رفتار نابهنجار و غیر اخلاقی در سازمانها به یک مسئله مهم برای آحاد اعضای یک جامعه تبدیل شده است. فعالیتهای نابهنجار و رفتار غیر اخلاقی در سازمانها نگرانی مهمی برای مدیران، سیاستگذاران و محققان میباشد. افراد درباره رفتار نامناسب سازمانها و مدیران درباره فعالیتهای اخلاقی کارمندان نگران هستند (Kincaid and et al,2008).
به همین دلیل، سازمانها برای انجام دادن امور سازمانی خود، علاوه بر معیارهای سازمانی و قانونی، به مجموعهای از رهنمودهای اخلاقی و ارزشی نیاز دارند که آنان را در رفتارها و اعمال اداری یاری دهد و نوعی هماهنگی و وحدت رویه را در حرکت به سوی شیوه مطلوب جمعی و عمومی میسر سازد. یکی از عوامل مهم در شکلگیری ارتباطات درون سازمانی و شرایط کارکنان، اخلاق حرفهای است که تاثیر قابل ملاحظهای در بهرهوری سازمانی دارد (Elci & Alpkan. 2009).
سازمانها به موضوعهای اخلاقی توجه میکنند، چون مردم از آنها انتظار دارند سطوح بالایی از استانداردهای اخلاقی را نشان دهند. سطوح بالای استانداردهای اخلاقی از افرادی که در سازمان کار میکنند یا در شرایط پرخطر کار میکنند، حمایت میکند (Okpara & Wynn, 2008). بنابراین اخلاق علمی است که با اصول رفتار ارزشی در ارتباط است، یعنی اعمال ما کدام ارزشی است و کدام ارزشی نیست، کدام خوب است و کدام بد است (Dika and Hamiti,2011) و اخلاق حرفهای نیز، مجموعهای از اصول و استانداردهای سلوک بشری است که رفتار افراد و گروهها را تعیین میکند. در حقیقت، اخلاق حرفهای، یک فرآیند تفکر عقلانی است که هدف آن محقق کردن این امر است که سازمان چه ارزشهایی را چه موقع باید حفظ و اشاعه نمود (معیدفر، 1389، صص19-14).
هر چند عمر اخلاق در گردونهی زمان بسیار زیاد است و از زمان افلاطون و ارسطو مطرح بوده است، اما اخلاق حرفهای و اخلاق سازمانی به عنوان یک مفهوم علمی در غرب از نیمه دوم قرن بیستم ظهور نموده است (Svensson & Wood ,2003: Pp187-191) و در سطوح فردی و سازمانی توجه پژوهشگران را در چهار دهه گذشته به خود جلب کرده است که از آن به عنوان یک چالش اساسی فرا روی سازمانهای مختلف در سطح جهان یاد میشود (Cardy & Selvarajan,2006: P52).
از طرفی نیز فهم ارتباط بین اخلاق حرفهای و موضوعات مرتبط با رفتار کارکنان در هر سازمان لازم به نظر میرسد.چنانچه مدیران سازمانی وفاداری زیادی نسبت به اخلاق حرفهای، حرفهی خود داشته باشند، رضایت سازمانی بهبود خواهد یافت و با بهبود رضایت سازمانی کارکنان، عملکرد سازمانی نیز دستخوش تغییر قرار خواهد گرفت. بنابراین انتظار میرود که اخلاق حرفهای و مولفههای مربوط به آن بر متغیرهای رفتار سازمانی، همچون تعهد سازمانی، ارتباطات، روحیه، انگیزش، عملکرد سازمانی و از همه مهمتر رضایت شغلی تاثیرگذار باشد.
و تعهدسازمانی با ترک خدمت حسابرسان
کارکنان از طریق نقش میانجی سرمایه روانشناختی
منظور از رضایت شغلی نگرش کلی فرد درباره کارش است. کسی که رضایت شغلی او در سطحی بالا است نسبت به شغل یا کار خود نگرش مثبت دارد (رابینز، 1374). و همچنین، رضایت شغلی عبارت است از حدی از احساسات و نگرشهای مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند (مقیمی،1380).
برای ایجاد احساس تعهد در کارمندان، شغل باید برای آنها منفعت قابل ملاحظهای داشته باشد. باید میان آنها، مدیرانشان و همترازانشان در سازمان اعتماد و احترام متقابل وجود داشته باشد. اینها افرادی هستند که مجذوب کارشان هستند و سعی میکنند تا به مشتریان و همکارنشان کمک کنند (Kacmar, 1999).
