امروزه آموزش و پرورش به عنوان نقطه عطفی در تحول جوامع مختلف تلقی شده و نقش بسزایی در توسعه و پیشرفت کشورها ایفا می کند.از سوی دیگر تحرکات وپویایی های ناشی از رشد وتوسعه فنا وری ها وصنایع جدید وبه تبع آن لزوم قرار گرفتن در این مسیر پرشتاب، لازمه هر سازمان آموزشی پویایی است(گاروین،2000).تغییرات و چالش های فراوان دنیای کنونی ایجاب می کند که سازمان با قدرت یادگیری وبه روز رسانی خود باشد تا بتواند با تحولات سریع خودرا منطبق کند وبه موقع به محرک های محیطی پاسخ دهد و با کسب دانش وآگاهی به صورتی گسترده وپویا وزنده در حوزه بهسازی وتوسعه سازمانی به حیات خود ادامه دهد(لوپز همکاران ،2005).
تغییر و تحول در دهه اخیر و افزایش روزافزون رقابت، پیچیدگی، پویایی و عدم اطمینان از شرایط محیطی باعث شده تا سازمان های بزرگ نتوانند با شرکت های کوچک که از انعطاف پذیری، سرعت و نوآوری بالایی برخوردارند رقابت کنند به همین خاطر در چنین شرایطی حیات و بقای سازمان های بزرگ در گرو تحولی اساسی است که افراد خلاق و نوآور را هر چه بیشتر در کشور پرورش داده و فرهنگ سنتی را به فرهنگ یادگیرنده تغییر دهد. بنابراین در عصر حاضر سازمان ها و نهادهای متولی توسعه باید مدیرانی واجد شرایط برای برنامه ریزی، نوآوری، خلاقیت را گردهم آوردند و با این تدبیر مهم توسعه سازمان را سامان بخشد. بنابراین آنچه کشورهای جهان بویژه کشورهای در حال توسعه را در جهت افزایش بهره وری، پیشرفت و ترقی مدد می رساند همانا استفاده از فرصت ها در رقابت با سایر کشورها است ولی آیا سازمان ها توانسته اند خودشان را با جهان واقعی و محیط خارج از خود تطبیق دهند مسلماً جواب مثبت نخواهد بود چراکه تنبلی موجود در ادارات بصورت عدم بهره وری و کارایی، بوروکراسی متورم و نارضایتی مردم نمود آشکار این قضیه است. یکی از دلایل آشکار آن عدم وجود یادگیری به معنای عام در سازمان های دولتی می باشد. (موغلی و مالکی طبس، 1388، ص 99).
سازمان های آموزشی، سازمان های خاص آموزش و یادگیری هستند که هدف نهایی آن ها تحقق یادگیری و پرورش انسان ها و ایجاد رفتارهای نسبتاً پایدار در دانش آموزان است. اگر در سازمان های دیگر، آموزش و یادگیری وسیله ای برای تحقق سایر هدف های سازمانی مثل تولید مصنوعات و کالاها و ارائه خدمات می باشد، سازمان های آموزشی خاص انسان سازی و تغییر رفتار هستند. بر این اساس کاربرد اصطلاحات سازمان یادگیرنده، سازمان دانش آفرین و سازمان تحقق دهنده ی یادگیری سازمانی برای سازمان های آموزشی از اصالت و درستی بیش تری نسبت به سازمان دیگر برخوردار است(میرکمالی، 1389، ص 282). آموزش همواره وسیله ای مطمئن برای بهبود کیفیت عملکرد وحل مشکلات سازمانی است و فقدان آن معضلات متعددی را در سازمان ایجاد می کند. به همین دلیل به منظور تربیت وتجهیز نیروی انسانی سازمان ها وبهسازی وبهره گیری موثرتر از این نیرو ها ،آموزش همواره به عنوان تاثیر گذارترین عامل مد نظر است (صفاری وهمکاران ،1388). در جهان کنونی آموزش ، یاددادن و یادگیری در سازمان یکی از مکانیزم های اصلی توسعه منابع انسانی بوده و مورد توجه بسیاری از صاحب نظران ومدیران آموزشی قرار گرفته است (مولایی ،1388). .سازکارها یا راهبردهای مناسب در جهت حرکت به سمت تحقق یادگیری در سازمان وجود دارد. در همین زمینه ضرورت دارد که ابتدا وضعیت موجود یادگیری در سازمانهای آموزشی را بسنجیم و سپس به ارائه راهکارهایی جهت توسعه آن بپردازیم.
لذا با توجه به مطالب مطرح شده ، چنانچه نظام آموزش و پرورش بخواهد در چنین شرایطی به دنبال نوآوری باشد و خود را با تغییرات فزآینده عصر حاضر سازگار سازد، باید بسترها و زمینه های لازم را برای توسعه و بهبود یادگیری سازمانی فراهم کند و توسعه وگسترش یادگیری را جزو اولویت های خود قراردهد. بنابر این پژوهش با این مساله مواجه است که وضعیت موجود یادگیری سازمانی در دبیرستانهای متوسطه شهر تهران چگونه است و چه بستر و زمینه هایی باید فراهم باشد تا وضعیت یادگیری سازمانی در آموزش و پرورش بهبود پیدا کند.امید است که مدیران آموزش وپرورش شهر تهران بتوانند از نتایج این پژوهش اطلاعات ودانش لازم کسب کنند.
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق:
تغییرات سریع محیط ، صنعت ، مشتریان ، ارباب رجوع ، رقبا، همکاران ، محصولات وخدمات همگی نیروهایی هستند که بر سازمان اثر می گذارند ونیاز به برتری را موجب می شوند(سنگه،2008). دراین بین ، شناخت محیط ، تشخیص و درک تحولات وآگاهی از فرصت ها ، تهدیدها ، محدودیت ها ، وامکانات که از ضروریات سازمان ها محسوب می شوند(تقوی،2010).
در محیط کسب و کار امروزى، تغییرات با گام هاى سریع به وقوع مى پیوندند. سازمانها در عرصه رقابت در محیط کسب و کار جهانى ملزم هستند تا نسبت به تغییرات مستمر واکنش مطلوب داشته باشند و یا از بین بروند. یک سازمان به منظور برترى یافتن از سایر سازمانها باید منابع انسانى را توسعه داده و میزان اطلاعات و دانش در دسترس را افزایش دهد (خانعلیزاده و همکاران، 1389، ص22 ). بنابراین بزرگترین امتیاز رقابتى در دنیاى جدید کسب و کار، یادگیرى است. سازمانهایى که در آن افراد سریع تر یاد مى گیرند، با سرعت بیشترى خود را با شرایط محیطى تطبیق مى دهند. با عدم یادگیرى افراد ، سازمان هزینه هاى سنگین ندانستن یا دوباره کارى و عدم کارآیى و به هدر دادن منابع و مهارت ها را متحمل شده و شاهد از دست دادن اعتماد به نفس در افراد و کاهش درآمد به دلیل عدم نوآورى خواهد بود؛ اما درصورت یادگیرى و تعهد به آن، سود سازمان افزایش یافته و افراد به جاى نیروى کار تبدیل به سرمایه هاى سازمان مى شوند (دستگردى، 1387 ، ص 22).
در واقع می توان گفت که یکی از دلایل عمده شکست سازمان ها عدم استفاده مطلوب از منابع ،فقر یادگیری می باشد. اینکه سازمان ها دچار ضعف در یادگیری هستند یک مساله تصادفی نیست و به نحوی مدیریت آن ها برمی گردد. تحقیقات مختلف نیز رابطه تنگاتنگ توان یادگیری با موفقیت سازمان ها را نشان داده است.با توجه به این امر یکی از مهم ترین مهارت های مدیران فراگیری چگونگی یادگیری می باشد.در نهایت همان طور که یادگیری برای رشد افراد اساسی است برای سازمان ها اهمیت زیادی دارد و ارزش وجایگاه هر سازمان را میزان اندوخته ی دانش مفید و توان یادگیری آن سازمان تعیین می کند. بنابراین یادگیری سازمانی از نظر میزان اهمیت در رده موضوعات مهم قرار می گیرد(نوروزی ،1388)
در عصر حاضر، تغییر که حاصل ابداعات بشر است، تمام جوامع را در هم پیچیده و عصر ما «عصر تغییر» نامیده شده است. همه سازمان ها، اعم از آموزشی، اقتصادی، سیاسی، … در آماج این تغییر هستند. نظام های آموزشی هم، که خود بانی تغییرات وسیع اجتماعی هستند، در این گردونه در مواجهه با تغییر قرار دارند و تغییر برای آنها گریزناپذیر است. هلر اظهار می دارد: « امروز نظام های آموزشی نمی توانند به مدت طولانی نسبت به نوآوری ها بی اعتنا باشند، لذا بایستی شهامت پذیرفتن نوآوری ها را داشته باشند و مقاومتی نشان ندهند. مدارس به منزله ی واحدهای عملیاتی رسمی نظام آموزشی و پرورشی، نقش و جایگاه مهمی در تحقق اهداف آموزشی و نیل به آرمان های عالیه آموزش و پرورش ایفا می کنند. آنچه مهم است، مجهز شدن مدیران و معلمان آموزشی به مهارت ها، فنون و دانش لازمه ی تغییر است (زارعی متین و همکاران، 1382،ص 49).
در حقیقت، سازمان های آموزشی سازمان های پویایی هستند که علاوه بر آن می تواند خطاهای خود را اصلاح کنند، توانایی تغییر در دانش ها و ارزش های سازمانی خود را نیز آن چنان دارند که می توانند هر زمان با به دست آوردن مهارت های جدید ظرفیت حل مسئله خود را حفظ کنند. مدارس باید محیط های یادگیری مناسبی به وجود آورند که منجر به تجربه های سازنده که همان یادگیری است، شود. این محیط ها باید، علاوه بر تجربه، به تفکر درباره ی تجربه نیز بپردازند تا معلمان و دانش آموزان بتوانند به عنوان دانشگر، اصول، مفاهیم و نظریه ها را استخراج (دانش) و به نوبه ی خود در موقعیت های واقعی و جدید به کار گیرند(میرکمالی، 1389، ص 283).
بطور کلی می توان گفت که یادگیری در سازمان ها باعث می شود که کارکنان بطور مستمر ظرفیت خود را توسعه دهند و الگوهای تازه فکریشان را پرورش دهند. هرگاه افراد توانایی ها وظرفیت های خود را بشناسند و آن ها را دائما رشد وتوسعه بدهند،خلاق تر می شوند.لذا به همین منظور، پژوهش حاضر به بررسی وضعیت موجود یادگیری سازمانی وراهکارهای بهبود آن در دبیرستان های شهر تهران می پردازد. با نظر سنجی از دبیران می خواهیم شکاف بین وضعیت وجود و مطلوب یادگیری سازمانی از نظر آنان را مشخص کنیم .
با توجه به تحقیقات انجام شده در سال های اخیر در دنیا و با توجه به اهمیت یادگیری سازمانی در سازمان های امروز و تأثیر مثبت آن در زمینه های گوناگون آموزشی و همچنین ضرورت بررسی یادگیری به عنوان یکی از عوامل مهم اثربخشی سازمان های آموزشی، چنانچه آموزش و پرورش شهر تهران بخواهد در چنین شرایطی یادگیرنده باشد و خود را با تغییرات فزاینده عصر حاضر سازگار سازد، باید ابتدا وضعیت موجود یادگیری سازمانی در مدارس متوسطه تهران سنجیده شود و آن را با وضعیت مطلوب مقایسه کرد و سپس به ارائه راهکارهایی جهت توسعه و بهبود آن پرداخت.
1-4- اهداف و سوالات تحقیق:
1-4-1- اهداف تحقیق:
الف) هدف اصلی
ب)اهداف فرعی
1-4-2- سوالات پژوهش:
الف) سوال اصلی:
ب) سوالات فرعی:
1-5- تعاریف مفهومی متغیرهای مورد پژوهش:
یادگیری سازمانی: یادگیری سازمانی فرآیند بهره گیری از تجربیات سازمانی از طریق کسب دانش و بصیرت، توزیع و تفسیر اطلاعات و تغییر نگرش و رفتار برای بالا بردن سطح تعهد، مسئولیت پذیری و پاسخ گویی اعضاء به منظور افزایش اثر بخشی و بهره وری و تأمین نیازهای مشتریان و بهبود و به سازی سازمان در یک محیط متغیر و پویاست( میرکمالی، 1385).
وضعیت موجود: وضعیت موجود اشاره دارد به آنچه از ویژگیهای یادگیری سازمانی که در حال حاضر در دبیرستانهای مورد مطالعه در شهر تهران وجود دارد. به عبارت دیگردر حال حاضر دبیران مدارس متوسطه چه برداشتی از وضعیت دبیرستانها بر حسب مولفه های یادگیری سازمانی دارند
وضعیت مطلوب: وضعیت مطلوب اشاره دارد به آنچه از ابعاد ویژگیهای یادگیری سازمانی که باید در دبیرستانهای مورد مطالعه در شهر تهران وجود داشته باشد. به عبارت دیگر از دید دبیران، دبیرستانهای مورد مطالعه شهر تهران از ویژگیهای یادگیری سازمانی تا چه حد باید برخوردار باشند.
چشم انداز مشترک: نظامی که طی آن یک تصویر مشترک از آینده خلق میشود تا تعهد و درگیری کارکنان نسبت به کار را افزایش دهد. در یک سازمان، آرمان مشترک افراد را به دور یک ماهیت و سرنوشت مشترک جمع میکندتا همگی احساس کنند که به سوی یک هدف در حرکتند و با همه فعالیتهای سازمان همبستگی دارند (سنگه،1990). درحقیقت چشم انداز مشترک شناختی واقعی به وجود می آورد که در سایه آن می توان به اهداف و دیدگاه های علمی مشترکی دست یافت وهمبستگی وهمفکری را محقق ساخت(سنگه ، 1388: 263).
فرهنگ سازمانی: فرهنگ سازمانی الگوی رفتاری غالب در بین افراد یک سازمان است که ریشه در ارزشها، باورها و فرضیات اعضای سازمان دارد و مورد حمایت اکثریت قرار می گیرد (دنیسون، 1996، ص621 و 622).
یادگیری تیمی: پیتر سنگه یادگیری تیمی را فرایندی میداند که طی آن ظرفیت اعضاء توسعه یافته و به گونهای همسو میشود که نتایج حاصله آن چیزی خواهد بود که همگان واقعا طالب آن بودهاند(کاظم پور، 1391).
اشتراک دانش: اشتراک دانش اشاره به تبادل دانش بین افراد سازمان به صورت ساختمند و بدون ساختار دارد(گاندی، 2004). به اشتراک گذاشتن (تسهیم دانش) ، توزیع داوطلبانه مهارت های اکتسابی و تجربی به منظورتجدید قوای سازمان است. اعمال تسهیم دانش که خیلی مهم هستند اثر زیادی بر سازمان نخواهد داشت، مگر اینکه آن دانش قابل دسترس دیگر افراد باشد(چاچ و نگای ، 2008).
تفکر سیستمی: چارچوبی برای روشن ساختن الگوها و تعاملات است که کل نگر بوده و از جزء نگری اجتناب میکند. در واقع تفکر سیستمی، نظامی فکری است برای دیدن کل به جای زنجیره خطی علت و معلولی میباشد (سنگه،1990).
رهبری مشارکتی: رهبری مشارکتی به عنوان رهبری که با همکاران و زیر دستانش به مشاورت می پردازد و در عمل از نقطه نظرات و پیشنهادات آنها برای تصمیم گیری ها و انتخاب راه حل ها بهره می گیرد، تعریف می شود (میرکمالی،1378: ص36).
توسعه شایستگی های کارکنان: شایستگی در ادبیات منابع انسانی، مجموعه ای است از دانش، مهارت ها و رفتارهای قابل سنجش و قابل مشاهده که در موفقیت یک شغل یا پست سهیم هستند( اقدسی و خاکزار،1387).
ساختار سازمانی:ساختار سازمانی عبارت است از الگوی توصیف رسمی روابط داخلی موجود بین واحدهای گوناگون یک سازمان می باشد( میرکمالی،1385).
استراتژی: استراتژی به طرح عملیاتی درازمدتی گفته میشود که به منظور دستیابی به یک هدف مشخص طراحی شده باشد. فرایندی که ضمن آن اهداف و خطوط کلی فعالیت ها و مأموریت های سازمان در درازمدت تعیین می شود( میرکمالی،1385).
1-6- تعاریف عملیاتی متغیرهای مورد پژوهش:
یادگیری سازمانی: در این تحقیق یادگیری سازمانی با استفاده از پرسشنامه یادگیری سازمانی خانم کاظم پور (کاظم پور، 1391) سنجیده می شود که شامل مولفه های چشم انداز مشترک، فرهنگ سازمانی، اشتراک دانش، ساختار سازمانی، استراتژی، رهبری مشارکتی، و توسعه شایستگی کارکنان می باشد.
وضعیت موجود: به منظور سنجش وضعیت موجود یادگیری سازمانی و هر یک از مؤلفههای آن، از پرسشنامه یادگیری سازمانی (37 گویهای) استفاده شده است. این پرسشنامه بر اساس طیف پنج درجه ای لیکرت تهیه و تدوین شده که نمرات بدست آمده از ستون سمت راست پرسشنامه گویای وضعیت موجود یادگیری سازمانی و مؤلفههای آن در وضع موجود میباشد.
وضعیت مطلوب: برای سنجش وضعیت مطلوب یادگیری سازمانی و هر یک از مؤلفههای آن از ستون سمت چپ پرسشنامه محقق ساخته که بر اساس طیف پنج درجهای لیکرت نمرهگذاری میشود استفاده شده است.
چشم انداز مشترک: در پژوهش حاضر منظور از چشمانداز مشترک، روشن بودن چشمانداز سازمان، مورد پذیرش قرار گرفتن آرمان و وضوح چگونگی تحقق یافتن چشم انداز سازمانی میباشد که با استفاده از گویه های 1 و 2 و 3 و 4 مورد سنجش قرار می گیرد.
فرهنگ سازمانی: منظور از فرهنگ سازمانی در این پژوهش، الگوهای رفتاری و ارزش هایی هستند که بر سازمان حاکم است و بر یادگیری و انجام دادن کارها به روش های جدید تأکید دارد. که با استفاده از گویه های 5 و 6 و 7 مورد سنجش قرار می گیرد.
سند چشم انداز بیست ساله : این سند که در سطح بسیار کلان جایگاه کشور را در چشم انداز بیست ساله ترسیم می کند،مهمترین و اساسی ترین سند برای ترسیم گامهای بعدی در سطوح مختلف از جمله آموزش زبان خارجی مورد توجه است. در این سند ایران در سال 1404 هجری شمسی به عنوان کشوری توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی،علمی و فناوری در سطح منطقه ،با هویت اسلامی و انقلابی ،الهام بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بین الملل معرفی شده است.
اهمیت دانستن زبان مشترک بین المللی که قدرت مفاهمه و ارتباط در تمام سطوح علمی ،ایدئولوژیکی، اقتصادی، فناوری وفرهنگی را بین ایران و سایر نقاط جهان امکان پذیر سازد از سیاستها و اهداف کلان تدوین شده در سند چشم انداز بیست ساله قابل استنباط است. برای رسیدن به جایگاه اول در سطح منطقه باحفظ هویت اسلامی، انقلابی و داشتن تعامل سازنده و موثر در روابط بین الملل، نه تنها دانستن بلکه تسلط بر زبان بین المللی ضروری می باشدو برای دستیابی به این ابزار مهم ارتباطی در راستای تحقق اهداف کلان، جستجوی ساز و کارهای آموزش کار آمد زبان لازم و ضروری می نماید.
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (1390) : در این سند با الهام گیری از اسناد بالا دستی و بهره گیری از ارزشهای بنیادین آنها توجه به اهداف راهبردی نظام جمهوری اسلامی ایران ،چشم انداز و اهداف تعلیم و تربیت در افق 1404 هجری شمسی تبیین گردیده است و احراز عرصه تعلیم و تربیت از مهم ترین زیرساخت های تعالی پیشرفت همه جانبه کشور و ابزار جدی برای ارتقاء سرمایه ی انسانی شایسته کشور در عرصه های مختلف بیان شده است(ص 2). در فصل سوم سند با عنوان چشم انداز و زیر عنوان مدرسه در افق چشم انداز،برویژگیهای تعلیم و تربیت در افق چشم انداز تاکید شده است که از آن جمله می توان به گزاره های زیر که بیان گر توجه به اهمیت آموزش زبان بین المللی است، اشاره کرد:
بدیهی است مجهز شدن به ویژگیهای فوق مستلزم تسلط بر زبان بین المللی و استفاده هوشمندانه از آن می باشد.
برنامه درسی ملی، نگاشت چهارم(1389): این برنامه سندی است که نقشه کلان برنامه درسی و چارچوب نظام برنامه ریزی کشور را به
منظور تحقق اهداف آموزش و پرورش نظام جمهوری اسلامی ایران تعیین و تدوین می نماید . در مبانی فلسفی وعلمی واصول حاکم بر برنامه درسی و تربیتی گزاره هایی از جمله گزاره های زیر به چشم می خورد که حاکی از اهمیت و ضرورت توجه به زبان بین المللی می باشد:
در اصل جامعیت به عنوان به عنوان یکی از اصول حاکم بر برنامه درسی ملی نیز ضرورت و اهمیت پرداختن به مسئله آموزش زبان بین المللی به خوبی قابل استنباط است: برنامه های درسی و تربیتی باید به نیاز های کنونی و آینده متربی و جامعه در سطوح محلی ،ملی و جهانی و در عرصه های فرهنگی، اقتصادی، علمی، اجتماعی، فناوری و … در راستای سند چشم انداز و سیاستهای مصوب با استفاده از تجارب ملی و جهانی به گونه ای جامع و متعادل توجه کند(ص33).
6- تعاریف واژه ها و اصطلاحات
6-1 تعاریف نظری
یادگیری: عبارت است از فرایند تغییرات نسبتاً پایدار در رفتار یا توان رفتاری که بر اثر تجربه حاصل می شود (سیف، 1389).
زبان انگلیسی: زبان انگلیسی در کشور ما یک زبان خارجی محسوب می شود. زبان خارجی برای تکلم و یا خواندن مطالب چاپ شده به آن زبان، یاد گرفته می شود.
زبان دوم: زبان دوم زبانی است که درضمن اینکه زبان بومی کشور نیست، اما به طور گسترده به صورت ارتباطی به کار برده می شود (ریچاردز و دیگران،ترجمه وثوقی و میرحسینی ،1372).
موسیقی: موسیقى مظهرى است عالىتر از هر علم و فلسفهای، موسیقى سنتى ایران شالم قطعاتى است که در مجموع بهعنوان ردیف موسیقى ایرانى گفته مىشود. امتیاز موسیقى ایرانى در امکانات وسیع مقامى و ملودىهاى غنى آن است. این موسیقى هنرى است بسیار ظریف و عمیق (بتهوون به نقل از کمال پورتراب، 1390).
6-2 تعاریف عملیاتی
یادگیری زبان انگلیسی: عبارت است از آنچه پرسشنامه (محقق ساخته) هنجاریابی شده زبان انگلیسی میسنجد.
موسیقی: در پژوهش حاضر منظور از موسیقی آهنگ بدون کلام با ریتمی آرام می باشد که در کلاس درس پخش میگردد.
مشکل نظام آموزشی ایران این است که از دوره ابتدایی تا دانشگاه راهبردهای یادداشت برداری به طوررسمی به دانش آموزان و دانشجویان آموزش داده نمی شود و معمولا”یادداشت های دانشجویان براساس سلیقه شخصی خودشان و یا برخی از راهنمائی های غیر رسمی معلمان قرار دارد، به همین دلیل دانشجویان در استفاده از راهبردهای یادداشت برداری مجرب نیستند و به دلیل حذف نکات اصلی، نوشتن کلمه به کلمه جزوه از صحبت های استاد و نیز عدم استفاده از مخفف ها، یادداشت های ضعیفی می نویسند (حق وردی، بیریا و کریمی ،2010).
از دانشجویان انتظار می رودکه مقدار زیادی از اطلاعات را هم از طریق کلاس های درس و هم ازطریق مطالب خواندنی و کتاب ها و همچنین از سایر مواد آموزشی بدست بیاورند(خان پور، 2009). بسیاری از مطالعات نشان داده اند که یادداشت برداری، جزوه هایی را فراهم می کند که برای مرور درآینده در دسترس هستند، همچنین این مطالعات مشخص کرده اند که دانش آموزانی که یادداشت های خودشان را مرور می کنند، موفقیت تحصیلی بالاتری نسبت به کسانی بدست می آورندکه این کار را نکرده اند (هارتلی1،1983 ،کیورا2، 1985 ،نقل از اولموس و اویزون3، 2008).
از نظرخان پور( 2009) کار اصلی یادداشت برداری حین یادگیری انجام می گیرد همچنین او عقیده دارد که اکثر دانشجویان احساس می کنندکه یادداشت برداری یک امر ضروری برای مدیریت موفق ثبت اطلاعات است.
___________
1- Hartley
2- Kiewra
3-Olmos & Oyzon
مکنی، کمپ و درور1( 2008 ) اظهار می دارند که صرف نظر از اینکه دانشجویان کدام یک از تکنیک های یادداشت برداری را انتخاب میکنند، معلمان باید قبل از اینکه به دانشجویان اجازه بدهند که در کلاس های آموزش عمومی از یادداشت برداری استفاده کنند، یک آموزش رسمی برای یاد دادن این تکنیک ها برای آنها تدارک ببینند. به همین دلیل حق وردی، بیریا و کریمی(2010) اعتقاد دارند که برای جبران این نقص، آموزش راهبردهای یادداشت برداری برای این که دانشجویان یک روش مؤثر ر ابه کار ببرندکمک کننده به نظر می رسد.
اورنستین2(1994) نیز معتقد است که اگر معلم به صورت هدفمند(عمدی) به دانشجویان مهارت های یادداشت برداری را آموزش دهد به نفع همه ی آنها، به خصوص دانشجویان با سطح یادگیری پایین خواهد بود.
نیاز به پیشرفت عبارتست از میل به انجام دادن خوب کارها در مقایسه با معیار برتری، این نیاز افراد را برای جستجو کردن «موفقیت در رقابت با معیار برتری» با انگیزه می کند(مک کللند، اتکینسون، کلارک و لوول3 ۱۹۵3، نقل ازمحمدزاده،۱۳۸۴). اما معیار برتری، اصطلاح گسترده ای است به طوری که رقابت با تکلیف، مثل حل کردن معما، نوشتن رساله ای متقاعد کننده، رقابت با خود، مثل دویدن در مسابقه در بهترین زمان ممکن، بالا بردن معدل نمره ها، یا رقابت کردن با دیگران، مثل بردن مسابقه و شاگرد اول کلاس شدن را شامل می شود. آن چه در تمام موقعیت های پیشرفتی مشترک است این است که شخص می داند عملکرد آتی او ارزشیابی معناداری از شایستگی فردی اوست. معیارهای برتری به این علت نیاز پیشرفت را برمی انگیزند که عرصه بسیار معناداری برای ارزیابی میزان شایستگی فرد تأمین می کنند(ریو4، 2005، ترجمه سید محمدی،1386).
همچنین انگیزش پیشرفت به عنوان سایقی تعریف شده است که به یادگیری تکالیف درسی سرعت میبخشد تا شخص با کیفیت یافتن و کامیابی، افتخار کسب کند( کریمی ،1385، نقل از موسوی نسب، 1388 )
فوستر لینگ5 (۱۹۸۵)توصیه می کند مدارس باید به دانش آموزان آموزش دهند که با تلاش و پشتکار خود می توانند به موفقیت دست یابند. بهترین راه ایجاد علاقه وانگیزه در یادگیرندگان بهبود
_____________________________
1- Makany, Kemp & Dror
2- Ornstein
3-McClelland , Atkinson & Lowell
4-Reeve
5-Foster ling
شرایط یادگیری و افزایش سطح کیفی روشهای آموزشی است، از این طریق یادگیرندگان به موفقیت بیشتر در یادگیری نائل میآیند، و این کسب موفقیت علاقه و انگیزش آنها را نسبت به یادگیری مطالب تازه افزایش میدهد(گیج و برلانیر1، ۱۹۹۲).
پس از ایجاد علاقه و انگیزه یادگیری، فرد به تواناییهای خود ایمان پیدا کرده و کوششی مضاعف در جهت یادگیری بیشتراعمال می نمایدکه این امر مفهوم خودکارآمدی را در ذهن تداعی می نماید. نتایج تحقیقات دراین زمینه حاکی ازآن است که دانش آموزانی که خود را کارآمد می دانند از راهبردهای شناختی و فراشناختی بیشتری استفاده می کنند و در انجام تکالیف اصرار بیشتری ازخود نشان می دهند(پاریس و اُکا2 ،1986، نقل از کجباف، مولوی و تهرانی،1382).
خودکارآمدی یعنی اینکه معتقد باشیم می توانیم با وضعیت های مختلف کنار بیایم. کسانی که
خیلی خود بسنده هستند، انتظار دارند موفق شوند و غالباٌ موفق می شوند و کسانی که چندان خودکارآمد نیستند، در مورد توانایی خود در انجام تکالیف شک دارند و به همین جهت نیز کمتر موفق می شوند از همین رو عزت نفس آنها کم است (بندورا3، 1989، نقل از کلونینجر4، 2004).
با توجه به تأثیر مهم مهارت های یادداشت برداری بر فرایندهای آموزشی و یادگیری از یک طرف و تأثیر انگیزه پیشرفت و خود کارآمدی در زندگی تحصیلی و ارتقاء تعلیم و تربیت، این پژوهش برآن است که تأثیر آموزش شیوه های یادداشت برداری بر انگیزه پیشرفت در یادگیری و همچنین تأثیر این آموزش ها بر خود کارآمدی تحصیلی دانشجویان راتعیین نماید.
1-2. هدفهای تحقیق:
1-2- 1. اهدف کلی
الف- تعیین تاثیرآموزش مهارت های یادداشت برداری بر انگیزه پیشرفت یادگیری دانشجویان کارشناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان و دانشجویانکارشناسی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی کرمان.
ب- تعیین تاثیرآموزش مهارت های یادداشت برداری بر خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان کارشناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان و دانشجویان کارشناسی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی کرمان.
___________________
1-Gage & Berliner
2-Paris & Oka
3-Bandura
4-Cloninger
1-2-2. اهداف جزئی
الف- مقایسه تأثیرآموزش مهارتهای یادداشت برداری بر انگیزه پیشرفت یادگیری دانشجویان دو دانشگاه.
ب- مقایسه تاثیر آموزش مهارت های یادداشت برداری برخود کار آمدی تحصیلی دانشجویان دو دانشگاه.
ج- تعیین میزان استعداد دانشجویان باتوجه به نوع دانشگاه.
د- تعیین میزان کوشش دانشجویان باتوجه به نوع دانشگاه.
ه- تعیین میزان تأثیر از بافت(زمینه یا محیط) دانشجویان باتوجه به نوع دانشگاه.
1-3. اهمیت وضرورت تحقیق
هدف از یادداشت برداری این است که در هنگام مطالعه بتوانیم از آن استفاده کنیم. زمان مطالعه برای تهیه مقاله، گزارش، امتحان و ……… در می یابیم که نیازمند استفاده مجدد از مطالب بیشتری هستیم که در کلاس درس یا همایش شنیده ایم. بنابراین لازم است برخی از یادداشت ها را به عنوان ثبت دایم داشته باشیم تا به جای مراجعه به متن اصلی یا بخاطرآوردن آنچه در کلاس شنیده ایم به سرعت به آن رجوع کنیم. در کتاب «۵۰۰ نکته درباره مطالعه، » نوشته دکتر فیل ریس(1385) آمده است: “یکى از روشهاى خوب مطالعه، استفاده از یادداشت بردارى است”.
“ اعتماد بر حافظه و یادداشت نکردن مطالب، شیوه ی مطلوبی برای یادگیری نیست. طبق مطالعاتی که هیرمن ابینگ هاوس1 در مورد حافظه انسان انجام داد، انسان ها بعد از بیست دقیقه، تقریباً 40% آن چه را که شنیده اند یا خوانده اند فراموش می کنند و بعد از 24 ساعت ، تقریباً 70% مطالب را از یاد می برند”(رجینان، رابینسون وشروود2،1378: 2، نقل از حسینی، 1386). به همین دلیل بهتر است که در حین گوش دادن به درس استاد و یا هنگام مطالعه یادداشت برداری شود که این امرخود آشنایی با روش ها ی مختلف یادداشت برداری و مهارت یا فتن در این روش ها را می طلبد.
فراگیری تکنیکهای مختلف یادداشت برداری خود یک هنر است. چنانچه نظام منظمی از یادداشت برداری را متناسب با نوع مطالعه خود پیدا کنیم و در موقعیت های مختلف، یادداشت برداری نماییم به طوری که آنها صحیح و قابل درک باشند،گام بزرگی در موفقیت و پیشرفت خود برداشته ایم. البته
_______________________
1- Hermann Ebbinghaus
2-Rejinan , Robinson & Sherwood
یادداشت برداری به این معنی نیست که تمام کلماتی را که استاد می گوید و یا از کسی می شنویم و یا تمام مطلب طولانی یک قسمت از کتاب یا مجله را بازنویسی کنیم، بلکه باید اصول یادداشت برداری را بیاموزیم و آن این است که تصمیم بگیریم چه زمان، چگونه و با چه طول و تفضیلی یادداشت برداریم. برای یک یادداشت برداری خوب به تمرین زیادی نیاز داریم(شاهرخی،1386).
یادداشت برداران نه تنها نیاز به درک و نوشتن اطلاعات با سلیقه شخصی دارند، بلکه آنها باید پیش ازآن، اطلاعات جدید را بدست آورده، فیلتر کرده و پس از آن به سازماندهی و باز سازی ساختارهای دانش موجود پرداخته و درآخرین مرحله که مهمترین مرحله است آنها باید این اطلاعات
را ذخیره کنند و سپس با ادغام این اطلاعات و اطلاعات گذشته، مواد پردازش شده جدید را بسازند
(مکنی،کمپ و درور، 2008). ازدیدگاه روانشناسی شناختی نیز یادداشت برداری یکی از جنبه های اصلی رفتار پیـچیده انسـانی است که با مدیریت اطلاعات ارتباط دارد و این مدیریت اطلاعات خود شامل طیف وسیعی از فرایندهای ذهنی و تعاملات انسان با عملکردهای ذهنی دیگری است (پیولات، اولیو وکلاگ1، 2005 ).
از نظر ویلیامز و اگرت 2 (2002) یادداشتهایی که هنگام گوش دادن به یک سخنرانی نوشته میشوند رمز گذاری اطلاعات را تسهیل نموده یا درآینده باعث تصور آن اطلاعات در حافظه میشوند. همچنین استال،کینگ و هنک3 (1991 ) اعتقاد دارندکه فرآیند یادداشت برداری موفقیت تحصیلی همه دانش آموزان و دانشجویان را تحت تأثیر خود قرار میدهد. مطالعات نیز نشان داده اندکه بیش از 99% دانشجویان دانشگاه ها در سخنرانی ها یادداشت برداری میکنند(پالماتیر4 وهمکاران، 1975، نقل ازخان پور، 2009، و 94% آنها باوردارندکه یادداشت برداری یک بخش مهم از تجربه آموزشی است (ویلیامز و اگرت، 2002). همچنین یادداشت برداری یک فعالیت مشترک شامل مطالعه گسترده وتألیف مطالب نوشتنی یا به طورکلی فعالیتهایی ادراکی وذهنی برای پژوهشگران است (اریکسون5 ،1996 نقل ازخان پور، 2009).
از نظر بدلی6 (2007) نیز یادداشت برداری تاحد زیادی به «حافظه کار7» بستگی دارد. با این حال به
_____________________
1-Piolat, Olive & Kellog
2-Williams & Eggert
3-Stahl, King & Henk
4-Palmatier
5-Ericsson
6-Baddeley
7-Working Memory
اعتقاد پیولات، اولیو وکلاگ (2005) وقتی که از یک سخنرانی یادداشت برداری میکنیم به منظور بدست آوردن نمایشی ذهنی از اطلاعات، انتخاب اطلاعات و درک جریان مستمر اطلاعات جدید و به روز رسانی و تعامل این اطلاعات با دانش موجود قبلی یک پل ارتباطی در حافظه کوتاه مدت ایجاد می شود. بنابراین لزوم انجام چنین مطالعه ای از کاربردها، مزایا و اهمیت یادداشت برداری برای کسانی سرچشمه می گیرد که معمولا” با یادگیری، تدریس و پژوهش سروکاردارند (حق وردی، بیریا و کریمی،2010) .
انگیزه پیشرفت گرایشی است برای پیشی گرفتن بر دیگران، برای پیشرفت با توجه به ملاکهای مشخص و برای تلاش جهت کسب موفقیت(باقری وشکرکن، 1373).
بسیاری از معلمین ویژگیهای دانش آموزان خوب را در خصوصیاتی نظیر سختکوشی، همکاری و علاقهمندی میدانند و بعضی از آنان این ویژگیها را به داشتن انگیزش دانش آموز منحصر میکنند. (اسپالدینگ1، ترجمه نائینیان و بیابانگرد، 3:1377).
پژوهشها نیز نشان داده است که انگیزش دانشآموزان در یادگیری اهمیت مطلوبتری در مقایسه با هوش دارد. همچنین در باره تأثیر انگیزش بریادگیری، پژوهشها نشان میدهد که انگیزش قوی به یادگیری استوار و انگیزش کم به یادگیری کم منجر میشود(سیف،1383) .
از نظر(بندورا،1997) بسیاری از رفتارهای انسان با ساز وکارهای« نفوذ بر خــــــود»2برانگیخته و کنترل می شوند. در میان مکانیسم های نفوذ بر خود، هیچ کدام مهمتر و فراگیرتر از باور به خودکارآمدی شخصی نیست(پنتریچ و شانک، 2002، ترجمه شهر آرای،1386).
اگر فردی باور داشته باشد که نمی تواند نتایج مورد انتظار را بهدست آورد، و یا به این باور برسد که نمی تواند مانع رفتارهای غیرقابل قبول شود، انگیزه او برای انجام کار کم خواهد شد، اگرچه عوامل دیگری وجود دارند که به عنوان برانگیزنده های رفتار انسان عمل می کنند، اما همه آنها تابع باور فرد هستند.کارآیی شخصی زیاد، ترس از شکست را کاهش می دهد، سطح آرزوها را بالامی برد و توانایی مساله گشایی و تفکر تحلیلی را بهبود می بخشد( شولتز و شولتز3، 2005 ،ترجمه سید محمدی، 1387).
__________________
1-Spalding
2-Self-influnce
3-Schults & Schults
به اعتقاد بندورا(1989) خودکارآمدی بالا به تلاش و پافشاری در برخورد با مساله و به دست آوردن اهداف بالاتر منتهی می شود و خودکارآمدی پایین باعث یاس و دست کشیدن از کار می شود(نقل از کلونینجر، 2004).
با عنایت به مطالب مطرح شده به نظر می رسد با توجه به هزینه های سنگین، اعم از مالی، انسانی و… که در امور مربوط به آموزش عالی صرف می شود، در خصوص مسایل مربوط به آموزش و یادگیری در دانشگاه ها کمتر سرمایه گذاری شده و به همین دلیل به طور روز افزون شاهد افزایش تعداد دانشجویان مشروط و یا حتی دانش آموختگانی هستیم که هنگام ورود به جامعه و بازار کار تازه متوجه می شوند که از سال های تحصیل در دانشگاه طرفی نبسته اند. بنابر این با توجه به این که یکی از کار هایی که توسط دانشجویان در کلاس درس بسیار زیاد استفاده شده و با مسائل آموزشی و یادگیری نیز ارتباطی تنگاتنگ داشته و متاسفانه در کشور توجه زیادی به آن نشده، یادداشت برداری ،خصوصاً یادداشت برداری اصولی و استفاده از روش های استاندارد وجهانی است و همچنین با آگاهی به این موضوع که مقوله های خود کار آمدی تحصیلی و انگیزه پیشرفت به میزان زیادی در امر یادگیری دخیل هستند و بالاخره به لحاظ علاقه شخصی، محقق لازم دانست در این زمینه مطالعه ای را انجام دهد.
1-4. فرضیه های تحقیق
1-4-1. فرضیه های اصلی
الف- آموزش مهارت های یادداشت برداری بر انگیزه پیشرفت یادگیری دانشجویان کارشناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان و دانشجویان کارشناسی دانشکده بهداشت
دانشگاه علوم پزشکی کرمان تأثیر دارد.
ب- آموزش مهارت های یادداشت برداری بر خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان کارشناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان و دانشجویان کارشناسی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی کرمان تأثیردارد.
1-4-2. فرضیه های فرعی
الف- تأثیرآموزش مهارت های یادداشت برداری بر انگیزه پیشرفت یادگیری دانشجویان دو دانشگاه
متفاوت است.
ب- تأثیرآموزش مهارت های یادداشت برداری برخودکارآمدی تحصیلی دانشجویان دو دانشگاه متفاوت است.
ج- میزان استعداد دانشجویان دو دانشگاه متفاوت است.
د- میزان کوشش دانشجویان دو دانشگاه متفاوت است.
ه- میزان تأثیر از بافت(زمینه یا محیط) دانشجویان دو دانشگاه متفاوت است.
1-5. تعریف مفاهیم مطرح شده در فرضیه های تحقیق
1-5-1. تعاریف مفهومی
یادداشت برداری : نوشتن ایده های اصلی، نکات مهم ،طرح کلی یا خلاصه ای از اطلاعات ارائه شده به صورت شفاهی یا کتبی(حق وردی، بیریا وکریمی،2010) .
انگیزه پیشرفت : عبارت است از نیروی انجام دادن خوب کارها نسبت به استانداردهای عالی(ریو، 2005، ترجمه سید محمدی،1386).
یادگیری: از نظر کیمبل یادگیری یعنی تغییر نسبتا پایدار در توان رفتاری فرد که در اثر تجربه رخ میدهد (سیف، 1379).
خودکارآمدی تحصیلی: خودکارآمدی به مجموعه باورهای دانش آموزان در مورد توانایی هایشان در انجام تکالیف اشاره دارد(شانک1،1998).
1-6-2. تعاریف عملیاتی
مهارت های یادداشت برداری: آن دسته از مهارت ها و فنونی که در طی جلسات آموزشی به دانشجویان دانشگاه های شهید باهنر وعلوم پزشکی کرمان در سال تحصیلی 90- 1389 آموزش داده می شود. این آموزش طی هفت جلسه ی دو ساعته، شامل ارائه کلیاتی در باره یادداشت برداری، مراحل سه گانه یادداشت برداری،آموزش روش های یادداشت برداری نقشه ذهنی، سیستم کرنل رئوس مطالب (طرح کلی)، تقسیم صفحه، سیستم یکپارچه پالماتیر ودر آخر آموزش راهکارهایی برای نوشتن یادداشت های با کیفیت است.
کودکی که کتاب میخواند ، دارای بینش واطلاعات وسیعتری است . هر چه اطلاعات وسیعتر باشد ،جذب مطالب درسی آسانتر میشود . کودکانی که مطالعه میکنند ، هوشیار ، دارای اعتماد به نفس و مسلط به دنیای اطراف خود هستند ؛ مستقلاند ؛ احساس نیاز نمیکنند ؛ بر کارهای خود توانایی دارند ، امورشان را خود به عهده میگیرند ؛ رفتارشان را خود تنظیم میکنند ؛ از مناعت طبع فوقالعاده برخوردارند ؛ دارای جهان بینی وسیعاند و تمام این خصوصیات باعث پیشرفت درزندگیشان میشود . کودکی که مطالعه میکند ، درکتاب با سرزمینهای مختلف وبا علوم و هنرهای جدیدشان آشنا میشود . کودک شخصیت داستآنها را دوستان خود میداند و با آنها دردنیای خیال خود زندگی میکند . پدر ، مادر و معلم باید هدایتگر مطالعهی کودکان باشند . با سوال کردن درزمینه کتابی که میخواند، به خواندن او جهت بدهند و دراو تفکر ایجاد کنند ، تا درآینده فردی خلاق بارآید .
برنامههای آموزشی ما به کودکان و نوجوانان مجال مطالعهی آزاد نداده است . اولین کار شروع از خانه است . والدین از بدو تولد ، همانگونه که راه رفتن و سخن گفتن را به کودک میآموزند از همان زمان مطالعه را درکودک نهادینه میکنند . رشد انسان درپنج سال اول زندگی است . کودکان از بدو تولد آماده آموختن هستند . به هر تعداد به آنها زبان بیاموزیم ، میآموزند و اگربا آنها حرف نزنیم ، قادر به تلکم نخواهند بود . با قراردادن کتاب دردید بچهها و همراهی آنها ، زیبایی مطالعه به آنها نشان داده میشود و همین که لذت و زیبایی را حس کردند ، رهایش نخواهند کرد. (کولنیان . 1382، ص 11-13)همه مراقب هستند که فرزند شان غذا ، پوشاک ، خواب ، … مناسب داشته باشد . اما فکرش چه؟ آیا به رشد کنجکاوی بی پایان افکارش به شیوهای سالم توجه شده است؟(کولینان،1382، ص 20)ازطرف دیگر والدین لزوم مطالعهی کتابهای غیر درسی را در زندگی خود احساس نکردهاند، چون خودشان با کتاب انس و الفتی نداشتهاند . ممکن است علتهای دیگری نیز وجود داشته باشد ولی واقعیت این است که درکشور ما عشق به خواندن از کودکی درکودک ایجاد نشده است و بعد از گذشت سالها ، درسنین بالاتر بسیار مشکل خواهد بود او را با کتاب آشتی داد. این رابطه علت و معلولی همواره ادامه خواهد یافت و منطقی است که این دور در یکجا قطع شود .(سلطان القرابی، 1390 ، ص 48) بتلهایم وزلان تاکید میکنند صرفاً مهارت کودک نیست که مطالعه را برایش جذاب میکند، بلکه نقش موثر والدین دراین میان بسیار ارزنده است . آنچه کودک را جذب میکنداین است که بتواند والدین خویش را متوجه و مجذوب خود سازد . (نقل دریغمایی و خندان ، 1383، ص 70) اگر دست اندرکاران مطالعه دررفتار انسان بجای مطالعه صرف کتابها با مردم میزیستتند و به مطالعه و مشاهدهی زندهی پندار ، گفتار و کردارایشان میپرداختند ، درشناخت انسان و گزینش راه صحیح زودتر به تفاهم میرسیدند و با وجود دانستن همهی جنبههای تئوری ، فضای عملی بهتری در پیش رویمان گشاده میشد .سبدخواندن طرحی است که از نزدیک باافراد ارتباط داشته ودر جریان تغییرات وتاثیرات کتاب خوانی اعضاقرار می گیرد ولی تا کنون این تجربیات مستند نشده است ،آن چه که موضوع این پژوهش است.مروری برامار وارقام سرانه مطالعه،میزان خرید کتب غیر درسی،تجربیات و درکل آنچه شواهد وپژوهشها نشان میدهد:اگر زمانی دغدغه اصلی دست اندرکاران تعلیم وتربیت،تدوین کتابهای مناسب هرگروه سنی و راهبردها بود،اکنون تا حدودی آنها را در دست داریم ،ولی استفاده کنندگان مشتاق را از دست دادهایم.این در شرایطی است که با توجه به رشد فناوری لازم است خانواده هامهارتهای جست وجوی اطلاعات وارزیابی آنها رانیز بهدست آورندوفرزندانشان را مجهز نمایند.
روند زندگی کنونی وسرعت رشد تکنولوژی به جهتی است که پس از زمان تولد، کودکانمان از حس گرمی آغوش پدر ومادر خود بعنوان اولین موهبتهای زندگی بهره کمی میبرندوبه دنبال آن زمزمهی لالاییها،جمع گرم خانواده،قصههای مادر بزرگها و.. به تدریج بی رنگ شده که باز خورد آن را در کم علاقگی فرزندانمان به مطالعه می بینیم.باتوجه به تبلیغات ودردسترس بودن رسانه های دیگرآن ها جایگزین کتاب شده است..
تاکید برعادت مطالعه ازکودکی مورد توجه بسیاری ازدوست داران ودست اندرکاران کودک ونوجوان بوده است.درهمین راستا یکی از موسسات کشور(خانه کتابداروترویج خواندن کودک ونوجوان)عمده فعالیت خودراترویج کتابخوانی قرارداده است.برای نیل به این هدف ازسال1387تاکنون، مجری طرح سبد خواندن باخانواده بوده است.
1-3. پرسشهای پژوهش
-طرح سبد خواندن چیست ؟
– طرح سبد خواندن با خانواده چه تاثیری در علاقهمندی کودکان و نوجوانان زیر پوشش این طرح داشته است؟
– طرح سبد خواندن با خانواده چه تاثیری بر سایر اعضای خانواده از حیث علاقهمندی به مطالعه داشته است؟
1-4. فرضیهها (سوالهای تحقیق)
باتوجه به توصیفی بودن این پژوهش فرضیهای برای آن نمیتوان در نظرگرفت.
1-5. اهمیت وضرورت پژوهش
در جهان متغیر قرن معاصر کودک فرد مهم خانواده ، مدرسه و جامعه گردیده است ، بهطوری که متخصصان تعلیم و تربیت این قرن را قرن کودک نامگذاری کردهاند . این واقعیتی است که کودک همیشه رشد میکند. و بزرگسال میگردد . درحالی که هرگز بزرگسالی به خرد سالی برگشت نمیکند، لذا میتوان گفت که همیشه کودک است که باید مورد توجه قرارگیرد ، فلسفه آموزش وپرورش براین است که دوران کودکی باید لذت بخش باشد وبه کودک فرصت داده شود که کودکی کند و نیازها و رغبتهای خود را بطور مطلوب ارضا کند. (سلطان القرائی ، 1390 ، ص 37)
برای رویارویی با موضوعهایی که امروزه بسیاری ازفرزندان ما را تهدید میکند،هم چون اعتیاد،خشونت و بیانگیزگی باید کوششها را متوجه رشد مثبت آنها کرد.
به گفتهی روسو زندگی سعادتمند برای کودک این است که آزاد باشد و در محیط سالم زندگی کند .تعیین سلامت محیط موضوعی است که خانواده بایستی نسبت به آن آگاهی یابد اگر ریشه های دانش کودک با پرجا نشود ، با ملل و مناطق مختلف جهان از طریق انواع مواد خواندنی آشنا نشود و احساس مسئولیت در او پدیدار نگردد ، پس چگونه میتوان او را برای دنیا آماده ساخت ؟ برای کودکان که باید از سالهای کودکی ، استعدادها وتوانائیهای این دوره برای خوشبختی بهره گیرند، کتاب بسیار ضروری است ، زیرا کتاب وسیلهای است برای ایجاد آگاهی و پرورش فکر و باروری اندیشه کودکان باید بیاموزند که درشرایط مختلف چگونه بخوانند تا به درک و کشف مسائل نائل شوند . کتاب موجب رشد و تکامل فردی بچهها میشود . آشنایی کودک با انواع کتابها ، کسب توانایی قضاوت درباره آثار و میل به کسب معلومات و لذت بردن از مطالعه از طریق پربار ساختن ادبیات کودکان درکتابهای آنها صورت میگیرد (سلطان القرایی،1390، ص 125)
کودکان این زمان کنجکاوی ها و پرسشهای بسیاردارند که هرگز هیچ مربی نمیتواند به تنهایی از عهدهی جوابگویی به آنها برآید . مربی (مادر) آگاه این عصر ناچار است ازنوشتهها برای ارضا ذهن بیدار و پرشک طفل کمک بگیرد. رشد کودکان را عوامل موثر زیادی تقویت میکند. درآغاز ما درپیامهایی درباره عشق و امنیت یا اضطراب را از طریق بدنش به کودک منتقل میکند. هم زمان با رشد ، خانواده حیوانات و اشیاء هر کدام به طریقی فرصتهای آموزشی فراهم میکنند. گذشته از تجاربی که توسط خانه ، مدرسه و گروه هم سالان فراهم میشود . میتوان گفت مطالعهی کتاب سازنده رشد است.(یغمایی و خندان ، 1383،ص 45)
گرایش به خواندن بعنوان قسمتی از زندگی در خانه آغاز میشود ، مخصوصاً درخانههایی که افراد آن عادت به خواندن داشته باشند . کودکان هنگام ورود به مدرسه از لحاظ علاقه به خواندن با هم متفاوتند ، بعضی از آنها که ازقبل با خواندن آشنا هستند ، لذت میبرند ، درصورتی که برخی دیگر نسبت به خواندن به کلی بیگانهاند .درنخستین فعالیتهای خواندن کودک ، وقتی والدین او مطلبی برایش میخوانند ذوق و رغبت او برانگیخته میشود و ادامه آن با خواندن متون جالب ، ذوق و رغبت کودک را رشد و گسترش میدهد(یغمایی وخندان،1383،ص 88)
کودک از دو راه مستقیم و غیر مستقیم یاد میگیرد . محیط غیر مستقیم در تربیت عمومی کودک بیش از محیط مستقیم تاثیر دارد زیرا خود کودک با میل و رغبت آن را برمیگزیند و بیاراده از چگونگی آن متاثر میشود . درصورتی که محیط مستقیم بزرگسالان برایش انتخاب کردهاند . از جمله عوامل محیط غیر مستقیم ، میتوان کتاب، داستانگویی ،خواندن کتاب برای کودک هم هدفهای تربیتی را به دلیل نوع متون ونقش داستانها تامین میکند و هم درمحیطی آشنا با حس آرامش به تقویت حواس او منجر میشود .
مطالعه درمراحل بحرانی زندگیمان می تواند نقش بسیار مهم و اساسی داشته باشد. ما میتوانیم از کتاب هایی استفاده کنیم که کودک را درمقابله با مسالهای که از آن وحشت دارد کمک کند . بین کتاب و آنچه درزندگی واقعی کودک اتقاق میافتد ، بده- بستانهایی وجود دارد.کودکان ازتجربیات زندگی واقعی شان استفاده میکنند تا کتاب را بفهمند واز آن طرف کتاب به آنها کمک میکندتا زندگی واقعی را بهتر درک کنند (کولنیان، 1382 ، ص 32) .گوردونولز در تحقیقی ثابت کرد که مطالعه چه تاثیری در زندگی افراد دارد . این افراد در امتحانات ورودی مدرسه بالاترین نمرات را کسب کردند . ولز تقاوت بین بچهها را توضیح میدهد و میگوید که این مساله به نوع کنار آمدن با داستانها بستگی دارد . او دریافت بچهها به داستان نیازمندند برای اینکه از آن برای معنا بخشیدن به دنیای اطراف خود هستند.آنها نیازی ندارند که به دیگران وابسته باشند . خود میتوانند آنچه را که میخواهند کشف کنند (کولینان،1382، ص 168) .
زندگی پر بار معنوی وقتی نصیب آدمی میشود که همواره تشنه دانش درزندگی سرشار از فعالیت باشد . تا زمانی که بچهها اشتیاقی به
یادگیری ازخود نشان ندهند، تمام نقشههای ما نقش برآب است . فعالیت فکری کودکان با بزرگترها فرق دارد .کسب دانش نمیتواند انگیزه اصلی فعالیت فکری کودک باشد. بلکه سرچشمه شور و شوق یادگیری کودک در زوایای عاطفی افکار و درآرزوهایش خود بخود وجود دارد حال اگر این سرچشمه به هر دلیل بخشکد، هیچ کاری نمیتواند او رانشستن بر سر مطالعه مجبور کند . (ملینسکی،1380، ص 100) خواندن با خانواده با تاکید بر عنصر کتاب است.هرکتاب برای ارتباط نوشته شده،ارتباطی که یک طرف آن نویسنده است وطرف دیگر آن خواننده است.این ارتباط وقتی به مطلوب خود میرسدکه نویسنده منظور خود را به خواننده بتواند برساند. خواننده بزرگسال میداند چگونه خود را بدست کتاب بسپارد.او میتواند با صدها شخصیت همسان شود و در همان حال خودش باشد؛اما کودکان چنین کاری را بدرستی فرا نگرفتهاند و حضور مربی آگاه در ایجاد انگیزه و عادت اولیه ضروری است.
نقش والدین در این مورد نقشی بسیار حیاتی خواهد بود که به هنگام همراهی با کودکان برای خواندن بیشتر حس خواهد شد. به عبارتی در عصر سلطهی رسانههای تصویری، کودکان نیاز به انگیزههای قویتر و عوامل تشویقی بیشتری برای خواندن کتاب دارند. این انگیزه را والدین با همراهی شان با کودک میتوانند فراهم کنند. تاکنون به جنبه های گوناگون خواندن مانند عوامل مؤثر در ترغیب کودکان به مطالعه پرداخته شده است، اما شاید به نقش همراهی والدین در این مورد پرداخته نشده است. اینکه تجربهی خواندن دسته جمعی در خانواده چگونه تجربهای میتواند باشد. امری است که طرح سبد خواندن با خانواده خانه کتابدار کودک و نوجوان به آن پرداخته است.
1-6. هدف پژوهش
– بررسی تاثیر خواندن با خانواده در علاقهمندی کودک به مطالعه؛
– شناسایی نقاط قوت و ضعف در طرح سبد خواندن در راستای تحقق هدف اصلی آن یعنی ترویج خواندن درخانواده.
دومورد بالا از اهداف اصلی پژوهش بوده که هدفهای فرعی دیگری را در برمیگیرد :
شکلگیری مطالعهی متفکرانه؛
کسب مهارتهای زندگی؛
ارائه مدل والگو؛
افزونی شادی وهیجان در کودک.
1-7. روش انجام تحقیق
این پژوهش یک مطالعه موردی است که به صورت پیمایشی-توصیفی و با رویکرد کیفی انجام شده است.
بنا براین ، پژوهش در دست اقدام مطالعه موردی بوده، دادهها در شرایط طبیعی گردآوری شده و از آنجا که فرایندی پویاست که نیاز به ژرفنگری دارد، به روش کیفی مورد تحلیل قرار میگیرد
1-8. تعریف واژه ها:
مطالعه:نگریستن به هر چیزی برای واقف شدن به آن، نظر به دقت( دهخدا)
براتی علویجه (1392)؛مطالعه را به دو نوع تقسیم کرده است:
– مطالعه به منظور سرگرم شدن،در این نوع مطالعه فرد به دلیل عشق و لذّتی که برایش حاصل میشود مطالعه میکند .زمان و مکان خاصی ندارد.مطالعه داستان ،شعر ،مقاله،سرگذشت و تاریخ این گونهاند.یادداشت برداری کمتر مورد نیاز است.از نتایج آن رشد اخلاقی،خودسازی،رشد فکری و علمی و ایجاد عادت به مطالعه را میتوان اشاره کرد.
– مطالعه علمی یا کاربردی،فرد برای کاربرد عینی و عملی در زمان معینی انجام میدهد.از بهترین و ارزشمند ترین نوع مطالعه است.فرد هم نیازهای خود را تامین میکند،نیاز جدید برایش ایجاد میشود و شوق مطالعه را در او برمیانگیزد.
خانواده
(نْ یا نِ دِ) (اِمر.) 1 – اهل خانه ، اهل البیت . 2 – مجموعه افراد دارای پیوند سببی یا نسبی که در زیر یک سقف زندگی می کنند. 3 – مجموعه خویشاوندان ، خاندان . 4 – تیره ، خاندان (.معین)
خواندن
(خا دَ) [ په . ] (مص م .) 1 – قرائت کردن . 2 – آواز خواندن . 3 – دعوت کردن . 4 – آموختن ، یاد گرفتن . 5 – فهمیدن ، تشخیص دادن( .معین)
علاقه
(عَ قِ) [ ع . علاقه ] 1 – (مص م .) دوست داشتن . 2 – (اِمص .) دوستی . 3 – پیوند، ارتباط ، وابستگی . جِ علائق (.معین)
رغبت
[ رَ ب َ ] (ع اِمص )میل و اراده . (ناظم الاطباء). خواهش ، و خواهش از روی میل و آرزو از چیزی . (ناظم الاطباء). میل و خواهش به چیزی . –
1-9. تعریف عملیاتی:
برای مرّوجان، مطالعه به این مفهوم است که ما تنها برای توانا ساختن کودکان، به منظور دستیابی به اطلاعات دانش و لذت کار نمیکنیم، بلکه به آنها کمک میکنیم تا تفکر انتقادی و مستقلی در خود بپروراند.
رغبت -در واقع پایه یا انگیزه اساسی فعالیتهای انسان، بخصوص در دوران کودکی و نوجوانی است. میل و رغبت پایه و اساس یادگیری است.
خواندن-گرفتن مفهوم از هر نوشته ای است .
خانواده-کوچکترین واحد اجتماعی که ازیک زن و مرد تشکیل شده است که باهم پیمان رسمی بستهاند.
1.Dawson&Milard
2 .Motiasho
. Batelhaim&Zelan
.roso
تغییر موقعیت و انتظارات سازمانهای امروزی اقتضا میکند که به نظریات مدیریت و سبکهای رهبری و نقش مدیران به عنوان مهمترین عامل تغییر و تحول و بروز خلاقیت و نوآوری، بیشتر توجه شود. سازمانی که از سبک رهبری مشارکتی ونظریهی سیستمی بهره میبرد، نسبت به سازمانی که از سبک رهبری دستوری و نظریهکلاسیک پیروی میکند تاکید بیشتری بر نوآوری و بهتر شدن کیفیت کالاها و خدمات و تناسب بیشتر آنها با نیازهای مصرف کننده و مشتری دارد(محمد زاده ، 1374).
برای نوآوری در سازمان، تنها داشتن مدیر و کارکنان خلاق و نوآور کافی نیست. لابیچ (1996) معتقد است که علاوه بر لزوم وجود مدیر و کارکنان خلاق و نوآور در سازمان، باید ساختار، استراتژی، محیط، فناوری، اندازه و چرخهی حیات سازمان و توان کنترل منابع انسانی آن، ونیز فرهنگ، صاحبان قدرت و سبک رهبریاز نوآوری حمایت کنند. در سازمانهای بسیار نوآور، ساختار سازمانی مشوق نوآوری است. اینگونه سازمانها از ساختاری منعطف برخوردارند( دراکر ، 1992).
بررسیهای انجام شده نشان میدهند که تاکنون کمتر به تأثیر نظریهها و سبکهای رهبری در بروز و توسعه نوآوری آموزشی پرداخته شده است. در حالی که نظریهها و سبکهای گوناگون رهبری ، با توجه به رویکرد و نگرشی که به انسانو افراد سازمان دارند، در رشد خلاقیت و نوآوری یا کاهش آن بسیار مؤثرند. (دراکر، 1995). برای مثال، کارکنان را ابزار تولید دانستن یا سرمایهی اصلی سازمان پنداشتن، نقش متفاوتی در نفی یا ایجاد نوآوری دارد (زاهد، 1373). به عبارتی دیگر، نوع نگاه، برداشت و سبک رهبری مدیر در تعامل با وضعیت های گوناگون کارکنان بر حسب میزان بلوغ سازمانی آنان تأثیر متفاوتی بر هدایت، بروز و توسعه نوآوری های آموزشی و پیشرفت سازمان خواهد داشت.
نقش و جایگاه مدیران مدارس بر فرآیندهای مختلف آموزش و تربیتی مدرسه در بهبود کیفیت مدرسه بر کسی پوشیده نیست. مدیران مدارس در واقع مدیر فرآیندهای مدرسه هستند و هم جهت کردن همه عوامل و عناصر درسی، آموزشی و تربیتی مدرسه از وظایف ذاتی و سازمانی آنان به شمار می آید. دانش و نگرش ،صلاحیت های حرفه ای مدیران به ویژه روشها و سبک های رهبری آنان در اداره مدرسه و امور کارکنان(معلمان)، آنان را در دستیابی به اهداف تعلیم و تربیت و انجام بهتر وظایف شان از جمله ایجاد و توسعه نوآوری یاری میدهد(تورانی، 1385).
از مشکلات آموزش و پرورش در حوزه برنامه ریزی آموزشی، چگونگی شناسایی سبک های رهبری مدیران مدارس و تاثیر آن بر ایجاد نوآوری آموزشی در معلمان است .
بنابراین شناسایی تاثیر هر یک از سبک های شش گانه رهبری (تحولی، آموزشی، مشارکتی، اغنایی، دستوری و تفویضی)بر بروز نوآوری های آموزشی توسط معلمان از مسائل اصلی این پژوهش است .
بنابراین این سوال مطرح می شود که تاثیر سبک های رهبری مدیران مدارس به ابداع و کاربرد نوآوری های آموزشی معلمان چیست و موثرترین سبک کدام است؟
1-2.هدفهای تحقیق
هدف کلی:
شناسایی و بررسی تاثیر سبک های رهبری مدیران مدارس ابتدایی به ابداع و کاربرد نوآوری های آموزشی معلمان و معرفی موثرترین سبک در این زمینه
اهداف جزئی:
1-شناسایی تاثیر سبک رهبری تحولی در ابداع و کاربرد نوآوری های آموزشی معلمان با تأکید بر نحوه ارتباط، نظارت و راهنمایی و تسهیل فرایندهای آموزشی
2-شناسایی تاثیر سبک رهبری آموزشی در ابداع و کاربرد نوآوری های آموزشی معلمان با تأکید بر نحوه ارتباط، نظارت و راهنمایی و تسهیل فرایندهای آموزشی
3- شناسایی تاثیر سبک رهبری تفویضی در ابداع و کاربرد نوآوری های آموزشی معلمان با تأکید بر نحوه ارتباط، نظارت و راهنمایی و تسهیل فرایندهای آموزشی
4- شناسایی تاثیر سبک رهبری مشارکتی در ابداع و کاربرد نوآوری های آموزشی معلمان با تأکید بر نحوه ارتباط، نظارت و راهنمایی و تسهیل فرایندهای آموزشی
5- شناسایی تاثیر سبک رهبری اقناعی در ابداع و کاربرد نوآوری های آموزشی معلمان با تأکید بر نحوه ارتباط، نظارت و راهنمایی و تسهیل فرایندهای آموزشی
6- شناسایی تاثیر سبک رهبری دستوری در ابداع و کاربرد نوآوری های آموزشی معلمان با تأکید بر نحوه ارتباط، نظارت و راهنمایی و تسهیل فرایندهای آموزشی
7-شناسایی و معرفی موثرترین سبک رهبری در ابداع و کاربرد نوآوری های آموزشی معلمان با تأکید بر نحوه ارتباط، نظارت و راهنمایی و تسهیل فرایندهای آموزشی
1-3.اهمیت موضوع تحقیق
فوائد نظری:
1-پژوهش حاضر می تواند به تقویت ادبیات نظری در مورد تاثیر سبک های رهبری مدیران مدارس ابتدایی به ابداع و کاربرد نوآوری آموزشی معلمان کمک کند.
2- شناسایی موثرترین سبک در جهت ابداع و نوآوری آموزشی معلمان در شهر قم
اهمیت و ضرورت عملی:
1-کمک به مدیران در اتخاذ سبک رهبری که مشوق نوآوری آموزشی باشد.
2-کمک به مدیران در طراحی محیطهای کاری جدید گونهای که محرک نوآوریها و جریان مستمر ارائه فکرهای جدید باشند.
1-4.سوالات تحقیق
سوال کلی :
تاثیر هر یک از سبک های رهبری شش گانه مدیران مدارس ابتدایی شهر قم بر ابداع و کاربرد نوآوری های آموزشی معلمان چیست؟
سوالات جزئی:
1-5.تعاریف عملیاتی متغیرها و واژه های کلیدی
در این مطالعه سبک های رهبری به عنوان متغیرهای مستقل و عملکرد مدیران(زمینه سازی برای ابداع و کاربرد نوآوری های آموزشی) به عنوان متغیروابسته مورد بررسی قرار خواهند گرفت:
تعاریف نظری
رهبری تحولی: برای موقعیتی است که تمرکز اصلی بر تعهدات و استعدادهای کارکنان است،چون سطح بالاتری از تعهد به اهداف سازمانی و استعدادهای بیشتر برای انجام این اهداف باعث تلاش بیشتر و درنتیجه بهره وری بیشتر می شود (بوش تونی ،2003). این سبک بر صفات و ویژگی های خاص رهبر که ناشی از شخصیت کاریزمای او بوده و بر تشویق افراد، ارزش گذاردن به افراد، شنود موثر، مربی و معلم بودن و توانمندسازی دیگران و علی الخصوص به چشم انداز داشتن، اهداف سازمانی، برقرار کردن ارتباط، مدلسازی، اقناع و صداقت تاکید خاص دارد. (استون و دیگران ، 2004)
– رهبری آموزشی: بر اساس تعریف بوش و گلاور(2002) برای موقعیتی است که مدیران از طریق معلمان بر یادگیری دانش آموزان تأثیر می گذارند.تأکید بیشتر بر جهت تأثیر است تا بر خود فرایند اثرگذاری.
– رهبری تفویضی : برای موقعیتی است که سطح آمادگی کارکنان زیاد است و توان تمایل آنهادرحد مطلوب است. در این حالت افراد نیاز ناچیزی به حمایت و هدایت دارند (هرسی و بلانچارد، 1993) . در این سبک کلیه امور آموزشی و فعالیتهای کلاس درس به معلمان واگذار شده است و مدیر به معلمان اطمینان دارد، از این که آنان وظایفشان را به خوبی انجام میدهند و نیازی به مداخله در کار آنان نیست.
– رهبری مشارکتی : برای موقعیتی است که سطح آمادگی کارکنان بالای متوسط است و از توان کافی برای قبول مسؤولیت برخوردار باشند ولی سطح تمایل و اطمینان آنها نسبتاً پایین باشد. در این حالت رهبر بر ارتباطات دو جانبه و همکاری مبتنی بر اعتماد تأکید می کند. در این سبک مدیر معلمان و را در انجام فعالیتهای آموزشی مدرسه دخالت داده و از اندیشهها و نظرات آنان استفاده میکند (همان منبع).
– رهبری اقناعی: برای موقعیتی است که آمادگی کارکنان زیر متوسط و افراد توان قبول مسئولیت ندارند، ولی علاقه مندند و اعتماد به نفس دارند. دراین حالت ضمن صدور دستور، برای آنان توضیح داده می شود و برای حفظ شور و شوق کارکنان از ابزار تشویق استفاده میشود. در این سبک، مدیر مدرسه در انجام فعالیت های آموزشی مدرسه سعی می کند معلمان را نسبت به تصمیماتی که میگیرد قانع کند و سپس با تشویق و استدلال آنان را وادار به کار نماید. (همان منبع).
– رهبری دستوری: برای موقعیتی است که سطح آمادگی کارکنان کم و کارکنان ناتوان و بی تمایل باشند. در این حالت به کارکنان گفته می شود که چه کاری را چگونه انجام دهند. در این سبک، مدیر مدرسه از روش دستوری و امر و نهی کردن معلمان، سعی در انجام فعالیتهای آموزشی مدرسه دارد. البته این امر و نهی خیرخواهانه است. (همان منبع).
– نحوه ارتباط: ناظر بر مناسبات بین شخصی و سازمانی مدیر با معلمان است. تبادل اطلاعات و انتقال معنی، میزان تمرکز در تصمیم گیری ها و کیفیت مداخله در کار معلمان در این مقوله قرار می گیرند.
– نظارت و راهنمایی: ناظر بر این مطلب است که مدیر مدرسه به جای استفاده از کنترل و بازرسی از راهنمایی، نظارت و هدایت استفاده می کند و از این طریق رفتارها و فعالیتهای معلمان را اصلاح می کند و فرآیندهای آموزشی را تسهیل می کند.
– تسهیل فرآیند های آموزشی: دعوت معلمان به مشارکت، دانش افزانی آنان و فراهم کردن امکانات آموزشی است. مدیر مدرسه معلمان را در فعالیت های آموزش مشارکت میدهد و از نظرات و اندیشههای آنان از تولید یک محصول یا خدمت تا اجرا استفاده می کند. به آموزش مستمر آنان توجه دارد و امکانات آموزشی لازم را در مدرسه فراهم میسازد.
تعاریف عملیاتی
منظور از تعیین تاثیر سبک های رهبری ذیل در مولفه های نحوه ارتباط، نظارت و راهنمایی، تسهیل فرآیندهای آموزشی در این پژوهش میزان نمره ای است که مدیران مدارس ابتدایی از طریق پرسشنامه ای که در این رابطه اجرا خواهد شد، بدست خواهند آورد.
منظور از تاثیر سبک رهبری تحولی در این پژوهش میزان نمره ای است که مدیران مدارس ابتدایی از طریق پرسشنامه ای که در این رابطه اجرا خواهد شد، بدست خواهند آورد.
منظور از تاثیر سبک رهبری آموزشی در این پژوهش میزان نمره ای است که مدیران مدارس ابتدایی از طریق پرسشنامه ای که در این رابطه اجرا خواهد شد، بدست خواهند آورد.
منظور از تاثیر سبک رهبری تفویضی در این پژوهش میزان نمره ای است که مدیران مدارس ابتدایی از طریق پرسشنامه ای که در این رابطه اجرا خواهد شد، بدست خواهند آورد.
منظور از تاثیر سبک رهبری مشارکتی در این پژوهش میزان نمره ای است که مدیران مدارس ابتدایی از طریق پرسشنامه ای که در این رابطه اجرا خواهد شد، بدست خواهند آورد.
منظور از تاثیر سبک رهبری اقناعی در این پژوهش میزان نمره ای است که مدیران مدارس ابتدایی از طریق پرسشنامه ای که در این رابطه اجرا خواهد شد، بدست خواهند آورد.
منظور از تاثیر سبک رهبری دستوری در این پژوهش میزان نمره ای است که مدیران مدارس ابتدایی از طریق پرسشنامه ای که در این رابطه اجرا خواهد شد، بدست خواهند آورد.
1-6.روش تحقیق
-مطالعه مبانی نظری به منظور بررسی سبک های رهبری مدیران مدارس و مولفه های تاثیرگذار در نوآوری آموزشی معلمان .
– استفاده از پرسشنامه محقق ساخته برای جمع آوری داده های مورد نیاز برای تعیین سبک رهبری مدیران مدارس از دیدگاه معلمان
-اجرا وتحلیل نتایج
-استخراج نتایج
تحلیل داده های این پژوهش با استفاده از شاخص های آمار استنباطی و توصیفی انجام می گیرد که در تجزیه و تحلیل توصیفی داده ها ، از شاخص های آمار توصیفی از قبیل :فراوانی ،درصد و غیره استفاده می گردد و تحلیل استنباطی داده ها در این پژوهش ،با استفاده از آزمون خی دو می باشد.
[1] . Senge
[2]. Contengency theory
[3] – Roberts
[4] – Stewart