بس خیالات آورد در رأی خلق
بلک عکس آن فساد وکفر او
این خیال مُنکری را زد برو
فلسفی مردیو را منکر شود
در همان دم سخرۀ دیوی بود
(مثنوی معنوی، دفتر اول، ابیات ۳۸۰-۳۲۸۳)
او فلسفه و نجوم و علم طب را علم و فنی مینامد که آخور آدمی را میسازد وآباد میکند و زندگی مردم گاو سیرت و شتر صفت بدان وابسته است.
۲-۲- تأثیرپذیری مولوی از عرفا و متکلمین قبل از خود
از جمله بزرگان عرفان و فلسفه و کلام که مولانا از کتب و نوشتههای او تأثیر بسزایی پذیرفته است، امام محمد غزالی است. مولانا از کتب امام محمد غزالی مخصوصاً احیاءالعلوم و کیمیای سعادت و حتی المنقذ من الضلال و مشکاه الانوار تأثیر پذیرفته است. ولی خود مولانا به امام محمد غزالی و آثارش هیچ اشارهای ندارد و در آثار خود هیچ علاقهای نسبت به او نشان نمیدهد. شاید یکی از دلایل آن، منسوب بودن امام غزالی به فلسفه بخصوص فلسفه یونان بوده است. زیرا در آثار خود بارها پای استدلالیان را چوبین میداند و راه عشق خود را از همهی راهها هموارتر میبیند. اما با وجود مشرب در بعضی مسائل، در بسیاری از مباحث مربوط به اسرار شریعت و رموز طریقت، هم هر دو به نقطهی واحد میرسند، «ورای شور و شوق شاعرانه و تمایل به صحبت و رخصت که مشرب مولانا جلالالدین را از طریقهی محدود عزلت جویانهی امام غزالی جدا میکند، عصیان بر ضد تعقّلگرایی در آنچه به الهیات مربوط است و همچنین گرایش از علم ظاهر به طریقهی صوفیه در نزد مولانا هم تا حدی مثل غزالی قوی است» (زرینکوب، ۱۳۶۸، ص۴۳۷).
در بسیاری از مسائل نظری نیز طریقهی مولانا با طریقهی غزالی به یک نقطه واحد میرسند. مولانا در مثنوی همانند آثار غزالی اهل کلام را مورد انتقاد قرار میدهد؛ و با فلاسفه با تعریض و انکار برخورد میکند. طرز تلقی مولانا از منطق و شیوهی استدلال نیز همانند شیوهی غزالی به نظر میرسد. مولانا دلیلی را که یک منطقی بدان استناد میکند به یقین منتهی نمیداند و به همین دلیل نزد او، این روش اعتباری ندارد. به هر حال با آنکه نام غزالی در مثنوی بیان نمیشود، تعداد قابل ملاحظهای از مقالات و تعبیرات وی در مثنوی هست. در مثنوی به مباحث متکلمان اشارهای نشده است. زیرا این مباحث در نزد متشرعه عوام در آن ایام با کراهت تلقی میشده است. با این وجود بسیاری از مباحث کلامی که در مثنوی انعکاس پیدا کرده است، حاکی از وقوف مولانا بر اینگونه مباحث به نظر میرسد. « در عین حال گویندهی مثنوی از اهل کلام و کسانی که بدان علم اشتغال دارند به الفاظی مثل “باحث” و “مفلسف” هم تعبیر میکند و گاه آنها را فلسفی و حکیم نیز میخواند و بدینگونه بدون آنکه آنها را به عنوان متکلم و اهل کلام تخطئه کند به عنوان باحث و فلسفی مستوجب طعن و ایراد مییابد» (همان، ص۴۴۳).
عقاید معتزله نیز در مثنوی مورد بحث و نقد قرار گرفتهاند، از جمله در مناظرهی مغ و مسلمان، مولانا در واقع رأی اشاعره و ماتریدیه را که خلاف قول معتزله است تأیید میکند.
مولوی نسبت به فلسفه لحنی تحقیرآمیز و انکارکننده دارد. و به نظر مولوی آنچه که فلسفه را از رسیدن به هدف و کمال محروم میکند، اعتماد او بر اجتهاد شخصی و عقل جزئی است.
اشارهی مولانا به حکمت و حکیمانی چون افلاطون و جالینوس که از آنها به عنوان طبیب یاد میکند، با نقد و تعریض همراه نیست. ولی گاهی نیز حکیمی چون جالینوس را مورد طعن خود قرار میدهد و او را بیش از حد به حیات دنیا دلبسته میداند.
در بین حکمای اسلامی، ابنسینا (وفات ۴۲۸) به عنوان طبیب و فخر رازی (وفات ۶۰۶) به عنوان “باحث” و “مفلسف” در مثنوی مورد اشاره قرار گرفتهاند. اینکه مولانا فخر رازی را مفلسف میخواند تا حدودی به سبب شهرت آثار فلسفی او است. «در واقع نفرت نسبت به فلسفه در نزد مولانا هم شامل فیلسوف و هم مربوط به اهل کلام است. چرا که طریقهی آن هر دو بر برهان و شک مبتنی است، و آنچه نزد مولانا مایهی نیل به یقین است طریقهی وحی است که شک و برهان در آنجا راه ندارد» (همان: ۴۷۴).
مولانا با مطالعه در اقوال صوفیه هم با طریقهی آنها آشنایی داشته است، از جمله: رسالهی قشیریه تصنیف امام ابوالقاسم قشیری و قوتالقلوب تصنیف ابوطالب مکّی و قطعهای معروف منسوب به حلاجّ در مثنوی که همه حاکی از سابقهی وقوف مولانا بر این آثار است. مولانا با آثار ابنعربی، همچون: فصوصالحکم و فتوحات مکیّه، نیز آشنایی داشته است و آشنایی او با این آثار بیشتر از طریق شیخ صدرالدین قونوی که شارح فصوصالحکم و مروّج طریقهی ابنعربی در قونیه بوده است، صورت گرفت. الفاظ و اصطلاحات مشترک زیادی بین مولوی و ابنعربی هست، ولی این الفاظ مفهوم واحدی را برای آنها ندارد.
