وبلاگ

توضیح وبلاگ من

رابطه بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران چاق و غیر …

 
تاریخ: 01-12-99
نویسنده: فاطمه کرمانی

گالاهو، رشد حرکتی انسان را به چهار دوره  تقسیم کرده است که یکی از این دوره ها، دوره حرکات بنیادی است.

 

 

حرکات بنیادی در زمره حرکات درشت محسوب می شوند که  شامل دو گروه مهارت های حرکتی کنترل شی ازجمله پرتاب، دریافت توپ و ضربه به توپ  ومهارت های جابه جایی از جمله لی لی کردن، دویدن و پریدن می باشند (گالاهو و ازمون،2008).

 

 

بر طبق مدل رشد حرکتی گالاهو، این مهارت ها ی حرکتی بنیادی در طی دوران کودکی تحت تاثیر بالیدگی جسمانی، آموزش وتمرین تکامل می یابند(پانی،2002). پانگرازی (2004) بیان   می کند که یادگیری مهارت های حرکتی درشت در ابتدای کودکی ضروری است زیرا سنگ بنای مهارت های حرکتی پیچیده می باشند (رد ،2002). عقب ماندگی رشدی کودکان در این
مهارت ها بر روی یادگیری مهارت های ورزش، موفقیت تحصیلی و کارکرد ذهنی و تعامل و سازگاری اجتماعی کودکان تاثیر می گذارد. همین عامل مانع از پیشرفت اعتماد به نفس و احساس خود ارزشمندی در کودکان خواهد شد (زارع زاده،1388).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

تا به امروز مطالعاتی که در مورد رابطه بین شایستگی حرکتی درک شده و رشد مهارت های حرکتی بنیادی صورت گرفته، نشان می دهد که  شایستگی ادراک شده نقش بسزایی در انگیزه موفقیت و میزان مشارکت ورزشی کودکان دارد(شیخ،1389). مطالعه اولریخ (1987) نشان        می دهد که تبحر کودکان در مهارت های حرکتی بنیادی که با عنوان شایستگی حرکتی واقعی اطلاق می شوند، با کیفیت خود پنداره و احساس شایستگی حرکتی کودکان در ارتباط است و اغلب کودکان به خاطر سطح پایین شایستگی ادراک شده یا واقعی خود، گرایش به سمت بی تحرکی جسمانی دارند(بهرام وشفیع زاده 1383). به طوری که مورگان و همکارانش(2008) نشان دادند، کودکانی که شایستگی حرکتی درک شده و واقعی بالاتری دارند (به عنوان مثال؛کودکانی که اعتقاد دارند در عملکرد ورزشی خوب هستند و مهارت های جدید ورزشی را زود یاد می گیرند)، دارای سطوح بالاتر فعالیت بدنی نسبت به کودکانی که  شایستگی درک شده پایین تری دارند، هستند (بقالیان ،1383). کاتلین کیلای(2010) از مطالعه درمورد کودکان پیش دبستانی و دبستانی متوجه شد، کودکانی که از سطح بالای آمادگی جسمانی یعنی شایستگی حرکتی واقعی برخوردارند، کمتر دچار اضافه وزن یا چاقی می شوند(فاضل،1386).

 

 

