انگیزه ها از عواملی هستند که رفتار شخص را تحریک می کنند ،در جهت معین سوق می دهند و هماهنگ می سازند . افراد نه تنها از لحاظ توانایی کار بلکه از لحاظ انجام کار یا انگیزش تفاوت دارند. انگیزه برای ورزش یک پدیده پیچیده است، بسیاری از ورزشکاران انگیزه های متعددی برای قضاوت درمورد خود دارند . ورزشکاران از عوامل خارجی مانند پاداش، ارزیابی، فشار پدر و مادر و یا مربیان، و یا استفاده از نظرات آنها به این باور می رسند که دیگران ممکن است برای آنها ایجاد انگیزه نمایند. و سطح انگیزه با آموزش مربیان متفاوت نیز رابطه دارد (سالیوان 2009) . بعضی از دانش آموزان در کلاس های تربیت بدنی تلاش کمی دارند و برخی نیز از شرکت در فعالیت ها اجتناب می کنند . ومهم است دانش آموزان با انگیزه مناسب در درس تربیت بدنی شرکت نمایند . ولی بسیاری از کودکان برای شرکت در فعالیت های تربیت بدنی باید از بیرون برانگیخته شوند و فاقد انگیزه هستند. سطح فعالیت بدنی در دوران بلوغ کاهش می یابد و داده های اخیر نشان می دهد که تنها 36٪ از دانش آموزان کلاس 9-12 دستورالعمل های توصیه شده برای فعالیت بدنی را مشاهده می کنند. با توجه به اینکه بین فعالیت بدنی و اضافه وزن و چاقی ، دیابت نوع 2 ، خطر ابتلا به بیماری قلبی و عروقی ، تراکم استخوان ، و سلامت روان ارتباط شناخته شده ای وجود دارد . شناسایی راهکارههای موثر برای ایجاد انگیزه ورزشی در بین دانش آموزان نیاز است . تحقیقات دیگر نشان می دهد دانش آموزانی که کلاس تربیت بدنی داشته اند در روز بعد از مدرسه فعالیت بیشتری دارند. مازیاری و همکاران (2012). علل بی انگیرگی دانش آموزان در انجام فعالیتی های تربیت بدنی و حمایت اجتماعی معلمان ورزش را بررسی نموده اند و نتایج این پژوهش نشان می دهد از دست دادن حمایت اجتماعی با بی انگیزگی ارتباط دارد . همچنین بین خرده مقیاس های بی انگیزگی (عدم جذابیت ویژگی های فعالیت، ناکافی بودن ارزش فعالیت ها، کمبود باورها و تلاش ، کمبود اعتقاد توانایی ) و حمایت های اجتماعی همبستگی منفی و معناداری وجود دارد. یافته های پژوهش دیگر نشان داد رفتارهای حمایتی – خودپیروی با انگیزش درونی ،انگیزش بیرونی و تعهد ورزشی بازیکنان ارتباط مثبت و معنی دار و با بی انگیزگی بازیکنان همبستگی منفی وجود دارد . از سوی دیگر ،انگیزش درونی ،انگیزش بیرونی خود پذیر و درون فکنی شده با تعهد ورزشی بازیکنان ارتباط مثبت ،و بی انگیزگی ورزشکاران با تعهد ارتباط منفی دارد . نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد رفتارهای حمایتی – خود پیروی پیش بینی کننده انگیزش و تعهد ورزشی بازیکنان است . تحلیل مسیر مدل پیشنهادی را تایید کرده و بر نقش میانجی انگیزش درونی و بیرونی در ارتباط بین رفتار حمایتی – خود پیروی مربی و تعهد ورزشی بازیکنان صحه گذاشت (زردشتیان و همکاران 91 ).
برای ایجاد انگیزه ورزشی می توان از تئوری شناختی اجتماعی بندورا استفاده کرد . این تئوری دارای مفاهیمی است که مهمترین آنها شامل موارد ذیل است.
1- نقش متقابل اثرات محیط ورزشی و شخص و رفتار ورزشی که دانش آموز دارد .
2- انتظارپیامد و نهایی ورزش برای فرد
3- خودکارآمدی و راههای افزایش آن
4-کارایی گروهی و اعتقاد به توانایی عملکرد گروه
5- یادگیری مشاهده ای و تقلیدی
6 – ایجاد انگیزه و استفاده از تشویق و تنبیه
7- استفاده از امکانات محیطی و آسان نمودن انجام ورزش
8- ایجاد خود تنظیمی و خود پاداشی و خود ارزیابی ، خوکارآمدی
9- تفکر در مورد مضرات ورزش نکردن و استاندارهای اخلاقی خود تنظیمی
نظریه بندورا هم رفتاری و هم شناختی است و عده ای آنها را رفتارگرائی جدید نامیده اند. برای یادگیری و ایجاد انگیزه در کلاس تربیت بدنی نیاز به برنامه آموزشی بر اساس تئوری بندورا احساس می شود . یکی از محدودیت هایی که این تئوری دارد این است که کاربرد آن برای کودکان و نوجوانان مناسب است و برای پژوهش حاضر این محدودیت مطرح نیست . هدف از این پژوهش مداخله آموزش شناختی اجنماعی بر اساس تئوری بندورا در ساعت درس تربیت بدنی بر انگیزه ورزشی دانش آموزان است .
1-3 اهداف تحقیق
1-3-1هدف کلی
تاثیر برنامه آموزشی شناختی اجتماعی بر انگیزه ورزش دانش آموزان دختر در ساعت درس تربیت بدنی
1-3-2 اهداف فرعی :
1-4 ضرورت و اهمیت تحقیق
در حال حاضر دانش آموزان به بازیهای رایانه ای و تماشای تلوزیون روی آورده اند . و برای فعالیت های ورزشی کمتر علاقه نشان می دهند . از طرف دیگر زنگ تربیت بدنی در مدارس زنگ آموزش مهارتهای حرکتی و سازگاریهای روان شناختی است . هدف از درس تربیت بدنی ایجاد یادگیری پایدار در فعایت بدنی برای زندگی سالم تا پایان عمر است . ولی موانع فراوانی از رسیدن به این هدف دانش آموزان را باز می دارد و نداشتن انگیزه ورزش مهمترین مانع است . و مشکل بی انگیزگی در زنگ ورزش دلایل متعددی دارد ، یکی از آنها نحوه آموزشهای تربیت بدنی است و اگر این آموزشها براساس ویژگیهای شناختی و اجتماعی دانش آموز اجرایی نگردد
شرکت در فعالیتهای ورزشی به نحو چشم گیری کاهش می یابد . بعضی از عوامل اجتماعی و محیطی مانند سبک تدریس ،محتوای درس و تشویق بزرگسالان و وبژگیهای فردی و رفتار فرد برانگیزه دانش آموزان موثر است و این عوامل در تئوری شناختی اجتماعی بندورا وجود دارد . از چارچوب تئوریها برای برنامه آموزشی در اکثر مداخلات آموزشی استفاده می شود . تئوری در تدریس راهکارهایی ارائه می کند که برای رسیدن به اهداف آموزشی از پیش تعین شده کمک کننده است . پژوهشیهای کمی از برنامه آموزشی براساس تئوری بندورا در درس تربیت بدنی استفاده کرده است و ضرورت این گونه مداخلات برای ایجاد انگیزه ورزش در درس تربیت بدنی احساس می شود .
