ماده واحده: برای حفاظت تأسیسات و اموال و اسناد صنعت نفت، سازمانی به نام گارد صنعت نفت تشکیل می شود که افراد سازمان مزبور در اجرای قانون مجازات اخلالگران در صنایع نفت مصوب 1336، در مواقع نگهبانی دارای وظایف واختیارات و مسئولیتهای ضابطین نظامی خواهند بود و طبق این قانون و آییننامه مربوطه، حق استعمال اسلحه را خواهند داشت. آئیننامه استعمال اسلحه به وسیله گارد صنعت نفت نیز در سال 1353 ه.ش به تصویب کمیسیونهای مجلس شورای ملی رسیده و ماده 1 این آییننامه اشعار میدارد: ماده 1: افراد مسلح گارد صنعت نفت هنگام نگهبانی در موارد زیر حق استعمال اسلحه را خواهند داشت:

الف) در صورتی که جان نگهبان در خطر باشد.
ب) موقعی که محل یا حوزه نگهبانی به وسیله متجاوز در خطر باشد.
ج) در مواقع اضطراری به منظوراعلام خطر با شلیک هوایی
د) هرگاه عابری درمحوطه تحت حفاظت به سه اخطار(ایست) نگهبان توجه ننماید.
ه) وقتی که دستور استعمال اسلحه به وسیله سلسله مراتب از پاسبخشی به بالا به نگهبان صادر و ابلاغ گردد.
ماده 38 آییننامه فوقالاشاره مقرر میدارد،… اگر زندانی مبادرت به فرار نماید نگهبان موظف است ضمن استمداد از اطرافیان با تمام قوا او را تعقیب نموده و چنانچه با بکاربردن تمام تلاش های ممکن موفق به دستگیری او نشود سه مرتبه با صدای بلند و رسا ایست داده هرگاه باز هم توقف ننموده با رعایت اطراف و جوانب و توجه به اینکه باعث قتل یا جرح کسی نگردد با بهره گرفتن از اسلحه و خالی کردن تیر هوایی و در مقام ناچاری با نشانهگیری ساق پای زندانی، از فرار او جلوگیری نماید. تبصره: تخلف از مقررات ماده فوق علاوه بر تعقیب قانونی موجب تنبیه انضباطی خواهد بود. آییننامه فوقالذکر با توجه به آییننامه اجرایی سازمان زندانها مصوب 1384 رئیس قوه قضاییه فسخ شده است.
ماده 332 قانون فوق اشعار میداشت: هرگاه ثابت شود که مأمور نظامی یا انتظامی دراجرای دستور آمر قانونی تیراندازی کرده و هیچگونه تخلفی از مقررات نکرده است ضامن دیه مقتول نخواهد بود و جز مواردی که مقتول و یا مصدوم، مهدورالدم نبوده دیه به عهده بیتالمال خواهد بود. این ماده با توجه به ماده 473 ق. م. ا. 1392 فسخ شده است.
ماده 24 قانون مزبور مقرر می داشت: هر نظامی که بر خلاف مقررات و ضوابط؛ مبادرت به تیراندازی نماید عمل او جرم محسوب و به حبس از دو ماه تا یک سال محکوم می شود و در صورتی که منجر به قتل یا جرح شود، طبق قانون قصاص حسب مورد به قصاص یا دیه محکوم می شود. این ماده با توجه به ماده 41 قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح مصوب 1382 فسخ شده است
مبانی اجازهی استفاده از سلاح موارد زیادی می تواند باشد که بنیادی ترین آنها حفظ امنیت و پیشگیری از جرم است که به بررسی و تحلیل این دو مورد میپردازیم.
