1-4 اهداف پژوهش:
1-4-1 هدف کلی:
تعیین اثرهشت هفته تمرینات یوگا بر تابآوری و امید به زندگی بیماران زن سرطانی بهبود یافته.
1-4-2 اهداف اختصاصی:
1-5 فرضیه های پژوهش :
1-5-1 فرضیه کلی:
هشت هفته تمرینات یوگا بر تابآوری و امید به زندگی بیماران زن سرطانی بهبود یافته تأثیر معنادار دارد.
1-5-2 فرضیههای اختصاصی:
-cancer
-chronic
-Non-Communicable
4-سرطان کولورکتال سرطانی است که روده بزرگ (کولون) یا رکتوم را درگیر می کند.کلمه کولورکتال کوچک شده کولون و رکتوم است.
-Agency thinking
عوامل متعددی بر پایداری عملکردی اثر میگذارند که ازجمله آنها میتوان آسیبهای عصبی- عضلانی اسکلتی، درد، انجام تمرینات ورزشی و خستگی عضلانی ناشی از فعالیت درمانده ساز و غیره را نام برد. یکی از عوامل مهم در کاهش قدرت عضله واختلال در پایداری یا تعادل خستگی عضلانی می باشد. از این منظر، تحقیقات متعددی نشان داده اند که خستگی بر روی کنترل پاسچر تأثیر منفی دارد (4). خستگی عضلانی میتواند اطلاعات رسیده از منابع حسی به مغز را مختل کند و تعادل را از بین ببرد. همچنین سبب کاهش سرعت انتقال پیام های آوران و کندی ارسال پیام های وابران به سیستم عصبی- اسکلتی میشود و بر توانایی حرکات مؤثر جبرانی اثر منفی می گذارد (11). کنترل پاسچر پویا هنگام ایجاد خستگی عضلانی نقش مهمی در جلوگیری از آسیبهای عضلانی- اسکلتی در فعالیتهای روزانه و به ویژه اجرای بسیاری از رشتههای ورزشی دارد. به هم خوردن پاسچر پویا و ایستا در حین فعالیتهای ورزشی در نتیجۀ خستگی عضلانی، با توجه به نقش کلیدی عضلات در رشتههای مختلف ورزشی، میتواند آسیبهای جبران ناپذیری به سیستم عضلانی- اسکلتی ورزشکار وارد سازد و بر اجرای فنون ورزشی اثر منفی خواهد گذاشت. تحقیقات اولیه در مورد حرکت انسان روی خستگی اندام تحتانی تمرکز داشته، در حالیکه به عضلات تنه و نقش آنها در کنترل حرکت کمتر توجه شده است. این در حالی است که تنه 60 درصد توده ی عضلانی بدن را تشکیل میدهد و در موقعیت بالاتری نسبت به پاها قرار دارد و نقش مهمی را مانند یک پاندل معکوس اعمال می نماید. تنه تعداد زیادی مفصل دارد و از عضلات زیادی تاثیر میگیرد که باعث میشود ضمن حفظ تعادل وظایف حرکتی زیادی انجام شود (12). فعالیت عضلات اطراف ستون مهره ها در پایداری بدن هنگام انجام فعالیت توسط اندام ها ضروری است. بر این اساس، تحقیقاتی تاثیر خستگی موضعی اکستنسورهای تنه بر پاسچر ایستا را مورد بررسی قرار دادهاند. نیکلاس و همکاران (13) در تحقیقی تاثیر خستگی عضلانی اکستنسورهای تنه بر کنترل پاسچر مختل نشده در بین افراد جوان سالم را مورد بررسی قرار دادند. یافتههای تحقیق نشان داد که خستگی عضلات اکستنسور تنه، کنترل ایستادن مختل نشده را خراب میکند که در طول محور قدامی- خلفی این تغییرات بارزتر بود. سورنکوک و همکاران (14) کاهش تعادل پویا و ایستا را درنتیجه ی خستگی عضلات تنه در مردان سالم مشاهده کردند. دانیل و همکاران (15) در تحقیقی اثر خستگی عمومی را روی فرود تکپا بررسی کردند و مشاهده کردند که بعد خستگی زمان رسیدن به پایداری در دو سطح قدامی- خلفی و عمودی افزایش یافت. گیسل و همکاران (16) در مطالعهای دیگر اثر خستگی اکستنسورهای تنه را بر کنترل پاسچر در ایستادن قائم مورد بررسی قرار دادند، نتایج این تحقیق نشان داد که خستگی اکستنسورهای تنه بر کنترل پاسچر ایستادن قائم تاثیر معنی داری ندارد. رادولفو و همکاران (17) تاثیر خستگی اکستنسور های تنه بر تعادل وضعیتی جوانان و سالمندان در ایستادن یک پایی را بررسی کردند که در هر دو گروه افزایش نوسان در همه ی پارامتر های cop بلافاصله بعد خستگی مشاهده شد.
با مرور در مطالعات انجامشده، مشخص میشود که در این تحقیقات بیش تر به بررسی اثر خستگی اکستنسور های تنه بر پاسچر ایستا پرداخته شده است که در بعضی از مطالعات نتایج ضد و نقیض نیز مشاهده میشود. تحقیقاتی هم که اثر خستگی بر تعادل پس از فرود را مورد ارزیابی قرار داده اند فقط یک اندام بررسی شده است؛ بنابراین در این تحقیق به دنبال این سوال هستیم که آیا خستگی موضعی عضلات ارکتور اسپاین که راست کننده ی ستون فقرات است بر زمان رسیدن به پایداری پس از اجرای حرکت پرش- فرود که مشابه حرکات ورزشی است تاثیرگذار است؟ و اینکه این زمان برای اندام مسلط و غیر مسلط یکی است یا خیر؟
اهمیت حفظ وضعیت قامت بدن در انجام صحیح و بهینۀ حرکات پیچیدۀ ورزشی مسلم شده است. به هم خوردن پوسچر پویا و ایستا در حین فعالیتهای ورزشی در نتیجۀ خستگی در رشته های مختلف ورزشی، میتواند آسیبهای جبران ناپذیری به سیستم عضلانی- اسکلتی ورزشکار وارد سازد و بر اجرای فنون ورزشی اثر منفی خواهد گذاشت. خستگی عضلانی ازجمله عواملی است که بر تعادل پویای ورزشکار اثر می گذارد و عملکرد ورزشی را تحت تاثیر قرار میدهد. مطالعات انجامشده نشان می دهد بیشتر آسیب ها در پایان رقابت های ورزشی و در زمان وقوع خستگی در ورزش هایی که نیازمند بازیابی سریع تعادل پس از حرکت پرش- فرود هستند، اتفاق می افتند و اغلب با توجه به نوع آسیب باعث دوری ورزشکار از رقابتهای ورزشی و پرداخت هزینه های گزافی جهت بازسازی و بازتوانی می شود.
یافته های این تحقیق میتواند با تعیین میزان اثر خستگی عضلۀ ارکتور اسپاین بر زمان رسیدن به پایداری پس از حرکت پرش- فرود و میزان تأثیر آن بر عملکرد ورزشی فرد، راهکارهایی برای مربیان بهمنظور افزایش تحمل و استقامت عضله، کاهش میزان خستگی، به کارگیری روشهای جبرانی و استفاده از تمرینات خاص تعادلی از میزان تأثیر خستگی ارکتور اسپاین بر فعالیت ورزشی و آسیب رسیدن به سیستم عضلانی- اسکلتی بهطور چشمگیری بکاهد. همچنین با دانستن رابطه ی زمان رسیدن به پایداری بین اندام مسلط و غیر مسلط و مقایسه ی آن ها باهم میتوان آسیب یا ناهنجاری را تشخیص داد.
مکانیسم هموستاز به صورت تقابل پیچیدهای بین سیستمهای انعقادی و فیبرینولیزی، پلاکتها و اندوتلیوم رگها وجود دارد (64). پلاکتها از جمله عوامل خونی هستند که نقش آنها شرکت در انعقاد خون، تولید لخته و جلوگیری از ادامهی خونریزی در هنگام آسیبدیدگی و پارگی مویرگها است (4). تجمع پلاکت و تشکیل لخته نقش اصلی در آسیبشناسی آترواسکلروز دارد. پرفشار خونی به عنوان عامل خطر بزرگ آترواسکلروز، بیماری عروق کرونری، با افزایش تمایل تشکیل لخته شناسایی شده و با فعالیت پلاکت، پرانعقادی و اختلال عملکرد اندوتلیال همراه میباشد (74). از طرفی شواهد موجود بیان میکنند که تغییرات فیبرینوژن یک عامل مستقل قوی و پایدار خطرات قلبی- عروقی است (41). فیبرینوژن به عنوان پروتئین التهابی مرحله حاد، ممکن است عملکرد اختصاصی در آبشار انعقادی داشته باشد(72).
پلاکتها دارای اندازههای مختلفی میباشند و اندازه پلاکتها بیانگر فعالیت پلاکتها میباشد. MPV میتواند تغییرات سطوح تحریک پلاکت (فیزیولوژی) و میزان تولید پلاکت (بیولوژی) را نشان دهد. مدارک قوی بیان میکنند که MPV متغیر بیولوژیکی مهمی است و پلاکتهای بزرگتر ظرفیت ترومبوزی بالایی دارند. در مطالعات انجام گرفته توسط کارپاتکین و همکارانش و کوراش و همکارانش بیان شده است که پلاکتهای بزرگتر با افزایش در MPV نشان داده میشوند و دارای فعالیت متابولیکی و آنزیمی بیشتری نسبت به پلاکتهای کوچکتر میباشند. MPVیک ارتباط غیر خطی با تعداد پلاکتها داشته و نشانگر چرخشپذیری پلاکتها میباشد. با افزایش تخریب پلاکتها در خون محیطی، این حجم افزایش و با نارسایی در تولید پلاکتها از مغز استخوان کاهش مییابد در واقع MPV بالا نشانگر افزایش رشد مگاکاریوسیتها در مغز استخوان و پاسخ به استرس ترومبوسیتوپنی میباشد که منجر به تولید پلاکتهای بزرگ و جوان میگردد. MPV تولید نامناسب پلاکتی را حتی در زمانی که شمارش پلاکتی طبیعی میباشد، نشان میدهد (10).
مطالعاتی که اثر فعالیت ورزشی را روی تجمع پلاکتی و شاخصهای فعالیت پلاکت بررسی کردهاند نتایج متناقضی را نشان دادهاند و اثرات فعالیت هنوز ناشناخته مانده است (95). مطالعات بیان داشتهاند که فعالیتهای شدید هوازی بر عملکرد پلاکتها و فاکتورهای انعقادی مؤثر میباشند (83، 95). بر این اساس نتایج برخی از تحقیقات بیان میدارند که فعالیت شدید هوازی باعث افزایش فیبرینوژن (Fib) و میزان پلاکتها (Plt) میشود (8، 11، 13، 16، 20، 21، 22، 43، 44، 54، 57، 64، 81، 85، 92). پرزیبیتوواسکی و همکارانش (1996) عدم تغییرات معنیدار میزان پلاکت را بعد از فعالیت بیان کردهاند. ریبرو و همکارانش و فاتوروسی و همکارانش افزایش غیرمعنیدار Plt و Fib را گزارش کردهاند (47، 81).
تحقیقات بیان کردهاند که فعالیت باعث عدم تغییر معنیدار در MPV و درصد پراکندگی حجم پلاکت PDW)) میشود (11، 20، 22). همچنین برخی تحقیقات افزایش در MPV را بعد از فعالیت گزارش کردهاند (16، 20، 22، 95) و محمدی و همکارانش (1385) افزایش معنیدار PDW را بیان کردهاند (16).
