۲-۲-۸- تمرین درمانی
شواهدی مبنی بر بدتر شدن علایم بیماری MS و یا پسرفت بیماری در طولانی مدت بر اثر تمرینات بدنی به ندرت وجود دارد. در واقع تحقیقات بیان می کنند که فعالیت بدنی می تواند:
۲-۳- بیماری شریان کرونری و عوامل خطرزا
بیماری شریان کرونری شایعترین بیماریهای قلب- عروقی و یکی از علل اصلی مرگ و میر در دنیا بوده؛ به طوریکه، ۳۵% مرگ و میر در دنیا ناشی از این بیماریها میباشد (۲۸). حدود ۷۵% از مرگهای قلبی به علت بیماری شریان کرونری میباشد. بیماری کرونری قلب، بیماری است که در آن دیواره شریانهایی که عضلات قلب را خونرسانی می کنند، ضخیم میشوند. این ضخیم شدگی که به علت تشکیل ضایعات در دیواره عروق ایجاد می شود، آترواسکلروز[۶۷] نامیده می شود؛ به این ضایعات جدار عروق، پلاک[۶۸] گفته می شود. آترواسکلروز می تواند خونرسانی به عضله قلب (میوکارد) را محدود کند و تظاهر آن در بیمار ممکن است به صورت درد فعالیتی قفسه سینه (آنژین) یا تنگی نفس فعالیتی باشد. کم تحرکی یکی از عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری است. توانایی فرد در اجرای فعالیتهای ورزشی به کارایی و عملکرد دستگاههای مختلف بدن از جمله دستگاه قلبی - عروقی بستگی دارد. با تمرینات ورزشی منظم و طولانی مدت، قلب دستخوش تغییراتی می شود. چنین تغییراتی را پدیده سازگاری قلب در پاسخ به تمرینات ورزشی یا تغییرات فیزیولوژیک مینامند (۶و۶۴).
بهرغم آشنایی با این بیماری، اطلاعات کمی درباره برخی ویژگیهای اصلی آن وجود دارد. اگرچه عوامل خطر کلی و سیستمیک زیادی وجود دارند که مستعد کننده بروز آترواسکلروز هستند، این بیماری برخی نواحی دستگاه گردش خون را بیشتر مبتلا می کند و با توجه به بستر عروقی گرفتار منجر به تظاهرات بالینی مشخص می شود. آترواسکلروز سرخرگهای کرونر به طور شایع موجب انفارکتوس میوکارد و آنژین صدری میگردد. آترواسکلروز سرخرگهای مشروب کننده دستگاه عصبی مرکزی اغلب موجب بروز ایسکمی موقت و سکتههای مغزی می شود (۲۷و۱۱۰).
حتی در بستر سرخرگی معین، آترواسکلروز تمایل دارد تا به طور کانونی و مشخص در برخی مستعد ایجاد شود. برای مثال در گردش خون کرونر، قسمت پروگزیمال سرخرگ قدامی- نزولی چپ تمایل خاصی برای بروز بیماری انسدادی آترواسکلروز نشان میدهد. به طور مشابهی، تمایل بروز آترواسکلروز در قسمت های پروگزیمال سرخرگهای کلیوی و محل دوشاخهشدن کاروتید[۶۹] بیشتر است. در واقع، ضایعات آترواسکلروزی آغلب در نقاط انشعاب سرخرگها یعنی محل تلاطم جریان خون تشکیل میشوند. تمام تظاهرات آترواسکلروز در اثر تنگی و انسداد عروق ایجاد نمیشوند. مکانیسم توزیع آناتومیکی ناپیوسته آترواسکلروز هنوز مشخص نشده است (۲۷، ۶۴و۹۸).
آترواسکلروز از نظر زمانی و مکانی به طور کانونی ایجاد می شود. آتروژنز در انسان به طور معمول طی سالهای متمادی (چند دهه) پدید می آید. مدلهای امروزی آتروژنز بر این مبنا استوارند که استرسزاهای گوناگون، پیوستگی عروقی را دچار اختلال نموده، سبب تجمعات غیرطبیعی چربیها، سلولها و ماتریکس خارج سلولی در جدار شریانها میشوند. این مواد زائد ضایعاتی به نام پلاکهای آترواسکلروتیک را ایجاد مینمایند. اینگونه پلاکها ممکن است مستقیما سبب کاهش قطر مجرای شریانها و پارگی آنها و ایجاد ترومبوز شوند. هر دو مکانیسم گفته شده، جریان خون اعضای قرار گرفته در بخش دیستال را دچار محدودیت مینمایند. در نتیجه، عوارض اصلی آترواسکلروز عبارتند از: آنژین صدری[۷۰]، سکته مغزی و کاهش خونرسانی به کلیهها و اندام تحتانی که آترواسکلروز را به عنوان مهمترین عامل ابتلا و مرگ و میر در دنیای پیشرفته مطرح مینماید. رشد پلاکهای آترواسکلروزی احتمالا بیشتر به صورت ناپیوسته است تا خطی و یکنواخت و با دورههایی از سکون نسبی که توسط مراحلی از تکامل سریع ضایعه قطع می شود، همراه است. پس از یک دوره معمولا طولانی و بیعلامت[۷۱]، آترواسکلروز ممکن است تظاهر بالینی پیدا کند. تظاهرات بالینی آترواسکلروز ممکن است مزمن باشند مانند آنژین صدری پایدار ناشی از فعالیت (که قابل پیش بینی و تولید مجدد است). واقعه حاد بسیار وخیمتری مانند انفارکتوس میوکارد یا حادثه عروق مغزی یا مرگ ناگهانی ممکن است اولین تظاهر آترواسکلروز باشد. گروهی دیگر از بیماران بهرغم آترواسکلروز گسترده هرگز دچار تظاهرات بالینی آترواسکلروز سرخرگی نمیشوند (۶۴و۱۱۰).
شروع آترواسکلروز. تجمع و تغییر شکل لیپوپروتئین
بیماری قلبی پیشروندهای است که از دوران کودکی شروع می شود و در سنین بالا بروز می کند. مجموع نتایج آزمایشهای تجربی در حیوانات و مطالعات انسانی درباره آترواسکلروز مطرحکننده آنند که رگه های چربی[۷۲] معرف اولین ضایعه آترواسکلروز هستند. تشکیل این ضایعه اولیه در اکثر موارد ناشی از افزایش کانونی لیپوپروتئینها در مناطقی از لایه انتیمایی سرخرگ است. تجمع ذرات لیپوپروتئین ممکن است ناشی از مکانیسم ساده افزایش نفوذپذیری یا نشت اندوتلیوم رویی نباشد؛ بلکه، این لیپوپروتئینها میتوانند با اتصال به اجزای ماده خارج سلولی در انتیمای سرخرگ جمع شوند و به این وسیله زمان اقامت ذرات غنی از چربی در دیواره سرخرگ افزایش یابد. لیپوپروتئینهای تجمعیافته در فضای خارج سلولی انتیمای سرخرگ اغلب با مولکولهای پروتئوگلیکال ماده خارج سلولی همراه هستند. در مکانهای تشکیل ضایعه، اجزای گوناگون ماده خارج سلولی ممکن است از حالت تعادل با یکدیگر خارج شوند. برای مثال از سه گروه عمده پروتئوگلیکالها، افزایش نسبی مولکولهای هپاران سولفات نسبت به کراتان سولفات یا کندریتین سولفات، ممکن است با اتصال به ذرات لیپوپروتئینی موجب احتباس و کند کردن خروج آنها از ضایعات در حال تشکیل شود (۹۸و۱۸۵).
در کنار عوامل شناخته شدهای مانند سیگار، سن، جنس، پرفشارخونی، چاقی، افزایش کلسترول، تریگلیسرید و غیره عدم تحرک و نداشتن فعالیت بدنی مناسب نیز از عوامل خطر قابل کنترل بیماریهای عروق کرونری است که سالهاست توجه فیزیولوژیستها، پزشکان و متخصصین قلب را به خود جلب کرده است. بدون شک عادت به تمرینات بدنی مناسب و سطح آمادگی جسمانی بالا می تواند عامل مهمی در پیشگیری و کاهش شدت امراض مختلف بین مردم سراسر جهان باشد (۲۷).
آشکار است که یک رابطه ما بین احتمال خطر بیماری شریان کرونری و ورزش فیزیکی وجود دارد. تغییرات احتمالی در ساختمان لیپوپروتئین در طول ورزش کردن ممکن است یک تغییر مهمی باشد که بتواند رابطه ما بین ورزش و کاهش احتمال خطر بیماری شریان کرونری را توضیح بدهد .لیپوپروتئین با دانسیته بالا (HDL) به عنوان یک عامل اصلی احتمال خطر بیماری شریان کرونری تصور شده است و سطح پایین این لیپوپروتئین با افزایش احتمال خطر بیماری شریان کرونری مربوط میباشد. کسانی که به صورت پایدار و دایمی ورزش می کنند نسبت به همتای بدون تحرک ورزشی، سطح HDL کلسترول را به صورت زیادی دارا میباشند. از این رو پیشنهاد اینکه ورزش این تغییرات سودمند را ترغیب می کند را میتوان توجیه کرد (۹۸و۱۸۵).
