نشانهها نیز عواملی در تشخیص قسمتهای مختلف شهر هستند با این تفاوت که ناظر درون آن راه نمی یابد. خصوصیات نشانهها باید چنان باشد که بتوان آن را از میان عوامل بسیار بازشناخت. ممکن است نشانهها در داخل شهر باشند یا بهاندازهای دور که مدام جهتی خاص را مشخص دارند.حتی نقطهای متحرک مانند خورشید را که حرکتش منظم و آرام است میتوان به عنوان نشانهای گرفت. برخی نشانهها صرفاً جنبۀ محلی دارند و رؤیت آنان صرفاً از محلی خاص و جهتی معین میسر است.( (لینچ؛۱۳۸۳: ۹۶) یا میتوان آنها را این گونه تفسیر کرد: عنصر یا عناصر یا فضاهای خاص که وجود یا استقرار آنها به عنوان یک فعالیت یا عملکرد خاص در اذهان و تصویر ذهنی مخاطب (فضای شهری) باقی میماند. پس خاص بودن یا اختصاصی بودن از ویژگیهای نشانه است همچنین میتوان گفت نشانهها عواملی هستند که برون آنها به دیدۀ ناظر میآید و مقیاس آنهاممکن است بسیار متفاوت باشد.( لینچ؛۱۳۸۳: ۱۴۴)
ویژگیهای نشانه:
- نشانههای شهری باعث ایجاد، و یا تقویت حس جهت یابی در فضاهای شهری میشود.
- نشانههای شهری باعث ایجاد و یا تقویت حس در خوانایی در فضاهای شهری میشود.
- نشانههای شهری ممکن است که باعث ایجاد فضاهای روانی شوند.(هویت یا قدرت برتر را برساند)
- نشانهها وجه تمایزی نسبت به فضاهای مشابه شان دارند.
۲-۲-۵ محله
اندیشۀ محلۀ شهری در ربع اول این قرن به عنوان یک واحد تحلیل اجتماعی توسط پیش کسوتان جامعه شناسی شهری به کار گرفته شد. در آن زمان این فکر رشد پیدا کرده بود که محله پایۀ درست قلمرو برای یک گروه اجتماعی حامی است که تماسهای شخصی بسیاری بین آنها برقرارخواهد شد.( لینچ؛۱۳۸۴: ۳۲۱) منظور از محله، بخشی از قلمرو شهر با ویژگیهای خاص خود است.(ربانی؛۱۳۸۵: ۱۵۳) پس محله قسمت نسبتاً بزرگی از شهر است که واجد خصوصیات یک دست و مشابه باشد. اجزاء آن به سبب خصوصیات مشترکی که دارند کاملاً شناختی هستند و همواره میتوان سیمای محله را از درون آن تشخیص داد.( لینچ؛۱۳۸۳: ۹۳) معیار محله بیشتر اجتماعی است تا طبیعی، زیرا محله با نظم اقتصادی- اجتماعی شکل میگیرد و در بسیاری از سازمانهای شهری امروزی شاهد فعالیتهای اجتماعی و الگوهای زندگی محلهای هستیم. سازمان خانوادگی و قرابت همسایگی امتیاز بزرگی در بسترهای محلی به شمار میآید. به طور کلی، محله نقش پذیرشی،گروهی و قومی با کارکرد انسجام در حیات شهری دارد و در عین حال تحت تأثیرجنبۀ کالبدی و اجتماعی محلههای دیگر است.(ربانی؛۱۳۸۵: ۱۵۵)
۲-۲-۵-۱ اجزای محله
هر محله در تأمین نیازهای خدماتی و اجتماعی دارای نظامی تقریباً مستقل است و غالباً تأسیسات و تجهیزات مورد نیاز اهالی را در خود جای میدهد. این نهادها و تجهیزات از نظر کالبدی در مکانی قرار میگیرند که حتی الامکان بهترین نحوۀ دسترسی را برای همۀ اهالی فراهم آورد. با توجه به تعاریف مذکور مرکز محله باید در تقاطع راههای اصلی قرار گیرد تا دسترسی همۀ اهالی به یک صورت باشد.(سلطان زاده؛۱۳۶۵: ۲۴۴) معمولاً عواملی که سیمای محلهای را مشخص میکنند آنهایی هستند که محتملاً خصوصیاتی به آن محله میدهند. برای مثال شکل خیابانها، خانهها، طراحی ورودیها و راهها و… میتواند سیمایی متفاوت به آن بدهد و شخص فوراً قادر به شناخت آن میباشد.
