“۱.هر گونه اختلافی که میان سرمایهگذار یکی از طرف های متعاهد با دیگر طرف های متعاهد در رابطه با سرمایهگذاری رخ دهد، بایستی تابع مذاکرات میان طرفین اختلاف باشد.
در این قضیه هیچ اختلافی میان طرفین وجود نداشت و دیوان موافق بود که صلاحیت بر موضوعاتی نظیر این که سرمایه در معرض خطر است و عمل دولت میزبان سلب مالکیت محسوب می شود یا خیر و آیا مطابق معاهده سرمایهگذاری عمل دولت میزبان قانونی هست یا خیر، خواهد داشت. مطابق ماده ۳ معاهده “انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی": ۱. هیچ یک از طرفین متعاهد نبایستی در سرزمین خود، سرمایه گذاری ها یا عواید حاصله از سرمایه گذاری های طرف دیگر را از رفتاری بهره مند نماید که از نظر مطلوبیت کمتر از رفتار اعطا شده به سرمایه گذاری ها یا عواید سرمایهگذاران کشورهای ثالث میباشد.
همان طور که ملاحظه می شود بند ۱، سرمایه گذاری ها را بررسی می کند و بند ۲ سرمایهگذاران را. هر دو بند حمایت ملت کاملهالوداد را با عبارت پردازیهای مشابه ولی با یک قلمرو متفاوت، مقرر نموده اند. بنابراین، دیوان آن ها را جداگانه بررسی می کند:
بند ۱ ماده ۳، حمایت ملت کاملهالوداد را به سرمایه گذاری ها اعطا کرده است به این ترتیب که نباید از رفتاری که کمتر از رفتار اعطا شده به هر دولت ثالثی است، بهره مند شوند.[۱۰۹۹]
سؤال این است که آیا میتوان واژه رفتار را شامل حمایت از طریق شرط ارجاع به داوری دانست؟
دیوان درمی یابد که بخاطر اهداف این رأی مجبور نیست به این سوال کلی پاسخ دهد، اما تنها به این سؤال فرعی میپردازد که آیا شرط داوری شامل سلب مالکیت هم می شود یا خیر. به نظر دیوان، اولاً، این که در حوزه سرمایهگذاری سلب مالکیت در واقع یک رفتار از ناحیه دولت میزبان محسوب می شود، هیچ تردیدی نیست. ثانیاً، اگر قرار باشد حمایت از طریق شرط رجوع به داوری، سلب مالکیت را در برگیرد، این یکی از جنبههای مرتبط با رفتار محسوب می شود. در صورتی که سلب مالکیت تنها نزد دادگاه های داخلی دولت میزبان اقامه شود، مستقیماً اثری بر سرمایهگذاری نخواهد گذاشت و به حقوق شکلی سرمایهگذار مربوط خواهد شد که بند ۲ ماده ۳ قاعده مجزایی در این خصوص دارد. بنابراین دیوان بدون ورود به سوال کلی مطروحه که آیا شرط ملت کاملهالوداد میتواند برای توسل به شرط داوری مندرج در یک معاهده دیگر به کار رود نتیجه میگیرد که با توجه به عبارت پردازی خاص ماده (۱)۳ معاهده انگلیس و روسیه و هدف خاص داوری در آن معاهده، عبارت موسع ماده ۱معاهده دانمارک و روسیه در رابطه با سلب مالکیت قابل اعمال نیست.[۱۱۰۰]
سپس دیوان بررسی کرد که آیا مطابق بند ۲ ماده ۳ صلاحیت دارد یا خیر؟ این مقرره حمایت ملت کاملهالوداد از سرمایهگذاران را با عباراتی متفاوت با بند ۱، اعطا نموده است، یعنی در رابطه با “مدیریت، حفظ، کاربری، بهره برداری یا انتقال سرمایه ها". واژههای “استفاده و بهره برداری” در بند ۲، دیوان را به نتایج متفاوتی از بند ۱ میرساند. لذا نمیتوان تردید کرد که مصادره، مانع استفاده و بهره برداری سرمایهگذار شده و لذا رجوع به داوری بخشی از حمایت مرتبط با سرمایهگذار را تشکیل می دهد.[۱۱۰۱]
انتخابهای شکلی متعدد در قیاس با یک انتخاب به هنگام به چالش کشیدن موضوع ممانعت از استفاده و بهره برداری نزد محاکم داخلی دولت میزبان، دارای اهمیت بزرگ و واضحی است.
آیا این نتیجه گیری در پرتو نتیجه گیری قبلی دیوان مبنی بر این که ماده ۸ معاهده سرمایهگذاری روسیه – انگلستان، صراحتاً صلاحیت دیوان را محدود کرده و هیچ صلاحیتی در رابطه با مصادره اعطا نکرده است، بایستی تغییر کند یا خیر؟
از نظر دیوان، این طور نیست. هرچند در واقع امر، شرط ملت کاملهالوداد مندرج در ماده ۳، قلمرو ماده ۸ را گستردهتر کرده است و در تعارض با آن محدودیت است، اما ویژگی و هدف شرط ملت کاملهالوداد مذکور این بوده است که حمایت نمیتواند از طریق انتقال حمایت اعطا شده در یک معاهده دیگر، توسعه یابد.
و اگر چنین چیزی در زمینه حمایت ماهوی پذیرفته شود، دلیلی وجود ندارد که در زمینه شروط شکلی نظیر شروط داوری هم پذیرفته شود.
از طرف دیگر، میتوان گفت که اگر شرط نسبت به حمایت ماهوی قابل اعمال باشد، به طریق اولی نسبت به حمایت شکلی هم قابل اعمال است. اما دیوان بیان می کند که این استدلال دوم نمیتواند قطعی باشد. زیرا همان طور که قبلاً بیان شد شرط داوری حداقل در زمینه سلب مالکیت دارای همان ارزش حمایتی ماهوی است که از طریق مقرراتی نظیر ماده ۵ معاهده قابل حصول است. در پرتو این ملاحظات دیوان نتیجه میگیرد که بر مبنای شرط ملت کاملهالوداد مندرج در ماده (۲)۳ معاهده سرمایهگذاری روسیه و دانمارک و نیز ماده ۸ معاهده سرمایهگذاری دانمارک و روسیه، بر آن چه که مطابق ماده ۸ معاهده سرمایهگذاری روسیه و انگلستان اعطا شده است، صلاحیت رسیدگی دارد و لذا این صلاحیت به موضوعاتی نظیر این که آیا عملکرد خوانده مصادره تلقی می شود یا خیر و آیا عملکرد وی معتبر و قانونی بوده است یا نه، تسری مییابد.[۱۱۰۲]
ماده ۷ معاهده سرمایهگذاری نیز تفسیر فوق را تأیید می کند به این نحو: ماده ۷ تحت عنوان “استثنائات” بیان می کند که “مقررات ماده ۳ و ۴ این موافقتنامه نباید به نحوی تفسیر شود که یک طرف متعاهد را وادار سازد تا به سرمایهگذاران طرف دیگر هر گونه نفع، ترجیح یا مزیتی را که ناشی از: الف) هر گونه اتحادیه گمرکی موجود یا غیر موجود، سازمان همکاری اقتصادی متقابل یا هر موافقتنامه بینالمللی مشابه اعم از دو یا چندجانبه، صرف نظر از عضویت یا عدم عضویت اعضا متعاهد دیگر،
ب) هر موافقتنامه بینالمللی یا ترتیبی که در رابطه با کل یا بخش عمدهای از مالیات یا هر نوع قانون داخلی که به نحو کلی یا عمدهای به مالیات مربوط می شود، اعطا نماید".
