جدول۴-۱۷.شاخص های آمار توصیفی برای اهمیت کیفیت اطلاعات در زمینه استناد از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی
تعداد | میانگین | انحراف استاندارد | انحراف میانگین خطا | |
اهمیت کیفیت اطلاعات در زمینه مطالعه | ۱۳۰ | ۳۹۷۴/۴ | ۵۱۳۵۵/. | ۰۴۵۰۴/. |
جدول۴-۱۸. آزمون t تک نمونهای برای مقایسه میانگین نمونه و میانگین نظری اهمیت کیفیت اطلاعات مقاله در زمینه استناد
T | درجه آزادی | سطح معناداری | میانگین تفاضلها | |
اهمیت کیفیت اطلاعات در زمینه استناد | ۰۲۶/۳۱ | ۱۲۹ | ۰۰۰/. | ۳۹۷۴۴/۱ |
فصل پنجم: بحث، نتیجهگیری و پیشنهادها
۵-۱. مقدمه
همان گونه که در فصل اول اشاره شد، هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر شناسایی شاخصهای اعتبار در ارتباطات علمی از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی است. در راستای رسیدن به این هدف و با توجه به این که در حوزه اعتبار، پژوهشی به طور اخص در این زمینه در حوزه ارتباطات علمی تا جایی که محقق جستجو نموده است یافت نشد پژوهشهایی که تا حدی ارتباط موضوعی با این پژوهش داشتهاند مورد بررسی قرار گرفتند و با توجه به نوع پژوهش، روش مناسب انتخاب برای اجرای آن به کار گرفته شد و در نهایت یافته های بدست آمده از بررسی انجام شده در راستای هدف پژوهش در فصل چهار ارائه شد. پس از طی مراحل یاد شده، آنچه در این فصل آورده میشود پاسخ به پرسشهایی است که در فصل یک مطرح شدهاند. پاسخها بر اساس یافته های آورده شده در فصل چهار ارائه میشوند.
۵-۲. خلاصهای از یافتهها
اولویتهای اصلی اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی در معتبر دانستن اطلاعات در زمینه مطالعه شامل ارتباط موضوعی مقاله به حوزه کاری فرد، دقت و درستی محتوای مقاله و منطقی بودن استدلالهای نویسنده در مقاله است که در اولویت اول تا سوم قرار دارند و کشور نویسنده (آیا متعلق به کشور پیشرفته است) در اولویت آخر قرار دارد. در زمینه استناد و استفاده از اطلاعات مقاله اولویت های اول تا سوم در معتبر دانستن اطلاعات شامل دقت و درستی محتوای مقاله، ارتباط موضوعی مقاله به حوزه کاری فرد و معتبر بودن داده های به کار گرفته شده در مقاله در نظر گرفته شده است و شیوه دریافت مقاله (سایت کتابخانه، وب سایت ناشر، موتورهای جستجو و…) در اولویت آخر قرار دارد. در زمینه دسترسی آزاد به مقالات، عواملی که باعث معتبر دانستن مقالات دسترسی آزاد میشود شامل موارد زیر هستند که در اولویت اول تا سوم از نظر اعضای هیئت علمی قرار دارند: برخورداری از فرایند داوری به خوبی، محتوای خود مقاله و داشتن نویسنده معتبر و مشهور. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی کیفیت اطلاعات را شاخص مهمی در اعتماد خود به مقالات هم در زمینه مطالعه و هم در زمینه استناد دانستهاند.
۵-۳.پاسخ به پرسشهای پژوهش
۵-۳-۱. شاخص های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه مطالعه از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی کدامند؟
نتایج آزمون ارائه شده در فصل۴، نشان میدهد تفاوت معنیداری بین میانگین نمونه و میانگین جامعه (نظری) وجو د دارد و با اطمینان ۹۵% میتوان گفت که میانگین نمونه بزرگتر از میانگین جامعه است. در نتیجه با توجه به جدول (۴-۷) مؤلفه های اعتبار علمی نویسنده، ارتباط موضوعی مقاله به حوزه کاری فرد، شهرت و اعتبار مجله، تعداد استنادهای دریافتی مقاله، توصیه مثبت یکی از دوستان یا همکاران در مورد مقاله، نمایه شدن مجله در نمایه های معتبر(ISI,Scopus,..)، ضریب تأثیر مجله، دقت و درستی محتوای مقاله، معتبر بودن داده های به کار گرفته شده در مقاله، منطقی بودن استدلالهای نویسنده در مقاله، مناسب بودن گرافیکها (تصاویر، جداول و نمودارها) شاخصهای اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه مطالعه از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی قلمداد میگردد و این مؤلفه ها مواردی هستند که اساتید در ارزیابی اعتبار یک مقاله درنظر می گیرند و بر اساس این موارد مقاله مورد نظر را معتبر میپندارند. مؤلفه های کشور نویسنده (آیا متعلق به کشور پیشرفته است) با مقدارt(333/2-)، وابستگی سازمانی نویسنده (آیا به دانشگاه معتبر تعلق دارند) با مقدار t (794/1-) و شیوه دریافت مقاله (سایت کتابخانه، وب سایت ناشر و موتورهای جستجو و…) با مقدار t (683/.-) از نظر اساتید شاخص قلمداد نشده است و جز مؤلفه های ارزیابی اعتبار مقاله شناخته نشده است ولی با این وجود و با توجه به مقدار به دست آمده از آزمون، شیوه دریافت مقاله نسبت به دو مؤلفه دیگر تأثیر بیشتری در معتبر دانستن اطلاعات از نظر اساتید دارد و پس از آن وابستگی سازمانی نویسنده و در آخر کشور نویسنده نقش داشته است.
۵-۳-۱-۱. شاخصهای اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه مطالعه از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی از چه اولویتی برخوردار هستند؟
بر اساس نتایج نتایج آزمون فریدمن جدول (۴-۸) و با توجه به سطح معنیداری ۰۵/. شاخصهای اعتبار در ارتباطات علمی از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی در اولویتهای متفاوتی قرار داند و از این بین مؤلفه های ارتباط موضوعی مقاله به حوزه کاری فرد، دقت و درستی محتوای مقاله، و منطقی بودن استدلالهای نویسنده در مقاله در اولویتهای اول تا سوم قرار دارند. همچنین مشاهده شد مؤلفه های معتبر بودن داده های به کار گرفته شده، اعتبار علمی نویسنده، شهرت و اعتبار مجله، نمایه شدن مجله در نمایه های معتبر، ضریب تأثیر مجله، مناسب بودن گرافیکها (تصاویر، جداول و نمودارها)، توصیه مثبت یکی از دوستان یا همکاران در مورد مقاله، تعداد استنادهای دریافتی مقاله، شیوه دریافت مقاله، وابستگی سازمانی نویسنده و کشور نویسنده به ترتیب در اولویتهای چهارم تا چهاردهم اعضای هیئت علمی درارزیابی اعتبار اطلاعات در زمینه مطالعه است.
۵-۳-۲. شاخصهای اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه استناد از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی کدامند؟
آزمایش Eijkam روش مفیدی را برای شناسایی فراهم میکند و ارگانیسمی که در دمای ۴۴ درجه سانتی گراد در آبگوشت مکانکی محتوی صفرا و لاکتوز تولید باز می کند مقدمتاً به عنوان باکتری اشریشیاکلی قلمداد میگردد (بزرگمهری وهمکاران۱۳۷۷).
شکل ۴-۱ : ساختار باکتری اشریشیاکلی
۱-۳۶ آنتی ژن های اشریشیاکلی
۱-۳۶-۱ آنتی ژن o یا سماتیک
یک کمپلکس پلی ساکاریدی- فسفولیپیدی می باشد و زمانی آزاد میشود که سلول دستخوش تجزیه میشود. آنتی ژن o بخش آنتی ژنتیکی LPS میباشد و لیپیدA نیز بخش توکسین مولکول را تشکیل میدهد. آگلوتینه کردن آنتی ژن o در تیترهای بالا (به طور معمول بالای ۱:۲۵۶۰ )در ۵۰ درجه سانتی گراد به مدت ۲۴ ساعت اتفاق می افتد.
این آنتی ژن در پیکره باکتری قرار دارد و مقدار آن در غشاء باکتری بیشتر است ، این آنتی ژن به حرارت مقاوم بوده و حتی در حرارت ۱۰۰تا۱۲۱درجه سانتی گراد کاملاً مقاومت می نمایند. ( ۲۰۰۸ Barnes et al , Quinn )
این ترکیب پیچیده آنتی ژن توکسین داخلی باکتری یا آندوتوکسین نامیده می شود.آنتی ژنo در سویههای با پرگنه صاف وجود دارد .با توجه به این که این ترکیب لیپوپلیساکاریدی در تمام سویهها چه بیماری زا و چه غیر بیماریزا یافت می شود لذا تمایز سویه های بیماریزا از غیر بیماری زا را با مشکل مواجه می سازد. ولی آن چه که تاکنون محرز شده این است که سویههای اشریشیاکلی که در انسان و حیوانات بیماریزا بودهاند، عموماً دارای ویژگی سرولوژی مشخص و معین می باشند، به طوری که تعدادی از اشریشیاکلیهای جدا شده از موارد کلی باسیلوز کشنده و حاد گوسالهها با سروتیپ مشخص و معین شامل:
سروتیپ های۱۵O_86O_114O_78O
و یا سروتیپ های آنترو توکسی ژنیک اشریشیاکلی شامل :
سروتیپ های ۱۵O_55O_26O_86 _ O101O میباشد تاکنون تعداد ۵۸ آنتی ژن O(157O_1O)یافت شده است (۱۹۶۵، Clive and Gay).
۱-۳۶-۲- آنتی ژن Hیا تاژک
جداسازی این آنتی ژن بایستی تحت شرایطی باشد که امکان حرکت باکتری را افزایش دهد آنتی ژنهای H پرو تئینهای هستند که در انواع مختلف تاژکها یافت شده اند حرارت ۱۰۰درجه سانتی گراد آنها را نابود میکند .تست آگلو تیناسیون داخل لوله در۵۰ درجه سانتی گراد در مدت ۲ ساعت قرائت می شود( ۲۰۰۸ Barnes et al , Quinn ).
این آنتی ژن شامل ترکیبات موجود در تاژک باکتری بوده و مقدار آن در اشریشیاهای متحرک بیشتر است. این آنتی ژن نسبت به حرارت حساس است و در دمای ۱۰۰درجه سانتی گراد غیرفعال می گردد و تاکنون تعداد ۵۲ نوع از این آنتی ژن شناسایی شده است (مهر صفت۱۳۶۳).
۱-۳۶-۳- آنتی ژن K یا کپسولی
روی سطح سلول قرار دارند و در۱۰۰ درجه سانتی گراد به مدت ۱ ساعت محو میشوند برخی سویهها نیاز به حرارت ۱۲۱درجه سانتی گراد به مدت ۵/۲ ساعت دارند. تیترهای آگلوتیناسیون داخل لوله به وسیله مخلوط آنتی ژن – آنتی بادی در ۳۷ درجه به مدت ۲ ساعت و در مدت یک شب در ۴ درجه سانتی گراد تعیین میشوند تیترها بین ۱:۴۰۰ تا۱:۱۰۰ میباشند ( ۲۰۰۸‚ al et Barnes).
