ادله اثبات دعوی در نظام تفتیشی
نظام دادرسی تفتیشی مبتنی بر ادله قانونی است. روش ارزیابی ادله قانونی توسط قاضی وجود نداشت. قاضی باید برمبنای ادله قانونی قضاوت کند و حق استناد به دلایلی که قانونگذار آنها را در شمار ادله احصا نکرده، ندارد. ادله اثبات دعوی در این نظام عبارتند بود از :
-
- اقرار متهم: در نظام تفتیشی اقرار متهم ، مهمترین دلیل اثبات جرم محسوب میشد. اقرار، قاضی را از رسیدگی به سایر دلایل بینیاز میکرد و او میتوانست بدون دغدغه خاطر حکم محکومیت متهم را صادر نماید. ژوس – حقوقدان فرانسوی قبل از انقلاب 1789 – مینویسد :«آنگاه که شخصی به ارتکاب جنایتی متهم میگردد، هیچکس بهتر از خود او نسبت به بیگناهی یا بزهکاریش آگاهی کامل ندارد. در نتیجه بین همه ادلهای که توان کشف حقیقت را دارند ، دلیلی که از همه مهمتر و از هرگونه اشتباه نیز مصون است اقرار متهم است». تاثیری که اقرار در پایان بخشیدن به رسیدگیهای کیفری داشت سبب شد که قضات رفته رفته برای اخذ اقرار به وسایلی متوسل گردیدند و بدین ترتیب متهمانی که از پاسخ دادن به پرسشهای قضات امتناع میکردند با سیاستهای کیفری مشدده روبرو میشدند(همان).
- شهادت: در این نظام از گواهی که از مهمترین ادله اثبات جرم محسوب میشد استفاده سرشاری به عمل میآمد. شهادت دو مرد بدون توجه به تقوی و پاکدامنی آنان حتی برای صدور حکم اعدام کفایت میکرد. «حتی اگر این شهادت کاذب باشد قاضی باید به استناد آن رای صادر نماید و مسئولیتی از این جهت برعهده وی نبود»(گلدوست جویباری، پیشین: 29). شهادت زنان قبل از قرن (16) میلادی در اکثر کشورهای اورپایی پذیرفته نبود و دادگاه میتوانست شهادت آنان را امارهای بر اثبات ارتکاب جرم تلقی کند. با وجود این در دو جرم ارتداد و سوء قصد به جان پادشاه شهادت زنان و افراد نابالغ میتوانست دلیل تلقی گردد.
برخلاف نظام دادرسی اتهامی که جایگاهی برای تحقیق کیفری وجود نداشت در نظام دادرسی تفتیشی تحقیقات مقدماتی به سرعت گسترش یافت. اما این تحقیقات بیشتر جنبه تشریفاتی داشته و حق دفاع متهم را به حداقل تقلیل میداد. زیرا دلایل در غیاب متهم جمع آوری میشد در حالی که وی گاهی از این اقدام بیاطلاع بود. سزار بکاریا در تقبیح اتهامهای محرمانه بیان میدارد : «چنین رسمی آدمیان را دو رو و ریاکار بار میآورد … کیست که بتواند در برابر تهمت ،وقتی به نیرومندترین سپر بیدادگری یعنی پنهانکاری مجهز هستند از خود دفاع کند»(بکاریا، 1385: 48).
فرم در حال بارگذاری ...