ماده ۷ صراحتاً حمایت ملت کاملهالوداد را در رابطه با زمینههای ذکر شده در بندهای الف و ب ماده ۷ استثنا نموده است.
هرچند میتوان گفت که تعهدات چندجانبه مذکور در بند الف ماده ۷ کاملاً از لحاظ ویژگی متفاوت هستند و استثنائات آشکاری به حساب میآیند و علت وجودی آن ها این است که دولت های منعقد کننده معاهدات سرمایهگذاری نتوانند منافع ترتیبات چندجانبه بینالمللی را بدون الحاق به آن ها بدست آورند، اما استثنا مندرج در بند ۲ دارای چنین پس زمینه آشکاری نیست. این بند حاکی از آن است که دولت ها، هنگام انعقاد معاهده، نمیخواستهاند که شروط ملت کاملهالوداد نسبت به موضوعات مالیاتی اعمال شود. بنابراین نیاز به توضیح بیشتری نیست. مالیات موضوع بسیار مهمی برای یک سرمایهگذار است و لذا مسأله رجوع به داوری که منجر به حمایت از سرمایهگذار می شود اختلافی است که با دولت میزبان پیش آمده و با محاکم داخلی آن در ارتباط است. اگر به عبارت پردازی مضیق ماده ۸ با دقت نگاه شود، مطمئناً میتوان گفت که طرفین داوری را فراموش کرده بودند، چرا که در زمان تهیه پیش نویس ماده ۷ طرفین توافق کرده بودند که شروط ملت کاملهالوداد نباید نسبت به داوری اعمال شود.[۱۱۰۳]
در غیر این صورت بسیار آسان بود که طرفین بندی را در این خصوص به ماده ۷ اضافه میکردند، در حالی که این کار صورت نگرفت. به نظر دیوان این خود تأکیدی است بر این که شروط ملت کاملهالوداد در ماده ۳ نسبت به داوری در دیگر معاهدات قابل اعمال نیست.
دیوان به آرا و تصمیمات دیگر دیوان های ایکسید در رابطه با شروط ملت کاملهالوداد و داوری درمعاهدات دیگر اشاره می کند، از قبیل:
رای دیوان ایکسید در قضیه “تلنور علیه مجارستان"، ۱۲سپتامبر ۲۰۰۶،
“سوئز و ویوندی علیه آرژانتین"، رأی صلاحیتی ایکسید در ۳ آگوست ۲۰۰۶، “نشنال گرید علیه آرژانتین"، تصمیم صلاحیتی داوری آنسیترال ۲۰ ژوئن ۲۰۰۶،
“سوئز و اینتر آگواس علیه آرژانتین"، تصمیم صلاحیتی ۱۶ مه ۲۰۰۶،
“پلاما علیه بلغارستان"، رأی صلاحیتی ایکسید در ۸ فوریه ۲۰۰۵،
“زیمنس علیه آرژانتین"، رای صلاحیتی ایکسید در ۳ اگوست ۲۰۰۴،
“سالینی علیه اردن"، رای صلاحیتی ایکسید د ر۲۳ ژوئیه ۲۰۰۱،
“مافزینی علیه اسپانیا"، رای صلاحیتی ایکسید در ۲۵ ژانویه ۲۰۰۰،
“گاز طبیعی SDG علیه آرژانتین"، رای صلاحیتی ایکسید در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۵،
بعد از بررسی این آراء دیوان دریافت که هیچ لزومی به وارد شدن در جزئیات بحثهای راجع به این تصمیمات نیست.
دیوان با نتیجه گیری طرفین در این که نتایج مختلفی را میتوان از تصمیمات دیوان ها گرفت و این بستگی دارد به این که چگونه مفسر عبارات گوناگون را هم در رابطه با شروط داوری و هم شروط ملت کاملهالوداد ارزیابی و تفسیر می کند، موافق بود. اما از آن جا که وظیفه اصلی دیوان اتخاذ تصمیم در خصوص قضیه مطروحه نزد آن است و نه ارائه بحثهای مکفی راجع به قابلیت اعمال شروط ملت کاملهالوداد به مقررات حل و فصل اختلاف، اشاره می کند که ترکیب عبارات مندرج درمواد ۳ و ۷ معاهده روسیه و دانمارک با عبارات مشابه آن در دیگر معاهدات که در تصمیمات دیوان ها مطرح بودند، یکسان نیست. بنابراین، این عبارات بایستی توسط طرفین تفسیر شوند و لذا تصمیمات دیگر تغییری در تفسیر فوق ایجاد نخواهد کرد.
نهایتاً دیوان به این نتیجه می رسد که بر مبنای شروط ملت کاملهالوداد مندرج در ماده (۲)۳ معاهده روسیه و انگلستان و نیز ماده ۸ معاهده دانمارک و روسیه صلاحیت رسیدگی به حوزهای فراتر از قلمرو ماده ۸ معاهده انگلستان و شوروی را خواهد داشت و لذا شرط شامل این موضوع که آیا عملکرد خوانده سلب مالکیت تلقی می شود یا نه و آیا معتبر و قانونی بوده است یا خیر را، دربر میگیرد.[۱۱۰۴]
مبحث دوم : عدم شمول شرط ملت کاملهالوداد نسبت به روشهای حل و فصل اختلافات بینالمللی
بند اول : عدم شمول شرط نسبت به دعاوی مبتنی بر قرارداد
خواهان ها در این قضیه به دنبال این بودند که دعاوی ناشی از قراداد را نزد دیوان ایکسید اقامه کنند، بدون این که مطابق قرارداد قبلی دعاوی خود را براساس قواعد حل و فصل اختلاف در نظام قضایی اردن اقامه کرده باشند.
قرارداد سرمایهگذاری میان طرفین مقرر می داشت که اختلافات قراردادی بایستی از طریق مذاکرات دوستانه حل و فصل شود و در صورت لزوم، با توسل به محاکم داخلی یا نهاد داوری داخلی، دنبال شود. ماده (۲)۹ معاهده سرمایهگذاری میان ایتالیا - اردن بیان می داشت:” در جایی که سرمایهگذار و نهاد اعضا متعاهد، یک موافقتنامه سرمایهگذاری را بنا مینهند، آئین رسیدگی پیش بینی شده در چنین موافقتنامهای بایستی اعمال و اجرا شود.
