1-2 تعریف موضوع
اصل اساسی نهفته در بازارهای اوراق بهادار عمومی در بسیاری از کشورها این است که منافع سرمایه گذاران می باید تامین گردد. تقلب شرکتی یکی از ویژگی های عمده دنیای کسب و کار در دنیا است که در نتیجه تفکیک مالکیت و مدیریت در اواخر قرن هفدهم روی داده و به صورت پراکنده تا به امروز ادامه داشته است. بسیاری از اعضای جامعه و نه تنها سرمایه گذاران، هزینه های شخصی قابل توجهی را در نتیجه متقبل شده اند. افزون بر این، این تقلب تاثیر سیستماتیک منفی بر جامعه می گذارد، مثلاً اعتماد در نهادهای عمده اجتماعی آسیب می بیند. به نظر می رسد مردم تنها در صورتی از این شرایط سود می برند که خود عاملان آن باشند. یکی از ویژگی های اصلی بازارهای اوراق بهادار مدرن جدایی مالکیت و مدیریت شرکت است. ویژگی اصلی این جدایی، فرایند گزارشگری مالی خارجی است که از طریق آن مدیریت یک شرکت، بیگانگان را از وضعیت مالی خود مطلع می سازد. اگر چه هدف رسمی این گزارشات اطلاع رسانی به بیگانگان است، آنها می توانند (در مورد بسیاری از رسوایی های مالی) به جای پنهان کاری، سهل انگاری و تخلف مدیریتی اعمال شوند. این مشکل ضرورت کنترل مدیریت شرکت ها توسط سهامداران را نمایان ساخت (جیمز سی. گا، 2013).
یکی از با اهمیت ترین و در عین حال موثرترین روش های هماهنگ نمودن منافع سهامداران و مدیران، حسابرسی مستقل است. حرفه حسابرسی در مسیری باریک حرکت می کند به طوری که هر انحراف جزئی از این مسیر باعث آسیب دیدگی حرفه می شود، زیرا حسابرسان از یک طرف هم چون سایر واحدهای اقتصادی نیازمند مشتریانی هستند که در قبال ارائه خدمات به آنها، کسب درآمد کنند و از طرفی دیگر باید استقلال حرفه ای خود را حفظ کرده و تحت تاثیر و نفوذ مشتریان خود قرار نگیرند. به عبارت دیگر، حسابرسان هم باید رضایت مشتریان را به دست آورند و هم در جهت ارائه اظهار نظر صحیح به جامعه استفاده کنندگان دارای تضاد منافع تلاش همراه با صداقت از خود نشان دهند. از طرفی، حسابرسان مستقل انتخاب شده توسط مجامع عمومی صاحبان سهام، با رسیدگی به اسناد، مدارک و شواهد پشتوانه صورت های مالی، نسبت به صورتهای مالی تهیه شده توسط مدیران شرکت ها، بی طرفانه نظر حرفه ای ارایه می کنند. گزارش حسابرسان مستقل که منظم به صورت های مالی و یادداشت های همراه، منتشر می شود موجب اعتبار بخشی به اطلاعات حسابداری است و مبنای اصلی تصمیم گیری گروه های ذینفع می باشد (سجادی و ابراهیمی مند، 1384).
گاهی حسابداران را به نادرستی، حرص و آز، عدم صداقت، تسلیم شدن اصول اخلاقی، و کاستی های اخلاقی مشابه متهم می کنند. بسیاری از انتقادات از حرفه حسابداری به نظر از این نوع است که حسابداران با ناکامی های اخلاقی شخصی شارژ می شوند و در نتیجه عدم پایبندی به اصول اخلاقی در آیین نامه رفتار حرفه ای عمل می کنند. در هر صورت، واضح است که مشکلات فعلی این حرفه ممکن است در بخش زیادی از طریق افزایش فشار بر حسابرسان در جهت منافع تجاری خود و مشتریان خود عمل کند، و نسبت به منافع سرمایه گذاران ایجاد نمی شود. تمرکز بر روی مفهوم صداقت، و نظریه ای که شامل اقداماتی در راه است که متجاوز از حداقل اصول اخلاقی می باشد، این موضوع را آشکار می سازد که بسیاری از مردم رویکردهایی مطابق با مقررات را قبول می کنند و حداقل موارد اخلاقی را به دلیل فشارها و مشوق های داخلی و خارجی افزایش نمی دهند (جیمز سی. گا، 2013).
در حقیقت آنچه ما به دنبال آن هستیم، ارتباط میان صداقت، استقلال حسابرس و منافع سرمایه گذاران می باشد، که منبع اطلاعاتی موارد عوامل بالا از طریق تنظیم پرسش نامه قابل حصول می باشد. در این تحقیق، متغیرهای مستقل ما به ترتیب، صداقت و استقلال حسابرس و
در مقابل متغیر وابسته ما، منافع سرمایه گذاران می باشند. به نظر می رسد پاسخ به این سوال می تواند برای مدیران موظف و غیر موظف شرکت ها و سرمایه گذاران بالفعل و بالقوه و نهادی و حسابرسان مستقل بسیار موثر باشد. زیرا با شناخت هر یک از عوامل تاثیر گذار بر حفظ منافع سرمایه گذاران، راه برای اقدامات پیش گیرانه از تقلب و عدم رعایت اصول اخلاقی به خصوص برای مدیران شرکت ها و حسابرسان تسهیل تر می کند.
