امروزه برند به عنوان یک نیاز استراتژیک و ابزار کارا در دست مدیران مطرح است و به سازمان جهت ایجاد ارزش بیشتر برای مشتریان و مزیت رقابتی پایدار کمک میکند (کلر، 1993). تنها مزیت شرکت نسبت به رقبا که قابل تقلید نیست، برند است. با توجه به طبیعت رقابتی برند در حال حاضر تقریبا تمام صنایع از مزایای محصولاتشان سود میبرند. شرکتها از استراتژی برند برای معرفی و توسعه محصولات و خدماتشان استفاده میکنند (خسروی و همکاران، 2012). به وجود آوردن ارزش ویژه بخش مهمی از ایجاد برند است (پاپو و همکاران، 2005). ارزش ویژه برند، وفاداری مشتری و هزینههای جابهجایی را افزایش میدهد و میتواند منجر به مزایای بلندمدت برای شرکتها شود (بریدی و همکاران، 2008).
مسئلهای که مدیران امروز با آن مواجه هستند، تلاش برای ایجاد توازن بین شدت رقابت و ویژگیهای شرکت است (جوسویسیئس، 2009). وظیفه مدیران دستیابی به هماهنگی و تناسب بین شرکت و محیط بیرونی سازمان برای افزایش بازدهی و عملکرد برند است. در حالی که در اکثر مطالعات، عملکرد شرکت در سطح کلان مورد سنجش قرار گرفته، به تازگی رویکرد دیگری به سنجش عملکرد در سطح برند پرداخته است. عملکرد برند موفقیت یک برند را در بازار نشان میدهد، در حدود 70% از درآمدهای شرکت قابل انتساب به برند است (اوکاس و انگو، 2006). عملکرد برند در بازار قدرت برند شرکت را نشان میدهد.
2-2- تجربه برند
در دهههای گذشته بازاریابی بر جنبههای فیزیکی محصولات و خدمات مثل مزایا، قیمت، در دسترس بودن و کیفیت محصولات تاکید میکرد (مسکارنهاس و همکاران، 2006)؛ ولی امروزه، محققان بازاریابی بر این مسئله تاکید میکنند که بازاریابی باید کانون تمرکز خود را تغییر دهد و بر عناصری مثل مدیریت ارتباطات (بری، 1995) و ایجاد ارزش (وبستر، 1994) تمرکز کند. در محیط فعلی عنصر کلیدی که باید مدیریت شود، تجربه است (بری و همکاران، 2002).
2-2-1- مفهوم تجربه در مطالعات بازاریابی و مصرفکننده
محققان تجربه را به عنوان «درجه نسبتا بالایی از آشنایی با یک موضوع خاص که از طریق نمایش (ارائه) آن موضوع به دست میآید» تعریف میکنند. مطالعات در حوزه مصرفکننده و بازاریابی نشان داده که تجربه زمانی کسب میشود که مصرفکنندگان در جستوجوی محصولات باشند، محصولات و خدمات مورد نظر را بهدست آورند و آنها را مصرف کنند (براکوس و همکاران، 2008). یک مصرفکننده از طریق فرآیند جستوجوی اطلاعات، تصمیمگیری و / یا استفاده از محصول به عنوان فرد باتجربه در نظر گرفته میشود (مسیو و همکاران، 2005). مفهوم تجربه در زمینههای مختلفی مثل تجربه محصول، تجربه خدمات، تجربه مصرف، تجربه برند و … بررسی شده است (زارانتونللو و اسمیت، 2010).
2-2- تعاریف و مفاهیم
2-2-1- فعالیت:
منظور از فعالیت یک سلسله عملیات و خدمات مشخصی است که برای تحقق بخشیدن به هدفهای سالانه برنامه طی یک سال اجراء شده، کمیت پذیر بوده و منابع مورد نیاز آن از محل اعتبارات هزینه ای تامین می شود.(دستورالعمل اجرایی ماده 144 قانون برنامه چهارم توسعه)
2-2-2- برون سپاری(واگذاری):
2-2-3- فرامرز سپاری:
عبارتست از واگذاری فرایندهای کسب و کار به کشور دیگر، به منظور کاهش هزینه و بدون تغییر یا کاهش در کیفیت محصولات. (وینکاترامان، 2004)
2-2-4- هم سپاری(توسعه برون زا):
در فرایند هم سپاری، عملیات و فعالیت های تجاری بصورت مشارکتی توسط کارکنان سازمان اصلی و منابع خارجی از جمله مشاوران و ارائه دهندگان خدمات برون سپاری که از دانش فنی و تخصصی کافی بهره مند هستند انجام می شود. (ماهنامه بین المللی ساخت و ساز، 125، 37، 1390 )
2-2-5- انواع برون سپاری:
بر حسب دیدگاه ها و دسته بندی های مختلف، انواع گوناگونی از برون سپاری را می توان برشمرد.
جدول2-1- انواع برون سپاری بر اساس معیارهای طبقه بندی (رودریگز و همکاران، 2004)
الف- برون سپاری بر اساس موقعیت و مکان:
2-1- درون مرزی: انجام دادن کار توسط فروشنده در همان کشوری که مشتری در آن واقع است.
2-2- هم مرزی: انجام دادن کار توسط فروشنده در بیرون از کشور مشتری ولی در مناطق همسایه(هم مرز).
2-3- برون مرزی: انجام دادن کار توسط فروشنده در کشورهایی که مسافت قابل ملاحظه ای با کشور مشتری دارند.