آنتی ژن کپسولی اشریشیاکلی از نظر خواص سرولوژی شامل یک دسته از آنتی ژن هایی است که در آن میتوان سه نوع مختلف را تشخیص داد. این سه نوع عبارتنداز آنتی ژن هایA،BوL که بر حسب ویژگیهای فیزیکی از یکدیگر متمایز می گردند. تمام آنتی ژن های کپسولی شناخته شده اشریشیاکلی به صورت پوشش غلاف یا کپسول اطراف باکتری را فرا گرفته اند .معمولاً آنتی ژن کپسولی حاوی یکی از انواع آنتی ژنA،BوL به تنهایی است اما اوروسکوف(Oroskove)وهمکارانش در۱۹۶۱برای اولین بار یادآور شدند که در بعضی از سویههای اشریشیاکلی آنتی ژن B و L تواماً وجود دارد که ترکیبی از اسید پلیمریک می باشد (نوروزی،۱۳۸۲).
۱-۳۶-۴- آنتی ژن F یا پیلی
این آنتی ژن باعث چسبیدن باکتری به سلول ها میشود به دو نوع حساس به مانوز و مقاوم به مانوز تقسیم میشود .آنتی ژن خارها یا فیمیریه هاست. این خارها در اطراف پیکره باکتری قرار گرفته اند که تعداد آنها برحسب نوع باکتری بین۱۰۰-۲۰۰ عدد می باشند( ۲۰۰۸‚ al et Barnes).
۱-۳۶-۵- دیگرآنتی ژن های اشریشیاکلی
الف) آنتی ژنR : که در اشریشیاکلیهایی که پرگنه زبر و خشن تولید می کنندیافت می شود.
ب) آنتی ژن M : این آنتی ژن در اشکال موکوئیدی سویههای اشریشیاکلی مشاهده می شود.
ج) آنتی ژن آلفا : این آنتی ژن در سویههایی که تازه از موارد بیماری جدا شده اند یافت می شود و در کشتهای بعدی این آنتی ژن از بین می رود.این آنتی ژن در قدرت بیماریزایی باکتری تأثیری ندارد.
د)آنتی ژن بتا : از آنتی ژن های H، O، B ،A و آلفا متمایز است و تولید یک نوع آگلوتیناسیون مخصوص که بین آگلوتیناسیون OوH قرار دارد می نماید .
۱-۳۷ طبقه بندی سویه های اشریشیاکلی
در مناطق مختلف جغرافیایی فرق می کند اما در بیشتر مطالعات سروتیپهای معمول بیماریزا ۳۵O،۳۶O،۷۸O،۲O،۱O بوده اند. یک سروتایپ ویژه نیز وجود دارد بنام ۱۱۱O که باعث مرگ، سپتی سمی و پلی سروزیت در مرغهای تخمگذار می شود . چندین نمونه جداسازی شده از پرندگان بیمار نیز به۵ سروتایپ زیر تعلق داشتند:
(۱۳۲O،۱۱۶O،۱۱۵O،۸۱Oو۱۸O) که بطور آشکار مربوط به کلی باسیلوز نبوده اند ( ۲۰۰۸‚ al et Barnes، ۲۰۰۲Davies&yWra).
بیماری هایی که در اثراشریشیاکلی در طیور ایجاد میشوند شامل:
۱- آرتریت و تنوسینویت
۲- عفونت کیسه زرده
۳- تورم بند ناف
۴- کلی باسیلوز سپتی سمیک
۵- پریتیونیت زردهای
۶- تورم مجرای تخم بر (Salpangit )
۷- پان آفتالمیت ( Pan Aphtalemit )
۸- سندروم تورم سر (Swelling Head Syndrom )
۹- بیماری کلی گرانولوما (Coli Granoloma )
۱۰- پنومونی های چرکی
۱۱- سلولیت زیر جلدی (Swelling Cell subcutaneous )، (Saif & Jordan)
۱-۳۸ علایم کلینیکی آرتریت - تنوسینوویت
زمانی که مفاصل یا استخوان های یک پا درگیر می شوندپرندگان با مشخصه لی لی رفتن یا روی یک پا راه رفتن دیده می شود که این به خاطر آن است که فشار و وزن بدن از روی پای درگیر برداشته شود. پرندگانی که در هر دو پایشان زخم و جراحت دارند در راه رفتن یا ایستادن دچار مشکل اساسی هستند زمانی که مهرههای تراکولومبار درگیر میشوندپشت پرندگان حالت قوسی پیدا می کند و روی زانو مینشینند گهگاهی نیز روی قسمت انتهایی تکیه کرده و پاهایشان را از روی زمین بلند می کنند( ۲۰۰۸‚ al et Barnes).
لوکالیزاسیون اشریشیاکلی در استخوان ها و بافت های سینوویال معمولاً متعاقب کلی سپتی سمی اتفاق میافتد واژه استئوآرتریت زمانی استفاده می شود که مفصل دچار التهاب شده و یک یا بیشتر استخوانهای ساختمان مفصل استئومیلیت دارند.پلی آرتریت مربوط به درگیری بیش از یک مفصل می باشد.نکروز کندروئیت باکتریایی به همراه استئومیلیت (BCO) نام دیگری است که استفاده شده است .پرندگان درگیر مقاومت ناکافی برای پاکسازی کامل باکتری ها دارند منتشر شدن اشریشیاکلی توسط جریان خون متعاقب عفونت ویروسی آنتریت هموراژیک بوقلمون در سینوویت ، استئومیلیت و تغییر رنگ کبد به رنگ سبز به نتیجه رسیده است .در یک تحقیق در گروهی از بوقلمون های تجاری که ۱۱-۸هفته سن داشتند لنگش بطور تجربی به همراه تورم مفاصل دیده شد.جوجه های درگیر دچار سینوویت ،زخم های مکرر در کبد متورم و سبز رنگ بودند. سروتایپ های مختلف اشریشیاکلی از زخم ها جداسازی گردید .از این سرو تایپ ها ۳ سروتایپ به طور داخل وریدی به جوجه بوقلمونهای ۷ هفته سن تلقیح شدکه منجر به ایجاد سینوویت و کبدهای متورم در عرض ۳ روز بعد تلقیح گردید (۱۹۹۶ ،al et Dreoual).
تلقیح داخل وریدی جهت شبیه سازی انتشار از طریق خون باکتری به استخوان و مفاصل برای دوباره تولید کردن زخم و جراحات استفاده می شود اما مرگ و میر ناشی از آن از سپتی سمی اول اغلب بیشتراست
(۲۰۰۸‚al et Barnes).
یک دوز برتر جهت تلقیح به کیسه هوایی پرندگان با مقدار کمتر اشریشیاکلی بعد از یک پیش درمان با دگزامتازون می باشد. التهاب لایه نازک زیر بافت شاخی (لنگش) به صورت ملایم تا شدید و با رشد ضعیف به طور بالینی در پرندگان در گیر که دست خوش آزار و اذیت می شوند، دیده می شود (کانی بالیسم). باکتریها در شاخه های رگدار کلنیزه می شوند و به آسانی رشد یک استخوان را مورد تهاجم قرار میدهند و آنرا تحریک به پاسخ التهابی می کنند که به صورت استئومیلیت مشخص می شود. رگهای خونی را بعنوان مجاری بکار می گیرند تا فرایند انتشار به داخل مفاصل صورت گیرد و بافت نرم محاصره شود (۲۰۰۸‚al et Barnes).
در بوقلمون های لنگان موارد زیر دیده می شود :
۱-۵ گندزدایی سطحی ریزنمونه ها
با توجه به نمودار۱-۴، مطلوب ترین تیمارها برای گندزدایی بذور گیاه گل بنفشه رقمL. Viola odorata، تیمار سوم (الکل اتیلیک ۷۰ درصد به مدت ۳۰ ثانیه و هیپوکلریت سدیم ۵ درصد به مدت ۵ دقیقه) و تیمار چهارم (الکل اتیلیک ۷۰ درصد به مدت ۱دقیقه و هیپوکلریت سدیم ۵ درصد، به مدت ۵دقیقه) بود. بذرهای گیاهی به طور طبیعی با آلودگی همراه میباشند. کاربرد ترکیبات ضدعفونی کننده مانند الکل اتیلیک و هیپوکلریت سدیم موجب کاهش آلودگیهای سطحی ریزنمونه می شود ولی تاثیر چندانی بر عوامل آلوده کننده داخلی اندام گیاهان ندارند (دانشور، ۱۹۹۲). گائوراج و اوداگیری (۲۰۱۱) برای ضدعفونی اولیه ریزنمونه های دمبرگ ابتدا به مدت ۱۰-۵ دقیقه ریزنمونه ها را با مایع ضدعفونی کننده (پریل ۵%v/v) پیش تیمار شدند و سپس دو تا سه مرتبه با آب جاری شستشو دادند. برای ضد عفونی مرحله اصلی از الکل اتیلیک ۷۰ درصد و هیپوکلریت سدیم استفاده شد. کاربرد الکل اتیلیک بین۳۰ ثانیه تا ۶۰ ثانیه در کاهش آلودگی بذرهای گل بنفشه موثر بود. برای ضد عفونی سطحی مواد گیاهی معمولا از الکل اتیلیک ۷۰ درصد استفاده می شود، زیرا الکل اتیلیک ۹۶ درصد باعث دهیدراته شدن بافت گیاهی می شود. الکل اتیلیک تنها بخشی از میکروارگانیسم ها را از بین میبرد و بعد از آن باید یک ضدعفونی کننده دیگر مثل هیپوکلریت سدیم یا کلسیم استفاده شود. الکل اتیلیک لایه کوتیکولی سطح ریزنمونه را در خود حل نموده و موجب جذب بهتر ماده ضدعفونی می شود. هیپوکلریت سدیم در واکنش با آب، کلر آزاد می کند که موجب بهم زدن ساختار سلولی میکروارگانیسمها می شود. (اثنی عشری و زکایی خسروشاهی، ۱۳۸۸). نعیم و همکاران (۲۰۱۳) برای ضد عفونی ریزنمونههای گیاهی برگ، ساقه و دمبرگ گیاه گل بنفشه رقم Viola odorata از الکل اتیلیک ۷۰ درصد به مدت ۱ دقیقه و هیپوکلریت سدیم ۵ درصد به مدت ۸ تا ۱۰ دقیقه استفاده کردند. گائوراج و اوداگیری (۲۰۱۱) ریزنمونههای دمبرگ گیاه Viola patrinii را به مدت ۲ تا ۳ دقیقه در الکل اتیلیک ۸۰ درصد فرو بردند و برای شستشوی سطحی از کلرید جیوه ( (HgCl21/0 درصد ۲ الی ۳ دقیقه استفاده کردند.
