تعاملات دوستانه
چشم انداز/ اطلاعات مشترک
استفاده از فناوری ارتباطات به روز
اندازه گیری عملکرد
انتظارات واقع بینانه از نتایج BPR
اعتماد بنفس و اطمینان
ارتباطات باز
پذیرش IT
توانمند سازی کارکنان
ارتباطات مکرر با تیم BPR و کاربران
عملکرد کار گروهی
اعتماد بنفس و اطمینان در زیر دستان
آموزش و تعلیم و تربیت به موقع
محیط شرکت
استفاده مؤثر از ایده های زیر دستان
بازشناسی در میان کارکنان
عوامل شکست BPR
مقاومت در برابر تغییر
ترس مدیریت میانی بخاطر از دست دادن قدرت
ترس کارمندان بخاطر از دست دادن شغل
شک و تردید در مورد نتیجه پروژه
احساس ناراحتی بخاطر محیط جدید کاری
شکل ۲- ۷- عوامل مؤثر بر موفقیت و شکست BPR
منبع : عبدولوند، البدوی و فردوسی(۲۰۰۸)
جعفری، اخوان و رضائی نور (۱۳۸۸)، عوامل مؤثر بر موفقیت اجرای مهندسی مجدد را در یکی از شرکت های وابسته به صنایع دفاعی را شناسایی کرده و آنها را در سه فاکتور اصلی جمع بندی کرده اند :
بسترسازی مناسب با مشارکت کارکنان
کاهش مقاومت در برابر تغییر
احساس ضرورت ایجاد تغییر
اگر چه بسیاری از شرکت ها به طور جدی بدنبال مهندسی مجدد هستند، شواهد نشان می دهد که بسیاری از تلاش ها انتظارات اصلی را برآورده نمی کند. در واقع مطالعات اخیر نشان می دهد که ۶۰-۸۰ درصد از برنامه های مهندسی مجدد ناموفق بوده است. چندین عامل حیاتی برای موفقیت تلاش BPR یافته شده است. فلتز و کاروپان اشاره می کنند : هرچند که دریافت منابع برای انجام پروژه مهندسی مجدد کار سختی است؛ اما به نظر می رسد استقرار منابع بیشتر کلید موفقیت مهندسی مجدد است. نویسندگان اصول برجسته ای از : آینده نگری[۱۳۵]، برنامه ریزی، گشایش[۱۳۶]، بازبودن[۱۳۷] و ارتباطات[۱۳۸] را به عنوان عوامل حیاتی که در عملکرد و پیاده سازی BPR بکار می رود مطرح کرده اند. بسیاری از مطالعات اخیر به بررسی موفقیت یا شکست BPR پرداخته اند و شناسایی کرده اند عوامل مؤثر خاصی که اصول بالا را تأیید می کند. چکیده ای از این عوامل مؤثر در جدول ۲- ۱۱ آمده است (مک آدام و دوناگی،[۱۳۹]۱۹۹۹).
جدول ۲- ۱۱- عوامل موفقیت شناسایی شده برای بکارگیری BPR
عوامل مؤثر بر BPR | محققان |
تعهد/ پشتیبانی مدیریت ارشد | Hall et al. (1993), Feltes and Karuppan (1995), Maull et al. (1995), Holland and Kumar (1995), Kotter (1995), Grover et al. (1995), Alavi andYoo (1995) |
آموزش موثر تیم مهندسی مجدد | Leith (1994), Feltes and Karuppan (1995), Alavi and Yoo (1995), Grover et al. (1995) |
هدفگذاری فرآیندهای صحیح که باید مهندسی مجدد شده باشند | Leith (1994), Holland and Kumar (1995), Hyde (1995) |
۲.A.Cassese , on the current trends towards criminal prosecution and punishment of breaches of international humanitarian law , EJI;,1998, p.4.
۳.A.Perez , Un accovd de paix victim des convoities ; guerre et diamante en Sierra Leone. Le monde diplomatique , juin 2000, p.4.
۴.Act to introduce the code of crimes against international law of 26 june 2002 , 42 ILM 998 (2003)
۵.Alinea 1, letter c, de I’article 4 des statuts du C.I.C.R , adoptes le 24 juin 1998 par I’Assemblee general du C.I.C.R, RICR, septembre 1998 , pp.577-583
۶.A-M.La Rosa , Dictionnaire de driot international penal , PUF,Paris, 1998, p.93.
