وبلاگ

توضیح وبلاگ من

رابطه نگرش به مرگ و باورهای شناختی با سبک زندگی در میانسالان

مرگ به عنوان یکی از پدیده های قطعی و تخلف ناپذیر زندگی، ذهن آدمی را همواره به خود مشغول می نماید، این اشتغال ذهنی در برخی ادوار رشدی انسان و برخی رویدادهای زندگی به درجاتی خودآگاه و عموماً  ناخودآگاه می باشد (کاپلان،1382).

 

 

توانائی های عقلانی انسان این قدرت را به او بخشیده که بتواند تشخیص دهد که مرگ غیر قابل گریز است (پزینسکی،گرینبرگ، و سولومون، 1997). آگاهی از مرگ غیر قابل گریز و اضطراب همراه آن به رفتارهای‌گوناگونی منجر می‌شود. مطابق الگوی فرایند دوگانه(پزینسکی و دیگران،1999)، مردم در برابر افکار هشیار و ناهشیار مرتبط با مرگ از مکانیسم های دفاعی متفاوتی استفاده می کنند. زمانی که افکار مرتبط با مرگ، هشیار باشد، مردم یا از دفاع های ساده ای که مشتمل بر سرکوبی فعال چنین افکاری است، استفاده می کنند، یا به گونه ای افکار مرتبط با مرگ را تحریف می کنند که گوئی این حادثه در سال های بسیار دور برای آنها اتفاق خواهد افتاد. اما وقتی افکار مرتبط با مرگ ناهشیار هستند مردم معمولا از دفاع‌های پیچیده‌ای استفاده می کنند که آنها را قادر می سازد تا مشارکت ارزشمندی در جهان معنی دار داشته باشند.

 

 

رشد و خود فرهیختاری هر فرد بدون آگاهی او از واقعیت مرگ، تحقق نخواهد یافت. آگاهی تعالی بخش از مرگ، آن قدر مهم است که می توان آن را معیاری جهت تمیزشخصیت بهنجار از ناهنجار دانست و از شیوه های نابهنجار مقابله با مرگ سخن راند (نادری و اسماعیلی، 1387). کسانی که به زندگی عشق  می ورزند و از سبک زندگی سالمی برخوردارند در مقایسه با آنان که بطور سطحی زندگی می کنند، از مرگ کمتر می ترسند. کسانی که زندگی عاری از معنا دارند، نمی توانند مفهوم و ارزشی به مرگ بدهند (کاظمی،1381).

 

 

مرگ برای بقای گونه انسان ضروری است. ما می‌میریم تا فرزندان، خودمان و دیگران بتوانند زندگی کنند. وقتی که این سرنوشت فرا می رسد، طبیعت با انسان، با تمام توانائی های منحصر به فردش، درست مثل سایر مخلوقات عالم برخورد می کند. پذیرفتن این واقعیت که ما نیز خواهیم مرد، دشوار است، ولی وقتی بدانیم که مرگ بخشی از زندگی جاری است، آرامش می یابیم (برک،1384).

 

 

در سیر شناخت مراحل رشد انسان، مرگ به عنوان بخش و یا واقعیتی از زندگی می‌بایست‌ مورد‌ شناخت‌ و‌ بازشناخت‌ قرارگیرد (رایس،1390). شناخت این پدیده بزرگ به پرداختنی جامع به گستره تاثیر گذاری این پدیده در حوزه های مختلف زیستی، روانی و اجتماعی نیازمند است و فقدان این جامعیت در مطالعات و پژوهش های انجام شده در باب این موضوع به روشنی محسوس است.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 آرنت، راتلج، کوکس و گولدنبرگ (2005) می‌نویسند: کشمکش انسان با آگاهی از مرگ غیر قابل اجتناب می تواند بطور زیادی بر بهزیستی جسمی و روان شناختی وی تاثیر بگذارد. رفتارهای با اهمیت به وسیله یاد مرگ تحت تاثیر قرار می‌گیرند، حتی وقتی آشکارا با مرگ مرتبط نیستند. فرایند های شناختی به وسیله یاد مرگ فعال می شوند و دفاع های جهان بینی فرهنگی را توسعه می دهند (آرنت،گرینبرگ، شمایل، پیسزونسکی و سولومون، 2002‌). باورهای بنیادین به طور موفقیت آمیزی در نتیجه افزایش مرگ آگاهی به چالش در می‌آیند (فریدمن و رولس، 2007‌).

 

 

 یکی از حوزه های متعامل و مرتبط با پدیده مرگ، باورهای شناختی انسان است و به اعتقاد بسیاری از نظریه پردازان (الیس، 1999، 2000، 2001؛ درابیز و بک، 1998؛ داتیلیو،2000) شمار زیادی از واکنش های نامطلوب و اختلال ها، ناشی از باورها و تفکرات غیرمنطقی و غیرعقلانی است و تا زمانی که اینگونه افکار تداوم یابند، مشکلات مربوط به ارتباط، پذیرش و همراهی با دیگران نیز ادامه خواهند یافت. طبق الگوی باورهای شناختی، تفکر تحریف شده یا ناکارآمد، زمینه ساز تمام اختلالات روان شناختی است. به علاوه تفکر ناکارآمد، تاثیر مهمی بر روی خلق و رفتار ما دارد. مفهوم کلیدی الگوی شناختی این است که خود وقایع بر روی رفتار ما تاثیر نمی گذارند، بلکه نحوه درک و برداشت ما از وقایع است که بر رفتار ما اثر می گذارد (لدلی، مارکس، و هیمبرگ، 1390).

 

 

از دیگر سو می‌توان تجلی باورهای شناختی افراد را در سبک زندگی آنها جستجو نمود و با ارزیابی سبک زندگی ایشان، می توان به میزان موفقیت های فردی و اجتماعی آنان در زندگی دست یافت (کوکرهام، 2005). آنچه زمینه‌ی بروز انحرافات و اختلالات روانی را فراهم می کند، سبک زندگی فرد و ناتوانی وی در مواجهه با مشکلات زندگی است (دادستان، 1379). سبک زندگی مهمترین عاملی است که هر کس زندگی خود را بر اساس آن تنظیم می کند. بر این اساس، سبک زندگی مجموعه عقاید، طرح ها و نمونه های عادتی رفتار، هوی و هوس ها، و شیوه های تبیین شرایط اجتماعی یا شخصی است که نوع خاص واکنش فرد را تعیین می کند (فاچینو، میزو، توکیو، فوجینو، و یوشیمورو، 2003). سازمان جهانی بهداشت (1998) سبک زندگی سالم را تلاش برای دستیابی به حالت رفاه کامل جسمی، روانی، و اجتماعی توصیف کرده است. سبک زندگی سالم شامل رفتارهایی است که سلامت جسمی و روانی انسان را تضمین می کنند. به عبارت دیگر، سبک زندگی سالم دربردارنده ابعاد جسمانی و روانی است. بعد جسمانی شامل تغذیه، ورزش، و خواب است، و بعد روانی شامل ارتباطات اجتماعی، مقابله با استرس، روش های یادگیری و مطالعه، و معنویت است (لعلی، عابدی، و کجباف، 1391).

 

 

با توجه به مطالب مطروحه، پژوهش حاضر برآن است که رابطه نگرش به مرگ و باورهای شناختی را با سبک زندگی در بین میانسالان، مورد بررسی قرار دهد.

 

 

 

 

 

 

ضرورت و اهمیت پژوهش:

 

 

 

طی قرن بیستم علل مرگ و میر از بیماری های عفونی مثل ذات الریه و سل به سمت بیماری های قلبی و سرطان که با سبک زندگی و رفتارهای ناسالم ارتباط نزدیکی دارند، تغییر کرده است (برانون و فیست، 2007 ) . از همین رو طی دهه گذشته ارتقاء سلامتی و پیشگیری از بیماری ها در کانون توجه قرار گرفته است تا حدی که سازمان بهداشت جهانی بهبود و تداوم سبک زندگی سالم را بخشی از شعار خود در سال 2000 قرار داد (مارتیننز و مک نیل، 2009 )‌.

 

 

پیشگیری از بیماری های متأثر از سبک زندگی، و ارتقاء سطح سلامت روانی فردی و جمعی مستلزم آگاهی از این موضوع است که موقعیت های زندگی سلامت افراد را چگونه به خطر می اندازند. امروزه اعتقاد بر این است که بیش از 70 درصد بیماری ها به گونه ای با سبک زندگی فرد ارتباط دارند. به طوری که بسیاری از ناخوشی های آدمی از جمله بیماری های قلبی – عروقی، تنفسی، سیستم حرکتی، عضلانی و غیره به طور مستقیم یا غیرمستقیم از شیوه زندگی فرد ناشی می شوند، یا حداقل آنکه شیوه زندگی در تشدید یا دوام آن ها نقش دارد (بهدانی، سرگلزایی، و قربانی، 1379).

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

زندگی نیازمند یک معماری روحی متجانس است، اگر خواستار وحدت این معماری باشیم به دنبال تجمل نرفته ایم. در برابر حفره های عظیمی که در دید انسان از جهانی که منحصراً از طریق عقل          می شناسد وجود دارند، مرگ دهان گشاده ترین آنها است. فکر انسان یعنی زندگی وی که به فکر نیاز دارد، نمی تواند همواره در انتظار و به امید آینده باقی بماند. پس همواره پیش می رود، سبقت می جوید، به هر قیمت با هر وسیله‌ای اطمینان ایجاد می کند، ترکها و حفره‌ها را پر می کند، خود را قانع می سازد، خود را ترغیب می‌کند، امید و خواسته ها را به کمک هوشی واپس رونده می طلبد، به شهامت و جهش های عاطفی یعنی آنجائی که منطق درجا می زند، اعتماد می کند. این روش کاملاً به جاست، چه باید زندگی کرد و وقتی انسان مصالحه ای با مرگ ایجاد نکند، بد زندگی می کند. نظام فلسفی شک، یا نظام امتناع و تردید، هرگز توشه راه را تا پایان زندگی، تا پایان مرگ تامین نخواهد کرد (منصور، 1390).