1-5 فرضیه
فرضیه این پژوهش عبارت است از:
– Albert Bandura
مهارتهای حرکتی بنیادی در تمام طول زندگی مورد استفاده قرار می گیرند و یکی از اجزای مهم زندگی روزانه بزرگسالان و همچنین کودکان به حساب می آیند (8). آنها در دو دستهی مهارتهای جابجایی که در برگیرنده حرکت بدن در فضا هستند (مانند دویدن، پریدن، لی لی کردن، جهیدن، سر خوردن، یورتمه و غیره) و مهارتهای کنترل شی که شامل وارد کردن نیرو به شی و یا دریافت کردن و جذب نیروی شی میشوند (مانند پرتاب کردن، گرفتن، ضربه با پا، دریبل، ضربه از پهلو و غیره) طبقه بندی می شوند (9). یک تفسیر غلط در رابطه با مفهوم رشدی الگوهای حرکتی بنیادی، این عقیده است این مهارتها بوسیله بالیدگی مشخص می شوند و خیلی کم تحت تاثیر تقاضاهای تکلیف و عوامل محیطی قرار می گیرند. برخی متخصصان رشد کودک مکررا در مورد رشد طبیعی حرکات و بازیها نوشته اند و بر این باورند که کودکان این حرکات را بطور طبیعی و صرفا بوسیله نمو (بالیدگی) رشد می دهند. اما، اگرچه بالیدگی در رشد الگوهای حرکتی بنیادی نقش دارد، نباید به عنوان تنها عامل اثر گذار نگریسته شود. شرایط محیطی نیز نقش مهمی را در مراتبی که این مهارتها رشد می کنند ایفا می کند (8). در همین راستا، نیوول (1986 ،1984) نشان داده است رشد FMS بر مبنای تعامل بین محدودیتهای تکلیف، ارگانیسم و محیط صورت می پذیرد (10, 11). یعنی مهارتهای حرکتی بنیادی، درون یک سیستمِ پویای دربرگیرنده یک تکلیف خاص و بوسیله یک فراگیر با ویژگی های معین دریک محیط ویژه اجرا می شوند. بر طبق نظریه سیستمهای پویا، عواملِ (خرده سیستمهای) درون ارگانیسم (فراگیر)، بر رشد مهارت حرکتی تاثیر خواهند گذاشت. برای مثال انگیزه، قدرت و رشد عصبی ممکن است بر رشد حرکتی تاثیر بگذارند (10-12). متاسفانه، حجم بسیار گستردهای از شواهد نشان بسیاری از کودکان به سطوح تبحر در مهارتهای حرکتی بنیادی دست نمی یابند و نیازمندی به کمک برای دستیابی به کفایت حرکتی را از خود نشان می دهند، تا بتوانند این مهارتها را در ورزش ها و بازیهای دوران کودکی و نوجوانی به کار ببرند (8, 12). بنا بر عقیده پاینه و ایساکس (2012) کودکان در رشد حرکات بنیادی با مجموعهای از محدودیتهای رشدی مواجه اند. از جمله مهمترین این محدودیتها که کودک باید در هنگام اجرای مهارتها بر آنها فائق آید قدرت عضلانی، توان عضلانی و تعادل میباشند. برای مثال، محدودیت رشدی عمده در رشد پریدن، قدرت اضافی مورد نیاز برای به جلو راندن بدن در فضاست، اما قدرت تنها عامل تعیین کننده نیست و علاوه بر آن توان عضلانی نیز یک جزء بسیار ضروری محسوب میشود (13). در طول چندین سال اخیر، تمریناتی بنام تمرینات ثبات مرکزی علاقه محققین را به خود جلب کرده است. در واقع، هدف از این تمرینات فراهم سازی قدرت لازم در جهت دستیابی به تکلیف حرکتی مورد نظر است (3). از دیدگاه فیزیولوژیک، اعتقاد بر این است قویسازی و پایدارسازی مرکز باعث افزایش حداکثر قدرت و توان و استفاده کارامدتر از عضلات شانه، بازو و پاها می شود. ثبات مرکزی برای عملکرد بیومکانیکی موثر، به منظور به حداکثر رساندن تولید نیرو، در همه انواع فعالیتها از قبیل ضربه با پا، دویدن، پرتاب کردن و ضربه از پهلو نیز بعنوان یک اصل در نظر گرفته شده است (کیبلر، 2006) (3). از دیدگاه نظری نیز، همه حرکت از ناحیه مرکزی بدن آغاز می شود (5, 14) و حتی قبل از اینکه حرکت اندام ها آغاز شود ناحیه مرکزی فعال می شود تا بعنوان پایدار کننده در جهت حفظ بدن در وضعیت قائم عمل کند (14, 15) ( مثلاً در حرکت فلکشن 90 درجهی بازو اولین عضلهای که فعال میشود عضلهی دوسررانی سمت همسو میباشد). حتی اگر عضلات اندام تحتانی قوی باشند ولی ناحیه مرکزی بدن از قدرت چندانی برخورار نباشد نیرو و حمایت ناکافی مانع الگوی حرکتی کارآمد خواهد شد(16). با وجود اینکه، بسیاری از مطالعات به بررسی اجرای مهارتهای حرکتی بنیادی در کودکان پیش دبستانی پرداخته اند (17)، اما کمتر مطالعهای یافت شد که بدنبال تدوین یک برنامه مداخلهای مناسب و علمی، در جهت کمک به رشد مهارتهای حرکتی بنیادی در سنین مدرسه بوده باشند. از طرف دیگر، ارتباط بین ثبات مرکزی و اجرا هنوز بطور آشکار مشخص نشده است (2, 3) و پژوهش ها کمی وجود دارد که به بررسی تاثیر تمرینات ثبات مرکزی بر اجرای جسمانی پرداخته باشند (18). اگرچه برخی پژوهشگران قویا اظهار کرده اند که یک مرکز قوی اجرا را بهبود می بخشد(19-22) اما اغلب این اظهارات در جوامع غیر ورزشی صورت گرفته، جایی که تقاضاهای عملکردی منعکس کننده نیازهای ورزشی نبوده است. این درحالی است اغلب رخدادهای ورزشی در انتقال نیرو از اندام تحتانی به اندام فوقانی بصورت پویا عمل می کنند (23). همچنین، اکثر مطالعاتی که تاکنون به بررسی تاثیر ثبات مرکزی روی اجرای جسمانی پرداخته اند به نتایجی متناقض دست یافته اند. بعنوان مثال، مطالعات جیماشیلینگ و همکاران (2012) (24)، تسی و همکاران (2005) (25)، نسر و همکاران (2008) (26)، پدرسن و همکاران (2006) (27) و سیلر و همکاران (2006) (28) برخی از این مواردند. نکته مهم و قابل توجه دیگر اینکه، پژوهش های که تاکنون به بررسی تاثیر تمرینات ثبات مرکزی بر اجرا پرداخته اند، بیشتر روی جوانان (23-25, 27, 29) و یا افراد سالمند (28) صورت گرفته اند و در زمینه اثرگذاری این نوع تمرینات بر اجرای کودکان تا کنون پژوهشی صورت نگرفته است. بنابراین، با توجه به
اهمیت مهارتهای حرکتی بنیادی و نقش محوری آن بعنوان یکی از پیش بینی کننده های قوی فعالیت جسمانی آتی (7) و همچنین به دلیل اهمیت ناحیه مرکزی بدن بعنوان یک حلقه مفقود شده در برنامه های تمرینی (2)، در اینجا این سوال مطرح می شود که گنجاندن این نوع تمرینات در برنامههای تمرینی کودکان دارای تاخیر در رشد FMS، چه تاثیری بر مهارتهای جابجایی و کنترل شی آنها میگذارد؟
اخیراً یک مدل مفهومی توسط استودن و همکاران (2008) تدوین یافته که اهمیت FMS در شرکت در فعالیت جسمانی مادام العمر را مورد تاکید قرار داده است، بر اساس این مدل:
همچنین تمرینات ثبات مرکزی به راحتی درکلیه اماکن ورزشی ( از جمله مدارس و باشگاهها) قابل اجرا می باشند، بنابراین در صورت موثر واقع شدن این تمرینات مربیان و معلمان می توانند از این تمرینات در جهت کمک به رشد عملکردی کودکان سود ببرند.
کمبود مطالعات مداخلهای با هدف بهبود مهارتهای حرکتی بنیادی کودکان یکی از مهمترین ضرورتهای پژوهش حاضر به شمار میرود. در زمینهی بررسی تاثیر تمرینات ثبات مرکزی بر عملکرد جسمانی نیز پژوهش ها اندکی وجود دارد، در واقع تمرینات ثبات مرکزی یک مفهوم جدید در دنیای آمادگی جسمانی و عملکرد حرکتی است (19، 1). همچنین در پژوهش های که تاکنون به بررسی نقش ثبات ناحیه مرکزی بدن بر عملکرد جسمانی پرداختهاند تناقضهای بسیاری به چشم میخورد اگرچه برخی مطالعات بهبود عملکرد جسمانی را در نتیجهی تمرینات ثبات مرکزی نشان داده اند (23, 27) در مقابل برخی دیگر نتوانستهاند چنین بهبودهایی را نشان دهند (25). نکتهی دیگر اینکه پژوهشی یافت نشد که تاثیر تمرینات ثبات مرکزی را روی کودکان بررسی کرده باشد، سایر پژوهش ها اثر تمرینات ثبات مرکزی را بر عمکرد نوجوانان (36)، بزرگسالان (27،28،30،35،37) و یا سالمندان (31) مورد توجه قرار دادهاند.