۷.B. Stern , A propose de la competence universelle , Liber amicarum Judge mohammed Bedjooui, E.Yakpo et T.Boumedia , (dir.Puble ) , La Haye , Londreds , Boston , Kluwer law international , 1999, p.744.
۸.C. Keith Hall, Première proposition de création d’une Cour criminelle internationale permanente, R.I.C.R., N 829, 1998, p. 61
۹.C.Gray , Bosnia and Herzegovina : civil war or inter-state conflict? Characterization and consequences , BYIL, 1996 , pp.160-165 .
۱۲.Cf. A. Cassese , the international criminal tribunal for the former Yugoslavia and the impelementation of international humanitaire law , les nation unies et le droit international humaaanitaire , op.cit , p.240:
۱۳.Cf. C.Cisse , the end of a culture of impunity in Rwanda ? prosecution of Genocid and war crimes befor Rwanda court and the ICTR , YIHL, vol.2, 1999, pp.161-188.
۱۵.Cf.T.Meron , international criminalization of internal atrocities , AJIL, 1995, p.559
۱۶.Chronique semestrielle de la legislation et de jurisprudence nationals , janvier – juin 2000, RICR , septembre 2000, p.826.
۱۷.Chronique semestrielle de legislation et de jurisprudence naionles, janvier-juin 2001 . RICR, septembre 2001, p, 858
۱۸.Code penal militaire , Loi federale du 13 juin 1927 adpotee par I’ Assemblee federale de la confederation Suisse.
۱۹.Court of appeals for the second circuit , Decision in kadic v. Karadzic , October 13 , 1995 , 34 ILM pp.1529-1614. (1995)
۲۰.D.Garcia –Pena Jaramillo , humanitarian protection in non- international conflicts :a case study of Columbia , Israel Yearbook on human right , Vol.30,2000,p.186;F.Kalshoven , op.cit, supra note 252, p.267
۲۲.D.Turns, war crimes without war ? Revue Africaine de droit international et compare , 7 (1995), p.826
۲۴.E.David , Le Tribunal international penal pour I’ex – Yougoslavie, RBDI , 1992/2.P574
۲۵.E.J.Roucounas , Les infractions graves au droit humantaire , Revue hellenique de droit international , vol. 31 , 1978 , pp.6ss
۲۶.Expanded war crimes act. Cf. M.T.Dutle , National implementation measures of international humanitarian law : some practical aspects , YIHL, vol.1 , 1998, pp.258-259
۲۷.F.Bouchet – Saulnier, Dictionnaire pratique du droit humanitaire , La Decouvert , ,Paris, 1998. P.110.
۲۸.Federal ministry of defence , Humanitarian law in Armed conflict manuel , 1992, para . 1209
۲۹.H . P.Gasser , the ICRC and UN involnement in the implemention of international humanitarian law , les nation unies et le droit internatioanal humanitaire , op.cit , p.269.
۳۰.H.Fischer ; some aspects of German state practice concerning IHL. YIHL, vol . 1, 1998. Pp. 381 ss.
۳-۳ پیوند عرفان و تصوف با شعر و ادب
عرفان و تصوف و ادب پیوندی تنگاتنگ و گسل ناپذیر است؛ پیوندی که پایگاهی روانی و بنیادی عاطفی دارد و آن این که شعر ناب- چه منظوم و چه منثور- درد و داغی درونی و عاطفه ای روانی است که در زبان شکل می گیرد. عرفان نیز درد و داغی درونی، تب و تابی باطنی و شور و سوزی فطری است. این درد بیگانگی با طبیعت و داغ آن، جدایی از ماورای طبیعت است. اگر چنین است و اگر بپذیریم که عرفان درد درون و داغ دل است و شعر نیز زبان دل و پیام درون است، پس طبیعی و کاملاً بجا است که درد و داغ دل و دید و دریافت درون یعنی عرفان، با زبان دل، یعنی شعر بیان گردد و از اینجاست که عارفان و صوفیان برای اینکه کشف و شهودهای باطنی و دریافت های درونی خود را آشکار کنند از شعر مدد می جستند و برخی از آنچه را در درون یافته اند و در دل آزموده اند در شعر شکل داده اند. این دیرینگی بین عرفان و تصوف تا آنجاست که بسیاری از چهره های سرشناس عرفان و تصوف از چهره های ماندگار و پرآوازه شعر و ادب نیز هستند. و دلچسب ترین آثار ادبی همان هایی هستند که با رنگ خدایی عرفان و تصوف آرایش شده اند و از ذهن و ذوق عارفان برآمده اند، و همین آثار عرفانی، ادبی اند که نه تنها مسلمانان آشنا از فارسی و عربی و هندی بلکه بیگانگان غربی را هم شیفته و دلباخته خود کرده اند، کسانی چون نیکلسون- آنه ماری شیمل هانری کربن- مارتین لینگز و پالاسیوس و … و همین میراث عرفانی- ادبی است که به ادبیات شرقی به ویژه ادبیات فارسی شخصیت و هویت جهانی بخشیده است.