شهردای یکی از نهادهایی است که رعایت اخلاق حرفهای در آن نمود بیشتری دارد، چرا که مدیران و کارکنان شهرداری با ارباب رجوعان به طور مستقیم ارتباط دارند. شهرداری استان قم با دارا بودن معاونتهای اداری مالی، امور مناطق، برنامهریزی و توسعه، حمل و نقل و ترافیک، خدمات شهری، سرمایهگذاری و مشارکت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و فنی و عمرانی تلاش آن را دارد تا به مردم و ارباب رجوعان خدمت نماید. از طرفی رعایت اخلاق حرفهای در شهرداری با مواردی همچون استقبال از پیشنهاد و انتقاد، رعایت ادب و نزاکت در مواجهه با مراجعین، توجه به ارباب رجوعان، راهنمایی مراجعین و … تجلی پیدا میکند که رعایت اخلاق حرفهای و مولفههای آن تاثیر به سزایی در بهبود سطح رضایتمندی شاغلین در این نهاد عمومی دارد.
بنابراین دغدغه اصلی ما از طرح این عنوان بررسی مقولهای مغفول ولی پرادعا تحت عنوان اخلاق حرفهای است که متاسفانه امروزه به عنوان کلیدواژه استفاده میشود اما ابعاد مولفههای آن در رابطه با میزان رضایت شغلی منابع انسانی کمتر سنجیده شده است. این مسئله درباره مراکزی که حکومتهای محلی محسوب میشوند، مانند شهرداریها و شوراها مشهودتر است چون تابع مقررات داخلی هستند و به نوعی NGO میباشند. به همین جهت دغدغه و سوال اصلی ما این است که بین این ابعاد و مولفههای اخلاق حرفهای و سطح رضایتمندی منابع انسانی مورد مطالعه چه ارتباطی میتواند وجود داشته باشد که یقیناً خروجی این تحقیق روشن کننده بسیاری از ارتباطها و نقاط ضعف بین این دو موضوع رفتاری مرتبط با منابع انسانی خواهد بود.
1-3) اهداف تحقیق:
1-3-1) هدف اصلی:
مطالعه ارتباط مولفههای اخلاق حرفهای با میزان رضایت شغلی مدیران نواحی چهارگانه شهرداری استان قم
1-3-2) اهداف فرعی:
- مطالعه رابطه مولفه مسئولیتپذیری از مولفههای اخلاق حرفهای و میزان رضایت شغلی جامعه هدف
- مطالعه رابطه مولفه برتریجویی از مولفههای اخلاق حرفهای و میزان رضایت شغلی جامعه هدف
- مطالعه رابطه مولفه صادق بودن از مولفههای اخلاق حرفهای و میزان رضایت شغلی جامعه هدف
- مطالعه رابطه مولفه احترام به دیگران از مولفههای اخلاق حرفهای و میزان رضایت شغلی جامعه هدف
- مطالعه رابطه مولفه عدالت و انصاف از مولفههای اخلاق حرفهای و میزان رضایت شغلی جامعه هدف
- مطالعه رابطه مولفه همدردی با دیگران از مولفههای اخلاق حرفهای و میزان رضایت شغلی جامعه هدف
- مطالعه رابطه مولفه وفاداری از مولفههای اخلاق حرفهای و میزان رضایت شغلی جامعه هدف
1-4) فرضیات تحقیق:
1-4-1) فرضیه اصلی:
بین مولفههای اخلاق حرفهای و میزان رضایت شغلی منابع انسانی جامعه هدف ارتباط معناداری وجود دارد.
1-4-2) فرضیات فرعی:
- بین مولفه مسئولیتپذیری (از مولفههای اخلاق حرفهای) و میزان رضایت شغلی منابع انسانی جامعه هدف ارتباط معنادار وجود دارد.
- بین مولفه برتریجویی (از مولفههای اخلاق حرفهای) و میزان رضایت شغلی منابع انسانی جامعه هدف ارتباط معنادار وجود دارد.
- بین مولفه صادق بودن (از مولفههای اخلاق حرفهای) و میزان رضایت شغلی منابع انسانی جامعه هدف ارتباط معنادار وجود دارد.
- بین مولفه احترام به دیگران (از مولفههای اخلاق حرفهای) و میزان رضایت شغلی منابع انسانی جامعه هدف ارتباط معنادار وجود دارد.
- بین مولفه عدالت و انصاف (از مولفههای اخلاق حرفهای) و میزان رضایت شغلی منابع انسانی جامعه هدف ارتباط معنادار وجود دارد.
- بین مولفه رعایت ارزشها و هنجارها (از مولفههای اخلاق حرفهای) و میزان رضایت شغلی منابع انسانی جامعه هدف ارتباط معنادار وجود دارد.