نتایج اثر نوع تیمار گند زدایی نشان داد که کمترین درصد آلودگی (صفر درصد) در تیمارهای سوم (الکل اتیلیک ۷۰ درصد به مدت ۳۰ ثانیه و هیپوکلریت سدیم ۵ درصد به مدت ۵ دقیقه) و تیمار چهارم (الکل اتیلیک ۷۰ درصد به مدت ۱دقیقه و هیپوکلریت سدیم ۵ درصد، به مدت ۵ دقیقه ) مشاهده شد و بیشترین درصد آلودگی (۴۰ درصد) مربوط به تیمار اول (الکل اتیلیک ۷۰ درصد به مدت ۳۰ ثانیه و هیپوکلریت سدیم ۵ درصد به مدت ۳دقیقه) بود (نمودار۱-۴). آتسوشی و همکاران (۲۰۰۲) گزارش دادند که برگهای نابالغ Viola odorata را با الکل اتیلیک ۷۰% به مدت یک دقیقه و هیپوکلریت سدیم ۱ درصد به مدت ۱۵ دقیقه برای گندزدایی ریزنمونهها استفاده کردند.
۲-۵ جوانه زنی بذر
در بررسی غلظت های مختلف MS بر درصد جوانه زنی بذرها، آنالیز داده ها نشان داد که در غلظت ۱۰/۱ محیط کشت MS، بهترین درصد جوانه زنی با ۶۶/۸۸ درصد اتفاق افتاد درصورتی که در محیط کشت MS کامل، کمترین درصد جوانه زنی با ۶۶/۳۷ درصد مشاهده شد (نمودار ۲-۴). طبق این نتایج مشخص شد که با کاهش غلظت عناصر محیط کشت MS، رشد و جوانه زنی بذرها بهتر شد. همچنین مشاهده شد که به احتمال زیاد به دلیل بالارفتن غلظت عناصر محیط کشت و افزایش بیش اندازه نمک، پتانسیل آب کاهش یافته و دریافت آب و مواد غذایی توسط بذر دچار مشکل گردیده که در نهایت درصد جوانه زنی پائین آمده است. از طرف دیگر، به دلیل اینکه بذرهای گل بنفشه دارای خفتگی طولانی هستند، این پائین بودن غلظت عناصر می تواند به عنوان عامل تحریک جوانهزنی بذرهای گل بنفشه باشد. جیان و من (۲۰۰۶) نیز برای جوانه زنی بذرهای گیاه Viola wittrockiana از محیط کشت MS با غلظت پائین استفاده کردند. آن ها در محیط کشت MS، ۴/۱ غلظت بذرها را رشد دادند.
در بررسی درصد جوانه زنی بذرهای گل بنفشه مشخص شد که بیشترین درصد جوانه زنی (۶۰درصد) در تیمار MS 1/10 قدرت همراه با ۵/۰ میلیگرم در لیتر جیبرلین مشاهده شد (نمودار۳-۴). بذرهای بنفشه دارای خفتگی طولانی است بنابرین جوانهزنی آنها کند است (زاهور و همکاران، ۲۰۱۲). جیبرلین از جمله تنظیم کننده های رشد است که در شکستن دوره خواب بذر نقش دارد. غلضت بالای جیبرلین در بذر، خواب بذر را شکسته و جوانه زنی آن را آسان میکند (پیریک،۱۹۷۶). تحقیقات نشان داده است که تنظیم کننده های رشد مثل جبرلین، به تنهایی یا در ترکیب با کاینتین باعث افزایش درصد جوانه زنی Viola odorata شدند (کانت لیف[۲۵]، ۱۹۹۱و کارپنتر و بوچر۲،۱۹۹۱). بهات و همکاران۳ (۲۰۰۵) نشان دادند که گیاه مریم کوهیSwertia angustifoli از خانواده Gentianaceae با کاربرد جبرلین، جوانه زنی آن را تا ۹۶ درصد افزایش داد و کاهش میانگین طول دوره جوانه زنی را به دنبال داشت. در این آزمایش مشخص شد که جیبرلین در جوانهزنی بذور تاثیر مثبت داشت که با نتایج بدست آمده همخوانی داشت.
دربررسی اثر شرایط نوری بر درصد جوانه زنی گیاه گل بنفشه دیده شد که بیشترین درصد جوانه زنی بذرها مربوط به تیمار تاریکی با ۵/۵۲ درصد بود (نمودار۴-۴). بعضی از بذرها برای جوانه زنی نیاز به تاریکی دارند که این در بذر کاهو و چند دسته دیگر از گیاهان مشاهده شده است. بنفشه نیز از جمله گیاهانی است که برای جوانه زنی بهتر باید در معرض تاریکی باشد که نتایج حاصله نشان دهنده این نکته میباشد (حکمتی، ۱۳۸۲).
۳-۵ تولید کالوس
در بررسی تولید کالوس از ریزنمونه های برگ، دمبرگ و ساقه گیاه گل بنفشه با بهره گرفتن از تنظیم کننده رشد NAA به همراه BAP، مقدار بسیار کمی کالوس همراه با ریشههای فراوان تولید کردند و یا هیچ گونه کالوس تشکیل نگردید. برای تشکیل کالوس یک نسبت معین از اکسین به سایتوکنین مثلا ۱۰ به ۱ نیاز میباشد و حفظ این تعادل در القاء و تشکیل کالوس حائز اهمیت است (دانشور، ۱۹۹۲). هورمون NAA از جمله اکسینهای قوی است. احتمالا به علت قوی بودن این هورمون و به هم خوردن تعادل نسبت اکسین به سایتوکنین، و بالا رفتن بیش اندازه غلظت اکسین در محیط کشت، القاء کالوس زیاد موفقیت آمیز نبود. جیان و من (۲۰۰۶) بیان کردند که کالوسهای گیاه بنفشه بعد از تشکیل خیلی سریع ریشه میدهند. از آنجایی که هورمونNAA از جمله هورمونهای موثر در ریشه زایی است، همان مقدار کالوس تشکیل شده اولیه، بلافاصله شروع به تولید ریشه کرده و روند کالوس زایی متوقف میشود. همچنین در نتیجه ای که توسط کومار و کانوار [۲۶] (۲۰۰۶) در همین زمینه انجام شده است. آن ها مشاهده کردند که کالوسهای برگ گیاه ژربرا درمحیط کشت دارای NAA ریشه دار شدند. همچنین گائوراج و اوداگیری (۲۰۱۱) گزارش دادند در غلضتهای بالای NAA و BAP هیچ پاسخی در برابر تشکیل کالوس مشاهده نکردند. این آزمایش با آزمایش اسوات و چادهاری[۲۷] (۲۰۰۲) مطابقت نداشت، آنها بیشترین کالوس را از برگهای ژربرا در محیط کشت MS همراه با هورمونهای NAA و BAP بدست آوردند.
در بررسی القاءکالوس گیاه گل بنفشه با بهره گرفتن از تنظیم کننده رشد ۲,۴-D به همراه BAP، بیشترین وزن کالوس (۵۴/۰ گرم) در محیط کشت MS حاوی ۱ میلیگرم در لیتر ۲,۴-D تولید شد. و بعد از آن در محیط کشت MS همراه با ۲ میلیگرم در لیتر ۲,۴-D + 5/0 میلیگرم در لیترBPA بیشترین وزن کالوس (۴۵/۰ گرم) حاصل گردید (نمودار۵-۴). نتایج نشان دادند که با کاهش میزان ۲,۴-D میزان تشکیل کالوس کاهش یافت. همچنین مشاهده شد در محیط کشت MS بدون تنظیم کننده رشد، کالوس تشکیل نشد. این نتایج نشان داد که در تشکیل کالوس وجود اکسین ضروری است و در محیطهای کشت بدون اکسین، کالوس تشکیل نمی شود. این نتایج با نتایج آتاک و سلیک[۲۸] (۲۰۰۹) مطابت داشت. آنها به تولید کالوس از برگهای ژربرا با بهره گرفتن از ترکیب هورمون ۲,۴-D وBAP دست یافتند. جیان و من (۲۰۰۶) نشان دادند که اکسین برای بالا بردن القاء کالوس لازم است و هورمون ۲,۴-D اثری بیشتری در تشکیل کالوس نسبت به IBA داشت. آنها در محیط کشت MS با ۵/۰ میکرومول در لیتر ۲,۴-D + 9/8 میکرومول در لیتر BAPبه ۱۰۰ درصد تشکیل کالوس رسیدند و عنوان کردند که غلضت بالای BAP اثر بازدارنده بر تشکیل کالوس دارد.
در بررسی نتایج نوع ریزنمونه بر وزن کالوس تشکیل شده از گیاه گل بنفشه مشاهده شد، نوع ریزنمونه در نتایج تولید کالوس موثر است و بیشترین وزن کالوس (۴۶/۰ گرم) از ریزنمونه دمبرگ حاصل شد. (نمودار۶-۴ الف). نتایج این آزمایش با نتایج آزمایش گائوراج و اوداگیری (۲۰۱۱) مطلابقت داشت. آنها بیشترین وزن کالوس تولید شده را از ریزنمونه دمبرگ Viola patrinii دریافت کردند. همچنین نتایج نشان داد، کمترین میزان تشکیل کالوس از ریزنمونه برگ حاصل شد. جیان و من (۲۰۰۶) هر چند که تفاوت معنی داری در میزان کالوس حاصل از ریزنمونههای برگ و دمبرگ Viola wittrockiana مشاهده نکردند ولی گزارش دادند که کالوسهای حاصل از برگ قهوه ای و کم حجم بودند که تولید ریشه میکردند و از نظر کیفی نسبت به کالوسهای دمبرگ ضعیفتر بودند.
نتایج اثر برهمکنش نوع ریزنمونه و نوع محیط کشت القاء کالوس نشان داد که بیشترین میزان کالوس (۷۶/۰ گرم) در محیط کشت MS همراه با ۲ میلیگرم در لیتر ۲,۴-D + 5/0 میلیگرم در لیترBPA از ریزنمونه دمبرگ حاصل شد (نمودار۶-۴ب). گائوراج و اوداگیری (۲۰۱۱) بیشترین وزن کالوس تولیدی را از ریزنمونه دمبرگ در محیط کشتMS همراه با ۴۴/۱۳ میکرومول در لیتر NAA + 33/13 میکرومول در لیتر BA بدست آوردند. نعیم و همکاران گزارش دادند که نتایج القاء کالوس در ریزنمونههای برگ، دمبرگ و ساقه Viola odorata متفاوت بود.
۴-۵ باززایی از کالوس
یکی از عوامل مهم برای ایجاد یک باززایی موثر و موفقیت آمیز، تشکیل و تولید کالوس باکیفیت به مقدار مناسب است. کالوسهای حاصل از ریزنمونههای دمبرگ و ساقه گیاه گل بنفشه در مرحله اول کشت دارای کیفیت و انسجام ساختاری ضعیفی میباشند که باید برای رشد بیشتر و کیفیت بهتر زیر کشت شوند. شرایط لازم برای رشد کالوس (محیط رشد، عوامل فیزیکی موثر در رشد) معمولا مشابه با شرایط لازم برای القای تشکیل کالوس میباشد، با این تفاوت که غلضت اکسین و سیتوکنین کمتر است (پیریک،۱۹۷۶). به همین دلیل کالوسهای حاصل از اولین مرحله کشت، به محیط کشتهای جدید زیرکشت شدند. این عمل زیر کشت ۲ بار انجام گرفت. محیطهای کشت جدید حاوی ۲۵/۰ میلی گرم در لیتر IBA بودند. نتایج نشان داد که کالوسهای تولیدی بعد از زیر کشت شدن، دارای توانایی باززایی بالاتری نسبت به کالوسهای زیر کشت نشده بودند. زانگ و همکاران [۲۹](۱۹۹۳) و فانگ و همکاران۲ (۲۰۰۰) به این نتیجه پی بردند که زیرکشت دوم روی کالوس برای باززایی موفقیت آمیز خواهد بود. همچنین نجیب و همکاران (۲۰۰۹) عنوان داشتند که زیرکشت کردن برای توسعه کالوس ها و باززایی شاخساره لازم است. جیان و من (۲۰۰۶) در باززایی بنفشه از کالوس گرفته شده از دمبرگ متوجه شدند که زیر کشت، برای باززایی شاخساره خیلی اهمیت دارد. آنها با مقایسه کالوسهایی که زیرکشت شدند بودند و کالوسهایی که بدون زیر کشت به محیط باززایی منتقل شده بودند، مشاهده کرند کالوسهای زیر کشت نشده، بعد از انتقال به محیط کشت باززایی، ریشه دادند و باززایی شاخساره موفقیت آمیز نبود. نتایج مشابهی در بعضی از گونههای گیاهی توسط اسریکاندراج و همکاران[۳۰]، ۱۹۸۲و گاریران و همکاران۲، ۱۹۹۹ گزارش شده است.