ب- برون سپاری بر اساس سطح ژرفا و شدت و حدّت:
ج- برون سپاری بر اساس ماهیت کار:
نمودار2-1- انواع برون سپاری (فیلد، 2001)
2-2-6- زیرساخت ها و عوامل مؤثر بر برون سپاری:
(بالو و همکاران، 2008/ بلکورت، 2006/ برتراند و فرانکویس، 2003)
2-2-7- دلایل (مزایای) برون سپاری فعالیت ها:
از دیدگاه کلپر و همکاران، 2004 :
الف- تاکتیکی:
ب- استراتژیکی (راهبردی):
از دیدگاه بیطرف، 1387 :
الف- منافع سازمانی:
ب- منافع مالی:
ج- منافع مرتبط با نیروی انسانی
2-2-8- مشکلات (معایب) برون سپاری فعالیت ها:
بخش اول: مبانی نظری پژوهش
قسمت اول:
2-2- جوّ سازمانی
ماهیت محیطهای اجتماعی کار در سازمانها، از موضوعهای مورد توجه علوم رفتاری و اجتماعی است. مطالعه زمینههای اجتماعی رفتار انسان، در دهههای 1920 و 1940، با تحقیقات «کرت لوین» آغاز شد. لوین معتقد بود که رفتار انسان تابع عامل شخصیت یا نیازهای فرد یا نیروهای روانی و اجتماعی محیط فرد است. از این رو توجه به توصیف و تحلیل محیطها به عنوان میدان نیروهایی که رفتار انسان را تحت تأثیر قرار میدهند، حائز اهمیت است. حاصل این اعتنا در محیطهای سازمانی، مطالعات پیرامون جوّ سازمانی و مفاهیمی نظیر آن است (علاقهبند به نقل از کرمانی، 1387، 83).
یکی از عواملی که می تواند به مدیر یاری رساند تا بتواند وظایف محوله را به درستی انجام دهد، شناخت فرهنگ و جوّ سازمانی حاکم بر سازمان است(که به تمام محیط داخلی سازمان اشاره دارد، وزمانی که نیازهای نقش بوروکراتیک و نیازهای فردی اعضای سازمان در محیط کار در تعامل با یکدیگرقرارمیگیرند، رابطه پویایی بین آنها پدید میآید. با کنشهای متقابل اعضای سازمان به مرور، ارزشها، هنجارها، باورها و روشهای مشترکی شکل میگیرد). تحلیل شرایط درونی سازمان مستلزم تمرکز بر دو مفهوم مرتبط فرهنگ و جوّ سازمانی است. هر دو مفهوم اشاره میکنند به اینکه رفتار در سازمان فراتر از جوانب رسمی و فردی ، تحت تأثیر نیروهای پیدا و ناپیدا درون سازمانی قرار میگیرد (علاقهبند1382،182). تحقیقات درباره جوّ سازمانی با رویکردهای متفاوتی صورت گرفته و در نتیجه در مفهوم پردازی جوّ سازمانی به اجزا و روابط متقابل گوناگونی تأکید شده است. راهبردهای تحقیق شامل مطالعات میدانی، ارزیابی ادراکات کارکنان سازمانها، مشاهده جوانب عینی سازمانها و دستکاری آزمایشی متغیرهای اجتماعی بوده است (علاقهبند 1387، 84).
هوی و میسکل (1379) معتقدند که رفتار در سازمانها تابعی از انتظارات رسمی، نیازهای فردی و اهداف سازمانی نیست بلکه نتیجه روابط پویای این عناصر است. شرکت کنندگان در یک سازمان، مجموعهای از صفات منحصربه فرد احساسات، ارزشها، نیازها و انگیزهها را با خود به محل کار میآورند. این خصوصیات شخصی در جنبههای منطقی و برنامهریزی شده زندگی سازمان دخالت میکند به علاوه یک نوع احساس هویت جمعی ظاهر میگردد که تجمعشان افراد را به شخصیت متمایز در محل کار تبدیل میکند. این احساس طبیعی ناشی از محل کار تحت عناوین متعدد از جمله جوّ سازمانی، فرهنگ سازمانی، خصوصیت سازمانی، محیط اجتماعی، ایدئولوژی، سازمان رسمی و سازمان غیر رسمی تحلیل و مطالعه شده است(خطیبانی، 1386، 4).
2-2-1- تعاریف جوّ سازمانی
جوّ در فرهنگ فارسی عمید به معنای فضای مابین زمین و آسمان و اتمسفر معنی شده است و در اصطلاحات علوم رفتاری واجتماعی برای توضیح محیط کار عمومی انسان در سازمانهای جامعه با اصطلاحات متعددی متداول شده است. از جمله با اصطلاحاتی از قبیل بوم و محیط اجتماعی-فرهنگی، حال و هوا، زمینه یا میدان، فضا، اقلیم، جو، فرهنگ و … بکار رفته و این اصطلاحات به کیفیت درونی یک سازمان اشاره میکنند. جوّ سازمانی به معانی فضای سازمانی، اقلیم سازمانی و اوضاع و احوال به کار رفته است (بدری قره قشلاقی،1380،30).
جوّ سازمانی عبارت است از: مجموعه ای از حالات، خصوصیات یا ویژگیهای حاکم بر یک سازمان که آن را گرم، سرد، قابل اعتماد، غیرقابل اعتماد، ترس آور یا اطمینان بخش، تسهیل کننده یا بازدارنده میسازد واز عواملی مانند:رضایت شغلی، شخصیت، رفتار، سوابق، نوع مدیریت، فرهنگ سازمانی، روحیه، انگیزش، ساختار، تکنولوژی وغیره به وجود میآید و سبب تمایز دو سازمان مشابه از هم میشود (طوسی،1372 ، به نقل از نکوکار، 1388).
