وبلاگ

توضیح وبلاگ من

اثر بخشی آموزش درمان مبتنی بر بهوشیاری دانشجویان

اندکی استرس برای بقای انسان ضروری است وهمچنین عامل محرکی برای افزایش توانایی اوست عامل استرس زا می توان شامل هر گونه حادثه و شرایط جسمی ،روانی و محیطی باشد که موجب آغاز پاسخ استرس گردد .اندکی استرس برای ارتقاء زندگی به مطلوبترین سطح میتواند موجب افزایش کارآیی جسمانی و فکری بشود .(فاسم زاده 1386)

 

 

انچه موجب فشار روانی واسترس  فرد است ،می تواند در دیگری بی تاثیر باشد .افراد نه تنها در تجارب خود از حوادث زندگی ، بلکه از اسیب پذیری در برابر این حوادث نیز با یکدیگر متفاوتند.استرس ناشی از یک موقعیت ویژه به ارزیابی فرد ازآن موقعیت و نیروی فرد از آن موقعیت و نیروی رویاروئی با آن بستگی دارد اما در هر صورت این امر به کاهش سلامت روانی منتج می شود(نماینده ، 1389). سلامت روان عبارتست از توانایی افراد برای دست یابی به اهدافی که برای خود در نظر گرفته است (پاتی، 2010).

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

مفهوم سلامت جسم وروان جنبه ای از مفهوم سلامت جسمی، روانی و اجتماعی است، که علی رغم تلاشهایی که از سوی پیشگامان حوزه سلامت در جهان به منظور تأمین هر چه بیشتر سلامتی انسانها به عمل آمده است هنوز معیار قاطعی در زمینه تعریف و مصداق کامل سلامتی جسم وروان در افراد وجود ندارد. توجه به سلامت فکر و جسم پس از جنگ بین الملل اول در برخی از دانشکده های اروپا به تدریج متداول شده است تا آنجا که در سال 1944، نوزده کشور در اروپا و آمریکا دارای جمعیت های طرفدار بهداشت جسمی وروانی شدند ( منصوری ،1390).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

باید گفت سلامت روان عبارتست از داشتن سازگاری کافی و احساس خوب بودن از دیدگاه روان شناختی، متناسب با معیارهای قابل قبول روابط انسانی و جامعه (ساعتچی، 1385). سلامت روان علاوه بر بدن سالم، به محیط و شرایط زندگی سالم نیاز دارد. این که محیط و عوامل مختلف آن چگونه بر ساختار جسمی و روانی فرد تأثیر می گذارد و فرد با چه شیوه ای با کشمکش های محیطی مبارزه می کند، موضوعی است که رویکردهای مختلف روان شناسی هر کدام با توجه به دیدگاه اختصاصی خود پیرامون ماهیت انسان و نیروی انگیزشی او سلامت روان انسان را به شیوه خاصی تبیین کرده اند. به عنوان مثال برخی از این رویکردها، سلامت روان را فرآیندی مستمر دانسته اند و برخی دیگر آن را در قالب هنجارها و پیروی از آداب و سنن اجتماعی جستجو کرده اند و گروهی دیگر به هر دو جنبه توجه نموده اند. به عنوان مثال روانپزشکی و روانشناسی بالینی در آسیب شناسی روانی بر اصل انسان بهنجار تأکید داشته اند و بهنجاری یا سلامت را معادل «فقدان علایم بیماری» می پنداشته اند اما وضعیت جاری روانشناسی جهان حاکی از توجه شایان روان شناسان به مفهوم سلامت در قالبی ورای