- بین مولفه همدردی با دیگران (از مولفههای اخلاق حرفهای) و میزان رضایت شغلی منابع انسانی جامعه هدف ارتباط معنادار وجود دارد.
- بین مولفه وفاداری (از مولفههای اخلاق حرفهای) و میزان رضایت شغلی منابع انسانی جامعه هدف ارتباط معنادار وجود دارد.
1-5) نوع و روش تحقیق:
تحقیق از نظر هدف کاربردی است، زیرا نتایج حاصل از آن مورد توجه مدیران اجرایی خواهد بود، و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی (غیر آزمایشی)، زیرا هدف توصیف نمودن شرایط یا پدیدههای مورد بررسی است، و از شاخه پیمایشی و روش مقطعی است، زیرا پژوهشگر در شرایط زندگی واقعی یک سازمان حضور پیدا میکند، و از نوع همبستگی دو متغیری است.
1-6) قلمرو تحقیق:
به منظور شناخت دقیق و صحیح مسئله مورد پژوهش، قابل کاربردی کردن پژوهش، ژرفانگری و رسیدن به راهحلهای دقیقتر، قطعیتر، اصلاحی و سازنده مرتبط با موضوع مورد پژوهش و از طرف دیگر توجه به محدودیتهای هزینه، زمان و اهداف فردی پژوهشگر، مشخص کردن قلمرو و ابعاد موضوعی، مکانی و زمانی پژوهش لازم و ضروری است.
1-6-1) قلمرو موضوعی:
از آنجا که موضوع این تحقیق مطالعه و بررسی نقش اخلاق حرفهای در رضایت شغلی مدیران نواحی چهارگانه شهرداری استان قم است، میتوان بیان کرد که هر دو موضوع «اخلاق حرفهای» و «رضایت شغلی» در محدوده «رفتار سازمانی» قرار دارند.
1-6-2) قلمرو مکانی:
قلمرو مکانی این تحقیق نواحی چهارگانه شهرداری استان قم میباشد.
1-6-3) قلمرو زمانی:
اطلاعات جمعآوری شده در قالب پرسشنامه مربوط به شهریور سال 1391 میباشد که توسط نمونه آماری تکمیل گردیده است.
1-7) تعاریف مفاهیم:
1-7-1) اخلاق حرفهای
اخلاق حرفهای، مجموعهای از اصول و استانداردهای سلوک بشری است که رفتار افراد و گروهها را تعیین میکند. در حقیق، اخلاق حرفهای، یک فرآیند تفکر عقلانی است که هدف آن محقق کردن این امر است که سازمان چه ارزشهایی را چه موقع باید حفظ و اشاعه نمود (معیدفر، 1389، صص19-14).
1-7-2) رضایت شغلی
رضایت شغلی مجموعهای از احساسات سازگار و ناسازگار است که کارکنان با آن احساس ها به کار خود مینگرند (کیت دیویس، 1375، ص169). رضایت شغلی عبارت است از حدی از احساسات و نگرشهای مثبت که فرد نسبت به شغل خود دارد، وقتی یک شخص میگوید دارای رضایت شغلی بالایی است، این بدان مفهموم است که او واقعاً شغلش را دوست دارد، احساسات خوبی درباره کارش دارد و برای شغلش ارزش زیادی قائل است. ( مقیمی، 1386، ص 383).
1-7-3) رضایت از کار
منظور این است که قلمرو و حیطه وظایفی که کارکنان انجام میدهند جالب باشد و فرصتهایی برای یادگیری و پذیرش مسئولیت آنها فراهم کند. میزان رضایت از کار بستگی به میزان تخصص و آزادی عمل در کار دارد.
1-7-4) رضایت از سرپرست
بیانگر رضایتی است که فرد از رابطه با سرپرست مستقیم خود به دست میآورد. رضایت شغلی ناشی از این رابطه معمولاً با دوجنبه از رفتار سرپرست ارتباط دارد (Rollinson, 1998).
1-7-5) رضایت از همکاران
عبارت از میزان دوستی، صلاحیت فنی و حمایتی که همکاران، مدیران و کارکنان نشان میدهند میزان رضایت از همکاران به میزان همکاری و پشتیبانی صمیمی همکاران در زندگی سازمانی بستگی دارد.
1-7-6) رضایت از ترفیع
رضایت کارکنان از سیاست حاکم بر دادن ترفیعها و نحوه اجرای این سیاستها در سازمان میپردازد (Porter, 1961).
1-7-7) رضایت از حقوق و دستمزد
اگر کارکنان احساس کنند حقوق و مزایا، توقعات آنان را برآورده میسازد و با سطح تلاش و فعالیت آنها برابر است، از کار خود رضایت خواهند داشت.
فرم در حال بارگذاری ...