اگرچه افزایش لیپوپروتئین با چگالی پایین (LDL-C) و کاهش لیپوپروتئین با چگالی بالا (HDL- C) شاخص های اصلی و عامل خطر بیماریهای قلبی عروقی محسوب میشوند؛ ولی، گزارشها نشان می دهند افرادی که به بیماریهای قلبی عروقی مبتلا بوده اند، دارای HDL-C و LDL-C طبیعی هستند. بنابراین، تحقیقات زیادی انجام گرفت و پذیرفته شد که گسترش بیماریهای قلبی عروقی زمینهای التهابی دارد و التهاب عمومی (سیستمیک)، نقش محوری در توسعه و پیشرفت آترواسکلروز ایفا میکند. از اینرو در دهه گذشته، توجه پژوهشگران بیشتر به شاخص های التهابی به عنوان عوامل مستقل پیشگویی کننده بیماریهای قلبی عروقی معطوف شده است. برخی از این شاخص های التهابی عبارتند از: فیبرینوژن، هاپتوگلوبین، اینترلوکین( IL-6) که نقش مهمی در پاتوژنز آترواسکلروز دارد (۱۶۲). التهاب مزمن یکی از مشخصههای پاتوژنیک در بروز آترواسکلروز است. بدین ترتیب که با آغاز التهاب عروقی و متعاقباً فعال شدن اندوتلیال و سنتز پروتئینهای پیش التهابی و در نتیجه افزایش در میزان بیان ژنی و بروز مولکولهای چسبان سلولی، روند آترواسکلروز آغاز میگرد (۲۸).
با مطالعه تحقیقات گذشته درمییابیم که تاثیر ورزش بر شاخص های قلبی عروقی جدید و سنتی مورد بررسی قرار گرفته و نتایج جالبی بدست آمده است. تحقیقات انجام شده، گزارش کردن که ۱۳ هفته تمرینات ورزشی به کاهش شاخص های التهابی در افراد منجر می شود که همین امر به کاهش بیماری شریان کرونری منجر می شود (۲۵). فعالیت بدنی از یک طرف که به کاهش لیپیدهای چربی خون منجر می شود و از یک طرف دیگر به کاهش شاخص های التهابی منجر می شود می تواند در کاهش بیماری شریان کرونری نقش بسیار مهمی داشته باشد.
در این میان، محققان فیزیولوژی ورزشی همواره در صدد توسعه مؤثرترین و اجراییترین شیوه های فعالیت ورزشی در راستای کارآمد نمودن و به روز کردن توصیههای فعالیت ورزشی، به عنوان بخش مهمی از سبک زندگی سالم و بهداشتی و بخش مکمل در پیشگیری و درمان بسیاری از بیماریهای مرتبط با کمتحرکی، از جمله بیماریهای قلبی - عروقی بوده اند. از بین شیوه های تمرینی، بیشتر مطالعات انجام شده فعالیت ورزشی هوازی تداومی را مورد تایید قرار دادهاند (۶).
۲-۴- ورزش و بیماری MS
تمام کسانی که به بیماری MS مبتلا هستند صرف نظر از میزان درگیریشان نیاز به ورزش و تمرین دارند. ورزش نکردن عواقب مخاطره آمیزی برای سلامتی فرد به دنبال دارد که دامنه آن می تواند از یک یبوست ساده تا افزایش خطر بیماریهای قلبی- عروقی تغییر کند. ورزش و نرمش علاوه بر اینکه از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری می کند احساس خوبی نیز برای بیماران به دنبال دارد (۸۸).
نشانه های بیماری MS از دامنه وسیعی برخوردار است منجمله میتوان به ضعف عضلات، اختلالات بینایی، اختلالات شناختی و اختلالات حسی اشاره کرد (۵و۱۹۴). کاهش تواناییهای حرکتی و خستگی از مشکلات اساسی این بیماران است. توانایی حرکتی این افراد تحت تاثیر عواملی مانند ضعف[۷۳]، خستگی[۷۴](۵۸)، اختلال حسی[۷۵](۵۷)، عدم تعادل[۷۶](۱۱۹)، اشکال در تمرکز[۷۷](۵۷)، اسپاسم[۷۸]، اختلال در کنترل اتونومیک قلبی-عروقی[۷۹](۱۰۲و۱۷۰) و شرایط محیطی قرار بگیرد (۷۶،۱۷۰و۱۷۱). ضعف عضلانی، خستگی، اسپاسم و فلج ضعیف از مهمترین علائم این بیماری است. ضعف عضلانی و خستگی خود از عواملی است که به کاهش تحرک میانجامد که آثار منفی در فعالیتهای روزمره و کیفیت زندگی (HAQUAMS)[80] خواهند داشت (۵۵).
این بیماری استقلال و توانایی فرد را برای شرکت موثر در خانواده و جامعه تهدید می کند و آنها را به سوی احساس فقدان شایستگی و اطمینان از خود سوق میدهد؛ اطمینان فرد از بدن و سلامتی خود مخدوش شده و به علت غیر قابل پیش بینی بودن دوره های عود بیماری، تعدادی از آنها احساس می کنند که قادر به برنامه ریزی برای آینده زندگی خود نیستند (۲۵). این بیماری اغلب افرادی را مبتلا می کند که در مرحله مولد زندگی خود قرار دارند و در بیشتر موارد اعضای خیلی جوان خانواده، مسئولیت مراقبت از بیمار ناتوان را بهعهده میگیرند (۲۵و۱۲۴).
هیچ درمان قطعی برای بیماری MS وجود ندارد و درمانهای حاضر تنها به کاهش علایم بیماری (تعداد و شدت حملات) منجر می شود و کمتر کردن علائم اساس مراقبت از این بیماری است (۵۰). راههای شناخته شده درمان خستگی مربوط به بیماری MSشامل موارد زیر است ۱) تغییر و اصلاح الگوهای رفتاری ۲) داروها ۳) تمرینات بدنی، توانبخشی، وسایل کمکی و۴) سایر درمانها (۵۰).
افراد بیتحرک با خطرات جدی سلامتی مواجه هستند. کمتحرکی با شرایط مزمنی مثل بیماریهای قلبی عروقی، چاقی، دیابت نوع ۲، سرطان، پوکی استخوان و خستگی همراه است (۱۷۹). در بیماران مبتلا به MS پوکی استخوان، افسردگی، خستگی و مرگ و میر به دلیل بیماریهای قلبی عروقی شیوع یافته است. علاوه بر این، عدم فعالیت بدنی با کاهش ظرفیت هوازی، آتروفی و از دست دادن قدرت عضلانی همراه است (۱۰۲، ۱۵۶و۱۷۴). معمولاً عدم تحرک و یا کاهش آن در این بیماران زمینه را برای افزایش میزان کلسترول و تریگلیسرید فراهم ساخته و نهایتاً بستر مناسب را برای امکان بروز تعدادی از بیماریها آماده مینماید. نشان داده شده است که ظرفیت هوازی در افراد مبتلا به MSکاهش یافته است (۱۰۳). تا همین اواخر به بیماران MS یا هر بیماری دمیلینه شدن التهابی سیستم عصبی مرکزی توصیه شده بود که در فعالیتهای بدنی شرکت نکنند (۱۴۵و۱۵۳). در نتیجه بسیاری از بیماران سطح کاهش یافتهای از فعالیت بدنی را نشان دادند و به تبع آن از آتروفی ناشی از این بیفعالیتی رنج میبردند و استقامت و قدرت عضلانی را از دست میدادند. محققان همچنین نشان دادند که بدتر شدن علائم MS در طی یک دوره ۳-۵ ساله در ارتباط با کاهش سطح فعالیت بدنی، مستقل از ناتوانی عصبی و دوره بیماری MS بود. در صورتی که سبک زندگی فعال این کمبود را در افراد سالم کاهش میدهد (۵۱، ۶۰و۱۴۵).
