وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی تاثیر تحولات اقتصادی اجتماعی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴- قسمت ۱۵

 
تاریخ: 20-07-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

کلینتون قانون تحریم شرکت‌های مظنون به کمک به توسعه برنامه موشکی ایران را وتو کرد و به برقراری آشتی واقعی با ایران ابراز امیدواری کرد. اظهار‌نظر مقامات سعودی دال بر عدم دست داشتن ایران در انفجارات الخبر مورد اعتراض آمریکا واقع نشد. شرکت توتال استراتژی هوشمندانه در مقابل تحریم آمریکا به کار بست. این شرکت تمام کارگاه‌ها و طرح‌های خود را در آمریکا به یک شرکت آمریکایی فروخت. گازپروم و پتروناس مالزی را وارد بازی خود کرد و اتحادیه اروپا روسیه و مالزی را با خود همراه کرد. آمریکا از یک طرف در مقابل متحدین خود قرار گرفته بود و با اعتراض در سازمان تجارت جهانی روبه‌رو ‌شد. از سوی دیگر با اعتراض نمایندگان کنگره برای اعمال سخت گیری بیشتر با ایران روبه‌رو بود. آمریکا به همکاری متحدین خود در بوسنی احتیاج داشت. پس از مصاحبه خاتمی با سی ان ان در حالی که محافظه‌کاران و اصول‌گرایان در دو کشور مخالف روند کاهش تنش میان دو کشور بودند، در آمریکا با تیم کشتی برخورد نامناسب شد، ایران به حمایت از تروریسم متهم شد، در ایران نیز به عبور از خط قرمزها اشاره می‌شد، در نهایت البرایت اقدام شرکت توتال در لغو تحریم را در چارچوب منافع آمریکا دانست. لذا زمینه برای فعالیت شرکت‌های دیگر چون شل و الف اکتیال که در حال مذاکره با ایران بودند فراهم آمد[۱۱۹۸].
پایان نامه - مقاله - پروژه
اصول‌گرایان خواهان عذر خواهی آمریکا به خاطر کودتای ۱۳۳۲ و سرنگونی هواپیمای مسافربری بودند[۱۱۹۹]. آلبرایت از ایران به خاطر کودتا عذرخواهی کرد. واردات قطعات بوئینگ آزاد شد. آمریکا با خط لوله ترکمنستان، ایران و ترکیه مخالفت نکرد و به شرکت‌های غربی اجازه سرمایه‌گذاری محدود در صنایع نفت ایران را داد[۱۲۰۰]. همزمان در ایران علاوه بر تعیین جایزه ۵/۲ میلیون دلاری توسط بنیاد پانزده خرداد، انصار حزب‌الله یک جایزه ۳۳۳ میلیون دلاری برای به هلاکت رساندن سلمان رشدی تعیین کرد[۱۲۰۱]. تندروها در آمریکا غیرمستقیم مواضع اصول‌گرایان ایران را تشدید می‌کردند. فرمانده نیروی آمریکا در خلیج فارس ایران را تهدید بلندمدت هسته‌ای و نظامی خواند[۱۲۰۲]. این موضع‌گیری‌ها موجب تشدید مخالفت گروه‌های اصول‌گرا و مذهبی می‌شد.
همزمان با آزمایش موشک شهاب ۳ در سال ۱۹۹۷ توسط ایران، استنباط آمریکاییان این بود که در ارزیابی توانایی موشکی ایران اشتباه کرده‌اند. از همان زمان همکاری امنیتی بریتانیا و اسرائیل برای نظارت بر توانایی موشکی ایران آغاز شد[۱۲۰۳]. به نظر می‌رسید کشورهای خارجی نزاع میان گروه‌های اجتماعی ایران را تشدید می‌کردند. یک هفته قبل از به قتل رسیدن فروهر و همسرش، اتوبوس حامل جهانگردان در شمال تهران هدف پرتاب سنگ قرار گرفت. رسانه‌های خارجی این دو واقعه را دلیل محدودیت قدرت خاتمی اعلام کردند[۱۲۰۴].
کلینتون با درک رقابت میان نیروهای اجتماعی ایران برای کاهش فشار بر اصلاح‌طلبان با ارسال پیام‌های مثبت از طریق سوئیس و عربستان، قرار دادن سازمان منافقین در لیست گروه تروریست‌ها، خارج کردن نام ایران از کشورهای مسیر مواد مخدر، آسان کردن مقررات روادید، کاهش تحریم‌ها سعی کرد در جهت تقویت روابط گام بردارد[۱۲۰۵]. آزمایش موشک شهاب روابط دو کشور را دوباره بحرانی کرد. آمریکا سرمایه‌گذاری در بخش نفت و گاز ایران را محدود کرد. چشم‌انداز منافع ایران در زمینه انرژی سخت شد[۱۲۰۶]. کلینتون در اسفند ۱۳۷۸ تحریم‌های ایران را تمدید و سیاست‌ها ایران را تهدیدکننده منافع، آمریکا دانست. ژاپن از اعطای وام به ایران خودداری کرد[۱۲۰۷]. در چنین شرایطی آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب تجدید رابطه را به مصلحت ندانستند. ایشان اعلام کردند که آمریکا از اساس با جمهوری اسلامی ایران مخالف است و حرکت آن تاکتیکی و فریبکارانه است[۱۲۰۸].
با انتخاب بوش به‌دلیل پیوند‌های او با شرکت‌های نفتی به نظر می‌رسید که روابط دو کشور دچار تحول شود[۱۲۰۹]. به مناسب سال نو هجری کالین پاول وزیر امور خارجه آمریکا برای مردم ایران آرزوی خوشبختی کرد. وی گفت «امیدوارم سال جدید شاهد نزدیکی بین آمریکاییان و ایرانیان پس از دو دهه بیگانگی باشد» باب لی نماینده جمهوری‌خواه در مجلس نمایندگان گفت «ایران یک کشور بسیار مهم در خاورمیانه است. بازگشت شرکت‌های آمریکا به سود دو کشور است. تحریم‌های آمریکا به نفع رقبای شرکت‌ها آمریکایی است».انجمن تجاری آمریکا نیز متشکل از پانصد شرکت خواستار لغو تحریم ایران شدند[۱۲۱۰].
واشنگتن پست با اشاره به تحقیقی که دیک چینی مسؤول آن است، نوشت، «امکان دارد آمریکا در تحریم ایران، عراق و لیبی تجدیدنظر کند»[۱۲۱۱]. گری سیک گفت «مقام‌های دولت آمریکا در حال بازنگری در سیاست خارجی این کشور ارتباط با ایران هستند[۱۲۱۲]». مؤسسه مطالعات نفتی ای‌‌جی‌اس در آمریکا «تصمیم‌گیری در بخش صنعت نفت ایران تحت کنترل عناصر نسبتاً میانه رو با گرایش‌های فن‌سالارانه و تخت نظارت محمد خاتمی رییس‌جمهوری ایران دانست که مشتاق سرمایه و فن‌آوری شرکت‌های غربی هستند[۱۲۱۳]». اعضای بلندپایه دولت بوش چون دیک چنی، کالین پاول بر این اعتقاد بودند که آمریکا باید اندکی در تصویب قوانین یک‌جانبه نسبت به سایر کشورها تأمل کند[۱۲۱۴]. نمایندگان شرکت‌های نفتی در جریان انتخابات آمریکا و روی کار آمدن بوش با وزیر امور خارجه ایران دیدار کردند[۱۲۱۵].
در همین راستا مؤسسه سیاست خارجی خاورمیانه واشنگتن، در گزارش خود به بوش اعلام کرد بهترین چشم‌انداز منافع آمریکا در قبال ایران را تغییر ریشه‌ای حکومت در این کشور دانست. از نظر این مؤسسه دولت آمریکا باید از اصلاح‌طلبان حمایت کند، ولی به‌طور علنی از اصلاح‌طلبان حمایت نشود. دولت آمریکا باید از دستیابی ایران به سلاح‌های هسته‌ای جلوگیری کند و مانع از سرمایه‌گذاری در صنایع نفت شود. آنتونی کودزمن اصلاح‌طلبان حامی محمد خاتمی رییس‌جمهوری را امیدی برای تغییر در ایران ‌دانست تا به نقطه‌ای برسد. که در آن منطقه نقش سازنده ایفا کند[۱۲۱۶].
در مقابل وزارت امور خارجه ایران اعلام کرد «آنچه برای ما ملاک است سیاست‌های عملی است. مبانی ارزشی اساس انقلاب هستند و صرف‌نظر کردن از آنها نیز غیرممکن است. هنر دیپلماسی باید این باشد که مبانی را در تطبیق با سیاست‌های روز بین‌الملل به پیش برد[۱۲۱۷]. تنش‌زدایی، مشارکت‌‌پذیری و اعتماد آفرینی از شاخص‌های سیاست خارجی و ابزارهای مورد استفاده وزارت امور خارجه بود. سیاست تنش‌زدایی حراست از امنیت ملی در فرایند جهانی شدن، همراه داشتن افکار عمومی جهانیان، حمایت از اتباع ایران در سراسر جهان، مشارکت خارجی برای سرمایه‌گذاری در ایران، و بالاخره ایجاد آرامش و امنیت در مرزها از مهم‌ترین اولویت‌های وزارت خارجه بود. وزارت خارجه با اشاره به تأکید مقام معظم رهبری نسبت به سیاست‌های کلان، روابط ایران و عربستان و اروپا را نمونه موفقی از تنش‌زدایی و اعتمادسازی دانست[۱۲۱۸]».
رسانه‌های غربی با اشاره به بازداشت‌های ملی ـ مذهبی‌ها بر نقش آنها در باز کردن فضای سیاسی ایران تأکید و ناتوانی محمد خاتمی در جلوگیری از چنین اقداماتی و برقراری رابطه با آمریکا را نشانه ضعف رییس‌جمهوری اعلام کردند. آنها با انعکاس اعتراض ۱۵۰ نماینده مجلس، دستگیری‌ها را با انتخابات مجلس مربوط دانستند[۱۲۱۹]. رسانه‌های غربی تصویر نامناسبی از ایران در عرصه جهانی ترسیم کردند. معاون وزیر امور خارجه در این زمینه اعلام کرد که «ما نمی‌توانیم راه قضاوت دیگران را ببندیم. من وقتی نگرانی دوستان انقلاب اسلامی به خصوص در کشورهای مسلمان را می‌بینم، بیشتر نگران تأثیر تحولات داخلی بر وجاهت و عزت نظام اسلامی می‌شوم»[۱۲۲۰].
مواضع ایران و آمریکا بعد از ۱۱سپتامبر
بلافاصله بعد از ۱۱ سپتامبر ایران خواهان برگزاری کنفرانس اسلامی برای محکوم کردن تروریسم شد. با وجود تغییر سیاست‌های ایران، نه تنها نقش مناسب و لازم از سوی نظام بین‌الملل و آمریکا به ایران داده نشد. آمریکا با اعمال سیاست‌های خصمانه امنیت ملی ایران را به خطر انداخت[۱۲۲۱]. دولت بوش با اینکه ایران را محور شرارت نامید، نیاز به یک رهیافت مذاکره‌ای چند‌جانبه و تحکیم روابط دیپلماتیک مستقیم با ایران برای ثبات خاورمیانه داشت. هدف بوش به انقیاد درآوردن کشورهایی بود که به دنبال سلاح هسته‌ای هستند و تهدیدی برای آمریکا محسوب می‌شوند[۱۲۲۲].
در طرح خاورمیانه بزرگ تأکید عمده بر اصلاحات اقتصاد و اجتماعی در خاورمیانه از طریق افزایش سطح سواد، آزادی، اصلاح ساختار اقتصادی[۱۲۲۳] و بررسی ریشه‌های عقب ماندگی بود. با تأکید برنارد لوییس بر تروریسم اسلامی تاکید بر تغییرات از بیرون و با قدرت سخت و دموکراتیک‌سازی، بخشی از مبارزه با تروریسم جهانی محسوب می‌شد[۱۲۲۴]. رییس سازمان سیا اعلام کرد «ما باید عربستان سعودی را تشویق به تغییر کنیم»[۱۲۲۵]. اسلام و سیاست در بخش‌های زیادی از افریقا و خاورمیانه به هم در آمیخته و پیروزی بوش در مبارزه با تروریسم به آن بستگی داشت. آمریکا به دنبال ایجاد الگویی از تعامل اسلام و مردم‌سالاری بود[۱۲۲۶]. نگاه آمریکا به طرح خاور میانه بزرگ سیاسی و امنیتی و دیکته کردن اصلاحات از بیرون بود و اروپا یک نگاه اقتصادی و اجتماعی داشت و بر نیروهای اجتماعی بومی تأکید داشت[۱۲۲۷].
در ایران با اصلاحاتی که از سال ۱۹۹۰بر روی تغییر ساختار اقتصادی و سیاسی، توسعه همکاری منطقه‌ای مانند اکو صورت گرفته بود فشار و ترکیب بیشتر بر کشور برای تغییر را افزایش داد[۱۲۲۸]. این موضوع و مخالفت اروپا باعث شد تا آمریکا با وجود تداوم سیاست مهار دو‌جانبه و طرح محور شرارت خواهان گفتگو با ایران شود و براندازی در ایران را تکذیب کند. آمریکا از تلاش‌های اتحادیه اروپا برای مذاکره با ایران حمایت کرد. در این زمان تحولات داخلی ایران باعث ایجاد سه گروه متمایز در دستگاه حاکمه آمریکا شد. یک گروه خواهان برداشتن تحریم و ایجاد زمینه برای حضور ایران در اقتصاد جهانی بودند[۱۲۲۹]. کسانی مانند برژینسکی و رابرت گیتس به تغییرات اقتصادی و اجتماعی به وجود آمده در ایران و تأثیر‌گذاری آن بر سیاست خارجی اعتقاد داشتند[۱۲۳۰].
دو گروه دیگر بر برخورد نظامی یا اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی تأکید می‌کردند. اقلیتی که تأثیر‌گذار نبودند طرفدار مذاکره بودند و اکثریت مخالف آن و لذا طرح ارائه شده از سوی ایران که باب مذاکره را باز می‌کرد، معلق گذاشته شد. بازها به دنبال تغییر نظام بودند[۱۲۳۱]. این رویکردها همزمان که چالش پیچیده‌ای برای سیاست خارجی آمریکا محسوب می‌شد مکمل یکدیگر نیز به حساب می‌آمدند.
اسلام تندرو در قالب طالبان و حمله آمریکا به افغانستان و عراق فرصت جدید برای ایران بود. منافع دو کشور به هم نزدیک شد[۱۲۳۲]. از نظر اصلاح‌طلبان دولت آمریکا به این جمع بندی رسیده بود که ابزار نظامی می‌تواند مسایل سیاست خارجی آمریکا را حل کند. لذا جلوگیری از حمله نظامی یک قاعده بازی برای ایران بود. ایران با ابتکار ائتلاف برای صلح ظرفیت قابل ملاحظه‌ای برای تحرک دیپلماتیک فراهم آورد[۱۲۳۳]. ایران علاوه بر کمک‌های مادی نقش تعیین‌کننده در پیروزی آمریکا در افغانستان بازی کرد. کالین پاول نقش ایران در اجلاس بن و توکیو و برقراری دولت موقت را ستود. تونی بلر آن را نشانه‌ای از قدرت‌گیری اصلاح‌طلبان در ایران دانست. توقیف کشتی «کارین ای» که حامل اسلحه برای کمک به گروه‌های فلسطینی بود ایران را در مظان اتهام قرار داد[۱۲۳۴]. مقامات امنیتی آمریکا اعلام کردند که رد عوامل بمب‌گذار در عربستان را در ایران به دست آورده‌اند.
بلر ایران را به ایجاد حکومت اسلامی در عراق متهم کرد و برنامه‌های هسته‌ای و روابط ایران را با القاعده و سازمان‌های تروریست مبهم خواند. رامسفلد گفت، «در مورد رابطه ایران با القاعده شکی وجود ندارد، نوع رابطه مبهم است. آمریکا معتقد بود که مقامات القاعده، با موافقت بخشی از گروه‌های سیاسی در ایران به سر می‌برند»[۱۲۳۵]. این در حالی بود که سیاست دولت ایران ثبات در عراق و دوری از ناآرامی بود. ایران طرفدار عراق یکپارچه بود. بی ثباتی در عراق برای ایران بدترین سناریو بود[۱۲۳۶].
گروهای مذهبی و نظامی ایران نگران نفوذ آمریکا در عراق بودند و آمریکا را غیرقابل اعتماد می‌دانستند. این موضوع واقعی و یک تهدید جدی بود. آمریکا به دنبال استفاده از منافقین به عنوان یک ابزار بر علیه ایران بود. در نهایت خاتمی آمادگی ایران را برای تحویل ۱۳۰عضو القاعده که به صورت غیرقانونی وارد ایران شده بودند اعلام کرد[۱۲۳۷]. آمریکاییان ایران را عامل قاچاق ۳۵۰ هزار قبضه سلاح به عراق می‌دانستند. آمریکا نوسان مواضع ایران در عراق و افغانستان را ناشی از اختلاف میان طبقات اجتماعی می‌دانست. آنها تندروی ایدئولوژیک را به طبقه مسلط تجاری و روحانیون و سپاه پاسداران نسبت می‌دادند و طبقات متوسط و روشنفکران را عامل واقع‌گرایی در سیاست خارجی می‌دانستند[۱۲۳۸].
شیعیان و حضور شیعیان در حکومت، قانون اساسی و مهم‌تر از همه فرآیندهای امنیتی عراق، تهران و واشیگنتن را به ایجاد هماهنگی میان اهداف و منافع متمایل کرد[۱۲۳۹]. سقوط حزب بعث، از دستاوردهای راهبردی ایران محسوب می‌شد. آمریکا به دنبال ایجاد طرح دومینوی دموکراتیک بود که تبدیل به رویای محافظه‌کاران شد. مهندسی اجتماعی آمریکا را در عراق مشغول کرد. از نظر اصلاح‌طلبان ایران به‌دلیل عدم نگاه سیاه و سفید در سیاست خارجی دستاوردهای مهمی را به دست آورد[۱۲۴۰]. حتی مطبوعات آمریکا اعلام کردند که ایران می‌تواند از عراق غرامت جنگی دریافت کند. نیوزویک نوشت ایران می‌تواند هواپیماهای فرود آمده در خاک خود را به عنوان غرامت جنگی توقیف کند[۱۲۴۱]. جنگ باعث بر هم خوردن توازن قوا به نفع ایران شد. حضور آمریکا در پایگاه‌های کشورهای منطقه باعث تقویت مشروعیت ایران شد.
از سوی دیگر و در موضوع هسته‌ای بسیاری از گروه‌های مذهبی و اصول گر امضای پروتکل را شکست به حساب می‌آوردند. از نظر اصلاح‌طلبان با وجود احتمال وقوع حمله آمریکا پذیرش پروتکل خلع سلاح گرفتن فرصت از آمریکا بود. هرچند که احتمال حمله آمریکا به ایران با وجود جنگ عراق بعید به نظر می‌رسید ولی بر اساس راهبرد محافظه‌کاران جدید جناح راست افراطی قرن بیست و یکم را قرن آمریکایی می‌دانست. کشورها باید با آمریکا همراه یا حذف می‌شدند. نخستین هدف عراق سپس ایران سوریه، لیبی و کره شمالی بود[۱۲۴۲]. تمام مراکز مخالف آمریکا باید منهدم می‌شدند. آمریکا با حضور در ازبکستان قرقیزستان و گرجستان پایگاه به دست آورد[۱۲۴۳]. خاتمی در داخل با فشار اصول‌گرایان و گروه‌های رادیکال دوم خردادی و در خارج با فشار نئومحافظه‌کاران روبه‌رو بود. اما سیاست خارجی وی تا حدودی سبب سردرگمی بوش شد[۱۲۴۴].
از نظر اصول‌گرایان قرار دادن خط قرمز بر روی عدم ارسال پرونده ایران به شورای امنیت و یا حمله آمریکا، یک علامت کاملاً اشتباه به طرف‌های مقابل بود، که ایران را با ارجاع پرونده به شورای امنیت، تحریم اقتصادی و حمله نظامی می‌ترساندند[۱۲۴۵]. از نظر اصلاح‌طلبان در فضای جدید بین‌المللی نمی‌توان از ناکامی مطلق و یا پیروز واقعی صحبت کرد موفقیت در سیاست خارجی در گرو همکاری است و نه تعارض به جای مدل عقلایی بر مدل رضایت‌مندانه تأکید می‌شد[۱۲۴۶]. خاتمی بلافاصله اعلام کرد که ایران قصد دستیابی به سلاح هسته‌ای را ندارد و ظرفیت هسته‌ای را برای مقاصد صلح‌آمیز می‌خواهد. ایران اجازه نظارت به آژانس را برای دسترسی به تأسیسات هسته‌ای خود را داد. آژانس بین‌المللی انرژی صلح‌آمیز بودن فعالیت‌های ایران را تأیید می‌کرد. ایران شعار خاورمیانه عاری از سلاح هسته‌ای را مطرح کرد. هدف ایران کسب اعتبار، کاهش ریسک‌پذیری و دوری از افتادن در تله‌ای بود که آمریکاییان ایجاد کرده بودند[۱۲۴۷].
اصلاح‌طلبان معتقد بودند آمریکا باید تمامی منابع و توانش را در کنار مردم خوب خاورمیانه برای ایجاد تجربه جدید در راستای مردم‌سالاری و پیشرفت و از طریق غیرزبان تهدید به کار گیرد[۱۲۴۸]. از نظر آنها خاتمی در چارچوب سیاست خارجی خود علاوه بر خنثی کردن فشارها بر مواضع اصولی نیز پای می‌فشرد. خاتمی در اجلاس داووس یا مجمع جهانی اقتصاد تنها راه‌حل منازعات بین‌المللی را گفتگو دانست. ولی تا وقتی که آمریکا برای دولت ایران ارزش قایل نیست نمی‌توان انتظار گفتگوی سیاسی میان طرفین را داشت. وی اعلام کرد فرصت صلح با وجود آریل شارون از بین رفته است[۱۲۴۹]». خاتمی هرگونه تغییر در مواضع ایران را منوط به تغییر جدی در مواضع آمریکا دانست[۱۲۵۰].
ایران قبل از حمله آمریکا به افغانستان این کشور را با وجود طالبان یک تهدید عمده به حساب می‌آورد. ایران و پاکستان بر سر افغانستان دچار اختلاف شدند، ایران به هند متمایل شد. نقل و انتقال مواد مخدر، حضور طالبان در افغانستان و ۱۱سپتامبر باعث ایجاد منافع مشترک میان ایران و آمریکا بود. ایران با افغانستان در مورد مشکل آب هیرمند که توسط طالبان بسته شده بود به توافق رسید. ایران بر امنیت اقتصادی، بازسازی افغانستان و حل مشکل مواد مخدر تأکید کرد[۱۲۵۱]. از دیدگاه دولت اصلاحات ایران در افغانستان با یک بازی حساب شده و دیپلماتیک، به تامین منافع خود با هزینه آمریکا اقدام کرد[۱۲۵۲].
از نظر آنها سیاست خارجی دولت مطلوبیت محور، خرد‌گرا و تعامل محور بود. یعنی رفتار خردمندانه در عین حال تظاهر به رفتار غیرخردمندانه[۱۲۵۳]. طالبان یک تفسیر رادیکال و ارتجاعی از اسلام پشتون‌گرا ارائه و منطقه را به آشوب کشیده بود[۱۲۵۴]. بعد از حضور آمریکا در افغانستان این کشور انحصار تولید و فروش مواد مخدر را به دست گرفت. نزدیک به سه هزار نفر در ایران در مبارزه با قاچاق مواد مخدر به شهادت رسیدند. ولی آمریکا درخواست خاتمی را برای کنترل قاچاق مواد مخدر از طریق ماهواره‌های آمریکایی نپذیرفت ولی ردپای طالبان را در ایران از طرق ماهواره دنبال می‌کرد[۱۲۵۵]. از نظر گروهای روشنفکری دوم خرداد آمریکا در ایران به دنبال ثبات، جلوگیری از رفتار غیرقابل پیش‌بینی، عدم تقویت بنیادگرایی بود. پیروزی اصلاح‌طلبان قدرت چانه‌زنی کشور را افزایش می‌داد ولی تغییر اصولی در شرایط ایجاد نکرد. اصول‌گرایان تصویری از یک کشور مردد را نمایش می‌دادند[۱۲۵۶].
روابط جمهوری اسلامی ایران با اروپا
سیاست خارجی ایران با اروپا متأثر از دو گروه بود. یکی بهبود جایگاه بین‌المللی ایران را از طریق توسعه روابط با اروپا، دنبال می‌کرد. دومی از تضعیف جایگاه مذهبی ایران به عنوان ام‌القرا و مظهر ارزش‌های اسلامی نگران بود[۱۲۵۷]. با این وجود در این دوره شرایط اضطراری اقتصادی توسعه روابط را با اروپا ناگزیر می‌کرد. بر اساس آمار در ۱۳۷۶ در آینده بیکاری به اوج خود می‌رسید. هر ساله ۸۰۰ هزار نفر وارد بازار کار می‌شدند. دولت برای اشتغال‌زایی تنها ۳/۲میلیارد دلار می‌توانست هزینه ‌کند[۱۲۵۸].
برای حفظ سطح اشتغال در وضع مناسب به یک سرمایه‌گذاری ۱۰۰ میلیارد دلاری نیاز بود. سالانه دولت ۱۶ میلیارد دلار یارانه برای سوخت و مواد غذایی پرداخت می‌کرد. ساختار معیوب اقتصادی دولت را به انجام اصلاحات بازار برای جذب سرمایه‌گذاری و فن‌آوری خارجی واداشت. دولت متأثر از سرمایه‌داری تجاری جدید، روشنفکران، فن‌سالاران و روحانیون اصلاح‌طلب با به‌کارگیری مطبوعات، تشکل‌ها، سیاست خارجی و اصلاح نهادی سعی در ایجاد زمینه لازم برای توسعه اقتصادی داشت. لایحه بازسازی کامل صنعت نفت در مجلس تصویب شد که بر اساس آن تولید نفت به ۶ میلیون بشکه در سال می‌رسید. این مسئله به ۱۲۰میلیارد دلار سرمایه خارجی نیاز داشت. توسعه صنایع پتروشیمی در ۵ فاز با تولید ۸/۱۶ میلیون تن با مشارکت بخش خصوصی و سرمایه‌گذاری دولت در سال ۱۹۹۷به تصویب رسید این طرح ۸/۱۱میلیارد دلار درآمد داشت. شرکت سرمایه‌گذاری پتروشیمی تاسیس شده و شروع به فروش اوراق کرد. ایران با توجه به ضعف فن‌آوری و نیاز به بازار فروش و جذب سرمایه، ایران باید از امپریالیست خواندن سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی خودداری می‌کرد[۱۲۵۹]. باید روابط خارجی متناسب با این نیازها هماهنگ می‌شد.
با اتخاذ سیاست عمل‌گرایی از سوی ایران و نزدیک‌تر شدن سیاست خارجی به اروپا اتحادیه اروپا نگاهی تازه‌ای به مناسبات خود با ایران افکند. از منظر اتحادیه اروپا روابط با ایران مستلزم یک رهیافت پیچیده و متفاوت از آن بود، که آمریکا دنبال می‌کرد. تحولات داخلی ایران از سوی اروپا تهدیدی جدی تلقی نمی‌شد. تحریم اقتصادی نیز ابزار سودمندی برای تغییر رفتار ایران نبود. تحولات اجتماعی گروه‌ها و طبقات را به نفع این دولت ایران بسیج کرده بود. مواضع عمل‌گرایانه ایران باعث شد تا در سازمان ملل نیز از تحریم ایران حمایت نشود. در چنین شرایطی سیاست خارجی اروپا در قبال ایران به صورت «سازنده‌گرا» تغییر یافت.
موضوع حقوق بشر مورد تأکید اروپا بود. پیوند دستور کار سیاسی و اقتصادی مورد مخالفت اعضای محور جنوبی اتحادیه اروپا قرار گرفت. آلمان به عنوان اعضای جناح شمالی روابط ممتاز بازرگانی با ایران داشت و پرچم‌ دار گفتگوی سازنده بود[۱۲۶۰]. اختلاف اعضای شمالی و جنوبی اتحادیه اروپا به خاطر حفظ توازن میان جناح‌های داخلی و کنترل جناح تندرو در ایران و همین‌طور تأمین منافع اقتصادی بود. دوم خرداد نظرات محور جنوبی و شمالی اروپا را به هم نزدیک کرد. موضوع روشنفکران و مسایلی مانند فرج سرکوهی و میکونوس به عنوان اهرم فشاری برعلیه جمهوری اسلامی ایران مورد استفاده بود. پس از آزادی سرکوهی رسانه‌های غربی تلاش‌های بین‌المللی و تحولات اجتماعی ایران بعد از دوم خرداد و روی کار آمدن دولت خاتمی را عامل آزادی وی ذکر کردند[۱۲۶۱]. بعد از دوم خرداد از نظر رسانه‌های غربی خواسته‌های رییس جمهور جدید شامل برکناری آیت‌الله محمد یزدی رییس قوه قضائیه، آزاد گذاردن دولت در تنظیم سیاست خارجی بر اساس منافع ملی، جلوگیری از اقدامات نیروهای تندرو، کنترل بر دستگاه‌های امنیتی، آزادی مطبوعات و فعالیت احزاب[۱۲۶۲] تحولات مثبتی به نظر می‌رسید.
از این رو در راستای تشویق تحولات اقتصادی ـ اجتماعی ایران بعد از انتخابات نمایندگان عالیرتبه اتحادیه اروپا به تهران سفر کردند آنها اعلام کردند که روی کار آمدن خاتمی باعث روی کار آمدن عناصر عمل‌گرا شده است. مبارزه برای قانون‌گرایی آغاز و جایی برای خودسری اسلام گرایان وجود ندارد. اروپا به دنبال حفظ منافع تجاری خود نیز بود. آنها معتقد بودند خاتمی راه درازی در پیش دارد. مذاکره میان تروئیکای اروپا با وزیر امور خارجه ایران حکایت از دیدگاه‌های یکسان در مورد مسایل منطقه‌ای و روابط اقتصادی داشت. لذا به جای گفتگوی انتقادی گفتگوی فراگیر و سازنده باب شد[۱۲۶۳].
با توجه اهمیت موقعیت سیاسی ایران و منابع انرژی، ناکارآمدی مهار دو‌جانبه و طرح شعار گفتگوی تمدن‌ها، لحن گفتگو اروپا تغییر کرد. گفتگوها دستور کاری گسترده ‌تری پیدا کرد. هدف ورود ایران در روابط وابستگی متقابل و تجدید نظر در سیاست‌های آتی بود. ابتدا در قالب گفتگوی انتقادی با طرح مسئله سلمان رشدی، حقوق بشر و سلاح‌های کشتار جمعی، مسعود رجوی از فرانسه اخراج شد. با تحریم داماتو مخالفت شد. از دید شیراک «گفتگوی انتقادی گفتگوی محدود در مورد حقوق بشر است و لزوماً خوشایند نیست، ولی توانایی گفتگو با ایران را حفظ می‌کند»[۱۲۶۴].
گفتگوی انتقادی سیاست هویج و چماق بود. گفتگوی سازنده چند گام جلوتر بود. موضوع گفتگو تروریسم، حقوق بشر، سلاح‌های کشتار جمعی، مسایل منطقه‌ای، همکاری در زمینه مواد مخدر، انرژی و سرمایه‌گذاری خارجی بود. اروپا اصلاح قوانین و ساختار اقتصادی را پیش شرط روابط خود می‌دانست. اروپا بر خلاف آمریکا روش ایجابی را در پیش می‌گرفت تا سلبی[۱۲۶۵]. گفتگوی سازنده برای کسب نفوذ بیشتر اقتصادی با یک استراتژی دراز مدت پی‌ریزی شده بود. در مهر ۱۳۷۶ با تصویب سرمایه‌گذاری در صنایع نفت و گاز ایران توسط اتحادیه اروپا، آمریکا از اعمال تحریم بر علیه توتال و قرارداد ۲ میلیارد دلاری منع شد[۱۲۶۶]. با قرارداد شرکت نفتی ایتالیایی انی با همکاری شرکت فرانسوی الف اکتین برای گسترش میدان درود، در سال ۱۹۹۹ حضور اروپاییان پر رنگ شد. قرارداد دیگری میان ایران و اتریش به ارزش ۱/۱ میلیارد دلار با حمایت رمانو پرودی رییس کمیسیون اروپا بسته شد[۱۲۶۷]. در حالی که آمریکا این سیاست را شکست خورده توصیف می‌کرد. اروپا سیاست یک جانبه‌گرایی آمریکا را به عنوان یک سیاست خودکامه مورد حمله قرار می‌داد. آمریکا گفتگوی جامع و سازنده را سیاست مدارا و سازش ‌نامید[۱۲۶۸].
کلاوس کینکل وزیر خارجه آلمان اعلام کرد که این سیاست باعث شد تا ایران کنوانسیون منع تکثیر سلاح‌های شیمیایی را بپذیرد و در موضوع سلمان رشدی از خود نرمش نشان دهد[۱۲۶۹]. ژیسکاردستن در دیدار از ایران گفت «فرانسه سیاست خارجی ایران که انعکاس وسیعی در سطح جهان دارد با علاقه دنبال می‌کند و امیدوار است این روند حفظ شود. وی موقعیت ایران را به عنوان چهار راه انرژی ستود»[۱۲۷۰]. استوارت هیوز سفیر استرالیا گفت «با انتخاب خاتمی نگاه دنیا به جمهوری اسلامی ایران تغییر کرد. وی تمایل شرکت‌های اروپایی و استرالیایی را برای سرمایه‌گذاری در ایران اعلام کرد[۱۲۷۱]. همزمان چهارمین دور گفتگوی تمدنی با عنوان اروپا و اسلام در لندن با حضور محمد شبستری و فائزه هاشمی نماینده مجلس شورای اسلامی و نماینده مجلس لردها به ابتکار یونسکو برگزار شد[۱۲۷۲]. هشت کشور صنعتی جهان با صدور بیانیه‌ای از تحولات سیاسی دلگرم‌کننده در ایران اظهار خشنودی کردند و از تصویب کنوانسیون منع استفاده از سلاح‌های شیمیایی در ایران و اعلام پایبندی ایران به توسعه جامعه مدنی استقبال کردند. آنها خواهان ایفای نقش سازنده ایران در پیمان صلح خاورمیانه بودند[۱۲۷۳].
در اکتبر ۱۹۹۸ شورای وزیران اتحادیه اروپا از کمیسیون اتحادیه درخواست کرد که نسبت به برقراری روابط با ایران اقدام کند. دو طرف در مورد همکاری در زمینه‌هایی چون محیط زیست، حمل‌ونقل، کشاورزی، کنترل مواد مخدر، آوارگان و حقوق بشر توافق کردند. به دنبال آن در سال‌های ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۱ ایران به عضویت ناظر در برنامه اینوگیت که در زمینه مسایل انرژی تشکیل می‌شد، درآمد علاوه بر این ایران عضو ناظر برنامه حمل‌ونقل زمینی میان شرق و غرب نیز شد[۱۲۷۴].در سال ۱۹۹۷ میزان صادرات اتحادیه اروپا به ایران ۱/۶ میلیارد دلار بود. آلمان با صادراتی بین ۸/۱ تا ۴ میلیارد دلار بزرگترین صادرکننده محسوب می‌شد[۱۲۷۵]. ایران چهارمین عرضه‌کننده عمده نفت به اتحادیه اروپا شد[۱۲۷۶].
نتایج حاصل از مطالعات کمیته صنعت، تجارت و انرژی به اتحادیه اروپا باعث شد پس از یازده سپتامبر در جهت مبارزه با تروریسم بر حمایت و تشویق اصلاحات سیاسی و اقتصادی تأکید شود. اروپاییان پیشرفت در مذاکرات اقتصادی را منوط به پیشرفت در مذاکرات سیاسی می‌دانستند. اصلاحات ارزی و تصویب لایحه سرمایه‌گذاری خارجی، برداشتن موانع غیرتعرفه‌ای و حرکت در جهت آزادسازی مورد ستایش پارلمان اروپا قرار گرفت. اروپا وضعیت ایران در زمینه حقوق بشر، حقوق اقلیت‌ها و آزادی بیان را دنبال می‌کرد[۱۲۷۷]. به دنبال تمایل کمیسیون اروپا به گسترش روابط با ایران و سفر خاتمی به پنج کشور اروپایی و امضاء تفاهم‌نامه به ارزش یک میلیارد یورو میان بخش خصوصی ایران و اطریش برای نوسازی فرودگاه مشهد، ساخت خط متروی ۲۰ کیلومتری در تهران، همچنین توسعه روابط در زمینه صنایع و معادن فصل جدیدی در روابط ایران با اتحادیه اروپا گشوده شد[۱۲۷۸]. کمیته صنعت، تجارت خارجی و انرژی پارلمان اروپا تصویب لایحه سرمایه‌گذاری خارجی را در ایجاد اعتماد برای سرمایه‌گذاری و پیوستن ایران به کنوانسیون داوری نیویورک تأثیر‌گذار دانست[۱۲۷۹].
در سال ۲۰۰۱ کمیسیون اروپا نسبت به عدم وجود هرگونه همکاری مالی ارزشمند با ایران به اتحادیه هشدار داد و خواهان گسترش روابط در زمینه انرژی و تجارت شد. مبادلات میان دو طرف در حدود ۷/۳ تا ۷/۵ میلیارد یورو بود. صادرات ایران عمدتاً شامل نفت و صادرات غیرنفتی سنتی چون فرش پسته، و خاویار بود. واردات ایران از اروپا ۴۰ درصد کل واردات ایران را تشکیل می‌داد[۱۲۸۰]. در سال ۲۰۰۰ ارزش صادرات ایران به اتحادیه اروپا به ۲/۵ میلیارد دلار و صادرات اروپا به ایران به ۴/۸ میلیارد یورو رسید[۱۲۸۱].
ایران علاوه بر تأکید بر موضوع اصولی خود یعنی شناسایی حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین، سعی کرد تا فرایند صلح خاورمیانه با فرایند کاری سازمان کنفرانس اسلامی متصل شود، تا جمهوری اسلامی خود به عنوان منشا بحران به حساب نیاید. ایران این امکان را می‌یافت تا موضوعات منطقه‌ای را از طریق یک دیپلماسی چند‌جانبه به پیش ببرد، این موضوع با خواسته‌های اروپا مبنی بر تأثیری‌گذاری بر تحولات خاورمیانه همخوانی داشت. سفر جک استرو وزیر خارجه پیشین انگلیس به ایران، در چارچوب تعریف مشترک طرفین از تروریسم و ائتلاف جهانی بر علیه تروریسم و افزایش نقش اروپا در تحولات جهانی صورت گرفت[۱۲۸۲]. بنابراین تحولات اجتماعی و روی کار آمدن گروه‌های جدید علاوه بر تغییر در الگوی سیاست و روابط خارجی ایران زمینه نزدیکی به اروپا و گسترش روابط اقتصادی با اروپا و تعدیل موضع گیری نسب به مسایل خاورمیانه و همراهی با اروپا و افزایش اختلاف میان اروپا و آمریکا بر سر ایران را به دنبال داشت.
بعد حوادث ۱۱ سپتامبر اتحادیه اروپا مخالفت خود در مقابل اظهارات بوش را پنهان نکرد[۱۲۸۳]. به دنبال طرح محوریت شرارت از سوی رییس‌جمهور آمریکا اروپا پس از نشست وزاری خارجه خود در اسپانیا، مخالفت خود را با آن اعلام کرد و بر تداوم مذاکرات اقتصادی برای رسیدن به یک راه‌حل مناسب تأکید کرد[۱۲۸۴]. ژوزف پیکه رییس شورای وزیران اتحادیه اروپا بر همکاری حداکثری اروپا با ایران در زمینه تجارت، حقوق بشر و مبارزه با تروریسم تأکید کرد. وی به وجود اختلافات در حوزه آتلانتیک نیز اشاره کرد. رییس‌جمهور آلمان نسبت به یک‌جانبه‌گری آمریکا هشدار داد. کریس پاتن وسولانا نیز به عنوان کمیسر روابط خارجی و نماینده عالی و رییس سیاست خارجی مشترک اروپا انتقاداتی را بر بوش وارد کردند[۱۲۸۵].
پیترهین معاون وزارت خارجه انگلیس در اکتبر ۱۹۹۹ حمایت این کشور از شاه را اشتباه خواند وی قصد دلجویی از ایران را داشت. در سال ۱۹۹۷ هلنی معاون وزارت خارجه بریتانیا در خلال دیدار خود از امارت متحده عربی، ایران را به حمایت از تروریسم و بی‌ثباتی در منطقه متهم کرد. با روی کار آمدن خاتمی و برگشت سفرای اروپا به ایران بریتاینا در اکتبر ۱۹۹۷ روند گذشته برای صدور ویزا برای منافقین را لغو کرد[۱۲۸۶]. حضور شرکت‌های نفتی چون شل وبریتیش پترولیوم نشانه‌های مثبت از روابط بود. این امر فشارهای آمریکا را برای محدود نمودن ایران خنثی کرد. در سال ۱۹۹۸ بریتانیا به اعمال تحریم داماتو بر علیه ایران مخالفت کرد[۱۲۸۷].
در سال ۱۹۹۷خاتمی به عنوان اولین رییس دولت ایران از ایتالیا دیدار کرد. هدف در واقع بهبود همکاری اقتصادی و بی‌اثر ساختن سیاست مهار دوجانبه بود[۱۲۸۸]. همکاری ایتالیا با ایران که فقط در زمینه نفت و ماشین آلات بود، به فولاد پتروشیمی، صنایع تبدیلی کشاورزی، حمل و نقل و ارتباطات کشیده شد. ایتالیا از موضع ایران برای عضویت در سازمان تجارت جهانی حمایت می‌کرد ولی آن را با پذیرش ان پی تی پیوند زد[۱۲۸۹]. رمانو پرودی در دیدار خود از ایران در ۱۹۹۸ از اعلام کرد که «فصل تازه‌ای در روابط ایران و اتحادیه اروپا باز شده است. اروپا باید درک کند که امنیت منطقه‌ای بدون ایران حل نخواهد شد».
نروژ خواهان همکاری با ایران در زمینه نفت شد. وزیر نفت ایران میزان سرمایه‌گذاری در صنعت نفت را ۳۰ میلیارد دلار اعلام کرد، که تا ۱۰ سال آینده باید به ۸۰ میلیارد دلار می‌رسید. احداث خط لوله گاز ایران با اتریش که تا سال ۲۰۰۹ آماده می‌شد، آغاز شد. سرمایه‌گذاری در منابع گاز با تزریق گاز، ذخایر نفت ایران را تا ۱۵میلیارد بشکه به ارزش ۴۰۰میلیارد دلار افزایش می‌داد[۱۲۹۰].
درگیری و رویارویی نیروهای اجتماعی به روابط با اروپا نیز کشیده شد. با دستگیری‌ ملی مذهبی‌ها در فروردین ۱۳۸۰ اتحادیه اروپا تهدید کرد روابط خود را به حالت تعلیق در خواهد آورد[۱۲۹۱]. مجله اکونومیست اعلام کرد ایران به لحاظ خطرپذیری سرمایه‌گذاری در در انتهای فهرست کشورها قرار دارد. خطرپذیری سرمایه‌گذاری در ایران فقط از عراق کمتر نبود. مشکل جذب سرمایه‌گذاری در ایران در نهایت به مشکل سرمایه‌گذاری به معنای عام بر می‌گشت[۱۲۹۲]. کمیسیون روابط خارجی اروپا اعلام کرد ایران به سرعت بخشیدن به روند اصلاحات احتیاج دارد. بهبود شاخص‌های اقتصادی ایران در درازمدت نیازمند حرکت این کشور به سوی اقتصاد آزاد و باز شدن فضای سیاسی بود[۱۲۹۳]. رقابت نیروهای اجتماعی برای اصلاح ساختار اقتصادی و سیاسی، ایجاد تشکیلات مدنی و اصلاحات بازار و تبدیل آن به برخوردهای سیاسی به‌سرعت بر سیاست خارجی تأثیر می‌گذاشت و ابزاری برای اعمال فشار می‌شد.
اروپاییان برای باز شدن فضای سیاسی و سیاست خارجی ایران سرمایه‌گذاری خود را در ایران بهبود بخشیدند. در سال ۱۳۸۰ بانک و دو شرکت بیمه خصوصی در مناطق آزاد تجاری شروع به کار ‌کردند[۱۲۹۴]. کنسرسیومی متشکل سه شرکت اروپایی برای ایجاد قطار سریع‌السیر اصفهان راه‌اندازی شد، برای نخستین بار در حدود ۳۱۳ میلیارد تومان توسط بخش خصوصی در این زمینه سرمایه‌گذاری شد. کشورهایی اروپایی برای سرمایه‌گذاری در تولید واگن اعلام آمادگی کردند[۱۲۹۵].
شرکت ژاپنی اپمپکس و رویال داچ‌‌شل برای سرمایه‌گذاری در بزرگترین میدان نفتی ایران یعنی آزادگان به توافق رسیدند. میزان سرمایه‌گذاری حدود ۲/۴ میلیارد دلار و بزرگترین سرمایه‌گذاری ژاپن در ایران بود[۱۲۹۶]. برای اولین بار بانک‌های اروپایی بدون اخذ تضمین به ایران وام پرداخت کردند. دلیل این امر بازپرداخت بدهی‌های کشور، افزایش اعتبار جهانی ایران اعلام شد بود. این وام توسط یک کنسرسیوم متشکل از ۲۰ بانک اروپایی به مبلغ ۷۵۰ میلیون دلار به شرکت صنایع پتروشیمی ایران اعطا شد[۱۲۹۷]. روابط ایران در دو سال آخر ریاست جمهوری خاتمی به خاطر مسایل هسته‌ای و اختلافات گروه‌های داخلی، با فراز نشیب زیادی همراه بود. اروپا و آمریکا نسبت به فعالیت‌های هسته‌ای ایران دچار شک و تردید شدند. عدم تعلیق از سوی ایران با تحریم‌های سخت روبه‌رو بود. آمریکا تهدید کرد موضوع را به شورای امنیت خواهد کشید، ژاپن همکاری خود را در زمینه نفت به حالت تعلیق درآورد[۱۲۹۸]. روسیه تهدید کرد در صورت نپذیرفتن ان پی تی و بازرسی‌های سرزده از تحویل سوخت هسته‌ای به ایران خودداری خواهد کرد[۱۲۹۹].
ایران در ۲۹ آبان ۱۳۸۲ برابر مذاکرات سعدآباد پروتکل الحاقی، ان پی تی، پذیرفت. در مرحله دوم تمام فعالیت‌های خود را در زمینه غنی‌سازی اورانیم و باز فرآوری به حالت تعلیق درآورد. کشورهای اروپایی اعلام کردند حق ایران برای استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای را برابر با پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای به رسمیت خواهند شناخت و به محض رفع نگرانیهای جامعه بین‌المللی ایران می‌تواند به‌طور آسان تری به فن آوری مدرن و سایر اقلام مورد نیازش دست یابد. جرج بوش از تصمیم ایران استقبال کرد و آن را نشانه‌ای از پذیرش خواسته‌های دنیا از سوی تهران دانست[۱۳۰۰]. از نگاه گروه‌های مذهبی خوشبینی به وعده‌های غرب اشتباه بزرگ اصلاح‌طلبان بود. غرب و اروپا در مقابل امتیازات اندک به تغییر ماهوی در ساختار اقتصادی و اجتماعی و به دنبال آن ساختار سیاسی ایران می‌اندیشیدند.
بحران هسته‌ای جدی‌ترین بحران دولت بود. دستیابی به تکنولوژی هسته‌ای یکی از مهم‌ترین تصمیمات این دوره بود. خاتمی تعهد به معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای را پذیرفت و کنوانسیون ممنوعیت سلاح‌های شیمیایی را به تصویب رساند. ایران در تدوین پروتکل الحاقی کنوانسیون سلاح‌های بیولوژیک یکی از گروه کارهای مهم برای تدوین پروتکل را هدایت می‌کرد. دولت برای حل بحران رهیافت همکاری با آژانس و اتحادیه اروپا را همزمان پیش برد[۱۳۰۱]. این امر به تغییر رفتار آمریکا منجر نشد. این رویه از سوی گروه‌های اصول‌گرا به عنوان یک عقب‌نشینی به شدت مورد انتقاد بود. این توافق دستاوردی برای ایران دربرنداشت و نشان داد اروپاییان غیرقابل اعتمادند.
ایران ماجرای سلمان رشدی را به سکوت واگذار کرد و آن را دیدگاه شخصی یک فقیه اسلامی دانست[۱۳۰۲]. در مقابل انگلیس در سال ۱۹۹۸ بزرگترین غرفه نمایشگاه‌های بین‌المللی تهران را از آن خود کرد. پس از مذاکره خرازی و رابین کوک مسئله سلمان رشدی حل شد. دو کشور بر سر توسعه روابط تا سطح سفارت به توافق رسیدند. این روابط با توسعه ضمانت‌های صادراتی در خصوص ایران و تروریستی خواندن سازمان «منافقین» گسترش یافت. در سال ۱۹۹۹ جمعی از نمایندگان مجلس عوام و شماری از لردها و قبل از آن یکی از معاونان وزارت خارجه خواهان گسترش روابط دیپلماتیک با تهران و تجدید در نظر نقش‌آفرینی سیاسی ایران در منطقه شدند[۱۳۰۳]. رابین کوک از ایده گفتگوی تمدن‌ها استقبال کرد و گروهی سی نفره از مدیران اقتصادی بریتانیا از ایران دیدار کردند.


فرم در حال بارگذاری ...

« بررسی نگرش مصرف کننده ایرانی به ” کشور محل ساخت“ در صنعت پوشاک- قسمت ۶۷شیوه های پند و اندرز در آثار سعدی با تأکید بر بوستان و گلستان۹۲- قسمت ۳۱ »
 
مداحی های محرم