۱-۴-۵ آزمایش اول باززایی
نتایج اثر نوع محیط کشت باززایی بر تعداد شاخساره تولید شده از کالوس حاصل از ریزنمونه برگ گیاه گل بنفشه نشان داد، بیشترین تعداد شاخساره (۹۴/۲ عدد) در محیط کشت MS همراه با ۱میلی گرم TDZ به دست آمد (نمودار ۸-۴). TDZ نسبت به سایرسایتوکنینهایی که استفاده شد خیلی قویتر عمل می کند (ناگنت و واردلی ریچاردسون،۱۹۹۱۳). ساجید و فهیم۴ در سال ۲۰۰۹ نشان دادند که وقتی TDZ در مقدار کم به محیط کشت اضافه شود خیلی موثرتر است. شاید به همین دلیل است که مقدار ۱ میلیگرم در لیتر TDZ بهتر از مقدار ۲ میلیگرم در لیتر TDZ در تشکیل شاخساره موثر بوده است. جیان و من (۲۰۰۶) نشان دادند که در محیط کشت MS همراه با ۵/۴ میکرومول در لیتر TDZ و ۰۲/۰ ( (w/vزغال فعال، بالاترین درصد باززایی (۹/۲۱ ٪) را به دست آوردند. در محیط کشت MS همراه با ۵/۰ میلیگرم در لیتر Kin+ 5/0 میلیگرم در لیتر BAP و محیط کشت MS همراه با ۱میلیگرم در لیتر + Kin 5/0 میلیگرم در لیتر BAP کمترین تعداد شاخساره (۱ عدد) مشاهده شد (نمودار۸-۴).
در بررسی برهمکنش نوع محیط کشت تولید کالوس و نوع محیط کشت باززایی بر تعداد شاخساره تولید شده از کالوس ریزنمونه برگ گیاه گل بنفشه مشاهده شد که بیشترین تعداد شاخساره (۴ عدد) با انتقال کالوسهای تشکیل شده از محیط کشت MS حاوی ۵/۰ میلیگرم در لیتر ۲,۴-D + 5/0 میلیگرم در لیترBAP به محیط کشت باززایی MS همراه با ۱میلیگرم در لیتر TDZ به دست آمد و بعد از آن بیشترین تعداد شاخساره (۸/۳ عدد) با انتقال کالوسهای تشکیل شده از محیط کشت MS حاوی ۲ میلیگرم در لیتر ۲,۴-D + 5/0 میلیگرم در لیتر BAP به محیط کشت باززایی MS همراه با ۱میلیگرم در لیترTDZ بود (جدول ۶-۴). نتایج نشان داد که محیطهای کشت تولید کالوس همراه با اکسین و سایتوکنین، باززایی بهتری نسبت به سایر تیمارها نشان دادند. سایتوکنینها وقتیکه توام با یک اکسین استفاده شوند، باعث تحریک تقسم سلولی میشوند (آماسیون[۳۱]، ۲۰۰۵).
درمورد اثر نوع محیط کشت تولید کالوس برشاخص طول شاخساره تولید شده از کالوس حاصل از ریزنمونه برگ گیاه گل بنفشه نشان داد که بیشترین طول شاخساره (۲/۴ سانتی متر) در محیط کشت MS حاوی ۱میلیگرم در لیتر ۲,۴-D + 5/0 میلیگرم در لیتر BAP به دست آمد (نمودار۹-۴ الف). با توجه به نتایج بدست آمده مشخص شد در محیطهای کشت تولید کالوس حاوی اکسین توفوردی و BAP، طول شاخساره بیشتربود. جیان و من (۲۰۰۶) گزارش کردند، BAP روی طویل شدن شاخسارههای حاصل از باززایی موثر بود.
در بررسی برهمکنش نوع محیط کشت تولید کالوس و نوع محیط کشت باززایی بر طول شاخساره تولید شده از کالوس ریزنمونه برگ گیاه گل بنفشه مشاهده شد بیشترین طول شاخساره (۸۲/۶ سانتی متر) با انتقال کالوس حاصل از محیط کشت MS همراه با ۱ میلیگرم در لیتر۲,۴-D + 5/0 میلیگرم در لیتر BAP به محیط کشت باززایی MS همراه با ۱ میلیگرم در لیتر TDZ به دست آمد (جدول ۷-۴ ). این نتایج نشان داد که محیطهای کشت تولید کالوس که علاوه بر اکسین توفوردی حاوی BAP بودند، با انتقال به محیط کشت باززایی، طول شاخساره بیشتری، تولید کردند. احتمالا افزودن سیتوکنین در مرحله تولید کالوس، باعث تجمع سایتوکنین درونی سلولهای تمایز نیافته کالوس می شود که موجب میگردد، کالوس در مرحله باززایی و تولید شاخساره بهتر عمل کند.
۲-۴-۵ آزمایش دوم باززایی
بیشترین تعداد و همچنین طولانی شدن طول شاخساره تولید شده از کالوس حاصل از ریزنمونه دمبرگ و ساقه گیاه گل بنفشه از ریزنمونه دمبرگ تولیدگردید (۱۰-۴ الف). این نتایج با نتایج ساتو و همکاران (۱۹۹۵) مطابقت داشت. آنها از کالوسهای گرفته شده از دمبرگ ویولای وحشی، باززایی شاخساره انجام دادند. اورلیکوکا و همکاران[۳۲] (۱۹۹۹) عنوان داشتند که بخشی از شاخه زایی به نوع ریزنمونه ای که کالوس از آن حاصل میشود بستگی دارد. آنها به باززایی ۶ شاخساره از هر قطعه کالوس حاصل از دمبرگ ژربرا دست یافتند.
در بررسی اثر نوع محیط کشت تولید کالوس بر تعداد شاخساره تولید شده از کالوس حاصل از ریزنمونه دمبرگ و ساقه گیاه گل بنفشه مشاهده شد بیشترین تعداد شاخساره (۲۳/۴ عدد) در محیط کشت MS همراه با ۵/۰ میلیگرم ۲,۴-D + 5/0 میلیگرم در لیترBAP به دست آمد (نمودار ۱۰-۴ ب). نتایج نشان داد که در محیطهای کشت حاوی BAP، تعداد شاخساره بیشتر از سایر محیطهای کشتی بود که فقط حاوی اکسین بودند. وجود سایتوکنین در محیط کشت بر روی شاخه زایی اثر مثبت داشت. این نتایج با نتایج نجیب و همکاران (۲۰۰۹) مطابقت داشت. آن ها مشاهده کردند که افزودن BAP و توفوردی به محیط کشت موراشیک و اسکوگ، روی تولید کالوس و باززایی گیاه موثر است.
نتایج بررسی اثر نوع محیط کشت باززایی بر تعداد شاخساره تولید شده از کالوس حاصل از ریزنمونه دمبرگ و ساقه گیاه گل بنفشه نشان داد بیشترین تعداد شاخساره (۹۶/۴ عدد) در محیط کشت MS همراه با ۵/۰ میلی گرم در لیتر TDZ + 1/0 میلیگرم در لیتر NAA تولید شد. بعد از آن تیمار محیط کشت ۱ میلی گرم در لیترTDZ دارای بیشترین تعداد شاخساره بود (۵۶/۴ عدد) (نمودار۱۰-۴ ج). طبق این نتایج مشاهده شد که در محیطهای کشت حاوی TDZ، باززایی با نسبت خوبی انجام گرفت و در محیطهای بدون TDZ، باززایی با نسبت پائینی اتفاق افتاد که کمترین میزان باززایی در محیط کشت MS همراه با ۵/۰میلیگرم در لیتر Kin + 5/0 میلیگرم در لیتر BAP(58/1 عدد) صورت گرفت. (نمودار۱۰-۴ ج). این نتایج با نتایج وانگ و من[۳۳] (۲۰۰۶) مطابقت داشتند. آنها گزارش دادند موفقیت در شاخه زایی و هم چنین، طول و تعداد آن به وجود TDZ همراه با سایر هورمونها بستگی دارد. هاتمن و پرس۳ (۱۹۹۳) عنوان کردند تیدارزرون با تحریک سیتوکنینهای درون زا گیاه، موجب تحریک و شاخهزایی در گیاه میگردد. همچنین نتایج این آزمایش نشان داد که کاربرد اکسین NAAدر کنار TDZ تاثیر خوبی در باززایی شاخساره داشت. هازبولا و همکاران[۳۴] (۲۰۰۸) گزارش دادند که افزودن اکسین، در کنار سایتوکنینها برای القای شاخساره در ژربرا لازم است.
در بررسی برهمکنش نوع ریزنمونه و نوع محیط کشت تولید کالوس برتعداد شاخساره تولید شده از کالوس حاصل از ریزنمونههای دمبرگ و ساقه گیاه گل بنفشه مشاهده شد، بیشترین تعداد شاخساره (۷۱/۴ عدد) از ریزنمونه دمبرگ در محیط کشت MS به همراه ۵/۰ میلیگرم در لیتر ۲,۴-D + 5/0 میلیگرم در لیتر BAP تولید شد و کمترین تعداد شاخساره (۷۲/۱) در محیط کشت MS همراه با ۵/۰ میلیگرم در لیتر ۲,۴-D بدونBAP اتفاق افتاد (نمودار۱۰-۴ د). زاهور و همکاران (۲۰۱۲) با محیط کشت MS همراه با ۱۵ میکرومولار BAP و ۱۵ میکرومولار Kin به بهترین نتیجه تعداد شاخساره را نشان دادند. آنها مشاهده کردند که با افزایش غلظت BAP از ۵ میکرومولار به ۱۵ میکرومولار، تعداد شاخساره به طور معنیداری افزایش یافت.