در سال های اخیر، اپیدمی چاقی در کودکان و نوجوانان یکی از مشکلات عمده بهداشتی در کشور های   توسعه یافته و در حال توسعه است. محققان معتقدند که حداقل 10درصد کودکان سراسر دنیا دارای اضافه وزن یا چاقی هستند(کلیشاد،2007). چاقی یکی از نگرانی های متخصصین سلامت و ورزش است زیرا تخمین زده می شود در سال 2020 سه چهارم از کل مرگ ومیرها به علت بیماری های غیر واگیردار خواهد بود (شیلتون،2007). بنابراین احساس شایستگی حرکتی و تبحر در  مهارت های حرکتی، یکی از واسطه های تشویق کودکان چاق به فعالیت جسمانی است (زارع زاده،1388). لذا ارزیابی پایین فرد از شایستگی جسمانی و حرکتی احتمالا به کاهش انگیزه های مشارکت ورزشی و فعالیت های جسمانی منجر می شود، در حالی که سطوح بالای شایستگی حرکتی ادراک شده احتمالا باعث تحریک کودک به مشارکت ورزشی می شود (فاضل ،1386). همچنین ریچارد جونس (2010) با مطالعه بر روی شایستگی حرکتی واقعی کودکان 5 تا10سال و والدین آنها نتیجه گرفت که والدین و کودکان چاق شایستگی حرکتی واقعی کمتری نسبت به والدین و کودکان نرمال دارند. از طرفی دیوید استودن (2008) متوجه شد کودکانی که تناسب اندام دارند ، اشتیاق بیشتری برای بهبود آمادگی جسمانی خود دارند (امیری،1383). استیل (2004)درطی مطالعه خود بر روی عوامل چاقی و کفایت حرکتی ادارک شده و واقعی کودکان به این نتیجه رسید، شایستگی ادراک شده و واقعی عامل مشترک مهمی در حفظ چاقی دوره کودکی می باشد وهمچنین، کودکانی که اضافه وزن دارند نسبت به همسالان خود با وزن متعادل از شایستگی حرکتی ادراک شده و واقعی جسمانی کمتری برخوردارند(گالاهو و ازمون،2008). درتضاد با این نتایج، فابریزو و همکارانش(2007) به مطالعه رابطه بین مهارت های حرکتی درشت و ترکیب بدن(BMI)روی دختران 4 تا 6 ساله پرداختند. این محققان نتیجه گیری کردند که عملکرد کودکان 4تا 6 ساله در مهارت های حرکتی درشت هیچ رابطه ای با BMI نداشته است. همچنین میشل براندیزل (2007) در مطالعه مروری خود در مورد فعالیت جسمانی فرهنگ ها و نژاد های آمریکایی به این نتیجه رسید که در دهه گذشته اغلب نژاد آفریقایی- آمریکایی، چاقی را یکی از نشانه های ظاهری مناسب و سلامتی، مخصوصا برای کودکان می دانستند و از دیدگاه آنها کودکان چاق،کودکانی قوی و سالم تری هستند. از طرفی تحقیقات مربوط به تفاوت های جنسیتی برای دو متغیر شایستگی حرکتی درک شده و شایستگی حرکتی حقیقی نشان می دهد که در بین کودکان 8 تا 13 سال، پسران شایستگی بدنی درک شده بالاتری را نسبت به دختران از خود نشان می دهند(گودویورادیسیل،1997). همچنین لینارت لارسیپ و راین لیبلیک(2002) با مطالعه بر روی کودکان 10 تا 13 سال نتیجه گرفتند که بین دختران و پسران در شایستگی حرکتی درک شده و حقیقی تفاوت وجود دارد. در همین رابطه رابینسون لی(2011) با مطالعه بر روی کودکان پیش دبستانی به این نتیجه رسید که پسران در اجرای مهارت های حرکتی بنیادی یا به عبارتی شایستگی حرکتی واقعی و همچنین در ادراک شایستگی خود، نسبت به دختران بالاتر هستند. مونیکا تایمنیز و همکاران (2010) تفاوت موجود بین کودکان چاق و غیرچاق و جنسیت را مورد بررسی قرار دادند نتایج آنها نشان داد تفاوت معنی داری در خود پنداره جسمانی کودکان چاق و غیرچاق وجود دارد اما این تفاوت در میان پسران و دختران دیده نشد. در تضاد با این نتایج فرانسکو چرلی (2008) نشان داد میل دختران چاق به انتخاب و انجام فعالیت جسمانی نسبت به پسران چاق به طور معنی داری کمتر است. پس به نظر می رسد دختران بیشتر در معرض کم تحرکی و خطر چاقی نسبت به پسران هستند.گرین دوفر (1983 ) در پی این که چرا دختران نسبت به پسران دارای ادراک جسمانی پایین تری از خود هستند، به این نتیجه رسید که جامعه و والدین، دختران را به سمت انواع بازی های محدود و غیرفعال ترغیب می کند و به همین دلیل بسیاری از دختران بصورت خود خواسته از انجام ورزش ها و بازی های شدید دوری می کنند. همین امر باعث می شود که دختران مهارت های حرکتی خود را بطور کامل بهبود نبخشند و حتی ممکن است این تفکر باعث شود دخترانی که در ورزش و فعالیت جسمانی شرکت می کنند، تلاش شدید و اجرای مهارت آمیز را نامناسب قلمداد کنند (هی وود،1389) و این عامل باعث می شود که دختران مخصوصا دختران چاق شایستگی ادراک شده ضعیفی درمورد توانایی خود از انجام مهارت های ورزشی داشته باشند.

