تصویر ۱ آثار دوره کاسیان
اما در تاریخ نام عیلامیان به عنوان نخستین دولت که به طور منظم بر لرستان حکومت کرده اند، ثبت شدهاست. عیلام کشوری بود در قدیم شامل خوزستان، لرستان، و کوههای بختیاری کنونی و از شهرهای مهم آن خایدالو(در جای کنونی خرم آباد) بود. (قاسمی، ۱۳۷۵: ۱۱).
این شهر در دوره ساسانیان جزء سرزمین پهله شمرده میشد است و روزگار پرفراز و فرودی را از سر گذرانده است. آنچه مسلم مینماید این است که در دوره ساسانیان جنوب خرم آباد کنونی آبادان بوده است و از آن دوره به بعد نام شاپور خواست بر آن نهادهاند. (همان: ۱۴).
در سدهی یازدهم پیش از میلاد، آشوریها به عیلام هجوم برده، آنها را شکست دادند. آشوریها نیز محدوده لرستان کنونی را به عنوان سرزمین و کشور کاسیان میشناختند و هیچگاه آن را مورد حمله قرار ندادند. (ایزدپناه : ۳۵).
مادها آشوریها را شکست دادند، هخامنشیان مادها را برانداختند. ولی کاسیان از این کشمکشها بدور ماندند. در زمان دولت ایرانی و پارسی نژاد هخامنشی، با آنها همراه شدند. پاسداری و امنیت راههای شمال به جنوب یا هکمتانه به شوش و در محدوده خودشان(لرستان کنونی) را برای گذر کاروانیان بر عهده گرفته بودند و برای این کار هرساله هدایایی از شاهان هخامنشی دریافت میکردند. (همان: ۵۷).
اسکندر مقدونی هم در هجوم به ایران چون این قوم را مطیع نمیدید با قوایی عظیم آنان را محاصره و پس از چهل روز وادار به تسلیم کرد ولی پس از مرگ اسکندر دوباره آزادی خود را بازیافتند. (بیرانوند، ۱۳۹۰: ۱۸).
تصویر۲ آثار بجا مانده از حمله اسکندر به ایران
اما پس از حمله اسکندر و قتل عام این قوم تاریخی، حکومت کاسی ها در سال ۳۲۸ پ. م. به کلی از بین رفت. (غضنفری امرایی، ۱۳۹۳: ۱۱۰).
به طور کلی راجع به نفوذ و فرمانروایی مادها و هخامنشی ها در لرستان اطلاع زیادی در دست نیست. ولی سکههایی از سلوکیها و آثار قلعهها، قبور، تپهها و چند معبد مهر پرستی از دوره اشکانیان به جا مانده که شاخصترین آنها سکههای به دست آمده از این آثار است. از جمله میتوان به غار کوگو و قبور اشکانی در دهکده چشمک و ستون و سرستون سنگی از دهستان تشکن واقع در بخش چگنی اشاره نمود. (بیرانوند، ۱۳۹۰: ۱۸).
لرستان در دوره ساسانیان از لحاظ تقسیمات کشوری جزء سرزمین (پهله یا پهلو) محسوب می شد. (همان: ۱۸).
در دوره ساسانیان فرمانروایی لرستان و خوزستان در قسمت جنوب لرستان مستقر بود. (غضنفری امرایی، ۱۳۹۳: ۱۱۱).
در بخش پیشکوه، شهر و دژ مهم«شاپورخواست» و در «لیشتر» یا الیشتر کنونی آتشکدهی اروخش، ایجاد شده بودند. (ایزدپناه، ۱۳۸۴: ۳۵).
آثار به جا مانده دیگر از ساسانیان در لرستان، پلهای گاومیشان پل دختر، سی پله، پل کَلهُر، پل کشکان و پل شکسته در خرم آباد شاهکارهای دست انسان به شمار میآیند و نظیر این بنا ها در هیچ جا دیده نشده است. (غضنفری امرایی، ۱۳۹۳: ۱۲).
تصویر ۳ آثار دوره ساسانی
تازیان در سال ۱۶ هجری از دو نقطهی باختر و جنوب باختری، یعنی نهاوند و لرستان به ایران هجوم آوردند. در این زمان هرمزان شاه لرستان و خوزستان بود. نیروی رزمی همراه با مردم به مقابله با تازیان پرداختند. پس از رزمی سخت و پایداری فراوان، سرانجام مقاومت مردم و نیروی مردمی درهم شکست. فرمانده آنان به اسارت درآمد و تازیان گردنش را زدند. مردم به کوهها پناه بردند. (ایزدپناه، ۱۳۸۴: ۷۹).
شاپورخواست پس از رسیدن اسلام به ایران، از شهرهای استان «جبال» محسوب میشد و قلمرو کوفه به شمار میرفت. در سالهای نخستین ورود اسلام به ایران، جبال مرکز تبلیغات و نشر معارف اسلامی شد. (قاسمی، ۱۳۷۵: ۱۹).
مردم لرستان در طول سالهای حکومت امویان و عباسیان، در نهضتهایی که علیه حجاج بود و یا دیگر خیزشهای ایرانیان، از جمله طرفداری از قیام ابومسلم در براندازی دودمان اموی نقش داشتند. گرچه منصور خلیفه عباسی ناجوانمردانه ابومسلم را کشت، ولی طرفداران او نهضت مسلمیه را ادامه دادند. لرستان به سبب راههای دشوار، مأمنی امن و پناهگاهی مناسب برای آنان بود. (ایزدپناه، ۱۳۸۴: ۸).
مردم لرستان با همه رنجهایی که از عربها دیدند اعتقاد خود را به اسلام حفظ کردند. در زمان دیلمان، نوعی پایداری در برابر خلیفهی عباسی الطایع بالله پیدا شد که نفوذ خلیفه را کم میکرد. ایرانیان در مرکز خلافت، از زمان منصور و هارون الرشید ریشه گرفته بودند. اما آل بویه از ناتوانی های خلیفه بهره برده، اختیار امور را در دست گرفتند. مهمترین کار آنها این بود که ساختار نظام پادشاهی را در برابر خلافت، مذهب تشیع را در مقابل تسنن، و آداب و رسوم ایرانی را رویارویی با منش تازیانه ی عرب، برپا داشتند. در لرستان نیز گرایشها همه به تشیع بود و حاکمان آن نیز چنین اعتقادی داشتند. (همان: ۱۰۱).
در سال ۳۷۰ هجری. قمری. بدر حسنویه با لقب «ابوالنجم» به فرمانروایی لرستان منسوب شد. محدوده و قلمرو او لرستان، کرمانشاه و همدان تا خوزستان بود. بدر حسنویه در دوره حکومت، در چند شهر اقدام به ضرب سکه کرد. از جمله در شاپورخواست، بروجرد، کرمانشاه و اسدآباد. در حوزه حکومت خود کارهای مهم دیگری نیز انجام داد. از جمله پس از ایجاد امنیت وگسترش راههای ارتباطی در کنار پلهای دوره ساسانی که به مرور زمان شکسته و یا ویران شده بودند، اقدام به ایجاد ساختمان پلهای تازه و بزرگتری به همان سبک معماری ساسانی کرد. همچنین بر سر راه باختر به مرکز حکومت، یعنی شهر «شاپور خواست» نیز در دو شاخه از راه، پل مشهور به «کشکو» برسر راه کنونی خرم آباد به کوهدشت را ساخت که برابر متن سنگ نوشتهای که با خط کوفی در یکی از پایه های پل بدست آمده، ساختمان آن ده سال طول کشیده است. (ایزادپناه، ۱۳۸۴: ۱۰۲).
دوره سلجوقیها که زمان تسلط ترکها بر ایران است، در لرستان نیز گروهی از خاندان«بُرسُقی» که از کارگزاران و فرماندهان سلجوقیان بر«لیشتر» یا الیشتر کنونی در بخش شمالی لرستان و نیز بر شهر«شاپورخواست» که در سالهای آخر داشت متروکه میشد، حکومت کرده اند. و این سالها همزمان است با کوشش لرها برای تشکیل یک دولت محلی در لرستان. این تلاشها به نتیجه رسید و سرانجام حکومت لرها نیز به حقیقت پیوست و نظام اتابکی را در دو بخش لر کوچک و لر بزرگ یعنی در بخش غربی و میانی ایران برپا داشتند که تا زمان صفویه باقی بود. (همان: ۱۰۷).
حکومت اتابکان لرستان، شکل سلطنتی نداشت. بلکه حکومتی ایلی، تباری و طایفهای بود. که از راه پیوندهای ایلی، و سببی و نسبی اداره میشد. چند تن از اتابکان لر کوچک با درایت و سیاست بودند و خود را شاه خواندند. در زمان حکومت آنان، تیمور گورکانی به لرستان حمله کرد. (همان: ۱۱۶).
تیمور در سال ۷۸۸ هجری قمری به بروجرد و خرم آباد حمله کرد. لرستان در یورش تیمور و لشکریان او، به ویرانهای تبدیل شد. عوامل ستمگر تیمور به غارت اموال مردم پرداختند. (همان: ۱۱۷).
در دوره صفوی حکام لر کوچک که از خاندان اتابکان بودند در سال ۹۱۴ هجری قمری به حکومت صفویه ملحق شدند. لرستان پس از فتح بغداد به دست شاه اسماعیل اول در قلمرو و نفوذ دولت ایران قرار گرفته بود. اما این کار به آسانی انجام نگرفت و از همان آغاز تشکیل حکومت صفوی با کشمکشهایی همراه بود. (قاسمی، ۱۳۷۵: ۵۱).
سرانجام در سفر دوم شاه عباس به لرستان، سلسله اتابکان لر کوچک را که ۴۳۶ سال بر این دیار حکومت کرده بودند، منقرض کرد و یکی از امرای خود به نام حسین خان به عنوان نخستین والی لرستان برگزید و زمام امور این ولایت را به او سپرد. (قاسمی، ۱۳۷۵: ۵۶).
لرکوچک از زمان صفویه، و بعد از آن به لرستان فیلی، و سپس به لرستان معروف شد و مرزهای آن تا زمان قاجار تغییر نیافت. لرستان فیلی کم و بیش همان قلمرو تحت اقتدار سلسلهی لر کوچک بود. مرکز قلمرو تحت اقتدار والیان تا ابتدای دوره قاجار، خرم آباد بود که به آن چندگاهی«خرم آباد فیلی» نیز میگفتند(وجه تسمیه خرم آباد به فیلی از آنجا ناشی می شود که حسین خان فیلی حاکم آنجا شد). (همان: ۶۰).
در دوره زندیه دژ خرمآباد برای خان زندیه پناهگاه استواری بوده است و هر بار که به سبب قلّت سپاه تاب نیاورده، به خرمآباد واقع در پشت کوههای زاگرس پس نشسته بود. وی به سال ۱۱۶۶ هـ. ق. مدتی را در این دژبه سرآورده و بعد از تجدید قوا شکستی سخت بر سردار آزادخان تحمیل نموده بود. (همان: ۶۷).
تا پیش از روی کار آمدن قاجاریه تمام منطقه لرستان زیر نظر والی حسین خان به صورت سرزمینی نیمه مستقل اداره میشد و مرکز آن شهر خرمآباد بود. اما پس از به قدرت رسیدن قاجاریه تغییراتی چشمگیر در لرستان صورت گرفت. آغامحمدخان بانی سلسله قاجار به علت کینهای که از لرهای زندیه در دل داشت نسبت به همه لرها به دیدهی دشمنی مینگریست و اسباب ضعف این قوم را به هر نحوی که توانست فراهم آورد. (بیرانوند، ۱۳۹۰: ۲۳).