پیش بینی رضایت شغلی زنان شاغل در مشاغل خدماتی غیر دولتی مشهد
کارکنان از طریق نقش میانجی سرمایه روانشناختی
جوّ سازمان یکسری خصوصیت داخلی است که سبب تمایز سازمانها از یکدیگر و از عوامل مؤثر در بالا بردن روحیه کارکنان است. در سازمانی که کارکنان با یکدیگر صمیمی هستند و به کار خود دلگرمند و به محیط کار خود علاقمندند و در ارتباط با هم آسوده بنظر میرسند، مشارکت، همدلی، همکاری و تلاش زیادی دیده میشود. حس اعتماد و صراحت گفتار وجود دارد. افراد میتوانند عقاید خود را به آسانی ابراز کنند. انتقاد کمتر است و معیارهای رقابت انگیز مستمر است. تأکید بیش از اندازه بر قوانین و مقررات میشود. دستور کار و ضوابط حاکم سخت و انعطاف ناپذیر است و برای برانگیختن افراد روش انتقاد بیش از تشویق استفاده میشود. این تفاوتهای کیفی سازمان «جو سازمانی» نامیده میشود و این کیفیت درونی سازمانها که توسط افراد درک شده و روی رفتار آنها تأثیر گذارد که به آن
جوّ سازمان گفته میشود. (ذاکر خطیبانی1386، 3)
جوّ سازمانی مربوط به ویژگیهای قابل اندازهگیری محیط کار است که بطور مستقیم یا غیر مستقیم توسط کسانی که در این محیط کار میکنند درک شده است و فرض میشود که روی انگیزش و رفتارشان تأثیر میگذارد. (کیوتر و همکاران،2000 )
جوّ سازمانی ویژگی نسبتاً پایدار از سازمان است که موجب تمایز آن از سایر سازمانها میشود و متضمن ادراک جمعی متجلی شده در عواملی چون استقلال، اعتماد و پیوستگی، حمایت، هویت، شناسایی، ابداع و بی طرفی است و از طریق تعاملهای بین اعضاء ایجاد میشود. به عنوان مبنایی جهت تغییر موقعیت، مورد استفاده قرار میگیرد و منعکس کننده هنجارها، ارزشها، طرق تلقیها و نگرشها از فرهنگ سازمانی است. همچنین به عنوان منبعی مؤثر و بالقوه جهت شکلدهی رفتار عمل میکند. (پورسیف، 1385،4)
از نظر روبرت استرینجر جوّ سازمانی یعنی:«ادراکاتی که فرد از نوع سازمانی که در آن کار می کند دارد و احساس او به سازمان برحسب ابعادی مانند:استقلال، ساختار سازمانی، پاداش، ملاحظهگریها، صمیمیت و حمایت و صراحت» (هوی و میسکل،1382 ، 356). لیتوین و استرینجر پیشنهاد کردند که درک، یک عنصر اصلی از جو است و آن را به شکل زیر تعریف کردند. “مجموعهای از خصوصیات قابل اندازه گیری محیط کاری که مبتنی بر درک جمعی مردمی است که در آن محیط زندگی و فعالیت میکنند.” در حقیقت جوّ سازمان را میتوان شخصیت سازمان دانست. یعنی جو برای سازمان مثل شخصیت برای فرد است.
به نظر مورن و لکوین،جوّ سازمانی ویژگی نسبتا با دوامی از سازمان است که موجب تمایز آن سازمان از سایر سازمانها می شود و شامل ویژگیهایی به شرح ذیل است:
به طور کلی رابطهای که انسانها داخل یک سازمان با هم دارند ویژگیها و جوّ آن سازمان را به وجود میآورد. جوّ سازمانی به ادراک عمومی کارکنان از محیط کارشان بر میگردد که با تأثیر سازمان رسمی و غیر رسمی، شخصیت و نیازهای اعضاء در رهبری سازمان حاصل میشود(ذاکر خطیبانی، 1386، 11).
هاجتس جوّ سازمانی را به دو دسته کلی تقسیم بندی نموده، بعبارتی آنرا به یک توپ یخ شناور تشبیه کرده که قسمت بیرونی آن قابل رویت و قسمت داخلی آن غیر قابل رویت است و این دو بر روی هم جوّ سازمانی را تشکیل میدهند. قسمت بیرونی و قابل رویت عبارت از ساختار سلسله مراتب منابع مالی، اهداف سازمان، مهارتها و تواناییهای پرسنل، چگونگی وضعیت تکنولوژی سازمان، معمارهای عملکرد، اندازهگیری و سنجش کارآیی. در حالیکه قسمت داخلی و غیر قابل رویت، دارای سه سطح به ترتیب زیر میباشد:
سطح اول: نگرشها تعامل اجتماعی و شخصی با همکاران، زیر دستان و فرادستان
سطح دوم: هنجارها، احساسات و رضایت شغلی
سطح سوم: ارزشها و پشتیبانی کنندگی (پورسیف،1385 ،26)
2-2-2- انواع جوّ سازمانی
2-2-2-1-دیدگاه هریسون
هریسون 4 نوع از جو را در سازمانهای امروزی با توجه به سبک رهبری مدیر تشخیص داد که عبارتند از:
1– جوّ قدرت محور: در این نوع سازمانها، ساختار قدرت به میزان بالایی قابل رویت است و زیردستان برای داشتن امنیت و پیشرفت شغلی به سرپرستان خود متکی هستند. تمام تصمیمات در راس سازمان صورت گرفته و رهبری دستوری اعمال میگردد.
2- جوّ نقش محور: در این نوع سازمانها نقش کارکنان و همچنین مدیریت بطور واضح و روشن تعریف شده و قوانین از منطق و عقلانیت برخوردار است. افراد مسئول و پاسخگوی کارهایی هستند که انجام میدهند. تغییرات به کندی صورت گرفته و شیوه های منظم عملیات نیز از عقلانیت برخوردار است.
3- جوّ وظیفه محور: در این نوع سازمانها، همه کوششها در جهت تحقق اهداف هدایت میشوند. پاداش بر اساس میزان همکاری برای برآورده شدن اهداف سازمان صورت میگیرد و فعالیتها، قوانین و مقررات با توجه به هدف اصلی سازمان صورت گرفته و افراد غیر ماهر آموزش داده میشوند. این جو بیشتر متوجه شرکتهای خلاق که معمولاً حرفه و تخصص افراد را به خدمت میگیرند، میباشد.