دانلود مقالات

 بهنجاری و فقدان علایم بیماری است (آزاد، 1386). ودراین مسیر اموزشها و مداخلات متعددی هستند که به افزایش این قالب کمک شایانی میکنند. پژوهش های پیشین( مایر و سالووی،2000،سیدنی،2010، توماس و توماس،2009) نشان می دهد افرادی که از مولفه بهوشیاری  به استفاده می کنند کسانی هستند که احساسات خود را بخوبی می شناسند و هدایت می کنند و احساسات دیگران را نیز درک و به طرف اثر بخشی با آن برخورد می کنند در هر حیطه ای از زندگی معمولاًممتاز هستند (خواه در روابط عاطفی و صمیمانه باشد و خواه در فهم قواعدناگفته ای که در خط سازمانی به پیشرفت می انجامد ( مایر و سالووی،2000).حال اگر نظر مایر(2000) را بپذیریم، پس بی تناسب نخواهد بودکه بپذیریم کسانی که مهارتهای بهوشیاری  را دریافت می کنند بیشتر و بیشتر می توانند خود را هدایت کنند و این هدایت بی تاثیر در افزایش سلامت روانی شخص و کاهش استرس وی نخواهد بود لذا با توجه به اهمیت استرس و سلامت روانی فرد در زندگی این ضرورت احساس می شود که بدنبال راههایی برای افزایش سلامت روانی افراد باشیم . می توان گفت یکی از پیشنهاد ها آموزش مهارت هایی است که این مهم را عملی سازد و به مین منظور پژوهشگر در این راستا به پژوهش پرداخته و به دنبال یافتن پاسخ این سوال پژوهش است که آیا آموزش  بهوشیاری  دانشجویان بر افزایش سلامت روان و کاهش  استرس انان موثر است؟

 

 

Bottom of Form

 

 

اهمیت و ضرورت تحقیق

 

 

دوران جوانی یکی از مراحل مهم و برجسته رشد و تکامل اجتماعی و روانی فرد می‌باشد که در این دوره نیاز به برقراری روابط سالم و تعامل هیجانی و رفتارهای بدون استرس و کاهش تعارض مورد توجه است.

 

 

مطمئناً یک جامعه خردمند می‌تواند به افراد سایر روش‌های ممکن برای حل تعارض را آموزش دهد.اهمیت و ضرورت آموزش بهوشیاری  به دانشجویان توجه به نیازهای واقعی جوانان یک جامعه می‌باشد. این آموزش‌ها توانایی‌های فرد را برای مقابله مفید و موثر و پرداختن به کشمکش‌ها و موقعیت‌های زندگی افزایش می‌دهد. مستقیم‌ترین روش مداخله به منظور ارتقاء توانایی روانی ـ اجتماعی مداخله‌هایی هستند که استرس راکاهش و توانایی‌های شخصی و اجتماعی‌ آنان و سلامت روانی انان را تقویت می‌کند. این نوع مداخله را در رابطه با دانشجویان می‌توان از طریق آموزش بهوشیاری  که در محیط آموزشی یعنی دانشگاه ارائه نمود. بنابراین با توجه به نقش برجسته آموزش بهوشیاری  در روابط بین فردی و سلامت روانی که در زندگی بسیار مهم می‌باشد نیاز به استفاده از این آموزش‌ها پر رنگ به نظر می‌رسد.

 

 

اهداف تحقیق

 

 

تعیین اثر بخشی آموزش  بهوشیاری در سلامت روان و استرس

 

 

تعیین اثر بخشی آموزش  بهوشیاری در سلامت روان و استرس

 

 

-Herman

 

 

.Life time risk

 

 

.Kessler

 

 

Kenny

 

 

Williams

 

 

Murray

 

 

.Lopez

 

 

Benazon

 

 

.Larser

 

 

.Glass

 

 

.Bourne

 

 

.Wellz

 

 

Paati

 

 

-Mire & sallovi

مهارتهای زندگی در کاهش گرایش به مصرف مواد مخدر

امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی وتغییر درشیوه زندگی ،بسیاری ازافراد دررویارویی بامسایل زندگی فاقدتوانایی های لازم واساسی هستند وهمین امر آنان رادرمواجهه بامسایل ومشکلات زندگی آسیب پذیرکرده است .پژوهشهای بی شمارنشان داده است که بسیاری ازمشکلات بهداشتی درزمینه اعتیاد وسومصرف نشان دهنده سه عامل مرتبط با سومصرف  مواد عبارتنداز :عزت نفس ضعیف،ناتوانی دربیان احساسات وفقدان مهارتهای ارتباطی.(مک دونالدو وهمکاران 1999به نقل ازخالدیان1391)

 

 

