پیمایش ۷۹: تعداد نمونه با سطح اطمینان ۹۵ درصد ۲۵۳۰ نفر بوده و شیوه نمونهگیری در این تحقیق خوشه ای چند مرحلهای است.
پیمایش ۸۲: این پیمایش با تعداد نمونه ۴۵۸۱ نفر و یه صورت خوشه ای چند مرحلهای انجام گرفته است.
۳-۴- تعریف مفاهیم
مفاهیم را به دو صورت مفاهیم نظری و عملیاتی تقسیم میکنیم
۳-۴-۱- مفاهیم نظری
مفاهیم را در چارچوب نظریه کنش تعریف میکنیم:
-فرهنگ: با توجه به این نظریه مشخص میشود، هنگامی که از فرهنگ سخن میگوییم در واقع از یک نظام فرهنگی (به عنوان یکی از ۴ خردهنظام فرعی نظام کنش) که حافظ الگوهای فرهنگی است، نام میبریم.
فرهنگ در این نظام نیرویی است که عناصر گوناگون جهان اجتماعی و یا به تعبیر خود پارسونز، نظام اجتماعی، را به هم پیوند میدهد. فرهنگ میانجی کنش متقابل میان کنشگران است و شخصیت و نظام اجتماعی را با هم ترکیب میکند. نظام فرهنگی به صورت ذخیره دانش، نمادها و افکار وجود مستقلی برای خود دارد ولی همزمان این خصوصیت را نیز داراست که میتواند بخشی از نظامهای دیگر نیز بشود؛ بدین صورت که فرهنگ در نظام اجتماعی به صورت هنجارها و ارزشها مجسم میشود و در نظام شخصیتی ملکه ذهن کنشگران میشود. در واقع فرهنگ نظام الگودار و سامانمندی از نمادها است که هدفهای جهتگیری کنشگران، جنبه های ملکه ذهن شده نظام شخصیتی و الگوهای نهادمند نظام اجتماعی را در بر میگیرد و به این دلیل که بسیار نمادین و ذهنی است، به آسانی از نظامی به نظام دیگر انتقال مییابد (از یک نظام اجتماعی به نظام اجتماعی دیگر و از یک نظام شخصیتی به نظام شخصیتی دیگر) ولی همین نمادین بودن این توانایی را نیز به این نظام میبخشد که بر دیگر خرده نظامهای فرعی نظام کنش نیز نظارت کند. (ریتزر، ص۱۳۹)
- ارزش: گرچه در ادبیات جامعهشناسی بر سر تعریف این مفهوم وفاق کاملی وجود ندارد و تاکنون تعاریف بسیاری نظیر خواستها، نیازها، تمنیات، رجحانها و علایق بکار برده شده است اما در چارچوب نظری ما (نظریه کنش) ارزش نه امری عینی و نه امری ذهنی قلمداد میشود بلکه میتوان آن را به صورت امری «عینی – ذهنی» در نظر گرفت.
اگر به فرد توجه کنیم، ارزش بعدی تمناپذیر به حساب میآید و اگر به جامعه به عنوان یک متن بنگریم ارزش بعدی معنایی و مفهومی مییابد. در هر حال با توجه به چارچوب نظری ما در این پژوهش «ارزشها را میتوان مجموعهای از پنداشتها[۱۴]ی اساسی نسبت به آنچه پسندیده (تمناپذیر) است تلقی نمود که تجلی عمیقترین احساسات مشترک نسبت به اعیان مختلف در جامعه هستند» ( چلپی، ۱۳۷۵، ص۶).
طبق این تعریف ارزشها مفاهیمی هستند که در خود، آنچه در جامعه پسندیده و تمناپذیر است را متجلی میسازند و البته آنچه در جامعه تمناپذیر است تجلی احساسات عمیق مشترک اعضاء جامعه میباشد.
-نگرش: همانگونه که در بخش چارچوب نظری بیان شد نگرش در این نظریه به این صورت تعریف میشود: رابطه میان تمایلات نیازی در بالاترین سطح انتزاع را با دو دسته اعیان ( اعیان اجتماعی و فرهنگی) نگرش مینامیم. در واقع نگرش در برگیرنده منظومهای از سوگیریهای نظام شخصیت کنشگر نسبت به اعیان اجتماعی و فرهنگی مختلف است که البته به نظر پارسونز نگرش و گرایش نسبت به اعیان فرهنگی همان «ارزشهای اجتماعی درونی شده» است.