4- جوّ مردم محور: سازمانهایی که سرپرستان آن به زیر دستان خود اختیار دادهاند و قوانینی انعطاف پذیر، ارزشها و نیازهای کارکنان را در بر میگیرد. هدف اصلی اینگونه سازمانها ارضای نیازهای کارکنان میباشد (پورسیف،1385، 27-26).
– به موجب بند (ب) از ماده 1 آیین نامه اجرایی قانون امور گمرکی مصوب 29/12/1391 اصطلاح “گمرک ایران” ؛ همان “ستاد مرکزی گمرک جمهوری اسلامی ایران” معنی شده است .
مدیر به عنوان نماینده رسمی سازمان برای ایجاد هماهنگی و افزایش بهرهوری در رأس سازمان قرار دارد. موفقیت سازمان در تحقق اهداف در گرو چگونگی اعمال مدیریت و سبکهای موثر رهبری، مدیر است. مدیر در نقش رهبری سازمان میتواند سبکهای متفاوتی را در هدایت نیروی انسانی انتخاب کند. الگوهای رفتاری مناسب مدیر در هر سازمان باعث بوجود آمدن روحیه و انگیزش قوی در کارکنان میشود و میزان رضایت آنها را از شغل و حرفه خویش افزایش میدهد. مدیران با استفاده از سبک صحیح رهبری میتوانند رضایت شغلی و تعهد سازمانی کارکنان و بهبود عملکرد کارکنانشان را داشته باشند و در نتیجه بهرهوری سازمان خود را افزایش دهند. همانطور که بیان شد سبک رهبری مدیران یکی از عوامل مؤثر بر تعهد سازمانی کارکنان و افزایش اثر بخشی، کارایی و در نهایت افزایش بهرهوری سازمانها میباشد.
کارکنان کارخانجات تولیدی توس چینی
تعهد سازمانی مانند مفاهیم دیگر ساختار سازمانی به شیوههای متفاوتی تعریف شده است. معمولی ترین شیوه برخورد با تعهد سازمانی آن است که تعهد سازمانی را نوعی وابستگی عاطفی به سازمان درنظر میگیرند. براساس این شیوه، فردی که به شدت متعهد است، هویت خود را از سازمان میگیرد، در سازمان مشارکت دارد و با آن درمیآمیزد و از عضویت در آن لذت میبرد (ساروقی، 1375). (پورتر و همکارانش، 1974) تعهد سازمانی را پذیرش ارزشهای سازمان و درگیر شدن در آن تعریف میکنند و معیارهای اندازهگیری آن را شامل انگیزه، تمایل برای ادامه کار و پذیرش ارزشهای سازمان میدانند.
تعهد سازمانی یک نگرش مهم شغلی و سازمانی است که در طول سالهای گذشته مورد علاقه بسیاری از محققان رشتههای رفتارسازمانی و روانشناسی خصوصاً روانشناسی اجتماعی بوده است. این نگرش در طول سه دهه گذشته دستخوش تغییراتی شده است. لوتانز اظهار میدارد که در متون تحقیقی اخیر، نگرش کلی تعهدسازمانی، عامل مهمی برای درک و فهم رفتار سازمانی و پیشبینیکننده خوبی برای تمایل به باقی ماندن در شغل آورده شده است. تعهد و پایبندی مانند رضایت، دو طرز تلقی نزدیک به هم هستند که به رفتارهای مهمی مانند جابجایی و غیبت اثر میگذارند. همچنین تعهد و پایبندی میتواند پیامدهای مثبت و متعددی داشته باشند، کارکنانی که دارای تعهد و پایبندی هستند، نظم بیشتری در کارخود دارند، مدت بیشتری در سازمان میمانند و بیشتر کار میکنند. تعهدسازمانی در دهههای اخیر به علت ادراک کارکنان از تعهد و عموماً صرف نظر از اینکه تعهد به عنوان یکی از تعیینکنندگان کلیدی اثربخشی و بهرهوری سازمانی، در نظر گرفته شده است، و مورد توجه مدیران و مسئولان سازمانها بوده است. بنابراین امروزه مدیران باید راهکارهایی برای افزایش تعهدسازمانی کارکنان خود در محیط کاری خود را اتخاذ نمایند(مهناز وحدتی، 1389).
نتایج این پژوهش میتواند منجر به آگاهی بیشتر در زمینه رابطه بین سبکهای رهبری مدیران و تعهد سازمانی کارکنان آموزش و پرورش استان قم گردد. آگاهی بیشتر در این زمینه میتواند منجر به بکارگیری سبک مناسب رهبری به منظور افزایش کارایی و نهایتا افزایش بهرهوری سازمان مورد نظر گردد.
1-1) مساله اصلی تحقیق:
انسان و تأثیر آن در بهبود نتایج سازمانی، همواره مورد توجه اندیشمندان و پژوهشگران در حوزههای روان شناسی سازمانی، علوم رفتاری و مدیریت منابع انسانی بوده است. توجه فزاینده به انسان، سبب شده است که پژوهشگران حوزه بازاریابی، از منابع انسانی سازمان به عنوان مشتریان داخلی سازمان یاد کنند. این بدان معناست که سازمانها، بیش از گذشته به کارکنان متعهدتر نیاز دارند. کارکنانی که اهداف و ارزشهای سازمان را بپذیرند، به آنها اعتقاد داشته باشند و با میل و رغبت بیشتری برای تحقق آنها کوشش کنند.