«در بسیاری موارد هم اگر بین گفتهی مولانا با بعضی مقالات ابنعربی توافق یا تشابه هست، غالباً باید از مقوله توارد باشد و در لوازم و نتایج قول هم بین آنها توافق نیست» (همان: ۴۷۵).
مسأله وحدت ادیان که مولانا آن را ناشی از اتحاد ارواح انبیا و استغراق آنها در پرتو نور احمد میداند، قبل از مولوی در آثار حلاج و عینالقضات نیز سابقه داشته است. مولانا معارف پدرش بهاءولد که از آن تعبیر فواید والد میکند و معارف سید برهان محقق ترمذی و مقالات شمس را نیز در مضمونهای مثنوی خود به کار برده است. در بسیاری موارد سخنان مولوی شباهتهای بسیاری با مقالات این سه تن پیدا میکند که امری طبیعی است، زیرا این سه تن در تربیت او نیز نقشی بسزا داشتهاند.
دکتر زرینکوب حکایت آن عاشق که شب بر امید دیدار معشوق آمده، به خواب میرود و همچنین حکایت آن غلام نمازباره که برای نماز به مسجد رفته بود و خواجهاش منتظر او بود و چند حکایت دیگر را برگرفته از معارف بهاءولد میداند. تأثیر سخنان شمس نیز سی سال آخر عمر مولانا را تحت تأثیر قرار داده بود و بدین ترتیب شباهتهای زیادی بین مثنوی و مقالات شمس وجود دارد. «به هر حال کثرت نسبی اینگونه مقالات که از اقوال قدماء متکلمان و فلاسفه اقدمین گرفته تا قدماء صوفیه و معاصران و متأخران آنها به صورتهای گوناگون در مثنوی انعکاس یافته است، حاکی از تبحر مولانا و احاطهی وی بر فنون و معارف عصر است» (زرینکوب، ۱۳۶۸، ص ۴۷۷).
از همه مهمتر اینکه مولانا در واقع وارث شعر دو شاعر بزرگ خراسان یعنی سنایی و عطار گردید. گفته شده است که مولانا در کودکی هنگامی که همراه خانوادهی خود شهر بلخ را ترک کردند و قصد حج کرده بودند، به طرف بغداد رفتند، وقتی که به نیشابور رسیدند با شیخ فریدالدین عطار ملاقات کردند. در این سفر بود که عطار کتاب اسرارنامهی خود را به مولانا هدیه کرد. میگویند که مولانا پیوسته اسرارنامه را همراه خود داشت، شیخ فریدالدین عطار از تربیتیافتگان نجمالدین کبری و مجدالدین بغدادی بود و بهاءولد پدر مولانا با این سلسله مرتبط بود و یکی از بزرگان طریقهی کبرویه محسوب میشد (به نقل از باقری، ۱۳۸۸، ص۱۱).
مولانا با اینکه چندین سال بعد از سنایی به دنیا آمده بود، مرثیهای را برای او میسراید. عطار و سنایی تأثیر بسیاری بر غزلیات و مثنوی مولوی داشتهاند. آثار آنها مورد توجه یاران و مریدان مولانا نیز واقع شده بود و به همین دلیل بود که مولانا به خواهش حسامالدین حسن چلبی مثنوی را به طرز حدیقهی سنایی و بر وزن منطقالطیر و در بحر رمل مسدس مقصور سرود. مولانا ارادت خود را به این دو شاعر بزرگ چنین بیان میکند:
عطار روح بود و سنایی دو چشم او
ما از پی سنایی و عطار میرویم
برای بررسی بیشتر، به تأثیر عمده این دو عارف شاعر میپردازیم.
۲-۲-۱- تأثیر سنایی بر افکار مولانا در کتب منثور و منظوم وی
سنایی در حدیقه چنین میگوید:
از سر این دلق هفت رنگ بر آر
۵-۴-مقایسه نتایج پژوهش حاضر با پژوهشهای پیشین
اوه [۲۲۰](۲۰۰۷) در پژوهش خود به نام «بررسی خرید گردشگران» در مورد ارتباط میان تعداد همراهان سفر با میزان هزینه کرد برای خرید به این نتیجه رسید که افزایش تعداد همراهان زن موجب افزایش هزینه کرد برای خرید میشود اما افزایش تعداد بچهها و مردان در میان همراهان رابطه منفی با میزان هزینه کرد دارد. او همچنین اظهار کرد که گردشگران تفریحی که بدون تور برنامهریزیشده سفر میکنند در مقایسه با گردشگرانی که با تور سفر میکنند، مبالغ بیشتری را به خرید اختصاص میدهند. در این پژوهش رابطه معناداری بین میزان تحصیلات و میزان هزینه کرد برای خرید یافت نشد. او همچنین اشاره کرد گردشگران تفریحی در فصل زمستان بیشترین میزان خرید را داشتهاند، سپس فصل پاییز و بعدازآن فصل بهار و سرانجام کمترین میزان خرید مربوط به فصل تابستان بود. در مورد رابطه سن و با میزان هزینه کرد مشخص شد در سنین ۴۵-۱۸ سال با افزایش سن میزان هزینه کرد برای خرید افزایش یافت اما از گروه سنی ۵۰ سال به بالا با افزایش سن، هزینه کمتری به خرید اختصاص داده شده است. در این پژوهش بهطور غیرمنتظرهای مشخص شد که طبقه درآمدی پایین تر بیشتر از طبقاتی با درآمدهای بالاتر برای خرید هزینه صرف کردهاند به علاوه نتایج نشان داد گردشگرانی که با هواپیما سفرکرده بودند بیشتر از گردشگرانی که از سایر وسایل حملونقل استفاده کرده بودند خرید کرده بودند(اوه،۱۱۹:۲۰۰۷).
