وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی تأثیرمنابع قدرت بر سبک تصمیم گیری مدیران با میانجی گری جو سازمانی در …

آموزش و پرورش از جمله سازمانهایی است که در هر جامعه یی از حساسیتی خاص برخوردار است.این حساسیت بیشتر به این دلیل است که فعالیت داخلی آن در معرض دید همگان بوده و مورد قضاوت عامه ی مردم قرار می گیرد. از سوی دیگر سیر تغییر و تحولات و پیشرفت های اجتماعی نیاز به آموزش و پرورش اثربخش را ضروری می سازد. از این رو پژوهش های مختلف در این حوزه می تواند کاستی های موجود را مشخص و راه را برای مرتفع ساختن آن هموار سازد. مدرسه های ما با ید پرورش دهنده ی دانش آموزانی باشند که با جرأت و جسارت و تکیه بر انرژی درونی و تلاش و عملکرد خویش از شکست نهراسند و آن را پلی برای رسیدن به پیروزی بدانند.این خصوصیات زاییده ی جوی آزاد و مشارکت جویانه و مطلوب و مقصود هزاره ی جدید میلادی است ، که در حال حاضر رنگ باخته و دیگر نمی توان بر اساس آن برنامه ریزی کرد و این عصر الزامات و مناسبت خاص خود را می طلبد. لذا برای پرداختن به این مهم ایجاد فضایی مناسب در مؤسسه های آموزشی در اولویت قرار می گیرد. مدرسه به عنوان جامعه یی کوچک که ارتباط اعضای آن با یکدیگر فضای اجتماعی مشخصی را به وجود می آورد، باید بتواند در بروز خصایصی چون خلاقیت، خودباوری، آینده نگری، ریسک پذیری و تمایل به کامیابی (روحیه ی کار آفرینی ) در دانش آموزان مؤثر باشد. ایجاد جو و فضایی مناسب و مطلوب که زمینه ی بروز این ویژگی ها را فراهم آورد، یکی از وظیفه ها و رسالت های مسئوولان آموزش و پرورش است. جو مطلوب و مستعد در هر سازمانی می تواند شکوفایی و رشد این روحیه را در کارکنان آن سازمان فراهم آورد.و مدارس نیز از این قاعده مستثنی نیستند. لوتان و همکاران نیز بر این مطلب تأکید دارند،که اغلب محیط نامناسب آموزشی در برخی از کشورها به سادگی باعث از بین رفتن احتمال توسعه ی موفق کار آفرینان می شود.(لوتان،181،2005) کمپل و همکارانش (1980) درباره جو سازمانی اظهار می دارند که جو سازمانی شیوه برخورد سازمان را با اعضا نشان می دهد و بنابراین می توان آن را شخصیت سازمان فرض کرد. مکنزی (1983) نیز پیرامون محیط سازمانی بیان می دارد که جو سازمانی بطور کلی می تواند به عنوان منبعی برای کارایی کارکنانی که در آن محیط کار می کنند در نظر گرفته شود  (خلخالی ،1379: 79).موضوع جو مدرسه و اثرهای آن بر عملکرد کلی مدرسه ، معلمان و دانش آموزان در دهه های اخیر توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است . پژوهشگران معتقدند که جو مدرسه از عواملی است که می توان با دستکاری آن به تحقق اهداف آموزشی کمک فراوانی کرد(خلخالی ، 1379: 80).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

با کمی دقت و ژرف نگری می توان دریافت که تمام خلاقیت ها و نوآوری ها از آثار آموزش و پرورش است . این همه اختراع حاصل انرژی آموزش و پرورش و نیروی پنهان آن است . آنچه امروزه دیده می شود ، حاصل کار معلمان و دانش آموزان دیروز است . تولید امروز کارخانه ها حاصل دانش دیروز است و تولید فردا ، نتیجه ی نوآوری و کارآفرینی امروز خواهد بود .

 

 

مدارس مختلفی حتی با تعداد دانش آموزان یکسان و امکانات مشابه میزان موفقیت متفاوتی دارند . بنابراین تفاوت مدارس فقط به تعداد دانش آموزان و معلمان و امکانات آموزشی و دیگر خصوصیات کمی محدود نمی شود . هر مدرسه خصوصیات منحصر به فردی دارد که آن را از مدرسه دیگر متمایز می کند . این خصوصیات داخلی که جو مدرسه نام دارد از تلاش و روابط متقابل گروه های داخل مدرسه ، مدیر ، معلمان ، دانش آموزان و کارکنان ناشی می شود و رفتار اعضای مدرسه را تحت تاثیر قرار می دهد و در میزان موفقیت و روحیه معلمان موثر است (شیرازی ، 1373: 156و 157).

 

 

جو سازمانی اصطلاح وسیعی است که به ادراک از محیط عمومی کار در مدرسه اطلاق شده و متاثر از سازمان رسمی و غیر رسمی ، شخصیت افراد و رهبری سازمانی است . به عبارت دیگر جو سازمانی مجموعه ای از خصوصیات داخلی که موجب تمایز مدارس از یکدیگر شده و در رفتار اعضای آنها تاثیر دارد (شیرازی ، 1373: 156و 157).

 

 

جو سازمانی مدرسه به مجموعه ویژگی های درونی نسبتاً پایدار موجود در یک مدرسه گفته می شود که آن را از سایر مدارس متمایز می کند . هر محیط آموزشی دارای جوی است که ممکن است آن محیط را سرد ، خشک و غیر قابل اعتماد ، ترس آور و یا گرم و صمیمی ، قابل انعطاف ، قابل اعتماد و حمایت کننده سازد . هر چه جو سازمان مثبت تر باشد، برقراری روابط انسانی آسان تر خواهد بود . بالعکس جوهای بسته ، ترس آور و منفی ، سبب بی اعتمادی ، ترس ، دوری و نفرت افراد از هم می شود (شیرازی ، 1373: 156و 157).

 

 

هر چه جو سازمانی مدرسه ای باز باشد ، یادگیری سازمانی در آن بالا می رود و هرچه جو سازمانی بسته باشد یادگیری سازمانی پایین است . جو سازمانی مطلوب موجب اثر بخشی سازمانها می شود (شیرازی ، 1373: 156و 157).

 

 

سبک تصمیم گیری افراد بیانگر الگوی عادتی است که آنها در هنگام تصمیم گیری مورد استفاده قرار می دهند.  به عبارت دیگر سبک تصمیم گیری هر فرد رویکرد شخصیتی او در درک و واکنش به وظیفه تصمیم گیری خود است (میرکمالی،9،1378) . در نتیجه علاوه بر عوامل سازمان و محیطی اثر گذار بر سبک تصمیم گیری مدیران، تفاوت ویژگیها ی شخصیتی نیز باعث می شود که مدیران نسبت به موقعیت های تصمیم گیری به نحو متفاوت رفتار کنند و در نتیجه سبک تصمیم گیری آنها با یکدیگر متفاوت باشد.

 

 

پنج سبک تصمیم گیری زیر توسط اسکات و بروس به عنوان سبک ها ی عمومی تصمیم گیری ارائه شده اند:

 

 

– سبک تصمیم گیری عقلایی:  این سبک بیانگر تمایل تصمیم گیرنده به شناسایی تمامی راهکارهای ممکن ، ارزیابی نتایج هر راهکار از تمامی جنبه ها ی مختلف و در نهایت انتخاب راهکار بهینه و مطلوب توسط تصمیم گیرنده در هنگام مواجهه با شرایط تصمیم گیری می باشد (اُلیور آرنولد،2007 )به عبارتی در این سبک تصمیم گیری مسأله رخ داده بطور دقیق قابل تعریف بوده و فرد تصمیم گیرنده از یک فرآیند ثابت و کاملاً مشخص جهت انتخاب و اجرای بهترین راه حل و دست یابی به اهداف پیروی می کند)جونز،2006). افرادی که از سبک عقلایی برخوردارند تصمیمات خود را بر اساس جستجو و تجزیه و تحلیل کامل و همه جانبه تمامی اطلاعات موجود هم از منابع درونی و هم از منابع بیرونی قرار می دهند.(رومیل، 2004)

 

 

–  سبک تصمیم گیری شهودی: تصمیم گیری شهودی فرآیندی ناخودآگاه است که در سایه تجربه های استنتاج شده به دست می آید(رابینز ، 1385). در این شیوه تصمیم گیری فرد تصمیم گیرنده منطق روشنی در رابطه با درست بودن تصمیم خود ندارد، بلکه با تکیه بر بینش و فراست درونی خود آن چیزی را که فکر می کند درست است انجام می دهد(همان منبع ،1385).

 

 

افرادی که از سبک تصمیم گیری شهودی برخورداند کاملاً تجزیه و تحلیل خردامندانه مسأله را رد نمی کنند، بلکه معتقدند در برخی شرایط نظیر هنگام مواجهه با یک بحران ، در شرایط عدم اطمینان و زمانی که با حجم عظیمی از اطلاعات پردازش نشده مواجه می شوند و در شرایطی که به علت ماهیت پیچیده مسأله و بحرانی بودن شرایط امکان جمع آوری تمامی اطلاعات موجود پیرامون موضوع تصمیم گیری و بررسی دقیق و سیستماتیک این اطلاعات وجود ندارد ، شهود و فراست درونی به کمک افراد آمده و در انتخاب تصمیم مناسب می تواند نقش مهمی را ایفا کند.

 

 

سه منبع مهم شهود و بینش درونی در این سبک تصمیم گیری عبارتند از: (همان منبع ،1385)

 

 

 

    1. 1. پاسخ های ذاتی/ فطری: پاسخ های ذاتی از ضمیر ناخودآگاه انسان نشأت گرفته ، غیر قابل آموزش بوده و بطور غریزی از بدو تولد همراه انسان می باشند.

 

 

    1. تجارب عمومی این منبع شهود انسان ها را آموخته ها و تجارب فراگرفته شده طی جریانات و موقعیت های گذشته تشکیل می دهند.

 

 

    1. آموزش های متمرکز این آموزش ها در راستای کاهش وابستگی فرد به تحلیل های کاملاً بخردانه در شرایط مبهم و ناشناخته و بهبود توانمندی های شهودی می باشد.

 

 

 

بر این اساس می توان گفت تصمیم گیری شهودی در محیط ها ی متلاطم و ناشناخته از جامعیت و انعطاف پذیری بیشتری برخوردار است.

 

 

– سبک تصمیم گیری وابستگی: این سبک بیانگر عدم استقلال فکری و عملی تصمیم گیرنده و تکیه بر حمایت ها و راهنماییهای دیگران در هنگام اتخاذ تصمیم است .(همان منبع ،1385)

 

 

مدیرانی که از سبک تصمیم گیری وابستگی برخوردارند در هنگام مواجه شدن با یک مشکل یا فرصت نیازمند این هستند که حتماً فردی در کنار آنها باشد تا کاملاً مطابق گفته های او عمل کنند . چنین افرادی به جای اینکه در هنگام اتخاذ تصمیمات مهم با دیگران مشورت نموده و در نهایت تصمیم نهایی را خودشان انتخاب کنند، کاملاً متکی و وابسته به دیدگاه های سایر افراد عمل می کنند.

 

 

–  سبک تصمیم گیری آنی: سبک تصمیم گیری آنی بیانگر احساس اضطرار تصمیم گیرنده و تمایل وی به اخذ تصمیم نهایی در کوتاه ترین و سریع ترین زمان ممکن است.( لیو بوچانان ،1385 ( به عبارت دیگر مدیرانی که ا ز سبک تصمیم گیری آنی برخوردارند در هنگام مواجه شدن با موقعیت تصمیم گیری بلافاصله و بی درنگ تصمیم اصلی خود را اتخاذ می کنند.

 

 

–  سبک تصمیم گیری اجتنابی: افرادی که از سبک تصمیم گیری اجتنابی برخوردارند در هنگام مواجه با مسأله (مشکل یا فرصت ( تا آنجا که امکان پذیر باشد تصمیم گیری را به تعویق انداخته و از هرگونه واکنش نسبت به مسأله رخ داده طفره می روند )همان منبع ،1385). بنابراین سبک تصمیم گیری اجتنابی را می توان تلاش و تمایل فرد تصمیم گیرنده به اجتناب از اتخاذ هر گونه تصمیم و تا حد امکان دوری از موقعیت ها ی تصمیم گیری تعریف نمود. (همان منبع ،1385)

 

 

اسپایسر و اسمیت در بررسی پنج سبک تصمیم گیری مورد نظر در بین دو گروه 200  نفری از دانشجویان رشته بازرگانی در یکی از دانشگاه های انگلستان ، در گروه اول بین سبک عقلایی و هر یک از سبک های تصمیم گیری شهودی، آنی و اجتنابی رابطه معنادار منفی، بین سبک تصمیم گیری شهودی و آنی و بین سبک تصمیم گیری وابستگی و اجتنابی رابطه معنادار مثبت به دست آوردند ، در گروه دوم نیز روابط بین سبک های تصمیم گیری همانند گروه اول به دست آمد ، علاوه بر آن در گروه دوم وجود همبستگی معنادار مثبت بین دو سبک اجتنابی و آنی نیز تأیید شد (پارکر ،آندرو،2007).

 

 

(ثانهلم، 2004) در تحقیق خود در زمینه سبک تصمیم گیری 206 نفر از افسران ارتش کشور سوئد بر اساس سبک های عمومی تصمیم گیری، بین سبک تصمیم گیری عقلایی و هر یک از سبک های شهودی ، اجتنابی و آنی افراد مورد مطالعه رابطه معنادار معکوس ، بین سبک تصمیم گیری شهودی و آنی و بین سبک تصمیم گیری وابستگی و اجتنابی رابطه معنادار مثبت به دست آورد.

