1-2 تعریف موضوع
اصل اساسی نهفته در بازارهای اوراق بهادار عمومی در بسیاری از کشورها این است که منافع سرمایه گذاران می باید تامین گردد. تقلب شرکتی یکی از ویژگی های عمده دنیای کسب و کار در دنیا است که در نتیجه تفکیک مالکیت و مدیریت در اواخر قرن هفدهم روی داده و به صورت پراکنده تا به امروز ادامه داشته است. بسیاری از اعضای جامعه و نه تنها سرمایه گذاران، هزینه های شخصی قابل توجهی را در نتیجه متقبل شده اند. افزون بر این، این تقلب تاثیر سیستماتیک منفی بر جامعه می گذارد، مثلاً اعتماد در نهادهای عمده اجتماعی آسیب می بیند. به نظر می رسد مردم تنها در صورتی از این شرایط سود می برند که خود عاملان آن باشند. یکی از ویژگی های اصلی بازارهای اوراق بهادار مدرن جدایی مالکیت و مدیریت شرکت است. ویژگی اصلی این جدایی، فرایند گزارشگری مالی خارجی است که از طریق آن مدیریت یک شرکت، بیگانگان را از وضعیت مالی خود مطلع می سازد. اگر چه هدف رسمی این گزارشات اطلاع رسانی به بیگانگان است، آنها می توانند (در مورد بسیاری از رسوایی های مالی) به جای پنهان کاری، سهل انگاری و تخلف مدیریتی اعمال شوند. این مشکل ضرورت کنترل مدیریت شرکت ها توسط سهامداران را نمایان ساخت (جیمز سی. گا، 2013).
یکی از با اهمیت ترین و در عین حال موثرترین روش های هماهنگ نمودن منافع سهامداران و مدیران، حسابرسی مستقل است. حرفه حسابرسی در مسیری باریک حرکت می کند به طوری که هر انحراف جزئی از این مسیر باعث آسیب دیدگی حرفه می شود، زیرا حسابرسان از یک طرف هم چون سایر واحدهای اقتصادی نیازمند مشتریانی هستند که در قبال ارائه خدمات به آنها، کسب درآمد کنند و از طرفی دیگر باید استقلال حرفه ای خود را حفظ کرده و تحت تاثیر و نفوذ مشتریان خود قرار نگیرند. به عبارت دیگر، حسابرسان هم باید رضایت مشتریان را به دست آورند و هم در جهت ارائه اظهار نظر صحیح به جامعه استفاده کنندگان دارای تضاد منافع تلاش همراه با صداقت از خود نشان دهند. از طرفی، حسابرسان مستقل انتخاب شده توسط مجامع عمومی صاحبان سهام، با رسیدگی به اسناد، مدارک و شواهد پشتوانه صورت های مالی، نسبت به صورتهای مالی تهیه شده توسط مدیران شرکت ها، بی طرفانه نظر حرفه ای ارایه می کنند. گزارش حسابرسان مستقل که منظم به صورت های مالی و یادداشت های همراه، منتشر می شود موجب اعتبار بخشی به اطلاعات حسابداری است و مبنای اصلی تصمیم گیری گروه های ذینفع می باشد (سجادی و ابراهیمی مند، 1384).
گاهی حسابداران را به نادرستی، حرص و آز، عدم صداقت، تسلیم شدن اصول اخلاقی، و کاستی های اخلاقی مشابه متهم می کنند. بسیاری از انتقادات از حرفه حسابداری به نظر از این نوع است که حسابداران با ناکامی های اخلاقی شخصی شارژ می شوند و در نتیجه عدم پایبندی به اصول اخلاقی در آیین نامه رفتار حرفه ای عمل می کنند. در هر صورت، واضح است که مشکلات فعلی این حرفه ممکن است در بخش زیادی از طریق افزایش فشار بر حسابرسان در جهت منافع تجاری خود و مشتریان خود عمل کند، و نسبت به منافع سرمایه گذاران ایجاد نمی شود. تمرکز بر روی مفهوم صداقت، و نظریه ای که شامل اقداماتی در راه است که متجاوز از حداقل اصول اخلاقی می باشد، این موضوع را آشکار می سازد که بسیاری از مردم رویکردهایی مطابق با مقررات را قبول می کنند و حداقل موارد اخلاقی را به دلیل فشارها و مشوق های داخلی و خارجی افزایش نمی دهند (جیمز سی. گا، 2013).
در حقیقت آنچه ما به دنبال آن هستیم، ارتباط میان صداقت، استقلال حسابرس و منافع سرمایه گذاران می باشد، که منبع اطلاعاتی موارد عوامل بالا از طریق تنظیم پرسش نامه قابل حصول می باشد. در این تحقیق، متغیرهای مستقل ما به ترتیب، صداقت و استقلال حسابرس و
در مقابل متغیر وابسته ما، منافع سرمایه گذاران می باشند. به نظر می رسد پاسخ به این سوال می تواند برای مدیران موظف و غیر موظف شرکت ها و سرمایه گذاران بالفعل و بالقوه و نهادی و حسابرسان مستقل بسیار موثر باشد. زیرا با شناخت هر یک از عوامل تاثیر گذار بر حفظ منافع سرمایه گذاران، راه برای اقدامات پیش گیرانه از تقلب و عدم رعایت اصول اخلاقی به خصوص برای مدیران شرکت ها و حسابرسان تسهیل تر می کند.