در پژوهش حاضر رابطه معناداری بین تعداد همراهان سفر (زن، مرد، افراد زیر ۱۷ سال) با میزان خرید صنایعدستی یافت نشد. در پژوهش حاضر برعکس پژوهش اوه(۲۰۰۷) بین میزان تحصیلات و میزان هزینه کرد برای صنایعدستی رابطه معناداری وجود دارد به این ترتیب که با افزایش میزان تحصیلات میزان هزینه کرد برای صنایعدستی نیز افزایش مییابد. اما در پژوهش حاضر برعکس پژوهش اوه رابطه معناداری بین نوع سفر با میزان هزینه کرد برای صنایعدستی یافت نشد.
موگیندول و باگول[۲۲۱] (۲۰۱۴) در پژوهش خود به نام « نگرش گردشگران درباره یک صنایعدستی مطلوب» با بررسی گردشگر به این نتیجه رسیدند که سه ویژگی قابلیت نمایش دادن صنایعدستی در منزل یا محل کار (تزئینی بودن)، قابلیت هدیه دادن آن به دیگران و دستساز بودن بااهمیتترین ویژگیهای صنایعدستی از نظر گردشگران بهحساب میآیند و منحصربهفرد بودن، نوآورانه بودن، سهولت حملونقل، مهارت در ساخت، انعکاس فرهنگ محلی،طراحی مناسب صنایعدستی، قیمت، قابلیت نگهداری و نظافت آسان آن، ساختهشدن آن توسط هنرمند مشهور، امکان خرید مستقیم و بدون واسطه از هنرمند سازنده صنایعدستی، رنگ مناسب، امکان مشاهده فرایند ساخت صنایعدستی در درجههای بعدی اهمیت برای گردشگران قرار دارند(موگیندول و باگول،۹:۲۰۱۴).
عطرسایی (۱۳۸۸) در پژوهش خود به نام «رابطه عوامل جمعیت شناختی و رفتار خرید صنایعدستی گردشگران اروپایی در اصفهان» با بررسی تعداد ۶۵ گردشگر اروپایی عنوان کرد پرفروشترین اقلام صنایعدستی اصفهان به ترتیب شامل میناکاری، مینیاتور، فیروزه کاری، گلیم، سفال، خاتم، نقره، زریدوزی، نقاشی سنتی، سوزندوزی، صنایعدستی چوبی، محصولات مسی، کاشی و سرامیک، محصولات چرمی، ملیلهدوزی و جواهر بودند. او همچنین در این بررسی اهمیت ۱۰ ویژگی از صنایعدستی برای گردشگران را بررسی کرد که نتایج نشان داد برای گردشگران به ترتیب ویژگیهای برخورداری صنایعدستی از طرح جذاب، مهارت بالا در ساخت آن، بستهبندی مناسب، حملونقل، رنگ جذاب، امکان نمایش دادن در خانه، منحصربهفرد بودن، برخورداری از موتیف ها (نقش مایهها) منطقه مورد بازدید، هدیه مناسب بودن، قیمت مناسب داشتن، ساخته دست هنرمند بومی بودن دارای اهمیت بودند.
در پژوهش حاضر ۳۲۸ گردشگر خارجی بررسی شدند و علاوه بر بررسی اقلام صنایعدستی ذکرشده در پژوهش عطرسایی، به بررسی پارچههای سنتی (مانند پارچه قلمکار و ترمه)، نمد و قلمزنی نیز پرداخته شد. همچنین در پژوهش حاضر به بررسی اهمیت ۲۷ ویژگی صنایعدستی برای گردشگران پرداخته شد و نتایج نشان داد پرفروشترین صنایعدستی در پژوهش حاضر به ترتیب از زیاد به کم به صورت مقابل است: مینیاتور (نگارگری)، آثار سرامیکی، پارچههای سنتی (مانند پارچه قلمکار و ترمه)، فرش، جواهر، آثار فیروزه، محصولات مسی، محصولات نقره، آثار سفالی، آثار چوبی، میناکاری، خاتم، گلیم، قلمزنی، آثار چرمی و نمد. همچنین در پژوهش حاضر مشخص شد که ویژگیهای موردنظر گردشگران به ترتیب اهمیت به صورت مقابل بودند: برای گردشگران ویژگیهایی مانند برخورداری از طرح جذاب، دستساز بودن، قابلیت هدیه دادن، منحصربهفرد بودن (نداشتن کپی های متعدد)، نوآورانه بودن، سهولت حملونقل، استادانه ساختهشدن (مهارت در ساخت)، انعکاسدهنده فرهنگ بومی بودن، قیمت، زیبایی، برخورداری از رنگهای جذاب، امکان خریداری مستقیم از سازنده، در دسترس نبودن صنایعدستی در کشور گردشگران، به یادآوردن مقصد از طریق صنایعدستی، اصیل بودن، ساختهشدن از مواد اولیه باکیفیت، دوام مناسب، در مقایسه با سایر ویژگیهای موردمطالعه در این پژوهش به میزان بالاتر از میانگین اهمیت میدهند. همچنین مشخص شد که ویژگیهای قابلیت نظافت و نگهداری آسان، بکار رفتن زمان و مهارت بسیار در ساخت، ساختهشدن توسط هنرمند بومی مشهور، امکان صحبت کردن با سازنده، امکان مشاهده مراحل ساخت بهاندازه میانگین برای گردشگران دارای اهمیت بود و در آخر ویژگیهای احساس نیاز به داشتن صنایعدستی، کاربرد آسان، بستهبندی جذاب، برخورداری از نشان تجاری محبوب و در آخر برخورداری از کارکردهای متعدد برای گردشگران موردمطالعه در این پژوهش کمتر از میانگین اهمیت داشتند.