“اردن” معتقد بود که چون موافقتنامه سرمایهگذاری با مجوز والی اردنی (یک نهاد اردنی محسوب می شود) لازم الاجرا شده است، لذا طرق قراردادی مربوط به اقامه دعوا محدود به روشهای حل و فصل اختلاف در معاهده سرمایهگذاری است.
خواهان ها مدعی بودند که شرط ملت کاملهالوداد مندرج در معاهده سرمایهگذاری اردن - ایتالیا به آن ها حق می دهد تا با استناد به ترتیبات حل و فصل مطلوب تر اختلاف که در دیگر معاهدات امضا شده اردن، آمده است، خواستار رفتار مطلوب تر شوند.
شرط ملت کاملهالوداد در ماده ۳ معاهده سرمایهگذاری اردن - ایتالیا بیان میکند:
“هر یک از طرفین متعاهد بایستی با سرمایه گذاری های آن جام شده در داخل سرزمینش و درآمد افزوده آن ها، رفتاری را داشته باشد که از نظر مطلوبیت کمتر از رفتار اعطا شده به سرمایه گذاری های اتباع خودشان یا سرمایهگذاران کشورهای ثالث و درآمد افزوده آن ها، نباشد.”
از نظر خواهان ها معاهدات سرمایهگذاری که اردن امضا کرده بود از قبیل معاهدات سرمایهگذاری با ایالات متحده و انگلستان که لازم الاجرا شده بودند، به سرمایهگذاران حق میداد تا هر گونه اختلافی را که ناشی از قراردادهای ساخت و ساز است را به ایکسید ارجاع نمایند، علی رغم ماده (۲)۹ معاهده سرمایهگذاری ایتالیا - اردن و بدون این که نیازی به اقامه دعوا نزد محاکم داخلی اردن، مطابق با روش حل و فصل اختلافات داخلی در اردن باشد.
اردن نیز متقابلاً با همان استدلالاتی که آرژانتین در قضیه زیمنس مطرح کرده بود، آغاز کرد: “اولاً، شرط ملت کاملهالوداد نمیتواند نسبت به تعهدات شکلی اعمال شود، ثانیاً رأی مافزینی نباید تکرار شود، ثالثاً، حتی اگر رأی مافزینی قابل اعمال باشد، ملاحظات مربوط به سیاست کلان دولت، اعمال شرط ملت کاملهالوداد را استثنا میکند و رابعاً، شرط ملت کاملهالوداد نمیتواند انتخاب صریح روش حل و فصل اختلاف را که در ماده (۲)۹ معاهده سرمایهگذاری مربوطه آمده است، را به کنارگذارد.”[۱۱۰۶]
دیوان در این قضیه ضمن بر شمردن نگرانیهای خود در رابطه با راه حلی که در قضیه مافزینی به کار گرفته شد، چنین می گوید:
“نگرانی دیوان از این است که نکند محافظ کاریها و احتیاط کاریهای نویسندگان رأی، منجر به ایجاد مشکلاتی در عمل شود و موجبات سلب اطمینان و اعتماد را فراهم آورد و خطر «خرید معاهدهای» را بالا ببرد.”[۱۱۰۷]
دیوان بیان میکند که معاهدات سرمایهگذاری دوجانبه حاوی مقررات گوناگونی در این باره هستند. بعضی از این معاهدات صراحتاً مقرر داشتهاند که رفتار ملت کاملهالوداد نسبت به مقررات راجع به حل و فصل اختلاف قابل تسری است. در معاهدات دیگر، هر چند شرط ملت کاملهالوداد حاوی چنین مقررهای نیست اما اشاره به «تمامی حقوق» یا «همه موضوعات» مشمول در موافقتنامه میکند.[۱۱۰۸]
دیوان سالینی اشاره میکند که اوضاع و احوال این قضیه متفاوت از اوضاع و احوال قضیه مافزینی و آمباتیلوس است[۱۱۰۹] زیرا در این قضایا شروط ملت کاملهالوداد اشاره به «کلیه حقوق» یا «کلیه موضوعاتی» که در معاهده آمده است، میکند.[۱۱۱۰]
ناز نازان میرود دست ندارد ، پا ندارد ، به دندان می رود
جواب:سوزن خیاطی
گنبدی از دور دیدم در و پنجره اش نبود پر از آب پشتش نم بود
جواب:تخم مرغ
شش پا و دو سر دارد دو در کمر دارد هر سر یک من بار دارد
جواب:ترازو
درختی ششصد و شصت و شش ریشه دارد هرچه بارندگی باشد خبر ندارد
اگر خدا کمک کند در از دریا بر آید
جواب:بچه داخل شکم مادر
بغلش بسته ، سرش بسته ، همه جا بسته میان کشورش گل سرخی نشسته
جواب: هندوانه
درختی بر لب دریا آن را خر خورد گر به جنگ شاه افتد هفت کشور برخورد
می خورد خون سیاه و می رود راه سفید گر به رفتن باز ماند خنجری برسرکشد
جواب:قلم نی
انواع فال
فال ماسه
ماسه،شیوه ای از فالگیری ااست که هنوز بسیاری از مردمان خصوصا کهنسالان به آن اعتقاد دارند به دلیل اعتقاد سخت بسیاری از مردمان ،عامه مردم این مرز و بوم هنوز این شیوه فالگیری را جز خرافات به شمار نمی آورند .روش فال گیری با ماسه به این شکل است هفت رشته بند پشمی به اندازه چهل سانتی متر بر کف دست وانگشت سبابه می گذارند .سرشش بند را از پشت دست دوبه دو یک بند از این طرف ویک بند از آن طرف گره میزنند .سر یک بند از هر دو طرف برای باز شدن آزاد می گذارند وسپس آنها را در حالی که گره خورده اند از هم جدا میکنند .هرچه رشته ها در امتداد یکدیگر قرار بگیرند وگره بخورند فال بهتر است اگر بلندی رشته ها از چهارتا کمتر باشد نحس است .
فال دست :
به وسیله پیرزنان ماهر انجام میشود ابتدا نیت میکنند بعد اندازه گیری میکنند اگرکار مورد نظر خیر باشد فاصله ساعد دست ازآرنج تا سرانگشتان زیاد میشود اگر از دو وجب بیشتر شد فال نیک اگر کمتر شد فال نحس .
فال تسبیح:
این فال بوسیله افراد مسن انجام میشودو به این شکل است ابتدا نیت میکنند وبعد مقداری از دانه های تسبیح را جدا مینند و دوبه دو شروع به شمارش میکنند اگر جفت آمد فال نیک است اگر تک آمد فال نحس این فال بوسیله افراد مسن انجام میشودو به این شکل است ابتدا نیت میکنند وبعد مقداری از دانه های تسبیح را جدا مینند و دوبه دو شروع به شمارش میکنند اگر جفت آمد فال نیک است اگر تک آمد فال نحس است .
