نظام تعلیم و تربیت در هر جامعه ای یک عامل پایه و بنیادی است که وظیفه آموزش و پرورش آن جامعه را برعهده دارد و پیشرفت هر جامعه به میزان موفقیت برنامه ریزی های آموزش و پرورش آن جامعه بستگی دارد و اهمیت آن تا بدان جاست که برای آموزش و پرورش قرن بیست و یکم تقویت و تمرین روحیه دموکراسی و مردم سالاری در کلاس درس و برداشتن دیوارهای مدارس برای اجتماعی بار آمدن دانش آموزان لازم و ضروری لحاظ می شود(صانعی، 1380)
آموزش شهروندی دانش آموزان را به مهارت هایی همچون رشد اعتماد به بیان عقاید شخصی، رشد مهارت های تشخیص دیدگاه ها، تجارب شخصی و گروهی رشد مهارت های تفکر انتقادی در مباحث، رشد مهارت های همکاری و حل تعارض اعتماد به نیروی خلاقیت، رشد مهارت های مشارکت دموکراتیک و به دست آوردن تجربه از عمل برای تغییر مجهز می کند(کلوگ و فولدن، 2002)
برنامه های تربیت شهروندی به یکی از دو شکل زیر ارائه می شود:
یکی از جدیدترین مطالعاتی که در سطح بین المللی و با مشارکت 20 کشور جهان انجام شده و تحت عنوان « مطالعات شهروندی» منتشر شده است نشان می دهد که اغلب جوامع دارای این نگرانی عمیق هستند که چگونه کودکان، نوجوانان و جوانان خود را برای زندگی در جوامع معاصر آماده کنند و چگونه راه و رسم مشارکت در مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را به آنها بیاموزند (دیبا و اجاری، 1381)
شهروندی از جمله مباحث مهم در حیطه مطالعات اجتماعی است. شهروندی مفهومی است که درصدد اشاعه اصول اساسی دموکراسی در بین افراد جامعه است(میگلر1998)
تربیت شهروندی عبارت است از توسعه دانش، مهارت و نگرش ها و ارزش هایی که دانش آموز را قادر می سازد تا به عنوان یک شهروند فعال و آگاه در جامعه دموکراتیک در شرایط ملی و بین المللی مشارکت جویند. (کیرن،2003)
افراد در طول دوران تحصیل از مقطع ابتدایی تا تحصیلات عالیه از طریق کتب درسی نیز با مفاهیم و ارزش های مورد قبول جامعه آشنا می شوند در کشور ما فعالیت های آموزش در چهار چوب کتاب درسی تحقق می یابد در تمام کشور برای هر موضوع درسی در هر پایه تحصیلی یک کتاب تالیف می شود و در بین مدارس توزیع می گردد. معلمان فعالیت های خود را بر محور کتاب درسی متمرکز کند. امتحان و ارزشیبای عمدتا محدود به مطالب کتاب درسی است از این رو وسیله آموزش در نظام تعلیم و تربیت دارای نقش بسیار مهمی است و کتاب های درسی به خاطر اهمیت زیادی که درتحقق اهداف آموزشی دارند کانون توجه تمامی دست اندرکاران آموزشی و پرورش می باشد. ( یارمحمدیان، 1377)
در نظام آموزشی ایران با توجه به متمرکز بودن آن ، کتاب درسی مهم ترین و پرکاربردترین رسانه آموزشی محسوب می شود . بنابراین کتاب درسی باید براساس اهداف آموزش و پرورش و متناسب با شیوه های نوین به منظور ارتقاء کیفیت رشد دانش آموزان در تمام ابعاد و زمینه ها به ویژه ارزش های مطلوب حامعه ، تدوین و تالیف گردد.
مفیدی (1386) در بررسی خود با عنوان آموزش شهروندی و مردم سالاری به کودکان ارائه نموده است. او در پژوهش خود نیاز به شهروندانی آگاه و مسئول را از مهم ترین دلایل برقراری و اجباری نمودن سیستم آموزشی در سطوح پایه می داند. محقق مذکور ، آموزش شهروندی و دموکراسی را اکتساب حد وسیعی از گرایش ها ، اخلاقیات و پرهیزگاری ها می داند که کودکان آن ها را نه تنها از طریق کلاس
های علوم اجتماعی و مدنی بلکه در کل سیستم آموزشی می داند . مفیدی نظام تعلیم وتربیت ایران در زمینه های آموزش های مذکور چندان موفق نمی داند و این در حالی است که تحولات پرشتاب جهانی ایجاد می کند که کودکان و دانش آموزان در مراکز یادگیری علاوه بر یادگیری مهارت های اولیه با رفتارها و قابلیت های شهروندی و توانایی زیستن در یک جامعه مرد م سالار آشنا شوند .
(منوچهری 1386)در بررسی خود با عنوان مقایسه ای محتوای کتب درسی مقطع ابتدایی با ویژگی های شهروند جهانی در سال تحصیلی 86ـ1385 ارائه نموده است جامعه آماری مورد پژوهش کتاب های درسی دوره ی ابتدایی می باشدنتایج این پژوهش نشان داده که کتاب های درسی مورد نظر به صورت ناقص و گذرا به آموزش ویژگی های شهروند جهانی پرداخته اند.
با توجه به اهمیت حقوق شهروندی در ایران امروزه با توجه به اهداف آموزش و پرورش در تربیت شهروندی آگاه، مشارکت جو و فعال و نیز از آن جا که اهداف از جامعه پذیر کردن آماده کردن ایشان برای زندگی در جامعه امروز ایران است پژوهش حاضر درصدد است تا به بررسی میزان برخورداری مفاهیم آموزش شهروندی در کتابهای اجتماعی دوره ابتدایی بپردازد تا مشخص شود به چه میزان برای آشنا کردن دانش آموزان در این کتاب ها با مولفه های شهروندی تلاش صورت گرفته است.
اهمیت و ضرورت
یکی از دغدغه های مفهومی و ذهنی بین المللی جدید در عرصه آموزش و پرورش طی چند سال اخیر مساله آموزش مولفه های شهروندی است. (آشتیانی و دیگران،1385)
آموزش شهروندی هم یک حق است و هم یک اجبار است. هر شهروند از حقوق مدنی، سیاسی، اجتماعی خاص برخوردار است. آموزش شهروندی راهی است برای زندگی با یکدیگر که در آن فرد در مسئولیت اجتماعی جامعه خود مشارکت می کند به عبارتی می تواند منافع خود را تشخیص دهد و برای دستیابی به آن تلاش کند. ( کدیور، 1382)
برمبنای موج جدیدی که امروزه در مباحث علوم انسانی در معنای عام و علوم اجتماعی در معنایی خاص ایجاد شده است. تداوم حیات و پیشرفت جامعه تنها در سایه ی وجود شهروندی فعال، مشارکت جو آگاه و کنشگر و در یک جمله انسانهای عامل ممکن است. امروزه حل بسیاری ازمسائل و مشکلات جامعه در گرو آگاهی و رفتار اعضای جامعه است چرا که ایشان را در استیفای حقوق خویش تواناتر می سازد. با آگاه شدن افراد و بویژه دانش آموزان از حقوق خویش بالطبع افراد با مسئولیت خود در قبال جامعه و یکدیگر آشنا می شوند و بدین وسیله نظم اجتماعی روند رو به رشدتری بخود می گیرد با آگاهی دانش آموزان از حقوق شهروندی خود می توان امید داشت جامعه به جامعه ای پویا و فعال تبدیل شود به این صورت که دانش آموزان با نگاهی از حقوق خویش می توانند، تعاملات اجتماعی خود را با یکدیگر و نظام سیاسی حاکم بر جامعه مشخص سازند و از این طریق در نهادینه کردن شهروندی نقش مهمی ایفا کند.
آموزش و پرورش ابتدای نقطه شروع حرکتی طولانی و مهم از زندگی انسان است و چنان چه به برنامه ریزی این مرحله از آموزش و محتوای مندرج در کتاب ها به خوبی توجه شود و اصول و معیارهای صحیح به اجرا در آید. گامی بزرگ برای تربیت انسان های مطلوب و شهروندی متناسب با جهان امروز و موقعیت های آینده او برداشته شده است. بنابراین کتاب های درسی یکی از عوامل انسانی در رشد و توسعه یادگیری شناختی کودکان در جهان امروز به حساب می آیند که تحلیل کتاب های درسی می تواند دست اندرکاران آموزش و پرورش را در اتخاذ تصمیم های عاقلانه هنگام تهیه کتاب درسی برای استفاده در کلاس ها توانا سازد. (امام جمعه، 1386)
از سوی دیگر، عوامل متعددی لزوم توجه به تربیت شهروندی را در برنامه های درسی توجیه می کند از آن جمله می توان به تغییرات سریع سیاسی مهاجرت های گسترده، وضعیت نامساعد اقتصادی، گسترش ارتباطات جهانی شدن، حقوق بشر و محیط زیست اشاره کرد که هر یک از آنها می تواند به عنوان یک آسیب و چالش دوام و بقاء هر جامعه را تهدید کند باشد اگر بدرستی با عوامل فوق برخورد نشود نمی توان از این آسیب ها و چالش ها در امان بود پس ضروری است که در مقوله تربیت شهروندی تحقیقات بیشتری انجام شود تا تمام اصول، رویکردها، روش ها و اهداف برنامه های شهروندی به طور واضح مشخص و روشن گردد تا راه بر تدوین و اجرای برنامه های درسی تربیت شهروندی هموار شود. (مجلل چوبقلو1387)
کشور ایران هم از این قاعده و قوانین مستثنی نیست و برای این که از این چالش ها و آسیب های اجتماعی موجود در کشور در امان بماند و انسجام سیاسی، فرهنگی و ملی خویش را حفظ نماید باید مقوله تربیت شهروندی بیش از پیش توجه شود.
شهروندی موضوعی که نخستین بار در علوم اجتماعی مطرح شده اما ضرورت های توجه به آن سبب شد تا شاهد ظهور آن در مقوله های دیگر من جمله عرصه تعلیم و تربیت به عنوان یک عرصه بنیادی باشیم.
این تحقیق یک تحقیق کاربردی است وبه دست اندرکاران امر آموزش وپرورش در زمینه نقش شهروندی و کاربرد آن در جامعه یاری می رساند و می تواند با تحلیل کتاب های تعلیمات اجتماعی میزان توجه به مؤلفه های آموزش شهروندی را در دوره ابتدایی کشور سنجیده و با وضعیت مورد انتظار مقایسه نماید تا با قرار دادن نتایج حاصله در اختیار مسؤلین ذی ربط در دستگاه تعلیم و تربیت کشور مثل برنامه ریزان درسی ، کارشناسان و راهنمایان تعلیماتی و مسؤلان گروه های آموزشی امیدوار باشد که مشکلی از مشکلات فرا روی تعلیم و تربیت کشور حل نماید.
عوامل فوق الذکر اهمیت و ضرورت پرداختن به آموزش شهروندی را در کتاب های اجتماعی توجیه می نماید و این تحقیق با آگاهی از این ضرورت انجام می شود.
بسیاری از جامعه شناسان و نیز اقتصاد دانان بر این باورند که تحول جوامع انسانی به سوی تمدن فراغت در حرکت است ، به همین جهت توجه به چگونگی بهره گیری از اوقات فراغت روز به روز آشکارتر و از اهمیت بیشتری برخوردار می گردد . هر چند همۀ افراد خانواده به اوقات فراغت نیاز مبرم دارند ، اما در این میان جوانان و نوجوانان با توجه به نقش حساس و سازنده ای که در ساخت فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی کشورها به عهده دارند ، نیازمند توجه دقیق تری در این ارتباط هستند . متجاوز از بیست میلیون کودک و نوجوان در کشور ما زندگی می کنند که مسئولیت توجه به اوقات فراغت آنان متوجه خانواده ها می گردد ، به این دلیل آگاهی خانواده ها از اهمیت نقش اوقات فراغت و چگونگی پرداختن به آن ، از ضروریتی خاص برخوردار است . (شرفی ، 1374، ص 11)
جالب است بدانیم که بسیاری از اختراعات و اکتشافات بشری که بوسیلۀ دانشمندان و متفکران صورت گرفته است ، محصول تفکر و قوه ابتکار و خلاقیتی است که در زمان فراغت حاصل شده است . در کشور ما دانش آموزان حدودیک ششم جمعیت کشور را تشکیل میدهند و بیشترین نیاز را به بهره گیری از اوقات فراغت دارند . آنان بطور متوسط 6 ساعت در روز به امر تحصیل اشتغال دارند و حدود 8 ساعت در شبانه روز را هم به استراحت و رفع نیازمندیهای ضروری در منزل می پردازند . اگر اشتغالات تحصیلی و انجام تکالیف درسی را برای آنان 2 تا 4 ساعت در روز محاسبه نماییم ، جوان و نوجوان بیش از 6 ساعت در روز وقت فراغت دارد . البته اگر سایه تعطیلات از جمله تعطیلات نوروز و تابستان و سایر ایام تعطیل به مناسبتهای مذهبی و ملی را هم اضافه کنیم هر فرد در شبانه روز حدود 8 ساعت وقت آزاد دارد که باید برای استفادۀ مطلوب و بهره وری از آن برنامه ریزی لازم صورت پذیرد . بنابراین اگر ما برای اوقات فراغت فرزندانمان برنامه ریزی لازم انجام ندهیم ، قطعاً آنان برای پر کردن اوقات فراغت خود اقدام خواهند نمود که در آن صورت ممکن است بدآموزیها و مشکلات تربیتی حاصل گردد . پیامبر گرامی ما می فرمایند : اگر پدران و مادران به تربیت فرزندان خود اهتمام ننمایند ، روزگار آنان را تربیت خواهند نمود . در حقیقت مراد رسول گرامی اسلام آن است که چنانچه والدین در امر تربیت فرزندان خود برنامه ای نداشته باشند ، حوادث و شرایط پیش آمده که ممکن است برخلاف موازین تربیتی هم باشد ، تربیت فرزندان را سازمان دهد .(شرفی ، 1374،ص 13)
اکنون ببینیم چه نیازهایی در هنگام گذران اوقات فراغت ارضاء می گردد .همان گونه که می دانیم انسان در اوقات فراغت به کار یا فعالیت مورد علاقه اش می پردازد .پس در حقیقت در هنگام فراغت و پرداختن به سرگرمی یا کار مورد علاقه ی خویش، نیازهای درونی وی تأمین می گردد.(یوسفی ،1371،ص57)
روانشناسان معتقدند که تأمین نیازهای درونی فرد به شادی ، نشاط و سرور او خواهد انجامید و این امر به شکوفایی خلاقیت فرد منجر خواهد گردید و شخصیت او را که متشکل از ابعاد فکری ،عاطفی ، اجتماعی و جسمی است ، تعالی خواهد بخشید . در فعالیت فرد در اوقات فراغت که براساس تمایل و علاقۀ درونی شخص انجام می گیرد ، او یا به فعالیت عقلانی می پردازد ، یا به فعالیت جسمی ( بازی و ورزش ) مشغول می شود و یا به انجام فعالیتی اجتماعی ( فعالیت جسمی ) مبادرت می کند و در حقیقت فعالیت عاطفی هم انجام می دهد . بنابراین گذران مطلوب اوقات فراغت ، نیازهای عاطفی ، جسمانی ، عقلانی و اجتماعی فرد را ( که ابعاد شخصیت او را تشکیل می دهد ) برآورده می کند .
2ـ1 انواع اوقات فراغت
اوقات فراغت را می توان به شیوه های گوناگون تقسیم بندی کرد . نظر به اینکه چه عواملی را مبنای تقسیم بندی قرار دهیم می توانیم تقسیم بندی های متفاوتی ارائه دهیم . اکنون برخی تقسیم بندی های اوقات فراغت می پردازیم :
الف ) اگر محل و مکان را مبنای تقسیم بندی قرار دهیم می توانیم دو حالت کلی را تفکیک کنیم :
1ـ منزل : زمان فراغتی که در منزل سپری می شود مثل گفتگو با اعضای خانواده ، تماشای تلویزیون ، بازی و سرگرمی های خانوادگی
2ـ خارج از منزل : زمان فراغتی که خارج از منزل سپری می شود : که طیف وسیعی از فعالیتها را شامل می شود مانند : گردش در پارک ، رفتن به سینما و….
ب ) اگرزمان را مبنای تقسیم بندی قراردهیم می توانیم حالتهای مختلفی رانشان دهیم مثل:
1ـ اوقات فراغت لحظه ای: مثل ساعت تفریح مدارس که معلم و شاگرد می توانند هر فعالیتی که دلخواه آنان است در این وقت انجام دهند .
2ـ اوقات فراغت ساعتی : مثل ساعت بیکاری که بین دو شیفت کاری انجام می شود مثلاً برای یک معلم در یک مدرسه دونوبته مشغول به کار است می تواند ساعت بیکاری بین دو نوبت را به دلخواه سپری کند .
3ـ اوقات فراغت روزانه : زمان فراغتی که پس از پایان کار روزانه بوجود می آید و در همه جا معمول است .
4ـ اوقات فراغت هفتگی : در پایان هفته یک یا دو روز تعطیلی وجود دارد که بخش قابل توجهی از اوقات فراغت می باشد .
5ـ اوقات فراغت سالیانه : در پایان سال یا فصل خاصی از سال تعطیلات سالیانه وجود دارد مثل تعطیلات عید نوروز کشور ما .
ج ) اگر سن را مبنای تقسیم بندی قرار دهیم می توانیم انواع دیگری از اوقات فراغت را ارائه دهیم که کاملاً از یکدیگر متمایزند مانند :
بدیهی است وقت فراغت کودکان قبل از ورود به دبستان و نحوۀ سپری کردن این وقت فراغت با جوانان و سالخوردگان کاملاً متمایز است بنایراین تقسیم بندی می تواند کاملاً واقع بینانه باشد .
د ) اگر عامل جنس که در تحقیقات اجتماعی به عنوان یک متغیر مهم محسوب می شود را مبنای تقسیم بندی قرار دهیم با توجه به ویژگیها، نیازها و طبیعت دو گروه جنسی (مرد ـ زن ) می توان دو نوع برنامه فراغتی خاص را از هم تفکیک و ارائه نمود :
هـ ) اما تقسیم بندی ها به همین جا ختم نمی شود و می توان تقسیم بندی های دیگری بر مبنای جنس ، شغل و حتی سلسله مراتب شغلی ارائه کرد . برای مثال بر مبنای شغل می توان تقسیم بندی وسیعی ارائه کرد که به برخی از آنها اشاره می کنیم :
و ….
ر) اگر عوامل ، وسایل و ابزار ها ، منابع و سازمانها و نهادهای مربوط به نحوۀ گذران اوقات فراغت را مبنا قرار دهیم انواع فعالیتهای فراغت را از لحاظ عوامل ایجاد کننده ارتباط و کنش می توان به دو دستۀ کلی «فردی» و «گروهی» تقسیم نمائیم .
فراغت با تصمیم و حضور صرف عامل یا فراغت گر که می توان آن را فعالیت فردی نامید.
( فعالیتهای فراغتی مثل تماشای تلویزیون ، صحبت با افراد خانواده ، گوش دادن به نوار و رادیو ، مطالعۀ کتاب ، روزنامه ، مجله و … )
فراغت با حضور و تصمیم فراغتگران و افراد ، سازمانها و …. که آن را می توان تحت عنوان فراغت گروهی نامگذاری کرد. ( فعالیتهایی همچون ورزشها و بازیهای گروهی ، رفتن به سینما ، شرکت در پایگاه های بسیج ، رفتن به پیک نیک ، هیئت های مذهبی و …). (فربد ،محمدصادق ، 1380)
آنچه در این تحقیق مورد نظر است اوقات فراغت ویژه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه است که بیشتر به میانگین وقت فراغت در طول یک روز عادی و نحوۀ گذران آن توجه می شود .
2ـ2 مقایسه مفهوم «اوقات فراغت »با چند واژه دیگر
برداشتی که افراد جامعه از مفهوم یک واپه یا کلمه دارند نقش مهمی در چگونگی کاربرد و استفاده از آن در زندگی روزمره آنها خواهد داشت . به بیانی دیگر اگر افراد جامعه در بحث موردنظر ما « اوقات فراغت »را فرصتی مناسب برای تأ مین بهداشت جسمی روانی و بستر مطلوبی برای شکوفایی خلاقیت ها و استعدادهای خود و….بدانندو یا اینکه «اوقات فراغت رامترادف با زمان بیکاری » خود در نظر بگیرند و یا «اوقات فراغت را به معنای تفریح و سرگرمی »تلقی نمایند ویا ….
بدیهی است که چگونگی استفاده برنامه ریزی و نهایتاً بهره وری از آن در هر یک از موارد یاد شده کاملا متفاوت خواهد بود. از این جهت ضروری است که مقایسه ای را بین «اوقات فراغت »وچند واژه دیگر انجام دهیم.
الف ) فراغت و بیکاری :
ـ مردم اغلب اوقات فراغت را معادل زمان بیکاری در نظر می گیرند باید دانست که اوقات فراغت با بیکاری تفاوت دارد .
ـ بیکاری: ایامی است که فرد شغل خود را به طور موقت یا دائم از دست می دهد .
ـ فراغت : هنگامی است که فرد شاغل زمانی از وقت خودرا «فارغ از کار » به طور دلخواه می گذراند
ب) فراغت وکار :
ـ کار و فراغت مفاهیمی هستند که با « وقت وزمان » ارتباط دارند، ولی کار: گذران وقت برای فعالیت خاص وبا هدف خاص است ( که مبتنی بر اجبار اقتصادی ،اجتماعی ،اخلاقی ،و….است)
فراغت: وقت آزادی است که فرد ( مجبور به انجام ) فعالیت خاصی نیست و(مبتنی بر میل و رغبت وانتخاب آزاداست).
توجه : در تعریف ارائه شده برای فراغت توسط نویسنده محترم ، به نظر می رسد که بهتر است لفظ «اجبار » در عبارت گنجانده شود زیرا که در غیر این صورت با ارائه این تعریف ( فراغت:وقت آزادی است که فرد به فعالیت خاصی مشغول نیست ) جای این اشکال خواهد بود که :«بسیاری از افراد در اوقات فراغت به انجام فعالیتهای خاص مشغول هستند که بر اساس میل و رغبتشان صورت می گیرد .»
ج) فراغت و تفریح سالم :
ـ دکتر «جی . بی .نیش» درکتاب «فلسفه فراغت و تفریحات سالم»در تعریف فراغت نوشته است :
فراغت : مربوط به اوقاتی از زندگی انسان می شود که از کار کردن آزاد است یا در خواب نیست تفریحات سالم : مربوط به « نحوه استفاده » و برداشت از این فراغت است .
2ـ3فواید اوقات فراغت
استفاده صحیح از اوقات فراغت آثار تربیتی بسیار مناسبی خواهد داشت که برخی از آنان بشرح زیر است :
از فواید اوقات فراغت این است که فرد با انجام فعالیتهای مختلف در این اوقات به درک زیبایی ها و لذت بردن از آنها دست می یابد . خواه این زیبایی طبیعی باشد و خواه دست انسان باشد اکثر مردم از دیدن کارهای هنری ، شنیدن موسیقی ، تماشا یا انجام رقص و نظاره و مناظره طبیعی لذت می برند .
اوقات فراغت یکی از مهمترین جنبه های زندگی مدرن است . این پدیده می تواند بین فشار کاری ، درگیری های شدید خانواده و محیط نا مناسب کاری تعادل ایجاد کند ( سوقندی ، 1388) .
2ـ4 کارکردهایی که باگذران اوقات فراغت محقق می شوند :
از اوقات خودحداکثربهره راگرفته ، باآزاداندیشی وتفکر .اگرامسائل مختلف رابررسی می کنند
وبه راه حلهای نودست می یابند.
(احمدی، سیداحمد)درکتاب ((روانشناسی نوجوانان وجوانان ))نیزتاثیرورزش درتقویت
مهارتهای حسی ، حرکتی وقدرت تفکررامورد تائید قرارمیدهدواظهارمیدادکه :
ـ ورزش غیرازآنکه فعالیت بدنی وفعالیت اجتماعی وگروهی است ، نوعی بازی هم به حساب
می آید. وبرای مذتی انسان راازواقعیت های اطراف ونگرانیهاودلواپسی ها دورمی سازد وفرد
را متوجه بدن ونقاط مثبت خویش می کند.بازیهارامعمولابه سه دسته تقسیم می کنند.
الف : بازیهای که به پرورش جسم کمک می کنندومهارتهای جسمی وحرکتی راتقویت می کنندمانند: دوچرخه سواری ، والیبال ، فوتبال
ب : بازیهایی که قدرت تفکرراپرورش می دهند مانند شطرنج
ج : بازیهایی که قدرت راپرورش می دهند مانند : مجسمه سازی ، نقاشی و…
بنابراین :
معین ، محمد (1371) ـ فرهنگ فارسی ( متوسط ، جلد چهارم ، چاپ هشتم ، موسسه انتشارات امیرکبیر تهران .
صدری افشار، غلامحسین (1373) ، فرهنگ فارسی امروز ، نسرین حکمی ، ویرایش 2 ، تهران ، موسسه نشر کلمه .
آریانپور کاشانی ، عباس (1375) ، فرهنگ کامل جدید انگلیسی ـ ارسی ـ جلد پنجم ، موسسه انتشارات امیرکبیر ـ تهران ، چاپ هفتم .
منبع شماره 1 ، جلد دوم .
منبع شماره 3، جلد سوم .
اردلان فرنگیس (1352) ، جامعه شناس اوقات فراغت ، چزوه درسی دانشکده علوم اجتماعی و تعاون ، دانشگاه تهران صفحه 2.
یوسفی ،باقر ـ چگونگی گذران اوقات فراغت ـصفحه 77
احمدی ، سیداحمد ـ روانشناسی نوجوانان و جوانان ـ صفحه101
یوسفی ،باقرـچگونگی گذران اوقات فراغت ـ صفحه77
در این پژوهش به مفاهیمی چون مدیریت کتابخانه، سازمان، اطلاعات، تصمیم گیری، سیستم های اطلاعاتی، و سیستم اطلاعات مدیریت پرداخته شده است. بنابراین لازم است جهت روشن شدن مفاهیم مزبور به گونه ای علمی، توضیحاتی ارائه گردد؛ از این رو، ابتدا به شرح مدیریت کتابخانه پرداخته و سپس توضیحاتی در خصوص سازمان و محیط سازمانی، اطلاعات و انواع آن، انواع تصمیم گیری ها در سازمان، سیستم ها و انواع آن، و توضیحاتی در خصوص سیستم اطلاعات مدیریت داده شده است. و در پایان نیز برخی از پژوهش های مرتبط با پژوهش صورت گرفته معرفی می شوند.
2-1- سازمان
در جامعه شناسی، سازمان ها را معمولا نظام های اجتماعی که برای دستیابی به اهدافی خاص طراحی شدهاند، تعریف می کنند. ولی این تعریف در برگیرنده مجموعه های اجتماعی زیادی است که با مشخصه های مورد توافق مطابقت نمیکند؛ به طور مثال تعریف مذکور شامل اجتماعات داوطلبانه گروه ها و نیروهای عملیاتی نیز میگردد، که کاملا با سازمان هایی که مصداق تعریف خاص هستند متفاوتند. اگر چه بعضی از اصول نظریه سازمان می تواند در سایر مجموعه های اجتماعی مانند گروه ها، خانواده ها، و حتی در سطح ملت ها کاربرد داشته باشد. ولی این مجموعه ها تابع اصول دیگری نیز هستند که قسمت عمده ای از نظریه سازمان در آنها کاربرد چندانی ندارد.
تعریف سازمان بر اساس ویژگی های مذکور عبارت خواهد بود از: سازمان مجموعه ای اجتماعی است با حداقل 5 سال سابقه و حداقل 10 عضو حقوق بگیر که اکثر آنها به صورت تمام وقت در طول سال فعالیت داشته باشند و ضمن استفاده از یک تکنولوژی محوری باید در مشاغلی متنوع و از قبل تعیین شده سازماندهی شوند تا به اهداف خاص جمعی دست یابند (محمدزاده، 1374، ص5).
گروهی دیگر سازمان را اینگونه تعریف کردهاند، سازمان پدیدهای اجتماعی به شمار می آید که به طور آگاهانه هماهنگ شده و دارای حدود و ثغور نسبتا مشخص بوده و برای تحقق هدف یا اهدافی، بر اساس یک سلسله مبانی دائمی فعالیت می کنند(رابینز، 1376، ص 21).
جوادکار (1382) واژه سازمان را در دو بخش معنا کرده است، معنای اول عبارت است از یک موسسه یا گروه وظیفهای. سازمان بازرگانی، بیمارستان، و دانشگاه موسسه می باشند. معنای دوم عبارت است از ترتیبی از افراد در موسسه با در نظر گرفتن مفهوم تقسیم کار، اختیار، مسؤولیت و [قدرت] تصمیم گیری طوری که موسسه یک سیستم با ثبات محسوب شود و به طور منسجم برای دستیابی به اهداف عمل کند (ص50).
2-1-1- محیط سازمانی
«هیچ کتابخانه ای جزیره نیست» این جمله باید با قوت در ذهن تمامی کتابداران و مدیران کتابخانه ها شکل بگیرد. کتابخانه ها در همکاری با سایر کتابخانه ها و خدمات اطلاع رسانی کار می کنند و محیط درونی و برونی ای که در آن عمل می کنند، بر آنها تأثیر دارد. مدیران باید درک روشنی از پویایی این دو محیط داشته باشند.
هر سازمانی در محیطی دو گانه (فرهنگ سازمانی درونی و بیرونی) عمل می کند که خواه ناخواه هم بر سازمان و هم بر مدیریت تأثیر دارد. در کتابخانه ها و سازمان های خدمات اطلاع رسانی محیط سه گانه است. علت وجود این محیط سوم این است که کمتر کتابخانه و سازمان اطلاع رسانی ای مستقل است. برعکس، کتابخانه ها معمولا جزیی از یک سازمان بزرگتر از قبیل دانشگاه، شهرداری، مدرسه، یا شرکت هستند. به این ترتیب مدیران کتابخانه ها و سازمان های اطلاع رسانی یک محیط داخلی دارند که بر آن کنترل دا رند؛ بعد محیط سازمان مادر است که بر آن کنترل اندکی دارند؛ و بالاخره محیط بیرون سازمان مادر (محیط بیرونی) است که اطلاع رسان تقریبا هیچ کنترلی بر آن ندارد. کتابخانه برای آن که موفق باشد باید هر سه محیط را دریابد و به آنها واکنش مناسب نشان دهد (اونز، لیزل وارد، و بندیک، 1388).
2-1-2- متغیر های سازمانی
سازمان مثل هر انسانی، متغیرهای خارجی را با ترکیب خاصی در اطراف خود دارد و تاحدی همین ترکیب است که یک سازمان را از دیگر سازمان ها متفاوت می کند. متغیر ها یکی هستند ولی اهمیتی که سازمان به هر یک از آنها می دهد، فرق می کند. بعضی متغیرهای معمولی برای کتابخانه ها به این شرح هستند:
2-1-2-1- مراجعان
رفتار و نیازهای استفاده کننده شالوده ای است که خدمات اطلاع رسانی باید بر آن بنا شود. همان طور که از مفهوم مدیریت کیفیت بر می آید، مشتری، مراجعه کننده، و یا استفاده کننده علت وجودی خدمات اطلاع رسانی است. بازار پژوهی یا تحلیل نیاز بسیار ضروری است و
سازمان را مجبور می کند که دائماً مراجعه کنندگانش را بررسی کند.
2-1-2-2- رقیبان
در گذشته مدیران کتابخانه ها رقیبی در اطراف خود نمی دیدند ولی واقعیت این است که امروزه در تمام جنبه های خدمات کتابداری رقیبانی حضور دارند. حداقل برای جلب بودجه رقیبانی وجود دارند.
2-1-2-3- مراکز تأمین بودجه
مراکز تأمین بودجه مراکزی است که توجه به آن برای مدیران کتابخانه ها امری حیاتی است. بخش عمده ای از کتابخانه ها بودجه خود را از سازمان های دولتی دریافت می کنند.
2-1-2-4- فروشندگان
فروشندگان در تأمین کتاب، منابع الکترونیکی، و خدمات فهرستنویسی نقش عمده دارند. از اواخر 1970 به بعد کتابخانه ها مجبور شده اند در کار خرید مواد به انتخاب های سخت دست بزنند. محیط الکترونیک در حال رشد نیز هزینه های دیگری برای فروشندگان و هم برای کتابخانه ها آفریده است.
2-1-2-5- تشکل های کارکنان
نیروی کار موجود و تشکل های کارکنان دو عامل بیرونی هستند که می توانند بر نوع، میزان، و خدمتی که عرضه می شود، تأثیر بگذارند. میزان نیروی کار برای استخدام می تواند بر توان مدیر در انجام کار ها اثر بگذارد.
2-1-2-6- علایق آموزشی
علایق و نیازهای آموزشی در مقام عامل بیرونی چندین شکل به خود می گیرند. یکی از این شکل ها این است که مانند کتابخانه های دانشگاهی کتابخانه بخشی از یک نهاد آموزشی باشد. این برنامه انواع و مقدار خدمات کتابخانه را تعیین می کند. رئیس کتابخانه نیز در جلسات تهیه برنامه راهبردی شرکت می کند.
2-1-2-7- عوامل حقوقی، قانونی، و سیاسی
عوامل حقوقی، قانونی، و سیاسی به تصمیم گیریهای مدیریتی در تمام سازمان ها، و نه فقط سازمان های دولتی، اثر می گذارد. همان طور که قبلا اشاره شد اکثر کتابخانه ها بودجه خود را از بخش دولتی تأمین می کنند. این امر دستگاه تأمین کننده بودجه را در موقعیت برتر قرار می دهد و قادر می سازد در تصمیم گیری های عملیاتی کتابخانه اثر بگذارد و آنها را جهت دهد و کنترل کند. قوانین و مقررات نیز بر عملیات کتابخانه اثر دارند، قوانینی همچون طرز عمل در استخدام نیروی انسانی، شرایط کار، قانون حق مولف، و قوانینی از این قبیل بر عملیات کتابخانه اثر می گذارد.
2-1-2-8- اوضاع اقتصادی
عوامل اقتصادی بر سازمان کتابخانه، مثل هر سازمان و فرد انسانی، به دو طریق اساسی اثر می گذارد. اول آنکه با بودجه موجود چه می توان خرید؛ دیگر آنکه چه مقدار پول برای خرج کردن وجود دارد. تورم مشکلی است که تمامی سازمان ها زمانی به آن مبتلا می شوند. کتابخانه هایی که به بودجه دولتی متکی هستند، به هنگام تورم قدرت خرید خود را به شدت از دست می دهند.
2-1-2-9- تکنولوژی
تکنولوژی تقریبا برای هر کتابخانه ای متغیر بسیار مهمی است و عنصر حیاتی هم در تولید اطلاعات و هم در خدمت رسانی آنهاست. با برقرار شدن ارتباط با منابع کتابشناختی نظیر اُ. سی. ال. سی و آر. ال. آی. اِن و یو. تی. ال. ای. اس در سطح جهان، کتابخانه های بیشتری با استفاده از تکنولوژی با این ها مربوط می شوند تا در یکی از فعالیت های مهم تولیدی آنها نظیر سازماندهی اطلاعات (فهرستنویسی و رده بندی) شرکت کنند. خدمت به مراجعه کنندگان نیز هر چه بیشتر و بیشتر به تکنولوژی وابسته می شود، از اینترنت گرفته تا سیدیهای چند رسانهای و دی وی دی و مانند اینها. خرید و تعمیر و نگهداری بیشتر این تجهیزات هزینه بسیار می برد و حتی هزینه نگهداری شان بیشتر از هزینه خرید اولیه آنهاست. شاید سرسام آورترین جنبه تکنولوژی سرعت تغییر و نیاز دائمی برای به روز رسانی آن باشد. همه سازمان ها باید دقت کنند که چه مقدار سرمایه باید صرف تجهیزات کنند که بتوانند در مدت معقول هزینه انجام شده را جبران کنند و یا چه مدت قابل استفاده باقی بماند.
نیروی انسانی به عنوان یکی از ارزشمندترین سرمایههای سازمانی، مهمترین مزیت رقابتی و کمیابترین منبع در اقتصاد دانش محور امروز قلمداد میشود. این سرمایه ارزشمند به دلیل اثر شگرفی که بر اثربخشی سازمان دارد، گویی سبقت را از دیگر سرمایههای سازمانی به لحاظ اهمیت ربوده است. بر همین اساس است که امروزه سازمانها و مدیران با کاربست راهکارها و شیوههای مختلف، سعی در جذب بهترین و زبدهترین نیروی انسانی را دارند)بلکورت، بوهلندر و اسنل، 2008)یکی از ویژگیهای ارزشمند نیروی انسانی که امروزه توجه بسیاری را به خود جلب کرده است، رفتار شهروندی سازمانی میباشد. این متغیر با الهام از یک شهروند خوب، کارمندی را توصیف میکند که برای انجام وظایف خود و به طور کلی برای کمک به عملکرد بهتر سازمان، از هیچ تلاشی حتی افزونتر از وظایف از پیش تدوین شده خود فروگذار نیست. به بیان دیگر کارکنان برخوردار از رفتار شهروندی سازمانی همانند یک شهروند متعهد در جهت اعتلای سازمان حاضرند که بدون هیچ چشمداشتی تلاش کنند. به طور طبیعی در صورتی که سازمانها بهرهمند از چنین کارکنانی باشند، دغدغه اثربخشی ندارند و میتوانند در عرصه رقابت با فراق خاطر به فکر سرمایهگذاری در عرصههای دیگر مؤثر بر اثربخشی باشند. مدیران نیز در صورت بهرهمندی از این کارکنان، اکثر وقت خود را صرف اموری غیر از امور مربوط به وظایف زیردستان میکنند (ارگان، 1988).
ارگان (1988) به عنوان یکی از مؤثرترین افراد در تکوین متغیر رفتار شهروندی سازمانی به چند ویژگی اساسی این متغیر اشاره میکند. با الهام از تعریف او میتوان دریافت که رفتارهای شهروندی سازمانی رفتارهایی خودانگیخته هستند و کمتر از محرکهای بیرونی(مثل پاداش و تنبیه)تأثیر میپذیرند. این رفتارها اختیاری و داوطلبانه بوده و اجبار کارکنان به بروز و یا تنبیه آنها بدلیل عدم بروز آن، ناقص ماهیت ارزشمند آنهاست. همچنین جزء وظایف رسمی کارکنان نبوده و در قرارداد شغلی ذکر نمیشوند که در نهایت اثربخشی سازمان را به دنبال خواهند داشت. پادساکوف و همکاران (2000) با انجام یک پژوهش جامع به بررسی و تحلیل پژوهشهای منتشر شده در مورد رفتار شهروندی سازمانی پرداخته و در نهایت به 30 شکل مختلف از رفتارهای شهروندی سازمانی کارکنان دست پیدا کردند که در میان آنها 5 ویژگی شامل فداکاری(کمک داوطلبانه به دیگران و جلوگیری از بروز مسائل و مشکلات کاری برای آنها و(…، وظیفهشناسی(درونی سازی و قبول قوانین و مقررات سازمانی و اعمال آنها حتی در شرایطی که فردی نظارهگرد نیست و…)، مردانگی(اشتیاق به تحمل مسائل و مشکلات کاری، بدون بروز شکایت و صرف نکردن زمان زیاد برای شکایت از امور بیاهمیت در سازمان و….( احترام )تجاوز نکردن به حقوق دیگر کارکنان و…( و فضیلت مدنی )علاقه بیش از حد و تعهد بسیار بالای کارمند به سازمان و قبول اینکه او عضو کوچکی از یک مجموعه بزرگ است و..) بیش از همه به کار برده شده است.
اهمیت رفتار شهروندی سازمانی در سازمانهای مختلف غیرقابل انکار است، اما هنگامی که صحبت از دانشگاه میشود، نگاهها به آن موشکافانهتر و حساستر میشود. نقش دانشگاه در تربیت نیروی انسانی آینده و توسعه همه جانبه کشورها، دلیل غیر قابل انکار بر لزوم بهرهمندی از کارکنان برخوردار از رفتار شهروندی سازمانی بالا میباشد. وظیفه دانشگاه ارتقای هر چه بیشتر یادگیری در کارکنان از طریقت آموزش است و نظر به ماهیت پیچیده یادگیری بدون شک نمیتوان با انجام وظایفی خاص و از پیش تعیین شده آن را با کیفیتی بالا ایجاد کرد (اپلاتکا، 2009).
اهمیت رفتار شهروندی سازمانی در کارکنان منجر به آن شده است که امروزه همانند سازمانهای دیگر، شواهد پژوهشی مختلفی برای آن فراهم شود. علیرغم یکسانی و تشابه در تعریف رفتار شهروندی سازمانی کارکنان دیگر، گرایش زیادی به تقسیمبندی ساختار این متغیر بر اساس اهداف آن دردانشگاه وجود دارد. این که رفتارهای شهروندی سازمانی کار کنان متوجه و در جهت کمک به چه کسانی است، ساختار مفصلی را آشکار میکند. رفتارهای شهروندی سازمانی کار کنان میتواند در جهت کمک به دانشگاه، به طور کل، صلاحیت و رشد شخصی خود،، مدیر و سازمان اعمال شود(زینآبادی و همکاران، 1387).
علیرغم آنکه رفتارهای شهروندی سازمانی کارکنان مخاطبهای مختلفی دارد، اما در مقام بررسی ساختار، برخی شواهد (دیپائولا، تارتر و هوی، 2005) به ساختار تک بعدی آن دست پیدا کردهاند.
در بررسی پیشایندهای رفتار شهروندی سازمانی، پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که متغیرهای مختلفی با رفتار شهروندی سازمانی رابطه داشته و تبیین معناداری از پراکندگی آن دارند که در میان آنها توجه ویژهای به متغیرهای نگرشی کارکنان شده است. به طور کلی رفتار کارکنان در سازمان میتواند متأثر از نگرشهای آنها باشد، از این رو آگاهی از آن برای مدیران ضروری است.
یک کارمند با رضایت شغلی بالا(خشنودی شغلی)مفهومی پیچیده و چندبعدی است. یک کارمند با توجه به تأکیدی که بر عوامل مختلف مرتبط با شغل خود دارد، به طور کلی به دو طریق خشنودی شغلی درونی و بیرونی نگرش خود را نسبت به شغل آشکار میکند.
کارکنان از طریق نقش میانجی سرمایه روانشناختی
پیامدهای سازمانی رفتار شهروندی سازمانی از پیامدهای فردی آن بسیار بیشتر است.
در سطح فردی ,تنها احساس رضایت درونی و گرفتن پاداش (در صورتی که ارزیابی عملکرد لحاظ شده باشد) برای فرد وجود دارد اما منافع رفتار شهروندی سازمانی بیشتر ,مهمتر وجدی تر است .
احساس و عواطف بر هر کاری که انجام میدهیم تاثیر دارند. علی الخصوص در محیط سازمانی که اگر عواطف به طور مفید و موثر اداره شوند منجر به رفاقت و صمیمیت در بین اعضا شده و در نتیجه بهره وری سازمان را افزایش میدهد.مسلم است بالا بودن هوش هیجانی افرادیک سازمان در مجموع میتواند باعث افزایش هوش سازمانی کلی شود که این به عملکرد بهتر در سازمان منجر میشود. به طور کلی عواملی مانند شرایط کار،ارتباطات و رضایت شغلی اثر گذار بوده و میتوانند رضایت شغلی برای کارکنان به ارمغان آورند که باعث بهره وری بالایی در سازمان میباشند.
از این رو ارزش آن را دارد که سازمانهابا به کار گرفتن سیستم تشویقی در ایجاد فرهنگ رفتار شهروندی سازمانی ,آموزش و کنترل و افزایش هوش هیجانی کارکنان وبا ایجاد محیط کاری مناسب برای رضایت شغلی بالاتر تلاش کنند.
1-2- اهمیت و ضرورت
اگرچه خاستگاه آنچه رفتار شهروندی سازمانی، عملکرد زمینهای یا رفتار اجتماعیگرا نامیده میشود را میتوان در مدریت کلاسیک و رسالههای علمی سازمانی دنبال کرد، اما پژوهشهای نظری و تجربی جدی در این حوزه از اواخر دهه 1970 آغاز شده است.
رفتار شهروندی سازمانی رفتاریست که به وسیله شکل داده به محیط اجتماعی و روانشناختی به عملکرد سازمانی کمک مینماید. عملکرد سازمانی شامل وظایفی است که در شرح وظایف کارمند آمده است، در حالی که رفتار شهروندی سازمانی در برگیرنده رفتارهاییی مثل داوطلب شدن برای انجام کارهایی که جزء وظایف فرد نیست با کمک به سایر کارکنان در انجام وظایفشان و تعریف و تمجید از سازمان در مقابل افراد برون سازمانی میشود(کشاورز، 1387).
امروزه نیروی انسانی بخشهای مختلف سازمان، به عنوان کارمند موفق و عظیم به دلیل ارتباط با انسانها یکی از عوامل عمده توسعه و پایداری سازمان به حساب میآیند ولیکن از آنجا که دانشگاه به عنوان یک سازمان عظیم در سطح کشور به دلیل ارتباط مستقیم با آموزش و پرورش انسانها یکی از مهمترین حوزههای توسعه و پایداری در جوامع بشری میباشد. تحقق این امر نیازمند آموزش دهندگانی سالم، شاداب و با انگیزه کاری بالاست و از جمله یاری دهندگان و آموزش دهندگان این بخش کارکنان میباشند که باید از شغل خویش رضایت مالی داشته باشند تا بتوانند حیطه وظایف خود را به خوبی انجام داده و دچار مشکلات و گرفتاریهایی نشوند. زیرا کارکنان هنگام ورود به شغل افرادی دلسوز و علاقهمند بوده اما معمولاً در سازمانهایی یکی اهمیت پس از گذشت چندین سال با مواجه شدن با انبوهی از مشکلات و استرسهای شغلی در محیط کار، احساس خستگی کرده و حتی مایلند از کار کنارهگیری کنند. در این میان یکی از علل شایع عدم رضایت شغلی میباشد(مسعودی,1388).
رضایت شغلی عبارت است از حدی از احساسات و نگرشهای مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند. وقتی یک شخص میگوید دارای رضایت شغلی بالایی است، این بدان معنی است که او واقعاً شغلش را دوست دارد، احساسات خوبی درباره کار و شغلش دارد.(مقیمی 1385).
رضایت شغلی از جمله عوامل مهمی در موفقیت سازمانی است موجب افزایش کارایی و نیز احساس رضایت فردی میشود. رضایت شغلی یعنی احساس خرسندی، خشنودی و لذت بردن از کار و فعالیت خویش که موجب دلگرمی و وابستگی فرد به سازمان میشود و در نتیجه تعهد سازمانی را به دنبال دارد.
سازمانها برای رسیدن به موفقیت و بهرهوری که باید هدف اصلی هر سازمانی ناچارند ظرفیتها و توانمندیهای درونی خود را بشناسند از نقاط ضعف کارکنانشان سودمند باشد، باید بدانند که رفتار شهروندی سازمانی هنگامی ایجاد میگردد که کارکنان از شغلشان راضی باشند.
1-3- اهداف کلی
تعیین رابطه هوش هیجانی و رضایت شغلی با رفتار شهروندی سازمانی کارکنان امور مالی دانشگاه علوم پزشکی فارس
1-4- اهداف فرعی
1-5- فرضیهها
بین هوش هیجانی، رضایت شغلی با رفتار شهروندی سازمانی رابطه معناداری وجود دارد.
1-5-1- سؤالات
1-6- تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها
1-6-1- نظری
رفتار شهروندی:
رفتار شهروندی سازمانی رفتاری است که به قصد کمک به همکاران یا سازمان به وسیله یک فرد انجام میگیرد و برعکس عملکرد شغلی رفتاری است که در حیطه وظایف رسمی یک شغل نمیگنجد (اشنیک، 1991).
به عبارت دیگر رفتار شهروندی سازمانی شامل آن بخش از رفتارهای ارادی است که به منظور کمک به همکاران یا سرپرستان انجام میگیرد. مانند وقتشناسی، کمک به دیگران، ارائه پیشنهاد برای بهبود کارها.
مؤلفههای رفتار شهروندی سازمانی :
1- نوعدوستی: رفتارهای یاری دهندهای هستند که به منظور کمک به کارکنان در رابطه با وظایف و مسائل سازمانی معین )مثلاً، مزد به افرادی که کارشان سنگین است کمک میکند. با میل و رغبت دقت خود را جهت کمک به کسانی که مشکلات کاری دارند صرف میکنند( توسط یک عضو سازمان انجام میگیرد.
2- وظیفه شناسی: رفتارهایی هستند که فرد را در انجام دادن وظایف خود در بالاتر از سطوح مورد انتظار هدایت میکند.
3- ادب و مهربانی: رفتارهای مؤدبانهای که از ایجاد مسئله و مشکل در محل کار جلوگیری میکند.
4- مردانگی: رفتارهای جوانمردانهای هستند که از شکوه و شکایت زیاد در محل کار جلوگیری میکنند.
5- رفتار مدنی: رفتارهایی هستند که نشاندهنده مشارکت فرد در فعالیتهای مربوط به سازمان هستن . (وان داین، گراهام، دینش، 1994).
به زعم امام خمینی(ره) بدون هیچ تردیدی بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است و اساسا فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن را تشکیل می دهد. «راه اصلاح یک مملکت فرهنگ آن مملکت است.» «فرهنگ است که مبدأ همه خوشبختی ها و بدبختی های یک ملت است». آن چیزی که ملت ها را می سازد فرهنگ صحیح است و « اگر فرهنگ درست شود یک مملکت اصلاح می شود» با همه اهمیت که فرهنگ در بیانات امام به آن اشاره شد، صاحب نظران برای فرهنگ کارکردهای مختلفی برشمرده اند مثل نقش فرهنگ در چگونگی زندگی و ادامه حیات اجتماعی و ملی ملت ها، تأمین نیازهای درونی و بیرونی انسان، ایجاد و حفظ همبستگی بین افراد جامعه، هویت بخشی و مواردی از این قبیل دلالت های روشنی در تآیید اهمیت فرهنگ وجود د
1-2-1-2- مفهوم فرهنگ و انواع رویکردها به آن
در تعریف فرهنگ از آنجا که مفهوم بسیار گسترده و پیچیده ای است به طوری که مورد مداقه صاحب نظران در طول زمان های متمادی گرفته است و تاکنون بیش از 200 تعریف برای فرهنگ ارائه شده و هرکدام از تعاریف برمبنای رویکرد خاصی بنا شده است، در اینجا سعی می شود ابتدا به تعریف فرهنگ از منظر صاحب نظران غربی پرداخته و سپس به آنچه توسط اندیشمندان ایرانی مطرح شده و مرتبط با موضوع این پژوهش است، ارجاع داده شود.
همانطور که پیشتر اشاره شد از سالیان دور فرهنگ با رویکردهای مختلفی مورد بررسی و تحقیق پژوهشگران علوم مختلف از جمله جامعه شناسی، مردم شناسی، روان شناسی، انسان شناسی و … قرار گرفته است و بالطبع تعاریف مختلفی با دیدگاههای مختلف برای آن ارائه شده است که در این مجال بصورت مجمل به آنها اشاره می کنیم:
دیدگاه توصیفی به تبیین عناصر موجود در فرهنگ می پردازد. تیلور در کتاب فرهنگ ابتدایی جامع ترین تعریف توصیفی از فرهنگ را اینگونه بیان می کند: “فرهنگ مجموعه پیچیده ای شامل معارف، اعتقادات، هنر، حقوق، اخلاق، رسوم و تمام توانایی ها و عاداتی است که بشر به عنوان عضوی از جامعه اخذ می نماید.” (تیلور، 126-118: 1871)
دیدگاه تاریخی بر وجه میراث فرهنگی و تمدنی تاکید دارد. سایپر فرهنگ را از این منظر اینگونه تعریف می کند: “مجموعه ای همبسته از کردارها و باورها که از جامعه به ارث رسیده و بافت زندگی ما را می سازد.”
دیدگاه هنجاری بر جنبه قواعدی و راه و روشی فرهنگ نظر داشته و فرهنگ را مجموع راه و رسم های عمل و اندیشه یک گروه اجتماعی در گذشته و حال می داند.
دیدگاه روانشناسی فرهنگ به جنبه سازگاری، یادگیری و به عادت در آمدن فرهنگ می پردازد و فرهنگ را عامل سازگاری انسان با محیط می داند که از راه آموزش و یادگیری انتقال می یابد.
دیدگاه ساختاری بر ماهیت سیستمی و سازمانی فرهنگ تاکید داشته و آن را شامل نوآوری ها و ویژگی های خاصی دانسته که در یک سیستم یکپارچه شده و اجزاء آن کم و بیش با یکدیگر در ارتباط می باشند.
دیدگاه تکوینی نیز فرهنگ را یک برساخته و محصول تعریف می کند. هانتینگتون فرهنگ را عبارت از هر شیء، عادت، نهاد، شیوه زندگی عملی می داند که انسان آفریده و به نسل بعدی می سپارد. (آشوری، 74-47: 1381)
در جمع بندی دیدگاههای محققین غربی در مورد فرهنگ می توان به این نتیجه رسید که فرهنگ مجموعه ای از باورها، ارزش ها و رفتارهای برآمده از انسان و فعالیت ها و روابط او در یک جامعه است که در اجزاء و عناصر یک نظام پیچیده و منسجم بازشناسی می شود و در طول تاریخ از نسلی به نسل دیگر به واسطه یادگیری و جنبه های سازگاری و عادتی آن انتقال می یابد و بدین سان چارچوب های اندیشه و اقدام را در یک اجتماع مشخص می سازد. (حسن بیگی، 1390)
بر اساس جمع بندی انجام شده دو عامل مهم در شکل گیری فرهنگ دخالت دارد. اول، ارتباط ذهنی، شیوه تفکر، احساس و عمل افراد دارای فرهنگ مشترک و دوم، تجلی نوع تفکر افراد در نهادها و تولیدات ملموس جامعه. به عبارتی می توان گفت فرهنگ دارای دو ساحت مادی و معنوی است که ساحت مادی شامل مصنوعات، رفتارها و نهادهاست و ساحت معنوی شامل باورها، مفروضات و ارزشها. (روسک، 1369) می توان جمع بندی حاصل از تعاریف مختلف فرهنگ را در مدل ساده ای ترسیم کرد. مدل شاین به خوبی این مطلب را بیان کرده است. بر اساس این مدل فرهنگ بر روی سه سطح شکل می گیرد: سطح باورها و مفروضات، سطح هنجارها و ارزشها، و سطح مصنوعات ونمادها. هچ (1385) معتقد است نمادها و مصنوعات خود به سه دسته تقسیم می شوند: دسته اول نمودهای فیزیکی(آرم ها، آثار و طراحی های هنری، معماری، لباس و اشیاء مادی و …)، دسته دوم نمودهای رفتاری(مراسم، الگوهای ارتباط، آداب، پاداش ها و …) و دسته سوم نمودهای شفاهی(حکایتها، داستان ها، اسطوره ها، تاریخ و قهرمان ها و …) (هچ، 353-344: 1385) وی معتقد است میان سطوح فرهنگ تاثیر متقابل و ربط و برگشتی وجود دار و هر یک، دیگری را دچار تغییر و تحول می سازد. (هچ، 345:1385؛ شاین، 4: 1388)
با توجه به تعاریف رایج مفهوم فرهنگ که از عامل در برگیرنده مجموعه ای از عناصر برای حفظ وضعیت موجود برخوردار می باشد، دو موضوع مهم مورد غفلت واقع شده است؛ اول آنکه تمرکز بر رابطه و پیوند عناصر سازنده فرهنگ، هسته هر گونه اقدامی در راستای مهندسی فرهنگی است و دوم اینکه تمرکز بر هدف تعالی سازی جامعه به وسیله فرهنگ که روح مهندسی فرهنگی است در این تعاریف جنبه محوری نداشته و حداکثر بصورت حاشیه ای مطرح شده است. بنابراین از کنار هم قرار دادن اجزای منفعل بدون در نظر گرفتن اصل پیوستگی که عامل اتحاد بخش آن اجزاست و گوهر اساسی فرهنگ را شکل می دهد، نمی توان به مفهوم فرهنگ پی برد. فرهنگ در درجه اول به همبستگی و منطقی وحدت بخش قابل تعبیر است که ورای رفتارهای واقعی جای داشته و می تواند امکان توضیح این رفتارها را فراهم آورد. (عیوضی، 1387؛ بدیع، 1376) فلذا ایجاب می کند تعریفی مناسب با این مساله از فرهنگ ارائه شود. در مهندسی فرهنگ می بایست فرهنگ را سیستمی در نظر گرفت که دارای اجزایی است که این اجزاء در تعامل با یکدیگر قرار دارند و در جهت هدف معینی حرکت می کنند؛ بنابراین در مهندسی فرهنگ تعریفی مبنا قرار می گیرد که الف) حداکثری باشد، ب) نگاه سیستمی به آن شده باشد و ج) ارتباط
آن با سایر نظامات جامعه اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی لحاظ شده باشد. (ناظمی، 1385)
اندیشمندان ایرانی نیز به سبب اتصال عمیق مقوله فرهنگ با مسائل مختلف ملی و بین المللی مواردی را به این تعریف افزوده اند از جمله اینکه مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای، در تعریفی که از فرهنگ ارائه داده اند، می فرمایند:
عاملی که یک ملت را به رکود و خمودی، یا تحرک و ایستادگی، یا صبر و حوصله یا پرخاشگری و بی حوصلگی یا اظهار ذلت در مقابل دیگران. یا احساس غرور و عزت در مقابل دیگران به تحرک و فعالیت تولیدی یا به بیگارگی و خمودی تحریک می کند. فرهنگ ملی است. فرهنگ – با همین تعریف ویژه – محصول تعریف جمعی از یک جامعه است و خودش موثر در همه حرکات و تحولات و تشکیل دهنده هویت یک جامعه است. (1383)
ایشان معتقدند فرهنگ دارای دو جزء اصلی است که می بایست در یک تعامل سیستمی با هم قرار داشته باشند. این دو جزء عبارتند از الف) مظاهر فرهنگی مانند زبان و خط و امثال اینها و ب) باطن و اصل تشکیل دهنده پیکره فرهنگ ملی مثل: عقاید، آداب اجتماعی، موارث ملی، خصلتهای بومی و قومی.
به تعبیر استاد شهید آیت الله مطهری برای اینکه فرهنگ را بشناسیم که آیا اصالت و شخصیت دارد و از روح و حیات ویژه ای برخوردار است و یا صرفا، التقاطی است از فرهنگهای دیگر و احیانا ادامه و استمرار فرهنگهای پیشین است، لازم است انگیزه های حاکم بر آن فرهنگ، جهت و حرکت، آهنگ رشد و همچنین عناصر برجسته آن را زیر نظر بگیریم. (مطهری، 1357:14) بنابراین اگر فرهنگی از انگیزه های ویژه برخوردار باشد، جهت و حرکت مخصوص به خود داشته باشد، آهنگ حرکتش با آهنگ حرکت سایر فرهنگها متفاوت باشد و عناصر ویژه ای را وارد کند که آن عناصر از برجستگی خاصی برخوردار باشند به این معنی است که آن فرهنگ اصالت و شخصیت دارد. (ازگلی، 1385)
علامه محمد تقی جعفری نیز در تعریف فرهنگ اینگونه می فرمایند:
مقصود از فرهنگ، پذیرش و منعکس ساختن آن نمودها و فعالیتهای بشری که کاملا منشاء طبیعی داشته و از قوانین جبری تبعیت می کنند، نمی باشد. البته همه نمودها و شئون هر یک از اقوام بشری با خصوصیات فرهنگی آن قوم می تواند رنگ آمیزی شود. (جعفری، 1366) بنابراین فرهنگ رنگ آمیزی واقعیات عینی و توجیه فعالیتها و شئون زندگی (هر جامعه) با مقداری از آرمان ها و عقاید و رسوم و هدف گیری ها، که اخلاق و هنر به معنای عمومی، و کمیت و کیفیت آزادی و مذهب و برداشت خاص از جهان بینی و علم و اخلاق تابو و حتی قوانین حقوقی را کیفیت خاصی می بخشد نامیده می شود. (جعفری، 1360)
امام راحل و بنیانگذار انقلاب اسلامی در تعریف فرهنگ اسلامی می فرمایند:
بدیهی است فرهنگ به مفهوم مجموعه باورها و ارزشها و آداب و رسوم باید بر اساس شناخت اسلام اصیل باشد؛ تا ما را به سوی جامعهای که سرشار از استعدادها و تقوای انسانی و عدالت اجتماعی است راهنمایی کند. (امام خمینی(ره)، مهر ماه 1357)
امام خامنه ای در تعریف فرهنگ چنین می فرمایند:
«فرهنگ اعم از: مظاهر فرهنگی و… است: عقاید، آداب اجتماعی، مواریث ملی، خصلتهای بومی و قومی و…ارکان و مصالح تشکیلدهنده فرهنگ یک ملت است. فرهنگ، یعنی خلقیات و ذاتیات یک جامعه و بومیِ یک ملت؛ تفکراتش، آرمانهایش… فرهنگ به معنای خاص برای یک ملت عبارت از ذهنیات و اندیشهها و ایمانها و باورها و سنتها و آداب و ذخیرههای فکری و ذهنی است. (بیانات امام خامنهای در دیدار با علما و روحانیون تبریز،1372)
فرهنگ ـ با همین تعریف ویژه ـ محصول تعریف جمعی از یک جامعه است و خودش مؤثر در همه حرکات و تحولات و تشکیلدهنده هویت یک جامعه است. (بیانات امام خامنهای در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی83)
بخش عمدهی فرهنگ، همان عقاید و اخلاقیات یک فرد یا یک جامعه است. رفتارهای جامعه هم که جزو فرهنگ عمومی و فرهنگ یک ملت است، برخاستهی از همان عقاید است…..مقولهی فرهنگ در موارد زیادی شامل رفتارها هم میشود، لیکن اساس و ریشهی فرهنگ عبارت است از عقیده و برداشت و تلقی هر انسانی از واقعیات و حقایق عالم، و نیز خلقیات فردی و خلقیات اجتماعی و ملی.«( بیانات امام خامنهای در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی79)
استاد شهید مرتضی مطهری نیز فرهنگ اسلامی را نوعی فرهنگ خاص و ویژه می دانند که در میان فرهنگهای جهان، با یک روح خاص و یک سلسله مشخصات مخصوص به خود مانند یک سلول زنده رشد کرده و فرهنگهای دیگر را از یونانی و هندی و ایرانی و غیره در خود جذب کرده و به صورت موجودی جدید با چهره و سیمایی مخصوص به خود، ظهور و بروز می کند و به اعتراف محققان تاریخ فرهنگ و تمدن، تمدن اسلامی در ردیف بزرگترین تمدن ها و فرهنگهای بشری است. (مطهری 1357:15)
در تعریفی که کمیته تخصصی مهندسی فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان قرارگاه اصلی مهندسی فرهنگی کشور از مقوله فرهنگ ارائه داده است آمده است:
“فرهنگ نظام واره ای از باورها و مفروضات اساسی، ارزش ها، آداب و الگوهای رفتاری ریشه دار ودیرپا ونمادها و مصنوعات است که ادراکات، رفتار و مناسبات جامعه را جهت و شکل می دهد و هویت آن را می سازد.”
که این تعریف را تعریف مختار مدنظر قرار می دهیم.
فرهنگ انواعی دارد از جمله فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی، فرهنگ تخصصی و فرهنگ سازمانی. مهندسی فرهنگ به این معنی است که همه این انواع به یک نظم، جهت گیری، جهت یابی و انسجام برسند. اعمال مدیریت راهبردی فرهنگ الزامی است که ضرورت مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی را بیش از پیش باز می شناساند. مدیریت راهبردی فرهنگ دو وظیفه عمده بر عهده دارد: الف) تعیین شاخصهای روشن و مشخص برای اهداف فرهنگی و ب) تعیین نرخ موجود و نرخ هدف. فلذا می توان با سازماندهی فرهنگ و مدیریت راهبردی آن تاثیرات و تغییرات بسزایی در جامعه ایجاد کرد. از طرفی نیز درکنار مهندسی فرهنگی نیاز به مرهم گذار برای مسائل و تهاجمات فرهنگی در جامعه می باشد که پیوست فرهنگی یکی از این مرهم ها می باشد که برای مقابله با تهاجم فرهنگی به بررسی مسائل و مشکلات فرهنگی پرداخته و برای اصلاح آنها راه حل ارائه می دهد.