دیدگاهی وسیعتر و ابعادی جدیدتر به موضوع پژوهش خود بپردازد. بر این مبنا خواهد توانست براساس چارچوب نظری پژوهش و روشهای به کار گرفته شده در پژوهشهای قبلی، روش مناسب را انتخاب و به نتایج بهتری دست یابد. روش پژوهش یکی از مراحل بسیار مهم در انجام پژوهشهای علمی است و روش شناختی درست پژوهش، موجب به کارگیری ابزار و روشهای معتبر در فرایند بررسی واقعیتها، کشف مجهولات و حل مشکلات خواهد شد. هدف از ارائه این فصل، تشریح روش مورد استفاده در این پژوهش است. بدین منظور ابتدا نوع پژوهش، جامعه آماری، قلمرو پژوهش، نحوه گردآوری اطلاعات و ابزار تجزیه و تحلیل بیان می شود. سپس فرضیه ها، متغیرها، الگو پژوهش و محاسبه متغیرها تشریح میگردد. در نهایت روش شناختی و آزمونهای آماری مورد استفاده جهت آزمون فرضیه پژوهش و تحلیل نتایج حاصل از آن مورد اشاره قرار میگیرد.
۳-۲- نوع پژوهش
پژوهشهای علمی معمولا براساس هدف و ماهیت و روش طبقه بندی میشوند. براساس هدف پژوهشهای علمی به سه گروه بنیادی، کاربردی و عملی تقسیم میگردند. پژوهش بنیادی به کشف قوانین و اصول علمی می پردازد و در آن سعی می شود دانش و نظریه ها به طور عام و خاص توسعه یابد (خاکی، ۱۳۸۷). پژوهشهای کاربردی با بهره گرفتن از زمینه و بستر شناختی و معلوماتی حاصل از پژوهشهای بنیادی، جهت رفع نیازهای بشر و بهینه سازی ابزارها، روشها، اشیاء و الگوها در جهت توسعه رفاه و آسایش و ارتقای سطح زندگی انسان مورد استفاده قرار میگیرد (حافظ نیا، ۱۳۸۲).
از منظر ماهیت و روش معمولا پژوهشها به پژوهشهای تاریخی، توصیفی، همبستگی، علی و تجربی تقسیم میگردند. پژوهشهای توصیفی به بررسی وضع وجود مورد پژوهش و توصیف منظم و سیستماتیک وضعیت فعلی آن می پردازد و ویژگیها و صفات آن را مورد بررسی قرار داده و در صورت لزوم رابطه متغیرها را بررسی مینماید (حافظ نیا، ۱۳۸۲).
با توجه به اینکه هدف این پژوهش کاربرد علمی دانش است و نیز انتظار میرود نتایج حاصل از این پژوهش در امر تصمیم گیری مورد توجه مدیران مالی، سرمایه گذاران و دیگر ذینفعان قرار گیرد، لذا این پژوهش از منظر هدف جزء پژوهشهای کاربردی است، همچنین در خصوص نحوه گردآوری اطلاعات یا طرح پژوهش از آنجا که پژوهش به توصیف شرایط و چگونه بودن موضوع و نیز بررسی و تحلیل نوع و میزان ارتباط بین چند متغیر می پردازد، این پژوهش از لحاظ ماهیت و روش از نوع توصیفی-همبستگی میباشد.
۳-۳- جامعه آماری و قلمرو پژوهش
جامعه آماری عبارت است از مجموعه ای از افراد یا واحدها که دارای حداقل یک صفت مشترک باشند (سرمد و دیگران، ۱۳۸۶). تعریف جامعه آماری باید جامع و مانع باشد. یعنی این تعریف باید چنان بیان شود که از نقطه نظر زمانی و مکانی همه واحدهای مورد مطالعه را در برگیرد و در ضمن، با توجه به آن، از شمول واحدهایی که نباید به مطالعه آنها پرداخته شود جلوگیری به عمل آید.جامعه آماری این پژوهش کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد.
