در ذیل به بررسی مفهوم برنامههای عمومی، عمرانی و نظامی میپردازیم.
گفتار اول: مفهوم برنامههای عمومی
برنامههای عمومی مترادف با طرحهای عمومی می باشد.
در قوانین ما، طرح به صورت کلی تعریف نشده است.[۲۷]
در برنامههای عمومی بحث خدمات عمومی و منفعت عام مطرح است. یعنی طرح بایستی در راستای ایجاد خدمت به عموم محلّ ملک یا کشور باشد.[۲۸]
خدمات عمومی را اینگونه نیز تعریف نموده اند:
«خدمات عمومی منحصر به نیازمندیهای عامالمنفعهای است که دولتمردان یک کشور، در برههای از زمان معین تصمیم میگیرند تا آن نیازها را از طریق سازمانهای عمومی یا دولتی برآورده کنند. برای تشخیص خدمات عمومی، تنها باید قصد و نیت دولتمردان در نظر گرفته شود».[۲۹]
خدمت یا امر عمومی، فعالیتی را گویند که متضمن رفع نیازها و تأمین منافع عمومی است و اداره آن از روابط آزاد و ابتکار خصوصی خارج شده و به گونهای در اختیار و تصدی دولت قرار گرفته باشد، چه دولت آن را تنها اداره کند و چه افراد بتوانند در اداره آن مشارکت کنند و چه ادارهی آن امر با افراد باشد، اما دولت به نحو بسیار دقیقی بر آن نظارت داشته باشد.[۳۰]
گفتار دوم: مفهوم برنامههای عمرانی
بند ۱۰ ماده ۱ قانون برنامه و بودجه کشور مصوب دهم اسفندماه ۱۳۵۱ بیان میدارد: «منظور از برنامههای عمرانی، مجموعه عملیات و خدمات مشخصی است که بر اساس مطالعات توجیهی فنی و اقتصادی یا اجتماعی که توسط دستگاه اجرایی انجام میشود طی مدت معین و با اعتبار مشخص برای تحقق بخشیدن به هدفهای برنامه عمرانی ۵ ساله به صورت سرمایهگذاری ثابت شامل هزینههای غیرثابت وابسته در دورهی مطالعه و اجراء و یا مطالعات، اجرا میگردد و تمام یا قسمتی از هزینههای اجرای آن از محل اعتبارات عمرانی تأمین میشود و به سه نوع انتفاعی، غیرانتفاعی و مطالعاتی تقسیم میگردد».[۳۱]
در زمینههای عمرانی معمولاً شهرداریها متولی این امرند، ولی سایر دستگاههای مندرج در لایحه قانونی نحوه خرید و تملک اراضی مصوب ۱۳۵۸ هم میتوانند در زمینههای عمران یک منطقه یا شهر و استان و کشور فعّال باشند. ساختن جادّه، پل، تعریض خیابانها، پارک و امثال اینها میتواند از موارد عمرانی باشد.[۳۲]
گفتار سوم: مفهوم برنامههای نظامی
برنامههای نظامی در قانون و یا آئیننامه خاصی، تعریف نشده است. لیکن میتوان گفت که منظور از برنامههای نظامی، برنامههای است که سازمان های نظامی اعم از وابسته به ارتش، سپاه پاسداران یا نیروی انتظامی برای اجرای امور و وظایف خود، در دستور کار قرار میدهند و بر اساس این برنامهها طرحهای خود را اجرا میکنند. مانند ایجاد ساختمانهای نظامی، پادگانها، میدان تیر، محدودههای حفاظتی و ساخت پاسگاهها و…
مبحث سوم: حقوق عینی، اوصاف و اقسام آن
حقوق مالی به دو دسته حق عینی و حق دینی تقسیم میشود. حق دینی حقی است که شخص نسبت به دیگری پیدا میکند و به موجب آن میتواند انجام دادن کاری را از او بخواهد.[۳۳]
حق عینی حقی است که شخص به طور مستقیم و بیواسطه، نسبت به چیزی پیدا میکند و میتواند از آن استفاده کند.[۳۴] مباحثی که در آینده به شرح آن خواهیم پرداخت ارتباط مستقیم با حقوق عینی دارد لذا ما در این مبحث به تبیین حقوق عینی و اوصاف ویژگیها و اقسام آن میپردازیم و از پرداخت به حقوق دینی به علت جلوگیری از اطاله در نوشتار، پرهیز میکنیم.
گفتار اول: تعریف حقوق عینی
حق عینی سلطهای است که شخص نسبت به چیزی دارد و میتواند آن را به گونهای مستقیم و بیواسطه اجرا کند.[۳۵]
گفتار دوم: اوصاف حقوق عینی
برخی از اوصاف حقوق عینی عبارتند از:
بند الف: در حق عینی، دو عنصر موضوع حق و مالک وجود دارد.
بند ب: موضوع حق عینی، همیشه یک شیء مادی است و در خارج وجود دارد.
بند ج: اسباب ایجاد حق عینی، محدود به موارد خاص است و شماره حقوق عینی را قانون معین میکند.
بند د: حق عینی، در برابر همه قابل استناد است.
بند هـ: حق عینی، متضمن حق تعقیب است؛ یعنی صاحب آن میتواند مال خود را در دست هر کس بیابد مطالبه کند.[۳۶]
گفتار سوم: اقسام حقوق عینی
در زمان اجرای طرح توسط دستگاه های اجرایی ممکن است اجرای طرح با حقوق مالکین برخورد و تعارض پیدا کند. جدای از مطالبی که در آینده خواهیم گفت- همچون امکان یا عدم امکان تراضی دستگاه های اجرایی و صاحبان حقوق مالکانه در خصوص قیمت ملک، یا اینکه در صورت توافق این حقوق به چه صورت قابل پرداخت است؟ در این گفتار به این موضوع خواهیم پرداخت که دستگاه های اجرایی ملزم به تأمین چه حقوقی از مالکین در راستای اجرای طرح میباشند و اقسام آن در حقوق ما کدامند؟
بند اول: حق مالکیت
این حق، کاملترین حق عینی است که انسان میتواند بر مالی داشته باشد و سایر حقوق عینی از شاخههای این حق است.
مالک، نه تنها حق دارد با اجرای اعمال مادی و خارجی از مال خود استفاده کند یا آن را از بین ببرد، میتواند برای حفظ و اداره و انتقال آن اعمال حقوقی گوناگون انجام دهد.[۳۷]
ویژگیهای حق مالکیت عبارتند از:
ماده ۳۱ ق.م در همین زمینه مقرر میدارد: «هیچ مالی را از تصرف صاحب آن نمیتوان بیرون کرد مگر به حکم قانون» که امروز انحصاری بودن مالکیت خصوصی از جهات گوناگونی که در آینده بحث خواهد شد محدود گشته است.
این وصف در هیچ یک از مواد قانون مدنی تصریح نشده است.[۴۱] حق مالکیت، دائمی است و طبیعت آن با موقتی بودن منافات دارد. چنان که در قانون مدنی نیز با مرگ مالک، مالکیت از بین نمیرود و فقط ممکن است به یکی از اسباب انتقال، به دیگری واگذار شود.[۴۲]
قاعده فقهی «الناس مسلطون علی اموالهم»، ناظر به هر سه ویژگی حق مالکیت است.[۴۳]
مطابق با نظر برخی حقوقدانان، قاعده فقهی مذکور ناظر به ویژگی مطلق بودن حق مالکیت میباشد.[۴۴]
قانون اساسی ایران در اصل چهلم بیان میدارد: «هیچ کس نمیتواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد». در مورد احترام به مالکیت و حمایت از مالک، ضوابطی را تعیین کرده است.
دارنده حق مالکیت، نه تنها نسبت به موضوع حق مالکیت، سلطه و اقتدار دارد، بلکه بر توابع مال نیز مثل ثمرات و منافع و نیز فضای محاذی و قرار زمین در خصوص زمین، سلطه و اختیار دارد. مالکیت بر توابع را، از این لحاظ که به تبعیت از موضوع اصلی حق مالکیت، ایجاد شده، در اصطلاح «مالکیت تبعی» مینامند.[۴۵]
حقوق مالک ممکن است نسبت به اعیان یا عرصهی یک مال باشد.
اعیان جمع عین است و عبارتست از هر شیء مادی که ملحق و ملصق به غیر منقول مخصوصاً زمین باشد. در این صورت خانه، دکان و … مشمول این اعیان است.
عرصه- زمینی را عرصه گویند که: اولاً؛ دارای مالک است، ثانیاً؛ مشغول به بنا یا اشجار یا بطور کلی مستحدثات است. زمین در اصطلاح حقوقی با عرصه فرق دارد زیرا اولاً؛ ممکن است زمین مالک داشته باشد یا نداشته باشد، ثانیاً؛ وقتی که سخن از زمین به میان میآید از نظر حقوقدانان باین معنی است که در آن چیزی حادث نشده است.[۴۶]
اگر چه به نظر میرسد دو واژه زمین و عرصه مترادف میباشند ولی از نظر حقوقی و با توجه به تعاریفی که قبلاً بیان شده است این دو متفاوت میباشند. مسأله غصب زمین و ایجاد اعیان در آن یکی از موضوعات بحثانگیز است که دستگاه اجرایی را بر طریق تردید قرار میدهد. به دیگر سخن دستگاه اجرایی، با مالکی مواجه است که مدعی غصب زمین خود توسط غاصب و ایجاد بنا در آن است. شاید گفته شود غاصب مرتکب عمل نامشروعی شده است که قانون نمیتواند حامی او باشد در اخبار رسیده نیز بیان شده است: «الغاصب یؤخذ به اشق الاحوال» بنابراین، مالکیت غاصب پذیرفته نشده و دستگاه اجرایی نباید عوض چنین ملکی را پرداخت کند.[۴۷]
بند دوم: حق انتفاع
۴-۱-۱۰- سورهی بقره، آیهی ۱۹۷
الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْبابِ.
(و این دستورهاى حجّ باید در ماههاى معیّن انجام شود [که شوّال و ذیقعده و ذیحجّه باشد] پس کسی که در این ماه فریضهاى انجام میدهد نباید آمیزش با زنان کند و نه زشتى کند و نه جنگ و جدال. و آنچه کار نیک کنید البتّه خدا آن را بداند. پس اى خردمندان [براى آن سراى] توشه بردارید و البتّه بهترین توشه پرهیزگارى است و از نافرمانى من پرهیز کنید.)