بی گمان یکی از پیامدهای تجربه های عرفانی و سیر و سلوکهای باطنی، لطافت ذوق و وسعت دید و دریافت و شکوفایی شعور و احساس آدمی است.
آن کسی که چتر هوس پرستی و شهوت رانی و دنیا دوستی را ببندد و عریان، زیر باران عرفان و ایمان برود و با زلالی قطره های باران، چشم و فکر و خاطره و عاطفه را یشوید، بدون شک چشم و دل دیگر و دریافتی متفاوت پیدا می کند؛ و آنگاه جوری دیگر و چیزی دیگر می بیند به قول سهراب سپهری: «چشم ها را باید شست/ جور دیگر باید دید/ چترها را باید بست/ زیر باران باید رفت/ فکر را، خاطره را، زیر باران باید بُرد/ (سپهری،۱۳۹۲، ۲۷۵)
«به ذوقی چنان ظریف و بینشی چنان باریک و شعوری چنان شگرف دست می باید که آسیا را صوفی وارسته و فرهیخته می بیند که درشت می ستاند و نرم باز می دهد و گرد خویش می گردد و در خود سفر می کند و نابایستگی را از خود می پراید.» (راستگو،۱۳۸۳، ۴۰)
در تذکره اولیای صفحه ۱۸۳ سخنی از بویزید است که می گوید: «به صحرا شدم، عشق باریده بود و زمین تر شده؛ چنان که پای فرد به گلزار فرو شود به عشق فرو می شد.»(عطار، ۱۳۹۲، ۱۸۳)
آری تجربه های عرفانی، احساس را اوج می دهد و عاطفه را به معراج می برد و دیدار زیبایی های باطنی و ماورایی ظرافت ذهن و ذوق و ضمیر و زبان را زمینه می شود و سلوک صوفیانه، صعود دید و دریافت و شکوفایی شعور و شناخت را از پی می آورد.
به همین خاطر است که صوفیان و عارفان، از دیرباز علاوه بر اینکه دیگران را شیفته اخلاق و رفتار و منش خود می کردند، آنان را دلباخته گفتار و سخنان خود نیز می نمودند و در کنار چهره اخلاقی- عرفانی خود، چهره ای ادبی نیز یافته بودند و دوستداران شعر و ادب را وا داشته بودند تا نه تنها سرودهای آنان، که گفته هایشان را نیز سخن ادبی به حساب آورند و به جمع آوری آنها مانند جمع آوری سروده های دیگران همت گمارند.
۳-۴ خاستگاه عرفان و تصوف
عرفان و صوفیگری مخصوص مسلمانان و ما ایرانیان نیست، بلکه هر قوم و هر دیانتی و مرامی به مقتضای محیط و شرایط و احوال زمانی و مکانی خود عرفانی دارد. زیرا این اندیشه در سرشت و نهاد همه انسانها وجود دارد؛ همه انسانها جویای آزادی و آرامش هستند و اگر آنها را به حال خود بگذارند از تعصب دینی و عقیدتی برکنارند و تنها عرفان است که با این طبغ و روح سازگار است و مانند بسیاری از ادیان و مذاهب پرچم نزاع و مخالفت با پیروان ادیان دیگر بر نیفراشته است، و آن کسی که با عرفان راستین و صوفیگری خردمندانه دشمنی می ورزد متوجه نیست که درصدد برانداختن همه مذاهب و ادیان و عقاید است.