درک تاثیر فعالیت بدنی بر سیستم قلب-عروقی از دیر باز مورد توجه متخصصین بوده است (۱۷۴). به نظر میرسد فعالیت بدنی و از جمله تمرین هوازی بر توسعه این سیستم موثر باشد. تأثیر درمانی ورزشهای هوازی و تمرینات مقاومتی بر طیف گستردهای از پارامترهای عملکردی مانند ویژگیهای انقباضی عضله، عملکرد حرکتی و کیفیت زندگی در بیماران MS در چند دهه اخیر کشف شده و مورد توجه محققان ورزشی قرار گرفته است (۸۵و۹۴). انجام ورزشهایی همچون بدنسازی و تمرینات هوازی سبب حفظ بهتر قابلیتهای مغز و اعصاب در بیماران مبتلا به MS میشود. قسمتهای آسیبدیده مغز بیماران مبتلا به MS در افرادی که ورزش میکنند کندتر تخریب میشود. به نظر میرسد که ورزشهایی همچون بدنسازی و تمرینات هوازی روی بخشهایی از مغز که در برابر MS آسیبپذیرترند نقش محافظتی داشته و سبب میشود قشر خاکستری مغز در حجم گستردهتری حفظ شود. تا به امروز روشن است که ورزشهای هوازی منظم با شدت متوسط سبب تشدید MS نمیشوند و باعث بهبود عملکرد سرعت و مسافت راه رفتن و کیفیت زندگی افراد مبتلا می شود (۴، ۶۰و۱۵۹). اختلال در عملکرد عصبی در بیماری MS منجر به هر دوی اختلالات حسی و حرکتی می شود؛ بنابراین، به مشکلات تعادلی، هماهنگی، کنترل وضعیت و مکانیسم راه رفتن کمک می کند (۴۶). تمرینات ورزشی مخصوصا تمرینات هوازی منجر به بهبود عملکرد عصبی-عضلانی در بیماران مبتلا به MS می شود که بهبود عملکرد عصبی-عضلانی تنها به کمیت و کیفیت عضلات درگیر بستگی ندارد؛ بلکه، همچنین به توانایی سیستم عصبی که به طور مناسبی عضلات را فعال کند بستگی دارد.
سالهای متمادی، بیماران مبتلا به MSتوصیه میشدند که در ورزشهای فیزیکی شرکت نکنند. چون بعضی از بیماران ناپایداری علائم را در طول ورزش، در نتیجه افزایش دمای بدن، گزارش کرده بودند. دلیل دیگر این بود که اجتناب از ورزش، باعث حفظ انرژی می شود و در نتیجه، به کاهش خستگی و باقی گذاشتن انرژی برای فعالیتهای روزانه زندگی منجر می شود (۸۴و۱۴۱)؛ اما، در طول دهه گذشته، ورزش به دلیل آثار سودمند ثابت شده آن در بیماران مبتلا به MS، توصیه شده است (۱۵۲). یکی از راههای کمک به این بیماران، فعالیت ورزشی است. با توجه به ناتوانی جسمانی بیماران مانند عدم تعادل و فقر حرکتی، بهتر است که از تمرینهای هوازی، استفاده کند. علاوه براین، تحقیقات انجام شده در زمینه اثر تمرینات مقاومتی بر بیماری MS گزارش کردند که تمرینات مقاومتی اثر مثبتی بر عملکرد و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به MS دارد (۱۱۷).
اگر چه مکانیسم دقیق مزایای ورزش بر مغز نامشخص هستند. افزایش سوخت و ساز مرتبط با فعالیتهای بیشتر در بخشهایی از سلولهای مغز، نخاع و سیستم عصبی محیطی مستلزم یک اثر در فعالیت ژن است. در بخشی با افزایش تولید فاکتورهای رشد مانند BDNF[81] ، فاکتور رشد عصبی[۸۲] و گالانین ایجاد می شود. هیپوکسی موضعی به طور بالقوه ممکن است محرک تشکیل عروق جدید در اطراف سلولهای مغز باشد (۱۰۷). سیستم عصبی بیماران مبتلا به MS ظرفیت خیلی محدودی برای بازسازی دارد و این تا حد زیادی به وجود سوبستراهای نامناسب برای رشد که شامل عوامل چندگانه مانند تشکیل اسکار بافت گلیال، نقص در فاکتورهای تروفیک و مهار کننده های رشد تولید شده توسط الیگودندروسیتها، آستروسیتهای واکنشپذیر و فیبروبلاستهاست کمک می کند. اخیراً نشان داده شده که سیگنالهای مهار کننده رشد مشتق شده از میلین مهمترین نقش را در رشد آکسونهای از کار افتاده در سراسر نواحی آسیب دیده دارند (۱۱۳).
پروتئینهای مشتق شده از میلین به عنوان مهمترین منابع مهاری در طناب نخاعی آسیب دیده شناخته شده اند (۹۳و۱۱۳). فاکتور نرتروفیک مشتق شده از مغز (BDNF) ایفا کننده مهم اثرات ورزش بر کاهش ملکولهای مهار کننده رشد و افزایش فاکتورهای رشد است. بطور کلی یافته ها بر عمل بالقوه درمانی ورزش برای ارزیابی ظرفیت مغز آسیب دیده برای پلاستیسیتی و ترمیم تاکید کردند. نورونهایی که در آزمایشگاه با BDNF تحریک شده اند؛ توانایی خنثی کردن ظرفیت مهاری میلین را دارا میباشند (۹۳و۱۴۹). ورزش به عنوان یک استراتژی غیرتهاجمی برای ارزیابی تولید BDNF در قسمت هایی از مغز و نخاع پذیرفته شده است. شناخته شده است که فعالیت جسمانی رشد آکسونی را بعد از آسیب عصبی افزایش میدهد و باعث بیان شاخص های مهم رشد سیناپتیک و آکسونی می شود. فعالیت عصبی مرتبط با ورزش ممکن است فاکتورهایی برای تغییرات در ملکولهای مهار کننده رشد میلین تحریک کند. فعالیت عصبی القا و آزاد شدن BDNF را تنظیم می کند و ورزش بیان BDNF در نورونها و آستروسیتها تعدیل می کند (۱۰۷و۱۱۳). نشان داده شده که برنامه های ورزشی ممکن است به محافظت عصبی و پلاستیسیته عصبی مرتبط با BDNF کمک کنند و بنابراین می تواند به طور امکانپذیری نقشی را در کاهش تغییرات عصبی مرتبط با MS و دیگر بیماریهای تخریب کننده سیستم عصبی مرکزی داشته باشد (۱۴۹).
آزمایشهای در حیوانات مبتلا به MS نشان داده است که فاکتور رشد قابل توجهی در سلولها در سیستم عصبی مرکزی متأثر از فعالیت بدنی است. به عنوان مثال تمرینات ورزشی، فراوانی IGF-1، فاکتور رشد بسیار مهم و فراوانی نورآدرنالین در مغز را افزایش میدهد (۱۰۷). IGF-I برای رشد طبیعی مغز مهم میباشد که اثرات آن بر چند مرحله تکثیر، تمایز و بقای سلولهای مغز نشان داده شده است و ممکن است اثرات مشابهی بر سلولهای عصبی اجدادی در سیستم عصبی بزرگسالان داشته باشد، IGF-I یک عمل تعدیل کننده بر بقای سلولی، رشد مغز و میلینسازی سیستم عصبی مرکزی دارد. اگرچه بعضی از شواهد نشان میدهد که IGF-I ممکن است اثرات سودمندی بر درمان MS داشته باشد. در EAE، تزریقIGF-I درون وریدی دو بار در روز برای ۸ روز نشان داد که نمرات نقص بالینی را کاهش داد و راه رفتن، طول گام و عملکرد بالا رفتن از پله در مقایسه با رتهای کنترل بهبود یافت (۹۰و۱۴۹).
درمان IGF-I در EAE به طور قابل توجهی تعداد و نواحی دمیلینه شده را در طناب نخاعی کاهش داد؛ علاوه براین، ضایعات اطراف اکسونها از طریق میلینسازی مجدد با بخشهای دمیلینه شده اکسونها عوض میکرد (۱۹۸). مطالعاتی که روی حیوانات نشان دادهاند که با اعمال تمرینات هوازی ظرفیت اکسیداتیو- ظرفیت هوازی سلولها در سیستم عصبی محیطی افزایش یافته است. علاوه براین، یافتههایی وجود دارد که نشان میدهد اندازه سلول می تواند با فعالیت بدنی منظم مخصوصا تمرینات هوازی افزایش یابد (۱۸۸). مطالعاتی دیگر نشان دادهاند که شکل گیری سلولهای جدید مغز در حیواناتی که اجازه دویدن به آنها داده شد افزایش مییابد (۹۳و۱۱۳). مطالعات دیگری نشان دادهاند که تشکیل عروق جدید در قشر مخ بعد از تمرین افزایش یافته که می تواند بطور قابل توجهی مواد مغذی را فراهم کند (۹۳و۱۱۳).