1-3 اهمیت موضوع
در عصر حاضر میلیون ها نفر از مردم جهان، پس اندازهای کوچک خود را صرف خرید سهام شرکت های مختلف می کنند و برای اطمینان از این که پس انداز آنها را در جای مناسبی سرمایه گذاری کرده اند، به اطلاعات مالی آن شرکت ها که در اختیارشان قرار می گیرد، اعتماد می کنند. با توجه به اینکه هدف اصلی استفاده کنندگان از اطلاعات (صورت های مالی شرکت ها) با هدف تهیه کنندگان اطلاعات تفاوت دارد، گزارشگری اطلاعات اهمیت ویژه ای می یابد. به همین دلیل، جامعه به حسابرسان مستقل و افراد حرفه ای با صلاحیت نیاز پیدا می کند تا صحت و سقم گزارش های مالی شرکت ها را مشخص نماید. از سویی دیگر، اگر استفاده کنندگان اطلاعات، حسابرسان را مستقل از صاحب کار ندانند، هرگز به اطلاعاتی که آنها حسابرسی کرده اند، اعتماد نمی کنند؛ یعنی اگر حسابرس از صاحب کار مستقل نباشد، نظر او اعتبار صورت های مالی را افزایش نمی دهد. به همین دلیل گفته می شود: “استقلال، اساس خدمات اطمینان بخشی و شهادت دهی است” (انصاری و همکاران، 1390).
استانداردهای پذیرفته شده حسابرسی، صورت های مالی را به عنوان ادعاهای مدیریت توصیف می کنند. از آن جا که مدیران نیز بخشی از گروه های ذینفع هستند این احتمال وجود دارد که ادعاهای آنها مغرضانه باشد. بنابراین حسابرسان مستقل نقش ناظرانی را عمل خواهند کرد که در کاهش این گونه غرض ورزی ها می کوشند. اما مدیران تاثیر قابل ملاحظه ای در استخدام، ابقا و تغییر حسابرسان دارند. مدیران با بهره گیری از این تاثیر قادرند حسابرسانی که اظهارنظر مطلوب و دلخواه مدیریت صادر می کنند را جایگزین حسابرسان قبلی کنند تا بدین وسیله منافع خود را به حداکثر برسانند. این تاثیر مدیریتی منجر به فرسایش کیفیت حسابرسی می شود و عواملی را ایجاد می کند که ممکن است به شکست حسابرسی منتهی شود. در حالی که در مقابل، از تغییر حسابرس به عنوان یک ابزار در جهت تقویت استقلال حسابرس و بهبود دهنده کیفیت حسابرسی یاد می کنند (بزرگ اصل، 1379).
ریتر و ویلیامز (2000) معتقدند به دلیل این که عنصر تشکیل دهنده ی حرفه ی حسابرسی یعنی استقلال، نیز از شخصیت قضاوتی به شخصیت اقتصادی در حال تغییر است، حرفه ی حسابرسی نیاز دارد که به احتمال تحت تأثیر قرار گرفتن توجه کند و حساسیت نشان دهد. در جایی دیگر، دهالی وال و همکاران (2010) دریافتند که وابستگی مدیر- حسابرس و نماینده آنها برای نفوذ مدیریت، دارای تاثیر معناداری بر آنچه که شرکت در یک انتقال حسابرس انتخاب کرده است، دارد. آنها در طول تحقیقات خود نیز دریافتند که نفوذ مدیریت به طور منفی با گرایش فزاینده برای پیش بینی یک عقیده مرتبط و ضریب پاسخ سود کاهش خواهد یافت.
هسته تجزیه و تحلیل در این تحقیق این است که ما باید اهمیت واقعی عملکرد صادقانه را در حمایت از سرمایه گذاران به رسمیت بشناسیم. ایده حداقل اخلاقیات، که در قوانین و استانداردهای حرفه ای ارزشمند است، برای ایجاد یک آستانه روشی است که اقدامات حسابداران نباید زیر آن بیفتد. بنابراین، اگر کسی نتواند با صداقت عمل کنند، یک طبقه ایجاد می شود که می تواند برای به اجرا درآوردن حداقل استاندارد مورد استفاده قرار گیرد. با این حال، تمرکز بر صداقت نیز ارزش را تا حدی محدود می کند، به صورتی که آن نیروهایی که باعث می شود حسابرسان زیر حداقل اصول اخلاقی رفتار کنند، نادیده گرفته شود. اگر مهم باشد که حسابرسان با صداقت عمل کنند، پس به نظر می رسد که تغییر در ساختار نهادی عملکرد حرفه ای لازم است. بنابراین به نظر می رسد بررسی هر یک از متغیرهای صداقت و استقلال حسابرسان بتواند راه گشای بسیاری از مسایل مطرح شده در بالا باشد (جیمز سی. گا، 2013).