گزارشاتی بیان داشتهاند که فعالیت باعث کاهش زمان ترومبوپلاستین پارشال (aPTT) میشود (8، 43، 44، 64، 78، 85،). از طرفی برخی تحقیقات افزایش aPTT را گزارش کردند (13، 51، 81). حبیبی و همکارانش (2009) بیان داشتهاند که تمرینات هوازی و ترکیبی باعث کاهش زمان پروترومبین (PT) میشود (51) در حالی که دیگران افزایش یا عدم تغییر PT را گزارش کردهاند (8، 78، 81، 85).
بیماریهای قلبی- عروقی و ترومبوآمبولیسم رگی تحت تأثیر نوسانات شبانهروزی میباشند که ممکن است به طور دقیق در ارتباط با ساعت بیولوژیکی باشند (67). ریتمهای شبانهروزی به تغییراتی که در 24 ساعت رخ میدهد گفته میشود (23،26). ریتمهای بیولوژیکی اثرات طبیعی کلی در زندگی ارگانیسمها میباشند و به ارگانیسمها برای سازگاری با چرخههای شبانهروزی که در طول 24 ساعت در نوسان میباشند کمک میکنند. مدلهای ریتمیک، ارگانیسمها را برای ذخیره و تولید انرژی شیمیایی، به حداقل رساندن استرسهای محیطی، تولید مثل و … آماده میسازند. به نظر میرسد چرخههای ریتمیک زیادی که عملکرد اندوتلیال، پلاکتها، غلظت و فعالیت چندین پروتئین انعقادی و سیستمهای فیبرینولیتیک را تعدیل کنند. اگر چه هنوز چگونگی کارآیی هموستاتیک تحت تأثیر چرخه های شبانهروزی، ناشناخته است (67). تحقیقات نشان داده که میزان Fib در ساعت 9 و 10 صبح و Pltدر ساعت 56/16 عصر به اوج خود می رسند (59، 83). همچنین دیده شده است که PT و PTT کمترین مقدار را در هنگام صبح دارا میباشند (67). برمنر بیان کرده است که Plt در هنگام عصر افزایش مییابد و آندار و همکارانش گزارش کردهاند که فعالیت پلاکت در ساعت 6 تا 9 صبح افزایش زیادی نشان میدهد (67).
اثر فعالیت بدنی و زمان آن تقابل پیچیدهای است که میتواند در فاکتورهای انعقادی وشاخصهای پلاکتی رخ دهد. با وجود این مطالعاتی در مورد جزئیات این مسئله در انسان وجود ندارد و مطالعات در دسترس توسط آلدمیر و همکارانش (2005) در مورد پلاکت ها صورت گرفته و نتایج حاکی از آن است که مقادیر Plt در هر دو زمان فعالیت بر روی چرخ کارسنج (صبح و بعد از ظهر) افزایش یافت اما این افزایش فقط هنگام صبح معنیدار بود. میزان MPV در هر دو زمان فعالیت کاهش غیرمعنیدار داشت که این کاهش هنگام تمرین عصر بیشتر بود. بریزینسکی گزارش کرده است که تجمع پلاکت در هنگام صبح افزایش مییابد که با وضعیت بدن در هنگام صبح مرتبط است (23). یاسودا و همکارانش (1997) بیان داشتهاند که زمان ترومبوپلاستین در دو زمان (03:00 و 15:00 ) از چهار زمان بررسی شده کاهش معنیدار داشت (94).
از آنجا که اکثریت مردم در زندگی روزمره فعالیتهای هوازی را انجام میدهند و شیوع بیماریهای قلبی- عروقی در مردان بیشتر از زنان میباشد و حتی تحقیقات نشان داده است که فشار خون سیستولیک در مردان بیشتر از زنان است (38). از طرفی اکثر تحقیقات انجام شده با شدتهای پایینتر بوده لذا ما تصمیم گرفتیم اثر شدتهای بالای یک جلسه فعالیت (3) را بر فاکتورهای انعقادی و اندیسهای پلاکتی بررسی کنیم. برای اینکه شدت بالا بوده و طبق تحقیقات قبلی مدت فعالیت 30 دقیقه انتخاب گردید.
غلظت طبیعی کورتیزول در طول روز در حال نوسان است، طوری که بیشترین ترشح آن در ششمین تا هشتمین ساعات پس از شروع خواب آغاز میشود (34). شواهد نشان میدهند که افزایش سطح سرمی کورتیزول در ساعات اولیه صبح بر مقادیر فیبرینوژن نیز تأثیرگذار بوده و باعث افزایش مقادیر فیبرینوژن در هنگام صبح میشود (65). بیشتر تحقیقات انجام گرفته درخصوص زمانهای مؤثر در تغییرات روزانه متغیرهای انعقادی و شاخصهای پلاکتی زمانهای 08:00، 12:00، 16:00، 20:00 را بررسی کردهاند (23، 52، 60). از طرفی گزارشاتی در دسترس میباشد که دمای بدن در بین ساعات 16:00 تا 18:00 به اوج میرسد (63) و تغییرات دمای بدن بر پلاکتها مؤثر میباشد (23). بنابراین به نظر میرسد که بررسی تغییرات روزانه و پاسخ به یک جلسه فعالیت ورزشی متغیرهای انعقادی و شاخصهای
پلاکتی در زمانهای 08:00، 12:00، 16:00 و 20:00 نتایج ارزشمندی را در اختیارمان قرار دهد.
انجام تحقیقات مربوط به تغییرات شبانهروزی با زمانهای مورد اندازهگیری زیاد نیاز به در اختیار داشتن آزمودنیها به مدت زمان بیشتری دارد؛ لذا در اختیار داشتن آزمودنی با ویژگی ورزشکار مشکل میباشد؛ بنابراین در نظر میباشد از افراد غیر ورزشکار استفاده شود. از طرفی علاوه بر نوع، مدت و شدت فعالیت، ریتمهای شبانهروزی بر بسیاری از فاکتورها مثل فشار خون و اپینفرین مؤثر میباشند و تحقیقات نشان داده است که فشار خون هنگام شب کاهش و هنگام صبح افزایش مییابد (53، 67). افزایش در سیستمهای فشار خون، ضربان قلب، ویسکوزیتهی خون، کورتیزول پلاسما و فعالیت سمپاتیک با کاهش جریان خون کرونری همراه میباشد و نقش مهمی در آسیبشناسی ترومبوز رگی شدید ایفا کند (67). بر این اساس به نظر میرسد پلاکتها هم دارای ریتم شبانهروزی باشند. همچنین گزارش شده است که فیبرینوژن ریتمی همانند فشار خون را در طول شبانهروز دنبال میکند (74). تحقیقات صورت گرفته در این زمینه فقط زمانهای کمتری را در شبانهروز برای مثال دو زمان صبح و عصر را بررسی کردهاند در این تحقیق چهار زمان (8 صبح، 12 ظهر، 4 بعد از ظهر و 8 شب) انتخاب میشود تا مقایسهها دقیقتر و نتایج بهتری حاصل شود.
با توجه به مطالب بالا و منابع در دسترس، تحقیقات در مورد تأثیر زمان روز بر پاسخهای انعقادی خون و شاخصهای پلاکتی به ورزش کم است. لذا تحقیق حاضر طراحی گردیده است تا پاسخهای انعقاد خون و شاخصهای پلاکتی به ورزش را در چهار زمان مختلف روز با هم مقایسه نماید.
1-3. اهمیت و ضرورت تحقیق
مطالعات بیان داشتهاند که ارتباط مرگ ناگهانی با علل قلبی در طول دورهای از فعالیت بدنی سنگین بین 5 تا 100 میباشد. با وجود این ارتباط، مرگ ناگهانی با علل قلبی در بین افرادی که فعالیت بدنی منظم دارند کمتر است (95). اهمیت فعالیت بدنی منظم در پیشگیری از بیماریها و مرگ زودرس و برخوردار شدن از یک زندگی کاملاًًًً کیفی به اثبات رسیده است (18). از دیگر فواید مهم فعالیت ورزشی، تأثیر آن بر هموستاز خون میباشد. با وجود این افزایش بار قلب و مرگ ناگهانی در طول و بلافاصله بعد از فعالیت گزارش شده که نشانه ارتباط بیولوژیکی بین فعالیت ورزشی و عملکرد هموستاز میباشد. با وجود اینکه هموستاز تحت تأثیر فعالیت ورزشی قرار میگیرد اما عوامل دیگری مثل نوع آزمودنیها، نوع، شدت و مدت ورزش و روشهای ارزیابی نیز در آن مؤثر است (66). همچنین تحقیقات بیان داشتهاند که فعالیت ورزشی شدید باعث افزایش فعالیت انعقادی خون و عملکرد پلاکتی میشود (89).
با توجه به اینکه بیماریهای قلب و عروق اصلی ترین علت مرگ و میر در قرن حاضر میباشند وانجام فعالیت ورزشی برای پیشگیری از بیماریها به ویژه بیماریهای قلبی- عروقی توصیه میشود. از طرفی شواهد موجود در زمینه تأثیر فعالیت بر انعقاد خون و پلاکتها ضد و نقیض میباشند. همچنین چرخههای ریتمیک و شبانهروزی، عملکرد پلاکتها و عوامل انعقادی را تحت تأثیر قرار میدهند. پس اثرات فعالیت بدنی و زمان آن تقابل پیچیدهای است که میتواند در عوامل انعقادی و شاخصهای پلاکتی رخ دهد و از آنجا که تحقیقات در این زمینه کم است؛ لذا در تحقیق حاضر اثر زمان روز و فعالیت هوازی روی انعقاد خون و شاخصهای پلاکتی بررسی خواهد شد. نتایج این تحقیق میتواند به عنوان راهنمایی جهت طراحی برنامههای ورزشی توسط مربیان و ورزشکاران با توجه به ساعتهای مختلف روز مورد استفاده قرار گیرد تا ورزشکاران بتوانند بیشترین فواید را از تمرینات خود به دست آورند. از آنجا که عوامل انعقادی و شاخصهای پلاکتی در طول شبانه روز در نوسان میباشند و این عوامل بر عوامل قلبی- عروقی مؤثر است؛ لذا تحقیق حاضر میتواند جهت ارائه زمان مناسب تمرین مؤثر باشد.
. Thrombos
. Mean platelet volume (MPV)
. Thromboembolism
. Karpatkin & et al
. Corash & et al
. Fibrinogen (Fib)
. Platelet (plt)
. Przybyłowski and et al
. Platelet distribution width (PDW)
. Active partial thromboplastin time (aPTT)
. Habibi and et al
. Protrombin time
. Bremner
.Undar & et al
. Aldemir and et al
فیبرینولیز و انعقاد دو جزء اصلی فرایند هموستاز هستند. عوامل بسیاری از جمله سن، جنس، یائسگی، ورزش و حتی رژیم غذایی بر اجزای این سیستم تاثیر دارند. شانس خطر ابتلا به بیماریهای قلبی- عروقی با یائسگی در زنان افزایش مییابد. کمتحرکی و افزایش سن نیز تاثیرات نامناسبی برسیستم هموستاز دارند. زنان یائسه دارای سطح فیبرینوژن بالاتر و قدرت فیبرینولیزی پایینتری نسبت به زنان غیر یائسه هستند (2). فیبرینوژن پروتئینی محلول در پلاسماست که تحت اثر ترومبین به فیبرین تبدیل شده و مبنای لختهشدن خون میباشد (10).
افزایش فیبرینوژن با ایجاد التهاب و لختهزایی همراه است که به عنوان شاخص التهابی و عامل خطرزای مستقل پیشگویی کننده مرگ در افراد مبتلا به بیماری شریان محیطی، مورد توجه میباشد. میزان بیوسنتز و بازگردش فیبرینوژن پلاسمایی شاخص پیامدهی متابولیکی در فرایند پیری و بروز بیماریهای مختلف شناخته شده است. در افراد سالم سطوح پلاسمایی فیبرینوژن در هر دهه سنی افزایش مییابد که میتواند توضیحی برای افزایش خطر قلبی- عروقی مشاهده شده در افراد مسن باشد. فیبرینوژن بهعنوان یک سوبسترای مستقیم لخته، با ایجاد پلهای اتصالی بین پلاکتها و افزایش ویسکوزیته میتواند خطر لختهزایی را افزایش دهد. با افزایش سطوح فیبرینوزن و بیماری آتروسکلروز پیشرفته، حتی رفتارهای عادی مانند نشستن و برخاستن سریع ممکن است عامل تحریکی برای بروز وقایع قلبی باشد و تجمع پلاکتی به عنوان نتیجهای از پاسخ دهی مکانیزمهای هموستاتیکی جبرانی به کاهش اولیه حجم خون مرکزی و حجم ضربهای قلب ناشی از چنین وضعیت بدنی، رخ میدهد (11).
سطوح فیبرینوژن پلاسمایی ارتباط مثبتی با شاخص توده بدن در هر دو جنس دارد (11). کاهش وزن حاصل از اجرای تمرینات ورزشی، عامل مهمتری برای کاهش غلظتهای شاخصهای التهابی نسبت به توسعه آمادگی جسمانی است (10). علاوه بر این، تغییرات برخی فاکتورهای انعقادی نظیر زمان نسبی ترومبوپلاستین (PTT)، زمان پروترومبین (PT) بهدنبال استرس گرمایی و فعالیت بدنی گزارش شده است (12).
زمان پروترومبین (PT) مسیر خارجی انعقاد را بررسی و حدود طبیعی آن 11تا 14 ثانیه است و طولانی شدن آن در اثر کاهش یا عدم فعالیت برخی فاکتورهای انعقادی به وجود میآید و زمان نسبی ترمبوپلاستین PTT)) مسیر داخلی انعقاد را بررسی و زمان طبیعی آن حدود 25 تا 35 ثانیه است. کمبود بسیاری از عوامل انعقاد خون موجب افزایش PTTمیشود و کاهش آن به هر دلیل احتمالا موجب افزایش خطر انعقاد نابجای خون میشود (13).
متخصصان و پژوهشگران علوم ورزشی، بهداشت و تندرستی بر این باورند که تغییر و ایجاد شیوه زندگی سالم و برخورداری از زندگی فعال و پرتحرک که به طور ویژه با تمرینات ورزشی و فعالیتهای بدنی منظم، مداوم و مناسب همراه باشد، بهترین راه پیشگیری اولیه و ثانویه اکثر بیماریهای مزمن، بویژه بیماری عروقکرونر و فرآیند زمینهساز آن (آترواسکلروز) است (14). با وجود ارزشهای شناخته شده تمرینات ورزشی، جامعه ما از نظر انجام فعالیت جسمانی و تحرک بدنی وضعیت چندان مطلوبی ندارد (15) و متاسفانه کمتحرکی در بین زنان سالمند شایع است (2). تصور عامه بر این است که تمرینات ورزشی در آب حداقل از بعد پیشگیری از آسیبهای مفصلی برای افراد سالمند مناسبتر است. از طرفی تمرینات ورزشی در آب مکانیسمهای التهابی متفاوتی را نسبت به تمرینات در خشکی ایجاد میکند (16).
با توجه به افزایش خطر بیماریهای قلبی- عروقی در پس یائسگی به دلیل کم شدن میزان هورمونهای جنسی زنانه که نقش پیشگیری از بیماریهای قلبی- عروقی دارند، یافتن راهبردهای غیردارویی مانند فعالیت ورزشی میتواند جهت کاهش عوامل خطرزای قلبی- عروقی مفید باشد (17). از طرف دیگر، امروزه استفاده از مکملها و غذاهای گیاهی در درمان بیماریها و اختلالات متابولیکی در بین عموم گسترش یافته است. مصرف مواد غذایی حاوی فلاونوئیدها باعث کاهش میزان مرگومیر ناشی از بیماریهای قلبی- عروقی شده است. مواد غذایی که فلاونوئید بیشتری دارند شامل: چای، توتها، سیبها و پیازها هستند (18). چای بهویژه چای سبز، منبع اصلی فلاونوئیدها در رژیم غذایی کشورهایی چون ژاپن، هلند و یک منبع جزئی از فلاونوئیدها در رژیم غذایی ایالات متحده است (19).
عصاره چای سبز حاوی پلیفنلهای کاتچین، اپیکاتچین، اپیگالوکاتچین، گالوکاتچین، گالوکاتچینگالات، اپیگالوکاتچینگالات، کافئین و ویتامین E,Cو K میباشد. چای سبز به عنوان یک ماده ضدالتهابی، آنتیاکسیداتیو، آنتیموتاژنیک و ضدسرطان معرفی شده است.چای سبز موجب کاهش کلسترول بدخون(LDL)، تریگلیسرید و فیبرینوژن میشود که به این وسیله قادر است از بروز آترواسکلروز پیشگیری کند. چای سبز خون را رقیق و از لختهشدن خون جلوگیری میکند با مصرف گوشت و روغنهای غیراشباع گیاهی مثل روغن ذرت و سویا ترکیباتی در بدن ایجاد میشود که منجر به ایجاد پلاکهای خونی میشود، درحالیکه با مصرف چای سبز میتوان از ایجاد لختههای خونی جلوگیری کرد. فلاونوئید موجود در چای سبز به اندازه آسپرین از تجمع پلاکتهای خونی جلوگیری میکند که این امر گردش خون را بهبود میبخشد (9).
مرادی و همکاران (1393) در پژوهشی به بررسی تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و مکمل چای سبز بر روی 30 مرد 18-27 ساله و دارای نمایه توده بدنی بین kg/m225-30 پرداختند. نتایج کاهش معناداری را در مقادیر فیبرینوژن در گروه مکمل نسبت به پیشآزمون نشان داد. درصدچربی بدن در هر دو گروه مکمل و تمرین نسبت به پیشآزمون کاهش معناداری پیدا کرد. در پسآزمون تفاوت معناداری در درصدچربی و فیبرینوژن در گروه مکمل نسبت به گروه تمرین مقاومتی مشاهده شد. اختلاف معناداری در WHR، BMI در بینگروهها مشاهده نشد(20).
دهقان و همکاران (1392) در پژوهشی به بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی موزون بر روی 23زن سالم غیرفعال 60-85 سال پرداختند. نتایج کاهش معناداری را در سطح فیبرینوژن پس از هشت هفته تمرین هوازی نشان داد(21).
چِن و همکاران (2013) نیز در پژوهشی به مقایسه سه دوز مصرفی(gr/kg.d 1و 5/0، 25/0) از EGC (تهیهشده از چای سبز) بر روی موشها پرداختند و این نتیجه حاصل شد که در هر سه دوز مصرفی مکمل، PTT طولانیتر شد. هرچند این مکمل اثر برجستهای روی میزان PT و فیبرینوژن نداشت و نشان داده شد که فعالیت ضدانعقادی و ضدپلاکتی EGC وابسته به روش دوز مصرفی است (22).
در سالهای اخیر استفاده از ورزش برای درمان یا پیشگیری از افزایش فیبرینوژن و تعداد پلاکت خون مورد توجه بسیاری از پژوهشگران بوده است. در تحقیقات قبلی نتایج ضد و نقیضی در ارتباط با تاثیر تمرین و یا مکملدهی چای سبز بر عواملانعقادی بدست آمده است. طبق یافتههای محقق پژوهشی که تأثیر تمرین هوازی درآب و مصرف مکمل چای سبز را همراه با هم بر تغییرات سیستم انعقادی بررسیکند یافت نشده است. همچنین از بین انواع ورزشها تاثیر ورزشهای آبی بر عوامل انعقادی بررسی نشده است. بنابراین ما دراین تحقیق برآن شدیم تا تاثیر چایسبز و فعالیت هوازی درآب را همراه با هم بر سطح برخی فاکتورهای انعقادی خون که یکی از عوامل اصلی و خطرساز بیماریهای قلبی- عروقی هستند را با تحقیق بر روی زنان یائسه انجام دهیم.
ضرورت و اهمیت پژوهش
بیماریهای قلبی- عروقی یکی از امراض مزمن غالب در بیشتر نقاط جهان است. این بیماری، از علل عمده مرگ و ناتوانی در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه همچون ایران است، به گونهای که حدود 40درصد مرگها ناشی از این عارضه است و تخمین زده میشود که تا سال 2020 میلادی، بیماریهای عروق کرونری و به ویژه آترواسکلروز در سراسر جهان، سرآمد بیماریها خواهد بود. شیوع بیماریهای عروق کرونری که در مقایسه با سایر بیماریها بیشترین میزان ناتوانی و بار اقتصادی را باعث میشود، در ایران رو به افزایش است (14).
در جامعهی ما اغلب زنان به دلایل گوناگون فعالیت ورزشی منظمی ندارند و از فواید ورزش بر سازوکار بدن آگاه نیستند. از طرفی، افزایش زندگی شهرنشینی و ماشینی، افراد را به سمت عدم فعالیت فیزیکی و نیز کمتحرکی سوق میدهد. پدیدهی یائسگی و افزایش سن، با کاهش فعالیت بدنی والگوی زندگی کمتحرک همراه است که این مساله در زنان ساکن در مناطق شهری مشهودتر است (23). طبق نظر کارشناسان علوم ورزشی و تایید پزشکان متخصص، فعالیت بدنی میتواند کارایی قلب و عروق را افزایش دهد (24). یکی از چالشهای پیش روی تنظیم برنامههای تمرینی جهت بهبود تحرک افراد سالمند، ایجاد محیط امن و کم خطر و در عین حال تاثیرگذار است (25). سالمندان به دلیل آتروفی عضلانی و زوال سیستم اسکلتی، قادر به انجام تمرینات جسمانی معمول نمیباشند و در این صورت، احتمال آسیب دیدگی آنها وجود دارد، اما ورزش در آب گزینهای مناسب برای دور ماندن از شرایط آسیبزا میباشد (26). در تحقیقات گذشته، تمرینات ورزشی در خشکی انجام شده اما به دلیل مشکلات زنان یائسه در اجرای تمرینات ورزشی در خشکی، اغلب افراد به دنبال تمرینات ورزشی در آب هستند زیرا در آب به دلیل کم شدن تحمل وزن احتمالا پاسخهای التهابی کمتر است (17). از طرف دیگر، اخیرا استفاده از مکملها، غذاها و داروهای گیاهی در درمان بیماریها و اختلالات متابولیکی در بین عموم گسترش یافته است (20).
مصرف گیاهان دارویی در طب سنتی جایگاه خاصی داشته و از سالها قبل برای درمان بسیاری از بیماریها، مصرف اشکال متفاوتی از گیاهان دارویی مختلف کاربرد داشته است. با توجه به هزینههای بالا و عوارض جانبی داروها و همچنین منع مصرف در بعضی بیماران، توجه به درمان از طریق داروهای گیاهی مورد توجه قرار گرفته است (27). اگرچه تجویز داروهای صناعی همراه با تغییر شیوه زندگی برای بعضی بیماران میتواند موثر باشد، اما این داروها در بسیاری از موارد، علاوه بر اثر بخشی کم، دارای عوارض نامطلوب قابل توجهای میباشند، از این رو در بسیاری از کشورها تحقیقاتی مبنی بر استفاده از داروهای گیاهی از قبیل چای سبز به عنوان جایگزین داروهای صناعی صورت گرفته است. چای سبز به صورت گسترده و در مقادیر بالا برای قرنها در بسیاری از جوامع آسیایی بویژه چین و ژاپن به عنوان یک ماده مقوی و سلامت بخش مورد استفاده قرار میگرفته است. بررسیهای اپیدمیولوژی انجام شده بیانگر این است که مصرف چای سبز به عنوان یک ماده غذایی اساسی، بیماریهای قلبی- عروقی ناشی از چاقی و مرگ و میر ناشی از آن را به طور چشمگیری کاهش
میدهد (28). با انجام این تحقیق افراد بیشتری از خواصدارویی این گیاه و تاثیرات آن در پیشگیری از ابتلا به بیماری عروقکرونری آگاه میشوند.
در سالهای اخیر از ورزش در آب استفادههای زیادی جهت ارتقاء سطح آمادگی جسمانی و بازتوانی افراد سالمند شده است، اما علیرغم فواید بالقوه آب در ایجاد شادابی و نشاط و آرامش روانی، مطالعات اندکی به اثر ورزش در آب بر ریسک فاکتورهای قلبی- عروقی زنان سالمند پرداختهاند. همچنین طبق یافتههای محقق تاکنون تحقیقی درمورد تاثیر همزمان فعالیت هوازی درآب همراه با مصرف چای سبز بر روی عوامل انعقادی خون زنان یائسه صورت نگرفته است. لذا باتوجه به اهمیت تاثیر تمرینهای ورزشی بر عملکرد سیستم قلبی- عروقی و مخصوصا افزایش خطر این نوع بیماریها در زنان پس از یائسگی، ضرورت دارد دراین زمینه تحقیقات گسترده انجام شود.
اهداف پژوهش
هدف کلی
تاثیرهشت هفته تمرین هوازی درآب با و بدون مصرف چای سبز بر برخی عوامل انعقادی خون در زنان یائسه غیرفعال
اهداف ویژه
مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در آب ، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر BMI زنان یائسه غیر فعال.
مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در آب ، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر WHR زنان یائسه غیر فعال.
مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در آب ، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر درصد چربی زنان یائسه غیر فعال.
مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در آب ، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر توان هوازی زنان یائسه غیر فعال.
مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در آب ، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر فیبرینوژن زنان یائسه غیر فعال.
مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در آب ، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر تعدادپلاکت زنان یائسه غیر فعال.
مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در آب ، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر PT زنان یائسه غیر فعال.
مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در آب ، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر PTT زنان یائسه غیر فعال.
فرضیههای پژوهش
Cardiovascular disease
C-reactive protein
Camellia Sinensis
Green Tea Poly Phenols
Partial Thromboplastin Time
Prothrombin Time
Catechin
Epicatechin
Epigallocatechin
Gallocatechin
Gallocatchingallate
Epigallocatechingallate
از میان فاکتورهای آنژیوژنیک، VEGF به عنوان قویترین میتوژن مخصوص سلولهای اندوتلیال شناخته شده است (19) VEGF.پروتئینی ترشحی با وزن مولکولی 45 کیلودالتون است که عمدتا توسط سلولهای اندوتلیال، عضله صاف، طحال، کلیه، مغز، کبد، پلاکتها و عضله اسکلتی ترشح میشود (20). وجود این فاکتور برای شروع تخریب ماتریکس خارج سلولی، تکثیر، زنده ماندن و مهاجرت سلول های اندوتلیال نیاز است و نفوذپذیری عروق را برای شروع آنژیوژنز افزایش میدهد (21, 22).VEGF از طریق گیرندههای تیروزین کینازیVEGFR-2، VEGFR-1، VEGFR-3 و همچنین گیرندههای غیر پروتئینی تیروزین کینازی نروپلین-1 و نروپلین-2 اعمال فوق را انجام میدهد (19, 23, 24). برخی از پژوهشها نشان دادهاند که به دنبال فعالیت ورزشی در انسان و حیوان mRNA VEGF افزایش مییابد که در پی آن VEGFعضله اسکلتی نیز افزایش مییابد ( هیستوک و همکاران 2003، گاوین و همکاران 2005، کارولی و همکاران 2005 ) .همچنین پژوهشهای زیادی نیز افزایش چگالی مویرگی ناشی از VEGF را در پی تمرین ورزشی در انسان و حیوان گزارش کردهاند (گوستافسن و همکاران 2001، هیستوگ و همکاران 2003، جانسون و همکاران 2004، جیان و همکاران 2006، گوستافسن و همکاران 2007، زاکروفسکا و همکاران 2011).
به هر حال در جوامع امروزی بیشتر افراد معمولا به دلیل کمبود وقت از پرداختن به فعالیتهای طولانی مدت قصور میورزند (25, 26) و از طرفی بر اساس یافتهها و توصیههای متخصصین، برای دستیابی به سازگاریهای مطلوب تمرینات استقامتی در جهت جلوگیری از بیماریهای مزمن و مرگ نابهنگام و زودرس، بایستی 30 تا 60 دقیقه فعالیت ورزشی را در همه روزهای هفته انجام دهند (27). بنابراین، اخیراً به منظور حل مشکلات کمبود وقت، تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIT) نظر پژوهشگران را به خود جلب نموده است. در همین راستا برخی مطالعات پیشنهاد کردهاند که تمایل افراد برای اجرای تمرین با تکرار پایین و شدت بالا، بیشتر از برنامه تمرینی با تکرار بالا و شدت پایین است (7) و حتی درک لذت بیشتری نیز دارند (27). هر چند در رویکردهای گذشته بسیاری از افراد از HIT به دلیل خطرناک بودن، کاربردی نبودن و یا غیر قابل تحمل بودن معاف میشدند، اما امروزه ارزش بالقوه تمرین شدید تناوبی در زمینه توسعه سلامت و آمادگی، حتی در افرادی که شرایط بیماری گوناگونی دارند نیز درک شده است (28, 29).
پژوهشهای اخیر صورت گرفته به خوبی روشن ساخته است که سازگاریهای مشابه زیادی در دو نوع تمرین استقامتی طولانی مدت و HIT روی میدهد. بنابراین به نظر میرسد HIT میتواند جایگزین مناسبی برای تمرینات استقامتی طولانی مدت باشد. در همین راستا چندین پژوهش نشان دادهاند که سازگاریهای مشابه و حتی بیشتری در پی تمرینات HIT از نظر فیزیولوژیکی و عملکردی در مقابل تمرینات استقامتی طولانی مدت در افراد سالم، ورزشکار و همچنین افراد با بیماری های متابولیکی بوجود آمده است (2, 29-31). حال با توجه به اینکه پژوهشهایی که، پاسخ تک جلسهای فاکتورهای آنژیوژنز را بررسی کردهاند نتایج متناقضی گزارش کردهاند به طوری که بعضی افزایش، بعضی کاهش و بعضی عدم تغییر را در سطح پلاسما یا سرم گزارش کردهاند و از طرفی در زمینه سازگاریهای مربوط به آنژیوژنژ و فاکتورهای پلاسمایی در پی تمرینات HIT پژوهشهای اندکی انجام گرفته است اکنون این سوال برای ما پیش آمده است که آیا یک جلسه تمرین استقامتی میتواند تغییری در فاکتور رشد اندوتلیال عروقی VEGF ایجاد کند و آیا در پی 4 هفته تمرین HIT با شدت بالا حجم پایین تغییری در میزان VEGF پلاسمایی استراحتی به عنوان مهمترین فاکتور آنژیوژنز روی میدهد؟ و آیا در تغییرات فاکتور آنژیوژنیک VEGF در پاسخ به یک وهله فعالیت استقامتی پس از سازگاری به تمرینHIT با شدت بالا و حجم پایین تغییری صورت میگیرد؟
شیوع سندرم متابولیکی (شاخهای از فاکتورهای خطر قلبی عروقی، شامل فشار خون بالا، دیس لیپیدمیا، مقاومت انسولینی و چاقی) که بیشتر در نتیجه افزایش کالری دریافتی و اتخاذ سبک زندگی ساکن است (32) به طور همهگیر در حال رشد است و گزارش شده که بیش از 300 میلیون انسان در دنیا با این مشکل روبرو هستند (33). مطالعات زیادی نشان داده است که افزایش در فعالیت بدنی راه حلی موثر
و کم هزینه برای مقابله با چنین نشانههای مرتبط با اختلالات متابولیکی است (34-36). به هر حال با وجود پتانسیل درمانی آشکار فعالیت ورزشی، بسیاری از مردم برای شرکت در فعالیت ورزشی بیمیل هستند و اغلب کمبود وقت را به عنوان عامل اصلی ذکر میکنند (25, 26). امروزه تمرینات HIT به عنوان یک راهکار کارا از نظر زمان در سازگاریهای مربوط به سلامت مورد توجه قرار گرفته و بر طبق یافتههای موجود، سازگاریهای متابولیک به این تمرینات مشابه سازگاری به تمرینات استقامتی با حجم بالا است (37). همچنین به خوبی نشان داده شده است تمرین ورزشی استقامتی باعث سازگاریهای چشمگیری در سیستم قلبی و عروقی از جمله افزایش چگالی مویرگی میشود که باعث افزایش سطح انتشار، افزایش زمان تبادل خون و بافت و کاهش مسافت انتشار اکسیژن، افزایش اختلاف اکسیژن خون سرخرگی سیاهرگی و متعاقبا افزایش max2VO و به تعویق افتادن خستگی و تداوم اجرای ورزشی با شدت بالاتر میشود (3). همچنین توسعه شبکه مویرگی همواره یکی از فاکتورهای مهم برای بالا بردن توان عملکردی محسوب میشود چون باعث انتقال سریع گلوکز و اکسیژن به بافتها شده از طرف دیگر باعث دفع سریعتر مواد زاید ناشی از متابولیسم و کاهش زمان انتشار مواد بین مویرگ و بافت میشود (3, 4). بعلاوه این عامل میتواند یکی از فاکتورهای مهم برای ورزشکاران، علیالخصوص ورزشکاران استقامتی باشد چون باعث به تعویق افتادن خستگی ورزشکاران میشود و ورزشکار را قادر به اجرای فعالیت بدنی در مدت و شدت بیشتری میسازد (3).
از آنجایی که در زمینه سازگاریهای مربوط به آنژیوژنژ و فاکتورهای پلاسمایی در پی تمرینات HIT پژوهشهای اندکی انجام گرفته است، و همچنین پژوهشهای که در زمینه پاسخ فاکتورهایآنژیوژنیک به فعالیت حاد صورت گرفته، نتایج متناقضی را گزارش کردهاند بنابراین به نظر میرسد تمرین ذکر شده که هم از لحاظ شدت و هم حجم، بهعنوان یک پروتکل کاربردی بتواند سازگاریهای مثبتی را در بدن ایجاد کند.
تعیین تاثیر 4 هفته تمرین تناوبی باشدت بالا و حجم پایین بر میزان تغییرات فعالیتی و استراحتی فاکتور رشد اندوتلیال عروقی VEGF پلاسمای خون در مردان جوان فعال.
تعیین تاثیر یک وهله تمرین استقامتی زیر بیشینه بر تغییرات VEGF پلاسما در مردان جوان.
تعیین تاثیر 4 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و حجم پایین بر میزان VEGF استراحتی پلاسما در مردان جوان.
تعیین تاثیر 4 هفته تمرین تناوبی باشدت بالا و حجم پایین بر تغییرات VEGF پلاسمای خون پس از فعالیت زیر بیشینه در مردان جوان فع
4 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و حجم پایین بر میزان تغییرات فاکتور رشد اندوتلیال عروقی VEGF پلاسمای خون در مردان جوان فعال تاثیر دارد.
یک وهله تمرین استقامتی زیر بیشینه بر تغییرات VEGF پلاسما در مردان جوان تاثیر دارد.
4 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و حجم پایین بر میزان VEGF استراحتی پلاسما در مردان جوان تاثیر دارد.
4 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و حجم پایین بر تغییرات VEGF پلاسمای خون پس از فعالیت زیر بیشینه در مردان جوان فعال تاثیر دارد.