اعتیاد به مواد مخدر تهدیدی جدی برای ساختارهای فرهنگی ،بهداشتی،اجتماعی واقتصادی بوده وتعادل ،رشدوتوسعه جوامع رابرهم زده ومنابع بسیار انسانی ،اقتصادی واجتماعی رابه هدر می دهد.آمارهای منتشرشده ازسازمان های بین المللی ،بخصوص سازمان بهداشت  جهانی ،کمیته جهانی کنترل موادمخدر وسازمان یونسکو حاکی ازافزایش فزاینده مصرف این مواد درسطح جهان است .همه منابع مورد بررسی بدون استثنا ابعاد مسله را فا جعه آمیز نشان می دهند .(رحیمی موقر،1375)

عکس مرتبط با اقتصاد

افرادی که درجامعه احساس عدم امنیت شغلی ،اقتصادی ،اجتماعی وروانی می نمایند ویا به دلیل فقروناداری توان برقرای روابط اجتماعی مطلوب ومناسب بااقوام وآشنایان ودیگران ندارند،آنان دیریازود خواسته یا ناخواسته ممکن است .اسیر مواد مخدر می شوند .(شیخاوندی1373)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

مطالعات زیادی دلالت برآن دارند که بین عزت نفس ضعیف وسومصرف الکل ودارو رابطه وجود دارد.(سینگ1994به نقل ازعصمت پناه

پروژه دانشگاهی

 1391)

 

 

این اصل ثابت شده است که همواره پیش گیری بهتروآسان ترازدرمان است .بنابراین پیشگیری بایدفراگیرباشد.پیشگیری بایدمعطوف بربهبود سلامت همه اعضای جامعه موردنظرماباشد.مبارزات پیشگیری نه تنها  باید به کسانی که بیشترین آسیب پذیری رادارند بلکه بایدبه همه آن کسانی که بخشی ازمحدوده اجتماعی وهیجانی آنها نیزهستند توجه کند.(دهقانی،1372)

 

 

طبق آمارهای سازمان بهداشت جهانی انواع آسیب های روانی –اجتمایی ازجمله وابستگی های دارویی-اعتیاد)دراغلب جوامع به طور نگران کننده ای روبه افزایش می باشندکه باتوجه به اهمیت موضوع واقبال جامعه آموزشی نسبت به گسترش فرهنگ مواجهه منطقی بامشکلات ونیز تمرکزبرمداخلات پیشگیرانه ،درسالیان اخیر پژوهشهای متعددی درزمینه مهارتهای زندگی انجام گرفته است.ازطرفی دیگر مطالعات نشان می دهد که مداخله های درمانی مناسب می تواند به میزان بسیار بالایی،خطر رفتارهای پرخطر ازجمله اعتیاد پیش وپس از اقدام راکاهش دهد.(سازمان بهداشت جهانی 2006ترجمه طالبی) فراتحلیل پژوهش های انجام شده درحوزه مهارتهای زندگی درایران اثربخشی مهارتهای زندگی رانشان داده است.(کاکابرایی1391)گفته شده است که موثرترین برنامه پیشگیری ازمصرف دارو ومواد برنامه آموزش مهارت های زندگی است. با توجه به پژوهش(افشارنیا ،و همکاران 1380) می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارتهای زندگی به عنوان یک عامل حفاظت کننده برای دانش آموزان در سالهای بعدی جهت پیشگیری از سؤمصرف مواد مخدر می باشد . (گرمن 2002)درپژوهشی اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی برکاهش واسترس وافزایش پذیرش اجتماعی را نشان داده است.(بوتوین1997به نقل از رحمتی) درواقع آموزش مهارتهای زندگی نگرش مقابله ای به فرد می دهد که تاکنترل بیشتری برزندگی خودداشته باشد.(کینگه 1994،ترجمه محمد خانی ،1380)آموزش مهارتهای زندگی درپیشگیری ازمصرف مواد مخدر یک رویکرد تازه برای پیشگیری است که دروهله اول برعوامل عمده اجتماعی وروانی سوق دهنده به شروع مصرف مواد متمرکز است .تاکید عمده برنامه آموزش مهارتهای بررشد مهارتهای مهم شخصی واجتماعی است .برخی از مطالب این برنامه مربوط به آموختن مهارتهای عمومی زندگی نظیر ابرازوجود (مانندنه گفتن درخواست کردن وبیان قاطع حقوق اجتماعی خویشتن)وبرخی دیگرمستقیما مربوط به مساله مصرف مواد می باشد(عصمت پناه وهمکاران1391)

