خلاصه سخن لوتر آن است که ما به عنوان موجوداتی گناهکار و سقوطکرده، در اسارت ارادۀ شیطان هستیم و هر آنچه را او اراده میکند، انجام میدهیم. آنچه اراسموس نوشت، البته تحت فشار شدیدی از ناحیه کلیسای کاتولیک بود که دیگر بیطرفی او را به هیچ وجه برنمیتافت و خواهان آن بود که در مناقشه با مصلحان به خصوص لوتر در جبهه او قرار گیرد و همین امر در نهایت اتحاد میان اومانیستها و اصلاحطلبان را نیز بر هم زد و لوتر را وادار به جوابی تند کرد و همین مناقشه کلامی نقطه پایان دغدغه های مشترک آنان بود.[۲۵۴]
در اندیشۀ لوتر تأکید بر تقدم کتاب مقدس در برابر سنن و قوانین شکل گرفته در طی قرون، تقدم عیسی مسیح در برابر انبوهی از قدیسان که واسطه در فیضند، تقدم فیض در برابر اعمال و شعایر تجویزشده توسط کلیسا به چشم میخورد. وی فهم تازهای از خدا (که غیرانتزاعی و ملموس و عینی است و مهر و محبتش نصیب همگان میشود)، فهمی تازه از انسان که میتواند هم گناهکار باشد و هم آمرزیده، و فهمی تازه از کلیسا و آیینهای مقدس ارائه کرد که شاید کامل و صد در صد برای همگان پذیرفتنی نبود، اما آغار تحولی بود که دیگران قدم به قدم آن را پیش بردند. لوتر خود را مفسر پولس میدانست، آنگاه که میگفت انسان بدون اعمال عادل میشود؛ گر چه هنگامی که عادل است دست خالی از عمل نیست: «این لازمهاش ترک عمل نیست، شریعت لغو نشده است بلکه غرضش محقق شده است. این انجام عمل از صمیم قلب را میطلبد. این قلب تنها به وسیله روح خدا داده میشود.» در اینجا کار برای آخرت از ترس و اکراه و اجبار نیست بلکه از صمیم قلب است. پیوند میان ایمان و عشق در کتاب آزادی فرد مسیحی آمده است: «یک مسیحی یک خداوند کاملاً آزاد است که تابع چیزی نیست. یک مسیحی آزاد کاملاً مطیع همه است.» مسیحی نوع خاصی از بشر نیست، آدم است، آدم آزاد. اساساً نگرش لوتر به مسئله آزادی مسیحی تفسیرش از آیهای از پولس است: (۱ قرنتیان ۹: ۱۹).
در مجموع، لوتر پیشتاز اصلاحات دینی بود و نظرگاههایش بر تمام جریانهای اصلاحی خارج آلمان کمابیش تأثیرگذار بود، گر چه همه دیدگاههاییش مقبول سایر مصلحان نبود. او خود را میان دیدگاه های کلیسای کاتولیک و دیدگاه آناباپتیستها در موضوع تعمید میدید. گروه دوم تعمید را نشانه ایمانی میدانستند که مؤمنان قبلاً آن را کسب کردهاند و از این جهت بود که تعمید اطفال را نادرست میدانستند. در موضوع عشای ربانی از یک سو کاتولیکها بودند که به باورشان، در این آیین، نان و شراب به واقع به جسم و خون مسیح تبدیل میشود و از سوی دیگر تفکر تسوینگلی بود که موضوع تبدل جوهری را به طور کلی انکار میکرد و بر این باور بود که این مراسم یادآور زندگی، مرگ و رستاخیر عیسی مسیح است و چندان در این باور راسخ بود که نتوانست چیزی از آن را کم کند. از نگرانیهای طیف لوتر از آناباپتیستها آن بود که آنها نه تنها پیوند میان دولت و کلیسا را متلاشی کردهاند، بلکه خود دولت را نیز؛ زیرا آنان به دست گرفتن شمشیر به هر هدف و نیتی را ممنوع، و دولت را مقدرشده خدا برای نامؤمنان، و ادارۀ آن را بر عهده خود مؤمنان میدانستند. این بدان معنا بود که دولت و قدرت امری پلید است که کسانی باید به عهده بگیرند که لایق همان کارند. البته حکومت هم قواعدی دارد که هر کس آن را متقبل شود، باید بدان وفادار باشد. مؤمن مسیحی اصلاً نباید اهل اقتدارگرایی باشد.
لوتر و سایر ادیان
یکی از نکات جالب که میتواند در ارزیابی کلی لوتر و کالون مؤثر باشد، نگاه آنان به سایر ادیان و پیروان آنهاست. اگر حریت و آزاداندیشی را ملاک مهمی در مصلح بودن افراد بدانیم، باید بگوییم که متاسفانه لوتر و کالون از این جهت نمره خوبی نگرفتهاند. توضیح سخن آنکه در اروپا به مدت هزار سال سنتی فکری علیه اسلام و پیامبر اکرم (ص) شکل گرفت که به سادگی قابل اصلاح و جبران نبوده و نیست و هنوز هم رسوبات آن تفکرات نادرست در قضاوتها و تصمیمهای غرب تأثیرگذار است. با آنکه غرب و شرق در جنگ و صلح ارتباطات زیادی با یکدیگر داشتهاند، ولی داوریهای نادرست به حدی است که بعضی از صاحبنظران این دوره هزارساله را هزار سال افسانه نامیدهاند.[۲۶۰]
واقعیت این است که لوتر از جمله کسانی است که سخت تحت تاثیر فضای نادرستی است که علیه اسلام در اروپا و عمدتاً به وسیله نویسندگان مسیحی کاتولیک به وجود آمده بود و او نخواست یا نتوانست از آن فاصله گیرد و شاهد بر این مطلب، سخنان صریح او درباره اسلام و پیامبر (ص) است. برای مثال، مفهوم ضدمسیح عنوانی است که در طول قرنها علیه کسانی به کار میرفت که تصور میشد سنخیتی با تفکر اصیل مسیح ندارند و با آن همدلی و همراهی نمیکنند.[۲۶۱] اما این که مصداق این عنوان کیست، به گونه های مختلفی بیان شده است ولی تطبیق آن بر نبی مکرم اسلام (ص) و نیز ترکان به عنوان طلایهداران اسلام در بسیاری از آثار ذکر شده است. لوتر مشکل جهان مسیحی را از یک سو پاپ - دشمن درونی - میدید و از سوی دیگر اسلام و پیامبر آن – دشمن بیرونی- ولی بیشترین مخالفتش با پاپ بود تا اسلام. به این نکته نیز باید توجه کافی داشت که لوتر در شرایطی به مسئله اسلام میاندیشید که سپاهیان عثمانی در سال ۱۵۲۹ و در اوج تلاشهای لوتر، با حملات خود امواج تکاندهندهای را به آلمان فرستاده بودند، گر چه نتوانسته بودند از دروازه های وین بگذرند.[۲۶۲] چیزی که بر دامنه نگرانیها میافزود، این بود که سلطان سلیمان (۱۵۲۰-۱۵۶۶) و لشگریانش این سرزمین را دارالکفری میدانستند که به اسلام باید برگردانده شود. در واکنش به این تهدید لوتر چنین نوشت: «از آنجا که ما، هم اکنون ترکها و دینشان را در آستانه خود مشاهده میکنیم، مردم ما باید هشدار داده شوند، مبادا به سوی زرق و برق دین ترکها و جلوههای بیرونی عادات آنها کشیده شوند یا به سبب شعایر و رسوم غیرجذاب ما، ازدین خود سرخورده شوند و با انکار مسیح، دنباله رو محمد شوند.» وی از دلبستگی شدید مسلمانان به شعایر دینی خود از یک سو و خلاف آن در میان راهبان و مسیحیان عادی سخن به میان آورده، میگوید:
دین ترکها یا محمد در مراسم و شعایرش– و شاید بتوانم بگویم که حتی در عاداتش – بسیار جذاب است تا دین ما. سادگی و بیپیرایگی در غذا و لباس و مسکن و هر چیز دیگرشان به علاوه روزهگیری و نمازها و اجتماعات عادیشان در مساجد هیچ یک در میان ما یافت نمیشود و همین است علت اینکه چرا بسیاری از مردم از ایمان به مسیح به محمد به راحتی برمیگردند و بسیار بدان دلبسته میشوند. من از صمیم دل معتقدم که هیچ یک از هواداران پاپ، راهبان و یا کشیشان یا کسانی که در ردیف آنان هستند، اگر سه روز در میان ترکها بمانند، نمیتوانند بر ایمان خود باقی بمانند.[۲۶۳]
نکته مهمی که وی سپس اضافه میکند، آن است که «اگر وارد میدان برهان و استدلال درباره دین شویم، مقام پاپی با همه زرنگیهایش شکست خواهد خورد. نیز آنان نخواهند توانست از ایمانشان دفاع کنند و در همان حال به ابطال دین محمد بپردازند.» [۲۶۴]
در پرتو این ارزیابی تکاندهنده، لوتر تصور میکرد که حیاتی است به دین ترکها بپردازد، زیرا همان گونه که ریچارد اضافه کرده است، وی به این موضوع و این احتمال میاندیشید که مسیحیت در حصار کامل اسلام قرار گیرد. [۲۶۵]
البته بعضی از محققان مانند لودویگ هاگمان بر این باورند که مواجهه لوتر با اسلام جنبه الهیاتی نداشت «و توجه او به اسلام به عنوان یک فاکتور دینی نبود» بلکه از دو چیز متأثر بود که یکی تهدید اروپا از ناحیه سپاهیان مسلمان عثمانی و دیگری اینکه اساساً مناقشه او بر مناقشه وجودی با رم بود و هر دو موضوع مانع آن شده بود که به اسلام به دید یک دین با اصالت و دارای ریشه های عمیق نگاه کند. به عقیده دیوید شاو، با آنکه لوتر از اسلام آگاهی داشت، مواجهه او با اسلام اتفاقی بود. به گفته وی، توجه لوتر به ترکها «به عنوان یک کشیش بود و تنها در مرحله دوم به عنوان یک الهیدان و بر حسب اتفاق به عنوان یک محقق و مدافعهنویس.» وی در نهایت نتیجه گرفته است که دغدغه اصلی لوتر، انتقاد به قرآن یا حمله به نبوت پیامبر یا نقد و ابطال باورهای مسلمانان یا دفاع از برتری مسیحیت نبود. دغدغه اصلی او ترغیب مسیحیان به توبه، عشق به کتاب مقدس و اطاعت از مقامات آن به عنوان راهی برای مواجهه با خط ترکان عثمانی بود. درهر حال، تنها در یک جلد از آثار گردآوریشده لوتر، وی ۷۵ بار به اهریمنپنداری ترکان و ۲۵ بار به - العیاذ بالله - اهریمنپنداری پیامبر اشاره کرده است.[۲۶۶]
این دیدگاه تند و پر از تعصب لوتر تنها در مورد اسلام نبود، بلکه وی به شکل سخیفی نیز در مورد یهودیان سخن رانده است.[۲۶۷] وی در سال ۱۵۲۳ رساله «عیسی مسیح یهودی زاده شده بود»[۲۶۸] را نوشت، اما بیست سال بعد رساله «درباره یهودیان و دروغهایشان»[۲۶۹] را نوشت و این بار روش و منش یهودیان و ادعاهایشان در برتری دینی را محکوم کرد و بر ادعاهای رایج در قرون وسطی علیه یهودیان صحه گذاشت و این گونه نوشت: «ما مسیحیان با این قوم مطرود و ملعون چه باید بکنیم؟» و خود پاسخ داد که نخست باید کنیسهها و مدارسشان را به آتش کشیم و آنچه را قابل سوزاندن نیست، محو و نابود کنیم. دوم آنکه خانههایشان تخریب شود… و سوم این که همه این کتابهای عبادی و نوشته های تلمودی نابود شود. چهار آن که کاهنان از تدریس باز داشته شوند. پنجم آنکه همه گنجهای طلا و نقره از آنان ستانده شود…»[۲۷۰] در یک کلام، تعصب دینی لوتر نسبت به مسیحیت، جایی برای سایر ادیان چه در مورد حقانیت و چه نجات یا هر گونه همدلی باقی نگذاشت و این چیزی نیست که بتواند در دنیای مدرن منشأ اثری مثبت تلقی شود.
اولریخ تسوینگلی
اولریخ تسوینگلی (۱۴۸۴-۱۵۳۱) الهیدان و کشیش سوئیسی که تاثیر عمیقی بر سنت اصلاحشده گذاشت. اصطلاح «اصلاحشده»[۲۷۱] هم در مورد کلیسای آلمانی و هم فرانسوی در منطقه سوئیس به کار میرود و پیروان تسوینگلی و کالون را شامل میشود. نقطه اشتراک مصلحان در کلیسای اصلاحشده (کالونی) با لوتر در مخالفت با کلیسای کاتولیک روم بود، ولی آنها در بسیاری از امور به گونهای متفاوت از لوتر میاندیشیدند. البته هر دو جریان به اصلاحگرایی اقتدارگرا معروفند و دلیل آن سازگاری و سازش آنها با قدرتهای سیاسی و مدنی بود. وی نیز مانند لوتر بر مرجعیت و آتوریته کتاب مقدس، ازدواج کشیشان و نفی رهبانیت تأکید داشت. با این حال، وی اصرار داشت که تفکر او چیزی جدا از لوتر است، به گونهای که حتی یک کلمه از لوتر یاد نگرفته است که البته باورش مشکل مینماید. تسوینگلی در محیطی تربیت یافته بود که نگاه اومانیستی بر آن غالب بود و هنگامی که عهد جدید اراسموس در سال ۱۵۱۶ به یونانی منتشر شد، وی همه نامههای پولس را حفظ کرد. وی میگفت که کسی که پولس را خوب بشناسد، حرف تازهای در لوتر نمیبیند. با این حال، لوتر در خصوص چیزهایی که کتاب مقدس منع نکرده بود، مدارا نشان میداد ولی تسوینگلی تنها چیزهایی را که درکتاب مقدس امضا شده بود، میپذیرفت. وی نیز قواعد و آداب کلیسای کاتولیک را هدف انتقادات خود قرار میداد. به اعتقاد وی، این قواعد نه تنها در عهد جدید یافت نمیشود که شباهت بسیاری با قوانین خوراک در یهودیت دارد که پولس آن را ملغا کرده بود[۲۷۲] و کار به جایی رسید که هوادارانش در ایام روزه خاص به نام لنت آشکارا گوشت میخوردند.
موضوع انتقادی دیگر، بحث شمایل و تصاویر از جمله پیکره قدیسان و صلیب بود. در نفی این روال به این جمله استناد میشد که «تو نباید هرگز بتی را بپرستی.»[۲۷۳] مباحثه وی با لوتر بر سر ماهیت عشای ربانی از مهمترین بحثها و مناقشات درونی اصلاحطلبان است. لوتر ضمن این که تبدل جوهری – اعتقاد کاتولیکی- را نمیپذیرفت، به حضور واقعی بدن و خون مسیح در نان و شراب اعتقاد داشت، اما تسوینگلی حضور مسیح در این آیین را حضوری معنوی و سمبلیک میدانست. تسوینگلی در موضوع ماهیت مسیح نیز با لوتر دچار اختلاف عقیده شد. در موضوع تفسیر کتاب مقدس نیز معتقد بود که باید کتاب را با توجه به سیاقش تفسیر کرد، نه بر اساس سنت کلیسایی، که این نگاه او بیشتر اومانیستی بود. وی در سال ۱۵۱۶ با اراسموس دیدار کرد و سخت تحت تاثیر رویکرد اومانیستی در موضوع بازگشت به منابع اولیه قرار گرفت. وی سراسر کتاب مقدس را مفید و سازنده میدانست و برای مخاطبانش، مضامین کتاب مقدس را میخواند و خواهان آن بود که بدون واسطه کلیسا با کتاب مقدس ارتباط برقرار کنند. به عبارتی، باید اجازه داد کتاب مقدس خود سخن بگوید و از تحمیل اندیشه های فلسفی به آن جلوگیری کرد. این رویکرد تا حدی از رویکرد لوتر به کتاب مقدس متفاوت بود. با این حال، وی با توجه به سوابق تحصیلات اومانیستیش، در الهیاتش از اندیشه های فلسفی بهره برد.
دیگر آن که وی به تقدیر و قضای الهی معتقد بود و در سال ۱۵۳۰ رسالهای در این باب منتشر کرد، گرچه اندیشه تقدیر بیشتر به کالون نسبت داده میشود که از نسل بعدی اصلاحگران است. این مصلح سوئیسی ضمن اعتقاد به قدرت مطلقه خداوند، بر این باور است که همه اعمال بشری ناشی از علیت درجه دوم اوست. وی به رغم همه علاقهمندیهایش به اراسموس، آزادی اراده را مخالف تقدیر میدانست. به طور خلاصه در الهیات او این کلیدواژهها اهمیت زیادی داشت: قیومیت خداوند،[۲۷۴] مشیت،[۲۷۵] تقدیر ازلی[۲۷۶] و انتخاب/برگزیدگی[۲۷۷] در برابر طرد و لعنت[۲۷۸]. البته تقدیر ازلی هم در اندیشه آگوستین، هم آکویناس و هم تسوینگلی و کالون با تفاوت وجود دارد.[۲۷۹] با موضوع فروش آمرزشنامه مانند لوتر مخالف بود اما شکلی از اصلاحات را میپسندید که تحت تأثیر «فلسفه مسیح» اراسموس بود. تسوینگلی در سال ۱۵۲۳ موفق شد که اصول ۶۷ گانهای را به تصویب شورای شهر برساند.
تسوینگلی مانند کارلشتات موسیقی در کلیسا را ممنوع کرد و جالب اینکه خودش موسیقیدان برجستهای بود. معتقد بود که موسیقی برای آرامش شخصی است نه برای عبادت خدا. وی معتقد بود که جملۀ «این است بدن من» باید معنایی معنوی داشته باشد.[۲۸۰] شاید بتوان وجه جمع این سه موضوع (نفی تصاویر و شمایل، موسیقی و شعایرزدگی) را تنفر و انزجار از امور بیرونی و فیزیکی برای ارتباط با خداوند دانست. کویکرها یک قرن بعد شعایر را از بعد بیرونی یکسره کنار گذاشتند. تسوینگلی میراثخوار سنت عرفانی قرون وسطایی بود که از طریق اراسموس بدان دست یافته بود و جنبه بیرونی را همیشه تقبیح میکرد. وی میگفت آنچه مهم است نه استخوانهای پولس بلکه روح تعالیم اوست. زوینگلی شعایر را با برهنه کردن آنها از معنای خودشان پایند بود. وی عشای ربانی را یادآور مرگ مسیح دانست. عشای ربانی را کمتر قابل دفاع دانست ولی در مجموع بدان نیز پایبند ماند، زیرا نوعی ارتباط با گذشته یعنی اسرائیل باستان بود به طوری که در گذشته با سنت ختان تعلقشان را نشان میدادند و اکنون با تعمید. تسوینگلی به نوعی تئوکراسی پروتستانی قائل بود که محور آن، مردم منتخب بود که راه شناخت آنها نیز ایمان بود. تسوینگلی ایمان را نشانه برگزیدگی میدانست[۲۸۱] که بر پایه آن، همه مردم را نمیتوان منتخب دانست. این اندیشه تأثیر عمیقی در انگلستان جدید به وسیله پیوریتنهای انگلیسی داشت که بیشتر تحت تأثیر تسوینگلی بودند. وی در سال ۱۵۳۱ در جنگ میان زوریخ و کانتونهای سوئیس کشته شد و هاینریش بولینگر جانشینش شد.
ژان کالون (۱۵۰۹-۱۵۶۴)
مصلح فرانسوی که ابتدا به تحصیل در زمینه حقوق پرداخت و سپس به مطالعه آثار کلاسیک به زبان یونانی روی آورد. سپس تحت تاثیر دو لغتشناس بزرگ عصر خودش، گیلیوم بود[۲۸۲] و دسیدرئوس اراسموس قرار گرفت و از آن دو، اهمیت در اختیار داشتن نسخه انتقادی کتاب مقدس به زبان یونانی و لاتین و تفسیر بر پایه سیاق ادبی، زبانشناختی و فرهنگی را آموخت.[۲۸۳] کالون تا حدی متمایز از دیگر مصلحان است. وی از نسل دوم مصلحان است که با شاخصترین چهرهها از نسل اول ارتباط داشته است. وی در سالهای ۱۵۳۳ تا ۱۵۳۴ با نوشته های لوتر آشنا شد و او را «کشیش بسیار عالیقدر کلیسا و پدر بسیار گرامی» نامید که شاید به دلیل حقی بود که لوتر بر وی در شناخت بیشتر اهمیت ایمان داشت. وی به نقش لوتر در احیای کلیسا بسیار ارج مینهاد و او را از جمله حواریون میدانست که به شکلی معجزهآمیز خداوند او را برای نجات کلیسا از دست مقام پاپی فرستاده است.[۲۸۴] از نظر فکری، بسیار تحت تأثیر این اندیشه لوتر بود که نجات و رستگاری تنها به وسیله ایمان به دست میآید نه به وسیله عمل. اما روابطش با لوتر رفته رفته دچار نوساناتی شد و بیش از همه از اخلاق و منش لوتر بیزار بود و این که کسانی اطراف او را گرفتهاند و او را از عیب و نقصهایش آگاه نمیکنند. وی به شیوه تفسیری او نیز انتقاد داشت و این را بعد از مرگ لوتر به طور علنی ابراز داشت و بعضی از مطالب او را مطالب بیپایه خواند. کالون افتخار احیای کلیسا را به لوتر میداد، اما نمیخواست که سایه سنگین او بر سر کلیسا، مانعی برای انجام دیگر اصلاحات شود. کالون در میانه عمر گاهی نقش عالمی مطلع را داشت و گاهی در نقش مصلح اجتماعی ظاهر میشد و البته گاهی نیز از صحن اجتماع به دلیل تندیها و تندرویهایش طرد شد، اما خلأ او چنان مضر بود که دوباره به جایگاه اولیهاش بازگشت. وی با تسوینگلی، مصلح سوئیسی، نیز آشنا و مرتبط بود و بعضی از اندیشه های دینیاش را میپسندید و با بعضی نیز مخالف بود.
از موضوعات مورد تأکید کالون، که از قضا از مطالب مشترک میان اصلاحگران دین است، تأکید بر مراجعه مردم به کتاب مقدس و این که هر کس خودش کتاب را بخواند، حتی اگر فرد از افراد نافرهیخته[۲۸۵] باشد که با زبانهای مختلف عبری، یونانی و لاتین آشنا نیست. البته این موضوعی است که نتایج سودمند زیادی برای جامعه غربی داشت، زیرا لازمۀ خواندن همگانی کتاب مقدس، آشنایی همگانی با خواندن و نوشتن بود که در این صورت، جامعه قدمی بزرگ به سوی علم و دانش برمیداشت. اصلاً یکی از ویژگیها و اهمیت نهضت اصلاح دینی توجه کافی به مسئله آموزش است.
انتقاد کالون به کلیسای کاتولیک این بود که نهاد مذکور ضمن برده ساختن کلیسا، تعالیم و موعظههای برگرفته از کتاب مقدس را به کناری نهاده و مانع از مراجعه توده مردم به کتاب مقدس و فهم و تفسیر آن شده است و از این رو، تمام همتش را بر این گذاشت که کشیشان با کتاب مقدس بیشتر آشنا شوند و ضمن یادگرفتن درست اعتقادات مسیحی، مردم را نیز با کتاب مقدس آشنا سازند و به همین دلیل دست به کار نوشتن کتابی عظیم به نام مبادی دین مسیحی شد که منسجمترین و منظمترین کتاب و تقریری است که در دوره نهضت اصلاحات دینی در مورد تعالیم کلیسا نوشته شد. این پناهنده دینی فرانسوی با انتشار کتاب مبادی دین مسیحی شهرت یافت و توانست خطوط اصلی میان آیین پروتستان و کاتولیک را برای اولین بار به شکل مستند و روشن بیان کند. وی کتاب مبادی را به فرانسیس اول پادشاه فرانسه تقدیم کردو موکداً به پادشاه گفت که تعالیم کلیسا چیزی جز انجیل عیسی مسیح نیست. خامی کالون در این کتاب آن بود که توجه نداشت در سرزمینی که آیین کاتولیک تنها دین قابل قبول بود، و دولت پیوند محکمی با آن دارد، تغییر دین باید در دولت هم تأثیر گذارد. البته در سال ۱۵۳۰ اعترافنامه آگسبورگ شرح مختصری از تعالیم پروتستانی را معرفی کرد.[۲۸۶] از دیگر اقدامات وی، نوشته کتابهایی در قالب پرسش و پاسخ به نام کاتشیسم بود که راه آشنایی مردم با مفاهیم دینی و کتاب مقدس را بیشتر فراهم میکرد، زیرا معقتد بود که کلیسای رم، کلیسای کاتولیک را با موعظه آموزههایی برناگرفته از فهم صحیح کتاب مقدس و نیز منع خواندن کتاب مقدس برای مردم عادی و غیرفرهیخته به اسارت و ویرانی کشیده است. لذا زندگیاش را وقف تعلیم و موعظه عقاید برگرفته از کتاب مقدس کرد.
یکی از محورهای اساسی در تفکر کالون مسئله تقدیر ازلی[۲۸۷] است. البته وی در این اندیشه وامدار تسوینگلی است، اما تقدیر را با تعریفی متفاوتتر قائل بود: «منظور ما از تقدیر ازلی حکم ابدی خداست که به وسیله آن با خود هر آنچه را که خواسته رخ دهد، تعیین کرده است. همه انسانها وضعیت یکسانی ندارند. برای عدهای حیات ابدی مقدر شده است و برای دیگران، لعنت ابدی. بر این اساس، همان گونه که هر کس برای یکی از این منظور آفریده شده، ما میگوییم که برای هر کس حیات یا لعنت مقدر شده است.»[۲۸۸] البته این موضوع در نگاه کالون کارکردی مثبتی داشت، زیرا بر این اساس عدهای ملعون و عدهای در رحمت الهی هستند. منتهی کار و عبادت و خدمت کردن نشانه تعلق هر فرد به کدام یک از دو گروه بود. این عقیده موجب نوعی مسابقه در کار و خدمت و سختکوشی شد.
به باور کالون، هدف اصلی تعظیم خداست نه نجات خویشتن. جواب کالون به اینکه نجات کشیشان در آیین کاتولیک بیشتر تضمین شده است، این بود که این اصلاً چیز بیارزشی است. واضح است که این تعریضی است به لوتر که دغدغهاش به جایگاهش نزد خدا بود. کالون معتقد بود که هیچ کس آنگاه که نگران نجات خویشتن است نمیتواند خدا را خوب عبادت کند. اگر کسی این را بپذیرد و مطمئن از نجات خود شود، انرژی زیادی را در اختیار خواهد داشت. کالون معتقد بود که خدا طرح عظیمی برای همه اعصار دارد. این خدای قیوم که بنیاسرائیل را از مصر به سرزمین موعود برد و آنها را به دلیل بدعت و ارتداد جدید رد کرد، اسرائیل جدیدی پدید آورده است … این مفهوم مقبول تسوینگلی هم بود ولی او دامنه اش را بسیار گستراند.
کالون اسرائیل جدید را جمعی از منتخبان میدانست. ولی این سؤال مطرح است که آنان را چگونه باید شناخت؟ تسوینگلی میگفت که با ایمان! کالون دو نشانه دیگر را نیز ضمیمه کرد که یکی زندگی شرافتمندانه بود که در اینجا مانند آناباتیستها می اندیشید و دیگری شرکت در آیین های مقدس. زندگی و ایمان هر دو.
به طور کلی میتوان گفت که در اندیشه کالون نوعی ارتباط میان دولت و کلیسا پذیرفته شده بود ولی به عکس لوتر، کفه کلیسا بر کفه دولت میچربید. مثلاً اجرای بن (طرد از جامعه کلیسایی) در حد اختیارات کلیساست نه دولت.[۲۸۹]
کالون با آنکه بر پاکی و طهارت کلیسا تأکید داشت، کلیسا را با کل جامعه برابر میدانست و شاید از این جهت مناسب باشد که این مفهوم و برداشت از کلیسا را با واژه امت در اسلام یکی بدانیم. اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی نیز به کالون بیش از تسوینگلی کمک کرد؛ زیرا ژنو توسط دشمن محاصره شده بود. اصلاً یکی از چیزهایی که به داد مصلحان رسید، زد و خوردهای سیاسی و تضعیف قدرتهای حاکم و ظهور قدرتهای جدید و اختلاف و تضاد منافع بود. از مهمترین میراث کالون در سوئیس شکل گرفتن نوعی تئوکراسی پروتستانی بود؛ نوعی سختگیری فراگیر و شدید کلیسایی که بر پایه آن، همه مردم باید در خدمت شکوه و عظمت خدا باشند و اصحاب قدرت به همان اندازه کشیشان باید خود را خادمان جامعه مشترکالمنافع مقدس بدانند و حکم به ارتداد و بدعت به شورای شهر موکول شود. در این تئوکراسی، معلمان جایگاه بس رفیعی داشتند و سنت کلیسایی محترم بود، زیرا در قرون وسطی کلیسا، دولت و مدرسه سه نهاد اصلی مسیحیت بودند. در ژنو این به کلیسا، دولت و آکادمی تغییر یافت. وی خودش هم واعظ بود و هم معلم. معلم باید همه شرایط کشیش شدن را داشته باشد. کالونیسم نوعی میسیونری نیز داشت و از این جهت کمتر از آناباپتیستها – که همه اعضا را موظف به تبشیر میدانستند و تمام توان خود را معطوف به پیروزی بر سایر مجموعه های مسیحی میدانستند- نبود. ژنو نه تنها محلی برای آموزش جوانان در رشته های ابتدایی بلکه کانون و اردوگاهی برای داوطلبان الهیات بود که قرار بود بعدها چون ماموران سری عمل کنند. کالون ماند آناباپتیستها نسلی از شهدا را پرورش داد ولی بر خلاف آنان، نسلی از امیران را نیز. کالون بهترین الگوی زهدگرایی این جهانی[۲۹۰] بود. در سنت کالونی شیوه منظمی در زندگی مشاهده میشود که کاملاً با الگوی منونایتها و شور و نشاطشان هم سان است. در مجموع آیین کالون انقلابیترین شکل نهضت پروتستانی در سده شانزدهم بود.[۲۹۱] خلاصه کلام آن که این محورها در اندیشه کالون اهمیت زیادی داشت:
تأثیر کالون و جریان وابسته به او بر اقتصاد و سرمایهداری از نکات مهمی است که باید بدان توجه داشت. به گفته تاونی، کالون ویژگیهای اساسی تمدن سوداگرانه را پذیرفت و به سنتی پشت کرد که هر پیشه دارای منافع اقتصادی بیش از حد لازم برای امرار معاش را سزاوار سرزنش میدانست؛ به دلّال تهمت انگل، و به رباخوار داغ دزدی میزد. در نظر کالون تنپروری و نمایش ثروت، نفرتانگیز بود ولی او با انباشتن ثروت مخالف نبود. کالون زیادهروی در ستاندن ربا از مستمندان را به صراحت محکوم میکرد ولی این واقعیت را قبول داشت که تاجری برای سرمایهای که وام گرفته و امکان سود بردن را برایش فراهم میآورد، باید بهره بپردازد و لذا بورژوازی نوخاسته، از آیین کالون بسیار استقبال کرد.[۲۹۲]
آخرین سخن آنکه کالونیسم یکی از دو شاخه مهم نهضت اصلاح دینی است که بینالمللیترین بخش این نهضت است. با آنکه آیین تسوینگلی بر نهضت پیوریتن انگلیسی سخت مؤثر بود، ولی کالونیسم اساس الهیات آن بود و در فرانسه و اسکاتلند و انگلستان مورد توجه کامل قرار گرفت. بسیاری از عناصر مفهوم امریکایی زندگی میراثی است از آیین کالونی و یکی از رؤسای جمهور امریکا نیز نامش Calvin Coolidge است.[۲۹۳] با این حال، نباید تصور کرد که این شاخه کاملاً پیرو تفکر و اندیشه های کالون بود. آیین لوتری بدان سبب که به نهادهای ملیگرای آلمان بیش از حد وابسته بود، نتوانست برای انگلیسیها و فرانسویها چندان جذاب باشد
مقایسه جریان لوتری با جریان کالونی
هر دو گروه در مخالفت با کلیسای کاتولیک و لزوم انجام اصلاحات اساسی و بازگشت به کتاب مقدس اتفاق نظر داشتند، اما در مسائل اعتقادی میان آنها اختلافاتی بود. جریان لوتری به سرعت و به همت یکی از سران آن به نام ملانشتون، نظریانش را در قالب عقلانی ریخت و رنگ و صبغه فلسفی بدان داد و آن را به آیین کاتولیک نزدیک کرد. اما جریان دوم را شخصی به نام تسوینگلی پایهگذاری کرد که همعصر لوتر بود و با او به مناقشه و مجادله علمی پرداخته بود ولی تقریر و تنسیق منطقی این جریان به دست ژان کالون صورت گرفت. به لحاظ شخصیتی، مطلبی متناقض و پارادوکسیکال در خصوص لوتر به چشم میخورد. وی از یک سو، فردی انقلابی بود که با قلم تیز و تند به نقد امور به خصوص در آنچه به پاپ و کلیسای کاتولیک برمیگشت، میپرداخت اما در مسائل الهیاتی یا در مواجهه با امیران و حاکمان، فردی محافظهکار و کرنشگر بود، در حالی که تسوینگلی بیشتر اصلاحات اخلاقی را در نظر داشت و چندان در قید و بند راه انداختن انقلابی برای به کرسی نشاندن ایدههایش نبود. کالون خود به نسل دوم اصلاحگران تعلق داشت و اهمتیش در مرتب کردن اندیشه های کلیسای اصلاحشده و تدوین آن بود. به علاوه، لوتر به جریان فرهنگی اومانیسم تعلق خاطری نداشت، زیرا اصل اولی آنها نه مسیحیت بود و نه کتاب مقدس. او مردی بود که از مراحل یک تجربه دینی گذشته بود و بیش از هر چیزی به ناحیه عملی دین توجه داشت ولی کالون تعلق خاطر بیشتری به اومانیسم به ویژه از نگاه حقوقیاش داشت. نکته دیگر آن که لوتر فردی درونبین و زاهد بود، ولی کالون مردی با نگاه علمی و منطقی و حقوقی. تفاوت دیگر آن که لوتر به تقوای فردی و زندگی اخلاقی خصوصی اعتقادی داشت که نتایج و ثمرات خوبی به بار آورد ولی مذهب کالون خاصیت جمعی داشت و میخواست که همه جزئیات زندگی انسان را با اتکا به قدرت یک دولت دینی سامان دهد.[۲۹۴]
مطلب دیگر آن است که مکتب لوتر از لحاظ اجتماعی اشرافی و محافظهکار بود و هر آنچه که دلیلی بر حذف و بطلانش نبود، با ماندنش موافق بود اما کالون دموکراتمنش و رادیکال و به جای صلح، پیامآور شمشیر بود،[۲۹۵] یعنی به نام خداوند یا پادشاهان و امیران مخالفت میکرد و همه چیزهایی را که در کتاب مقدس دلیلی بر تأییدش نمییافت، رد میکرد، اما تا آنجا که به الهیات سیاسی این دو مربوط میشود، باید گفت که الهیات پروتستانی سوئیس در مقایسه با رقیب لوتریاش دخالت بیشتری در امر سیاست و جامعه داشت. در سوئیس، تسوینگلی و کالون معماران نظمی تازه شدند و خود دست اندرکار امر سیاست شدند، این در حالی است که در آلمان این زمامداران بودند که دین را به خدمت گرفتند و در رأس امور بودند. کالون با بسیاری از اندیشه های لوتر موافق بود، اما تأکید خاصی بر مسئله جبر و تقدیر داشت. مانند لوتر معتقد بود که فقط خداوند به مؤمنان نجات میبخشد، چون اوست که آگاه و توانا به همه چیز است. سلوک اخلاقی و اهمیت آن، یکی از فرقهای این دو مصلح و الهیدان است. به باور کالون، سلوک درست اخلاقی نشانهای از لطف الهی است. وی پارهای از امور چون جنگیدن، قسم خوردن، خندیدن در کلیسا، ورقبازی و رقص و رفتن به تئاتر را ممنوع کرده بود. تأکید بر اهمیت کتاب مقدس وجه مشترک دیگر او با لوتر است.
اما در اندیشه سیاسی، کالون مسیری کاملاً متفاوت را طی کرد. وی را باید اولین تجربه حکومت در یک نظام پروتستانی دانست. او حتی در مدیریت کلیسا هم پای مقامات حکومتی را کوتاه کرده بود و شورایی از شیوخ بودند که مدیریت کلیسا را به عهده داشتند. استقلال مقام دینی از سیاسی اولین بار در سیستم کالونی رخ داد. اندیشه های کالون بر خلاف لوتر به سرعت در سایر مناطق نیز مورد توجه قرار گرفت، به گونهای که جان ناکس در اسکاتلند، آیین پرسبیترین را پایهگذاری کرد و در فرانسه گروهی به نام هوگنوها و در انگلستان گروهی به نام پیوریتنها شکل گرفتند که تحت تأثیر اندیشه های کالون بودند.
از مشترکات فکری این دو مصلح که نقش مهمی در تحولات بعد داشت، موضوع تقدیر بود که بدان اشاره شد و روشن شد که تفاوت آیین لوتری وکالونی بیش از تفاوت میان خود آنهاست.[۲۹۶]
نکته دیگر در مقام مقایسه بین دو جریان اصلی پروتستانی آن است که الهیات سوییسی و کالونی بیشتر از الهیات لوتری سیاسی است[۲۹۷] و به نظر میرسد که علت آن نیز یکی به تفکرات این دو مصلح برمیگردد و دیگری به شرایط اجتماعی.
در خصوص تفاوتهای الهیاتی لوتر و کالون، واقعیت آن است که لوتر بر موضوع آمرزیدگی انسان و مغفرت توجه و تکیه داشت، اما کالون بر موضوع قیومیت خدا[۲۹۸] و تعظیم نام او.[۲۹۹] بر همین پایه، کالون کتاب مبادی را با مثلاً موضوع آمرزیدگی به وسیله ایمان شروع نکرد، بلکه با شناخت خدا. کالون تحت تأثیر عظمت و بزرگی خدا بود که بر فراز عالم نشسته است و همه به سان قطرهای در برابر او هستند؛ همو که فرمانروای زمانه است و مدیر تاریخ. کالون در مقایسه با سایر مصلحان، الهیاتش عملگرایانهتر بود و این هم میتواند نقطه قوت و هم نقطه ضعف او باشد. در کتاب مبادی و سایر نوشتههایش، صرفاً به سان یک عالم مدرسهای نمینوشت. نوشتههایش پر از طعن و کنایه و تحریض و تحریک و سرزنش است، در حالی که بیشترین نگرانی لوتر بابت نجات و رستگاری خود بود. کالون بر این باور بود که آدمی که دغدغه و نگرانیش نجات خود است، نمیتواند خدا را به درستی پرستش کند و همین موضوع توان زیادی را آزاد میکرد که میتوانست در سایر حوزه های فعالیت متدینان به کار آید که یکی مسئله کار دنیوی بود. به باور وی، خداوند قوم اسرائیل را برای انجام رسالتی برگزید اما این قوم با برگشتن از دین خود، از ادای این مهم بازماندند، تا اینکه خداوند اسرائیل دوم را در کلیسای مسیح برگزید و رسالتی به آنها محول کرد که به منطقه جغرافیایی خاصی تعلق ندارد. اعضای این کلیسا افراد برگزیدهاند و البته تشخیص آن هم کاری آسان نیست ولی مهمترین ملاک آن یکی ایمان است و دیگری انجام شعایر دینی.[۳۰۰]
از مطالبی که در خصوص مصلحان و ارتباطات اجتماعی آنان باید بدان توجه داشت این است که حمایت حکام ملی و محلی از مصلحان دینی نه به دلیل آن بود که آنها به الهیات و اندیشه های آنان رغبتی داشتند. حمایت آنها از منطق خاصی پیروی میکرد و بدین جهت، نه الهیات کالون بود که نیروی برانگیزانندهای به حساب آید و نه برای آنها تعظیم شان خداوند مسئله اساسی بود. آنها از یک چیز بیزار بودند و آن کلیگرایی (یونیورسالیزم) کلیسای کاتولیک رم بود که مشروعیت سیاسی حاکمان را در چارچوب خاصی تعریف میکرد که از بالا شروع میشد و به زمین ختم میشد که در این مسیر آنها جایگاه محدودی داشتند. شکستن این نگرش برای آنها ارزشی اساسی داشت.
کالونیها نیز به دلایلی سختگیر بودند، ولی به شرکت در زندگی رایج تمایل بیشتری داشتند. لوتریها متهم به بیاعتنایی به موازین اخلاقی شدند، زیرا در تفکر لوتری، با ایمان همه نجات مییابند نه عمل. البته لوتریها محکم علیه این اتهام ایستادند و مطالعات آماری از شهرهای مختلف آلمان، نشاندهندۀ نتایج مثبت و خوبی است که نهضت اصلاحات، در منش اخلاقی مردم داشت.
توجه به این مطلب نیز شایسته است که لوتر و کالون در تفکر سیاسی عکس هم بودند. کالون دولت را تابع کلیسا میدید و فرمانبرداری از خدا مقدم بر فرمانبرداری از دولت است. در حکومت کالون، مردم ژنو مخیر بودند اعترافنامه ایمان را قبول کنند و به شرایط آن تن دهند یا شهر را ترک کنند و در غیر این صورت، زندانی یا اعدام شوند. این نحوه تفکر، کار را به دیکتاتوری دین سالارانه کشاند. البته کسی مثل کاستلیون هم در برابر او ایستاد و گفت که کسی نباید به خاطر عقیدهاش محاکمه شود، ولی همه حرکتها به سمت استقلال بیشتر فرد پیش رفت. اما لوتر اصلاً وارد این حوزه ها نشد. این مطلب را در جای دیگر توضیح دادهایم.
آنچه تا بدینجا مذکور افتاد، معرفی بعضی از مهمترین اصلاحگران قرن شانزدهم بود. البته در این دوره چهره های متفکر و تاثیرگذار زیادی وجود داشتند که چه بسا همین چهرههای شاخص مدیون فکر و اندیشه آنان بودند، اما به لحاظ ضیق مجال از بررسی اندیشههایشان صرف نظر میکنیم؛ گر چه در یک تحقیق جامع باید به یکایک آنان پرداخت.
در اینجا به نکتهای اشاره میشود که لزوماً تعلق به این بخش ندارد. یکی از اشتباهات در مورد چهرههای شاخص در همه حوزه ها از علوم انسانی تا علوم طبیعی و تجربی آن است که گمان شود که همه دستاوردهای فکری یا عملی آنان مربوط به خود آنان است و گویا آنان یک شبه سربرآوردند و مسیری را که صدها سال کسانی نتوانستند طی کنند، بناگاه و به گونهای معجزهآمیز و برقآسا طی کردند و زمانی که سر بر تیره تراب نهادند، صدها سال دیگر طول کشید که کس یا کسانی چون آنان سر برآورند. برای مثال، این تصور که کسانی مانند ابنسینا، شیخ اشراق یا ملاصدرا به یکباره سر بلند کردند و نظامی فکری را از هیچ و از ابتدا خلق کردند، تصور نادرستی است. وقتی به دقت نگاه میکنیم، متوجه میشویم که اتفاقاً نسلی از متفکران و اندیشمندان بودهاند که مسیر را برای این بزرگان هموار کردند و بدون تلاشهای آنان، این بزرگان چه بسا این گونه نمیتوانستند بدرخشند. البته در اینجا سخن در انکار بزرگی و عظمت امثال این چهرهها نیست، صحبت برسر این است که بزرگی آنها تا حد کم یا زیادی، بسته به موارد، مدیون کسانی است که گمنام ماندند و تاریخ، دین زیادی به این افراد گمنام دارد. البته دنیای امروز وضعیت نسبتاً متفاوتی دارد و رشد علوم به شکلی تدریجی و مستمر صورت میگیرد و هر دستاوردی به دنبال خود، ویرایشها و الگوهای گوناگونی دارد که کاملتر و دقیقتر از نسخۀ اول است، ولی این سخن نیز به معنای انکار شأن و جایگاه ستارههای علوم در هر زمان نیست.
با این توضیحات و نیز مطالبی که در ابتدای این فصل ذکر شد، توجه به مطالب زیر در خصوص نهضت اصلاح دینی از اهمیت برخوردار است:
۵-۱- مقدمه
اساسی ترین و مهمترین بخش در فرایند هر تحقیق ، نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات می باشد که از اهمیت بسزایی برخوردار است. زیرا می تواند مبنایی برای رفع مشکل های موجود یا بهبود وضعیت موجود به سوی وضعیت مطلوب باشد. البته دستیابی به نتایج بهینه تنها از طریق دسترسی به اطلاعات و محاسبات درست صورت می گیرد. کسانی که در حوزه مالی فعالیت می کنند نیازمند اطلاعات مالی هستند. این افراد ممکن است در مورد اطلاعات مالی گزارش شده قضاوت کنند یا بر مبنای آن تصمیم گیری نمایند. اطلاعات مالی توسط گروه های مختلف استفاده کننده و برای مقاصد گوناگون به کار می روند.
هدف این تحقیق بررسی ارتباط بین هزینه های نمایندگی جریان نقدی آزاد و محافظه کاری مشروط در بازار سرمایه تهران می باشد وهمچنین ارائه مدلی مناسب جهت کمک به مدیران شرکتهای سرمایه گذاری ، تحلیلگران و در نهایت بازار سرمایه است. با بررسی ادبیات تحقیق مفاهیم پایه استخراج گردید ومبنای طراحی فرضیه ها قرار گرفت. سپس آزمونهای آماری با بهره گرفتن از نرم افزار Eviews انجام گرفت و یافته های تحقیق به دست آمد.
در تحقیق حاضر با بهره گیری از یافته های پژوهش، ارزیابی و تشریح نتایج آزمون فرضیه ها نتیجه گیری کلی پژوهش ارائه می شود. علاوه بر این، دراین فصل پیشنهادهایی برخاسته از نتایج و یافته های تحقیق ارائه خواهد شد که امید می رود این پیشنهادها ضمن آنکه برای استفادهکنندگان اطلاعات حسابداری مفید واقع می گردد، راهگشای تحقیق های آتی باشد که در این زمینه انجام خواهد پذیرفت.
۵-۲- ارزیابی و تشریح نتایج آزمون فرضیه ها
با توجه به تجزیه و تحلیل ارائه شده در فصل چهارم که در خصوص هر فرضیه انجام گرفت، ابتدا به تفکیک ، به نتایج هر فرضیه اشاره نموده و سپس به نتیجه گیری کلی در خصوص یافته های این تحقیق می پردازیم.
نتایج حاصل از تحقیق جنسن ۱۹۸۶ که به بررسی هزینه های نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد، تأمین مالی شرکت، قبضه مالکیت پرداخت ، همچنین وی این چنین پیش بینی کرده بود که وقتی مدیران جریانهای نقدی آزاد بیشتری داشته باشند، رفتارهای فرصتطلبانهای از جمله سرمایه گذاری در پروژه ها با خالص جریانهای نقدی کمتر، تلاش برای ایجاد درآمد، انجام هزینه های اضافی، تلف کردن عایدیها و مواردی از این قبیل را از خود نشان می دهند. و نیز نتایج تحقیق جو هونگ ها[۱۱۱] ۲۰۱۱ که به بررسی ارتباط بین هزینه های نمایندگی جریان نقدی آزاد و محافظه کاری مشروط پرداخت و نتایج حاصل از تحقیق وی نشان دهنده این مطلب است که نتایج این تحقیق نشان میدهد که شرکت هایی که فرصت رشد محدود دارند ، نقدینگی آزاد بالایی ایجاد می کنند و دارای مقدار کمتری بدهی هستند،نسبت به شرکت هایی که بدهی بیشتری دارند، دارای محافظه کاری مشروط بیشتری هستند،و شرکت هایی که فرصت رشد محدود دارند ، نقدینگی آزاد بالایی ایجاد می کنند و سود سهام نقدی کمتری توزیع می کنند، نسبت به شرکت هایی که سود سهام نقدی بیشتری توزیع می کنند، دارای محافظه کاری مشروط بیشتری هستند،و شرکت هایی که فرصت رشد محدود دارند ، نقدینگی آزاد بالایی ایجاد می کنند و وجه نقد بیش از حد زیاد نگهداری می کنند، نسبت به شرکت هایی که وجه نقد بیش از حد نگهداری نمی کنند،محافظه کاری مشروط بیشتری دارند همانند نتایج حاصل شده از این تحقیق می باشد . و همچنین جونز و شارما[۱۱۲] ۲۰۰۱ رابطه بین مدیریت سود و جریانهای نقدی آزاد را در کشور استرالیا و در شرکتهای با رشد کم و زیاد مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که در شرکتهای با رشد کم رابطه معنادار مستقیمی بین اقلام تعهدی اختیاری و جریانهای نقد آزاد وجود دارد به این دلیل که در این نوع شرکتها مدیران سعی می کنند از طریق اقلام تعهدی اختیاری عملکرد ضعیف واحد تجاری خود را بهبود بخشند. اما در شرکتهای با رشد زیاد به چنین رابطه معناداری دست پیدا نکردند همانند نتایج حاصل از فرضیه های این تحقیق می باشند.
۵-۲-۱- نتیجه آزمون فرضیه فرعی اول
فرضیه فرعی اول این تحقیق به شرح زیر بوده است :
شرکت هایی که فرصت رشد محدود دارند ، نقدینگی آزاد بالایی ایجاد می کنند و دارای مقدار کمتری بدهی هستند،نسبت به شرکت هایی که بدهی بیشتری دارند، دارای محافظه کاری مشروط بیشتری هستند.
باتوجه به مطالعات انجام شده در بازه زمانی ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۱ و یافته های بدست آمده از تحقیق ، نتایج نشان داد، احتمال آزمون F لیمر برای مدل اول تحقیق کوچکتر از ۵% شد بنابراین فرض مدل تلفیقی تائید نگردید. یعنی، اثرات فردی و یا گروهی وجود نداشت و از روش داده های تابلویی برای برآورد مدل ها استفاده شد. همچنین احتمال آزمون هاسمن ، برای تعیین استفاده از مدل اثرات ثابت در مقابل اثرات تصادفی ، بیشتر از ۵% شد. بنابراین فرضیه مدل اثرات ثابت رد شد. این موضوع به معنی عدم وجود ارتباط بین خطای رگرسیون تخمین زده شده و متغیرهای مستقل است برای همین از مدل اثرات تصادفی جهت برآورد پارامترها و آزمون فرضیه ها استفاده شد.سپس فرضیه فرعی اول تحقیق بر مبنای تخمین های به دست آمده بر اساس مدل رگرسیونی مورد آزمون قرار گرفت. تخمین های به دست آمده و آزمون های انجام گرفته در فصل چهارم، نشان داد که اولاً احتمال آزمون t برای متغیرمستقل بدهی شرکت کوچکتر از ۵% است لذا؛ ضریب بدهی شرکت بکارگرفته شده در مدل رگرسیونی معنی دار می باشد این بدان معناست که متغیر فوق عوامل مهمی در تعیین محافظه کاری مشروط می باشند.
ثانیاً بررسی مقدار ضریب تعیین تعدیل شده مدل، نشان دهنده توان توضیح دهندگی مدل به منظور تشریح متغیر وابسته یعنی محافظه کاری مشروط می باشد. لذا نتایج حاصل شده از شاخص ضریب تعیین تعدیل شده مدل نشان می دهد ، متغیر توضیحی بدهی شرکت تقریباً ۶۸٫۲۹ درصد از نوسانات ناشی از محافظه کاری مشروط را توضیح می دهد. همچنین با توجه به اینکه احتمال آماره F کوچکتر از ۵% شد یعنی اینکه که کل مدل از لحاظ آماری معنی دار می باشد
افزون بر آن بر اساس علامت ضریب متغیر توضیحی بدهی شرکت به صورت مثبت نشان داده شده است ، چنین استنباط می شود که افزایش در این متغیر ، آثار افزایشی بر محافظه کاری مشروط دارد. لذا نتیجه آزمون های انجام شده به تأیید فرضیه فرعی اول و انجامید . با توجه به نتایج بدست آمده بین بدهی شرکت با محافظه کاری مشروط در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه وجود دارد و لذا با توجه به متغیرهای کنترلی شرکت هایی که فرصت رشد محدود دارند ، نقدینگی آزاد بالایی ایجاد می کنند و دارای مقدار کمتری بدهی هستند،نسبت به شرکت هایی که بدهی بیشتری دارند، دارای محافظه کاری مشروط بیشتری هستند.
۵-۲-۲- نتیجه آزمون فرضیه فرعی دوم
فرضیه فرعی دوم این تحقیق به شرح زیر بوده است :
شرکت هایی که فرصت رشد محدود دارند ، نقدینگی آزاد بالایی ایجاد می کنند و سود سهام نقدی کمتری توزیع می کنند، نسبت به شرکت هایی که سود سهام نقدی بیشتری توزیع می کنند، دارای محافظه کاری مشروط بیشتری هستند.
باتوجه به مطالعات انجام شده در بازه زمانی ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۱ و یافته های بدست آمده از تحقیق ، نتایج نشان داد، احتمال آزمون F لیمر برای مدل دوم تحقیق کوچکتر از ۵% شد بنابراین فرض مدل تلفیقی تائید نگردید. یعنی، اثرات فردی و یا گروهی وجود نداشت و از روش داده های تابلویی برای برآورد مدل ها استفاده شد. همچنین احتمال آزمون هاسمن ، برای تعیین استفاده از مدل اثرات ثابت در مقابل اثرات تصادفی ، بیشتر از ۵% شد. بنابراین فرضیه مدل اثرات ثابت رد شد. این موضوع به معنی عدم وجود ارتباط بین خطای رگرسیون تخمین زده شده و متغیرهای مستقل است برای همین از مدل اثرات تصادفی جهت برآورد پارامترها و آزمون فرضیه ها استفاده شد.سپس فرضیه فرعی دوم تحقیق بر مبنای تخمین های به دست آمده بر اساس مدل رگرسیونی مورد آزمون قرار گرفت. تخمین های به دست آمده و آزمون های انجام گرفته در فصل چهارم، نشان داد که اولاً احتمال آزمون t برای متغیرمستقل سود سهام نقدی کوچکتر از ۵% است لذا؛ ضریب سود سهام نقدی بکارگرفته شده در مدل رگرسیونی معنی دار می باشد این بدان معناست که متغیر فوق عوامل مهمی در تعیین محافظه کاری مشروط می باشند.
ثانیاً بررسی مقدار ضریب تعیین تعدیل شده مدل، نشان دهنده توان توضیح دهندگی مدل به منظور تشریح متغیر وابسته یعنی محافظه کاری مشروط می باشد. لذا نتایج حاصل شده از شاخص ضریب تعیین تعدیل شده مدل نشان می دهد ، متغیر توضیحی سود سهام نقدی تقریباً ۷۸٫۴۵ درصد از نوسانات ناشی از محافظه کاری مشروط را توضیح می دهد. همچنین با توجه به اینکه احتمال آماره F کوچکتر از ۵% شد یعنی اینکه که کل مدل از لحاظ آماری معنی دار می باشد.
افزون بر آن بر اساس علامت ضریب متغیر توضیحی سود سهام نقدی به صورت منفی نشان داده شده است ، چنین استنباط می شود که افزایش در این متغیر ، آثار کاهشی بر محافظه کاری مشروط دارد. لذا نتیجه آزمون های انجام شده به تأیید فرضیه فرعی دوم و انجامید . با توجه به نتایج بدست آمده بین سود سهام نقدی با محافظه کاری مشروط در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه وجود دارد و لذا با توجه به متغیرهای کنترلی شرکت هایی که فرصت رشد محدود دارند ، نقدینگی آزاد بالایی ایجاد می کنند و سود سهام نقدی کمتری توزیع می کنند، نسبت به شرکت هایی که سود سهام نقدی بیشتری توزیع می کنند، دارای محافظه کاری مشروط بیشتری هستند.
۵-۲-۳- نتیجه آزمون فرضیه فرعی سوم
فرضیه فرعی سوم این تحقیق به شرح زیر بوده است :
شرکت هایی که فرصت رشد محدود دارند ، نقدینگی آزاد بالایی ایجاد می کنند و وجه نقد بیش از حد زیاد نگهداری می کنند، نسبت به شرکت هایی که وجه نقد بیش از حد نگهداری نمی کنند،محافظه کاری مشروط بیشتری دارند.
باتوجه به مطالعات انجام شده در بازه زمانی ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۱ و یافته های بدست آمده از تحقیق ، نتایج نشان داد، احتمال آزمون F لیمر برای مدل سوم تحقیق کوچکتر از ۵% شد بنابراین فرض مدل تلفیقی تائید نگردید. یعنی، اثرات فردی و یا گروهی وجود نداشت و از روش داده های تابلویی برای برآورد مدل ها استفاده شد. همچنین احتمال آزمون هاسمن ، برای تعیین استفاده از مدل اثرات ثابت در مقابل اثرات تصادفی ، بیشتر از ۵% شد. بنابراین فرضیه مدل اثرات ثابت رد شد. این موضوع به معنی عدم وجود ارتباط بین خطای رگرسیون تخمین زده شده و متغیرهای مستقل است برای همین از مدل اثرات تصادفی جهت برآورد پارامترها و آزمون فرضیه ها استفاده شد.سپس فرضیه فرعی سوم تحقیق بر مبنای تخمین های به دست آمده بر اساس مدل رگرسیونی مورد آزمون قرار گرفت. تخمین های به دست آمده و آزمون های انجام گرفته در فصل چهارم، نشان داد که اولاً احتمال آزمون t برای متغیرمستقل وجه نقد نگهداری شده کوچکتر از ۵% است لذا؛ ضریب وجه نقد نگهداری شده بکارگرفته شده در مدل رگرسیونی معنی دار می باشد این بدان معناست که متغیر فوق عوامل مهمی در تعیین محافظه کاری مشروط می باشند.
ثانیاً بررسی مقدار ضریب تعیین تعدیل شده مدل، نشان دهنده توان توضیح دهندگی مدل به منظور تشریح متغیر وابسته یعنی محافظه کاری مشروط می باشد. لذا نتایج حاصل شده از شاخص ضریب تعیین تعدیل شده مدل نشان می دهد ، متغیر توضیحی وجه نقد نگهداری شده تقریباً ۸۷٫۵۴ درصد از نوسانات ناشی از محافظه کاری مشروط را توضیح می دهد. همچنین با توجه به اینکه احتمال آماره F کوچکتر از ۵% شد یعنی اینکه که کل مدل از لحاظ آماری معنی دار می باشد.
افزون بر آن بر اساس علامت ضریب متغیر توضیحی وجه نقد نگهداری شده به صورت منفی نشان داده شده است ، چنین استنباط می شود که افزایش در این متغیر ، آثار کاهشی بر محافظه کاری مشروط دارد. لذا نتیجه آزمون های انجام شده به تأیید فرضیه فرعی سوم و انجامید . با توجه به نتایج بدست آمده بین وجه نقد نگهداری شده با محافظه کاری مشروط در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه وجود دارد و لذا با توجه به متغیرهای کنترلی شرکت هایی که فرصت رشد محدود دارند ، نقدینگی آزاد بالایی ایجاد می کنند و وجه نقد بیش از حد زیاد نگهداری می کنند، نسبت به شرکت هایی که وجه نقد بیش از حد نگهداری نمی کنند،محافظه کاری مشروط بیشتری دارند.
۵-۳-پیشنهاد ها
پس از انجام مراحل یک پژوهش علمی ، اگر پژوهش از یک روند سیستماتیک و پژوهشگرانه صورت گرفته باشد ، پژوهشگر می تواند نظراتی را هم در مورد یافته ها و نتایج پژوهش و هم راهکارها و پیشنهادهایی را به منظور بهبود و بسط پژوهش های آتی بیان کند . بدین سبب در ادامه پیشنهادهایی مطابق با نتایج پژوهش و همچنین برای پژوهش های آتی ارائه می شود .
۵-۳-۱- پیشنهادهایی در راستای یافته های پژوهش
در این مرحله با توجه به یافتههای حاصل از تحقیق، پیشنهاداتی در دو بخش جداگانه به شرح زیر ارائه می گردد:
الف) پیشنهادهایی مبنی بر نتایج تحقیق:
پیشنهاد مبتنی برنتایج فرضیه اول:
با توجه به نتیجه حاصل از فرضیه فرعی اول مبنی بر اینکه « شرکت هایی که فرصت رشد محدود دارند ، نقدینگی آزاد بالایی ایجاد می کنند و دارای مقدار کمتری بدهی هستند،نسبت به شرکت هایی که بدهی بیشتری دارند، دارای محافظه کاری مشروط بیشتری هستند.» که مورد تایید واقع گردید به سهامداران و سایر سرمایه گذاران پیشنهاد می گردد که برای برآورد و اندازه گیری فرصت رشد شرکت و مقدار بدهی بر میزان محافظه کاری شرکتها توجه ویژه ای معطوف دارند زیرا با توجه به نتایج حاصله از این فرضیه تحقیق میزان محافظه کاری شرکتها وابسته به مقدار بدهی آنها بوده و همچنین فرصت رشد و نقدینگی شرکتها نیز در این امر تاثیر گذار بوده اند .
پیشنهاد مبتنی برنتایج فرضیه فرعی دوم:
با توجه به نتیجه حاصل از فرضیه فرعی دوم مبنی بر اینکه « شرکت هایی که فرصت رشد محدود دارند ، نقدینگی آزاد بالایی ایجاد می کنند و سود سهام نقدی کمتری توزیع می کنند، نسبت به شرکت هایی که سود سهام نقدی بیشتری توزیع می کنند، دارای محافظه کاری مشروط بیشتری هستند.» که مورد تایید واقع گردید به سهامداران و سایر سرمایه گذاران پیشنهاد می گردد که اگر قصد آنها از سرمایه گذاری در سهام شرکتهای بورسی بدست آوردن سود نقدی بالاتر است سعی بر آن داشته باشند تا سهام شرکتهایی را خریداری نمایند که دارای محافظه کاری مشروط پایین تری هستند زیرا این شرکتها فرصت رشد محدود ندارند ، نقدینگی آزاد بالایی ایجاد نمی کنند و در نهایت نیز سود نقدی بالاتری بین سهامداران خود توزیع می نمایند که با توجه به توضیحات مطرح شده این سرمایه گذاران با خرید و یا نگهداری سهام چنین شرکتهایی به هدف خود از سرمایه گذاری هایشان دست خواهند یافت.
پیشنهاد مبتنی برنتایج فرضیه فرعی سوم:
با توجه به نتیجه حاصل از فرضیه فرعی سوم مبنی بر اینکه « شرکت هایی که فرصت رشد محدود دارند ، نقدینگی آزاد بالایی ایجاد می کنند و وجه نقد بیش از حد زیاد نگهداری می کنند، نسبت به شرکت هایی که وجه نقد بیش از حد نگهداری نمی کنند،محافظه کاری مشروط بیشتری دارند.» که مورد تایید واقع گردید به سهامداران و سایر سرمایه گذاران پیشنهاد می گردد که اگر قصد کسب بازدهی بالاتر از سرمایه گذاری های خود و همچنین دریافت سود نقدی بالاتری را دارند با توجه به نتایج حاصل شده از فرضیه فرعی دوم و سوم سعی بر آن داشته باشند تا سهام شرکتهایی را خریداری نمایند که دارای محافظه کاری پایین تری بوده و همچنین وجه نقد کمتری نگهداری می کنند با توجه به نتیجه فرضیه فرعی سوم اگر شرکت وجه نقد کمتری نگهداری نماید محافظه کاری کمتری دارد و با توجه به نتیجه حاصل از فرضیه دوم اگر شرکت محافظه کاری کمتری داشته سود نقدی بالاتری توزیع خواهد کرد و بازدهی سهامداران بالاتر خواهد بود لذا سهامداران شرکتهای بورسی سعی بر آن داشته باشند تا سهام شرکتهایی را خریداری و یا نگهداری نمایند که وجه نقد کمتری نگهداری می نمایند.
۲-۳-۵پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی
با انجام هر پژوهش ، راه به سوی پژوهش های آتی باز می شود و لزوم انجام پژوهش های بیشتری احساس می گردد .
موضوعات زیر برای انجام پژوهش توسط سایر پژوهشگران پیشنهاد می گردد:
تعریف نظری: جمع کلمه، گفتارها و سخنان. در فرهنگ معین کلمه با لفظ به لحاظ معنیدار بودن متمایز میگردد.
تعریف عملیاتی: منظور از کلمات در این پژوهش اجزای عناوین مشترک است که در اخبار مشترک تارنماهای فارسی زبان در بازهی زمانی اسفند ماه ۹۱ در ۴ خبر مشترک از ۶ خبرگزاری به کار برده شده بودند.
تعریف نظری: مهمترین مطلب خبری که به طور خلاصه بیان میگردد.
تعریف عملیاتی: منظور از عنوان خبری در این پژوهش عناوین اخبار مشترکی است که شش تارنمای داخلی و خارجی در بازهی زمانی اسفند ماه ۹۱ در مورد ۴ عنوان مشترک منتشر نمودهاند.
۱-۶-۶ تارنما
تعریف نظری: در لغتنامه عمید، وب سایت معنا شده است.
تعریف عملیاتی: در این پژوهش منظور از تارنماها، تارنمای ۶ خبرگزاری فارسی زبان است که ۳ خبرگزاری فارسی زبان خارجی بی بی سی، وی ا ای، رادیوفردا و ۳ خبرگزاری داخلی فارس، مشرق و رجا است.
در این فصل ابتدا مفاهیم مربوط به هیجان و ابعاد آن (خوشایندی، برانگیختگی، غلبه)، ابعاد هیجان در کلمات بهکار برده شده در اخبار تارنماهای فارسی زبان به تفصیل ارائه خواهد شد و سپس پژوهشهای انجام شده در این زمینه مورد بررسی قرار خواهند گرفت. با ارائه این مطالب و مروری بر پژوهشهای انجام شده پژوهشگر قصد دارد تا خواننده را برای درک روشن و درست موضوع تحقیق خود و نیز فهم بهتر روش تحقیق و تحلیلهای صورت گرفته آماده سازد.
واژه انگلیسی Emotion (به معنی هیجان) از واژه فرانسوی گرفته شده است که خود دارای ریشه لاتین است. E که بجای Ex به کار رفته به معنای خارج و بیرون است و omever به معنای حرکت، تحریک، حالت تنش و تهییج است و در کل این معنا را القا می کند که بدن به ندرت از ثبات برخوردار است (پرایس[۱۳]، پترسون[۱۴]، هرمون-جونز[۱۵]، ۲۰۱۲).
هیجانها نقش مهمی در زندگی انسانها دارند. در فعالیتهای مختلفی که انسان درگیر آن میگردد به نوعی هیجانها نقش بازی می کنند. تعاریف مختلفی برای هیجان ارائه شده است. هیجان، حالت پیچیده روان شناختی است که دارای سه مؤلفهی مجزا از هم است. این مؤلفهها شامل تجربه ذهنی، پاسخ هیجانی و رفتار مشهود و آشکار حاصل از این تجربه است. بر اساس این مؤلفهها، هیجان را به انواع مختلف تقسیم بندی کردهاند که این طبقه بندی در مجموع شامل هیجانهای اصلی و هیجانهای مرکب است (پور افکاری، ۱۳۷۳).
اگر بخواهیم نگاهی به اولین پژوهشها در حوزه موضوع هیجان بیندازیم متوجه میشویم که جیمز در سال ۱۸۸۴ به عنوان اولین پژوهشگر برای هیجان یک الگوی فیزیولوژیک ارائه کرد. نظریه جیمز بعد از مدتی به علت تشابهی که با نظریه فیزیولوژیست دانمارکی بنام لانگه داشت نظریه جیمز-لانگه نامیده شد. در این نظریه بر نقش دستگاه اعصاب خودمختار، احشا و تغییرات چهره ای تاکید شده است (خداپناهی،۱۳۹۳).
در مورد هیجان همانند سایر زمینهها و موضوعات روان شناختی فقط یک یا چند نظریه مشخص وجود ندارد بلکه نظریات مختلف و حتی گاهی به ظاهر مخالف و یا مکمل هم ارائه شده است مثلاً” کنن-بارد و پاپز نظریات مخالفی نسبت به نظریه جیمز-لانگه مطرح کردند و بر نقش اعصاب مرکزی از جمله تالاموس و هیپوتالاموس در هیجانات تاکید کردند. نظریه مهم دیگری که ارائه شد نظریه شاختر-سینگر بود که بیان میدارد هیجانی که فرد احساس میکند نتیجه تعبیر و تفسیر او از حالتهای برانگیختگی است (خداپناهی،۱۳۹۳).
آنچه با مرور بر نظریات هیجان روش میگردد این است که هر پژوهشگری بسته به دیدگاه و جهت گیری خود در مورد هیجان نظریه پردازی نموده است. دیدگاه زیستی و دیدگاه شناختی به هیجان و دیدگاه مهم و بزرگ نظریهپردازان در مورد هیجان است (ریو[۱۶] ،۲۰۰۵ ، ترجمه سید محمدی،۱۳۹۳).
هیجان، دارای ابعاد متعددی است که در این پژوهش برانگیختگی، خوشایندی و غلبه مورد مطالعه قرار میگیرند.
جیمز (۱۸۹۰) ارتباط احساسهای ذهنی و حالتهای فیزیولوژیک برانگیختگی را تایید میکند. به نظر او این تغییرات و واکنشها به عنوان تجربه های هیجانی در قشر مغز احساس میشود. دریافت محرکهای هیجانی به تغییرات عروق نهان و واکنشهای ماهیچه ای پوشیده منجر میگردد. به نظر او تجربه هیجان به تنهایی همان درک آگاهانه پاسخ فیزیولوژیک است (جیمز[۱۷]،۱۸۸۴، به نقل از کاویانی، پورناصح و گلفام، ۱۳۹۴).
به اعتقاد لنگ و همکاران (۱۹۹۰) ابعاد برانگیختگی و جذاب بودن هیجان از جنبه خوشایندی-ناخوشایندی هیجانها قابل تفکیک است و هیجانهای خوشایند و ناخوشایند هر دو میتوانند در دو سوی پیوستار و محورهای برانگیختگی و جاذب بودن دیده شوند (کاویانی، پورناصح و گلفام، ۱۳۸۴).
انگیختگی-عدم انگیختگی به مسئله فعالیت فیزیکی و تغییرات روانی-فیزیولوژیک اشاره میکند (گوایزا کیسدو،۲۰۰۹).
تجربه هر هیجانی همراه با ظهور تغییراتی در وضعیت فیزیولوژیکی و روانی بدن است. گلمن[۱۸] (۱۹۹۵) بیان می کند در احساس شادی، بخشی از مغز که بازدارنده احساسات منفی است فعال میگردد، انرژی بدن زیاد شده و فعالیت مراکزی در مغز که تفکرات نگران کننده را میسازند متوقف میشوند. در غمگینی و ناراحتی، از جمله در حالت افسردگی که یکی از شدیدترین حالتهای این هیجانات است، انرژی و شور و شوق و امید برای زندگی کاهش مییابد و هر چه این احساس عمیقتر میشود سوخت و ساز بدن کندتر میشود. (بهرامی و محمودی؛ به نقل از پیرحسین لو،۱۳۹۳).
یکی از ابعاد مهم هیجانات خوشایندی-ناخوشایندی است که در آن رویداد یا موضوع را به صورت خوشایندی-ناخوشایندی ارزیابی میکنند. هیجانها انواع مختلفی دارند و تجربه احساسی افراد در هر هیجان متفاوت از دیگری است. منظور از خوشایندی-ناخوشایندی کیفیت تجربه هیجانی است (گوایزا کیسدو،۲۰۰۹). هیجانها محدوده ای از سرخوشی تا تنفر و وحشت و ملال را در بر میگیرند (بهرامی، عیسی نژاد و قادر پور، ۱۳۸۷).همچنین آن ها، الگوی واکنش ارگانیزم نسبت به محرکهای درونی و بیرونی تلقی میشوند که در ابعاد خوشایند-ناخوشایند (نزدیکی- اجتناب) و تحریکی و بازداری تجلی می کنند (خداپناهی،۱۳۹۳). افراد در زمان تجربه هیجانهای خشم، غم، شادی، ترس و … حواس متفاوتی را از نظر خوشایندی یا ناخوشایندی احساس میکنند.
به طور کلی انسان جریانی دائمی از خلقها را تجربه میکند. با آنکه به ظاهر تجربه هیجانی در زندگی روزمره نادر هست، اما افراد همیشه حالتی را احساس میکنند. آنچه انسانها معمولا” احساس میکنند، نوعی احساس، که غالبا” به صورت اثر پسین خلق رویداد هیجانی که قبلاً” تجربه شده است میباشد. با این حال، خلق به صورت عاطفه مثبت یا عاطفه منفی وجود دارد؛ یعنی، خلق خوب و خلق بد (دیویدسون[۱۹]،۲۰۰۳، به نقل از پیرحسینلو، ۱۳۹۳).
لنگ[۲۰]، برادلی[۲۱] و کاتبرت[۲۲] (۱۹۹۰) اعتقاد دارند که هیجانات دو دستهاند؛ دسته اول، هیجانهایی که به شکل رفتارهای اجتنابی، کنار کشیدن و فرار کردن دیده میشوند. دسته دوم، هیجانهایی که با رفتارهای دلبستگی، روی آوردن و تمایل و علاقه مشخص هستند. بر این اساس و با این دیدگاه، هیجان نوعی آمادگی برای عمل کردن است و میتوان آن ها را در قالب هیجانهای مثبت (خوشایند) مانند شادی و نیرومندی و هیجانهای منفی (ناخوشایند) مانند غمگینی و خشم طبقه بندی نمود (کاویانی، پورناصح و گلفام، ۱۳۸۴).
هیجان بسته به این که خوشایند باشد یا ناخوشایند اثرات متفاوتی را خواهد داشت. آنچه بدیهی است اینکه هیجانات مثبت دارای فوایدی هستند. از مزایای هیجانات مثبت و خوشایند اینکه امید به زندگی را افزایش میدهند و موجب سلامتی طولانی مدت و بهزیستی میشوند، اثرات تشویق کننده داشته و عمل و تفکر را وسعت میبخشد (فردریکسون و لوینسون[۲۳]، ۱۹۹۸). هیجانهای خوشایند مزایای متعددی را میتوانند به همراه داشته باشند.
بعد غلبه در هیجان به احساس کنترل یا عدم کنترل افراد در یک وضعیت تعریف میشود (گوایزا کیسدو،۲۰۰۹).
فناوریهای نوین ارتباطی با سرعت باور نکردنی در حال رشد و گسترش است و تمام حوزه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جهان را دستخوش تحولات و دگرگونیهای بنیادی کرده است (اسکندری، میراسماعیلی،۱۳۹۱).
یافتههای پژوهش بهروز فرجزاد( ۱۳۹۲) در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد با موضوع «بررسی مقایسه ای عوامل موثر بر استفاده، رضامندی و اعتماد دانشجویان تهرانی دانشگاه های دولتی شهر تهران از و به اخبار شبکه های سراسری سیما ، ماهواره ای بی.بی.سی فارسی و صدای آمریکا (VOA)» نشان میدهد میزان استفاده ، رضامندی و اعتماد دانشجویان به اخبار شبکه های مورد بررسی با یکدیگر دارای تفاوت معناداری است به طوری که میتوان گفت میزان استفاده و رضامندی دانشجویان از اخبار شبکه ماهوارهای بی.بی.سی فارسی و نیز اعتماد آنان به اخبار این شبکه بیشتر از اخبار شبکه های سراسری سیما و ماهواره ای صدای آمریکا(VOA) است.
رسانه های جدید با ویژگیهای خاص خود در اوج انقلاب اینترنتی و قدرت اول دنیای امروز اینترنت هستند و کاربران از انواع مختلف آن ها اعم از شبکه های اجتماعی و وبلاگها و سایتهای خبری و غیره استفاده میکنند (مولایی، ۱۳۹۰).
استپانوا[۲۴] معتقد است تارنماها و شبکه های اجتماعی دو کارکرد مهم در تحولات منطقه ای دارند الف)سازماندهی تظاهرات؛ب)انتشار اطلاعات تحولات منطقه از طریق تبلیغات بینالمللی (استپانوا، ۲۰۱۱: ۲).
بهار عربی نه تنها سالهای دیکتاتوری را به چالش کشید بلکه مردم را توانمند ساخت و تا مقتدرانه از فناوریها و رسانه های جدید برای ساختن ارزشهای مشترک گام بردارند و از انقلاب حمایت کنند (بوگلاف[۲۵]،۲۰۱۱، ۲). رسانه به عنوان هدایتگر حرکتهای فکری و انقلابی نقش بسیار مهمی را در جوامع بشری بازی میکند.
رشد بیسابقه استفاده از تارنماها از جمله رشد بیسابقه ۴/۷۷ درصدی کاربران اینترنت در شمال آفریقا در نوع خود جالب است. خاورمیانه با رتبهی رشدی ۸/۲۹ درصدی رتبه چهارم دنیا را دارا است (برازجانی،۱۳۹۰: ۴۵۰).
موارد عینی بالا و همان طور که ذکر شده تارنماها و رسانهها به عنوان ابزارهای بسیار حیاتی هستند که با سرعت باور نکردنی در حال رشد است و تأثیرات مختلفی را میتواند بر مخاطبان داشته باشد.
در زمینه کلمات و بار احساسی آنها مطالعات زیادی انجام شده است با این حال، با توجه به این موضوع و همچنین رشد چشمگیر کاربران اینترنت، تحقیقات انجام شده بیشتر به صورت غیرمستقیم حوزه تارنماهای خبری را مورد مطالعه قرار دادهاند و حجم تحقیقات انجام شده در داخل و خارج از کشور در حوزه رادیو و تلویزیون به مراتب بیشتر از حوزه تارنماهای خبری است (عبدالله، ۱۳۸۷).
نیلوفر کشتیاری و همکاران(۲۰۱۴) به طراحی، تالیف و ارزیابی یک پایگاه دادهی گفتاری احساسی جامع برای گفتگوهای محاورهای فارسی پرداخت. پایگاه داده شامل مجموعه ۹۰ تایی از جملات جدید در فارسی در ۵ حالت عصبانیت، تنفر ،ترس، خوشحالی و ناراحتی و حالت خنثی است. شامل ۴۷۰ جمله است. اعتبار این پایگاه داده توسط گروه ۳۴ نفره تست شده است. سخنان شناخته شده ۵ بار بیشتر شانس معتبر شدن داشتند (۷۱٫۴%). آنالیز صوتی سخنان معتبر براساس تفاوت: دانگ صدا،شدت،و مدت شناسایی شدند برای بهتر تشخیص دادن توسط شنوندگان این جملات توسط دو فارسی زبان (یک مرد، یک زن) و در سه حالت بیان شده اند: ۱)متجانس ۲) نامتجانس ۳)پایه(همه ی احساسات و جملات خنثی) و توسط دو گروه ۱۱۲۶ نفره فارسی زبان معتبرسازی شده اند.
سودرهلم و همکاران (۲۰۱۳)، در پژوهشی با عنوان رتبه بندی خوشایندی و برانگیزانندگی ۴۲۰ اسم فنلاندی با توجه به سن و جنسیت به رتبه بندی ۴۲۰ اسم فنلاندی با توجه به سن و جنس آزمودنیهای ۷۷-۱۶ سال پرداخته آنالیز نشان داد که واریانس لغات مثبت بیشتر از منفی توزیع شده در نتیجه ارتباط منفی درونی بین خوشایندی و برانگیزانندگی شیب تندتری نسبت به ارتباط مثبت داشت. همچنین نتایج تحلیل جداگانه همبستگی نشان داد که رابطه بین خوشایندی و برانگیزانندگی در مورد کلمات منفی بسیار بیشتر بوده برای کلمات خنثی هم این نتایج معنی دار بود در حالی که کلمات مثبت اینگونه نبود؛ یعنی کلمات منفی کمی با برانگیزانندگی کم وجود داشتند. به لحاظ جنس زنان تمایل بیشتری برای مثبتتر نشان دادن نسبت به مردها داشتند و زنان کلمات منفی را منفیتر گزارش مینمودند. جوانان منفیها را کمتر منفی میدیدند به طور کلی بین زنان و مردان تفاوت معنی داری در برانگیزانندگی کلمات وجود نداشت. در مورد سنین مختلف هم نتایج به صورت جزیی تر بیان شد.
۱ـ ۶ـ اهداف تحقیق
۱ـ هدف اصلی از انجام این پژوهش تحلیل جلوههای اعتدال و میانهروی بهعنوان یکی از مضامین برگزیده در محتوای گلستان سعدی و روضهی خلد مجد خوافی و بیان و ثمرات آن است.
۲ـ نشان دادن جلوههای اعتدال و میانهروی در سبک نوشتار گلستان سعدی و روضهی خلد میباشد.
۳ـ بیان فواید اندیشه اعتدالی و پرهیز از افراطوتفریط و مورد تأکید قرار دادن این شیوه در تمام جنبههای زندگی مردم جامعه میباشد.
۱ـ۷ـ فرضیههای تحقیق
۱ـ اعتدال و میانهروی در گلستان سعدی و روضه خلد مجد خوافی از قرآن و سنت دینی و عرفانی سرچشمه میگیرد.
۲ـ سعدی و مجد خوافی در شیوه نوشتار کتاب خود به دور از افراطوتفریط در تصنّع و پیچیدگی کلام و همچنین سادهنویسی مفرط دوری جسته و سبکی بینابین را برگزیدهاند.
۳ـ سعدی در گلستان و مجد خوافی در روضه خلد اندیشه اعتدال و میانهروی در تمام جنبههای زندگی مورد تأکید قرار داده است.
۱ـ ۸ ـ روش تحقیق
چون تحقیق حاضر با توجه به موضوع آن بنیادی است و ماهیت کتابخانهای دارد، لذا از روش اسنادی و تحلیل محتوی استفاده شده است. روش اسنادی به روشی گفته میشود که مطالعه صرفاً از طریق کتب یا اسناد و مدارک بهطور باواسطه صورت میگیرد؛ و روش تحلیل محتوی عبارت است از شناخت و برجسته ساختن محورها یا خطوط اصلی یک متن یا متون مکتوب و . . . در مواردی چند، تحلیل محتوی، روش توصیفی یا تشریحی است که درنهایت تحلیل وصفی را به دست میدهد. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش، روش اسنادی و تحلیل متون ادبی و عرفانی و تفسیری است.
عمدهترین ابزار جمع آوری اطلاعات در این فیش است که ابزاری است از جنس کاغذ که بخشی از یک متن موردمطالعه در رابطه با مسئله تحقیق در آن ثبت میگردد و پس از پایان فیشبرداری متناسب با فرضیههای تحقیق و در جهت اهداف موردنظر طبقهبندی به عمل میآید.
بهمنظور تجزیهوتحلیل اطلاعات بر اساس سؤالات پژوهش، طبقههای تحلیل و محتوایی، مشخص، سپس مفاهیم و مقولههای هریک از طبقههای تحلیل بر اساس نظام مقولهبندی مشخص، کدگذاری، استخراج، تحلیل جهتگیری و تفسیر خواهد شد.
فصل دوم:
مبانی نظری تحقیق
۲ـ۱ـ اعتدال[۱] در فرهنگ و لغت
اعتدال در فرهنگ لغت دهخدا و معین اینگونه تعریف شده است:
اعتدال: میانهحال شدن در کمیّت و کیفیّت
میانهروی در هر چیز و عدم افراطوتفریط مأخوذ از تازی سکونت، آرامی، بردباری، ملایمت، تساوی، راستی، عدالت، برابری، همواری، تعادل، تعدیل، یکسانی و غیره همپوشانی دارد (دهخدا، ۲۹۳۱: ۱۳۴۵).
اعتدال: راست شدن، میانهحال شدن، راستی، میانهروی حد میانه سرما و گرما، حد میانه رطوبت و خشکی خریفی آغاز پاییز که دارای روز و شب مساوی میگردد (معین، ۱۳۸۸: ۳۰۱).
افراط: از اندازه گذشتن، زیادهروی کردن (همان: ۱۱۳).
افراط: زیادهروی کردن و تفریط: کوتاه آمدن و تباه کردن، بر باد دادن، ضایع ساختن، دست کشیدن از کار که بهموجب قرارداد یا برحسب عرف و عادت برای حفاظت مال غیر لازم است کوتاهی و تباهی (همان: ۱۱۱۲).
«افراط» از باب افعال از واژه فرط گرفته شده است. فرط به معنای گذشت و پیش رفت، کوتاهى در کار و از دست دادن فرصت، زیادهروی کردن، شتاب، چیرگی و سبقت، در معنای افراط گفتهاند که آن به معنای تجاوز از حد است که ضد آن یعنی تفریط بر وزن تفعیل به معنای از دست دادن، کوتاهی کردن، بیهوده و ضایع ساختن است. پس تجاوز از حد در دو سوی اعتدال را افراطوتفریط میگویند.
در زبان فارسی واژه فرط به معنای زیادهروی بسیار به کار میرود و قرآن واژه فرط به معنای زیادهروی و تجاوز از حدود بهکار رفته است؛ مثلاً در آیه ۲۸ سوره کهف فرط در امر به معنای تجاوز در کاری چون پیروی از هواهای نفس بهکار رفته است تفریط از باب تفعیل آن در معنای تقصیر و کوتاهی در کاری.
۲ـ۲ـ معنای لغوی میانهروی
میانهروی ترجمهی واژه «وَسَطْ» در زبان عربی است «اوسط الشیء وسطه» برگزیده و منتخب هر چیزی که دارای دو طرف متساوی و یک اندازه باشد.
معنی دیگر (وسط) دوری از افراطوتفریط میباشد، افراط اضافه برخواسته و تفریط کمتر از آن است و آنچه حد وسط و برگزیده میان این دو باشد عدالت و میانهروی نام دارد. مشتقات وسط چندین بار در قرآن در مدح و ستایش بهکار رفتهاند.
در میانهروی معانی دیگری نیز وجود دارد که دین اسلام و امت مسلمانان را ممتاز میسازد.
الف) میانهروی یعنی «عدالت» در حقیقت عبارت است از میانهروی میان دو جنبه یا چند جنبه رودررو بدون جانبداری و تمایل به یکی از جنبهها، یا موازنه و سنجش این جنبهها بهگونهای که حق هرکدام عادلانه و بهدور از حقکشی به آن ها اعطا گردد.
در سوره قلم میفرماید: «قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ» (سوره قلم، آیه ۲۸).
نیکمردترین ایشان (عادلترین) مگر من به شما نگفتم چرا به تسبیح و تقدیس خداوند نمیپردازید. امام رازی اوسط را به عادلترین تفسیر نموده است.
ب) میانهروی یعنی مستقیم بودن: میانهروی یعنی مستقیم بودن راه و روش و دوری از کژروی و کجاندیشی و به تعبیر قرآن صراط مستقیم. ازاینرو اسلام به مسلمانان یاد داده که هرروز حداقل هفده بار راهیابی به صراط مستقیم را از خداوند درخواست نمایند. (اهدنا صراط المستقیم).
پیامبر در مورد مغضوبین و یهودیان و در مورد گمراهان مسیحیان را بهعنوان نمونه ذکر کردهاند. همچنین در سوره انعام میفرماید: «وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (سوره انعام، آیه ۱۵۳). «این راه، راه مستقیم من است پیروی کنید و از راههایی پیروی نکنید که شمارا از راه خدا پراکنده میسازد اینها چیزهایی است که خداوند شمارا بدان توصیه میکند تا پرهیزکار شوید».
ج) میانهروی یعنی ممتاز بودن.
۲ـ۳ـ معنای اصطلاحی اعتدال
رعایت حدّ متوسط و میانه در بین دو حال است از جهت کمیّت و مقدار و از جهت کیفیت و چگونگی هر چه تناسب در آن رعایت شده و به آن اعتدال گفته میشود.
۲ـ۴ـ واژگان مربوط به اعتدال
واژگان «اسراف» و «اتراف»، «تبذیر»، «غلّو» در قرآن کریم بیشتر در قالب کلیدواژه «قصد» مورد تأکید میباشد.
اعتدال مصدر باب افتعال از ریشهی «ع ـ د ـ ل» در لغت به معنای حّد متوسط بین دو وضعیت دیگر و بهطورکلی هرگونه تناسبی است که لازمهی آن برقراری مساوات بین جهات مختلف است ازاینرو نقطهی مقابل اعتدال، افراطوتفریط نامیده میشود که مفهوم جامه هر دو فساد به معنای خروج از حالت اعتدال است، بنابراین دو مفهوم «اعتدال» و «صلاح» با یکدیگر رابطهی جانشینی و هر دو با مفهوم «فساد» رابطهی تقابل دارند همچنین با توجّه به اینکه اعتدال به معنای میانهروی است، اسراف نقطهی مقابل آن به شمار میرود.
۲ـ۵ـ فواید اعتدال
رعایت اعتدال و میانهروی بار انسان را در مسیر زندگی سالمتر به مقصد میرساند. «اعتدال» ضرورت امروز و همیشه جامعه اسلامی است تا در پناه آن بتوان به گسترش عدالت در حوزههای فردی و اجتماعی همت گماشت و بیشتر از آنکه مقولهای سیاسی ـ اجتماعی باشد، مبتنی بر حق محوری و تعالیم اسلامی عدل ایجاد تعادل در گرایشها، علایق، احساسات، تمایلات درونی، رفتار و روابط انسانها با یکدیگراست.
از فواید اعتدال: استمرار روزی، احساس بینیازی، نجات و سعادت، بارورشدن کردار نیک، عزّت نفس و شرافت، اجابت دعا، مهار نفس، ایجاد روحیه قناعت، مقابله با ناملایمات.
وقتی افراطوتفریط ناپسند و زیانبار است، حدّ وسط راه میانه و مرز اعتدال مفید و پسندیده خواهد بود. در فضایل اخلاقی نیز، علما گفتهاند که خصلت پسندیده آن است که از حدّ اعتدال نگذرد.
و به دو مرز افراطوتفریط نرسد؛ مثلاً سخاوت را حدّ میانه بین بخل و ولخرجی دانستهاند، شجاعت را حدّ وسط میان ترس و تهوّر شمردهاند. تواضع را صفت متعادل میان غرور و ذلّت بهحساب آوردهاند. مناعت حدّ وسط میان خودستایی و خوار داشتن است.
شأن عقل تعادل است و شأن جهل بیتعادلی است (محدثّی، ۱۳۹۱: ۱۷ـ۱۸).
امیر مؤمنان علی علیهالسلام دربارهی انسان جاهل میفرماید: «لاتری الجاهل الاّمفرطً أومفرطأ»۴ انسان جاهل را نمیبینی مگر اینکه افراط میکند یا تفریط.
دین اسلام، دین وسط است دینی که برای تأمین «معاش و معاد» است. برنامههایش از توازن و تعادل برخوردار است.
هم به نیایش با معبود فرامیخواند. هم تلاش برای تأمین زندگی.
۲ـ ۶ـ مفهوم حقیقی اعتدال در فرهنگ قرآنی
قرآن کریم، امت اسلام را امت میانه و وسط مینامد و میفرماید «وکذالک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداءوعلی الناسو یکون الرسول علیکم شهیدا» و اینچنین شما امتی میانه (معتدل) ساختیم تا بر مردمان گواه باشد معنای آیه فوق این است که در آیین اسلام، هیچگونه افراطوتفریط وجود ندارد و مسلمانان برخلاف سایر فرقهها، از مقرراتی پیروی میکنند که قانونگذار آن، به تمام نیازهای بشری آگاه بوده و همه جهات زندگی جسمی و روحی او را در نظر گرفته است.
بنابراین اقامهى نماز و اداى زکات و امر به معروف و نهى از منکر از وظایف و کارهاى قطعى مسئولان حکومت اسلامى است. (قرائتی، ۳۱۳۸ ج۸: ۵)
ب)خداوند امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به مردم می فرماید: الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ یُطیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ (توبه/۷۱)
ولایت امر و مسئول در کار یکدیگر بودن اقتضاء مىکند که همدیگر را امر به معروف و نهى از منکر کنند، اقامه نماز که بهترین رابطه با خدا و دادن زکاه که بهترین رابطه با انسان و جامعه و اطاعت از خدا و رسول از آثار ایمان است، نتیجه آنکه چنین مردمان به زودى مورد رحمت خدا واقع مىشوند، خدا در انجام این وعده توانا است و این علت و معلول از آثار حکمت خداست، جامعهاى که اکثریت قاطع آن این اوصاف را دارد، مورد رحمت خدا و جامعه مترقى است. مردان و زنان در چنین جامعهاى هر یک موضوعیت دارند، بهر حال آیه صریح است در اینکه مؤمنان اعم از مرد و زن در پاکسازى جامعه اسلامى و ایجاد محیط توحیدى بر یکدیگر ولایت دارند. ( قرشى، ۱۳۷۷، ج۴: ۲۷۰)
این آیه اطلاق دارند که مردم نسبت به هم این وظیفه را دارند و حتی امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به حکومت و یا حکومت نسبت به مردم را میگیرد چون اطلاق دارند.
ج) امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به حاکمان: در قرآن به صراحت این قسم ذکر نشده است و تنها اطلاقات آیات مربوطه این قسم را میگیرد، ولی در روایات زیادی میتوان استفاده کرد که این قسم نیز مد نظر میباشد. مثلاً این روایت نهج البلاغه: لَا تَتْرُکُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَیُوَلَّى عَلَیْکُمْ أَشْرَارُکُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا یُسْتَجَابُ لَکُم(نامه:۴۷) امر به معروف ونهی از منکر را ترک نکنید که اشرار بر شما مسلط میشوند وسپس هرچه دعا کنید مستجاب نمیگردد.
در دسته بندی دیگری می توان این گونه بیان کرد که:
(در حقیقت، خدا به دادگرى و نیکوکارى و بخشش به خویشاوندان فرمان مىدهد و از کار زشت و ناپسند و ستم باز مىدارد. به شما اندرز مىدهد، باشد که پند گیرید).
و همانا ما در میان هر امّتى پیامبرى را برانگیختیم (تا به مردم بگویند) که خدا را بپرستید و از طاغوت (و هر معبودى جز خدا) دورى نمایید…
علی الخصوص نبی مکرّم اسلام، چنانکه قرآن، در شمارش اوصاف ایشان می فرماید:
«الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَر….» (اعراف/۱۵۷)
(همانان که از این فرستاده، پیامبر درس نخوانده- که [نام] او را نزد خود، در تورات و انجیل نوشته مىیابند- پیروى مىکنند [همان پیامبرى که] آنان را به کار پسندیده فرمان مىدهد، و از کار ناپسند باز مىدارد….. )
(همان کسانى که چون در زمین به آنان توانایى دهیم، نماز برپا مىدارند و زکات مىدهند و به کارهاى پسندیده وامىدارند، و از کارهاى ناپسند باز مىدارند، و فرجام همه کارها از آنِ خداست).
۴٫ دسته دیگر گروه های تأثیرگزارهستند، خداوند می فرماید: وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (آل عمران/ ۱۰۴)
و باید از میان شما، گروهى، [مردم را] به نیکى دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتى بازدارند، و آنان همان رستگارانند.
بنابر نظر مشهور مفسران تعبیر وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ که در محاورات خود ما نیز اگر در مثل چنین ترکیبى وجود دارد، ظاهرش همین است که براى تبعیض باشد مگر آنکه دلیلى در کلام باشد، و دلالت کند بر اینکه معناى دیگرى از این کلمه منظور است. (طباطبایى، ۱۳۷۴ ، ج۳: ۵۷۹)
” امر به معروف و نهى از منکر” دو مرحله دارد: یکى” مرحله فردى” که هر کس موظف است به تنهایى ناظر اعمال دیگران باشد، و دیگرى” مرحله دسته جمعى” که امتى موظفند براى پایان دادن به نابسامانیهاى اجتماع دست به- دست هم بدهند و با یکدیگر تشریک مساعى کنند. قسمت اول وظیفه عموم مردم است، و چون جنبه فردى دارد طبعا شعاع آن محدود به توانایى فرد است، اما قسمت دوم شکل واجب کفایى به خود مىگیرد و چون جنبه دسته جمعى دارد و شعاع قدرت آن وسیع و طبعا از شئون حکومت اسلامى محسوب مىشود. این دو شکل از مبارزه با فساد و دعوت به سوى حق، از شاهکارهاى قوانین اسلامى محسوب مىگردد، و مسئله تقسیم کار را در سازمان حکومت اسلامى و لزوم تشکیل یک گروه نظارت بر وضع اجتماعى و سازمانهاى حکومت مشخص مىسازد.
سابق بر این در ممالک اسلامى (و امروز در پارهاى از کشورهاى اسلامى، مانند حجاز) با الهام از آیه فوق تشکیلاتى مخصوص مبارزه با فساد و دعوت به- انجام مسئولیتهاى اجتماعى به نام اداره حسبه و ماموران آن به نام” محتسب” و یا” آمرین بمعروف” وجود داشته است که مامور بودند با همکارى یکدیگر با هر گونه فساد و زشتکارى در میان مردم، و یا هر گونه ظلم و فساد در دستگاه حکومت مبارزه کنند، و هم چنین مردم را به کارهاى نیک و پسندیده تشویق نمایند.
بنا بر این وجود این جمعیت با آن قدرت وسیع، هیچگونه منافاتى با عمومى بودن وظیفه امر بمعروف و نهى از منکر در شعاع فرد و با قدرت محدود ندارد. (مکارم شیرازى، ۱۳۷۴ ، ج۳: ۳۶)
برخی از مفسران معتقدند منظور از این گروه های ویژه علما و اندیشمندان اسلامی است، چرا که دعوت و امر به معروف و نهی از منکر وظیفه آنهاست، ولیکن برخی گفته اند معنایش فراتر از این است.
شما بهترین امتى هستید که براى مردم پدیدار شدهاید: به کار پسندیده فرمان مىدهید، و از کار ناپسند بازمىدارید، و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب ایمان آورده بودند قطعاً برایشان بهتر بود برخى از آنان مؤمنند و [لى] بیشترشان نافرمانند. یکایک افراد جامعه در اوضاع سخت، با امر به معروف و نهی از منکر، مردم را به سوی پیامبران و صراط شان دعوت می نمودند و از پیروی از طاغوت و فساد نهی می کردند.
در این بخش در یک مدل ارئه شده در شکل (۲- ۱) مباحث مطرح شده در امر به معروف و نهی از منکر که مقدمه ورود به انجام این پژوهش میدانی جهت بررسی امر به معروف و نهی از منکر در حوزه حجاب می باشد ارائه شده است.
شکل (۲-۱): مدل مباحث امر به معروف و نهی از منکر
علم
احتمال تأثیر
شرایط
استمرار بر گناه
عدم مفسده و ضرر
امر به معروف و نهی از منکر
قلبی
گفتاری
مراتب
اجرایی
مأخذ: یافته های تحقیق
۲-۱-۳- شرایط امر به معروف و نهی از منکر