در زمان قاجار آقا محمدخان تعدادی از لرها را تبعید کرد و دایرهی حکمرانی والیان را به دو قسمت پیشکوه و پشتکوه تجزیه کرد و مقر والیان را از خرمآباد به حسین آباد(ایلام کنونی) منتقل نمود. از آن پس خرم آباد به عنوان مرکز پیشکوه اسماً به وسیله حکام منتصب تهران اداره میشد. والیان نیز سعی در نزدیک شدن به حکومت و ابراز وفاداری به قاجاریان داشتند، اما این کوششها کارگر نشد و شاهان قاجار یکی پس از دیگری در هرچه محدود کردن قلمرو اقتدار والیان کوشیدند. (قاسمی، ۱۳۷۵: ۶۹).
لرستان تا پیش از تسلط قاجارها ایالتی نسبتاً آباد و یکپارچه بود ولی در سایه بیتدبیری، بیدادگری و استبداد شاهزادگان و عمال قاجار که جز به دنبال سود شخصی و چپاول مال مردم نبودند به تدریج رو به ویرانی نهاد. (بیرانوند، ۱۳۹۰: ۲۳).
با سقوط سلسله قاجار و روی کار آمدن رضاخان در سال ۱۲۹۹ش. اقداماتی علیه بعضی ایالات از جمله لرستان به عمل آمد که منجر به درگیریهای شدید بین قوای دولتی و ایلات و عشایر لرستان گردید. این درگیریها از سال ۱۳۰۰تا ۱۳۱۲ش. به جنگ و گریز ادامه داشت. اما سرانجام عشایر لر شکست خوردند و لرستان و پشتکوه هر دو به تصرف قوای دولتی درآمدند. (همان: ۲۳).
با روی کار آمدن دودمان پهلوی از آنجا که سیاست دولت مبتنی بر تمرکز امکانات در تهران و چند شهر دیگر بود، بسیاری از مناطق ایران از جمله لرستان در وضع نامساعدی قرار گرفتند و قربانی تبعیضهای ناخواسته شدند. (همان: ۲۳).
لرستان فعلی بخشی از لرستان گذشته است که شامل تمامی استان کنونی لرستان، ایلام، بخشی از استان خوزستان، چهارمحال و بختیاری و پارهای از نواحی کهکیلویه و بویراحمد و تا نزدیکیهای شهر فعلی اراک و فراتر از ملایر و نزدیکی نهاوند و هرسین بوده است. لیکن گسترهی وسیعی که اکنون لرستان نامیده می شود، قلب سرزمینی است که نیاکان ما در اعصار مختلف قبل و بعد از تاریخ شگفتیهای فراوانی در آن آفریدهاند. (پارسا، ۱۳۸۸: ۹).
سرزمین کنونی لرستان در غرب کشور و در بخش میانی سلسله جبال زاگرس و در محدودهای بین استانهای همدان در شمال، کرمانشاه در شمال غربی، ایلام در غرب و جنوب غربی، خوزستان در جنوب، اصفهان در شرق و استان مرکزی در شمالشرقی گسترده شده است. استان لرستان از ۹ شهرستان: خرمآباد، بروجرد، الیگودرز، الشتر،کوهدشت، نورآباد، پلدختر، ازنا و دورود تشکیل شده است. (همان: ۱۱).
فصل دوم
آداب و رسوم
آداب و رسوم
مردم استان لرستان آداب و رسوم و سنن مخصوص بهخود را دارند. طول عمر بعضی از این رسوم به هزاران سال قبل و به زمان ایرانیان باستان میرسد و هنوز هم رنگ و بوی آن روزگاران را در خود دارد. این آداب و رسوم که ریشه در هزاران سال تاریخ و فرهنگ مردم این مرز و بوم دارند، علیرغم گذشت قرنها از عمرشان و با وجود تهاجمهای فرهنگی و نظامی بیگانگان به این خطه، هنوز هم دست نخورده و بکر باقی ماندهاند و از حال و هوای خاصی برخوردارند.
۲-۱)آداب تولد
موقع بدنیا آمدن نوزادی، اگر نوزاد پسر باشد، تیر و کمانی به عنوان نماد و نمونه پسر بودن نوزاد، و چنانچه دختر باشد سرمهدانی به نشانهی دختر بودن به همراه یک عدد پیاز و دو گلوله کوچک خمیر آرد گندم در گوشه بیرونی سیاه چادر و یا اتاقی که نوزاد در آن است آویزان می کنند. این کار قبل از هر چیز بخاطر میمنت و مبارکی بدنیا آمدن نوزاد انجام میپذیرد و از سوی دیگر برای آن است که هر کسی با دیدن این علائم و نمادها پی به جنسیت نوزاد تازه متولد شده ببرد.
تا چندی پیش رسم بود که پدر نوزاد حق نداشت از زمان شروع درد زایمان زنش تا ساعتها بعد از دنیا آمدن فرزندش در خانه خود بماند. پدر نوزاد معمولاً به خانه یکی از اقوام میرفت و منتظر بدنیا آمدن فرزندش میماند. اولین کسی که میتوانست خبر بدنیا آمدن فرزندش را (بشرط پسر بودن ) به او برساند از پدر نوزاد مژدگانی میگرفت. این مژدگانی معمولاً در روستاها دام، لباس یا پول نقد بوده که پدر نوزاد مؤظف بوده است آن را به مژدگانی دهنده بدهد. (رحیمی عثمانوندی، ۱۳۷۹: ۷۱).
در برخی از طوایف اگر نوزاد پسر و یا دختر باشد، یکپیاز با چهلگلوله خمیر با نخی بالای سر فرزند آویزان می کنند. هر روز یکیاز گلولهها را بیرون میآورند تا روز چهلم که رسید، آشی درست می کنند. (این آش را «چله بر» میگویند). آش را بین همسایهها توزیع می کنند. هرکدام از همسایهها که از این آش میگیرند، بر اساس توان مالیشان پولی را درون کاسه می اندازند.
۲-۲) مراسم نامگذاری
تا چندی پیش زمانی که کودک پسری به دنیا میآمد، یک هفته الی ده روز پس از بدنیا آمدن نوزاد، پدر و مادر نوزاد برای نامگذاری کودکشان جشن میگرفتند.
در جشن نامگذاری همه شرکت کنندگان در مجلس پس از نامگذاری، نوزاد را بغلکرده و میبوسیدند. و به عنوان چشم روشنی مبلغی پول یا لباسی به نوزاد هدیه میدادند و نام نوزاد را با صدای بلند در گوشش میخواندند. (رحیمی عثمانوندی، ۱۳۷۹: ۷۱).
رسم بود که گاهی اوقات برای نوزاد دو اسم انتخاب میکردند. یک اسم، اسم شناسنامهای و دیگری اسم شخصی که از خانواده پدر نوزاد فوت کرده، مانند اسم پدربزرگ یا عمو برای پسران، اسم مادربزرگ یا عمه برای دختران، گاه ممکن است علاوه بر اسم رسمی، اسم دیگری برای نوازد انتخاب کنند. این اسم را «نام نازاری» یا «نُوم درگوشی» میگویند.
۲-۳) نو دنانه
در بعضی از طوایف هنوز هم به محض آنکه اولین دندان در دهان نوزاد پسر دیده شود، پدر و مادر جشن«نودنانه» برای او برگزار می کنند.
جشن نودنانه، جشنی کوچک و خانوادگی است که والدین کودک بایستی حتماً گوسفند یا بزی را ذبح کرده، و مقداری از رودههای حیوان را کباب کرده و به کودک بدهند تا با دندان تازه رستهاش بجود و به اصطلاح و بنا به باورهای رایج مردم منطقه «دوی دنان» یعنی درد دندانش التیام یابد. زیرا معتقدند انسان با در آمدن اولین دندانش نیاز روحی و جسمی به جویدن و پاره کردن پیدا می کند. روده کباب شده گوسفند و بز را برای التیام درد دندان مناسب میدانند. (رحیمی عثمانوندی، ۱۳۷۹: ۷۲).
فرم در حال بارگذاری ...