فعالیتهای زراعی شهرستان در سال ۱۳۸۱ در قالب آمار میزان تولید، سطح زیر کشت و متوسط عملکرد در واحد سطح غلات، حبوبات، محصولات صنعتی، محصولات جالیزی، محصولات سبزی و صیفی و محصولات علوفه ای بررسی با آمار ۱۳۷۹ مقایسه می گردد.
سطح زیر کشت محصولات زراعی شهرستان در سال ۱۳۸۱، حدود ۳/۷۴۶۷ هکتار می باشد، که درصد تغییرات آن نسبت به سال ۱۳۷۹، ۷۶/۲ درصد افزایش را نشان می دهد. از طرف دیگر میزان تولید محصولات زراعی در سال ۱۳۸۱ حدود ۳۰۵۳۵ تن بوده که درصد تغییرات آن نسبت به سال ۱۳۷۹ حدود ۴۵/۰ درصد افزایش داشته است و میزان عملکرد در واحد سطح محصولات زراعی در سال ۱۳۸۱ حدود ۴۴۹۳ تن در هکتار می باشد که نسبت به سال ۱۳۷۹ تغییری نداشته است. (منبع قبلی)
۳-۳-۳ باغداری
فعالیتهای باغی شهرستان در سال ۱۳۸۱ نیز در قالب آمار میزان تولید سطح زیر کشت و متوسط عملکرد در واحد سطح میوه های گرمسیری و غیرگرمسیری میوه های دانه دار، میوه های خشک و سایر محصولات باغی بررسی و با آمار سال ۱۳۷۹ مقایسه می شود. سطح زیر کشت محصولات باغی در سال ۱۳۸۱ حدود ۴۰۰۵ می باشد که درصد تغییرات آن نسبت به سال ۱۳۷۹ حدود ۴۳/۱۸ درصد بیشتر است. میزان تولید محصولات باغی در سال ۱۳۸۱ حدود ۲۸۰۳۵ تن می باشد که درصد تغییرات آن نسبت به سال ۱۳۷۹ حدود ۴۳/۱۸ درصد رشد منفی را نشان می دهد. عملکرد در واحد سطح محصولات باغی در سال ۱۳۸۱ حدود ۷۰۰۰ تن در هکتار می باشد که نسبت به سال ۱۳۷۹ تغییری نداشته است.
در سال ۱۳۸۱ سطح زیر کشت میوه های گرمسیری و نیمه گرمسیری حدود ۱۵۶ هکتار که شامل مرکبات، کیوی، و سایر میوه بوده که نسبت به سال ۱۳۷۹ حدود ۲۳ درصد افزایش داشته است.
میزان تولید میوه های گرمسیری و نیمه گرمسیری در سال ۱۳۸۱ حدود ۱۱۳۱ تن بوده که نسبت به سال ۱۳۷۹ حدود ۱۴/۲۲ درصد افزایش را نشان مید هد. عملکرد در واحد سطح نیز در سال ۱۳۸۱ حدود ۱۹۱۲۵ تن در هکتار بوده که نسبت به سال ۱۳۷۹ هیچ گونه تغییری نداشته است. (منبع قبلی)
۳-۳-۴ دامداری
وضعیت بخش دام شهرستان با توجه به استقبال مردم نوید روزهای خوش در این بخش را به ما میدهد، رو آوردن مردم و دامپروران به دامپروری صنعتی و بیمه نمودن دامهای خود خبر از آگاهی مردم در این زمینه دارد در بخش دامپروری باید به نکات قوت شهرستان توجه نمود که شامل تولید شیر خام، گوشت قرمز، عسل، گوشت سفید، تخم مرغ و پشم و پنیر و سایر فراورده های لبنی می شود نکته از همه مهمتر اینکه با توجه به وضعیت جغرافیایی شهرستان و داشتن پتانسیل در زمینه دامپروری ایجاد دهکدههای دامپروری در شهرستان باید مورد توجه خاص قرار گیرد.
فعالیتهای دامپروری شهرستان ماسال در سال ۱۳۸۱ در قالب آمار جمعیت انواع دام و میزان تولید محصولات و فراورده های دامی شامل گوشت قرمز، شیر خام، گوشت و تخم مرغ بررسی و با آمار سال ۱۳۷۹ مقایسه می گردد. بطور کلی در سال ۱۳۸۱ حدود ۴۴۵۵۴۰ راس انواع دام شامل گاو و گوساله اصیل دورگه و بومی بوده که از مجموع حدود ۰۴/۰ % افزایش نسبت به سال ۱۳۷۹ داشته است. آمار نشان می دهد که گاو و گوساله اصیل دو رگه نسبت به سال ۱۳۷۹ به ترتیب ۱۷ و ۶۷ درصد افزایش داشته است در حالی که گاو و گوساله بومی هیچ تغییری نداشته است. . (منبع قبلی)
۳-۳-۵ زنبور داری
شهرستان ماسال با توجه به وضعیت طبیعی خود می تواند به یکی از قطبهای مهم در امر پرورش زنبور عسل تبدیل گردد. که این امر متاسفانه تا به حال تحقق نیافته است و آمار شهرستان نمایانگر این واقعیت است که پرورش زنبور عسل از روند رو به رشدی برخوردار نبوده و در طی ۴ سال گذشته تولید آن نزول داشته است. لذا در برنامه توسعه شهرستان باید دست به اقداماتی زد که این بخش به حالت رشد رسیده و فعال گردد، برای این منظور اقدامات زیر پیشنهاد می گردد. تقویت تعاونی زنبورداران منطقه آموزش مناسب برای زنبورداران در خصوص زمان مناسب کوچ و مهاجرت به مناطق دیگر و استفاده درست از داروهای موجود- فراهم نمودن نهاده ها و سایر امکانات مورد نیاز در بخش زنبورداری برای زنبورداران منطقه براساس آمار سال ۱۳۸۱ تعداد کندوهای عسل در شهرستان حدود ۱۷۹۴ عدد بوده که نسبت به سال ۱۳۷۹ با کاهش ۴۶ درصدی روبرو بوده و میزان تولید عسل نیز در سال ۱۳۸۱ حدود ۵/۱۶ تن بوده که نسبت به سال ۱۳۷۹ حدود ۴۸ درصد با رشد منفی روبرو بوده است با توجه به کاهش تولید عسل نیز در شهرستان مشاهده می گردد که این امر ناشی از عوامل زیر است:
- نبود تعداد داروهای مورد نیاز زنبورهای عسل
-عدم مهاجرت زنبورداران به مناطق شهد خیز استانها و شهرستانها و عدم ارائه خدمات یارانه ای از قبیل: موم و شکر به زنبورداران. (منبع قبلی)
۳-۳-۶ شیلات
شهرستان ماسال به جهت دارا بودن در اقلیم مختلف شامل منطقه سرد و خشک کوهستانی و معتدل جلگه ای و کوهپایه ای و همین طور منابع آبهای سطحی شامل : رودخانه و چشمه های جاری و سفره های غنی آبهای زیر زمینی دارای استعداد و پتانسیل های بالقوه زیادی در زمینه توسعه آبزی پروری را دارا میباشد. شهرستان با دارا بودن دو رودخانه با دبی حداقل ۱۵ لیتر در ثانیه، دارا بودن شاخه های متعدد فرعی که در مناطق بالادست و کوهستانها به دلیل برخورداری از شرایط اقلیمی مناسب و همین طور منابع تامین آب کافی و با کیفیت مطلوب و مهمتر از همه دارا بودن راه ارتباطی مناسب شرایط خوبی به منظور پرورش ماهیان سرد آبی قزل آلا را دارا می باشد. در سال ۱۳۸۱ تعداد مزارع پرورش تولید آبزیان گرمابی در شهرستان حدود ۱۰ مزرعه بوده که نسبت به سال ۱۳۷۹ حدود ۱۱ درصد افزایش یافته و مسافت مفید میزان تولید در تن آبزیان گرمابی حدود ۴۲ تن بوده که نسبت به سال ۱۳۷۹ حدود ۷۸ درصد افزایش داشته و میزان اشتغال در سال ۱۳۸۱ در زمینه آبزیان حدود ۴ نفر می باشد که نسبت به سال به سال ۱۳۷۹ حدود ۴۴ درصد افزایش داشته است. بطور کلی ماهیان گرمابی در این شهرستان در مکانهایی شامل استخرهای خاکی و آبندانهای طبیعی و نیمه طبیعی پرورش می یابند. (منبع قبلی)
۳-۳-۷ نوغانداری
با توجه به آمار موجود در سالهای ۷۹ الی ۸۱ شهرستان در خصوص تعداد خانوار نوغاندار شهرستان و تعداد تخم نوغان پرورش داده شده در سطح شهرستان مشاهده گردیده که این امر با توجه به نوسان قیمت محصول فوق تغییر داشته و در سالهای اولیه پرورش نوغان به دلیل بالا بودن قیمت محصول و نیز راهاندازی کارخانه ابریشم در منطقه باعث گردید که استقبال زیاد از این صنعت شود. با روند رو به رشدی روبرو گردد، ولی بعد از سال ۷۹ به علت کاهش قیمت محصول و عدم خریداری از طرف شرکت و سرمایه گذاری خارجی و ورود پیله ابریشم ارزان از کشورهای آسیای میانه باعث رکود شدید پرورش ابریشم در منطقه گشته، لذا برنامه ریزی برای این امر مستلزم سرمایه گذاری در صنایع ابریشم می باشد که نیاز به تقویت در منطقه دارد. (منبع قبلی)
۳-۳-۸ صنعت و معدن
در شهرستان ماسال معدن فعال و شناخته شده ای غیر از شن و ماسه وجود ندارد. شرکت های بخش خصوصی و کارگاههای وابسته به دستگاه های اجرایی دولت با مجوز از دفتر فنی استانداری و شهرداریها از شن و ماسه این معدنها بهره برداری می کنند و از آنها در امر ساختمان سازی و راهسازی و احداث دیگر تاسیسات و ابنیه مصرف می نمایند. در سال ۱۳۸۱، شهرستان ماسال دارای ۳۴۲ کارگاه صنعتی شامل ۲۳۳ کارگاه در نقاط شهری، ۱۰۹ کارگاه در نقاط روستایی و سهم هر یک از دو گروه کارگاههای مذکور در کل کارگاههای صنعتی شهرستان، به ترتیب برابر با ۶۸ درصد بوده است، که دو کارگاه تحت مدیریت عمومی و ۳۴۰ کارگاه تحت مدیریت خصوصی و سهم هر کدام به ترتیب یک درصد و ۲۹ درصد بوده است. در سال ۱۳۸۲ تعداد ۲ کارگاه صنایع دستی با ۲ نفر شاغل متشکل از ۱ کارگاه قلاب دوزی با ۱ نفر شاغل و ۱ کارگاه فرش بافی با ۱ نفر شاغل در شهرستان ماسال و زیر پوشش مدیریت صنایع دستی قرار داشته که سهم هر یک از کارگاههای مذکور در کل تعداد کارگاهها به ترتیب برابر با ۵۰ درصد و ۵۰ درصد و در کل اشتغال به ترتیب برابر با ۵۰ درصد و ۵۰ درصد بوده است تا پایان سال ۸۲، تعداد ۵۴ فقره مجوز تاسیس انواع صنایع دستی روستایی با سرمایه ثابت ۱۷۷۷۹ میلیون ریال و با ظرفیت اشتغال زایی ۳۲۶ نفر، شامل ۱۵ فقره صنایع غذایی با سرمایه ثابت ۱۱۱۷۷ میلیون ریال و با ظرفیت اشتغالزایی ۸۶ نفر، ۲۷ فقره صنایع کانی غیر فلزی با سرمایه ثابت ۴۲۱ میلیون ریال و با ظرفیت اشتغال زایی ۲۶ نفر ۵ فقره صنایع سلولزی و شیمیایی با سرمایع ثابت ۱۲۳۷ میلیون ریال و با ظرفیت اشتغال زایی ۴۲ نفر و ۴ فقره صنایع فلزی با سرمایه ثابت ۹۴۸ میلیون ریال و با ظرفیت اشتغال زایی ۳۱ نفر در شهرستان ماسال صادر شده است تا پایان سال ۸۲، تعداد ۱۰ فقره پروانه بهره برداری انواع صنایع روستایی با سرمایه ثابت ۲۲۷۹ میلیون ریال و با ظرفیت اشتغالزایی ۵۳ نفر شامل ۳ فقره صنایع غذایی با سرمایه ثابت ۸۳۳ میلیون ریال و با ظرفیت اشتغالزایی ۱۲ نفر، ۳ فقره صنایع کانی غیر فلزی با سرمایه ثابت ۲۰۳ میلیون ریال و با ظرفیت اشتغالزایی ۹ نفر، ۳۶ فقره صنایع سلولزی و شیمیایی با سرمایه ثابت ۹۵۶ میلیون ریال و با ظرفیت اشتغالزایی ۲۵ نفر و ۲ نفر فقره صنایع فلزی با سرمایه ثابت ۲۸۷ میلیون ریال و با ظرفیت اشتغال زایی ۷ نفر در شهرستان ماسال صادر شده است. در سال ۱۳۸۲، سهم هریک از چهار گروه صنایع مذکور در کل تعداد پروانه های بهرهبرداری صادر شده صنایع روستایی شهرستان، به ترتیب برابر با ۳۰ درصد ۳۰ درصد، ۳۰ درصد، ۱۰ درصد و در کل اشتغال به ترتیب برابر با ۶/۲۲ درصد، ۹/۱۶ درصد، ۳/۴۷ درصد و ۲/۱۳ درصد بوده است (سند توسعه شهرستان ماسال).
۳-۳-۹ صنایع دستی
شهرستان ماسال به دلیل برخورداری از منابع غنی طبیعی قابلیت فراوانی از تولید و عرضه محصولات دستی در سطح شهرستان دارد. در مناطقی ییلاقی شهرستان، روستاییان با بهره گرفتن از ابزار دستی اقدام به تهیه انواع محصولات چوبی اعم از قاشق، کفگیر. . . می نمایند، که در زندگی روزانه مورد استفاده قرار می دهند. همچنین با تولید دستبافت ها علاوه به رفع نیاز روزمره در کسب درآمد خانوار می کوشند. (یعقوبی چوبر، ۱۳۸۶)
۳-۳-۱۰ نیروی انسانی و اشتغال
در سال ۱۳۷۵، سهم جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر در کل جمعیت شهرستان ماسال برابر با ۴/۷۸ درصد و میزان فعالیت اقتصادی نیز، برابر با ۲/۴۳ درصد بوده است.
در این سال، سهم جمعیتهای شاغل و بیکار در کل جمعیت فعال شهرستان، به ترتیب معادل با ۸۳ درصد و ۱۷ درصد وهمچنین سهم جمعیت شاغل شهرستان در هریک از بشخهای کشاورزی، صنعت و خدمات به ترتیب ۵۸ درصد، ۷/۱۱ درصد و ۳/۳۰ درصد بوده است (سند توسعه شهرستان۱۳۸۴).
۳-۴ ویژگیهای کالبدی
۳-۴-۱ تاریخچه ماسال
ماسال از آبادیهای پر قدمت گیلان می باشد. شهر و ناحیه ماسال در قرون نخستین اسلامی جزء ناحیه تجریم که ازنواحی بزرگ پاره باختری گیلان بود به شمار می آمد. در قرون بعد که ناحیه گسکر آوازه ای یافت، ماسال در قلمرو فرمانروایی گسکر قرار گرفت و به وسیله امیرانی که از سوی حکومت گسکر گماشته می شدند اداره می گردید. در سده های اخیر ماسال جزء ناحیه تالش قرار گرفت و اداره آن به دست خانهای تالش افتاد.
رابینو در دوره قاجار مرکز حکومت ماسال را «درخانه» در یک کیلومتری مشرق ماسال در مرز لوحه سرا و وردین (وردم) معرفی می کند که به خاطر اقامت خان در آن به «خان منزل محله » معروف بود. رابینو همچنین تعداد خانه های ماسال را ۴۵۰ خانه ذکر می کند و درباره ساکنانش می نویسد: « ساکنین ماسال که در ۴۵۰ خانه سکونت دارند از نژاد طالش می باشند که کم کم با مردم خلخال مخلوط شده اند به نظر میرسد که این مردم با طبیعت آرام گیلک و تمدن رشت بیشتر از همسایه های خود خو گرفته اند و به دیگران به چشم وحشی نگاه می کنند. همچنین وی در کتاب فرمانروایان گیلان درباره اوضاع سیاسی و حکومتی ماسال در دوره قاجار چنین نقل می کند: « نزدیک به آغاز سلطنت آغامحمدخان، محمدولی خان نامی از طایفه اشمد از اهالی خلخال، حکمران ماسال بود و لقب سلطان داشت، وی بدست هدایت الله خان زندانی گردید و عاقبت بدستور او در رشت به داخل چاه افکنده شد و بلافاصله رویش با خاک پر گردید و زنده به گور شد. حاجی محمدخان، پسر محمدولی جانشین پدر گردید. او برای آبادانی ناحیه خود سعی بسیار کرد. وی اتباع خویش را از پوشیدن رخت و لباس شیک و گران قیمت بر حذر داشت و در مقابل آنها، از صنایع بومی حمایت نمود. وی همچنین از شوهر دادن دختران خویش به مردم سایر نواحی امتناع ورزید، اما اصرار داشت که پسرانش از خارج از ماسال زن بگیرند. با این شیوه از خارج شدن عایدات ماسال و مردم آن در نواحی دیگر جزء در خود ماسال ممانعت بعمل آرود.
ج. ب. فریبرز در سال ۱۸۲۲ میلادی نوشت که محمدخان رئیس طایفه گسکر تالش است که پنج پسرو هفت دختر از خود بجای گذاشت. کاظم خان یکی از فرزندان آن برای مدتی بر ماسال حکومت داشت و دارایی و اموال نقدینه فراوان اندوخت. وی در خواب به قتل رسید. قاتلش ابتدا معلوم نشد ولی بعداً کشف شد که جنایات را جواد خان پسر مهدی خان و جبیب الله بیک که با یکی از دختران مهدی خان ازدواج کرده بود، مرتکب شده اند.
جوادخان توسط میرزا عبدالوهاب با غل و زنجیر به تهران فرستاده شد اما بخاظر نفوذ حاجی ملارفیع شریعتمدار امام جمعه رشت بزودی خلاص گردید و حکومت ماسال به وی داده شد. او به عنوان یک فرمانروای عاقل و عادل شهره گشت ولی بعد از مرگش اعضای خانواده او برای تصاحب ریاست از یکدیگر سبقت گرفتند. امان الله خان، پسر کاظم خان، جانشین جوادخان گردید، اما ناصر قلی خان جای او را گرفت. و حکومت میان این دو دست به دست گردید. نتیجه این کشمکش ها تا آنجا کشید که مالیات بیش از اندازه فزونی گرفت طوری که مردم بیشترشان درمانده و مستاصل شدند، و خانها به جان هم افتادند و یکدیگر را از میان برداشتند. در چنین نظام اجتماعی عدالت عبارت بود از اعمال فشار بیش از حد خان به خویشاوندان خود؛ خانهای ماسال از خاندانی پونفوس بودند ولی رهبری موروثی در کار نبود. در دوره انقلاب مشروطیت ماسال همانند سایر نواحی تالش به یکی از مراکز جنبش دهقانی علیه مالکان مبدل شد. با پیش آمدن استبداد ضغیر جنبش دهقانی ناحیه تالش از سوی ماموران آقابالا خان سردار افخم گماشته محمدعلی شاه در گیلان، سرکوب شد. در دوره جنبش جنگل، ماسال به یکی از کانونهای مبارزه جنگلی ها تبدیل گشت و در سرتاسر عمر جنبش جنگل رویدادهای بی شماری را تجربه کرد (کشور دوست، ۱۳۸۶، صص۲۸۶-۲۸۵) .
۳-۴-۲ نامواژه ما سال
واژه ماسال (= مازال=مزال= مس ال) از دو بخش مس (ماس- ماز) و ال تشکیل شده است. مس یا ماس (ماز) در فرهنگهای ایران به معنای بزرگ، کوه، مانع و سد و ال یا اول به معنای بلند و در صورت ترکیب با های تصغیر به مفهوم مانند آمده است. بنابراین ماسال را می توان کوه بلنده، کوه وار، کوه بزرگ و بلند معنا کرد. ناگفته نماند واژه ال = آل در فرهنگ واژگان ایرانی به معانی عقاب؛ موجود نامرئی مانند جن و پری، سرخ رنگ و درختی دارای برگهای دراز و نوک تیز که چوبش سفت و سخت می باشد نیز آمده است. اگر جزء دوم نامواژه ماسال را با معانی اخیر در نظر بگیریم این واژه را می توان کوه عقاب نشین، کوهی که نشیمنگاه موجودات نامرئی است به کوه دارای درختان سفت و سخت با برگهای دراز نوک تیز و کوه سرخ فام معنی کرد (منبع قبلی ص۲۸۲) .
۳-۴-۳ ویژگی های قومی- زبانی و مذهبی ماسال
در این منطقه فقط قوم «تالش» از دیرباز تاکنون زندگی کرده و می کند و به علت همجواری با «تات نشین های خلخال» که به این سامان مهاجرت کرده اند و در اینجا ساکن هستند، ولی اکثر قریب به اتفاق تالش اند و به زبان تالشی صحبت می کنند ولی آنها قادرند به زبان های فارسی و گیلکی نیز صحبت کنند، اما نسبت به حفظ و حراست زبان خود بسیار سختگیر، حساس و مصرند و تنها منطقه ایست در تالش که بر این اصل معتقد و از گزند هجوم زبان و لهجه های مناطق همجوار مصون مانده است و از حیث مذهبی بنا به استناد آثار مکشوفه باستانی از منطقه و مقابر مورد کاوش در ماسال و باورها و اعتقادات گذشته قبل از اسلام تالش ها دارای دین زردتشتی شاخه ای از آن مانند میترا ئیستی بوده اند که به نوعی با توتم پرستی نیز عجین گردیده بود چنانچه مجسمه گاوه های سفالی کوهان دار که در این منطقه بدست آمده گویای قداست این حیوان در گذشته می باشد و آب که مایه حیات و خورشید که مایه زندگی بخش بوده دارای ارج و احترام بوده و گورستانها در تالش قبل از اسلام در دره های مشرف به آب و شرق یعنی تابشگاه آفتاب بود بنا به منابع تاریخی در قرن دوم هجری که بسیاری از سادات علوی بر اثر ظلم و ستم خلفای بنی عباس به دامنه های شمالی البرز که مکان اقامتی بود مهاجرت کردند و بر اثر تعالیم و معاشرت با آنان به دین اسلام آشنا شدند و به مرور دین اسلام را پذیرفتند. وجود زیارتگاههای فروان سادات و مشایخ مبین این سخن است در تالش جنوبی مانند ماسال، شاندرمن و فومن مذهب تشیع وجود دارد. اعتقادات مذهبی مردم ماسال و شاندرمن بسیار قومی و مردم این منطقه به ارکان اساسی دین از جمله نماز اهمیت فوق العادهای می دهند و روزهای جمعه و اعیاد مذهبی مردم با حضور در مراسم نماز جمعه و جماعت و یا احسان و پخش غذا و نوعی شیرینی بنام حلوای محلی مراسم مذهبی را برپا می کنند. زیارتگاهها در ماسال و شاندرمن از احترام فراوان برخودار است و نذر و نذورات از اعتقادات بسیار محکم اهالی است. هم اکنون مردم شهرستان ماسال مسلمان و تماماً شیعه مذهب هستند. (اصلاح عربانی، ابراهیم، ۱۳۸۰)
۳-۴-۴ سیر پیدایش وتکوینی شهر ماسال
شهر ماسال مرکز شهرستان ماسال در بخش جنوب شرقی این شهرستان در فاصله ۴۵ کیلومتری شهر رشت مرکز استان گیلان قرار دارد. عوامل محیطی وطبیعی همچون اقلیم، بارندگی مناسب، پوشش گیاهی وتوپوگرافی و وجود پسکرانه زراعی مرغوب در پیدایش این شهر تاثیر غیر قابل انکاری داشته است. شهر ماسال در سطحی هموار وجلگه ای کم شیب قرار گرفته است وبا توجه به شرایط مساعد آب وهوایی وفراوانی نزولات جوی ودرجه حرارت مناسب، تقویت وپوشش گیاهی، کشت وزرع محصولات کشاورزی از جمله برنج در این شهر رونق داشته ودر نتیجه حوزه نفوذ تجاری – اقتصادی نسبتا مناسبی داشته است. نقش بازار در شکل گیری و گسترش شهر ماسال حائز اهمیت است. بازار قدیمی ماسال به عنوان هسته اولیه شهر چه درقدیم وچه هم اکنون بسیاری از تجار شهرهای مختلف بویژه شهرهای استان گیلان را به این شهر کوچک کشانده است. چرا که ماسال قبل از اینکه به عنوان نقطه شهری شناخته شود به سبب بازار معروف و قدیمی آن شناخته می شد در کنار این شرایط ماسال همانند بسیاری از شهرهای استان گیلان تا پایان حکومت پهلوی با برخورداری از مرکز تجاری کوچک بصورت یک بلوک نظامی بوده است که وظیفه فئودالهای آن مراقبت وکنترل مازاد محلی در حوزه نفوذ و انتقال آن به شهر رشت بوده است.
۳-۴-۵ دگرگونی کالبدی شهر ماسال
دگرگونی کالبدی شهر ماسال در نتیجه تفویض منزلت های اداری– سیاسی و استقرار نهادهای دولتی شکل گرفته است. این دگرگونی به دوصورت مستقیم وغیر مستقیم در گسترش کالبدی شهر تاثیر داشته است.
در حال حاضر فضاهای اداری سیاسی واجرایی شهر ماسال ۴۷ سازمان وبالغ بر ۹۵/۱۱ هکتار می باشد که به صورت پراکنده در سطح شهر احداث شده است.
از سوی دیگر استقرار نهادهای دولتی اثر غیر مستقیمی در گسترش شهر داشته است چراکه این عملکرد جدید شهر موجب ایجاد فرصتهای شغلی دولتی وعمومی در شهر شده است از سوی دیگر این مشاغل به دنبال خود فعالیتهایی تبعی چون خدمات کامپیوتری، دفاتر اسناد واملاک، چاپ وکپی، کتابفروشی و… غیره را توسط بخش خصوصی ایجاد نموده بی شک تمامی شاغلین یاد شده اعم از دولتی وخصوصی نیازمند فضا ومسکن در شهر ماسال پیدا نمود ومنجر به گسترش کالبدی شهر گردید ومجموع این عوامل موجب رونق یابی، بورس بازی زمین ومسکن در سطح شهر ماسال شده است.
جدول ۳-۱۳ فضاهای اشغال شده توسط بخش های دولتی، عمومی وخصوصی در شهر ماسال
شرح | مساحت (هکتار) | مساحت (درصد) |
منذ انزل الله ذلک الروح علی محمّد
لم یصعد الی السماء وانّه لفینا».[۲۰۸]
عن عبد الله بن طلحه قال: «قلت لأبی عبد الله اخبرنی یابن رسول الله
عن العلم الذی تحدّثونا به، أمن صحف عندکم او من روایه یرویها بعضکم عن بعض، کیف حال العلم عندکم؟» قال ابوعبد الله:
«الامر اعظم من ذلک وأجلّ، اما تقرا کتاب الله»، قلت: بلی «قال: اما تقرأ } ðÐYÖ.W¡W{Wè :WTÞ`T~W`èVK
ðÐ`T~VÖMX
_èS¤ óÝYQÚ &WTßX£`ÚVK
WÚ ðÞRÒ ÷X¤`TWT WÚ ñHTWTYÑ<Ö@
WWè SÝHTWÙÿXMô@
ÝYÑHTVÖWè SãHTTWTÞ<ÕWÅW
_¤éSTß ÷Y`äPVß -YãY ÝWÚ Sò:WPVTß óÝYÚ &WTßY WYÆ ðÐPVßMX
Wè v÷Y`äWTVÖ uøVÖXM
x·.W£g² xy~YÍWTT`©QSÚ { قلت: هکذا نقرؤها قال: نعم، قد کان فی حال لا یدری، ما الکتاب ولا الایمان، حتّی بعث الله تلک الروح، فعلّمه بها العلم والفهم».[۲۰۹]
عن هشام بن سالم: «سمعت اباعبد الله یقول:
} ðÐWTßéRÕLWTTpT©ÿWè XÝWÆ $XèQS£Ö@
XÔSTÎ SèQS£Ö@
óÝYÚ X£`ÚKV
øQYTTW¤ {<sup>[۲۱۰]</sup> خلق اعظم من جبرئیل ومیکائیل، لم یکن مع احد ممّن مضی غیر محمّد
وهو مع الائمه یوفّقهم ویسددهم».<sup>[۲۱۱]</sup><br />خصوصیّات و ویژگیهای روح در این روایات:<br />۱ـ موجودی اعظم از جبرئیل و میکائیل.<br />۲ـ این روح اختصاص به پیامبر اکرم
و ائمه دارد.<br />۳ـ از زمانی که بر پیامبر اکرم
نازل شده به آسمان نرفته و با ائمه همراه میباشد و ایشان را یاری میدهد.<br />۴ـ خداوند این روح را برانگیخت تا به واسطه او، پیامبر و ائمه علم و فهم پیدا کنند.<br />با استناد به روایاتی که در بصائر نقل شده که به نمونههایی از آنها در اینجا اشاره شد و با توجه به ویژگیها و خصوصیاتی که برای روحالقدس و روح ذکر شد، میتوان نتیجه گرفت که این دو (روح و روحالقدس) غیر از هم هستند، اگرچه در برخی ویژگیها و کارکردها مثل هم هستند؛ کما اینکه از مباحث بعدی روشن خواهد شد که «روحالقدس» تجلی و مرتبهای از «روح» است.<br /><a href="https://nefo.ir/"><img class="alignnone wp-image-60″ src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/10/THESIS-PAPER-7.png” alt="پایان نامه - مقاله - پروژه” width="258″ height="65″ /></a><br />توجه به چند نکته ما را به این نتیجهگیری میرساند:<br />۱ـ برخی از خصوصیاتی که برای «روح» در روایات ذکر شده، برای «روحالقدس» ذکر نشده است، از جمله: «خلق اعظم من جبرئیل و میکائیل»، «لم یکن مع احد ممّن مضی غیر محمّد
» در حالی که در روایات روح القدس آمده بود که این روح با تمامی انبیاء و اوصیاء و برخی خواص از مخلوقات همراه است.<br />۲ـ روایاتی که درباره «روح» و خصوصیات آن نقل شده، اکثراً ذیل توضیح ائمه در مورد دو آیه آمده است: ] ðÐYÖ.W¡W{Wè :WTÞ`T~W`èVK
ðÐ`T~VÖMX
_èS¤ óÝYQÚ &WTßX£`ÚVK
[<sup>[۲۱۲]</sup> و ] ðÐWTßéRÕLWTTpT©ÿWè XÝWÆ $XèQS£Ö@
XÔSTÎ SèQS£Ö@
óÝYÚ X£`ÚKV
øQYTTW¤ { [۲۱۳] و روح، هم در این آیات و هم در روایات بصورت مطلق و بدون قید «القدس» آمده است.
۳ـ در روایتی که از امیرالمؤمنین نقل شده به صراحت «روحالقدس» و «روح» از هم جدا شده و از آنها به «روحین مخلوقین» تعبیر شده است:
امیر المؤمنین:
«… وانّ فی حافّتی النهر، روحین مخلوقین: روحالقدس و روح من أمره».[۲۱۴]
۴ـ تبیین دقیق و جمعبندی مستندی که مفسر بزرگ علامه طباطبایی در المیزان درباره «روح» از آیات قرآن کریم ارائه نموده است، مؤیّد و تأکیدی است بر اینکه برداشت انجام گرفته از روایات صحیح میباشد.[۲۱۵]
روح در قرآن کریم در آیات متعدد و در موارد مختلفی به کار رفته است و تردیدی نیست که در همه موارد به کار رفته در قرآن، دارای یک مصداق نیست بلکه برحسب مورد استعمال مصداق متفاوتی دارد. این موارد را میتوان در هفت قسم برشمرد: «۱ـ موجودی مستقل در ردیف فرشتگان. ۲ـ جبرئیل. ۳ـ حیات افاضه شده به انسان. ۴ـ تأیید کننده پیامبران و مؤمنان. ۵ـ وحی و قرآن. ۶ـ حضرت عیسی. ۷ـ فرستادۀ خدا به سوی مریم»[۲۱۶] علامه طباطبایی مصادیق هر یک از موارد گفته شده را در المیزان ذکر کرده است.[۲۱۷]
جناب علامه معتقد است با وجود این کاربردهای به ظاهر متفاوت، روح چیزی جز «کلمه حیات» نیست که مخلوقی برتر از فرشتگان و دیگر موجودات است و خداوند بوسیله کلمه حیات خود در فرشتگان و انسانها و بقیه موجودات حیات به وجود میآورد:
«فتحصّل انّ الروح، کلمه الحیاه التی یلقیها الله سبحانه الی الأشیاء، فیحییها بمشیّه».[۲۱۸]
و در جای دیگر مینویسد:
«والمتحصل من کلامه سبحانه، ان الروح خلق من خلق الله وهو حقیقه واحده ذات مراتب ودرجات مختلفه منها ما فی الحیوان وغیرالمؤمنین من الانسان ومنها ما فی المؤمنین من الانسان، قال تعالی: «وایدهم بروح منه» المجادله: ۲۲، ومنها ما یتأیّد به الانبیاء والرسل کما قال: «وایدناه بروحالقدس» البقره: ۸۷ و…».[۲۱۹]
مطابق این تفسیر، روح دارای دو مظهر است:
۱ـ روح مطلق، بدون قیودی مانند (القدس، الایمان و…) که مخلوق خداوند و برتر از فرشتگان، و دارای حقیقت خارجی متشخص است.
۲ـ روح مقید (روح القدس، روح الامین، روح الایمان و…) پرتوها و تجلیّاتی از روح مطلق است که در عالم فرشتگان و انسان و جز آنها در قالبهای محدود و معیّنی از حیات تجلی یافته است.[۲۲۰]
گفتنی است روایات مربوط به روح القدس و روح در کتاب کافی نیز نقل شده است. ذیل ابوابی چون «ذکر الارواح التی فی الائمه» و «الروح التی یسدد الله بها الائمه».[۲۲۱]
۱ / ۲ / ۶٫ اسم اعظم
یکی دیگر از مبادی علوم اهل بیت که در روایات به آن اشاره شده است، اسم اعظم میباشد، در اینکه حقیقت اسم اعظم چیست؟ و چگونه در ۷۳ حرف تنظیم شده است؟ و مراد از این حروف چیست؟ اطلاعی نداریم و حقیقت آن برای ما مخفی است، اما با توجه به روایاتی که در مورد اسم اعظم نقل شده میتوان برخی ویژگیهای آن را برشمرد:
۱ـ اسم اعظم ۷۳ حرف است.
۲ـ یک حرف از آن مخصوص خداوند سبحان است و احدی از آن اطلاع ندارد.
۳ـ به برخی از افراد بهخصوص انبیاء مقداری از اسم اعظم اعطا شده است مثلا به حضرت آدم که در بین انبیاء مشهور به علم است، تنها ۲۵ حرف داده شده و حضرت نوح ۱۵ حرف و حضرت ابراهیم ۸ حرف و آصف بن برخیا یک حرف و… .
۴ـ ۷۲ حرف از ۷۳ حرف را خداوند متعال در اختیار پیامبر اکرم
و اهل بیت طاهرین او قرار داده است.
نمونهای از روایات:
الامام الباقر:
«انّ اسم الله الاعظم علی ثلثه وسبعین حرفا وانما کان عند آصف منها حرف واحد، فتکلّم به فخسف بالارض مابینه وبین سریر بلقیس، ثم تناول السریر بیده، ثم عادت الارض کما کانت اسرع من طرفه عین وعندنا نحن من الاسم اثنان وسبعون حرفا وحرف عند الله، استأتر به فی علم الغیب عنده ولا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم».[۲۲۲]
الامام الصادق:
«انّ عیسی بن مریم اعطی حرفین وکان یعمل بهما واعطی موسی بن عمران اربعه أحرف واعطی ابراهیم ثمانیه أحرف واعطی نوح خمسه عشر حرفا واعطی آدم خمسه وعشرون حرفا وانّه جمع الله ذلـﻚ لمحمّد
واهل بیته وانّ اسم الله الاعظم ثلثه وسبعون حرفا، اعطی الله محمّدا
اثنین وسبعین حرفا وحجب عنه حرفا واحدا».[۲۲۳]
روایات مربوط به اسم اعظم در اصول کافی در بابی با عنوان «ما اعطی الائمه من اسم الله الاعظم» نقل شده است.[۲۲۴] در دانشنامه عقاید اسلامی، به تفصیل روایات و مباحث مربوط به «اسم اعظم» ارائه شده است.[۲۲۵]
۱ / ۲ / ۷٫ عروج روحانی به آسمانها و به عرش
از جمله مواردی که میتوان از آن به عنوان منبعی برای علم اهل بیت نام برد، و در چندین روایت نقل شده در کتاب بصائر به آن اشاره شده است، مسأله عروج روحانی و انتقال روح امام به آسمانها و عرش در هر شب جمعه میباشد. در روایات آمده است که روح امام پس از عروج با روح انبیاء و اوصیاء ملاقات کرده و به طواف عرش الهی میپردازند و تا زمانیکه سرشار از علم و معرفت نشدند به ابدان خود باز نمیگردند.
نمونهای از روایات:
الامام الصادق:
«والله انّ ارواحنا وارواح النبییّن لتوافی العرش لیله کلّ جمعه فما، ترد فی ابداننا الاّ بجمّ الغفیر من العلم».[۲۲۶]
عن یونس بن أبی الفضل عن أبی عبد الله قال:
ما من لیله جمعه الاّ ولأولیاء الله فیها سرور، قلت: کیف ذاک جعلت فداک، قال: «اذا کانت لیله الجمعه، وافا رسول الله
العرش ووافی الائمه العرش ووافیت معهم، فما ارجع الاّ بعلم مستفاد ولولا ذلک لنفد ما عندنا».[۲۲۷]
روایات مربوط به این موضوع در اصول کافی ذیل بابی با عنوان «فی انّ الائمه یزدادون فی لیله الجمعه» نقل شده است.[۲۲۸]
در اینجا بحث مربوط به مبادی علوم اهل بیت را به پایان میبریم. لازم به ذکر است که آنچه در مورد مبادی علوم اهل بیت گفته شد، مواردی بود که با توجه به روایات کتاب بصائر استخراج شد و نمیتوان ادعا کرد که مبادی علوم اهل بیت منحصر در موارد گفته شده است، امکان دارد امور دیگری از لابهلای روایات و منابع دیگر به دست آید. از طرف دیگر این هفت مورد مسلّماً در یک درجه از اهمیت نیستند و بعضی از بعضی دیگر برتر و مهمتر هستند و میتوان با توجه به روایات آنها را رتبهبندی کرد. به نظر میرسد، علم کامل اهل بیت به تمامی ظواهر و بواطن قرآن کریم در درجه اول از اهمیت قرار دارد و پس از آن علومی است که از پیامبر اکرم
به ارث بردهاند و در درجات بعدی تأییدات و الهامات الهی توسط روح و روحالقدس و فرشتگان و… قرار دارد.
۱ / ۳
گسترۀ علوم اهل بیت
کتابنامه ۱۵۲
خلاصه انگلیسی ۱۶۰
فصل اول: کلیات
فصل اوّل: کلیات
۱-۱- تبیین موضوع
نوشتار حاضر درباره انحرافات موجود در آخرالزمان و بیان علل ایجاد و یا تشدید آنها و نیز ارائه راهکار جهت پیشگیری و مقابله با انحرافات میباشد. اساس کار در این پروژه بر اساس جمع آوری تمامی انحرافات و دستهبندی دقیق و ریز آنها و نیز ارائه علل ایجاد یا تشدیدشان و نیز راهکارهای مقابله پیشگیری با آنها میباشد.
۱-۲- ضرورت موضوع
در اهمیت و ضرورت بحث، همین قدر کافی است که بگوییم غفلت از انحرافات و گناهان و عدم شناخت آنها و نیز علل ایجاد آنها در هر جامعهای و به خصوص اسلام، موجبات نابودی و انحطاط امت اسلام و هر جامعه دیگری را فراهم میآورد. لذا با توجه به این که این انحرافات در گذشته هم بوده اند ولی در زمان کنونی شدت و شیوع بیشتری پیدا کرده اند شناخت آنها و پیبردن به علل ایجاد و یا تشدید آنها برای رهایی از چنگال مهلک آن، لازم و ضروری است.
۱-۳- پیشینه تحقیق
از زمانهای آغازین دوران غیبت حضرت حجت علمای بزرگ شیعه و سنی دست به قلم شدند و کتب مختلفی تحت عنوان «ملاحم و فتن» گردآوری و تألیف نمودند. که از مشهورترین آنها میتوان به کتب «النهایه فی الفتن و ملاحم» از ابن کثیر و نیز «التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن» از سید ابن طاووس، «کتاب الغیبه» از شیخ طوسی و نیز با همین عنوان از نعمانی اشاره کرد. ولی اشکال عمده این کتابها در این است که برای موضوع مورد بحث ما دسته بندی منظم و مخصوصی ندارند و شامل مباحث مختلفی از مهدویت میباشد. لذا تا کنون نوشتاری تا این زمان که به صورت تخصصی به بحث انحرافات در زمینه های اخلاقی، اجتماعی و اعتقادی پرداخته شده باشد، نوشته نشده است تا مردم با مراجعه به آنها بتوانند به راحتی از تمامی انحرافات آگاهی پیدا کنند. که ما به حول و قوه الاهی توانستیم و سعی کردیم تمامی روایات را در کتب معتبر جمع آوری کنیم و در باب مخصوص به خود قرار بدهیم.
۱-۴- پیش فرضهای تحقیق
۱-۵- سؤالات تحقیق
سؤلات اصلی؛
سؤالات فرعی؛
۱-۶- فرضیات تحقیق
۱-۷- هدف تحقیق
هدف اصلی ما در نوشتار حاضر این بوده است که به این نتیجه برسیم که مؤمنان میتوانند تهدید و واهمه آخرالزمان را به یک فرصت جهت نیل به سعادت تبدیل کنند لذا از در مرحله اول، شناخت انحرافات و آسیبها و در گام دوم واکاوی علل ایجاد و یا تشدید آن انحرافات، کمک قابل توجی در یافتن راهکار و بکار بستن آن، جهت رسیدن به هدف مورد بحث، می کند.
۱-۸- منابع تحقیق
مهم ترین منابعی که که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته به قرار زیر است؛
Kaynak, E. & Kucukemiroglu O. (1992), Sourcing of Industrial Products: Regiocentric Orientation of Chinese Organizational Buyers. European Journal of Marketing, Vol. 26, No. 5, 36-55.
Kempf D.S. (1999), Attitude Formation from Product Trial: Distinct Roles of Cognition and Affect for Hedonic and Functional Products. Psychology and Marketing; 16:35-50.
Kinra, Neelam. (2006), The effect of country-of-origin on foreign brand names in the Indian market. Marketing Intelligence & Planning Vol. 24 No. 1, pp. 15-30.
Klein, J.G., Ettenson R., & Morris M.D. (1998), The Animosity Model of Foreign Product Purchase: An Empirical Test in the People’s Republic of China. Journal of Marketing, 62, 89-100.
Knight G.A., Spreng R.A., Yaprak A. (2003), Cross-National Development and Validation of an International Business Measurement Scale: The COISCALE. International Business Review; 12(5):581-99.
Kosterman R., & Feshbach S. (1989), Toward a Measure of Patriotic and Nationalistic Attitudes. Political Psychology; 10(2):257-74.
Kotler, P. (2003), Marketing Management, 11th ed. New Jersey Pearson Education, Inc.
Kotler, P. & Armstrong, G. (2008), Principles of Marketing, 12th ed., New Jersey: Pearson Education Inc.
Kotler, P., Haider D.H., & Rein I. (1993), Marketing Places: Attracting Investment, Industry, and Tourism to Cities, States and Nations. New York, The Free Press.
Kraft, F.B. & Chung K.H. (1992), Korean Importer Perceptions of US and Japanese Industrial Goods Exporters. International Marketing Review, Vol. 9, No. 2, 59-73.
Laroche M., Papadopoulos N., Heslop L.A., Mourali M. (2005), The Influence of Country Image Structure on Consumer Evaluations of Foreign Products. International Marketing Review; 22(1):96-115.
Lee, D. & Ganesh, G. (1999). Effects of partitioned country image in the context of brand image and familiarity. International Marketing Review, Vol. 16 No. 1, pp. 18-39.
Li Z.G., Fu S., & Murray W.L. (1997), Country and Product Images: The Perceptions of Consumers in the People’s Republic of China. Journal of International Consumer Marketing; 10(1-2):115-38.
Liefeld, J.P. (1993), Experiments on Country-of-Origin Effects: Review and Meta-Analysis of Effect Size. In Product-Country Images: Importance and Role in International Marketing, Papadopoulos, Nicolas and Louise A. Heslop, New York: International Business Press.
Liefeld, J.P., Heslop L.A., Papadopoulos N., & Wall M. (1996), Dutch Consumer Use of Intrinsic, Country-of-Origin, and Price Cues in Product Evaluation and Choice. Journal of International Consumer Marketing, Vol. 9 (1), 57-81.
Lim, J.-S., Darley W.K., & Summers J.O. (1994), An Assessment of Country of Origin Effects under Alternative Presentation Formats. Journal of the Academy of Marketing Science, Vol. 22, No. 3, 274-282.
Lin, L.W. & Sternquist B. (1994), Taiwanese Consumers’ Perceptions of Product Information Cues: Country of Origin and Store Prestige. European Journal of Marketing, Vol. 28, No. 1, 5-18.
Lisboa, Ana. (2007). Country of Origin: Perceptions and Attitudes of Portuguese Consumers. Global Consumer Behavior. Ammi, Chantal, Newport Beach, ISTE, 125-46.
Liska A.E. (1984), A Critical Examination of the Causal Structure of the Fishbein/Ajzen Attitude-Behavior Model. Social Psychology Quarterly;47(1):61-74.
Loudon, D.L. & Della Bitta, A.J. (1993). Consumer Behaviour: Concepts and Applications (4th ed). McGraw Hill: Auckland.
Luce, M.F., Bettman J.R., & Payne J.W. (2001), Emotional Decisions: Tradeoff Difficulty and Coping in Consumer Choice. Chicago, the University of Chicago Press (Monographs of the Journal of Consumer Research).
Lutz R.J. (1978), A FUNCTIONAL APPROACH TO CONSUMER ATTITUDE RESEARCH. Advances in Consumer Research Volume 5, Pages 360-369.
Lutz R.J. (1981), The Role of Attitude Theory in Marketing. In: Kassarjian H.H., Robertson T.S., editors. Perspectives in Consumer Behavior. Glenview, Il: Scott, Foresman and Company. p. 233-50.
Magnusson, P., Westjohn, S.A. & Zdravkovic, S. (2011). “What? I thought Samsung was Japanese”: accurate or not, perceived country of origin matters. International Marketing Review, Vol. 28 No. 5, pp. 454-472.
Maheswaran, D. (1994), Country of Origin as a Stereotype: Effects of Consumer Expertise and Attribute Strength on Product Evaluations. Journal of Consumer Research, Vol. 21 (September), 354-365.
Maio GR, & Olson JM, (Eds.). (1999). Why We Evaluate: Functions of Attitudes. Mahwah, NJ: Erlbaum
Mano, H. & Oliver R.L. (1993), Assessing the Dimensionality and Structure of the Consumption Experience: Evaluation, Feeling, and Satisfaction. Journal of Consumer Research, Vol. 20 (December), 451-466.
Martin, I.M. & Eroglu S. (1993), Measuring a Multi-Dimensional Construct: Country Image. Journal of Business Research, Vol. 28, No. 3, 191-210.
McCracken, G. (1987), Advertising: Meaning or Information?. Advances in Consumer Research, 14, 121-124.
McGuiness, David. (2008), Country of Origin Effects and Consumer Knowledge: A Study of Country of Origin Effects and Consumer Knowledge Among Taiwanese Beer Consumers. Special Topics in Marketing Research, National Chiao Tung University.
Mihailovich, P. (2006), “Kinship branding: a concept of holism and evolution for the nation brand”, Place Branding, Vol. 2, pp. 229-47.
Moore, Karl & Pareek, Niketh (2006), Marketing: The Basics, 1th ed. New York: by Routledge.
Mullins J.w., Walker O.C., Boyd H.W. & Larreche J.C. (2008). Marketing Management: A Strategic Decision Making Approach, 6th ed, McGraw Hill.
Murray SL, Haddock G, Zanna MP. (1996). On creating value-expressive attitudes: an experimental approach. See Seligman et al 1996, pp. 107–۳۳٫
Nagashima, A. (1970), A Comparison of Japanese and U.S. Attitudes Toward Foreign Products. Journal of Marketing, 34 (January), 68-74.
Nagashima, A. (1977), A Comparative ‘Made in’ Product Image Survey Among Japanese Businessmen. Journal of Marketing, July, 95-100.
Nebenzahl I.D., Jaffe E.D., Usunier J.-C. (2003). Personifying Country of Origin Research. Management International Review; 43(4):383-406.
Obermiller, C. & Spangenberg E. (1989), Exploring the Effects of Country of Origin Labels: An Information Processing Framework. Advances in Consumer Research, Vol. 16, 454-459.
Obermiller C., Spangenberg E.R., Perkins A.W. (1999), Predicting the Effects of Country of Origin as an Information Cue. Asian Journal of Marketing; 7(1).
Olson, J. M., & Zanna, M. P. (1993). Attitudes and attitude change. Annual Review of Psychology, 44, 117–۱۵۴٫
Oyeniyi, Omotayo. (2009). Analysis of Nigerian Consumers Perception of Foreign Products. BULETINUL University Petrol – Gaze din Ploiesti Vol. LXI: 18 – ۲۶٫
Papadopoulos, N. (1993), What Product and Country Images Are and Are Not. In Product-Country Images: Importance and Role in International Marketing, Papadopoulos, Nicolas and Louise A. Heslop, New York: International Business Press.
Papadopoulos, N. & Heslop L.A. (1993), Product-Country Images: Importance and Role in International Marketing. New York: International Business Press.
Papadopoulos, N., Heslop L.A., & Berács J. (1990), National Stereotypes and Product Evaluations in a Socialist Country. International Marketing Review, Vol. 7, No. 1, 32-47.
Papadopoulos N., Heslop L.A., IKON Research Group. (2000), A Cross-national and Longitudinal Study of Product-Country Images with a Focus on the U.S. and Japan. Cambridge: Marketing Science Institute; 1-67.
Parameswaran, R. & Pisharodi R.M. (1994), Facets of Country of Origin Image: An Empirical Assessment. Journal of Advertising, 23 (1), 43-56.
Patterson, P., & Tai, Siu-Kwan. (1991). Consumer Perceptions of Country of Origin in the Australian Apparel Industry. Marketing Bulletin, 2, 31-40, Article 4.
Pavlov, I. P. (1927). Conditioned Reflexes: An Investigation of the Physiological Activity of the Cerebral Cortex. Translated and Edited by G. V. Anrep. London: Oxford University Press.
Peak, Helen. (1955), “Attitude and Motivation,” in M. R. Jones (Ed.), Nebraska Symposium on Motivation (Lincoln: University of Nebraska Press), 149-89.
Pecotich, A. & Rosenthal M.J. (2001), Country of Origin, Quality, Brand and Consumer Ethnocentrism. Journal of Global Marketing, Vol. 15 (2), 31-60.
کلینتون قانون تحریم شرکتهای مظنون به کمک به توسعه برنامه موشکی ایران را وتو کرد و به برقراری آشتی واقعی با ایران ابراز امیدواری کرد. اظهارنظر مقامات سعودی دال بر عدم دست داشتن ایران در انفجارات الخبر مورد اعتراض آمریکا واقع نشد. شرکت توتال استراتژی هوشمندانه در مقابل تحریم آمریکا به کار بست. این شرکت تمام کارگاهها و طرحهای خود را در آمریکا به یک شرکت آمریکایی فروخت. گازپروم و پتروناس مالزی را وارد بازی خود کرد و اتحادیه اروپا روسیه و مالزی را با خود همراه کرد. آمریکا از یک طرف در مقابل متحدین خود قرار گرفته بود و با اعتراض در سازمان تجارت جهانی روبهرو شد. از سوی دیگر با اعتراض نمایندگان کنگره برای اعمال سخت گیری بیشتر با ایران روبهرو بود. آمریکا به همکاری متحدین خود در بوسنی احتیاج داشت. پس از مصاحبه خاتمی با سی ان ان در حالی که محافظهکاران و اصولگرایان در دو کشور مخالف روند کاهش تنش میان دو کشور بودند، در آمریکا با تیم کشتی برخورد نامناسب شد، ایران به حمایت از تروریسم متهم شد، در ایران نیز به عبور از خط قرمزها اشاره میشد، در نهایت البرایت اقدام شرکت توتال در لغو تحریم را در چارچوب منافع آمریکا دانست. لذا زمینه برای فعالیت شرکتهای دیگر چون شل و الف اکتیال که در حال مذاکره با ایران بودند فراهم آمد[۱۱۹۸].
اصولگرایان خواهان عذر خواهی آمریکا به خاطر کودتای ۱۳۳۲ و سرنگونی هواپیمای مسافربری بودند[۱۱۹۹]. آلبرایت از ایران به خاطر کودتا عذرخواهی کرد. واردات قطعات بوئینگ آزاد شد. آمریکا با خط لوله ترکمنستان، ایران و ترکیه مخالفت نکرد و به شرکتهای غربی اجازه سرمایهگذاری محدود در صنایع نفت ایران را داد[۱۲۰۰]. همزمان در ایران علاوه بر تعیین جایزه ۵/۲ میلیون دلاری توسط بنیاد پانزده خرداد، انصار حزبالله یک جایزه ۳۳۳ میلیون دلاری برای به هلاکت رساندن سلمان رشدی تعیین کرد[۱۲۰۱]. تندروها در آمریکا غیرمستقیم مواضع اصولگرایان ایران را تشدید میکردند. فرمانده نیروی آمریکا در خلیج فارس ایران را تهدید بلندمدت هستهای و نظامی خواند[۱۲۰۲]. این موضعگیریها موجب تشدید مخالفت گروههای اصولگرا و مذهبی میشد.
همزمان با آزمایش موشک شهاب ۳ در سال ۱۹۹۷ توسط ایران، استنباط آمریکاییان این بود که در ارزیابی توانایی موشکی ایران اشتباه کردهاند. از همان زمان همکاری امنیتی بریتانیا و اسرائیل برای نظارت بر توانایی موشکی ایران آغاز شد[۱۲۰۳]. به نظر میرسید کشورهای خارجی نزاع میان گروههای اجتماعی ایران را تشدید میکردند. یک هفته قبل از به قتل رسیدن فروهر و همسرش، اتوبوس حامل جهانگردان در شمال تهران هدف پرتاب سنگ قرار گرفت. رسانههای خارجی این دو واقعه را دلیل محدودیت قدرت خاتمی اعلام کردند[۱۲۰۴].
کلینتون با درک رقابت میان نیروهای اجتماعی ایران برای کاهش فشار بر اصلاحطلبان با ارسال پیامهای مثبت از طریق سوئیس و عربستان، قرار دادن سازمان منافقین در لیست گروه تروریستها، خارج کردن نام ایران از کشورهای مسیر مواد مخدر، آسان کردن مقررات روادید، کاهش تحریمها سعی کرد در جهت تقویت روابط گام بردارد[۱۲۰۵]. آزمایش موشک شهاب روابط دو کشور را دوباره بحرانی کرد. آمریکا سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز ایران را محدود کرد. چشمانداز منافع ایران در زمینه انرژی سخت شد[۱۲۰۶]. کلینتون در اسفند ۱۳۷۸ تحریمهای ایران را تمدید و سیاستها ایران را تهدیدکننده منافع، آمریکا دانست. ژاپن از اعطای وام به ایران خودداری کرد[۱۲۰۷]. در چنین شرایطی آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب تجدید رابطه را به مصلحت ندانستند. ایشان اعلام کردند که آمریکا از اساس با جمهوری اسلامی ایران مخالف است و حرکت آن تاکتیکی و فریبکارانه است[۱۲۰۸].
با انتخاب بوش بهدلیل پیوندهای او با شرکتهای نفتی به نظر میرسید که روابط دو کشور دچار تحول شود[۱۲۰۹]. به مناسب سال نو هجری کالین پاول وزیر امور خارجه آمریکا برای مردم ایران آرزوی خوشبختی کرد. وی گفت «امیدوارم سال جدید شاهد نزدیکی بین آمریکاییان و ایرانیان پس از دو دهه بیگانگی باشد» باب لی نماینده جمهوریخواه در مجلس نمایندگان گفت «ایران یک کشور بسیار مهم در خاورمیانه است. بازگشت شرکتهای آمریکا به سود دو کشور است. تحریمهای آمریکا به نفع رقبای شرکتها آمریکایی است».انجمن تجاری آمریکا نیز متشکل از پانصد شرکت خواستار لغو تحریم ایران شدند[۱۲۱۰].
واشنگتن پست با اشاره به تحقیقی که دیک چینی مسؤول آن است، نوشت، «امکان دارد آمریکا در تحریم ایران، عراق و لیبی تجدیدنظر کند»[۱۲۱۱]. گری سیک گفت «مقامهای دولت آمریکا در حال بازنگری در سیاست خارجی این کشور ارتباط با ایران هستند[۱۲۱۲]». مؤسسه مطالعات نفتی ایجیاس در آمریکا «تصمیمگیری در بخش صنعت نفت ایران تحت کنترل عناصر نسبتاً میانه رو با گرایشهای فنسالارانه و تخت نظارت محمد خاتمی رییسجمهوری ایران دانست که مشتاق سرمایه و فنآوری شرکتهای غربی هستند[۱۲۱۳]». اعضای بلندپایه دولت بوش چون دیک چنی، کالین پاول بر این اعتقاد بودند که آمریکا باید اندکی در تصویب قوانین یکجانبه نسبت به سایر کشورها تأمل کند[۱۲۱۴]. نمایندگان شرکتهای نفتی در جریان انتخابات آمریکا و روی کار آمدن بوش با وزیر امور خارجه ایران دیدار کردند[۱۲۱۵].
در همین راستا مؤسسه سیاست خارجی خاورمیانه واشنگتن، در گزارش خود به بوش اعلام کرد بهترین چشمانداز منافع آمریکا در قبال ایران را تغییر ریشهای حکومت در این کشور دانست. از نظر این مؤسسه دولت آمریکا باید از اصلاحطلبان حمایت کند، ولی بهطور علنی از اصلاحطلبان حمایت نشود. دولت آمریکا باید از دستیابی ایران به سلاحهای هستهای جلوگیری کند و مانع از سرمایهگذاری در صنایع نفت شود. آنتونی کودزمن اصلاحطلبان حامی محمد خاتمی رییسجمهوری را امیدی برای تغییر در ایران دانست تا به نقطهای برسد. که در آن منطقه نقش سازنده ایفا کند[۱۲۱۶].
در مقابل وزارت امور خارجه ایران اعلام کرد «آنچه برای ما ملاک است سیاستهای عملی است. مبانی ارزشی اساس انقلاب هستند و صرفنظر کردن از آنها نیز غیرممکن است. هنر دیپلماسی باید این باشد که مبانی را در تطبیق با سیاستهای روز بینالملل به پیش برد[۱۲۱۷]. تنشزدایی، مشارکتپذیری و اعتماد آفرینی از شاخصهای سیاست خارجی و ابزارهای مورد استفاده وزارت امور خارجه بود. سیاست تنشزدایی حراست از امنیت ملی در فرایند جهانی شدن، همراه داشتن افکار عمومی جهانیان، حمایت از اتباع ایران در سراسر جهان، مشارکت خارجی برای سرمایهگذاری در ایران، و بالاخره ایجاد آرامش و امنیت در مرزها از مهمترین اولویتهای وزارت خارجه بود. وزارت خارجه با اشاره به تأکید مقام معظم رهبری نسبت به سیاستهای کلان، روابط ایران و عربستان و اروپا را نمونه موفقی از تنشزدایی و اعتمادسازی دانست[۱۲۱۸]».
رسانههای غربی با اشاره به بازداشتهای ملی ـ مذهبیها بر نقش آنها در باز کردن فضای سیاسی ایران تأکید و ناتوانی محمد خاتمی در جلوگیری از چنین اقداماتی و برقراری رابطه با آمریکا را نشانه ضعف رییسجمهوری اعلام کردند. آنها با انعکاس اعتراض ۱۵۰ نماینده مجلس، دستگیریها را با انتخابات مجلس مربوط دانستند[۱۲۱۹]. رسانههای غربی تصویر نامناسبی از ایران در عرصه جهانی ترسیم کردند. معاون وزیر امور خارجه در این زمینه اعلام کرد که «ما نمیتوانیم راه قضاوت دیگران را ببندیم. من وقتی نگرانی دوستان انقلاب اسلامی به خصوص در کشورهای مسلمان را میبینم، بیشتر نگران تأثیر تحولات داخلی بر وجاهت و عزت نظام اسلامی میشوم»[۱۲۲۰].
مواضع ایران و آمریکا بعد از ۱۱سپتامبر
بلافاصله بعد از ۱۱ سپتامبر ایران خواهان برگزاری کنفرانس اسلامی برای محکوم کردن تروریسم شد. با وجود تغییر سیاستهای ایران، نه تنها نقش مناسب و لازم از سوی نظام بینالملل و آمریکا به ایران داده نشد. آمریکا با اعمال سیاستهای خصمانه امنیت ملی ایران را به خطر انداخت[۱۲۲۱]. دولت بوش با اینکه ایران را محور شرارت نامید، نیاز به یک رهیافت مذاکرهای چندجانبه و تحکیم روابط دیپلماتیک مستقیم با ایران برای ثبات خاورمیانه داشت. هدف بوش به انقیاد درآوردن کشورهایی بود که به دنبال سلاح هستهای هستند و تهدیدی برای آمریکا محسوب میشوند[۱۲۲۲].
در طرح خاورمیانه بزرگ تأکید عمده بر اصلاحات اقتصاد و اجتماعی در خاورمیانه از طریق افزایش سطح سواد، آزادی، اصلاح ساختار اقتصادی[۱۲۲۳] و بررسی ریشههای عقب ماندگی بود. با تأکید برنارد لوییس بر تروریسم اسلامی تاکید بر تغییرات از بیرون و با قدرت سخت و دموکراتیکسازی، بخشی از مبارزه با تروریسم جهانی محسوب میشد[۱۲۲۴]. رییس سازمان سیا اعلام کرد «ما باید عربستان سعودی را تشویق به تغییر کنیم»[۱۲۲۵]. اسلام و سیاست در بخشهای زیادی از افریقا و خاورمیانه به هم در آمیخته و پیروزی بوش در مبارزه با تروریسم به آن بستگی داشت. آمریکا به دنبال ایجاد الگویی از تعامل اسلام و مردمسالاری بود[۱۲۲۶]. نگاه آمریکا به طرح خاور میانه بزرگ سیاسی و امنیتی و دیکته کردن اصلاحات از بیرون بود و اروپا یک نگاه اقتصادی و اجتماعی داشت و بر نیروهای اجتماعی بومی تأکید داشت[۱۲۲۷].
در ایران با اصلاحاتی که از سال ۱۹۹۰بر روی تغییر ساختار اقتصادی و سیاسی، توسعه همکاری منطقهای مانند اکو صورت گرفته بود فشار و ترکیب بیشتر بر کشور برای تغییر را افزایش داد[۱۲۲۸]. این موضوع و مخالفت اروپا باعث شد تا آمریکا با وجود تداوم سیاست مهار دوجانبه و طرح محور شرارت خواهان گفتگو با ایران شود و براندازی در ایران را تکذیب کند. آمریکا از تلاشهای اتحادیه اروپا برای مذاکره با ایران حمایت کرد. در این زمان تحولات داخلی ایران باعث ایجاد سه گروه متمایز در دستگاه حاکمه آمریکا شد. یک گروه خواهان برداشتن تحریم و ایجاد زمینه برای حضور ایران در اقتصاد جهانی بودند[۱۲۲۹]. کسانی مانند برژینسکی و رابرت گیتس به تغییرات اقتصادی و اجتماعی به وجود آمده در ایران و تأثیرگذاری آن بر سیاست خارجی اعتقاد داشتند[۱۲۳۰].
دو گروه دیگر بر برخورد نظامی یا اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی تأکید میکردند. اقلیتی که تأثیرگذار نبودند طرفدار مذاکره بودند و اکثریت مخالف آن و لذا طرح ارائه شده از سوی ایران که باب مذاکره را باز میکرد، معلق گذاشته شد. بازها به دنبال تغییر نظام بودند[۱۲۳۱]. این رویکردها همزمان که چالش پیچیدهای برای سیاست خارجی آمریکا محسوب میشد مکمل یکدیگر نیز به حساب میآمدند.
اسلام تندرو در قالب طالبان و حمله آمریکا به افغانستان و عراق فرصت جدید برای ایران بود. منافع دو کشور به هم نزدیک شد[۱۲۳۲]. از نظر اصلاحطلبان دولت آمریکا به این جمع بندی رسیده بود که ابزار نظامی میتواند مسایل سیاست خارجی آمریکا را حل کند. لذا جلوگیری از حمله نظامی یک قاعده بازی برای ایران بود. ایران با ابتکار ائتلاف برای صلح ظرفیت قابل ملاحظهای برای تحرک دیپلماتیک فراهم آورد[۱۲۳۳]. ایران علاوه بر کمکهای مادی نقش تعیینکننده در پیروزی آمریکا در افغانستان بازی کرد. کالین پاول نقش ایران در اجلاس بن و توکیو و برقراری دولت موقت را ستود. تونی بلر آن را نشانهای از قدرتگیری اصلاحطلبان در ایران دانست. توقیف کشتی «کارین ای» که حامل اسلحه برای کمک به گروههای فلسطینی بود ایران را در مظان اتهام قرار داد[۱۲۳۴]. مقامات امنیتی آمریکا اعلام کردند که رد عوامل بمبگذار در عربستان را در ایران به دست آوردهاند.
بلر ایران را به ایجاد حکومت اسلامی در عراق متهم کرد و برنامههای هستهای و روابط ایران را با القاعده و سازمانهای تروریست مبهم خواند. رامسفلد گفت، «در مورد رابطه ایران با القاعده شکی وجود ندارد، نوع رابطه مبهم است. آمریکا معتقد بود که مقامات القاعده، با موافقت بخشی از گروههای سیاسی در ایران به سر میبرند»[۱۲۳۵]. این در حالی بود که سیاست دولت ایران ثبات در عراق و دوری از ناآرامی بود. ایران طرفدار عراق یکپارچه بود. بی ثباتی در عراق برای ایران بدترین سناریو بود[۱۲۳۶].
گروهای مذهبی و نظامی ایران نگران نفوذ آمریکا در عراق بودند و آمریکا را غیرقابل اعتماد میدانستند. این موضوع واقعی و یک تهدید جدی بود. آمریکا به دنبال استفاده از منافقین به عنوان یک ابزار بر علیه ایران بود. در نهایت خاتمی آمادگی ایران را برای تحویل ۱۳۰عضو القاعده که به صورت غیرقانونی وارد ایران شده بودند اعلام کرد[۱۲۳۷]. آمریکاییان ایران را عامل قاچاق ۳۵۰ هزار قبضه سلاح به عراق میدانستند. آمریکا نوسان مواضع ایران در عراق و افغانستان را ناشی از اختلاف میان طبقات اجتماعی میدانست. آنها تندروی ایدئولوژیک را به طبقه مسلط تجاری و روحانیون و سپاه پاسداران نسبت میدادند و طبقات متوسط و روشنفکران را عامل واقعگرایی در سیاست خارجی میدانستند[۱۲۳۸].
شیعیان و حضور شیعیان در حکومت، قانون اساسی و مهمتر از همه فرآیندهای امنیتی عراق، تهران و واشیگنتن را به ایجاد هماهنگی میان اهداف و منافع متمایل کرد[۱۲۳۹]. سقوط حزب بعث، از دستاوردهای راهبردی ایران محسوب میشد. آمریکا به دنبال ایجاد طرح دومینوی دموکراتیک بود که تبدیل به رویای محافظهکاران شد. مهندسی اجتماعی آمریکا را در عراق مشغول کرد. از نظر اصلاحطلبان ایران بهدلیل عدم نگاه سیاه و سفید در سیاست خارجی دستاوردهای مهمی را به دست آورد[۱۲۴۰]. حتی مطبوعات آمریکا اعلام کردند که ایران میتواند از عراق غرامت جنگی دریافت کند. نیوزویک نوشت ایران میتواند هواپیماهای فرود آمده در خاک خود را به عنوان غرامت جنگی توقیف کند[۱۲۴۱]. جنگ باعث بر هم خوردن توازن قوا به نفع ایران شد. حضور آمریکا در پایگاههای کشورهای منطقه باعث تقویت مشروعیت ایران شد.
از سوی دیگر و در موضوع هستهای بسیاری از گروههای مذهبی و اصول گر امضای پروتکل را شکست به حساب میآوردند. از نظر اصلاحطلبان با وجود احتمال وقوع حمله آمریکا پذیرش پروتکل خلع سلاح گرفتن فرصت از آمریکا بود. هرچند که احتمال حمله آمریکا به ایران با وجود جنگ عراق بعید به نظر میرسید ولی بر اساس راهبرد محافظهکاران جدید جناح راست افراطی قرن بیست و یکم را قرن آمریکایی میدانست. کشورها باید با آمریکا همراه یا حذف میشدند. نخستین هدف عراق سپس ایران سوریه، لیبی و کره شمالی بود[۱۲۴۲]. تمام مراکز مخالف آمریکا باید منهدم میشدند. آمریکا با حضور در ازبکستان قرقیزستان و گرجستان پایگاه به دست آورد[۱۲۴۳]. خاتمی در داخل با فشار اصولگرایان و گروههای رادیکال دوم خردادی و در خارج با فشار نئومحافظهکاران روبهرو بود. اما سیاست خارجی وی تا حدودی سبب سردرگمی بوش شد[۱۲۴۴].
از نظر اصولگرایان قرار دادن خط قرمز بر روی عدم ارسال پرونده ایران به شورای امنیت و یا حمله آمریکا، یک علامت کاملاً اشتباه به طرفهای مقابل بود، که ایران را با ارجاع پرونده به شورای امنیت، تحریم اقتصادی و حمله نظامی میترساندند[۱۲۴۵]. از نظر اصلاحطلبان در فضای جدید بینالمللی نمیتوان از ناکامی مطلق و یا پیروز واقعی صحبت کرد موفقیت در سیاست خارجی در گرو همکاری است و نه تعارض به جای مدل عقلایی بر مدل رضایتمندانه تأکید میشد[۱۲۴۶]. خاتمی بلافاصله اعلام کرد که ایران قصد دستیابی به سلاح هستهای را ندارد و ظرفیت هستهای را برای مقاصد صلحآمیز میخواهد. ایران اجازه نظارت به آژانس را برای دسترسی به تأسیسات هستهای خود را داد. آژانس بینالمللی انرژی صلحآمیز بودن فعالیتهای ایران را تأیید میکرد. ایران شعار خاورمیانه عاری از سلاح هستهای را مطرح کرد. هدف ایران کسب اعتبار، کاهش ریسکپذیری و دوری از افتادن در تلهای بود که آمریکاییان ایجاد کرده بودند[۱۲۴۷].
اصلاحطلبان معتقد بودند آمریکا باید تمامی منابع و توانش را در کنار مردم خوب خاورمیانه برای ایجاد تجربه جدید در راستای مردمسالاری و پیشرفت و از طریق غیرزبان تهدید به کار گیرد[۱۲۴۸]. از نظر آنها خاتمی در چارچوب سیاست خارجی خود علاوه بر خنثی کردن فشارها بر مواضع اصولی نیز پای میفشرد. خاتمی در اجلاس داووس یا مجمع جهانی اقتصاد تنها راهحل منازعات بینالمللی را گفتگو دانست. ولی تا وقتی که آمریکا برای دولت ایران ارزش قایل نیست نمیتوان انتظار گفتگوی سیاسی میان طرفین را داشت. وی اعلام کرد فرصت صلح با وجود آریل شارون از بین رفته است[۱۲۴۹]». خاتمی هرگونه تغییر در مواضع ایران را منوط به تغییر جدی در مواضع آمریکا دانست[۱۲۵۰].
ایران قبل از حمله آمریکا به افغانستان این کشور را با وجود طالبان یک تهدید عمده به حساب میآورد. ایران و پاکستان بر سر افغانستان دچار اختلاف شدند، ایران به هند متمایل شد. نقل و انتقال مواد مخدر، حضور طالبان در افغانستان و ۱۱سپتامبر باعث ایجاد منافع مشترک میان ایران و آمریکا بود. ایران با افغانستان در مورد مشکل آب هیرمند که توسط طالبان بسته شده بود به توافق رسید. ایران بر امنیت اقتصادی، بازسازی افغانستان و حل مشکل مواد مخدر تأکید کرد[۱۲۵۱]. از دیدگاه دولت اصلاحات ایران در افغانستان با یک بازی حساب شده و دیپلماتیک، به تامین منافع خود با هزینه آمریکا اقدام کرد[۱۲۵۲].
از نظر آنها سیاست خارجی دولت مطلوبیت محور، خردگرا و تعامل محور بود. یعنی رفتار خردمندانه در عین حال تظاهر به رفتار غیرخردمندانه[۱۲۵۳]. طالبان یک تفسیر رادیکال و ارتجاعی از اسلام پشتونگرا ارائه و منطقه را به آشوب کشیده بود[۱۲۵۴]. بعد از حضور آمریکا در افغانستان این کشور انحصار تولید و فروش مواد مخدر را به دست گرفت. نزدیک به سه هزار نفر در ایران در مبارزه با قاچاق مواد مخدر به شهادت رسیدند. ولی آمریکا درخواست خاتمی را برای کنترل قاچاق مواد مخدر از طریق ماهوارههای آمریکایی نپذیرفت ولی ردپای طالبان را در ایران از طرق ماهواره دنبال میکرد[۱۲۵۵]. از نظر گروهای روشنفکری دوم خرداد آمریکا در ایران به دنبال ثبات، جلوگیری از رفتار غیرقابل پیشبینی، عدم تقویت بنیادگرایی بود. پیروزی اصلاحطلبان قدرت چانهزنی کشور را افزایش میداد ولی تغییر اصولی در شرایط ایجاد نکرد. اصولگرایان تصویری از یک کشور مردد را نمایش میدادند[۱۲۵۶].
روابط جمهوری اسلامی ایران با اروپا
سیاست خارجی ایران با اروپا متأثر از دو گروه بود. یکی بهبود جایگاه بینالمللی ایران را از طریق توسعه روابط با اروپا، دنبال میکرد. دومی از تضعیف جایگاه مذهبی ایران به عنوان امالقرا و مظهر ارزشهای اسلامی نگران بود[۱۲۵۷]. با این وجود در این دوره شرایط اضطراری اقتصادی توسعه روابط را با اروپا ناگزیر میکرد. بر اساس آمار در ۱۳۷۶ در آینده بیکاری به اوج خود میرسید. هر ساله ۸۰۰ هزار نفر وارد بازار کار میشدند. دولت برای اشتغالزایی تنها ۳/۲میلیارد دلار میتوانست هزینه کند[۱۲۵۸].
برای حفظ سطح اشتغال در وضع مناسب به یک سرمایهگذاری ۱۰۰ میلیارد دلاری نیاز بود. سالانه دولت ۱۶ میلیارد دلار یارانه برای سوخت و مواد غذایی پرداخت میکرد. ساختار معیوب اقتصادی دولت را به انجام اصلاحات بازار برای جذب سرمایهگذاری و فنآوری خارجی واداشت. دولت متأثر از سرمایهداری تجاری جدید، روشنفکران، فنسالاران و روحانیون اصلاحطلب با بهکارگیری مطبوعات، تشکلها، سیاست خارجی و اصلاح نهادی سعی در ایجاد زمینه لازم برای توسعه اقتصادی داشت. لایحه بازسازی کامل صنعت نفت در مجلس تصویب شد که بر اساس آن تولید نفت به ۶ میلیون بشکه در سال میرسید. این مسئله به ۱۲۰میلیارد دلار سرمایه خارجی نیاز داشت. توسعه صنایع پتروشیمی در ۵ فاز با تولید ۸/۱۶ میلیون تن با مشارکت بخش خصوصی و سرمایهگذاری دولت در سال ۱۹۹۷به تصویب رسید این طرح ۸/۱۱میلیارد دلار درآمد داشت. شرکت سرمایهگذاری پتروشیمی تاسیس شده و شروع به فروش اوراق کرد. ایران با توجه به ضعف فنآوری و نیاز به بازار فروش و جذب سرمایه، ایران باید از امپریالیست خواندن سرمایهگذاران داخلی و خارجی خودداری میکرد[۱۲۵۹]. باید روابط خارجی متناسب با این نیازها هماهنگ میشد.
با اتخاذ سیاست عملگرایی از سوی ایران و نزدیکتر شدن سیاست خارجی به اروپا اتحادیه اروپا نگاهی تازهای به مناسبات خود با ایران افکند. از منظر اتحادیه اروپا روابط با ایران مستلزم یک رهیافت پیچیده و متفاوت از آن بود، که آمریکا دنبال میکرد. تحولات داخلی ایران از سوی اروپا تهدیدی جدی تلقی نمیشد. تحریم اقتصادی نیز ابزار سودمندی برای تغییر رفتار ایران نبود. تحولات اجتماعی گروهها و طبقات را به نفع این دولت ایران بسیج کرده بود. مواضع عملگرایانه ایران باعث شد تا در سازمان ملل نیز از تحریم ایران حمایت نشود. در چنین شرایطی سیاست خارجی اروپا در قبال ایران به صورت «سازندهگرا» تغییر یافت.
موضوع حقوق بشر مورد تأکید اروپا بود. پیوند دستور کار سیاسی و اقتصادی مورد مخالفت اعضای محور جنوبی اتحادیه اروپا قرار گرفت. آلمان به عنوان اعضای جناح شمالی روابط ممتاز بازرگانی با ایران داشت و پرچم دار گفتگوی سازنده بود[۱۲۶۰]. اختلاف اعضای شمالی و جنوبی اتحادیه اروپا به خاطر حفظ توازن میان جناحهای داخلی و کنترل جناح تندرو در ایران و همینطور تأمین منافع اقتصادی بود. دوم خرداد نظرات محور جنوبی و شمالی اروپا را به هم نزدیک کرد. موضوع روشنفکران و مسایلی مانند فرج سرکوهی و میکونوس به عنوان اهرم فشاری برعلیه جمهوری اسلامی ایران مورد استفاده بود. پس از آزادی سرکوهی رسانههای غربی تلاشهای بینالمللی و تحولات اجتماعی ایران بعد از دوم خرداد و روی کار آمدن دولت خاتمی را عامل آزادی وی ذکر کردند[۱۲۶۱]. بعد از دوم خرداد از نظر رسانههای غربی خواستههای رییس جمهور جدید شامل برکناری آیتالله محمد یزدی رییس قوه قضائیه، آزاد گذاردن دولت در تنظیم سیاست خارجی بر اساس منافع ملی، جلوگیری از اقدامات نیروهای تندرو، کنترل بر دستگاههای امنیتی، آزادی مطبوعات و فعالیت احزاب[۱۲۶۲] تحولات مثبتی به نظر میرسید.
از این رو در راستای تشویق تحولات اقتصادی ـ اجتماعی ایران بعد از انتخابات نمایندگان عالیرتبه اتحادیه اروپا به تهران سفر کردند آنها اعلام کردند که روی کار آمدن خاتمی باعث روی کار آمدن عناصر عملگرا شده است. مبارزه برای قانونگرایی آغاز و جایی برای خودسری اسلام گرایان وجود ندارد. اروپا به دنبال حفظ منافع تجاری خود نیز بود. آنها معتقد بودند خاتمی راه درازی در پیش دارد. مذاکره میان تروئیکای اروپا با وزیر امور خارجه ایران حکایت از دیدگاههای یکسان در مورد مسایل منطقهای و روابط اقتصادی داشت. لذا به جای گفتگوی انتقادی گفتگوی فراگیر و سازنده باب شد[۱۲۶۳].
با توجه اهمیت موقعیت سیاسی ایران و منابع انرژی، ناکارآمدی مهار دوجانبه و طرح شعار گفتگوی تمدنها، لحن گفتگو اروپا تغییر کرد. گفتگوها دستور کاری گسترده تری پیدا کرد. هدف ورود ایران در روابط وابستگی متقابل و تجدید نظر در سیاستهای آتی بود. ابتدا در قالب گفتگوی انتقادی با طرح مسئله سلمان رشدی، حقوق بشر و سلاحهای کشتار جمعی، مسعود رجوی از فرانسه اخراج شد. با تحریم داماتو مخالفت شد. از دید شیراک «گفتگوی انتقادی گفتگوی محدود در مورد حقوق بشر است و لزوماً خوشایند نیست، ولی توانایی گفتگو با ایران را حفظ میکند»[۱۲۶۴].
گفتگوی انتقادی سیاست هویج و چماق بود. گفتگوی سازنده چند گام جلوتر بود. موضوع گفتگو تروریسم، حقوق بشر، سلاحهای کشتار جمعی، مسایل منطقهای، همکاری در زمینه مواد مخدر، انرژی و سرمایهگذاری خارجی بود. اروپا اصلاح قوانین و ساختار اقتصادی را پیش شرط روابط خود میدانست. اروپا بر خلاف آمریکا روش ایجابی را در پیش میگرفت تا سلبی[۱۲۶۵]. گفتگوی سازنده برای کسب نفوذ بیشتر اقتصادی با یک استراتژی دراز مدت پیریزی شده بود. در مهر ۱۳۷۶ با تصویب سرمایهگذاری در صنایع نفت و گاز ایران توسط اتحادیه اروپا، آمریکا از اعمال تحریم بر علیه توتال و قرارداد ۲ میلیارد دلاری منع شد[۱۲۶۶]. با قرارداد شرکت نفتی ایتالیایی انی با همکاری شرکت فرانسوی الف اکتین برای گسترش میدان درود، در سال ۱۹۹۹ حضور اروپاییان پر رنگ شد. قرارداد دیگری میان ایران و اتریش به ارزش ۱/۱ میلیارد دلار با حمایت رمانو پرودی رییس کمیسیون اروپا بسته شد[۱۲۶۷]. در حالی که آمریکا این سیاست را شکست خورده توصیف میکرد. اروپا سیاست یک جانبهگرایی آمریکا را به عنوان یک سیاست خودکامه مورد حمله قرار میداد. آمریکا گفتگوی جامع و سازنده را سیاست مدارا و سازش نامید[۱۲۶۸].
کلاوس کینکل وزیر خارجه آلمان اعلام کرد که این سیاست باعث شد تا ایران کنوانسیون منع تکثیر سلاحهای شیمیایی را بپذیرد و در موضوع سلمان رشدی از خود نرمش نشان دهد[۱۲۶۹]. ژیسکاردستن در دیدار از ایران گفت «فرانسه سیاست خارجی ایران که انعکاس وسیعی در سطح جهان دارد با علاقه دنبال میکند و امیدوار است این روند حفظ شود. وی موقعیت ایران را به عنوان چهار راه انرژی ستود»[۱۲۷۰]. استوارت هیوز سفیر استرالیا گفت «با انتخاب خاتمی نگاه دنیا به جمهوری اسلامی ایران تغییر کرد. وی تمایل شرکتهای اروپایی و استرالیایی را برای سرمایهگذاری در ایران اعلام کرد[۱۲۷۱]. همزمان چهارمین دور گفتگوی تمدنی با عنوان اروپا و اسلام در لندن با حضور محمد شبستری و فائزه هاشمی نماینده مجلس شورای اسلامی و نماینده مجلس لردها به ابتکار یونسکو برگزار شد[۱۲۷۲]. هشت کشور صنعتی جهان با صدور بیانیهای از تحولات سیاسی دلگرمکننده در ایران اظهار خشنودی کردند و از تصویب کنوانسیون منع استفاده از سلاحهای شیمیایی در ایران و اعلام پایبندی ایران به توسعه جامعه مدنی استقبال کردند. آنها خواهان ایفای نقش سازنده ایران در پیمان صلح خاورمیانه بودند[۱۲۷۳].
در اکتبر ۱۹۹۸ شورای وزیران اتحادیه اروپا از کمیسیون اتحادیه درخواست کرد که نسبت به برقراری روابط با ایران اقدام کند. دو طرف در مورد همکاری در زمینههایی چون محیط زیست، حملونقل، کشاورزی، کنترل مواد مخدر، آوارگان و حقوق بشر توافق کردند. به دنبال آن در سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۱ ایران به عضویت ناظر در برنامه اینوگیت که در زمینه مسایل انرژی تشکیل میشد، درآمد علاوه بر این ایران عضو ناظر برنامه حملونقل زمینی میان شرق و غرب نیز شد[۱۲۷۴].در سال ۱۹۹۷ میزان صادرات اتحادیه اروپا به ایران ۱/۶ میلیارد دلار بود. آلمان با صادراتی بین ۸/۱ تا ۴ میلیارد دلار بزرگترین صادرکننده محسوب میشد[۱۲۷۵]. ایران چهارمین عرضهکننده عمده نفت به اتحادیه اروپا شد[۱۲۷۶].
نتایج حاصل از مطالعات کمیته صنعت، تجارت و انرژی به اتحادیه اروپا باعث شد پس از یازده سپتامبر در جهت مبارزه با تروریسم بر حمایت و تشویق اصلاحات سیاسی و اقتصادی تأکید شود. اروپاییان پیشرفت در مذاکرات اقتصادی را منوط به پیشرفت در مذاکرات سیاسی میدانستند. اصلاحات ارزی و تصویب لایحه سرمایهگذاری خارجی، برداشتن موانع غیرتعرفهای و حرکت در جهت آزادسازی مورد ستایش پارلمان اروپا قرار گرفت. اروپا وضعیت ایران در زمینه حقوق بشر، حقوق اقلیتها و آزادی بیان را دنبال میکرد[۱۲۷۷]. به دنبال تمایل کمیسیون اروپا به گسترش روابط با ایران و سفر خاتمی به پنج کشور اروپایی و امضاء تفاهمنامه به ارزش یک میلیارد یورو میان بخش خصوصی ایران و اطریش برای نوسازی فرودگاه مشهد، ساخت خط متروی ۲۰ کیلومتری در تهران، همچنین توسعه روابط در زمینه صنایع و معادن فصل جدیدی در روابط ایران با اتحادیه اروپا گشوده شد[۱۲۷۸]. کمیته صنعت، تجارت خارجی و انرژی پارلمان اروپا تصویب لایحه سرمایهگذاری خارجی را در ایجاد اعتماد برای سرمایهگذاری و پیوستن ایران به کنوانسیون داوری نیویورک تأثیرگذار دانست[۱۲۷۹].
در سال ۲۰۰۱ کمیسیون اروپا نسبت به عدم وجود هرگونه همکاری مالی ارزشمند با ایران به اتحادیه هشدار داد و خواهان گسترش روابط در زمینه انرژی و تجارت شد. مبادلات میان دو طرف در حدود ۷/۳ تا ۷/۵ میلیارد یورو بود. صادرات ایران عمدتاً شامل نفت و صادرات غیرنفتی سنتی چون فرش پسته، و خاویار بود. واردات ایران از اروپا ۴۰ درصد کل واردات ایران را تشکیل میداد[۱۲۸۰]. در سال ۲۰۰۰ ارزش صادرات ایران به اتحادیه اروپا به ۲/۵ میلیارد دلار و صادرات اروپا به ایران به ۴/۸ میلیارد یورو رسید[۱۲۸۱].
ایران علاوه بر تأکید بر موضوع اصولی خود یعنی شناسایی حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین، سعی کرد تا فرایند صلح خاورمیانه با فرایند کاری سازمان کنفرانس اسلامی متصل شود، تا جمهوری اسلامی خود به عنوان منشا بحران به حساب نیاید. ایران این امکان را مییافت تا موضوعات منطقهای را از طریق یک دیپلماسی چندجانبه به پیش ببرد، این موضوع با خواستههای اروپا مبنی بر تأثیریگذاری بر تحولات خاورمیانه همخوانی داشت. سفر جک استرو وزیر خارجه پیشین انگلیس به ایران، در چارچوب تعریف مشترک طرفین از تروریسم و ائتلاف جهانی بر علیه تروریسم و افزایش نقش اروپا در تحولات جهانی صورت گرفت[۱۲۸۲]. بنابراین تحولات اجتماعی و روی کار آمدن گروههای جدید علاوه بر تغییر در الگوی سیاست و روابط خارجی ایران زمینه نزدیکی به اروپا و گسترش روابط اقتصادی با اروپا و تعدیل موضع گیری نسب به مسایل خاورمیانه و همراهی با اروپا و افزایش اختلاف میان اروپا و آمریکا بر سر ایران را به دنبال داشت.
بعد حوادث ۱۱ سپتامبر اتحادیه اروپا مخالفت خود در مقابل اظهارات بوش را پنهان نکرد[۱۲۸۳]. به دنبال طرح محوریت شرارت از سوی رییسجمهور آمریکا اروپا پس از نشست وزاری خارجه خود در اسپانیا، مخالفت خود را با آن اعلام کرد و بر تداوم مذاکرات اقتصادی برای رسیدن به یک راهحل مناسب تأکید کرد[۱۲۸۴]. ژوزف پیکه رییس شورای وزیران اتحادیه اروپا بر همکاری حداکثری اروپا با ایران در زمینه تجارت، حقوق بشر و مبارزه با تروریسم تأکید کرد. وی به وجود اختلافات در حوزه آتلانتیک نیز اشاره کرد. رییسجمهور آلمان نسبت به یکجانبهگری آمریکا هشدار داد. کریس پاتن وسولانا نیز به عنوان کمیسر روابط خارجی و نماینده عالی و رییس سیاست خارجی مشترک اروپا انتقاداتی را بر بوش وارد کردند[۱۲۸۵].
پیترهین معاون وزارت خارجه انگلیس در اکتبر ۱۹۹۹ حمایت این کشور از شاه را اشتباه خواند وی قصد دلجویی از ایران را داشت. در سال ۱۹۹۷ هلنی معاون وزارت خارجه بریتانیا در خلال دیدار خود از امارت متحده عربی، ایران را به حمایت از تروریسم و بیثباتی در منطقه متهم کرد. با روی کار آمدن خاتمی و برگشت سفرای اروپا به ایران بریتاینا در اکتبر ۱۹۹۷ روند گذشته برای صدور ویزا برای منافقین را لغو کرد[۱۲۸۶]. حضور شرکتهای نفتی چون شل وبریتیش پترولیوم نشانههای مثبت از روابط بود. این امر فشارهای آمریکا را برای محدود نمودن ایران خنثی کرد. در سال ۱۹۹۸ بریتانیا به اعمال تحریم داماتو بر علیه ایران مخالفت کرد[۱۲۸۷].
در سال ۱۹۹۷خاتمی به عنوان اولین رییس دولت ایران از ایتالیا دیدار کرد. هدف در واقع بهبود همکاری اقتصادی و بیاثر ساختن سیاست مهار دوجانبه بود[۱۲۸۸]. همکاری ایتالیا با ایران که فقط در زمینه نفت و ماشین آلات بود، به فولاد پتروشیمی، صنایع تبدیلی کشاورزی، حمل و نقل و ارتباطات کشیده شد. ایتالیا از موضع ایران برای عضویت در سازمان تجارت جهانی حمایت میکرد ولی آن را با پذیرش ان پی تی پیوند زد[۱۲۸۹]. رمانو پرودی در دیدار خود از ایران در ۱۹۹۸ از اعلام کرد که «فصل تازهای در روابط ایران و اتحادیه اروپا باز شده است. اروپا باید درک کند که امنیت منطقهای بدون ایران حل نخواهد شد».
نروژ خواهان همکاری با ایران در زمینه نفت شد. وزیر نفت ایران میزان سرمایهگذاری در صنعت نفت را ۳۰ میلیارد دلار اعلام کرد، که تا ۱۰ سال آینده باید به ۸۰ میلیارد دلار میرسید. احداث خط لوله گاز ایران با اتریش که تا سال ۲۰۰۹ آماده میشد، آغاز شد. سرمایهگذاری در منابع گاز با تزریق گاز، ذخایر نفت ایران را تا ۱۵میلیارد بشکه به ارزش ۴۰۰میلیارد دلار افزایش میداد[۱۲۹۰].
درگیری و رویارویی نیروهای اجتماعی به روابط با اروپا نیز کشیده شد. با دستگیری ملی مذهبیها در فروردین ۱۳۸۰ اتحادیه اروپا تهدید کرد روابط خود را به حالت تعلیق در خواهد آورد[۱۲۹۱]. مجله اکونومیست اعلام کرد ایران به لحاظ خطرپذیری سرمایهگذاری در در انتهای فهرست کشورها قرار دارد. خطرپذیری سرمایهگذاری در ایران فقط از عراق کمتر نبود. مشکل جذب سرمایهگذاری در ایران در نهایت به مشکل سرمایهگذاری به معنای عام بر میگشت[۱۲۹۲]. کمیسیون روابط خارجی اروپا اعلام کرد ایران به سرعت بخشیدن به روند اصلاحات احتیاج دارد. بهبود شاخصهای اقتصادی ایران در درازمدت نیازمند حرکت این کشور به سوی اقتصاد آزاد و باز شدن فضای سیاسی بود[۱۲۹۳]. رقابت نیروهای اجتماعی برای اصلاح ساختار اقتصادی و سیاسی، ایجاد تشکیلات مدنی و اصلاحات بازار و تبدیل آن به برخوردهای سیاسی بهسرعت بر سیاست خارجی تأثیر میگذاشت و ابزاری برای اعمال فشار میشد.
اروپاییان برای باز شدن فضای سیاسی و سیاست خارجی ایران سرمایهگذاری خود را در ایران بهبود بخشیدند. در سال ۱۳۸۰ بانک و دو شرکت بیمه خصوصی در مناطق آزاد تجاری شروع به کار کردند[۱۲۹۴]. کنسرسیومی متشکل سه شرکت اروپایی برای ایجاد قطار سریعالسیر اصفهان راهاندازی شد، برای نخستین بار در حدود ۳۱۳ میلیارد تومان توسط بخش خصوصی در این زمینه سرمایهگذاری شد. کشورهایی اروپایی برای سرمایهگذاری در تولید واگن اعلام آمادگی کردند[۱۲۹۵].
شرکت ژاپنی اپمپکس و رویال داچشل برای سرمایهگذاری در بزرگترین میدان نفتی ایران یعنی آزادگان به توافق رسیدند. میزان سرمایهگذاری حدود ۲/۴ میلیارد دلار و بزرگترین سرمایهگذاری ژاپن در ایران بود[۱۲۹۶]. برای اولین بار بانکهای اروپایی بدون اخذ تضمین به ایران وام پرداخت کردند. دلیل این امر بازپرداخت بدهیهای کشور، افزایش اعتبار جهانی ایران اعلام شد بود. این وام توسط یک کنسرسیوم متشکل از ۲۰ بانک اروپایی به مبلغ ۷۵۰ میلیون دلار به شرکت صنایع پتروشیمی ایران اعطا شد[۱۲۹۷]. روابط ایران در دو سال آخر ریاست جمهوری خاتمی به خاطر مسایل هستهای و اختلافات گروههای داخلی، با فراز نشیب زیادی همراه بود. اروپا و آمریکا نسبت به فعالیتهای هستهای ایران دچار شک و تردید شدند. عدم تعلیق از سوی ایران با تحریمهای سخت روبهرو بود. آمریکا تهدید کرد موضوع را به شورای امنیت خواهد کشید، ژاپن همکاری خود را در زمینه نفت به حالت تعلیق درآورد[۱۲۹۸]. روسیه تهدید کرد در صورت نپذیرفتن ان پی تی و بازرسیهای سرزده از تحویل سوخت هستهای به ایران خودداری خواهد کرد[۱۲۹۹].
ایران در ۲۹ آبان ۱۳۸۲ برابر مذاکرات سعدآباد پروتکل الحاقی، ان پی تی، پذیرفت. در مرحله دوم تمام فعالیتهای خود را در زمینه غنیسازی اورانیم و باز فرآوری به حالت تعلیق درآورد. کشورهای اروپایی اعلام کردند حق ایران برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را برابر با پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای به رسمیت خواهند شناخت و به محض رفع نگرانیهای جامعه بینالمللی ایران میتواند بهطور آسان تری به فن آوری مدرن و سایر اقلام مورد نیازش دست یابد. جرج بوش از تصمیم ایران استقبال کرد و آن را نشانهای از پذیرش خواستههای دنیا از سوی تهران دانست[۱۳۰۰]. از نگاه گروههای مذهبی خوشبینی به وعدههای غرب اشتباه بزرگ اصلاحطلبان بود. غرب و اروپا در مقابل امتیازات اندک به تغییر ماهوی در ساختار اقتصادی و اجتماعی و به دنبال آن ساختار سیاسی ایران میاندیشیدند.
بحران هستهای جدیترین بحران دولت بود. دستیابی به تکنولوژی هستهای یکی از مهمترین تصمیمات این دوره بود. خاتمی تعهد به معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای را پذیرفت و کنوانسیون ممنوعیت سلاحهای شیمیایی را به تصویب رساند. ایران در تدوین پروتکل الحاقی کنوانسیون سلاحهای بیولوژیک یکی از گروه کارهای مهم برای تدوین پروتکل را هدایت میکرد. دولت برای حل بحران رهیافت همکاری با آژانس و اتحادیه اروپا را همزمان پیش برد[۱۳۰۱]. این امر به تغییر رفتار آمریکا منجر نشد. این رویه از سوی گروههای اصولگرا به عنوان یک عقبنشینی به شدت مورد انتقاد بود. این توافق دستاوردی برای ایران دربرنداشت و نشان داد اروپاییان غیرقابل اعتمادند.
ایران ماجرای سلمان رشدی را به سکوت واگذار کرد و آن را دیدگاه شخصی یک فقیه اسلامی دانست[۱۳۰۲]. در مقابل انگلیس در سال ۱۹۹۸ بزرگترین غرفه نمایشگاههای بینالمللی تهران را از آن خود کرد. پس از مذاکره خرازی و رابین کوک مسئله سلمان رشدی حل شد. دو کشور بر سر توسعه روابط تا سطح سفارت به توافق رسیدند. این روابط با توسعه ضمانتهای صادراتی در خصوص ایران و تروریستی خواندن سازمان «منافقین» گسترش یافت. در سال ۱۹۹۹ جمعی از نمایندگان مجلس عوام و شماری از لردها و قبل از آن یکی از معاونان وزارت خارجه خواهان گسترش روابط دیپلماتیک با تهران و تجدید در نظر نقشآفرینی سیاسی ایران در منطقه شدند[۱۳۰۳]. رابین کوک از ایده گفتگوی تمدنها استقبال کرد و گروهی سی نفره از مدیران اقتصادی بریتانیا از ایران دیدار کردند.