در هر یک از مذاهب و ادیان نشانه هایی از زهد و پرهیزگاری و بی اعتنایی به امور مادی و بی توجهی به دنیا آمده است، و شاید بتوان گفت که: یکی از خصوصیات عمومی ادیان و مذاهب همین توجه به امور معنوی و تحقیر دنیا است؛ دکتر علی اصغر حلبی در این مورد چنین می گوید: «در برخی ادیان مانند دین موسوی نشانه های این مطلب اندک است، ولی در بعضی آئین ها مانند مسیحیت و آئین بودایی و تائوکرایی و دیگران این مطلب قوی تر است. در تورات و انجیل و کلمات مأثور از بودا و لائوتسه و مانی و مزدک مطالب زیادی توان یافت» (حلبی، ۱۳۸۱،۲۰)
زهد و پارسایی تنها نشانه صوفیگری نیست و امور بسیاری در این باره به جزء زهد دخالت دارد، اما پیدا شدن زهد بی شک یکی از بزرگترین انگیزه های توجه به عرفان و تصوف و دل کندن از دنیا با تمامی زرق و برقش و دل بستن به خدا به امور معنوی شد.
درباره سرچشمه و خاستگاه عرفان و تصوف آراء و نظریات متعددی بیان شده است. عده ای سرچشمه آن را دین یا ادیان و مذاهب مانند ادیان هندی و اسلام، مسیحیت، یهود، مجوس و معنوی دانسته اند؛ عده ای نیز اشخاص و بزرگان دینی و معنوی مانند حضرت علی (ع)، بودا، راهبان، مسیحی و … را منشأ پدید آمدن عرفان و تصوف در جوامع اسلامی خوانده اند.
اما دیدگاه دکتر زرین کوب آن است که « مجموعه این عوامل در ظهور عرفان و تصوف اسلامی دخیل بوده اند ولی منشأ واقعی آن اسلام و قرآن بوده است.» (زرین کوب، ۱۳۵۳، ۱۴)
ذات و وجود آدمی، خاستگاه اصلی عرفان و معرفت است که با کشف و شهود و تجلی و حدوث عشق در دل انسان به طرف آن گرایش پیدا می کند و منش های عارفانه در او پدید می آید.
«این نفس آدمی و تغیرات و حرکت ذاتی او از تجلیات خداوند است که باعث جوشیدن چشمه عرفان می شود نه دین و آئین. و برادری بستند و دختران سران قبایل و رهبران اقوام به ازدواج تهدیدستان و بی خانمان در آمدند.» (عبدالصمدی، ۱۳۶۱،۴)
«در زمان پیامبر (ص) بود که با بهره گیری از برخی آموزه های اسلام- مانند ترجیح آخرت بر دنیا، مبارزه با نفس و هواهای نفسانی و اخلاق و توکل- شکل گرفت.» (کاشفی،۱۳۸۶، ۲۲)
مرحله دیگر یعنی پس از رحلت پیامبر (ص) یعنی، زمان امام علی (ع) است.« آن حضرت نخستین کسی بود که در توسعه عرفان و تصوف اسلامی، نقش مهمی ایفا کرد و به همین دلیل، تمامی عرفا و صوفیان حقیقی، سر سلسله خود را به ایشان می رسانند و خود را وامدار و شاگرد او تلقی می کنند.» (همانجا)
مانند فرقه دروایش که امروزه خود را مرید امام علی (ع) می دانند و در اکثر شهرهای ایران، برای خود حامیانی دست و پا کرده اند ناگفته نگذریم که بعدها صوفی و درویش را مترادف گرفته و خصوصیات صوفیه و عارفان را به درویشان دادند و گاهی درباره آنان اشتباه کرده اند و یک نوع لا ابالیگری و بی بند و باری- که بعضی درویشان داشته اند- به صوفیان نسبت داده اند .
مرحله دیگر، دوران پس از امام علی (ع) است که می توان آن را به عصر اهل صفه نام نهاد؛ با وجود عارفانی چون: ابن عباسی، سلمان فارسی، ابوذر، بلال، اویس قرنی، حسن بصری، سعید بن جبیر و …
گرایش و بینش عرفانی در اسلام، مراحل جوانی خود را با شخصیت هایی چون « رابعه دویه (م ۱۳۵ ق)، پشت سر گذاشت و با عرفانی چون بایزید بسطامی (م بین ۲۶۱ و ۲۶۴ ق)، مرحله رشد و رواج خود را طی کرد و با صوفیان حقیقی ای چون ابن فارض (م ۶۳۲ ق) و ابن عربی (م ۶۳۸ ق) مرحله نظم و کمال خود را به انتها رساند.