فال گریزو:
یک تکه نمک را به سر نخی می بندند و سر دیگر نخ را با دست بلند میکنند تکه نمک به شکل وزنه آویزان می شود سپس نیت میکنند اگر بیمار بزودی بهبود پیدا میکند وزنه ثابت و اگر بیماری خطرناک است وزنه متحرک می شود .
برای بهبود بیماری نذری را ادا میکنند یا او را به زیارتگاه می برند خانواده هایی که همه ساله به زیارت می روند می گویند (قراری)هستند واگر به قرار خود عمل نکنند میگویند( شکسی(šoksi) هستند.
بخش سوم : زبان وگویش مردم قلع گنج
ریشه گویش قلعه گنج در زبانهای ایرانی
گویش مردم رودبار زمین،کهنوج،قلعه گنج و سایر مناطق همجوار در دوره جدید زبان فارسی مربوط به شاخه زبانهای مرکزی و جنوب ایران است که به شاخه گروه جنوب غربی میانه معروف به پهلوی ساسانی و اشکانی پیوند می خورد و در دوره باستان دنباله زبان فارسی باستان است.
با بررسی و مطابقت واژگان و لغات فارسی باستانی و میانه با گویش مردم رودبار زمین به این نتیجه می رسیم که این گویش در مقابل تحوولات صوتی و واژگان زبان نسبت به دیگر گویش های زبان فارسی کمتر دچار تحول و دگرگونی شده است.مصوتهای مرکب و تلفظ باستانی و میانه بسیاری از لغات در این گویش های فارسی به زبان فارسی میانه و باستان نزدیکتر است. همچنین وجود لغات و اصطلاحاتی که معادل آنها در گویش های فارسی یافت نمی شود ،بیانگراین است که این گویش بسیاری لغات ،اصطلاحات و فرهنگ ایران باستان را زنده نگه داشته است.
اما امروزه تحولات دنباله نوین شکاف زبانی را بین بزرگسالان و تحصیل کردگان جوان به وجود آورد.که موجب غفلت از این گنجینه زبان شده اند.
بررسی ریشه شناس گویش قلعه گنج با زبانهای فارسی باستان
صامت«p»ایران باستان که پس از یک آوایی قرار داشته در ایران میانه غربی به«b»بدل می شود در غیر این صورت باقی مانده است واژه اسب در زبان فارسی باستان و اوستاییaspqدر فارسی میانه [پهلوی]aspاسب در گویش قلعه گنجaspاسپ و در فارسی جدید اسبasb.
صامت«t»ایرانی باستان که پس از یک آوایی قرار داشته باشد در ایرانی میانه غربی به«d»بدل می شود در غیر این صورت باقی مانده است.واژه بود در فارسی باستان و اوستاییbutaدر گویش قلعه گنج[لهجه کُرته]مصدرbutanبه معنی شدن و زاییدن یکبار می رود.در پهلوی اشکانیbudدر فارسی جدید budبود.
واژه دادن در فارسی باستان dutaدر گویش قلعه گنجdatبه معنی دادن در فارسی میانهdadدر فارسی جدیدdadداد.
صامت«hw»ایران باستان در فارسی میانه به بعد «x»می شود.واژه خشک در فارسی باستان hoskدر دوره میانه huskدر گویش قدیم مردم قلعه گنجhoskدر فارسی جدید xoskحشیدنhosidenاز ماده مضارع hosدر ایران باستان به معنی خشک شدن در گویش قلعه گنج حشیدن به معنی خالی شدن یکبار می رود.
صامت«xwa»فارسی باستان و میانه به فارسی جدید نرسیده اما در گویش قلعه گنج بکار می رود واژه خواهر در فارسی جدیدxaharدر گویش قلعه گنجxwahخوه[خواهر]در فارسی میانه xaharدر فارسی جدیدxaharواژه خوابیدن در فارسی باستانxvafsataدر میانه[پهلوی]xvafitanدر فارسی جدیدxabidanدر گویش قلعه گنجxowtenواو معدوله تلفظ می شود.
صامت«l» چ در ریشه افعال فارسی باستان در دوره میانه تبدیل به «z»می شود. واژه دوز در فارسی باستانducدوچ در گویش قلعه گنجducدر فارسی میانه و جدید دوزduzاستعمال می شود.
لغات واصطلاحات
الف
آرنگ areng : آینه
اَرهara : شبه جمله ، برای بیان تعجب
آشن گشوasan gasue : نابسامان وآشفته
آلک alak : چوبی که در دهن حیوان می زنند وآن را افسار می کنند .
اِرحی erhey : نوعی نفرین
اُرز orz : مالی که برای اصلاح ورضایت کسی بدهند
اوش awos : فردا
الگار elgar : حرکتی از شترکه یک دست با پای مخالف وسپس دست وپای دیگررا جلو می برد ، با این حرکت خسته نمی شود .
الندورگ alandureg : گرد باد تند
انتوهته antohta : پیر ، لاغر ، مردنی
اندرس anderes : پند واندرز
اِی هل هوش کوتن ey hal hos kowten : خسته وبی هوش شدن
۸۴۱/۰
۷۶۱/۰
۹
ارزشیابی
۱۱
۸۹۶/۰
۷۹۱/۰
۷
متفکرانه بودن
۱۲
۸۹۳/۰
۷۹۷/۰
۵
تعامل و ارتباط گروهی
۱۳
۹۱۱/۰
۷۳۱/۰
۹
تراکمی بودن
۱۴
۹۱۶/۰
۸۰۲/۰
۳
پشتیبانی
۱۵
۹۱۸/۰
۷۹۶/۰
۱۷۶
مجموع
جامعه آماری، حجم نمونه و روش نمونه گیری:
از آنجا که هدف این مطالعه، تحلیل محتوای نرم افزارهای درس ریاضی است می توان جامعه ی آماری پژوهش را شامل نرم افزارهای چندرسانه ای دانست که برای آموزش درس ریاضی در مقطع «ابتدایی» تهیه گردیده و دارای تأییدیه وزارت آموزش و پرورش می باشند این نرم افزارها به صورت مقطعی و در سه ماهه ی اول سال ۱۳۹۲ در بازار موجود بوده اند. با توجه به اینکه تعداد این نرم افزارها کم بوده و امکان بررسی همگی آنها وجود داشته است به منظور تعیین نمونه از روش سرشماری استفاده گردیده و کلیه ی نرم افزارهای موجود در بازار مورد تحلیل و مطالعه قرار می گیرند. این نرم افزارها در مجموع ۱۴ سی دی و لیست آنها در بخش ابزار اندازه گیری ارائه گردیده است. داوران یک بار روی کل نرم افزاروجداگانه درخصوص دو بخش تصادفی آن براساس فهرست وارسی قضاوت وارزیابی به عمل آورده اند.