از آنجا که پویایی و تغییر مهم ترین ویژگی محیط سازمانهای امروزی است حفظ و بقای سازمانها تنها در صورتی محقق میشود که همگام با تغییرات غیرقابل تصور اقتصادی، سیاسی و اجتماعی محیطی، خود را در مسیر تحول و توسعه بهبود بخشند و این امر مستلزم داشتن کارکنانی متعهد با عملکرد مناسب میباشد. با توجه به اینکه بشر از آغاز خلقت، همواره با محدودیتهای زمان ، مکان و توان مواجه بوده است و همیشه درصدد این امر مهم بوده که از منابع موجود حداکثر استفاده را بکند، در بحث استفاده بهینه از منابع، مهم ترین بخش، استفاده مطلوب از منابع انسانی است، زیرا استفاده بهینه از سایر منابع سقفی دارد و نمیتوان از آن سقف تجاوز نمود. لیکن انسان تنها عاملی است که عملکرد وی هیچگونه محدودیتی ندارد و تنها انسان است که میتواند کمیت و کیفیت کار خود را بهبود بخشد و تغییراتی در خود و محیط اطراف خود بوجود آورد.
با توجه به اینکه این اهداف و منافع افراد لزوماً برهم انطباق نداشته، شیوه مواجه مدیران در ایجاد تعادل، کاهش تعارض و استفاده بهینه از تواناییهای بالقوه افراد و عناصر حائز اهمیت است در این راستا کارکنان هر سازمان مهم ترین جزء سازمان محسوب میشوند که بی توجهی به خواست و تامین نیازهای مورد نظر آنها غیر قابل اجتناب است.
تعهد سازمانی در مدیریت و ادبیات علوم رفتاری بهعنوان یک عامل کلیدی در روابط بین افراد و سازمانها مطرح میباشد و بسیاری از
نظریهپردازان تعهد سازمانی را به عنوان عاملی که وابستگی فرد را به سازمان تقویت میکند در نظر میگیرند. چنانچه افراد به سازمان خود متعهد نباشند، عملکرد و قابلیت در سازمان و کارکنان کاهش مییابد. بررسی تعهد سازمانی از دیدگاه اجتماعی، میتواند بسیاری از سرمایهها و نیازهای فراموش شده در زمینه عوامل انسانی موثر بر تعهد کاری را نمایان کند.
آموزش و پرورش در هر جامعه درحقیقت سنگ زیر بنای توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن جامعه محسوب می شود. تجزیه و تحلیل عوامل موثر در رشد و توسعه جوامع پیشرفته بیانگر آن است که همه این کشورها از آموزش و پرورش کارآمد و اثر بخش برخوردار بوده اند.
امروزه مسائل مهمی که همواره آموزش و پرورش بر آن تاکید دارند میزان تعهد کارکنان آن در قبال سازمان و مسئولیت های کاریشان است. تعهد سازمانی کارکنان آموزش و پرورش، به لحاظ ویژگیهای منحصر به فرد این سازمان، از عوامل استراتژیک در عملکرد و خدمت رسانی آن به شمار می آید.
سبکهای مدیریت و تعهدسازمانی مقولههایی هستند که از دیرباز مورد توجه مدیران و صاحب نظران قرار داشته و در این زمینه تحقیقاتی بصورت مجزا صورت پذیرفته است. اما بیشتر این تحقیقات در عرصه های صنعتی و خدماتی انجام پذیرفته است و در عرصه خدمات آموزشی، همچنین آموزش و پرورش تحقیقات کمتری صورت پذیرفته است.
بنابر این پژوهشگر در این رساله سعی می کند ارتباط بین سبک رهبری از دیدگاه لیکرت با تعهد سازمانی کارکنان آموزش و پرورش استان قم را بررسی کرده و در صدد آن است تا با شناسایی این ارتباط، امکان اخذ تدابیر و شیوه ای که منجر به بالا رفتن کارایی و اثربخشی آنان و در نتیجه بازدهی بهتر کار آنان شود را فراهم نماید .
1-2) ضرورت انجام تحقیق:
امروزه آموزش و پرورش بنابه ضرورت تغییرات اجتماعی یکی از سازمانهای پیچیده و بزرگ اجتماعی در هر کشوری محسوب میشود و با رشد و توسعه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی پیوندی ناگسستنی دارد و بتدریج از یک حالت ساده ابتدایی به یک حالت پیچیده درآمده است، به گفتهی فیلیپ کوبز اگر قرار است در آموزش و پرورش تحولی صورت گیرد باید از مدیریت آن شروع شود و اگر آموزش و پرورش هر جامعه از مهمترین مسائل آن جامعه به شمار می آید، مدیریت نیز با همان منطق در بهسازی و شکوفایی جامعه نقش مهمی دارد.
مدیران سازمانها به خوبی دریافتهاند که مهم ترین عامل کسب مزیت رقابتی، منابع انسانی سازمانهاست، از این رو توجه به مقوله تعهد و وفاداری منابع انسانی به سازمان و انجام هر چه بهتر نقشهای اختصاص یافته به آنها و حتی وظایف فرانقشی منابع انسانی، یکی از دغدغههای جدی مدیران سازمانهاست. بدون شک مدیریت و سبکهای آن بر تمامی اجزای سازمان و از جمله منابع انسانی تاثیرگذار است، بویژه در آموزش و پرورش که اکثریت منابع آن انسان می باشند.
سبکهای مدیریت و تعهدسازمانی مقولههایی هستند که از دیرباز مورد توجه مدیران و صاحب نظران قرار داشته و در این زمینه تحقیقاتی بصورت مجزا صورت پذیرفته است. اما بیشتر این تحقیقات در عرصه های صنعتی و خدماتی انجام پذیرفته است و در عرصه خدمات آموزشی، همچنین آموزش و پرورش تحقیقات کمتری صورت پذیرفته است.
از این جهت محقق در این پژوهش با توجه به اهمیت تعهد کارکنان در آموزش و پرورش به بررسی ارتباط بین سبک رهبری از دیدگاه لیکرت با تعهد سازمانی کارکنان آموزش و پرورش استان قم خواهد پرداخت.