اختلالات عملکردی در MS مثل مکانیسم راه رفتن غیر طبیعی، ضعف عضلانی، تعادل ضعیف و خستگی به طور معمول در نتیجه انحطاط[۸۳] آکسون و بلوکه شدن هدایت است (۶۰). در واقع چون MS بر راههای حرکتی اثر میگذارد، منجر به ضعف و خستگی عضلانی میشود و سپس عملکرد را تخریب می کند (۴۶). خستگی در اکثر بیماران MS رخ میدهد و امکان درمان کمی دارد و مانع فعالیتهای معمولی و یا مورد نظر می شود
اگرچه ورزش از فرایند دمیلینهشدن جلوگیری نمیکند و یا آن را معکوس نمیکند و یا در دوره نورولوژیکی MSتغییری ایجاد نمیکند؛ اما، می تواند از چندین راه مانند، تأثیر مثبت در روحیه، احساس خوب بودن،کنترل وزن، کاهش اشتها، افزایش پشتکار،کاهش خستگی و بهبود در وضعیت خواب این بیماران را حمایت کند (۳۵و۳۷). ورزش سبب افزایش قدرت و قابلیت انعطافپذیری و توان عضلات و برقراری حرکات طبیعی مفاصل می شود (۱۱۹). هدف اولیه ورزش در بیماری MS حفظ و بهبود عملکرد حرکتی است؛ همچنین، از مشکلاتی مانند ضعف و کاهش استقامت و تعادل به علت کمتحرکی جلوگیری کند و به بهبود استقلال، آرامش عمومی و آمادگی هوازی (قلب و عروق) کمک کند، منجر به تحریک انگیزه و افزایش اعتماد به نفس و اینکه به حفظ سلامت عمومی و افزایش مقاومت در برابر بیماری کمک کند، در نهایت منجر به افزایش کیفیت زندگی و کاهش خستگی در بیماران مبتلا به MS شود.
۲-۴-۱- فعالیت بدنی و بیماری شریان کرونری در بیماران مبتلا به MS
بیماری عروق قلب در مردان شایعتر است و در سنین پایینتری نسبت به زنان دیده می شود. البته زنان هم پس از یائسگی به همان اندازه مردان همسال خود در معرض ابتلاء خواهند بود. در سنین پیش از یائسگی، میزان مرگ ناشی از بیماری های قلبی- عروقی در زنان یک پنجم مردان است؛ اما، بعد از یائسگی، به علت برداشته شدن اثر محافظتی استرژن این میزان به صورت تصاعدی در زنان افزایش مییابد تا به حد مردان میرسد (۱۴).
با توجه به اینکه این بیماری در افرادی که سابقه خانوادگی آن را دارند بیشتر دیده می شود و با افزایش سن احتمال ابتلاء به آن بیشتر می شود، برای پیشگیری و کاهش عوارض احتمالی آن باید به عوامل خطر تغییرپذیر توجه بیشتری کرد. چاقی و زیادی چربی خون در اثر کمتحرکی دو عامل خطر دیگر هستند که برای تغییر آنها باید از ورزش و تغذیه صحیح کمک گرفت. ورزش حداقل ۳ روز در هفته به مدت نیم ساعت بطوریکه، موجب افزایش چشمگیر ضربان قلب شود؛ چراکه، از خطر ابتلاء به بیماری قلبی میکاهد.
عوامل خطر گوناگونی با گسترش بیماریهای آترواسکلروز همراه هستند، از بین این عوامل خطر، فشارخون بالا، چربی خون بالا و سیگار عامل ۵٠ درصد از موارد بیماری عروق کرونر قلب محسوب میشوند (۲۵). همچنین، عدم فعالیت فیزیکی ۵/۱ تا ۲ برابر و هیپرکلسترولمی نیز خطر ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی را ٣٠ تا ۴٠ درصد افزایش می دهند خطر بروز بیماری قلبی سرخرگ کرونر در بیمارانی که کلسترول زیادتر از ٣٠٠ میلیگرم در دسیلیتر دارند ۴ بار بیشتر از افرادی است که میزان کلسترول آنها کمتر از ٢٠٠ میلیگرم در دسیلیتر میباشد. بنابراین، ضروری است که میزان کلسترول افراد را زیر ٢٠٠ میلیگرم در دسیلیتر نگه داشت (۲۴و۲۵). فعالیت فیزیکی منظم و در حد تحمل موجب کاهش خطر بیماری سرخرگ کرونر می شود به نظر میرسد یکی از مکانیسمهای تاثیر ورزش بر بیماریهای قلبی-عروقی از طریق کاهش چربیهای خون باشد. در این رابطه دیویدسون (١٩٩٢) نیز اثر مثبت فعالیت جسمی را اصلاح سطح چربی و لیپوپروتئینها، کنترل فشارخون، تسهیل کاهش وزن و حفظ وزن متعادل معرفی می کند (۲۸). در مطالعات انجام شده، گزارش کردند که ۴ تا ۵ ساعت ورزش پیاده روی در هفته برای افزایش میزان HDL لازم میباشد.
ورزش علاوه بر آنکه قدرت و استحکام بدن بیمار را بالا میبرد باعث تنظیم سیستم قلب و عروق و تنفس نیز خواهد شد (۸۸). با انجام فعالیت های ورزشی تنفس عمیقتر و همچنین قلب سریعتر میتپد که همین امر به کاهش عوامل خطرزای قلبی- عروقی و کاهش انرژی در اثر بهبود سیستم تنفسی میباشد و به افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی منجر می شود. تمرینهای ورزشی مناسب، عامل مهمی در کاهش شدت امراض قلبی-عروقی و امراض دیگر به شمار میرود. امروزه افزایش لیپیدهای خون، به خصوص کلسترول و تریگلیسرید، دو عامل بسیار خطرناک به وجود آورنده بیمارهای قلبی-عروقی مخصوصا بیماری شریان کرونری و سکته قلبی در انسان است. به علت بروز خستگی زودرس در این بیماران و در پی آن کمتحرکی، خطر حملات قلبی عروقی در آنان افزایش مییابد (۱۴۱). کنترل چربیهای خون یکی از اجزای ضروری و با اهمیت اصلاح شاخص های خطرساز بیماران قلبی- عروقی است؛ از طرف دیگر، تمرینهای ورزشی نه فقط از مجموع کلسترول خون میکاهد، بلکه باعث افزایش کلسترول مفید (HDL–c) و کاهش کلسترول مضرLDL–c)) می شود. فعالیتهای بدنی منظم، همچنین قلب را به کار بیشتر وادار کرده و در نتیجه، احساس بهتر بودن و نشاط بیشتر در فرد پدید میآورد (۹۹و۱۷۷).
با تعدیل عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری میتوان میزان مرگ و میر ناشی از این بیماریها را کاهش داد. با وجود این، هنوز مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی- عروقی، بیشتر از سایر علتهاست. باید اذعان داشت که عاملهای مهم، مثل کمتحرکی و چاقی، می تواند در شمار عاملهای خطرساز قلبی- عروقی قلمداد شود. شکی نیست که فعالیتهای جسمانی منظم، همچون ورزش، به پیشگیری و بهبود انواع بیماریهای قلبی-عروقی در افراد مبتلا به MS کمک می کند. همچنان که در چند دهه گذشته، پژوهشگران به نتایج بهتری دست یافتهاند که رابطه بین فعالیتهای جسمانی و بیماریهای مختلف، از جمله بیماریهای قلبی-عروقی را نشان میدهد (۹۹و۱۳۲).
۲-۴-۲- فعالیت بدنی و ظرفیتهای عملکردی در بیماران مبتلا به MS
قدرت تنفسی، قلبی- عروقی و حرکتی- عضلانی در فعالیتهای روزانه حائز اهمیت است. عملکرد کافی سیستم حرکتی عاملی مهم برای ظرفیت عملکردی خوب است و افزایش آمادگی قلبی- عروقی و حرکتی اغلب با بهبود وضعیت سلامتی عمومی همراه است؛ علاوه براین، اگر با انجام تمرینات هوازی توانایی سیستم حرکتی حفظ نشود، می تواند بر سلامت جسمی و عمومی افراد مبتلا به MS تأثیرگذار باشد و به کاهش کیفیت زندگی افراد مبتلا منجر شود. قدرت عضلات تنفسی همچنین به علت فرایند بیماری یا تأثیرات عدم توانایی در کاربرد اندامها ممکن است دچار اختلال شود. ضعف در عضلات تنفسی با سطوح بالاتری از عدمفعالیت و ناتوانی در ارتباط است (۱۲۹). انجام تمرینات هوازی به افزایش قدرت تنفسی به همراه بهبود سیستم قلبی- عروقی موثر میباشد (۳۲). تمرین استقامتی پایه تمرینات فیزیکی هستند که در توانبخشی عصبی به طور گستردهای مورد استفاده قرار میگیرند. اجرای موفقیت آمیز این ورزش نیاز به یک فیزیوتراپ دارد که درک کاملی از ویژگیهای عصبی جمعیتی که در حال کار با آنها است، داشته باشد. ورزش استقامتی و قلبی تنفسی اغلب برای افراد مبتلا به MS که برای انجام فعالیتهای روزمره زندگی و یا شرکت در فعالیتهای تفریحی مشکل دارند، تجویز می شود.