 

 

درتحقیقی که توسط خاکپور (1381)در رابطه با شیوه های نوین درپیشگیری ودرمان اعتیاد ازطریق آموزش مهارتهای زندگی ،برروی 242نفر (121نفر گروه آزمایش و121نفر گروه کنترل )انجام شد ،نتایج تحقیق نشان داد که اجرای برنامه آموزش مهارتهای زندگی اثرات بلند مدتی درپیشگیری از شروع مصرف مواد مخدر ویا گرایش به مواد مخدر راتاییدکردنند.ازسوی دیگر نقش فقروعدم ارضای نیازها درشکل گیری اعتیاد وسومصرف مواد اثبات شده است وجامعه مورد آموزش(کارگران) جز اقشار کم درآمد وضعیف محسوب میشوند .این مساله باعث می شود تا آنان توان تفکرمنطقی وتصمیم گیری اصولی را از دست بدهند ونتوانند مطابق میل خود بادیگران روابط ورفتار داشته باشند ودرنهایت بابرخورد بامعضل ومساله ای نتواند بصورتی منطقی حل وفصل نماید ودرنتیجه نه تنها بامشکل مبارزه نمی کنند بلکه مسائل رانادیده گرفته وآنها راتوجیه می نماید .ودرنهایت فقر اقتصادی موجب از بین رفتن وپژمرده شدن استعدادهای انسانی می شود .(شیخاوندی1373) به طور کلی مطالعات نشان دادند که آموزش مهارتهای زندگی قدرت سازگاری افراد را افزایش می دهد وافراد بهتر موانع ومشکلات موقعیتی رادر زندگی کنار می زنند(جفری2002)

 

 

کارگران شرکتی یکی از هدف هایی هستند که امروزه آسیب پذیری نسبت به مصرف مواد مخدر درآن هاپیش بینی می شود .این تحقیق به منظور پیشگیری این گروه از افراد جامعه وآموزش آنها ودرنهایت افزایش بهداشت روانی  انجام خواهد گرفت که درپژوهشهای انجام شده دراین حیطه به این گروه از جامعه توجهی نشده است. به همین علت این پژوهش درپی این است که آیا آموزش مهارتهای زندگی درکاهش میزان گرایش به مواد می تواند اثربخش باشد.

 

 

 

 

 

-kop

آموزش هوش هیجانی بر درمان اختلالات رفتاری

اهمیت و ضرورت پژوهش

 

 

بسیار مشکل است که در مورد آنچه کودکان در سطوح متفاوتی با آن درگیر هستند، بی تفاوت ماند. بعضی از آنها با چالش هایی رو به رو می شوند که نه تنها موفقیت تحصیلی آنها را به مخاطره میاندازد، بلکه در مورادی بقای اولیه آنها را نیز به خطر می اندازد. یک نگاه به اخبار جهان، فهرست بلندی از موقعیت های سخت را آشکار می‌‌سازد، برای نمونه، سوء استفاده از کودکان، نرخ بالای طلاق، بارداری در سنین پایین، اعتیاد به مواد مخدر و بیماریهای مربوط به ظاهر افراد (چاقی، لاغری بیش از حد)، خشونت، خودکشی و زورگیری. جامعه نیازمند رسیدگی به این مسئله است که دست اندرکاران تعلیم و تربیت چه مسئولیتی در قبال بهتر کردن زندگی کودکان دارند. آیا می توانیم کودکان را به دانش و مهارت مورد نیاز برای موفق شدن در زندگی مجهز کنیم (مافینی و بهمن، 2008، ترجمه رستگارپور، 1388).