شیوه اجرا:
این پژوهش به طور کلی در سه مرحله اجرا گردید. در مرحله ی اول ابتدا بعد از انتخاب موضوع و تهیه ی نرم افزارهای چند رسانه ای مورد مطالعه برای ارزیابی، منابع اطلاعاتی مختلفی در میان منابع فارسی و انگلیسی از جمله مقالات و کتب مرتبط با موضوع تهیه و لیستی کلی از اصول چند رسانه ای مایر و اصول ساختن گرایان برای طراحی نرم افزارهای آموزشی تهیه گردید. این لیست بر اساس اصول و معیارهای درس افزارهای یادگیری الکترونیکی حسین اسکندری (۱۳۸۸)، اصول طراحی و ساخت چندرسانه ای ارائه شده توسط مایر، استاندارد نرم افزارهای آموزشی که توسط دفتر تکنولوژی آموزشی وزارت آموزش و پرورش ارائه گردیده، اصول طراحی و ارزشیابی نرم افزارهای آموزشی (چندرسانه ای) ارائه شده توسط طاهره شاه جعفری (۱۳۸۲) در پایان نامه ی کارشناسی ارشد و کتابی با همین عنوان وارزشیابی چندرسانه ای درس شیمی در پایان نامه ی کارشناسی ارشد مفتیان (۱۳۸۸)، مدل یادگیری مجازی تحت مدل یادگیری هدف گرا، مدل یادگیری مجازی تحت مدل ساختگرا، مدل طراحی چند رسانه ای، الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر رویکرد رمز دوگانه، الگوی طراحی سطوح پردازش، الگوی طراحی پردازش فعال، الگوی طراحی کتاب راهبردها و فنون طراحی آموزشی نوشته ی دکتر فردانش و سایر اصول طراحی، تهیه گردیده است. شاخص های تهیه شده در این فهرست وارسی بر اساس طیف لیکرت ارزش گذاری گردیده اند؛ که هر شاخص و اصل بر اساس میزان مطابقت چندرسانه ای نمونه آماری با آن سطحی از (خیلی زیاد = ۴؛ زیاد= ۳؛ کم= ۲؛ ؛ خیلی کم =۱ ؛و نظری ندارم =۰) تعیین می شود. ارزشیابی در دو سطح صورت گرفته: اول به طور کلی درس را بررسی کرده سپس دو درس از چندرسانه ای به شکل تصادفی انتخاب و به طور دقیق تر و جزیی تر بررسی گردید؛ و از نظر متن، تصویر، گفتار، انیمیشن، ویدیو و فعالیت مورد تحلیل قرار گرفتند. در نتایج ارائه شده در این ت پژوهش میانگین همه سطوح گزارش و مبنای تحلیل قرار گرفته است. به منظور تعیین میزان رعایت اصول مورد نظر پژوهش هر نرم افزار به همراه ۸ فرم ارزشیابی در اختیار ۴ دبیر ریاضی و ۴ نفر تکنولوژیست آموزشی قرار داده شده و بعد از ارائه ی توضیحات لازم و ایجاد هماهنگی بین اعضای گروه در خصوص مؤلفه های مورد نظر پژوهش در فهرست وارسی و یکسان سازی برداشت هر یک از افراد از مفاهیم گویه های موجود در فهرست وارسی، از داوران خواسته شد که بر اساس میزان رعایت هر اصل به هر واحد تحلیل از ۰ تا ۴ نمره ای را اختصاص دهند یعنی چنانچه اصلی در تمام طول چندرسانه ای رعایت شده بود به آن نمره ۴ و چنانچه اصلی در سراسر محیط چندرسانه ای مورد غفلت قرار گرفته بود به آن نمره ۰ اختصاص داده شد. (خیلی زیاد = ۴؛ زیاد= ۳؛ کم= ۲؛ ؛ خیلی کم =۱ ؛و نظری ندارم =۰) میانگین نمره همه داوران در دو مقطع زمانی مبنای تحلیل این پژوهش قرار گرفته است. برای تعیین میزان مطابقت چندرسانه ای ها با اهداف پژوهش معیاری به شکل زیر طراحی شد.
اقدام به ترک شغل می نمایند.
امروزه ترک شغل کارکنان کلیدی در سازمانهای سرآمد به یکی از مهمترین نگرانیهای مدیریت منابع انسانی تبدیل شده است. به همین دلیل، سازمانهایی که بتوانند دلایل و عوامل موثر در تمایل به ترک خدمت کارکنان را درک کنند، خواهند توانست پیش از اینکه کارکنان سازمان را ترک کنند، سیاستها و
روش های موثری را برای حفظ و نگهداری منابع انسانی کارآ به کار بگیرند.
پژوهشهای صورت گرفته نشان می دهد که تمایل به ترک شغل به خوبی می تواند ترک شغل آتی کارکنان را مورد پیش بینی قرار دهد ( برای مثال، تت و می یر، ۱۹۹۳؛ لوکاس و همکاران ،۱۹۹۳؛ بدیان و همکاران ، ۱۹۹۱؛ پاراسورامان ، ۱۹۸۹). بنابراین با پذیرفتن اصل پیشگیری به عنوان یک روش موثر، می توان این اصل را مطرح کرد که علت یابی تمایل به ترک شغل کارکنان می تواند در حذف عوامل زمینه ساز ، کار آمد باشد.
عوامل مرتبط با تمایل به ترک خدمت
الف) نقش عوامل فردی در تمایل به ترک شغل
نقش عوامل فردی در تمایل به ترک شغل پژوهشهای متعددی ( وای و رابینسون ، ۱۹۹۸؛ ویل و کیمبل ،۱۹۹۵ ؛ گرهارت ،۱۹۹۰؛ پرایس و مولر ،۱۹۸۶؛ کوتن و توتل ،۱۹۸۶؛ آرنولد و فلدمن ،۱۹۸۲؛ موبلی و همکاران ، ۱۹۷۹) گزارش کرده اند که بین متغیرهای سن و استخدام رسمی با تمایل به ترک شغل رابطه منفی وجود دارد، به این معنی که با افزایش سن از میزان تمایل به ترک شغل کاسته می شود و بیشترین میزان ترک شغل در یک سال اول استخدام اتفاق
می افتد و کارکنانی که سازمان را ترک می کنند معمولاًسابقه استخدام کوتاهی دارند (میشل و برادوک ، ۱۹۹۴). علاوه بر آن، کارکنان رسمی کمتر از کارکنان غیر رسمی (کارکنان قراردادی) تمایل به ترک
سازمان دارند ( لارسن و لاکین ، ۱۹۹۹ ).)