 

 

بنابراین با توجه به پیامدهای چاقی سلامت کودکان و ضرورت ارائه راهکارهای پیشگیری برای مقابله با چاقی و همچنین با توجه به اینکه مطالعاتی از این نوع در جامعه ایرانی بسیار محدود صورت گرفته است، این تحقیق در پی یافتن پاسخ به این سوالات زیر است :

 

 

آیا بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده در دختران چاق وغیر چاق ارتباط وجود دارد؟

 

 

آیا بین دختران چاق و غیر چاق در میزان شایستگی حرکتی درک شده و رشد مهارت های حرکتی بنیادی تفاوت معنی داری وجود دارد؟

 

 

 3.  ضرورت و اهمیت انجام تحقیق

 

 

تمام تلاش ما انسان ها این است که یک زندگی سالم داشته باشیم. برای داشتن یک زندگی سالم علاوه براینکه وضعیت بدنی و فیزیولوژیکی مطلوب نیاز است، لازم است تا افراد از لحاظ روانی نیز دارای شرایط مساعد باشند(اسماعیل زاده،1391). درواقع عوامل روانی بسیاری در روند زندگی مؤثرند که پرداختن به آنها حائز اهمیت می باشد. مثلاً برای اینکه فرد بتواند از حداکثر ظرفیت بدنی و توانمندی های بالقوه خود بهره مند شود، می بایست از نگرشی مثبت به خود و محیط اطراف و انگیزه ای غنی، برخوردار باشد. زیرا مسئله خودپنداره از اساسی ترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت فرد است(بقالیان ،1383). از طرفی خودپنداره در طول دوران کودکی آموخته می شود و زمانی که کاملا شکل گرفت، در برابر هر تغییری مقاومت می کند. در جامعه ای که اهمیت زیادی برای موفقیت در بازی ها و ورزش ها قائل هستند، منطقی است که تصور شود یکی از عناصر مهم  خود پنداری افراد شایستگی یا شایستگی حرکتی باشد و این شایستگی نقش مهم در رشد عزت نفس دارد (گالاهو و ازمون، 2008). ویس و چامیلتون (1992) تحقیقاتی را در مورد نقش انگیزه در موفقیت و میزان مشارکت ورزشی کودکان انجام دادند. آن ها گزارش کردند که فعالیت بدنی می تواند رشدخودپنداره کودکان را افزایش داده یا محدودکند، چراکه فعالیت بدنی یک امر قابل توجه در زندگی آنهاست. شایستگی درفعالیت های بدنی ارزش زیادی برای دختران و پسران دارد و به همین خاطر، یک عامل ضروری در عزّت نفس کلی است(گالاهو، 2006). گراف و همکاران (2004 )گزارش کردند کودکان ماهر در مهارت حرکتی درشت فعالیت جسمانی و ورزشی  بیشتری دارند (زارع زاده،1388). از طرفی شیوع چاقی در کودکان به سرعت در حال افزایش است وکم تحرکی و بی تحرکی در همه گروه های سنی جامعه مخصوصا کودکان رخنه کرده است، متخصصان در فکر یک چاره معقول جهت رفع چاقی و پیشگیری از بیماری های وابسته به آن، به واسطه برنامه های تربیت بدنی با کیفیت تاکید خاص دارند چون چاقی و اضافه وزن روی جنبه های مختلف زندگی ازجمله دستاوردهای تحصیلی، مهارت های اجتماعی و مهارت های حرکتی (درشت و ظریف ) اثر می گذارد(طالب زاده،1390).

 

 

در نتیجه با توجه به این که شرکت خودانگیخته کودکان در فعالیت های جسمانی و بازی های فعال وابسته به تبحر آن ها در مهارت های حرکتی خصوصا حرکات بنیادی است، کودکانی که خود را در این مهارت ها ناموفق می دانند از جمله کودکان چاق، در این فعالیت ها شرکت

پروژه دانشگاهی

 

نمی کنند(عسکری زاده،1388).

 

 

بر همین اساس با مطالعه متغیرهای اثر گذار بر سطح فعالیت جسمانی می توان برای مداخله و  برنامه ریزی آموزشی حرکتی جهت ارتقاء انگیزه برای داشتن فعالیت جسمانی در کودکان چاق اقدام کرد. از پیشینه تحقیق هم می توان چنین نتیجه گرفت که رشد مهارت های حرکتی بنیادی در احساس شایستگی و ایجاد انگیزش برای تحرک نقش مهمی دارد. لذایک معلم با شناخت چگونگی ارزیابی و ادراک این کودکان ازسطح فعالیت بدنی و حرکتی خود و همچنین با آگاهی از سطح واقعی فعالیت بدنی آنها، می تواند برنامه ریزی مفیدتری را در راستای افزایش توان حرکتی آنان انجام دهد. بنابراین یکی از کاربردهای این مطالعه شناخت رابطه بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران چاق و غیرچاق می باشد. برای این منظور است که ضرورت مطالعه را می توان توجیه کرد.

 

 

1-4.  اهداف تحقیق

 

 

1- 4 -1.  هدف کلی

 

 

هدف کلی تحقیق حاضر ” رابطه بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران چاق و غیرچاق 10سال  “می باشد.

 

 

 4-2.  اهداف اختصاصی

 

 

1.توصیف رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده  دختران چاق و غیرچاق10سال.

 

 

 

    1. رابطه بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران چاق 10 سال.

 

 

    1. رابطه بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران غیر چاق 10 سال .

 

 

    1. مقایسه شایستگی حرکتی درک شده بین دختران چاق و غیر چاق 10 سال .

 

 

    1. مقایسه رشد مهارت های حرکتی بنیادی بین دختران چاق و غیر چاق 10 سال.

 

 

1- 5.  فرضیه های تحقیق

 

 

 

    1. بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران چاق رابطه معنی داری وجود دارد.

 

 

    1. بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران غیر چاق رابطه معنی داری وجود دارد.

 

 

3.بین شایستگی حرکتی درک شده  دردختران چاق و غیر چاق تفاوت معنی داری وجود دارد .

 

 

4.بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی در دختران چاق و غیر چاق تفاوت معنی داری وجود دارد .

 

 

 6.  پیش فرض های تحقیق

 

 

 

    1. شرکت کننده ها در انجام مهارت های آزمون رشد حرکتی درشت-2(اولریخ،2000) نهایت تلاش و کوشش خود را کردند.

 

 

    1. هیچ‌ یک از شرکت کننده ها با پرسشنامه خود توصیفی (1)(مارش ،1992)آشنایی نداشتند.

 

 

    1. هیچ یک از شرکت کننده ها آشنایی قبلی در آزمون رشد حرکتی درشت-2(اولریخ،2000) نداشتند.

 

 

    1. شرکت کننده ها سؤالات پرسشنامه را به‌خوبی درک کرده و با صداقت پاسخ دادند.

 

 

1- 7.  قلمرو تحقیق

 

 

 

    1. همه شرکت کنندگان از نظر بدنی و ذهنی سالم بودند.

 

 

    1. دامنه سنی دانش آموزان 10 سال بود.

 

 

    1. همه شرکت کنندگان از مدارس ابتدایی شهر سیرجان انتخاب شدند.

 

 

    1. همه شرکت کنندگان دختر بودند.

 

 

    1. همه شرکت کنندگان بر اساس دستورالعمل استاندارد آزمون رشد حرکتی درشت(اولریخ،2000) مورد ارزیابی قرار گرفتند.

 

 

    1. آزمون رشد( TGMD – 2) و پرسشنامه (SDQI) در نوبت صبح اجرا شد.

 

 

 8.  محدودیت های تحقیق

 

 

 

    1. میزان صراحت و دقت آزمودنی ها در پاسخ به سؤالات پرسشنامه ( SDQI) و اجرای آزمون رشد (TGMD – 2).

 

 

    1. شرایط روانی افراد در زمان پاسخگویی به سؤالات پرسشنامه و اجرای آزمون.

 

 

    1. میزان بالیدگی، سطح فعالیت جسمانی و آمادگی جسمانی شرکت کنندگان.

