فلسفه زیربنای ارزش افزوده اقتصادی از آنجایی است که سرمایه گذاران درقبال فراهم آوردن منابع مالی و متحمل شدن ریسک تجاری در انتظار دریافت پاداش هستند. سود عملیاتی شرکت باید به منظور خلق ارزش برای سهامداران از هزینه سرمایه، سبقت گیرد .در محاسبه سود حسابداری فقط هزینه تامین مالی از طریق بدهی منظور می شود و مدیران وجوه فراهم شده سهامداران را بدون هزینه فرض می کنند. اما در مفهوم ارزش افزوده اقتصادی، هزینه تامین مالی از طریق صاحبان سهام نیز منظور می شود، زیرا پول به خودی خود وارد شرکت نمی شود و هر وجهی هزینه ای دارد .در بین همه رویکردها برای اندازه گیری عملکرد، رویکرد مبتنی برسود باقیمانده و ارزش افزوده اقتصادی، بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. به دلیل اهمیت نسبی سرمایه فکری در افزایش ارزش شرکتها به عنوان مهمترین بخش از سرمایه کل شرکت، در این تحقیق سعی شده با توجه به سطح اهمیت شاخص اندازه گیری عملکرد شرکتها در رویکرد مدیریت مبتنی بر ارزش اقتصادی به رابطه بین این شاخص و سرمایه فکری پرداخته شود.
در سوی دیگر در رویکردهای مبتنی بر دانش، سرمایه فکری موضوعی محوری برای نیل به مزیت رقابتی است. زیرا مزیت رقابتی، موضوعی مهم در تصمیم گیری تلقی می شود. در اقتصاد مبتنی بر دانش، از سرمایه فکری به منظور خلق و افزایش ارزش شرکتها بهره می جویند. موفقیت مدیران بنگاه های اقتصادی، به استفاده اثربخش منابع کمیاب بستگی دارد. امروزه جنبه نامشهود اقتصاد، بر پایه سرمایه فکری بنیان نهاده شده و ماده نخستین و اصلی آن، دانش و اطلاعات است. (کلین ،2010)
بنابراین با انجام این پژوهش انتظار می رود که سهم سرمایه فکری در تعیین ارزش افزوده اقتصادی در شرکتها مشخص گردد تا سرمایه گذاران در سرمایه گذاری های خود دچار اشتباه نشوند و تخصیص بهینه منابع در شرکتها با سرمایه فکری بالا به خوبی انجام گردد. سوالی که در این تحقیق به دنبال آن هستیم این است که سرمایه های فکری در شرکت رابطه ای با ارزش افزوده اقتصادی آن شرکت دارد ؟ و هرچه سرمایه های فکری یک سازمان بیش تر باشد آیا ارزش افزوده بیش تری را ایجاد خواهد نمود؟ توجه به سرمایه فکری و رابطه آن با ارزش افزوده اقتصادی می تواند ابعاد جدیدی به مانند ایجاد دانش و نگرش جدید در حوزه ارزش افزوده اقتصادی در سرمایه گذاران و همچنین توجه بیش از پیش مسئولان به اینگونه از سرمایه های پنهان شرکتها در خصوص تغییر از دیدگاه سنتی سرمایه داری و تمرکز بر ارزش های بالقوه شرکتها خواهد شد.
سئوال اصلی پژوهش این است که چه رابطه ای بین سرمایه فکری و ارزش افزوده اقتصادی وجود دارد؟
1-4- ضرورت انجام تحقیق:
دلایل اهمیت و ضرورت به شرح ذیل می باشد :
1-در پژوهش های داخلی بر روی سرمایه فکری پژوهش هایی انجام شده است اما معیارهای مورد استفاده در اندازه گیری سرمایه فکری در این پژوهش برای اولین بار است که در داخل کشور انجام می شود.
2-با انجام این پژوهش تاثیر سرمایه فکری بر میزان ارزش افزوده اقتصادی تعیین می شود که با نتایج این پژوهش می توان نقش سرمایه فکری را در قدرت شرکتها برای ایجاد ارزش سهامداران دانست و این در حالی است که در تعیین ارزش سهامداران به این مقوله توجه نشده است.
3-زمانی که سرمایه گذاران بر اساس سود اعلامی شرکت ها، بدون دانستن نقش سرمایه فکری در تعیین ارزش شرکتها ، اقدام به سرمایه گذاری می نمایند ممکن است دچار ضرر شوند زیرا داشتن سود به تنهایی برای ایجاد ارزش کافی نیست. بنابراین انتظار می رود با انجام این پژوهش سرمایه گذاران بتوانند با توجه به روابط بیان شده در این پژوهش سرمایه گذاریهای بهینه انجام دهند.
4-انتظار می رود با انجام این پژوهش و تعیین نقش سرمایه فکری در تعیین ارزش افزوده اقتصادی ، معیارهای سرمایه فکری در گزارشگری مالی نیز مورد توجه تدوین کنندگان استاندارهای حسابدرای قرار گیرد.
دلایل فوق محقق را بر آن داشت که به پژوهش در این مورد به جهت رفع خلاء موجود در پژوهش های داخلی بپردازد.
تحقیقات مختلفی با موضوع سرمایه فکری در ایران انجام شده است. اما تاکنون پژوهشی در مورد سرمایه فکری و رابطه آن با ارزش افزوده شرکتها در ایران انجام نشده است. بنابراین ، این موضوع از لحاظ مکانی و موضوعی در ایران جدید است چرا که امثال این پژوهش در خارج از کشور انجام شده اما در ایران مانند آن وجود ندارد پس از بابت مکانی جدید است و از آنجاییکه این موضوع قبلاً در ایران پژوهش نشده نیز از جهت موضوعی جدید می باشد.
Sullivan
Young Chu
Smith
Bontis
Marr