سطح تحصیلات با تمایل به ترک شغل رابطه مثبت دارد و افراد با تحصیلات بالا بیشتر از افراد با تحصیلات پایین، تمایل دارند که شغل خود را ترک کنند (برگ ، ۱۹۹۱؛ کوتن و توتل، ۱۹۸۶)؛ به عبارت دیگر کارکنانی که دارای تحصیلات بالایی هستند در صورتیکه احساس کنند که به تخصص آنها احترام گذارده نمیشود، احتمال بیشتری وجود دارد که سازمان را ترک کنند ( هاتون و امرسون، ۱۹۹۸). همچنین وای و رابینسون (۱۹۹۸) و پرایس و میولر( ۱۹۸۶) به این نتیجه رسیدند، افرادی که به لحاظ شغلی در طبقه غیرمدیریتی قرار دارند، در مقایسه با افرادی که در این طبقه قرار دارند (طبقه مدیریتی) تمایل بیشتری دارندکه شغل خود را ترک کرده و به سازمان دیگری بروند.
مطالعات انجام گرفته در زمینه ارتباط بین جنسیت و تمایل به ترک شغل به نتایج بسیار متناقضی منجر شده است. برای مثال، نتایج به دست آمده نشان می دهد که (وایزبرگ و کِرچنبام ، ۱۹۹۳ و کوتن و توتل، ۱۹۸۶) زنان در مقایسه با مردان تمایل بیشتری به ترک شغل دارند و دو برابر بیش از مردان، شغل خود را ترک می کنند ( کام ست ، ۲۰۰۰ ؛ ایتا ، ۲۰۰۰). در مقابل وای و رابینسون )
۱۹۹۸)، میلر و ویلر (۱۹۹۲) و برگ (۱۹۹۱) در پژوهش خود هیچ رابطه ای بین جنسیت و تمایل به ترک شغل نیافتند. و این در حالیست که الاین (۱۹۹۷) و سامرس و هندریکس (۱۹۹۱) به این نتیجه رسیدند که مردان بیشتر از
برخی موارد ، رفتار جنسی ضعیف هم می تواند در هیجانات تاثیر بسزایی داشته باشد واضح است که عشق برای افراد مختلف معنایی متفاوت دارد در کل ، عشق به مجموعه ای از احساسات مثبت و عمیق اشاره می کند که معطوف به فردی دیگر است برای اینکه زندگی زناشویی به خشنودی بینجامد باید احساسات عمیق اعلام شود و پاسخی مناسب از طرف مقابل دریافت کند بدیهی است که ازدواج اولین تعهد عاطفی و حقوقی است که ما در بزرگسالی قبول می کنیم به علاوه انتخاب همسر و انعقاد پیمان زناشویی نقطه ی عطفی در پیشرفت شخصی تلقی می شود و بی تردید یکی از مهمترین تصمیم هایی که ما در طول زندگی خود می گیریم انتخاب یک شریک زندگی است که این مقوله می تواند با هوش هیجانی و هیجانات آدمی بخصوص زوجین نقش بسزایی داشته باشد و به نظر می رسد در جامعه امروزی سه دلیل اصلی برای رضایت و همگام آن با خصوصیات فردی دیگر عشق و هم نشینی و تحقیق انتظار ما باشد . (ناتن و جوانینگ ۱۹۸۵)
آیا بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در بین دانشجویان متاهل رابطه معنی دار وجود دارد ؟
اهمیت و ضرورت تحقیق :
رضایت مندی زناشویی را نمی توان صرفا بر اساس فشارهای روانی بیرونی تبیین کرده زیرا تمامی ازدواجها دست کم با چند فشار روانی مواجه هستند . در بسیاری از خانواده ها فقر و تعدد فرزندان و بیماری وجود دارد اما در عین حال موفق بوده و بسیاری از ازدواجهایی که هیچ کدام از این موارد در آنها وجود نداشته است به شکست منتهی شده اند تفاوت ازدواجهای شادکام و خوب با رضایت بالا و ازدواجهای ناشاد و حداقل تا حدودی می بایست در پرتو شیوه ای تبیین کرد که طرفین به فشار روانی پاسخ می دهند و یا با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و این موارد می توان در هیجانات تاثیر مثبتی بگذارد که گاهی اوقات از لحاظ روانی و روحی باعث مشکلاتی در فرد به وجود می آمد و این مسئله که همسران چگونه می توانند یکدیگر را بهتر بشناسند به گفتگو اولین ابزار برای به حداقل رساندن کژ فهمی در ازدواج تبادل پیام است اگر زن و شوهرها در وضعیت گشوده و بی پرده با یکدگیر صحبت کنند احتمال اینکه یک نفر بدون آگاهی طرف مقابل تغییر کند وجود نخواهد داشت و طرفین از آنچه دیگری را خشنود یا ناخشنود می سازد بیشتر مطلع بوده و اگر همسر او درباره امری ناراحت و ناراضی باشد متوجه این قضیه می شود بک وجونز ( ۱۹۷۳) دریافتند که ارتباط ضعیف را یجترین مشکل ازوداجهای پردردسر است که هر کدام می تواند در هوش هیجانی تاثیر بسزایی داشته باشد .
هدف کلی تحقیق حاضر:
تعیین رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی است
و اهداف جزئی عبارتند از :
۱- تعیین رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی در زنان
۲- تعیین رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی در مردان
۳-تعیین رابطه ابعاد مختلف هوش هیجانی با رضایت زناشویی
فرضیه های تحقیق
بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد
بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در زنان رابطه وجود دارد
بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در مردان رابطه وجود دارد
واژه ها و متغیرهای تحقیق:
هوش هیجانی : متغیر مستقل
رضایت زناشویی : متغیر وابسته
تعاریف عملیاتی و نظری :
تعریف عملیاتی هوش هیجانی : عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون هوش هیجانی بدست آمده است .
تعریف مفهومی هوش هیجانی : هوش هیجانی عبارتند از روحیه هیجان خواهی و هیجان طلبی که با رویارویی مشکلات و اوضاع نامناسب زندگی در جهت منفی آن قدم گذاشته و باعث بهم ریختن روحیه و توانایی فرد از لحاظ هیجان خواهی می شود .
رضایت زناشویی : عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون رضایت زناشویی اینریچ بدست آمده است رضایت شده زناشویی عبارتند از رابطه مناسب و مثبت که بین زنان و مردان در زندگی متاهلی است و اینکه زوجین تا چه حد می توانند در کنار هم با هم زندگی خوب و مناسبی داشته باشد و جهت رسیدن به خود شکوفای در زندگی خود تلاش داشته باشد .
فصل دوم
پیشینه و ادبیات تحقیق
پیشینه نظری
رضایت زناشویی
واضح است که عشق برای افراد مختلف معنایی بسیار متفاوت دارد در کل عشق به مجموعه ای از احساسات مثبت و عمیق اشاره می کند که معطوف به فردی دیگر است برای اینکه زندگی زناشویی به خشنودی بینجامد باید احساسات عمیق اعلام شود و پاسخی مناسب از طرف مقابل دریافت کند بدیهی است که ازدواج اولین تعهد عاطفی و حقوقی است که ما در بزرگسالی قبول می کنیم به علاوه انتخاب همسر و انعقاد پیمان زناشویی نقطه ی عطفی در رشد و پیشرفت شخصی تلقی می شود بی تردید یکی از مهمترین تصمیم هایی که ما در طول زندگی خود می گیریم انتخاب یک شریک زندگی است به نظر می رسد در جامعه ی امروزی سه دلیل اصلی برای ازدواج وجود دارد ( عشق ، هم نشینی ، تحقق انتظارها )واضح است که عشق برای افراد مختلف معنایی بسیار متفاوت دارد در کل عشق به مجموعه ای از احساسات مثبت و عمیق اشاره می کند که معطوف به فردی دیگر است برای اینکه زندگی زناشویی به خشنودی بینجامد باید احساسات عمیق اعلام شود و پاسخی مناسب از طرف مقابل دریافت کند افراد با هدف هم نشینی نیز ازدواج می کنند عشق مربوط به هم نشینی محبتی است که نسبت به افرادی احساس می کنیم که زندگیمان به طور عمیق با آنها پیوند خورده است این همان عشقی است که بر شراکت در تجربه استوار است عشقی که در آن می دانیم طرف مقابل همیشه در کنار ماست عشقی که با آن می دانیم همیشه به خاطر آنچه هستیم پذیرفته می شویم زوج های امروزی با هدف تحقق انتظارشان ازدواج می کنند شناخت انتظارات ، بیان آنها و تلاش برای تحقق آن در حد اعتدال چیزی است که خشنودی را در روابط زناشویی محقق می سازد . افراد انتظار دارند که از همسرانشان به طور خاص و از ازدواج به طور عامل سود مطمئنی عایدشان شود در مجموع می توان گفت که در عصر حاضر باورهای غلط متعددی توسط زوج ها پذیرفته شده اند زوج ها این عقیده را پذیرفته اند که ازدواج ارضای هر نیاز روان شناختی را به همراه دارد و همین عقیده غیر واقع بینانه است که دامی برای سرخوردگی زناشویی خواهد بود .
انتظارهمیشه شاد بودن ، رفع نیازها و تحت حمایت و تایید بودن همیشگی از جمله همین عقاید است شاد بودن به عنوان یک فرد یا یک زوج پیوسته و در تمام عمر کار سختی است هیچ فردی همیشه شاد نیست و برای زوج ها طبیعی است که دوره هایی از ناشادی ، کشمکش یا فشار را تجربه کنند ، تصویری که می توان از ازدواج ارائه داد خوشی و سعادت پیوسته زناشویی است واقعیت این است که ازدواج فرد را شاد نمی کند ، شاد نگه نمی دارد یا به وی کمک نمی کند از زحمت و سختی دور شود به طور قطع کسی که هدفش از ازدواج همیشه شاد بودن است ، محکوم به شکست است .
گرچه در ازدواج های موفق الگو ها متنوع اند ولی قواعد مشترکی وجود دارد بعضی از قواعد مشترک در ازدواج های موفق با الگوهای عملکردی متنوع مشاهده می شوند همسران در یک زندگی زناشویی موفق ، بادوام ، توام با رضایت به یکدیگر احترام می گذارند هر یک از همسران بعضی ویژگی ها یا توانایی های قابل احترام را در دیگری می یابد ، مثل : همسر خوبی بودن ، تامین مخارج کردن ، طبع و ذوق هنری داشتن و…. هر چه میزان احترام گذاری به یکدیگر وسیع تر باشد زندگی زناشویی رضایت مندانه تر خواهد بود .
این همسران تایید و ارزش گذاری خود برای همسرشان را نشان می دهند و به طور پیوسته کارهایی انجام می دهند و مطالبی بیان می کنند که عواطف ، عشق و احترامشان را به یکدیگر نشان می دهند و کلمات و اعمالی را که اهداف مثبت ازدواجشان را حمایت و تایید می کند انتخاب می کنند .
همسران نسبت به یکدیگر بردبارند آنها درک می کنند که امکان فریب خوردن یا خطا کردن خودشان نیز وجود دارد انسان را آسیب پذیر می بینند و به این ترتیب می توانند قصور و کوتاهی دیگری را بپذیرند آنها مسئولیت رفتار و عزت نفس خودشان را به طور فردی می پذیرند و انتظار ندارند که شریک زندگی شان مسئول شاد و خوشحال نگه داشتن آنها باشد به همین دلیل از سرزنش و انتقاد یکدیگر اجتناب می کنند و در عوض آنچه را در مورد همسرشان درست است تایید می کنند با همدلی به سخنان یکدیگر گوش می دهند و در جستجوی عوامل اند که در روابط آنها تاثیر مثبت به جا می گذارد .
همسران بر پایه ی اعتماد متقابل به تشریک مساعی می پردازند آنها آزادند که نه تنها فقط از یکدیگر ، بلکه از هر آنچه ممکن است یعنی شرکت در فعالیت ها و کارهای فرعی خارج از محیط زناشویی همراه همدیگر و یا به طور فردی لذت ببرند .
در یک ارتباط زناشویی توام با حس همکاری و مشارکت ممکن نیست زن و مرد همیشه با یکدیگر موافق باشند اما می توانند به راحتی مخالفت خود را اعلام کنند و این امر مورد پذیرش قرار می گیرد که با هم به دنبال راه حلی بگردند که مورد تایید هر دو قرار گیرد .
زوج های خشنود و راضی از مهارت های ارتباطی خود به نحو احسن در زندگی مشترک استفاده می کنند رفتار و حالات یکی از زوجها همیشه محرک نوع خاصی از واکنش های طرف دیگر است چون این حالات اعمال ناشی از آن بسیاری از اوقات از سطح ناخود آگاه فرد ناشی می شود همسران خشنود تلاش می کنند رفتار و حالات خود را بازشناسی کنند و نسبت به محرک های یکدیگر چه به صورت کلامی و چه غیر کلامی آگاهانه واکنش نشان دهند زوج هایی که نقص مهارت های ارتباطی دارند در معرض خطر نقص عملکرد زناشویی و بروز اختلاف منجر به طلاق و جدایی می شوند .
ناخشنودی و طلاق در خانواده و علل آن :
در مقابل مفهوم رضایت زناشویی ، ناخشنودی و احتمالا یکی از نتایج آن ، یعنی طلاق وجود دارد طلاق را می توان از مهم ترین پدیده های حیات انسانی تلقی کرد این پدیده دارای ابعادی به تعداد تمامی جوانب و ابعاد جامعه انسانی است و تاثیرات متفاوت روانی ، اقتصادی ، و اجتماعی دارد طلاق نخست یک پدیده روانی است ، زیرا بر تعادل روانی نه تنها دو انسان ، بلکه فرزندان ، بستگان ، دوستان و نزدیکان آنها اثر می نهد ، دوم اینکه طلاق پدیده ای است اقتصادی زیرا به گسست خانواده به عنوان یک واحد اقتصادی می انجامد و با بر هم زدن تعادل روانی انسانها موجبات بروز اثرهای سهمیگین در حیات اقتصادی آنها را نیز فراهم می سازد سوم اینکه طلاق پدیده ای است موثر بر تمامی جوانب جمعیت در یک جامعه ، زیرا از طرفی بر کمیت جمعیت اثر می نهد ، چون تنها واحد مشروع و اساسی تولید مثل یعنی خانواده را از هم می پاشد و از طرف دیگر بر کیفیت جمعیت اثر دارد چون موجب می شود فرزندانی محروم از نعمت های خانواده تحویل جامعه گردند که به احتمال زیاد فاقد شرایط لازم در راه احراز مقام شهروندی یک جامعه اند پس می توان گفت جامعه ای که در آن طلاق از حدی متعارف تجاوز کند ، هرگز از سلامت برخوردار نخواهد بود .