1-4) اهداف پژوهش:
1-4-1) هدف کلی:
تعیین تاثیر 8 هفته برنامه تمرینات ثبات مرکزی بر مهارتهای بنیادی کودکان دارای تاخیر در رشد FMS.
1-4-2) اهداف اختصاصی:
تعیین تاثیرتمرینات ثبات مرکزی بر مهارتهای جابجایی کودکان دارای تاخیر.
تعیین تاثیرتمرینات ثبات مرکزی بر مهارتهای کنترل شی کودکان کودکان دارای تاخیر.
تعیین تاثیرتمرینات ثبات مرکزی بر نمرهی کل مهارتهای حرکتی بنیادی.
1-5-1) فرض کلی:
8 هفته تمرین ثبات مرکزی بر اجرای مهارتهای حرکتی بنیادی کودکان تاثیر میگذارد.
1-5-2) فرضیات اختصاصی:
8 هفته تمرینات ثبات مرکزی بر نمرهی مهارتهای جابجایی کودکان تاثیر میگذارد.
8 هفته تمرینات ثبات مرکزی بر نمرهی مهارتهای کنترل شی کودکان تاثیر میگذارند.
8 هفته تمرینات ثبات مرکزی بر نمرهی کل مهارتهای حرکتی بنیادی تاثیر میگذارند.
. Fundamental Motor Skills
. Constraints
تغییرپذیری در چندین سطح سازماندهی حرکت فراگیر است و بین و درون افراد اتفاق میافتد (18). تغییرپذیری به دنبال تعامل سیستمهای پیچیده جهت تولید حرکت به دنبال حل مشکلات تکلیف رخ میدهد. همچنین برنشتاین تغییرپذیری را در نتیجه مشکل هماهنگی درجه آزادی عنوان میکند (19). تغییر در ساختار یا عملکرد سیستمهای بیولوژیکی یک فرد در نتیجه تقابل با مشکلات ایجاد شده بوسیله تکلیف، محیط و وضعیت روانی فرد در هنگام اجرای حرکت، منجر به ایجاد تغییرپذیری میگردد. کنترل تعداد زیاد درجات آزادی سیستمهای عصبی- عضلانی و اسکلتی- عضلانی در بحث تغییرپذیری مهم میباشد. تعداد درجات آزادی درگیر از سطوح ماکروسکوپی تا میکروسکوپی سیستم افزایش مییابد. تغییرپذیری حرکتی برای یک مهارت هماهنگ حرکتی هم مفید و هم مضر میباشد. از یک دیدگاه تغییرپذیری نشان دهنده خطا در نقشه، اجرا و خروجی حرکت میباشد. از دیدگاه دیگر برخی تغییرپذیری را برای سازماندهی حرکت و اجرا مفید میدانند. این دیدگاه از مطالعه رفتار سیستمهای پویای غیرخطی آشفته که در حرکت انسان بکار برده شده است استخراج شده است. در این دیدگاه، اعتقاد بر این است که تغییرپذیری یک ویژگی ضروری رفتار سیستم از ویژگیهای دینامیک غیرخطی از درون سیستم عصبی- حرکتی میباشد (20). از دیدگاه سیستمهای پویا چهار فایده برای تغییرپذیری عنوان شده است: 1) تغییرپذیری پایداری الگوی حرکتی را حول یک جاذب مشخص میکند. مقدار تغییرپذیری زیاد نشان دهنده الگوی حرکتی ناپایدار میباشد در حالیکه مقدار تغییرپذیری کم نشان دهنده الگوی حرکتی پایدار میباشد. 2) تغییرپذیری با ایجاد انعطافپذیری درون سیستم عصبی امکان یادگیری یک الگوی حرکتی جدید را از طریق انطباق پارامترهای مناسب میدهد. 3) تغییرپذیری امکان انعطاف جهت انتخاب یا تغییر به وضعیت جدید الگوی حرکتی فراگیری شده قبلی را با استفاده از تغییر مقیاس پارامترها میدهد طوری که جاذبهای مختلف میتواند قابل دسترسی باشد. 4) تغییرپذیری اغتشاشات تصادفی ایجاد میکند که امکان پایدار نمونه برداری الگوهای حرکتی مختلف (مانند رفتار انفجاری) را میدهد بطوری که مناسب ترین الگوی حرکتی میتواند انتخاب گردد (21، 22). محققان قبلا تغییرپذیری در حرکت را به عنوان خطا میدانستند اما تحقیقات اخیر نه تنها این پدیده را عامل مخل نمیداند بلکه از آن به عنوان پویایی سیستم عصبی مرکزی برای رسیدن به ثبات و پایداری نام میبرند (1). با مروری بر مطالعات مشاهده میشود که در ارتباط با تغییرپذیری مهارتهای ورزشی، تحقیقات محدودی تاثیر این پدیده در تمرینات ورزشی برای رسیدن به بهترین عملکرد را مورد توجه قرار دادهاند (25-23).
بررسی یک یا چند پارامتر بصورت مجزا نمیتواند تحلیل مناسبی از حرکات انسان را بیان نماید بنابراین لازم است تا جایی که امکان دارد بررسی سیستمهای دخیل در اجرای یک مهارت خاص بصورت یکپارچه انجام شود. آنالیز بیومکانیک حرکت با استفاده از روشهای خطی و غیر خطی صورت میگیرد. در روشهای مرسوم خطی بررسی کینماتیکی و کینتیکی حرکت با استفاده از روشهای مجزا یا پیوسته انجام میشود. در روش مجزا، پارامترهای لحظهای مانند مقدار زاویه مفصل در یک زمان خاص(مثل زاویه زانو در هنگام تماس پا در لحظه فرود)، زمان یک رویداد (مثل زمان حداکثر پرونیشن پا در لحظه تماس پاشنه در دویدن) و اندازه بزرگی پیک در یک مورد خاص (حداکثر نیروی عکسالعمل در هنگام فاز حمایت در راه رفتن) مورد بررسی میباشد. در این روش محاسبه تغییرپذیری با استفاده از ویژگیهای آماری مانند دامنه، واریانس، انحراف استاندارد، ضریب تغییر و چارک متوسط صورت گرفته است (21). به عنوان مثال جیمز (2003) در مطالعهای، تغییرپذیری کینتیکی (حداکثر نیروی عکسالعمل) در هنگام فرود را با استفاده از میانگین و انحراف استاندارد مورد بررسی قرار داد (26). متغیرهای مجزا تمام اطلاعات مربوط به درک تغییرپذیری الگوی حرکتی اجرا شده در طول زمان را رصد نمیکند. روش پیوسته (مانند نمودارهای سری زمانی، نمودار زاویه- زاویه و …) نمایندهای از حرکت و تغییرپذیری حرکتی به عنوان عملکردی از زمان و یا دیگر پارامترهای حرکت میباشد و میتواند ویژگیهای زمانی و فضایی حرکت را نشان دهد (27). رسم نمودار چندین سری زمانی روی یک نمودار میتواند به عنوان یک نمودار متوسط یا نمودار اثر کلی رسم شده با استفاده از چندین کوشش به عنوان یک باند تغییرپذیری در نظر گرفته شود. میانگین اثر کلی به عنوان میانگین کوششها برای هر نقطه از دادهها در نمودار میباشد (21).
شرایط پیچیده رفتار حرکت انسان که با استفاده از روشهای خطی قابل اندازه گیری نیست، با استفاده از روشهای غیرخطی مورد ارزیابی قرار میگیرد (21). روشهای غیرخطی که جهت ارزیابی تغییرپذیری در سیستمهای بیولوژیکی مانند ضربان قلب یا فشار خون مورد استفاده قرار گرفته، میتواند در ارزیابی حرکت انسان و پیچیدگی آن نیز استفاده شود. نمای لیاپانوف، انتروپی تقریبی، بعد همبستگی، سوروگیشن روشهای غیرخطی رایج در تحلیل حرکت میباشند. با استفاده از سریهای زمانی متغیرهای کینماتیکی و کینتیکی حرکت میتوان فضای حالت مناسب را بازسازی و سپس با استفاده از ابزارهای غیرخطی عنوان شده پیچیدگی سیستم را مورد بررسی قرار داد (21).
نتایج مطالعات قبلی و همچنین تجربیات عملی نشان میدهد که برنامههای تمرینی مختلف انفجاری و قدرتی بطور موثری میتواند قابلیت پرش ارتفاع را افزایش دهد (28). تمرین پرش همراه با مقاومت جهت بهبود قدرت و توان اندام تحتانی استفاده میشود. این نوع تمرین در افزایش قدرت و توان بازکنندههای پا و در نتیجه بهبود پرش ارتفاع موثر است (31-29). تحقیقات انجام شده و تجربیات عملی بر این امر تاکید دارند که بهترین تمرینات جهت بهبود عملکرد پرش عمودی ارتفاع، تمرینات پلیومتریک یا انفجاری میباشد که تاثیر بسزایی بر سازگاری سیستم عصبی- عضلانی دارد. پروتکل تمرینی استفاده شده در این مطالعه نیز بر این اساس انتخاب شد. البته هدف این مطالعه بررسی این نوع پروتکل تمرینی خاص بر پرش عمودی ارتفاع نبود بلکه هدف از انتخاب این نوع تمرین بهبود پرش ارتفاع بود که در تحقیقات قبلی مستند شده است. با توجه به تاکید این مطالعه بر بررسی تغییرپذیری به دنبال تمرین منجر به بهبود پرش ارتفاع پروتکل تمرینی انتخاب شد. هدف بررسی موضوع تغییرپذیری پارامترهای بیومکانیکی به دنبال بهبود عملکرد پرش عمودی ارتفاع بود. تمرین حرکتی از دیرباز به عنوان فرایندی که همراه با حذف و کاهش درجه آزادی اضافه است، مورد بررسی قرار گرفته است (32). با توجه به تحقیقات انجام شده بنظر میرسد که تغییرپذیری حرکتی به دنبال تمرین تغییر میکند.
اجرای با ثبات و پایدار مهارت ورزشی بویژه در مهارتهایی که نیاز به تکرار آن است مهم میباشد. پایداری دینامیک موضعی با استفاده از روش غیر خطی نمای لیاپانوف محاسبه میشود. محاسبه نمای لیاپانوف سریهای زمانی پارامترهای بیومکانیکی در اجرای تکراری پرش عمودی میتواند به شناسایی پایداری در اجرای این مهارت که مورد نیاز بسیاری از رشتههای ورزشی است کمک نماید.
تحقیقات اندکی توجه خود را بر رابطه بین مهارتهای ورزشی و تغییرپذیری همراه با ملاحظات عملکردی بر رصد عملکرد و اهداف تمرینی متمرکز کردهاند. پرش ارتفاع در بسیاری از فعالیتهای ورزشی دیده میشود و به عنوان یک مدل تحقیقی در بسیاری از مطالعات بیومکانیکی مورد استفاده قرار میگیرد. زیرا نسبتا ساده و یادگیری آن آسان میباشد. پارک (2005) در تحقیقی سه نوع پرش ارتفاع را با تکرار 15 با 20 آزمودنی مطالعه کرد. پس از ثبت پارامترهای کینماتیکی، کینتیکی و هماهنگی در مفاصل ران، زانو و مچ پا، با استفاده از آزمونهای آماری تغییرپذیری درون آزمودنی و بین آزمودنی را محاسبه نمود. نحوه محاسبه تغییرپذیری با استفاده از روشهای مرسوم خطی (روش مجزا) بود. تغییرپذیری در برخی از پارامترها با بهبود عملکرد پرش رابطه داشت (12).
با توجه به اهمیت پارامترهای بیومکانیکی و نقش آنها در شکلگیری سینرژی در حین مهارت ورزشی برای رسیدن به اوج عملکرد، سئوال اصلی مطالعه حاضر این است که آیا تمرین چهار هفتهای منتخب باعث تغییرپذیری پارامترهای بیومکانیکی مورد نظر در حین رسیدن فرد به اوج عملکرد میگردد و تغییرپذیری رخ داده به چه صورت خواهد بود؟ آیا رابطهای بین میزان تغییرپذیری و پایداری دینامیک موضعی در عملکرد پرش ارتفاع وجود دارد؟ پایداری دینامیک موضعی به دنبال برنامه تمرینی منتخب در پارامترهای مورد نظر چگونه است؟ همچنین از بین پارامترهای منتخب کدام یک سهم بیشتری در رسیدن به اوج مهارت پرش ارتفاع دارند؟ بررسی پیچیدگی سیستم حرکتی در مهارت ورزشی پرش ارتفاع به دنبال تمرین با استفاده از روش دینامیک غیرخطی به درک بهتر بیومکانیک پرش عمودی و همچنین تاثیر تمرین بر این پیچیدگی کمک میکند. بطور مشخص هدف از این مطالعه تاثیر چهار هفته تمرین مهارت پرش عمودی بر تغییرپذیری و پایداری دینامیک موضعی پارامترهای بیومکانیکی منتخب در حین پرش ارتفاع در مردان جوان فعال با تاکید بر روش دینامیک غیرخطی بررسی تغییرپذیری بود.
دستیابی به حداکثر ارتفاع در پرش عمودی در بسیاری از فعالیتها و رشتههای ورزشی نظیر والیبال، بسکتبال، هندبال، فوتبال و …. مهم میباشد. از طرف دیگر پرش ارتفاع یکی از فاکتورهای آمادگی جسمانی ورزشکار و یکی از آزمونهای مهم در ارزیابی توان اندام تحتانی ورزشکاران میباشد. بررسی تغییرپذیری پارامترهای کینماتیکی و کینتیکی پرش ارتفاع به روشن شدن تاثیر تمرین در مکانیسمهای بهبود پرش ارتفاع کمک میکند. همچنین استفاده از روشهای نوین دینامیک غیرخطی در محاسبه تغییرپذیری حرکتی میتواند به تحلیل بیومکانیکی پرش عمودی ارتفاع کمک کند. استفاده از روشهای غیرخطی در آنالیز حرکت بویژه در حین اجرای مهارت ورزشی به روشن شدن پیچیدگی سیستم حرکتی انسان کمک میکند. بررسی تغییرپذیری پارامترهای بیومکانیکی در هنگام تمرین به یافتن عناصر مهمی که باید در تمرینات جهت بهبود عملکرد ورزشی در نظر گرفته شود، کمک میکند. همچنین با توجه به اهمیت اجرای پایدار مهارت ورزشی، استفاده از روشهای غیر خطی پایداری به درک بیشتر این شاخصه به دنبال تمرین کمک میکند.
شناسایی تغییرات در پارامترهای مهم یک مهارت بدنبال تمرین جهت دستیابی به بهترین عملکرد که همان مهارت میباشد، به مربیان کمک میکند در طراحی تمرینات ورزشی برای بهبود عملکرد ورزشی، تمریناتی اتخاذ کنند که تغییرپذیری در پارامترهای بیومکانیکی اثر گذار در مهارت منجر به عملکرد بهتر ورزشی شود. همچنین شناسایی اینکه کدام یک از پارامترهای بیومکانیکی به دنبال تمرین در پایداری عملکرد مهارت ورزشی نقش بیشتری دارند به طراحی بهتر برنامه تمرینی توسط مربیان کمک میکند. بررسی رابطه بین تغییرپذیری و پایداری کینماتیکی، کینتیکی و فعالیت عضلانی به دنبال تمرین به شناسایی نقش آنها در بهبود پرش ارتفاع کمک میکند. شناسایی پیچیدگی سیستم حرکتی در حین پرش ارتفاع با استفاده از روشهای غیرخطی به درک بهتر پارامترهای مهم درگیر در پرش ارتفاع کمک میکند. همچنین درک بهتر از رفتار سیستمهای درگیر در پرش عمودی ارتفاع با استفاده از روشهای دینامیک غیرخطی در مقایسه با روشهای مرسوم خطی اطلاعات مفید و جدیدتری جهت طراحی تمرینات برای بهبود عملکرد پرش عمودی میدهد.
فرض کلی :
چهار هفته تمرین مهارت پرش عمودی بر تغییرپذیری و پایداری دینامیک موضعی پارامترهای بیومکانیکی منتخب در اجرای پرش ارتفاع در مردان جوان فعال تاثیرگذار است.
فرضیههای اختصاصی:
هدف کلی:
تاثیر چهار هفته تمرین مهارت پرش عمودی بر تغییرپذیری و پایداری دینامیک موضعی پارامترهای بیومکانیکی منتخب در اجرای پرش ارتفاع در مردان جوان فعال
اهداف اختصاصی:
محدوده تحت کنترل محقق:
محدودیتهای خارج از کنترل محقق:
شرکت آزمودنیها با انگیزه کافی در آزمونها و برنامه تمرینی منتخب
عدم استفاده آزمودنیها از مکملهای غذایی و مواد نیروزا در طی دوره تمرینی و آزمونها
صحت و دقت اطلاعات به دست آمده از دستگاههای اندازهگیری
تمرین:
کسب دانش، مهارت و شایستگی به دنبال آموزش و اجرای مهارتهای عملی که منجر به شایستگی مفید میگردد (12). در این تحقیق منظور از تمرین اعمال پروتکل جهت کسب حداکثر ارتفاع دستیابی که اجزای آن تمرینات پلیومتریک همراه با مقاومت فزاینده میباشد.
پرش عمودی ارتفاع:
تعریف مفهومی:
یکی از مهارتهای مهم ورزشی است و به عنوان دستیابی به حداکثر فاصله عمودی در پرش عمودی ارتفاع توصیف میشود (12).
تعریف عملیاتی:
دستیابی به حداکثر فاصله عمودی که در این تحقیق به عنوان پرش عمودی مخالف توصیف میشود.
تغییرپذیری:
اختلاف ویژگیهای یک تکرار نسبت به تکرارهای بعدی، تغییرپذیری گفته میشود (33). در این مطالعه منظور از تغییرپذیری، تغییرات در پارامترهای کینماتیکی (سرعت زاویهای مفاصل اندام تحتانی)، کینتیکی (پارامترهای نیروی عکس العمل زمین) و الکترومایوگرافی (فعالیت الکتریکی عضلات) به دنبال تمرین و تا رسیدن به اجرای کامل مهارت میباشد.
پایداری دینامیک موضعی:
پایداری دینامیک موضعی به عنوان رفتار سیستم در پاسخ به اغتشاشات بسیار کوچک توصیف میشود (21). در این مطالعه منظور از پایداری دینامیک موضعی، بررسی پایداری دینامیک موضعی پارامترهای کینماتیکی (موقعیت زاویه ای مفاصل ران و زانو)، الکترومایوگرافی (فعالیت الکتریکی عضلات منتخب اندام تحتانی) و نیروی عکسالعمل عمودی حین اجرای پرش عمودی ارتفاع با استفاده از روش غیرخطی بالاترین نمای لیاپانوف میباشد.
پارامترهای بیومکانیکی منتخب:
بیومکانیک شاخهای از علم مکانیک است که به بررسی نیروهای داخلی و خارجی وارد بر بدن انسان میپردازد و حرکت انسان را توصیف، آنالیز و ارزیابی میکند (34). در این تحقیق پارامترهای بیومکانیکی منتخب شامل پارامترهای کینماتیکی، کینتیکی و عملکرد عضلانی میباشد که به ترتیب با استفاده از دوربین، دستگاه صفحه نیرو و الکترومایوگرافی اندازهگیری میشود.
مردان جوان فعال:
در این مطالعه منظور از مردان جوان فعال، دانشجویان رشته تربیتبدنی میباشد که حداقل سه جلسه در هفته فعالیت بدنی دارند.
. Variability
. Discrete Parameters
. Nonlinear Dynamics
. Attractor
. Discrete Methods
. Continuous Methods
. Ensemble Curve
. Lyapunov Exponent
. Approximate Entropy
. Correlation Dimension
. Surrogation
. Time Series
. State Space
علم روانشناسی ورزش با ارائه استراتژی ها و تکنیک های روانی همواره درصدد کمک به ورزشکاران بوده است. تا سی سال اخیر این تکنیک ها بیشتر از تمرین مهارتهای روانی که متأثر از تئوریهای شناختی-رفتاری هستند، سرچشمه میگرفتند. اخیراً رغبت به مداخلههای مبتنی بر ذهن آگاهی در بین روانشناسان ورزش افزایش یافته است (بیرر، روترین، و مورگان، 2012).
لانگر (2000) ذهن آگاهی را این گونه تعریف می کند: “حالت منعطف ذهن که فعالانه فرد در زمان حال درگیر شده، مسائل جدید را شناسایی کرده و به مفاهیم حساس می شود” (ص 220). بهطور مشابهی سالمون و گلوبرسون (1987)، بیان کردند “ذهن آگاهی حالتی از ذهن است که شامل فرایندهای بهکارگیری فراشناختی غیر خودکار و ارادی می باشد که معمولاً نیازمند تلاش هستند” (ص 625). به طور دقیق تر ذهن آگاهی به عنوان توجه ارادی، در زمان حال و بدون قضاوت تعریف می شود (کابات زین، 1994). ذهن آگاهی، مشاهده بدون قضاوت جریان مداوم محرک های درونی و بیرونی می باشد (بایر، 2003). نکته مشترک این تعریف ها، مشارکت فعال و ارادی ذهن در طول ذهن آگاهی است. به نظر می رسد چنین مشارکت بسط داده شده ذهن، برخلاف ذهن نا آگاه (انجام تکالیف بطور خودکار مبتنی بر تجربه کسب شده پیشین)، برای یادگیری سودمند می باشد (لانگر، 2000؛ سالمون و گلوبرسون، 1987). دیگر جنبه ذهن آگاهی تمرکز بر لحظه حاضر است که با عملکرد ورزشی مرتبط می باشد، زیرا اجازه می دهد فرد عوامل حواس پرت گذشته و آینده و دیگر رویداد های جاری را حذف کند (گاردنر و مور، 2004، 2006، 2007؛ کی و وانگ، 2008). توجه بدون قضاوت از مؤلفه های مهم ذهن آگاهی است که می تواند بر عملکرد ورزشی مؤثر باشد. ادوارد، کینگستون، هاردی و گود (2002) بیان کردند که وقتی ورزشکاران نخبه توجه خود را به خود سنجی عملکرد انتقال دادند، تأثیرات مضری بر عملکردشان مشاهده شد. موفقیت گلف بازان حرفهای به توانایی آنها در تمرکز بر یک ضربه در هر بار و به عبارتی مهارت های توجهی آن ها نسبت داده شده است (مک کافری و اورلیک، 1989). توانایی تمرکز بر یک ضربه جنبه های مرکزی ذهن آگاهی را منعکس میکند (گودینگ و گاردنر، 2009).
بیش از یک دهه است که مداخله های مبتنی بر ذهن آگاهی و پذیرش، با هدف بهبود عملکرد ورزشی و سلامتی روانی ورزشکاران پیشنهاد شده است. براساس شواهد موجود مکانیسم های اساسی مداخله های مبتنی بر ذهن آگاهی و پذیرش، کارایی ذهنی را در نتیجه توسعه هوشیاری و پذیرش تجربیات درونی افزایش می دهند. این موضوع دارای پیامد های مهمی برای عملکرد ورزشی می باشد (گاردنر و مور، 2012). طبق نتایج مطالعه بر روی 118 ورزشکار رده بالا، گروه تحت مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی-پذیرش-تعهد نسبت به گروهی که تحت تمرین مهارت های روانی سنتی قرار گرفتند، بهبود بیشتری در عملکرد ورزشی داشتند (گاردنر و مور، 2007). با توجه به نتایج این تحقیق و تحقیقات مشابه (مور، 2003؛ گاردنر و مور، 2006) به نظر می رسد روش مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی-پذیرش-تعهد رویکرد ماندنی برای افزایش عملکرد ورزشی رقابتی می باشد (گاردنر و مور، 2012) و اهمیت و برتری روش های مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به روش های سنتی غیر قابل انکار به نظر می رسد. برای دست یافتن به عملکرد بهینه، ورزشکار ابتدا باید از حالات روانی خود آگاه بوده و به طور ذهن آگاه آن ها را بپذیرد. عملکرد بهینه در وضعیت هایی مانند پریشانی، خستگی و اوضاع نامساعد نیز اتفاق می افتد، به شرط آنکه ورزشکار قادر به پذیرش ذهن آگاه موقعیت باشد و در استراتژی های عملی و هیجانی درگیر شود (بورتلی، برتولو، هانین، و روبازا، 2012). نتایج مطالعه گودینگ و گاردنر (2009) حاکی از این بود که سطح ذهن آگاهی بسکتبالیست های مرد به طور قابل توجهی عملکرد پرتاب آزاد رقابتی آن ها را پیش بینی می کند. دیگر نتایج این مطالعه نشان داد با اینکه رفتار های کلیشه ای پیش از پرتاب جزء مهمی برای پیشرفت در مهارت پرتاب آزاد می باشند، ولی در مورد بسکتبالیست های رده بالا دیگر عوامل مانند تجربه، مهارت و ذهن آگاهی بطور قابل توجهی مهم تر هستند.