۳-۴- قلمرو پژوهش
هر پژوهشی باید دارای قلمرو و دامنه مشخصی باشد تا پژوهشگر در همه مراحل پژوهش، بر موضوع تسلط کافی داشته باشد و بتواند نتایج حاصل از نمونه انتخابی را به جامعه تعمیم دهد. این پژوهش نیز مانند سایر پژوهش ها دارای دامنه های زیر می باشد:
۳-۴-۱- قلمرو موضوعی پژوهش
قلمرو موضوعی این پژوهش، در حوزه مطالعات اقتصادی است وبه بررسی تأثیر نرخ ارز، حجم نقدینگی و شوک پرتفلیو بر شاخص قیمت سهام می پردازد.
۳-۴-۲- قلمرو مکانی پژوهش
قلمرو مکانی این پژوهش شامل کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. دلیل انتخاب شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، دسترس آسان به اطلاعات مالی و غیر مالی شرکتها، قابلیت اتکای بالای اطلاعات و قابل مقایسه بودن اینگونه اطلاعات است.
۳-۴-۳- قلمرو زمانی پژوهش
بازه زمانی مورد استفاده در این پژوهش از فروردین سال ۱۳۷۰ تا اسفند ۱۳۹۰ میباشد.
۳-۵- روش گردآوری داده ها
در این پژوهش اطلاعات مورد نیاز به روشهای زیر جمعآوری شده است:
روش کتابخانهای: در این روش برای جمعآوری اطلاعات در مبانی نظری موضوع پژوهش، از طریق مطالعه کتب، مقالات و مراجعه به سایتهای تخصصی، اطلاعات لازم جمعآوری شده است.
روش اسنادکاوی: جهت جمعآوری اطلاعات مورد نیاز برای تخمین الگو و آزمون فرضیه ها از این روش استفاده شده است. داده های مورد نیاز از نرم افزارهای تدبیرپرداز و رهاورد نوین، سایتهای اینترنتی، سازمان سیستم جامع اطلاع رسانی ناشران[۷۲] و سازمان بورس و اوراق بهادار[۷۳] جمع آوری شده است.
در این پژوهش از سایت اطلاع رسانی بورس اوراق بهادار تهران (irbours.com) و همچنین سایتهای بانک مرکزی و مرکز آمار ایران و بانک جهانی برای جمعآوری داده های مورد نیاز جهت محاسبه متغیرهای پژوهش استفاده می شود.
۳-۶- فرضیه های پژوهش
همانطوری که در فصل دوم بیان شد شوکهای سیاست پولی می تواند بر قیمت سهام تأثیر بگذارد، و این تأثیر هم برای سرمایهگذاران و هم برای سیاستگذاران اهمیت دارد. سرمایه گذاران باید بدانند که بازار سهام تحت تأثیر شوکهای سیاست پولی هستند و از طرف دیگر سیاستگذاران نیز باید بدانند که تبیین سیاستهای پولی از طریق تأثیر بر بازار سهام چه تأثیری بر اقتصاد دارد.
بنابراین این سوال مطرح می شود که آیا شوکهای سیاست پولی بر شاخص قیمت سهام تأثیر دارد؟ به منظور پاسخگویی به پرسش فوق، فرضیه های پژوهش حاضر به صورت زیر مطرح شده است:
فرضیه اصلی: شوک حجم نقدینگی بر شاخص قیمت تأثیر دارد.
فرضیه فرعی: شوک نرخ مبادله ارز بر شاخص قیمت سهام تأثیر دارد.