Globalization
Corporate Fraud
Ethical Principles
Stockholders
این تحقیق پاسخ بازار سهام را به هموارسازی سودها برای شرکتهایی که در یک محیط دارای عدم اطمینان زیاد فعالیت میکنند بررسی میکند. در تحقیق حاضر، ما هموارسازی سود را با استفاده از رتبهبندی معکوس نتایج حاصل از همبستگی منفی بین تغییرات اقلام تعهدی اختیاری و تغییرات سود قبل از اقلام تعهدی اختیاری اندازهگیری میکنیم، همانطور که قبلا توسط تاکر و زاروین (2006) انجام شد. این تحقیق مستند میکند که قیمت جاری سهام، بیشتر اطلاعات درباره سودهای آینده را برای شرکتهایی که در یک محیط دارای عدم اطمینان زیاد فعالیت میکنند در بر دارد. بنابراین از دیدگاه ارزش اطلاعاتی هموارسازی سود حمایت میشود. بررسی تجربی ارتباط بین بازده های سهام و هموارسازی سود متناسب با عدم اطمینان محیطی، به متغیرهای عملیاتی هموارسازی سود و عدم اطمینان محیطی نیاز دارد. برای محاسبه عدم اطمینان محیطی نیز از ضریب تغییرات فروش به عنوان معیاری برای این شرایط استفاده شده است. سپس مقادیر معیارهای مربوط به هموارسازی سود و عدم اطمینان محیطی در مدل اصلی مورد استفاده قرار میگیرند.
1-3- سؤالات تحقیق
این تحقیق به طور خاص به دنبال یافتن پاسخهایی برای سوالات زیر است:
1-4- فرضیههای تحقیق
نتایج و قواعد حاصل از فرضها را که با استفاده از روابط و دلایل منطقی از یک پدیده بدست آمده، فرضیه میگویند. فرضیه از سوالات تحقیق آشکار میشود. با توجه به سوالات این تحقیق، فرضیهای بهصورت زیر مطرح میشود:
۱- بین بازدههای سهام و هموارسازی سود برای شرکتهایی که در محیط دارای عدم اطمینان بالا فعالیت میکنند رابطهی مثبت قویتری وجود دارد.
1-5- اهداف تحقیق
از آنجایی که هدف اصلی گزارشگری مالی، فراهم کردن نیازهای اطلاعاتی سرمایهگذاران و سایر استفادهکنندگان است، بنابراین با بررسی گزارشهای سالانه شرکتها میتوان از تاثیر هموارسازی سود متاثر از عدم اطمینان محیطی بر بازده سهام آگاه گردید و راهکارهایی برای ارائه گزارشهای مالی مناسب ارائه نمود.
هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیر هموارسازی سود بر بازده سهام شرکتهایی است که در محیط دارای عدم اطمینان زیاد فعالیت میکنند. همچنین بسط مبانی نظری در ارتباط با موضوع تحقیق را میتوان به عنوان هدف آرمانی این تحقیق دانست. از طرفی با توجه به تاثیر هموارسازی سود بر بازده سهام میتوان پیشنهاداتی به شرکتها ارائه کرد که برای رسیدن به مقدار ریسک و بازده موردنظرشان میتوانند از روشهای دیگری غیر از هموارسازی سود نیز استفاده کنند.
1-6- روش انجام تحقیق
تحقیق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی– همبستگی میباشد (در تحقیق توصیفی از نوع همبستگی، محقق به بررسی روابط بین دو یا چند متغیر میپردازد). به طور خلاصه، روش انجام تحقیق حاضر به صورت گامهای زیر میباشد:
به منظور گردآوری دادههای مورد نیاز تحقیق، از اطلاعات مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران استفاده میشود. سپس از بین دادههای گردآوری شده، نمونه موردنظر انتخاب میشود. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی است و از رگرسیون چند متغیره برای تحلیل دادهها و آزمون فرضیهها استفاده میشود.
1-7- اهمیت و ضرورت تحقیق
اهداف گزارشگری مالی با مقاصد عام فراهم کردن اطلاعات مالی درباره واحد گزارشگر است که برای سرمایهگذاران، وامدهندگان و سایر اعتباردهندگان بالفعل و بالقوه در تصمیمگیری درباره تامین منافع برای واحد گزارشگر مفید باشد. این تصمیمات شامل خرید، فروش و نگهداری ابزارهای سرمایه یا بدهی است. تصمیماتی که سرمایهگذاران و سایر اعتباردهندگان اتخاذ میکنند، به بازده موردانتظار آنها از سرمایهگذاری بستگی دارد، در نتیجه سرمایهگذاران و سایر اعتباردهندگان نیازمند اطلاعاتی هستند که آنها را در ارزیابیهایشان کمک نماید و هدف اصلی گزارشگری مالی فراهم کردن نیازهای اطلاعاتی سرمایهگذاران و سایر استفادهکنندگان است (بیانیه مفهومی شماره 8 گزارشگری مالی، سپتامبر 2010). با توجه به تغییرات محیط فعالیت واحد تجاری قابلیت پیشبینی وضعیت آتی با مشکل روبرو میشود. در این حالت، اطلاعات باید به گونهای تهیه شوند که قابلیت پیشبینی وضعیت آتی را فراهم کنند. سرمایهگذاران برای اتخاذ تصمیم، ریسک سرمایهگذاری احتمالی خود را ارزیابی میکنند. زمانی که شرکت طی سالها سودهایی اعلام کند که نوسان زیاد داشته باشند این امر منجر به ارزیابی ریسک بالا توسط سرمایهگذاران و اعتباردهندگان میشود. در حالی که سودهای هموار شده منجر به ارزیابی ریسک کمتر توسط سرمایهگذاران میشود و زمانی که سودهای گزارش شده جاری و میاندورهای گذشته، هموار شوند پیشبینی سود آسانتر انجام میشود. بنابراین طبق یافتههای این تحقیق، مدیران برای جلوگیری از نوسانات سود، سود را به صورت آگاهانه هموار میکنند تا سرمایهگذاران نهادی به دلیل نوسان زیاد سود طی سالهای مختلف و به عبارت بهتر، شرایط ریسکی شرکت، از شرکت دوری نکنند و شرایط بهتر برای سرمایهگذاری بیشتر در شرکتها و بهبود شرایط بازار فراهم شود. لذا با توجه به اهمیتی که گزارشگری مالی برای سرمایهگذاران دارد، ضرورت انجام این تحقیق جهت مشخص نمودن اثرات هموارسازی سود در شرایط عدم اطمینان بر بازده سهام است.