نتایج اثر نوع محیط کشت تولید کالوس بر طول شاخساره تولید شده از کالوس حاصل از ریزنمونه دمبرگ و ساقه گیاه گل بنفشه نشان داد، بیشترین طول شاخساره در محیط کشت MS همراه با ۱ میلیگرم در لیتر ۲,۴-D + 5/0 میلیگرم در لیتر BAPبه دست آمد. همچنین مشاهده شد، کمترین طول شاخساره در محیط کشت MS همراه با ۵/۰ میلیگرم در لیتر ۲,۴-D بدون BAP صورت گرفت (نمودار ۱۱-۴ ب). این نتایج نشان داد که در محیطهای کشت حاوی BAP، طول شاخساره نسبت به سایر محیطهای کشت بیشتر بود. دانشور (۱۹۹۲) و لاکشمی سیت۳ (۱۹۹۳) اثر مثبت کاربرد سیتوکنینها بر شاخه زایی در گیاهان مختلف را تائید کردند.
در بررسی اثر نوع محیط کشت باززایی بر طول شاخساره تولید شده از کالوس حاصل از ریزنمونه دمبرگ و ساقه گیاه گل بنفشه مشاهده شد که بلندترین شاخساره (۲۳/۵ سانتی متر) در محیط کشت MS همراه با ۵/۰ میلی گرم در لیتر TDZ + 1/0 میلی گرم در لیتر NAA تولید شد (نمودار ۱۱-۴ ج). این نتایج نشان داد که TDZ تاثیر خوبی بر طول شاخساره داشت. در محیطهای دارای TDZ طول شاخساره نسبت به سایر محیطها بیشتر بود به طوریکه کمترین طول شاخساره در محیط کشت بدون TDZ اتفاق افتاد. محیط کشت MS همراه با۱ میلیگرم در لیتر Kin + 5/0 میلیگرم در لیتر BAP کمترین طول شاخساره ( ۴۶/۱ سانتیمتر) داشت. سونی و کور[۳۵] (۲۰۱۳) گزارش دادند حضور ۵/۰ میلیگرم در لیتر TDZ در محیط کشت MS همراه با ۵/۰ میلیگرم در لیتر BAP و ۵/۰ میلیگرم در لیتر جیبرلین، تاثیر خوبی در تشکیل شاخساره از جوانههای Viola pilosa داشت.
در بررسی برهمکنش نوع ریزنمونه و نوع محیط کشت باززایی برطول شاخساره تولید شده از کالوس حاصل از ریزنمونههای دمبرگ و ساقه گیاه گل بنفشه نیز مشاهده شد، بیشترین طول شاخساره (۵۹/۵ سانتی متر) در محیط کشت MS همراه با ۵/۰ میلیگرم در لیترTDZ + 1/0 میلیگرم در لیتر NAA بود که از ریزنمونه دمبرگ حاصل شد (نمودار ۱۲-۴ ). در این نتایج مشاهده شد که ترکیب TDZو NAA افزایش معنیداری در شاخه زایی از کالوسهای دمبرگ داشت که این با نتایج ناگنت و واردلی ریچاردسون ( ۱۹۹۱) مطابقت داشت. پیریک و همکاران (۱۹۷۳) گزارش دادند که افزودن یک اکسین قوی مانند NAA به محیط کشت باززایی، در تشکیل شاخساره خیلی موثر است.گائوراج و اوداگیری (۲۰۱۱) از کالوسهای حاصل از دمبرگ ویولای وحشی شاخسارههای ۷-۶ سانتی تولید کردند.
نتایج برهمکنش نوع محیط کشت تولید کالوس و نوع محیط کشت باززایی بر طول شاخساره تولید شده از کالوس حاصل از ریزنمونههای دمبرگ و ساقه گیاه گل بنفشه نشان داد بلندترین طول شاخساره با انتقال کالوس از محیط کشت MS همراه با ۱ میلیگرم در لیتر ۲,۴-D به محیط کشت باززایی همراه با ۵/۰ میلیگرم در لیتر + TDZ1/0 میلیگرم در لیتر NAA بدست آمد (جدول ۱۰-۴).
۵-۵ ترکیب بهترین تیمار باززایی همراه با پوتریسین
پلی آمین ها به عنوان تنظیم کننده های رشد گیاهی در محدوده وسیعی از فرایندهای رشد و نمو، شامل تقسیم سلولی، رویان زایی و ریخت زایی مشارکت دارند (کائور-ساهنی و همکاران[۳۶]،۲۰۰۳). پوترسین و پلی آمینهای اسپرمیدین و اسپرمین ممکن است در تقیسم سلولی و رشد و نمو گیاه نقش داشته باشند (باگنی۳، ۱۹۸۶، ِاوَنس و مامبرگ[۳۷]، ۱۹۹۱، گالستون۲، ۱۹۸۳). در این آزمایش اثر پوترسین برباززایی گیاه گل بنفشه بررسی شد. اثر پوترسین بر شاخساره نشان داد، بیشترین طول شاخساره (۱۴/۶ سانتی متر) در محیط کشت MS همراه با ۱میلی گرم بر لیترTDZ + 100میلی گرم در لیتر پوتریسین مشاهده شد که با سایر تیمارها از لحاظ آماری اختلاف معنیداری داشت (نمودار۱۴-۴). این نتایج با نتایج تیروونگدام و همکاران۳ (۲۰۱۲) مطابقت داشت. آنها وجود پلی آمینها در محیط کشت باززایی را موثر دانستند. بسای و متا۴ (۱۹۸۵) نیز نقش پلی آمینها در باززایی شاخساره از برگهای Passiflora sp. را تائید کردند. همچنین در این آزمایش بیشترین تعداد شاخساره در غلضت ۱۰۰ میلیگرم در لیتر پوتریسین به همراه ۱ میلیگرم در لیتر TDZ مشاهده شد که البته این با سایر غلضتهای پوتریسین تفاوت معنی داری نداشت. (نمودار۱۳-۴).
۶-۵ ریشه زایی
در بررسی بین پنج محیط کشت ریشه زایی، بیشترین تعداد ریشه و طول ریشه در محیط کشت MS همراه با ۱ میلیگرم در لیتر NAA + 1/0 میلیگرم در لیترIBA تولید شد و کمترین تعداد ریشه در محیط کشت MS بدون تنظیم کننده رشد مشاهده شد (نمودار۱۵-۴ و نمودار ۱۶-۴). نتایج نشان داد که ترکیب هورمون NAA با IBA نتیجه بهتری در تعداد ریشه و طول ریشه داشت تا زمانی که از هورمون NAA به تنهایی استفاده شد. همچنین مشاهده شد که با افزایش غلضت هورمون NAA، تعداد ریشه بیشتری تولید شد. پیریک و همکاران (۱۹۸۴) نشان دادند که NAA سبب تسریع در ریشه دهی گیاهچهها در گیاهان خانواده آناناس می شود. گائوراج و اوداگیری (۲۰۱۱) گزارش دادند که گیاهچههای بنفشه وحشی Viola patrinii)) با محیط کشت MS همراه با IAA و IBA دارای رشد و تعداد ریشههای متوسطی (۶۳ درصد) تولید شد. آنها در محیطهای کشت حاوی فقط IAA با غلظت ۷۱/۵ و ۴۲/۱۱ میکرومول در لیتر، تشکیل ریشه قابل توجهی را مشاهده نکردند.
۷-۵ سازگاری
از بین سه نوع بستر کشت، گیاهان رشد یافته در بستر کوکوپیت و پرلیت (۱:۱) بیشترین درصد زندمانی را نشان دادند. همچنین در بستر ترکیبی کوکوپیت و پرلیت گیاهکها، شاخسارههای بلندتری تولید کردند (نمودار ۱۷-۴ و نمودار ۱۸-۴). نتایج نشان داد که مخلوط کوکوپیت و پرلیت، تاثیر مثبتی نسبت به بسترهای جداگانه آنها داشت. پرلیت به دلیل تخلل خوب و زهکشی و تهویه مناسب و کوکوپیت به دلیل اینکه ظرفیت نگه داری آب بیشتری دارد. در مجموع محیط مناسبی را برای رشد گیاهان در شرایط کشت بافت بوجود آوردند. پرلایت دارای طبیعت متخلخل است که به آن توان نگهداشتن مقداری آب می دهد و اندازه ذرات آن تهویه و زهکشی خوبی فراهم می کند. از اثرات مفید کوکوپیت این است که به دلیل داشتن اندازه کوچک ذرات، قدرت نگه داری آب بیشتری دارد ولی حالت غرقاب در گیاه ایجاد نمی کند زیرا خاصیت موئینگی در این ماده بالاست و بستر به تدریج آب خود را از دست می دهد (نوگرا و همکاران[۳۸]، ۲۰۰۰). رشد و نمو گیاه به طور موثری با دسترس بودن فسفر در ارتباط است چون فسفر باعث افزایش طول ساقه گل می شود. گیاهان رشد یافته در بستر کشت کوکوپیت و پرلیت به نسبت (۱:۱) و کوکوپیت به علت pH پایین کوکوپیت عناصر ماکرو مخصوص فسفر و پتاسیم را به راحتی جذب می کنند و رشد بهتری نسبت به گیاهان رشد یافته در بستر پرلیت دارند (احمد و همکاران۲،۲۰۱۲).
۸-۵ نتایج کلی
***نتایج کلی آزمایش گندزدایی بذرهای گل بنفشه نشان داد که بهترین تیمارهای ضدعفونی کننده بذرهای گل بنفشه رقم Viola odorata تیمار سوم (الکل اتیلیک ۷۰ درصد به مدت ۳۰ ثانیه و هیپوکلریت سدیم ۵ درصد به مدت ۵ دقیقه) و تیمار چهارم (الکل اتیلیک ۷۰ درصد به مدت ۱دقیقه و هیپوکلریت سدیم ۵ درصد، به مدت ۵دقیقه) بود که در هر دو تیمار درصد آلودگی بذرها صفر گزارش شد.
*** نتایج آزمایش درصد جوانه زنی نشان داد که بذرهای گل بنفشه رقم Viola odorata در محیط کشت همراه با جیبرلین جوانهزنی بهتری نسبت به محیط کشت عاری از جیبرلین داشتند. همچنین تیمار تاریکی نسبت به تیمار روشنایی در جوانهزنی بذرها موثرتر بود.
*** در آزمایش القاء کالوس نتایج نشان داد که تنظیمکننده رشد توفوردی نسبت به NAA در القاء و تولید کالوس از ریزنمونههای گیاه گل بنفشه اثر بیشتری داشت و به طور کلی تیمار ۱ میلیگرم در لیتر توفوردی بیشترین میزان کالوس را تولید کرد. همچنین ریزنمونه ساقه نسبت به ریزنمونههای برگ و دمبرگ، تولید کالوس بهتری را نشان داد.
***در آزمایش باززایی گیاه گل بنفشه نشان داد که زیرکشت کردن کالوسها یک عامل مهم در باززایی گیاه گل بنفشه است. زیرا میزان و کیفیت کالوس تولیدی در مرحله اول کشت بسیار کم است و باید برای تولید بیشتر و با کیفیتتر، کالوسها زیرکشت شوند. در این آزمایش بهترین باززایی شاخساره در محیط کشت ۱ میلیگرم TDZ مشاهده شد و ریزنمونه دمبرگ، نسبت به ریزنمونه برگ و ساقه، باززایی بهتری را نشان داد. در ترکیب بهترین تیمار مرحله باززایی با پوترسین نیز به طور کلی بهترین باززایی در تیمار ۱۰۰ میلیگرم در لیتر پوترسین همراه با ۱ میلیگرم در لیتر TDZ مشاهده شد.