اعتیاد به مواد مخدر

 

اختلالات رفتاری در کودکان به هر علتی که به وجود آمده باشد، عده زیادی از اقشار و نهادهای جامعه را با مشکل رو به رو می کند، چرا که نوع رفتارهایی که در کودکان دارای این اختلالات ظهور پیدا می کند در وهله اول خانواده و در یک سطح وسیع تر مربیان و متولیان امور آموزشی و سایر افرادی که با چنین کودکانی دارای ارتباط تنگاتنگ هستند را تحت تاثیر قرار می دهد و این تاثیرات در حدی است که در نهایت بازنده اصلی این تاثیر و تاثرات، کودکان هستند. به این معنی‌که، نوع رفتار این کودکان باعث می شود که دیگران از آنها گریزان باشند و در نتیجه کیفیت و  کمیت تعاملات اجتماعی آنها کاهش می یابد. از طرف دیگر، رفتارهای این کودکان اثرات منفی بر فرآیند آموزش و پرورش آنها می گذارند، به نحوی که پیشرفت ناچیز در آموزش و پرورش، برآیند عینی و فوری رفتارهای این کودکان خواهد بود. سیاروچی، دین و اندرسون (2002) عقیده دارند هر چه احتمال رفتارهایی که سلامت فردی، اجتماعی، هیجانی و تحصیلی فرد را به مخاطره اندازند، بیشتر باشد، تاثیر منفی بیشتری بر اجتماع خواهد داشت و احتمال سازگاری فرد کاهش می یابد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

در سالهای اخیر تحقیقات مختلفی به بررسی رابطه هوش هیجانی با اختلالات رفتاری و عملکرد تحصیلی پرداخته اند و گاهی نیز هوش هیجانی را به عنوان پیش بینی کننده اختلالات رفتاری مورد توجه قرار داده اند. اثر مداخله ای هوش هیجانی در درمان اختلالات مختلف رفتاری کمتر بررسی شده است. شناخت عوامل و همبسته های موثر در حل مشکلات و نابهنجاری های رفتاری کودکان و اقدام در زمینه برنامه ریزی به منظور اصلاح و بهبود این عوامل از جمله روش های بسیار موثر در پیشگیری از اختلالات روانی در بزرگسالی خواهد بود؛ که می تواند به اجتماعی سالم منجر شود از سویی، بار اقتصادی هنگفتی را از دوش جامعه بردارد. هوش هیجانی، از این جنبه، می تواند به عنوان یک عامل پیشگیرانه درنظر گرفته شود، که سازمان های مربوطه، مانند بهزیستی و آموزش و پرورش، می توانند از آن بهره فراوان ببرند. در این راستا، هامبورگ (1992) اظهار می‌دارد که دوران تحصیلی و به ویژه دوران مدرسه زمان مناسبی برای آموزش هوش هیجانی به دانش آموزان است. از دیگر سو، در صورت وجود تاثیر مثبت هوش هیجانی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان، می توان با آموزش هوش هیجانی به آنها با صرف کمترین هزینه و زمان به بهبود عملکرد تحصیلی آنان کمک کرد که این مهم خود زمینه ساز موفقیت های شغلی فرد در دوران بزرگسالی خواهد بود. در این صورت، آموزش و پرورش می تواند با اضافه کردن حوزه ای جدید برنامه درسی آموزش هوش

دانلود مقالات

 هیجانی را در کنار برنامه درسی شناختی خود بگنجاند. در این بین، سالم سازی محیط خانواده که به واسطه کاهش اختلالات رفتاری ایجاد می شود نیز از اهمیت به سزایی برخوردار است. یافته های گاتمن (1997) نشان داد والدینی که در آماده سازی هیجانی به کودکان خود کمک کرده اند به رشد سلامتی و تندرستی و موفقیت آنها در دوره نوجوانی افزوده اند، به طوری که این کودکان توانسته اند در اوضاع و شرایط مختلف در برابر خشم، ترس، عصبانیت و استرس ها خود را تسکین داده  و از نظر هیجانی خود را کنترل کنند.

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

 

طبق تحقیقات موجود (کوشان و بهنام وشانی، 1380) وجود کودکان با اختلالات رفتاری در محیط خانواده اثرات سوء بر کل خانواده دارد. بنابراین، در صورت تاثیر آموزش هوش هیجانی در کاهش این اختلالات با ایجاد محیطی برای رشد مناسب کودکان در خانواده و ایجاد روابط سالم و رضایت بخش برای آنان، کارکرد تربیتی و رشدی آنها افزایش می یابد.

