عالمان دینى در طول تاریخ به هر دو علم اخلاق و آداب، توجه داشته و کتابهاى سودمند و با ارزشى در هر دو موضوع پدید آوردهاند. و حتّى کتابهایى در موضوعات خاص مربوط به ادب تالیف شده است مثل «منیه المرید» که در خصوص آداب تعلیم و تعلّم است و به مطلق آداب مثل آداب لباس و مسکن، ادب دعا، ادب محل کار و … نپرداخته است.
روشن است که هدف اصلى از علم اخلاق رسیدن به توحید نیست و لذا مىبینیم که حتى کفار و مشرکان و یهودیان نیز فراوان کتابهاى اخلاقى نوشتهاند و بسیارى از عناوین مباحث آنها همانند کتابهاى اخلاقى مسلمانان است. اما مهمترین هدف از «آداب شرعى» رسیدن به توحید بوده و اینکه تمام اعمال انسان، نشانههاى توحید را به خود گرفته و نشان دهنده آن باشد. بطورى که تمام کارهاى انسان با چنان ادبى همراه باشد که بیننده را متوجه به توحید نموده و مصداق این حدیث باشد که: «با کسى نشست و برخاست کنید که دیدن او شما را به یاد خدا اندازد»
هر ملتى آدابى دارد اما هدف از تمام آداب رسیدن به خداوند نیست و این هدف تنها در آداب دین مقدس اسلام و از ویژگىهاى خاص آن است.( طبرسى، فضل بن حسن، الآداب الدینیه للخزانه المعینیه، ۱جلد، زائر - قم، چاپ: اول، ۱۳۸۰٫ص۱۹۴)
بنابراین وقتی مؤلفه های اخلاقی را در سبک زندگی جستجو می کنیم باید بدانیم دنبال آدابی باشیم که ما را در زندگی به خدا نزدیک کند و جزو جلوه های رفتاری در زندگی بحساب بیاید. جلوه هایی که خلقیات ریشه های آن ، و آدابِ رفتاری شاخ و برگ های آن هستند. در این پژوهش که پیرامون سریال مادرانه می باشد جلوه های رفتاری و آداب دینی و احیاناً رفتارهای غیر دینی را در این سریال ها به بوته بحث و نقد قرار می دهیم.
با توجه به آنچه در فصل پیشین و در باب تفاوت بین اخلاق و آداب گفتیم مشخص شد مشاهده و تقلید، اجرای عمل بدون کمک، دقت در عمل، هماهنگی حرکات و عادی شدن عمل در عین آگاهی و اختیار، از مراحل ساحت رفتاری به شمار می آید.
آموزش های دینی، با جهت دهی رفتار دین داران، نقشی اساسی در زیبا سازی اعمال آنها ایفا می کند؛ زیرا انسان دین دار در پی رضایت حضرت حق و هماهنگ سازی رفتار خود با دستورات اوست. او گفتار فرستادگان الهی را می شنود و به تقلید عاشقانۀ رفتار و کردار آنها می پردازد و با دقتی شگرف، در پی هماهنگ سازی اعمال خود با آنهاست، به نحوی که بسیاری از رفتارها برایش عادی می شود، چنان که در خصوص برخی عبادات چنین پیش می آید. از سویی چون دستورات الهی از طرفِ زیبا و خیر مطلق صادر شده، به تبع آن، رفتارهای منطبق برآن دستورات نیز از زیبایی و برتری برخوردار است.
مهم ترین کنش دین در این ساحت، پشتیبانی از اخلاق است. هیچ دیانتی نمی تواند ادعایی ضد عدالت، آزادگی یا حقوق اصیل انسانی داشته باشد. در عین حال که اخلاق از دین مستقل است، مورد تأیید و اهتمام دین نیز می باشد. برای بسیاری از مردم تا این ارزش ها از طرف نیرویی مافوق توصیه نشوند، اهمیت جدی نمی یابند و مؤثر نمی افتند. پشتیبانی دین از اخلاق، به این معناست که به آدمیان اطمینان خاطر می دهد این اخلاق بر جایی استوار تکیه زده، زجرشان بی اجر نمی ماند و مرجعی اصیل آن را تأیید کرده است.
افزون برآن، اجرای قانون در جامعه، نیازمند مهار درونی است که دین عهده دار آن است؛ به یک معنا، همان عنصر تقوی که در عمق جان ها نشسته باشد. بنابراین رویکرد ما در این پژوهش رفتاری_اخلاقی است.(اسلام و زیبایی های زندگی،رجبی نیا،ص۳۰۱)
از سویی، ارتباطات در زندگی انسان بسیار حائز اهمیت است؛ زیرا انسان وضعیت خاصی دارد که ممکن است در بخشی از این وضعیت با موجودات دیگر اشتراک داشته باشد، ولی در بخش دیگر افتراق دارد، و محور اصلی حیاتش با موجودات دیگر نیز متفاوت است. آنچه باعث می شود تعادل انسان به هم بریزد، بیشتر در ارتباطات است. البته باید دانست تعادل با سازگاری تفاوت دارد، زیرا در سازگاری نوعی انفعال است که فرد خود را باید با چیز یا چیزهایی هماهنگ سازد. به هر حال انسان موجودی است که با خود و دیگران ارتباط دارد..
از سوی دیگر انسان، موجودى کمالجو و تعالىپذیر است؛ کمال آدمى، بر اثر حسن انجام وظایفى به دست مىآید که به موجب روابط گوناگون او با خود، خداوند و همنوعان بر عهدهاش نهاده شده است، این روابط، به ترتیب عبارتند از:
الف- رابطه انسان با خودش؛ به این معنا که خود را بشناسد، ارزشها و استعدادهاى بالقوّه و خدادادى خود را تشخیص دهد، هدف از خلقت و فلسفه وجودى خود را مورد مطالعه و بررسى قرار دهد تا در نتیجه به قدر و قیمت واقعى گوهر وجود خویش واقف گردد.
ب- رابطه انسان با خدا؛ کمال نهایى انسان، تقرّب به پروردگار است.
این مهم تنها از راه شناخت او و راههاى تقرّب به درگاه او میسّر خواهد بود.