1-3 اهمیت موضوع
در عصر حاضر میلیون ها نفر از مردم جهان، پس اندازهای کوچک خود را صرف خرید سهام شرکت های مختلف می کنند و برای اطمینان از این که پس انداز آنها را در جای مناسبی سرمایه گذاری کرده اند، به اطلاعات مالی آن شرکت ها که در اختیارشان قرار می گیرد، اعتماد می کنند. با توجه به اینکه هدف اصلی استفاده کنندگان از اطلاعات (صورت های مالی شرکت ها) با هدف تهیه کنندگان اطلاعات تفاوت دارد، گزارشگری اطلاعات اهمیت ویژه ای می یابد. به همین دلیل، جامعه به حسابرسان مستقل و افراد حرفه ای با صلاحیت نیاز پیدا می کند تا صحت و سقم گزارش های مالی شرکت ها را مشخص نماید. از سویی دیگر، اگر استفاده کنندگان اطلاعات، حسابرسان را مستقل از صاحب کار ندانند، هرگز به اطلاعاتی که آنها حسابرسی کرده اند، اعتماد نمی کنند؛ یعنی اگر حسابرس از صاحب کار مستقل نباشد، نظر او اعتبار صورت های مالی را افزایش نمی دهد. به همین دلیل گفته می شود: “استقلال، اساس خدمات اطمینان بخشی و شهادت دهی است” (انصاری و همکاران، 1390).
استانداردهای پذیرفته شده حسابرسی، صورت های مالی را به عنوان ادعاهای مدیریت توصیف می کنند. از آن جا که مدیران نیز بخشی از گروه های ذینفع هستند این احتمال وجود دارد که ادعاهای آنها مغرضانه باشد. بنابراین حسابرسان مستقل نقش ناظرانی را عمل خواهند کرد که در کاهش این گونه غرض ورزی ها می کوشند. اما مدیران تاثیر قابل ملاحظه ای در استخدام، ابقا و تغییر حسابرسان دارند. مدیران با بهره گیری از این تاثیر قادرند حسابرسانی که اظهارنظر مطلوب و دلخواه مدیریت صادر می کنند را جایگزین حسابرسان قبلی کنند تا بدین وسیله منافع خود را به حداکثر برسانند. این تاثیر مدیریتی منجر به فرسایش کیفیت حسابرسی می شود و عواملی را ایجاد می کند که ممکن است به شکست حسابرسی منتهی شود. در حالی که در مقابل، از تغییر حسابرس به عنوان یک ابزار در جهت تقویت استقلال حسابرس و بهبود دهنده کیفیت حسابرسی یاد می کنند (بزرگ اصل، 1379).
ریتر و ویلیامز (2000) معتقدند به دلیل این که عنصر تشکیل دهنده ی حرفه ی حسابرسی یعنی استقلال، نیز از شخصیت قضاوتی به شخصیت اقتصادی در حال تغییر است، حرفه ی حسابرسی نیاز دارد که به احتمال تحت تأثیر قرار گرفتن توجه کند و حساسیت نشان دهد. در جایی دیگر، دهالی وال و همکاران (2010) دریافتند که وابستگی مدیر- حسابرس و نماینده آنها برای نفوذ مدیریت، دارای تاثیر معناداری بر آنچه که شرکت در یک انتقال حسابرس انتخاب کرده است، دارد. آنها در طول تحقیقات خود نیز دریافتند که نفوذ مدیریت به طور منفی با گرایش فزاینده برای پیش بینی یک عقیده مرتبط و ضریب پاسخ سود کاهش خواهد یافت.
هسته تجزیه و تحلیل در این تحقیق این است که ما باید اهمیت واقعی عملکرد صادقانه را در حمایت از سرمایه گذاران به رسمیت بشناسیم. ایده حداقل اخلاقیات، که در قوانین و استانداردهای حرفه ای ارزشمند است، برای ایجاد یک آستانه روشی است که اقدامات حسابداران نباید زیر آن بیفتد. بنابراین، اگر کسی نتواند با صداقت عمل کنند، یک طبقه ایجاد می شود که می تواند برای به اجرا درآوردن حداقل استاندارد مورد استفاده قرار گیرد. با این حال، تمرکز بر صداقت نیز ارزش را تا حدی محدود می کند، به صورتی که آن نیروهایی که باعث می شود حسابرسان زیر حداقل اصول اخلاقی رفتار کنند، نادیده گرفته شود. اگر مهم باشد که حسابرسان با صداقت عمل کنند، پس به نظر می رسد که تغییر در ساختار نهادی عملکرد حرفه ای لازم است. بنابراین به نظر می رسد بررسی هر یک از متغیرهای صداقت و استقلال حسابرسان بتواند راه گشای بسیاری از مسایل مطرح شده در بالا باشد (جیمز سی. گا، 2013).
Globalization
Corporate Fraud
Ethical Principles
Stockholders
فرم در حال بارگذاری ...