 

 

توانایی های شناختی پیچیده و پیشرفته انسان برای تفکر انتزاعی و نمادین به آگاهی منحصر به فرد بشر از اجتناب ناپذیری مرگ و شکنندگی وجودیش منجر شده است. هنگامی که این آگاهی در کنار میل ذاتی بشر به حفظ و صیانت خود قرار می گیرد به یک وحشت وجودی می انجامد که اگر نگوئیم همه فعالیت های انسان، حداقل بخشی از فعالیت های او را برای دفاع در برابر این وحشت، تجهیز کرده و بر‌می‌انگیزاند (گرینبرگ، پیزینسکی و سولومون، 1999؛ بست، 2007). انسان ها بدون دل مشغولی بیمارگون به تهدید همیشگی نیستی، می توانند آگاهی سالمی را از مرگ پرورش دهند و این به آنها کمک می کند روشی را برای ارزیابی کردن نحوه ای که زندگی می کنند و اینکه چه تغییراتی را دوست دارند در زندگی خود ایجاد کنند، ابداع نمایند. آنهایی که از مرگ می ترسند از زندگی هم هراس دارند. اگر ما زندگی را تایید کنیم و تا حد امکان به طور کامل در زمان حال زندگی کنیم در این صورت دل مشغول پایان زندگی نخواهیم بود (کوری،

دانلود مقالات

 1390).

 

 

بر خلاف اغلب رویکردهای روان شناختی، در روان شناسی هستی نگر توجه به مرگ به عنوان بارزترین و مسلم ترین حقیقت زندگی بشر، یکی از مفروضه های اصلی به شمارمی رود (یالوم، 1989) و همواره به نقش محوری اجتناب ناپذیر بودن مرگ و راههای کنار آمدن با این واقعیت در تبیین های نظری روان شناختی تاکید شده است. اما از منظر روان شناسی علمی، همواره بزرگترین خلاء در تبیین های روی آورد هستی نگر و دیگر نظریه ها راجع به نقش مرگ در زندگی بشر (مانند فروید، 1938؛ لانگز، 2004)، ارائه یافته های تجربی حمایت کننده این تبیین های نظری بوده است ( محمدی، قربانی، و عبدالهی، 1389).

 

 

با وجود تاثیر عظیم درک پدیده مرگ بر رشد روانی انسان، در پژوهش های انجام شده در ایران، در این زمینه تحقیقات اندکی صورت گرفته و بیشتر بطور جنبی با این مساله برخورد شده است. بنابراین به دلیل خلاء موجود در ادبیات پژوهش در زمینه نگرش به مرگ و ارتباط سنجی آن با مولفه های باورهای شناختی و سبک زندگی، هدف از انجام این پژوهش این است که پدیده مرگ و زندگی را که در دو سوی یک پیوستار قرار دارند، بصورت توأم و در کنار هم مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش به این سوال پاسخ خواهد داد که آیا نگرش به مرگ و باورهای شناختی با سبک زندگی ارتباط دارند ؟

 

 

 تعیین رابطه نگرش به مرگ و باورهای شناختی با سبک زندگی می تواند منجر به توسعه دانش در این زمینه شود که مرگ آگاهی را در استخدام بازسازی شناختی افراد، به منظور ایجاد سبک زندگی سالم، قرار دهد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هدف های پژوهش (هدف کلی و هدف های ویژه):

 

 

 

هدف کلی:

 

 

تعیین رابطه نگرش به مرگ و باورهای شناختی با سبک زندگی در افراد میانسال.

 

 

اهداف ویژه:

 

 

تعیین رابطه‌ی نگرش منفی به مرگ و باورهای شناختی در افراد میانسال.

 

 

تعیین رابطه‌ی نگرش منفی به مرگ و سبک زندگی در افراد میانسال.

 

 

تعیین رابطه‌ی نگرش مثبت به مرگ و باورهای شناختی در افراد میانسال.

 

 

تعیین رابطه‌ی نگرش مثبت به مرگ و سبک زندگی در افراد میانسال.

 

 

تعیین رابطه‌ی باورهای شناختی و سبک زندگی در افراد میانسال.

 

 

پیش بینی سبک زندگی افراد میانسال بر اساس نگرش به مرگ و باورهای شناختی.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سوال‌های پژوهش:

 

 

 

1.   آیا بین نگرش منفی به مرگ و باورهای شناختی در افراد میانسال رابطه وجود دارد؟

 

 

2.   آیا بین نگرش منفی به مرگ و سبک زندگی در افراد میانسال رابطه وجود دارد؟

 

 

3.   آیا بین نگرش مثبت به مرگ و باورهای شناختی در افراد میانسال رابطه وجود دارد؟

 

 

4.   آیا بین نگرش مثبت به مرگ و سبک زندگی در افراد میانسال رابطه وجود دارد؟

 

 

5.   آیا بین باورهای شناختی و سبک زندگی در افراد میانسال رابطه وجود دارد؟

 

 

6.   آیا نگرش به مرگ و باورهای شناختی می تواند سبک زندگی افراد میانسال را پیش بینی نماید؟

 

 

تعریف متغیرها:

 

 

 

 

 

 

در این تحقیق متغیرهای پژوهشی عبارتند از سبک زندگی (متغیر ملاک)، نگرش به مرگ (متغیر پیش بین) و باورهای شناختی (متغیر پیش بین) که به تعاریف مفهومی و عملیاتی هر یک اشاره خواهد شد.

 

 

 

 

 

 

تعریف مفهومی سبک زندگی:

 

 

سبک زندگی الگوی مشخص و قابل تعریف رفتار است که از تعامل بین ویژگی های شخص، بر همکنش روابط اجتماعی و موقعیت های محیطی و اجتماعی – اقتصادی، حاصل می شود(سازمان بهداشت جهانی، 2000).

عکس مرتبط با اقتصاد

تعریف عملیاتی سبک زندگی:

 

 

تغذیه (داشتن الگوی غذایی و انتخاب غذا)، فعالیت بدنی (تعقیب الگوی ورزشی منظم)، مسئولیت پذیری در مورد سلامت، مدیریت استرس (شناسایی منابع استرس و اقدامات مدیریت استرس)، رشد معنوی یا خودشکوفایی (داشتن حس هدف مندی، به دنبال پیشرفت فردی بودن و تجربه خودآگاهی و رضایتمندی) و حمایت بین فردی (حفظ روابط همراه با احساس نزدیکی) از مؤلفه های قابل اندازه گیری سبک زندگی است و پرسشنامه سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (والکر، سچریت و پندر، 1987)، ابزار استاندارد سنجش کمیت های مفهوم سبک زندگی می باشد و نمره ای که آزمودنی ها در این پرسشنامه کسب  می‌نمایند، معیار ارزیابی سبک زندگی آنها می باشد.

 

 

تعریف مفهومی باورهای شناختی:

 

 

باورهای شناختی یکی از مفاهیم پایه ای رویکرد شناختی – رفتاری در روان شناسی است. باورهای شناختی عوامل تعیین کننده رفتار می باشند (بک و ویشار، 2000؛ به نقل از کوری، 1390). بک (1369) در تعریف کلمه شناختی به طرز قضاوت، تصمیم گیری و تعبیر و تفسیر درست یا اشتباه اشاره دارد.

 

 

تعریف عملیاتی باورهای شناختی:

 

 

ضرورت تائید و حمایت دیگران، انتظار بالا از خود، تمایل به سرزنش خود، واکنش به ناکامی،            بی مسئولیتی عاطفی، دل مشغولی زیاد همراه با اضطراب، اجتناب از مسائل، وابستگی، ناامیدی نسبت به تغییر و ‌کمال‌گرائی از مولفه های باورهای غیر منطقی است و نمره ای که آزمودنی ها در پرسشنامه آزمون باورهای غیر منطقی (جونز، 1968) کسب ‌می نمایند، معیار ارزیابی باورهای شناختی آنها می باشد.

 

 

تعریف مفهومی نگرش به مرگ:

 

 

بر طبق نظریه وجود گرایی (فرانکل، 1963) که بیان می کند افراد برای جستجو و یافتن یک معنای شخصی برانگیخته می شوند، افرادی که به درکی از زندگی خود به عنوان یک انسان رسیده اند، تا حدی مرگ را نیز پذیرفته اند. البته ممکن است اضطراب مرگ و پذیرش مرگ به طور همزمان وجود داشته باشند (ونگ، رکر و گسر، 1994). می‌توان فرایند درک وابستگی دوسویه زندگی و مرگ (یالوم، 1390) را نگرش به مرگ نامید، که در پنج حیطه ترس از مرگ، اجتناب از مرگ، پذیرش خنثی، پذیرش گرایشی و پذیرش اجتنابی، مورد بررسی قرار می گیرد.

 

 

تعریف عملیاتی نگرش به مرگ:

 

 

به منظور سنجش مولفه‌های نگرش به مرگ، نمره ای که آزمودنی ها در ابزار نیم رخ تجدید نظر شده نگرش نسبت به مرگ (ونگ، رکر و گسر، 1994) به دست می آورند، ملاک اندازه گیری این متغیر        می باشد.

سلامت خانواده اصلی، حمایت اجتماعی، توانایی حل مشکل خانواده و عملکرد ازدواج

حل مشکل بطور کارآمد متغیر دیگری است که می­تواند به عملکرد سالم زندگی زناشویی منجر شود. احمدی (1386) نشان داد که حل مشکل خانواده با رضایت زناشویی همبستگی دارد. چمپیون و پاور (2000)، نیز به این نتیجه رسیدند که حل مشکل خانواده تعامل بین زوجین را تسهیل می­کند. از طرفی کراپلی (2005) بیان می­دارد زوجینی که تعاملات منفی بیشتری بین آن­ها رد و بدل می­شود، فرصتی برای استفاده از این مهارت­ها نمی­یابند به نظر می­رسد ارتباط بین استفاده از مهارت­ها و تعامل مثبت زناشویی یک ارتباط دوسویه است یعنی مهارت­ها می­توانند تعامل مثبت را ایجاد کنند و هم تعامل منفی موجب ناتوانی زوجین در استفاده از مهارت­ها می­شود؛ بنابراین لازم است تا مشخص شود حل مشکل خانواده بعنوان یک مهارت تا چه حد می­تواند عملکرد سالم ازدواج را پیش­بینی کند. باتوجه به ارتباطی که متغیرهای ذکر شده می­توانند با عملکرد ازدواج داشته باشند و پژوهش­های محدود در این زمنیه این پژوهش در صدد است تا به پیش­بینی عملکرد ازدواج بر اساس سلامت خانواده اصلی، حمایت اجتماعی و حل مشکل خانواده بپردازد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

 

 

 

1-3- ضرورت انجام پژوهش

 

 

درمورد اهمیت خانواده همین بس که اولین تاثیرات محیطی که فرد دریافت می­کند از محیط خانواده است و حتی تاثیرپذیری فرد از سایر محیط­ها می­تواند توسط خانواده تعدیل شود. از این رو خانواده پایه­گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی، اخلاق، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد. سلامت خانواده، تعادل شخصیتی والدین و آشنایی آن­ها با اصولی که می­تواند محیط خانواده را سالم­تر سازد، برای کودکان بسیار حائز اهمیت است. خانواده در عین حال که کوچک­ترین واحد اجتماعی است. مبنا و پایه هر اجتماع بزرگ است. افراد سالم، موفق و فعال جامعه از داخل خانواد­ه­های سالم بیرون آمده­اند. همانطور که اغلب افراد ناسالم، پرورش­یافته خانواده­های ناسالم بوده­اند. انسان­ها با ورود به اجتماع، ویژگی­های سالم یا ناسالمی را که در خانواده دریافت کرده­اند وارد اجتماع می­کنند، از این لحاظ سلامت یک جامعه به سلامت خانواده­های آن وابسته است (نظری، 1386).