ج- رابطه انسان با دیگران؛ انسان موجودى اجتماعى است و بسیارى، این ویژگى را جزو خصوصیّات ذاتى و طبیعى او دانسته و او را موجودى مدنىّ بالطبع به شمار آوردهاند. برخى از نظریهپردازان علوم اجتماعى نیز، این خصیصه را، معلول نیازهاى متنوّع آدمى دانستهاند؛ زیرا نیازهاى او- با توجّه به استعدادهاى مختلف نهفته در وجودش- با معاشرت، تبادل افکار و ایجاد روابط نیکو با همنوعان، در یک اجتماع سازمانیافته انسانى تأمین مىشود. بر اثر همین معاشرتها و تبادل افکار، روابط انسانى شکل مىگیرد و فرهنگ انسانى به وجود مىآید.(آداب معاشرت،مقدس نیا،محمد،انتشارات افق فردا،۱۳۷۹ص۱۴)
اولین محیطی که شخصیت اجتماعی انسان در آن شکل می گیرد خانواده است. خانواده یکی از نهادهای اجتماعی نخستین است که شالوده حیات اجتماعی محسوب می گردد و گذشته از وظیفه فرزند آوری و پرورش کودک و در نتیجه استمرار نسل ها و بقاء نوع بشر، وظایف متعدد دیگری از قبیل فعالیت های اقتصادی،آموزش و پرورش و اجتماعی کردن فرد را نیز به عهده دارد. خانواده به عنوان عامل واسطی است که قبل از ارتباط مستقیم فرد با گروه ها، سازمان ها و مؤسسات اجتماعی، نقش مهمی در انتقال هنجارهای اجتماعی و میراث های فرهنگی به عهده دارد.
خانواده عبارت است از گروهی که از افراد (دو نفر یا بیشتر) که میان آنها روابط خویشاوندی برقرار است و در مکان واحدی زیست می کنند و تغذیه مشترک دارند. این گروه اختصاصاً در جوامع امروز از پدر، مادر و فرزندان تشکیل می گردد. به عبارت دیگر خانواده سازمان یا اجتماعی است که مبتنی بر روابط خویشاوندی(سببی و نسبی) می باشد. خانواده یک نهاد اجتماعی است و در همه جا و همه زمان ها وجود دارد و بدون آن دوام و بقاء جامعه میسر نخواهد بود. هیچ جامعه ای نیست که در آن نظام خانوادگی برقرار نباشد. هر یک از ما به گونه ای در خانواده پا به هستی نهاده ایم و در کانون خانواده و تحت مراقبت و تعلیمات اقوام خود پرورش یافته و با زندگی اجتماعی آشنا شده ایم و به احتمال زیاد خود نیز به تشکیل خانواده مبادرت خواهیم کرد.(مبانی جامعه شناسی،وثوقی و نیک خلق،ص ۱۷۱
خانواده از سه رکن مرد، زن و فرزند به وجود آمده و همانگونه که گفتیم کوچکترین نهاد اجتماعی در جامعه به حساب می آید. اما برخلاف سایر نهاد ها، رنگ و بوی عاطفی در آن بیشتر مشاهده می شود. بیشترین توجه دین، حفظ این روابط عاطفی در خانه و خانواده است و آداب معاشرت دینی در خانواده نیز بر همین اساس شکل گرفته است. در مورد آداب معاشرت که موضوع پژوهش ما نیز می باشد خداوند توصیه هایی را در قرآن فرمودند. به عنوان نمونه در آیه ۹ سوره نساء که می فرماید: «و عاشروهنّ بالمعروف»، از مرد می خواهد که معاشرت نیکی در خانه نسبت به همسر برگزیند پس اعمالى چون سختگیرى در نفقه، آزار و اذیت یا بدخلقى و مانند آنها، مخالف با معاشرت به معروفى است که قرآن بدان سفارش نموده است.(تفسیر المنار،رشید محمدرضا،ج۴،ص۴۵۶)
عاشرو هنَّ بالمعروف، به معناى رفتار و اعمالى است که خداوند بدان امر نموده است. و نیز مراد از معاشرت به معروف، ادا نمودن حقوق زن، چون قسم، نفقه و داشتن رفتار و گفتارى مناسب با اوست. (مجمع البیان،طبرسی،ج۳،۳۵)
نه تنها مرد موظف به معاشرت نیک می باشد بلکه زن نیز می باید رفتار و آداب معاشرت خود را در خانه بر اساس نیکی متقابل قرار دهد و زوجین اینگونه فرزند را با آداب نیک معاشرت در خانه و حتی جامعه آشنا کنند. لذا به مؤلفه های رفتاری در خانه از نگاه دین می پردازیم.
بنابراین دلیل رد این پیشنهاد، این است که معتقد است زاهد بهشتی نیست و بهشت مال زاهد نیست تا آن را بذل و بخشش کند و در مورد ترجیح سیب زنخ به بوستان (بهشت)، باید گفت که حافظ معتقد است:
ز میوه های بهشتی چه ذوق دریابد هر آن که سیب زنخدان شاهدی نگزید
(همان: ۱۵۷)
و این تمسخری است به زاهد که در آرزوی رسیدن به حوریان زیباروی بهشتی است و معتقد است که حور و قصور خواستن زاهد درست مثل شرابخانه و یار خواستن است و دلیل این مدعا که حافظ زاهد را مسخره نموده، ابیاتی است به ترتیب زیر:
منت سدره و طوبی ز پی سایه مکش که چو خوش بنگری ای سرو روان این همه نیست
(همان: ۵۳)
چو طفلان تا کی ای زاهد فریبی به سیب بوستان و شهد و شیرم
(همان: ۲۱۵)
و حافظ معتقد است که در این صورت کار زاهد درست مثل بیت زیر است:
گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است عیش با آدمی یی چند پری زاده کنی
(همان: ۳۱۱)
در حالی که حافظ خود زاهدان را دعوت به عشق می کند:
بیا ای شیخ و از خمخانه ی ما شرابی خور که در کوثر نباشد
(همان: ۱۰۷)
و آن ها را در درجه ی پایین تر از خود می بیند:
تو و طوبی و ما و قامت یار فکر هر کس به قدر همّت اوست
(همان: ۴۱)
یا
جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو خانه می بینی و من خانه خدا می بینم
(همان: ۲۳۰)
واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش زانکه منزلگه سلطان دل مسکین من است
(همان: ۳۹۰)
بنابراین می توان نتیجه گرفت که حافظ از دو جهان فقط طالب یار است. هر جا بهشت می خـواهد،
در واقع هدفش این است که بهشت به زاهد ریایی نمی رسد و یکی از انتقاداتش به زاهدان این است که خدا را گذاشته و فقط در فکر بهشت و حور و شراب کوثر هستند، آن ها که در همین دنیا هم مخفیانه شراب می نوشند و حظّ و بهره ی کافی از نعمت های دنیایی دارند.