۳-۴-۲- مفاهیم عملیاتی(شاخصها):
۳-۴-۲-۱- شاخصهای مادی/فرامادی: همانگونه که بیان شد اینگلهارت برای ساختن این دو شاخص از الگوی پیوستهای از اهداف و آرزوها استفاده نمود. این آرزوها و خواستهها عبارتند از
۱- حفظ نظم در کشور.
۲- اعطای حق بیشتر به مردم در تصمیمگیریهای دولت.
۳- مبارزه علیه افزایش قیمتها.
۴- دفاع از آزادی بیان.
۵- حفظ آهنگ سریع رشد اقتصادی.
۶- اطمینان از اینکه کشور نیروی دفاعی نیرومندی دارد.
۷- اعطای حق بیشتر به مردم در تصمیمگیریهای مربوط به کار و اجتماعشان.
۸- کوشش در جهت زیباتر سازی شهرها.
۹- حفظ اقتصاد با ثبات.
۱۰- مبارزه با تبهکاری.
۱۱- حرکت به سوی جامعهای دوستانهتر و انسانیتر.
۱۲- حرکت به سوی جامعهای که ارزش اندیشهها در آن بیشتر از پول است.
گزینههای ۱، ۳، ۵، ۶، ۹، ۱۰ اهدافی مادی به شمار میروند و دیگر گزینهها اهداف و آرزوهای فرامادی. در واقع شش ارزش تأکید بر نیازهای طبیعی دارند، “افزایش قیمتها"، “رشد اقتصادی” و “اقتصاد با ثبات” برای نشاندادن اهمیت و امنیت اقتصادی و “حفظ نظم” و “مبارزه با جرم و جنایت” و “نیروهای دفاعی قوی” برای تعیین امنیت جانی. (هر چند که این دو از یک جنس نیستند، اما اینگلهارت بیان میکند که امنیت اقتصادی و جانی دو مقوله همراه هم هستند و از این دو، شاخص فرامادی را استخراج میکند) و شش ارزش باقیمانده، “اهمیت زیباشناختی ذهنی"، “دلبستگی به دیگران” و “احترام” میباشد که مفاهیم نیز با یکدیگر شاخص فرامادی را تشکیل میدهند.
اینگلهارت برای سنجش اهمیت این گزینهها، آنها را به ۳ دسته ۴ تایی تقسیم نمود (در هر کدام دو ارزش مادی و دو ارزش فرامادی قرار دارد) و اینگونه از افراد سوال نمود: “این روزها گفتگوهای زیادی درباره اهداف دهساله آینده این کشور میشود در این کارت (یکی از سه قسمت) برخی از اهداف که مردم به آنها بیشترین اهمیت را دادهاند فهرست شده است، ممکن است بفرمایید به نظر شما کدام یک از همه مهمتر است” (وکدامیک در درجه دوّم اهمیت است )
بعد از جمع آوری اطلاعات اینگلهارت اینگونه به تحلیل این گزینهها میپردازد:
هر یک از ارزشها را به منزله یک متغیر مجزا با کد (۱) تا (۶) مشخص میکند به این صورت که اگر ارزش مفروضه به منزله دلخواهترین از میان ۱۲ ارزش انتخاب شده باشد کد (۱)، اگر در مرتبه دوّم باشد کد (۲) و اگر آخر باشد کد( ۶ ) تعلق خواهد گرفت. در صورتیکه گزینه در میان ۴ ارزش مجموعه خودش اولویت اول داشته باشد کد (۳) و اگر مرتبه دوّم باشد کد (۴) و غیر از این موارد کد (۵) تعلق میگرفت(اینگلهارت،۱۳۷۳،ص۱۵۳)
یافتههای اینگلهارت نشان میدهد ((جدول(۴-۶))که این ۱۲ ارزش ۲ عامل را تشکیل میدهند به گونهای که ۵ خواسته (پنج ارزش یکسان در همه کشورهای غربی) نزدیک به قطب مثبت و شش خواسته (باز هم یکسان در همه کشورهای غربی) نزدیک به قطب منفی جمع میشوند، و یک ارزش هم در وسط قرار میگیرد(اینگلهارت،۱۳۷۳،ص۱۵۴).
جدول ۳- ۱: بارهای ارزشهای گوناگون در کشورهای مختلف( اینگلهارت،۱۹۹۰؛جدول ۴-۱)
فرانسه | آلمان غربی | ایالات متحده | بلژیک | لوکزامبورگ | |
حق دخالت بیشتر در کار | ۰.۶۳۶ | ۰.۵۶۲ | ۰.۴۵۱ | ۰.۴۷۲ | ۰.۶۵۹ |
جامعهای انسانی تر | ۰.۵۹۳ | ۰.۶۷۵ |
فرم در حال بارگذاری ...