نتایج مطالعه هولزل و همکاران (2007) نشان داد افزایش تجربه ذهن آگاهی موجب افزایش خطی فعالیت در کورتکس سینگولیت دمی قدامی، کورتکس پیش پیشانی میانی می شود، که این نواحی هر دو به پردازش هیجانات مرتبط هستند. طبق نتایج مطالعه ای بالا بودن میزان ذهن آگاهی با افزایش فعالیت در سه ناحیه اصلی همبستگی دارد: کورتکس پیش پیشانی میانی، کورتکس شکمی-جانبی پیش پیشانی راست و کورتکس شکمی-میانی پیش پیشانی (کرسول، وی، ایسنبرگر، و لیبرمن، 2007). باید توجه داشت که این نتایج با اهداف ذهن آگاهی-شامل درمان حالات هیجانی به منظور افزایش توجه- هم راستا می باشند (مارکس، 2008).
علاوه بر ذهن آگاهی بی تردید عوامل زیادی بر کارایی یادگیری مهارت های حرکتی و نحوه اجرای آن ها تأثیر می گذارند. یکی از مهم ترین این عوامل بازخورد است که نقش بسیار مهمی در کنترل رفتار حرکتی و اکتساب مهارت های ورزشی دارد (اشمیت، 1991)، به طوریکه براساس نظر اشمیت و لی (2005) از بین متغیر هایی که طی تمرین بدنی بر یادگیری اثر می گذارند، مهم ترین متغیر بازخورد افزوده ای است که در پایان پاسخ ارائه می شود. بازخورد خبر هایی درباره اجرا و حالت هدف است (اشمیت، 1991). رویکرد تجربی متفاوتی که درباره بهینه سازی ارائه بازخورد در تحقیقات اخیر در زمینه تمرین بدنی استفاده شده، ارائه بازخورد زمانی است که فراگیرنده خود آن را طلب می کند. به این شیوه ارائه بازخورد، بازخورد خود کنترلی گویند (نزاکت الحسینی، موحدی، و صالحی، 1390). محققان روانشناسی شناختی بر این عقیده اند که خود کنترلی سبب ارتقای یادگیری می شود، زیرا فراگیر را در کنترل زمان دریافت بازخورد مرتبط با عملکرد خود، به طور فعال درگیر کرده (چیویاکاوسکی و ولف، 2005) و به شکل مؤثری در فرایند یادگیری فعال می کند و سبب پردازش عمیق تر اطلاعات می شود (اشمیت، 1991). در این مطالعات از گروه دیگری به نام گروه جفت شده استفاده می شود که درست همانند کوشش هایی که گروه خود کنترلی بازخورد دریافت کرده اند به این گروه بازخورد ارائه می شود، اما هیچ کنترلی بر زمان دریافت آن ندارند (چیویاکاوسکی، ولف، دمدیرس، کافر، و تانی، 2008). تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان داده اند که فرصت دادن به فراگیر در تعیین زمان درخواست بازخورد می تواند برای یادگیری مهارت های حرکتی سودمند باشد. براساس نظر لای، شیا و همکاران (2000) اختیار دادن به فراگیرنده هنگام تمرین، سبب می شود که آزمودنی کوشش های موفق خود را با بازخورد بیرونی که آزمونگر در اختیار او قرار می دهد مقایسه کند و راهبرد های اجرایی موفق را بیابد. این قابلیت سبب می شود که شناسایی درونی خطا و ظرفیت اصلاح آن در کوشش هایی که بازخورد داده نمی شود توسعه یافته و در نتیجه ثبات پاسخ افزایش یابد. بر این اساس، محققان در چندین مطالعه دریافتند که گروه خود کنترلی در مقایسه با گروه جفت شده در مراحل مختلف آزمون عملکردی بهتر داشتند (جانل، باربارا، فرهلیچ، تنانت، و گواراف، 1995؛ چیویاکاوسکی و همکاران، 2008 الف، 2008 ب؛ ولف، 2007). در تحقیق چیویاکاوسکی و ولف (2002)، تکلیف زمانبندی متوالی استفاده شد و به آزمودنی ها در ارتباط با زمان کل حرکت بازخورد داده میشد و نتایج نشان داد آزمودنی های گروه خود کنترلی در مقایسه با جفت شده یادگیری بهتری در آزمون انتقال تأخیری داشتند. این یافته ها نشان می دهد بازخورد خود کنترلی علاوه بر افزایش یادداری مهارت های حرکتی، به موقعیت های جدید یک تکلیف نیز انتقال مییابد. نتایج تحقیق آن ها نشان داد بازخورد خود کنترلی یک عامل برانگیزاننده است و بیشتر با نیاز آزمودنی ها همخوانی دارد. در مطالعه ای تأثیر بازخورد خود کنترلی و آزمونگر را با استفاده از بازخورد نوار ویدیویی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت دارت بررسی کردند. نتایج نشان داد که گروه خود کنترلی عملکرد بهتری در شکل و دقت حرکت در مقایسه با گروه آزمونگر داشتند (نوری، عرب عامری، فرخی، زیدآبادی، 2009). همچنین محققان دیگری در تحقیقات خویش به نتایج مشابهی در مرحله یادداری دست یافتند (هارتمن، 2006؛ مک نوین، ولف، کلارسن، 2000؛ پیترسون و کارتر، 2010؛ ولف، 2007، گوئن، 2008). نتایج مطالعه ای نشان داد گروه بازخورد خود کنترلی در آزمون اکتساب و یادداری در تکلیف حفظ تعادل بر روی دستگاه تعادل سنج، عملکرد بهتری نسبت به گروه جفت شده داشتند (صفوی همامی، عبدلی، اصلانخانی، و فرخی، 1390).
در مورد مکانیسم های اثر بازخورد خود کنترلی، ولف و تول (1999) پیشنهاد کردند که تمرین خود کنترل به سه دلیل ممکن است باعث افزایش یادگیری شود: اولین دلیل، تشویق آزمودنی ها برای رسیدن به مهارتی در سطح بالاتر و آزمودن شیوه های متفاوت حرکت نسبت به زمانی است که تمرین غیر خود کنترل داشته اند. دومین دلیل این است که آزمودنی ها می توانند هنگام عدم اطمینان و تردید در مورد نحوه عمل و یا زمانی که احساس می کنند اجرایشان ضعیف بوده، برای بازگشت به اجرای صحیح و یا برعکس برای تأیید اجرای صحیح خود تقاضای بازخورد نمایند و سومین دلیل این است که آزمودنیها می آموزند بازخورد را زمانی که واقعاً به آن احتیاج دارند دریافت نمایند، درحالیکه این موضوع در مورد گروه جفت شده صدق نمی کند. نقش انگیزشی بازخورد خود کنترل یکی دیگر از علل معرفی شده سودمندی بازخورد خود کنترل است. براساس فرضیه لینترن و روسکو (1980) هنگام یادگیری مهارت، تمرکز بر آنچه صحیح اجرا شده است- به ویژه در اوایل یادگیری- به خودی خود برای یادگیری بهینه کافی نیست، در عوض، تجربه ای که فرد در اصلاح خطا به دست آورده است (براساس بازخورد مربوط به خطا) اهمیت ویژه ای برای کسب مهارت دارد. به نظر زیمرمن (2000)، زمانی که خود کنترلی اتفاق افتد، فراگیرنده خود کوشش های تمرینی را به گونه ای هدایت می کند که به پالایش مهارت ها منجر شود و به واسطه آن به ثبات در اجرا دست می یابد. فراگیرنده در این سطح با اتکا به خود نظارتی به ارزیابی الگو های حرکت خویش (شکل مهارت) می پردازد و توجه او به فرایند بیشتر از نتیجه کار است.
با نظر بر مکانیسمهای اثر بازخورد خود کنترلی، فرضیه لینترن و روسکو (1980) و نظر زیمرمن (2000) در خصوص این روش، به نظر می رسد لازمه برخورداری از اثرات سودمند روش خود کنترلی توجه مداوم به الگو های حرکتی خویش و فرایند انجام حرکت می باشد؛ این موضوع رابطه تنگاتنگی با مفهوم ذهن آگاهی دارد. از این رو این سوال مطرح میشود که آیا عوامل فراشناختی، از جمله میزان ذهن آگاهی افراد، در کارایی بازخورد خود کنترلی مؤثر می باشد یا خیر؟
ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هایز، استروسال و ویلسون، 1999) به سرعت در حال کسب جایگاه در تمام زمینههای روانشناسی می باشند، که به عنوان مثال می توان استرس، افسردگی، اضطراب، جنون، اختلالات خوردن و عملکرد کاری را نام برد (بائر، 2003؛ بیرر، روتلین، و مورگان، 2012؛ مور، 2009). با توجه به بنیان های نظری ژرف و شواهد تجربی وسیع ارائه شده توسط این روش های موج سوم، افزایش بسیار سریع در پژوهش و کاربرد های درمانی در این زمینه شگفت آور نیست (برای مثال، کولن، 2008؛ گریسون، 2009).
در حال حاضر ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در روانشناسی ورزشی نیز نفوذ کرده اند. مفهوم کلی ذهن آگاهی و معنی آن در روانشناسی عمومی و زندگی روزمره، به خودی خود، دلیلی برای بررسی ذهن آگاهی در زمینه ورزشی می باشد. ورزشکاران از کاهش اضطراب، استرس، کمال گرایی (تا حدودی)، نگرانی، نشخوار فکری، و همچنین افزایش تمرکز، سرسختی ذهنی، توجه به تکلیف در حال اجرا، اعتماد بنفس، خود کار آمدی، خود کنترلی و خود تنظیمی، سلامت عمومی و بهزیستی روانی به طور حتم بهره می برند. در حال حاضر این همبستگی ها در دیگر زمینه های روانشناسی بطور اساسی شناسایی شده اند (برای مرور بائر، 2003 را ببینید). در هر حال با اینکه ارتباط بین ذهن آگاهی و یادگیری و تحصیل (لانگر، 2000؛ سالمون و گلوبرسون، 1987؛ لئونارد و هاروی، 2007)، همچنین اثرات مفید مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی در عملکرد ورزشی (گاردنر و مور، ، 2004، 2006، 2007، 2012؛ بیرر، روترین، و مورگان، 2012) مورد توجه قرار گرفته است، ولی اثرات ذهن آگاهی (به عنوان یک ویژگی روانی) بر یادگیری حرکتی به اندازه کافی بررسی نشده است. به علاوه نتایج مطالعات مروری در خصوص اثر بخشی مداخله های روانی سنتی نشان داد هیچ کدام از مداخله های روانی سنتی (شامل هدف گزینی، تصویرسازی، تنظیم انگیختگی، خود گفتاری و مداخله های ترکیبی) بر عملکرد ورزشی ورزشکاران رقابتی تأثیر اثبات شدهای نداشت (مور، 2003؛ گاردنر و مور، 2006). در این خصوص گاردنر و مور (2006 و 2007) پیشنهاد کردند که روش های مبتنی بر کنترل و سنتی موجود برای بهبود عملکرد ورزشی ممکن است سهواً موجب افزایش فرایند های (کلامی-معنایی و متمرکز بر خود) شناختی نسبت به فعالیت های (در لحظه حال و بدون قضاوت) فراشناختی شده و بدین گونه منجر به کاهش توانایی در انجام خودکار مهارت های ورزشی خوب آموخته شده و در نتیجه ناتوانی در پاسخ مناسب به علائم محیطی و حفظ تمرکز مربوط به تکلیف شوند. از طرفی با توجه به اثرات سودمند بازخورد خود کنترلی و همسوئی تحقیقات در تأیید نقش مثبت بازخورد خود کنترلی نسبت به سایر روش ها (صفوی همامی و همکاران، 1390؛ نزاکت الحسینی، موحدی، و صالحی، 1390؛ زیمرمن، 2000؛ چیویاکاوسکی و ولف، 2002؛ چیویاکاوسکی و همکاران، 2008 الف، 2008 ب؛ هارتمن، 2006؛ مک نوین، ولف، کلارسن، 2000؛ پیترسون و کارتر، 2010؛ ولف، 2007، گوئن، 2008؛ نوری، عرب عامری، فرخی، زیدآبادی، 2009) و همچنین با نظر بر مکانیزم های اثر بازخورد خود کنترلی و فرضیه لینترن و روسکو (1980) (که پیش تر شرح داده شدند)، ضرورت انجام چنین پژوهشی مشهود می باشد. لذا نتایج این مطالعه به روشن شدن پاسخ سوالات مطرح شده در این زمینه کمک خواهد کرد. همچنین، علاوه بر پاسخ به برخی سوالات و رفع بعضی ابهامات، می توان از نقطه نظر کاربردی نیز به آن نگریست. از لحاظ کاربردی نتایج این مطالعه می تواند کمک شایانی به مربیان جهت انتخاب نوع بازخورد در شرایط مختلف، و همچنین جهت پیشبرد بهینه آموزش مهارت های ورزشی کند. به عنوان مثال در صورتی که نتایج این مطالعه نشان دهنده کارائی بیشتر بازخورد خود کنترلی در شرایط ذهن آگاهی بالا یا پایین باشد، مربیان می توانند با بررسی سطح ذهن آگاهی ورزشکاران (به خصوص در مراحل اولیه یادگیری)، نوع بازخورد مطلوب را برای هر گروه از ورزشکاران و نوآموزان خود انتخاب کنند. بنابراین با کاربرد نتایج این پژوهش، مربی قادر خواهد بود، حتی در شرایط ذهن آگاهی پایین بهترین روش بازخورد را جهت آموزش موفق و حداکثر یادگیری ورزشکاران و نوآموزان انتخاب کرده و در وقت و انرژی نیز صرفه جویی نماید.
متغییرهای این پژوهش عبارتند از ذهن آگاهی و بازخورد خودکنترلی که در ذیل به تعریف هرکدام میپردازیم:
ذهن آگاهی: کابات-زین در 1990، ذهن آگاهی را به عنوان آگاهی غیر قضاوتی لحظه به لحظه تعریف می کند. وی در سال 1994، توجه کردن به اهداف در حال حاضر به شیوه خاص و به صورت غیر قضاوتی را ذهن آگاهی می داند و در سال 2002 تعریف خود را کامل تر کرده و ذهن آگاهی را نوعی از آگاهی می داند که از طریق توجه به اهداف واقعی و بودن در زمان حال، بدون قضاوت راجع به تجربیات آشکار لحظه به لحظه پدیدار می گردد (کابات-زین، 2003).
بازخورد خود کنترلی: رویکرد تجربی متفاوتی که درباره بهینهسازی ارائه بازخورد در تحقیقات اخیر مورد استفاده قرار گرفته، ارائه بازخورد در زمانی است که یادگیرنده خود آن را طلب میکند. به این شیوه ارائه بازخورد خودکنترلی میگویند.
ذهن آگاهی: در این پژوهش منظور از ذهن آگاهی نمره ای است که از طریق پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی بدست می آید. این پرسشنامه شامل 39 ماده است.
بازخورد خود کنترلی: در این پژوهش بازخورد خود کنترلی عدد روی نیروسنج می باشد که در صورت درخواست آزمودنی، به وی اطلاع داده می شود.
– Self-focused Attention
– Mindfulness
– Present-moment Focus
– Pre shot Routines
از جمله عوامل تاثیر گذار دیگر بر هایپر تروفی عضلا نی TGF-β1 است. پروتئین TGF-β1یکی از سایتوکاین های مهم است که در تنظیم رشد سلول(13)، تمایز سلولی(49)، تشکیل ماتریس خارج سلولی(6)، تنظیم پاسخ های ایمنی پیشرفته وگسترش سرطان ایفای نقش می کند (51،13،49). TGF-β1از انواع سلول های بدن شامل سلول های تک هسته ای خون ولنفوسیت های T وماکروفاژها ترشح می شوند(34). ایزوفرم های 1،2،3 این سایتوکاین در تنظیم تشکیل ماده زمینه بین سلولی وتنظیم تقسیم سلولی (هم مثبت وهم منفی )حائز اهمیت می باشد (13،36). فاکتورهای تشکیل دهنده خانواده TGF-β1 اثرات مهاری وتحریکی بر هایپرتروفی عضلانی اعمال می کنند به عنوان مثال، خود TGF-β1 نقش مهاری بر روی رشد سلولی دارد یا میوستاتین که اصولادر سلول های عضله اسکلتی تولید می شود مانع از رشد وتمایز سلول های عضلانی می شود ( 49، 92). در تحقیقات دیگر که با هدف تعیین نقش سیگنالینگ TGF-β1 و میوستاتین در عضله اسکلتی انجام گردیده است، نشان داده شدکه TGF-β1 و میوستاتین در عضله اسکلتی باعث مهار رشد سلولی می شود و تکثیر سلول های ماهواره ای را تعدیل می کند (49). همچنین کاهش در بیان TGF-β1 در عضله اسکلتی با افزایش سن موش های نوزاد مشاهده گردیده که با کاهش میزان سنتز پروتئین در عضله همراه بوده است (76).
بیان TGF-β1 تحت کنترل فاکتورهای مختلفی از قبیل فولیستاتین و میوستاتین می باشد این در حالیست که در مطالعات اخیر از تمرین نیز به عنوان عامل اثر گذار بر TGF-β1 نام برده شده است (51،14). در تحقیقی که بر روی 14 مرد جوان انجام شده است با افزایش شدت تمرین استقامتی سطوح سرمی TGF-β1 به میزان دوبرابر حالت استراحتی افزایش یافته است (14). هم چنین در تحقیق دیگر که در آن اثر حاد وطولانی مدت تمرین استقامتی بر بیان TGF-β1 در عضله اسکلتی و قلبی رت ها بررسی شده است انجام تمرین طولانی مدت باعث افزایش قابل توجهی در TGF-β1 mRNA گردیده اما سطح پروتئین TGF-β1 کاهش داشته است (15).
علیرغم تحقیقات انجام شده در زمینه تاثیر تمرین مقاومتی بر پاسخ سطوح سرمی TGF-β1عمل و نقوش فیزیولوژیک TGF-β1 در عضله اسکلتی هنوز ناشناخته است. با توجه به اینکه TGF-β1 به عنوان یک فاکتور ضد رشدی در عضله اسکلتی مد نظر است، لذا این احتمال وجود دارد که بخشی از هایپرتروفی ایجاد شده در اثر تمرین مقاومتی به واسطه تغییرات مربوط به این متغییر در عضله اسکلتی واسطه گری شود، با این حال این فرضیه تا کنون مورد بررسی قرار نگرفته است. لذا هدف اول تحقیق حاضر بررسی اثر بلند مدت تمرین مقاومتی بر بیان TGF-β1 در عضله FHL رت های نر نژاد ویستار بود . هم چنین TGF-β1 فاکتور شبه هورمونی است که احتمال دارد در پاسخ به تمرین از خود سازگاری نشان داده وپاسخ های آن با گذشت زمان تعدیل گردد. با این وجود پاسخ سریال زمانی بیان این متغیر در عضله اسکلتی متعاقب تمرین مقاومتی نیز در حال حاضر ناشناخته است. لذا مطالعه پاسخ سریال زمانی این فاکتور به تمرین مقاومتی هدف دوم مطالعه حاضر را تشکیل می دهد.
اهمیت و ضرورت تحقیق .1-3
اهمیت تمرینات مقاومتی بر هایپرتروفی عضلانی از مدت ها قبل شناخته شده است درک مسیرهای مولکولی که سنتز پروتئین در عضلات اسکلتی را تنظیم میکند در جهت بهینه سازی تمرین با هدف وقوع هایپرتروفی از اهمیت خاصی بر خوردار است. هم چنین شناخت این مکانیسم ها به طراحی دقیق تر برنامه تمرینی هایپرتروفی اعم ازتعیین مدت زمان بهینه اعمال دوره هایپرتروفی کمک شایانی می کند.
انجام تحقیق حاضر با هدف تعیین پاسخ سریال زمانی TGF-β1 به عنوان یک فاکتور احتمالی در گیر در هایپرتروفی به تعیین دقیق تر مدت زمان اعمال دوره هایپرتروفی در طراحی برنامه های تمرینی کمک می نماید. با شناخت پاسخ سریال زمانی فاکتور رشدی می توان دوره هایپرتروفی را تا موقعی ادامه دادکه پاسخ کاهش این متغییر دیده شود. در نهایت چنانچه نتایج تحقیق مثبت باشد بهترین زمان اعمال دوره هایپرتروفی معرفی خواهد شد. هر چند که باید این نکته را مد نظر داشت که هایپرتروفی عضلانی ماحصلی از فرایندهای متنوع وپیچیده است که بایستی در کنار این فاکتور در نظر گرفته شوند.
اهداف تحقیق .1-4
1-4-1. هدف کلی :
تعیین تاثیرات سریال زمانی تمرین مقاومتی بربیان TGF-β1 و هیپرتروفی عضلانی در رت های نژاد ویستار
1-4-2. اهداف اختصاصی :
1- تعیین تاثیر سه، پنج، هشت، هفته تمرین مقاومتی بربیان TGF-β1 در عضله FHL رت های نر نژاد ویستار
2- تعیین تاثیر سه ، پنج ، هشت، هفته تمرین مقاومتی برسطوح TGF-β1 سرم رت های نر نژاد ویستار
3- تعیین تاثیر سه ، پنج ، هشت ، هفته تمرین مقاومتی بر وزن عضله FHL رت های نر نژاد ویستار
4- بررسی ارتباط بین بیان TGF-β1 و وزن نسبی عضله FHL بعد از سه هفته تمرین مقاومتی در رت های نر نژاد ویستار 5- بررسی ارتباط بین بیان TGF-β1 و وزن نسبی عضله FHL بعد از پنج هفته تمرین مقاومتی در رت های نر نژاد ویستار 6- بررسی ارتباط بین بیان TGF-β1 و وزن نسبی عضله FHL بعد از هشت هفته تمرین مقاومتی در رت های نر نژاد ویستار
1-5. فرضیه های تحقیق :
1- با اعمال تمرین مقاومتی، بر بیان TGF-B1 در عضله FHL در هفته سه،پنج،هشت، رت های نر نژاد ویستار تفاوت معنی دار دارد.
2- با اعمال تمرین مقاومتی، بر بیان TGF-β1 در سطوح سرمی هفته سه،پنج،هشت، رت های نر نژاد ویستار تفاوت معنی دار دارد.
3- با اعمال تمرین مقاومتی، وزن عضله FHL در هفته سه،پنج،هشت، رت های نرنژاد ویستار تفاوت معنی دار دارد.
4- با اعمال تمرین مقاومتی، بین بیان TGF-β1 و وزن نسبی عضله FHL بعد از سه هفته تمرین مقاومتی در رت های نر نژاد ویستار ارتباط معنی دار وجود دارد. 5- با اعمال تمرین مقاومتی، بین بیان TGF-β1 و وزن نسبی عضله FHL بعد از پنج هفته تمرین مقاومتی در رت های نر نژاد ویستار ارتباط معنی دار وجود دارد. 6- با اعمال تمرین مقاومتی، بین بیان TGF-β1 و وزن نسبی عضله FHL بعد از هشت هفته تمرین مقاومتی در رت های نر نژاد ویستار ارتباط معنی دار وجود دارد.
1-6. محدودیت های تحقیق :
1-6- 1. محدودیت های غیر قابل کنترل :
گرچه تلاش محقق بر این بود که انجام تمرین مقاومتی حتی الامکان بدون استرس انجام شود لیکن به دلیل ماهیت تمرین انتخابی کنترل دقیق این فاکتور میسر نبود.
1-6-2. محدوده تحقیق :
1- دمای حیوانخانه که 3 ± 22 درجه بود.
2- سن رت ها برای شروع تمرین که 8 هفته ای انتخاب شدند .
3- نژاد رت مورد استفاده
4- جنس رت های مورد استفاده
– 1Transforming Growth Factor-beta one
– 2 Flexor Hallucis Longus
– 3Sarcoplasm
– 4Signaling
– 5 Insulin-like Growth factor-I
– 6Transforming Growth Factor-beta one
7 –Satellite cell
– 8 Myostatin