با همه ی این اوصاف، بی انصافی است که ادعا کنیم حافظ در زمینه معاد و بهشت نظرات ضد و نقیضی دارد و یا اینکه بهشت را کم اهمیّت می داند و گناهکاران را مستحق بهشت می داند بلکه تمام این ادعاها فقط و فقط از سر لجبازی با اشخاصی است که با داشتن عملکرد بد دینی، همچنان آرزومند رسیدن به بهشت و خدا و… هستند:
عشقبازی کار بازی نیست ای دل سر بباز زان که گوی عشق نتوان زد به چوگان هوس
(همان: ۱۷۵)
و آرزوی حافظ این است که ریاکاران ظاهرفریب به آرزوی خود که بهشت و حور و قصور است، نرسند:
هر دل که ز عشق توست خالی از حلقه وصل تو برون باد
(همان: ۷۳)
و می داند که:
حافظ هر آنکه عشق نورزید و وصل خواست احرام طوف کعبه دل بی وضو ببست
(همان: ۲۴)
۴ـ۱ـ۱ـ۱ـ۴. تسبیح
در اصل به معنی یاد کردن خداوند است، هم چنین شی ای است که هنگام تسبیح خداوند در دست گرفته و به قول خرّمشاهی « رشته ی پردانه ی معروف » است تا اذکار به درستی و در اندازه ی درست ادا شود. عالمان دینی و عرفا معتقدند که هر ذکری از خداوند متعال خواصی مخصوص به خود دارند که برای رسیدن به نتیجه مطلوب و موردنظر در هر ذکری حتّی رعایت تعداد اذکار ضروری است و به همین خاطر وجود تسبیح ضروری می نماید.
« حافظ دو گونه تسبیح دارد، یکی تسبیح به معنای تقدیس و تحمید و تنزیه، چنانکه گوید:
ـ ذکر تسبیح ملک در حلقه ی زنار داشت.
ـ ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک
… و دیگری که به دفعات بیشتر به کار رفته تسبیح به معنای سبحه است.
ـ رشته ی تسبیح اگر بگسست معذورم بدار ». (حافظ نامه، ۱۳۷۱: ۷۵۳)
واضح و مبرهن است که تسبیح از لوازم مرد با ایمان و اهل عبادت است چرا که در هنگام ذکر خداوند از آن استفاده می شود. این وسیله حتّی از زمان پیامبر نیز استفاده می شده است. در شعر حافظ این شی مورد بی مهری حافظ واقع شده است و حافظ تسبیح را همطراز خرقه ی رند شرابخوار دانسته و گاه آن را به عنوان دامی معرّفی کرده است:
ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود تسبیح شیخ و خرقه ی رند شراب خوار
(دیوان حافظ،۱۳۸۹: ۱۶۲)
ز رهم میفکن ای شیخ به دانه های تسبیح که چو مرغ زیرک افتد نفتد به هیچ دامی
(همان: ۳۰۲)
از تأمّل در این دو بیت در می یابیم که حافظ با مطلق « تسبیح » سر عناد ندارد و تسبیح را رد نمیکند بلکه به تسبیح شیخ معتقد نیست چرا که اصولاً حافظ با شیخ عصر خود موافق نیست:
گر طیره می نمایی و گر طعنه می زنی ما نیستیم معتقد شیخ خودپسند
(همان: ۱۱۹)
شرکت های بیمه برای مقابله با تورم میتوانند اندوخته های فنی و ریاضی را در فعالیت های اقتصادی مضاربه ای بکار بسته و بیمهگذاران را به نسبتدر سود این سرمایه گذاری ها سهیم نمایند .در این صورت بیمهگذاران به خاطر بهره مندی از سود معاملات مضاربه ای با رضایت مندی بیشتری قرارداد های بیمهی عمر را امضاء خواهند نمود.
شرکت های بیمه به جای سرمایه گذاری و خرید اوراق قرضه که دارای سود ثابت و بازده ثابت وبازدهکم می باشند میتوانند هم سرمایه عظیم حق بیمهها را در سهام شرکت ها و کارخانه هایی که مردم اعتماد کافی به انها دارند به کار بیندازند و همسرمایه ی بیمه بیمهگذاران را بر حسب همین سهام ها باز پرداخت نمایند که به موازات افزایش تورم ارزش سهام ها نیز افزوده شود . البته برای اجرای چنین طرح هایی باید بستر مناسب و بازار بورس اوراق بهادار فعال وجود داشته باشد که هم بتواند سرمایه های قابل سرمایه گذاری بخش بیمه را جذب کند و هم اینکه در هنگام نیاز به فروش به سرعت فروخته شود .
شرکت های بیمه با فرض اینکه در طول قرار داد بیمه در صد ثابتی از نرخ تورم وجود دارد متعهد می شوند که بدون اینکه حق بیمهی دریافتی ازمشتریان خود را به تدریج اضافه کنند ،سرمایه بیمه را به طور منظم بر اساس شاخص هزینههای زندگی افزایش دهند.البته بیمهگران باید در به کارگیری این روش احتیاط کنند،زیرا اگر واقعا در طول مدت بیمه نرخ تورم کمتر از نرخ در نظر گرفته شده باشد بیمهگر با گذشت زمان دچار مشکلمالی خواهد شد و حتی ممکن است در حالت بر عکس نرخ تورم واقعی از نرخ تورم مفروض بیشتر شود که در این صورت روش به کار گرفته شده بی فایده خواهدبود.تاحدودی این طرح درکشورما توسط شرکتهای بیمه درحال اجراست و توانسته تاحدی رغبت افراد را برای خرید بیمه عمر بیشتر کند.
به دلیل اینکه بعضی از کشور ها مردم به برخی از کالا های خاص علاقه مند هستند بیمهگران ترجیح می دهند که بجای تحویل سرمایه بر حسب پولنقد ،ان کالا را جایگزین سرمایهی مورد نظر نمایند و بدین ترتیب مشتری بیشتری را جذب نمایند .به عنوان نمونه میتوان طرح بیمهایران در سال۳۱۱۸ را ذکر کرد که طی قرارداد بیمههای عمر در ان زمان مقرر شده بود که به عنوان سرمایهی عمر و به بیمهگذاران در در پایان قرارداد منزلمسکونی تحویل داده شود که زمین های ان در حوالی فرحزاد خریداری شده بود .اگر چه ان طرح ،پروژه بسیار خوبی بود و از طرف بیمهگذاران مورداستقبال قرار گرفت ،بدلیل کارشکنی برخی از بیمهگران و دولت وقت با شکست مواجه شد .طرح هایی مثل طرح مذکور برای توسعه بیمههای عمر وجذب مشتری میتواند بسیار مفید باشد اما اجرای این برنامه نیازمند پرتفوی بسیار بالا از سویبیمهگران است و مستلزم برنامه ریزی و پیشبینی دقیقاز وضعیت بازار مسکن می باشد و در استفاده از این روش کاربردی باید با احتیاط عمل کرد.
یکی از مناسب ترین و معمول ترین روش های مقابله با تورم شرکت دادن بیمه شدگان در سود حاصل از سرمایه گذاری هایی است که توسط شرکت بیمه برروی حق بیمههای جمع شده صورت میگیرد که این روش تقریبا” در تمام کشور های دنیا متداول است و حتی در برخی از کشور ها این مشارکتاجباری نیز می باشد .برای این منظور میتوان سیستم های متنوع مشارکت در منافع زیر را پیشنهاد کرد :
در حالت کلی اساس کار تمام این روش ها یکی است ،یعنی قسمت عمده منافع بدست آمده از سرمایه گذاری و مزیت حاصل شده از کم شدن میزان مرگومیر برای جبران تورم به بیمهگذاران باز گردانده میشود و هر قدر تورم بیشتر باشد ،این سود نیزباید اضافه تر شود و بیمهگر نیز سود خود را برای تامینهزینه ها ،حقوق کارمندان و مدیریت و منفعت شرکت از این سرمایه گذاری کنار می گذارد. در این تحقیق نرخ تورم بر اساس قیمتهای پایه سال ۱۳۷۶ میباشد.