۳-۷- الگو پژوهش
برای بررسی اثر شوکهای سیاست پولی بر شاخص قیمت نیازمند متغیرهایی هستیم که بتوان رفتار متغیرهای پولی را به خوبی نشان داد. بررسی پیشینه موضوع نشان میدهد که در کشورهای غربی از نرخ بهره، به عنوان ابزار سیاست پولی استفاده می شود و این در حالی است که در کشور ما، به دلیل حرام بودن فعالیتهای ربوی، استفاده از نرخ بهره به عنوان ایزار سیاست پولی مقدور نمی باشد. البته بانک مرکزی هر ساله نرخی را به عنوان نرخ سود بانکی اعلام می کند که بر اساس آن طبق یکی از عقود اسلامی از طرف بانک ها سود به سرمایه گذاران پرداخت می شود، ولی قابلیت اثر گذاری به صورت آنی (شوک) در آن وجود ندارد و همچنین به دلیل تفاوت نرخهای سود برای بخشهای مختلف اقتصادی از کارایی لازم برخوردار نیست. از این جهت بیشتر تغییرات سیاست پولی در ایران از طریق تغیر در حجم نقدینگی یا همان عرضه پول صورت میگیرد.
الگویی که در این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش مورد استفاده قرار میگیرد به شرح معادلات رگرسیون چند متغیره رابطه ( ۳-۱) میباشد. این الگو، الگو به کار گرفته شده در پژوهش روش کریستیانو (۱۹۹۶)، کیم و ربینو (۲۰۰۰) است. در این پژوهش، رابطه بین شوکهای سیاست پولی و قیمت سهام را بر مبنای ساختار VAR بررسی می کنیم.
(۳-۱) Y=
۰۱/۰p<
بررسی نتایج آزمون تعقیبی جدول ۴۸-۴ نشان میدهد که:
الف) در گروه درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی بین عاطفه منفی آزمودنیها در پیشآزمون با پسآزمون و پیشآزمون با پیگیری دوماهه تفاوت معناداری وجود دارد (۰۱/۰p<) ولی تفاوت بین پسآزمون با پیگیری دوماهه معنادار نیست (۰۱/۰p>).
ب) در گروه درمان فراتشخیصی بارلو بین عاطفه منفی آزمودنیها در پیشآزمون با پسآزمون و پیشآزمون با پیگیری دوماهه تفاوت معناداری وجود دارد ( ۰۱/۰p<) ولی تفاوت بین پسآزمون با پیگیری دوماهه معنادار نیست (۰۱/۰p>).
ج) در گروه کنترل بین عاطفه منفی آزمودنیها در پیشآزمون با پسآزمون، پیشآزمون با پیگیری دوماهه و پسآزمون با پیگیری دوماهه تفاوت معناداری وجود ندارد (۰۱/۰p>).
با توجه به وجود سه سطح در متغیر گروهبندی بین گروهی (گروه درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی، گروه درمان فراتشخیصی بارلو و گروه کنترل) برای بررسی اثر ساده عامل بین گروهی از آزمون تحلیل واریانس یک راهه در هر یک از مراحل اندازه گیری پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دوماهه استفاده گردید (جدول ۴۹-۴). نتایج اثرات ساده آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مختلط نشان میدهد که در مرحله اندازه گیری پیشآزمون متغیر عاطفه منفی بین سطوح متغیر گروهبندی بینگروهی تفاوت معناداری وجود ندارد، به عبارتی این مسأله حاکی از همگنی سه گروه در مرحله پیشآزمون قبل از شروع مداخله از نظر متغیر عاطفه منفی است (F(2,37)=1/21, p=0/58, ۲=۰/۰۰۸). در مرحله اندازه گیری پسآزمون متغیر عاطفه منفی حداقل بین دو سطح از سطوح متغیر گروهبندی بین گروهی تفاوت معناداری دارد (F(2,37)=90/23, p=0/001, ۲=۰/۷۹). در مرحله اندازه گیری پیگیری دوماهه متغیر عاطفه منفی حداقل بین دو سطح از سطوح متغیر گروهبندی بین گروهی تفاوت معناداری وجود دارد (F(2,37)=80/32, p=0/005, ۲=۰/۷۰).