 

 

1- 9. تعریف نظری واژه های تحقیق      

 

 

 

    1. رشد: فرایند مداومی است که کلیه ی تغییرات تمام ابعاد وجودی انسان را از لقاح تا مرگ در بر می گیرد. بخشی از این فرایند را نمو جسمانی و بالیدگی تشکیل می دهند که تا پایان نوجوانی است. نمو جسمانی به افزایش اندازه یا جرم بخش های بدن اشاره می کند و بالیدگی به پیشرفت کارکرد ارگان های بدن در نتیجه تغییرات کیفی و زیست شیمیایی سلولی گفته می شود.

 

 

    1. رشد حرکتی: تغییرات پیشرونده در رفتار حرکتی در سراسر دوره زندگی است که حاصل تعامل بین نیازهای تکلیف، ویژگی های بیولوژیکی فرد و شرایط محیطی می باشد.

 

 

    1. مهارت های حرکتی بنیادی: مهارت­هایی که شامل مهارت­های جابجایی، استواری و دستکاری می باشد، زیربنای شکل گیری مهارت­های حرکتی پیشرفته ومهارت­های ورزشی هستند.

 

 

    1. مهارت های حرکتی درشت: آن دسته از مهارت های حرکتی هستند که مستلزم بکارگیری عضلات بزرگ و تولید کننده نیرو می باشند و برای دستیابی به هدف یا عمل حرکتی معینی، مثل پرتاب توپ به سمت سبد یا پرش از روی مانع بکار گرفته می شوند.

 

 

    1. خویشتن: تصویر گرایی ذهنی اطلاعات راجع به خود و احساسات مربوط به آن.

 

 

    1. خودپنداره: شناختی که فرد نسبت به خویشتن دارد بدون داشتن قضاوت مشخصی یا هرگونه مقایسه‌ای با افراد دیگر.

 

 

    1. عزت نفس: قضاوت و ارزشیابی فرد نسبت به خویشتن.

 

 

    1. اعتماد به نفس: اعتماد و باور فرد بر اینکه قادر به انجام موفقیت‌آمیز تکالیف مربوط به خود باشد.

 

 

    1. شایستگی حرکتی درک شده: درک توانایی فرد درجهت برآوردن نیازهای موفقیت.

 

 

    1. شایستگی واقعی: توانایی واقعی در جهت برآوردن نیازهای خاص موفقیت.

 

 

    1. شایستگی حرکتی واقعی: مهارت­هایی که شامل مهارت­های جابجایی،استواری ودستکاری می باشد، زیربنای شکل گیری مهارت­های حرکتی پیشرفته ومهارت­های ورزشی هستند.

 

 

    1. چاقی: افرادی که وزنشان حدود 20 درصد بالاتر از وزن مطلوب باشد، چاق اطلاق می شود و در چاقی شدید فرد 40 درصد بالاتر از وزن مطلوبش وزن دارد. به عبارت دیگر شاخص توده بدنی افراد((BMI بیشتر از 30 می باشد.

 

 

1-10. تعریف عملیاتی واژه های تحقیق

 

 

 

    1. شایستگی حرکتی درک شده: در این مطالعه جهت ارزیابی شایستگی حرکتی درک شده در کودکان از خرده مقیاس “شایستگی ورزشی “خود توصیفی (1)(( SDQI))استفاده شد.

 

 

    1. شایستگی حرکتی واقعی: در این مطالعه جهت ارزیابی شایستگی حرکتی واقعی کودکان میزان تبحر آن ها در مهارت های بنیادی مورد ارزیابی قرار گرفته است بدین منظور از آزمون رشد حرکتی درشت-2 (اولریخ،2000) استفاده شد این آزمون در قالب دو خرده آزمون کنترل شی و جا به جایی طراحی شده است و شایستگی حرکتی واقعی از طریق “نمره جا به جایی” ، “نمره کنترل شی” و “نمره کل آزمون” در نظر گرفته شد.

 

 

  1. چاقی: در این مطالعه از شاخص CDC2000 برای تعیین شاخص توده بدنی (BMI) کودکان استفاده شد و کلیه دانش آموزانی که دارای BMI بزرگ تر یا مساوی صدک 95 (با توجه به سن و جنس ) بودند به عنوان گروه چاق مورد بررسی قرار گرفتند .


فرم در حال بارگذاری ...

« پابان نامه تعیین سطوح فعالیت بدنی با استفاده از هزینه انرژی روزانه در دانش آموزان پسر 9 …رابطه بین سرسختی ذهنی، راه های مقابله با استرس و خوش بینی در بازیکنان … »
 
مداحی های محرم