اگر عدم اطمینان محیطی زیاد باشد مدیران انگیزه دارند که نوسانات سود را به منظور رسیدن به یک سود پایدار هموار کنند. بنابراین با انجام این تحقیق میتوان عدم اطمینان محیطی را به عنوان عاملی موثر بر هموارسازی سود توسط مدیران مورد بررسی قرار داد.
1-8- ساختار کلی تحقیق
طرح کلی تحقیق حاضر با توجه به مراحل فرآیند تحقیق علمی به شرح زیر است:
فصل اول: در این فصل، هدف تحقیق به عنوان گامی در جهت توسعه تحقیقات اثباتی برای درک بهتر تاثیر هموارسازی سود ناشی از عدم اطمینان محیطی بر بازده سهام بیان و سپس موضوع تحقیق تشریح و توجیه اهمیت آن مطرح گردیده است. در نهایت خلاصهای از روش انجام تحقیق در پایان فصل ارائه شده است.
فصل دوم: این فصل بهطور فشرده نگاهی به مبانی نظری پشتوانهی انجام این تحقیق دارد و با بررسی یافتههای تجربی درباره موضوع این تحقیق و موارد مشابه به بررسی اهمیت و تشریح نظری متغیرهای مورد استفاده میپردازد و سپس پیشینهی مختصری از تحقیقات انجام شده قبلی در ارتباط با موضوع تحقیق در سطح داخلی و بینالمللی ارائه میدهد.
فصل سوم: در این فصل به تبیین روش تحقیق پرداخته میشود. فرضیههای تحقیق، تعریف عملیاتی متغیرها، جامعه آماری، روش پردازش دادهها، مدل مورد استفاده و روش تجزیه و تحلیل دادهها توضیح داده شده است.
Tucker & Zarowin
1 Hepworth
2 Gordon
Herve & Breton
Biedleman
Govindarajan
Ghosh & Olsen
ابهام و عدم صراحت اساسا متفاوت از تصادفی بودن است. تصادفی بودن مربوط به عدم اطمینان در مورد وقوع یا عدم وقوع یک رویداد است و در قالب احتمالات بیان میشود. در حالی که ابهام و عدم صراحت مربوط به عدم دقت و عدم وضوح در تعریف کلمات، رخداد وقایع و قضاوتها است. غفلت از ابهام و عدم صراحت در مدلهای تصمیمگیری میتواند قابلیت استفاده و فایده مدلهای حسابداری را از طریق کاهش سودمندی در خاصیت تبیینکنندگی وقایع و قدرت پیشبینی آنها محدود سازد . در هر صورت فرآیند هزینه یابی هدف نیز یک موضوعیت مبهم دارد، بخاطر این حقیقت که بیشتر اطلاعات بکار رفته در این فرآیند، غیردقیق وگنگ است .به عقیده ی Reinsteinو Bayou در سال 1997 ) ) از آنجا که تعاریف و مقیاس های متغیرها در یک سیستم هزینه یابی هدف مشمول درجات مختلفی از عدم دقت و ابهام است تئوری مجموعه ی فازی می تواند به مدیران کمک کند تاطراحی محصول، تولید و هزینه ها و حتی اهدافشان را بهبود بخشند . پروفسور لطفیزاده در سال 1965 ، استاد ایرانی الاصل دانشگاه کالیفرنیا بود ، که نظریه “مجموعههای فازی” یا در اصطلاح “چندمقداری” را به عنوان ابزاری برای مقابله با ابهام و عدم دقت در سیستمهای بشری و فرایندهای تصمیمگیری که آن را فازی بودن نامید، مطرح ساخت(کاسکو، بارت، سال 1380) به عقیده ی Sieyeletal در سال 1998 وقتی که پیچیدگی یک سیستم افزایش می یابد توانایی ما برای یک تصمیم گیری دقیق کاهش می یابد، بنابراین باید به طور منطقی بین دقیق بودن و مربوط بودن یک موازنه وهماهنگی ایجاد کنیم . اخیراً منطق فازی به نتایج قابل ملاحظه ای در حوزه ی حسابداری و تجارت رسیده است که این موضوع به واسطه ی قابلیت آن در برخورد با عدم اطمینان و ابهاماتی است که بوسیله ی منطق دو دویی مورد توجه قرار نگرفته است . طبق نظر Siegel 1995 ))منطق فازی از طریق تکنیک های مدلسازی و ارائه ی مدل های نمایشی روبه پیشرفت به تکنولوژی سیستم های خبره کمک زیادی کرده است. تعداد بیشماری از محققین از مفاهیم منطق فازی در مطالعات تجاری استفاده کرد ه اند : اصغر حق شناس ، سعیده کتابی، و محمدرضا دلوی (1386)، عادل آذر و ، حجت فرجی (1387) ، احمد ظریف فرد، (1378)، ، ، علی پهلوانی (1388) ، نمازی، محمد و حشمتی، رضا (1388)، محمد نمازی ، محسن کریمی(1390) ، Korvin ، Siegel . Omer (1995) – Korvin ، Siegel. Omer (1998)) Bojadziev and Bojadziev ، (1998)
بیشمار افرادی بودند که مفاهیم مجموعه های فازی را در زمینه های مختلف به کار می برند . از جمله درتخصیص هزینه ها، تصمیم گیری، بودجه بندی سرمایه ای، تحلیل ریسک، ارزیابی دارایی، تحلیل گری مالی فرآیند حسابرسی و دیگر موارد. موضوع مورد بحث این تحقیق نیز به موضوع فازی در قالب ساخت یک مدل برای هزینه یابی هدف اشاره دارد .