جدول ۴۹-۴٫ مقایسه اثرات ساده عامل بینگروهی در هر یک از سطوح عامل درونگروهی در متغیر عاطفه منفی
| منبع اثر | درجه آزادی | میزان F | سطح معناداری | اندازه اثر |
| پیشآزمون | ۳۷-۲ | ۷۷/۰ | ۷۱/۰ | ۰۰۸/۰ |
| پسآزمون | ۳۷-۲ | ۲۳/۹۰ | ۰۰۱/۰ | ۷۹/۰ |
| پیگیری دوماهه | ۳۷-۲ | ۳۲/۸۰ | ۰۰۱/۰ | ۷۰/۰ |
برای بررسی بیشتر نتایج و مقایسههای زوجی بین سه گروه درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی، درمان فراتشخیصی بارلو و گروه کنترل در هر یک از مراحل اندازه گیری پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دوماهه از آزمون تعقیبی مقایسههای زوجی با تصحیح بونفرونی استفاده گردید (جدول ۵۰-۴).
جدول ۵۰-۴٫ مقایسههای زوجی عامل بینگروهی بر اساس عاطفه منفی در پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دوماهه
| گـروه | درمان فراتشخیصی بارلو | گروه کنترل | ||
استعمال صفت اشاره « آن» در این بیت مفید معنای تحقیر است.
۷۹۸- وادی ایمن: وادی مقدس را گویند و آن بیابانی و صحرایی است که در آنجا ندای حق سبحانه و تعالی به موسی علیه السلام رسید. (برهان(
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش آتش طور کجا موعد دیدار کجاســـت
(حافظ)
معنی بیت: همان گونه که برای پروانه، شمع همچون نخل وادی ایمن است برای موسی که نور حق بر آن تجّلی یافت؛ چشم عاشق نیز از دیدار محبوبش روشن می شود.
۸۰۰- لف و نشر مشوّش بین کلمات« سرو و گل» و« جام و شیشه».
معنی بیت: از حلاوت و لطف می،جام و شیشه ی می همانند سرو و گل به نظر می رسند هرچند آنها را بشکنی و کاملاً خرد کنی.
۸۰۱- التفات: باز نگریستن، لطف و مهربانی، توجّه.(فرهنگ فارسی معین)
ساده رویان: معشوقانی که هنوز ریش و سبیل بر صورتشان نروییده است. امرد.( فرهنگ فارسی معین)
۸۰۲- معنی بیت: همه می نوشان از مریدان من گشتند زمانی که من خود را با سجادّه بر آب افکندن و اظهار کشف و کرامت کردن رسوا نمودم.
۸۰۳- معنی بیت: حتّی اگر مسیح نفس حیات بخش خود را تبدیل به نخ در سوزن کند نمی تواند با معجزه آن زخم سینه عاشقان تو را التیام ببخشید.
۸۰۴- سر نیزه و تیر تو در نظر عاشقان چون دل تصور می شود.
۸۰۵- نوعی درخت بید وجود دارد که برگ آن به شمشیر شباهت دارد.
۸۰۶- به خود پیچیدن : کنایه از درد و رنج بسیار داشتن و به دشواری تحمّل نمودن آن.
۸۰۷- زر: مجازاً مال و ثروت .
معنی بیت: میزان نیرو و توان انسان وابسته به مال و ثروت اوست ، دست خالی از زر در واقع حکم آستین بی بازو را دارد ؛یعنی، مثل آستین بی بازو فاقد قدرت و توان است.
۸۰۸- اهل تمیز: هوشیاران ، دانشمندان.( فرهنگ فارسی معین)
انفعال: اثر پذیرفتن .شرمنده شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). (اِمص )شرمندگی . شرمساری . خجالت . خجلت . (یادداشت مولف ). شرمساری . شرم . حیا. خجالت . (ناظم الاطباء) آشفتگی .قبول اثر و عمل چیزی . (ناظم الاطباء). اثرپذیری . تاثر.رسوایی . (ناظم الاطباء) ( دهخدا، ۱۳۷۳: ۳۰۹۶)
در دوزخم بیفکن و نام گنه مبــــر کآتش بگرمی عَرَق انفعال نیســـت
(صائب)
معنی بیت: از نظر هوشیاران و دانشمندان شخص مجرم اگر سر درپیش و شرمنده نباشد از حیوات کمتر است؛ نظر به این که حیوانات برخلاف آدمی که سرش در بالاست، سر در پیش دارند .