 

 

فرنچ و راون منابع قدرت مدیران را به پنج دسته تقسیم کرده اند که عبارتند از: الف، قدرت پاداشی “بر این اساس قرار دارد که یک نفر دارای توانایی است که به فرد دیگری به سبب اجرای دستورات یا انجام دادن کارها پاداشی بدهد.” ب، قدرت تنبیه (اجبار) ” بر توانایی فرد که می تواند زیر دست را به سبب انجام ندادن کارهای خاصی تنبیه نماید، قرار دارد”. ج، قدرت قانونی ” زمانی وجود دارد که زیر دست برای رئیس یا مقام بالاتر خود این حق را قائل می شود که دستور بدهد ، یا اینکه از نظر قانونی وی را مستحق دادن چنین دستور یا اعمال نفوذی می داند”. د، قدرت تخصصی” بر این اساس قرار دارد و این همان چیزی است که شخص و گروهی که تحت اعمال نفوذ قرار می گیرد فاقد آن می باشد.” ه، قدرت مرجعیت “بر این اساس قرار دارد که یک نفر یا یک گروه تمایل دارد که کسی یا صاحب قدرتی را معرف خود بداند یا کارهای او را تقلید نماید.” (علاقه بند،1376)

 

 

1-3 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

 

 

عراقی (1373) ﺟﻮ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﻣﺪارس دﺳﺖ آورد ﺗﻼش و ﻛﻮﺷﺶ، ﭘﻴﻮﻧﺪﻫﺎ و ﻛﻨﺶ ﻫﺎی ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﻣﻴـﺎن ﮔﺮوﻫﻬـﺎی دروﻧﻲ ﻣﺪرﺳﻪ ﻳﻌﻨﻲ ﻣﺪﻳﺮان، آﻣﻮزﮔﺎران، ﻛﺎرﻛﻨﺎن و داﻧـﺶ آﻣـﻮزان اﺳـﺖ. ﭼﺮا ﻛﻪ ﺟﻮ ﻣﺪرﺳﻪ ﻛﻴﻔﻴﺖ ﻧﺴﺒﺘﺎ ﭘﺎﻳﺪار اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻌﻠﻤﺎن آن را ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ، ﻛﻴﻔﻴﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﺗﺤﺖ ﺗأﺛﻴﺮ ﻗﺮار دادن رﻓﺘﺎر آﻧﺎن اﻫﻤﻴﺖ ﻓﺮاوان دارد. در ﺟﻬﺎن ﭘﻴﭽﻴﺪه ی اﻣﺮوز ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﺟﻬﺎن ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺗﻮﺳﻌﻪ ی ﭘﺎﻳﺪار ﻫﺴﺘﻨﺪ، لزوماً از راه توسعه ی منابع انسانی می توان به این ﺗﻮﺳﻌﻪ ی ﭘﺎﻳﺪار رﺳﻴﺪ ﺗﺎ اﻧﺴﺎن ﻫﺎی ﻣﺘﻌﻬﺪ و ﭘﺎﻳﺪار دﺳﺘﺎوردﻫﺎ و ارزش ﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، که چه کسی متعهد است و این که اصولا با چه معیارهایی شناخته می شود، وﻟـﻲ اﻳـﻦ از ﺟﻤﻠـﻪ ﻣﻮردﻫـﺎﻳﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺴﺘﻠﺰم ﭘﮋوﻫﺶ و ﺑﺮرﺳﻲ ﻫﺎی ﻓﺮاوان ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد

 

 

جو سازمانی یک مدرسه مجموعه ای از خصوصیات درونی آن مدرسه است که سبب تمایز آن مدرسه از مدرسه مشابه می گردد و بر رفتار اعضایش اثر می گذارد و تا حدی خصوصیات ثابت محیط مدرسه استوار است (هوی و هانوم،291:1997)

 

 

 ﺑﻬﺒﻮد ﺟﻮ ﻣﺪارس ﻳﻜﻲ از ﻧﻴﺎزﻫﺎی آﺷﻜﺎر ﻣﺪارس و ﻣﺤﻴﻂ آﻣﻮزﺷﻲ اﺳﺖ.ﺑﺴﻴﺎری از رﻓﺘﺎرﻫـﺎ و ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﺣﺎﻛﻢ ﺑﺮ ﻣﺪارس ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﺘﻤﺮﻛﺰ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪه ﻛﻪ ﻣﻌﻠﻤﺎن در ﻣﺪارس ﺑﻲ روﺣﻴﻪ، بی تفاوت و روی ﻫﻢ رﻓﺘﻪ ﻏﻴﺮ ﺣﺴﺎس ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺤﻴﻂ اﻃﺮاف ﺧﻮد ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺑﻪ ﻧﻈـﺮ ﻣـﻲ رﺳـﺪ در ﭼﻨـﻴﻦ ﺟـﻮ و ﻓﻀﺎی آﻣﻮزﺷﻲ ﺗﻌﻠﻴﻢ و ﺗﺮﺑﻴﺖ اﻧﺠﺎم ﺗﺠﺮﺑﻪ ای محدود در یک ﭼﻬﺎر دﻳﻮاری ﺑﻪ ﻧﺎم ﻛﻼس ﺎﺳﺖ.

 

 

در سایه ی جو سازمانی مطلوب در مدارس می توان از معلمان انتظار داشت به عنوان منابع انسانی به رشد دانش آموزان خود کمک کنند.حضور اجباری دانش آموز در مدرسه، عدم وجود حق انتخاب در برنامه درسی و مسائل مربوط به ارزشیابی باعث ایجاد جو نامطلوب در مدارس شده است(بروفی،8:1997)

 

 

رﻧﺠﺒﺮﻳﺎن(1375)در مقاله خود بیان کرد ،ﻣﺪارﺳﻲ ﻛﻪ دارای ﺟﻮ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﺧﻮﺑﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ، ﺑﺎﻟﻄﺒﻊ دارای ﻣﻌﻠﻤﺎﻧﻲ ﺑﺸﺎش و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ اﻋﺘﻤﺎد ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﻗﻮی ﺗﺮی ﺑﺮ ﺳﺮ ﻛﻼس ﺣﺎﺿﺮ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻛﺎدر آﻣﻮزﺷﻲ ﻣـﺪارس ﺑـﻪ اﺛﺮﺑﺨﺸﻲ ﺧﻮد و ﻣﺪرﺳﻪ اﻋﺘﻤﺎد زﻳﺎدﺗﺮی دارﻧﺪ و ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺪرﺳﻪ وﻓﺎداری و ﺗﻌﻬﺪ ﺑﻴﺶ ﺗﺮی از ﺧﻮد ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﻨﺪ. که این امر در روند آموزش رسمی و غیر رسمی دانش آموزان تاثیر گذار خواهد بود و دانش آموزان با این روند و روحیه خواهد توانست بر افکار خود جهت تصمیم گیری و تسلط بر اراده خود تصمیم گیری کند.

 

 

اجاقی(1377) نیز نشان داد که در صورت مساوی بودن شرایط، مدارسی که دارای جو باز هستند، معلمان آن مدارس از روحیه بالایی برخوردار هستند و مدارسی که معلمان آنها از روحیه پایین برخوردارند، دارای جو مطلوبی نیستند.

 

 

میرکمالی(1373)،هر محیط آموزشی دارای جوی است که ممکن است آن محیط را سرد، خشک، غیر قابل اعتماد، و یا صمیمی، قابل انعطاف، قابل اعتماد و حمایت کننده سازد. محیط زندگی انسان نقش اساسی در احساس خوشبختی و یا تیره بختی او دارد. اگر محیطی بتواند به فرد اعتماد بنفس بدهد و بروز استعدادها و احساسات او را ممکن سازد و در نهایت بتواند زمینه های دستیابی به نیازهای فرد را امکان پذیر سازد، افراد احساس شادی و خوشبختی خواهند کرد.

 

 

از سوی دیگر ،انسان به حکم مخیر بودن، موجودی متمایز از سایر خلایق گردیده است. این موهبت الهی برای انسان مسئولیت وتکلیف به همراه آورده است و بازخواست ها، جزاها و پاداش ها، همگی معلول انتخابها و حرکت در مسیرهایی است که خود برگزیده است.

 

 

در تمامی وظایف مدیریتی یک نقش اساسی، مستمر و جدایی ناپذیر، فارغ از سطوح، نوع، حیطه عمل مدیریت، مدیر را همراهی می کند. از مدیر راهبردی تا مدیر عملیاتی، از هیأت رئیسه سازمان تا سرپرستان و مدیران اجرایی، از مدیران صفی و ماموریتی تا مدیران پشتیبانی و ستادی و …. همگی بطور مداوم جهت رفع مسائل و مشکلات یا جهت دستیابی به فرصتها و توسعه درگیر جهت دهی و انتخاب مسیر صحیح می باشند. به دلیل اهمیت این نقش و حضور جدایی ناپذیر و چالشی آن در زندگی سازمانی تمام مدیران، است.

 

 

چارلز هندی ، معتقد است که عصر حاضر ” عصر تغییر و سنت گریزی” می باشد که این خود منجر به شدت تضاد و تناقضهای سازمانی می گردد. مانوئل کاستلز ، عصر حاضر را با مشخصه اطلاعات و ظهور هویتی جدید مورد تحلیل و بررسی قرار می دهد. سایر اندیشمندان نیز به گونه ای مشابه، عصر جدیدی را نوید می دهند که برگرفته از فن آوریهای ارتباطی و اطلاعاتی می باشد .بینش و اطلاعات دو رکن اساسی برای نظام تصمیم گیری می باشند. فن آوریهای ارتباطی و اطلاعاتی در نقش یک تصمیم یار مناسب برای مدیر، نقش وی را در اتخاذ تصمیمات مشکل تر نموده است. از طرفی حجم اطلاعات در اختیار مدیران بسیار بیشتر شده است و از طرف دیگر در دسترس بودن و توزیع این اطلاعات در سایر سطوح برتری مدیر را از بعد در اختیار داشتن اطلاعات نسبت به سایرین به چالش کشانده است. لذا رکن بینش و تواناییهای کیفی مدیریت از وزن و اهمیت بیشتری برخوردار شده است. در این راستا آزادی از قید و بند حجم گسترده اطلاعات نیازمند شناخت چگونگی تصمیم گیری و استفاده بهینه از تفکر خلاق و تفکر ارزشی و استمداد از فنون و تکنیکهای تصمیم گیری خواهد بود. رالف کینی برنده جایزه کتاب سال آمریکا در زمینه تحلیل تصمیم در سال 1994 چنین بیان می دارد: “در دنیای پیچیده امروز که به عصر تغییرات سریع و عدم قطعیت شناخته می شود، دو دانش از اهمیت کلیدی برخوردار شده اند. نخست، دانش آینده پژوهی است که از آن به دانش مقصد شناسی تعبیر می شود و دوم، دانش تصمیم گیری است که با مقوله حساس راه یابی و مشتقات آن سروکار دارد. این دانشها هستند که کارآمدی یک جامعه را رقم می زنند. بدون شک مهم است که دست کم از دیدگاه ذهنی ونظری قادر به خلق آینده شکوهمند و معنادار باشیم و آنرا به مثابه مقصد خود در سفر توسعه ملی در نظر بگیریم. اما مهم تر از آن توانایی و شایستگیها در یافتن را ههایی است که می توانند این آینده را به واقعیت تبدیل کنند.”( کینی، ترجمه وحیدی مطلق،1381)

 

 

امروزه نیاز به مدیریت و رهبری، در همه زمینه های فعالیت های اجتماعی، به ویژه در نظام های آموزشی محسوس و حیاتی است، زیرا که آموزش و پرورش دارای نقش اساسی در گردش امور جامعه، تداوم و بقای آن است. رهبری و مدیریت اثربخش، لازمه­ی تهیه و اجرای برنامه­های آموزشی و پرورشیِ نتیجه­بخش و کیفی است (علاقه بند،2006).

 

 

 قدرت یکی از عمده ترین مفاهیمی است که ضمن معطوف ساختن تلاش های نظری و بنیادی، در تمام سطوح مدیریت و منابع انسانی از اهمیت زیادی برخوردار شده است(شمس،سموعی و پورریاحی،577:1389). قدرت، به عنوان یکی از ابزارهای اساسی و عملی هر سازمان، محور درک رفتار سازمانی و فردی می باشد(درا و برونر و هنسل،73:1993). در واقع، اهمیت قدرت از آنجا ناشی می شود که برای ایجاد هماهنگی در فعالیت های انسانی و سازمان ها ، عنصری موثر به شمار می آید(قاسمی،340:1382).

 

 

هرسی و بلانچارد قدرت را مسأله دنیای واقعی می دانند و رهبرانی که قدرت را می شناسند و می دانند چگونه آن را به کار ببرند از کسانی که نمی دانند یا آن را به کار نمی برند، اثربخش تر می داند.از طرفی رهبر یا مدیر برای تأثیرگذاری بر افکار و اعمال دیگران ناگریز به استفاده از قدرت است. با وجود درک اهمیت قدرت در نظریه و عمل مدیریت، هنوز هم دانش و شناخت بشر در مورد آن محدود و گاهی مبهم است.این مسأله به علت عدم شناخت کافی در مورد ماهیت موضوع قدرت و عوامل مرتبط با آن در سازمان است.با وجود این چون قدرت نقش عمده ای در مراوده ها و روابط موجود در جریان زندگی سازمانی دارد نمی توان از تأثیر آن  در کنش های سازمانی به سادگی گذشت (استونر و همکاران ،ترجمه اعرابی و پارسائیان1389).

 

 

منظور از منابع قدرت،ابزارها و امکاناتی است که در اختیار مدیران قرار دارد تا به واسطه ی آن به اعمال قدرت و مدیریت خود بپردازند.مجهز کردن مدیران به منابع قدرت، آنان را در اتخاذ تصمیمات مؤثر و مطلوب کمک خواهد کرد و امکان دستیابی به اهداف سازمانی را برای آنان به بهترین نحو ممکن و در مطلوب ترین سطح،امکان پذیری خواهد ساخت. قدرت ویژگی اساسی یک مدیر است؛ که بدون داشتن درجه ای از آن، شکل دادن به فعالیت مرئوسین مشکل خواهد بود.(امیدی،1:2006)

 

 

واضح است که رهبران برای موثر بودن و اثربخشی به ابزارهای متفاوتی نیاز دارند و قدرت یکی از ابزار های موثر بودن رهبران است. لذا قدرت به عنوان پدیده­ای اجتناب ناپذیر، ویژگی اساسی نقش مدیر بوده و اثر بخشی او را در سازمان فراهم می سازد. اهمیت مطالعه قدرت در مدیریت آموزشی به دلیل نقش استراتژیک آن نسبت به سایر مدیریت­ها می باشد چرا که با اصلاح یا فساد نسل­ها و جامعه سروکار دارد(عابدی،2006).