.
2005 ) Slaymulder, Cooper ) تکنیک های هزینه یابی هدف را با دیگر تکنیک های هزینه ادغام و ارائه کردند . این مقاله مدلی ارائه شده است که در آن تکنیک های هزینه یابی هدف را با مفاهیم منطق فازی ادغام و ارائه شده است .
ما در این تحقیق از این مدل ترکیبی برای یک محصول مشخص غبارگیر خشک (داسکالکتور) که برای تصفیه هوای کارخانه های صنعتی است استفاده می کنیم ( تولید یک داسکالکتور )
بنابراین موضوع مورد بحث ما از یک جهت دارای دو بعد معین (هزینه یابی بر مبنای هدف – و منطق فازی ) است .
جنبه دیگر این تحقیق حلقه اتصال این 2 بعد که همان مدلسازی است ، می باشد .
در بعد هزینه یابی بر مبنای هدف چون بازار امروز کسبوکار با رقابت در سطح جهان روبهرو است ، تفاوت کیفیت بین رقبا کاهش یافته و تمایز آنها تنها براساس کیفیت، کاری دشوار است. دمینگ معتقد بود: «افزایش کیفیت، باید منجر به کاهش هزینهها شود» .«کم هزینهترین تولیدکنندگان با کیفیتترین محصولات، به بهترین شکل ممکن از پس رکود کنونی برخواهندآمد. آنها برخورداری از رشد و سودآوری خود را مجدداً آغاز میکنند..
اما هنگامی که در صدد طراحی مدلی برای طراحی محصول خود هستیم با موضوع دیگری برخورد می کنیم : ابهام . حسابداران در برخورد با موضوع ابهام و عدم صراحت به گونهای رفتار میکنند که گویا ابهامی وجود ندارد و یااینکه یک امر تصادفی است (ظریف فرد ، احمد سال 1377 ، صفحات 70 تا 100). حسابداری نیز در بسیاری از جنبههای مهم دارای ابهام و عدم صراحت است . مشکل ابهام و عدم صراحت در حسابداری و حسابرسی مربوط به قواعد و نظام حسابداری است . به عنوان مثال، بایو و همکاران (2007) به دنبال ورشکستگی شرکتهای بزرگ آمریکایی و اتهام وارد بر حرفه حسابداری مبنی بر عدم ارائه گزارشهای مالی صحیح و دقیق، بر این عقیدهاند که استانداردهای حسابداری مالی در بیان دقیق ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری و ایجاد تعادل بین آنها ناتوان است . بنابراین نادیده گرفتن ابهام و گنگ بودن در هزینه یابی هدف نیز نوعی ساده انگاری است . بنابراین ما باید مدل هزینه مان را طوری طراحی نماییم که هر دو مورد را در خود داشته باشد .. البته برای طراحی بهتر طی دو مرحله منطق فازی را در فرایند هزینه یابی بکار می بریم . بدین صورت که در فرایند هزینه یابی ابتدا برای مواد خام و سپس برای هزینه کل محصول منطق فازی و مراحل فازی اعمال می گردد. و در نهایت با اعمال مراحل فازی به مدل مربوطه می رسیم کشور ما نیز از نظر تولید و وضعیت تولید کنندگان در شرایط مناسبی قرار ندارد . حجم سرمایه در گردش بالا و دیر بازده بودن و مخارج بالای تولید و همچنین اطلاعات ناقص و گاها اشتباه به خصوص در مورد کالاهای صنعتی تولید کنندگان این سری کالاها را در شرایط همراه با سردرگمی قرار داده .
. بدین ترتیب در شرایطی که دچار شک و سردرگمی برای طراحی این محصول طی شرایطی خاص هستیم می توانیم از این مدل در فرآیند تصمیم گیری خود بهره جوییم .
1-3-مسأله اساسی تحقیق
بسیاری از اطلاعات مورد استفاده در شاخه های مختلف علم و صنعت گنگ و مبهم می باشد . روش هزینه یابی هدف نیز برای کمک به فرایند تصمیم گیری دخیل در ساخت یک محصول جدید توسعه داده شد. این ارزیابی عبارتست از : قیمت گذاری به روش استفاده شده توسط شرکت و به عنوان یک ابزار مدیریت هزینه برای کاهش هزینه های کلی یک محصول در کل طول چرخه زندگی با کمک تولید، فنی و
مهندسی، تحقیق و طراحی ” می باشد. مشکل اساسی در فرایند تولید (به خصوص ایران) :
1 پایین آوردن بهای تمام شده تولید با حفظ کیفیت مورد نطر
2 باقی ماندن در بازار رقابتی کنونی با توجه به شرایط رقبا وشرایط و قیمت محصول تولیدی ما برای باقی ماندن در بازار جهانی است .
هزینه یابی بر مبنای هدف یکی از راههای مدیریت هزینه است که درهدفش حل 2 مشکل ذکر شده در بالا می باشد . A target cost is the maximum amount of cost that can be incurred on a product and with it the firm can still earn the required profit margin from that product at a particular selling price. هزینه هدف، حداکثر مقدار از هزینه ای است که می تواند بر روی یک محصول متحمل شده و با آن شرکت هنوز می تواند به حاشیه سود مورد نیاز از آن محصول با قیمت فروش خاص دست یابد . اما در مرحله بعدی مساله موجود این است که : فرآیند هزینه یابی هدف شامل ذهنیت ذاتی با توجه به این واقعیت که بسیاری از اطلاعات مورد استفاده مبهم وگنگ است. در منطق باینری ، یک گزاره یا درست است یا غلط است . یک مجموعه فازی مرزهای دقیق و محدودی ندارد ؛ تفاوت متعلق بودن و متعلق نبودن به این مجموعه مشخص نیست ، اما یک درجه از شایستگی وجود دارد. برای حل این مشکل و ساختن مدلی برای هزینه هدف کالای تولیدی که با توجه به ابهامات موجود قابل پیاده سازی باشد به سراغ منطق فازی می رویم . هدف اصلی از منطق فازی ، ارائه مفاهیم استدلال تقریبی است. بوسیله منطق فازی قادر به ساختن مدلها و حل مسایلی هستیم که یک درجه قابل قبول در محدوده 0 تا 1 بدست می آید که به تصمیم گیری ما کمک می کند. در این زمینه اختلاف نظرهایی وجود دارد بسیاری از صاحبنظران معتقدند که منطق فازی مساله جدیدی نیست و همان آمار و احتمالات است . دکتر لطفالله نبوی استاد منطق و روش تحقیق دانشگاه تربیت مدرس در جلسه نشست گروه علمی- تخصصی جامعهشناسی روششناسی و روشهای تحقیق اظهار کرد که با شکسته شدن منطق ارسطویی، هندسه اقلیدسی و فیزیک نیوتنی که زمانی تصور میشد تنها فضاهای حاکم بر جهان هستند، این موارد حذف نشدند بلکه به صورت تقریبی درآمدند. اما به نظر وی انعطاف پذیری بیش از حد فازی می تواند دلیل تراشی و موجه جلوه دهی در اعمال برنامه ریزان و یا سیاست مداران مالی حیطه های مختلفی ایجاد نماید.. بنابراین در مقابل پرسش یا انتقاد از طرح و برنامه های خود ، توجیهات مختلفی را می شود بیان نمود.
گروهی دیگراز کارشناسان نیز که بر روی منطق ارسطو (باینری ) تاکید دارند اعتقادشان کاستن این ابهام و پیشروی در جهت دقت هرچه بیشتر در مدلها و نزدیک کردن خطای مدلها به صفر می باشد . اما ارزش اطلاعات وابسته به توان اطلاعات در رفع ابهامات مربوط به حالات طبیعت و منافع حاصل از آن است. عدم توجه به موضوع ابهام و عدم صراحت در تکنیکهای حسابداری مدیریت، راههای یافتن قیمت تمام شده و در نهایت گزارشهای تولید و حسابداری مالی، ممکن است منجر به کمرنگ شدن نقش اطلاعات حسابداری در فرایندهای تصمیمگیری شود .
چگونه و تحت چه مدلی تئوری مجموعه های فازی می تواند به مدیران برای بهبود طراحی محصول ، هزینه ها و رفع ابهامات آن طبق روش بهای تمام شده هدف کمک کند؟
1-4-اهمیت و ضرورت تحقیق
1 . ارائه مدل فازی هزینه برای هدف در مورد محصولات تولیدی می تواند به عنوان راه حلی باشدکه پردازش تصمیم گیری انسان را مدلسازی کرده و در شرایط مختلف میتوان در مورد 3 جز هزینه کل محصول بهتر تصمیم گرفت (البته نهی توان به هزینه بهینه دست یافت )
2 . در زمینه تولید از جهت مدلسازی و به خصوص اینکه مدلسازی از طریق منطق فازی و در شاخه هزینه یابی بر مبنای هدف باشد تحقیقات زیادی انجام نگرفته .
3 . در شرایط ابهام ممکن است سردر گمی موجود باعث گرفتن تصمیمات غلط شود این تحقیق یک متدولوژی برای فرایند هزینه یابی هدف پیشنهاد می کند که با مفاهیم منطق فازی در نظر گرفته شده و می تواند به مدیران برای بهبود طراحی محصول ، هزینه ها ، و اهداف و رفع ابهامات سیستم باینری کمک میکند .
1-5-اهداف تحقیق
شایان ذکر است که تفاوت ها از نظر مدیریت سود، در شرکتهای دارای بحران مالی و بدون بحران مالی در اینجا بررسی می گردد.