*** آزمایش ریشه زایی شاخسارههای تولیدی گیاه گل بنفشه نشان داد که ترکیب دو تنظیم کننده رشدNAA و IBA به ترتیب با غلظتهای ۱ و ۱/۰ میلیگرم در لیتر در ریشه زایی شاخسارها، نتیجه بهتری را داشت. همچنین مشاهده شد که با افزایش تنظیم کنندهNAA تا غلظت ۱ میلیگرم در لیتر، میزان ریشه دهی شاخساره ها افزایش یافت.
*** درسازگاری گیاهک های حاصل از ریزنمونه های گل بنفشه نتایج نشان داد، ترکیب دو بستر کشت کوکوپیت و پرلایت درصد زنده مانی بیشتر و طول شاخساره بلندتری را تا کاربرد مجزای هر یک از این بسترها، در پی داشت.
۹-۵ پیشنهادات:
***گیاه گل بنفشه یک گیاه دارویی –زینتی است و کاربرد زیادی در بحث زیباسازی مناظر شهرها دارد و از طرف دیگر در صنعت داروسازی هم از اهمیت زیادی برخوردار است، در حال حاضر، یک سوم داروهای مورد استفاده بشر را داروهای با منشاء گیاهی تشکیل می دهد. از این رو پیشنهاد می شود که آزمایشهای بیشتری در جهت تولید و تکثیر آن در حد انبوه و تجاری از طریق زمینه کشت بافت صورت گیرد تا بدین طریق میزان متابولیتهای ثانویه مانند فلاونوئیدها، آلکالوئید (ویولین)، روغنهای ضروری ( لینولنیک، هیدروکینون دی متیل اتر) و اسید سالیسلیک افزایش یابند.
***از آنجایی که در این تحقیق تنها یک رقم گیاه گل بنفشه جهت باززایی در نظر گرفته شد، پیشنهاد می شود که سایر رقم های این گونه و همچنین سایر گونه های جنس Viola مورد آزمایش قرار گیرند.
*** پیشنهاد می شود سایر تنظیم کننده های رشد اکسین و سیتوکنین در بررسی کالوس زایی و اندامزایی آن مورد آزمایش صورت گیرد.
*** به دلیل زمان کم این پایان نامه، و پرهزینه بودن استخراج، خالص سازی و شناسایی متابولیتهای ثانویه این گیاه پیشنهاد می شود بخش دارویی این گیاه در تحقیقی دیگر مورد بررسی قرار گیرد.
منابع:
منابع:
۱-سیدطباطبایی، ب. ا. و امیدی، م. ۱۳۸۸. کشت بافت و سلول گیاهی. انتشارات دانشگاه تهران. ۳۶۸ص.
۲-ایوانز، دی.، کولمن، جی. او. دی و کرنز، ا. ۲۰۰۷. کشت یاخته گیاهی. مترجمان: محمود خسروشاهی و مهدی بهنامیان. انتشارات دانشگاه تبریز. ۲۷۷ ص.
۳-اثنی عشری، م. و زکائی خسروشاهی، م. ۱۳۸۸. راهنمای جامع کشت بافت گیاهی. انتشارات دانشگاه بوعلی سینا. ۴۸۵ص.
۴- چاولا، اچ. اس. ۱۳۸۲. اصول بیوتکنولوژی گیاهی. مترجمان: محمد فارسی و جعفر ذوالعلی. انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد. ۴۹۵ ص.
۵- پیریک، آر. ال. ام. ۱۹۷۶. مبانی کشت بافتهای گیاهی. مترجم: عبدالرضا باقری. انتشارات دانشگاه مشهد. ۴۰۶ص.
۶- پیری، خ. و نظریان فیروزآبادی، ف. ۱۳۸۵. راهنمای کشت بافت گیاهان. انتشارات دانشگاه بوعلی سینا. ۲۱۴ص.
۷- فرزاد، م. ع. ۱۹۳۱. گیاهان دارویی و معطر ایران. جلد اول. ۲۶۲ ص.
۸- مظفریان، و. ۱۳۷۹. رده بندی گیاهان (مورفولوژیکی-تاکسونومی). جلد اول. انشارات امیرکبیر تهران. ۵۰۱ ص.
۹- مظفریان، و. ۱۳۹۱. شناخت گیاهان دارویی و معطر ایران. ۱۳۵۰ ص.
Opportunities
Threats & Challenges
جدول شماره ۴- تحلیل SWOT
۷-۱ ارزیابی هزینه
در روشی که برای اشتراک پذیری و فروش الکترونیکی گاز در شرکتهای گاز استانی، پیشنهاد شد، هزینههایی که با مطرح شدن این روش جدای از هزینههای فعلی مطرح است را بررسی میکنیم.
قابل ذکر است که کلیه مراکز پیشخوان دولت و سازمان نظام مهندسی ساختمان به کامپیوترهای رومیزی، اینترنت مجهز هستند. همچنین خود شرکت گاز نیز به اینترنت پر سرعت مجهز هست. پس هزینه سخت افزارهای مورد نیاز که شامل سرور و VPN میشود. مشخصات کلی سرور پیشنهادی در قسمت مشخصات فنی سیستم توضیح داده شد، قیمت فعلی بازار بین ۴ تا ۸ میلیون تومان برای چنین سروری با توجه به مدل و داشتن حداقل امکانات موردنیاز برآورد میشود. برای تامین امنیت لازم، اکانت های VPN را با نرم افزارهای مربوطه با قیمتهای ارزان ارائه میشود، به صورت تخمینی ماهیانه استفاده و پشتیبانی از چنین محیط امنی، ۲۰۰ هزار تومان هزینه در بر دارد.
در رابطه با پیشنهاد استفاده از دیناسنترها هزینهها نسبت به خرید سرور کاهش مییابد. قیمت برآورد شده در دیتا سنتر پارس آنلاین، هزینه راه اندازی ۱۰۰هزار تومان و ماهیانه حدود ۴۰۰ هزار تومان هزینه در بر دارد. این در حالی است کلیه امنیت و پشتیبانی از خرابیها و مانند آن به عهده دیتا سنتر است.
علاوه بر هزینههای سختافزار مورد نیاز باید به هزینههای دیگری نیز توجه کرد. کارمندان پیشخوانهای دولت علاوه بر کارهای مربوط به شرکت گاز، خدمات دیگری را نیز همچون صدور گذرنامه، برخی خدمات ثبت احوال و مانند آن را نیز انجام میدهند ، این در حالی است که تنها برای اشتراک پذیری گاز در یزد، دو کارمند شرکت نفت و کارمندانی که در واحد مشترکین شرکت گاز مشغول به کار هستند ( واحد مشترکین ناحیه یزد، ۱۵ کارمند تمام وقت دارد که روزانه از ساعت ۷ تا ۱۶ مشغول کار هستند) باید در طول روز تنها کارهای مربوط به شرکت گاز را انجام دهند. در صورت واگذاری این کار به پیشخوانهای دولت و پیاده سازی روش پیشنهادی واحد مشترکین شرکت گاز به طور محسوسی تعدیل نیرو میگردد و تنها چند نفر برای پشتیبانی در آن واحد مستقر خواهند بود.
هزینه بایگانی اسناد و مدارک مورد نیاز، در حالت سنتی نسبت به ذخیره سازی آنها در هاردهای بزرگ به طور چشمگیری بیشتر است.
۷-۲ ارزیابی سرعت عمل
برای مقاسبه سرعت روش فعلی نسبت به روش پیشنهادی باید زمانهای رفت و آمد به سازمان نظام مهندسی ساختمان، شرکت نفت مرکزی و شرکت گاز را به علاوه انتظار برای پاسخگویی این سه شرکت، در نظر گرفت.
اگر مبدا حرکت از مرکز شهر یزد در نظر گرفته شود، در صورت داشتن وسیله، با توجه به ترافیک نه چندان زیاد این شهر، حداقل ۲۰ دقیقه برای رسیدن به هر سازمان زمان بر است.
دقیقه ۶۰= ۳*۲۰
اگر زمان پاسخگویی به متقاضی در شرکت نظام مهندسی ساختمان، ۱۵ دقیقه، در شرکت نفت مرکزی ۱۰ دقیقه و در شرکت گاز ۲۰ دقیقه در نظر گرفته شود:
دقیقه ۱۱۵ = ۶۰+۱۵+۱۰+۲۰
اما در روش پیشنهادی حدود ۲۰ دقیقه زمان برای رسیدن به نزدیکترین دفتر پیشخوان دولت، بیشتر زمان نمیبرد. جهت پاسخگویی به درخواست نیز اگر ۱۵ دقیقه زمان نیاز باشد در مجموع ۳۵ دقیقه زمان لازم است.
دقیقه۸۰ =۳۵-۱۱۵
یعنی به طور متوسط، حدود ۸۰ دقیقه برای هر متقاضی در وقت صرفه جویی میشود و به سرعت امور افزوده شده است. نکته قابل توجه اینکه اگر مدارک متقاضی تکمیل نباشد و یا نقصی داشته باشد، زمانهای رفت و برگشت به هرکدام از سازمانها به زمان محاسبه شده افزوده میشود.
۷-۳ ارزیابی سادگی و راحتی
D= -LnI
مقدار D بین صفر و بینهایت متغیر است. اگر دو جمعیت دارای فراوانی آللی مشابهی باشند، مقدار شباهت ژنتیکی بین دو جمعیت به ۱ نزدیک شده و فاصله ژنتیکی به صفر نزدیک می شود. در مقابل اگر دو جمعیت در هیچ آللی مشترک نباشند، I معادل صفر و D بینهایت خواهد بود.
در طی ۲۰ سال گذشته زیست شناسی مولکولی تحولی شگرف در تحقیقات بومشناسی پدید آورده است. در طول این مدت استفاده از روشهای مولکولی برای شناسایی ژنتیکی موجودات، جمعیتها و گونه ها در آزمایشگاهها متداول گشته و توانسته است اطلاعات جدید و فراوانی را در زمینه بوم شناسی و تکامل گیاهان، جانوران، باکتری ها، جلبکها و قارچها فراهم آورد. بوم شناسی شاخهای از زیست شناسی است که به مطالعه روابط بین گونه ها و برهم کنش آنها با محیط فیزیکی پیرامونشان می پردازد. فعالیتهای بوم شناسی بهخصوص در سطح مولکولی کمک شایانی به پایش ذخایر ماهیان می کند و با توجه به خروجیهای حاصل از اطلاعلات آن میتوان تصویر روشنی از شرایط کنونی و آینده ذخایر ماهیان متصور شد. تنوع ژنتیکی منابع دریایی اهمیت حیاتی برای مدیریت و حفاظت از آنها داشته و به عنوان اولین پیشنیاز برای حفظ سازگاری جمعیتها در شرایط محیطی در حال تغییر محسوب میگردد (دیز و پرسا، ۲۰۰۹). حفظ تنوع ژنتیکی گونه های دریایی نقش بسیار مهمی در پایداری و بقای اکوسیستم با اهمیت دریای خزر دارد. اکثر مطالعات در دریای خزر بر روی گونه های صرفاً اقتصادی مثل ماهی سفید، کلمه و کپور انجام پذیرفته است. شگماهی براشنیکووی از راسته شگ ماهیان از جمله ماهیانی است که به فراوانی در آبهای جنوبی دریای خزر پراکنش یافته و اثر غیرقابل انکاری بر هرم اکولوژیکی دریای خزر دارد. علیرغم فراوانی و پراکنش گسترده شگماهیان در دریای خزر تاکنون هیچ مطالعه ای بر وی ژنتیک جمعیت ذخایر شگماهیان این دریا صورت نگرفته و اطلاعات اکولوژیکی در مورد آنها محدود است. با توجه به اینکه شگماهیان بخاطر رژیم غذایی پلانکتونخواری در سطوح اولیه هرم اکولوژیکی و زنجیره غذایی قرار میگیرند، لذا حفظ این ماهیان در سلامت اکوسیستم دریای خزر مطمئنا” می تواند اثرات قابل توجهی داشته باشد. از اینرو با توجه به موارد ذکر شده، این ضرورت احساس شد تا از وضعیت ساختار جمعیتی گونه A. braschnikowi بهعنوان یکی از گونه های بومی راسته شگماهی شکلان در دریای خزر اطلاعاتی در دسترس قرار گیرد. بی شک این تحقیق زمینه ساز مطالعات متعدد دیگری بر روی دیگر گونه ها و جنسهای شگماهیان دریای خزر خواهد شد.