امنیت ملی بر پایه دو ستون ملت و دولت بنیاد شده و چون دولت از سوی مردم گزینش میگردد، در هر حال این ملت است که موضوع امنیت ملی خواهد بود واز اینرو تهدیدها برضد امنیت ملی پیوند ناگسستنی با هستی و استواری یک ملت دارد (عالیپور،27:1389). با وجود آمدن جوامع بشری، وجود نظم، امنیت و آسایش در سطوح خصوصی و عمومی، جزء جداییناپذیر نیازهای بشری بوده است که بر همین اساس، مأمورین مسلح و پلیس با هدف حفاظت از نظم و امنیت، مبتنی بر قوانین کشور شکل گرفته اند. بر این اساس، یکی از تجهیزات ضروری ولاینفک سازمانهای امنیتی و پلیسی در اجرای مأموریتهای ذاتی، سلاح است که جواز استفادهی قانونی و هدفمند از آن، همیشه مورد نظر بوده است.
هدفهای سیاست جنایی موثر در جامعه وقتی تحقق مییابد که تدابیر پیشگیرنده همواره در درجه نخست اهمیت باشد. میتوان پیشگیری از بزهکاری یعنی مبارزه با عوامل تکون آن را با ابزارهای متعدد قانونی به ثمر رساند (اردبیلی،48:1392). یکی از ابزارهای قانونی، تجویز حمل و استفادهی قانونی از سلاح توسط مأمورین مسلح و پلیس به وسیلهی مقنن است زیرا جلوگیری از فرار متهم و مجرم و اجرای وظایف ضابطین دادگستری، نیاز به ابزارهای قدرت و اقتدار برای پلیس و مأمورین مسلح دارد، به خصوص در مقابله با قاچاقچیان بین المللی و جرایم باندی و سارقان مسلح، پلیس چارهای جز استفاده از سلاح ندارد. همچنین اجرای احکام قضایی در بسیاری از موارد با امتناع محکومین مواجه می شود که نیاز به ابزار قدرت، جهت اجرای آن است. داشتن اقتدار و اجازهی حمل و استفاده از سلاح توسط مأمورین نباید منجر به استفادههای بیرویه و غیرقانونی از سلاح، و متعاقب آن ارتکاب جرایم نظامی گردد، بنابراین، تجویز حمل و استفاده از سلاح توسط مأمورین برای تأمین مصالح مذکور از باب اضطرار، مستلزم وضع قوانین و مقرراتی برای ساماندهی و تعیین حدود و ثغور بهره گیری از این اختیارات است و تصویب قوانین بکارگیری سلاح توسط مأمورین در همین راستا قابل توجیه است.

در این مبحث مقررات فعلی ناظر بر استفاده از سلاح توسط مأمورین در حقوق ایران را بیان میکنیم.
این آییننامه در 75 ماده در مهر ماه 1360 توسط رییس ستاد مشترک ارتش به نیروهای سهگانه ارتش جمهوری اسلامی ایران ابلاغ شده و در حال حاضر ملاک عمل سایر نیروهای مسلح نیز میباشد.
در آییننامه، وظیفه نگهبان مسلح در محیطهای نظامی و در موقع انجام نگهبانی در داخل پادگانها مشخص گردیده است بند س ماده 60 آییننامه مذکور در خصوص اجازه تیراندازی به نگهبان مقرر داشته: نگهبان در موارد زیرین اسلحه به کار میبرد:
1- وقتی که دستور به کار بردن اسلحه از طرف مافوق صادر شده باشد.
2- در صورتیکه جان نگهبان در خطر باشد.
3- موقعی که پاسگاه مورد نگهبانی در خطر باشد.
4- موقعی که عابر یا عابرین به دستور ایست نگهبان توجه ننماید.
بند الف ماده 75 آییننامه مذکور مقرر داشته: مراقبین مسلح زندانی مجازند علیه زندانی فراری تیراندازی نمایند منوط به اینکه استمداد به طرق دیگری برای جلوگیری از فرار زندانی امکان نداشته باشد در این صورت، دو مرتبه اخطار ایست می دهند در صورت تمرد زندانی به قسمی تیراندازی مینمایند که حتی المقدور به نقاط پایین بدن اصابت کند.
ماده 473: هرگاه مأموری در اجرای وظایف قانونی، عملی را مطابق مقررات انجام دهد و همان عمل موجب فوت یا صدمه بدنی کسی شود، دیه بر عهده بیتالمال است.
تبصره: هرگاه شخصی با علم به خطر یا از روی تقصیر، وارد منطقه ممنوعه نظامی و یا هر مکان دیگری که ورود به آن ممنوع است، گردد و مطابق مقررات، هدف قرار گیرد، ضمان ثابت نیست و در صورتیکه از ممنوعه بودن مکان مزبور آگاهی نداشته باشد، دیه از بیتالمال پرداخت می شود.
حکم ماده فوق بر مبنای قاعده اقدام قابل توجیه است؛ به این معنی که هر کسی به ضرر خود اقدامی کند، دیگری مسئول اعمال او نخواهد بود. با وجود آنکه در تمام فروض ماده، شخص علیه خودش اقدام کرده و به طریق اولی نباید مسئولیتی بر عهده کسی باشد؛ با این حال به دلیل حفظ دماء نزد شارع، دیه از بیتالمال پرداخت خواهد شد (زراعت، 241:1392).
تنها در فرض ذیل تبصره، یعنی در صورتی که مجنی علیه با آگاهی از ممنوعه بودن مکان، وارد منطقه نظامی شود؛ دیهای در کار نخواهد بود. با توجه به اینکه پرداخت دیه از جانب بیتالمال امری استثنایی است، باید به قدر متیقن اکتفا کرد و از تسری دادن آن به موارد مشابه اجتناب نمود.
.
ماده 41 ق. م. ج. ن.م. اشعار میدارد: هر نظامی که در حین خدمت یا مأموریت بر خلاف مقررات و ضوابط عمداً مبادرت به تیراندازی نماید علاوه بر جبران خسارت وارده به حبس از سه ماه تا یکسال محکوم می شود و چنانچه از مصادیق مواد 612 و 614 ق. م. ا. مصوب 2/3/1375باشد به مجازات مندرج در مواد مذکور محکوم خواهد شد. تبصره یک: چنانچه تیراندازی مطابق مقررات صورت گرفته باشد مرتکب از مجازات و پرداخت دیه و خسارت معاف خواهد بود و اگر مقتول یا مجروح مقصر نبوده و بیگناه باشد دیه از بیتالمال پرداخت خواهد شد.
تبصره دو: مقررات مربوط به تیراندازی و نحوه پرداخت دیه خسارات به موجب قانون بکارگیری سلاح توسط مأموران نیروهای مسلح در موارد ضروری مصوب 18/10/1373 و آییننامه های مربوط خواهد بود.
.4.4.1قانون بکارگیری سلاح توسط مأمورین نیروهای مسلح در موارد ضروری مصوب 1373
این قانون در تاریخ 18/10/73 شامل 17 ماده و سیزده تبصره تصویب و به تأیید شورای نگهبان رسیده است هر چند این قانون دارای ابهامات، ایرادات و نواقص فراوانی است در حال حاضر آخرین و جامعترین قانون لازمالاجرا در زمینه تیراندازی محسوب می شود.

این دستورالعمل به استناد ماده 31 آییننامه اجرایی قانون حفاظت و بهسازی محیطزیست تصویب شده و 10 فصل و 69 ماده و هجده تبصره دارد که ماده 16 آن مقرر داشته: آن دسته از مأموران سازمان که ضابط دادگستری می باشند و صرفاً هنگام انجام وظایف قانونی و در اجرای مأموریتهای محوله برای کشف و تعقیب جرایم مصرح در قانون حفاظت و بهسازی محیطزیست در شمار نیروهای مسلح موضوع ماده یک قانون بکارگیری سلاح توسط مأموران مسلح در موارد ضروری محسوب و در چارچوب موازین دقیق قانون مذکور حق استفاده از اسلحه سازمانی را دارند.
آییننامه فوق در سال 1379 در 4 ماده و دو تبصره به تصویب هیأت وزیران رسیده و ناظر بر پیش بینی اعتبار لازم جهت پرداخت دیه جبران خسارت به اشخاص بیگناه و کمک مالی به مأموران که در حین خدمت یا در ارتباط با انجام وظیفه متحمل صدمات جانی یا ضرر و زیان مالی شده اند میباشد.
آییننامه فوق مشتمل بر 5 ماده و چهار تبصره است که به تعاریف و مفاهیم بازداشتگاه، بازداشتی و زندان پرداخته و در ماده 2 این قانون، نحوه و چگونگی تعقیب و تیراندازی به سوی فرد متواری را معین نموده است. برابر ماده 2 آییننامه مذکور، مأموران ذیربط در صورت مشاهده بازداشتی یا زندانی موظفند به ترتیب زیر اقدام کنند:
الف) با بهره گرفتن از امکانات موجود نسبت به تعقیب و دستگیری فرد متواری اقدام نمایند.
ب) با صدای بلند و رسا سه مرتبه به فرد یا افراد متواری ایست بدهند.
ج) با رعایت اطراف و جوانب به نحوی که به دیگران آسیب نرسد اقدام به شلیک تیر هوایی نمایند.
د) در صورت عدم تأثیر اقدامات فوق، فرد متواری را از ناحیه کمربهپایین مورد هدف قرار دهند.
تبصره یک: تیراندازی از ناحیه کمربهبالا در صورتی مجاز است که مراحل فوق رعایت گردیده و یا اجرای آنها ممکن نباشد.
تبصره دو: در صورتی که فرار با بهره گرفتن از وسایل نقلیه انجام گیرد مأموران موظفند برابر ماده 6 قانون بکارگیری سلاح توسط مأموران نیروهای مسلح در موارد ضروری اقدام نمایند.
تبصره سه: دستورالعمل اجرایی چگونگی برخورد با ناآرامیهای داخل زندان و زندانیان و بازداشتیهای متواری از لایه های درونی زندانها و بازداشتگاهها توسط سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور و نیروی انتظامی تدوین و به تأیید رئیس قوه قضاییه خواهد رسید.
تبصره چهار: در صورتیکه نقل و انتقال افراد زندانی یا بازداشتی توسط گروهی از مأموران صورت گیرد تشخیص تیراندازی بر عهده فرمانده گروه مأموران مراقب میباشد.
- این دستورالعمل در تاریخ 1/1/75 به تصویب معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان محیطزیست رسیده و از تاریخ تصویب لازمالاجرا میباشد.
در این فصل ابتدا شرایط عام حاکم بر استفاده از سلاح را که شامل صلاحیت و وظایف قانونی مأمورین و فرماندهان آنها میباشد را تحلیل و بررسی مینماییم و سپس اصول کلی و مشترکی که ناظر بر استفادهی سلاح توسط مأمورین میباشد را مورد مطالعه قرار میدهیم.

در اینجا، ابتدا باید شرایط و صلاحیت مأمور در استفاده از سلاح را که اساسیتر است بررسی کنیم سپس به شرایط دیگر میپردازیم.
اولین و مهمترین موضوعی که در استفاده از سلاح توسط مأموران باید مدنظر قرار گیرد احراز شرایط و صلاحیت فردی مأمورین جهت بکارگیری سلاح است. برای اینکه مأمور به درستی تصمیم بگیرد که سلاح تحت اختیار خود را در چه زمانی، در کجا و چگونه و تحت چه شرایطی به کار ببرد ماده 2 ق. ب. س. چهار شرط مهم را احصاء نموده است که البته با توجه به سیاق ماده مذکور و نداشتن ضمانت اجرای عدم وجود این شرایط، به نظر اکثریت مأمورین، تشخیص صلاحیت ظاهری مأمور برای در اختیار داشتن کفایت می کند و با عنایت به آموزش نیروهای مسلح در مراحل مختلف آموزش و خدمت، ذیصلاح بودن از سوی فرمانده کفایت می کند و نیازی به تشخیص تخصصی ذیصلاح بودن مأمورین نیست. چهار شرط مذکور عبارتند از: 1- سلامت جسمانی و روانی با مأموریت محوله:
این شرط به صرف اینکه مأمور دارای شرایط جسمانی و روانی متناسب بوده که به استخدام نیروهای مسلح درآمده محقق نمی شود بلکه باید برای مأموریتی که به آن اعزام می شود از این شرایط برخوردار باشد. منظور از سلامت جسمانی داشتن، توانایی مناسب و مطلوب قوای بینایی، شنوایی، لامسه و فیزیک مناسب میباشد. ذکر این نکته هم ضروری است که مقنن احراز سلامت روانی را نیز لازم میداند. به عبارت دیگر مأمور مسلح باید قدرت تشخیص و تمیز مصادیق قانون بکارگیری سلاح را داشته باشد و در مقابل هر گفتار و رفتار تحریک آمیز طرف مقابل (از جمله اهانت و فحاشی و به کار بردن الفاظ رکیک و انجام حرکات ناشایست) تحت تأثیر قرار نگرفته و از سلاح استفاده ننماید.
2- فراگرفتن آموزشهای لازم در راستای مأموریتهای محوله:
به موجب بند دوم، صرف داشتن آموزش عمومی نحوه استفاده از سلاح کفایت نمیکند و فرماندهان مکلفند که آموزشهای لازم را در ارتباط با مأموریتهای محوله را به افراد تحت امر خود ارائه نمایند.
3- تسلط کامل در بکارگیری سلاحی که در اختیار آنها گذارده می شود:
در صورت وجود سلامت جسمانی و روانی متناسب با مأموریت محوله و طی نمودن دوره های آموزشی لازم، به نظر میرسد که مأمور به سلاحی که در اختیار دارد مسلط خواهد بود اما در بعضی موارد عللی مثل بیماری، پیری، وضعیت جسمانی از قبیل قد و چاقی و یا لاغری موجب می شود که مأمور تسلط کامل خود را از دست بدهد. همچنین ممکن است به دلیل عدم تناسب سلاح با موضوع مأموریت، مأمور تسلط کامل در بکارگیری سلاح در اختیار نداشته باشد به همین علت ماده 10 ق. ب. س. مقرر داشته سلاحی که در اختیار مأموران موضوع قانون فوق قرار داده می شود باید متناسب با موضوع مأموریت و وظیفهی آنان باشد. گذراندن دوره های آموزشی لازم و تداوم تمرین تیراندازی نسبت به هدفهای ثابت و متحرک بسیار لازم و ضروری است.
قانون بکارگیری سلاح باید به مأموران مسلح تدریس و تفهیم گردد و صرف خواندن قانون جهت بکارگیری سلاح کفایت نمیکند. ماده 9 قانون فوق اشعار میدارد: مأمورانی که آموزش کافی در مورد سلاحی که در اختیار آنان گذراده شده است ندیدهاند باید مراتب را به فرمانده خود اطلاع دهند و در صورتیکه مأموریتی به این قبیل افراد محول شود فرمانده، مسئول عواقب ناشی از آن خواهد بود مشروط بر اینکه مأمور در حدود دستور فرمانده اقدام کرده باشد. بنابراین مأموران موظفند چنانچه فاقد شرایط لازم برای بکارگیری سلاح هستند مراتب را بلافاصله به صورت مستند و مستدل به فرماندهان خود اطلاع دهند. فرماندهان نیز مکلفند قبل از تحویل سلاح و اعزام به مأموریت از برخورداری شرایط لازم برای بکارگیری سلاح از ناحیهی مأموران خود یقین حاصل نمایند.
قانون بکارگیری سلاح در مواد متفاوت، تکالیفی و وظایفی را برای فرماندهان احصاء نموده و اگر چه متأسفانه ضمانت اجرایی را برای عدم اجرای تکالیف فوق مشخص ننموده ولی به هر حال فرماندهان مکلفند که وظایف فوق را با توجه به اهمیت موضوع به نحو شایسته و مطلوبی انجام دهند. وظایفی که مربوط به مراحل قبل از تحویل سلاح و یا قبل از تیراندازی مأموران میباشد به شرح ذیل میباشد:
1- احراز سلامت جسمانی و روانی مأموران:
بند 1 ماده 2 قانون بکارگیری سلاح، شرط اول مسلح شدن مأموران را سلامت جسمانی و روانی آنان احصا نموده؛ بنابراین فرماندهان مکلفند به نحو مقتضی مثل معرفی به مراکز درمانی و اخذ آزمایشات لازم موضوع فوق را احراز نمایند.

2- احراز تسلط مأموران تحت امر در بکارگیری سلاح:
برابر بند 3 ماده 2 ق. ب. س. مأموران باید در استفاده از سلاحی که در اختیار آنان گذارده میشوند مهارت و تسلط کافی داشته باشند و این موضوع باید توسط فرمانده وی احراز گردد.
3- ارائه آموزشهای لازم در راستای مأموریتهای محوله:
فرماندهان مکلفند که آموزش لازم را در راستای مأموریتهای محوله به مأموران ارائه نموده و آنان را در خصوص نوع و چگونگی اجرای مأموریت محوله توجیه نمایند (بند 2 ماده 2 ق. ب. س.)
4- احراز این موضوع که مأمور مسلح آشنایی کامل به قانون و مقررات مربوط بکارگیری سلاح:
موضوع فوق نیز در بند 4 ماده 2 قانون بکارگیری سلاح مورد توجه قانونگذار قرار گرفته است. بنابراین فرماندهان مکلفند به نحو مقتضی احراز نمایند که ماموران مقررات بکارگیری سلاح را به خوبی میدانند. این مهم با ارائه آموزشهای لازم و تداوم آن و با ارائه و تشریح حوادث و وقایع و پروندههای مطرح شده و مراجع قضایی مؤثرتر خواهد بود.
5- در اختیار قراردادن سلاح متناسب با مأموریت:
ماده 10 ق. ب. س. مقرر داشته سلاحی که در اختیار مأموران قانون مذکور قرار داده می شود باید متناسب با موضوع مأموریت و وظیفهی آنان باشد.
6- گوشزد نمودن حدود اختیارات و مسئولیتها به مأموران مسلح:
برابر ماده 8 ق. ب. س. رؤسا و فرماندهان مربوطه مکلفند قبل از اعزام مأموران، حدود اختیارات و مسئولیتهای آنان را گوشزد نمایند (بارانی، 114:1386).
7- در اختیار قراردادن وسایل هشدار دهنده و تجهیزات لازم:
با توجه به اینکه قانون بکارگیری سلاح شرایط خاصی را برای تیراندازی احصاء نموده و در واقع در بیشتر موارد مأموران تنها به عنوان آخرین اقدام، حق تیراندازی دارند لذا فرماندهان باید تجهیزات مناسب، لازم و کافی جهت تعقیب متهمین در اختیار مأموران قرار دهند تا مأموران با بهره گرفتن از امکانات مذکور بتوانند متهمین را دستگیر نموده و فقط در موارد ضروری تیراندازی نمایند.
8- صدور دستور بکارگیری سلاح برای مهار ناآرامیها:
قانونگذار فقط در مواد 4 و 5 ق. ب. س. تیراندازی را منوط به دستور فرماندهی دانسته است. در سایر موارد دستور مافوق، مجوزی برای تیراندازی نمی باشد و چنانچه مأموری به دستور مافوق تیراندازی غیرمجاز نماید برابر ماده 159 ق. م. ا. با آمر و مأمور برخورد خواهد شد.
در راستای تکالیف فرماندهان، مأموران نیر موظفند پیش از بکارگیری سلاح نکات زیر را رعایت کنند:
1- گزارش دادن بیماری جسمی و روانی خود به فرمانده یا رئیس مربوطه:
قانونگذار در ماده 2 شرایط خاصی را برای مأموران مسلح احصاء نموده فلذا چنانچه مأموران احراز نمایند که فاقد شرایطی از جمله سلامت جسمی و روانی بوده و یا اینکه شرایط مذکور را از دست دادهاند باید مراتب فوق را به فرماندهان خود گزارش نمایند.