 

 

علیرغم اهمیت زیاد خانواده، امروزه نتایج آمارها حکایت از گسستن خانواده در عصر حاضر دارد. طبق آمار سازمان ثبت احوال ایران در سال (1392)، 155369 طلاق در کل کشور ثبت شده است. بعبارتی در مقابل هر 5 ازدواج یک مورد طلاق گزارش شده است. در سال 92 نسبت به سال 91 حدود 5000 مورد طلاق بیشتری ثبت شده است. همچنین در سال 91 در مقابل هر 5/5 ازدواج یک طلاق ثبت شده است (www.sabteahval.ir). طی تحقیقات صورت­گرفته به نظر می­رسد یکی از عوامل اثرگذار بر زندگی بعدی فرد، یعنی زندگی مشترک، خانواده اصلی باشد. نتایج پژوهش­های حسینیان، یزدی و جاسبی (1386) و خمسه و حسینیان (1389) نیز نشان می­دهند که بین رضایت و صمیمیت زناشویی با خانواده اصلی و تجربه خشونت در دوران کودکی همبستگی معنی­داری وجود دارد. یافته­های جاکت و سورا (2001) از پژوهشی با شرکت 232 زوج نیز نشان داد، زنانی که در خانواده­های گسسته (مطلقه) بزرگ شده بودند، در مقایسه با زنانی از خانواده­های باثبات، در روابط جاری خود با همسرانشان بیشتر از بدبینی و تعارض و کمتر از اعتماد و رضایت گزارش دادند. این نتایج نشان می­دهد، افرادی که در خانواده­های مشکل­دار پرورش می یابند احتمالاً مستعد تکرار تجارب و مشاهدات گذشته در زندگی زناشویی خود هستند. از طرف دیگر انسان موجودی اجتماعی است که بسیاری از نیازهایش را از طریق ارتباط با دیگران برآورده می­سازد. ادراکی که فرد از حمایت دیگران دریافت می­کند می­تواند به او در کاهش تنش­های حاصل از موقعیت­های مختلف کمک کند. یافته­های لی، یه چانگ، پارک و هونگ چانگ، (2004) نشان می­دهند که حمایت اجتماعی نیرومندترین نیروی مقابله­ای برای رویارویی موفقیت­آمیز و آسان در زمان درگیری با شرایط تنش­زا شناخته شده و تحمل مشکلات را برای بیماران تسهیل می­کند. دوشه و همکاران، (2006) نیز به این نتیجه رسیدند که مشکلات روانی در زنان پس از یائسگی با حمایت اجتماعی آنان ارتباط دارد؛ بنابراین حمایت اجتماعی به افراد برای مقابله با موقعیت­های مختلف کمک می­کند همچنین زندگی زناشویی فرد را با کاهش تنش­ها تحت تأثیر قرار دهد.

 

 

توانایی در حل مشکلات نیز یکی از مهارت­هایی است که می­تواند در زندگی زناشویی تأثیرگذار باشد. همانطور که پژوهش جاکوبسن (1996) عنوان می­کند زمانی­که همسران دچار مشکلات ارتباطی و حل مسئله شوند، کار با همدیگر را مشکل می­یابند و پذیرش تفاوت­های همدیگر برای آنها دشوار می­شود.

 

 

بنابراین بدلیل اهمیت خانواده و از طرفی بصدا در آمدن زنگ خطر درباره گسستگی خانواده ضرورت وجود داشت تا ابعاد بیشتری از عوامل مؤثر بر مسائل زناشویی و ازدواج بررسی شوند.

 

 

 

 

 

1-4- اهداف پژوهش

 

 

1-4-1- اهداف اصلی

 

 

 

    • بررسی رابطه بین سلامت خانواده اصلی و عملکرد ازدواج.

 

 

    • بررسی رابطه بین حمایت اجتماعی دوستان، خانواده و عملکرد ازدواج.

 

 

    • بررسی رابطه بین حل مشکل خانواده و عملکرد ازدواج.

 

 

    • بررسی ارتباط چندگانه بین سلامت خانواده اصلی، حمایت اجتماعی خانواده، حمایت اجتماعی دوستان و حل مشکل خانواده با عملکرد ازدواج.

 

 

    • بررسی تفاوت بین حوزویان و دانشجویان در سطح سلامت خانواده اصلی.

 

 

    • بررسی تفاوت بین حوزیان و دانشجویان در میزان حمایت دوستان و خانواده.

 

 

    • بررسی تفاوت بین حوزویان و دانشجویان در میزان حل مشکل خانواده.

 

 

    • بررسی تفاوت بین حوزویان و دانشجویان در میزان عملکرد ازدواج.

 

 

 

 

 

1-4-2- اهداف فرعی

 

 

 

    • بررسی رابطه بین سلامت خانواده اصلی، حمایت اجتماعی خانواده و دوستان و حل مشکل خانواده با مؤلفه­های عملکرد ازدواج شامل ارتباط، ابرازگری عاطفی، حل مسئله، نقش، انعطاف­پذیری، فرزندپروری، اقتصاد، خانواده و دوستان، ارزش­ها، مراقبت جسمانی و روانی و عملکرد کلی.

عکس مرتبط با اقتصاد

 

    • بررسی تفاوت بین مردان و زنان در سطح سلامت خانواده اصلی.

 

 

    • بررسی تفاوت بین مردان و زنان در میزان حمایت دوستان و خانواده.
    • پروژه دانشگاهی

    •  

 

 

    • بررسی تفاوت بین مردان و زنان در میزان حل مشکل خانواده.

 

 

    • بررسی تفاوت بین مردان و زنان در میزان عملکرد ازدواج.

 

 

 

 

 

1-5- فرضیه های پژوهش

 

 

 1-5-1- فرضیه های اصلی

 

 

1-بین سلامت خانواده اصلی و عملکرد ازدواج ارتباط معنی­دار وجود دارد.

 

 

2-بین حمایت اجتماعی خانواده و دوستان با عملکرد ازدواج ارتباط چندگانه وجود دارد.

 

 

3-بین حل مشکل خانواده و عملکرد ازدواج ارتباط معنی­دار وجود دارد.

 

 

4-بین سلامت خانواده اصلی، حمایت اجتماعی خانواده حمایت اجتماعی دوستان و حل مشکل خانواده با عملکرد ازدواج ارتباط چندگانه معنی­دار وجود دارد.

 

 

5-بین دو گروه طلاب علوم دینی و دانشجویان از نظر متغیر سلامت خانواده اصلی تفاوت معنی­دار وجود دارد.

 

 

6-بین دو گروه طلاب علوم دینی و دانشجویان از نظر متغیر حمایت خانواده و دوستان تفاوت معنی­دار وجود دارد.

 

 

7-بین دو گروه طلاب علوم دینی و دانشجویان از نظر متغیر حل مشکل خانواده تفاوت معنی­دار وجود دارد

 

 

8-بین دو گروه طلاب علوم دینی و دانشجویان از نظر متغیر عملکرد ازدواج تفاوت معنی­دار وجود دارد.

 

 

 

 

 

 1-5-2- فرضیه های فرعی

 

 

 

    • بین سلامت خانواده اصلی، حمایت اجتماعی خانواده، حمایت اجتماعی دوستان و حل مشکل خانواده با مؤلفه­های عملکرد ازدواج شامل ارتباط، ابرازگری عاطفی، حل مسئله، نقش، انعطاف­پذیری، فرزندپروری، اقتصاد، خانواده و دوستان، ارزش­ها، مراقبت جسمانی و روانی و عملکرد کلی ارتباط چندمتغیری معنی­دار وجود دارد.

 

 

    • بین دو گروه مردان و زنان از نظر متغیر سلامت خانواده اصلی تفاوت معنی­دار وجود دارد.

 

 

    • بین دو گروه مردان و زنان از نظر متغیر حمایت خانواده و دوستان تفاوت معنی­دار وجود دارد.

 

 

    • بین دو گروه مردان و زنان از نظر متغیر حل مشکل خانواده تفاوت معنی­دار وجود دارد.

 

 

    • بین دو گروه مردان و زنان از نظر متغیر عملکرد ازدواج تفاوت معنی­دار وجود دارد.

 

 

 

 

 

1-6- انواع متغیرها از لحاظ نقش آن­ها در پژوهش

 

 

متغیرهای  ملاک: عملکرد ازدواج و زیر مولفه های آن (ارتباط، ابرازگری عاطفی، حل مسئله، نقش، انعطاف­پذیری، فرزندپروری، اقتصاد، خانواده و دوستان، ارزش­ها، مراقبت جسمانی و روانی)

 

 

متغیر پیش­بین 1: سلامت خانواده اصلی.

 

 

متغیر پیش­بین 2: حمایت اجتماعی.

 

 

متغیر پیش­بین 3: حل مشکل خانواده.