1-3) سوال اصلی تحقیق و فرضیهها:
سوال اصلی تحقیق: آیا بین سبک رهبری از دیدگاه لیکرت با تعهد سازمانی کارکنان آموزش و پرورش استان قم رابطهای وجود دارد؟
فرضیه اصلی تحقیق: بین سبک رهبری از دیدگاه لیکرت با تعهد سازمانی کارکنان آموزش و پرورش استان قم رابطه معنیداری وجود دارد.
سایر فرضیههای تحقیق:
1-4) هدف اساسی از انجام تحقیق :
هدف اولیه این پژوهش شناسایی سبک رهبری بر اساس دیدگاه رنسیس لیکرت در آموزش و پرورش استان قم و ارائه باز خورد به مدیران جامعه مورد مطالعه، میباشد تاضمن بازنگری درنحوه مدیریت خود، از برداشتهای ذهنی نیروهای تحت مدیریت خویش در مورد نحوه مدیریت خود آگاهی پیدا نمایند و موقعیت مدیریت خویش را بر روی پیوستار سبک رهبری لیکرت تشخیص دهند و از طرف دیگر از موثرترین سبکهای رهبری که مورد نظر کارکنانشان بوده است مطلع شوند تا بتوانند بهترین و موثرترین سبکهای رهبری را ارائه کرده و بتوانند تعهد سازمانی آنان را در جامعه آماری مورد نظر افزایش دهند.
از طرفی از طریق اعلام نتایج این تحقیق به کارکنان، میتوان آنها را با بهترین نوع از سبک رهبری آشنا نمود، در نتیجه کارکنان با باور بر اینکه سبک رهبری مدنظر میتواند بهترین بازخورد را داشته باشد همکاری بیشتری با مدیریت انجام داده و رهبر نیز در خصوص همکاری آنان با موانع کمتری مواجه میشود، که در نهایت رهبری مناسب بهتر انجام خواهد شد.
بالاخره بر اساس نتایج به دست آمده از طریق تحلیل دادههای پژوهش، راهکارهایی برای افزایش تعهد سازمانی کارکنان بیان میشود.
1-5) روش تحقیق:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین سبک رهبری مدیران با تعهد سازمانی کارکنان آموزش و پرورش استان قم از زمستان سال 1392 شروع شده است. نوع پژوهش توصیفی میباشد. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان و مدیران شاغل در ستاد آموزش و پرورش استان قم میباشد.
به منظور بررسی موضوع مورد نظر تحقیق از روشهای آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. تحلیل آمار استنباطی همواره مستلزم فرآیند نمونهگیری و انتخاب گروهی کوچک است که فرض میشود این گروه به گروه بزرگتری که از میان افراد آن انتخاب شدهاند مربوط است. گروه کوچک را نمونه وگروه بزرگتر را جامعه مینامند. هدف آن است که براساس مشاهدات انجام شده در مورد نمونهها نتایجی درباره جامعهها استنتاج شود. بنابراین با انتخاب یک نمونه از این جامعه آماری و جمعآوری اطلاعات لازم توسط پرسشنامه از این نمونه مطالعهای میدانی انجام میگیرد. و چون با ارائه پرسشنامه به افراد نمونه از نگرش آنها به سبک رهبری مدیران آگاه میشویم میتوان گفت که از روشی پیمایشی که به جمعآوری اطلاعات و نظرخواهی از افراد میپردازد نیز استفاده شده است. همچنین از آنجا که مدیران با تأمل در نتایج حاصله میتوانند در جهت بهبود تعهد سازمانی کارکنانشان، تغییراتی در شیوههای مدیریتی و رهبری خود ایجاد نمایند میتوان آن را یک تحقیق کاربردی تلقی کرد.
بدین ترتیب با این روش، سبک رهبری و تعهد سازمانی کارکنان مورد ارزیابی و سنجش قرار میگیرد.
سازمانهای نیازمند کارکنانی میباشند که فراتر از الزامات رسمی و قانونی شغل خود تلاش کنند. در ادبیات نوین مدیریت از انجام ارادی و خودجوش وظایف فرا نقشی تحت عنوان رفتار شهروندی سازمانی یادشده و از آن جهت با رفتار اجباری -وظیفهای تفاوت دارد که در رفتار وظیفهای افراد بر حسب شرح وظایف و الزامات و قوانین و مقررات عمل مینمایند در صورتی که رفتار شهروندی سازمانی از نوع رفتارهای داوطلبانه است که به طور مستقیم و روشن به وسیله دستگاههای رسمی تعیین پاداش تشخیص داده نمیشود ولی در عملکرد و کارکردهای وظیفهای سازمان تأثیر دارد.
در رفتار شهروندی افراد انرژی و بصیرت خود را برای شکوفایی تواناییهای خود به نفع سازمان ابراز میکنند و در این حالت افراد معمولاً از منافع شخصی خود گذشته و با مسئولیتپذیری بیشتر در راستای تحقق منافع دیگران تلاش میکنند. در مطالعات اولیه در تعریف رفتار شهروندی اصطلاح خارج از نقش وظیفه کارمند آورده شده است اما در چند مطالعه اخیر در تعریف آن از اصطلاح خارج از نقش و وظیفه بودن استفاده نکردهاند (زارعی متین،1392).
شهروند خوب سازمانی یک تفکر و ایده است و مؤلفههای آن مشتمل بر رفتارهای متنوع کارکنان نظیر، پذیرش و به عهده گرفتن وظایف و مسئولیتهای اضافی، پیروی از مقررات و رویههای سازمان، حفظ و توسعه نگرش مثبت، شکیبایی و تحمل نارضایتی و مشکلات در سرکار است. عمدهترین نظریهپردازان مطرح پیرامون رفتار شهروندی سازمانی شامل؛ چستر بار نادر؛ کاتز و کاهن؛ اسمیت؛ اورگان؛ پودساکف بودهاند که هر یک تلقیهای مختلفی از رفتار شهروندی سازمانی و طبقهبندی ابعاد آن ارائه نمودهاند (سبحانی نژاد، 1389).