1-2 مساله اصلی تحقیق
در ادبیات مدیریت سود، از دو نوع مدیریت سود سیاه (فرصت طلبانه) و سفید (کارا یا دارای محتوای اطلاعاتی) بحث می شود. مدیریت سود فرصت طلبانه از کیفیت سود کاسته و در جهت انگیزه های توزیع ثروت مدیران انجام می شود، اما مدیریت سود کارا محتوای اطلاعاتی سود را افزایش داده و باعث با لا رفتن کیفیت آن می شود. از طرفی دسته ای از شرکتها شواهدی از بحران یا تنش مالی را به نمایش می گذارد. مساله اصلی تحقیق حاضر بررسی نحوه انجام مدیریت سود و نوع آن در این گونه شرکتها با شرایط عادی می باشد به عبارت دیگر سوال اصلی تحقیق به شرح زیر می باشد:
شرکت هایی که دارای تنش (بحران) مالی هستند چه نوع مدیریت سودی خواهند داشت؟
1-3 تشریح و بیان موضوع
کیفیت سود ارتباط نزدیکی با مدیریت سود در برآورد سلامت مالی یک نهاد دارد (لو، 2008). مدیریت سود به طور مستقیم روی یکپارچگی کلی گزارشات مالی تاثیر دارد و به طور چشمگیری منابع اختصاصی در سرتاسر شرکت را تحت تاثیر قرار میدهد (دیچو و
همکاران، 1995؛ هایلی و واهلین، 1999). دو نوع از مدیریت سود وجود دارد: کارآمد و فرصتطلبانه (سوبرامانیام، 1996). مدیریت سودی کارآمد است اگر مدیران از اختیاراتشان برای انتقال اطلاعات شخصی درباره سوددهی شرکت استفاده کنند، که هنوز در سودهای هزینه محور گذشته منعکس شده؛ مدیریت سودی به صورت فرصتطلبانه است اگر مدیران اختیاراتشان را برای به حداکثر رسانی سودمندی خویش استفاده کنند به جای اینکه اطلاعات شخصی درباره سودآوری شرکت را منتقل کنند (سوبرامانیام، 1996). سیریگار و اوتاما (2008) مدیریت سود را به صورت اقلام تعهدی اختیاری اندازه گیری کردند .آنها اقلام تعهدی اختیاری را به صورت باقیمانده از مدل انتظارات خاص شرکت (مدل پیشنهادی جونز 1991) سنجیدند.
سوبرامانیام (1996) نشان داد که اقلام تعهدی اختیاری این توانایی را برای سطح علامت دهی برای سودآوری آینده ارتباط مثبت دارند، بعد از اینکه سطح جاری را برای جریان نقدی عملیاتی و اقلام تعهدی غیراختیاری کنترل کردند. بنابراین، ما بررسی میکنیم که آیا اقلام تعهدی اختیاری تاثیری روی سودآوری آینده دارد یا ندارد، این کار را با استفاده از شناسایی مدیریت سود به صورت کارآمد یا فرصتطلبانه برای شرکتهای با تنش (بحران) مالی انجام میدهیم. اگر مدیریت سودکارآمد باشد، پس اقلام تعهدی اختیاری ارتباط مثبت و معناداری با سودآوری آینده دارد. اگر فرصت طلبانه باشد، پس اقلام تعهدی اختیاری رابطه منفی و معنادار یا رابطهی بدون معنایی با سودآوری آینده دارد.
پیشبینی میکنیم که احتمال بیشتری دارد صورتهای مالی شرکتهای بدون تنش (بحران) مالی، بیانگر شواهد صورتهای مالی بالاتر از سود نسبت به شرکتهای دارای تنش (بحران) مالی (مانند شرکتهایی که احتمالاً با انگیزه پنهان سازی علائم تنش (بحران) مالی، انگیزه گرفتند) ما فرض میگیریم که شرکتهای دارای تنش (بحران) مالی احتمال بیشتری دارد که سودهایشان را دست کاری کنند، نسبت به شرکتهای بدون تنش (بحران) مالی، باشد. بنابراین بحث میکنیم که نوع مدیریت سود برای شرکتهای دارای تنش (بحران) مالی به صورت فرصتطلبانه و کارایی کمتر هستند، و برای شرکتهای بدون تنش (بحران) مالی در رابطه با مقدار سودکارآمدتر هستند.