در ازدواج سنتی افراد از جایگاه خود آگاه بودند ، شوهر اقتدار و حمایت اقتصادی را فراهم می کرد و زن مسئولیت منزل و تربیت کودکان را بر عهده داشت ولی اکنون مسئولیت ها یا تقسیم می شوند یا برمبنای اهداف فردی تعیین می گردند نتیجه ی این تغییر فرهنگی کاملا روشن است چنان چه نیازها و اهداف فرد برآورده نشود می پرسد : چرا باید این رابطه را حفظ کنم در حالی که بهای زیادی می پردازم و در عوض سود کمی به دست می آورم ؟! این احساس وقتی شدت می یابد که زن و شوهر علاوه بر این تغییرات سریع فرهنگی از ابتدا نیز پیوند شان با تفاوت های فرهنگی بسیار آغاز شده باشد این تفاوت های فرهنگی در تمام زمینه های رفتاری تاثیر گذار است از جمله رفتارهای غیر کلامی که برای افراد برخاسته از دو فرهنگ متفاوت معانی متفاوت و گاه متضاد دارد و می تواند منشا بروز اختلافات در زمینه ی درک متقابل باشد .
عوامل شخصی فراوانی وجود دارند که می توانند در نارضایتی زناشویی دخیل باشند و آن را تشدید کنند ، ادراک های غلط و انتظارهای غیر واقع بینانه ای که در درون زندگی زناشویی رسوخ می کنند نمونه های اصلی عوامل شخصی اند تا زمانی که جامعه به پروراندن آرمان های شاعرانه و انتظارهای خیالی ادامه می دهد و افراد نیز آن را می پذیرند سرخوردگی زناشویی ادامه خواهد یافت . تحقیقی که در رابطه با باوردهای غیر منطقی در میان زناشویی های ناخشنود انجام شده نشان داده است که این باورها در میان زوجهای ناخشنود بیشتر از زوجهای خشنود است ( سلیمانیان – ۱۳۷۴)
درهمین زمینه سهرابی ( ۱۳۷۷) دوازده باور و انتظار مخرب را نام می برد :
۱- عشق ما (یعنی احساسات عاشقانه « هیجانی » با گذشت زمان کاهش نخواهد یافت .
۲- همسرم باید بتواند افکار ، احساسات و نیازهای مرا پیش بینی کند .
۳- همسرم هرگز مرا نخواهد رنجاند یا با خشم در مقابل من قرار نخواهد گرفت .
۴- اگر همسرم و اقعا عاشق من باشد همیشه سعی کند مرا خوشحال کند ( یعنی هر نیاز و خواست مرا برآورده سازد ) .
۵- عشق یعنی این که هرگز نسبت به همسرت خشمگین یا عصبانی نشوی .
۶- همیشه با هم بودن را نشانه ی عشق پنداشتن .
۷- علایق ، اهداف و ارزشهای شخصی ما همیشه مانند هم خواهد بود .
۸- همسرم همیشه با من صادق و صریح خواهد بود .
۹- چون ما عاشق هم هستیم پس همسرم همیشه به من احترام خواهد گذاشت ، مرا درک خواهد کرده و با من موافق خواهد بود بدون اینکه توجه کند من چه رفتاری دارم .
۱۰- بسیار ناگوار خواهد بود که همسرم مرا شرمنده و تحقیر کند یا از من انتقاد کند .
۱۱- سطح علاقمندی و وفاداری ما به هم هرگز نباید کاهش یابد .
۱۲- ما باید همیشه در مورد مسائل مهم با یکدیگر توافق داشته باشیم .
هر کدام از موارد فوق امیدهای اشتباه و اهداف غیر واقع بینانه فقط زوج ها را به سمت یاس ، دلسردی ، ناکامی و خشم سوق می دهد . همان طور که افراد تغییر می کنند رابطه نیز تغییر می نماید هنگامی که همسران علاقه ها ، فعالیت ها و ارزشهای هم پوش یا مشترک را مشاهده نمی کنند فرایند کناره گیری را آغاز خواهند کرد . (سهرابی ۱۳۷۷)
شوهرانی که از همسران خود راضی اند بیش تر می توانند حالتهای غیر کلامی همسرشان را درک کنند در حالی که شوهران ناراضی کم تر قادر به انجام این کارند . زوجهای درمانده و تحت فشار معمولا مشکلاتی را در حیطه ی ارتباط های خود تجربه می کنند آنها به ویژه شدیدا گرفتار الگوهای ارتباطی بی حاصل اند ، باید در ارتباط های خود بیش تر به نیت عمل به جای نتیجه آن توجه می کنند . وقتی افراد در فرد مقابل خود احساس فریبکاری می کنند رفتارهای کلامی و غیر کلامی شان تغییر می کند و ارتباطشان در ابهام بیش تری فرو می رود ، هم چنین وقتی افراد در موقعیت تهدید آمیز قرار می گیرند بیش تر به تغییر غیر مستقیم می پردازند و پاسخ های غیر مستقیم ارائه می دهند و بدین ترتیب ارتباط را در لایه ای از ابهام می پوشانند ،"س از پژوهشهای در دهه اخیر می توان به نتایج زیر اشاره کرد :
۱- زوجهای درمانده و غیر درمانده در ” نیت ” ارتباط هایشان با یکدیگر تفاوت ندارند با وجود این همسران در مانده کم تر از همسران غیر درمانده گفته های همسرشان را به درستی ادارک می کنند
۲- نسبت میزان توافق به میزان عدم توافق در زوجهای درمانده کمتر از زوجهای غیر درمانده است
۳- رفتار غیر کلامی شاخص قوی برای تمایز زوجهای درمانده و غیر درمانده است زوجهای درمانده رفتارهای غیر کلامی منفی تری را نسبت به زوجهای غیر درمانده بروز می دهند . (به نقل از سهرابی ۱۳۷۷)
خانواده هایی که قادرند احساساتشان را بهتر تعریف و بیان کنند وقتی برای آنها برانگیختگی هیجانی ایجاد می شود سریع تر خودشان به وضعیت عادی بر می گردد در حالی که افراد ناتوان در بیان احساسات فشار خونشان مدت طولاتی تری متغیر باقی می ماند .