برای پی بردن به نقش رفتار شهروندی در عملکرد سازمان اولاً باید دید که شاخصهای عملیاتی آن چیست؟ دوماً چگونگی ارتباط رفتار با عملکرد بیان میگردد.
اندیشمندانی چون بولینو، البرات مورمن، ارگان، نهیف، اسمیت، وان سکاتر، مارک سی، وان داین اسمیت تی بوت و ولگر مؤلفههایی چون فداکاری، اطاعت (وظیفهشناسی)، توجه، مشارکت (حمایتی، اجتماعی، وظیفهای، مدنی)، وفاداری و شکیبایی (تحملپذیری) (زارعی متین و همکاران، 1385) را به عنوان شاخصهای رفتار شهروندی سازمانی معرفی کردند.
با این توصیف دغدغه اصلی محقق این است که تبیین نماید آیا بین رفتار شهروندی سازمانی و عملکرد سازمانی در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم ارتباط وجود دارد؟ و در صورت اثبات این رابطه نوع رابطه بین آنها چگونه تبیین میشود؟
اهداف تحقیق:
در این پژوهش علاوه بر شناخت عوامل (شاخصها) مؤثر بر ایجاد رفتار شهروندی بین مدیران و کارکنان درصدد هستیم تا کارکرد و پیامدهای ناشی از آن را در سازمان بررسی کنیم. بنابراین هدف اصلی تحقیق عبارتند از: شناخت عوامل رفتار شهروندی و بررسی ارتباط آن با عملکرد
اهداف فرعی
1- شناسایی عوامل مهم و مؤثر (شاخصها) در ایجاد رفتار شهروندی سازمانی
2- بررسی رابطه رفتار شهروندی سازمانی و عملکرد سازمانی
3- ارائه پیشنهادهای لازم به منظور بهبود وضعیت رفتار شهروندی
فرضیههای تحقیق:
فرضیه اصلی
بین رفتار شهروندی و عملکرد سازمانی رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیههای فرعی
فرضیه اول: بین مشارکت و عملکرد سازمانی ارتباط معنیداری وجود دارد.
فرضیه دوم: بین فداکاری و عملکرد سازمانی ارتباط معنیداری وجود دارد.
فرضیه سوم: بین جوانمردی و عملکرد سازمانی ارتباط معنیداری وجود دارد.
فرضیه چهارم: بین توجه و عملکرد سازمانی ارتباط معنیداری وجود دارد.
فرضیه پنجم: بین وفاداری و عملکرد سازمانی ارتباط معنیداری وجود دارد.
فرضیه ششم: بین اطاعتپذیری و عملکرد سازمانی ارتباط معنیداری وجود دارد.
روش تحقیق
این تحقیق از روش توصیفی و از نوع پیمایشی است به این طریق که جهت جمعآوری اطلاعات مورد نیاز برای تدوین پیشینه تحقیق و مبانی نظری آن از روش کتابخانه ای استفاده میشود و همچنین جهت بررسی وضعیت موجود سازمان و ارتباط آن با موضوع تحقیق از روش میدانی استفاده میگردد. تعداد جامعه آماری 140 نفر شامل کلیه کارکنان اداره کل فرهنگ ارشاد اسلامی استان قم است. وبا استفاده از روش نمونهگیری کوکران با مقدار خطای 0.05 و ضریب اطمینان 95 درصد 103 نفر جامعه نمونه انتخاب شده است.
قلمرو تحقیق
1- قلمرو موضوعی: از نظر موضوعی در این تحقیق ضمن انجام مطالعات بنیادی در مورد شناسایی عوامل مؤثر بر ایجاد رفتار شهروندی و ارتباط آن را با عملکرد در سازمان مورد بررسی قرار میدهیم و در ضمن رفتار شهروندی یکی از مباحث جدید مدیریت رفتار سازمانی است.
2- قلمرو مکانی: پرسشنامه میان کارکنان اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم توزیع میگردد.
3- قلمرو زمانی: این پژوهش از اواخر 1392 شروعشده و در تیر 1393 به پایان خواهد رسید.
تعاریف مفهومی و عملیاتی
در این قسمت به تعاریف مفهومی و عملیاتی برخی از واژه های اصلی و اساسی استفاده شده در این پژوهش میپردازیم.
الف) تعاریف مفهومی
رفتار شهروندی: مجموعه رفتارهای داوطلبانه و اختیاری که بخشی از وظایف رسمی فرد نبوده اما با این وجود توسط کارکنان انجام و باعث بهبود مؤثر در وظایف و نقشهای سازمان میشوند. باتمان و ارگان برای اولین بار از اصطلاح رفتار شهروندی سازمانی استفاده کردند و آن را به عنوان رفتارهایی سودمند که در شرح شغل قید نشده است اما کارکنان برای کمک به دیگران در انجام وظایفشان به نحوی مشهود از خود بروز میدهند (باتمان و همکاران،1983).
اطاعتپذیری: بُعد اطاعتپذیری نمونه های مختلفی را در بر میگیرد و در آن اعضای سازمان رفتارهای خاصی را انجام میدهند که فراتر از حداقل سطح وظیفه ای مورد نیاز برای انجام آن کار است (ارگان، ۱۹۸۸؛۹ ).
مشارکت: به شرکت کارکنان در جلسات غیررسمی به منظور حل مشکلات کاری همکاران خود حضور یابند (زارعی متین و همکاران، 1385).
فداکاری: کمک کارکنان به صورت داوطلبانه در حل مشکلات کاری به سایر همکاران را فداکاری گویند.
وفاداری: هرگاه کارکنان به خاطر پیشرفت سازمان حاضر باشند منافع شخصی خود را فدای منافع سازمانی نمانید.