در هر یک از محلههای بزرگ و متوسط شهرهای تاریخی، یک مرکز محله وجود داشت. این مراکز از نظر کالبدی و شکل به دو صورت وجود داشتند. نخست به صورت یک راسته یا گذر که کمی از گذرهای دیگر در محل استقرار فضاهای تجاری و اجتماعی عریضتر بودند. نوع دوم مرکز محله به صورت میدانچه بودن. این میدانچهها اغلب در محل تقاطع چند راه یا در کنار راه اصلی محله قرار داشتند و در پیرامون برخی از آنها تعدادی دکان برای عرضۀ کالاهای ضروری روزانه و هفتگی اهالی محله قرار داشت. همچنین مسجد، حمام، آب انبار و بعضی دیگر از فضاهای عمومی محله در کنار همین میدان ساخته میشد. بنابراین میتوان گفت امکانات رفاهی محله، ساکنان محله را از ترددهای مکرر به بیرون از محله جهت رفع نیازمندیها میرهاند و به تعلق آنه به محله شان میافزاید.
بنابر، این تعریف شاید بتوان بر اساس سه عملکرد مهم ذیل فضاها، محله را تقسیم بندی کرد.
- محل رفت و آمد ( راه، کوچه، خیابان و…)
- محل کار و تفریح ( ورزشگاه، ادارات دولتی، مؤسسات خدماتی و…)
- محل خدمات عمومی ( مدارس، مراکز خرید، پارک، مسجد و…) (سلطان زاده؛۱۳۶۵: ۲۴۶)
لینچ در تشریح سیمای محلات کنکاش بیشتری میکند و حقایق بیشتری عرضه میدارد. وی بیان میکند: بعضی از محلات مانند آدمهای تودار و در خود متمرکز هستند، بیآنکه به شهری که در آن واقعاند توجهی داشته باشند. پارهای دیگر از محلات صداقت دارند و با عوامل حول و حوش خود پیوند یافتهاند.( لینچ؛۱۳۸۴: ۳۲۵) از سوی دیگر، باید توجه داشت که در بیشتر نواحی جغرافیایی رفتارها، نگرشها و عقاید اجتماعی - سیاسی مردم تحت تأثیر محله قرار میگیرد.(شکوئی؛۱۳۸۲: ۸۲) همچنین، میتوان گفت مقدار فضای اختصاص یافته به عناصر خدماتی، تأسیسات، کیفیت و نوع فضاهای هر محله علاوه بر مشروط بودن ویژگیهای عام پدید آورنده و شکل دهندۀ شهر و آداب و رسوم و اعتقادات اهالی هر محله، از یک سو، به وضعیت و توان اقتصادی اهالی هر محله و از سوی دیگر، به وسعت واندازۀ محله بستگی داشت. در یک محلۀ متوسط، علاوه بر مسجد و حمام، چند مغازۀ تجاری برای تأمین مایحتاج روزانه و هفتگی اهالی محله وجود داشت. (سلطان زاده؛۱۳۶۵: ۲۴۴)
از آنجا که فضای شهر و امکانات تخصیص یافته در هر جامعه ای، ریشه در فرهنگ آن جامعه دارد، امکانات زیر ساختی و فضاهای محلی میتواند بیانگر هویت محله بوده و آن را از سایر محلات متمایز نماید.
۲-۳ طراحی شهری
بشر از همان ابتدای پیدایش جوامع و مجتمعهای زیستی اولیه در پاسخ به یکی ازاساسیتریننیازهای طبیعی و فطری خویش سعی کرده است محیط و دنیای ساخته شده خود را تحت کنترل درآورد.(بحرینی؛۱۳۷۷: ۱) بنابراین بشر از همان آغاز تمدن و شهرنشینی خود بر اساس فطرت خویش و به پیروی از آنچه در طبیعت میدید تمایل به ایجاد نظم و نظم دهی در آنچه میساخت هدف قرار داد. همان گونه که لوکوربوزیه طراحی شهری را ایجاد نظم و انظباط در محیط شهری میداند. حرفۀ طراحی شهری نیز در چارچوب همان نیاز کلی انسان به نظم و در پاسخ به نیازهای خاصی از جامعه به وجود آمد. به عبارت سادهتر میتوان گفت هدف طراحی، همان هدف شهر است. شهرها به منظور مقاصدخاص و معینی برای ساکنانش ایجاد شده و طراحی شهری میتواند به حصول آگاهانۀ موارد فوق کمک میکند. (بحرینی؛۱۳۷۷: ۱۱)
به عبارت دیگر طراحی شهری عبارت است از سازماندهی فضائی، زمانی، معانی و ارتباطات که به منظور هر چه بهترشدن امکانات موجود شهری انجام میگیرد. یا از دید بارنت که طراحی شهری را یک سیاست عمومی در مورد فضا و شکل میداند. از سوی دیگر، باید دانست که طراحی شهری از نظر تئوری بیشتر به کمیت و کمتر به کیفیت توجه دارد و هدف عمدۀ آن زیباسازی فضای ساختمانهایی است که بعداً به مجموعۀ بزرگتری به نام شهر میپیوندد. در صورتی که شیروانی طراحی شهری را، آن جزء از فرایند برنامهریزی میداند که با کیفیت کالبدی محیط ارتباط پیدا میکند یعنی طراحی کالبدی فضائی محیط. وی تأکید میکند که برنامهریزان و طراحان قادر نیستند، کلیۀ اجزاء و عناصر شهر را طراحی کنند، گرچه ممکن است در مورد شهرهای جدید و یا مجموعههای مسکونی کوچک قابل اعمال باشد لیکن در مورد شهرهای موجود اگرغیر ممکن نباشد، فوق العاده مشکل خواهد بود.(بحرینی؛۱۳۸۳: ۲۹) از نگاهی دیگر، میتوان گفت طراحی شهری هنر خلق امکانات و موقعیتها برای استفاده، مدیریت، و شکل سکونتگاه یا اجزاء مهم آن است. الگوها را در فضا و زمان مناسب مورد تغییر و اصلاح قرار میدهد و توجیه آن تجربه روزمرۀ انسانی، از آن الگوهاست. توجه طراحی شهری معطوف عناصر کالبدی، فعالیت انسانی، نمادها، مدیریت و فرآیندهای تغییر میباشد.( لینچ؛۱۳۸۴: ۳۸۳) با توجه به همۀ تعاریف مذکور، میتوان طراحی شهری را نوعی سازماندهی فضائی دانست که معرف و مبین اطلاعات فرهنگی برای رسیدن به هدفی خاص است، که یکی از آن اهداف میتوان ایجاد یک محیط مناسب برای شهروندانی دانست که از هنگامی که از خواب بر میخیزند تا شب که میخوابند در شهر زندگی میکنند.
۲-۳-۱مبلمان شهری
به مجموعه امکاناتی که درشهرها، خیابانها، میادین، پارکها و فضای باز شهری جهت استفاده عمومی نصب شدهاند اطلاق میگردد. ازجمله نیمکتها، باجههای تلفن، صندوقهای پستی، سطلهای زباله، ایستگاه اتوبوس، ایستگاه تاکسی، سرپناهها و نشست گاه ها و…. که درمکانهای مناسب شهری و متناسب با نحوۀ استفاده به منظور برقراری راحتی، زیبایی و آرامش، رفاه و امنیت شهری قرار دادهاند، مبلمان شهری میگویند. به تعبیر دیگر، مبلمان شهری به نماد تندیس اطلاق میشود که در شهر، خیابان و فضای باز که محل استفاده عموم قرار دارد نصب میشود. به طور کل آنچه در فضاهای عمومی شهر نصب میشود در زمرۀ مبلمان شهری قرار دارد. به طوری که با ورود گردشگر، مسافر و حتی شهروندان تصویری از شهر در ذهن ایجاد میشود.
طراحی و ایجاد مبلمان شهری از عواملی است که در ایجاد هویت زیبایی و شناسه شهر اهمیت فراوان دارد، اما کارشناسان معتقدند ضعف مدیریت شهری عاملی برای نابسامانی در این حوزه است بر اساس اصول شهر سازی مبلمان شهری باید با در نظر گرفتن رفتارهای اجتماعی و فرهنگی شهری مورد نظر طراحی و نصب شوند. از دیدگاه یک نظریه پرداز غربی اگر قرار است شعور شهری شناخته شود باید به مبلمان آن شهر نگاه کرد، اگر این عناصر بتوانند لبخند را به لب مردم بیاورند و برای آنها پیام آور احساس آرامش و امنیت باشند میتوان گفت: عملکرد موفق داشتهاند.
مبلمان شهری به دلیل تنوع و حضور پر رنگی که در جای جای شهر دارد در فضا سازی شهری نقش موثری را ایفاء میکند.
۲-۳-۱-۱ تاریخچۀ مبلمان شهری
با نگاهی گذارا به تاریخچۀ مبلمان شهری میتوان گفت در تاریخ نگاری ایران تاریخچه مدون و جداگانهای از انواع مبلمان شهری و سیر تکاملی آن به چشم نمیخورد و سوابق موجود به صورت پراکنده از میان مدارک تاریخی کشور به دست آمده است. از آنجا که قدمت تمدنهای باستانی در ایران بسیار بیشتر از اکثر نقاط دنیا و به ویژه تمدنهای اروپایی که امروزه در زمینهی عناصر و مبلمان شهری پیشرو هستند میباشد، تظاهر حالات ابتدایی بعضی از عناصر و مبلمان شهری را میتوان به آنها نسبت داد مانند انواع آبنماها در زمان هخامنشی در ایران، لوحهای سنگی، تندیسهای سنگی از پادشاهان و… که نمایانگر قدمت طولانی مبلمان شهری در ایران است. در دوران بعد از اسلام نیز هر زمان که حکومت مقتدری بر سرکار بوده تجلی اقتدار آن در شکوه شهرها به نمایش درآمده است به عنوان مثال در معماری صفویه همواره خانههای ایرانی دارای الگوی سکوی خصوصی در کوچه و خیابان بودند که عابران پیاده نیز از آن استفاده میکردند. نحوۀ زنده شدن معابر با این سکوها تنظیم میشد. بعضی از این عناصر هم ریشه در باورهای مذهبی مردم داشته است نظیر سقاخانهها که در تمام نقاط شهر دیده میشدند. بعد از انقراض حکومت صفویان دولت مرکزی قدرتمندی بر ایران حکومت نکرد و کشور از این زمان به بعد به خصوص در زمان قاجاریه دچار آشفتگی شدید در زمینههای مختلف هم چنین مسایل و عناصر شهری گردید به طوری که فرصتی برای تعبیهی عناصر و مبلمان شهری فراهم نشدکشف و اختراع بعضی از عناصر مانند برق، تلفن و…، همچنین ضعف اقتصادی و درگیریهای سیاسی و داخلی نیز مزید بر علت شد تا کشور با وجود داشتن سابقۀ درخشان و مثال زدنی در طراحی و برنامه ریزی شهری و عناصر آن به دلیل موارد نامبرده از قافله عقب مانده و تا امروز به استثنای حرکتهای پراکنده در بعضی از شهرهای کشور، در زمینهی برنامه ریزی شهری و تجهیزات آن از جمله مبلمان شهری دنباله روی کشورهای پیشرفته باشد.(زنگی آبادی و تبریزی:۴۷)
۲-۴ شهروند و حقوق شهروندی
۲-۴-۱ تعریف شهروندی
همان طور که روشن است شهروندی از مشتقات شهراست. شهروندی را قالب پیشرفتۀ «شهرنشینی» میدانند. به باور برخی از کارشناسان، شهرنشینان هنگامی که به حقوق یکدیگر احترام گذارده و به مسئولیتهای خویش در قبال شهر و اجتماع عمل نمایند به «شهروند» ارتقاء یافتهاند. از سوی دیگر، شهروندی یک موقعیت عضویت است که شامل مجموعهای از حقوق، وظایف و تعهدات است و بر برابری، عدالت و استقلال دلالت دارد. شهروندی عضویت فعال یا غیرفعال فرد در دولت با حقوق جهانی معین و برابری درتعهدات در سطح مشخص شده است. از دیدگاه تی. اچ. مارشال، شهروندی جایگاهی اجتماعی است که در رابطه با دولت با سه نوع حق شامل حقوق مدنی، حقوق سیاسی و حقوق اجتماعی همراه است. مفهوم شهروندی منزلتی را نشان میدهد که با قانون اعطا میشود. در عین حال، این مفهوم نشان میدهد که اشخاص به اعتبار جایگاهشان در اجتماع یا واحد سیاسی دارای حقوقی هستند. بر اساس این رویکرد، چون افراد در زندگی مشترکی سهیم میشوند، پس دارای حقوق و وظایفی نیز هستند. از این رو به سبب همان زندگی مشترک، خواه در فعالیت اقتصادی یا امور فرهنگی و تعهد سیاسی، همگان از لحاظ اخلاقی نسبت به یکدیگر وظایفی دارند. شهروندی در واقع شرایط عضویت در واحدی سیاسی)معمولاً دولت ملی( است که از حقوق و امتیازات ویژه کسانی محافظت میکند که وظایف معینی را انجام میدهند. شهروند بودن در یک نگاه به این معناست که شما به یک کشور تعلق داشته و برای زندگی کردن در آن جامعه از حقوقی برخوردار هستید. تبیین مفهوم شهروند به مالک حقوق بودن در جامعه ختم نمیگردد و اعتقاد بر آن است که اصولاً هر حقی با وظیفهای همراه است. صاحب نظرا ن معتقدند این دو عامل، دو بال اصلی شهروند محسوب میشوند. افراد زیادی هستند که در مورد حقوق شان صحبت میکنند، ولی به وظایفی که متعاقب آن میآید، توجه نمینمایند. در حالی که شناخت وظایف هر فرد در قبال جامعه یکی از پیش نیازهای اصلی جریان شهروندی محسوب میشود. ترنر، میافزاید: اساساً شهروند عضوی از یک جامعه شهری است، همان گونه که انتظار استفاده ازخدمات، تسهیلات و حقوق شهروندی دارد، تعهداتی نیز بر گردن دارد که بایستی انجام دهد.(محسنی؛۱۳۸۹: ۱۲۲)
با توجه به مطالب مذکور میتوان شهروندی را به انواعی تقسیم کرد:
شهروندی که که خود را در قبال جامعه مسئول میداند. این شهروند علاوه بر آگاهی از حقوق شهروندی خود به صورت فردی و خودآگاهانه برای زیبایی و سامان دادن جامعه تلاش میکند مثلاً هنگام مواجه با آشغالی که روی زمین افتاده اقدام به برداشتن آن از روی زمین میکند یا در حوادث طبیعی به هم نوعان خود کمک میکند.
شهروندی که به وظایف خود در جامعه آشناست و سعی میکند برای ادای وظیفۀ شهروندی خود به صورت مشارکت محلی و یا حتی در سطح ملی میکند.
شهروندی که حضور خود در جامعه را همراه با نوعی عدالت بینی همراه میکند. این شهروند به صورت پیگیر به مواردی که باید درسطح جامعه برای وی و بقیۀ شهروندان فراهم شود توجه ویژه دارد و در صورت هرگونه سهل انگاری به پیگیری و برطرف کردن این سهل انگاری از طریق مراجع قانونی میپردازد.
در همین راستا جانستون به دو نوع شهروندی اشاره میکند: شهروند مسؤول و شهروند خودمختار. وی بین شهروند مسئوول و شهروند خودمختار مستقل تفاوت قائل میشود. به نظر وی شهروند مسؤول، دارای فعالیتی هماهنگ با دولت و حکومت محلی است، ولی شهروند خودمختار فاقد این عملکرد است و یا ارتباط بسیار کمی با سازمانهای رسمی دارد. (محسنی؛۱۳۸۹: ۱۲۳)
در ادبیات گسترده نظریههای شهروندی، هستۀ مشترک تعاریف ارائه شده از شهروندی به شرح زیر است:
-
- نوعی پایگاه و نقش اجتماعی مدرن برای تمامی اعضای جامعه.
-
- مجموعه به هم پیوستهای از وظایف، حقوق، تکالیف و مسؤولیتها و تعهدات اجتماعی، سیاسی، حقوق، اقتصادی و فرهنگی همگانی، برابر و یکسان.
-
- احساس تعلق و عضویت اجتماعی مدرن برای مشارکت جدی و فعالانه در جامعه وحوزههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی.
-
- برخورداری عادلانه و منصفانه تمامی اعضای جامعه از مزایا، منافع و امتیازات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی و فرهنگی فارغ از تعلق طبقاتی، نژادی، مذهبی و قومی.(توسلی ونجاتی حسینی؛۱۳۸۳)
همچنین، در دانشنامۀ سیاسی، شهروند فردی است در رابطه با دولت، که از سویی برخوردار از حقوق سیاسی و مدنی است و از سوی دیگر در برابر دولت تکلیفهایی به عهده دارد، این رابطه را شهروندی گویند.چگونگی رابطۀ شهروندی را قانون اساسی و قوانین مدنی کشور معین میکند. شهروندی در عین حال منزلتی است برای فرد در ارتباط با یک دولت که از نظر حقوق بین الملل نیز محترم شمرده میشود. مفهوم شهروندی همراه با مفهوم فردیت و حقوق فرد در اروپا پدید آمده است و اساساً کسی شهروند شمرده میشود که تنها فرمانبردار دولت نباشد، بلکه از حقوق فطری و طبیعی نیز برخوردار باشد و دولت این حقوق را رعایت و از آنها حمایت کند.(لطفی حیدر؛۱۳۸۸: ۱۰۴) با توجه به تعاریف مذکور از شهروندی و رابطۀ مستقیم آن با حقوق شهروندی، ازحقوق شهروندی چند نکته مهم استنباط میشود:
-
- حقوق شهروندی از جمله حقوقی است که برای بشر به جهت رعایت کرامت و شأن او شناخته شده است.
-
- حقوق شهروندی امتیازات و آزادیهایی ا ست که به وسیله قوانین اساسی کشورها مورد حمایت قرار گرفته و رعایت آن ضمانت شده است.
-
- حقوق شهروندی شامل امتیازاتی است که فرد انسانی یا طبعاً دارای آن است و یا قوانین کشورها به آنها اعطاء کرده است.
-
- حقوق شهروندی برخلاف حقوق بشر که در آن تابعیت مؤثر نیست، در مورد اتباع یک کشور به رسمیت شناخته شده است.(رضاعلی محسنی؛۱۳۸۹: ۱۲۰)
با توجه به اینکه آگاهی یعنی شناخت افراد از وظایف وحقوق خود در هر مرحله ای، و تلاش برای برآورده کردن آن در همۀ شرایط زندگی و با توجه به این نکته که حقوق شهروندی یکی از زیر شاخههای آگاهی شهروندی میباشد ما به بررسی هرچه بیشتر این مفهوم(آگاهی) در مفهوم گستردهتر حقوق شهروندی میپردازیم.
۲-۴-۲ معناشناسی حقوق
حق آن رابطۀ حقوقی است که به سبب آن، قانون به یکی از اشخاص این توانایی را میدهد تا به گونهای تک و ویژه بر چیزی معین تسلّط و چیرگی یابد(آن را تصرّف کند) و یا از شخص دیگر انجام دادن یا ندادن چیزی یا کاری معین را بخواهد. بنابراین حق عبارت است از قدرت، امتیاز، سلطه یا خواستهای پیوسته و جدانشدنی که قانون برای یک شخص میشناسد. حقوق هر کشوری برای شخص حقیقی یا حقوقی، در برابر دیگران، امتیازی میشناسد. این امتیاز که برای حفظ منافع اشخاص در جامعه از سوی قانون داده میشود حق نام دارد و جمع آن حقوق است. از حقوق، برداشتها و معانی متعددی مستفاد میشود. اهم آن عبارت است از:
فرم در حال بارگذاری ...