وبلاگ

توضیح وبلاگ من

احساس تعلق اجتماعی شهروندان با میزان مشارکت اجتماعی

با ورود به قرن بیست ­و یکم و با گسترش جوامع و بویژه رشد شهرنشینی، فرایند مشارکت و الگوهای آن تغییر یافته­اند، که به دنبال آن لزوم بازبینی در این مفهوم و ارائه الگوهای متناسب با نیازهای امروزی کاملاً محسوس می­باشد. یکی از مواردی که حتماً باید مورد اصلاح قرار گیرد نوع مدیریت و اجرای آن در جامعه است. به این ترتیب مدیریت متمرکز که مبنای تمام تصمیم­گیریها و برنامه­ریزیها از بالا به پایین می­باشد، در دنیای کنونی پاسخگو نمی­باشد و از عهده رفع نیازهای جامعه و گروههای مختلف برنمی­آید، پس نیازمند تغییر نظام مدیریتی از متمرکز به غیر متمرکز (برنامه­ریزی از پایین به بالا) می­باشیم. از جمله فاکتورهای این نوع مدیریت وجود مشارکت در سطح جامعه و در بین مردم است. به عبارتی محور آن حول مردمی کردن امور می­چرخد، به شکلی که مردم در فعالیتهای خرد و کلان وارد شوند و تواناییهای بالقوه خود را به منصه ظهور برسانند که طی آن اطمینان و همبستگی در سطح جامعه برقرار می­شود.

 

 

اما پدیده مشارکت بطور اخص در کشورهای جهان سوم که در مسیر توسعه و نوسازی گام برمی­دارند، مورد توجه و بررسی است. در کشور ما که مطابق معیارهای جهانی کشوری در حال توسعه نامیده می­شود، همواره این سئوال مطرح بوده است که چگونه می­توان این روند را تسریع بخشید؟ چرا که در جریان توسعه اگر بتوان مردم را در امور مربوط به محیط اجتماعی­شان درگیر کرد، آنگاه می­توان از پیامدهای مثبت آن در جهت تسریع و تسهیل امر توسعه بهره برد. از اینرو باید باید  به دنبال عوامل تقویت­کننده آن بود. به عنوان مثال تقویت احساس تعلق اجتماعی در میان شهروندان به عنوان «فرایندی که فرد نسبت به مکان، محیط، شیء یا امری احساس تعهد، مسئولیت و هم­هویتی پیدا می­کند.»(وحیدا و نیازی،21:1383) بستری مناسب را جهت افزایش مشارکت و کاهش مشکلات اجتماعی مهیا می­کند. در کشورهای در حال توسعه منجمله ایران، به دلیل قرار گرفتن در دوران گذار، بسترها و عوامل ایجاد احساس تعلق اجتماعی دچار تغییر می­شود. بنا به نظر دورکیم، در دوران گذار هنجارهای موجود در جامعه در معرض تغییر و تحول قرار خواهند گرفت که در نتیجه آن احتمال کم­رنگ شدن تعلقات اجتماعی افراد به جامعه و به تبع آن تغییر الگوهای همکاری در امور مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و… قوت خواهد یافت. به همین دلیل درک درست چگونگی و میزان احساس تعلق اجتماعی و تأثیر آن بر عملکرد افراد در اجتماع به عنوان یک مسئله قابلیت بررسی و مطالعه را دارد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

به دنبال قابلیت مطرح شده، این مطالعه به بررسی اثر متغیر احساس تعلق اجتماعی شهروندان و رابطه آن با میزان مشارکت آنها در زمینه­های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، که جای خالی بررسی آن در مطالعات مربوط به مشارکت مشهود است، می­پردازد و به واسطه ارتباط با متغیر مستقل اثر متغیرهای زمینه­ای افراد را بر میزان مشارکت آنها در ابعاد مختلف مورد ارزیابی قرار می­دهد. جامعه مورد مطالعه این پژوهش شهر تهران است، در این خصوص باید گفت که چون شهر تهران جزو کلان­شهرهای جهان محسوب می­شود و از گروهها و اقشار متفاوت اجتماعی، فرهنگی و طبقاتی تشکیل شده و در یک کشور در حال توسعه قرار دارد، بررسی وضعیت مشارکت شهروندان در این شهر و کاوش علل و عوامل مؤثر بر آن می­تواند نتایج کاربردی فراوانی را در برنامه­ریزیها داشته باشد. بنابراین بهتر آن دیده شده است که دو گروه یا قشر که از نظر اجتماعی، فرهنگی و طبقاتی متفاوت باشند مورد بررسی و مقایسه قرار گیرند. بدین جهت شهروندان دو منطقه 3 و 12 از مناطق 22 گانه شهر تهران را به عنوان نمونه آماری مد نظر داریم.

 

 

منطقه 3 یکی از مناطق شمال شهر تهران می­باشد که ساکنین به نسبت قدیمی آن افرادی هستند که از نظر مالی، اجتماعی و طبقاتی جزء اقشار متمول جامعه محسوب می­شوند و به عبارت عامیانه «بالا شهر» محسوب می­شود. اما منطقه 12 یکی از مناطق مرکزی رو به جنوب شهر تهران است که بنا به نظر شهرداری یکی از مناطقی است که جمعیت مهاجر از سایر نقاط کشور به نسبت بیشتر در این منطقه ساکن می­شوند و بنا براین از نظر اجتماعی، فرهنگی، طبقاتی  بسیار متفاوت از منطقه 3 می­باشد و همین تفاوتهای میان ساکنین، عمده­ترین دلیل انتخاب این دو منطقه به عنوان نمونه آماری است.

 

 

3-1 اهمیت و ضرورت مسئله

 

 

مفهوم «مشارکت» همگام با تغییرات در جامعه دچار تحول شده و با تکامل جامعه این مفهوم نیز متکامل شده است. می­توان گفت در جوامع امروزی به سبب مقتضیات زندگی جدید این پدیده اهمیت خاصی یافته، یعنی گستردگی جوامع و افزایش جمعیت، تنوع اقشار و تنوع مسایل اجتماعی و … موجب پررنگ شدن نقش مشارکت شده است، چرا که مشارکت مردم در فرایندهای تصمیم­گیری از یکسو و اعتقاد و

دانلود مقالات

 التزام مدیران به بهره­گیری از نظرات آنها در اتخاذ و اجرای تصمیمات از سوی دیگر زمینه­ساز پیشگیری از مشکلات بالقوه و درمان مشکلات بالفعل خواهد بود.

 

 

بنا به نظر گیدنز ما ناچاریم زندگی خود را به شیوه­ای فعال­تر از آنچه در نسلهای پیشین درست بود بسازیم و باید برای پیامدهای آنچه انجام می­دهیم و عادتهای شیوه زندگی که برگزیده­ایم فعالانه مسئولیت بپذیریم، یعنی باید تعادلی جدید بین مسئولیتهای فردی و جمعی بیابیم.(گیدنز،43:1378) اما محقق شدن این امر همیشه میسر نیست، در صورتیکه مسئولیت­پذیری و مشارکت یکی از مهم­ترین ابعاد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در هر جامعه وخصوصاً جامعه رو به رشد ما است و البته بسیاری از مشکلات ساختاری و عملکردی برنامه­ریزیها ناشی از نارساییهایی است که در این حوزه وجود دارد. آنچه در این میان بر مسائل موجود می­افزاید این است که نه مفهوم مشارکت و ابعاد آن به خوبی تعریف شده و نه عوامل تقویت­کننده و یا در طیف دیگر تضعیف­کننده آن موضوع مورد بررسی جدی قرار گرفته است.(محسنی و جاراللهی،11:1382) به این ترتیب بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در ابعاد مختلف جهت پیشبرد اهداف لازم و ضروری است.

 

 

مسلماً مردم می­خواهند در جامعه به حساب آمده و در رفع مشکلات کمک کنند و در واقع به عنوان شهروند بتوانند نظرات خود را مطرح کرده و آنها را پیگیری کنند و به تبع سازمانهای برنامه­ریز هم سخت نیازمند شراکت مردم در تصمیم­گیریها و اجرای آنها هستند تا به موفقیت دست یابند، اما عموماً مشاهده می­شود که مردم در یک حالت بی­تفاوتی قرار دارند و هیچ حس تعلقی در میان آنان نسبت به جامعه دیده نمی­شود و در نتیجه مشارکت فعالی در امور مختلف جامعه ندارند، که در نهایت این جامعه است که متحمل ضرر و زیان و در نتیجه عقب­افتادگی می­شود. چگونگی محقق شدن این امر از جمله مشکلاتی است که مدیران و برنامه ریزان توسعه در ایران با آن درگیر هستند که این موضوع نیازمند مطالعات جدی و کاوش­های فراوان است. امید آنکه بررسی حاضر نتایج ارزنده­ و کاربردی در بر داشته باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

4-1 اهداف پژوهش

 

 

اهداف اصلی :

 

 

 

    • شناخت رابطه میزان احساس تعلق اجتماعی شهروندان با میزان مشارکت اجتماعی آنان.

 

 

    • شناخت رابطه میزان احساس تعلق اجتماعی شهروندان با میزان مشارکت فرهنگی آنان.

 

 

    • شناخت رابطه میزان احساس تعلق اجتماعی شهروندان با میزان مشارکت سیاسی آنان.

 

 

 

اهداف فرعی :

 

 

 

 

 

 

    • شناخت رابطه متغیرهای زمینه­ای (سن، جنس، میزان تحصیلات، نوع شغل، میزان درآمد، وضعیت تأهل) شهروندان با میزان مشارکت آنان در ابعاد مختلف.

 

 

    • شناخت رابطه متغیرهای زمینه­ای (سن، جنس، میزان تحصیلات، نوع شغل، میزان درآمد، وضعیت تأهل) شهروندان با میزان احساس تعلق اجتماعی آنان.

 

 

5-1 سئوالات پژوهش

 

 

سئوالات اصلی :

 

 

 

 

 

 

    • آیا بین میزان احساس تعلق اجتماعی شهروندان با میزان مشارکت اجتماعی آنان رابطه وجود دارد؟

 

 

    • آیا بین میزان احساس تعلق اجتماعی شهروندان با میزان مشارکت فرهنگی آنان رابطه وجود دارد؟

 

 

  • آیا بین میزان احساس تعلق اجتماعی شهروندان با میزان مشارکت سیاسی آنان رابطه وجود دارد؟

سبک زندگی دینی دراندیشه‌ی مقام معظم رهبری

بی‌شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است؛ بدین ترتیب، فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می‌دهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرت‌مند و قوی باشد، ولی پوچ و پوک و میان‌تهی است (امام خمینی، 1365: ج 15 ص 243) بنابراین، فرهنگ در حقیقت همه چیز یک جامعه است، هیچ بنیاد اجتماعى و اقتصادى بدون اتکاء به یک فرهنگ شکل نمى‌گیرد.

عکس مرتبط با اقتصاد

اساساً جایگاه فرهنگ درکشور ایران دارای فرازو نشیب‌هایی بوده است؛ به طوری‌که  مواجهه‌ی جامعه ایرانی با فرهنگ و نگرش غربی و مدرن، طبعاً درفرهنگ، آداب و رسوم و شیوه‌های زندگی جامعه‌ی ایرانی تأثیراتی داشته که نهایتاً به تغییروتحول درسبک زندگی ایرانی و اسلامی منجر شده است؛ بدین ترتیب، چه بسا بتوان گفت که برهمین اساس، یک زندگی شبه مدرن را که بارقه‌هایی ازسنت نیز درآن وجود دارد، برای جامعه ایرانی رقم زده است.

 

 

البته این مواجهه دردوران صفویه آغاز گردیده و اگرچه شروع آن درحوزه‌ی جغرافیا و مکانی بوده است؛ ولیکن به تدریج با شروع جنگ‌های ایران و روس و حضور کشوهای استعماری انگلیس چگونگی تأثیرات فرهنگ غرب و مدرنیته درکشور ایران اشکال جدیدی به خود گرفت؛ به گونه‌ای که درزمان پهلوی با فعالیت‌های روشنفکرانی که درکشورهای غربی فارغ التحصیل شده بودند، تشدید یافت.

 

 

البته درکشورایران ازدیرباز همواره مسئله‌ی تماس، برخورد، پذیرش، طرد، مقابله و یا همزیستی میان فرهنگی سنتی-اسلامی ایرانی و ورود فرهنگ غربی مطرح بوده است که بالطبع بعد ازپیروزی انقلاب اسلامی ایران و رویکرد دینی حکومت اسلامی ایران فعالیت‌های و تهاجمات فرهنگی دشمنان را تشدید کرده و تهاجم فرهنگی دشمنان انقلاب اسلامی ایران همواره درجریان بوده و هست که مقام معظم رهبری مکرراً مسئولین نظام و دست اندرکاران فرهنگی جامعه را نسبت به مقابله با این رویکرد دشمنان توصیه نموده است و یکی ازدغدغه‌های فکری ایشان نیز معرفی سبک زندگی اسلامی است که لازمه‌ی شکل‌گیری آن را تقلید نکردن از غرب دانسته‌اند و این امرخطیر را یکی ازوظایف مهم و خاصه‌ی حوزه‌های علمیه دانسته و البته مساعدت‌های نخبگان علمی را نیز دراین کار مؤثر می‌دانند، که درراستای ترویج این سبک زندگی براساس آموزه‌های دینی و اسلامی، مؤلفه‌های این زندگی را درقالب شعارهای سال مطرح نموده و درطول سال نیز درسخن‌رانی‌ها و خطبه‌های نمازهای جمعه و فطر به آن می‌پرداختند؛ تا بدین سبب، مردم و مسئولین نظام، با اهتمام به هریک ازشعارها درزندگی خود، شیوه و سبک زندگی خود را اصلاح نمایند؛ به طوری که وقتی شعارهای سال را مرور می‌کنیم، به طور مشخص، تمرکزاین شعارها را درچگونگی مصرف می‌توان درک نمود، زیرا ایشان چهار سال متوالی یعنی ازسال 1374 تا 1377 را صرفاً به خودداری مردم و مسئولین ازاسراف و ریخت و پاش درمصرف توصیه نموده و تأکید برصرفه‌جویی و قناعت داشته‌اند، بدین ترتیب، درصدد اصلاح مصرف و سبک زندگی مردم برآمده و درسال 1388 مشخصاً راهبرد اصلاح الگوی مصرف را بیان می‌کنند.

 

 

بنابراین، معرفی سبک زندگی دینی و اسلامی یکی ازدغدغه‌های رهبرانقلاب اسلامی است  که ما را برآن داشته است، دراین پژوهش ضمن بررسی سبک زندگی ازمنظر جامعه شناسان، شاخص‌های آن را برشمرده و با بهره‌گیری ازاین شاخص‌ها، سبک زندگی دینی و اسلامی را درآثار مکتوب و شفاهی مقام معظم رهبری شناسایی نموده و گفتمان سبک زندگی اسلامی را درمنظر ایشان معرفی نماییم.

 

 

ازاین رو، دراین پژوهش با استفاده ازروش تحلیل گفتمان لاکلا و موفه که ازقابلیت‌های خوبی برای بررسی این موضوع برخوردار است، نگارنده کلیه‌ی آثار مکتوب وشفاهی 23 ساله‌ی رهبرانقلاب اسلامی را ازسال 1368 تا سال 1391 (به عنوان جامعه‌ی آماری) به صورت چشمی مطالعه نموده و گفتمان سبک زندگی دینی و اسلامی را ازمنظر مقام معظم رهبری مورد مداقه قرارداده است که ازیافته‌های این پژوهش می‌توان به شناسایی این گفتمان، دال‌های اصلی، برتر و فرعی آن اشاره نمود که بعد ازآن نیز، چگونگی مفصل بندی این دال‌ها نیز ترسیم شده است که شامل یک دال مرکزی و چهاردال برتر و شش دال فرعی می‌باشد؛ البته بعد ازمعرفی کردن گفتمان سبک زندگی اسلامی ازمنظر مقام معظم رهبری، این گفتمان را با گفتمان سبک زندگی ازمنظر جامعه شناسان مقایسه نموده و وجوه تمایز آن بیان شده است که مهم‌ترین تفاوت آن درمفهوم مصرف می‌باشد که درگفتمان جامعه شناسان مصرف اولاً: نوعاً مادی بوده و ثانیاً: مهم‌ترین عامل ایجاد و تفاوت سبک زندگی انسان‌ها به شمار می‌رود؛ ولیکن مصرف درگفتمان رهبرانقلاب اسلامی، اولاً مادی نبوده و ثانیاًٌ: تنها عامل نیست، بلکه صرفاً یکی ازعوامل ایجاد سبک زندگی اسلامی می‌باشد؛ البته این دوگفتمان دارای وجوه تمایزبیش‌تری می‌باشند که درفصل پنجم این پژوهش به پاره‌ای ازآن پرداخته شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل نخست

 

 

کلیات تحقیق

 

 

طرح مسئله، اهداف، ضرورت و اهمیت، سؤالات تحقیق…
طرح مسئله:

 

 

درتحلیل‌های جامعه شناسی امروز، فعالیت‌های مصرفی، منشاء مدرن ساختار هویتی به‌شمار می‌روند  که این نکته محصول تغییر آهنگ زندگی و فراغت بشر امروزاست.

 

 

مفهوم بسیط و گویای سبک زندگی، ابزار توان مندی جهت تحلیل الگوهای مصرف و تعیین مرزهای تشابه و تمایز درمیان گروه های مختلف اجتماعی است و امروزه ادبیات جامعه شناسانه به طور فزاینده‌ای براهمیت چگونگی و نوع مصرف، درشکل بخشیدن به موقعیت و روابط اجتماعی تأکید می‌ورزند (خادمیان، 1388: 9) بدین لحاظ، سبک زندگی جایگاه رفیعی می یابد؛ به گونه‌ای که ازیک منظر به عنوان الگویی ازکنش اجتماعی و تمییزدهنده افراد (ذکائی، 1386: 23) و بیانگر طبقه اجتماعی مدنظر است و ازمنظردیگر، به عنوان راه و روش زندگی و معرف ایستارها و ارزش‌های یک فرد یا یک گروه می‌باشد (آزاد ارمکی، 1386: 1) بنابراین، سبک زندگی را می‌توان به مجموعه‌ای از رفتارها تعبیر کرد که فرد آن‌ها را به کار می‌گیرد تا نه فقط نیازهای جاری او را برآورد، بلکه روا یت خاصی را که وی برای هویت شخصی خود برگزیده است در برابر دیگران مجسم سازد (گیدنز، 1378: 120).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

در دهه اخیر، سازه های اجتماعی که در بستر هویت معنا پیدا می‌کنند مثل طبقه (نظام تولید ) از بین رفته است (اباذری، 5:1381 ) و جهت گیری جامعه شناسی معاصر به سمت پذیرش اهمیت رو به افز ایش حوزه مصرف و  فعالیت‌های سبک زندگی در شکل دادن به هویت

پروژه دانشگاهی

 شخصی و جمعی است (رحمت آبادی، 1385: 238) بدین ترتیب، سبک زندگی در حوزه جامعه شناسی فرهنگ مطرح می شود؛ بنابراین، سبک زندگی جوامع مختلف متناسب با فرهنگ غالب آن شناخته می‌شود و بالطبع درجامعه ایران _به ویژه بعد ازوقوع انقلاب اسلامی_ که برپایه فرهنگ دین مدارانه استواراست، سبک زندگی مردم، صبغه دینی داشته و درواقع بیانگر هویت دینی آنان می‌باشد.

 

 

اگرچه، دین مداربودن جامعه ایرانی، تأثیرات مثبت وقوع انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی ایران، درشیوه و سبک زندگی مردم ایران تغییرات بنیادینی گذاشته است؛ ولیکن نباید تأثیرات و نقش ابزاروتکنولوژی دهه‌های اخیر ازجمله اینترنت، ماهواره را درتغییرات سبک زندگی نادیده گرفت؛ امروزه نقش فرآیندهای فرهنگی فراملی و جهانی شدن فرآیندهای تولید و مصرف کالاهای فرهنگی درسبک زندگی مردم تأثیرات زیادی گذاشته است؛ به ویژه این‌که این‌ها به عنوان دستاویزی جهت تهاجم  فرهنگی کشورهای غربی برعلیه برخی کشورهای دنیا بوده است؛  تا آن جا که حتی دولت‌ها نیز درجهان معاصر به آن توجه وی‍ژه‌ای کرده‌اند؛ «به گونه‌ای که هژمونی فرهنگی را مطرح ساخته و با کنترل و هدایت فرهنگ، به مقاصد خود دست‌ یازیده‌اند» (هانتینگتون، 1388: 13) که مقام معظم رهبری سال‌ها پیش خطر آن را تحت عنوان تهاجم فرهنگی به مسئولین و مردم گوشزد کرده بودند.

 

 

به هرحال، با توجه به تجربه‌ی جدید دینی بودن انقلاب اسلامی، بالطبع هم خوانی و مطابقت سبک زندگی مردم با سبک زندگی دینی ازدغدغه های مسئولین عالی رتبه و مشخصاً مقام معظم رهبری است؛ بدین سبب، ایشان به عنوان رهبری انقلاب اسلامی، درصدد معرفی و بازیابی سبک زندگی دینی مردم می باشد و علاوه بررهنمودهای خاص به کلیه‌ی مسئولین، درآغازین ساعات هرسال، درراستای معرفی مؤلفه های سبک زندگی دینی، شاخصه‌هایی را _تحت عنوان شعارهای سال_  به منظور شناخت مسئولین، مردم و به ویژه نسل جوان، درجهت نهادینه نمودن درکلیه شئونات زندگی‌شان معرفی می‌نمایند.

 

 

بدین ترتیب، اساسی‌ترین سؤال این تحقیق، شناسایی مؤلفه‌ها و ویژگی‌های سبک زندگی دینی دراندیشه مقام معظم رهبری می باشد که به اقشار مختلف جامعه  _به ویژه قشرجوان_ کمک می‌کند درراستای هرچه بیش‌تر دینی نمودن زندگی‌شان، درجهت هویت یابی فردی و اجتماعی خود نیز گام بردارند؛ زیرا دردهه های اخیر در میان عوامل مؤثر بر شکل گیری فرهنگ‌های جوانان نقش فرآیندهای فرهنگیِ فراملی پررنگ تر شده است و جهانی شدن فرآیندهای تولید و مصرف کالاهای فرهنگی نقشی تعیین‌کننده در این زمینه داشته‌ا ند (شالچی، 1386: 94)

 

 

 

 

 

اهداف تحقیق:

 

 

الف) هدف اصلی تحقیق:

 

 

 

    • شناخت گفتمان و مؤلفه های سبک زندگی دینی دراندیشه مقام معظم رهبری

 

 

    • شناخت هنجارهای مصرف درسبک زندگی دینی ازمنظر مقام معظم رهبری

 

 

 

ب )  اهداف فرعی تحقیق:

 

 

 

    • شناخت مؤلفه های سبک زندگی

 

 

    • شناخت مؤلفه های سبک زندگی دینی-اسلامی

 

 

    • شناخت مؤلفه های سبک زندگی مدرن (غربی)

 

 

    • مقایسه مؤلفه های سبک زندگی دینی (اسلامی) با مدرن (غربی)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ضرورت و اهمیت موضوع:

 

 

امروزه همگان به نقش و جایگاه مهم فرهنگ درزندگی روزمره جوامع انسانی واقف بوده و اذعان داشته‌اند؛ به طوری که نظریه‌پردازان فرهنگی، نه تنها تأثیرات آن را درلایه لایه های زندگی بشر برشمرده اند، بلکه نقش آن را درسایرحوزه ها ازجمله: سیاست و اقتصاد نیز مؤثر دانسته اند؛ زیرا فرهنگ رکن اصلی پیش‌رفت است؛ به گونه‌ای که درتمامی شئونات زندگی بشر تأثیر گذاشته و شیوه و سبک های زندگی مختلفی را به ارمغان آورده است؛ ازاین رو، فرهنگ به قول هرسکوتیس: بنایی است که مبین تمامی باورها، رفتارها، دانش ها، ارزش‌ها و مقاصدی است که شیوه و سبک زندگی هر ملت را مشخص می کند (ورجاوند،1382: 25) بنابراین، سبک زندگی که همگام با فرهنگ هرجامعه است، ازاهمیت خاصی برخوردارشده است که به تعبیری بیانگر جایگاه طبقاتی افراد درجامعه و ازسویی نیز معرف هویت فردی و اجتماعی مردم می باشد.

 

 

ازطرفی، مواجهه تمدن ایرانی-اسلامی با فرهنگ و تمدن غرب –که امروزه تحت عنوان سلطه فرهنگی برتمام جهان سیطره یافته است- سبب تغییر و تحولاتی دربخشی ازاقشار جامعه ایرانی –به ویژه جوانان- شده است؛ به طوری که دربرخی موارد، درهویت و ارزش های آنان بحران به وجود آورده است و البته نباید نقش دوران پهلوی و تجدد آمرانه شان که باعث تشکیک و تشتت  بسیاری درنگرش ها، آداب و رسوم، سنن اجتماعی و باورها _حتی باورهای دینی_  بوده را نادیده گرفت؛ ازاین رو، اصلاح و تقویت سبک زندگی مردم دین دار جامعه ایرانی، یکی ازضروریاتی است که مقام معظم رهبری به عنوان رهبر این نهضت و حکومت، دغدغه های فراوانی دارند و به فراخور فرصت‌های اجتماعی، درصدد معرفی شاخصه ها و ویژگی های سبک زندگی دینی و اسلامی برآمده و مؤلفه های این سبک زندگی دینی را معرفی نموده اند که برخی ازآن ها عبارتنداز: پرهیز ازاسراف و تبذیر، دوری ازتجملات و زیاده خواهی، اصلاح الگوی مصرف، اهمیت قایل شدن به هویت های جمعی ازجمله خانواده، تحول درنظام آموزش و پرورش، اقبال جمعی به دانش و علم آموزی و….

 

 

بنابراین، هرجامعه‌ای متناسب با فرهنگ غالب و متداول خود، سبک های زندگی مختلفی را پیش رو دارد و جامعه ایرانی که یک جامعه دینی است که ضمن خواهان حفظ ارزش های اسلامی، قصد آن دارد که سبک های زندگی خود را نیز با فرهنگ دین اسلام متناسب و تنظیم نماید؛ ازاین رو، ضرورت دارد، مؤلفه های این گونه سبک زندگی را دراندیشه رهبر و مرجع دینی خود شناسایی نماید تا با رعایت آن، فردایی بهتر ازامروز _ به عنوان یک نگرش و تفکر اسلامی که ائمه اطهار نیز برآن تأکید داشته اند_ گام بردارد؛ بدین ترتیب، شناسایی و معرفی مؤلفه‌های سبک زندگی دینی درتقابل با سایرسنخ های سبک های زندگی ازمنظر عالی‌ترین مقام دراین حکومت اسلامی _که رهبری آن است_  مسئله ای است که پرداختن به آن ضروری و امری حیاتی می باشد.

 

 

 

 

 

سؤال‌های اصلی تحقیق:

 

 

1- گفتمان و ویژگی‌های سبک زندگی دینی-اسلامی دراندیشه‌ی مقام معظم رهبری چیست؟

 

 

2- مؤلفه های سبک زندگی دینی-اسلامی دراندیشه‌ی مقام معظم رهبری چیست؟

 

 

3- هنجارهای مصرف درسبک زندگی دینی ازمنظرمقام معظم رهبری چگونه است؟

 

 

سؤال های فرعی تحقیق:

 

 

1- گفتمان سایرسنخ های سبک‌های زندگی ازجمله سبک زندگی غربی چیست؟

 

 

2- گفتمان سبک زندگی سنتی و دینی چگونه است؟

 

 

3- سبک زندگی دینی-اسلامی دارای چه مؤلفه هایی می باشد؟

 

 

4- تفاوت هنجارهای مصرف درسبک زندگی اسلامی با غربی چیست؟

 

 

5- تفاوت های مؤلفه های سبک زندگی دینی با سایرسنخ‌های سبک زندگی ازجمله غربی چیست؟

تحلیل مقایسه فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی ایران

جامعه ایران یکی از جوامع در حال توسعه است، سال­هاست ایرانیان خواهان آزادی و عدالت در جامعه خود هستند، این خواسته را می­توان در رخداد­های سیاسی- اجتماعی ایران به وضوح مشاهده کرد، از انقلاب مشروطیت گرفته تا انقلاب اسلامی تا جنبش دوم خرداد و اتفاقات اخیری که بعد از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری( سال 1388) افتاد؛ همه بیان­گر خواسته­های آزادی خواهانه و عدالت خواهانه مردم ایران است. در این میان نقش نخبگان سیاسی در دستیابی به توسعه سیاسی بسیار حیاتی است. اگر بخواهیم در مقام مقایسه بر­آییم اهمیت نخبگان کشورهای درحال توسعه در فرآیند توسعه سیاسی، حتی از نخبگان کشورهای توسعه یافته نیز بیشتر است؛ اغلب این کشورها در شرایطی به دوران مدرن وارد شده­اند که فاقد امکانات داخلی در همراهی با این فرآیند بودند. چنین نقصان­هایی، نخبگان سیاسی این کشورها را با فشار­های مضاعفی برای تغییرات داخلی و هماهنگی با این فرآیند که بعد جهانی هم دارد مواجه کرده است. به علاوه در این گونه جوامع امکانات تغییر به ویژه از نوع فرهنگی آن تقریبا” در انحصار نخبگان سیاسی است. بنابراین بررسی فرهنگ سیاسی نخبگان در جوامع در حال توسعه بسیار حائز اهمیت است، فرهنگ سیاسی نخبگان ” با ایستارها، احساسات و الگوهای رفتاری کسانی سرو کار دارد که در درون نظام سیاسی از طریق گردش کار ویژه استخدام سیاسی به نقش­های فعّالی دست یافته­اند و بر برون­داد­های نظام تأثیری مستقیم دارند.”(لوسین پای و همکارن،161:1380)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

رجوع به پژوهش­های پیشین و بررسی آن­ها، باعث می­شود که این پژوهش بتواند از مباحث نظری آن­ها الهام بگیرد و از هم پوشانی پژوهش جلوگیری کند. در این زمینه یعنی بررسی فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی، پژوهش­های نسبتا” کمی در ایران انجام شده است، پژوهش­های انجام شده در زمینه  فرهنگ سیاسی نخبگان در ایران را می­توان از لحاظ تاریخی به دو دسته کلی تقسیم کرد:             1- پژوهش­هایی که فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسیِ قبل از انقلاب اسلامی را مورد بررسی قرار    داده­اند؛ زونیس (1976) ، سید امامی (1376) ،  قیصری ( 1380) و سراوانی ( 1383) را می­توان در این دسته قرار داد. 2- پژوهش­هایی که فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسیِ بعد از انقلاب اسلامی را مورد بررسی قرار داده­اند؛ نصرتی­نژاد ( 1379)، ابراهیم آبادی ( 1384) و وردی زاده ( 1385) را هم      می­توان در دسته دوم قرار داد. هریک از این پژوهش­ها به بررسی چرایی و چگونگی فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی ایران پرداخته­اند. بعد از انقلاب اسلامی تغییرات عمده­ای در ساختار نخبگان سیاسی به وقوع پیوست در حالی­که پژوهش­هایی که به بررسی و نوع­شناسی فرهنگ سیاسی نخبگان ایران بعد از این

پروژه دانشگاهی

 زمان  پرداخته باشند، بسیار کم بوده است و باید به این نکته توجه کرد که این دسته از پژوهش­ها هم خالی از اشکال نیستند،

 

 

در این بخش تمرکز بر روی پژوهش­هایی است که در زمینه فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی انجام شده است، البته پژوهش­های دیگری که در زمینه فرهنگ سیاسی ایران انجام شده است هم مورد بررسی و تقسیم بندی قرار گرفته­اند که می­توان این تقسیم بندی را در پی نوشت مطالب یافت(1).

 

 

این بخش با نگاهی بر کتاب  نخبگان سیاسی ایران  اثر ماروین زونیس (1971) آغاز شده است، این پژوهش در مورد نخبگان سیاسی ایران است که در زمان پهلوی دوم ( محمد رضا شاه ) تدوین شده است، زونیس در این کتاب فرضیه خود را این­گونه مطرح می­کند: ” در جوامعی که فرآیند­های سیاسی آن در درون ساختار­های رسمی دولت کمتر نهادینه شده است، نگرش­ها و رفتار افراد پر­قدرت، راهنمای قابل اعتمادی برای تغییر سیاسی محسوب می­شود( زونیس،8:1971). هدف پژوهش زونیس این است که می­خواهد روند رشد و توسعه سیاسی را در ایران از طریق تحلیل نقش نخبگان سیاسی بررسی کند. زونیس نخبه سیاسی را در ایران مفهومی تجربی و رفتاری می­انگارد (همان:9). و کسانی را نخبه سیاسی می­داند که هم از لحاظ سیاسی فعّال­تر و هم از قدرت سیاسی بیشتری برخوردار باشند. او3000 نخبه سیاسی را در آن زمان شناسایی می­کند که شاخص شناسایی این افراد قدرت آن­ها در تصمیم­گیری­های سیاسی بوده است. از بین این 3000 نفر، 167 نفر را برای مصاحبه و انجام پژوهش انتخاب می­کند، او ادعا می­کند که مجموعه کوچکی از متغیر­های معنی­دار ناشی از روابط درون فردی وجود دارند که جوهره سیاست ایران را تشکیل می­دهند. زونیس از طریق مصاحبه با نخبگان، چهار اصل نگرشی را در بین آن­ها کشف می­کند: 1- بدبینی سیاسی؛ 2- بی اعتمادی شخصی؛                3- عدم امنیت آشکار؛ 4- بهره کشی میان فردی. این چهار اصل جهت­گیری منش شناختی عمومی را به ما معرفی می­کنند که زمینه رفتار نخبگان سیاسی را تعیین می­کنند. زونیس در پژوهش گسترده خود در مورد نخبگان سیاسی در ایران به این نتیجه رسیده است که هر چه یک نخبه در نظام سیاسی ایران به مدت طولانی­تر و بیشتر مشارکت دارد، عدم امنیت، بدگمانی و بی اعتمادی بیشتری هم از خود بروز می­دهد. و بر­اساس یافته­های او تلاقی این عوامل در میان اعضای نخبگان سیاسی پر    قدرت­تر، فعّال­تر و مسن­تر بالاتر از حد معمول پاسخ مجموع نخبگان است و دوباره یافته­های زونیس این گونه نشان می­دهد، افرادی که به تازگی به درون مناصب نخبگی وارد شده و درون الگوهای آن اجتماعی شده و در سطوح سلسله مراتبی آن بالاتر رفته­اند، سطح بالاتری از بی اعتمادی، ناامنی و عدم تعهد را به نمایش گذاشته­اند.

 

 

به بیان دیگر زونیس استدلال می­کند که هرچه اعضای نخبگان سیاسی بیشتر و بهتر فرهنگ سیاسی را پذیرفته باشند، از یک طرف آن نگرش­های سیاسی را که جهت­گیری عام آن­ها را بهتر نشان می­دهد بیشتر به نمایش می­گذارند و از طرف دیگر این نگرش­های سیاسی نخبگان به بازتولید زیربنای آن خط مشی­هایِ سیاسی می­انجامد.

 

 

 

    1. 1. شماره­های داخل پرانتز مربوط به پی­نوشت مطالب می­باشد و ما بقی شماره­ها که داخل پرانتز نیستند مربوط به پاورقی می­باشند.

 

 

 

The political Elite Of Iran.[2]

 

 

Marvin Zonis.[3]

تحلیل جامعه شناختی موانع استقرار نهادهای جامعه محور

با نگاهی به تاریخ نهادهای جامعه محور در ایران به نظر می رسد که کمتر نهادهای وجود  داشته  که بتوانند قوام نهادی داشته باشند و بتوانند در ساختار سیاسی و اجتماعی ایران تدوام یابد.البته مشکل اصلی در زمینه نهادهای جامعه محور مدرن است، بعضی از نهادهای جامعه محور سنتی قوام و دوام  و استمرار کافی را داشته اند و در ساختار ایران حضور  و عمل نموده اند. به نظر می رسد مشکل اساسی در سیستم ایران این است که آمادگی پذیرا بودن به نهادهای مدرن اجتماع محور نیست و در زمینه بومی آنها مشکل کمتری دارد. این موضوع علت متعددی دارد که می توان برخی از این علل را شامل بیگانه هراسی جدی و به دیده تردید نگریستن به هر عنصر و نهاد خارجی و تقابل اعتقادی که از آنها متصور هستند، و غیره  اشاره نمود. چرا نهادهای جامعه محور سنتی مانند مساجد، تکایا، هیئت های مذهبی و غیره از استمرار کافی برخوردار هستند و علل ماندگاری و دوام آنها چیست؟ چرا نهادهای جامعه محور سنتی از دوام بیشتری در قیاس با نهادهای مدرن جامعه محور برخوردار هستند؟

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

از این روی اینکه چه موانعی برای استقرارCBO های مدرن وجود دارد محور اساسی این پایان نامه را تشکیل می دهد.

 

 

در مورد عدم استقرار نهادهای مدنی مدرن  دلایلی زیادی قابل طرح است که بعضا جامعه شناختی هستند مانند پایین بودن سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی نسبت به این نهادها، فرهنگ سیاسی غیر مشارکتی و بعضا این دلایل سیاسی هستند که می توان به ساختار رژیم های سیاسی، ساختار قوانین و غیر اشاره نمود (ازغندی، 1379: 72 ).

 

 

برای بستر سازی استقرار این نهادها نیز استراتژی های زیادی مطرح است. برخی معتقدند، تغییر ساختار دولت، از حالت سنتی و استبدادی و مبدل شدن آن به دولتی دموکراتیک و قانون‌مند زمینه را برای ایجاد این نهادها را  فراهم می‌آورد. برای عبور از جامعه سنتی به جامعه باز و دارای نهادهای جامعه محور تغییر منش مردم و نیروهای اجتماعی هم لازم است، آنها باید به جای انتظار به ظهور ناجی و قهرمان به خود اتکایی برسند و عوض ترس و خودسانسوری باید مننقدانه و شجاعانه آراء خود را طرح، خزافه پرستی و باور به سنت های غلط را کنار بگذارند و راه خرد و دانش را پیش گیرند و به جای اعتقاد به قضا و قدر و تسلیم  برابرآن به این درک برسند که انسان، خودش سرنوشتش را می‌سازد(شارپ و هلوی، 1386: 21).

 

 

اما مشکل اساسی سر راه این موضوع این است که عموما نهادهای قدرت مانع جدی در مقابل فرآیند استقرار و نهادینگی CBO ها هستند. عموما ذات قدرت سیاسی انحصار طلب است و به ویژه گفتمان‌های سیاسی اقتدار طلبانه، موانعی بر سر راه  ایجاد و استقرار آنها هستند. بنابراین استقرار و نهادمندی سازمانهای جامعه محور نه تنها به تحولات در حوزه ساختارهای اجتماعی و اقتصادی، بلکه به تغییر در ساختارهای قدرت و ذات قدرت نیز بستگی دارد، بنابراین در بحث از موانع استقرار جامعه مدنی نهادهای جامعه محور در ایران باید از شرایط سه گانه یعنی موانع اجتماعی، موانع فرهنگی و موانع سیاسی صحبت نمود

عکس مرتبط با اقتصاد

(بشیریه، 1378 : 63).

 

 

از نظربرخی دیگر، استقرار نهادهای جامعه مدنی نیازمند پیش زمینه‌های اجتماعی ـ اقتصادی، روانشناختی ـ آموزش و ارتباطی است. معمولاً دشمنان جامعه مدنی روی زمینه‌های نارس اقتصادی اجتماعی و تاریخی تأکید می کنند، اما مهمترین عامل برای رشد و گسترش جامعه

دانلود مقالات

 مدنی، نفس فعالیت آن حتی به صورت نارس است. نمی‌توان گفت که باید همه شرایط نهادهای مدنی پیدا شود تا آنگاه جامعه مدنی شکل بگیرد. شرایط تحقق جامعه مدنی به وسیله عملکرد نهادهای جامعه محورقوام می‌یابد. در سیاست نمی‌توان منتظر فرصت‌های بزرگ شد؛ فرصت‌های بزرگ هیچگاه دست نمی‌دهد، باید از هر فرصت کوچکی برای دموکراتیزه کردن جامعه بهره جست.

 

 

از دیر باز کسانی که داعیه قیومیت بر مردم داشته‌اند، جامعه ایران را برای دموکراسی نارس می‌شمرده‌اند یا آماده آن نمی‌دانسته‌اند. امروز هم همین مطالب را در خصوص نهادهای جامعه محور مطرح می‌کنند، اما نهادهای جامعه محور تا آنجا که به نیروهای هوادار آن مربوط می‌شود نیازمند مبارزه مستمر در جهت استقرار آن است. (بشیریه، 1378: 56)

 

 

با توجه به مطالب یاد شده این پایان نامه درصدد است تا به تحلیل موانع جامعه شناختی تحقق نهادهای جامعه محور در ایران بین سالهایی (1384-1357) بپردازد و با توجه به منابع موجود در این زمینه این موانع را تحلیل و موشکافی کند.

 

 

 

 

 

سوالات تحقیق:

 

 

سوالات اصلی این پایان نامه عبارتند از:

 

 

1) آیا می توان ریشه بی ثباتی نهادهای جامعه محور در ایران بین سالهای (1384–1357) را در ساختارهای فرهنگی جستجو کرد ؟

 

 

2) آیا می توان ریشه بی‌ثباتی نهادهای جامعه محور در ایران بین سالهای (1384-1357) را میتوان در ساختارهای اجتماعی یافت ؟

 

 

3) آیا می توان ریشه بی‌ثباتی نهادهای جامعه محور در ایران بین سالهای (1384-1357) را میتوان در ساختارهای سیاسی یافت ؟

 

 

 

 

 

 

 

 

اهمیت و ضرورت :

 

 

در تاریخ معاصر ایران شکل‌گیری نهادهای جامعه محور با موانع سرسختی روبرو بوده است، چنین به نظر می‌رسد این موانع با جلو آمدن تاریخ، سرسختی خود را تقویت نموده، به طوری که امروزه جامعه ایران راه دشواری را در استقرار نهادهای جامعه محور می‌پیماید. هدف از طرح این تحقیق اهمیت و جایگاه نهادهای جامعه محور و آسیب‌شناسی شکل‌گیری این نهادها در ایران در سالهای 1384- 1357 و تحلیل موانع جامعه‌شناختی تحقق آن می‌باشد.

 

 

ایران کشوری در حال گذر است که بحث‌های مربوط به نهادهای جامعه محور در آن رواج یافته است. بحث‌های مربوط به حاکمیت قانون، مشارکت سیاسی مردم، آزادی بیان و مطبوعات از دستاوردهای نهادهای جامعه محور است که زمزمه‌های آن از زمان مشروطیت آغاز شد؛ از این جهت انقلاب مشروطه را می‌توان نقطه عطفی در این زمینه به شمار آورد، اما استبداد رضاخان، نبود مشروعیت و مقبولیت رژیم و همچنین ناکامی مشروطیت باعث شد هیچ اقدام مهمی در نهادهای جامعه محور مستقل از دولت دوره پهلوی شکل نگیرد. به نوعی انقلاب اسلامی را نیز می‌توان در راستای تحقق همان هدف قلمداد کرد. زیرا مسیر این تحولات منفک و جدا از تحولات امروز ایران نیست و ضروری است که درباره نهادهای جامعه محور مستقل از دولت، شاخص‌ها اهداف و راه‌های دستیابی به آن به مطالعه و تحقیق بپردازیم.

 

 

عدم شناخت کافی از مضمون و محتوای ساختاری و عملکرد شبکه‌ها و نهادهای جامعه محور باعث می‌شود که ما مرزهای فعالیت‌ها در این عرصه را نشناسیم و به همین دلیل تصوری موجود است که نهادهای جامعه محور (CBOs) را مانند حزب سیاسی تلقی می‌کند و وظایف و کارکرد یک حزب سیاسی را از آن‌ها توقع دارد(از غندی، 1379 : 66).

 

 

متأسفانه ناتوانی احزاب و سازمان‌های سیاسی در ایفای نقش واقعی خود در جامعه و بخصوص در سالهای (1384-1357) برای برخی دانسته یا ندانسته این توقع را دامن زده است که نهادهای جامعه محور (CBOs)  باید ضعف‌ها و کاستی‌های آنها را جبران کنند و اگر نهادهای جامعه محور این وظایف را انجام ندهند با بر چسب‌های گوناگون روبرو می‌شوند و این تراژدی آنجا تکمیل می‌شود که همین گروه‌های سیاسی ـ ایدئولوژیک که توان انجام کارهای حزبی و سازمانی خود را ندارند با تمام قوا و سمت گیری‌های ایدئولوژیک‌شان محیط‌های فعالیت حقوق بشری را نیز آلوده دسته‌بندی‌های سیاسی می‌کنند و از این طریق بازدودن همدلی و اعتمان میان نهادهای جامعه محور (CBOs)  به همبستگی جامعه توسعه یافته ایرانیان لطمه وارد می‌سازند(بشیریه، 1381: 28).

 

 

با توجه به آنچه در فوق ذکر گردید انجام تحقیقاتی در این زمینه را مبرم می‌سازد تا جامعه ایران و به خصوص قشر روشنفکر عوامل و موانع ساختاری استقرار نهادهای جامعه محور را شناخته و در این زمینه با انجام گام‌هایی کاربردی در رشد و پیشرفت آن قدم گذارند.

 

 

 

 

 

اهداف تحقیق:

 

 

اهداف تحقیق حاضر شامل سه مقوله اهداف اصلی، فرعی و کاربردی دسته‌بندی شده است.

 

 

هدف اصلی:

 

 

هدف اصلی این تحقیق تحلیل موانع جامعه شناختی استقرار نهادهای جامعه محور (CBOs)  در ایران بین سالهای 13874-1357 می‌باشد.

 

 

-community based organization

شناخت تحول نگرش کلیشه ای جنسیتی والدین

توجه مجامع  بین المللی و پژوهشگران علوم انسانی در چند دهه ی اخیر به زنان و مسائل آنان معطوف شده است ، تا آنجا که سازمان ملل متحد ، در محاسبه ی شاخص های توسعه  ی انسانی هر کشور ، تبعیض های جنسیتی برضد زنان را نیز لحاظ کرده است . (گریفین و مک کنلی ، 1378 : 199)

 

 

هم والدین و هم محیط اجتماعی در شکل گیری انعطاف پذیری جنسیتی ، نقش دارند . برخی الگوهای خانوادگی ، احتمال بیشتری دارد که کودکان را با نگرش های انعطاف پذیرتر پرورش دهند . فرهنگ و جامعه نیز با هدف پیام های سوگیرانه درباره ی نقش های جنسیتی مساوات طلبانه را گسترش دهند . ساختار اجتماعی که میزان قدرت متمایز را برای زنان و مردان استمرار می بخشد منجر به نقش های جنسیتی و کلیشه های جنسیتی غیر قابل انعطاف می شود . (اکرم  ، 1383: 115)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

براساس نظریه جامعه پذیری جنسیت ، فرایند جامعه پذیری گرایش ها و هویت جنسیتی را در خانواده  درونی کرده و آن را به فرزندان  انتقال می دهد  و باعث دائمی شدن سلطه ی مرد  و مطیع بودن زن می شود  چرا که معمولا از زنان تصویری آرام  ، مطیع ، منفعل  ، عاطفی ، و وابسته و از مزدان تصویری  مستقل ، استوار ، شایسته ، توانا و مصمم ترسیم می شود  و در چنین شرایطی زنان نقش جنسیتی  سنتی مطیع بودن  و در مقابل مردان  نقش سلطه گرای مردانه را می پذیرند.  (اعظم آزاده ، دهقان فرد ، 1385 : 161 )

 

 

 

 

دانلود مقالات

 

 

 

 

 

 

اهداف تحقیق

 

 

اهداف پژوهش به شرح ذیل دنبال می شود :

 

 

1) شناخت نگرش جنسیتی والدین نسبت به فرزندان دختر و پسر و نقش آن در ایجاد نابرابری جنسیتی

 

 

2 )شناخت تحول نگرش جنسیتی و الدین بر اساس گروه سنی آنها  (تفا وت دیدگاه والدین جوان با والدین مسن )

 

 

ضرورت تحقیق

 

 

این تحقیق ضرورت دارد زیرا در صورتی که نگرش نابرابر جنسیتی والدین  بدون شناخت باقی بماند و کلیشه های جنسیتی  خانواده ها در برخی موارد مانع رشد صحیح زنان باشد  لطمه های  فردی ،اجتماعی  ، فرهنگی ، اقتصادی خود را خواهد داشت . زیرا  در این صورت  تداوم نابرابری جنسیتی باعث می شود که  زنان نتوانند هم پای مردان پیشرفت کنند و از طرفی دیگر تحت اختیار و سیطره ی آنها باقی می مانند که  به  کاهش کارایی مفید آنها در سطح اجتماعی و به تبع آن نبود رسمی آنها در سطح اقتصاد خواهد انجامید .

عکس مرتبط با اقتصاد

این تحقیق توسط دانشگاه ها  که یکی از مکان های اصلی فرهنگ سازی و انتقال و تحول فرهنگی  محسوب می شود قابل استفاده برای دانشجویان خواهد بود .

 

 

عمده ترین استفاده کنندگان از نتایج پژوهش حاضر ، محققان علوم اجتماعی ، سازمان مطالعات زنان ، رسانه ها و عامه ی مردم می باشند .

 

 

فرضیه های تحقیق

 
مداحی های محرم