 

 

به باور پفر و سالانسیک، قدرت متغیر مداخله گر مهمی بین محیط و سازمان است و می تواند منجر به پیوند منعطف مدارس و سیستم آموزش و پرورش و به طور کلی با محیط تعاملی خود شود؛ زیرا قدرت، مدیران را توانمند می سازد تا متناسب با اقتضائات درونی و محیطی آموزش، قادر به برقراری ارتباط، جهت دهی نگرش،افکار،رفتارهاو عملکرد معلمان شوند(هچ،1387).ترک زاده (1388) در واقع؛ از این طریق بر معلمان اعمال نفوذ و کنترل می کنند. لذا با توجه به پویایی و اقتضائات درونی مدارس و همچنین فرّار ،نامطمئن، پیچیده و مبهم بودن تعاملی موجود آموزش و پرورش و لزوم مدیریت محیط تعاملی مبتنی بر این پویایی ها برای تحقق رسالتهای آموزشی، ضرورت پرداختن به موضوع قدرت و منابع آن در مدارس، احساس می شود.  

 

 

از آنجایی که رفتار انسان تحت تاثیر متغیرهای پیچیده­ی روانی، بیولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی شکل می­گیرد، به­نظر می رسد که منابع قدرت مورد استفاده توسط مدیران تحت تاثیر شیوه­های تفکر آنان می باشد و مدیران با توجه به سبک تفکر خود از نوع خاصی از قدرت استفاده ­کنند.

عکس مرتبط با اقتصاد

 

با توجه به موارد فوق محقق در صدد آن است تا تأثیر منابع قدرت مدیران در تصمیم گیری را با میانجی گری جو سازمانی در مدارس مورد بررسی قرار دهد که آیا بین جو سازمانی مدرسه به عنوان یک نهاد آموزشی  با منابع قدرت مدیران در تصمیم گیری مدارس رابطه معناداری وجود دارد یا خیر ؟

 

 

1-4 شرح موضوع،قلمرو زمانی و مکانی پژوهش

 

 

1-4-1 قلمرو مکانی تحقیق

 

 

قلمرو مکانی این تحقیق کلیه مدارس ابتدایی شهرستان سمنان می‌باشند.

 

 

1-4-2 قلمرو زمانی تحقیق

 

 

قلمرو زمانی این پژوهش اواخر تیر ماه  سال 91 تا اواخر دی ماه 91 می باشد.

 

 

1-5 اهداف تحقیق

 

 

1-5-1 هدف اصلی

 

 

تأثیر منابع قدرت در تصمیم گیری مدیران با میانجی گری جو سازمانی در مدارس  دخترانه ابتدایی  شهرستان سمنان

 

 

 

    • تبیین فرضیه های تحقیق

 

 

 

1-6-1 فرضیات اصلی

 

 

– بین منبع قدرت پاداش مدیران با جو سازمانی رابطه معناداری وجود دارد.

 

 

– بین منبع قدرت اجباری مدیران با جو سازمانی رابطه معناداری وجود دارد.

 

 

– بین منبع قدرت تخصص مدیران با جو سازمانی رابطه معناداری وجود دارد.

 

 

– بین منبع قدرت قانونی مدیران با جو سازمانی رابطه معناداری وجود دارد.

 

 

– بین منبع قدرت مرجعیت مدیران با جو سازمانی رابطه معناداری وجود دارد.

 

 

1-6-2 فرضیات ویژه

 

 

– بین جوباز با سبک تصمیم گیری مدارس ابتدایی دخترانه شهرستان سمنان رابطه معناداری وجود دارد.

 

 

– بین جو پدرانه با سبک تصمیم گیری مدارس ابتدایی دخترانه شهرستان سمنان رابطه معناداری وجود دارد.

 

 

– بین جو خودگردان با سبک تصمیم گیری مدارس ابتدایی دخترانه شهرستان سمنان رابطه معناداری وجود دارد.

 

 

– بین جو نظارت پذیر با سبک تصمیم گیری مدارس ابتدایی دخترانه شهرستان سمنان رابطه معناداری وجود دارد.

 

 

– بین جو بسته با سبک تصمیم گیری مدارس ابتدایی دخترانه شهرستان سمنان رابطه معناداری وجود دارد.

 

 

 

1-7 متغیر های تحقیق

 

 

در یک تحقیق برای پاسخ دادن به سئوال‌های تحقیق و یا آزمون فرضیه‌ها، تشخیص متغیرها امر ضروری است. در این تحقیق دو نوع متغیر

پروژه دانشگاهی

 در نظر گرفته شده است.

 

 

الف) متغیر مستقل: یک ویژگی از محیط فیزیکی یا اجتماعی است که بعد از انتخاب، دخالت یا دستکاری شدن توسط محقق مقادیری را می‌پذیرد تا تاثیرش بر روی متغیر دیگر (متغیر وابسته) مشاهده شود.

 

 

ب) متغیر وابسته : متغیری است که تغییرات آن تحت تأثیر متغیر مستقل قرار می‌گیرد (بازرگان، سرمد، حجازی،1380)

 

 

در مدل تحلیلی تحقیق متغیر منابع قدرت مدیران به عنوان متغیر مستقل،جو سازمانی به عنوان متغیر واسطه و سبک تصمیم گیری به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است.

 

 

 

1-8 تعریف عملیاتی واژه ها ، متغیر ها وا صطلاحات دقیق

 

 

 در تحقیق حاضر از واژه هایی استفاده شده ا ست که نیاز به تعریف عملیاتی بر اساس اهداف  تحقیق دارند زیرا این واژه ها از دیدگاه های متفاوت و در مورد مصرف گوناگون می توانند تعاریف نظری و عملیاتی متعدد و متفاوتی پیدا نمایند .

 

 

هالپین و کرافت در تعریف جو سازمانی می گویند:”ویژگی های درونی که یک سازمان را از سازمان دیگر متمایز ساخته و روی رفتار افراد آن تأثیر می گذارد، جو سازمانی نامیده می شود.این جو به وسیله ادراکات کارکنان و توصیف های آنان از ویژگی های درونی سازمان سنجیده می شود.(هالپین و کرافت،1993: 261).

 

 

هالپین و کرافت شش جو را برای توصیف و طبقه بندی مدرسه ها ارائه کردند که در طول یک پیوستار از باز به بسته قرار داده می شوند و عبارتند از: 1- جوهای باز، 2- خودگردان، 3- نظارت پذیر، 4- آشنا، 5- پدرانه و 6- بسته (هالپین وهمکاران،1993، 278). اما تأکید آنها بر دو جو اصلی باز و بسته می باشد.

 

 

جو باز: این حالت با صمیمیت و روحیه ی گروهی زیاد، بازدارندگی و عدم جوشش کم در بین معلمان، مراعات و نفوذ زیاد و تأکید بر تولید و کناره جویی کم مدیر توصیف می شود.

 

 

جو بسته: این حالت با روحیه و صمیمیت کم، عدم جوشش و بازدارندگی زیاد در بین معلمان و مراعات و نفوذ پایین و تأکید بر تولید و کناره جویی زیاد مدیر مشخص می شود که دارای ویژگی های متضاد با جو باز است. اعتماد و نشاط در آن کم و عدم اشتغال به کار زیاد است.

 

 

جو پدرانه: این حالت یک محیط اجتماعی را نشان می دهد که در آن مدیر سخت تلاش می کند، ولی با تأسف تلاش او بی اثر است. معلمان کار زیادی بر دوش ندارند. ولی به خوبی با هم کنار نمی آیند و به تشکیل گروه های رقیب گرایش دارند.

 

 

جو خودگردان: جوی است که به تقریب آزادی کامل را برای معلمان به منظور هدایت کارشان و ارضای نیازهای اجتماعی مطابق میل شان توصیف می کند. در این جو، روحیه و صمیمیت به طورنسبی زیاد بوده و عدم جوشش یا بازدارندگی کم تری وجود دارد.

 

 

جو نظارت پذیر: اشاره به جو پرکاری دارد که به زیان زندگی اجتماعی اعضا تمام می شود. با این وجود، روحیه بسیار است، معلمان در کارشان فعال و متعهدند، اما تکلیف های بیش از حد و تعامل شخصی کم تری دارند.در یک مدرسه با جو نظارت پذیر بر اساس تولید زیاد، بازدارندگی زیاد و صمیمیت کم است.

 

 

جو آشنا: نشان دهنده ی جوی است که در آن رابطه های اجتماعی مطلوب به زیان انجام کارها تمام می شود. معلمان در ارتباط با کار یکدیگر نمی جوشند. مدیر مدرسه اگر چه در سطح شخصی بسیار ملاحظه گر است، ولی به هیچ وجه کناره گیر نیست. بر بهره وری پافشاری نمی کند و بر انجام کار نیز نظارت ندارد.به طور خلاصه محیط مدرسه بسیار دوستانه است؛ ولی معلمان فعالیت اندکی دارند.

Efficiency بهره وری

 

تعریف قدرت

 

 

درابتدا معانی و مضامین قدرت بررسی می شود. قدرت یعنی توانایی فرد یا گروه برای دستیابی به هدف ها یا پیشبرد منافع خود. می‌توان گفت قدرت به مفهوم توانایی تأثیرگذاری بر دیگران است (گیدنز، 789). قدرت یک جنبه فر اگیر در همه روابط انسانی است. بسیاری ازستیزها در جامعه برای کسب قدرت است. موضوع مهم اینکه صاحبان قدرت حتی المقدور آن ‌را کتمان می‌کنند، کسانی که در پی آن هستند، به‌گونه ای دیگر وانمود می کنند و کسانی که آن ‌را به‌دست می‌آورند درباره شیوه کسب قدرت سکوت می کنند و آن را درانبوهی از رمز و راز فرو می‌برند.

 

 

 انواع قدرت

 

 

  در یک تقسیم‌بندی کلی، می‌توان قدرت در سازمان را به دو نوع عمده تقسیم کرد: “قدرت مدیریتی(سازمانی)” که از مقام فرد در سازمان نشأت می‌گیرد و “قدرت شخصی” که برآمده از ویژگی‌ها و خصوصیات شخصی فرد است.

 

 

– قدرت مدیریتی:  این نوع قدرت متعلق به پست و مقام سازمان است. وقتی که یک شغل و پست سازمانی ایجاد می‌شود، برای آن پست و متصدی آن، اختیارات و قدرت مشخصی در نظر گرفته می‌شود. قدرت مدیریتی شامل، قدرت قانونی، قدرت پاداش و قدرت اجبار می‌باشد.

 

 

 قدرت قانونی: نوعی حق سازمانی است که به فرد اجازه می‌دهد تا دیگران را به اطاعت از خود وادارد. قدرت قانونی، قدرتی است که به پست و مقام سازمانی تعلق دارد و هر کس که در آن پست و مقام قرار می‌گیرد، از آن قدرت برخوردار می‌شود.(شفیعی و دیگران،148:1385).

 

 

قدرت پاداش: قدرت پاداش، برحسب درجه کنترل یک شخص بر پاداش‌هایی که برای دیگران باارزش می‌باشند، سنجیده می‌شود. به عنوان مثال، معروف‌ترین پاداش‌های سازمانی حقوق، ارتقا و واگذاری مأموریت می‌باشند. (همان منبع،384:1385).

 

 

قدرت اجبار: معنی قدرت اجبار این است که مدیر می‌تواند با تذکر، توبیخ و تنبیه افراد، آنان را وادار به انجام دادن وظایفشان کند. چون این قدرت مبتنی بر ترس است، بنابراین، ممکن است باعث ایجاد اضطراب و حالت دفاعی در افراد شود(ساعتچی،387:1386).

 

 

مدیران باید استفاده از قدرت اجبار را به حداقل برسانند و قبل از به‌کار بردن آن، به نکات زیر توجه داشته باشند:

 

 

الف-باید زیردستان را کاملا با مقررات سازمان و جریمه عدم رعایت آنها، آشنا کنند تا استفاده از قدرت تنبیه موجب عداوت و دشمنی کارکنان نشود. قبل از اعمال تنبیه باید به کارمند خود، هشدار دهند.

 

 

ب- شدت تنبیه باید متناسب با اهمیت تخلف باشد. مدیر باید اعتبار خود را نیز حفظ کند، مدیری که همواره تهدید می‌کند ولی آن را اجرا نمی‌کند، قدرت و احترام خود را از دست می‌دهد (شفیعی و دیگران،154:1385).

 

 

– قدرت شخصی:  قدرت شخصی، هیچ ارتباطی به پست و مقام سازمانی ندارد و از ویژگی‌ها و خصوصیات شخصی افراد نشأت می‌گیرد و تنها به شخصیت فرد بستگی دارد. قدرت شخصی نیز به دو صورت قدرت تخصص و قدرت مرجعیت نمود پیدا می‌کند.

 

 

 قدرت تخصص: عبارت از توان کنترل رفتار دیگری است از طریق داشتن دانش، تجربه یا قضاوتی که وی ندارد، ولی به آن نیاز دارد.(رضائیان،404:1380) نظارت بر کار متخصصان و به عبارت دقیق‌تر اعمال کنترل بر اطلاعات می‌تواند منبع ایجاد قدرت باشد مدیران سطح بالای سازمان در مورد یک موضوع مهم سازمان تصمیم می‌گیرند. ولی کارکنان سطح پایین‌تر ممکن است تخصصی داشته باشند که مدیران سطح بالا برای تصمیم‌گیری به آن تخصص نیاز داشته باشند.

 

 

 قدرت مرجعیت: هنگامی گفته می‌شود فرد دارای قدرت مرجعیت است که به دلیل وفاداری پیروانش به او، توانایی لازم برای کنترل آنان را، دارا باشد. یکی از مبانی قدرت مرجعیت، برخوردار بودن فرد از نوعی جذبه یا کشش شخصی است که اصطلاحا به آن کاریزما گفته می‌شود. (شفیعی و دیگران،148:1385).

 

 

 تصمیم گیری

 

 

 اعتقاد بر این است که جوهره مدیریت اتخاذ یک تصمیم مناسب است و معمولاً مدیریت با تصمیم گیری مترادف می گردد . در یک تعریف مناسب ، تصمیم گیری یعنی : انتخاب یک راه حل از میان راه حلهای عملی مختلف برای حل مسائل و استفاده از فرصتها . ( طالقانی ، ص 285 ، 1382 )

 

 

سبک های  تصمیم گیری

 

 

سبک ها ی تصمیم گیری عقلایی، شهودی، وابستگی، آنی و اجتنابی  می باشد.

بررسی تاثیر هوشمندسازی مدارس در تعامل با نگرش به فناوری اطلاعات و ارتباطات بر ارتقاء فرآیند یاددهی …

در جهان امروز آموزش و پرورش از اهمیت ویژه ای برخورداراست. وتحولات روز افزون سبب جلب توجه بیشتر به مسله آموزش وپرورش شده است. در عصر حاضر، آموزش و پرورش یکی از نیازهای اجتناب ناپذیر انسان محسوب می شود. آموزش و افزایش مهارتها، به ابزاری اساسی برای رویاروی با مسایل جهان پیچیده ومتحول امروزی تبدیل شده است. آموزش و به ویژه، آموزش و پرورش که به تربیت نسل های جدید می پردازد، از ابتدایی ترین ضرورت های یک جامعه متمدن است (معیری، 1379). همچنین با توجه به فراگیر بودن آن، بهترین روش برای دستیابی به توسعه و پیشرفت های جدید است. به جرأت می توان گفت که مهمترین معیار توسعه و پیشرفت به ویژه در جهان امروز فناوری است و آموزش و پرورش وسیله ای برای آشنایی و دستیابی به فناوریهای جدید می باشد(نوروزی، زندی و موسوی مدنی، 1385). بکارگیری فناوری در آموزش یکی از جنبه های مهم گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان تحولی عظیم در زندگی اجتماعی حرفه ای و آموزشی بشر قرن بیست ویکم است که افق جدیدی را پیش روی موسسات آموزشی از جمله مدارس و دانشگاه گشوده است(رحیمی و یدالهی، 1388). پژوهش های متعدد مؤید این مطلب است که بکارگیری فناوری در آموزش فناوری در آموزش موجب کاهش هزینه های آموزش، صرفه جوی در وقت، افزایش فرصت های یاددهی یادگیری، افزایش موفقیت تحصیلی و امکان دسترس سریع به اطلاعات شده است. به همین علت سیاستگذاران بخش تعلیم وتربیت در بسیاری از کشورها در حال توسعه ازجمله ایران به آموزش الکترونیک توجه ویژه نشان داده اند( رحیمی و یدالهی، 1388). بکارگیری گسترده فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرآیند آموزش، همزمان با تحول در رویکردهای آموزش در جهان، زمینه شکل گیری مدارس هوشمند را فراهم آورده است(جلالی، 1388). مدارس هوشمند سازمانی است که یادگیرنده در آن نسلی خلاق و توانمند در عرصه های زندگی و توانا در خلق دانش  تربیت می شوند. این مدارس از جمله نیازمندی های جوامع دانش محور می باشد و رویکردهای توسعه مهارتهای دانش و کارآفرینی دانش آموزان را دنبال می نمایند(جلالی، 1388). مدارس هوشمند به سبب برنامه های درسی انعطاف پذیر امکان تدریس با شیوه های نو، داشتن طیف وسیعی از برنامه ها و روش های آموزشی و محوریت بخشیدن به نقش دانش آموزان، با در نظر گرفتن تفاوتهای فردی و توجه بیشتر به نیازها، علایق و استعدادهای دانش آموزان، می تواند در جهت از بین بردن یاکاهش دادن شکاف آموزشی مفید باشد(مویدنیا، 1384).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

این مدارس در جهت  ایجاد محیط یاددهی یادگیری و بهبود نظام مدیریتی مدرسه و تربیت دانش آموزان پژوهنده طراحی شده است(جلالی،1388). نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در مدارس هوشمند، توانمند سازی و ارتقاء یاددهی یادگیری است (ام.پوندوا.ام ویکزیانی ،1390). دراین مدارس، دانش آموزان متناسب با استعدادها و علایق خود، به یادگیری می پردازند، وتوجه به بارور کردن همه استعدادهای بالقوه دانش آموزان در تمامی فعالیت های آموزش و فوق برنامه به چشم می خورد، وهمچنین محدودیتی در ادامه روند یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموز وجود نخواهد داشت. معلمان در این مدارس به متخصصان توانا تبدیل می شوند که راهنمایی دانش آموزان را در فرآیند یادگیری بر عهده دارند؛ به علاوه آنان در دستیابی دانش آموزان به منابع دانش برای انجام دادن فعالیت های تحقیقات و پژوهش، نقش تسهیل کننده ای خواهند داشت(سازمان آموزش وپرورش استان  تهران، 1386). در حقیقت نقش سنتی معلمان که منبع اصلی دانش و ارائه کنندگان آن شناخته می شدند، به راهنمای دانش آموزان برای خود یادگیری و تسهیل دسترس ایشان به منابع فراوان دانش، تغییر می کند.معلمان به دانش آموزان نشان می دهند که چگونه بیاموزند و چگونه از آموخته های خود در جهت ارتقاء و بهبود کیفیت زندگی خویش استفاده کنند (به نقل از محمودی و همکاران، 1387).روش تدریس در مدارس هوشمند ، راهبرد های یادگیری را ترکیب می کند تا ارتقاء شایستگی های دانش آموزان را ممکن نماید(یونسکو،2003). تغییرات مهم ناشی از فناوری اطلاعات، منبع تحولات اساسی در کلاس شده است. مهمترین آنها را می توان در این واقعیت دانست که فناوری، دانش آموزان را قادر ساخته است تا به اطلاعات خارج از کلاس دسترسی پیداکنند و این مسئله موجب افزایش انگیزه آنان برای فراگیری شده است .(مشرا ،2005). با بهره گیری از فناوری اطلاعات، معلمان به سهولت به منابع جدید آموزش مورد نیاز خود دست می­یابند و اطلاعات و مواد آموزش کلاس خود را سریع تر و آسان تر تهیه می کنند (لاولس،2003). کاربرد رایانه در مدرسه به منظور رشد و غنی سازی یادگیری است (اندرسون، 1372). محیط های یادگیری غنی شده با فناوری اثر مثبت را بر روی نگرش دانش آموزان در زمینه انگیزه، و خلاقیت و اهمیت کامپیوتر داشته است(آق ار کالکی ، صفری و حافظی، 1390). طرز نگرش دانش آموزان به نحوه به کارگیری فناوری اطلاعات از عوامل بسیار موثر محسوب می شود؛ به عبارتی دیگر، درک نگرش دانش آموزان به یادگیری الکترونیکی می تواند به ایجاد فضای یادگیری مناسب تری برای آموزش منجر شود(نقوی،1389). واین طرز نگرش مثبت به فناوری باعت خودکارآمدی بهتر در دانش آموزان می شود همان طور که نتایج تحقیق زمانی و سعیدی(1391) با عنوان اثر بخشی پایدار تاثیر استفاده از چند رسانه ای­ها برخودکارآمدی و انگیزش تحصیلی درس ریاضی دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان های دولتی شهرستان ایذه انجام گرفته،نشان می دهد که تاثیر مثبت دارد استفاده از چند رسانه­ای ها برخودکارآمدی و انگیزش تحصیلی دارد.

نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات

 

 یادگیری برای موفقیت حیاتی است. موفقیت، احساس خودکارآمدی ما به عنوان یک باور توسعه می دهد(ریوکن، هارلند، 2002).  باورهای خودکارآمدی دانش آموزان نقش انکار ناپذیری در انگیزش تحصیلی،  یادگیری وموفقیت آنها دارد (نصیری، 1390). از جمله زمینه های خودکارآمدی، خودکارآمدی تحصیلی است که دارای پایه های محکم در نظریه  خودکارآمدی می باشد(بندورا، 1997). خودکارآمدی تحصیلی در واقع اعتقاد افراد است به اینکه آنها می توانند به طور موفقیت آمیزی تکالیف تحصیلی شان را در سطوح معین شده انجام دهند(نصیری، 1390). مفهوم خودکارآمدی از نظریه ی شناختی ـ اجتماعی بندورا مشتق شده و به باورها یا قضاوت های فرد درباره ی توانایی های خود در انجام وظایف و مسؤولیت هایش اشاره دارد. وی خودکارآمدی را عبارت از باورهای و قضاوت های افراد درباره ی توانایی شان در انجام تکالیف خاص در موقعیت خاص می داند(به نقل از توزنده جانی، توکلی زاده و لگزیان، 1389). احساس خودکارآمدی در فرآیند یادگیری نقش بسیار مهمی دارد. خودکارآمدی به باورهای مرتبط می شوند که فراگیران در ارتباط با خود، دشواری تکلیف و پیامدهای حاصل از انجام تکلیف دارند(بندورا،1997). افراد با خودکارآمدی کم،  تفکر بدبینانه درباره ای توانایی های خود دارند، .بنابراین، این افراد در هر موقیعتی که بر اساس نظر آنها از توانایی هایشان فراتر باشد، دوری می کنند. در مقابل افراد با خودکارآمدی بالا، تکالیف سخت را به عنوان چالش هایی که می توانند آنها مسلط شوند، در نظر می گیرند، آنها تکالیف چالش انگیز را انتخاب می کنند، سریع تر حس خودکارآمدیی شان بهبود می یابد و در صورت وجود مشکلات، تلاششان حفظ می شود(به نقل از سروقد، رضایی، معصومی، 1389).

 

 

تحقیقات درباره تاثیر مدارس هوشمند بر فرآیند یاددهی یادگیری انجام گرفته است. اما در این تحقیقات به اثر متغیر واسطه­ای پرداخته­ نشده و همچنین به تأثیر این مدارس به خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان نپرداخته­اند. لذا این پژوهش به دنبال مطالعه تأثیر مدارس هوشمند و نقش تعامل نگرش به فناوری اطلاعات و ارتباطات بر ارتقاء فرآیند یاددهی یادگیری و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان است.

 

 

ضرورت تحقیق:

 

 

مهمترین مؤلفه ی نظام آموزش و پرورش، مؤلفه یاددهی- یادگیری است(مهر محمدی،1374). از این رو هر گونه اصلاح یا باز نگری در نظام آموزش و پرورش در درجه اول باید معطوف به فرآیند یاددهی – یادگیری شود(شریعتمداری، 1374). چرا که این مؤلفه نقش اساسی و مستقم در تجربیات یادگیری یادگیرندگان و آنچه در محیط آموزش به وقع می پیوند و یا عملاّ به اجرا گذاشته می شود ایفا می کند(مهر

پروژه دانشگاهی

 محمدی، 1374). یادگیری به وسیله خودکارآمدی سطح پایین محدود می شود و به وسیله خودکارآمدی سطح بالا افزایش می یابد. خودکارآمدی به عنوان یک عامل شناختی می تواند به افراد کمک کند و مسیر رسیدن به موفقیت آنها در تمام امور به ویژه در امر تحصیل شود. از آنجایی که تاکید اساسی مدارس هوشمند بر ارتقاء فرآیند یاددهی یادگیری می باشد و این که مدارس از دستاورهای مهم توسعه فناوری اطلاعات وارتباطات در برنامه های آموزش وپرورش می باشد که فوائد و آثار و نتایج آن نه تنها در محیط آموزش تاثیرات خود را خواهد داشت بلکه تحولی نوین همراه با تجارب واقعی محیط زندگی دانش آموزان و فردای آنها خواهد بود اما نگرش دانش آموزان به عنوان یک عنصر مهم در نظام آموزش و پرورش به این تغییرات و فناوری جهت استفاده آنها برای بهبود یاددهی یادگیری یک عامل مهم است. بنابراین این پژوهش می خواهد تاثیر هوشمند سازی مدارس و نقش تعامل نگرش به فناوری اطلاعات و ارتباطات بر ارتقاء فرآیند یاددهی یادگیری و خودکارآمدی دانش آموزان بررسی کند. از سویی این پژوهش به ارتقاء سطح دانش پایه کمک می کند و یک پشتوانه عملی برای بهترکردن مدارس هوشمند در سطح کشور فراهم  می کند و همچنین این مدارس چون قدمت زیادی در ایران ندارد با انجام این پژوهش­ها می توانیم باعث بالابردن کیفیت بهتر در این مدارس شویم و همچنین معلمان و مدیران مدارس و علاقه مندان به حوزه فناوری اطلاعات و آموزش و پرورش از نتایج این پژوهش می توانند استفاده کنند.

 

 

دف های کلی و جزیی پژوهش:

 

 

هدف کلی پژوهش:

 

 

تعیین تاثیر هوشمندسازی مدارس و نقش تعامل نگرش به فناوری اطلاعات و ارتباطات بر ارتقاء فرآیندیاددهی یادگیری وخودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان

 

 

اهداف جزیی پژوهش:

 

 

 

    • تعیین تاثیرهوشمند سازی مدارس بر ارتقاء فرآیند یاددهی یادگیری دانش آموزان

 

 

    • تعیین تاثیر هوشمند سازی مدارس بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان

 

 

    • تعیین نقش تعامل نگرش به فناوری اطلاعات و ارتباطات بر رابطه بین هوشمندسازی مدارس با ارتقاء فرآیند یاددهی یادگیری خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

 

 

فرضیه های پژوهش:

 

 

 

      • بین فرآیندهای یاددهی یادگیری مدارس هوشمند سازی شده و عادی تفاوت وجود دارد.

 

 

      • بین خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان مدارس هوشمندسازی شده و عادی تفاوت وجود دارد.

 

 

      • نگرش به فناوری اطلاعات و ارتباطات در رابطه بین هوشمند سازی مدارس و ارتقاء فرآیند یاددهی یادگیری و خودکارآمدی تحصیلی تعامل دارد.

 

 

 

متغیرهای پژوهش:

 

 

متغیرمستقل: هوشمند سازی مدارس

 

 

متغیر وابسته: ارتقاء فرآیند یاددهی یاگیری

 

 

متغیر وابسته:  خودکارآمدی تحصیلی

 

 

متغیرواسطه: نگرش به فناوری اطلاعات و ارتباطات

 

 

تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها:

 

 

هوشمند سازی مدارس: مدرسه هوشمند مدرسه ای است که جهت ایجاد محیط یاددهی یادگیری و بهبود نظام مدیریتی مدرسه و تربیت دانش آموزان پژوهنده طراحی شده است(جلالی، 1388).

 

 

مدرسه هوشمند سازمانی آموزشی با موجودیت فیزیکی و حقیقی(نه مجازی)است که در آن دانش آموزان به شکل نوین آموزش می بینند. در مدرسه هوشمند کنترل ومدیریت، مبتنی بر فناوری رایانه وشبکه انجام گرفته، و محتوای اکثر دروس آن الکترونیکی وسیستم ارزشیابی و نظارت آن هوشمند می باشد(سازمان آموزش وپرورش تهران، 1384).

 

 

تعریف عملیاتی: مدارس هوشمند مدارسی که از اداره آموزش و پرورش مجوز هوشمندسازی گرفته اند.

 

 

تعریف مفهومی : فرآیند یاددهی یادگیری

 

 

وجود فردی که نسبت به محتوایی آگاهی دارد و قصد دارد این محتوا را به فردی که در ابتدا فاقد آن است، منتقل کند، بدین سبب، میان فرد آگاه نسبت به محتوا و فرد فاقد آن، رابطه ای به قصد اکتساب محتوا توسط فرد نابرخوردار، بر قرار می شود(مهر محمدی، 1387).

 

 

تعریف عملیاتی: دراین پژوهش فرآیند یاددهی یادگیری عبارت از نمره­ای است که آزمودنی ها در پرسشنامه محقق ساخته فرآیندیاددهی یادگیری به دست می آورند.

 

 

تعریف مفهومی: خودکارآمدی تحصیلی

 

 

 خودکارآمدی تحصیلی به اعتماد به نفس دانش آموزان در توانایی شان برای تسلط یافتن به تکالیف و مهارت های جدید که اغلب در یک حوزه تحصیلی خاص از قبیل ریاضی می باشد. اشاره دارد(میدگلی و همکاران 1998، پارجاس و میلر 1994).

 

 

تعریف عملیاتی:

 

 

دراین پژوهش خودکارآمدی تحصیلی عبارت از نمره­ای است که آزمودنی ها در پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی( مورگان و جینکز(1995 ) به دست می آورند.

 

 

تعریف مفهومی نگرش:

 

 

نگرش عبارت است از یک حالت عاطفی مثبت و منفی نسبت به یک موضوع در اینجا نگرش به فناوری اطلاعات و ارتباطات مد نظر است(کریمی، 1387).

 

 

تعریف عملیاتی:

 

 

در این پروهش نگرش به فناوری عبارت از نمره­ای است که آزمودنی ها از پرسشنامه نگرش به فناوری اطلاعات و ارتباطات(کریستینس و کتزک(1997) به دست می آورند.

بررسی تجارب اکتسابی دانشجویان دانشگاه تبریز از برنامۀ درسی پنهان در درس تربیت بدنی

   برنامۀ درسی  به عنوان یکی از ستونهای الزامی سازۀ علوم تربیتی نقش بی بدیلی در عملکرد های تربیتی داشته است  و حتی پا را از قلمرو رسمی بودن بیرون گذاشته، فرایند های غیررسمی را در بر گرفته است . برنامۀ درسی، به منزلۀ ظرف و ظرفیتی در نظر گرفته شده است که کارکردهای چندگانه پیدا کرده و در صدد بر آمده تا همۀ اتفاق های آموزشی آشکار و پنهان و شکل عملی شدن انتظارات و مقاصد آموزشی را در خود جای دهد . برنامۀ درسی به منزلۀ یک فرایند، می خواهد مسیری باشد که آغاز و پایان جریان یادگیری و آموزش را به هم پیوند دهد (اسکندری، 1387).

 

 

 

   برنامۀ درسی عمومی شامل اندیشۀ اسلامی، تاریخ اسلام، اخلاق، انقلاب اسلامی، آشنایی با منابع اسلامی، تربیت بدنی  و دروسی است که دارای اطلاعات و معلومات عمومی مانند زبان و ادبیات فارسی و انگلیسی می باشد. با اشاره به تعریف آیین نامه های آموزشی، دربارۀ دروس عمومی گفته می شود: دروس عمومی به منظور توسعۀ اطلاعات و معلومات عمومی دانشجویان و همجنین تقویت جنبه های شخصیتی دانشجویان ارائه می شود که گذراندن آن برای هر دانشجو الزامی است (دلویی، 1389).

 

 

 

   در حیطۀ دروس عمومی پژوهشهای کمی صورت گرفته و بیشتر در شاخه دروس معارف اسلامی، که درواقع زیرمجموعه ای از دروس عمومی هستند پژوهشهایی صورت گرفته است که بیشتر آنها نیز کمی می باشند. نتایج این پژوهشها نشان می دهد که عمده ترین مشکلات دانشجویان در ارتباط با دروس معارف اسلامی عبارتنداز: مشکلات مربوط استادان 45 درصد، محتوای درس 28/5 درصد، نداشتن انگیزه برای خواندن درس8/2 درصد، برنامه ریزی دروس 3/8 درصد، نامناسب بودن درس 40 درصد (یوسفی لویه، 1379).

 

 

 

   تربیت بدنی به عنوان یکی از زیرمجموعه های دروس عمومی، فرایندی است آموزشی- تربیتی که هدف آن تکامل همه جانبۀ انسان در طول زندگی است. به عبارتی بخشی از جریان تعلیم و تربیت است که به واسطۀ حرکت و ورزش، جریان رشد را در تمامی ابعاد انسانی تسهیل و هماهنگ می نماید و به شکوفایی استعدادهای مطلوب کمک می کند و در کلیۀ نظامهای آموزش و پرورش جایگاه ویژه- ای دارد. تربیت بدنی علاوه بر رشد و تقویت قوای جسمانی فراگیران، شرایطی را فراهم می آورد تا سایر ابعاد اخلاقی، اعتقادی، جسمانی، عقلانی، ادراکی، مهارتی، اجتماعی و عاطفی آنان را رشد و توسعه دهد و نقش اساسی در تربیت افراد جامعه ایفا نماید (رضازاده و همکاران، 1390).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

   تحقیقات مختلفی ثابت کرده است که تربیت بدنی و فعالیتهای ورزشی می تواند به عنوان یک روش کمکی در کنار سایر روش های درمانی، نقش بسزایی در درمان بیماری افسردگی داشته باشد چون:

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

 

الف: هنگام فعالیتهای بدنی هورمونی بنام «اندروفین» در بدن ترشح می شود که باعث نشاط و شادابی انسان می شود، بطوری که کمبود این هورمون در بعضی از بیماران افسرده مشاهده شده است.

 

 

 

ب: در طول فعالیتهای ورزشی، انسان از محرک های فشارآور زندگی رهایی یافته و همین، باعث بهبود خلق می شود؛ به عبارت دیگر گریز از فشارهای زندگی روزانه به وسیله ورزش باعث کاهش اضطراب و افسردگی می شود (سلطانیان، 1381).

 

 

 

   نظم اجتماعی و سازگاری اجتماعی یکی از اهداف عالی تربیت‎بدنی و ورزش می‎باشد. افراد شرکت کننده در فعالیت‎های حرکتی و ورزشی در محیط فعالیت که همچون یک آزمایشگاه کوچک اجتماعی است، رعایت قوانین و مقررات، احترام به دستورات و نظرات، رعایت حقوق دیگران، همکاری و تعاون با افراد تیم خود و یا سایر ورزشکاران، رعایت نظم و انضباط، رعایت مسائل اخلاقی و انسانی، گرایش به فضائل اخلاقی و دوری جستن از رذائل اخلاقی و … را مستقیماً تجربه می‎کنند و آموزش می‎بینند و برای اینکه در فعالیت خود موفق باشند ملزم به رعایت موارد فوق می‎باشند، بنابراین افراد شرکت کننده در فعالیت‎های حرکتی و ورزشی، این موارد آموزش دیده را، در جامعه نیز در شرایط گوناگون تعمیم داده و رعایت می‎کنند و افرادی منظم و سازگار می‎باشند. بنابراین از بزهکاری، ناسازگاری و اقدام به انجام اعمال خلاف قانون و در نهایت مرتکب شدن جرم خودداری می‎کنند (پیناتل ، 1345).

 

 

 

   مروری اجمالی بر ادبیات و مطالعات حوزۀ برنامه درسی نشان می دهد که برنامۀ درسی در سه مقولۀ کلی برنامۀ درسی رسمی و صریح، برنامۀ درسی عقیم و برنامۀ درسی مستتر(پنهان) طبقه بندی شده است. این سه مقوله قلمرو جدید برنامۀ درسی را به عنوان یک حوزۀ تخصصی در جهان امروز شکل داده است (قورچیان، 1373).

 

 

 

   برنامۀ درسی پنهان از جمله  مفاهیم بسیار ارزشمند و راهگشا در تفکر و عمل برنامه‌ریزی درسی می باشد (مهرمحمدی، 1380). برنامۀ درسی پنهان اشاره به آن دسته از یادگیریها دارد که در سرفصلهای برنامۀ درسی یا سیاستهای آموزشی بصورت آشکار مطرح نشده است ولی به نظر می رسد که جزء دائمی و مؤثر آموزش باشد و ممکن است به عنوان یک مورد ناخواسته و بعبارتی دیگر ناشناخته تعریف شود. واژۀ برنامۀ درسی مستتر بعد وسیعی از تعاریف را در برمی گیرد و در تجارب آموزشی در برابر تعاریف رسمی در مورد برنامۀ درسی و تأثیرات واضح تعاملات آموزشی قرار دارد. باتوجه به اینکه آموزش دانشگاهی تمایل بیشتری برای آزادی در برنامۀ درسی خود نسبت به مدارس دارد، پس برنامۀ درسی مستتر نقش مهمی را در یادگیری دانشجویان ایفا می کند (صالحی، رحیمی، عابدی و بهرامی، 1382) . عواملی چون قوانین و مقررات مدرسه، جو اجتماعی مدرسه و رابطۀ رویارویی دانش آموزان به عنوان مؤلفه های برنامۀ درسی پنهان تعیین گردیده است (ملکی، 1385).

 

 

 

   صاحبنظران مختلف برنامۀ درسی پنهان معتقدند که فراگیر صرفاً آنچه را که در برنامۀ درسی آشکار به آن تصریح شده است یاد نمی گیرند، بلکه چیزهای متنوع و متعدد دیگری ضمن تحصیل در نظام آموزشی یاد می گیرند. پس می توان گفت که برنامۀ درسی پنهان یعنی

دانلود مقالات

 اثرات ناخواسته ی حاصل از مواجهه ی دانشجویان با برنامۀ درسی آشکار. از این رو منظور از برنامۀ درسی پنهان در دروس عمومی در نظام آموزش عالی و در پژوهش حاضر را می توان اثرات ناخواسته ی حاصل از مواجهه ی دانشجویان با این دروس دانست. منظور از این اثرات ناخواسته در این پژوهش تمام تأثیراتی است که این درس(تربیت بدنی) می تواند در فکر، عواطف، باورها، نگرشها، رفتار فراگیران و سایر جنبه های شخصیتی آنها ایجاد کند.

 

 

 

   با توجه به نتایج مطالعات انجام شده و اهمیت برنامۀ درسی پنهان در آموزش، بخصوص آموزش عالی و عدم وجود تحقیق کیفی مناسب در این زمینه و این که تاکنون از روش های کیفی از جمله پدیدارشناسی، برای بررسی ادراک دانشجویان در درس تربیت بدنی استفاده نشده است، در این  پژوهش محقق برآن شده است تا تجارب دانشجویان دانشگاه تبریز از برنامۀ درسی پنهان در درس تربیت بدنی به عنوان زیرمجموعه ای از دروس عمومی را بررسی کند.

 

 

 

1-3) اهمیت و ضرورت پژوهش

 

 

 

   دانشگاه ها به عنوان مهمترین کانون علمی و فرهنگی جامعه با تربیت متخصصین در تعیین سرنوشت آتی کشور نقش اساسی دارند (محمدی مهر و فتحی واجارگاه، 1387).

 

 

 

   با توجه به اهداف و رسالت های کلی آموزش عالی، جهت گیری های عمدۀ  برنامۀ درسی آن در چند حیطه شامل حیطۀ تخصصی، حیطۀ پژوهش و توسعۀ دانش، حیطۀ پرورش مربیان و درنهایت حیطۀ عمومی، مورد توجه برنامه ریزان درسی آموزش عالی قرار گرفته است. حیطۀ آموزش عمومی در آموزش عالی در کنار حیطه های تخصصی، پژوهشی و توسعه ی دانش از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ خصوصاً در دنیای کنونی که بیش از پیش، نیاز به دانش آموختگان دارای اطلاعات و مهارتهای عمومی، توانمند در دسترسی به اطلاعات، برقراری ارتباطات مؤثر، تجزیه و تحلیل مسائل و ارائه راه حلها، تفکر خلاق و شناسایی محیط ملی و بین المللی احساس می شود. بدین ترتیب، ضمن تأکید بر آموزش و تربیت حرفه ای  تخصصی، آموزش عمومی نیز جایگاه خود را در آموزش های دانشگاهی حفظ نموده است و با عبارت های متفاوتی هم چون «برنامۀ پایه مشترک» و «برنامۀ مهارتهای اساسی» و آموزش عمومی  مطرح می شود. در هر صورت، این بخش از برنامه ی درسی به عنوان جزء

 

 

 

جدایی ناپذیر و عنصر اساسی از برنامه ی درسی آموزش عالی در نظام های مختلف شناخته شده است

 

 

 

(عارفی، قهرمانی و رضایی زاده، 1388).

 

 

 

   هم چنین در اهمیت و تأثیر برنامۀ درسی پنهان گفته شده است برنامۀ درسی پنهان، در حدی معنی دار، تعیین کننده آن چیزی است که مبنای احساس ارزش و عزت نفس همۀ شرکت کنندگان است و بیش از برنامۀ درسی رسمی در سازگاری فراگیران و مدرسان تأثیر دارد. در این راستا تعامل و یکپارچگی تمامی مؤلفه ها و عناصر برنامه برای نیل به اهداف و غایات نظام آموزش عالی ضروری می نماید.

 

 

 

   یکی از نیازهای ضروری جوامع که نقش مؤثری در تحقق اهداف و برنامه های اجتماعی هر جامعه- ای دارد تربیت بدنی و ورزش است. این پدیده دارای کارکردهای متعددی می باشد و با سایر پدیده- های اجتماعی ارتباط و تعامل زیادی دارد (رضازاده و همکاران، 1390).

 

 

 

   ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎﻱ ﻭﺭﺯﺷﻲ، ﺍﺯ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﭘﻴﺶ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﻲ ﺗـﺎ ﭘﺎﻳـﺎﻥ ﺗﺤﺼﻴـﻼﺕ ﺩﺍﻧﺸـﮕﺎﻫﻲ، ﺗﻮﺳـﻌﻪ ﻱ ﻣﻬﺎﺭﺕ- ﻫـﺎﻱ ﻋﺼﺒـﻲ ﻋﻀﻼﻧـﻲ ﻭ ﺗﻮﺳـﻌﻪ ﻱ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﻱ ﻫﺎﻱ ﺟﺴـﻤﺎﻧﻲ، ﺭﻭﺍﻧﻲ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ. ﺑﺎ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻋﺎﺩﺍﺕ ﻭﺭﺯﺷﻲ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺗﺤﺼﻴﻞ، ﻓﺮﺻﺖ ﻣﻨﺎﺳـﺐ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎﻱ ﻭﺭﺯﺷـﻲ ﺩﺭ ﻣﺮﺍﺣـﻞ ﺑﻌﺪﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻣﻲ ﺷـﻮﺩ. ﺑﺪﻳـﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺷـﺎﻧﺲ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺳـﺎﻟﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﻓﺰﺍﻳـﺶ ﻣﻲ ﻳﺎﺑﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻛﻴﻔﻴﺖ زندگی افزوده می شود. ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺑﺪﻧﻲ ﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﺳﺘﺎﻱ ﺍﻫـﺪﺍﻑ ﻋﻤﻮﻣـﻲ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻗـﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ، ﺷﺎﻣﻞ ﺗﻮﺳـﻌﻪ ﻭ ﺷﻜﻮﻓﺎﻳﻲ ﺟﺴـﻤﺎﻧﻲ، ﺫﻫﻨﻲ ﻭ ﻋﺎﻃﻔﻲ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﻣﻲ ﺷـﻮﺩ. ﺍﻳﻦ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﻛﻪ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺭﺷﺪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ، ﻣﻮﺟﺐ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺑﺪﻧﻲ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺩﺭﻭﺱ ﺩﻳﮕﺮ شده است (محمدی، 1389).

 

 

 

   این طور به نظر می رسد که در کلاسهای تربیت بدنی همۀ توجه ها به انتقال دانش و ایجاد مهارتهای خاص و مورد انتظار اجتماعی معطوف شده است درحالی که به تأثیر خود کلاس، محیط و فضای فیزیکی آموزشی، تعامل مربیان و فراگیران و … کم تر پرداخته شده است و بیش از دانسته ها و توانسته های معلم، نوع مواجهۀ او، نگاه و سخت گیری او به پدیده ها و مسائل زندگی است که بر فراگیران اثر می گذارد. این تأثیر ناخواسته و پنهان که مورد غفلت واقع شده، همان تأثیر خواسته و آشکار برنامۀ پنهان می باشد. از این رو پرداختن به این نوع برنامۀ درسی در این عرصه ضرورت بیش- تری دارد و پیش نیاز برنامه ریزان این حوزه به شمار می رود (رضازاده و همکاران، 1390).

 

 

 

1-4) هدف پژوهش

 

 

 

شناسایی تجارب اکتسابی دانشجویان دانشگاه تبریز از برنامۀ درسی پنهان در درس تربیت بدنی

 

 

 

1- 5)  سؤال پژوهش

 

 

 

تجارب دانشجویان دانشگاه تبریز از برنامۀ درسی پنهان در درس تربیت بدنی چگونه است؟

 

 

 

1-6 ) طرح مفاهیم و اصطلاحات :

 

 

 

1-6-1) تجارب اکتسابی: آگاهی یا مهارتی که فرد در طول زندگی از راه سعی و کوشش به دست می آورد (فرهنگ لغت عمید و فرهنگ فارسی معین).

 

 

 

1-6-2برنامۀ درسی پنهان: برنامه ی درسی پنهان، به عواملی اشاره داردکه جزء برنامه ی درسی رسمی نیست و از دید و مشاهدۀ برنامه ریزان و دست اندرکاران برنامه ریزی درسی پنهان است و در فکر و عواطف و رفتار فراگیران اثر می کند و در اغلب موارد مؤثرتر از برنامه ی درسی پیش بینی شده عمل می نماید. قوانین و مقررات مراکز آموزشی، جو آن و تعامل اعضا با هم، از اهم این عوامل هستند. از تأثیر این ها، تفکر، نگرش ها و گرایش هایی در فراگیران شکل می گیرد که در ادبیات برنامه درسی، این تأثیرات را برنامه ی درسی پنهان تلقی می نمایند (ملکی، 1381).

 

 

 

1-6-3) تربیت بدنی: تربیت بدنی یک پدیده اجتماعی است که از طریق شرکت فرد در فعالیت ها و تمرینات ذهنی و جسمی ،زمینه ساز فرآیند تعلیم و تربیت انسان در جهت مطلوب بوده و شکوفایی استعدادها در تمامی ابعاد وجودی ، حفظ تندرستی و شادابی ،  افزایش فضایل اخلاقی و پسندیده الهی را فراهم ساخته و کیفیت زندگی را در تمامی زمینه های فردی و اجتماعی بهبود می بخشد (شیرعلی، 1383). البته ناگفته نماند که تربیت بدنی در این پژوهش دو درس یک واحده (نظری و عملی) منظور می باشد

بررسی رابطه ارتباطات سازمانی و مدیریت بحران در آموزش و پرورش ناحیه یک شهرستان بندرعباس

تعداد کمی از سازمانها به لزوم اماده ساختن خود برای رویارویی با گستره وسیعی از بحران ها پی برده اند به همین ترتیب ، برای مقابله با سلسله گسترده ای از بحران ها ، سازوکارهای لازم برای شناسایی علائم بحران را به وجود نیاورده اند. از طرفی ، تنها بخش کوچکی از سازمان ها به لزوم بررسی موشکافانه و مستمر ارتباط سازمانی خودپی برده اند که معلوم کنند آیا ارتباط سازمانی از برنامه مدیریت بحران پشتیبانی میکند یا بر ضد آن کار می کند علاوه بر این تنها تعداد اندکی از سازمان ها به طور منظم و مرتب ذینفعان خود را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند به همین دلیل به نظر می رسد که رشته مدیریت بحران نیازمند پیشرفتهای بیشتری است (یزدان پناه، 1381).

 

 

 

تحقیق حاضر به بررسی رابطه ارتباط سازمانی و مدیریت بحران در اداره آموزش و پرورش ناحیه یک شهرستان بندرعباس می پردازد اما از آنجا که هر سازمان در معرض بحران های گوناگونی است و این اداره نیز از این قاعده مستثنی نیست و از آنجاکه وظیفه این اداره از اهمیت بالایی برخوردار است و بی توجهی به برنامه هایی برای مقابله با بحرانهای احتمالی می تواند عواقب وخیمی به دنبال داشته باشد، بنابراین مدیریت بحران در این اداره از اهمیت زیادی برخوردار است.

 

 

 

برخی از بحران هایی که این اداره ممکن است با آنها مواجه شود عبارتنداز:

 

 

 

 

    • بحران های اقتصادی

عکس مرتبط با اقتصاد

 

    • بحران های سیاسی

 

 

 

    • بحران های ناشی از حوادث طبیعی

 

 

 

    • بحران های ناشی از حملات دشمن

 

 

 

 

 

 

 

یکی از عناصر مدیریت بحران ، ارتباط است . در طول یک بحران، ارتباطات اساس هر اندیشه و عملی هستند. در چنین شرایط وحشت انگیزی، اکثر ارتباطات متناقض و برخی نادرست هستند. بعضی از سازمان ها و انسان ها به دلیل ترس ، اطلاعات را مخفی می کنند . این نوع فشار تجمعی و ترس ، ارتباطات را کاهش می دهد. علاوه بر این، افراد اغلب از شرایط عدم اطمینان متنفر هستند و در نتیجه در این مورد اطلاعات منفی اندکی و جود دارند که باعث گمراهی بیشتر می شود.

 

 

 

با توجه به اینکه اطلاعات در مدیریت بحران نقش مهم و برجسته ای را بازی می کند ، اهمیت ارتباطات مشخص می گردد. ارتباطات مناسب به ارائه اطلاعات مناسب، صحیح،کامل، سریع و بهنگام منجر می شود. دریافت اطلاعات صحیح ، مربوط و بهنگام از عملیاتی که در موسسه انجام می گیرد مراحل کنترل بازخور فعالیتها را ممکن ساخته و باعث اتخاذ تصمیماتی مناسب توسط مدیران می شود.

 

 

 

باولاس و بارت می گویند : عجیب نیست اگر بگوییم اثربخشی سازمان به معنای تحقق اهداف آن، رابطه نزدیک با اثربخشی نظام ارتباطی آن دارد. در هر سازمان که موفقیت آن، بستگی به هماهنگی و تلاش همه کارکنان دارد مدیران می باید بر کیفیت، مقدار و میزان به دست آوردن اطلاعات در راستای تصمیم گیری ها و نتیجه گیری ، تکیه نماید(شیو مینگ چو، 2005).

 

 

 

تحقیقات نشان می دهد که عدم استفاده صحیح از اطلاعات و فقدان ارتباط موثر میان تصمیم گیرندگان و مجریان در واحد های بزرگ و کوچک از موثر ترین علل ناکامی واحدها در کنترل بحران و کاهش لطمات آن است.

 

 

 

با توجه به این توضیحات حال این سئوال مطرح می شود که ارتباط سازمانی چه رابطه ای با مدیریت بحران دارد؟

 

 

 

 

    • ضرورت انجام تحقیق

 

 

 

 

بسیاری از مسایل و بحران ها منجر به صدمه مادی جدی می شود . مقدار صدمه غیر مادی به صورت زیادی به برخورد سازمان در طول بحران بستگی دارد. ارتباطی دقیق و مناسب آسیبهای احتمالی را کاهش داده و اطمینان افراد به ویژه پرسنل سازمان را حفظ می کند . ارتباط نا درست در طول یک بحران ، می تواند در بخشهای مختلف سازمانی ایجاد شک وتردید نماید. تصویری که با تلاش و کوشش فراوان در طی سالها بوجود آمده است، می تواند در طی چند ساعت به کلی از بین برود(کوستر و نورتو، 2004).

 

 

 

ارتباط سازمانی مناسب به ارائه اطلاعات مناسب ، صحیح، کامل، سریع و بهنگام منجر می شود.با توجه به اینکه اطلاعات در مدیریت بحران نقش مهم و برجسته ای را بازی می کند، مهمترین اقدام برای مواجه شدن با یک بحران، استفاده موثر از ارتباط است. بنابراین لازم است مدیران و مجریان اصلی سازمان ، همواره رههای ارتباطی مناسب را برای مواقع بحران پیش بینی کنند.

 

 

 

 

    • اهداف تحقیق

       

        • اهداف اصلی: بررسی رابطه ارتباط سازمانی و مدیریت بحران در اداره آموزش و پرورش ناحیه یک شهرستان بندرعباس

       

       

       

        • اهداف فرعی:

       

       



 

 

 

 

تعیین رابطه بین ارائه اطلاعات بهنگام و مدیریت بحران در آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس؛

 

 

 

تعیین رابطه بین ارائه اطلاعات مناسب و مدیریت بحران در آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس؛

 

 

 

تعیین رابطه بین ارائه اطلاعات صحیح و مدیریت بحران در آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس؛

 

 

 

تعیین رابطه بین ارائه اطلاعات کامل و مدیریت بحران در آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس؛

 

 

 

تعیین رابطه بین باز خور و مدیریت بحران در آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس؛

 

 

 

تعیین رابطه بین ارائه اطلاعات سریع و مدیریت بحران طلاعات در آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس؛

 

 

 

تعیین رابطه بین کانالهای ارتباطی و مدیریت بحران در آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس؛

 

 

 

 

    • اهداف کاربردی:

 

 

 

 

بدست آوردن نتایجی که به بهبود ارتباط سازمانی در این اداره بیانجامد؛

 

 

 

ارائه راهکارهای عملی جهت اجرای صحیح مدیریت بحران در اداره مذکور؛

 

 

 

 

    • فرضیه های تحقیق:

       

        • فرضیه اصلی

       

       



 

 

 

 

بین ارتباطات سازمانی و مدیریت بحران رابطه معنی داری وجود دارد.

 

 

 

 

    • فرضیه های فرعی

 

 

 

 

بین ارائه اطلاعات بهنگام و مدیریت بحران ارتباط معنی داری وجود دارد؛

 

 

 

بین ارائه اطلاعات مناسب و مدیریت بحران ارتباط معنی داری وجود دارد؛

 

 

 

بین ارائه اطلاعات صحیح و مدیریت بحران ارتباط معنی داری وجود دارد؛

 

 

 

بین ارائه اطلاعات کامل و مدیریت بحران ارتباط معنی داری وجود دارد؛

 

 

 

بین ارائه اطلاعات سریع و مدیریت بحران ارتباط معنی داری وجود دارد؛

 

 

 

بین باز خور و مدیریت بحران ارتباط معنی داری وجود دارد.

 

 

 

بین کانالهای ارتباطی و مدیریت بحران ارتباط معنی داری و وجود دارد؛

 

 

 

 

    • تعریف متغیرها

       

        • ارتباطات

       

       



 

 

 

 

ارتباطات عبارت است از کلیه فعالیتهای گفتاری، نوشتاری و حرکتی که برای انتقال معنی و مفهوم از فردی به فرد دیگر یا اثر گذاری و نفوذ بر دیگران به کار می رود(فرهنگی، 1372).

 

 

 

ارتباطات فرایندی است که افراد از طریق آن مفاهیم را با استفاده از علائم و سمبولهای کلامی و غیر کلامی در یک زمینه مشخص ایجاد، حفظ و اداره می کنند(کاتچینگس، 2004).

 

 

 

 

    • ارتباطات سازمانی

 

 

 

 

ارتباطات سازمانی عبارت است از انتقال اطلاعات ، مفاهیم و معانی بین افراد سازمان(الوانی، 1384).

دانلود مقالات

 

 

 

 

ارتباطات سازمانی فرایندی است که می توان بوسیله آن سیستمی را یرای گرفتن اطلاعات و تبادل معانی با افراد و سازمانهای فراوان داخل و خارج سازمان برقرار کرد(رضاییان، 1384).

 

 

 

 

    • بحران

 

 

 

 

بحران موقعیتی غیر عادی است که ریسک فوق العاده ای به سازمان تحمیل می کند و در صورتی که به درستی مدیریت نشود، آثار زیانبار آن تمامی سازمان را فرا می گیرد(شالوف، 2003).

 

 

 

بحران هر رویداد غیر منتظره ای است که ممکن است باعث مرگ یا اسیب جدی به مشتریان، کارکنان یا عموم مردم شود، ورشکستگی سازمان را به همراه داشته باشد، در عملیات سازمان اخلال ایجاد کند، زیانهای فیزیکی یا مالی به همراه داشته باشد و یا باعث ایجاد آسیب به تصویر سازمان نزد افکار عمومی شود(کاش و دارلینگ، 1998).

 

 

 

 

    • مدیریت بحران

 

 

 

 

مدیریت بحران مجموعه ای از فعالیت ها یا فرایند ها برای تشخیص، مطالعه یا پیش بینی بحرانها و مجموعه ای از اقدامات که سازمان را قادر به جلوگیری یا اداره موثر بحرانها می کند، می باشد(کاش و دارلینگ، 1998).

 

 

 

مدیریت بحران عبارت است از ، تلاش نظام یافته توسط اعضای سازمان همراه با ذی نفعان خارج از سازمان، در جهت پیشگیری از بحرانها و یا مدیریت اثربخش آنها در زمان وقوع(رضوانی، 1385).

 

 

 

مدیریت بحران در بر گیرنده برنامه ریزی، سازماندهی ، رهبری و کنترل دارایی ها و فعالیتها قبل، حین و بعد از مواجهه با رویداد غیر مترقبه به منظور کاهش زیانهای وارده به سازمان و باز سازی کامل سازمان می باشد(نای بلوم، 2003).

 

 

 

 

    • تعریف عملیاتی اصطلاحات

       

        • ارتباطات سازمانی

       

       



 

 

 

 

ارتباطات سازمانی فرایندی است که مدیران بوسیله آن سیستمی را برای گرفتن اطلاعات و تبادل معانی با افراد و ارگانهای فراوان داخل و خارج سازمان برقرار می سازند(نظری، 1386).

 

 

 

 

    • اطلاعات بهنگام

 

 

 

 

اطلاعات زمانی به هنگام است که فرد در زمان تصمیم گیری به اطلاعات مورد نیاز دسترسی داشته باشد(نظری، 1386).

 

 

 

 

    • اطلاعات مناسب

 

 

 

 

یعنی اطلاعات در حوزه فعالیت فرد قرارداشته باشد و با وظایف وی مرتبط باشد(نظری، 1386).

 

 

 

 

    • اطلاعات صحیح

 

 

 

 

یعنی هیچ گونه اشتباه یا خطایی در اطلاعات وجود نداشته باشد و تصمیم گیرنده با اطمینان کامل از اطلاعات استفاده نماید(نظری، 1386).

 

 

 

 

    • اطلاعات کامل

 

 

 

 

یعنی اینکه اطلاعات کلیه جنبه های موثر در اخذ تصمیم را شامل گردیده و تصمیم گیرنده نیاز به اطلاعات دیگر نداشته باشد(نظری، 1386).

 

 

 

 

    • اطلاعات سریع

 

 

 

 

منظور آن است که اطلاعات در کوتاه ترین زمان ممکن در دسترس باشد و تصمیم گیرنده زمان موثری را بین لحظه درخواست و تامین اطلاعات از دست ندهد(نظری، 1386).

 

 

 

 

    • بازخور

 

 

 

 

بازخور نشان میدهد که آیا پیام به درستی به دریافت کننده منتقل شده است یا خیر و درک دریافت کننده پیام را به اطلاع فرستنده می رساند. بازخور در حقیقت مکانیزم سنجش اثر بخشی ارتباطات محسوب می شود و با بهره گیری از آن می توان به میزان اثر اقدامات ارتباطی پی برد(نظری، 1386).

 

 

 

 

    • کانال های ارتباطی

 

 

 

 

کانال ارتباطی عبارت است از وسیله مبادله اطلاعات، ارتباطات سازمانی اثربخش در بر گیرنده

 

 

 

رسمی و غیر رسمی است. کانال های ارتباطی رسمی در یک سازمان، ساختار رسمی سازمان را نشان می دهد و به صورت نزدیکی با سلسله مراتب سازمانی ارتباط دارد. کانال های ارتباط غیر رسمی با تعاملات چهره به چهره افراد به منظور رسیدن به اهداف مورد علاقه ایجاد می شوند(نظری، 1386).

 

 

 

 

    • مدیریت بحران

 

 

 

 

توانایی یک سازمان برای مقابله سریع، کار آمد و موثر با موقعیتهای اضطراری و یا تهدیداتی که در مورد سلامت افراد، داراییها و موقعیت سازمان بوجود می آید(نظری، 1386).

 

 

 

در این تحقیق به منظور بررسی این متغیر از مدل سه مرحله مدیریت بحران استفاده خواهد شد.شاخص های مورد استفاده در این مدل ، در سه مرحله قبل از بحران ، حین بحران و پس از بحران مورد بررسی قرار می گیرد.مرحله قبل از بحران شامل تمامی اقدامات برای جلو گیری از وقوع بحران می باشد. شاخص هایی که در این مرحله مورد بررسی قرار می گیرد عبارتند از : برنامه ریزی بحران و تهیه برنامه های بحران و دستورالعمل های اجرایی مقابله با بحران و تشکیل تیم بحران. مرحله دوم ، مرحله حین بحران است. شاخص های مورد بررسی در این مرحله ، شامل شناسایی علائم اولیه بحران ، جمع آوری اطلاعات بحران، تجزیه و تحلیل اطلاعات بحران، شناسایی ذینفعان و برقراری ارتباط اثربخش با آن ها می باشد. شاخص های مرحله پس از بحران عبارتند از: مجموعه اقدامات جهت اطمینان از رفع بحران، اطمینان از امنیت سازمان، برقراری ارتباط با ذینفعان برای اگاه سازی آن ها از نتایج و اثرات بحران و یادگیری است(نظری، 1386).

 

 

 

 

    • قلمرو تحقیق

       

        • قلمرو موضوعی

       

       



 

 

 

 

این تحقیق به بررسی برخی متغیر های ارتباطات سازمانی از جمله ارائه انواع اطلاعات یعنی اطلاعات بهنگام، صحیح ، مناسب، کامل و سریع و همچنین کانال های ارتباطیو بازخور می پردازد( بقیه متغیر های ارتباطات سازمانی مورد نظر این تحقیق نمی باشد).

 

 

 

 

    • قلمرو مکانی

 

 

 

 

قلمرو مکانی این تحقیق اداره آموزش و پرورش ناحیه یک شهرستان بندرعباس می باشد.

 

 

 

 

    • قلمرو زمانی

 

 

 

 

این تحقیق با گرد آوری داده ها و اطلاعات در شش ماه اول سال 1392هجری شمسی انجام می گردد.

 

 

 

 

    • روش شناسی تحقیق

       

        • روش تحقیق

       

       



 

 

 

 

این تحقیق توصیفی- تحلیلی از نوع همبستگی می باشد.

 

 

 

 

    • روش گرد آوری اطلاعات

 

 

 

 

روش و ابزار گرد آوری اطلاعات در این پژوهش، مطالعات کتابخانه ای از جمله مطالعه کتب و نشریات داخلی و خارجی و جستجو در پایگاههای اطلاعاتی(اینترنت) به منظور دستیابی به مبانی نظری و استفاده از تجارب محققین دیگرخواهد بود و سپس پرسشنامه های  تحقیق به روش محقق ساخته طراحی می شود و پس از تعیین پایایی و روایی آن اجرا می شود.

 

 

 

 

    • جامعه آماری

 

 

 

 

جامعه آماری این پژوهش کارکنان اداره و مدیران مدارس آموزش و پرورش ناحیه یک شهرستان بندرعباس خواهد بود.

 

 

 

 

  • روش تجزیه و تحلیل آماری

بررسی رابطه صمیمیت زناشویی و بخشودگی با تعهد زناشویی در کارکنان زن متأهل شاغل …

زمانی که یک ازدواج در حال شکل­گیری است، زن و شوهر با هم عهد می­کنند تا در هر تلخی و شیرینی یکدیگر را همراهی کنند. هر فردی همسری صادق، باوفا و متعهد می­خواهد تا در مسیر پرپیچ و خم زندگی جا نماند و اگر مشکلی پیش آمد با صبر و تدبیر، مشورت و توکل آن را حل کند. زوج­ها آرزو دارند که اولین و آخرین عشق برای طرف مقابلشان باشند و به یکدیگر متعهد بمانند. بدون تعهد هر رابطه ای سطحی و ناپایدار است (دی آنجلیس، 1995؛ ترجمه ابراهیمی، 1383).

 

 

عواملی که در روان­شناسی، روابط نزدیک را تعریف می­کند، عبارت است از: درگیری احساسی، تقسیم کردن افکار و احساسات و وابستگی بین فردی یا تعهد. درگیری احساسی مشتمل بر احساسات عاشقانه، گرمی و وفاداری به همسر می­باشد. تقسیم کردن احساسات به سهیم شدن زوجین در تجربه های یکدیگر اشاره دارد و وابستگی و ایجاد تعهد میان دو فرد است که سعادت آن دو را به یکدیگر گره می­زند (تبعه امامی، 1382).

 

 

تعهد در لغت به معنای عهد و پیمان بستن است. همچنین به معنای تصمیمی عقلانی است که مستلزم مقید بودن فرد به اعمال خاصی است و یا “حالتی دال بر وابستگی عاطفی یا عقلانی به ایده آلی مطلوب” آمده است (عباسی مولید، احمدی، فاتحی زاده و بهرامی، 1390). اما تعهد در روابط زناشویی مفهوم ویژه ای دارد و تاکنون تعاریف ویژه ای برای آن ارائه شده است. تعهد در روابط زناشویی به معنای تک همسری است و این چنین نیز تعریف شده است: شرایطی حاکی از داشتن روابط عاشقانه و زناشویی تنها با یک نفر در هر زمان. برای آنکه زوجین بتوانند ارتباط عاشقانه، درازمدت و پایداری داشته باشند باید هر دوی آنها در زمینه پایبند ماندن به تک همسری توافق نمایند (گود، ترجمه داورپناه، 1384). قدیمی ترین تعریف متعلق به دین و اسپانیر (1974) است که تعهد زناشویی را به عنوان “تمایل پایدار زوجین برای حفظ و تداوم ازدواج” تعریف کرده اند. به تعبیر لایر (1986) نیز، تعهد در ازدواج قول و قراری است متقابل مبنی بر وقف کردن خود در رابطه­ای که نوعی دلبستگی عاطفی در آن وجود دارد (امانی و بهزاد،1390). تعهد یک متغیر شناختی است که اثر نهایی آن اتصال فرد به رابطه است (تانگ و کوران، 2012).

 

 

بر اساس پژوهش لامبرت و دولاهیت (2008) تعهد زناشویی قوی­ترین و پایدارترین عامل پیش­بینی کننده کیفیت و ثبات رابطه زناشویی است. کلمنس و سوین سن (2010) نیز در پژوهش خود به این نتیجه رسیده اند که تعهد در همسران به طور مثبت با ثبات و کیفیت رابطه زناشویی و همچنین به طور مثبت با بیان عشق، سازگاری و کاهش تعارضات زناشویی ارتباط دارد (شهبا، یادگار، لرستانی، ملکی، سام دلیری و الهویردی یانی، 1392). در پژوهش ولچ و جانسون (2003) 83  درصد از افراد شرکت کننده در پژوهش، علت اصلی طلاق خود را نبود تعهد در روابط زناشویی خود اعلام کردند (عباسی مولید، 1390). همچنین نتایج پژوهش محمدی و همکاران (1393) نشان داد که دینداری و ابعاد آن رابطه معناداری با تعهد زناشویی دارند و پیش­بین مهمی برای تعهد زناشویی می­باشد.

 

 

توجه به عامل تعهد زناشویی به عنوان یکی از عوامل مهم در زندگی زناشویی جهت تحقیق و پژوهش از اواخر قرن بیستم آغاز شد. محققان زیادی تلاش کردند تا به این سؤال که چرا بسیاری از زوجین علی رغم فقدان رضایتمندی زناشویی هم چنان به همسر و ازدواج خود پایبند هستند، پاسخ دهند (هارمون، 2007).

 

 

از جمله مظاهر زندگی اجتماعی انسان ها، وجود تعامل میان انسان ها و برقرار بودن عشق به همنوع و صمیمیت و همدلی به یکدیگر است (نصر اصفهانی، اعتمادی و شفیع آبادی، 1392). رابطه زناشویی نیز یک رابطه پایدار و صمیمی و منبع حمایت و لذت افراد است. رضایت از رابطه زناشویی موجب احساس شاد بودن و ایجاد صمیمیت در بین زوجین می­شود (گریف، 2001). صمیمیت در ازدواج با ارزش است زیرا تعهد زوجین به ثبات رابطه را محکم می­کند. به نظر هات فیلد (1998) صمیمیت فرآیندی است که در آن افراد تلاش می­کنند به یکدیگر نزدیک شوند و شباهت ها و تفاوت هایشان در احساسات، افکار و رفتارها را کشف کنند (حسینی، 1390).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

صمیمیت یک مقوله بسیار مهم در ثبات و استحکام زوج ها به شمار می­رود. صمیمیت یکی از نیاز های زندگی زن و شوهری است و در عین حال از ویژگی های بارز یک ازدواج شاد و موفق نیز می­باشد (اسدپور، نظری، ثنایی و تبریزی، 1389). هم چنین صمیمیت مداوم یکی از پیش نیازهای مهم خلق ازدواج ماندگار نیز می­باشد. زمانی که صمیمیت رو به اضمحلال می­رود، پایه های ازدواج لرزان می­شود (حسینی، 1390). طبق دیدگاه پی یرز هنگامی که تجربه عاطفی عشق و صمیمیت در روابط زوج ها کم اهمیت و کم ارزش می­شود، متعاقباً فضای ازدواج بی ثبات و غیر قابل اعتماد می­شود (هاروی، 2005؛ به نقل از چیت ساززاده، 1391).

 

 

صمیمی نبودن همسران و یا احساس کمبود صمیمیت یکی از شاخص­های آشفتگی در روابط زناشویی محسوب می­شود. بنابراین صمیمیت یکی از پیش­بینی کننده های مهم موفقیت در درمان های زناشویی محسوب می­شود (کرو و ریدلی،2000؛ به نقل از  حسینیان، یزدی و طباطبایی، 1390). شارپ و گانونگ، (2000) نیز بیان می­دارند که برخورداری از صمیمیت در بین زوج ها از جمله عوامل مهم در ایجاد ازدواج های پایدار است و از سویی دیگر اجتناب از برقراری روابط صمیمانه، از جمله عواملی است که موجب شکست در زندگی زناشویی می­شود. زوجینی که نتوانند نیاز به صمیمیت را در رابطه جاری بین خود ارضا کنند در مقایسه با زوجینی که این نیاز را در روابط خود ارضا می­کنند، با احتمال بیشتر در معرض ترک روابط خود هستند. اگر نیاز به صمیمیت در زوج ها ارضا نشود، احتمال بیشتری برای پایان دادن به روابط جاری وجود دارد.

 

 

طبق تحقیقات همچنین ازدواج شاد و موفق، ازدواجی است که در آن بخشودگی، شکیبایی، تحمل و درک متقابل نیز مرتب تمرین می­شود (نوری تیرتاشی و کاظمی، 1391). در فرهنگ و بستر بخشودگی به صورت رهایی از احساس انزجار نسبت به عمل ارتکابی غلط، اغماض از طلب خسارت یا جبران عمل از سوی فرد خطاکار و چشم پوشی از تقصیر وی توصیف شده است (زکی یی، خدادادی، علیخانی، رستمی و کرمی،  1389). در تعریف و مفهوم سازی بخشش، اختلاف نظر وجود دارد و تعریف های متعددی از آن بیان شده است. فرآیند کاهش خشم، کاهش نارضایتی یا تنفر از دیگران، آزادی از قضاوت ها و ادراک های گذشته از جمله تعریف های ارائه شده می­باشند. بیشتر پژوهشگران بخشش را نوعی رفتار انطباقی می­دانند که فقدان آن به فشار روانی و آسیب و وجود آن به سلامت مربوط می­شود. مفهوم بخشودگی به عنوان فرآیند چشم پوشی ارادی از حق عصبانیت و انزجار از یک عمل ارتکابی پر گزند تعریف شده است که شخص سالم رفتاری گرم و محبت آمیز را با شخص خاطی در پیش می­گیرد (مایر و همکاران، 2000). بخشودگی یکی از واکنش هایی است که امکان تداوم رابطه را علی رغم اشتباهات، خیانت ها یا ناکامی در برآورده ساختن انتظارات ممکن می­سازد. بخشودگی اجازه نمی­دهد که عواطف منفی بازدارنده صمیمیت، بر فرد غلبه نماید و این واکنش (بخشودگی) معرف ظرفیت شناختی پیچیده تر شخص است. بخشودگی اجازه می­دهد که روابط استمرار یابند و با وجود تهدید­ها صمیمیت تقویت گردد؛ از این رو بخشودگی ابزار مهمی در حفظ و تداوم روابط جدی و بلند مدت است (احتشام زاده و طبیبی، 1390). بخشودگی به ما کمک می­کند روابطی را که برای ما ارزشمند هستند و از آنها لذت می بریم حفظ کنیم (نوری تیرتاشی و کاظمی، 1391).

 

 

امروزه نقش و جایگاه مفاهیمی مانند صمیمیت و تعهد در روابط زناشویی به دلیل افزایش روزافزون آمارهای تعارضات و طلاق و خیانت در مطالعات خانواده و ازدواج بسیار با اهمیت است. وفاداری زوجین به یکدیگر از ویژگی های مهم ازدواج های پایدار و رضایت بخش است (احمدی، 1391). صمیمیت در ازدواج نیز با ارزش است زیرا تعهد زوجین به ثبات رابطه را محکم می­کند و به طور مثبت با رضایت زناشویی همراه است (حسینی، 1390). تجربیات بالینی نشان داده است که روابط صمیمیانه یکی از نیازهای اساسی انسان است و عدم ارضای آن موجب افزایش تعارضات و کاهش صمیمیت در روابط زناشویی و بروز مشکلات عاطفی و روانی می­گردد (باگاروزی، 2001) و در واقع ریشه بسیاری از مشکلات زناشویی فقدان صمیمیت و مشکلات ارتباطی بین زوجین است (حسینیان و همکاران، 1390). زوج هایی که دارای

پروژه دانشگاهی

 توانایی درک و پذیرش افکار و احساسات خود می­باشند، موفقیت و سازگاری بیشتری در زندگی زناشویی خود دارند (هاوز و همکاران، 1997). توانایی بخشش همسر می تواند به عامل پابرجایی رابطه و افزایش رضایت زناشویی منجر شود. افرادی که قادر به بخشش همسر خود هستند اعتقاد بر تقدس رابطه زناشویی خود دارند و این توانایی بخشش همسر به استحکام بیشتر رابطه زناشویی و افزایش رضایت زناشویی می­انجامد (باکوس، 2009؛ به نقل از عسگری، روشنی، ابافت و ضمیری، 1391). بنابراین مهمترین سوال پیش روی محقق این است که آیا تعهد زناشویی براساس متغیرهای صمیمیت و بخشودگی قابل پیش­بینی می باشد یا خیر.

 

 

1-3 ضرورت و اهمیت انجام پژوهش:

 

 

تاکنون در عمده بحث هایی که برای تعریف ازدواج سالم وجود داشته، باور بر این است که در واحدهای زناشویی قوی عناصر زیر موجود است: صمیمیت، تعهد، ارتباط عاطفی و مهارت های حل تعارض و معنویت (شروود، 2008؛ به نقل از شاکرمی، 1393) فهمیده شده است که تعهد زناشویی بین همسران یک پیش­بینی کننده مهم برای ازدواج های رضایت­بخش و پایدار است، تعهد مادام العمر نسبت به ازدواج، وفاداری نسبت به همسر خویش، ارزش­های اخلاقی قوی، احترام نسبت به همسر خویش به عنوان بهترین دوست و تعهد نسبت به وفاداری جنسی از ویژگی­های ازدواج­های رضایت بخش با عمری بیش از 20 سال هستند (لیندزی، 2007؛ به نقل از عسگری، پاشا و آذرکیش، 1390). تشکیل زندگی مشترک و بنیان خانواده ای گرم و صمیمی که رکن آن زن و شوهر می­باشد باید بر پایه ی تعهد بنا گردد (سفرچی تیل، 1391). به گفته نیکلز (2010؛ به نقل از حسینی، 1390) تعهد در ایجاد ثبات و موفقیت در یک ازدواج نقش اساسی دارد. بر این اساس هرگونه رابطه ای بدون تعهد، سطحی و بدون سمت و سو خواهد بود و هرگونه آشنایی معطوف به ازدواج پس از مدتی اگر به تعهد پایدار و طولانی منجر نشود، در واقع یک آشنایی ناکام کننده خواهد بود (ناصر، 1390). بر اساس داده های سازمان ثبت اسناد، آمار طلاق از 20/10 درصد در سال 1383 به 39/16 درصد در سال 1390 رسیده است؛ به این معنی که آمار طلاق در کشور ما افزایش 19/6 درصدی در طی 7 سال داشته است (تبعه امامی، 1391). از این رو طلاق کماکان یکی از موضوعات بسیار مهم در جامعه ایران می­باشد و محققان زیادی در این حوزه به تحقیق پرداخته اند (کلانتری، روشن­فکر و جواهری، 1390). از سویی دیگر طبق نتایج تحقیقات، تعهد زناشویی دومین عامل حفظ کننده ازدواج و فقدان آن مهم ترین عامل مؤثر در بروز طلاق به شمار می آید (رینولد و منسفیلد، 1999 ؛ کوهان و کلینبائوم، 2002).

 

 

تا زمانی که زوجین تعهد ازدواج را جدی نگیرند نمی توانند به ساختار زندگی زناشویی سالم برسند (رضایی، 1389). در واقع یکی ازعوامل بسیار مهم که ازدواج را از سایر روابط متمایز می­سازد، نوع تعهد مربوط به آن است. بدون تعهد زوجین نخواهند توانست عمق عشق و صمیمیتی را که در سایه وفاداری و تعهد به همسر و ازدواج به وجود خواهد آمد، تجربه کنند (تانگ و کوران، 2012 ).

 

 

همچنین مطالعات و تجارب بالینی (شاپیو و ریمن، 2001؛ به نقل از حامدی و زارعی، 1389) نشان داده است که ریشه بسیاری از مشکلات زناشویی فقدان صمیمیت و مشکلات ارتباطی بین زوج ها است. بنابراین صمیمیت یک نیاز اساسی و واقعی انسان است و تنها یک تمایل و آرزو نیست. بنابراین عدم ارضای آن می تواند موجب افزایش تعارضات، کاهش رضایت زناشویی و بروز مشکلات عاطفی و روانی شود. صمیمیت به طور کلی به عنوان بخشی ضروری از یک رابطه در نظر گرفته می­شود (باگاروزی، 2001).

 

 

در روابط بین زوج ها، بخشودگی یکی از واکنش­هایی است که امکان تداوم رابطه را علی رغم اشتباهات، خیانت­ها یا ناکامی در برآورده ساختن انتظارات ممکن می­سازد. بخشودگی اجازه نمی­دهد که عواطف منفی بازدارنده صمیمیت، بر فرد غلبه نمایند. بخشودگی اجازه می­دهد که روابط استمرار یابند و با وجود تهدیدها، صمیمیت تقویت گردد. از این رو بخشودگی نیز ابزار مهمی در حفظ و تداوم رابط جدی و بلند مدت است (احتشام زاده و طبیبی، 1390).

 

 

امروزه جایگاه تعهد نیز در روابط زناشویی به دلیل افزایش روز افزون آمار خیانت ها و طلاق، در مطالعات خانواده و ازدواج بسیار با اهمیت تشخیص داده شده است. هم چنین تعهد به این دلیل مهم است که با ارتباط بهتر، شادتر بودن و برخورد بهتر (رفتار سازنده تر)  با مشکلات در ارتباط است؛ به همین دلیل بررسی عواملی که تعهد را افزایش می­دهد مهم است . در دین و فرهنگ ما نیز تعهد زناشویی یک ارزش بسیار عالی می­باشد و حساسیت­های زیادی نسبت به آن وجود دارد و به عنوان یکی از عوامل اساسی در ثبات و کیفیت زندگی زناشویی شناخته می­شود اما از آنجایی که تحقیقات اندکی به بررسی رابطه تعهد زناشویی با سایر متغیرها پرداخته اند هنوز سؤالاتی در مورد نقش متغیرهای مختلف در پیش­بینی تعهد زناشویی وجود دارد (کریمیان، کریمی و بهمنی، 1390). بر این اساس با توجه به اهمیت این سازه در زندگی زناشویی و در راستای حفظ سلامت و بهداشت روانی زوجین و در نتیجه جامعه، ضرورت اقداماتی برای بهبود روابط زناشویی و خانوادگی و به ویژه افزایش میزان تعهد زناشویی زوجین مطرح می­گردد. لذا ضرورت دارد به بررسی عوامل پیش­بین این متغیر مهم پرداخت تا از این طریق بتوان با ارائه ی راهکارهایی به افزایش آن در زندگی زوجین پرداخت.

 

 

1-4 اهداف پژوهش:

 

 

بررسی رابطه صمیمیت زناشویی با تعهد زناشویی.

 

 

بررسی رابطه بخشودگی با تعهد زناشویی.

 

 

بررسی رابطه صمیمیت زناشویی و بخشودگی با تعهد زناشویی.

 

 

1-5 فرضیه های پژوهش:

 

 

 

    1. بین صمیمیت زناشویی با تعهد زناشویی رابطه معناداری وجود دارد.

 

 

    1. بین بخشودگی با تعهد زناشویی رابطه معناداری وجود دارد.

 

 

    1. بین صمیمیت زناشویی و بخشودگی با تعهد زناشویی رابطه معناداری وجود دارد.

 

 

 

1-6 تعریف متغیرها و اصطلاحات پژوهش:

 

 

1-6-1 تعاریف نظری

 

 

1-6-1-1 تعهد زناشویی: تعهد در روابط زناشویی مفهوم ویژه ای دارد و به معنای تک همسری است که چنین تعریف می­شود: “شرایط حاکی از داشتن روابط عاشقانه و زناشویی تنها با یک نفر در هر زمان”. برای آن که زوجین بتوانند ارتباط عاشقانه درازمدت و موفقی داشته باشند، هر دوی آن ها باید در زمینه پایبند ماندن به تک همسری توافق کنند (گود، ترجمه داورپناه، 1384).

 

 

1-6-1-2 صمیمیت زناشویی: صمیمیت در روابط زناشویی، به صورت الگوی رفتاری بسیار مهمی مفهوم سازی شده است که جنبه های عاطفی، هیجانی و اجتماعی نیرومندی دارد و بر پایه پذیرش، رضایت خاطر و عشق شکل می­گیرد. صمیمیت معمولا شامل احساساتی است که نزدیکی، تعلق و تماس را ایجاد می­کند. صمیمیت یک نزدیکی، تشابه و روابط شخصی عاشقانه یا هیجانی با شخص دیگر است که مستلزم شناخت و درک عمیق از فرد دیگر و همینطور بیان افکار و احساساتی است که نشانه تشابه با یکدیگر است (اعتمادی، 1389).

 

 

1-6-1-3 بخشودگی: در فرهنگ و بستر بخشودگی به صورت رهایی از احساس انزجار نسبت به عمل ارتکابی غلط، اغماض از طلب خسارت یا جبران عمل از سوی فرد خطاکار و چشم پوشی از تقصیر وی توصیف شده است (زکی یی و همکاران، 1389). بخشودگی عمل بی قید و شرطی است که بدون چشمداشت صورت می­گیرد و بخودی خود ارزشمند است. عملی است که به خاطر نفس رابطه و خود شخص صورت می­گیرد و سلامت هر دو طرفین در رابطه را تضمین می­کند (بهاری و سیف، 1379).

 

 

1-6-2 تعاریف عملیاتی

 

 

1-6-2-1 تعهد زناشویی: تعهد زناشویی در این پژوهش عبارت از نمره ای است که افراد از پرسشنامه 44 سؤالی تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997) به دست می­آورند.

 

 

1-6-2-2 صمیمیت زناشویی: صمیمیت زناشویی در این پژوهش عبارت از نمره ای است که افراد از پرسشنامه صمیمیت زناشویی اولیاء (1385) به دست می­آورند.

 

 

1-6-2-3 بخشودگی: بخشودگی در این پژوهش عبارت از نمرای است که افراد از پرسشنامه بخشودگی زناشویی پولارد و اندرسون (1988) به دست می­آورند.