نکته ها :
- خداوند به بندگان خود میگوید «اگرجرم کردهاى بارى دست در حبل «ریسمان بردباری» حلم من زن و مغفرت خواه تا بیامرزم.
- اگر کار خوب بکنید خدا به شما پاداش نیک میدهد.
پیام ها :
۱.اگر دشمنى را نمىیابى که با او جهاد کنى تا کشتهى او شوى با خود جهادى کن تا کشتهى خود شوى. ( بر نفست غلبه کن )
شواهد شعری سعدی مربوط به قسمت ۲ پیام ها
از مـن بـگوی حـاجی مـردم گــزای را
حاجی تو نیستی، شتر است از برای آنک
کـو پوستین خلق را به آزار میدرد
بیـچـاره خار میخورد و بار میبرد
(سعدی، ۱۳۸۴: ۲۶۱)
شرح ابیات:
حاجی تو نیستی شتر است:
ناظر است به مثلی که در مجمع الامثال میدانی آمده “انقضت مالی و حج الجمل” ترجمه: من مال خود خرج کردم و شتر، حج به جای آورد(خزائلی،۱۳۶۶ : ۶۱۷).
۴-۱-۱۱- سورهی بقره،آیهی ۲۲۰
فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْیَتامى قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ.
(براى زندگى و پس از مرگ خود و باز از تو میپرسند با مال یتیمان چه کنند؟ بگو: بهتر آنکه به درستى کارشان انجام شود و اگر در سرمایه با آنها آمیخته شوید[به دین و زندگى زیان ندارد که] برادر دینى شما هستند و خدا میداند آنکه به دل درستکار است از آنکه تباهکارى خواهد و اگر خدا بخواهد [و صلاح شما بداند] شما را به رنج بدارد و کارتان دشوار کند که همانا خدا برتر است و داناى خوب و بد)
نکته ها :
- چندانکه توانید یتیمان را نوازش کنید که ایشان درماندگان و اندوهگنان خلقند.
- از مال خودت به اندازهى کفایتت و از مال یتیم به اندازهى کفایتش جدا مىکنى و مصرف مىکنى
پیام ها :
۲.بدترین مردم کسی است که تنها غذا بخورد و با مردم آمیزش نداشته باشد (عاملى،۱۳۶۰، ج۱: ۴۰۰).
شواهد شعری سعدی مربوط به قسمت نکته ها :
چـو بیـنی یتیمی سرافکنده پیش
یتـیم ار بـگرید کـه نـازش خَـرَد؟
الا تـا نـگرید کـه عـرش عـظیـم
مده بوسه بر روی فرزند خـویش
و گـر خشم گیرد که بارش بَـرَد؟
بـلرزد هــمی چـون بـگرید یتیـم
۲-۴- شبکه نوری غیرفعال اترنت
باتوجه به مزایای اترنت به سایر فناوریها، این فناوری به عنوان پروتکل لایهی پیوند داده انتخاب شده است. شبکهی نوری غیرفعال اترنت، یک شبکهی مبتنی بر فیبر نوری غیرفعال است که ترافیک داده را به شکل محصور در فریمهای اترنت، حمل و منتقل میکند. این شبکه به گونهای است که نمیتوان آن را یک شبکه با رسانهی مشترک یا یک شبکهی نقطه به نقطه دانست و در واقع ترکیبی از این دو نوع شبکه است. با توجه به شکل ۲-۶ در مسیر رو به پایین، فریمهای اترنت توسط ترمینال از طریق یک رابط غیرفعال ۱ به به واحدها فرستاده میشوند. معمولا عددی بین ۴ تا ۶۴ است که تعداد واحدهای نوری شبکه است. این رفتار مشابه یک شبکه با رسانهی انتقال مشترک است. در مسیر رو به پایین، از آنجایی که اترنت ذاتا انتشار دهنده است کاملا با معماری شبکه نوری غیرفعال اترنت تطابق دارد، بستهها توسط ترمینال انتشار مییابند و واحد مقصد براساس آدرس MAC آن ها را دریافت میکند[۷].
شکل ۲-۶- ترافیک مسیر رو به پایین [۷]
در مسیر رو به بالا، فریمهای دادهی هر واحد فقط توسط ترمینال دریافت میشوند و نه واحدهای دیگر. در این حالت در مسیر رو به بالا، رفتار شبکه نوری غیرفعال اترنت مشابه معماری نقطه به نقطه است. اگرچه بر خلاف شبکهی نقطه به نقطهی واقعی، اگر واحدهای مختلف به طور همزمان فریمهای داده ارسال کنند ممکن است برخورد و تداخل به وجود آید. بنابراین در مسیر رو به بالا، شبکه به یک مکانیزم داوری برای جلوگیری از تداخل داده و تقسیم عادلانهی ظرفیت کانال نوری نیاز دارد. در واقع چالش دیگر در طراحی شبکه نوری غیرفعال، تقسیم کانال رو به بالاست که به تمامی واحدها تعلق دارد. اگر تقسیم کانال به شکل عادلانه و کارامد صورت نگیرد، احتمال دارد دو واحد انتقال اطلاعات خود را به گونهای آغاز کنند که وقتی فریمهای آن ها به ارتباط دهنده میرسند، همپوشانی و تداخل داشته باشند. به عنوان مثال شکل ۲-۷ یک روش تقسیم کانال مبتنی بر زمان را در شبکه نوری غیرفعال اترنت مطرح میکند. به هر کدام از واحدها یک بازهی زمانی اختصاص داده میشود که در هر بازه چندین فریم اترنت میتواند منتقل شوند. هر واحد فریمهای ریافتی از مشترکان را بافر میکند تا زمانی که بازهی زمانی مربوطه فرا برسد. وقتی بازهی زمانی فرا میرسد، واحد تمام فریمهای ذخیره شده در بافر را با نهایت سرعت کانال براساس یکی از نرخهای استاندارد اترنتMbps 10/100/1000/10000 ارسال میکند. روش تخصیص بازهی زمانی میتواند یک روش تخصیص ثابت[۵۹] یا روش تخصیص پویا براساس اندازهی فعلی صف در هر واحد باشد[۷].
شکل ۲-۷- ترافیک مسیر رو به بالا [۷]
در شبکه دسترسی نوری تنها یک مسیر ارتباطی از ترمینال به هر کدام از واحدها و از هر واحد به ترمینال وجود دارد که در تمام همبندیهای مبتنی بر شبکه نوری غیرفعال صدق میکند. بنابراین ترمینال میتواند دسترسی به کانال مشترک را مدیریت و داوری کند. البته چالش این نوع پیادهسازی این است که ترمینال نمیداند هر واحد چند بایت اطلاعات را بافر کرده است. برای آنکه ترمینال بتواند تخصیص صحیح بازههای زمانی را انجام دهد، باید وضعیت دقیق واحد را بداند. یکی از راه حل ها استفاده از سرکشی[۶۰] براساس پیامهای اعطا[۶۱] و درخواست[۶۲] است. پیام درخواست از یک واحد به ترمینال فرستاده میشود تا تغییرات وضعیت واحد مانند مقدار دادهی بافر شده را گزارش کند. سپس ترمینال درخواستها را پردازش کرده، بازههای زمانی متفاوت را به واحدها تخصیص میدهد و اطلاعات مربوط به این تخصیص را با پیام اعطا به واحدها ارسال میکند[۷].
برای پشتیبانی از تخصیص پهنای باند توسط ترمینال، پروتکل کنترل چند نقطهای[۶۳] ارائه شده است. این پروتکل مبتنی بر دو پیغام اترنت دروازه[۶۴] و گزارش[۶۵] است. پیغام دروازه از ترمینال به یک واحد فرستاده میشود تا یک بازهی زمانی را به آن اختصاص دهد. پیغام گزارش توسط یک واحد استفاده میشود تا شرایط محلی خود مانند میزان فضای پر شدهی بافر را به ترمینال اطلاع دهد بدین منظور که به ترمینال در تخصیص هوشمندانه کانال کمک کند. هر دو پیغام، فریمهای کنترلی MAC هستند که توسط زیرلایهی کنترلی MAC در لایه پیوند داده پردازش میشوند[۷].
۲-۵- چالش تخصیص پهنای باند در شبکه فیبر نوری غیرفعال اترنت
یکی از مهمترین چالشها در شبکههای نسل آینده، تامین، تخصیص و تضمین منابع موردنیاز برای فراهم آوردن و پشتیبانی از انواع مختلف سرویس است. منابع در شبکههای نسل آینده شامل توان پردازشی(پردازنده)، حافظه و پهنای باند میباشند که مدیریت و کنترل صحیح هرکدام از این منابع منجر به ارائه سرویس با کیفیت سرویس مطلوب کاربر است. همانطور که در بخش ۲-۴ توضیح داده شد، شبکهی فیبر نوری غیرفعال اترنت، شبکهای یک به چند نقطهای و یک همبندی رایج است. در مسیر رو به پایین، ترمینال خط نوری[۶۶]، فریمها را به واحدهای شبکهی نوری[۶۷] ارسال میکند و هر واحد فریمهای مربوط به خود را دریافت میکند. در مسیر رو به بالا، واحدهای شبکهی نوری فریمها را از طریق شبکهی توزیع نوری، مستقیما به ترمینال میفرستد اما نمیتواند به سایر واحدها دسترسی داشته باشند. در صورتی که تمامی واحدها به طور همزمان فریمی ارسال کنند، یک الگوریتم تخصیص پهنای باند مناسب برای جلوگیری از برخورد موردنیاز است تا منبع پهنای باند سیستم را به واحدها، به طور مساوی و کارامد تخصیص دهد[۹].
به منظور تخصیص پهنای باند (یا بازه زمانی) برای هر واحد، ترمینال باید یک الگوریتم تخصیص پهنای باند براساس درخواستهای واحدها، چند سیاست تخصیص و/یا قرارداد سطح سرویس، اجرا کند. در این زمینه الگوریتمهای تخصیص پهنای باند بسیاری ارائه شدهاند که در دو دستهبندی گستردهی تخصیص پهنای باند ایستا[۶۸] و تخصیص پهنای باند پویا[۶۹] قرار میگیرند. در روش ایستا، به هر واحد یک بازهی زمانی با طول ثابت اختصاص مییابد که پیادهسازی راحتی دارد. اما در این روش ذات دورهای[۷۰] ترافیک شبکه، ممکن است منجر به موقعیتی شود که در آن بعضی بازههای زمانی حتی در بار کم، سرریز کنند و بستهها دچار تاخیر شوند، در حالی که برخی بازههای زمانی دیگر حتی در بار زیاد به طور کامل استفاده نشوند و پهنای باند رو به بالا کمتر از حد استفاده شود[۹].
به همین علت تخصیص پهنای باند ایستا مورد توجه قرار نمیگیرد و برای افزایش بهرهوری از پهنای باند، ترمینال باید به طور پویا یک بازهی زمانی متغیر را براساس تقاضای لحظهای واحدها به آن ها تخصیص داد. برای پیادهسازی تخصیص پهنای باند پویا، سرکشی بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. با سرکشی، ترمینال میتواند به طور پویا پهنای باند را به واحدها تخصیص دهد و به طور انعطاف پذیر انتقال چند واحد را مدیریت میکند که منجر به افزایش بهرهوری پهنای باند و بهبود کارایی شبکه میشود. با در نظر گرفتن این حقیقت که کیفیت سرویس مهمترین دغدغه در شبکهی فیبر نوری غیرفعال اترنت است، الگوریتمهای تخصیص پهنای باند پویا به دو دستهی الگوریتمهای تخصیص پهنای باند پویا بدون تامین کیفیت سرویس و با تامین کیفیت سرویس نیز تقسیم میشوند که در هر کدام از این دسته ها، روشهای متعددی ارائه شدهاند[۹]. در ادامه در بخش پیشینه تحقیق به بررسی این روشها و الگوریتمها میپردازیم.
۲-۶- پیشینه تحقیق
۲-۶-۱- روش IPACT[71]
روش پیشنهادی در [۱۳] اولین روش تخصیص پهنای باند پویا برای شبکهی فیبر نوری غیرفعال اترنت است که یک فرایند مذاکرهی منبع را برای سهولت در گزارشدهی صف و تخصیص پهنای باند، به کار میگیرد. ترمینال به واحدها سرکشی میکند و به هر واحد با روش دورهای[۷۲]، بازهی زمانی اعطا میکند. بازهی زمانی اعطا شده به هر واحد به وسیلهی وضعیت صف که از سمت واحد گزارش داده میشود، مشخص میگردد. بنابراین ترمینال قادر خواهد بود تا بار ترافیکی پویای هر واحد را بداند و پهنای باند رو به بالا را براساس تقاضای هر واحد تخصیص دهد. علاوه بر این، این روش قرارداد سطح سرویس کاربران نهایی را به کار میگیرد تا پهنای باند مخصوص هر واحد را محدود کند. برای سادگی در بیان نحوهی عملکرد این الگوریتم، فرض میکنیم سیستم دارای ۳ واحد است:
۱- فرض میکنیم ترمینال در زمان t0 میداند دقیقا چه تعداد بایت در بافر هر واحد در حال انتظار است و زمان رفت و برگشت[۷۳] به هر واحد را نیز میداند. ترمینال این اطلاعات را در یک جدول سرکشی همانطور که در شکل ۲-۸ قسمت الف میبینیم، نگهداری میکند. در زمان t0 ترمینال یک پیغام کنترلی به واحد اول میفرستد تا به این واحد اجازه دهد ۶۰۰۰ بایت ارسال کند. این نوع پیغام، مجوز[۷۴](همان دروازه در مباحث قبلی) نامیده میشود. از آنجاییکه در جهت رو به پایین، ترمینال اطلاعات را به تمام واحدها اطلاعرسانی می کند، یک مجوز باید شامل شناسهی واحد مقصد و اندازهی مجوز برحسب بایت باشد.
۲- پس از دریافت مجوز از ترمینال، واحد ۱ شروع به ارسال دادهی خود به اندازهی مجوز اعطا شده میکند که در این مثال با توجه به شکل ۲-۸ قسمت ب، واحد ۱ تا ۶۰۰۰ بایت داده ارسال می کند. به طور همزمان واحد ۱ از کاربران بستههای داده نیز دریافت میکند. پس از پایان انتقال، واحد ۱ پیغام کنترلی خود (گزارش) را تولید میکند. در گزارشی که توسط واحد ۱ ارسال شده به ترمینال گفته میشود که در بافر این واحد لحظهای که گزارش اعطا شده، چند بایت وجود داشته است. در این مثال این مقدار ۵۵۰ بایت است.
۳- حتی پیش از آن که ترمینال پاسخی از جانب واحد دریافت کند، میداند که چه زمانی آخرین بیت انتقال واحد میرسد. چگونه این مسئله را میداند؟
الف- اولین بیت دقیقا بعد از زمان رفت و برگشت، می رسد. زمان رفت و برگشت در گردش ما، شامل زمان رفت و برگشت واقعی، زمان پردازش مجوز، زمانی برای تنظیم بیت و بایت براساس دادهی دریافتی است، که مجموع این موارد دقیقا برابر بازهی زمانی از هنگام ارسال مجوز به یک واحد تا هنگام رسیدن داده از همان واحد، است.
ب- از آن جایی که ترمینال میداند مجوز ارسال چه تعداد بایت را به واحد ۱ داده است، اطلاع دارد که آخرین بیت چه زمانی از این واحد میرسد. با دانستن زمان رفت و برگشت برای واحد ۲، ترمینال میتواند یک مجوز را برای این واحد برنامهریزی کند، بنابراین اولین بیت از واحد ۲ بلافاصله بعد از آخرین بیت از واحد ۱ با یک بازهی محافظ[۷۵] کوچک فی مابین میرسد. بازههای محافظ، در مقابل نوسانات زمان رفت و برگشت و زمان پردازش پیغامهای کنترلی از واحدهای مختلف، حفاظت را تامین می کنند. علاوه بر این، ترمینال به زمانی نیاز دارد تا حساسیت خود را با توجه به این حقیقت که واحدها در فواصل مختلفی نسبت به ترمینال قرار دارند، مجددا تنظیم کند.
۴- پس از مدتی مطابق شکل ۲-۸ قسمت ج داده از واحد ۱ میرسد. در پایان انتقال از واحد ۱، گزارش جدیدی وجود دارد که شامل اطلاعاتی مبنی بر این مسئله است که چه تعداد بایت در بافر واحد ۱ هنگام ارسال گزارش باقی مانده است. ترمینال از این اطلاعات برای به روز رسانی جدول سرکشی خود استفاده می کند.
۵- مشابه مرحلهی فوق، ترمینال می تواند زمانی که واحد ۲ آخرین بیت خود را ارسال میکند، محاسبه کند. بنابراین ترمینال میداند چه زمانی مجوز را به واحد ۳ ارسال کند لذا دادهی آن به انتهای دادهی واحد ۲ متصل میشود. پس از مدتی با توجه به شکل ۲-۸ قسمت د دادهی واحد ۲ میرسد و ترمینال مجددا جدول خود را این بار برای واحد ۲ به روز رسانی میکند. باید توجه داشت که اگر واحد بافر خود را به طور کامل تخلیه کند، صفر بایت را به ترمینال گزارش میدهد. به همین علت در چرخهی بعدی به واحد به اندازه صفر بایت مجوز داده میشود به این معنا که میتواند گزارش جدیدی ارسال کند(نه هیچ دادهای).
براساس توضیحات فوق بدیهی است که هیچ نیازی به همگامسازی واحدها و همچنین نیازی به اجرای محدوده گذاری[۷۶](با ایجاد تاخیر در پاسخدهی از طرف واحد به یک اندازهی مشخص، اینگونه به نظر میآید که همهی واحدها در یک فاصلهی مساوی از ترمینال قرار دارند)که در گذشته در طرحهای تقسیم زمانی چندگانه به کار گرفته میشد، نیست.
در IPACT طرحهای تخصیص پهنای باند متعددی شامل تخصیص سرویس ثابت[۷۷]، سرویس محدود[۷۸]، اعتبار ثابت [۷۹]، ، اعتبار خطی[۸۰] و تخصیص ارتجاعی[۸۱]، بررسی شده اند که هر کدام از آن ها به شکلی متفاوت به درخواست پهنای باند واحدها پاسخ میدهند.
شکل ۲-۸- مراحل الگوریتم IPACT [۱۳]
تخصیص سرویس ثابت به حداکثر دادهی دریافتی موردتقاضا توجهی ندارد و همواره حداکثر دادهی دریافتی را به واحد اختصاص می دهد. در طرح تخصیص سرویس محدود، ترمینال به سادگی تعداد بایتهایی که واحد تقاضا کرده است در اختیارش قرار میدهد اما از حداکثر دادهی دریافتی در یک مرحله[۸۲]، تجاوز نمیکند. این طرح قدیمیترین روش است زیرا فرض می کند که پس از اینکه واحد درخواست خود را ارسال کرد، هیچ بستهای وارد نمیشود. در عمل، به خاطر زمان دورهای میان ترمینال و هر واحد، ممکن است بستههای بیشتری از لحظهای که واحد پیغام گزارش خود را ارسال میکند تا لحظهای که پیغام دروازه را دریافت میکند، وارد شوند. در این شرایط بستههای تازه وارد نمی توانند در چرخهی جاری ارسال شوند که منجر به افزایش تاخیر بسته میشود. برای حل این مشکل، طرحهای اعتبار ثابت و خطی ارائه شدند.
در تخصیص اعتبار ثابت، به حداکثر دادهی دریافتی مورد تقاضا، اعتباری اضافه میشود و در حداکثر دادهی دریافتی اعطا شده، در نظر گرفته میشود. اندازهی اعتبار ثابت است و هیچ اهمیتی ندارد که حداکثر دادهی دریافتی مورد تقاضا چقدر بزرگ باشد. وقتی واحد پیغام دروازه را دریافت میکند، بستهها را به اندازهی حداکثر دادهی دریافتی به اضافهی ترافیک ثابت، میفرستد. نحوهی انتخاب اندازهی اعتبار ممکن است بر عملکرد شبکه تاثیر بگذارد. اگر اندازه خیلی کوچک باشد نمیتواند تاخیر بسته را بهبود دهد و اندازهی خیلی بزرگ، بهرهوری پهنای باند کانال رو به بالا را کاهش میدهد. انتخاب اندازهی اعتبار بهتر است براساس ویژگیهای ترافیک و دادهی تجربی باشد.
در تخصیص اعتبار خطی نیز اعتباری به حداکثر دادهی دریافتی مورد تقاضا اضافه میشود البته اندازهی اعتبار خطی متناسب با حداکثر دادهی دریافتی مورد تقاضا است. این طرح از آنجا نشات میگیرد که ترافیک شبکه معمولا به اندازهی مشخصی قابل پیش بینی است به این معنا که اگر انفجار داده[۸۳] رخ دهد این انفجار به احتمال بسیار زیاد برای زمان طولانیتر ادامه مییابد.
در تخصیص ارتجاعی، هیچ محدودیتی بر حداکثر دادهی دریافتی اعمال نمیشود و تنها محدودیت، حداکثر چرخهی زمانی است. حداکثر دادهی دریافتی به گونهای اعطا میشود که اندازهی انباشتهی اعطا شده به آخرین N از تجاوز نکند، N تعداد واحدهاست. بدین روش اگر فقط یک واحد داده برای ارسال داشته باشد، حداکثر دادهی دریافتی اعطا شده است.در میان طرحهای تخصیص پهنای باند فوق، تخصیص محدود بهترین عملکرد را ارائه میدهد.
الگوریتم IPACT پهنای باند را براساس نیاز دقیق هر واحد، توزیع می کند به همین خاطر هیچ بازهی زمانی بلااستفادهای وجود ندارد. در این روش، ترمینال فریمهای گزارش را از واحدهای مختلف از طریق سرکشی آمیخته دریافت میکند سپس فریم دروازه (مجوزدهی) را به هر واحد به طور مستقل براساس درخواست پهنای باند در فریم گزارش، میفرستد. با این روش سرکشی آمیخته، انتقال رو به بالای فریم گزارش و انتقال رو به پایین فریم دروازه، با زمان ارسال داده به واحدها همپوشانی دارد لذا زمان بیکاری وجود ندارد. این در حالی است که در تخصیص پهنای باند به روش ایستا در هر چرخه، ترمینال پهنای باند ثابتی را به هر واحد اختصاص میدهد و واحد هیچ درخواستی ندارد. به همین علت میزان بهرهوری روش IPACT از پهنای باند نسبت به روش ایستا بسیار بیشتر است. البته این روش برای سرویسهای با الویت بالا که نسبت به تاخیر و واریانس تاخیر حساس هستند، مناسب نیست.
۲-۶-۲- روش صف دو مرحلهای
روش صف دو مرحلهای مطرح شده در [۱۴] یک روش سلسله مراتبی پویا برای تخصیص پهنای باند براساس تقاضای واحدها است. در این روش ابتدا پهنای باند به کلاسهای سرویسهای متمایز دارای اولویت بالا، متوسط و کم تخصیص داده میشود که این مرحله، مرحلهی تخصیص لایهی کلاس[۸۴] نام دارد. پس از اتمام این مرحله، کل پهنای باند تخصیص داده شده به هر کلاس توسط ترمینال میان تمام واحدهای متعلق به همان کلاس براساس تقاضای آن ها با روش عدالت حداکثر-حداقل[۸۵] توزیع میشود. این مرحله نیز مرحلهی تخصیص لایهی واحد[۸۶] نام دارد. در این روش یک شبکه نوری غیرفعال اترنت با N واحد و سه کلاس سرویس مختلف با اولویتهای بالا، متوسط و کم در نظر گرفته شده است. ترمینال از یک جدول برای ذخیرهسازی درخواستهای واحدها، نگهداری میکند و بلافاصله پس از دریافت پیغام گزارش، این جدول را به روزرسانی میکند. در صورتی که پهنای باند رو به بالا نتواند تمام درخواستهای واحدها را تامین کند، ترمینال برخی تقاضاها را نادیده میگیرد. از آنجایی که ترمینال، پهنای باند را متناسب با تقاضاها تقسیم میکند، یک مقدار تقاضای زیاد ممکن است تمام پهنای باند را به تصرف دراورد. بنابراین برای جلوگیری از به انحصار درامدن پهنای باند در ترافیک بالا، یک آستانهی پهنای باند برای هر کلاس سرویس به شکل در نظر گرفته میشود که برابر با حاصلضرب دو مقدار و است به طوری که پهنای باند موردنیاز یک فریم است و شرط را با تامین میکند. زمانی که هر کلاس پهنای باند موردنیاز خود را اعلام میکند، پهنای باند تخصیص داده شده به آن توسط معادله (۲-۱) محاسبه میشود.
(۲-۱)
در صورتی که پهنای باند موردنیاز یک کلاس از آستانهی پهنای باند آن کمتر باشد، پهنای باند باقیمانده به تناسب میان سایر کلاسها براساس وزن آن ها توزیع میشود. آستانهی پهنای باند همچنین، حداقل مقداری را برای گذردهی یک کلاس سرویس در ترافیک بالا، تضمین میکند. این روش حداقلِ سهم از یک منبع را میان متقاضیان آن که نمیتوانند تمامی سهم موردنیاز خود را دریافت کنند توسط مراحل زیر به حداکثر میرساند.
علیرغم مزایایی که این روش دارد، برای سرویسهای با الویت بالا، تاخیر بسته را افزایش میدهد و گذردهی آن برای بستههای با الویت کم، پایین است.
۲-۶-۳- روش BGP[87]
روش سرکشی تضمین شدهی پهنای باند در [۱۵]، به پهنای باند رو به بالا اجازه میدهد براساس قرارداد سطح سرویس میان مشترکین به اشتراک گذاشته شود. در این روش واحدهای شبکه به دو دستهی مجزا تقسیم میشوند، دستهی اول شامل تعدادی از واحدها با پهنای باند تضمین شده است در حالی که دستهی دیگر شامل واحدهایی است که به سرویس با پهنای باند تضمین شده نیاز ندارند. این سیستم طراحی شده تا تضمین کند واحدها با پهنای باند تضمین شده، زمان انتقال کافی که میان مشترک و تامین کنندهی سرویس در قرارداد سطح سرویس توافق شده است را دریافت خواهند کرد، درحالی که از هر پهنای باند بلااستفاده برای تامین سرویس بدون تضمینِ تحویل[۸۸] برای واحدها با پهنای باند تضمین نشده، استفاده میکند.
این روش، سرکشی تضمین شدهی پهنای باند نامیده میشود زیرا یک سیستم سرکشی حضور و غیاب [۸۹] است که در آن ترمینال به واحدها یکی پس از دیگری به ترتیب سرکشی می کند تا به آن ها اجازه دهد به ترمینال داده ارسال کنند. ترمینال، کنترل کنندهی مرکزی است که به واحدها با ارسال پیغام سرکشی دائما سرکشی می کند تا به آن ها بازهی انتقال اعطا کند. پس از دریافت پیغام سرکشی، واحد شروع به ارسال داده به ترمینال می کند. پهنای باند رو به بالای کلی به واحدهای(ورودیها) پهنای باند مساوی تقسیم میشود. ترمینال یک جدول ورودی شامل دنبالهای از ورودیهای سرکشی شده را نگهداری میکند. هر ورودی یک واحد پهنای باند را فرا میگیرد که یا به یک واحد با پهنای باند تضمین شده تخصیص خواهد یافت یا به طور پویا به یک واحد با پهنای باند تضمین نشده اختصاص مییابد. هر ورودی دو بخش دارد، بخش اول شامل شماره شناسهی واحدی است که ورودی را تصرف می کند و بخش دوم شامل تاخیر انتشار واحد به ترمینال است. تعداد ورودیهای نهایی جدول برابر حداکثر تعداد واحدهای پهنای باند است. ترمینال همچنین لیستی از واحدها با پهنای باند تضمین نشده دارد که دنبالهی سرکشی به واحدها را مشخص میکند. این لیست ساختاری مانند جدول ورودی دارد و هر المان دارای دو بخش است. بخش اول شامل شماره شناسهی واحد با پهنای باند تضمین نشده و بخش دوم شامل تاخیر انتشار واحد به ترمینال است، تعداد نهایی المانها در لیست ثابت نیست. به هر واحد با پهنای باند تضمین شده میتوان یک یا چند واحد پهنای باند(ورودی) براساس نیازمندیهای پهنای باند در قرارداد سطح سرویس که مرتبط به پرداخت کاربران نهایی است، تخصیص داد یعنی هرچه واحد با پهنای باند تضمین شده، ورودی بیشتری دریافت کند، پهنای باند بیشتری از مسیر رو به بالا را تصرف می کند و بیش از یکبار در دورهی سرکشی توسط ترمینال به آن سرکشی خواهد شد. ورودیهایی که توسط واحد با پهنای باند تضمین شده تصرف نشدهاند به طور پویا میتوانند به واحدها با پهنای باند تضمین نشده اختصاص یابند.
ترمینال برای تخصیص این ورودیهای موجود به واحدها با پهنای باند تضمین نشده به ترتیب لیست سرکشی میکند. علاوه بر این میتوان پس از استفادهی یک واحد با پهنای باند تضمین شده از یک ورودی، میتوان پهنای باند زائد و اضافی باقی مانده را به واحدی با پهنای باند تضمین نشده به طور پویا تخصیص داد. در این شرایط باید یک آستانهی از پیش تعریف شده برای تشخیص این مسئله که آیا پهنای باند اضافی باقی مانده قابل استفاده است یا خیر، وجود داشته باشد. اگر پهنای باند اضافی از آستانه کمتر باشد، قابل تخصیص به واحدی با پهنای باند تضمین نشده است، در غیر این صورت پهنای باند اضافی رها خواهد شد. ترمینال به واحدها به ترتیب ورودیها در جدول ورودی به همراه اشارهگری که ورودی جاری را نشان میدهد، سرکشی میکند. اگر یک ورودی در جدول ورودی به واحدی با پهنای باند تضمین شده تخصیص نیافته باشد، میتوان آن را به واحدی با پهنای باند تضمین نشده که توسط اشارهگر دیگری در لیست مربوط به این واحدها مشخص میشود، اختصاص داد. روش BGP شامل دو قسمت است، قسمت اول الگوریتم زمانبندی برای سرکشی و قسمت دوم الگوریتم توزیع عادلانه[۹۰] برای توزیع عادلانهی چند ورودی از میان تمام ورودیها به یک واحد با پهنای باند تضمین شده است.
قسمت اول:
۱- در ابتدا ترمینال، جدول ورودی واحدها با پهنای باند تضمین شده و لیست واحدها با پهنای باند تضمین نشده را براساس نیازمندیهای پهنای باند واحدها در قرارداد سطح سرویس و سایر پارامترهای سیستم مانند تاخیر انتشار برای واحد مستقل و حداکثر اندازهی دادهی دریافتی ، مقداردهی اولیه میکند. در مقداردهی اولیه، الگوریتم توزیع عادلانه نیز به کار گرفته میشود.
۲- ترمینال شروع به سرکشی به واحدها با پهنای باند تضمین شده به ترتیب مشخص شده در جدول ورودی یا سرکشی به طور پویا به واحدها با پهنای باند تضمین نشده به ترتیب لیست میکند که این کار را با ارسال پیغام اعطا با اندازهی مناسب دادهی دریافتی در مسیر رو به پایین انجام می دهد.
فصل اول: کلیات
۱-مقدمه
یکی ازپدیده های طبیعی قابل مشاهده در تمام ساختارهای جوامع انسانی وجود تفاوت هاست. در واقع، زیبائی جهان هستی در وجود این تفاوت هاست. یک نظام آموزشی سالم، انسانی، پویا و کارآمد این تفاوت ها را به شکل طبیعی از توانایی ها و قابلیت ها دریافت و ادراک می کند. یکی از مهمترین مسائلی که معلمان در کلاس خود با آن مواجهند، وجود تفاوت های فردی در میان دانشجویان از نظر هوشی، استعداد، انگیزش، پیشرفت تحصیلی، سبک یادگیری و نظایراین هاست. درک این تفاوت ها می تواند به پویایی کار معلمان کمک کند.
تفاوت های فردی در یادگیری از دیر باز مورد توجه متخصصان تعلیم و تربیت قرار گرفته است. این عقیده که تفاوت های افراد در یادگیری صرفاً ناشی از تفاوت های آنها در هوش و توانایی هاست تا مدت ها در دنیای تعلیم و تربیت پذیرفته شده بود، اما بعدها تغییر یافت. پژوهشگران نشان داده اند که دانشجویان سبک های شناختی متفاوتی دارند؛ یعنی اطلاعات را از راه های مختـــلف تجزیه و تحلــیل می کنند و یاد می گیرند. امروزه مشخص شده است که تفاوت های افراد در یادگیری فقط تا حدی به هوش و توانایی های آنها بستگی دارد. بنابراین، عوامل دیگری نظیر ویژگی های شخصیتی، دشواری تکلیف و تفاوت سبک ها نیز در این امر دخیل اند.
موضوع این پژوهش، مطالعه رابطه سبک های شناختی[۱] و یادگیری خود تنظیمی[۲] با دست برتری[۳] است. در واقع بر اهمیت تفاوت های فردی تاکید دارد که چگونه این ویژگی ها با هم در ارتباط هستند. این متغیرها رابطه مستقیمی نیز با آموزش آموزشگاهی امروزه دارند.
سبک های شناختی و یادگیری خودتنظیمی را می توان از مهمترین سازه های راون شناسی تربیتی محسوب کرد. همواره متخصصان و مربیان به دنبال شناسایی عوامل موثر بر این سازه ها می باشند تا با درک این عوامل و تفاوت ها بازدهی یادگیری دانشجویان را در محیط های آموزشی به حداکثر ممکن برسانند، و از فضا و امکانات موجود نهایت بهره وری را داشته باشند.در این رهگذر باید تلاش کرد تا به گونه ای دقیق متغیرهای پیش بینی کننده سبک های شناختی شناسایی شوند تا بتوان شرایط آموزشی را بهسازی نمود و تاثیر آن را بر عملکرد تحصیلی مشاهده کرد. پس در این تحقیق سوال این است که دست چپ بودن یا راست دست بودن یا به عبارت دقیق علمی راست برتری یا چپ برتری به چه اندازه سبک های شناختی و یادگیری خودتنظیمی افراد را می تواند پیش بینی کند. آیا این ویژگی های شخصیتی یا جسمانی با سبک های شناختی در ارتباط هستند و می توانند باورها و رجحان های آنها را توجیه کنند، آیا راست برتری یا چپ برتری با خودتنظیمی ارتباط دارد؟
بحث در مورد سبک های شناختی از اواخر دهه سال ۱۹۷۰ رونق پیدا کرده است و یکی از دلایلی که مطرح شد این است که سبک های شناختی یک کاربرد عملی به ویژه در آموزش و پرورش دارد و بسیاری از مربیان بر این باورند که سبـــک های شنـــاختی بر فرایند یادگیری تاثیر می گذارند. اگر چه این سبک ها به طرق مختــلف تعریف می شوند ولی عمدتاً بر این نکته تاکید می ورزند که سبک های شناختـی شامل باورها،اعتقادات، رجحـــان ها و رفتارهایی است که افراد به کارمی برند تا در یک موقعیت معین به یادگیری خود کمک کنند. افراد متناسب با تفاوت های فردی خود در یادگیری از سبک های متفاوتی استفاده می کنند. انسان ها در موقعیت یکسان متفاوت یاد می گیرند که شاید مهم ترین دلیل آن سبک های متفاوت یادگیری آنان باشد، این سبک ها تعیین می کنند که در برخورد با یک موقعیت فرد چه مدت به چه چیز و به چه چیز میــزانی توجه کند. در واقـــع سبک های شناختی را می توان عامل بسیاری از تفاوت های فردی در کلاس درس دانست.
پژوهش های مختلـــفی در مورد اینکه دانشجویان و از چـه سبــک هایی به فراگیری مطالب می پردازند صورت گرفته است. یکی از پژوهشگرانی که در مورد سبک های شناختی نظریه مهمی ارائه داده است، کلب است (۱۹۹۶) است. نظریه ای که توسط کلب در مورد یادگیری ارائه شد توجه زیادی را به خود جلب کرده است. کلب در نظریه خود چهار وضعیت تجربه ،تجربه عینی (CE )، مشـــاهده تاملی (RO )، خلق مفاهیـم انتـزاعی (AC)، و تجــــربه فعال (AE) را مشــــخص می کند. ابعاد تجربه عینی/خلق مفاهیم انتزاعی و تجربه فعال/مشاهده تاملی دو قطب مخالف در مفاهیم روش های یادگیری هستند. هر کدام از این وضعیت ها نوع ادراک اطلاعات توسط فرد را نشان می دهد و کلب چهار نوع از یادگیرندگان را بر طبق موقعیت شان نسبت به این دو بعد شناسایی کرد (فوجی[۴]،۱۹۹۶) . کلب افراد را بر اساس این یادگیری تجربه ای به چهار گروه افراد همگرا ، واگرا ، انطباق یابنده و جذب کننده تقسیم می کند.
یکی دیگر از مفاهیم مهم در روان شناسی یادگیری ، تربیتی و شناختی معاصر یادگیری خودتنظیمی است. زیمرمن[۵] در سال ۱۹۹۴ آن را نوعی از یادگیری که در آن افراد تلاش های خود را برای فراگـیری دانش و مهارت بدون تکیه به معلم و دیگران شخصاً شروع کرده و جهت می بخشند تعریف می کند.
تعاریف گذشته خود تنظیمی بیشتر بر جنبه های شناختی آن بدون به توجه به جنبه های عاطفی، هیجانی و انگیزشی آن تاکید می کنند. اما تعاریف جدید مربوط، سعی در یکپارچه کردن جنبه های سرد و گرم یادگیری همچون شناخت ها ، عواطف و انگیزه ها دارند. بر این اساس می توان گفت شامل کلیه فرایندهای شناختی و انگیزشی که طی آن فرد برای فعالیت های یادگیری اش هدف گزینی و برنامه ریزی می کند و متناسب با شرایط راهبردهای مدیریتی ،نظارتی و ارزشیابی لازم را اعمال می کند و در صورت لزوم از منابع دیگر مثل افراد یا مکان ها بهره می گیرد تا برنامه هایش را به خوبی پیش ببرد.محور این نگاه به یادگیری خود دانش آموز است و لذا بر دانش آموز محوری تاکید می کند.(کارشکی و محسنی،۱۳۹۱)
به اعتقاد برخی صاحب نظران ، خودتنظیمی در یادگیری نیز بخش مهمی از تفاوت های بین دانشجویان موفق و ناموفق را تبیین می کند.، دانشجویان موفق به منظور انجام تکالیف از راهبردهای و الگوهای انگیزشی مثل کوشش برای کسب موفقیت و فعالیت های چالش برانگیز و تنظیم اهداف استفاده می کنند. در مقابل دانشجویان ناموفق کمتر تلاش به خرج می دهند و علاقه کمتری به انجام فعالیت ها دارند، قادر به تنظیم اهداف و استفاده از راهبردهای یادگیری نیستند،خودکارآمدی پایینی دارند و به ندرت به سطح بالایی از موفقیت می رسند.(بمبوتی[۶]،۲۰۰۸ به نقل از قاسمی و فولادچنگ،۱۳۹۰).
سومین متغیر این پژوهش دست برتری است که باز هم بیانگر تفاوت افراد از لحاظ ترجیح آنان در استفاده از یک دست در اجرای تکالیف و فعالیت های زندگی است . تقریباً بین ۶ تا ۱۷ درصد افراد جامعه را افراد دست چپ ، و ۳ تا ۱۷ درصد را دو سوتوان و بین ۶۶ تا ۸۹ در صد را افراد راست دست تشکیل می دهند.
در تعریف دست برتری باید گفت اغلب منابع دست برتری ، ترجیح فطری ، زیست شناختی برای استفاده از یک دست بیشتر از یک دست دیگر، در انجام تکالیف و وظایف خاص در نظر گرفته شده و غالب بودن یکی از نیمکره ها در انجام آن تکالیف در ارتباط است . (رایس[۷]،۱۹۹۸ به نقل از علیپور و صالح میر حسنی).
۱-۲- بیان مسئله
دست برتری به عنوان ترجیح غالب یک دست در اجرای تکالیف عملکردی که با یک دست قابل انجام هستند، تعریف شده است (کاویل و برایدن[۸]۲۰۰۳). از همان آغاز شکل گیری تمدن، انسان در به کارگیری ابزار، از یک دست بیشتر از دست دیگر استفاده کرده است. دلایلی زیادی برای این مسئله وجود داشته است ؛مثل متأثر بودن از عوامل فرهنگی و اجتماعی، مسائل ناشی از عوامل ژنتیکی در رواج راست دستی، جانبی شدن مغز و برتری یک نیمکره بر دیگری و غالب شدن آن.
روان شناسان به ویژه عصب روان شناسان ، دست برتری را شاخص غیرمستقیم تسلط نیمکره ای یا جانبی شدن[۹] می دانند. (بیشاپ، راس، دانیلز و برایت[۱۰]، ۱۹۹۶)، یعنی در افراد راست دست نیمکره چپ مغز و در افراد چپ دست نیمکره راست فرد مسلط است.(نقل از علی پور وکلانتریان،۱۳۹۱)
نیمکره های مغزی از لحاظ ساختاری و عملکردی تفاوت هایی با یکدیگر دارند، در نتیجه هر کدام برای کارکردهای شناختی خاصی تخصص یافته اند. (گازانیگا، ایوری و منگن[۱۱] ۲۰۰۲)، لذا با توجه به تخصص یافتگی عملکردی نیمکره های مغزی و تفاوت چپ دست ها و راست دست ها در تسلط نیمکره ای انتظار می رود که این دو گروه از لحاظ عملکردهای ذهنی و شناختی با هم متفاوت باشند. در واقع راست دستی یا چپ دستی از عوامل تأثیرگذار بر روی عملکردها و عادات و حرکات افراد بوده که نیازمند توجه ویژه است.
همواره ی ارتباط بین دست برتری و توانایی ها او ویژگی های شناختی از زمان طولانی مورد علاقه محققان بوده و یکی از موضوع های بحث انگیزه می باشد. بنابراین، بحث درباره ی ارتباط دست برتـری با سبک های شناختی و یادگیری خود تنظیمی مورد علاقه پژوهشگر است. تاکنون پژوهش های مختلفی درباره ی تأثیرات و ارتباط دست برتری با توانایی ها و رفتارهایی مثل هوش، پیشرفت تحصیلی- توانایی تجسم فضایی، حتی ویژگی های شخصیتی صورت گرفته است و تحقیقات زیادی ارتباط بین دست برتری و توانایی شناختی را مورد تأیید قرار داده اند.
ولی درباره ی ارتباط سبک های شناختی و یادگیری خود تنظیمی با دست برتری مسئله ای مطرح نشده و مورد پژوهش قرار نگرفته است. دست برتری بر آموزشهای اجتماعی، تغییرات فرهنگی، عادات حرکتی و انجام کارهای روزمره و احساس افراد تأثیر می گذارد. به نظر می رسد که این رابطه چالش برانگیز باشد. شاید تفاوت موجود در نیمکره ی مغز بتواند راهی را برای گشایش این رابطه باشد. با توجه به عملکرد مغز در مورد جانبی شدن شاید بتوان فرض کرد که افراد چپ دست بر سبک های یادگیری خاصی تاکید بیشتری دارند و یا افراد چپ دست در یادگیری، یادگیرندگانی خود تنظیم باشند یا نباشند، البته تاکنون کنجکاوی زیادی در این خصوص صورت نگرفته است و این امر هدف محوری تحقیق فعلی است. در نهایت پژوهش حاضر می خواهد به بررسی رابطه بین دست برتری با سبک های شناختی و یادگیری خود تنظیمی بپردازد.
۱-۳- اهمیت و ضرورت تحقیق
بی شک پرداختن به کشف ویژگی ها و توانایی های دانشجویان در بالا بردن کیفیت آموزشی موثر خواهد بود و معلمان و مربیان را در انتخاب روش تدریس و نحوه برخورد با دانشجویان یاری خواهد رساند، و بطور مسلم معلمانی که از ویژگی و توانایی های دانشجویان آگاهی دارند، نقش راهنمایی و رهبری و هدایت را به خوبی ایفا خواهد کرد. نکته قابل توجه که می توان به آن اشاره کرد این است که می توان برنامه های آموزشی را متناسب با توانایی ها و ویژگی های دانشجویان تدوین کرد. و فعالیت های گوناگون متناسب با سطح توانایی و ویژگی های دانشجویان را بکار برد.و انرژی ها و هزینه های آموزشی را بصورت هدفمند با بهره وری بالایی به کار بست.
رشد توانایی های شناختی دانشجویان از اهداف غایی هر نظام پرورشی است. لذا، شناسایی و تعیین متغیرهای موثر بر عملکرد آموزشی از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است. عملکرد افراد از متغیرهای متعددی تاثیر می پذیرد. این تحقیق با تاکید بر آموزه های روان شناختی و روان شناسی تربیتی در پی آن است که رابطه متغیر دست برتری را با سبک های شناختی و یادگیری خود تنظیمی دانشجویان به عنوان متغیرهای تربیتی مورد بررسی و کنکاش قرار دهد.
سبک های شناختی و یادگیری خودتنظیمی را می توان از مهمترین سازه های راون شناسی تربیتی محسوب کرد. همواره متخصصان و مربیان به دنبال شناسایی عوامل موثر بر این سازه ها می باشند تا همانطور که گفته شد با درک این عوامل و تفاوت ها بازدهی یادگیری دانشجویان را در محیط های آموزشی به حداکثر ممکن برسانند.
۱-۴- اهداف پژوهش
۱-۴-الف - هدف اصلی:
تعیین رابطه بین سبک های شناختی و یادگیری خود تنظیمی با دست برتری در بین دانشجویان است.
۱-۴-ب- اهداف فرعی:
۱- مقایسه افراد چپ دست با راست دست در سبک های شناختی.
۲- مقایسه افراد چپ دست با راست دست در میزان یادگیری خودتنظیمی.
۳- بررسی رابطه سبک یادگیری همگرا با سایر سبکها در افراد راست دست و چپ دست.
۴- بررسی رابطه سبک یادگیری واگر با سایر سبکها در افراد راست دست و چپ دست.
۵- بررسی رابطه سبک یادگیری جذب کننده با سایر سبکها در افراد راست دست و چپ دست.
۶- بررسی رابطه سبک یادگیری انطباق یابنده با سایر سبکها در افراد راست دست و چپ دست.
۷- بررسی رابطه بین یادگیری خودتنظیمی با انواع سبک های شناختی.
۱-۵- سؤالات تحقیق:
۱- آیا بین دانشجویان راست دست و چپ دست در سبک های شناختی تفاوت وجود دارد؟
۲- آیا بین دانشجویان راست دست و چپ دست درمیزان خودتنظیمی یادگیری تفاوت وجود دارد؟
۳- آیا بین نوع دست برتری و سبک های شناختی رابطه وجود دارد؟
۴- آیا بین نوع دست برتری و خود تنظیمی رابطه وجود دارد؟
۵- آیا افراد چپ دست به سبک های شناختی واگرا گرایش دارند؟
۶- آیا افراد چپ دست به سبک های شناختی همگرا گرایش دارند؟
۷- آیا افراد چپ دست به سبک های شناختی جذب کننده گرایش دارند؟
۸- آیا افراد چپ دست به سبک های شناختی انطباق کننده گرایش دارند؟
۱-۶- فرضیه های تحقیق:
۱- بین دست برتری و سبک شناختی رابطه وجود دارد.
۲- بین میزان یادگیری خودتنظیمی در دانشجویان راست دست و چپ دست تفاوت وجود دارد.
۳- بین میزان یادگیری خودتنظیمی و انواع سبک های شناختی تفاوت وجود دارد.
۴- بین انواع سبک های شناختی(کلب) و دست برتری رابطه وجود دارد.
۱-۷- تعاریف نظری و عملیاتی متغیرهای پژوهش
۱-۷-۱- دست برتری:
«از نوشته های ابتدایی چینی ها و مصریها و یونانیها وعبرانیها راجع به ناخوشی های روانی پیداست که انان یقین داشتند که این ناخوشی ها ارتباط مستقیمی با وجود شیاطین و دیوهایی دارد که در درون شخص زندگی می کنند»۱
ابتدایی ترین روش معالجه بیماران روانی از راه جن گیری بود که برای اخراج ارواح خبیث از وجود شخص بکار می رفت واین معالجه با غالبا دعا وجادو به عمل می آمد و حتی در بعضی از مواقع شخـص را زجـر و گرسنگی می دادند تا وجودش از این ارواح خبیث پاک شود افلاطون مساله معالجه و رفتار با کسانی را که به اختلال روحی مبتلا می گردیدند و مرتکب جنایت می شدند به دقت مورد مطالعه و بررسی قرارداد و به صراحت گفت که این قبیل اشخاص مسئول مستقیم کارها و جنایات خویش نمی باشند و نباید با آنها آنچنان که با دیگر جانیان رفتار می کنند ، رفتارکردو تنبیه شان نمود و یا اگر کسی دیوانه وضع است نباید گذاشت که همه از این موضوع با خبر شوند بلکه آشنایان و دوستان او باید به بهترین وجه با او رفتار نمایند و اعمالش را کنترل کنند.
با پیشرفت علم دیدگاه های جدیدی بوجود آمد . بقراط جنون را ناشی از اختلال مشاعر دانست و ارسطو اختلال اربعه یعنی، جنون ، صفرا و سودا را علت جنون دانست و سرانجام دانشمندان جدیدی همچون فیلیپ پینل با مطالعات علمی خود انقلابی در زمینه شناخت جنون بوجود آورد و به نفع بیماران روانی بیمارستانی را تأسیس کرد۱
در قرون وسطی و درزمان انحطاط تمدن یونان و رم علم پزشکی نیز مانند علوم دیگر در اروپا برای مدتی از حالت پویایی بیرون آمده و نه تنها حالت ایستایی وسکون بخود گرفت بلکه بسیاری ازتجربیات گذشته فراموش شد و جوامع روبه انحطاط گراییدند . دوباره عقاید خرافی وجن شناسی احیاء گردید و وجود آدمیان زمینه ومیدانی برای جنگ و کشمکش دیوها و ارواح خبیث شد .
اما در اسلام این موضوع کاملا متفاوت بود . پیامبر اسلام (ص) در حدیث رفع قلم چند مورد را موجب رفع تکلیف دانسته که یکی از آن موارد جنون می باشد .
امیرمومنان حضرت علی (ع) یکی از موارد سقوط حد را جنون مرتکب دانسته است و می فرماید : « بر دیوانه حد نیست مگر اینکه عاقل شود و به کودک حد نیست مگر آنکه بالغ شود و برشخص خواب حد نیست تا اینکه بیدار شود۲ »
با توجه به اینکه در اسلام یکی ازشـرایط عمومی تکـلیف و مسئـول شناختن افراد ، عقـل می باشد لـذا با قاطعیت می توان گفت که فقدان مسئولیت نسبت به بزهکاران دیوانه رااسلام ۱۲۰۰ سال قبل از قوانین کشورهای اروپایی پذیرفته است .
قانون مجازات عمومی مصوب ۱۳۰۴ اصطلاح مجنون و یا اختلال دماغی را ازعوامل رافع مسئولیت کیفری شناخته و بیان می داشت « کسی که درحال ارتکاب جرم مجنون بوده و یا اخـتلال دمـاغی داشته باشد ، مجـرم محسوب نمی شود ومجازات نخواهد داشت …» این ماده جنون و اختلال دماغی را در یک ردیف قرار می داد . اما آنچه مهم است این است که این قانون اعمال ارتکابی از سوی مجنون را جرم ندانسته و می توان گفت این ماده از قانون جنون را از عوامل موجهه جرم محسوب داشته است .
قانون سال ۱۳۵۲ اصطلاحات روانشناسی را وارد قانون مجازات نموده و به نحوی علمی تر بیان می داشت« هرگاه محرز شود مرتکب حین ارتکاب جرم به علل مادرزادی یا عارضی فاقد شعور بوده یا به اختلال تام تمییزیا اراده دچار باشد ، مجرم محسوب نمی شود …» در بند ب همین ماده نیز به اختلال نسبی شعور یا قوه تمییز یا اراده اشاره شده بود . این موارد موجب کاهش مسئولیت جزایی می گردید بدین ترتیب که در جنایات ، حسب مورد که تا دودرجه تخفیف داده می شد.
قانونگذار سال ۱۳۶۱ تحت تأثیر منابع شرعی دوباره واژه جنون را بکار برد .
بند اول : مفهوم جنون ومفاهیم مشابه
در مبحث قبل تاریخچه شناخت جنون بیان شد وگفته شد که قانونگذار جنون را یکی از عوامل رافع مسئولیت کیفری شناخته است .
اهمیت اصطلاح جنون نیز در پی این مسئله آشکار می شود به این معنا که درصورت صدق عنوان مجنون برفرد مرتکب جرم هرچند عمل انجام گرفته برطبق قانون جرم است . اما به دلیل وجود عارضه جنون این موضوع رافع مسئولیت از شخص می شود وچنانچه دقت در شناخت این عارضه نشود ممکن است فرد با وجود داشتن این عارضه مجازات شود که این امر به دور از عدالت کیفری می باشد .
پس باید در رابطه با این موضوع دقت کرد اصطلاح جنون یک موضوع در رابطه با علم روانشناسی و روانپزشکی می باشد که در آنها به بحث بیماری های روانی پرداخته می شود . برخی از آنها از مصادیق جنون در علـم حقوق می باشند و رافع تام مسئولیت کیفری هستند و در عین حال برخی از بیماری های روانی به درجه ای از اهمیت و سالب عنصر روانی نیستند که مسئولیت کیفری را زایل کنند . ابتدا باید مفهوم جنون شناخته شود تا درک بهتری از این موضوع ایجاد شود .
الف) مفهوم جنون
اصطلاح جنون در فرهنگ های لغت به معنی درآمدن شب ، پوشیدن و پنهان شدن، شیدایی ، شیفتگی و بالاخره دیوانگی آمده است . درحقوق جزا بیشتر به مفهوم اخیر به کـار می رود که در عرف نیز از آن به طـریقی استفاده می کنند .
شهید ثانی درکتاب مسالک الأفهام آورده است ، جنون اقسامی دارد که جامع بین آنها فساد عقل است. در صورتی که مستقر بوده و مانند اغما نباشد . برخی از فقیهان در تعریف جنون گفته اند جنون فساد عقل است و تباه شدن و اختلال آن۱ .
قانونگذار تعریفی از جنون ارائه نداده است . شاید دلیلش این باشد که جنون یک مسئله نسبی و موضوعی است که علم روانشناسی و روانپزشکی باید آن را تشخیص بدهد . مخصوصا که حالت هایی برای جنون وجود دارد که به صورت کلی و یا جزئی رافع مسئولیت کیفری می باشد . اصطلاح جنون بیشتر یک اصطلاح حقوقی اجتماعی می باشد تا اصطلاح روانپزشکی اما اصطلاح روانپزشکی جنون که رافع مسئولیت کیفری است « پیکوز یا روانپرشی » می باشد .
افراد روانپریش بر اثر فشارهای بسیار شدید روحی که جنبه های برونی و درونی دارند شخصیت آنها به کلی درهم شکسته شده و ضبط وکنترل رفتار و گفتار به کلی ساقط گردیده و از دست رفته است .
درتقسیم بندی جنون ، جنون به دو دسته جنون عضوی وجنون کنشی تقسیم می شود و این عدم کنترل رفتار و گفتار در هردو نوع جنون وجود دارد . جنون عضو شامل « جنون سیفلیسی، جراحات مغزی، جنون الکلی و…» و جنون کنشی شامل « مانیا ، دپرسیون، اسکیز و فرنی ، شیزوفرنی یا جنون جوانی و پارانوئیا» می باشد اما آنچه در این رابطه اهمیت دارد این است که خواه علت ایجاد جنون ، واکنش های خاص جسمانی باشد و خواه عوامل روانی و کنشی ، به هرحال شخص نسبت به رفتارش مسئولیتی ندارد وبه محض تشخیص روانپزشکی قانونی یا روانشناسی بالینی ، وجود جنون محرض گردد مسئولیت ساقط می گردد ۲٫
دریک تعریف کلی و به دور از اصطلاحات روانپزشکی و روانشناسی از جنون می توان جنون را اینگونه تعریف نمود : داشتن هذیان وتوهم به مدت شش ماه ، در تعریف دیگر روانپزشکی از جنون ، جنون اینگونه تعریف شده است : جنون نوعی قطع ارتباط با واقعیت است که به طور مشخص شامل هذیان و توهم می شود در هردو تعریف ، داشتن هذیان و توهم از مشخصه های جنون است .
توهم: عبارت است از عقاید غیر منطقی و ناصحیح و انحرافی ، که بیماران روانی از آن دفاع نموده و در پندار خود آنرا درست ومستدل می دانند و با وجود تعارض آن با قراردادهای اجتماعی ، برطبق آن عمل کرده و موجب بروز حوادث یا برخوردهایی با دیگر افراد اجتماع گردیده و یا مورد آزار خود می شوند.
به عبارت دیگر ، توهم عبارت است از عقاید نادرست درباره وقایع یا اشخاص رکن دیگر جنون هذیان می باشد ، هذیان مربوط به احساسات غیر عادی و درک غیر واقعی حواس پنجگانه است که شامل ۱) هذیان شنوایی: بیمار صداهایی می شنود که وجود خارجی ندارند ۲) هذیان بینایی : بیمار هیاکل وحشتناک یا مطبوعی را می بیند که وجود خارجی ندارند ۳) هذیان چشایی : به طور مثال شخصی طعم مسموم را در غذای خود حس می کند ۵) هذیان لامسه ای : فرد خزیدن حشرات را در رویا زیرپوست یا داخل اندام های خود احساس می کند۱ .
درصورتی که این دو خصیصه در فرد به مدت شش ماه موجود باشد از لحاظ پزشکی قانونی فرد مجنون شنـاخته می شود .
اکنون درتعریف جنون می توان گفت « جنون عبارت است از اختلال کامل قوای دماغی به طوری که فرد مجنون قوه عقل ودرک ندارد »
ب) جنون و مفاهیم مشابه
قانون گذار جنون را از عوامل رافع مسئولیت کیفری شناخته است و به پیروی از فقه امامیه که عقل را جزءشرایط قصاص دانسته،به دلیل نقصان عقل و درک مجنون را همانند و همسان فرد عاقل نشناخته است از این رو جنون را عاملی برای کاهش مسئولیت قاتل محسوب نموده است.اما بیماریهای روانی و عناوین دیگری نیز مانند جنون وجود دارد که اگرچه عنوان جنون به آن صدق نمی کند اما کمابیش قوه درک و تشخیص و اختیار فرد را زایل می کنند لذا برای شناخت این موارد به ذکر و بررسی پاره ای از آنها پرداخته می شود.
۱) اختلال مشاعر
از لحاظ تعیین مسئولیت کیفری هرچند قانونگذار عنوان جنون را رافع مسئولیت کیفری قرارداده است اما برای این عنوان مفاهیم مشابه دیگری نیز وجود دارد . عنوان اختلال مشاعر نیز به جای جنون به کار می رود که نوعی اختلال و نقص قوای دماغی می باشد . اختلال مشاعر دارای درجاتی است که براساس این درجات به دو دسته اختلال تام مشاعر و اختلال نسبی مشاعر تقسیم می شود .
اختلال تام مشاعر
برخی از اختلالات مشاعر به طور کلی قوه تمییزو اختیار را از بیمار سلب می کند .اگرچه در جنون و اختلالات مشاعر، بیمار وقوه تشخیص و تمییز را از دست می دهد اما این بیماری ها درجاتی دارند و می توانند به حاد ومزمن تقسیم شوند به عنوان مثال اسکیزوفرنی به دو صورت حاد ومزمن تقسیم می شوند . صورت حاد آن که توأم با اختلال تام مشاعر است ارتباط بیمار با دنیای بیرون به طور کلی قطـع می شود و بیمـار به دنیای درون خود به طور کامـل عقب نشینی می کند . او به ذهنیات خود فرورفته و تحت تسلط این دنیای درونی نابهنجار قرار می گیرد . و منتج به تغییر و تعبیرغیرواقعی و غیرعادی می گردد . به عنوان مثال بیمار فکر می کند که تمام دنیا در برابر او که یک نابغه است بسیج شده اند و یا اینکه خداوند با او صحبت می کند و او را به رسالت دعوت می کند ۱٫ یا اینکه بیماری شیزوفرنی یا جنون جوانی در صورت حاد آن می تواند به صورت انجام حرکات نامنظم مغشوش ، هرزهگی، فریاد و پیچ و تاب توأم باشد . بیمار دارای سیمای خشم آلود است ، حرکات بی اختیار از او سر می زند۲٫
۱-۲) اختلال نسبی مشاعر
دراختلال نسبی مشاعر قوه شعور و تمییزو تشخیص به کلی از بین نمی رود و شدت و درجه آن از نوع تام کمتر است . اما درعین حال از عنوان حقوقی جنون خارج نشده و رافع مسئولیت کیفری می باشد . به عنوان مثال ، شیزوفرنی یا جنون جوانی نوع متمایز نشده ، واکنش ملایم تری است که در آن انواع علائم با یکدیگر جمع شده و برای مدت بیشتری دوام پیدا می کنند . در شیزوفرنی مخفی بیمار فکر ورفتار ملایم شیزوفرنی را نشان می دهد ولی اغلب قادر است درزندگی سازش مختصری داشته باشد .اختلال نسبی مشاعر در فقه حنفی با عنوان عتوه از آن یاد می شود . در این مذهب بین اختلال تام مشاعر و اختلال نسبی مشاعر تفاوت قائل شده اند و به شخصی که دچار اختلال نسبی مشاعر باشد معتوه می گویند و در تمامی احکام اورا درحکم صغیر ممیز قرار می دهند « المعتوه هوالذی اختل شعـوره بان کـان فهمه قلیلا و کلامه مختلطا و تدبیره فاسدا»[۲۲۹]اما در فقه امـامیه چنین تفکیکی دیـده نمی شود و چنانچه بتوان فرد را مجنون دانست هرچند با درجات کمتر مطابق با ماده ۵۱ قانون مجازات ، مسئولیت جزایی از چنین شخصی رفع می شود . دربرخی از کشورها مانند کشور فرانسه ، بین جنون درجاتی قائل شده و متناسب با درجه آن رژیمی برای حمایت از مجنون قرارداده اند[۲۳۰] .
۲) نقصان عقل (عقب ماندگی ذهنی ) : این افراد کسانی هستند که پس از اجرای آزمون های هوشی رایج مورد قبول محاکم دادگستری ، بهره هوشی آنها از ۷۰ کمتر است . این افراد در سه گروه « کانا» یا تهی مغز یا بهره هوشی از صفر تا ۲۵ و « کالیـو» یا سبـک مغز با بهره هوشی از ۲۵ تا ۵۰ «کودن» بـا بهره هـوشی از ۵۰ تا۷۰ قـرار می گیرند . افراد گروه های کانا و کالیو به هیچ وجه مسئولیت ندارند و چنانچه کسانی از این دو گروه مرتکب جرم گردند ، مسئولیت کیفری ندارند و درمورد گروه کودن اشکال تاحدودی چشمگیراست . زیرا مسئولیت نسبی مطرح است .
۳) صرع: صرع را جزء اختلالات مزمن مغزی محسوب می کنند . افرادی که مبتلا به صرع هستند تظاهر آنها به صورت بحرانهای تشنج آور یا حمله وغش است ولی عده ای هم این حالت را ندارند اما آنچه در این رابطه اهمیت دارد این است که کسانی که مبتلا به بیماری صرع هستند همیشه دچار ضایعات نیستند چرا که بعضی از نوابغ و تحصیل کرده گان نیز مبتلا به بیماری صرع هستند . صرع به یک رشته بیماری های متنوع « عصبی - روانی » اطلاق می شود که تاکنون نتوانسته اند تعریف جامع و مانعی برای آن ذکر کنند . ولی کوشیده اند که خصوصیات مشترک کلیه حالات عجیب و آثار غریب این بیماری را ثبت نمایند . این خصوصیات عبارت اند از : ۱)ناگهانی بودن ۲)عدم تأثیر اراده در آن ۳) ناآگاهی ۴) تکرار حمله ها ۵) این عارضه نزد هربیمار و به شکل مخصوص و غالبا بطور ثابت بروز می کند.[۲۳۱]
روانپزشکان بیماری صرع را اعم از جنون (پسیکوز) می دانند و معقتدند اگرچه برخی حالات صرع می تواند جزء بیماری پسیکوز یا روانپریشی باشد اما بیماری صرع را صرفا پسیکوز نمی دانند صرع دارای انواع گوناگونی است . ازجمله صرع کوچک ، صرع ژاکوبین ، صرع گیجگاهی ،معادل صرع و بالاخره صرع سواره . تشخیص اینکه هریک از انواع صرع آیا جزئی از بیماری روانپریشی می باشد یا خیر مطابق مواد ۸۹و۹۰ قانون آیین دادرسی کیفری این امر منوط به تشخیص قاضی است که مطابق با نظر کارشناس پزشکی قانونی صورت می گیرد .
۴) ناهنجاری های عصبی : ایـن دستـه از بیماریـهای روانـی که مبتـلایان به آن را درگـروه روان - نژند قـرار می دهند هرچند دچار اختلال روانی هستند اما این اختلال در سطح و درجه جنون نمی باشد . افراد این گروه بواسطه تضادهای درونی (عدم تعادل بخشهای شخصیت ) و فشارهای محیطی به حالت عدم تعادل دچار می گردند ولی نسبت به رفتار و گفتارخود به طورکلی بینش وبصیرت دارند . از نظر کیفیت جرم ، بیماران عصبی یا روان نژند ها ممکن است مرتکب انواع جرم گردند . اما همه آنها دارای مسئولیت کیفری می باشند[۲۳۲] .
۵) سفاهت : صاحب کتاب شرایع در تعریف سفیه می فرماید : سفیه کسی است که اموال خود را درغیر اغراض صحیح(راه های عقلایی) صرف می کند وملکه یا صفت و حالتی در او وجود ندارد که موجب حفظ ونگهداری اموالش شده ومانع از صرف آنها در راه های غیر عقلایی گردد[۲۳۳] .
صاحب تحریرالوسیله در تعریف سفیه می فرماید : سفیه کسی است که دارای حالتی که براو حفظ مال و توجه به شأن آن را برانگیزد نباشد - مالش را درغیر موردش و درغیر جایش مصرف و تلف نماید .
برخی از حقوقدانان ، غیر رشید را اعم از سفیه می دانند « غیر رشید کسی است که بعد از بلوغ نیز شایستگی اداره اموال خود را ندارد ، خواه در امور غیر مالی نیز رشد کافی پیدا کرده باشد ، یا عقب مانده به شمار آید ، لیکن سفیه به غیر رشیدی گفته می شود که تنها عقل معاش ندارد و در سایر زمینه ها زندگی متعارف دارد[۲۳۴] . عده ای از نویسندگان واژه غیر رشیدیا سفیه را مترادف یکدیگر دانسته اند[۲۳۵] . فقها در فرق بین جنون و سفاهت گفته اند «الجنون فساد العقل و فیاعه و خلاله و اختلاله و السفاهه خفه العقل و ردائته و نقصانه و مخافته [۲۳۶]»از تعاریف فوق در رابطه با سفیه مشخص می شود که اعمال سفیه تنها در امور مالی غیر نافذ است و عدم تشخیص خوب و بد در امور مالی از جانب سفیه موجب رفع مسئولیت کیفری از وی نمی شود
بند دوم : اقسام جنون
جنون رابه واسطه استمرار و یا عدم استمرار در فرد مجنون به دو دسته تقسیم می کنند ،جنون دائم یا اطباقی وجنون غیر دائم یا غیر اطباقی در فقه این دو نوع جنون شناخته شده ودر حقوق ایران نیز تنها از این دو نوع جنون یاد شده هر چند از لحاظ روانپزشکی تقصیمات دیگری نیز برای جنون در نظر گرفته شده است و این نوع تقصیم بندی از جنون به لحاظ علمی رد شده اما در هر صورت قانون گذار این تقصیم بندی از جنون را ملاک اعمال حقوقی و کیفری افراد مجنون قرار داده لذا در ادامه به بررسی آن می پردازیم.
الف: جنون دائمی
جنون دائمی یا اطباقی : در آن استمرار وجود دارد و همیشه با فرد همراه است و آن نزد ابوحنیفه عنوان جنون دائمی درجایی صدق می کند که یک ماه فرد مبتلا به آن باشد[۲۳۷] .
در اصطلاح روانپزشکی جنون دائمی عبارت است از نوعی بیماری روانی که در آن علائم جنون به طور دائم وجود دارد و اگر هم با معالجه و مداوا شدت خود را ازدست بدهد باز از بین نمی رود .
این بیماری معمولا حالت مزمن می یابد و تا آخر عمر با بیمار خواهد بود .نمونه این بیماری در بعضی از بیماران اسکیزوفرنی وجود دارد [۲۳۸].
ب: جنون ادواری
در جنون ادواری ، دیوانگی گاه عارض می شود وگاه افاقه و درمان دست می دهد و به گفته قدما ، جنون ادواری آن است که در بهار طغیان کند و درفصول دیگر تسکین یابد [۲۳۹].
در اصطلاح روانپزشکی جنون ادواری (جنون دوره ای - جنون مانیک دپرسیو) نام بیماری عاطفی عمیقی است که با تغییرات شدید خلقی مشخص می شود و ازنظر بالینی دونوع، افسردگی و تحریکاتی دارد .
نوع افسردگی : این بیماری با افسردگی وغم شدید و کندی ووقفه د رجریان فکر و فعالیت و کند شدن حرکات بدنی مشخص می شود [۲۴۰].
نوع تحریکاتی: نوع تحریکاتی یا مانی با نشاط فوق العاده ، غرور بی مورد ، پرحرفی، فکر فوق العاده سریع وتشدید فعالیت حرکتی مشخص می شود و بیمار دارای پرش افکار می باشد که مستمر نیست .