۵-۶-پیشنهادهای کاربردی
۵-۷-پیشنهادهای پژوهشی
هنگامی که در مورد رفتار مصرفکننده مطالعه میشود باید هم مصرفکنندگان و هم خردهفروشان و عوامل مؤثر بر آن ها در نظر گرفته شوند بنابراین پیشنهادهای زیر ارائه میشود:
فهرست منابع:
نمودار ۴-۲۸: درصد افرادی که موافق کار کردن زنان در بیرون از خانه هستند(طولی)
نمودار ۴-۲۹: درصد افرادی که موافق کار کردن زنان در بیرون از خانه هستند(نسلی)
سوالهایی که در ۲ یا ۳ پیمایش تکرار شده است :
- حجاب: نتایج را در پیوست،جداول(۲۵و۲۶) و نمودارهای(۴-۳۰و۳۱) مشاهده میکنید.
نمودار ۴-۳۰: درصد افرادی که زن باحجاب را ترجیح میدهند(طولی)
نمودار ۴-۳۱: درصد افرادی که زن باحجاب را ترجیح میدهند(نسلی)
- داشتن بیش از یک زن: در مورد تطبیق گزینههای سوالهای پیمایش مختلف در رابطه با این گویه ما با دو نوع گزینه مواجه بودیم که در یکی از آنها مخالفت و موافقت سنجیده شده است و در دیگری تعداد زنی که یک مرد میتواند داشته باشد. ما گزینه مخالف را در مقابل یک زن و گزینه مخالف را برای دو زن و بیشتردر نظر گرفتیم . نتایج را در پیوست،جداول(۲۷و۲۸) و نمودارهای(۴-۳۲و۳۳) مشاهده میکنید.
نمودار ۴-۳۲: درصد افرادی که با تعدد زوجات مخالفند(طولی)
نمودار ۴-۳۳: درصد افرادی که با تعدد زوجات مخالفند(نسلی)
- تعداد فرزند ایدهآل: نتایج را در پیوست،جداول(۲۹ و ۳۰) و نمودارهای(۴-۳۴و۳۵) مشاهده میکنید.
نمودار ۴-۳۴: درصد افرادی که تعداد فرزند ۲ و یا کمتر را به عنوان تعداد ایدهال خود بیان داشتهاند(طولی)
نمودار ۴-۳۵: درصئ افرادی که تعداد فرزند ۲ و یا کمتر را به عنوان تعداد ایدهال خود بیان داشتهاند(نسلی)
- اولویت ازدواج با فامیل: نتایج را در پیوست،جداول(۳۱و۳۲) و نمودارهای(۴-۳۶و۳۷) مشاهده میکنید.
نمودار ۴-۳۶: درصد افرادی که اولویت ازدواج را با فامیل میدانند(طولی)
نمودار ۴-۳۷: درصد افرادی که اولویت ازدواج را با فامیل میدانند(نسلی)
- تربیت فرزندان: نتایج را در پیوست،جدول(۳۳) و نمودار (۴-۳۸) مشاهده میکنید.
نمودار ۴-۳۸: درصد افرادی که برای تربیت فرزند از رفتار مسالمت آمیز استفاده میکنند(طولی)
-اهمیت مهریه: نتایج را در پیوست،جدول(۳۴) و نمودار (۴-۳۹) مشاهده میکنید.
نمودار ۴-۳۹: درصد افرادی که با مهریه موافقند(طولی)
- اظهار نظر والدین در امور فرزندان پس از ازدواج: نتایج را در پیوست،جدول(۳۵) و نمودار (۴-۴۰) مشاهده میکنید.
نمودار ۴-۴۰: درصد افرادی که با اظهار نظر والدین در امور فرزندان پس از ازدواج موافقند(طولی)
- اظهار نظر والدین در انتخاب دوست فرزندان: نتایج را در پیوست،جدول(۳۶) و نمودار (۴-۴۱) مشاهده میکنید.
نمودار ۴-۴۱: درصد افرادی که با اظهار نظر والدین در انتخاب دوست فرزندان موافقند(طولی)
- معاشرت دختر و پسر قبل از ازدواج: نتایج را در پیوست،جدول(۳۷) و نمودار (۴-۴۲) مشاهده میکنید.
نمودار ۴-۴۲: درصد افرادی که با معاشرت دختر و پسر قبل از ازدواج موافقند(طولی)
- سن ازدواج برلی دختر: نتایج را در پیوست،جدول(۳۸) و نمودار (۴-۴۳) مشاهده میکنید.
نمودار ۴-۴۳: درصد افرادی که سن مناسب برای ازدواج دختران را زیر ۲۰ سال عنوان کردهاند(طولی)
نومکانی: نتایج را در پیوست،جدول(۳۹) و نمودار (۴-۴۴) مشاهده میکنید.
نمودار ۴-۴۴: درصد افرادی که معتقدند بهتر است پدر و مادر پس از ازدواج .با فرزندان زندگی کنند (طولی)
- ارجحیت کار برای مردان: نتایج را در پیوست،جدول(۴۰) و نمودار (۴-۴۵) مشاهده میکنید.
نمودار ۴-۴۵: افرادی که با این گویه موافقند:در زمانی که مشاغل محدودند مردان حق بیشتری برای اخذ ان کارها دارند(طولی)
- زن سیاسی: نتایج را در پیوست،جدول(۴۱) و نمودار (۴-۴۶) مشاهده میکنید.
نمودار ۴-۴۶: افرادی که با این گویه موافقند:در کل مردان نسبت به زنان رهبران سیاسی بهتری هستند (طولی)
در جداول جنسیت و خانواده و رضایت میتوان شواهدی برای تأیید فرضیههای خود یافت. اگر از جداول (با اغماض) صرفنظر کنیم، همانگونه که در دیگر جداول مشاهده میکنید گرایش به خانواده سنتی و همچنین گرایشات جنسیتی سنتی در سالهای ۷۴ بیشتر از سالهای ۷۹ و ۸۲ است و این نشاندهنده گرایشات مادی بیشتر در این دوران است. در کل این قسمت تا حدودی میتواند نظریه ما را مبنی بر افزایش مادیگری در دهه ۶۰ به دلیل بروز جنگ، تحریم و پیامدهای انقلاب، تأیید کند.
اما در این قسمت نیز تنها قسمتی از فرضیه (مقایسه دهه ۶۰ و ۷۰) اثبات میشود ولی درمورد دهه ۵۰ و ۴۰ تحلیل ما به تناقضاتی بر میخورد. به این صورت که در برخی گرایشات دهه ۶۰ مادیگرایانهتر از دهه ۴۰ و ۵۰ است و در برخی گرایشات برعکس. همانگونه که در قسمت فرضیهای تحقیق بیان شد رشد GDP طی این سالها میتواند در فرضیه ما (مادیگراتر بودن دهه ۶۰) اخلالهایی ایجاد کند. زیرا از طرفی ما مشکلات جنگ و انقلاب را در دهه ۶۰ شاهدیم و از طرفی شاهد رشد GDP نسبت به دهه ۴۰ و ۵۰ بودهایم.
۱۴
نی ریز
۰۰۱۷۷۹/
۱۵
شکل شماره (۴-۲):رتبه بندی شهرستانها در شاخص اقتصاد کشاورزی با مدل AHP
شکل شماره(۴-۳):رتبه بندی شهرستانها در شاخص مسکن و کالبدی با مدل AHP
جمع بندی و نتیجه گیری از مدل AHP در اقتصاد کشاورزی و مسکن : در شاخص اقتصاد کشاورزی شهرستان شیراز رتبه اول را به خود اختصاص داده است و شهرستان ممسنی نیز از لحاظ شاخص کشاورزی مقام دوم را در بین شهرستانهای استان فارس به خود اختصاص داده است در شاخص مسکن و کالبدی در بین شهرستانهای استان فارس شهرستان شیراز به عنوان مرکز استان رتبه اول و شهرستان فسا نیز رتبه دوم را به خود اختصاص داده است.
۴-۱۲- سنجش و ارزیابی توسعه شهرستانهای استان فارس با بهره گرفتن از تکنیک تاپسیس(شاخص آموزشی)
مدل تاپسیس برای اولین بار توسط Hwag and yoon(1981) ارائه گردید. (نصیری قیداری و همکاران،۲۸۸:۱۳۸۹). سابقه استفاده از مدل تاپسیس در ایران با طیف های کاربردی در زمینههای امکان سنجی، اولویت بندی و ارزیابی عملکرد، از آغاز دهه ی۱۳۷۰به شکل محدود آغاز شده است (افتخاری و همکاران،۳۱:۱۳۹۰). برای رتبه بندی بخشهای مخلف اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، روشهای مختلفی وجود دارد که الزاماً جواب های یکسانی در پی ندارند. یکی از روشهای رتبه بندی که دارای قدرت بالایی در تفکیک گزینه هاست، تکنیک رتبه بندی ترجیحات بر اساس شباهتشان به راه حل ایده آل است که به صورت اختصار با نام تاپسیس شناخته میشود (زیاری،۲۳:۱۳۸۹).
در این بخش سعی برآن شده است تا با بهره گیری از قابلیتهای تکنیک تاپسیس به ارزیابی و سنجش شهرستانهای استان فارس از لحاظ آموزشی بپردازیم مواردی که در شاخص آموزشی در نظر گرفته ایم عبارت است از: نسبت دانش آموزان پسر در دوره آمادگی به جمعیت شهرستان، نسبت دانش آموزان دختردر دوره آمادگی به جمعیت شهرستان، نسبت آموزشگاه در دوره آمادگی به جمعیت شهرستان، نسبت کلاس در دوره آمادگی به جمعیت شهرستان، نسبت دانش آموزان پسر در دوره ابتدایی به جمعیت شهرستان، نسبت دانش آموزان دختردر دوره ابتدایی به جمعیت شهرستان، نسبت کارکنان آموزشی در دوره ابتدایی به جمعیت شهرستان، نسبت کارکنان دفتری و اداری در دوره ابتدایی به جمعیت شهرستان، نسبت آموزشگاه در دوره ابتدایی به جمعیت شهرستان، نسبت کلاس در دوره ابتدایی به جمعیت شهرستان، نسبت دانش آموزان پسر در دوره راهنمایی به جمعیت شهرستان، نسبت دانش آموزان دختر در دوره راهنمایی به جمعیت شهرستان، نسبت کارکنان آموزشی در دوره راهنمایی به جمعیت شهرستان، نسبت کارکنان دفتری و اداری در دوره راهنمایی به جمعیت شهرستان،، نسبت آموزشگاه در دوره راهنمایی به جمعیت شهرستان، نسبت کلاس در دوره راهنمایی به جمعیت شهرستان، نسبت دانش آموزان پسر در دوره دبیرستان به جمعیت شهرستان، نسبت دانش آموزان دختردر دوره دبیرستان به جمعیت شهرستان، نسبت کارکنان آموزشی در دوره دبیرستان به جمعیت شهرستان، نسبت کارکنان امور دفتری و اداری در دوره دبیرستان به جمعیت شهرستان، نسبت آموزشگاه در دوره دبیرستان به جمعیت شهرستان، نسبت کلاس در دوره دبیرستان به جمعیت شهرستان، نسبت دانش آموزان پسر در دوره پیش دانشگاهی در شاخه متوسطه نظری به جمعیت شهرستان، نسبت دانش آموزان دختر در دوره پیش دانشگاهی در شاخه متوسطه نظری به جمعیت شهرستان، نسبت دانش آموزان پسر در دوره پیش دانشگاهی در شاخه فنی و حرفه ای به جمعیت شهرستان، نسبت دانش آموزان دختردر دوره پیش دانشگاهی در شاخه فنی و حرفه ای به جمعیت شهرستان، نسبت دانش آموزان پسر در دوره پیش دانشگاهی در شاخه کارو دانش به جمعیت شهرستان، نسبت دانش آموزان دختردر دوره پیش دانشگاهی در شاخه کارو دانش به جمعیت شهرستان، نسبت دانش آموزان پسر در فارغ التحصیلان در رشته ریاضی و فیزیک نسبت به جمعیت شهرستان، نسبت دانش آموزان دختر در فارغ التحصیلان در رشته ریاضی و فیزیک نسبت به جمعیت شهرستان، نسبت دانش آموزان پسر در فارغ التحصیلان در رشته علوم تجربی نسبت به جمعیت شهرستان، نسبت دانش آموزان دختر در فارغ التحصیلان در رشته علوم تجربی نسبت به جمعیت شهرستان، نسبت دانش آموزان پسر در فارغ التحصیلان در رشته علوم انسانی نسبت به جمعیت شهرستان، نسبت دانش آموزان دختر در فارغ التحصیلان در رشته علوم انسانی نسبت به جمعیت شهرستان، نسبت دانش آموزان پسر در فارغ التحصیلان در رشته فنی و حرفه ای نسبت به جمعیت شهرستان، نسبت دانش آموزان دختردر فارغ التحصیلان در کارو دانش نسبت به جمعیت شهرستان، نسبت سواد آموزان شهری به جمعیت شهرستان، نسبت سواد آموزان روستایی به جمعیت شهرستان، نسبت کلاس شهری در دوره نهضت به جمعیت شهرستان، نسبت کلاس روستایی در دوره نهضت به جمعیت شهرستان.
در مرحله اول باید ماتریسی از داده ها تشکیل شود که آمار و اطلاعات مربوط به این بخش از مرکز آمار ایران استخراج شده است که به علت حجم عظیم اطلاعات از آوردن آن خوداری شده است. در مرحله بعد اعداد را نرمالیزه کرده و با بهره گرفتن از نرم افزار Expert Choice وزن های مربوط به هر داده را به دست آورده و در وزن های نرمالیزه ضرب می کنیم که در جدول زیر بیان شده است.
الف ) ماتریس استاندارد داده ها
جدول شماره (۴-۱۹): ماتریس استاندارد داده ها در مقاطع مختلف تحصیلی
آمادگی
ابتدایی
پسر
دختر
آموزشگاه
کلاس
پسر
دختر
دفتری و اداری
آموزشی
آموزشگاه
کلاس
وزن
اباده
.۰۳۱/
۰۱۲/
۰۰۴/
۰۰۱/
۰۱۵/
۰۱۹/
۰۰۷/
۰۰۷/
۰۰۲/
۰۰۱/
ارسنجان
۰۰۱/
ط: روش تحقیق
این پایان نامه از لحاظ روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی و از لحاظ روش گرد آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای انجام می شود و ابزار مورد استفاده در این کار نیز فیش برداری از بانک های اطلاعاتی، کتب، رساله و پایان نامه و … می باشد.
ی: سازماندهی پژوهش
پیش از پرداختن به طرح کار لازم می دانم که به بیان نظم منطقی آن بپردازم.
نگارنده در ابتدا نگارش، تحقیق خود را به دو بخش تقسیم نمود: مباحث نظری و مفاهیم عدالت ترمیمی در یک بخش (بخش نخست)، و رویکردهای پیش دادرسی عدالت ترمیمی در بخش دوم. این طرح به دو دلیل دارای ایراداتی بود.
نخست آنکه برخی مباحث عدالت ترمیمی که در بخش نخست به آن پرداخته شده بود، سبقه پژوهشی در آثار و کتب دیگر داشت و بیان دوباره آنها تکرار مکررات می شد، دوم آنکه عنوان بخش دوم از این تحقیق به صورت تقریبی با عنوان پایان نامه مشابه می شد(رویکردهای پیش دادرسی عدالت ترمیمی )که این نیز خود انتقاداتی در پی داشت. به همین منظور نگارنده طرح مذکور را طبق توصیه استادان محترم تغییر داد و ضمن حذف برخی مباحث نظری و مفاهیم عدالت ترمیمی، به بیان آن دسته از مباحثی که دارای تازگی بوده و یا از حیث گیرایی مطلب، بیان آن برای خوانندگان لازم می آمد بسنده نمود. در نهایت سازماندهی تحقیق به شکل کنونی درآمد.
فصل نخست با عنوان مفاهیم عدالت ترمیمی به بررسی مهمترین مباحث نظری عدالت ترمیمی همچون تعاریف، اهداف و اصول عدالت ترمیمی، به بیان مبانی فلسفی عدالت ترمیمی، ظهور عدالت ترمیمی در یک برهه از تاریخ اندشه های کیفری و تهدیداتی که پس از به وجود آمدن اندیشه های نئوکلاسیک نوین حیات آن را به خطر انداخته است می پردازیم. و مبحث بعد را به بررسی زمینه ها و مبانی عدالت ترمیمی که نسبتاً بحث جدیدی می باشد اختصاص داده ایم، و سپس الگوهای عملی عدالت ترمیمی که عبارت است از میانجیگری، نشست و محافل تعیین مجازات را بررسی می نماییم.
فصل دوم تحت عنوان رویکرد های دادرسی کیفری در بستر عدالت ترمیمی به بررسی شیوه میانجیگری موجود در نظام پیشین آیین دادرسی کیفری و نظام جدید می پردازد و در ضمن بررسی پیشینه میانجیگری در قوانین ایران به بررسی اهداف، اصول و شرایط صدور آن درکنار مباحث دیگر پرداخته است. در فصل سوم، با عنوان ترمیمی شدن نهادهای پیش دادرسی کیفری مباحث خود را به دو گفتار تقسیم می نماید نخست رویکردهای ترمیمی نهادهای قانون آیین دادرسی کیفری و دوم رویکردهای نیمه ترمیمی قانون آیین دادرسی کیفری.
در خصوص دلایل انتخاب طرح اخیر، بیان سه نکته لازم به ذکر است؛
نکته اول؛ در فصل نخست به بیان مفاهیمی می پردازد که در بدو امر به نظر می رسد تکرار مکررات بوده و لزومی به پرداختن دوباره بدان ها نبوده است، لیکن صاحب قلم با در نظر گرفتن دو دلیل این مباحث را بیان نموده است، ۱- هرچند برخی از این مباحث در کتابها و پایان نامه ها و مقالات به کرات کار شده است، اما همچنان برخی از مهمترین این مباحث مغفول مانده است که از جمله آنها می توان به مباحث فلسفی عدالت ترمیمی، ارائه تعریفی جامع از عدالت ترمیمی در قالب یک چارچوب تحلیلی، شکل گیری اندشه های بازگشت دوباره به سزاگرایی (نئوکلاسیک نوین) و غیره اشاره نمود که در حوزه عدالت ترمیمی بررسی نشده است[۳]؛ دوم آنکه با توجه به شکل گیری مباحث نسبتاً جدید در عرصه حقوق کیفری از جمله پیدایش مکتب نئوکلاسک بازاندیشیده شده و مشتقات آن همچون نظریه تسامح صفر و پنجره های شکسته، که از جمله مباحث جدید در حقوق ایران است، و عدم پرداختن به تعامل و تقابل این مکاتب با مباحث عدالت ترمیمی، به عنوان رویکرد مقابل اندیشه های ترمیمی، لزوم بررسی این مباحث بیش از پیش به چشم می خورد. و البته پر واضح است که هدف ما صرفاً پرداختن به مباحث نظری نیست، بلکه هدف پرداختن به هست ها و باید های این مباحث در عرصه عمل و رویکردهای قانون آیین دادرسی کیفری است.
نکته دوم؛ به این دلیل که شیوه های ترمیمی قانون مذکور عمدتاً ناظر به رویکردهای پیش دادرسی می باشد و در حوزه اختیارات دادسرا و اولیاءِ آن از قبیل دادستان، بازپرس و دادیاران است؛ نگارنده از ذکر سایر رویکردها ازجمله تعویق صدور حکم(مواد ۴۰ -۴۵ ق.م.ا.)، عفو و تخفیف محکومان(مواد ۳۷ – ۴۰ ق.م.ا.) در مرحله دادرسی و تعلیق اجرای مجازات (مواد ۴۶ – ۵۶ ق.م.ا.)، جایگزین های حبس(مواد ۶۴ – ۸۷ ق.م.ا.)، نظام آزادی مشروط(مواد ۵۸ – ۶۴ ق.م.ا. ) و نیمه آزادی (مواد ۵۶ – ۵۸ ق.م.ا. )وغیره در مرحله پسا دادرسی بدین جهت که وارد در حوزه قانون مجازات اسلامی شده و پرداختن به آنها، سبب خارج شدن از موضوع پایان نامه می شود، پرهیز نموده است و تنها به رویکردهای پیش دادرسی موجود در قانون آیین دادرسی کیفری می پردازد.
نکته سوم؛ با توجه به اعتقاد نگارنده حاضر مبنی بر اینکه شیوه های ترمیمی شامل دو دسته رویکرد می باشد، نخست رویکردهای ترمیمی که ماهیت ذاتی آنها، ترمیمی است، همچون میانجیگری، نشست و محافل تعیین مجازات- فصل دوم خود را به این دسته،که در عمل مقنن تنها میانجیگری را پذیرفته است، اختصاص داده است. و دوم رویکردهایی برون سازمانی عدالت ترمیمی که در بستر نهادهای آیین دادرسی کیفری دارای جلوه های عدالت ترمیمی است، و برخی رویکردهای ترمیمی تام می باشد همچون تعلیق تعقیب، تعویق صدور حکم و برخی رویکردهای نیمه ترمیمی همچون قرار ترک تعقیب و بایگانی پرونده، فصل سوم خود را به دسته اخیر اختصاص داده است.
بخش نخست: عدالت ترمیمی و رویکردهای مرحله دادرسی
فصل نخست: مفاهیم عدالت ترمیمی ( الگوها و فلسفه )
مبحث نخست: الگوهای نظری عدالت ترمیمی
در این فصل ما در مبحث نخست به بررسی و بازپژوهی الگوهای کلیدی عدالت ترمیمی تعاریف و چالش های تعریف آن، اصول و اهداف عدالت ترمیمی میپردازیم و در مبحث دوم تاریخچه عدالت ترمیمی از ظهور آن تا شکل گیری جنبش مخالف با عدالت ترمیمی میپردازیم.
گفتار اول: مفاهیم عمومی
در این مبحث به مفاهیمی همچون تعریف عدالت ترمیمی می پردازیم و این مقوله را که آیا امکان تعریفی جامع از آن وجود دارد یا خیر بررسی کرده و اهداف کلیدی آن را در قالب دو دسته منفک از یکدیگر نخست اهداف فرایند و دوم اهداف نتایج بر می شماریم. در پایان نیز اصول عدالت ترمیمی و راهبردهای آن که منتج به برآیند ترمیمی میشود می پردازیم.
الف. تعریف عدالت ترمیمی
عدالت ترمیمی، رویکردی است که ریشههای شکل گیری آن به اجتماعات اولیه بشری و تلاشهای مصلحانه ریش سفیدن این اجتماعات برای حل و فصل مصالحه آمیز آن باز میگردد. لیکن با وجود قدمت تاریخی آن تعریف عدالت ترمیمی همچنان دارای پیچیدگیهای فراوانی میباشد. پیچیدگی از این جهت که عدالت ترمیمی همچون منشوری چند وجهی است که دارای عناصری همچون فرایند، نتایج و اصول است و توجه به هر کدام از این عناصر سبب دور شدن از عناصر دیگر شده و در نتیجه ارائه تعریفی جامع و کامل را دشوار میسازد. بنابر نظر برخی محققین این رشته، بهترین تعریف از عدالت ترمیمی میتواند به عنوان چتر مفهومی[۴] در نظر گرفته شود که اصول مختلف در آن جای میگیرد و در پی آن، مفاهیم مختلف و زمینههای مشترک یکدیگر را باز میجویید.[۵] در طیفی وسیعتر عدالت ترمیمی میتواند به عنوان یک استراتژی یا تنظیم استراتژی تلقی گردد که در پی حل و فصل اختلافات بین طرفین میباشد و کاربردهایی در عرصه جامعه، سازمان ها، مدارس و … دارد.
بنابراین عدالت ترمیمی می تواند به عنوان روحی صلح جو در زمینه اختلافات گوناگون- از اختلافات سیاسی و امنیتی تا اختلافات خانوادگی و حتی همسایگی- بدمد. روح عدالت ترمیمی از فرضیههای عملی و دانشگاهی و سیستمهای قضایی سرچشمه میگیرد که هر یک از جنبشهای اجتماعی و نظریههای دانشگاهی به صورت یک مجموعه[۶] در شکل گیری مفهوم عدالت ترمیمی تاثیرگذار بوده است.[۷]
با وجود آن که اصطلاح عدالت ترمیمی، اصطلاحی است که به صورتی معمول و رایج، مفهومی کلاسیک و سنتی است لیکن تا اواخر دهه ۱۹۹۰ که اشخاصی همچون مارتین رایت (۱۹۹۰)، ایگلاش (۱۹۹۷)، زهر (۱۹۸۵، ۱۹۹۰)، وان نس و استرانگ (۱۹۹۷) و غیره در پی تعاریف عملی آن برآمدند، همچنان به عنوان واکنشی در برابر بزهکاری در جهان شناخته میشد.
در سال ۱۹۹۵، تونی مارشال کاملترین تعریف از عدالت ترمیمی را تا آن زمان ارائه داد و بیان نمود که،« عدالت ترمیمی فرآیندی است که به وسیله آن همه طرفین که سهمی در جرم خاص دارند گرد هم میآیند تا با کمک یکدیگر درخصوص عواقب بعدی جرم و مسائل ناشی از آن در آینده اتخاذ تصمیم نمایند».[۸] این تعریف اگرچه تعریفی به نسبت کامل بود لیکن پس از انتشار آن مورد انتقاد حقوقدانان و جرم شناسان قرار گرفت که در ادامه به بخشی از این انتقادات خواهیم پرداخت[۹].
در تعریف دیگری که هوارد زهر در کتاب کوچک عدالت ترمیمی ارائه داده و در واقع برگرفته از تعریف تونی مارشال است، بیان میکند که «عدالت ترمیمی فرآیندی است برای درگیر نمودن- تا آنجا که امکان پذیر است- کسانی که دارای سهمی در یک جرم خاص هستند تا به طریق جمعی نسبت به تعیین و توجه به صدمات و زیانها، نیازها و تعهدات جهت التیام و بهبود بخشیدن و راست گرانیدن امور به اندازهای که امکانپذیر است اقدام نمایند».[۱۰]
به نظر برخی مفسرین تعریف تونی مارشال از عدالت ترمیمی با این انتقاد مواجه است که بیش از اندازه بر روی فرآیندگرایی متمرکز شده و با تاکیدی که بر روی فرآیندهایی همچون «با همدیگر آمدن»[۱۱] و «حل و فصل جمعی»[۱۲] دارد، درباره اهداف این فرایند یا ارزشهایی که ممکن است برای فهم عدالت ترمیمی مفید باشد صحبتی نکرده است.[۱۳]
تعاریف مذکور دارای نقاط ضعف و کاستیهای فراوان است و برای آنکه بتوان به تعریفی کامل و جامع از عدالت ترمیمی دست یابیم، ناچار به نقد این کاستیها و در نتیجه ارائه یک ساختار منسجم از آن میباشیم.
در وصف اهمیت این موضوع دو دلیل قابل ذکر است:
نخست آنکه فرآیندهای عدالت ترمیمی اغلب نتایج گفتگوهایی است که تنها جنبه نمادین یا حتی ترمیمی ندارد اما ممکن است منجر به تحمیل یک تعهد اضافی برای بزهکاران همچون کار در موسسات خدمات عمومی، ارائه خدمات به بزهدیده و غیره شود[۱۶] لیکن همین تعهدات اضافه، خود در مقابل سنگینی برخی از مجازاتها در سیستم عدالت کیفری بسیار ناچیز به حساب میآید[۱۷].
دوم آنکه؛ عدم رجوع به نتایج در تعریف مذکور از نظر منتقدان مسالهای دشوار و غیرقابل قبول است،[۱۸] زیرا پروندههایی وجود دارد که فرآیندهای عدالت ترمیمی نمیتواند برای آنها مناسب و کافی باشد. به همین دلیل برخی در پی سازگاری و انطباق رویکردهای ترمیمی با سیستم عدالت کیفری (تا آنجا که ممکن است)، می باشد و در پی نتایج مطمئنتری میگردند و تلاش میکنند تا این رویکردها با اهداف و ارزشهای عدالت ترمیمی سازگار شود[۱۹]. این رویکرد میتواند منجر به گسترش شبکه رسیدگی کیفری، و در نتیجه شکل گیری دو نظام مختلف رسیدگی را به وجود بیاورد.
دست یافتن به یک چارچوب از تعریف عدالت ترمیمی کاری دشوار است به ویژه زمانی که میبایست تعریف عدالت ترمیمی را از رویکردهای بزهدیده محور و رویکردهای غیررسمی جایگزین دعوا جدا نمود به همین دلیل نگارنده چارچوبی تحلیلی از عدالت ترمیمی را که جیمز دیگنن ترسیم می کند، بیان و سپس تلاش می نماید به یک تعریف نسبتاً جامع از عدالت ترمیمی دست یابد.[۲۳]