1-4 ضرورت انجام تحقیق
بسیاری از پژوهشات صورت گرفته در زمینه مدیریت سود بر جنبه مدیریت اقلام تعهدی متمرکز بوده است و کمتر به جنبه دیگر مدیریت سود یعنی مدیریت واقعی سود توجه شده است. تشخیص شیوه دوم که از طریق تصمیمات عملیاتی صورت میگیرد برای شخص خارج از شرکت سخت است و بعید به نظر میرسد که به عنوان تخلف از قوانین تشخیص داده شود (روی چودهری، 2006). این گونه بیان میکند که اگرچه این گونه انحرافات در عملیات شرکت در رسیدن به اهداف گزارشگری مالی به مدیر کمک میکند لیکن ارزش شرکت را افزایش نمیدهد. مدیران استفاده داز اقلام تعهدی و اختیاری را جهت مدیریت سود را پیش رو دارند اما ممکن است میزان مدیریت سود مطلوب مدیریت بیش از این اقلام باشد. دستکاری اقلام واقعی چندان هم بدون هزینه نمیباشد چرا که این احتمال وجود دارد که جریان نقدی در دورههای آتی به طور غیرمستقیم تحت تاثیر اعمالی قرار گیرد که درحال حاضر برای افزایش سود انجام میشود. بسیاری از شواهد موجود پیرامون دست کاری فعالیت های واقعی بر کاهش فرصت طلبانه هزینههای اقتصادی از جمله هزینه های پژوهش و توسعه متمرکز است. عدم قبول پروژههای کارآمد به صرف دنبال کردن هدف حداکثرسازی سود از دیگر پیامدهای مدیریت واقعی سود میباشد. علاوه براین هنگامی که مدیران سود را درجهت برآورده ساختن اهداف سود دست کاری کنند، قراردادها شرکت را ملزم میکنند به این مدیران پاداشهای مالی بیشتر دهند. همچنین انرژی و وقت این مدیران که باید درجهت فعالیتهای تولیدی گردد صرف فعالیتهای مدیریت سود میشود. موارد مذکور اهمیت شناخت و پیشگیری از مدیریت واقعی سود در شرکتها را مشخص مینماید که بر انجام پژوهشات بیشتر در این زمینه تأکید مینماید. همچنین تمرکز بر واحد خاصی از شرکت که در این پژوهش واحد فروش میباشد و استفاده از روش پرسشنامهای از دیگر وجوه متمایز این پژوهش با پژوهشات مشابه میباشد.
– شناسایی تأثیر مدیریت سود توسط بخش مالی بر میزان مدیریت واقعی سود.
– شناسایی تأثیر سطح مشارکت بخش مالی درتدوین استراتژیهای توسعه فروش بر میزان مدیریت واقعی سود.
– شناسایی تأثیر تضاد بین واحد فروش و واحد مالی بر میزان مدیریت واقعی سود.
– شناسایی تأثیر دریافت پاداش نقدی توسط واحد فروش بر میزان مدیریت واقعی سود.
– شناسایی تأثیر مدیریت واقعی سود بر میزان تعدیل رفتار مدیران فروش درمواجهه با درخواستهای مدیریت سود در آینده.
– شناسایی تأثیر سطح مشارکت بخش مالی در تدوین استراتژیهای توسعه فروش بر میزان تعدیل رفتار مدیران فروش در مواجهه با درخواستهای مدیریت سود در آینده.
– شناسایی تأثیر تضاد بین واحد فروش و واحد مالی بر میزان تعدیل رفتار مدیران فروش درمواجهه با درخواستهای مدیریت سود در آینده.
– شناسایی تأثیر دریافت پاداش نقدی توسط واحد فروش بر میزان تعدیل رفتار مدیران فروش درمواجهه با درخواستهای مدیریت سود در آینده.
کمک به تحلیلگران و سرمایهگذاران بورس اوراق بهادار به منظور اتخاذ تصمیمات آگاهانه
فرضیه اول: میزان مدیریت سود توسط بخش مالی بر میزان مدیریت واقعی سود تأثیر معناداری دارد.
فرضیه دوم: سطح مشارکت بخش مالی درتدوین استراتژیهای توسعه فروش بر میزان مدیریت واقعی سود تأثیر معناداری دارد.
فرضیه سوم: میزان تضاد بین واحد فروش و واحد مالی بر میزان مدیریت واقعی سود تأثیر معناداری دارد.
فرضیه چهارم: میزان دریافت پاداش نقدی توسط واحد فروش بر میزان مدیریت واقعی سود تأثیر معناداری
فرضیه پنجم: میزان مدیریت واقعی سود بر میزان تعدیل رفتار مدیران فروش درمواجهه با درخواستهای مدیریت سود در آینده تأثیر معناداری دارد.
فرضیه ششم: سطح مشارکت بخش مالی در تدوین استراتژیهای توسعه فروش بر میزان تعدیل رفتار مدیران فروش در مواجهه با درخواستهای مدیریت سود در آینده تأثیر معناداری دارد.
فرضیه هفتم: میزان تضاد بین واحد فروش و واحد مالی بر میزان تعدیل رفتار مدیران فروش درمواجهه با درخواستهای مدیریت سود در آینده تأثیر معناداری دارد.
فرضیه هشتم: میزان دریافت پاداش نقدی توسط واحد فروش بر میزان تعدیل رفتار مدیران فروش درمواجهه با درخواستهای مدیریت سود در آینده تأثیر معناداری دارد.
پژوهش حاضر از جنبه ماهیت و اهداف پژوهش، کاربردی و از نوع توصیفی- همبستگی است. زیرا پژوهشات توصیفی به مطالعه وضع موجود می پردازد و هیچ گونه امکان دست کاری روی متغیرهای مستقل برای محقق وجود ندارد.از لحاظ شیوه جمع آوری داده ها از نوع پیمایشی و از لحاظ روش تحلیل داده ها از نوع مطالعات همبستگی و رگرسیون میباشد. در این پژوهش ابتدا با استفاده از دادههای حاصل از پرسشنامه به تحلیل همبستگی پاسخها با متغیر وابسته که مدیریت واقعی سود است پرداخته شد. سپس با استفاده از تحلیل رگرسیون به بررسی ابعاد بیشتری از عوامل مؤثر بر مدیریت واقعی سود پرداخته شد.