در سال ۱۳۶۸ هجری شمسی لایحه ای در مجلس تصویب شد مبنی بر اجباری شدن بیمه عمر برای کارکنان دولت. در بسیاری از متون و تحقیقات انجام شده این عامل دارای تاثیر مثبت و معنی داری در توضیح تقاضا برای بیمههای عمر می باشد.
داده های جمع آوری شده به صورت سالانه و مربوط به سالهای ۱۳۱۷ تا ۱۳۸۵ میباشد. و قلمرو زمانی دادهها محدود به ایران می باشد. لازم بدکر است که داده های تحقیق از منابع کتابخانهای بانک مرکزی و پژوهشکده بیمه جمع آوری شدند و پس از ورود در قالب صفحات گستره Excell برای تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند.
مهر و محبت پدر و مادر و ثبات و آرامش محیط خانواده عامل مهمی در تکامل شخصیت کودک است و میتواند مهمترین عامل بنیانگذار شخصیت سالم باشد. برعکس در خانواده ناسالم رشد طبیعی شخصیت کودک کُند صورت میگیرد و او را آماده بزهکاری میسازد.
ناسازگاری پدر و مادر و جدایی آنان وضع اجتماعی و اقتصادی خانواده و عدم گرایشهای مذهبی و معیارهای اخلاقی والدین اثر عمیق در شخصیت کودک گذاشته و در بزهکاری او در آینده نقش مهمی دارد.
پدر و مادر اولین کسانی هستند که مورد تقلید کودکان خود قرار میگیرند و در واقع سرمشقی برای فرزندان خود میشوند. حال اگر در مقابل چنین رفتار طبیعی و فطری کودک، عکسالعمل مناسب و حسابشده صورت نگیرد و پاسخهای ترساننده و گاهی توأم با خشونت و بددهنی به او داده شود در واقع زمینه انحراف روحی و فکری را در او به وجود خواهد آورد.
افراد خانواده غالباً برای کودک الگوی مناسب و یا نامناسب بوده و او سعی می کند اعمال و کردار خویش را با اعمال و کردار آنان مطابقت دهد بهنحویکه غالباً در محیط خانوادگی مشاهده شده که کودک عینک به چشم گذارده و عصا به دست تقلید راه رفتن پدربزرگ را میکند. بنابراین پدران و مادران موظفاند که حداکثر احترام را نسبت به یکدیگر قائل شده و حتیالامکان سعی کنند که در محاورات روزانه از حدود ادب و نزاکت خارج نشوند، در غیر این صورت تمام حرفهای رکیک و فحشهای کوچه بازاری که در حضور فرزندان داده میشود، مورد تقلید آنان واقع شده و در آینده مورد فکر اطفال قرار خواهد گرفت.
پسر در خانواده پدر را الگو قرار میدهد و دختر نیز مادر را الگوی خود قرار میدهند و با او همانندسازی میکنند. موضوع دیگری که ممکن است باعث ارتکاب جرم از سوی اطفال و نوجوانان گردد، اختلاف والدین و سرزنش و خرده گیری دائمی، پرخاش و اصطکاک بین آنهاست که آثار آن متوجه سایر اعضای خانواده و حتی بستگان آن ها خواهد شد. مهمترین ویژگی خانواده که آن را از جامعه مدنی ممتاز میسازد حکومت عاطفه، محبت و صمیمیت در آن است. اگر در جامعه مدنی قانون بر روابط انسانها حکومت میکند، در خانواده علاقه و گذشت و صمیمیت حاکم بر روابط اعضای خانواده است. گرچه پیدایش صمیمیت بین دو نفر کار سادهای نیست و شرایط بخصوصی میطلبد، اما حفظ و نگهداری آن مشکلتر و محتاج دقت و مراقبت بیشتر است.
چهبسا همسرانی که در آغاز زندگی مشترک روابط صمیمانه با هم داشتهاند، ولی پس از گذشت زمانی روابطشان سرد و صمیمیتشان تبدیل به اختلاف و درگیری شده است.
گاه دیده میشود که پدر و مادر بر سر مسائل جزئی مشاجره لفظی میکنند یا در ارتباط با فرزندان و نحوه برخورد با آن ها، تعارض و ناهماهنگی خود را در حضور فرزندان بروز میدهند. آنچه مسلم است هرگز دو نفر از همه جهات شبیه هم نخواهند بود و در موارد چندی اختلاف سلیقه یا اختلاف در تشخیص بین آن ها وجود خواهد داشت. پس والدین باید سعی کنند با گذشت و سازش روابط بین خود را روز به روز مستحکم تر ساخته و با انتظارات نامعقول و سختگیری، صمیمیت را به سردی و بیتفاوتی و احیاناً خصومت و درگیری تبدیل نکنند، زیرا که در این صورت اولین کسی که از این ماجرا ضربه خواهد خورد کودکان و فرزندان معصوم آن ها خواهند بود. [۱۱۹]
گزارشی که از کانون اصلاح و تربیت تهران ارائه شده، نشاندهنده آن است که در یک سوم از خانوادههای بزهکاران در خانه دیگری وجود داشته است و ۵۰ درصد نیز فاقد محبت لازم بودهاند که اعضای یک خانواده را به هم نزدیک میکند. در کانون اصلاح و تربیت مشهد نیز ۸۴ درصد از بزهکاران به روابط معیوب خانوادگی اشاره کردهاند. [۱۲۰]
اثر خشونت رفتاری بین والدین به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم خودنمایی میکند.
حالت غیرمستقیم ناشی از جوّ متشنج در خانواده و برخوردهای فیزیکی بین والدین یا همسالان و افراد بزرگسال از یک طرف و تماشای فیلمهای مروج خشونت از طریق تلویزیون و اینترنت و بازیهای کامپیوتری خشن و غیره از طرف دیگر به روح و روان اطفال اثر منفی و زیانبار قابلتوجهی دارد. تحقیقات انجام شده در اکثر جوامع نشانگر این امر است که کودکانی که در معرض چنین موقعیتی قرار دارند به علت کاهش قباحت عمل و تقلیل حس همدردی با قربانیان خشونت و آموزههای جدید خشونت یا تقلید از روشهای اعمال خشونت، از همان اول زندگی مبادرت به ضربوجرح و حتی قتل میکند یا در دوران بعدی زندگی خود با سرمشق قرار دادن آموزههای خشونت، افرادی پرخاشگر و مهاجم خواهند شد یا اینکه به کودکان افسرده، گوشهگیر و ترسو مبدل میگردند و اثر مستقیم آن مربوط به کودکانی است که دارای پدر و مادر خشن میباشند که فرزندان خود را با تنبیههای سخت بدنی مورد ایذا و آزار قرار میدهند.
بی گمان این کودکان نیز با خاطر تلخی که از آن دوران دارند، ضمن تلاش برای پاسخگویی زور با زور اشخاص کینهای، پرخاشگر و عصبی زورگو خواهند شد و رو به بزهکاری میآورند. [۱۲۱]
پروفسور «استفانی» و «ژرژ لواسور» و «ژامبومرلن» درباره تعارض زوجین چنین مینویسند که: «وجدان اخلاقی، من برتر یا فرا خود فرزند به شدت تحت تأثیر شخصیت والدین است. کانون نامنظم یا غیر متحد که در آن اتفاق و توافق والدین حکومت ندارد مولد اختلالها و یا دگرگونیهای نابهنجار تقریباً غیرقابل درمان برای کودکان کم سن است و عواقب شوم آن در شباب و بزرگسالی نیز محسوس خواهد بود.»[۱۲۲]
آقای «شلدن گلوک» و همسر دانشمندش «الینور گلوک» از استادان نامی دانشگاه هاروارد در خصوص روابط عاطفی متقابل بین پدر و مادر مینویسند: «اثر شوم تعارض و عدم توافق بین پدر و مادر در روی فرزندان احتیاج به بسط و تفسیر ندارد»
ریشه بسیاری از ناسازگاریهای جوانان را باید در سلوک والدین آن ها در مرحله کودکی جستجو کرد. اگر پدر و مادر بتوانند با سلوک خودشان نیازمندیهای عاطفی کودکان خود را برآورند، شاید مشکلاتی که بعدها در سنین جوانی خودنمایی میکنند اصلاً به وجود نیایند.
نوجوانان هنگامی که با مسائل زندگی روبه رو میشوند واکنشهایی از خود بروز میدهند که منبع الهام آن ها، واکنشهای والدین آن ها در چنین شرایطی است. [۱۲۳]
ارتباطات موجود بین پدر و مادر نقش مهمی در عملکرد و بزهکاری کودکان و نوجوانان دارد. «کلارک» و «شیلدز» معتقدند که اهمیت ارتباطات مثبت در عملکرد مطلوب خانواده بیشترین تأثیر را در رفتار بزهکارانه دارد. آن ها همچنین متوجه شدند که برقراری ارتباط در انجام رفتار بزهکاری و پیدایش تفاوت موجود مربوط به سن، جنس و وضعیت ازدواج در خانواده مؤثر است. [۱۲۴]
«گورمن»، «اسمیت» و «تولان» دریافتند که کشمکش والدین و پرخاشگری آن ها موجب پیدایش خشونت و آزار رسانی به دیگران میشود. این در حالی است که کمبود محبت مادری و خشونت پدر در شکلگیری جرائم مربوط به اموال دیگران در نوجوانان مؤثر بوده است. ویژگیهای خانوادگی نشان میدهد که رفتار ضداجتماعی یا ارزشهایی نظیر سابقه خانوادگی در زمینه رفتارهای جنایی، سختگیری والدین و درگیری خانوادگی از مواردی هستند که از ثبات بالایی برخوردار هستند. در مطالعه دیگری که توسط گورمن اسمیت و همکارانش صورت گرفت، اطلاعات نشان داد که کودکان هنگامی به خشونت گرایش پیدا خواهند کرد که در خانواده آن ها روابط مبتنی بر خشونت وجود داشته باشد. [۱۲۵]
کودکانی که شاهد اختلافات و دعواهای خانوادگی هستند در معرض خطر بیشتری برای بزهکار شدن هستند. تحقیقات رابطه بین طلاق والدین و دعوای خانوادگی از یک طرف و آشفتگی روانی کودکان در دوره بزرگسالی از طرف دیگر را تأیید کردهاند. [۱۲۶]
آقای «رایت» در نظریه تئوری یادگیری اجتماعی معتقد است که رفتارهای پرخاشگری اکتسابی هستند. به همان صورتی که والدین رفتار پرخاشگری از خود نشان میدهند، کودکان نیز یاد میگیرند که به منظور رسیدن به اهداف خود از وسیله قابل قبولی مثل پرخاشگری استفاده کنند.
وقتی کودکی متولد میشود پدر و مادر اولین کسانی هستند که با وی در ارتباط هستند. کودک تازه متولد شده فاقد هرگونه دانش، شناخت و آگاهی است. البته منظور ما دانشهای فطری که بهطور ذاتی در هر فرد آدمی وجود دارد نیست، بلکه بیشتر دانشهای اکتسابی که مبتنی بر تجارب یادگیری است، مدنظر میباشد. به عقیده جان لاک ذهن کودک مانند لوح سفیدی است که هیچ چیز بر آن ثبت نشده است.
نتایج آزمون تجربی روی ۹۰۰ جوان ۱۲-۱۹ ساله نشان میدهد، الگوهای کنش متقابل اعضای خانواده روابط معناداری با بزهکاری دارد. بیشتر جوانان بزهکار در این نمونه مورد مطالعه با والدین خود تعارضات و اختلافات آشکار داشتهاند و در حالی که با والدینشان به سختی ارتباط برقرار میکردند، تعامل آنان با دوستانشان به سهولت انجام میگرفت.
بحث فوق از روابط بین افراد خانواده بخصوص رابطه والدین با فرزندان و نحوه رفتار با آن ها و تبعیض در خانواده و بزهکاری والدین و واکنشهای گوناگونی که از این حیث به وجود میآید ناشی میشود.
این بحث از مسائل مهم جرمشناسی میباشد. چه وجود همین روابط است که شالوده اصلی و اولیه خانواده را پایهگذاری و نوع و کیفیت آن اثر قطعی در استحکام و تزلزل خانواده و بقا و زوال آن میگذارد.
آنچه که در مورد اختلاف والدین بیشتر جلب توجه میکند، علت اختلاف آنهاست که مبین نابسامانیها و نارساییهایی موجود در خانواده میباشد. گاهی مشکلات خانوادهها منجر به قهر و حتی ترک یکی از والدین از محیط خانواده میشود. بنابراین ملاحظه میشود که اختلاف خانوادگی و ناسازگاری زن و شوهر باهم تأثیر مستقیم و نامطلوبی بر روی کودکان معصوم گذاشته و غالباً آن ها را بهسوی ارتکاب جرم و یا خودکشی سوق میدهد، زیرا در خانوادههایی که تفرقه و جدایی حکومت میکند، اگرچه طفل عملاً و در ظاهر امر از کانون خانوادگی طرد نشده، ولی باطناً از محبت پدر و مادر و یا هر دو محروم شده و درنتیجه از نظر روحی پژمرده و عبوس و بی حوصله میگردد.
کودکان همانند نهال نورسی هستند که نیاز به پرورش و نگهداری و مواظبت دارند، و این امر جز به سرپرستی پدر و مادر میسر نخواهد بود. بدیهی است که اگر اطفال و نوجوانان در خانه رنگ آرامش و صمیمیت را نبینند، به ناچار آن را در جای دیگری خارج از محیط منزل به دست میآورند و چهبسا به دام شیطانصفتان و انسانهای منحرف بیفتند و از راه راست منحرف گردند.
بنابراین نفاق، ناسازگاری، درگیری و مشاجره دائمی پدر و مادر و اطرافیان، آثار شومی در روح و روان کودک خواهد گذاشت و طفل به دلیل مشکلات عصبی و روانی که دارد نه در تحصیل و نه در اشتغال موفق نخواهد شد، زیرا همیشه ذهن او درگیر اینگونه نابسامانیهای موجود در خانواده است و لذا دست به فرار میزند.
روابط درون خانواده از چنان عمقی برخوردار است که قابل مقایسه با هیچ یک از گروههای اجتماعی نیست. [۱۲۷]
پی ناتل مینویسد: «در علت شناسی بزهکاری خردسالان و نوجوانان خانواده ایفاگر نقش مستقیم و بسیار مهمی است. بزهکاری در اغلب موارد واکنش تعارضی است که در وضع خانوادگی پدید میآید، اما ماورای این نقش مستقیم، خانواده اصلی در تکوین شخصیت بزهکار و شکل دادن بدان دخالتی مؤثر دارد.»[۱۲۸]
اولین و مهمترین کنش خانواده تأمین ارزش محبت در میان اعضای خود و سپس اشاعه و ترویج این ارزشها از راه ایجاد روابط محبت آمیز و دوستیهای ژرف در میان افراد جامعه است. وظیفه خانواده به عنوان مرکز اصلی اخلاقی جامعه و روابط و پیوند دهنده آن، ناشی از خاصیت ایجاد وحدت انسانی آن است.
وجود محبت والدین برای کودک امری ضروری برای رشد عاطفی و شکوفایی کودک است. همان طور که برای رشد جسمانی، کودک به انواع و اقسام مواد غذای و پروتئین احتیاج دارد، به همان اندازه نیز برای رشد عاطفی خود و ورود به اجتماع احتیاج به محبت و احساسات عاطفی دارد. کودکان بیش از غذای خوب، لباس گرم، اسباببازی و هوای آزاد نیازمند آن هستند که مقبول والدین قرار گیرند و دوست داشته شوند و احساس کنند که به کسی تعلق دارند.
«کارن مورتای» در مطالعات روانشناسی محور اصلی خود را محبت و برخورداری از آن را در سالهای اولیه زندگی تأکید میکند، چنانچه کودک در سالهای اولیه زندگی خویش، از برخورداری محبت محروم بماند، هسته اصلی و اساسی عصبیت و بیماریهای روانی در وی تکوین مییابد که بعدها در بزرگسالی منشأ خیلی از درگیریهای عاطفی و اضطراب عمیق در فرد میشود. [۱۲۹]
تحقیقات روان شناسان و متخصصین اطفال نشان میدهد کمبود رابطه محبتآمیز غالباً یکی از عوامل بسیار قوی است که اطفال و نوجوانان را بهسوی ارتکاب بزهکاری سوق میدهد. گاهی دیده میشود که بعضی از کودکان بر اثر بیتوجهی و بی مهری والدین خود راه دزدی و زورگویی و کتک زدن دیگران را در پیش میگیرد تا موردتوجه قرار گیرد.
نوجوانی که محبت کافی از پدر و مادر دریافت نکرده است برای انواع اختلالات رفتاری و انحرافات اخلاقی آمادگی بسیار دارد. محبتی که فرزندان در خانواده دریافت میکنند، موجب آرامش روانی آن ها میشود و همین آرامش روانی، آن ها را از تمایل به بسیاری از لغزشهای اخلاقی بازمیدارد. دختر نوجوانی که کمبود محبت دارد به هر کس که سر راه او قرار گیرد و به او اظهار محبت کند، علاقهمند میشود. البته نوع محبت بسته به سن و سال فرزندان متفاوت است ولی در هر حال باید دلهای فرزندان را با فروغ محبت و نوازش والدین روشن کرد و نیاز فطری آن ها به محبت پدران از این راه ارضا شود.
وقتی کودک برای اینکه موردتوجه دیگران قرار گیرد و دست به بزهکاری میزند هیچگونه تنبیه و تهدیدی هرچند سخت و شدید در رفع این عادت ناشایست مؤثر نخواهد بود مگر اینکه پدر و مادر علت اصلی را یافته و طفل را موردتوجه و نوازش قرار دهند. ناگفته نماند که همیشه مشکلات عاطفی و روانی کودکان معلول کمبود محبت نیست، بلکه در موارد متعددی محبت افراطی و مراقبت بیش از حد والدین از کودک مشکلآفرین است. در این خصوص حدیثی از امام محمدباقر (ع) نقل شده است که میفرمایند: «عن ابی جعفر علیهالسلام شر الآباء من دعاه آلبر إلی الإفراط» یعنی بدترین والدین آنهایی هستند که در محبت ورزیدن به فرزندانشان از حد اعتدال گذشته و زیادهروی مینمایند. مراقبت شدید والدین ممکن است معلول عوامل زیر باشد.
گاهی والدین فرزندان قلبی خود را از دست داده درنتیجه بیش از اندازه از فرزند فعلی خود مراقبت مینمایند. والدینی که برای مدتها بچه دار نشده و اکنون صاحب فرزندی شدهاند فرزند جدید خود را زیاد تحت مراقبت قرار میدهند. [۱۳۰]
در مواقعی پدر و مادر نمیتوانند پاسخ گوی نیازهای عاطفی یکدیگر باشند بر روی این اصل، کودک را مرکز عواطف و احساسات خود قرار میدهند. مثلاً خانمی که از محبت شوهر محروم است فرزند خود را جانشین شوهر میکند و به او بیش از حد مهر میورزد.
البته عکسالعملهای کودکان در مراقبت شدید والدین به صورتهای مختلف ظاهر میشود. گاهی طفل حالت اطاعت و تسلیم به خود میگیرد و استقلال خود را از دست میدهد و یا در مقابل آن ها حالت طغیان و سرکشی ظاهر می کند. این دسته از کودکان معمولاً نمیتوانند با کودکان دیگر به سر برند و نازپرورده و زودرنج شده و تحمل سختیها و موانع روزگار برای آن ها غیر قابل تحمل است.
همبازی شدن و بازی کردن با کودکان و نوجوانان همیشه لذتبخش و شادی آفرین است. کودکان و نوجوانان از بازی و ورزش کردن با اعضای خانواده نهایت لذت را میبرند و درعینحال فرصت خوبی را برای بیان احساسات و عواطف خود پیدا میکنند و به تدریج راه کنترل احساسات را فرا میگیرند و به سمت و سوی اجتماعی شدن پیش میروند. در این فرایند کودک احساس میکند که کارهای او تا این اندازه ارزنده است که والدینش با او همکاری میکنند. وجود رابطه صمیمانه باعث میشود تا فرزندان رازهای خود را قبل از هر کسی با والدین در میان بگذارند و از راهنماییهای آنان بهرهمند گردند. برخوردهای امر آمیز و امر و نهی لجاجت برانگیز و تحقیر فرزندان همه و همه باعث عقدههای روانی در اطفال و نوجوانان خواهد شد که اثرات جبرانناپذیری را خواهد داشت. پدر و مادر باید با اطفال و نوجوانان خود از در صمیمیت و رفاقت و همفکری وارد شوند. گفتگو در زمینههای گوناگون، بها دادن به رأی و نظر آن ها به برقراری روابط صمیمانه و بی تکلف با فرزندان کمک میکند.
والدین در سراسر دوره نوجوانی، تأثیر مهمی در یاری کردن جوانان برای شناخت خویش و شکل دهی به زندگی آتی خود دارند. [۱۳۱]
تحقیق گلوک ها در زمینه روابط عاطفی پدر و مادر و کودکان و نوجوانان نشان داد که کودکان غیر بزهکار در برابر کودکان بزهکار رابطه عاطفی مثبتی با پدر و مادر داشتهاند.
همچنین تحقیق آنان نشان میداد که بی مهری و رفتار خصمانه پدر با کودک در بزهکاران در حدود سه برابر و روابط خصمانه با کودک بزهکار حدود ۵ برابر کودکان غیر بزهکار است. [۱۳۲]
محبت محبت میآفریند. ارزش محبت موجب افزایش میزان و توسعه حوزه آن میگردد. در پایه ریزی شخصیت و چگونگی رشد عواطف اشخاص، هیچ عامل اجتماعی به پای محیط کوچک خانواده نمیرسد. تار و پود حیات روانی اشخاص را در کانون خانواده به هم میتنند.
والدین با عشق و محبت خود در تکوین شخصیت سالم و توانا و باتقوا و سازنده و مؤثر و مفید و مورد احترام فرزندان خود نقشی انکارناپذیر دارند. خانواده با تشکیل ارکان و مبانی اولیه شخصیت در تأمین انواع ارزشهای اجتماعی، چون قدرت، دانش، ثروت، تقوی، احترام و… مؤثر است.
در تربیت و رفتار و شخصیت کودک، ضمن رشد هماهنگ تمام نیروهای انسانی او بهسوی کمال و دستیابی وی به آرمانهای تأییدشده انسانی، عقاید رایج و مستحسن در جامعه انعکاس مییابد و این عقاید به علت وضع طبقاتی و مقام و موقعیت فرد تعدیل پیدا میکند.
در بعضی از خانوادهها میان فرزند دختر و پسر تبعیض قائل میشوند و حتی گاهی این را آشکارا به زبان میآورند و از اینکه مثلاً صاحب فرزند دختر شدهاند، احساس ناخشنودی میکنند و زن را موجودی بدیمن میدانند، در صورتی که دختر و پسر در ویژگیهای انسانی با هم مساوی بوده و از این حیث هیچ تفاوتی میان آن ها وجود ندارد، یعنی هر دو انسانند و دارای ویژگی واحدی هستند، نه یکی بر دیگری برتری دارد و نه یکی پستتر از دیگری است.
یکی از عوامل مهم مؤثر در کودکان و نوجوانان که در زمره حقوق آن ها نیز میباشد، رعایت عدالت و مساوات و عدم تبعیض میان آنان بخشهای مختلف زندگی است، زیرا در صورتی که بین آنان تبعیض قائل شویم، بعضی از فرزندان تحقیر و درنتیجه مبتلا به عقده حقارت و حسادت میشوند و منجر به اختلاف و کینهورزی در کودکان و نوجوانان خواهد شد.
بدین جهت لازم است والدین نسبت به تمام فرزندان اظهار محبت و شفقت داشته باشند تا از عوارض جانبی و خطراتی که با بیعدالتی و برتری دادن بی جهت به بعضی از آن ها پیدا میشود، جلوگیری شود. شهید ثانی در این باره مینویسد، امتیاز دادن به بعضی از فرزندان موجب عداوت و دشمنی در بین آن ها خواهد شد، چنانکه در تاریخ زندگی خود شاهد آن بوده و شنیدهایم. [۱۳۳]
سند از منظر فقه و حقوق
تاریخ دفاع از پایان نامه:
تعداد واحد پایان نامه:
نمره پایان نامه دانشجو به عدد:
نمره پایان نامه دانشجو به حروف:
چکیدهی پایان نامه:
سند که توسّط ادارهی ثبت اسناد، یا دفاتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق تنظیم میگردد فصل الخطاب محاکم قضایی بوده و به عنوان مستند محکم و غیر قابل تردید مورد توجّه قضات قرار میگیرد.
این پایاننامه با عنوان «سند از منظر فقه و حقوق» بر آن است تا مباحثی پیرامون سند و اقسام آن، همچنین حدود و اعتبار سند و قابلیّت اجرایی سند رسمی و نقش اسناد در روابط اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم و کاهش دعاوی مورد بررسی قرار گیرد.
برای رسیدن به این منظور ابتدا منابع مربوط گلچین شده و بعد از مطالعه و فیشبرداری و تجزیه و تحلیل یافتهها به روش استقرائی، تحلیلی این تحقیق در سه بخش فراهم آمده است و در پایان به نتایجی دست یافته و برای بهتر شدن وضع موضوع پیشنهادهایی ارائه شده است و هدف از این تحقیق، بیان جایگاه سند در فقه اسلامی میباشد.
مهمترین دستاورد این پژوهش عبارت است از:
أ) توجه ارگانها و محاکم به سند؛
ب) تمهیدات لازم جهت جلوگیری از تزلزل و سوء استفاده سند؛
ج) برخوردار بودن سند از پشتوانهی قانونی؛
د) حذف تشریفات دست و پاگیر سند رسمی.
کلید واژگان: سند، مالکیّت، ثبت اسناد، معامله، املاک.
مقدّمه
یکی از مهمترین و رایجترین دلیل ادّعاهای اصحاب دعوا در دعاوی اعمّ از حقوقی و کیفری، سند است. هرگاه در دعوایی نوشتهای مورد استناد قرار میگیرد، یکی از مهمترین نکاتی که مورد توجّه قرار میگیرد قابلیّت استناد آن از زاویهی ماهوی است، امّا در عین حال، موضوع به کار گیری سند در دعاوی و امور حقوقی و اثبات ادّعا با استناد به آن دارای جوانب دیگری با چنان اهمیّتی است که توجه نکردن به آنها میتواند استفاده از سند را غیر ممکن نموده و یا موجب شود نوشتهای در اصل نتواند دلیل قرار گیرد و ادعایی واهی را اثبات کند.
در به کارگیری سند به عنوان دلیل در دادگاه، نخستین نکتهای را که مورد توجّه قرار میگیرد زمان ارائه و یا استناد به آن است، امّا میتوان گفت که از این نظر سند از هیچ ویژگی برخوردار نیست و در نتیجه مشمول قواعد عام زمان ارائه دلیل است.
مدّعی چه خواهان یا خوانده باشد، علی القاعده، سندی که ادّعای او را ثابت می کند در اختیار دارد، امّا احتمال دارد که سند مزبور نزد طرف مقابل یا شخص ثالث باشد.
طرفی که سند علیه او ابراز میشود به قابلیّت استناد آن از زاویهی حقوق ماهوی توجّه نموده و در صورت لزوم، دفاع خود را در این راه تدارک می کند، امّا، معمولاً پیش از آن به، اصالت آن توجّه میکند تا در صورت لزوم، به عنوان دفاع، حملهی خود را متوجّه ساختمان مادّی و شکل ظاهری سند نموده و به بیان دیگر، اصالت آن را مورد تعرّض قرار دهد.
سند جدای از این که مشخّصهای است برای یک ملک، میتواند پایان بخش دعاوی و نزاعهایی باشد که پروندهی آن در محاکم قضایی است.
أ) بیان مسأله
یکی از مهمترین ادلّهی اثبات دعوا در دعاوی، سند است. هرگاه در دعوایی نوشتهای مورد استفاده قرار گیرد، یکی از مهمترین نکاتی که قابل توجّه میباشد قابلیّت استناد آن از زاویهی شکلی و ماهوی است.
احکام دقیقی که در قرآن با بیان جزئیّات در تمام مراحل در مورد تنظیم سند برای معاملات ذکر شده است. آیهی ۲۸۲ سورهی بقره مبیّن توجّه عمیقی است که این کتاب آسمانی نسبت به امور اقتصادی مسلمین و نظم کار آنها دارد. سند به مفهوم اعم، در لغت به آن چه بدان اعتماد کنند آمده است و به مفهوم اخص و در اصطلاح حقوقی برابر مادهی ۱۲۸۴ قانون مدنی عبارت است از: هر نوشتهای که در مقام دعوا یا دفاع قابل استناد باشد.
طبیعت منطقی و روش شناخته شده عقلا نیز در خصوص استفاده از سند برای ثبت و ضبط و اثبات وقایع و اعمال حقوقی وجود دارد که عملاً این مسئله موجب کاهش منازعات و حل سریعتر آنها میشود.
اخلاق و مذهب، مردم را به اجرای تعهّد و وفای به عهده امر میکند و خلف وعده از نظر مذهبی مذموم بلکه گناه است. در فقه اسلامی اصل لزوم، پذیرفته شده و برای آن به آیهی «اوفوا بالعقود» و اخبار و احادیث استناد میکنند.
ب) اهمیّت و ضرورت انجام تحقیق
نوشتهی سنّتی و سند مدرن را از جهت توان اثبات آنها میتوان مقایسه کرد، زیرا نشان میدهد که هر یک از این دو چه قدر حقیقتنما هستند و تفاوت آنها از نظر اثباتگری چقدر میباشد.
برای اندازهگیری توان اثباتگری نوشتهی سنّتی با سند مدرن باید دید احتمال عدم قصد و جدیّت در هر کدام چقدر است؟ همچنین احتمال تقلّب و تغییر در کدام بیشتر است و نیز احتمال ابهام، اجمال و تعارض در هر یک چقدر است؟
ضرورت زندگی اجتماعی انسانها و نیاز به انجام معاملات و مراودات مالی و متعاقباً تثبیت حقوق فردی و مالکیّت اشخاص، حفظ آثار و نتایج حاصلی از آنها، جلوگیری از ادّعا و اعتراضات احتمالی در هر جامعهای ایجاب میکند که نهاد یا ارگانی مسئولیّت حفظ و صیانت از حقوق اشخاص و افراد جامعه را بر عهده گیرد؛ دین مبین اسلام هم این نیاز فطری بشری را نادیده نگرفته و در زوایاتی گوناگون تأکید بر حفظ آثار حقوقی آن داشته است و حجم قابل توجهی از ابواب فقه و تعلیمات آموزههای قرآنی و نصایح پیشوایان دینی را به آن اختصاص داده است.
ج) پرسش های تحقیق
در قرآن به اهمیّت سند و احکام آن اشارهای شده است؟
سند دلیل مالکیّت است؟
سند در روابط متعاملین چه نقشی دارد؟
د) فرضیههای تحقیق
در بزرگترین آیه (۲۸۲ سورهی بقره: آیهی تداین) از بزرگترین سوره قرآن به اهمیّت و احکام سند تصریح شده است.
یکی از مهمترین و رایجترین دلیلهای اثبات دعوی، سند است.
سند نقش اساسی در روابط بین متعاملین دارد، بدین صورت که داشتن سند باعث تثبیت مالکیّت و تنظیم روابط حقوقی و اجتماعی (اوفوا بالعقود) و جلوگیری از اختلافات و تنازعات میشود.
هـ) ادبیات یا پیشینه تحقیق
با توجّه به کاربردی بودن موضوع تحقیق، اغلب فقها و حقوقدانان در باب نوشتن سند کتابها و مقالاتی نوشتهاند امّا در خصوص تحقیق، پایاننامهای مشاهده نشد و ما تحقیق کردیم چیزی نیافتیم.
و) روش تحقیق
با توجّه به موضوع پژوهش، روش جمع آوری اطّلاعات و تجزیه و تحلیل آن به روش اسنادی و کتابخانهای است به این معنا که ابتدا منابع مورد نیاز گلچین شده و پس از مطالعه فیشبرداری گردیده و بر اساس روش استقرائی[۱] – تحلیلی مطلب یاد شده مورد استفاده قرار گرفته است تا جایی که این تحقیق در سه بخش، شش فصل و هجده گفتار فراهم آمده و در پایان به نتایجی دست یافته و برای بهتر شدن وضع موجود پیشنهاداتی ارائه شده است.
ز) اهداف تحقیق
هدف کلّی:
بیان جایگاه سند در فقه اسلامی
اهداف ویژه:
أ) احکام مربوط به سند از دیدگاه فقه
ب) اثبات حق از طریق سند از دیدگاه فقهی و حقوقی
ج) تبیین وجوه افتراق و اشتراک نوشتهی سنّتی و سند مدرن.
ح) ساختار تحقیق
این پژوهش در ساختار سه بخش و چند فصل تنظیم شده و در پایان نتایج و پیشنهادها و سپس منابع و مآخذ قرار گرفته است.