با توجه به موارد ذکر شده تحقیق حاضر با هدف پاسخ به سؤالات زیر صورت پذیرفت:
۱- آیا نشانگرهای ریزماهواره مورد استفاده در این پژوهش از توانایی و کاربرد لازم جهت شناسایی آللها و نشان دادن میزان تنوع ژنتیکی شگماهی براشنیکووی برخوردارند؟
۲- تنوع ژنتیکی شگماهی خزری در سواحل جنوبی دریای خزر چگونه است؟ آیا مناطق مورد بررسی از نظر ژنتیکی از یکدیگر متمایز هستند یا همپوشانی از خود نشان می دهند؟ آیا شباهتها یا فاصلههای ژنتیکی متأثر از فواصل جغرافیایی بین مناطق نمونهبرداری میباشند؟
۱- نشانگرهای مورد استفاده در تحقیق حاضر کارایی لازم را برای جداسازی و تشخیص جمعیتهای احتمالی از شگماهی براشنیکووی در دریای خزر دارند.
۲- شگماهی براشنیکووی (A. braschnikowi) در دریای خزر از تنوع آللی و ژنتیکی مناسبی برخوردار است ولی بین مناطق مورد بررسی تمایز اندکی وجود دارد.
فصل دوم
پیشینه تحقیق
۱-۲- مروری بر مطالعات انجام شده در داخل کشور
خـارا (۱۳۸۳) با استفـاده از روش PCR-RFLP روی قطعـهای از ژنـوم میتوکنـدریایی به طـول bp3500 شـامـل tRNA-glu، tRNA-lu، N/D 5/6 و Cyt b توانست ماهی سیم دریای خزر (Abramis brama) را از ماهی سیم دریاچه سد ارس جدا کند. نتایج نشان دادند که ماهی سیم دریای خزر دارای تنوع بیشتری نسبت به ماهی سیم سد ارس میباشد.
بر اساس مطالعات صورت گرفته ساختار ژنتیکی ماهی شیپ Acipenser nudiventris سواحل جنوبی دریای خزر و رودخانه اورال با بهره گرفتن از روش میکروستلایت مورد بررسی قرار گرفت (صفری و همکاران، ۱۳۸۶). در این بررسی ۱۰۴ نمونه ماهی شیپ از دو منطقه نمونه برداری شمال (ناحیه رودخانه اورال) و جنوب (نواحی انزلی ، کیاشهر، سفیدرود، نوشهر، بابلسر و گرگان) دریای خزر از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۴ جمع آوری شدند. چهار جفت پرایمر مورد استفاده پنج جایگاه ژنی تولید کردند که سه جفت از آنها پلی مورف بود. میزان متوسط هتروزیگوسیتی مورد انتظار (۸۶/۰) و میانگین هتروزیگوسیتی مشاهده شده (۶۸۵/۰) بود. آنالیز تنوع ژنتیکی بیشترین اختلاف را بین نمونه های هر ناحیه ۶۴%، اختلاف بین مناطق نمونه برداری ۳۲% و اختلاف بین نواحی نمونهبرداری ۴% نشان داد. بیشترین شباهت بین نمونههای اورال و نوشهر و کمترین شباهت بین نمونههای سفیدرود و کیاشهر مشاهده شد. بر طبق نتایج به دست آمده جمعیت ماهی شیپ سواحل جنوبی دریای خزر از اورال جدا میباشد و به نظر میرسد بیش از یک جمعیت در حوضه جنوبی دریای خزر وجود دارد.
در بررسی صورت گرفته توسط کیوان شکوه تنوع ژنتیکی در ماهی کلمه (Rutilus rutilus caspius) نمونه برداری شده از مناطق تالاب انزلی و خلیج گرگان با بهره گرفتن از روش RAPD مورد ارزیابی قرار گرفت. در مجموع ۹۴ باند در هر دو منطقه دیده شد و هر دو جمعیت درصد مشابهی از پلی مورفیسم را نشان دادند و میزان فاصله ژنتیکی Nei نیز بین نمونهها کم بود (D = 0.04) که علت آنرا ناشی از برنامههای باسازی ذخایر صورت گرفته در این گونه دانستند (کیوان شکوه، ۲۰۰۶).
در مطالعه ای ساختار جمعیتی ماهی سیاه کولی (Vimba vimba persa) با بهره گرفتن از نشانگرهای ریزماهواره بین دو رودخانه حویق و گرگانرود بررسی شد. میانگین تعداد آلل در هر جایگاه ۷۵/۶ و میانگین هتروزیگوسیتی مشاهده شده و مورد انتظار به ترتیب ۸۱۷/۰ و ۷۳۵/۰ بهدست آمد و براساس مقادیر محاسبه Fst اعلام کردند که دو جمعیت معنیدار از ماهی سیاهکولی در سواحل شرقی و غربی دریای خزر وجود دارد. میزان Fst به میزان ۰٫۰۶۱ و جریان ژنی Nm نیز ۳٫۶۰۱ محاسبه گردید (محمدیان و همکاران، ۱۳۸۹).
مقایسه ژنتیکی ماهی سفید دریای خزر (Rutilus frisii kutum) با بهره گرفتن از ۱۰ جفت نشانگر ریزماهواره بین رودخانههای گرگانرود و چشمه کیله وجود تنگنای ژنتیکی را برای این گونه نشان داد (رضایی و همکاران، ۱۳۸۹). میانگین تعداد آللها در سطح جمعیتها ۹۵/۷ بود که پایینتر از مقدار مشاهده شده برای ماهیان رودکوچ است. مقدار هتروزیگوسیتی مشاهده شده در گرگانرود ۸۰/۰ و در چشمه کیله ۷۴/۰ بهدست آمد. میزان فاصله ژنتیکی بین مناطق را بسیار کم و ۰۳/۰ اعلام کردند.
قلیچپور و همکاران (۱۳۸۹) به مقایسه ساختار ژنتیکی دو جمعیت کپور معولی (Cyprinus carpio) در مناطق قرهسو و انزلی با بهره گرفتن از هشت نشانگر ریزماهواره با بهکار بردن ۵۶ نمونه پرداختند و اعلام کردند که جمعیتهای مورد بررسی از تنوع ژنتیکی و غنای آللی قابل قبولی برخوردارند. تمایز ژنتیکی اندک بین دو منطقه (۰٫۰۱۷) نیز بهدست آمد که علت آن را مهاجرت طبیعی ماهیان عنوان کردند.
کشیری و همکارن (۱۳۸۹) به بررسی چندشکلی ریزماهوارهای در جمعیتهای طبیعی گونه در معرض تهدید ماهی کلمه (Rutilus rutilus caspius) در سواحل استان گلستان پرداختند و از ۱۰ جایگاه ژنی استفاده کردند. میزان آلل متوسط ۳/۱۰ و متوسط هتروزیگوسیتی ۶۷/۰ را برای این مطالعه بیان داشتند و دلیل انحراف بالا از تعادل هاردی- واینبرگ را ناشی از کسری هتروزیگوسیتی مشاهده شده دانستند واحیای محلهای تخمریزی این گونه را در حفظ تنوع ژنتیکی مناسب این گونه مؤثر بیان کردند.
بررسی تنوع ژنتیکی ماهی کفال طلایی (Liza aurata Risso, 1810) با بهره گرفتن از نشانگرهای ریزماهواره در سواحل استان گلستان نیز از دیگر تحقیقات صورت گرفته در این زمینه است. در این مطالعه نشان دادهشد که تمایز بارز ژنتیکی بین دو منطقه گمیشان و میانکاله وجود نداشته است و میزان نسبتا بالایی از جریان ژنی وجود داشته است (قدسی و همکاران، ۱۳۹۰). همچنین محافظت و بازسازی زیستگاهها را در افزایش اندازه جمعیت و کاهش خطر آسیبپذیری این گونه در آینده مؤثر دانستند.
یو و همکاران (۲۰۰۱) به بررسی تنوع ژنتیکی میگوی ببری مشکی (Penaeus monodon) در چهار منطقه جغرافیایی و دو منطقه پرورشی و ارتباط آن با تراکم پرورش و مانگروها در فیلیپین پرداختند. تمامی نشانگرهای مورد استفاده چند شکلی نشان دادند و ۱۸۴ آلل مختلف در مجموع لوکوسها مشاهده کردند و رنج آللی را از ۶ تا ۵۴ آلل در لوکوسها بیان کردند. رنج هتروزیگوسیتی را از ۴۷/۰ تا ۰۰/۱ و تعداد ژنوتیپها را از ۵ تا ۷۰ در هر لوکوس گزارش نمودند. شاخص Fst نیز تمایز ژنتیکی معنیداری را بین چهار جمعیت وحشی نشان داد و همچنین تمایز ژنتیکی بین چهار منطقه میگوی وحشی همبستگی مثبتی را با وضعیت مانگروها و تراکم پرورش نشان داد.
بارتفئی در سال ۲۰۰۳ بررسی بر روی ساختار ژنتیکی دو استوک کپور پرورشی (Cyprinus carpio) با بهره گرفتن از ۴ مارکر میکروستلایتی و ۱۰ مارکر RAPD انجام داد. دادههای حاصل از میکروستلایت جزئیات بیشتری از تنوع ژنتیکی را نشان دادند اما دادههای حاصل از هر دو مارکر نبود تنوع ژنتیکی بارز بین دو استوک را نشان داد. تعداد میانگین الل در لکوس برای استوکها ۹ و ۵/۹ به دست آمد، مقدار هتروزگوسیتی مورد انتظار ۸۳/۰ و ۸۱/۰ و هتروزگوسیتی مشاهده شده نیز برای هر دو جمعیت ۶۹/۰ به دست آمد (بارتفئی، ۲۰۰۳).
در مطالعه ای بر روی دو گونه Alosa alosa و Alosa fallax هشت جفت نشانگر ریزماهواره دینوکلئوتید طراحی و استفاده شدند. تعداد آلل در لوکوس از ۳ تا ۹ عدد برای A. alosa و از ۲ تا ۷ برای A. fallax بهدست آمد. همچنین میزان هتروزیگوسیتی را برای این دو گونه به ترتیب از ۲۶/۰ تا ۹۲/۰ و ۲۴/۰ تا ۷۲/۰ اعلام کردند (فاریا و همکاران، ۲۰۰۴).