جوانمردی: جوانمردی یا تحمل پذیری چهارمین بُعد رفتار شهروندی است که به شکیبایی در برابر موقعیتهای مطلوب و مساعد، بدون اعتراض، نارضایتی و گلایهمندی، اشاره میکند (ارگان، ۱۹۸۸؛۹ ).
توجه: منظور از توجه آن است که کارکنان تلاش کنند گامهای ضروری را به منظور پیشگیری از وقوع مشکلات کاری همکاران خود در واحد سازمانی بردارند.
اطاعت: منظور آن است که کارکنان، به موقع سرکار حاضر شوند و از زمان به طور اثربخش استفاده نمایند.
ب) تعاریف عملیاتی
در این قسمت به صورت یک جدول ابعاد رفتار شهروندی که به صورت تعاریف عملیاتی در سؤالات تبیین شده است به همراه شماره سئوال پرسشنامه ارائه میگردد.
سوا لات پرسشنامه | ابعاد رفتار شهروندی |
1 تا 5 | فداکاری |
6 تا 9 | مشارکت {حمایتی مشارکتی اجتماعی} |
10 تا 13 | جوانمردی |
14 تا 16 | توجه |
17 تا 20 | وفاداری |
21 تا 23 | اطاعتپذیری |
24 تا 30 | عملکرد کارکنان |
در دنیای کنونی که مدیران نیاز به کارکنانی دارند که بیشازحد وظایف شرح شغل خود فعالیت کنند آنها به دنبال کارکنانی هستند که فراتر از شرح شغل عمل نمایند که این نوع رفتارها در اثربخشی سازمان بسیار مؤثر میباشند. درگذشته محققان مطالعات خود را جهت بررسی رابطه میان رفتارهای شغلی و اثربخشی سازمانی، اکثراً به عملکرد درون نقشی کارکنان توجه میکردند؛ و امروزه علاوه بر توجه به عملکرد درون نقش کارکنان به عملکرد فرا نقشی کارکنان نیز توجه میشود و مفهوم رفتار شهروندی سازمانی در 20 سال اخیر موضوع بسیاری از تحقیقات بوده است و اهمیت آن همچنان در حال افزایش است و تحقیقات صورت گرفته بر سه نوعند یک سری از تحقیقات بر پیشبینی و آزمون تجربی عوامل ایجادکننده رفتار شهروندی سازمانی متمرکز بودهاند. در این زمینه عواملی از قبیل رضایت شغلی، تعهد سازمانی، اعتماد و به عنوان عوامل ایجادکننده رفتار شهروندی سازمانی مطرحشدهاند. از سوی دیگر یک سری تحقیقات بر پیامدهای رفتار شهروندی سازمانی که به عواملی چون عملکرد سازمان و اثربخشی، رضایت مشتری، سرمایه اجتماعی وعدهای از تحقیقات منحصر به روی مفهوم رفتار شهروندی سازمانی توجه نمودهاند و سعی کردهاند تا تعریف جدیدی از رفتار شهروندی سازمانی ارائه نمایند. با توجه به مطالب بالا امروزه اهمیت موضوع رفتار شهروندی بر سازمانها پوشیده نیست سازمانها درصدد هستند که کارکنان را جذب نگهداری کنند که فراتر از وظایف خود ایفای نقش نموده و سازمان را برای رسیدن به اهداف عالی خود همراهی نمایند از جهت دیگر مدیران سازمانها نیز باید به دنبال سیاستها و روشهایی که موجب پرورش تربیت کارکنان با رفتار شهروندی بالایی باشند.
طرحواره درمانی بر بهبود رضایت شغلی و کاهش فرسودگی شغلی کارکنان کارخانجات تولیدی توس چینی
مفهوم رفتار شهروندی:
مفهوم رفتار شهروندی را برای اولین بار توسط باتمن و اورگان در اوایل دهه 1980 میلادی به دنیای علم ارائه شد. تحقیقات اولیهای که در زمینهٔ ی رفتار شهروندی سازمانی انجام گرفت بیشتر برای شناسایی مسئولیتها و یا رفتارهایی بود که کارکنان در سازمان بروز میدادند اما اغلب نادیده گرفته میشد.
رفتار شهروندی عبارت است از مجموعه رفتارهای داوطلبانه و اختیاری که بخشی از وظایف رسمی فرد نبوده اما با این وجود توسط آنان انجام و باعث بهبود مؤثر در وظایف و نقشهای سازمان میشوند.
اورگان 1998 معتقد است که رفتار شهروندی سازمانی را رفتاری خودجوش و آگاهانه میداند که به طور مستقیم و توسط سیستم پاداش دهی رسمی سازمانی تقویت نشده اما درمجموع اثربخش سازمانی ارتقا داده است و در صورت عدم انجام آن نیز تنبیهی به دنبال نخواهد داشت ولی ازآنجاییکه رفتار شهروندی به عنوان منبع تعاملات رفتاری اجتماعی است و کارکنان با بروز رفتار شهروندی پاداش ارزشمندی را دریافت مینمایند و موجب افزایش سطح رفتار شهروندی سازمان میشوند.
کاتز و کاهن (1960) رفتارهای شهروندی را به عنوان روغنکاری ماشین اجتماعی سازمان تعبیر مینمایند؛ که با تعاملات مثبت مشارکت کارکنان در راستای انجام امور موجب به حداقل رساندن سطح تعارض فردی و کمک به دیگران در رابطه با مشکلات کاری آنان گردیده تا سازمان با همکاری و همدلی کارکنان خود به اهداف مورد نظر دست یابد.
لی پین و جانسون 2002 رفتار شهروندی سازمانی را تحت عنوان تمایل به تشریکمساعی و مفید بود در محیطهای سازمانی تعریف کردهاند.
ویژگیهای رفتار شهروندی عبارتند از: