“…اگر یک هنرپیشه بدقیافه و “دافعه برانگیز” چادر سرش کند و یک هنرپیشه زیبا و مقبول جوانان، بیحجاب یا کم حجاب باشد، هر دو در جهت تغییر و تضعیف سمبلهای مذهبی در جامعه کار میکنند. هنرپیشه بدقیافه با “حجاب” تداعی و متقارن میشود و به حجاب بار ارزشی منفی میدهد. هنرپیشه زیبا و مقبول به “کمحجابی” بار ارزشی مثبت میبخشد و در بینندگان این نوع پوشش را یک پوشش “خوب” و “مجاز” یا “مشروع” جلوه میدهد و از آن طریق در پی “همانندی” و “تقلید” بینندگان از هنرپیشهها، این نوع پوشش در جامعه رواج مییابد.”
ت) دگرگونیهای فرهنگی
نفوذ فرهنگ سرمایهداری، بافت و ساختار سنتی جامعه ایران را به شدت متزلزل ساخته و در فضایی برزخی میان سنت و مدرنیسم در مداری پاندولی رها کرده است. ملموسترین نمود این آشفتگی فرهنگی را در تظاهر رفتاری جوانان میتوان دید. برخی از این دگرگونگیهای فرهنگی عبارتند از: چیرگی فردگرایی و تقدم تمایلات فردی بر مصالح جمعی، میل به اباحیگری و تساهل و تسامح، تکثرگرایی، لذتجویی، تنوعخواهی، مدگرایی، تجربه حضور در محیطهای مختلط، افزایش تحریکات جنسی، احساس نیاز شدید به برقراری روابط جنسی تحت تاثیر افزایش تحریکات و التهابهای ناشی از رقیق شدن فاصلههای جنسیتی، فاصله افتادن میان بلوغ طبیعی و بلوغ اجتماعی، محدود شدن امکان ازدواج در شرایط سنی مناسب، تحریک هیجانها با وجود محدودیت در مسیر ارضای درست آنها، آنومیک شدن فضای هنجاری به دلیل گسترش جریانهای فرهنگی و تجربه زیستن در فضاهای میان فرهنگی. ابتذال در پوشش و آرایش از جمله نمودهایی است که تحت تاثیر این زمینهها و شرایط و دیگر عوامل محیطی بویژه در میان اقشاری که اثرپذیری بیشتری دارند، جلوهگر شده است.
ث) اثرپذیری از شبکههای ارتباطی[۴۳]
شبکههای ارتباطی و گروههایی که فرد درگیر تعامل پیوسته و مستقیم با آنهاست، نقش بسیاری در الگودهی و تثبیت هنجارها ایفا میکند. از برخی پژوهشها چنین بر میآید که همبستگی بالایی میان نوع پوشش مادر و دوستان فرد با پوشش خود فرد وجود دارد. ۷/۹۰% دختران مادرانی که دارای پوشش روسری، مانتو و شلوار بودند، چنین پوششی داشتند، و ۷/۵۰% فرزندان مادران چادری نیز پوششی مشابه داشتند. همچنین حدود ۷۰% از دخترانی که صمیمیترین دوستانشان دارای چادر بودند، چنین پوششی را برگزیده بودند و ۷۳% از دخترانی که نزدیکترین دوستانشان دارای روسری و مانتو و شلوار بودند، خود همین گونه بودند. متغیر دیگر، میزان مذهبی بودن والدین است که بر شکلگیری نگرش منفی یا مثبت فرزندان نسبت به حجاب کاملا اثر دارد. بر اساسی برخی پژوهشها هر قدر والدین مذهبیتر باشند، نگرش دختران آنها به حجاب اسلامی مثبتتر است. از سوی دیگر، هر قدر میزان رعایت حجاب در خانواده بیشتر باشد، وضع حجاب فرزند نیز بسوی الگوی مطلوب میل میکند.
ج)تقلیل ازدواج[۴۴]
براساس تجارب به دست آمده بشری و نیز آیات و روایات اسلامی از ازدواج و پیوند زناشویی به عنوان یکی ازعمدهترین عوامل باز دارندهی ایجاد وگسترش فسادوفحشا وناهنجاریهای اجتماعی وفرهنگی نام برده شده و عزوبت مورد مذمت و نکوهش قرار گرفته و بستر ساز گناه و معصیت تلقی شده است.
تأخیر و تقلیل ازدواج زمینه های پاسخگویی به نیازها و مطالعات عاطفی، غریزی و جنسی نسل جوان را از بین برده و آسیب ها و انحرافات گوناگونی را در زندگی فردی و اجتماعی آنان به وجود می آورد. جوامع مدرن شهری به دلایل عدیده اغلب در چرخه باطل تقلیل ازدواج و گسترش فساد و روابط نامشروع و خودآرایی و بی حجابی فرو غلتیده و سرمایه های کلان و امکانات فراوانی را به منظور کاهش آثار و عوارض ناگوار آن اختصاص می دهند.
فرایند فوق اگر چه به طور محدود تر به دلایل ذیل در کلان شهرهای کشور ما نیز ملاحظه می شود که می بایست اهتمام به رفع آن نمود:
د) امکان ارتباط های نامشروع
قابل دسترس بودن، کم هزینه بودن و عدم برخورد قاطع و قانونی با بزهکاری ها و تشکیل دهندگان باندهای فساد و فحشا نیز در بی انگیزه شدن نسل جوان برای انجام پیوند زناشویی مشروع و در نتیجه تقلیل ازدواج و آثار و پیامدهای آن از جمله روابط ناسالم زنان و مردان و نیز خودآرایی و بدحجابی در بین گروهی از زنان و دختران ضعیف النفس شده است.
ر )نقش روشنفکران
اگر چه لایه های بسیار وسیعی از روشنفکران همواره در خدمت رشد وکمال و بالندگی افراد جامعه بوده و در حوزه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نقش هدایتی، مدیریتی مفیدی را به عهده داشته اند، اما نباید از فعالیت شمار اندکی از روشنفکران مرعوب و مترجم فرهنگ فرنگ که به عنوان کارگران فکری غرب ماتریالیست به شمار می آیند غفلت ورزید.
این گروه از روشنفکران به دلیل کپی برداری از قرائت لیبرالیستی روشنفکری سکولار بعد از رنسانس در اروپا، خود آگاه و ناخودآگاه در پی به حاشیه راندن دین، مسجد، روحانیت و به دنبال آن ها حذف اصول و مقدمات دینی و اخلاقی و از جمله حجاب و پوشش اسلامی از ذهن و زندگی مردم به ویژه نسل جوان بوده است.
این افراد بیش از آن که بر علم، صنعت و تکنولوژی غرب تکیه داشته باشند ، برمد، لباس و طرز رفتار، پندار و باورهای غربیان تأکید داشته اند و چنان وانمود می کردند که چاره ی رفع واماندگی شرق، شستشوی کامل شخصیت و تخلیه ی خود از محتوای فرهنگ، تاریخ و دین خویش و پر کردن آن با فرآورده های فکری و عقیدتی غرب است.
س)خانواده[۴۵]؛ به تحقیق نخستین و مؤثرترین محیط آموزشی و تربیتی انسان، محیط خانوادگی و اولین مربیان و معلمان او پدر و مادر می باشند. خانواده به مثابه هسته ی اصلی و اولیه ی جامعه بوده و حالات فکری و روانی انسان را شکل می دهد. خانواده با کودک از تولّد تا سالیانی چند در تماسی مستقیم و انحصاری می باشد. عدم رعایت پوشش اسلامی از سوی مادر و ارتباط پدر و مادر با نامحرم بدون عنایت به موازین اخلاقی واسلامی به شدّت در کاهش حساسیت های اعضای خانواده به ویژه فرزندان نسبت به هنجارها و ارزش های دینی تأثیرگذار خواهد بود.
بر اساس تحقیقات به عمل آمده، خانواده ی اکثر قریب به اتفاق دختران و زنان بدحجاب و بزهکار یک یا چند ویژگی ذیل را داشته اند:
در این میان مادر به جهت برخورداری از موقعیت ویژه و استثنایی در مقایسه با سایر اعضای خانواده تاثیر فوق العاده ای را در تعیین رویکرد فرزندان به مسأله ی حجاب و پوشش و اخلاق اسلامی دارد. چرا که نه ماه ارتزاق از جان و جوهر مادر (در رحم) و حدود دو سال تغذیه از شیره ی وجودی مادر و ارتباط تقریباً انحصاری مادر با کودک در این دوره (حدود ۳ ساله) باعث گردیده مادر حتی در مقایسه با پدر از نقش مهم تر و عمیق تری در گرایش فرزندان به امور اخلاقی، تربیتی و پذیرش عفاف و حجاب به عنوان مؤلفه ممتاز زن مسلمان از سوی دختران جوان برخوردار باشد.
اینجاست که رسول گرامی اسلام می فرمایند: سعادت و شقاوت هر کس از زمانی شروع می شود که در رحم مادر زندگی می کند. و نیز امام صادق (ع) می فرمایند: «خوشبخت کسی است که مادرش دارای گوهر گرانبهای عفت باشد».
بنابراین بسیاری از مفاسد اخلاقی و رفتارهای نابهنجار، نظیر زنا، بی عفتی، بدحجابی و … ثمره ی تلخ نهالی است که ریشه اش در میان خانواده های بی ایمان و بی اعتقاد و لاابالی (به طور اعم) و مادران بی توجه به دین و ارزش های اخلاقی (به طور اخص) رشد نموده است. در این زمینه آگاهی رسانی به مادران از مهمترین راهکارهای فرهنگی است
بندچهارم: عوامل سیاسی
زمینههای سیاسی بیشتر به عملکرد نظام سیاسی کشور و سازمانهای فعال در موزد حجاب و بازتاب آن در قلمروهای رفتارهای افراد و توع تعامل میان فرد و نهاد سیاسی مربوط است. برخی کاستیها در ایجاد زمینه و گسترش بیحجابی موثر بودهاند که از آن جمله به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
الف) ضعف نگاه راهبردی به موضوعهای فرهنگی:
تبیین نکردن سیاستهای فرهنگی به صورت مرحلهای و طراحی ساز و کارهای لازم برای اجرایی شدن آن در همین راستاست.
ب) تعدد و تنوع سازمانهای مسئول با فعالیتهای گاه متعارض
ناهماهنگی میان مجموعههای مدیریتی نظام و عملکرد برخی دستگاههای فرهنگی کشور در زمینهسازی برای ابتذال و دامن زدن به برخی سیاستهای ضدفرهنگی، با سیاستهای دستگاه قضایی مبنی بر جرم تلقی کردن این سنخ تظاهرات، تباین آشکار دارد.
پ) ارائه نکردن تعریف مشخص از پوشش الزامی زنان متناسب با ضرورتهای فرهنگی جامعه اسلامی در سبز فایل و نیاز شهروندان
تلاش نکردن برای معرفی الگوهای پوششی متناسب با سلیقههای مختلف و تاکید بیش از اندازه بر گونه خاصی از حجاب (چادر) در تمامی مراکز و مناطق بدون داشتن توجیه کافی.
ت) نداشتن تلاش جدی و برنامهریزی شده برای اقناع فرهنگی
در سالهای گذشته، شماری از نهادهای فرهنگی نظام تحت تاثیر برخی جریانات کور فرهنگی و سیاسی، بجای تشریح فلسفه حجاب، پاسخگویی مستقیم و غیرمستقیم به شبهات، انتقال فرهنگ حجاب از طریق مجاری و کانونهای مختلف آموزشی و تربیتی، در مسیر تایید و تقویت اباحیگری و فرهنگ تساهل و تسامح، بعنوان ویژگی جداییناپذیر جامعه مدنی و بیاعتنایی به ارزشهای اختصاصی با عنوان تکثرگرایی فرهنگی، گام برداشتند. بیاعتنایی به مفاسد اخلاقی و ابتذال در پوشش و آرایش در سازمانهای دولتی، استفاده از زنان و دختران در روابط عمومیها و بخشهای پررفت و آمد اداری، سوءاستفاده از جذابیتهای زنان در فعالیتهای هنری و اقتصادی، ترویج ضمنی فرهنگ تشابهمحور و بیتوجهی به تفاوتهای زنانه و مردانه در سطوح مختلف، اعطای مجوز چاپ و انتشار به رمانهای جنسی، ترویج هنر مبتذل، میدان دادن به حضور چهرههای لاابالی در برخی کانونهای اثرگذار، تولید و عرضه لباسهای نامتناسب، تجویز و و توصیه روابط پیش از ازدواج، تزریق فرهنگ کلانشهرها و طبقات بالای جامعه به سراسر جامعه و به طور کلی میدان دادن به طرح استاندارهای جدید و تشویش در ذهنیت هنجاری جامعه، بخشی از این سهلانگاریهاست[۴۶].
ج)توزیع ناعادلانه ثروت
در یک نگاه سطحی بنظر می رسد رابطه بسیار ضعیفی بین مسأله ی رواج بد حجابی و توزیع ناعادلانه ثروت وجود دارد. امّا با نگاهی عمیق و محقّقانه در خواهیم یافت که: دارایی های جامعه همچون خونی است که می بایست به طور عادلانه در کلیه ی اعضای بدن جریان داشته باشد و اگر به بخشی از اعضا خون کمتر و به بعضی دیگر بیشتر برسد باعث بیماری و احیاناً مرگ بدن (جامعه) خواهد شد. افراد جامعه وقتی به دو گروه محروم و برخوردار تقسیم شد، هر دو گروه دچار آفت ها و آسیب های مختلف روحی، روانی و اخلاقی می شوند.
اینجاست که استاد مطهری نیز با نگاهی عالمانه و محقّقانه تأکید می کند که: «یکی از اموری که قطعاً در فساد اخلاق (و بدحجابی و بی عفتی) تأثیر دارد و روحیه را مسموم و بیمار می کند، شیوع بی عدالتی های اجتماعی است،» وی می افزاید: من تأکید می کنم اگر انقلاب ما در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید و این خطر وجود دارد که انقلاب دیگری با ماهیت دیگری جای آن را بگیرد.»
بانگاهی کوتاه به (حتی) سطح ظاهری کلان شهرها این واقعیت تلخ به روشنی مشاهده خواهد شد که به رغم همه ی تلاش های سخت و صادقانه ی بعضی از مدیران کشور روند رو به افزایش شکاف طبقاتی در جامعه عملاً افراد جامعه را به دو گروه فقیر و غنی (محروم و مغرور) تقسیم نموده است. حاصل این شکاف چیزی نیست جز بروز و گسترش ناهنجاری های متعدد اجتماعی که بارزترین آن ها رواج اشرافیت و خودآرایی، بدحجابی و روابط نامناسب برخی از زنان و مردان در جامعه[۴۷].
فصل دوم:حجاب از منظر دین اسلام وبررسی ابعاد شرعی حجاب
اسلام در باب «حجاب» که از ضروریات آن است دستوراتی درباره الگوی پوشش و حدود آن صادر کرده؛ برای مثال، فرد مسلمان از پوشیدن لباس های شهرت و تفاخر نهی شده و در مقابل استفاده از مقنعه های بزرگ و روسری سفارش شده است.
بطور کلی تمامی مباحث مطرح شده در باب حجاب و پوشش اسلامی زنان به دو محور اساسی باز می گردد: نخست رعایت حد پوشش به معنای حفظ عورت ودیگری پرهیز از خودآرائی نامشروع است.
علاوه بر معیارها و احکام مطرح شده در حدود پوشش اسلامی، برخی از مصادیق پوشش زنان در قالب آیات و روایات بیان شده است با ذکر مطالبی که بیان گردیدبه بررسی مسئله حجاب وپوشش در اسلام وشناخت ابعاد آن وبطور کلی به بررسی شان زن در دین مبین اسلام می پردازیم.
مبحث اول:مقام وحرمت دختران وزنان از دیدگاه اسلام وبررسی فلسفه حجاب
گفتار اول:نگاه اسلام به زن وشان او در اجتماع
«حجاب» و «عفاف» دو ارزش راستین برای انسانها ـ به ویژه خداجویان و دینباوران پاک سیرت ـ محسوب میشود. حجاب مانع ظاهری است که چون صدف، گوهری گرانسنگ در آغوش خود حفظ میکند و نشان از بهای والا و چشمگیر آن دا رد و عفاف حالتی درونی و نفسانی است که از شعله کشیدن هوا و هوس وپیشروی شهوت جلوگیری میکند.این دو ویژگی برگرفته از اعتقادات ناب دینی و باورهای پاک الهی است؛ یکی «پوشش ظاهری» است و دیگری «کوشش باطنی»؛ یکی «نماد بیرونی» در دیدگان افراد جامعه دارد و چون بیرقی برافراشته و شعاری نمایان همگان را به صلاح و رستگاری فرا میخواند و دیگری «نمود درونی» در سازماندهی اعضا و مدیریت چشم و گوش و دل و دیده دارد تا هر یک در مرحلهای صحیح و سازنده به کار گرفته شوند و در مرزهای ممنوع الهی متوقف گردند. آن عظمت و این عزّت موجب گردیده که افزون بر «حقالناس» بودن حجاب، «حقُاللّه» نیز محسوب میشود و علاوه بر حفظ مصالح عمومی جامعه ـ که رسالتی سنگین برای پاکسرشتان و آسمانیصفتان است ـ طاعت و اطاعت پروردگار مهربان نیز دانسته شود تا هدفی والا و بالا یعنی: «مصون ماندن از گزند نگاه های هدفدار و مسموم و جلوگیری از لغزشها و سقوطهای هلاکتبار» فراهم شود. از اینرو در نگاه سراسر بصیرت و بینش خردورزان، حجاب هرگز «محدودیت» نخواهد بود، بلکه «مصونیت» از حوادث زیانبار پیدا و ناپیدای جامعه محسوب میشود.
این نگرش از آنرو است که در سلسله معارف پاک و تابناک اسلام دختران و زنان ستایش بسیاری گردیده و چونان گوهری گرانبها و دُرّی درخشان و چشمنواز، لبریز از جاذبه و عظمت و زیبایی و عزّت دانسته شدهاند.
اخلاق نبوی، رفتار علوی این نگاه و نگرش شایسته به وجود بانوان و دختران در پندار، گفتار و رفتار پیشوایان پاک و سخنان تابناک آنان به روشنی احساس میشود. به این سخن امام علی(ع) بنگریم که
حجاب مانع ظاهری است که چون صدف گوهری گران سنگ در آغوش خود حفظ میکندو نشان از بهای والاو چشمگیر آن داردو عفاف حالتی درونی و نفسانی است که ازشعله کشیدن هوا و هوس و پیشروی شهوت جلوگیری میکند.[۴۸]
بطور کلی توصیه های اسلام در خصوص پوشش زنان مسلمان از ویژگیها و امتیازات خاصی برخوردار است که تأمین کننده شخصیت و منزلت وجودی زن میباشد. لیکن به لحاظ اهمیت و حساسیت این مسئله، اسلام قواعد کلی را برای تبیین الگوی مناسب پوشش زنان ارائه نموده است.
گفتار دوم:فلسفه حجاب وپوشش در اسلام وایرادات وارده به آن
درابتدا لازم است قبل از بررسی فلسفه حجاب و ضرورت وجودی حجاب از منظر دین اسلام , لغت و مفهوم حجاب را ازجهات گوناگون موردتحلیل قرار داده ونظرات اندیشمندان ومتفکرین علوم دینی رادراین زمینه دریابیم تا بتوانیم در ادامه تحلیلی صحیح از فلسفه حجاب بیان نماییم.
بنداول:مفهـوم لغـوی حجـاب
«حجاب» واژه عربی است و زبان شناسان عرب، برای آن، دو معنای اصلی بر شمرده اند:
فرم در حال بارگذاری ...