 

 

 

 

 

1-7- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش

 

 

1-7-1- تعاریف مفهومی

 

 

1-7-1-1- عملکرد ازدواج و ابعاد آن

 

 

 در برگیرنده منظومه باورها و الگوهای تعامل زوج­های خوشبخت می­باشد که شامل ویژگی­های احترام، پذیرش، ترمیم سریع روابط قطع­شده، برخورد معقول با سبک­های متفاوت گفتگو، در نظر داشتن نیاز به صمیمیت و قدرت، فرزندپروری مقتدرانه، ایجاد شبکه خوب حمایت اجتماعی و دارا بودن تعامل مثبت، می­شود (ثنایی، 1387). ابعاد عمبکرد ازدواج شامل این موارد می شود. ارتباط: منظور از ارتباط، رفتار کلامی یا غیرکلامی در زمینه اجتماعی است و شامل نمادها و نشانه­هایی است که توسط اشخاص، برای تبادل معنا به کار می­رود. ابراز عاطفی: منظور از عاطفه، رفتار معنی­دار و گویا، شامل خنده و ابراز احساسات و عواطف است. حل مسئله و تصمیم­گیری: منظور از این بعد، سطح توانایی خانواده در حل مشکلاتی است که منجر به حفظ مؤثر خانواده می­شود. انعطاف­پذیری: منظور از انعطاف­پذیری، توانایی نظام خانوادگی و زناشویی در تغییر ساختار قدرت یا روابط نقش­ها و قواعد روابط در پاسخ به استرس­های رشد و یا موقعیتی است. فرزندپروری: منظور از فرزندپروری، رویکرد و نگرش والدین در آموزش و تعلیم چگونگی رفتار، به فرزندان می­باشد. اقتصاد و مسائل مالی: نگرش زوجین و اعضای خانواده به برنامه­ریزی­های مالی و مدیریت آنان در نحوه خرج­کردن می­باشد. خانواده و دوستان: منظور یک سیستم اجتماعی، شامل گروهی از افراد است که از طریق ازدواج، تولید مثل و پرورش فرزندان با یکدیگر زندگی می­کنند. ارزش­ها: منظور از این مؤلفه، اهمیت و بهای یک عقیده یا گزینه که به زندگی معنا می­بخشد. مراقبت جسمانی و روانی: منظور از این مؤلفه، توانایی انجام و اداره نیازهای تربیتی و فراهم­کردن مراقبت­های جسمانی و روانی است. عملکرد کلی: منطور از این مؤلفه، قابلیت و توانایی عملکرد خانواده، در چهار حوزه مهم: الف- عملکرد فردی، ب- عملکرد زناشویی، ج- عملکرد مشارکتی و د- عملکرد اجتماعی- اقتصادی می­باشد (رفاهی، 1387).

 

 

 

 

 

 1-7-1-2- سلامت خانواده اصلی و ابعاد آن

 

 

 استقلال و صمیمیت دو مفهوم کلیدی در حیات یک خانواده سالم محسوب می­شوند. خانواده سالم به اعضای خود استقلال می­دهد و همچنین خانواده سالم خانواده­ای محسوب می­شود که در فضای خانواده و روابط، صمیمیت ایجاد می­کند (ثنایی، 1387). در ادامه به تعریف دو خرده مقیاس سلامت خانواده اصلی می­پردازیم. استقلال: در این الگو خانواده سالم به اعضای خود استقلال می­دهد و این استقلال با تأکید بر صراحت بیان، مسئولیت، احترام به سایرین، بازبودن با دیگران و قبول جدا شدن و فقدان بوجود می­آید. صمیمیت: خانواده سالم خانواده­ای محسوب می­شود که در فضای خانواده و روابط صمیمیت ایجاد می­کند و این کار را با تسویق بیان انواع احساس­ها، ایجاد یک فضای گرم در خانه، یعنی روحیه و حال و هوا، حل تعارض­ها بدون ایجاد استرس غیر لازم، ایجاد حساسیت نسبت به هم­فهمی و ایجاد اعتماد به انسان­ها براساس نیکی نهاد آدمی انجام می­دهد (ثنایی، 1387).

 

 

 

 

 

1-7-1-3- حمایت اجتماعی و ابعاد آن

 

 

حمایت اجتماعی بر این امر تاکید دارد که وقتی کسی نیاز به کمک داشت این احساس را داشته باشد که تنها نیست و کسانی او را حمایت می­کنند (پرپوچی، احمدی و سهرابی، 1392). حمایت خانواده: شبکه خانواده شبکه­ای است که افراد تعلق­داشتن به آن را حق طبیعی خود می­دانند و حقی که با تولد به آن تعلق می­گیرد. حمایت دوستان: شبکه دوستان انسان شبکه کوتاه­مدتی است که حفظ آن مستلزم کارایی اجتماعی بیشتری است (ثنایی، 1387).

شناسایی شاخص­های اعتبار در ارتباطات علمی (مطالعه و استناد) از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه …

 هر اثر علمی در واقع حاصل ارتباطات علمی و مشارکت علمی دانشمندان در یک حوزه علمی است. اعضای هیئت علمی به عنوان بارزترین عنصر تولید اطلاعات علمی مطرح هستند و انتظار می­رود که سهم بیشتری در ارتباطات علمی داشته باشند. با ظهور اینترنت و وب جهان گستر تغییرات اساسی در ارتباطات علمی به وجود آمده است، به گونه­ای که نوشته­های علمی فقط برای یک جامعه محدود قابل دسترس نیست بلکه مخاطبانی به وسعت جهان دارد و دسترسی آزاد شکل نوینی از ارتباطات علمی را به وجود آورده­ است. ظهور اینترنت مسئله اعتبار اطلاعات را افزایش داده است. زیرا که شمار اسناد و مدارک تولید شده روز به روز در حال افزایش است. بنابراین انتخاب کردن سندی که معتبر و قابل اطمینان باشد تلاش­های شناختی قابل ملاحظه­ای را طلب می­کند. بنابراین با افزایش حجم اطلاعات مخصوصاً در حوزه­های علمی و تخصصی شدن رشته­های علمی از طرفی و کمبود زمان و سرمایه تلقی شدن اطلاعات از سوی دیگر، دستیابی به اطلاعات با کیفیت و معتبر در زمان کم و با سرعت بالا مورد نیاز است چرا که اطلاعات معتبر و ارزشمند عنصر اصلی پژوهش در تمامی حوزه­های علمی است. از زمان پیدایش وب و استفاده روز افزون از آن در تمامی امور بشر همواره موضوع اعتبار، صحت و قابل اعتماد بودن اطلاعات آن، از مهم­ترین دغدغه­های متخصصان به شمار آمده­ است. برای مثال فلنیگین و متزگر(2000) پژوهشی را برای ارزیابی اعتبار اطلاعات اینترنت توسط پرسشنامه انجام دادند. گزارش این تحقیق نشان داد که افراد اطلاعات اینترنت را به اندازه اطلاعات بدست آمده از تلویزیون، رادیو و مجلات معتبر می­دانند و اطلاعات موجود در روزنامه­ها را از بقیه رسانه­ها معتبرتر می­دانند. لییو و هوآنگ(2005) نیز به بررسی این که چه طوری دانشمندان اطلاعات مبتنی بر وب را ارزیابی می­کنند پرداختند و این که چه معیارهایی را هنگام ارزیابی اعتبار اطلاعات به کار می­گیرند. لوکیسن و اسچراگن(2013) نیز پژوهشی را بر روی تأثیر نشانه­های منبع و آشنایی با عنوان بر روی ارزیابی اعتبار اطلاعات انجام دادند.

 

 

با توجه به گسترش روز افزون اطلاعات و افزایش دسترسی آزاد به این اطلاعات، شناسایی شاخص­ها یا به عبارت دیگر ویژگی­ها و معیارهایی که اعضای هیئت علمی بر اساس آن­ها به ارزیابی اعتبار اطلاعات موجود در مقالات می­پردازند و در کارپژوهشی خود از آن استفاده می­کنند ضروری است و باعث شکل­گیری این مسئله شده ­است. چرا که ارتباطات علمی شامل داد­ و­ستد اطلاعات علمی است و شامل مطالعه منابع اطلاعاتی و اشاعه آن می­باشد و برای آن که فرد بتواند به نوعی اعتبار اثر خویش را افزایش دهد باید از میان منابع و مدارک موجود به اطلاعاتی مؤثق و قابل اعتماد تکیه کنند و به مطالعه آن بپردازند و از آن استفاده کنند. دلیل دیگری که باعث شکل­گیری این پژوهش شده ­است خلأ پژوهشی است که در این زمینه وجود دارد زیرا که تا جایی که محقق جستجو نموده ­است اکثر پژوهش­ها در حوزه اعتماد و اعتبار در رشته­های کامپیوتر، علوم ارتباطات و تجارت الکترونیک  در ایران انجام شده ­است و پژوهشی در این زمینه در علوم اطلاعات موجود نیست در این پژوهش به شناسایی شاخص­های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه مطالعه و استناد  و همچنین با توجه به هدف مجلات دسترسی آزاد که افزایش تاثیر تحقیق از طریق افزایش دسترسی به نتایج تحقیق می­باشد به شاخص­های اعتبار در زمینه دسترسی آزاد پرداخته می­شود.

 

 

 

 

 

1-3. اهداف پژوهش

 

 

1-3-1. هدف اصلی

 

 

 

    • شناسایی شاخص­های اعتبار در ارتباطات علمی در حین مطالعه و استناد از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی

 

 

 

1-3-2. اهداف فرعی

 

 

 

    • شناسایی شاخص­های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه مطالعه

 

 

    • شناسایی شاخص­های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه استناد

 

 

    • شناسایی شاخص­های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه دسترسی آزاد

 

 

    • شناسایی اهمیت کیفیت اطلاعات در میزان اعتماد به آن مقاله در زمینه مطالعه

 

 

    • شناسایی اهمیت کیفیت اطلاعات در میزان اعتماد به آن مقاله در زمینه استناد

 

 

 

1-۴. پرسش‌های پژوهش

 

 

این پژوهش درصدد است تا به پرسش­های اساسی زیر پاسخ دهد:

 

 

 

    1. شاخص­های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه مطالعه از دیدگاه اعضای هیئت ­علمی دانشگاه خوارزمی کدامند؟

 

 

 

1-1. شاخص­های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه مطالعه از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی از چه اولویتی برخوردار هستند؟

 

 

 

    1. شاخص­های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه استناد از دیدگاه اعضای هیئت­ علمی دانشگاه خوارزمی کدامند؟

 

 

 

2-1. شاخص­های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه استناد از دیدگاه اعضای هیئت ­علمی دانشگاه خوارزمی از چه اولویتی برخوردار هستند؟

 

 

 

    1. شاخص­های اعتبار در زمینه دسترسی آزاد به مقالات از دیدگاه اعضای هیئت­ علمی دانشگاه خوارزمی کدامند؟

 

 

 

3-1.شاخص­های اعتبار در زمینه دسترسی آزاد به مقالات از دیدگاه اعضای هیئت ­علمی از چه اولویتی برخوردار هستند؟

 

 

4.آیا اعضای هیئت علمی از کیفیت اطلاعات مقاله برای اعتماد به آن  در زمینه مطالعه استفاده می­کنند؟

 

 

5.آیا اعضای هیئت علمی از کیفیت اطلاعات مقاله برای اعتماد به آن در زمینه استناد استفاده می­کنند؟

 

 

۱-۵. اهمیت و ضرورت پژوهش

 

 

 ارتباط لازمه حفظ حیات و پیشرفت جامعه بشری است. جامعه علمی به عنوان نبض حیات بشری و پیشرفت جوامع از این قاعده مستثنی

پروژه دانشگاهی

 نیست. ارتباط به طور کلی به معنای سهیم شدن در اندیشه دیگران، تفاهم و در نهایت اشتراک فکر است. وجود ارتباط در جوامع علمی شرط لازم برای دریافت نتایج و تفسیر تحقیقات و به تبع آن تولید اطلاعات علمی است (برهمند،1386). ارتباط علمی به عنوان درون­داد پژوهش­های علمی عمل می­کند و یکی از ز مینه­ها و شرایط توسعه علمی است، چرا که بدون وجود ارتباط علمی امکان انتقال دانسته­ها و دستاورد­های علمی میسر نخواهد­شد و سرانجامی جز رکود و سکون علمی نخواهد­ داشت. ارتباط علمی را می توان یکی از ارکان اساسی نهاد اجتماعی علم محسوب کرد که بدون وجود آن، امکان رشد و توسعه علوم منتفی خواهد­بود (داورپناه،1386).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 ارتباط میان محققان با اشتیاق آن­ها برای انتقال نتایج آثارشان به همکاران خود در جامعه علمی آغاز می­شود. ارتباطات علمی را می­توان به عنوان عنصر اصلی توسعه دانش و تسریع کننده علم دانست. ارتباطات علمی در درون سازمان­های آموزشی و پژوهشی و نیز فراتر از مرز نهادهای مزبور، همواره یکی از عومل تأثیرگذار بر تولید دانش بوده است و این ارتباط مستلزم ایجاد انسجام و هماهنگی در جامعه علمی، تعامل دیدگاه­ها، ترکیب ایده­ها و ایجاد نظریه­های جدید است و در کل تحول ساختاری نهاد علم و بازسازی مداوم سیستم­های بنیادی دانش را فراهم می­آورند. پرداختن به موضوع اعتبار از چند جنبه حائز اهمیت است. اول، همان­طور که اشاره شد روز­به­روز بر مقدار اطلاعات تولید شده هم به صورت چاپی و هم به صورت الکترونیکی افزوده می­شود و هم چنین با توجه به گسترش مجلات دسترسی آزاد و امکان انتشار اطلاعات بدون محدودیت، شناسایی منابع معتبر از منابع نامعتبر اهمیت بسیار ضروری و مهمی است. دوم، توجه به متون و تحقیقات نشان می­دهد که علی­رغم جدید بودن موضوع، توجه محققان تا حدی در غرب به آن جلب شده ­است و تحقیق و بررسی در این زمینه شروع شده ­است. در ایران هم مطالعات و پژوهش­هایی انجام شده ­است ولی بیشتر در حوزه تجارت الکترونیک است و در حوزه علوم اطلاعات تا آنجایی که محقق جستجو نموده است تا کنون پژوهشی انجام نشده ­است با توجه به آن چه ذکر شد و با توجه به خلأ پژوهشی که در این زمینه وجود­دارد ضرورت و اهمیت این تحقیق بیش از پیش آشکارتر است.

 

 

1-6. تعاریف مفهومی

 

 

ارتباطات علمی: به انواع روابط متقابل بین اعضای جامعه علمی گفته می­شود که به تبادل دیدگاه­ها، نظرات و اطلاعات علمی و ایجاد توافق و اجماع پیرامون مسایل مشترک منجر می­گردد (محمدی، 1386) و ارتباط علمی بدان معناست که اندیشه­ای میان مولدان علم رد­ و بدل گردد یا اندیشه­ای از نقطه­ای به نقطه دیگر جریان یابد. چنین جریانی ممکن است نه تنها بین دو یا چند فرد، بلکه میان دو یا چند رشته علمی یا چند جامعه فرهنگی نیز پدید آید. اما به هر حال آغاز چنین حرکتی همواره از مجرای تولیدات فردی آغاز می­شود، یعنی فردی اندیشه­ای را می­پروراند و با کلام یا نوشته، خود ناقل اندیشه میان افرادی دیگر در درون یک رشته علمی یا ورای رشته­ای خاص می­شود (حری، 1383).

 

 

اعتبار: اعتبار می­تواند به عنوان قابل قبول بودن تعریف می­شود. اطلاعات معتبر معمولاً به اطلاعات قابل قبول اشاره دارد (فگ و همکاران،2001) و معمولاً به قابلیت اطمینان، صحت، صحیح و مؤثق بودن و کیفیت اشاره دارد(ریح،2002).

 

 

استناد: اشاره به سخن و سند پیشین خوانده شده ­است (حری،1362). ارجاعات یک نویسنده به آثار پیشین مرتبط با موضوع نوشته وی استناد نامیده می­شود (حری و شاهبداغی،1383).

 

 

1-7. تعاریف عملیاتی

 

 

شاخص­های اعتبار: به مجموعه ویژگی­هایی که اعضای هیئت علمی در استفاده از یک مقاله پژوهشی (در زمینه مطالعه، استناد و دسترسی آزاد) مدنظر قرار می­دهند و برمبنای آن به ارزیابی اعتبار اطلاعات مقاله مورد نظر می­پردازند و بر اساس آن معیارها اطلاعات را معتبر می­دانند که طی یک پرسشنامه محقق ساخته در 35 گویه مورد ارزیابی قرار می­گیرد.

 

 

ارتباط علمی: میزان ارتباط عضو هیئت علمی با اعضای گروه­های علمی در سطح دانشگاه، با همکاران سایر رشته­های در سطح دانشگاه، با همکاران هم­ شته در سطح دانشگاه­های داخل و خارج از کشور، با انجمن­های علمی داخل و خارج، با مؤسسه­های علمی داخل و خارج با مؤسسات دولتی درنظر­گرفته ­شده ­است.

 

 

Scholarly Communications .1

 

 

. Harnad 2

 

 

 Hilligoss & Rieh.1

 

 

 

    1. 2. Danielson

 

 

    1. 3. Self

 

 

    1. 4. Fogg & Tseng

 

 

    1. 5. Lucassen & Schraagen

 

 

    1. 6. Hovland & Weiss

 

 

    1. 1. Flanagin & Metzger

 

 

  1. 2. Liu & Huang

شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقاء منزلت اجتماعی کتابداران و توسعه‌ سرمایه اجتماعی در کتابخانه‌های …

یکی از ابعادی که در منزلت اجتماعی و تعاملات اجتماعی و در نهایت طبقات اجتماعی نقش تعیین‌کننده دارد، سرمایه اجتماعی است. بوردیو(1986) سرمایه اجتماعی را از سایر انواع سرمایه‌های اقتصادی، فرهنگی و نمادین متمایز می‌سازد و برای آن خصلتی تعاملاتی قائل است. بوردیو سرمایه اجتماعی را شبکه نسبتاً بادوامی از روابط کم‌وبیش نهادینه‌شده توأم با شناخت و تعهدات از جمله اعتماد متقابل می‌داند که به‌عنوان منابعی بالفعل یا بالقوه موجبات لازم را برای تسهیل کنش‌های فردی یا جمعی کنش گران را فراهم می‌سازد. (مهدوی، ظهیری،1390). سرمایه اجتماعی بر اساس نظر بسیاری از اندیشمندان به پیوندها و ارتباطات میان اعضای یک شبکه به‌عنوان منبعی باارزش اشاره دارد و از طریق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضا می‌گردد. سرمایه اجتماعی به‌عنوان منبعی که ممکن است افراد و گروه‌ها و جوامع برای نیل به نتایج مطلوب آن را به کار گیرند، قلمداد می‌شود و آن مفهومی است که در بسیاری موارد تحلیلگران اجتماعی برای توصیف طیف وسیعی از فرایندهای اجتماعی به کار می‌برند و به درک این پرسش کمک می‌کنند که چرا برخی افراد و گروه‌ها و طبقات مردم به نتایج سیاسی، اقتصادی و یا اجتماعی مثبت تری نسبت به دیگران نائل می‌شوند (قنادان و اندیشمند،1388). امروز سرمایه اجتماعی، نقشی بسیار مهم‌تر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمان‌ها و جوامع ایفا می‌کند و شبکه‌های روابط جمعی و گروهی، میان انسان‌ها، سازمان‌ها و انسان‌ها، و سازمان‌ها با سازمان‌ها انسجام می‌بخشنددر غیاب سرمایه اجتماعی، سایر سرمایهها اثربخشی خود را از دست می‌دهند و بدون سرمایه اجتماعی، پیمودن راه‌های توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی، ناهموار و دشوار می‌شوددر دیدگاه‌های سنتی مدیریت، توسعه سرمایه اقتصادی و فیزیکی و نیروی انسانی مهم‌ترین نقش را ایفا می‌کردند، اما در عصر حاضر برای توسعه، بیشتر از آنچه به سرمایه اقتصادی و فیزیکی و انسانی نیازمند باشیم به سرمایه اجتماعی نیازمندیم و سرمایه اجتماعی به‌عنوان یک اصل محوری برای دستیابی به توسعه محسوب می‌شود. مدیران و کسانیکه بتوانند در سازمان، سرمایه اجتماعی ایجاد کنند، راه کامیابی و شغلی و سازمانی خود را هموار می‌سازند (صالحی و مهر علیزاده،1384). سرمایه اجتماعی مناسب همچنین هزینههای تبادل و تعامل را در سازمان‌های مختلف کاهش می‌دهد، مانند هزینه‌های مادی تا زمانی که صرف بستن پیمان‌ها یا کنترل و نظارت از طریق سلسله‌مراتب و مقررات دیوانسالارانه می‌شودامروزه، تخصصی شدن حرفه‌های مختلف به گونه‌ای است که دیگر شیوه‌های دیوانسالارانه در سرپرستی کارکنان متخصص پاسخگوی نیازهای سازمان نیست و نمی‌تواند مدیر را در دستیابی به اهداف سازمان یاری کند، درحالی که انتظار می‌رود ایجاد و تقویت هنجارهای حرفه‌ای اثربخش در محیط‌های تخصصی بهره‌وری بالاتری داشته باشد (پروساک، 2000).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

امروزه اکثر سازمان‌ها از بی‌اعتمادی، ارتباطات بسته و رسمی بودن بیش از حد رنج می‌برند. باید تغییراتی در راستای اعتماد متقابل شخصی بیشتر، ارتباطات بازتر، انعطاف‌پذیری شخصی و سازمانی بیشتری ایجاد کرد (گامان،2007). و در این میان محیط‌های کتابخانه‌های دانشگاهی هم از این قاعده مستثنا نیستند، زیرا که با کمبود تعاملات، ارتباطات میان‌فردی و گروهی، احساس هویت‌سازمانی، اعتماد پایین، کار گروهی و مشارکت ضعیف در میان کارکنان کتابخانه روبه‌رو هستند. کتابخانه‌های دانشگاهی می‌توانند با سرمایه‌گذاری درزمینهٔ سرمایه اجتماعی، بردانش و مهارت و شایستگی‌های کتابداران خود و همچنین در سرمایه ساختاری خود از قبیل دارایی فکری، نوآوری، فرایندها و روش‌های کاری، یادگیری سازمانی، سیستمهای اطلاعاتی و … بیفزایند. بر همین اساس توجه به عوامل مؤثر بر ارتقاء منزلت اجتماعی و وضعیت سرمایه اجتماعی در کتابخانه‌های دانشگاهی که نقش و اهمیت زیادی در پیشبرد برنامه‌های آموزشی و پژوهشی در دانشگاه‌ها دارند، شایان توجه است. مدیران و برنامه ریزان کتابخانه‌های دانشگاهی که درصدد ارتقاء و توسعه منزلت اجتماعی کتابداران هستند باید تلاشی جامع، نظام مدار و پی گیر داشته باشند که به نظر می‌رسد حلقه مفقود در چرخه این توسعه، مفهوم سرمایه اجتماعی و مؤلفه‌های آن می‌باشد ازآنجاکه تحقیقات زیادی روی این مفهوم در ایران صورت نگرفته است محقق قصد دارد به بررسی عوامل مؤثر بر ارتقاء توسعه منزلت اجتماعی کتابداران و توسعه سرمایه اجتماعی در کتابخانه‌های دانشگاهی بپردازد

 

 

1-۳. اهداف پژوهش

 

 

هدف این پژوهش به‌طورکلی، شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقاء منزلت اجتماعی کتابداران و ایجاد سرمایه اجتماعی در کتابخانه‌های دانشگاهی همدان است.

 

 

 

 

 

 

    • شناسایی وضعیت منزلت اجتماعی در کتابداران شاغل در کتابخانه‌های دانشگاهی همدان

 

 

    • شناسایی عوامل مؤثر بر منزلت اجتماعی کتابداران شاغل در کتابخانه‌های دانشگاهی همدان

 

 

    • شناسایی نقش کتابخانه‌های دانشگاهی بر ارتقاء منزلت اجتماعی کتابداران

 

 

    • شناسایی نقش کتابخانه‌های دانشگاهی در ایجاد سرمایه اجتماعی در بین افراد موردمطالعه

 

 

    • شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه سرمایه اجتماعی در کتابخانه‌های دانشگاهی همدان

 

 

    • شناسایی عوامل بازدارنده بر توسعه سرمایه اجتماعی در کتابخانه‌های دانشگاهی همدان
    • پروژه دانشگاهی

    •  

 

 

    • ارائه راهکارهایی برای افزایش منزلت اجتماعی کتابداران موردمطالعه

 

 

1-۴. پرسش‌های پژوهش

 

 

 

 

 

 

    1. کتابداران کتابخانه‌های دانشگاهی همدان منزلت اجتماعی خود را چگونه تعریف می‌کنند؟

 

 

    1. کتابداران کتابخانه‌های دانشگاهی همدان چه عواملی را بر ارتقاء منزلت اجتماعی خود مؤثر می‌دانند؟

 

 

    1. کتابخانه‌های دانشگاهی همدان چگونه در ایجاد و توسعه سرمایه اجتماعی مؤثرند؟

 

 

    1. عوامل مؤثر بر توسعه سرمایه اجتماعی در کتابخانه‌های دانشگاهی همدان کدامند؟

 

 

    1. عوامل بازدارنده در توسعه سرمایه اجتماعی در کتابخانه‌های دانشگاهی همدان کدامند؟

 

 

۱-۵. اهمیت و ضرورت پژوهش

 

 

 در حوزه‌های علمی و پژوهشی ایران به‌طورکلی و در پژوهش‌های مرتبط با رشته علم اطلاعات و دانش شناسی به‌طور خاص، منزلت اجتماعی و سرمایه اجتماعی موضوعی است که کمتر موردتحقیق قرار گرفته است. با توجه به این امر و با توجه به اینکه در حال حاضر این موضوع موردتوجه جامعه علمی کشور و رشته است، همچنین بررسی متون نشان می‌دهد به نظر تاکنون پژوهشی در رابطه با شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقاء منزلت اجتماعی کتابداران و توسعه سرمایه اجتماعی در کتابخانه‌های دانشگاهی انجام نشده است. ضروری است پژوهش‌هایی در رابطه با ارتقاء و توسعه منزلت اجتماعی کتابداران و ایجاد سرمایه اجتماعی در کتابخانه‌های دانشگاهی نیز انجام شود. درواقع جای خالی چنین پژوهشی در داخل کشور احساس می‌شود و این خود انگیزه‌ای برای انجام پژوهش حاضر و پژوهش‌های مشابه آتی در کشور ماست. این پژوهش می‌تواند مبنایی برای پژوهش‌های بیشتر و خاص‌تر در این حوزه در آینده باشد. این پژوهش ازآن‌جهت حائز اهمیت است که با شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقاء منزلت اجتماعی و توسعه سرمایه اجتماعی کتابداران کتابخانه‌های دانشگاهی، می‌توان وضعیت موجود منزلت اجتماعی و سرمایه اجتماعی آنان را شناسایی کرد و آن را با وضعیت مطلوب مقایسه کرد. در کتابخانه‌های دانشگاهی این پژوهش می‌تواند به‌عنوان یک راهنما برای مدیران کتابخانه‌های دانشگاهی مطرح گردد تا از این طریق زمینه‌های لازم را برای ارتقاء منزلت اجتماعی و توسعه سرمایه اجتماعی کتابداران فراهم کنند و با برنامه‌ریزی مناسب و به‌کارگیری هرچه بیشتر و بهتر این توانایی در کتابخانه‌ها و تقویت آن بپردازند و عواملی که سبب کاهش منزلت اجتماعی می‌شوند و بازدارنده ایجاد سرمایه اجتماعی هستند را شناسایی و در رفع آن‌ها بکوشند. از طریق افزایش سرمایه اجتماعی و ارتقاء منزلت اجتماعی آنان، تعاملات، ارتباطات میان‌فردی و گروهی، احساس هویت‌سازمانی، اعتماد بالا، کار گروهی و مشارکت بیشتر در میان کارکنان کتابخانه، دانش و مهارت و شایستگیهای کتابداران، همچنین سرمایه ساختاری کتابخانه‌ها از قبیل دارایی فکری، نوآوری، فرایندها و روش‌های کاری، یادگیری سازمانی، سیستمهای اطلاعاتی و … افرایش می‌یابد. و هدف کتابخانه دانشگاهی که حمایت از برنامه‌های آموزشی و پژوهشی دانشگاه است به‌خوبی تحقق می‌باید.

 

 

1-۶. تعریف‌های عملیاتی

 

 

کتابخانه‌های دانشگاهی: منظور از کتابخانه‌های دانشگاهی کتابخانه‌های مرکزی و دانشکده‌ای دانشگاه‌های بوعلی سینای همدان، علوم پزشکی همدان، دانشگاه صنعتی همدان و دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان است.

 

 

منزلت اجتماعی: در این پژوهش، منزلت اجتماعی با مؤلفه‌های احترام، محبوبیت، اهمیت و ارزش، تحصیلات عالی، شأن و اعتبار کتابداران کتابخانه‌های دانشگاهی در بین مشاغل مورد بررسی قرار می‌گیرد

 

 

احترام: میزان احترامی است که از نظر کتابداران، مردم برای آن‌ها قائل هستند.

 

 

محبوبیت: میزان محبوبیتی که کتابداران در بین سایر مشاغل دارند.

 

 

اهمیت و ارزش: منظور از اهمیت و ارزش، میزان ارزشی است که رشته کتابداری در جامعه دارد.

 

 

تحصیلات عالی: منظور از تحصیلات عالی، تحصیلات کتابداران در سطح تحصیلات تکمیلی و بالاتر است.

 

 

شأن و اعتبار: منظور میزان اعتباری است که کتابداران در جامعه دارند.

 

 

سرمایه اجتماعی: در این پژوهش منظور از سرمایه اجتماعی، همکاری، مشارکت و اعتماد متقابل بین کارکنان کتابخانه است.

 

 

همکاری: میزان همکاری که کتابداران در انجام فعالیت‌های روزانه در محیط کار باهم دیگر دارند.

 

 

مشارکت: میزان مشارکتی که کتابداران در انجام فعالیت‌های روزانه در محیط کار باهم دیگر دارند.

 

 

اعتماد متقابل: منظور از اعتماد متقابل، میزان اعتمادی است که کتابداران به همدیگر دارند.

 

 

. Nahapiet & Goshal

 

 

. Bourdieu

 

 

 

    1. Prusak

 

 

  1. Gumas

تعیین عوامل مؤثر بر تدریس موفق معلمان نمونه در درس ریاضی پایه ی ششم شهرستان مراغه

 شیوه­های سنتی  تدریس از مهم­ترین  موانع رشد خلاقیت در آموزش و پرورش است. «گودلد» از مدرسه به عنوان  یک کارگاه خلاق  آموزش نام می­برد(نصر اصفهانی،1381). از مرور برخی مطالعات انجام شده، چنین برمی­آیدکه بسیاری از معلمان از مهارت حرفه­ای لازم برخوردار نیستند و در ایفای نقس حساس خود با مشکلاتی مواجه­اند که در ناکارآمدی آنها و ناموفق بودن دانش آموزان تاثیرگذار است.

 

 

از مهم ترین و گسترده ترین مطالعات انجام شده، مطالعه­ی بین المللی روندهای آموزش ریاضیات و علوم  «TIMSS » (تیمز) است. هدف از انجام این مطالعات در حوزه های ارزشیابی پیشرفت تحصیلی ، شناسایی و کشف نقاط ضعف و قوت نظام های آموزشی و تلاش برای ارتقای کیفیت عملکرد تحصیلی دانش­آموزان است.

 

 

 مطالعه­ی تیمز در فاصله­ی چهار سال برای سنجش عملکرد کشورهای شرکت کننده در آموزش علوم و ریاضیات تکرار می­شود تا روند تغییرات آموزشی و میزان کاهش و افزایش عملکرد دانش­آموزان این کشورها در طی این چهارسال مشخص شود . تیمز همچنین برای تدارک چشم اندازهای مقایسه­ای در مورد روند پیشرفت در نظامهای آموزشی متفاوت، شیوه­های سازماندهی مدارس و فعالیت­های آموزشی، یک آرایه غنی از اطلاعات پیشینه­ای را جمع آوری می­کند.  با توجه به یافته­های مطالعات تیمز، وضعیت دانش­آموزان ایرانی در دروس علوم و ریاضیات نامناسب ارزیابی شده است و علت مشکل، روش­های تدریس معلمان معرفی شده است(کیامنش،1377الف). 

 

 

معلمان ژاپنی در تدریس و حل مسائل ریاضی در کلاس درس بیش از کمیت به کیفیت جریان آموزش و حل مسئله توجه دارند. آنها ترجیح می­دهند یک موضوع درسی را در دو یا چند جلسه به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند و پاسخ آن را از راه های مختلف، مبتنی بر تفکر دانش آموزان به دست آورند. کمتر مشاهده شده است که معلمان ژاپنی کلاس درس را به صورت دوره های آموزشی معمول برای آمادگی در امتحانات هماهنگ یا ورود به پایه بالاتر با سرعت اداره کنند و مسائل مختلفی را بدون اندیشه، تأمل و فهم عمیق دانش آموزان مطرح کنند و از آن بگذرند. آنان به خوبی دریافته اند که تفکر و بحث در مسائل ریاضی در کلاس درس وقت گیر است و بیش از آن که نگران وقت باشند، نگران درک و فهم موضوع از طرف دانش آموزان هستند(سرکارآنی، 1378).‏نتایج پژوهش­های فوق نشان داد که محور تدریس در ژاپن کتاب است و روش­های تدریس اغلب جنبه توصیفی دارد.

 

 

در سال های اخیر، هم­زمان با تاکید بیشتر به پاسخ­گویی و تحلیل دقیق­تر متغیرهای تاثیرگذار بر بازده­های آموزشی، ثابت شده است که معلم مهم­ترین و موثرترین نیروی مدرسه­ای در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. ایجاد تغییرات لازم متناسب با تحولات فناوری در عرصه اطلاعات و ارتباطات، در حکم یکی از محورهای مهم تغییر در قرن بیست و یکم، به ویژه در کشورهای پیشرفته­ی صنعتی به شمار می رود. اهدافی که صاحب­نظران برای نظام های  تعلیم وتربیت مطرح می­کنند، ­معلم را نقطه اتکای هر تغییر و تحولی می­دانند(مهر محمدی،1379).

 

 

بسیاری از معلمان از مهارت حرفه­ای لازم برخوردار نیستند و در ایفای نقش حساس خود با مشکلاتی مواجه­اند که در ناکارآمدی آنها، و ناموفق بودن دانش آموزان  تاثیرگذار است. مطالعات یاد شده نشان داد ه است که راهکارهای آموزشی که معلم در فرایند یاددهی – یادگیری به کار می برد، اساسی­ترین و مهم­ترین نقش را در عملکرد تحصیلی دانش آموزان رقم می­زند.  در ایران، هنوز به روش های سنتی تدریس و حفظ کردن و آموزش طوطی وار تأکید می شود. معلم و کتاب به عنوان محورهای اصلی آموزش تلقی می­شوند و نقش دانش­آموز که اساسی­ترین محور فرایند آموزشی است، چندان مورد توجه قرار نمی­گیرد.  در حالی که رویکردهای سازنده­گرا، یادگیرندگان را اساس سازندگی و دانش می­پندارند و بر این باورند که دانش­آموزان با تلاش در جهت حل مسائل علمی، فرصت سازمان دهی و بازسازی اطلاعات خود را دارند.  امروزه به ویژه آن دانشی مورد تأکید است که بر عملکرد واقعی دانش آموزان در موقعیت­های واقعی زندگی دلالت کند. در سازنده گرایی، یادگیری ، بیش از آن که مبتنی بر معلم محوری باشد ، یادگیرنده محوراست. بر این اساس، ضرورت بازنگری در روشهای آموزش و یادگیری، بیش از هر زمان دیگری به عنوان یک نیاز مطرح است (دانش پژوه ،1385).

 

 

در زمینه­های روان­شناسی و سایر علوم مربوط به تربیت، به ویژه روان شناسی یادگیری و خصوصیات یادگیرندگان، هر روز پژوهش های جدیدی انجام می گیرد. ماهیت حرفه ای معلم عصر حاضر ایجاب می کند که او با این یافته های جدید آشنا شود و آن ها را در تدریس به کار برد. امروزه معلم باید در قالب حرفه ای خود ظاهر شود. برای تحقق هر چه بیش­تر این امر لازم است از طریق دوره­های تربیت معلم،دوره­های ضمن خدمت و مطالعات و تجربیات مستمری که در آینده خواهد داشت، صلاحیت­ها و توانایی­هایی را کسب کند تا بتواند به نحو شایسته­ای، به ایفای نقش حساس، پر مسؤلیت ودر عین حال تخصصی معلمی بپردازد.

 

 

با توجه به مطالبی که بیان شد و اهمیت مسأله، پژوهش  حاضر سعی دارد تا با  شناسایی  و بررسی جامع و علمی  عوامل موثر بر تدریس موفق معلمان نمونه در درس ریاضی ششم ابتدایی بخصوص در شهرستان مراغه، به ارایه­ی تصویری روشن از مهارتهای حرفه ای آنان بپردازد و روند کنونی این مهارتها را در تدریس تبیین نماید.

 

 

1-3 اهداف پژوهش

 

 

1-3-1هدف کلی

 

 

تعیین عوامل مؤثر بر تدریس موفق معلمان نمونه در درس ریاضی پایه­ی ششم شهرستان مراغه.

 

 

1-3-2اهداف جزیی

 

 

_شناسایی روش­ها و راهبردهای تدریس معلمان نمونه در درس ریاضی؛

 

 

_شناسایی نحوه­ی تعامل معلمان نمونه با دانش آموزان؛

 

 

_شناسایی ویژگی های فضا و امکانات محیط آموزشی مرتبط با تدریس ریاضی؛

 

 

_بررسی رابطه­ی  رشته تحصیلی و سطح دانش معلمان نمونه با موفق بودن تدریس آنها.

 

 

 

 

 

1-4 سئوالات پژوهش

 

 

1-4-1سئوال اصلی پژوهش

 

 

عوامل مؤثر بر تدریس موفق معلمان نمونه در درس ریاضی پایه­ی ششم ابتدایی کدام­اند؟

 

 

1-4-2 سئوال های ویژه پژوهش

 

 

– معلمان نمونه، در تدریس از کدام روش­ها و راهبردها بهره می­گیرند؟

 

 

–  نحوه­ی تعامل معلمان نمونه با دانش­آموزان چگونه است؟

 

 

– فضا و محیط آموزشی  کلاس درس  ریاضی چه ویژگی هایی دارد؟

 

 

– آیا رشته­ی تحصیلی و سطح دانش معلمان نمونه  با موفق بودن تدریس ریاضی رابطه  دارد؟

 

 

1-5 ضرورت انجام تحقیق

 

 

هرگونه تدریس موفقیت آمیز به ویژه در درس ریاضی مستلزم فراهم بودن بستر و شرایط خاص و همچنین ایجاد و پرورش مجموعه­ای از مهارت­های عمومی و حرفه­ای در معلمان است. مفهوم ارتقای حرفه­ای معلمان از اواسط قرن بیستم و با ضرورت اجرای اصلاحات در نظام های آموزشی بیش از پیش مطرح شد. در شکل گیری این مفهوم­، یافته­های پژوهشی و بررسی­های مقایسه ای تأثیر زیادی داشته است. زیرا پژوهش­ها نشان می­دهند که معلم در انجام اصلاحات نقش دوسویه ای را بر عهده دارد؛ از یک سو موضوع اصلاحات آموزشی است و از سوی دیگر عامل اصلاحات آموزشی محسوب می شود. لذا، عمده ترین اهداف در آموزش معلمان عبارت­اند از: حرفه­ای سازی، ظرفیت سازی معلمان برای آمادگی پذیرش مسؤولیت­های جدید برای مواجهه با تغییرات در برنامه­های درسی و به روزرسانی دانش و مهارت حرفه­ای  و عمومی معلمان برای تدریس متناسب با شر ایط و روش­ها ی جدید تدریس(تانگ و هان ،2003).

 

 

یکی از عوامل کلیدی و ابزارهای اساسی پیشرفت تحصیلی دانش­آموزان، کیفیت تدریس و مهارت­های حرفه­ای معلمان است. در عصر انفجار اطلاعات، تاکید بر فرایند یاددهی-یادگیری در تمام حیطه ها ضروری است. آموزش یک طرفه، آموزش مستقیم و آموزش سنتی به عنوان یک پدیده رایج در نظام آموزشی، غالبا حاکی از حاکمیت مطلق معلمان در کلاس درس و منفعل بودن دانش­آموز در عرصه یاددهی-یادگیری است. در حالی که با استفاده از روش­های تدریس فعال، می­توان مکانیسم های یادگیری دانش­آموزان را توسعه داد. «در برنامه­ی درسی که بر صلاحیت­های حرفه­ای معلم بنا می­شود، علاوه بر افزایش دانسته­ها، عملکرد و توانایی معلمان، به موثر بودن آن در میدان عمل و تجربه نیز توجه دارد» (کمیته­ی برنامه ریزی دروس تربیتی تربیت معلم،1370).

 

 

قابل توجه است که میان دروس متفاوت، ریاضی اهمیت ویژه­ای دارد. با نگاهی گذرا به دنیای پیچیده­ی  کنونی و تاملی در علوم و فنون متنوع و رو به گسترش، می­توان دریافت که درک صحیح مفاهیم ریاضیات تا چه اندازه ضرورت دارد و این علم تا چه حد نقش تعیین کننده­ای برای ورود موفقیت آمیز به عرصه­ی دیگر علوم و فنون ایفا می­کند. چنان­چه کلاس درس ریاضی برای برآورد نیازهای مختلف کودکان از نظر برنامه­های ریاضی خوب تجهیز شود، بین یادگیرندگان کسانی یافت می شود که در ریاضی پیشرفت زیادی خواهند داشت. برای کودکانی که در حل مسائل ریاضی و آموزش ریاضی توانایی دارند، باید موقعیت­هایی فراهم آورده شود که بتوانند تمرینات بیشتری را

پروژه دانشگاهی

 انجام دهند تا در حل مسائل ریاضی تبحر پیدا کنند. از طرفی، کودکان تیزهوش در مقایسه با کودکان معمولی، قادر هستند کار بیشتری را در فرصت­های داده شده در کلاس درس، انجام دهند، بنابراین، معلم باید کار بیشتری را به آنها پیشنهاد دهد. برنامه­های آموزش ریاضی را می­توان در قالب هدف­های آموزشی و هدف­های رفتار ارائه کرد. در هدف­های رفتاری آموزش ریاضی، تعریف دقیق­تری از رفتاری که دانش­آموز بعد از آموزش باید داشته باشد ارائه می شود.

 

 

از نظر رئوف(1386)، مهارت‎های حرفه‎ای معلم، لازم‎‎ترین و ضروری‎‎ترین نیاز اوست. هر نوع بی توجهی در به دست آوردن این مهارت‎ها، عدم موجودیت شغلی و حرفه‎ای او را به اثبات می‎رساند و خط بطلان روی مهارت او می‎کشد. بدون هیچ تحقیقی می‎توان فهمید که در کشور ما مهارت‎های عملی معلمان کافی نیست، بسیاری از معلمان، با داشتن دانش و مواد علمی بالا و کافی، توان به کار بستن مهارت‎های حرفه‎ای خود را ندارند و بر عکس، معلمانی وجود دارند که احتمالاً دانش آن‎ها، حتی در رشته‎های تخصصی خودشان، بسیار اندک است ولی به خوبی از عهده­ی کار معلمی برآمده‎اند.

 

 

صاحب­نظران امر تعلیم و تربیت درباره­ی مفهوم ارتقای مهارت­های حرفه­ای معلمان که از اواسط قرن بیستم در نظام­های آموزشی پدیدار شده است، نظریات مختلفی را بیان کرده­اند که از جمله هایبرمن و بومهان (2005) مولفه­های «روش های تدریس و ارزشیابی» و ویلگاس و ریمرس ( 2007 ) نقش مهارت­های حرفه ای معلم را جهت تغییر در نظام آموزشی بسیار ضروری دانسته و در این رابطه، به مولفه­های «روش­های جدید تدریس، تکنولوژی آموزشی وارزشیابی» پرداخته­اند.

 

 

در آغاز قرن بیست و یکم توجه همگان، بیش از گذشته به نظام های آموزشی معطوف شده‏ است. توجه و تمرکز نظام های آموزشی نیز به بهبود یادگیری مدرسه‏ای افزایش یافته است. رویکردهای اخیر در نظام آموزش و پرورش در راستای بهبود یادگیری، حاکی از یادگیری‏ مشارکتی در کلاس درس و تربیت دانش‏آموزان به عنوان نسل پژوهنده است و چون معلم، کارگزار اصلی آموزش در کلاس درس است، اگر خود به درستی آموزش نبیند و پژوهشگر نباشد، چگونه می‏تواند نسلی پژوهنده را تعلیم دهد؟

 

 

در این پژوهش، معلم از آن جهت مورد تأکید است که کارگزار اصلی تعلیم و تربیت به شمار می‏رود و اهداف متعالی نظام­های تعلیم و تربیت در ابعاد مختلف در نهایت باید به واسطه او محقق شود. تعامل مستمر و چهره به چهره­ی معلم با دانش‏آموزان، وی را در موقعیت ممتاز و منحصر به‏ فردی قرار می‏دهد که هیچ عنصر انسانی دیگری در این سازمان از آن برخوردار نیست‏ (مهرمحمدی،1379). بنابراین، توسعه عمومی و  حرفه‏ای معلمان به عنوان مهم‏ترین نیروی انسانی در نظام تعلیم و تربیت، دارای اهمیت زیادی است. به‏طور سنتی، آموزش­های قبل و ضمن خدمت معلمان ریاضی بر دانش‏افزایی موضوعی و روش تدریس معلم‏مدار و موضوع‏مدار تکیه می‏کند. با این حال، مسایل عمده‏ای در رابطه با آموزش معلمان و توسعه حرفه‏ای آنها وجود دارد که مهم­تر از همه، چگونگی تحول در فرآیند آموزش، تغییر باورها و نگرشها و ایجاد چارچوب نظری مناسب برای یادگیری‏ معلمان است. به این منظور، آشنایی با چگونگی تفکر معلمان درباره­ی تدریس خودشان و چگونگی عمل تدریس، به برنامه‏ریزان دوره‏های قبل و ضمن خدمت معلمان ریاضی کمک‏ می‏کند تا بتوانند تنوع بین المللی در باورهای متداول معلمان و چگونگی ارتباط این‏ تنوع با یادگیری دانش‏آموزان را مورد بررسی قرار دهند(گویا،1380).

 

 

از جمله مهم­ترین موانع در توسعه­ی حرفه‏ای معلمان، فاصله­ی بین نظریه و عمل و عدم تشریک‏ مساعی با معلمان در برگزاری دوره‏های آموزش معلمان ریاضی است. بررسی های بین المللی‏ اخیر در حوزه­ی توسعه حرفه‏ای معلمان، بیانگر رویکردهای نوینی مانند پژوهش مشارکتی در کلاس درس است که بیش از اقدامات گذشته در تلفیق نظریه و عمل توفیق یافته است‏ (سرکارارانی،1378). با توجه به سیر تحول مبانی‏ نظری آموزش معلمان ریاضی در ایران، می‏توان دریافت که سیستم ارزشیابی برای دوره‏های‏ تربیت معلم و دبیری به سمت پذیرش کسانی می‏رود که بدون علاقه و بعضاً فقط به دلیل‏ قبولی، این رشته‏ها را انتخاب کرده‏اند (گویا و دیگران 1381).

 

 

انسان‎هایی که جهان آینده به آن‎ها نیاز دارد، افراد توانمندی هستند که مناسبات و ویژگی‎های عصر ارتباطات را به خوبی درک ­­کنند و بتوانند فعالانه و با خلاقیت به ساختن دانش مورد نیاز نایل شوند. از آن جا که مهم‎ترین هدف آموزش و پرورش شکوفاسازی استعداد و خلاقیت‎های دانش‎آموزان است، انتظار می‎رود که همگام با توسعه­ی فناوری‎های اطلاعاتی و ارتباطاتی، آموزش و پرورش و در رأس آن معلمان نیز از حرکت شتابان این قافله دور نمانند. بنابراین لازم است تمامی معلمان مهارت‎های مورد نیاز خود را به دست آورند تا بتوانند نیروهای ماهر و مبتکری به جامعه تحویل دهند.

 

 

از آنجا که تاکنون تلاشی هدفمند و جامع به منظور  شناسایی عوامل موثر بر  تدریس موفقیت آمیز درس ریاضی توسط معلمان نمونه  به ویژه در دوره­ی  ابتدایی انجام نشده است، محقق در این  تحقیق قصد دارد، عوامل موثر بر تدریس موفقیت آمیز ریاضی توسط معلمان نمونه را بررسی کند تا به نقاط قوت آن­ها در نحوه­ی تدریس دست یابد تا بدین طریق به رفع نارسایی­های موجود و بهبود کیفی تدریس ریاضی در شهر مراغه یاری رساند. بنابراین انجام پژوهش حاضر به دلیل اهمیتی که در تبیین عوامل موثر بر تدریس موفق معلمان نمونه دارد، می تواند از تجارب و نشانه­های موفق این گروه از معلمان به سایر معلمان یاری رساند و به بهبود چگونگی تدریس به ویژه در درس ریاضی منجر شود.

 

 

1-6  تعریف مفاهیم نظری و عملیاتی پژوهش

 

 

تدریس

 

 

عبارت است از تعامل یا رفتار متقابل معلم و شاگرد،براساس طراحی منظم وهدفدار معلم برای ایجاد تغییر در رفتار شاگرد(شعبانی،۱۳۸۴).

 

 

عوامل موثر بر تدریس

 

 

عواملی همچون ویژگی های شخصیتی و علمی  معلم، ویژگی های شاگرد و تاثیر آن در فرایند تدریس ، تاثیر برنامه وساخت نظام آموزشی در فرایند تدریس،تاثیر فضا و تجهیزات آموزشی در فرایند تدریس که شناخت چنین عواملی معلم را قادر می سازد که در تنظیم فعالیت های تدریس ،تصمیمی آگاهانه بگیرد(شعبانی،۱۳۸۴).

 

 

ششم ابتدایی

 

 

پایه ششم ابتدایی با اهداف کلی تکمیل، تعمیق و تثبیت اهداف مصوب دوره ابتدایی متناسب با سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و همسو با برنامه درسی ملی تربیت همه جانبه دانش آموزان در راستای دستیابی به مراتبی از حیات طیبه متناسب با موقعیت ها و نیازهای جدید و پاسخ به اقتضائات آن و کسب آداب و مهارتهای ضروری برای ورود به دوره تحصیلی بعدی و تأمین زندگی به وجود آمده است.

 

 

معلم نمونه

 

 

معلم مهمترین عامل ایجاد کننده شرایط مطلوب یادگیری ویا د دهی است، که بعد از شاگرد دومین عُنصر مهم نظام آموزش و پرورش به شمارمیرود، این معلم است که شرایط لازم یادگیری را بین شاگردان و محتوای درسی بوجود می آورد و کار آن غنی سازی همین مضمون است. معلم از طریق ایجاد حلقه های عاطفی با شاگردان و درک درست تفاوتهای فردی و استعداد های آنها میتواند شاگردان را بسوی یک هدف مطلوب و معیین که همانا بالا بردن سطح علمی شاگردان است سوق دهد.

 

 

ریاضی ابتدایی

 

 

خوب زیستن نیازمند توانایی‌های انتخاب‌گری،استدلال، تصمیم‌گیری وحل مسئله است. آموزش و پرورش رسالتی بزرگ در ایجاد چنین توانایی‌هایی دارد. از دیدگاه برنامه‌ریزان، ریاضیات یکی از مواد درسی است که آموزش و فراگیری آن در جهت انجام دادن چنین رسالتی،ضروری است پرورش قدرت تفکروخلاقیت حداقل انتظاری است که در فراگیری  ریاضیات مورد نظر است . هدف اساسی هر نظام آموزشی این است که مهارت‌های لازم را به افراد ارائه کند تا بتوانند به عنوان عضوی مفید نقش مؤثری در جامعه ایفا کنند. با توجه به ویژگی‌های جامعه‌ی امروز ریاضیات در ارائه این مهارت‌ها سهم بسزایی دارد چرا که ریاضیات با مشاهده،بخش محاسبه، تحلیل،استنباط،قیاس،اثبات و پیش‌بینی سروکار دارد و به عنوان یک نظام ارتباطی به ما کمک میکند تا فهم دقیق و درستی از اطلاعات الگوها و استدلال به دست آوریم” (کرامتی 1382، ص11).

 

 

.Robert marzano1

 

 

Gage.2

 

 

 

    1. 1. Bruner

 

 

. Third International Mathematics and2

 

 

Science Study (TIMS)

 

 

Huber man.1

 

 

          BoomHan2

 
مداحی های محرم