(۴-۴۵)
شرایط واگرایی حالتی خواهد بود که مقدار زاویه به سمت مقادیر خیلی زیاد میل میکند و زاویه پیچش بال زیاد گردد و منجر به گسیختگی مقطع شود. این حالت را ناپایداری آیروالاستیک استاتیکی و یا واگرایی مینامند. بنابراین برای بوجود آمدن واگرایی باید:
(۴-۴۶)
شود. کمترین مقدار مربوط به خواهد شد. بنابراین فشار دینامیکی واگرایی برابر:
(۴-۴۷)
خواهد شد.
۴-۴-۲- پدیده های آیروالاستیک دینامیکی
مباحث اصلی در آیروالاستیسیته دینامیکی عبارتند از:
از روزهای نخست ساخته شدن بال نوعی ارتعاشات خاص در بال هواپیما و سطوح کنترلی مانند شهپر و سکان مشاهده گردید که به فلاتر معروف گردید. فلاتر در واقع نوعی ناپایداری جسم الاستیک در جریان هواست که بیشتر در قسمتهایی از سازه هواپیما مانند بالها و سطوح کنترلی که نیروهای آیرودینامیکی زیادی به آنها وارد میشود مشاهده میشود و بررسی آن زیر مجموعهای از علم آیروالاستیسیته است. فلاتر در اثر برهم کنش نیروهای الاستیک و اینرسی سازهای با نیروهای آیرودینامیک دائمی و یا غیردائمی ایجاد میگردد که باعث تغییر فرم دینامیکی سازه میشود. این پدیده در سرعت خاصی که به سرعت فلاتر معروف است اتفاق میافتد و آن سرعتی است که در آن سازه مورد نظر در اثر نیروهای آیرودینامیک وارده ارتعاشات هارمونیک ساده بدون میرایی[۱۰۰] انجام دهد. پرواز در سرعتهای کمتر و بیشتر از سرعت فلاتر به ترتیب نشان دهندهی ارتعاشات پایدار و ناپایدار برای سازهی بال هواپیما یا سطوح کنترلی آن است[۲۷].
این پدیده در اثر ارتعاشات گذرا اجزای سازه تحت اثر ضربات آیرودینامیکی ایجاد شده بوسیله گردابهها بوجود میآید.
پاسخ گذرای سازه هواپیما در اثر نیروهای سریع وارد شده به آن در اثر تندباد، ضربه در هنگام فرود، اثرات شلیک موشک از هواپیما و دیگر بارهای دینامیکی، میباشد.
فلاتر سطوح برآ[۱۰۳] را میتوان با بهره گرفتن از مدل خطی مربوط به تغییر فرمهای الاستیک بررسی نمود. این سطوح میتوانند رفتار دینامیکی بال و یا متعادل کنندهها، با و یا بدون سطوح کنترلی را ارائه نمایند. شبیه سازی تحلیلی سطوح با در نظر گرفتن مخازن خارجی بال، موتورها، ارابه فرود و یا مخازن داخلی در بال هواپیما، بسیار دشوار میباشد. اغلب این پیچیدگیها را نمیتوان بصورت تحلیلی در مدلهای فلاتر وارد نمود. به همین دلیل در این بخش مدلهای ساده مورد بررسی قرار میگیرند. هنگامی که مدلهای خطی برای آنالیز مورد استفاده قرار میگیرند، طبیعت فلاتر به گونهای است که عبور جریان سیال بر روی سطوح برآ نه تنها باعث ایجاد مؤلفههای برآ و ممانها بصورت یکنواخت میشود بلکه باعث ایجاد نیروهای دینامیکی ناشی از تغییرات کوچک در حرکت سطوح برآ میشود. هرگاه سطوح برآ را که بطور استاتیکی پایدار هستند، در زیر سرعت فلاتر تحت اغتشاش قرار دهیم دامنه پاسخ دینامیکی پس از چند مرحله نوسان بصورت نمایی کاهش پیدا میکند. به عبارت دیگرعملاً هوا بصورت یک دمپر عمل میکند. چنانچه، سرعت بالاتر از محدوده فلاتر باشد، دامنه نوسانات بصورت نمایی افزایش پیدا میکند. این نوع بررسی کیفی مربوط به مشخصات پایداری خواهد بود. قبل از ورود به بحث فلاتر، پاسخ دینامیکی سازه را به یک بار آیرودینامیکی مورد بررسی قرار میدهیم. میتوان معادلات حرکتی را برحسب مودهای نرمال ارتعاشی بیان نمود. چنانچه یک مدل پانل در نظر بگیریم و میزان جابجایی در هر نقطه از آن را با در جهت عمود بر صفحه (جهت z ) مشخص کنیم و مودها را با و فرکانسهای طبیعی مربوطه را با نشان دهیم آنگاه معادله جابجایی سازه برابر خواهد بود با:
در حال حاضر و در دنياي كنوني، ورزش و فعاليت بدني به عنوان يكي از عناصر مهم در زندگي بشر مطرح است. اهميت و نقش ورزش در سالمسازي و به سازي جامعه و كاربرد عملي آن در ابعاد مختلف اجتماعي، اقتصادي و بهداشتي در نزد متخصصان و دست اندركاران سازمانهاي فرهنگي، پوشيده نيست.
مطالعات مختلف نشان می دهند که در 30 سال گذشته علاقه مندی به جنبه های کاربردی ورزش و فعالیتهای جسمانی افزایش یافته است. این افزایش علاقه مندی، شاید نتیجه پیشرفتهای علمی بزرگ در دهههای گذشته باشد که نشان می دهند که ورزش در جلوگیری و درمان بیماریهای مختلف نقش مهمی را برعهده دارد (روزا، لیرا، دملو و سانتوز [1]، 2011؛ بوتنر، ماسیگ، لچترمن، فانک و مورن [2]، 2007؛ وولین، یان، کلدیتز و لی [3]، 2009).
مشخص شده است که عملکرد فیزیولوژیک سیستم ایمنی، دفاع در برابر میکروبهای بیماریزا است. با این وجود حتی عوامل بیگانه غیر بیماریزا میتوانند سبب برانگیختن پاسخهای ایمنی شوند. سیستم ایمنی انسان یک سیستم دفاعی است که به دو بخش ایمنی ذاتی[4] و اکتسابی[5] تقسیم می شود به طوری که ایمنی ذاتی اولین خط دفاعی بدن میباشد (روزا و همکاران، 2011). بنابراین دفاع در برابر میکروبها ابتدا بر عهده واکنشهای زودرس ایمنی ذاتی است و سپس توسط پاسخهای ایمنی اکتسابی صورت میگیرد (روزا و همکاران، 2011؛ گلیسون، نیمن و پدرسن [6]، 2004). یکی از مهمترین محصولات پاسخ ایمنی، سایتوکاینها میباشند. سایتوکاینها پروتئینهای ترشح شده به وسیله سلولهای ایمنی اکتسابی و ایمنی ذاتی هستندکه بسیاری از اعمال سلولهای ایمنی اکتسابی و ذاتی را تحت تاثیر قرار می دهند. سایتوکاینها در پاسخ به میکروبها و سایر آنتیژنها تولید شده و پاسخهای متنوع سلولهای درگیر در ایمنی و التهاب را تحریک می کنند. علاوه بر سلولهای ایمنی، سایتوکاینها از سلولهایی همچون سلولهای اندوتلیال و سلولهای ذخیره کنندۀ چربی نیز ترشح میشوند (کوچ[7]،2010). در حال حاضر علاقه به بررسی پاسخ سیستم ایمنی به ورزش در میان محققان در حال افزایش میباشد زیرا تعدادی از اثرات کلیدی تندرستی مرتبط با ورزش میتوانند هم سودمند (از قبیل کاهش خطر بیماری های قلبی عروقی) و هم می تواند زیانبخش باشند (مثل آسم ناشی از ورزش) که ممکن است این تاثیرات به خوبی از طریق فعالیت پارامترهای سیستم ایمنی میانجیگری شود (کوپر، رادوم آیزیک، سچویندت و زالدیوار [8]،2007).
مشخص شده است که سیستم ایمنی بدن انسان همانند دیگر سیستمهای فیزیولوژیک بدن در پاسخ به فعالیتبدنی تغییرات چشمگیری از خود نشان میدهد (کوچ، 2010). بر اساس نتایج پژوهشات مختلف این نکته مشخص شده است که شیوع بیماریهای سخت از قبیل دیابت نوع 2، بیماری قلبی عروقی، التهاب مفاصل، چاقی و پوکی استخوان با سطوح افزایش یافته سایتوکاینهای التهابزا مرتبط هستند (توتله، دیویس گورمن، گلدمن، کپلاند و مکدوناق [9]، 2004 ؛ موس و همکاران[10]، 2004). لذا هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر شدت تمرین برالگوی سایتوکاینی و تعداد لکوسیت در بازیکنان فوتبال میباشد.
عدم فعالیتبدنی یا بیتحرکی، یک عامل خطر غیر مرتبط برای بسیاری از بیماریها میباشد. در حالی که مکانیزم هایی که شیوه زندگی فعال را به سمت تندرستی و سلامتی انتقال می دهند نشان دادهاند که درگیری سیستم ایمنی در رابطه با تندرستی در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. به علاوه اثرات حاد و مزمن ورزش روی جنبه های متعدد سیستم ایمنی انسان مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است، اما بسیاری از جنبه های تندرستی این امر ناشناخته مانده است.
پاسخهاي ايمني به دو دسته كلي Th1 و Th2 تقسیم میشوند. انحراف پاسخ ايمني به سمت Th1 باعث تقويت پاسخ ايمني سلولي و انحراف پاسخ ايمني به سمت Th2 باعث تقويت پاسخ ايمني هومورال و نيز واكنشهاي آلرژيك می شود (شهابی و همکاران، 2007). پاسخهای Th2وTh1 از جمله الگوهای مهم سایتوکاینی هستند که وضعیت پاسخهای سلولی و هومورال را نشان می دهند (عباس، لیچتمن و پیلای[11] ، 2007). سایتوکاینها گلیکوپروتئینهای کوچکی هستند که از سلولهای مختلف و در پاسخ به محرکهای مختلف تولید شده و پاسخهای سلولهای ایمنی را واسطهگری و تنظیم می کنند. این مولکولها با اتصال به گیرندههای اختصاصی، عملکرد خود را انجام می دهند (هاول و همکاران[12]، 2007).
مشخص شده است که نسبت Th1/Th2 الگوی تکامل یافتهای از یک مدل برای تفسیر منطقی فعالیت سلولهای Tدر تنظیمات مختلف میباشد که شامل پاسخ به عفونت، بیماری خود ایمنی و نقص ایمنی میباشد (لیبتا و همکاران[13]، 2011). تعادل Th1/Th2به عنوان شاخصی از تغییرات در عملکرد سیستم ایمنی مورد استفاده قرار گرفته است که در دهه گذشته مورد توجه محققان در این زمینه قرار گرفته است (وون و همکاران[14]، 2011؛ تان و همکاران[15]،2007؛ لیبتا و همکاران، 2011؛ لی و همکاران[16]، 2006).
سلولهای Th1 و Th2 عمدتا میتوانند به وسیله فاکتورهای غیر از اینترفرون گاما[17] و اینترلوکین[18]4 عملکرد متفاوتی داشته باشند اما الگوی اصلی سلولهای Th1 وTh2 فاکتورهایIFN-γ و IL-4 میباشد ( گو و همکاران[19]، 2011).
IFN-γ توسط سلولهای Th1 ترشح شده و در پاسخهای ایمنی با واسطه سلول که شامل فعالسازی ماکروفاژها و تاخیر در پاسخهای ایمنی است، درگیر میباشند. IL-4توسط سلولهای Th2 ترشح میشوند که از طریق تحریک آنتیبادیهای تولید شده توسط سلولهای B پاسخهای ایمنی هومورال را تنظیم می کنند (پرستوت و همکاران[20]، 2011؛ دومینگویزویلار، بچرآلان و هافلر [21]، 2011؛ نیتا و همکاران[22]، 2002).
با توجه به اینکه، اینترلوکین 4 (IL-4)، مشخصه بارز سلولهای Th2 و سایتوکاین IFN-γ سایتوکاین اصلی تولیدی از سلولهای Th1 میباشد، نسبت تولید سایتوکاین IL-4 به سایتوکاین IFN-γ (IL-4/IFN-γ ratio) توسط سلولهای تک هستهای تحریک شده با میتوژن به عنوان معیار انحراف پاسخ ایمنی به سمت Th2در نظر گرفته می شود (شهابی و همکاران، 2007).
چندین مطالعه وجود دارد که اثر تمرین ورزشی را روی سایتوکاینهای Th1 و Th2در خون مورد بررسی قرار دادهاند (کوهیوت، بوئهم و موینیهان[23]، 2001؛ کوهیوت، تامپسون، لی و کانیک[24]، 2004). گزارش شده است که ورزشهای شدید روی تولید سایتوکاینهای Th1 و Th2افراد جوان تاثیر میگذارد (لانکستر و همکاران[25]، 2004).
این باور و عقیده وجود دارد که ورزشهای با شدت متوسط ممکن است پاسخ سایتوکاینهای نوع Th1 را باعث شود ( مالم[26]، 2004). گزارش شده است که ورزشهای طولانی مدت با شدت متوسط به مدت شش ماه و همچنین 2 یا 4 سال می تواند سایتوکاینهای نوع Th1 در رابطه با افزایش سن تغییر دهد. این در حالی است که تمرینات با شدت متوسط باعث بهبود عملکرد سیستم ایمنی افراد سالمند می شود و همچنین محققین بر این باورند که تغییراتی که ورزش در سلولهای T ساده ایجاد می کند به سمت Th1 میباشد که این تغییر جهت پاسخ به سمت Th1 ، از مکانسیمهای زیربنایی جهت بهبود سیستم ایمنی این افراد میباشد (شیمیزو و همکاران[27]، 2008؛ اگاوا، اکا، یاماکاوا و هیگوچی [28]، 2003؛ درلا، کزدرون و سزکزیپیورسکی [29]، 2004).
گارسیا و همکارانش[30] (2011)، پس از یک جلسه فعالیت ورزشی با شدت 70 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی روی دوچرخه کارسنج تغییری در مقادیر IFN-γ در زنان بیتحرک مشاهده کردند که این تغییرات معنیدار نبود. همان طور که مشاهده می شود پژوهشات نشان می دهند که فشارهای جسمانی از قبیل ورزش و فعالیتبدنی میتوانند تولید سایتوکاینها را تغییر دهند (چن و همکاران[31]، 2008). زالدیوار و همکاران[32] ( 2006) در پژوهش خود که بر روی مردان سالم انجام شد نشان دادند که 30 دقیقه دوچرخه سواری با شدتVO2 Peak 80% سبب افزایش میزان IFN-γ ,TNF-α بلافاصله بعد از تمرین شد در حالی در یک ساعت بعد از تمرین میزان TNF-α همچنان کاهش ولی میزان IFN-γ, افزایش را نشان داد. نتایج پژوهش سلار و همکاران[33] (2006) بر روی مردانی که چند سال سابقه تمرین داشتند، نشان داد که یک ساعت کار روی ماشین پاروزنی میزان IFN-γ را 5 دقیقه بعد از تمرین کاهش میدهد. مشخص شده است که مدت، شدت و تواتر ورزش و فعالیتبدنی می تواند یک نقش کلیدی در پاسخ ایمونولوژیکی بازی کند به طوری که ورزشهای متوسط سبب تقویت سیستم ایمنی میشوند (سنچینا و کوهوت [34]، 2007؛ بنیادی، بدلزاده، پوزش، صالحی و محمدی ، 2010).
محققين گزارش دادهاند ورزش، موجب تغييرات مشخصي در تعداد، توزيع و تکثير گلبولهاي سفيد در گردش خون ميشود. تغييراتي که در نحوه توزيع گلبولهاي سفيد ايجاد ميشود، به آزاد شدن هورمونهايي چون کاتکولامينها، کورتيکواستروئيدها و برخي از سايتوکاينها نسبت داده ميشود. علاوه بر هورمونها، افزايش نوتروفيلها ممكن است ناشي از توزيع مجدد آنها و وارد شدن سلولهاي فعالتر به گردش خون نيز باشد و ممكن است هر دو عامل فوق به طور همزمان وارد عمل شوند. همانطور که گفته شد مشخص شده است که ورزش به طور چشمگیری سطوح در گردش لکوسیتها مخصوصاً مونوسیتها، نوتروفیلها و لنفوسیتها را افزایش میدهد که مقدار و اندازه این افزایش در تعداد در گردش مرتبط با مدت و شدت ورزش میباشد (پیزا، کوه، مکگرگور و بروکس[35]، 2002؛ پدرسن و استنسبرگ[36]، 2002).
در جریان ورزش، لکوسیتها به خون فراخوانده میشوند که نتیجه آن افزایش غلظت نوتروفیلها، لنفوسیتها و مونوسیتها میباشد. افزایش غلظت آدرنالین و افزایش کمتر نورآدرنالین فاکتورهای اصلی مسئول فراخوانی لنفوسیتها در جریان ورزش شدید میباشند. کاتکولامینها به همراه هورمون رشد ممکن است اثرات شدید روی نوتروفیلها را میانجیگری کنند، در حالی که کورتیزول اثر خود را 2 ساعت بعد اعمال می کنند (برونسگارد و پدرسن[37]، 2000).
پژوهشات مختلف نشان می دهند که دفاع میزبان و عملکرد ایمنی غالباً به وسیله فعالیتهای کم شدت و متوسط بهبود مییابد ( نیمن[38]، 2000). به هر حال، مشخص شده است که فعالیت جسمانی طولانی مدت تغییرات منفی زیادی در سیستم ایمنی ایجاد می کند (نیمن و همکاران[39]، 2003). مشخص شده است که ورزش سنگین موجب بروز آسیب بافتی، تولید هورمونهای فشار و تغییر در کارکرد و کیفیت سلولهای دفاعی می شود. تغییر در کارکرد و کیفیت سلولهای دفاعی، تحت تاثیر فاکتورهای عصبی- هورمونی چون کاتکولامینها، هورمون رشد، کورتیزول، بتا- اندروفین و هورمونهای جنسی قرار دارند (پدرسون و هافمن[40] ، 2000).
چگونگی ارتباط بین سیستم ایمنی و ورزش، مسئلهای است که از دیرباز مورد توجه فیزیولوژیستها و ایمنولوژیستها قرار گرفته است به نحوي كه براي پاسخ دادن به سوالاتی از قبیل"تمرین چه تاثیری در دراز مدت و کوتاه مدت بر سیستم ایمنی اعمال می کند؟” و اينكه “آیا تمرین سنگین سبب تضعیف عملکرد و حذف پارهای از عوامل ایمنی می شود يا خير؟” و … آنان را وادار به پژوهش در این زمینه كرده است.
با توجه به ضد و نقیض بودن نتایج پژوهشات موجود و اینکه در پژوهشات مختلف، محققان از پروتکلهای تمرینی، نوع آزمودنی، شدت و مدت فعالیت متفاوت استفاده کرده اند و نتایج مختلفی گرفتهاند و همچنین مشخص شده است که تغییرات هورمونها (از قبیل کورتیزول، اپینفرین و نوراپینفرین) رابطه نزدیکی با تغییرات پارامترهای سیستم ایمنی دارند و شدت تمرین می تواند روی میزان تغییرات هورمونها اثرگذار باشد، محقق بر آن شد تا تأثیر فعالیتهای بدنی با شدتهای مختلف را بر روی برخی پارامترهای سیستم ایمنی مورد بررسی قرار دهد. در این راستا، تأثیر یک جلسه فعالیت با شدتهای مختلف بر روی تغییرات الگوی سایتوکاینی و تعداد لکوسیت را بررسی کرده و مشخص خواهد شد که تمرین با شدتهای مختلف بر الگوی سایتوکاینی و تعداد لکوسیت چه اثری دارد؟
از آنجایی که یکی از مهمترین اهداف ورزش و تربیتبدنی، تأمین سلامتی بیشتر برای افراد جامعه است و تحقق این مسئله با افزایش میزان کارایی سیستم ایمنی که وظیفه مهمی در جلوگیری از بروز بیماریها در افراد را به عهده دارد، بستگی دارد. لذا بررسی مسائل مربوط به این سیستم، ضرورت و اهمیت ویژهای پیدا میکند. بدون شک پژوهش و بررسی در زمینه مذکور بینش ما را در مسائل بنیادی وسعت میبخشد و سبب ارتقای دانش ما برای یک برنامه ریزی مطمئن میگردد.
پژوهشات بسیاری، اثرات حرکت و فعالیتبدنی را بر خون و اجزاء تشکیل دهنده آن بررسی و شناسایی كردهاند، با توجه به این موضوع، پژوهش حاضر به عملکرد سیستم ایمنی و محیط عمل آن در خون ميپردازد كه احتمالاً در اثر حرکت و فعالیتبدنی این سیستم نیز دچار تحولات بارزی میشود. پژوهشات صورت گرفته در مورد فاکتورهای مورد نظر یعنی اینترفرون گاما و اینترلوکین 4 محدود بوده و نتایج آن با هم همسو نبوده (گیلوم، کوئنن، اسچنیدر و موسلی [41]، 2011) و قادر به پاسخگویی سئوالات موجود نیست با ذکر این نکته که از نظر نوع، شدت و مدت برنامه تمرینی و همچنین نوع آزمودنی و رشته ورزشی آزمودنی ها با پژوهش حاضر متفاوت می باشد. با توجه به اهمیت نقش سیستم ایمنی بدن لازم است پژوهشات بیشتری در این زمینه انجام شود تا تاثیر انواع حرکت و فعالیتبدنی بر این سیستم تعیین شود و تغییرات حاصل از آن مشخص شود.
همان طور که گفته شد اگر تمرین و فعالیتبدنی را به عنوان محرکی بدانیم که سیستم ایمنی را تحت تاثیر قرار میدهد، بهتر است بدانیم کدامیک از تمرینات و با چه شدت و مدتی این سیستم را متاثر میسازد (بنیادی و همکاران، 2010). لذا لازم است تغییرات به وجود آمده در سیستم ایمنی مورد ارزیابی قرار گیرد تا نسبت به حفظ سلامتی که یکی از اهداف تربیتبدنی است اقدام مناسب صورت گیرد.
هنوز هم سوالات زیادی در این زمینه كه چه ارتباطي ميان ورزش و سيستم ايمني وجود دارد، مطرح میباشد. بنابراين با توجه به اين نكته، با قاطعیت نمی توان گفت فعالیتبدنی همواره باعث ارتقای عملکرد این سیستم میشود و مشخص شده است که ورزش دارای اثرات متفاوتی میباشد (مالتسوا، ساخارو، تونویتسکی، نورسف و تونویتسکی[42] ، 2011). با توجه به پیچیدگی پاسخ سیستم ایمنی به فعالیتهای بدنی، پرداختن به این سیستم و تأثیرپذیری آن از ورزش، هم برای ورزشکاران و هم برای غیر ورزشکاران اهمیت بسزایی دارد.
از آنجایی که ورزشهای مختلف بر پارامترهای ایمونولوژیک در دو قسمت ایمنی سلولی و هومورال تاثیرات مختلفی بر جای میگذارد، لذا لازم است بدانیم که چه عاملی باعث تغییر پیدا کردن به سمت ایمنی سلولی می شود که در قسمت ایمنی با واسطه سلولی فاکتور IFN-γ و در قسمت هومورال IL-4 مورد بررسی قرار خواهد گرفت. با انجام پژوهش حاضر و با آگاهی از تغییرات حاصله در اثر فعالیت مذکور بر سیستم ایمنی افراد و ارزیابی اثرات مثبت و منفی آن، میتوان توصیههایی را در جهت سلامت افراد ورزشکار و غیر ورزشکار ارائه كرد.
با توجه به نتایج پژوهشات گذشته و اینکه در آنها بیشتر، آثار تمرینهای ترکیبی یا برنامه های کاهش وزن بر شاخص های التهابی بررسی شدند (نیکلاس وهمکاران، 2004 ؛ بالدوسی و همکاران، 2009؛ جانگ و همکاران، 2008)، پژوهشات دیگری لازمند که آثار مستقل تمرینهای استقامتی کم شدت را بر الگوی سایتوکاینی بررسی کنند و مکانیسم این آثار را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند.
آسم یک بیماری التهابی مزمن راههای هوایی است، که فاکتورهای مختلف محیطی و ژنتیکی در استعداد، ایجاد و بیماریزایی آن دخیل میباشند. سایتوکاینها از واسطههای مهم ایمنی و پاسخهای التهابی در بیماریها و بیماری التهابی مزمنی نظیر آسم میباشند. نشان داده شده است که تغییرات سایتوکاینهای IFN-γ و IL-4 موجب گرایش پاسخهای ایمنی به سمت Th2 و یا Th1 و بر هم زدن تعادل Th2/Th1 شده و در نتیجه باعث استعداد ابتلا، افزایش یا کاهش در بروز علائم و شدت و پیش آگاهی در بیماری آسم شوند. مشخص شده است تغییر نسبتTh2/Th1 به سمت Th2 در بیماریزایی آسم دخیل است (نگوک و همکاران[43]، 2005).
-۲٫۶۷*
۰٫۰۱
-۰٫۰۲
Log(ps)
۰
۱۵٫۲*
۰٫۰۷
۱٫۱۱
Log(pop)
۰
-۲۲٫۲*
۰٫۰۰۰۲
-۰٫۰۰۶
@trend
Weighted Statistics
۱۰۸۳٫۸
F-statistics
۰٫۹۶
R-squared
۱٫۸۳
Durbin-Watson
۰٫۹۶
Adjusted R-squared
Unweighted Statistics
۰٫۹۱
R-squared
-(**) و (*) به ترتیب به مفهوم معنیداری ۱درصد و ۵درصد میباشد.
منبع: خروجی نرمافزار Eviews6
همانگونه که در جدول (۴-۳) ملاحظه می شود، ضریب به دست آمده برای تولید ناخالص داخلی (y) منفی بوده و از معنیداری بالایی برخوردار میباشد. تولید ناخالص داخلی در بسیاری از مطالعات انجام شده خارجی بعنوان یکی از متغیرهای مهم و مؤثر بر قیمت واقعی دارایی و خصوصأ قیمت مسکن می باشد[۱۱۳].چنانچه GDP از سمت تقاضای اقتصاد مورد بررسی قرار گیرد، انتظار بر این است که با افزایش درآمد و لذا افزایش تقاضا برای مسکن، قیمت حقیقی مسکن نیز افزایش یابد. اما چنانچه از سمت عرضه اقتصاد مورد بررسی قرار گیرد، افزایش GDP به معنای افزایش تولید و در دسترس بودن عوامل واسطهای است، انتظار میرود رابطه بین GDP و قیمت مسکن منفی باشد. اثر منفی تولید ناخالص داخلی و معنی داری آن در سطح ۹۹ درصد می تواند دلالت بر این نکته داشته باشد که رشد مثبت GDP به معنای بهبود محیط کسب و کار و رونق فعالیتهای صنعتی ، خدماتی و سایر بخشهای اقتصادی است که انتظار بر آن است بازار سهام نیز از وضعیت مناسبی برخوردار باشد. لذا گزینه های بدیل بازار مسکن از شرایط مناسبی برخوردار هستند و زمینه رشد قیمت مسکن محدود خواهد شد.
نقدینگی (m) که مهمترین متغیر مطالعه حاضر است، مطابق انتظار تأثیری مثبت و به شدت معنیدار بر شاخص قیمت مسکن دارد. ضریب log(m) کشش قیمت مسکن را نسبت به نقدینگی نشان میدهد و بیان می کند که به ازای یک درصد افزایش نقدینگی، شاخص قیمت حقیقی مسکن در حدود ۵۸/۰ درصد در هر متر مربع افزایش مییابد همچنین نقدینگی بالاترین معنیداری را در میان متغیرها به خود اختصاص میدهد. این متغیر مهمترین متغیر مؤثر بر قیمت مسکن میباشد. تئوریها نیز حاکی از رابطه مثبت حجم پول با قیمت مسکن میباشد. این امر با بسیاری از مطالعات تجربی[۱۱۴] انجام شده، مطابقت دارد. با افزایش درآمدهای ناشی از نفت و افزایش نقدینگی در اقتصاد، درآمدهای انباشته شده به سوی سرمایه گذاری در فعالیتهای سودآور جذب میشوند. هنگامی که فعالیتهای صنعتی کم بازده و پر دردسرند، فعالیتهای تجاری با موانعی همچون محدودیتهای ارزی یا مقررات محدود کننده واردات روبرو هستند و قیمت ارز، طلا، سکه و کالاهای بادوام ثابت بوده و انتظار تغییر عمدهای در آنها نمیرود، سرمایهها جذب بازار مسکن میشوند.
بدیهی است که در کوتاهمدت بخشی از این سرمایهها به صورت تقاضای احتکاری یا سرمایهای، وارد بازار مسکن شده و قیمتها را در کوتاهمدت افزایش میدهد. همزمان بخشی از سرمایه وارد شده به بخش مسکن، در تولید مسکن به کار میافتد. این پدیدهای است که در گذشته بارها شاهد آن بودهایم. همچنین افزایش عرضه پول موجب مازاد عرضه پول شده که افزایش تقاضای کل را به دنبال خواهد داشت و به تبع آن تقاضای مسکن افزایش یافته و منجر به افزایش قیمت مسکن خواهد شد.
قلیزاده و کمیاب، (۱۳۸۹)، جعفری صمیمی و همکاران، (۱۳۸۶)
همانطور که نتایج آزمون نشان میدهد، متغیر تورم (p) اثر مثبتی بر قیمت مسکن دارد و از معنیداری بالایی برخوردار است. ضریب تورم معادل ۳۱/۰ است و این کمیت کشش قیمت مسکن را نسبت به تورم نشان میدهد و بیان می کند یک درصد افزایش در تورم ۳۱/۰ درصد در هر متر مربع قیمت مسکن را افزایش میدهد. به طور کلی در کشورهایی که قیمت مسکن در آنها بسیار بالاست، بانکهای مرکزی با چالشهای فشار تورم مواجهند و همزمان به دنبال به حداقل رساندن این افزایش هستند. بیثباتی تورم نه تنها موجب خدشهدار شدن اعتبار سیاستگذاران کلان اقتصادی به ویژه بانک مرکزی می شود، بلکه تداوم آن می تواند منجر به موارد حاد بیثباتی سیاسی کشور شود.[۱۱۵] در ایران تورم نسبتاً بالا موجب می شود خانوارها به منظور حفظ قدرت خرید و حفظ ارزش دارایی های خود در بخش مسکن سرمایه گذاری کنند، زیرا این بخش از ریسک و بازدهی مناسب بلندمدت در مقایسه با سایر دارایی ها برخوردار است.
ضریب مربوط به اثر نرخ بهره بلندمدت (IL) بر شاخص قیمت مسکن، منفی و در سطح ۵ درصد معنیدار میباشد و نشان میدهدسپرده بلندمدت یکی از دارایی های جانشین مسکن در سبد دارایی های خانوار است.کشش قیمت مسکن نسبت به نرخ بهره بلندمدت ۰۴/۰- است. این نتیجه منطبق بسیاری از مطالب بیان شده در متون نظری و یافتههای تجربی است که در بخشهای قبلی درباره مکانیزم اثرگذاری آن بر قیمت شرح داده شده است. یعنی کاهش نرخ بهره در کشورهای منتخب موجب افزایش بیرویه قیمت مسکن شده است. بنابراین میتوان با افزایش نرخ بهره، از رشد بیرویه قیمت مسکن جلوگیری کرد. افزایش نرخ بهره در بر دارنده چندین اثر است. از طرفی نرخ بهره یکی از اجزای هزینه استفاده مسکن است لذا در صورت افزایش نرخ بهره هزینه استفاده افزایش مییابد و همچنین هزینه وام مسکن زیاد می شود که کاهش تقاضا و قیمت را بدنبال دارد. این موضوع مورد تأکید کیس و شیلر (۲۰۰۳) نیز بوده است که تقاضای مسکن از طریق اجرای سیاست پولی انقباضی کاهش و آهنگ رشد قیمت ملایم می شود. . نرخ بهره یکی از عوامل مهم تعیین کننده قیمت مسکن است و شواهد تجربی نیز این ارتباط را تأیید می کند. کاهش نرخ بهره به افزایش در قیمت مسکن منجر می شود. اجماع نظر وجود دارد که یکی از عوامل مهم تعیین کننده افزایش قیمتهای مسکن در بسیاری از کشورها در چند سال گذشته، کاهش در نرخهای بهره در رکود اقتصادی اخیر است.[۱۱۶]
فرد سالم[۱۰۹] از نظر اجتماعی زمانی عملکرد خوبی دارد که اجتماع را به صورت یک مجموعه معنادار و قابل فهم و بالقوه برای رشد و شکوفایی بداند، احساس کند که متعق به گروههای اجتماعی است و خود را در اجتماع و پیشرفت آن سهمی بداند. محتوای مقیاس سلامت اجتماعی طیف مثبتی از ارزیابی فرد از تجاربش در جامعه است.
در تعریفی که از سلامت اجتماعی توسط دپارتمان سرپرست اجتماعی انجام شده، سلامت اجتماعی را یکی از سه جنبه مهم سلامت کامل تلقی کردهاند. در سلامت اجتماعی، ما میزان تأثیر هریک از نقشهای اجتماعی[۱۱۰] و باورهای فرهنگی[۱۱۱] را بر حالتهای سلامت کامل میبینیم. سلامت اجتماعی به چگونگی ارتباط بلند مدت[۱۱۲] فرد با دیگران بر میگردد. ساختار ارتباط سالم با اعضای خانواده و داشتن دوستان از نیازهای ارتباطی هر فردی با دیگران است و برای سلامت اجتماعی مهم است (عبدیفرد، ۱۳۷۴: ۳۹).
در ذیل تعریف مؤلفهها و معیارهای مهمی که برای ابعاد سلامت اجتماعی در مطالعه ملی مک آرتور[۱۱۳] اندازهگیری شدهاند بیان میشود (کییز، ۲۰۰۴).
شکوفایی اجتماعی: دانستن و اعتقاد داشتن به اینکه جامعه به شکل مثبتی در حال رشد است. فکر کردن به اینکه جامعه پتانسیل رشد به شکل مثبت را دارد. این تفکر که جامعه پتانسیل خود را به شکل واقعی (بالفعل) در میآورد شکوفایی اجتماعی یعنی باور به اینکه اجتماع سرنوشت خویش را به دست دارد و به مدد توان بالقوهاش مسیر تکاملی خود را کنترل میکند.
انسجام اجتماعی: احساس بخشی از جامعه بودن. فکر کردن به اینکه فرد به جامعه تعلق دارد. احساس حمایت شدن از طریق جامعه و سهم داشتن در آن. بنابراین انسجام آن درجهای است که در آن مردم احساس میکنند که چیز مشترکی بین آن ها و کسانی که واقعیت اجتماعی آن ها را میسازند وجود دارد.
پذیرش اجتماعی: داشتن گرایشهای مثبت نسبت به افراد، تصدیق کردن دیگران و به طور کل پذیرفتن افراد علیرغم برخی رفتارهای سردرگم کننده و پیچیده آن ها. پذیرش اجتماعی مصداق اجتماعی از پذیرش خود (یکی از ابعاد سلامت روان) است. در پذیرش خود، فرد با نگرش مثبت و احساس خوبی در مورد خودش و زندگی گذشته دارد و با وجود ضعفها و ناتواناییهایی دارد همه جنبههای خود را میپذیرد. در پذیرش اجتماعی، فرد اجتماع و مردم آن را با همه نقصها و جنبه های مثبت و منفی باور دارد و می پذیرد.
مشارکت اجتماعی: این احساس که افراد چیزهای با ارزشی برای ارائه به جامعه دارند. این تفکر که فعالیتهای روزمره آن ها بوسیه جامعه ارزشدهی میشود. در حقیقت مشارکت اجتماعی باوری است که طبق آن فرد خود را عضو حیاتی اجتماع میداند و فکر می کند چیز با ارزشی برای عرضه به دنیا دارد. این افراد تلاش می کنند تا در دنیایی که صرفاً به دلیل انسان بودن برای وی ارزش قائل است سهیم باشد.
۲-۱-۱۲-۱۳-۱- ابعاد سلامت اجتماعی کییز:
کییز ابعاد عملیاتی سلامت اجتماعی را با نظر به الگوی سلامت و آموزههای سلامت و آموزههای جنبش روانشناسی مثبتگرا[۱۱۴] مطرح میکند. هریک از این ابعاد منعکسکننده چالشهایی هستند که انسان به عنوان موجودی اجتماعی با آن مواجه است. ابعاد پنج گانه مقیاس سلامت اجتماعی را میتوان به صورت زیر توضیح داد. (کییز ۲۰۰۴ به نقل از کنگرلو ۱۳۸۶).
۲-۱-۱۳- شکوفایی اجتماعی
ارزیابی پتانسیل و مسیر جامعه است. باوری است که به جامعه پتانسیل میبخشد. افراد سالمتر درباره شرایط آینده اجتماعی امیدوار هستند. آن ها میتوانند پتانسیلی که در یک اجتماع بهم پیوسته وجود دارد را تشخیص دهند و باور دارند که جهان میتواند برای انسانهایی چون آن ها بهبود یابد. شکوفایی اجتماعی عبارت است از ارزیابی توان بالقوه و سیر تکاملی اجتماع و باور به اینکه اجتماع در حال یک تکامل تدریجی است و توانمندیهای بالقوهای برای تحول مثبت دارد که از طریق نهادهای اجتماعی و شهروندان شناسایی میشود. افراد سالم در مورد شرایط آینده جامعه امیدوار و قادر به شناسایی نیروهای جمعی هستند و معتقدند که خود و سایر افراد از این نیروها و تکامل اجتماع سود میبرند. شکوفایی اجتماعی معادل مفهوم خود تعیینگری و رشد شخصی سلامت روانی است. فردی که از رشد شخصی برخوردار است باور دارد که خود سازنده سرنوشت خویش است، خود را در حال تحول مستمر و دارای نیروهای بالقوه میداند که تلاش میکند تا این نیروها را شکوفا کند. شکوفایی اجتماعی یعنی باور به اینکه اجتماع سرنوشت خویش را در دست دارد و به مدد توان بالقوهاش مسیر تکاملی خود را کنترل میکند (کییز، ۲۰۰۴؛ به نقل از فارسینژاد، ۱۳۸۳: ۸۸).
۲-۱-۱۴- انسجام اجتماعی
انسجام در لغت به معنای یکی کردن و به هم پیوستن، ائتلاف، انضمام، یکپارچگی[۱۱۵] و اتحاد عناصر مختلف اجتماع است. مانند بسیاری از واژگان دیگر، این واژه نیز قبل از آنکه در جامعهشناسی معنای فنی بیابد، دارای معنای معمولی و عام بوده است. این لغت از ریشه لاتین teg به معنای لمس کردن گرفته شد.
مفهوم integrate به معنای تجدید کردن و کامل نمودن است. در زبان انگلیسی این مفهوم عمل کامل کردن را میرساند. ادغام در علوم اجتماعی اغلب با توجه به تمایل طبیعی فکر انسان که دوست دارد با تکیه بر الگوهای موجود درحیات، از واقعیات جامعهشناختی سخن به میان آورد، مورد توجه قرار گرفته و به عنوان فرایند انطباق جزء با کل، مد نظر قرار میگیرد. ادغام هم از نظر ریاضی و هم از نظر جامعهشناختی به معنای عمل وحدت بخشیدن به عواملی ناهمسان و حائز تمایز است (توسلی، ۱۳۸۲: ۶۸). این ادغام به شکل هنجارها، عادات و جریانهای عقیدتی غالب (مدلهای اجتماعی[۱۱۶] ـ فرهنگی کردار) تجلی میکند.
«پارسونر»[۱۱۷] ادغام را با توجه به عمل و نقشهای اجتماعی در گروه مورد مطالعه قرار داده است. شیوهای که ما را در ایفای نقشهایمان و انجام اعمالی که این نقشها بر ما تحمیل میکنند، پیش میگیریم. ایفای نقشها، ادغام رسمی را مشخص میکند و حال آنکه فقط امکانات و انگیزههای عاملان، امکان تعیین میزان ادغام واقعی را فراهم میسازند. ادغام یا یکپارچگی میتواند یکسان شدن فرد و محیط، جذب شخص توسط محیط یا جذب درونی محیط توسط فرد و تعهدهایی را در برابر محیط به عنوان عنصری همبسته و مسئول برساند (همان، ۱۳۸۲: ۷۰).
در حقیقت انسجام یا یکپارچگی اجتماعی، سنجشی برای کیفیت روابط فرد با اجتماع و جامعه است. افراد باید سعی کنند تا یک حس تعلق به کل دنیا را در خودشان به وجود آورند، نه این که در تمام طول زندگی وابسته به دوست داشتن غیر مشروط[۱۱۸] خانواده و دوستان باشند. افراد سالم احساس میکنند که قسمتی از جامعه هستند. به عبارت دیگر انسجام آن درجهای است که در آن مردم احساس میکنند چیز مشترکی بین آن ها و کسانی که واقعیت اجتماعی[۱۱۹] آن ها را میسازند وجود دارد. همچنین یکپارچگی آن درجهای است که مردم احساس میکنند متعلق به جامعه و اجتماعشان هستند و در مقابل بیگانگی یعنی مردود شمردن اجتماع و باور به اینکه ارزشهای شخصی و شیوههای زندگی فرد را منعکس نمی کند.
«ترنر[۱۲۰]» بر این باور است که فردگرایی[۱۲۱] فایدهگرایانه و فردگرایی اقتصادی نه تنها باعث خوشحالی و شادابی نمیشود، بلکه برعکس باعث کاهش انسجام اجتماعی میشود. در حالیکه انسجام اجتماعی، افراد را در مقابل دورههای حاد افسردگی[۱۲۲] و استرس که با چرخه زندگی افراد رابطه تنگاتنگی دارد و ممکن است بر اثر عوامل متعددی از قبیل طلاق، از دست دادن والدین به ویژه در سنین کودکی، از دست دادن شغل و …. بروز کند، حمایت کند (ترنر، ۲۰۰۳، به نقل از خیرالهپور، ۱۳۸۳: ۷۱)
۲-۱-۱۵- پذیرش اجتماعی
افرادی که از این بعد سلامت برخوردارند، اجتماع با به صورت یک مجموعه کلی و عمومی که از افراد مختلف تشکیل شده، درک میکنند و به دیگران به عنوان افراد با ظرفیت و مهربان، اعتماد و اطمینان دارند. این افراد دیدگاه مطلوبی نسبت به ماهیت انسان دارند و با دیگران احساس راحتی میکنند. پذیرش اجتماعی، مصداق اجتماعی پذیرش خود است. در پذیرش خود، فرد نگرش مثبت و احساس خوبی در مورد خودش و زندگی گذشته دارد و با وجود ضعف ها و ناتواناییهایی که دارد همه جنبههای خود را میپذیرد. در پذیرش اجتماعی، فرد اجتماع و مردم آن را با تمام نقایص و جنبه های مثبت و منفی باور دارد و میپذیرد. اشخاص باید در یک عرصه عمومی کار کنند که مقدمتاً همه غریبه اند. اشخاصی که اعتقاد به پذیرش اجتماعی دارند به دیگران اعتماد میکنند، تصور میکنند که دیگران لایق مهربانی و محبت هستند (فارسینژاد، ۱۳۸۳: ۳۵).
۲-۱-۱۶-مشارکت اجتماعی
مشارکت در لغت به معنای جبران ضرر وارده به یکی از شرکا توسط سایرین، اعانه دادن، شرکت، سهم، همکاری و کمک است.
دو عنصر اساسی جامعه در سطح خرد، فرد و تعامل است. تعامل، بالقوه دارای دو وجه است: وجه ابزاری و وجه اظهاری. در وجه ابزاری، تعامل برای کنشگر جنبه ابزاری دارد و سنخ عالی چنین تعاملی مبادله سرد است. به عبارتی تعامل وسیله است نه هدف. ولی از طریق تعامل اظهاری است که اجتماع شکل میگیرد. میزان مشارکت افراد در جوامع با همبستگی مکانیکی که فاقد تقسیم کار جدید است، به گونهای است که تقریباً تمام هستیهای فرد تابع احساسات مشترک (وجدان جمعی) است. در جوامع نوین با همبستگی ارگانیک[۱۲۳] و تقسیم کار[۱۲۴] جدید یا تمایزپذیری اجتماعی، گستره آزادی فردی توسعه یافته اما تنها نوع مشارکت تغییر میکند و جوهره مشارکت افراد در جامعه همچنان پایدار میماند و این امر، هم رمز حیات اجتماعی و هم نشانگر حضور وجدان اجتماعی افراد است (توسلی، ۱۳۸۲: ۷۱).
از نظر دورکیم[۱۲۵]، فقدان مشارکت و عدم جذب و یکپارچه شدن افراد با جامعه به افزایش میزان انحرافات اجتماعی می انجامد. لذا راه حل برای کاهش انحرافات اجتماعی[۱۲۶] ، توسعه سازمانهایی است که به احیای ادغام و مشارکت افراد کمک کنند.
موریس هالبواکس[۱۲۷]، مشارکت را به عنوان یک پدیده اجتماعی بدین صورت تعریف میکند:
درگیری در ارزشهای جامعهای که فرد در آن عضو است. هرگاه افراد در بطن ارزشها و هنجارهای جامعه خود زندگی کنند، در واقع در حیات اجتماعی شرکت دارند. چنین تعریفی مفهوم اجتماعی شدن را به ذهن تداعی میکند. اجتماعی شدن به عنوان یک پدیده اجتماعی ـ فرهنگی عبارت است از انتقال ارزشها و شیوههای عمل و اندیشیدن به کودکان، جوانان و افراد غریبهای است که هنوز عضویت گروه را نپذیرفتهاند. روند اجتماعی شدن در واقع افزایش میزان مشارکت افراد در حیات اجتماعی است. از نظر هالبواکس در هر جامعه کانونی وجود دارد که همه عناصر حیات اجتماعی در آن متمرکز است. این کانون یک سنخ فعالیت و از نظر ارزشی، مرجع است که میزان بهرهمندی اعضای طبقات مختلف از این آرمان، جایگاه آن ها را در سلسله مراتب اجتماعی تعیین میکند. رفتارهای گروهها و طبقات انسانی، متأثر از نیازهای آن ها از برخورداری و بهرهمندی بیشتر از فعالیتهای اجتماعی عالی یا مشارکت در حیات اجتماعی است (توسلی، ۱۳۸۲: ۷۵).
در حقیقت مشارکت اجتماعی باوری است که طبق آن فرد خود را عضو حیاتی اجتماع میداند و فکر میکند چیز با ارزشی برای عرضه به دنیا دارد. اینگونه افراد تلاش میکنند که احساس دوست داشته شدن کنند و در دنیایی که صرفاً به دلیل انسان بودن برای آن ها ارزش قائل است، سهیم باشند.
مشارکت اجتماعی موازی با بعد هدف در زندگی، از مقیاسهای سلامت روانی نیز هست. مشارکت اجتماعی همچنین به مفهوم مسئولیتپذیری و کارآمدی[۱۲۸] شبیه است. خودکارآمدی یعنی اینکه فرد میتواند رفتارهای معینی را انجام دهد و مقاصد خاصی را به اتمام برساند و مسئولیت اجتماعی یعنی ایجاد تعهدات شخصی در ارتباط با جامعه. بنابراین نتیجه گرفت که از مجموع این دو، مفهوم مشارکت اجتماعی پدید میآید.
۲-۱-۱۷-همبستگی اجتماعی:
همبستگی یا انطباق اجتماعی در مقابل بی معنایی در زندگی قابل مقایسه است و شامل ارزیابی فرد از اجتماع به صورتی قابل فهم، قابل پیش بینی و محسوس است و در حقیقت درکی است که فرد نسبت به کیفیت، سازمان دهی و اداره دنیای اجتماعی اطراف خود دارد و همچنین به معنای مفهوم تسلط بر محیط در مقیاس سلامت روان است. تسلط بر محیط یعنی احساس صلاحیت و توانمندی برای مدیریت محیط پیچیده و انتخاب یا خلق زمینه های مناسب شخصی است و متضاد پوچی و بی معنایی است و در مجموع یعنی دنیا را به صورت منطقی، هوشمند، قابل درک و قابل پیش بینی دیدن است.(تباردرزی۳۶:۱۳۸۶ )
۲-۱-۱۸- تئوری بوزان
باری بوزان معتقد است که امنیت به مدد سیستمهای نظارتی برقرار می شود. بنابراین به میزان کاهش قدرت نیروی نظارتی و مشروعیت اعمال قدرت سیستمهای نظارتی، امنیت هم کاهش مییابد (بوزان، ۱۳۷۸: ۲۰).
بدین ترتیب در خصوص امنیت اجتماعی با دو رویکرد میتوان موضوع را مورد مطالعه قرار داد:
رویکرد سنتی[۱۲۹] : امنیت اجتماعی به بقای اعضای جامعه توجه دارد و آن دسته از عوامل فیزیکی و مادی که بقای جامعه را تهدید کند به عنوان تهدیدی برای امنیت اجتماعی تلقی میشود.
در این بعد از امنیت، امنیت اجتماعی با حفظ و بقای زندگی مطرح میشود یعنی باید زندگی اعضای جامعه حفظ شود و بدین سبب نیازمند حذف یا حداقل کاهش عواملی هستیم که حفظ و بقای زندگی را تهدید میکند و روند استمرار حیات را مختل میکند. بنابراین هر آنچه که مخل نظم جاری زندگی شود، میتواند به عنوان تهدیدی برای جامعه به شمار رود.
رویکرد سنتی، هر آنچه که بقای جامعه را در بعد مادی و فیزیکی تأمین کند، امنیت محسوب میشود.
رویکرد مدرن[۱۳۰] : امنیت اجتماعی به کیفیت بقای اعضای جامعه توجه دارد و برخی عوامل معنوی و فرهنگی که موجب آسیبپذیری شیوههای گوناگون زندگی میشود به منزله تهدید به شمار میرود.
امنیت اجتماعی در تعریف مدرن آن بر حفظ و نگهداری احساس تعلق یا همان احساس ما بودن نظارت دارد. زیرا حراست و نگهداری از احساس ما بودن، در حفظ جامعه نقش دارد و اگر این احساس حفظ شود، افراد جامعه نسبت به مشکلات جامعهها احساس تعهد و تکلیف میکنند (سام آرام، ۱۳۸۸: ۱۹).
۲-۱-۱۹-نظریه های فمینیستی معاصر( تفاوت جنسی، نابرابری جنسی و ستمگری جنسی)
فمینیستها در نظریه تفاوت بیان می دارند که جایگاه وتجربه زنان در بیشتر موقعیتها، با جایگاه و تجربه مردان در همان موقعیتها تفاوت دارد ودر نظریه نابرابری اظهار می دارند جایگاه زنان در بیشتر موقعیتها، نه تنها متفاوت از جایگاه مردان، بلکه بلکه از آن کم بهاء تر وبا آن نابرابر است. درنظریه ستمگری هم بیان می دارند که زنان علاوه بر نابرابر بودن و تفاوت داشتن از مردان تحت ستم نیز قرار دارند، یعنی تحت قید و بند، تابعیت، تحمیل، سوء استفاده و بدرفتاری مردان به سر می برند(جورج ریتزر۱۳۷۴).که هرسه نظریه دلایل عدم شکوفایی وانسجام و امنیت زنان درجامعه را عدم پذیرش، عدم مشارکت وعدم حمایت اجتماعی ایشان توسط مردان ویا حکومتها وقوانین زمانشان تلقی می کنند.رویکرد فمنییستی به امنیت اجتماعی بیشتر در رویکرد جدید جامعه محور و پست پوزیتیویستی جای می گیرد. فمینیستها معتقدند امنیت اجتماعی وقتی کامل میشود که زنان به طور اساسی در مرکز امنیت قرار میگیرند. به عبارت دیگر فمینیستها داعیه توجه دادن جریان مطالعات امنیتی به سطح خود ـ یعنی مردم و افراد که غالباً در پرتو ملاحظات قدرت محور به فراموشی سپرده شدهاند را دارند.
۲-۱-۲۰- فمینیسم لیبرال
هدف فمینیسم لیبرال از دیرباز احقاق حقوق برابر برای زنان بوده است یعنی برخورداری از حقوق شهروندیِ[۱۳۱] مساوی با مردان. فمینیستهای لیبرال علیه قوانین و سنتهایی مبارزه کردهاند که حق را به مردان میدهند و به زنان نمی دهند یا با ادعای «حمایت» از زنان وضع میشوند. این گروه با این تشخیص که برابری صوری کافی نیست، خواستار وضع قوانین شدهاند تا تبعیض علیه زنان غیر قانونی شود و زنان در محیطهای کار از حقوقی مانند مرخصی و حقوق زایمان برخوردار شوند.
برمبنای این تفکر، زن موجودی انسانی است و همان حقوق طبیعی و سلب نشدنیِ مردان را دارد. جنس زن به حقوق او ربطی ندارد؛ در قوای عقلی زنان نقصی نیست و بنابراین حق دارند از حقوق کامل انسانی برخوردار باشند. اما در جامعه به خاطر جنسیت زنان نسبت به آنان تبعیض روا میدارند؛ یعنی برای گروه زنان بدون توجه به خواستها، منافع، تواناییها و نیازهای فردی آن ها محدودیتهای خاصی مقرر میکنند. زنان از حقوق مساوی با مردان محروماند و آزادیهایی که برای گروه مردان وجود دارد از گروه زنان دریغ میشود. افزون بر این، در مورد مردان بر حسب شایستگیهای فردی و انسانی داوری میشود، اما مبنای داوری در مورد زنان فضیلت های زنانه است یعنی زنان از حقی مساوی با مردان برای دنبال کردن علایق شخصی خود برخوردار نیستند.
هدفی که فمینیستهای لیبرال/ اصلاحطلب در جامعهشناسی دنبال کردهاند اثبات این نکته بوده که تفاوتهای قابل مشاهده میان دو جنس ذاتی نیست بلکه نتیجه جامعهپذیری و «همگونسازیِ جنس و نقش» است. تفاوت رفتار با دختران و پسران کمابیش از بدو تولد آغاز میشود و از شکوفایی کامل ظرفیتهای انسانی زنان جلوگیری میکند. پژوهشگران فمینیست با تحقیقات خود وجود تبعیض علیه زنان[۱۳۲] و برخورد متفاوت با آنان را نشان داده و همین مسئله را زمینهساز جایگاه فرودست زنان در جامعه دانستهاند. برای آزاد کردن زنان باید نشان داد که زن و مرد از ظرفیتهای یکسان برخوردارند. زنان خصوصیات کامل انسانی دارند و تفاوت میان زنان و مردان ناشی از تفاوت تربیت دختر و پسر و همچنین ناشی از تفاوت انتظارات جامعه از آنان و وجود قوانین تبعیضآمیز[۱۳۳] است (پاملا[۱۳۴] ، کلر[۱۳۵] ، بی تا)
فمینیسم لیبرالی[۱۳۶] در میان نظریههای فمینیستی معاصر در اقلیت قرار گرفته است. با این همه فمینیسم لیبرالی در جنبش زنان آمریکا در دوران معاصر بیشتر از هر نظریه فمینیستی دیگر رواج دارد:
بیشتر نوشتههای مردمپسندی که درباره مشاغل زنان، برابری زن و مرد در مقام والدین و نیاز به آموزش فارغ از جنسیت برای کودکان منتشر شدهاند، بر پایه همین نظریه استوارند؛ این نظریه ارزش ویژهای برای عرصه خصوصی زنان قایل نمیشوند و برای وظایف خانگی و خرده کاریهای بیاجر و مزد زندگی خانوادگی چندان بهایی نمیدهد. در عوض، همین عرصه خصوصی رشته بیپایانی از توقعات، وظایف خانهداری که بیاجر و مزد، بدون ارزش و بیاهمیت تلقی میشوند، مراقبت از کودکان و خدمت عاطفی، عملی و جنسی به مردان، را برای زنان در بر میگیرد. پاداشهای راستین زندگی اجتماعی ـ مانند پول، قدرت، منزلت، آزادی، فرصتهای رشد و بالا بردن ارزش شخصی را باید در عرصه عمومی جستجو کرد. نظامی که از دسترسی زنان به عرصه عمومی جلوگیری میکند، با مسئولیتهای عرصه خصوصی را به گردن آن ها را در خانههای مجزا محبوس میسازد، و شوهران را از هرگونه درگیری با گرفتاریهای عرصه خصوصی معذور میدارد، همان نظامی است که نابرابری جنسی را به بار میآورد.
اگر پرسیده شود که نیروهای اساسی در این نظام کدامند، فمینیست لیبرال به تبعیض جنسی اشاره میکند. به خاطر همین تبعیض جنسی است که زنان از همان کودکی محدود و علیل میشوند تا آن که نقشهایی را در بزرگسالی پذیرا گردند که آن ها را از انسانیت کامل محروم سازد. در واقع همین نقشهای جنسی[۱۳۷] ، مانند تبعیض نژادی[۱۳۸] ، مردان و زنان را در قالبهای شخصیتی انعطاف پذیر محبوس میسازد و اجتماع را از شکوفای
ی استعدادهای اعضایش محروم میکند، زنان را دست کم میگیرد و از تحقق گرامیترین ارزشهای فرهنگی[۱۳۹] ما که همان آزادی و ارزش فردیاند، پیوسته جلوگیری میکند.
فمینیستهای لیبرال برنامههای زیر را برای از میان برداشتن نابرابری جنسی پیشنهاد می کنند:
نظرات مصاحبهشوندگان | نتایج حاصله | جایگاه در طبقه |
این صندوق برای شروع فعالیت خود باید از سازمان بورس و بیمه مرکزی مجوز فعالیت کسب کند. مکانیزم تاسیس صندوق در حال حاضر در بازار مالی موجود است. با سرمایه جمع شده نسبت به بیمه شرکت بیمه در یک مورد خاص مثلاً آتشسوزی اقدام مینماید. سرمایه گذاری سرمایه صندوق مانند صندوقهای با درآمد ثابت و تحت نظارت سازمان بورس انجام می شود. صندوق به منظور اجرای صحیح وظایف محوله به ارکانی نیاز دارد؛ به طوری که این ارکان دارای تخصصهای لازم در بازار سرمایه و بیمه باشند. بهتر است متولی یک شرکت بیمه باشد. در صورتی که مدیر صندوق از دو شخصیت بورسی و بیمهای تشکیل شود با کمترین تغییرات در سازوکار موجود در صندوقهای سرمایه گذاری، قابلیت اجرا دارد. این صندوق باعث جمعآوری مقداری از پولهای سرگردان در جامعه می شود. در ارکان صندوق باید رکن بیمهای هم وجود داشته باشد. واحدهای صندوق می تواند در سه شکل عمومی، خصوصی و محدود عرضه شود. عاملیت آن باید بازار سرمایه باشد. تخصص لازم باید در این زمینه وجود داشته باشد. با توجه به عدم اوراق بهادارسازی دارایی ها در ایران، راهکار صندوق قابل دسترس بوده و اجرایی است. تیمی که به عنوان مدیر صندوق است باید تخصص بازار سرمایه و بیمه را داشته باشد و به تنوع سرمایه گذاری سرمایه صندوق اشراف داشته باشد. |