بر اساس مطالعه صورت گرفته در سال ۲۰۰۴ بر روی قزلآلای رنگبن کمان پرورشی (Oncorhynchus mykiss) از سه منطقه تعداد ۱۵۲ نمونه را با بهره گرفتن از ۹ لکوس میکروستلایتی پلیمورف مورد بررسی تنوع ژنتیکی قرار دادند که بر اساس نتایج حاصله تعداد ۱۲۶ الل در کل لکوسها به دست آمد. تعداد ۲۴-۹ و بطور متوسط ۱۴ آلل در هر لکوس مشاهده شد، و مقدار هتروزیگوسیتی مشاهده شده نیز از ۳/۹۶-۱/۴۲ با مقدار متوسط ۵/۷۱ متغیر بود. انحراف از تعادل هاردی-واینبرگ در تمام جمعیتها دیده شد که علت آن را وجود زیر ساختارهایی در جمعیتها دانستند که منجر به اثر Wahlund شده بود (سیلورستین، ۲۰۰۴).
از جمله تحقیقات صورت گرفته در خارج از کشور میتوان به بررسی شش جمعیت از کپور معمولی (Cyprinus carpio) با بهره گرفتن از ۳۰ جفت نشانگر ریزماهواره اشاره کرد. در این مطالعه میانگین تعداد آلل در هر لوکوس ۷ و تعداد آلل مؤثر بین ۰۴/۱ تا ۷۲/۴ بود. همچنین اعلام کردند که بین نتایج حاصل از آنالیز خوشهای و فواصل جغرافیایی همبستگی وجود دارد (لی و همکاران، ۲۰۰۷).
در تحقیقی بر روی شگماهی آمریکایی (Alosa sapidissima) از ۱۶ جفت نشانگر ریزماهواره استفاده شد (جولیان و بارترون، ۲۰۰۷). تعداد آلل مشاهده شده در هر لوکوس را از ۸ تا ۳۲ و بطور متوسط ۴/۱۵ آلل در هر لوکوس گزارش کردند. میانگین هتروزیگوسیتی مشاهده شده را ۱/۸۱% اعلام کردند.
هشت نشانگر ریزماهواره در تحقیقی بر روی ماهی سیچلاید (Pseudocrenilabrus multicolor victoria) در آگاندا طراحی و استفاده شد و رنج آللی را برای این ماهی ۴ تا ۱۹ آلل و میزان هتروزیگوسیتی را برای آن ۸۵/۰ اعلام کردند و این نشانگرها را برای استفاده در مطالعه ساختار جمعیتهای این ماهی در آگاندا مناسب اعلام کردند (کریسپو و همکاران، ۲۰۰۷).
بر اساس بررسی صورت گرفته بر روی ماهی قزلآلای رنگینکمان ۱۴ مارکر میکروستلایتی برای بررسی تنوع ژنتیکی این گونه مورد استفاده قرار گرفت که بدین منظور از ۶ جمعیت پرورشی نمونهگیری شد، با بررسی نتایج تعدادالل موثر ۸۹/۲-۵۳/۱ با میانگین ۱۲/۲ الل در هر لکوس به دست آمد.بر اساس نتایج حاصل از فاصله ژنتیکی Nei، دو گروه ژنی مختلف شناسایی شد (گراس، ۲۰۰۷).
از ۹ لکوس اختصاصی برای مقایسه تنوع ژنتیکی ماهی Tinca tinca در دو جمعیت وحشی و چهار جمعیت اهلی استفاده شد. تعداد هفت لکوس با رنج اللی ۱۹-۲ پلی مورفیسم نشان دادند، جمعیتهای وحشی درصد بالاتری از تنوع را نشان دادند اما این تفاوت معنی دار نبود، درمجموع تنوع ارزیابی شده بر اساس Fst در مقایسه بین تمام نمونهها معنیدار بود (کوهلمن، ۲۰۰۷).
در تحقیقی که بر روی صدف Haliotis discus انجام شد از هفت نشانگر پلیمورف میکروستلایتی برای بررسی جمعیتهای پرورشی این گونه استفاده شد، بر اساس نتایج حاصله به طور متوسط تعداد ۸۳/۶ الل در هر لکوس مشاهده شد و میانگین هتروزیگوسیتی مشاهده شده و قابل انتظار نیز به ترتیب ۷۱/۰ و ۷۰/۰ به دست امدند. با مقایسه نتایج حاصل از این تحقیق با بررسیهای صورت گرفته بر روی گونههای مشابه مشخص شد که در این جمعیتها کاهش غنای اللی به میزان ۵۸-۱۱% آلل در هر لکوس رخ داده است. که علت آنرا کم بودن تعداد مولدین که منجر به افزایش انحراف ژنتیکی شده و همچنین افزایش احتمال درونآمیزی دانستند.(مرچنت، ۲۰۰۸).
بائی و همکاران (۲۰۰۸) از شش جایگاه ژنی ریزماهواره در بررسی بر روی تنوع ژنتیکی چهار جمعیت پرورشی باس دهان بزرگ (Micropterus salmoides) استفاده کرد و نتایج حاصل از آنرا با نمونههای وحشی مقایسه کرد، تعداد آلل در هر جایگاه در هر چهار جمعیت مشابه و میانگین آن ۱۷/۲ بهدست آمد که کمتر از مقدار آن در جمعیتهای وحشی ۵۵/۵ بود. همچنین میانگین مقدار هتروزگوسیتی مشاهده شده در جمعیتهای پرورشی (۳۷/۰) در مقابل ۵۱/۰ جمعیتهای وحشی بود. با توجه به کاهش شدید تنوع آللی و کاهش هتروزیگوسیتی که همراه با علائمی از کاهش Ne نیز بود به این نتیجه رسیدند که تنگنای ژنتیکی رخ داده است.
در تحقیق که بر روی میگوی چینی (Fenneropenaeus chinensis) انجام شد از هفت نشانگر ریزماهواره برای بررسی ساختار ژنتیکی آن در هفت منطقه استفاده شد و در مجموع ۱۰۹ آلل در کل جایگاهها بهدست آمد. نتایج حاصل از انالیز AMOVA و فاصله ژنتیکی سه منطقه با جمعیتهای مجزا را نشان داد (منگ، ۲۰۰۹).
بر اساس مطالعات صورت گرفته در سال ۲۰۰۹ بر روی صدف آب شیرین Hyriopsis cumingii از هشت نشانگر ریزماهواره برای بررسی ساختار ژنتیکی در دو منطقه پرورشی و چهار منطقه وحشی استفاده شد که در مجموع ۹۶ الل در شش منطقه دیده شد، نتایج تنوع ژنتیکی بالاتری را در جمعیتهای وحشی در مقایسه با جمعیتهای پرورشی نشان دادند در حالیکه جمعیتهای پرورشی میزان بالاتری از درونآمیزی (f=0.10-0.11) را در مقایسه با جمعیتهای وحشی (f=0.02-0.10) نشان دادند. AMOVA نشان داد که تنوع درون جمعیتها ۹۵/۸۲ % و تنوع بین جمعیتها ۱۸/۴% میباشد. (لی و همکاران، ۲۰۰۹).
نتایج حاصل از آنالیز نشانگرهای دی ان ای ریزماهواره تمایز ژنتیکی بین جمعیتهای وحشی و پرورشی گوازیمماهی (Polydactylus sexfilis) در هاوایی نشان نداد (پان و یانگ، ۲۰۱۰). در این مطالعه از ۱۵ نشانگر ریزماهواره استفاده کردند که در این بین شش نشانگر که چندشکلی بالایی نشان داده بودند برای آنالیزهای بعدی استفاده شدند. در مجموع ۳۷ آلل در سطح شش جایگاه در دو جمعیت شناسایی شد. شاخص Fst در این مطالعه ۰۰۱/۰ و مقدار هتروزیگوسیتی مشاهده شده و مورد انتظار به ترتیب ۶۶/۰ و ۷۵/۰ بهدست آمد. نتایج حاصل از آنالیز تنگنای ژنتیکی نشان داد که جمعیت هچری با تعداد کافی مولد یافت شده به طوری که ضریب درونآمیزی بسیار پایینن (۰۷/۰-۰۵/۰) در هر دو جمعیت مشاهده شد.
ساختار جمعیتی ماهی مرمری صخرهای (Sebastiscus marmoratus) در چهار منطقه جغرافیایی با بهره گرفتن از ۱۱ جفت نشانگرهای ریزماهواره توسط سان و همکاران (۲۰۱۱) بررسی گردید. ۸۲ آلل مختلف در این مطالعه شناسایی و بازه وزنی آن از bp101 تا bp255 گزارش شد و میانگین تعداد آلل مؤثر را ۴۳/۴ بود. همچنین میانگین هتروزیگوسیتی مشاهده شده را ۶۴/۰ و هتروزیگوسیتی مورد انتظار را ۶۵/۰ اعلام کردند. شاخص جدایی جمعیتها بطور میانگین ۱۵/۰ و انحراف بالا از تعادل هاردی-واینبرگ را به دلیل هتروزیگوسیتی بالا بیان کردند.
راجاسکار و همکاران (۲۰۱۲) به بررسی تنوع ژنتیکی جمعیتهای وحشی (دو جمعیت) و پرورشی (یک جمعیت) سوف آسیایی غولپیکر (Lates calcarifer) با بهره گرفتن از ۱۰ نشانگر رپید (RAPD) پرداختند. در این مطالعه ۵۸۹ باند مشاهده شد که ۱۲/۹۳% آنها چندشکلی نشان دادند. میزان تنوع ژنتیکی در جمعیتهای وحشی بیشتر از پرورشی اعلام گردید و الگوی دندروگرام با بهره گرفتن از روش UPGMA نیز دو جمعیت وحشی را بر روی یک کلاد و جمعیت پرورشی را بروی کلاد جداگانه ای دیگر قرار داد.
فصل سوم
مواد و روشها
۳- مواد و روشها
تعداد ۱۴۰ نمونه شگماهی براشنیکووی از سواحل مناطق انزلی (E: 49°۲۶’, N: 37°۲۵’)، گمیشان (E: 54°۰۴’, N: 37°۰۴’)، محمودآباد (E: 52°۱۵’, N: 36°۳۷’)، میانکاله (E: 53°۳۵’, N: 36°۴۸’)، ساری (E: 53°۰۳’, N: 36°۳۳’) (هرمنطقه ۲۸ نمونه) در پاییز تا دی ماه سال ۱۳۹۲با استفاده از صید پره نمونهبرداری و از هر ماهی باله دمی جهت استخراج DNA قطع و داخل تیوپهای حاوی الکل ۹۶% فیکس شدند. سپس تمامی نمونهها به آزمایشگاه ژنتیک و بیوتکنولوژی آبزیان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان جهت انجام آزمایشات منتقل شدند.
شکل ۱-۳- نقشه مناطق نمونه برداری ماهی A. braschnikowi در سواحل جنوبی دریای خزر در مطالعه حاضر
در فرایند استخراج DNA به روش فنول- کلروفرم از محلولها و بافرهایی استفاده می شود که نحوه آماده سازی آنها در زیر آمده است: