در آخر، با توجه به بستر و زمینه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که متن مصوبات مجلس ششم تصویب و ایراد شده است، باید اظهار داشت، گفتمان ارائه شده در جهت حمایت خاص از مشاغل خاص، ایجاد وحدت رویه بین صندوقهای بازنشستگی در قالب نظام جامعتامین اجتماعی همسو با رویکردهای محوری حاکم بر گفتمان اصلاحات از قبیل نهادسازی بوده است.در واقع گفتمان اصلاحات با توجه به شرایط و زمینههای اجتماعی آن برهه زمانی، توانست رویکرد جدیدی را در سیاستگذاریهای بازنشستگی ارائه کند.
۴-۴-۴- جمع بندی و ترسیم بازنشستگی در گفتمان اصلاحات
گفتمان حاکم بر مقوله بازنشستگی در دوره سازندگی با تکیه بر دو نظریه تحلیل گفتمان لاکلاو و موفه، وتحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف مورد بررسی قرار گرفت.
در راستای تبیینشرایط، و ترسیم فضای گفتمتانی حاکم با توجه به متون تحلیل گفتمان دوره اصلاحات، میتوان ادعا کرد که گفتمان اصلاح طلب تلاش کرده است تا توسعه سیاسی و جامعه مدنی راکه مهمترین دال تهی و نشانه کمبود در گفتمان سازندگی بشمار میرفت، به عنوان دال برتر و نشانه مرکزی انتخاب نماید، بنابراین نشانهی ” توسعه سیاسی” در درون گفتمان اصلاحطلب، آن نقطه درخشان و برتری است که سایر نشانههای مهم این گفتمان از قبیل “جامعه مدنی"، ” اصلاحات"، ” آزادی"، “قانونگرایی"، “مردم سالاری"، و ” مشارکت و حق رای ” حول این نشانه محوری مفصلبندی معنایی شدهاند. بر همین اساس، مهمترین هدف گفتمان اصلاحات رسیدن به جامعه مدنی، از طریق سیاستگذاریهای عمومی و اجتماعی از جمله سیاستگذاری درتامین اجتماعی و زیر مجموعههای آن از جمله بازنشستگی است. گفتمان اصلاحات، توسعه سیاسی و جامعه مدنی را مرحله جدیدی از بلوغ اجتماعی و سیاسی جامعه ایران تلقی میکرد، و بر همین اساس،تلاش در تجمیع، تحریک و تشویق تقاضاها و مطالبات مردم در قالبهای مدرن از قبیل نهادهای مدنی میکرد. جامعه مدنی، از جمله نهادهایتامین اجتماعی مثل نهادهای بازنشستگی، و قانونگرایی در حوزه حمایتهای بازنشستگی از شاخصهای این دوره محسوب میشود.بنابراین لازم است تمام سیاستگذاریهارا از جمله برنامههای توسعه و مصوبات مجلس را در بسترزمینه گفتمانی اصلاحات با محوریت توسعه سیاسی و جامعه مدنی مورد بررسی قرار گیرد.در دوره گفتمان اصلاحات، برنامههای توسعه سوم و چهارم و مصوبات مجالس پنجم و ششم در راستای گفتمان اصلاحات و به عنوان مدلولهای سازگار با با جامعه مدنی به تصویب رسید.در قالب برنامه سوم توسعه، نشانههایی شامل، تکلیف دولت نسبت به حمایت از بازنشستگان در مقابل تورم، گسترش بازنشستگی،نظام جامعتامین اجتماعی، پرداخت دیون دولت، تناسب خدمات با امکانات، جلوگیری از بحرانهای مالی صندوقها، تقویت بنیه مالی صندوقها، جلوگیری از تحمیل بار بر صندوقهاو حمایت از گروههای آسیبپذیر نمود پیدا کرده است.
در توضیح نشانههابرجسته شده که برنامه سوم، باید گفت که نظام جامعتامین اجتماعی از مهمترین آنها است. برجستهسازی این نشانه به این دلیل استکه در منظر گفتمان اصلاحات، اجرای اصل ۲۹ نیازمند نظامی جامع و فراگیر تلقی شده است، از طرف دیگر نهادسازی خود مرحلهای است برای نیل به جامعه مدنی و توسعه سیاسی بشمار میرود. با توجه به این که در دوران تسلط گفتمان سازندگی و برنامه دوم توسعه، فشارهای تورمی شدیدی بر اقشار جامعه از جمله بازنشستگان وارد شد، در زمینه حمایت از این اقشار در مقابل تورم دال خالی و نوعی کمبود در گفتمان پیشین ایجاد گردید، که گفتمان اصلاحات با گنجاندن مواد حمایتی در برنامه سوم تلاش کرد تادال” حمایت از بازنشستگان در مقابل تورم” را برجسته سازد. پرداخت دیون دولت به صندوقها، گسترش شمول بازنشستگی از جمله نشانههای حمایتی است،و ادغامهای نهادی نشانه دیگری است که در راستای نظام جامع و ساختا نهادی مطرح شده است. شایان ذکر است که برای اولین بار نشانههای اقتصادی و بیمهای از قبیل داشتن دغدغه نسبت به تعادل بین منابع و مصارف صندوقها، پایداری صندوقهادر گفتمان اصلاحات و در قالب برنامه سوم مطرح شد. در توضیح تجلی نشانههای اقتصادی در برنامه سوم، باید گفت که تمرکز گفتمانهای پیشین بر جنبهه ای حمایتی، باعث شد تا دالهای خالی از نوع تعادل منابع و مصارف، توازن مالی صندوقها، تحمیل بار بر صندوقها مطرح شود. مجموعهای از عوامل اقتصادی، و اجتماعی بویژه مسایلی که در درون صندوقهای بازنشستگی ظهور کرد، وتاثیرپذیری از گفتمانهای جهانیتامین اجتماعی و بازنشستگی از جمله گفتمان بانک جهانی، و همچنین ظهور بحران درآمد نفتی برای دولت اصلاح طلبباعث شد تا نشانههای اقتصادی- بیمهای نیز در قانون برنامه سوم توسعه، مطرح گردد.
در قالب برنامه چهارم توسعه، نتایج حاصل از تحلیل گفتمان حاکی از آن است که نشانههای حمایتی مثل «تاکید بر تکلیف دولت درافزایش پوشش جمعیتی» و ” افزایش پوشش بیمههای اجتماعی بویژه روستائیان و عشایر"، ” الزام قانونی برای دولت در پرداخت بدهی” و، “تامین هزینه های مالی گسترش خدماتتامین اجتماعی از طرف دولت"، حول نظام جامعتامین اجتماعی که خود نوعی نهادسازی برای جامعه مدنی است، برجسته شدهاند. در کنار این نشانههای مهم حمایتی و مدلولهای خاص آن، دیگر نشانههای مهم دیگر نیز که جنبه اقتصادی، و بیمهای دارند در ادامه برنامه سوم، در برنامه چهارم نیز، برجسته شده است مدلولهایی از قبیل«جلوگیری از ایجاد بدهیهای جدید»، «پرداخت مستمری بازنشستگی بر مبنای نرخ رشد طبیعی دستمزدها» و «استرداد منابع مالی پرداختی بیش از میزان مقرر»، “اصلاح مبانی محاسباتی بیمهای با توجه به روندهای امید به زندگی"، ” لزوم پایداری صندوقها” ” بهرهمندی از تجارب جهانی در اصلاحات بازنشستگی"را جهت معنادهی به خود در فضای گفتمانی حاکم بر کشور کهگفتمان حاکم بر برنامه چهارم توسعه نیز بوده، تعریف نموده است؛ چرا که، بررسی ماده ۹۶ قانون برنامه چهارم و بندهای زیر مجموعه آن، حاکی از آن است که اجرای برنامهای کلان که تحت پوشش چتر حمایتی بیمهای و خدمات مربوطه(از جمله بازنشستگی) قرار دادن آحاد جامعه را مدنظر داشته باشد، نیازمند هزینه کرد منابع مالی بسیاری میباشد.
اهتمام به دغدغههای مطرح شده در مجالس پنجم و ششم، ما را بدین سو رهنمونمیکند که مطمئناً گفتمان حاکم بر کشور در برهه زمانی یاد شده(۱۳۷۵ - ۱۳۸۳) که گفتمان اصلاح طلبی بوده است، هژمونی خود را در گفتمان مجالس پنجم و ششم نیز نمایان کرده است و بدین صورت به گفتمان غالب مجلس در آن برهه زمانی بدل شده است.
در قالب مصوبات مجلس پنجم، با رویکرد خاص گرایی(تمرکز بر مشاغل ویژه بجای آحاد کشور) نشانههای حمایت از بافندگان خانگی، جانبازان انقلاب، مشاغل سخت و زیانآور، و همچنین نیروهای مسلح برجسته شده است. پرداختن به مسائل و موضوعات پیرامون ارتقاء جایگاه سیاسی، اجتماعی، حقوقی، اقتصادی و… زنان، در گفتمان اصلاحاتاز جایگاه ویژهای برخوردار بوده است، بنابراین پرداختن به موضوع بیمه بازنشستگی مشاغلی از جمله بافندگان قالی، قالیچه، گلیم و زیلو در مجلس، که از قضا اکثریت شاغلان در این حوزه را زنان تشکیل میدهند که اینگونه مشاغل را اکثراً در محیط خانه و بدون حضور کارفرما به انجاممیرسانند و از این طریق علاوه برتامین نیازهای خانواده کمک شایانی به ارتقاء صادرات صنایع دستی ایران زمین(از جمله مهمترین آنان فرش)می نمایند، حکایت از اثر پذیری مجلس پنجم از گفتمان اصلاحات دارد.
قانون برنامههای توسعه و مصوبات مجلس پنجم و ششم، با رویکرد خاصگرایی ما را به این رهیافت کلی رهنمون میکند که دال شناور” بازنشستگی در بستر و زمینه گفتمان اصلاح طلبی و در خدمت به رویکردهای محوری گفتمان اصلاحات بوده است،و به معنی ” گذار به جامعه مدنی” قابل تعریف است.
بنابراین در راستای پاسخ به سئوال تحقیق، که مفهوم بازنشستگی در گفتمانهای پس از انقلاب چگونه بازنمایی شده است؟ یافتههای تحلیل متون گفتمانی حاکی از این است که بازنشستگی در دوره گفتمان اصلاحات با توجهبه مهمترین دغدغه و نشانه این دوره یعنی ” جامعه مدنی"، مفهوم بازنشستگی نیز، به معنای ” گذار به جامعه مدنی ” بازنمایی شده است، که مدلولهای سازگار با این معنا از قبیل” نظامتامین اجتماعی جامع"،"قانون گرایی"، ” نهاد گرایی"، ” حمایت از مشاغل خاص"، “ارتقاء جایگاه زنان “همچنین با تاثیرپذیری از گفتمانهای جهانی مثل بانک جهانی و شرایط آن برهه زمانی نشانههای اقتصادی و بیمهای از قبیل تنظیم پارامترهای بازنشستگی با شاخصهای امید به زندگی، جلوگیری از ایجاد تعهدات جدید توسط دولت و غیره رانیز در سطح قوانین و مصوبات برجسته کرده است.
با توجه به این که این گفتمان نیز برخاسته از مدرنیته است، بنابراین با تسلط آن، الگوهای سنتی مراقبت از سالمندان از قبیل نقش خانواده، گروههای محلی، نهادهای مردمی متکی بر خودیاری و همیاری بتدریج رو به ضعف میگذارند، چراکه نهادهای مدنی، و سیستمهاجایگزین الگوهای بومی متناسب با زیست جهان میشوند. بنابراین سیستم و نهادهای مدنی در سطح حداکثر خود هستند و نهادهای طبیعی و بومی روییده در بستر زیست جهان رو به افول میگذارند. اما غلبه جنبهه ای حمایتی-اجتماعی یا بیمهای – اقتصادی بستگی به توافق نهادهای جامعه مدنی دارد. در این گفتمان نظامهای صنفی و مشارکتی در امربازنشستگی برجسته، و نقش دولت در تعیین سطح سخاوتمندی نظام بازنشستگی یا تقویت سطح بیمهای محدودمیشود. این که نهادها فعالبر سر بازنشستگی به چه توافقی برسند، حداکثر و حداقلی بودن نظام بازنشستگی را نسبت به حمایتهایا بیمهای بودن رقم میزند. آیا نهادها بازنشستگی را یک حقوق عمومی و تکلیف دولتی قلمداد خواهند کرد که دولت ناگزیر است حتی با برداشت از منابع بین نسلی، همه آحاد جامعه را پوشش دهد یا نه آن را امری اقتصادیمید انند که بر اساس هویتهای اقتصادی معنامیشود، و یا امری بینابینی، که بستگی به نقش و توافق نهادها و اصناف دارد.
در ارزیابی انتقادی گفتمان دوران اصلاحات باید عنوان کرد که این گفتمان نیز بسیاری از معناهای با ارزش دال بازنشستگی را به یک معنا(مدنی اما کوتاه مدت)، تقلیل داده است. به عنوان مثالقانونی کردن افزایش حقوق بازنشستگان و مستمری بگیران با مطابق با نرخ تورم از مصادیق تقلیل معنا است. اگر چه حمایت از بازنشستگان و مستمری بگیران در مقابل تورم مورد تائید است، اما معناهایی از قبیل محدودیت منابع کشور برای اجرای این قانون وشرایط واقعی کشور، از مواردی است که نادیده گرفته شده است. با توجه به شرایط اقتصاد تورمی، معلوم نیست که تطابق حقوق با تورم تا چه حدی مطابق با حد و آستانه تحمل اقتصاد ملی است. در واقع برجستهسازی معنایی در این گفتمان تک سویه است چراکه به بهای منابع بین نسلی، نسل درحال حاضر مورد حمایت قرار گرفته میشود. اگرچه نشانههای اقتصادی و بیمهای از وجود دغدغههای اقتصادی مثل تعادل منابع و مصارف در این گفتمان حکایت دارد، و این خود ارزشمند است، اما این نوع از برجستهسازی نشانههای اقتصادی نسبت به تعادلمنابع و مصارف عمدتاً واکنشی بوده است، نه کنشگرانه. یعنی پس از بروز تبعات سیاستهای حمایتی بدون پشتوانه، بحران صندوقها، افزایش وابستگی صندوقهابه بودجه عمومی، و هشدار دهی نهادهای بین اللمللی از قبیل بانک جهانی،تازهنشانههای اقتصادی و توجه بر آینده دراین گفتمان (در سطح قوانین) خود را نشان داده است. در حالی لازم است قبل از وقوع بحرانها، این نشانههادر گفتمانهاجذب و معنایابی شوند، تا منشاء تحولات اثربخش گردند.
اما در ادامه ارزیابی انتقادی این سیاستهاباید به برخی از معناهای باارزشی که ظرفیت گشودن آیندههای بدیل را دارند مورد اشاره قرار داد. حساس بودن به آینده، حساس بودن به مراقبت از منابع بین نسلی، ایجاد تعهدات برای آیندگان متناسب با امکانات و منابع درآمدی آنها، تنظیم قطعیتهای هزینهای با توجه به عدم قطعیتهای درآمدی و غیره از جملهمعناهایی هستند که به حاشیه رانده شدهاند.مثلا هر مصوبهای خود دارای عمر هزینهای است.یعنی لازم است که نه فقط منبع درآمدی یک مصوبه در همان سال تعیین شود، بلکه آثار و پیآمدهای هزینهای و غیر هزینهای مصوبات در دامنه افق زمانی آنها باید مورد توجه قرار گیرد. از طرف دیگر برآورد منابع مالی و درآمدی این تعهدات مورد سئوال است. مثلا برایتامین منابع مالی بیمه بافندگان خانگی پیش بینی شده است تا از محلیک و نیم درصدعوارض گمرکی صادرات فرشتامین شود، اما اولاٌ خود این سیاستممکن است باعث کاهش صادرات گردد یعنی بستن عوارض گمرکی ممکن است باعث افزایش قیمت تمام شده فرش ودر نهایت سهم فروش و صادرات در رقابت بین المللی کاهش یابد که در این صورت هم درآمد کل کاهشمییابد و هم منبعپیش بینی شده برایتامین بیمه بازنشستگی تحقق نمییابد و جبراًاز محل بودجه عمومی و کمکهای دولتیتامینمیشود، دوم، این که معلوم نیست که پیش بینی درآمدهای صادراتی با توجه بهعدم قطعیتهاو پیچیدگیها، رقباء سرسخت مثل چین در بازارهای جهانی، چقدر واقع بینانه است. بدیهی است که در صورت عدم امکانتامین منابع از محلهای پیش بینی شده،سرانجامتامین منابع مالی این مصوبات از بودجه عمومی خواهد بود، یعنی وابستگی صندوقهابه بودجه بیشتر خواهد شد. در واقع انتقاد اساسی به این سیاستهااین است که در مقابل قطعیتهای هزینهای و تعهدی، عدم قطعیتهای درآمدی مورد مطالعه قرار گرفته نمیشود، به عبارت دیگر، عدم قطعیتهای درآمدی با قطعیتهای هزینهای تنظیم نمیشود.
۴-۵- بازنشستگی در گفتمان اصولگرایی عدالتخواه
۴-۵-۱- ریشهیابیشکلگیری و ترسیم فضای گفتمانی
تمرکز بر توسعه سیاسی و تصلب معنایی در گفتمان اصلاحطلب، موجب پدیدار شدن دالهای خالی از نوع اقتصادی از قبیل فقرزدایی، و رفع بیکاری، دسترسی مردم به ثروت و منابع، عمران و آبادی مناطق کمتر توسعه یافته گردید. با تشدید مشکلات اقتصادی مردم و افزایش مطالبات اقتصادی، و فعالیت جناحهای رقیب،فضای سیاسی و اجتماعی کشور به سمتی رفت، که دال مرکزی گفتمان اصلاحات، یعنی توسعه سیاسی بتدریج دچار تزلزل، و زمینه برای ظهور و تکوین گفتمان جدیدی موسوم به” اصولگرایی عدالتخواه “مهیا گردید. دورهاین گفتمان با روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد از ۱۳۸۴ تا سال ۱۳۹۲ ادامه یافت. ریشه شکلگیریگفتمان اصولگرایی را میتوان استقبال مردم بویژه طبقات مستضعف جامعه از دالهای جذابی که ریشه در نگرش اقتصادگرایانه داشتند، دانست (اخوان کاظمی، ۱۳۸۹: ۱۵۰-۱۵۱).دالهایی از قبیل فقرزدایی، امکان دسترسی مردم به ثروت ومنابع کشور، رفع بیکاری، عمرانو آبادی که درگفتمان اصلاحاتبه عنوان دالهای خالی و نشانههای کمبودمحسوب میشد. لازم به بیان است، که در این دوره تلاش شده است تا گفتمان انقلاب[۱۷۴] از طریق مفصلبندی ارزشهای اسلامی و انقلابی مثل ساده زیستی، خدمت رسانی به فقرا، و مهرورزی به محرومین، بازتولید شود(همان منبع).
۴-۵-۲- تحلیل سخنرانیهای احمدی نژاد(رئیس جمهور دوره گفتمان اصولگرایی عدالتخواه)
همانند سخنرانیهای سایر روسای دولت تلاشمیشود سه سخنرانیدر مقاطع زمانی و مکانی مختلف انتخاب شود که معرف گفتمان عدالت و پیشرفتباشد
این سخنرانیهاشامل:
- سخنرانی احمدی نژاد در سازمان ملل (۲۶ شهریور ۱۳۸۴)
- سخنرانی احمدی نژاد در بین نمایندگان مجلس (۲۷ دی ماه ۱۳۹۱)
- سخنرانی احمدی نژاد دربین مردم اصفهان (۴ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۲
تحلیل گفتمان متن اول سخنرانی احمدی نژاد(۲۶ شهریور ۱۳۸۴)
این سخنرانی[۱۷۵] در سازمان ملل در تاریخ۲۶ شهریور ۱۳۸۴برگزار گردید. احمدی نژاد به عنوان ریس جمهور ایران که حدود یکماه از ریاست جمهوری اومیگذاشت به سخنرانی پرداخت.
توصیف، تفسیر، و تبیین متن سخنرانی
جدول(۴-۳۵) تحلیل گفتمان متن اول سخنرانیاحمدینژاد(۲۶ شهریور۱۳۸۴ سازمان ملل)
واژگان کانونی | مهربانی، آرامش، آزادی و عدالت، عمل صالح، صلح، توزیع صحیح، قانون، احترام، حقوق بشر، صداقت، عالمانه، صادقانه، مشروع و قانونی، پیمان جمعی، |
واژگان سلبی | تبعیض، محروم، فقر، خشونت، تروریسم، ویران، آپارتاید هستهای، تبعیض آمیز، کودتا، اختناق، |
قطببندیها | غنی در مقابل فقیر، زور در مقابل برابری، پیشرفت و تعالی در برابر محروم، تبعیض در مقابل آرامش |
مفاهیم اصلی متن | توزیع، حق برابری |
جان کلام متن |
فرم در حال بارگذاری ...