«از قرن دهم به بعد، به سبب رفتار قزلباشان صوفی نما و دوری بعضی از درویشان از آداب و رسوم تصوف و بی اعتنایی به احکام شرع، اعتقاد مردم به صوفیه کمتر شد.
۳-۵ پیشینۀ عرفان و تصوف
بنا بر گزارشهای تاریخی، اموری چون پرهیز از لذایذ دنیوی، کشف و شهود، وحدت وجود، اتحاد با حقیقت و فنای در روح کلی که ارکان و پایه های عمده عرفان و تصوف را تشکیل می دهد دارای سابقه دیرین بوده و هزاران سال از پیدایش آن می گذرد تصوف هندی، چینی و یونانی از جمله مکاتب قبل از اسلام است.
به طور مثال در کتب یونانی مربوط به هرمس رنگ و لعاب عرفانی وجود دارد. دکتر زرین کوب در کتاب ارزشمند میراث صوفیه چنین می نویسد: « در کتب یونانی منسوب به هرمس که بیشتر گفت و شنودهایی است بین هرمس با پسرش تت یا میان هرمس با اسقلا بیوس، و عمدۀ آن، گفت و شنودها نیز متعلق به حدود قرن سوم میلادی است، می توان آثاری از عرفان ادوار اخیر یا نوعی را یافت: عرفانی که رنگ تعالیم افلاطون و ارسطو و رواقیان را دارد و از صبغه دیانت یهود نیز خالی نیست. خدای هرمس، خدای نور، خدای هور، و ندای جمال است و این عالم صورت او و فیض وجود اوست، پس انسان که جـوهرش با خدا یکی است وقتی به معـــرفت او نائل شود به مرتبه خدایــی می رسد بلکه با همه کائنات متحد و متصل می گردد.» (زرین کوب،۱۳۵۳، ۲۲)
عرفان و تصوف در اسلام، مراحلی را پشت سر گذاشته است. مرحلۀ نخست آن در زمان پیغمبر بود، یعنی: «زمانی که اسلام با تکیه بر اجتماع بی طبقه توحیدی، قوت گرفت و تشکیل امت داد و به اوج قدرت خود رسید؛ اعیان زادگان و کسانی که خود را در طبقه ای خاص و به اصطلاح طبقه ممتاز و برجسته می دیدند، ولی به ناچار به دستور رهبری عالیقدر و عظیم الشأن اسلام با بردگان مسلمان عقد برابری بست.
از سوی دیگر عده ای که در داخل در هیچ یک از سلسله های تصوف و عرفان نیستند، در عرفان نظری ابن عربی متخصص می شوند؛ مانند صدرالمتألهین شیرازی، ملامحسن فیض کاشانی، قاضی سعید قمی . از قرن دوازدهم، تصوف ایرانی به خارج از ایران رفت و شروح زیادی بر مثنوی نوشته شد و کتب و رسالات زیادی درباره تصوف و عرفان نوشته اند.
اما از قرون دوازدهم و سیزدهم به بعد با افزایش سلسله های تصوف «اختلاف ها بیشتر شد و فرقه ها تلاش می کردند که مریدانی جلب کنند که سودرسان باشند و اغلب موافق حکومت ها بودند و در کارهای دیوانی شرکت داشتند. این دسته از صوفیان از هدف اصلی تصوف و عرفان دور شدند.