تصویر توضیحی برای هوش هیجانی

 

1-4- اهداف پژوهش

 

 

1-4-1- هدف اصلی:

 

 

هدف اصلی این پژوهش تعین اثر بخشی آموزش هوش هیجانی بر درمان اختلالات رفتاری،ارتقاء هوش هیجانی و افزایش عملکرد تحصیلی در دانش­آموزان شهر نورآباد در سال تحصیلی1393-1394 است.

 

 

1-4-2- اهداف فرعی:

 

 

1- میزان اثر بخشی آموزش هوش هیجانی بر درمان اختلالات رفتاری دانش آموزان پسر پایه های پنجم وششم شهر نورآباد است.

 

 

2- میزان اثر بخشی آموزش هوش هیجانی بر ارتقاءهوش هیجانی دانش آموزان پسر پایه های پنجم وششم شهر نورآباد است.

 

 

3- میزان اثر بخشی آموزش هوش هیجانی بر افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر پایه های پنجم وششم شهر نورآباد است.

 

 

1-5- فرضیه های پژوهش

 

 

1-آموزش هوش هیجانی باعث کاهش اختلالات رفتاری در دانش آموزان پسر کلاس های پنجم وششم شهر نورآباد می گردد.

 

 

2- آموزش هوش هیجانی باعث ارتقاء هوش هیجانی در دانش آموزان پسر کلاس های پنجم وششم شهر نورآباد می گردد.

 

 

3- آموزش هوش هیجانی باعث افزایش عملکرد تحصیلی  در دانش آموزان پسر کلاس های پنجم و ششم شهر نورآباد می گردد.

 

 

Behavior problem

 

 

hyperactivity

 

 

aggression

 

 

withdrawal

 

 

Maffini

 

 

Bahman

 

 

Ciarochi

 

 

Deane

 

 

Anderson

 

 

Hamburg

اثربخشی مشاوره­ ی گروهی بر تنظیم هیجان شناختی

ضرورت و اهمیت پژوهش

 

 

 

 

 

در عصر حاضر مشکل بیماری ها و معلولیت ها از جمله فلج مغزی،یکی از حادترین مسائل افراد جوامع بشری است.  امروزه با افزایش روزافزون جمعیت دنیا ، علیرغم تلاشهای اصولی و عمومی در کاهش میزان تولد کودکانی که واجد محدودیتهای خاصند، کماکان با تعداد بیشماری از این کودکان مواجه هستیم.کودکانی که از زمان تولد و در خلال مراحل رشد و تحول تا بزرگسالی و بالاخره تا زمانیکه زنده هستند ،نیازهای تکاملی و مراقبتی منحصر به فردی دارند ومشکلات عدیده ای برای خانواده و جامعه در این زمینه وجود دارد.خانواده های بسیاری به دلیل داشتن چنین فرزندانی بارعاطفی سنگینی را بر دوش می کشند. هزینه های زیاد پزشکی ، آموزشی ، تربیتی ، تشدید اختلافات زناشویی، ترس از بچه دار شدن مجدد، احساس گناه و انزوا طلبی از جمله مسائلی است که والدین با آنها روبرو هستند. افراد این خانواده ها برای حل مشکلات خود و کاهش بار فشارهای عاطفی نیاز به کمک و مشاوره دارند. شواهد نشان می دهند که والدین دارای کودکان با ناتوانی رشدی اغلب به گونه ای زیان آور، سطح بالایی از فشار روانی را تجربه می کنند (هندریکس، دمور، آد و ساولبرگ، 2000؛اسمیت، اولیور و اینوسنتی، 2001) نقش والدین به خصوص مادران در درمان و تعلیم وتربیت کودکان عقب مانده ذهنی بسیار حائز اهمیت است (هالاهان و کافمن، ترجمه ماهر،1385).

 

 

والدین، به ویژه مادران نه تنها نسبت به فرزند دارای محدودیتهای خاص، واکنش عاطفی نشان می دهند ، بلکه نسبت به نگرش یا واکنش افراد جامعه به افراد دارای ناتواناییهای خاص نیز واکنش عاطفی نشان می دهند. این فشارها اغلب والدین را به کناره گیری از تماس های عادی اجتماعی شان وادار می سازد.والدین، به ویژه مادران بی اختیار گوشه گیر می شوند و به دلیل افزایش این طرد اجتماعی و گوشه گیری ، تمایل به تمرکز دائمی و بیش از حد بر فعالیت های کودک پیدا می کنند. این افزایش توجه و تمرکز به ناتوانایی های کودک، موجب بروز اختلالات و ناراحتی روانی بیشتر والدین می گردد (افروز،1385).فشار روانی وارد بر مادران کودکان مبتلا به فلج مغزی ،به دلیل استمرار،علاوه بر سلامت جسمی و روحی خود آنها، سلامت و آسایش همسران، فرزندان سالم و نیزفرزند ناتوانشان و در سطحی وسیع تر سلامت و بهداشت روانی کل جامعه را متأثر خواهد ساخت. و این امری است که توجه جدی متخصصان و مسئولان مربوط را می طلبد. لذا همایندی فشار روانی حاصل از داشتن کودک معلول با اختلالات روانشناختی همچون افسردگی و اضطراب و نقش عوامل روانشناختی در کنترل این موارد بر اهمیت این پژوهش می افزاید.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

با توجه به اینکه والدین خصوصا مادران بیش از پدران این کودکان به علت اثرات ناشی از حضور کودک فلج مغزی ، از مشکلات متعدد روانی، جسمانی ،اجتماعی و… رنج می برند (فیسمن و ولف،1997).مشاوره ی گروهی با مادران کودکان مبتلا به فلج مغزی می تواند سطح آگاهی و پذیرش آنها را نسبت به مشکل فرزندشان افزایش دهد، می تواند احساسات و واکنشهایی را که اغلب والدین از خود بروز می

دانلود مقالات

 دهند، برای آنان روشن سازد  و از تنش موجود بین خانواده بکاهد، تعامل بهینه بین والد و فرزند را افزایش داده و تأثیربه سزایی بر سلامت خانواده داشته باشد و با توجه به نیاز سنجی هایی که در این قشر از جامعه صورت گرفته است، آموزش و مشاوره ی خانواده به این والدین، به شیوه ای مدون در ایران مورد بی توجهی قرار گرفته است، در این راستا ،در این پژوهش تأثیر مشاوره ی گروهی با رویکرد عقلانی – عاطفی – هیجانی بر تنظیم هیجان و راهبردهای مقابله ای مادران کودکان مبتلا به فلج مغزی مورد ارزیابی قرار می گیرد.

 

 

 

 

1-4 اهداف  پژوهش

 

 

1-4-1 هدف کلی

 

 

مشخص کردن تاثیر مشاوره ی گروهی بارویکردعقلانی– عاطفی– رفتاری بر پاسخ­های مقابله­ای و تنظیم هیجان شناختی مادران کودکان فلج مغزی می باشد.

 

 

1-4-2 اهداف اختصاصی

 

 

1- مشخص کردن اثر بخشی مشاوره ی گروهی با رویکرد عقلانی-عاطفی-رفتاری بر کاهش استفاده از راهبرد شناختی خود سرزنشی مادران کودکان فلج مغزی.

 

 

2- مشخص کردن اثر بخشی مشاوره ی گروهی با رویکرد عقلانی-عاطفی-رفتاری برافزایش استفاده از راهبرد شناختی پذیرش مادران کودکان فلج مغزی.

 

 

3- مشخص کردن اثر بخشی مشاوره ی گروهی با رویکرد عقلانی-عاطفی-رفتاری بر کاهش استفاده از راهبرد شناختی نشخوار فکری مادران کودکان فلج مغزی.

 

 

4- مشخص کردن اثر بخشی مشاوره ی گروهی با رویکرد عقلانی-عاطفی-رفتاری بر افزایش استفاده از راهبرد شناختی توجه مجدد مثبت مادران کودکان فلج مغزی.

 

 

Rubin & Kevin Kuran

 

 

Rose

 

 

Thomeson,

 

 

Mccubbin

 

 

Chen , T.R . and. Tang, C.S.

 

 

Witter , D.D.

 

 

Cerebral palsy

 

 

Hendriks, A .H .C . , DeMoor, J. M. H. , Oud, J.H . L ., and Savelberg. M. H.W.

 

 

Smith, T.B., Oliver, M.N.I., and Innocenti, M .S .

 

 

Hallahan. D.P. Kauffman, J.

 

 

 

 
مداحی های محرم