۸۰۹- جلو ریز: واژهای خاص در دیوان غنی، که حاشیهنگار نسخه، آن را «به شتاب و تیز» گزارش کرده است.
گلگون: سرخ و خونین، نام اسب خسرو.(فرهنگ فارسی معین). مجازاً هر اسب بهتر را گلگون گویند. (غیاث )
۸۱۰- رو ساختن: شرمنده شدن و خجالت کشیدن . (برهان قاطع) (غیاث اللغات ) (از فرهنگ فارسی معین)
معنی بیت: سنگ خارا وقتی سخت جانی فرهاد را دید شرمنده شد و خجالت کشید، این که می گویند عکس شیرین بر سنگ خارا است واقعیت ندارد و تر دستی است چون تراشیدن آن محال است.
مفهوم بیت: مبالغه در سخت جانی، پر طاقتی و مقاومت فرهاد در عشق.
۸۱۲- قالب: همان آلتی است پارافین گداخته و شکل پذیر را داخل آن می ریزند تا به صورت آن قالب درآید و آماده شود.(فرهنگ فارسی معین)
۸۱۳- معنی بیت: یا لب شیرین تو بر روی لب اوست که موجب نشاط و سرزندگی او می شود یا جان شیرین و عزیز او بر لب است ؛یعنی، رو به اتمام است و مرگش نزدیک است.
۸۱۴- خال او موجب تسخیر و رام کردن فرشته ها است.
۸۱۶- معنی بیت: دل اگر پاک و بی آلایش باشد، روی زمین مانند آینه است که روی هر ذره آن نور و فروغ خورشید را می توان دید.
۸۱۷- عاقل از طریق نام و آوازه به کمال شخص پی می برد وبه ماهیّت او می رسد. هرکس جوهر دانش دارد نگین را مثل آیینه ای می داند که نمایانگر چگونگی احوال هر کسی است.
۸۱۹- تکیه برچیزی کردن: کنایه از اعتماد داشتن به آن.
گره بر باد بودن: کنایه از سست و بی دوام بودن.
مفهوم کلی بیت: هوشیار باش که گره هستی، گره ای زود گسل و سست است.
۸۲۰- معنی بیت: خاری که در پاهای مجنون فرو رفته است،از سر او بیرون آمده است؛ به عبارتی به عنوان شانه ای برای موهایش شد.
دراز افتاده : ۱٫بیان درازی موهای اوست ۲٫دراز افتادن مجنون که به دلیل فرو رفتن خار در پاهایش بیهوش شد و بر زمین افتاده است.
۸۲۱- دوران پیری را به خاطر موی سفید به شب مهتابی نسبت داده است.
۸۲۲- آب دادن تیغ: تیز کردن لبه شمشیر به وسیله سنگ فسان.(شارح)
۸۲۳- حرفیست : سخنی بی اساس و نادرست است.(شارح)
۸۲۴- اشاره دارد به این که دسته کوزه که دست را در آن کرده و آن را بر می دارند، بی پیاله است بنا براین خشک شود بهتر است.
به نظر می رسد « خشک شدن » دارای معنای ایهامی است:
۸۲۵- معنی بیت: ای ساقی ،با برداشتن پنبه از شیشه می، دل تنگی من هم باید از بین برود.
۸۲۶-سخن چین و قلم در آشکار کردن مسائل با هم تناسب دارند.
۸۲۷- معنی بیت: عزلت نشینی درصورت روی گردانی از مردم امکان پذیر است، بدین جهت گوشه گیری از کشورگشایی نیز سخت تر است.
۸۲۸- معنی بیت: پای در گل بودن قلم به سبب فرو بردن آن در دوات وسیاهی آن است،یعنی با آن که من وابسته و اسیر گل هستم،هنوزکارهای بیهوده انجام می دهم.
۸۲۹- هلال ابرو : در این بیت به معنای سفید ابروست.