به دنبال فعالیت منظم ورزشی و شرکت در برنامه های استقامتی و مقاومتی، عضلات اسکلتی بدن بسته به عوامل مختلف به لحاظ ساختاری دچارتغییراتی میشوند (از قبیل هایپرتروفی) و جلوگیری از آتروفی. مهمتر از تغییرات عضلانی، سازگاریهایی است که در دستگاه عصبی به وجود می آید و ماهیت بسیاری از آنها ناشناخته است. افزایش فعالیت نورون حرکتی و میزان تخلیۀ آن، افزایش فعالسازی واحدهای حرکتی فعال، تأثیر بر میزان فعالیت عضلات آگونیست و آنتاگونیست و افزایش تسهیلسازی ناشی از سیستم آوران، تنها برخی از دلایل احتمالی است (۱۶۷).
اختلال راه رفتن در افراد مبتلا به MS با بهره گرفتن از عملکرد فیزیکی و اندازه گیریهای متعدد حرکتی بالینی ثبت شده است. علائم مشاهده شده در MS ممکن است به راه رفتن غیر عادی یا بیحرکتی منجر شود و اثرات منفی بر فعالیت بدنی داشته باشد (۴۶،۵۹و۱۵۶). استقامت عضلانی به عنوان مهمترین شاخص عملکرد حرکتی شناخته شده است (۲۰)؛ زیرا، ارتباط دوسویه بین استقامت و ظرفیت عملکردی وجود دارد. به نظر میرسد که عملکرد حرکتی برای فعالیتهای روزمره لازم است؛ بنابراین، استراتژیهایی که به کاهش از دست دادن وضعیت حرکتی یا بهبود در توانایی راه رفتن کمک می کند، ممکن است اهمیت عملکردی قابل توجهی داشته باشند. تاثیر تمرینات هوازی بر بهبود ظرفیتهای عملکردی در بیماران مبتلا به MS حائز اهمیت است و مطالعات زیادی در این زمینه صورت گرفته که اکثر مطالعات انجام شده اثر مثبت تمرینات هوازی بر ظرفیتهای عملکردی بیماران مبتلا به MS را تایید کردند (۵۹و۱۵۶).
اختلالات عملکردی در MS مثل مکانیسم راه رفتن غیر طبیعی، ضعف عضلانی، تعادل ضعیف و خستگی به طور معمول در نتیجه انحطاط آکسون[۸۴] و بلوکه شدن هدایت است (۶۰). در واقع چون MS بر راههای حرکتی اثر میگذارد، به ضعف و خستگی عضلانی منجر میشود و سپس عملکرد را تخریب می کند (۵۹و۶۷). خستگی یک علامت مکرر است که در ۷۵ درصد از بیماران مبتلا به MSبه طور مداوم و یا پراکنده خستگی را در طی یک دوره ۲ ساله دریافت کرده اند. همچنین ۵۵ درصد از بیماران آن را بهعنوان بدترین علایم خود توصیف کرده اند (۳۵).
کاهش تواناییهای حرکتی و تعادل از مشکلات اساسی این بیماران است. بیش از ٨۵ درصد از این بیماران از مشکلات راه رفتن رنج میبرند (۱۲۵، ۱۹۲و۱۹۳). توانایی حرکتی فرد ممکن است تحت تأثیر عوامل متعددی مانند ضعف، عدم تعادل، خستگی، اسپاسم و شرایط محیطی قرار گیرد (۷۸). تغییر در گام به واسطه بیماری، از عوامل مهمی است که به افزایش درصد چربی بدن، کاهش تعادل و کاهش ظرفیت فرد منجر می شود. محققان نشان دادهاند که هزینه اکسیژن مصرفی بیماران MS در هنگام راه رفتن تا ۴ برابر بیشتر از افراد سالم است (۱۴۸).
۱-۳ : لزوم عین بودن مورد رهن
قانون مدنی در ماده ی ۷۷۴ مقرر می دارد:« مال مرهون باید عین معین باشد و رهن دین و منفعت باطل است».
یکی از نویسندگان در این خصوص می نویسد:« عین عبارت است از اشیاء مادی موجود در خارج و یا در ذمه (کلی در معین) بشرط اینکه وجود مستقل داشته باشد بنابراین پشم گوسفند تا وقتی که چیده نشده عین نیست بلکه منفعت است لکن گاهی شامل اینگونه منافع هم هست و در عقد رهن چنین است.رهن دادن دین (مال در ذمه) و منفعت غیر مادی طبق صریح ماده ۷۷۴ قانون مدنی باطل است پس رهن دادن منافع خانه که ملک مستأجر است باطل است». ایشان رهن حقوق را هم باطل می دانند و معتقدند که حق تحجیر و حق خیار را نمیتوان به رهن داد زیرا فقها به استناد آیه ی ۲۸۳ سوره بقره یعنی آیه « فرهان مقبوضه» عقیده دارند که رهینه باید قابل تسلم و قبض باشد، بدیهی است که حقوق از قبیل حق خیار قابل قبض نیستند( جعفری لنگرودی، ۱۳۷۸، ۱۰و۹).
قانون مدنی به پیروی از نظر مشهور فقها رهن منفعت را باطل دانسته است، در تأیید این نظر گفته شده است که:« چون منفعت به تدریج از عین حاصل می شود و ایجاد هر جزئی از آن با اتلاف جزء پیشین آن ملازمه دارد، هیچگاه نمی توان تمام آنرا به طلبکار تسلیم کرد، اگر دین مؤجل باشد، تا فرا رسیدن آن منافع نیز از بین می رود و فایده ای از وثیقه نهادن آن به بار نمی آید و هرگاه دین حال باشد، به همان اندازه که پرداخت دین به تاخیر می افتد، مورد رهن نیز تلف می شود و وثیقه برای طلبکار ایجاد نمی کند. در حالی که هدف از رهن این است که در صورت پرداخت نشدن طلب، از آن محل استیفا شود. وانگهی اگر قبض شرط صحت باشد، چگونه می تواند موجودی را که قبض و تلف آن همراه است، به قبض طلبکار داد».
دکتر کاتوزیان بعد از بیان این نظر آنرا مورد انتقاد قرار داده و بیان نمودند که:« این استدلال با همه ی شهرتی که میان نویسندگان دارد، مصون از انتقاد نمانده است؛ در رهن اعیان، لزومی ندارد که حق طلبکار از عین مال استیفا شود. به طور طبیعی، دین از محل فروش عین مرهون یا بدل آن پرداخته می شود و این کار در موردمنافع نیز قابل اجرا است،زیرا،چه مانعی دارد که منافع به دیگران یا مرتهن واگذار شود و بهای آن وثیقه ی طلب باقی بماند، قبض منفعت نیز با تسلیم عین به مرتهن امکان دارد، زیرا مقصود از رهن، استیلای شخص بر عین و در اختیار گرفتن صلاحیت انتفاع است که با تسلیم عین انجام می پذیرد، چنان که در اجاره نیز با تسلیم عین مورد اجاره، منافع نیز تسلیم شده محسوب است و بر همین مبنا موجر می تواند اجاره بهای تمام مدت را از مستأجر بگیرد. بنابراین حق این بود که نویسندگان قانون مدنی مجذوب نظر اکثریت قاطع نمی شدند و رهن منفعت را مجاز می شمردند(کاتوزیان، ۱۳۸۸، ۲/ ۲۶۰).
به نظر ما نیز رهن منافع را به این دلیل که قابل قبض و اقباض نیست؛ نمیتوان باطل دانست زیرا همانطور که در مباحث آتی بیان خواهد شد، نباید قبض را بطور مضیق تفسیر نمود و استیلای عرفی مرتهن بر مال مرهونه نیز برای صحت رهن کافیست . بنابر این، این امکان در مورد منافع نیز وجود داشته و دلیلی بر بطلان رهن آنها وجود ندارد. هر چند با وجود صراحت قانونگذار بیان هرگونه استدلالی ممکن است اجتهاد در مقابل نص محسوب شود.و لذا بهتر است همانطور که دکتر کاتوزیان بیان نمودند از نهادهای جانشین رهن استفاده شود. که ما در مباحث بعدی این نهادها را بیان میکنیم.
در مورد رهن دین نیز از آنجایی که با توجه به قانون مدنی رهن دین باطل است ایشان پیشنهاد می کنند ، می توان از نهاد معامله با حق استرداد به جای رهن استفاده نمود( همان، ۲۶۲).
۲-۳ : قابلیت تملک و فروش
از آنجایی که هدف از رهن این است که طلبکار بتواند در صورت لزوم مورد رهن را بفروشد و از محل آن طلب خود را استیفا نماید، بنابراین یکی از شرایط مال مورد رهن این است که قابلیت تملک و فروش داشته باشد به همین دلیل در قانون مدنی مقرر شده است:« هر مالی که قابل نقل و انتقال قانونی نیست نمی تواند مورد رهن واقع شود». (ماده ۷۷۳ قانون مدنی ) یا اینکه:«اگر شرط شده باشد که مرتهن حق فروش عین مرهونه را ندارد باطل است». (ماده ی ۷۷۸ ق.م) بنابراین مالی که به ملکیت در نیامده مانند زمین موات و آب مباح یا از ملکیت خارج شده است مانند وقف یا قابلیت تملک ندارد مانند اموال عمومی و راههایا منفعت عقلایی و مشروع ندارد مانند مواد مخدر نمی تواند موضوع رهن قرار گیرد، زیرا قابلیت تملک و فروش از سوی مرتهن را ندارد( همان).
ب : شرایط اختصاصی عقد رهن
۱- لزوم وجود دین سابق
همانطور که قبلاً اشاره کردیم، یکی از اوصاف عقد رهن تبعی بودن آن است بدین معنی که پیش از انعقاد عقد رهن باید دینی وجود داشته باشد تا برای تضمین آن مالی به وثیقه گذاشته شود، در خصوص لزوم وجود دین سابق میان فقهای امامیه اتفاق نظر وجود دارد. ایشان از این شرط عقد رهن با عنوان« دین ثابت در ذمه » تعبیر می کنند، بنابراین در حقوق ما رهن برای دینی که در زمان عقد وجود ندارد و از آن به دین آینده تعبیر می شود امکان ندارد.
این ویژگی عقد رهن از مواد ۷۷۱ و ۷۷۵ ق م قابل استفاده است، ماده ی ۷۷۱ قانون مدنی در تعریف عقد رهن مقرر می دارد:« رهن عقدی است که به موجب آن مدیون مالی را به وثیقه به دائن می دهد.» و ماده ۷۷۵ نیز در بیان شرایط حقی که برای آن رهن داده می شود مقرر داشته است:« برای هر مالی که در ذمه باشد ممکن است رهن داده شود ولو عقدی که موجب اشتغال ذمه است قابل فسخ باشد»، از این ماده دو شرط برای حقی که برای آن رهن داده می شود قابل استفاده است:
۱-حق باید جنبه ی مالی داشته باشد
۲- حق باید در ذمه باشد. بدین معنی که شخص باید در برابر دیگری مدیون باشد تابتوان برای ایجاد اطمینان در طلبکار مالی را به رهن او داد.
اهمیت شرط لزوم وجود دین سابق در عقد رهن وتأکید و اتفاقی که فقهای امامیه بر آن دارند، تحلیل مبانی نظر ایشان و پرداختن به متفرعات مرتبط با این موضوع را ایجاب می نماید. بنابراین ما در اینجا ابتدا دیدگاه فقهای امامیه و سپس دیدگاه فقهای اهل سنت و پس از آن حقوقدانان را بیان می کنیم.
۱-۱ : دیدگاه فقهای امامیه
از نظر فقهای امامیه عقد رهن در خارج محقق نمی شود مگر آنکه برای مرتهن چیزی بر ذمه ی راهن قرار گرفته باشد( خوانساری، ۱۴۰۵، ۳۴۶).
به عبارت دیگر رهن، وثیقه برای مال مرتهن است و وثیقه پیش از آنکه مالی از مرتهن، نزد راهن قرار گیرد متصور نیست؛ زیرا در غیر اینصورت، بر آن عنوان رهن صدق نکرده و عموم وفای به عقود این موضوع را در بر نمی گیرد؛ ظهور ادله بر این امر دلالت دارد.( نجفی، ۱۳۹۴، ۲۵/ ۱۴۳).
فقهای امامیه از دین موجود، تحت عنوان « دین ثابت در ذمه » تعبیر کرده اند( شیخ طوسی، ۱۴۱۷، ۲/ ۱۹۶- محقق حلی، ۱۴۰۵، ۱۶۱).
بدون تردید دین کامل، دینی است که بر ذمه ی مدیون بوجود آمده و قابل مطالبه باشد هر چند که قابل فسخ یا مؤجل به شمار آید. پس اگر خریدار مالی بابت ثمن به فروشنده، بدهکار باشد، دادن رهن برای آن درست است، اگر چه وجود خیار فسخ برای خریدار یا فروشنده، دین خریدار را متزلزل می کند ولی با وجود آن منافات ندارد. به بیان دیگر دینی که بر ذمه ی مدیون قرار می گیرد، رهن از آن جایز است اعم از آنکه ثبوت دین در ذمه ی مدیون بنحو قطعی باشد مثل دین خریدار به ثمن در بیع غیر قابل فسخ، یا به نحو متزلزل باشد. مثل عقود خیاری.
هم چنین دینی که برای آن رهن داده می شود، می تواند حال یا موجل باشد. بنابراین موجل بودن دین مدیون در وجود آن ایجاد تردید نمی کند، زیرا دین موجل، دینی است موجود و قابل مطالبه، جز آنکه استیفای آن منوط به انقضای اجل و مدت است( شهید ثانی، ۱۴۱۴، ۲۸- میرزای قمی، ۱۳۷۱، ۲/ ۴۳۲).
فقهای امامیه ضرورت وجود دین سابق را به کتاب و سنت مستند می دانند.( شیخ طوسی، ۱۴۱۷، ۲۲۳- علامه حلی، بی تا، ۲/ ۲۳). ایشان برای اثبات ادعای خود به قرآن کریم استناد می کنند و آیات ۲۸۲ و ۲۸۳ سوره ی بقره را مستند ادعای خود قرار می دهند( علامه حلی، بی تا، ۲۳).
در باب سنت نیز فقها به سیره ی رسول اکرم(ص) استناد می جویند که ایشان در ازای دریافت مقادیری جو برای خانواده خویش، زره خود را به رهن گذاشتند؛ استدلال این فقها به این صورت است که حضرت پس از اقدام به دریافت کالا و پس از آنکه دین بر ذمه شان مستقر گردید، رهینه را در اختیار مرتهن قرار دادند( الحر العاملی، ۱۴۱۴، ۸۱).
برخی فقها ضرورت وجود دین سابق را به نظر مشهور فقها نسبت داده اند( محقق سبزواری، بی تا، ۲۰/ ۲۵۰).
اکثر فقها این مسأله را به صراحت مطرح نکرده اند، ولی یکی از آن ها تصریح کرده است:« کافی نیست حصول سبب دین مادامی که ثابت نشود بر ذمه، مثل اینکه زخمی به کسی بزند و ممکن باشد که او را هلاک کند پس مادامی که نهایت حال آن معلوم نشده، دیه مستقر نشده است…»( میرزای قمی، ۱۳۷۱، ۴۳۲).
از تفسیری که فقها از شرط راجع به ثبوت دین در ذمه کرده اند، عدم کفایت ایجاد سبب برای صحت رهن قابل استفاده است.
چنانکه صاحب شرایع تصریح کرده اند: « اگر سبب وجوب دین حاصل شده باشد ولی خود دین در ذمه ثابت نشده باشد، رهن بر آن صحیح نیست مانند دیه قبل از استقرار جنایت، یعنی اگر جنایتی وارد شود ولی قبل از آنکه منتهی به حدی شود که موجب دیه است، رهن بر آن صحیح نیست، زیرا در این حال دیه به ذمه مستقر و ثابت نشده است و شارع برای آن در این حال، حکمی مترتب نکرده است».( محقق حلی، ۱۳۷۰، ۱و۲/ ۳۳۲).
برخی از فقها در توضیح آن نوشته اند:« نسبت به اقسام جنایات، حال مختلف است و اینکه در بعضی دیه متعلق به ذمه جانی است مثل شبه عمد و بعضی متعلق به عاقله است واز برای بعضی مدت در شرع قرار داده شده مثل دیه خطا که در سه سال می دهند و عاقله مختلف می شودچون معتبر در آن این است که هر کسی که یافت شود از عاقله در حین حلول اجل، متعلق به او می شود، پس قبل از حلول اجل معلوم نیست که کیست که دین در ذمه ی او تعلق گرفته که رهن از او گرفته شود»( میرزای قمی، ۱۳۷۱، ۴۳۳).
شهید ثانی در مسالک در این مورد نظر دیگری را ذکر کرده است که بموجب آن رهن برای جنایتی که موجب آن ایجاد شده، اگر چه جنایت هنوز مستقر نشده است، جایز است مثل قطع کردن چیزی که خود سبب دیه است [مثل قطع کردن زبان] زیرا نهایت این جنایت مرگ است و دیه ی مرگ هم دیه ی کامله است و بدون مرگ هم دیه ی آن عضو دیه ی کامله است، پس در اینجا هر چند جنایت مستقر نشده، لیکن موجب آن مستقر شده است که تمام دیه است، شهید ثانی بعد از این نظریه آنرا بعید ندانسته است( شهید ثانی، ۱۴۱۴، ۳۰).
یکی از فقهای معاصر، به رغم اجماع و حداقل، شهرتی که در بطلان رهن بر دین آینده میان فقهای امامیه وجود دارد، در مقام پاسخ به استدلال ایشان و ایراد خدشه بر مستندات آنها برآمده است؛ با این بیان که، هر چند آیات مورد استناد و تعدادی از نصوص به تقدم دین بر رهن اشعار دارد، اما این امر به معنی انحصار در این حالت نبوده و چنین نیست که بتواند اطلاق دیگر نصوص و نیز عموم آنچه را که بر نفوذ معاملات و صحت آنها دلالت دارد را مقید سازد.
به عقیده ی ایشان، حقیقت رهن، قرار دادن عین به عنوان وثیقه ای برای حق مرتهن است و این به معنی انتقال رهینه از ملک راهن نبوده و مرتهن صرفاً حق استیفای از آن را در صورت حلول سررسید و عدم ایفای تعهد دارا می باشد؛ این معنی پیش از ثبوت حق نیز متصور است، زیرا رهینه متعلق حق رهانه بوده و برای آن معنی دیگری متصور نیست، همچنان که حق رهانه نیز جز این نیست و هیچگاه محذور عقلی بر ثبوت این حق و تحقق این عقد پیش از ثبوت دین وجود ندارد. ایشان تنها مستند بطلان رهن دین پیش از ثبوت حق را اجماع فقهای امامیه و تسالم اصحاب بر آن می دانند( روحانی، ۱۴۱۳، ۱۵/ ۷۱).
همانطور که بیان شد فقها وجود سبب دین را برای صحت رهن کافی نمی دانند؛ از جمله مثالهایی که دلالت می کند که اکثر فقها وجودسبب دین را برای صحت رهن کافی نمی دانند عبارت از این است که به نظر قریب به اتفاق فقها، قرار دادن رهن برای تعهد جاعل پیش از انجام کار عامل در عقد جعاله صحیح نیست صاحب حدائق این نظر را به مشهور فقها نسبت داده است( بحرانی، ۱۴۰۵، ۲۵۳). این مثال در صورتی موید عدم کفایت وجود سبب برای صحت رهن می باشد که عقد جعاله را سبب دین بدانیم چنانکه گروهی از فقها آنرا پذیرفته اند»( شیخ طوسی، ۱۴۱۷، ۲و۳/ ۱۳۴). این گروه در عقد ضمان، برای صحت ضمان از جعل قبل از عمل عامل، به نیاز مردم به این ضمان و آیه ی« لمن جاء به حمل بعیر و انابه زعیم. ( سوره یوسف، آیه ۷۲). استناد می کنند. زیرا در این آیه، به کسی که جام گمشده ی ملک مصر را پیدا کند یک بار شتر طعام وعده داده می شود و رئیس انبار ضامن این تعهد از سوی ملک مصر می گردد.
همچنین گفته شده است که آنچه بعد از عقد لازم می شود و انجام آن در اختیار عامل باقی می ماند«عمل» مورد تراضی است وگرنه تعهد به مال بوجود می آید و در صورت انجام عمل باید بجای آورده شود، ضمان نیز از همین تعهد اخیر است و ارتباطی به عمل ندارد( کاتوزیان، ۱۳۷۶، ۴/ ۲۸۵). اما بنابراین که سبب دین را انجام عمل بدانیم نه عقد جعاله، چنانکه برخی از فقها معتقدند در این صورت موید مورد مزبور نخواهد بود، زیرا دراین صورت نه دین و نه سبب آن ایجاد نگردیده است.
در مقابل مشهور فقهای امامیه که رهن برای تعهد جاعل قبل از عمل را صحیح نمی دانند، علامه در تذکره، این رهن را در صورتی که عامل آغاز به کار کرده باشد نافذ دانسته است( به نقل از شهید ثانی، ۱۴۱۴، ۱۹۲).
علامه برای صحت آن اینگونه استدلال کرده است که با شروع عامل به عمل عقد جعاله که عقدی جایز است، منتهی به لزوم می شود و مانند ثمن در عقد بیع در مدت خیار، که با انقضای مدت، ثمن مستقر می شود.
شهید ثانی در مسالک در خصوص استدلال علامه در تذکره جواب داده است که، با شروع عامل به عمل، او مستحق چیزی نیست حتی اگر قسمت اعظم عمل را انجام داده باشد و قیاس آن به ثمن در مدت خیار، قیاس مع الفارق است، زیرا بیع خیاری هرگاه به حال خود رها شود یعنی فسخ نشود، مدت خیار منقضی شده و بیع لازم می شود و اصل هم عدم فسخ است، برعکس در جعاله اگر عامل، عمل را ترک کند و آنرا به اتمام نرساند مستحق هیچ چیزی نخواهد بود، زیرا تعهد او تعهد به نتیجه است و اصل هم عدم اتمام و اکمال عمل است.(شهید ثانی ، ۱۴۱۴، ۳۰).
به هر حال از نظر علامه در تذکره وجود سبب دین برای صحت رهن کافی است و لازم نیست دین بطور کامل ایجاد شده باشد.
بر اساس دیدگاه فقهی امام خمینی تا زمانی که خود دین به علتی همانند قرض، پیش خرید مال، خرید یا اجاره عین، و مانند آن در ذمه مستقر نشده، رهن گرفتن صحیح نیست و نمی توان گفت چون سبب دین بوجود آمده در آینده نیز خود دین محقق می شود از این لحاظ می توان پیشاپیش مالی را به رهن گرفت. امام خمینی در این مورد می نویسد:« صحیح نیست بخاطر دیه مقتول، مادامی که وی زنده است چیزی را به رهن گرفت هر چند یقین باشد که این جراحت منجر به مرگ وی خواهد شد»( امام خمینی، بی تا، ۹).
بعد از روشن شدن دیدگاه فقها در این مورد و با توجه به اینکه قانون مدنی در اکثر موارد محمول بر نظر مشهور فقهای امامیه است بنابراین به نظر می رسد از دیدگاه قانونگذار نیز وجود سبب دین برای صحت رهن کافی نبوده و خود دین باید ایجاد شده باشد.
۲-۱ : دیدگاه فقهای سایر مذاهب
در میان فقهای اهل سنت نیز در اینکه آیا در رهن لازم است دینی که برای آن رهن داده می شود قبل از رهن بر ذمه راهن ثابت باشد یا نه؟ اختلاف نظر وجود دارد، صاحب مفتاح الکرامه بعد از آنکه نقل می کند، در میان فقهای امامیه چنین رهنی صحیح نیست و بر عدم صحت آن در تذکره و جامع المقاصد ادعای اجماع شده است می نویسد:« ابوحنیفه و مالک با این نظر فقهای امامیه مخالف هستند و برخی از فقهای شافعیه نیز بین دو مورد قائل به تفصیل شده اند، بدین ترتیب که اگر چیزی را که قرض خواهد کرد، معین کند رهن صحیح است در غیر اینصورت رهن باطل است، ابوحنیفه برای صحت رهن استدلال کرده است که این هم وثیقه است بنابراین جایز است که عقد رهن موقوف بر حقی باشد که در آینده ایجاد خواهد شد چنانکه در ضمان از درک یا ثمن نیز چنین است»( حسینی عاملی، ۱۴۱۳، ۵/ ۱۳۳-۱۳۴).
بر خلاف صاحب مفتاح الکرامه، و هبه الزحیلی این دیدگاه را فقط به حنفیه نسبت داده است و معتقد است که در نزد شافعیه و حنابله رهن برای دینی که هنوز سبب آن ایجاد نشده است صحیح نمی باشد( الزحیلی، ۱۴۰۹، ۲۰۰).
۳-۱ : دیدگاه حقوقدانان
این مسأله در میان حقوقدانان نیز اختلافی است، اکثر حقوقدانان اعتقاد دارند که در رهن، دین باید در ذمه ی راهن ثابت باشد و رهن در برابر دینی که تنها سبب آن ایجاد شده باشد باطل است( عدل، ۱۳۳۱، ۳۵۱- صفایی، ۲/ ۳۴۲).
دکتر امامی برای موردی که سبب دین ایجاد شده ولی خود دین بر ذمه تعلق نگرفته و ممکن است بعداً محقق گردد به رهن از مال الجعاله قبل از انجام عمل مثال زده و نوشته اند که نمی توان رهن در مقابل آن قرار داد( امامی، ۱۳۴۰، ۲/ ۳۵۳).
یکی از حقوقدانان به رغم اینکه رهن را برای دینی که سبب آن ایجاد شده ولی خود دین بر ذمه تعلق نگرفته است را باطل دانسته است ولی در جای دیگر تصریح کرده است که، مطابق قانون مدنی تقدم دین بر عقد رهن شرط نیست و در توضیح آن نوشته اند:« این شرط [تقدم دین بر عقد رهن ] را عده ای از فقها بیان کرده اند و ظاهر مواد ۷۷۱ و ۷۷۵ ق.م هم همین است ولی از مواد ۲۴۱ و ۳۷۹ ق.م خلاف این نظر استفاده می شود پس در قانون مدنی تقدم دین بر عقد رهن شرط نیست(جعفری لنگرودی، ۱۳۷۸، ۷۴).
یکی از نویسندگان بر خلاف اعتقاد اکثر حقوقدانان، رهن برای دینی را که سبب آن ایجاد شده ولی خود دین بر ذمه تعلق نگرفته است را صحیح دانسته است. به نظر ایشان اگر پذیرفته شود که دین معلق وجود خارجی و موثر دارد و دینی را که سبب حقوقی آن بوجود آمده، در واقع معلق به تحقق شرایط ثبوت آن بر ذمه است، بنابراین، از نظر ایشان در حقوق کنونی نمی توان وجود دین معلق را به کلی نادیده گرفت و آثار ناشی از رابطه حقوقی را در این مرحله انکار کرد بنابراین وجود این دین ناتمام چنان محسوس و موثر است که به میراث می رسد و مورد انتقال قرار می گیرد، پس می تواند به وسیله ضمان یا رهن برای صاحب آن تضمین شود ( کاتوزیان، ۱۳۸۸، ۲۶۹).
به نظر میرسد، عقیده کسانی که لزوم وجود دین سابق را شرط صحت رهن میدانند، صحیح میباشد زیرا همانطور که گفتیم رهن بدین معنا است که، مدیون مالی را برای وثیقه به دائن میدهد و تا زمانی که دین وجود نداشته باشد و به صرف ایجاد سبب دین ، باعث مدیونیت فرد نمی شود. بنابر این تا زمانی که دین بر ذمه فرد مستقر نشده باشد قرار دادن رهن برای آن صحیح نیست.
۲- لزوم قبض مال مرهونه
واژه ی قبض در لغت عرب، به معنای اخذ آمده است، کما اینکه می گویند« قبض الشیء اخذه»( جوهری، ۱۴۰۷، ۳/ ۱۱).
مفهوم اصطلاحی این واژه از معنای لغوی آن دور نیفتاده است چه در مباحث مختلف فقهی، مثل قاعده ی مشهور« تلف مبیع قبل از قبض» شرطیت قبض در عقودی مانند هبه و بیع سلم هم چنین قبض مبیع و ثمن به وسیله ی مشتری و بایع، این واژه به طور کلی به معنای استیلا و سیطره بر مال معرفی شده است به گونه ای که قابض بتواند مانع هرگونه تصرف غیر در مال مقبوض شود( موسوی بجنوردی، ۱۴۰۹، ۲/ ۸۵). در قانون مدنی نیز لفظ قبض در ماده ی ۳۶۷ به همین مفهوم، مورد پذیرش قرار گرفته است.
۵۱- http://cgsc.cdmhost.com/cgi-bin/ showfile.exe?CISOROOT=/p4013coll2&CISOPTR=274&filename=275.pdf
۵۲- http://www.npr.org/templates/story/story.php?storyId=130023318.
Abstract
According to the definition provided in this study, the concept of ‘Cyber Attack’ , new kind of cyber attack is the use of cyberspace in international relations that he highly talented creating fundamental changes in the field of modern conflicts, and that’s why the international community has created a new challenge ,and because of the increasing dependency on cyberspace governmental organizations, on the other hand the implementation of these operations is much easier for attackers and on the other hand, deal with such attacks, the government has a lot of technical and legal problems.
For this reason, despite the potential cyber attacks capable of lethal and cause severe damage, that “Are the rules of International Humanitarian Law applicable to cyber attacks or not?", International law has become a major challenge.
The study aimed to evaluate the rules of international humanitarian law, also examined the comments for and against and finally to the conclusion that most lawyers think, however, that these provisions do not cover all the cyber war and cyber attack.
However, due to the philosophy of humanitarian law, protect the civilian population and other principles such as the principle of proportionality and distinction considering, therefore, the rules still apply, and where there are no rules of customary international humanitarian law and principles such as the need to invoke ‘Martens Clause’ and the particular situation and implement international humanitarian law applied.
But due to lack of unity of the international community and the ambiguity of the implementation of these principles and rules, revised the current rules under a convention or international treaty, is required.
Key Words: Cyberspace, Computer Networks, Cyber Operations, Cyber Attacks, Jus ad bellum, Self Defense,
The Law of Armed Conflicts, International Humanitarian Law, Jus in bello, Distinction, Proportionality.
Payame Noor University
Thesis Submitted for the Award of Ph.D
Department of Law
International Humanitarian Law
and
Cyber Attacks
Supervisor :
Dr. Ali Reza Hojjatzadeh
Advisor 1:
Dr. Pouria Askari
Advisor 2:
Dr. Mohammad Taghi Rezaee
By :
Afshin Jafari
August 2015
- Sputnik. ↑
- United states’ Department of Defence (DOD). ↑
- Advanced Research Project Agency (ARPA). ↑
- ARPAnet. ↑
↑
- خلیق، غلامرضا، رایانه کار ، انتشارات سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور، تهران، ۱۳۸۵، صص: ۱۲-۸٫ ↑
- NIC- Network Interface Card. ↑
- Transmission Medium. ↑
- Network Operating System. ↑
- Server. ↑
- خلیق،غلامرضا ؛پیشین ؛ صص:۱۴-۱۲٫ ↑
- Peer- to- Peer. ↑
- Server- Based. ↑
- Client Server. ↑
- Star Topology. ↑
- Concentrator.
هاب ( Hub ) یک قطعه سختافزاری است که برای اتصال ایستگاههای کاری به شبکه که معمولاً شبکههای محلی میباشند مورد استفاده واقع میگردد. هاب معمولاً دارای چند درگاه ورودی و خروجی است که اطلاعات از طریق آن ها میتواند به هاب وارد و یا خارج گردد. با ورود یک بسته اطلاعاتی به یک درگاه، این اطلاعات به صورت خودکار در سایر در گاه ها نیز کپی میگردد تا تمامی ایستگاههای شبکه آن را مشاهده، و در صورت لزوم آن را دریافت نمایند. ↑
- Ring Topology. ↑
- International Business Machine,(IBM). ↑
- Bus Topology. ↑
- Mesh Topology. ↑
- Local Area Network, (LAN). ↑
- Metropolitan Area Network,(MAN). ↑
- Wide Area Network,(WAN). ↑
- خلیق،غلامرضا ؛ پیشین ؛ ص:۱۵٫ ↑
۵ . یک هدیه مناسب
فرضیه دوم تحقیق بشرح زیر می باشد:
” ایجاد یک اثر هنری خلاقانه همراه با نقشمایههای مورد پسند مخاطبان هر نسل یکی از عوامل مؤثر در پیدایش جایگاهی موفق در بازار جهانی است. همچنین برخورداری از کیفیت بالا و استفاده از بستهبندی مناسب، از جمله عواملی هستند که میتوانند مورد استقبال مصرف کننده قرار گیرند. بر همین اساس به نظر می رسد وجود خلاقیت در اثر هنری همچنین برخورداری از کیفیت بالا و استفاده از بسته بندی مناسب می تواند شانس روبرو شدن با اقبال جهانی را افزایش دهد.”
با توجه به فرضیه بیان شده فرض صفر (H0) و فرض مقابل (H1) را می توان به صورت زیر بیان کرد.
H0 : ” به نظر نمی رسد وجود خلاقیت در اثر هنری همچنین برخورداری از کیفیت بالا و استفاده از بسته بندی مناسب می تواند شانس روبرو شدن با اقبال جهانی را افزایش دهد.”
H1 : ” به نظر می رسد وجود خلاقیت در اثر هنری همچنین برخورداری از کیفیت بالا و استفاده از بسته بندی مناسب می تواند شانس روبرو شدن با اقبال جهانی را افزایش دهد.”
درجدول زیر، آمار توصیفی مربوط به فرضیه اول در حالت کلی ارائه شده است.
جدول۴- ۱۵ آمار توصیفی مربوط به آزمون T فرضیه دوم تحقیق
نام متغیر
تعداد افراد
میانگین
انحراف معیار
خطای میانگین
افزایش شانس روبرو شدن با اقبال جهانی با وجود خلاقیت در اثر هنری همچنین برخورداری از کیفیت بالا و استفاده از بسته بندی مناسب
۲۰۰
۷۲/۳
۴۶/۰
۰۳۲/۰
با توجه به جدول۴-۱۵، مشاهده میشود که ۲۰۰ نفر از افراد نمونه در بین پاسخ دهندگان، نظر خود را در مورد افزایش شانس روبرو شدن با اقبال جهانی با وجود خلاقیت در اثر هنری همچنین برخورداری از کیفیت بالا و استفاده از بسته بندی مناسب بیان داشتهاند. میانگین این متغیر (۷۲/۳) نشان میدهد که این میزان بالاتر از متوسط بودهاست. انحراف استاندارد این متغیر ۴۶/۰ و خطای میانگین ۰۳۲/۰ است.
در بیان آماری فرض صفر و فرض مقابل بیان شده را می توان به صورت زیر نوشت.
که در رابطه فوق میانگین پاسخ افراد نمونه در ارتباط با افزایش شانس روبرو شدن با اقبال جهانی با وجود خلاقیت در اثر هنری همچنین برخورداری از کیفیت بالا و استفاده از بسته بندی مناسب است.
نتایج حاصل از آزمون T تک گروهی در جدول زیر ارائه شده است.
جدول ۴-۱۶ نتایج آزمون t تک گروهی برای فرضیه اول