۳-۶ عرفان و تصوف ایرانی
پس از آنکه ایران در زمان عمر به دست اعراب گشوده شد، ایرانیان دین اسلام را پذیرفتند و بر اثر سوء رفتار حکام و فرمانروایان که از جانب عمر به این کشور می آمدند و فاصلۀ زیادی که از نظر علم و فرهنگ بین این دو ملت بود و حرص و طمع فرمانروایان و پیروی اعراب از اینکه خود را نژاد برتر می دانستند و بی رحمی فرستادگان خلیفۀ وقت عمر بن الخطاب، ایرانیان را مجبور به مقابله و جدال با اعراب در شکلهای مختلف نمود. «چنانکه عده ای در لباس سپاهیگری و جمعی در صف دانشمندان و دسته ای با کسب مقام و موقعیتی شروع به مبارزۀ پی گیر و بی امان نمودند.» (عبدالصمدی،۱۳۶۱ ،۱۷) که یکی از آنها مبارزه به وسیلۀ فکر و اندیشه بود که در قالب طریقت ظهور
کرد و تصوف ایرانی را بوجود آورد. «این تصوف در پیدایش فکر وحدت وجود و تأثیرش در تصوف اسلامی دخالت مستقیم و تأثیری تمام داشت.» (همانجا )
نخستین اثر برخورد دو مکتب تصوف اسلامی و تصوف اسلامی ایرانی پیدایش و ظهور خرافات دور از عقل و منطق بود که به چند نمونه از آنها که در تذکره اولیای عطار آمده است اشاره می کنیم.
۱- در تذکره اولیاء نقل است که : «اویس یکبار سه شبانه روز هیچ نخورده بود، روز چهارم بامداد بیرون آمد بر راه یک دینار زر افکنده بودگفت: از آن کسی افتاده باشد روی بگردانید تا گیاه از زمین برچیند و بخورد، نگاه کرد گوسفندی می آمد، گرده ای گرم در دهان گرفته پیش وی نهاد، گفت: مگر ازکسی ربوده باشدروی بگردانیدگوسفندبه سخن آمده گفت:من بنده آن کس هستم.»(عطار، ۱۳۹۲، ۲۴)
۲-رابعه به مکّه می رفت در میان راه، کعبه را دید به استقبال او آمده، رابعه گفت: مرا رب البیت می باید، بیت چه کنم؟ (همان، ۶۳)
۳-«عبدالله مبارک تا به درجه ای رسید که مادرش روزی در باغ شد، او را دید خفته در سایه گلینی و ماری شاخی نرگس، در دهن گرفته و مگس از وی می راند.» (همان، ۱۸۳)
۴-«از بایزید نقل است که از خانۀ او تا مسجد چهل گام بود هرگز در راه خیو نینداختی حرمت مسجد را.» (همان، ۱۴۰)
با ورود اسلام به سرزمین ایران، اندیشه ها و تفکرات اسلامی هم در جنبه های مختلف زندگی ایرانیان، وارد شد و تشنگان حقیقت و معرفت را از سرچشمه های مبانی فکری دین مبین اسلام سیراب ساخت: قرآن کریم، احادیث نبوی و اقوال و سیرۀ امامان و بزرگان دین و اولیای تصوف باعث رشد و تکامل اندیشه های خداشناسانه و شکل گیری دیدگاه های گوناگون در سیر و سلوک و معرفت نظری و عملی شد و مکتب عرفانی و حکمی اسلامی با آنچه که در پیش زمینه های یکتاپرستی ایرانیان بود به هم آمیخت و عرفان اسلامی ایرانی را به منصۀ ظهور رساند.
در حقیقت عرفان مکتب فکری و اعتقادی است که ایمان به وحدانیت حق، که ریشه در فرهنگ و تمدن ایران باستان دارد را در پرتو اندیشه های متعالی و تابناک دین مبین اسلام به وجود آورد.
طریقت عرفانی را که شامل جزئیات سیر و سلوک و آداب و شیوه های آن بود و مراحل تکامل تدریجی سالک الی الله را نشان می داد. تصوف و جهان بینی کلی ای را که آن طریقه را به وجود آورد عرفان نامیدند.
عرفان ایران ضمن برخورداری از غنای فرهنگی ایران باستان و اندیشه های حکمت خسروانی که در فلسفۀ اشراق متجلی شده است در دوره های بعد از تعالیم عالیه اسلام در تربیت معنوی و تقویت ابعاد روحی و روانی بهره مند شده است، و از رشد و بالندگی بسیاری برخوردار بوده است.
فصل چهارم
نگره های هرمسی
در گلشن راز شبستری
اندیشه و نگره های انسانها در زمانها و شرایط اجتماعی بسیار متفاوت، در پرده های طنین سخنان سخنوران گاه روشن و گاه به رمز و استعاره آورده شده است و اشارات چنان ضعیف و لطیف بیان می شود که خواننده را شگفت زده می کند. برخی از سخنوران چنان برتوسن اندیشه های باریک می تازند که هنوز پس از قرنها در صف مقدم جا دارند و کس را یارای پیشی گرفتن از آنها نبوده است. نگارنده در این فصل به معرفی نگره ها و باورها و دیدگاها و سلوک عملی و رفتاری و باورداشتها و معتقدات هرمسی که در گلشن راز شیخ محمود شبستری جلوه یافته است، می پردازد.
۴-۱ تجلی
از دیگر مراحل سلوک عرفانی که بازتاب گسترده ای در عرفان و ادبیات ما دارد تجلی است.که در لغت به معنی جلوه گری کردن ودر اصطلاح صوفیه آشکار شدن حق بر دل سالک است و با وحدت وجود پیوندی تنگاتنگ دارد و روی دیگر سکۀ وحدت شهود است، گویای این است که آنچه در جهان آفرینش به چشم و نظر ما می آید، همۀ جلوۀ خدا و تجلی پروردگار بزرگ است. و این مرحله یکی از تفاوت های بنیادین جهان بینی عرفانی با دیگر جهان بینی های علمی و فلسفی است.
«از دید عارف عاشق، پدیده های جهان با این همه رنگ و نقش های گونه گون، همه یک فروغ رخ ساقی ازلند که در جام جهان پرتو افکنده است، و هر کدام از آن ها نمایه و نشانه ای از جمال و جلال اویند؛ و آینه و آینه ای از نوال و کما او و به زبان اصطلاح، همه مظهر اسماء و صفات اویند.» (راستگو، ۱۳۸۳، ۸۸)
۲- مقاومت کم در برابر آتش: بتن پلی استایرنی به علت ضعف پلی استایرن در مقابل آتش دارای مقاومت آتش سوزی پایین می باشد.
۳- جمع شدگی و خزش بتن پلی استایرنی زیاد است، به طوری که معمولاً استانداردهای لازم را برآورده نمی کند. در این مورد نیز چنانچه از خاکستر بادی یا میکروسیلیس استفاده شود تا حدودی این خواص بهبود می یابد.
۲-۹٫ بتن با مقاومت بالا
در طی سال ها تعریف از بتن با مقاومت بالا به دلیل افزایش مقاومت بتن مورد استفاده کارگاهی تغییر یافته است. بتن با مقاومت بالا بتنی در نظر گرفته می شود که مقاومت آن به میزان قابل توجهی از بتن های معمولی بیشتر باشد. استاندارد۲۳ CSAA بتن با مقاومت بالا را بتنی با مقاومت فشاری بالاتر از MPa70 تعریف می کند[۲۲]. به دلیل ناآگاهی دست اندرکاران بتن در مورد خواص بتن با مقاومت بالا استفاده از این نوع بتن ها بسیار محدود است. باید توجه کرد که اجرای بتن با مقاومت بالا نیاز به دانش و مهارت فنی بالاتر نسبت به بتن های معمولی دارد. باید سعی کرد با تربیت نیروی فنی ماهر اجرای این بتن را متداول ساخت و از خواص مطلوب آن بهره برد. با بهره گرفتن از مواد افزودنی نظیر پوزولانها، روان کننده ها و … می توان به مقاومت دلخواه دست یافت.
۲-۹-۱٫ مزایای استفاده از بتن با مقاومت بالا
۱- کاهش ابعاد اعضای باربر
۲- کاهش نفوذپذیری
۳- افزایش مقاومت سایشی بتن
۴- افزایش مقاومت ضربه ای بتن
۵- افزایش مقاومت در برابر یخ زدن و آب شدن متوالی
۶- پایداری حجمی مطلوب
۷- کاهش ترک خوردگی بتن
۸- افزایش مقاومت در برابر آتش و حرارت
۹- سرعت اجرای بیشتر
۱۰- کاهش هزینه ساخت بتن
۱۱- کاهش خزش و افت بتن
۱۲- چسبندگی بهتر بتن با میلگرد
۱۳- افزایش مقاومت در برابر آب انداختن بتن
۱۴- افزایش مقاومت در برابر پدیده جداشدگی سنگدانه ها
۱۵- افزایش مقاومت در برابر خستگی
۱۶- با افزایش سطح مفید، مقداری صرفه اقتصادی وجود دارد.
۲-۹-۲٫ معایب استفاده از بتن با مقاومت بالا
۱- ضعف خاصیت شکل پذیری بتن با مقاومت بالا
۲- هر چند افزایش مقاومت فشاری بتن باعث بالاتر رفتن مقاومت کششی آن نیز می شود، ولی این مقاومت فزونی یافته نیز نمی تواند جایگزینی مطمئن برای آرماتور و یا دیگر تسلیح کننده های بتن شود. بویژه اگر این موضوع را در نظر بگیریم که نسبت مقاومت کششی به فشاری بتن های با مقاومت بالا در مقایسه با بتنهای معمولی تا حدود ۵۰ درصد کاهش می یابد.
۳- با افزایش مقاومت فشاری مشخصه بتن، معمولا میزان انحراف معیار مقاومت نمونه ها نیز بیشتر می شود و این موضوع فاصله مقاومت فشاری متوسطه لازم برای تهیه طرح اختلاط کارگاهی با مقاومت مشخصه طراحی را افزایش خواهد داد[۲۳].
۲-۹-۴٫ طرح اختلاط بتن با مقاومت بالا
اگر چه اغلب آیین نامه های بتن هنوز مقاومت بتن مورد استفاده در سازه ها را به ۶۰ مگاپاسکال محدود می کنند، اما آیین نامه های جدید اخیراً حدی بالاتر از ۱۰۵ مگاپاسکال را در نظر گرفته اند[۴۱].
جدول زیر نسبتهای اختلاط چهار نوع بتن با مقاومت ۵۶ روزه بین ۶۶ تا ۷۶ مگا پاسکال را نشان میدهد[۴۲].
جدول (۲-۲). طرح اختلاط بتن با مقاومت بالا بدون میکروسیلیس[۴۲]
طرح شماره ۴ | طرح شماره ۳ | طرح شماره ۲ | طرح شماره ۱ | نوع مصالح |
۱۳۴ | ۱۷۳ | ۱۴۳ | ۱۹۵ | آب Kg/m3 |
۳۳۵ | ۳۹۱ | ۴۷۴ | ۵۵۸ |
۷۷/۰
۸۶/۵
تایید فرضیه
مدیریت زنجیره تامین داخلی بر پذیرش فرآیندهای مربوط به مدیریت زنجیره تامین در شرکت گاز استان گیلان موثراست.
۴۲/۰
۹۷/۲
تایید فرضیه
مدیریت زنجیره تامین مرتبط بر پذیرش فرآیندهای مربوط به مدیریت زنجیره تامین شرکت گاز استان گیلان موثراست.
۴۵/۰
۹۲/۲
تایید فرضیه
پذیرش فرآیندهای مربوط به مدیریت زنجیره تامین بر اجرای مدیریت زنجیره تامین شرکت گاز استان گیلان موثر است.
۶۶/۰
۰۷/۳
تایید فرضیه
مدیریت زنجیره تامین داخلی بر اجرای مدیریت زنجیره تامین شرکت گاز استان گیلان موثر است.
۲/۰-
۱۱/۱-
رد فرضیه
مدیریت زنجیره تامین مرتبط بر اجرای مدیریت زنجیره تامین در شرکت گاز استان گیلان موثر است.
۲۱/۰
۱۹/۱
رد فرضیه
با توجه به نتایج مشاهده شده در جدول ۴-۱۵، فرضیات پنجم و ششم رد شدند. به منظور بررسی حالت غیرمستقیم، قصد داریم از متغیرهای میانجی استفاده کنیم تا با ارائه دو فرضیه جدید، رد یا تایید آن را مورد آزمون قرار دهیم.
این دو فرضیه عبارتند از:
فرضیه هفتم: مدیریت زنجیره تامین داخلی از طریق متغیر میانجی پذیرش فرآیندهای مدیریت زنجیره تامین منجر به اجرای مدیریت زنجیره تامین می شود.
فرضیه هشتم: مدیریت زنجیره تامین مرتبط از طریق متغیر میانجی پذیرش فرآیندهای مدیریت زنجیره تامین منجر به اجرای مدیریت زنجیره تامین می شود.
جدول۴-۱۶: تفکیک اثرات کل، مستقیم و غیرمستقیم در مدل تحقیق