دلیل انتخاب روش نظریه سازی از داده ها ۶۳
اعتبار ۶۵
اعتماد پذیری ۶۵
شیوه جمع آوری داده ها ۶۶
تحلیل داده ها ۶۷
۴-فصل چهارم ……………………………………………………………………………..۷۰
مقدمه ۷۱
فصل پنجم………………………………………………………………………………………….۹۲
بحث و نتیجه گیری ۹۳
پیشنهادات: ۱۱۸
محدودیتها ۱۱۸
پیشنهادهایی برای درمانگران ۱۱۸
فهرست منابع فارسی ۱۲۰
چکیده انگلیسی ۱۲۶
فهرست جداول
جدول ۳-۱:خصوصیات جمعیت شناختی در گروه نمونه مورد بررسی ۶۰
جدول ۴-۱:کدگذاری عبارات مهم چالشهاا و تغییرات زنان در انتقال به مرحله والدینی ۷۲
جدول ۴-۲:نداشتن فعالیتها و سبک زندگی سابق ۷۳
جدول ۴-۳:از دست دادن جنبه های هویت حرفه ایی ۷۴
جدول ۴-۴:علاقه و صمیمت جنسی ۷۵
جدول ۴-۵ : باورهای سنتی در مورد نقش جنسیتی فرزند ۷۷
جدول ۴-۶: تمرکز طاقت فرسا بر کودک ۷۸
جدول ۴-۷: افزایش استرس و احساس افسردگی ۷۹
جدول ۴-۸: نیاز به سازماندهی ۸۰
جدول ۴-۹: اوقات مشترک ۸۱
جدول ۴-۱۰: محدود شدن رابطه زن و شوهر و تقویت رابطه مادر و فرزند ۸۲
جدول ۴-۱۱: آزادی ۸۳
جدول ۴-۱۲: مدیریت مشترک در امور فرزندو مساوات طلبی در اجرای نقش ۸۴
جدول ۴-۱۳:اضطراب تغییر نقش ۸۵
جدول ۴-۱۴: تغییر مرزها و زیر منظومه ها ۸۶
فصل اول
مقدمه
خانواده، واحد اولیه تشکیل جامعه است. خانواده های بهنجار که اعضاء آن ها ارتباط مسئولانه و منطقی با یکدیگر دارند، جامعه بهنجار و سعادتمند را بنا میکنند و در جامعه نیکبخت، زمینه برای ایجاد و رشد و تکامل خانواده های آگاه، متعادل و رو به تعالی بیشتر فراهم میگردد (جمعی از مولفان،۱۳۸۹).
پژوهشگران بر این نکته تاکید میورزند که هر خانواده در محیط تغییر به سر میبرد و مراحل انتقال اصلی، مراحلی کلی و جهان شمول هستند. اینکه خانواده تا چه اندازه به سلامت از یک مرحله به مرحله ای دیگر وارد میشود، تأثیر بسزایی بر توانایی آن خانواده در اجرای تکالیف مراحل بعدی خواهد داشت (کار[۱]، ۲۰۱۲).
برخی از پژوهشگران نیز بر این نکته تاکید ورزیده و معتقد هستند، هر مرحله رشد و تحول خانواده به اجرای تکالیف خانوادگی خاصی وابسته است، اگر قسمتی از این تکالیف، ناقص، سرکوب، یا مختل باشد، تحول خانواده به تا خیر میافتد یا با حالت تعلیق مواجه میگردد و این مشکلات به مرحله بعد انتقال مییابد (گلادینگ،۲۰۰۲).
یکی از این تکالیف، ورود به مرحله والدینی است که از مهمترین و در عین حال دشوارترین وظایفی است که بیشتر افراد بالغ در طول دوران زندگی خود تجربه میکنند و این تکلیف مستلزم اتخاذ یک نقش جدید در زندگی است که تا این زمان زوجین، هیچگاه چنین تجربهای نداشتهاند و لازم است برای این تغییرات و ایفای نقش جدید، آمادگی داشته و با آن سازگار شوند. به عنوان مثال تغییرات بدنی که در طی حاملگی اتفاق میافتد و یا مهمتر از آن تغییرات هیجانی و روانی که با تولد فرزند ارتباط دارد ممکن است برای والدین مثبت و هیجانآور یا مشکلآفرین باشد (جمعی از مولفان، ۱۳۸۹).
بنابراین انتقال به مرحله والدینی عموما زمان سختی برای زوجها خواهد بود. مادران اغلب از میزان دردی که در هفته های بعد از تولد نوزاد تجربه میکنند، متحیر میشوند و زوجها مجبورند به سرعت با تغییر بزرگ در زندگی و مسئولیتهایشان سازگار شوند. هر دو والد تغییرات مهم و معنا داری در زندگیشان تجربه میکنند.
کاکس و همکاران[۲] (۱۹۹۹ )، اشاره کردند، تولد یک کودک تغییر چشمگیری در سیستم خانواده به وجود میآورد و باعث تنظیم مجدد سیستم خانواده میشود، زوجها به والدین تبدیل میشوند. والدین نقشهای تازه ایی را تجربه میکنند. تولد نوزاد هر دو والد را به صورت فردی و جداگانه و همچنین ارتباط زناشویی آن ها را تحت تأثیر قرار میدهد. بسیاری از والدین لذت و شادی را در نوزادشان مییابند اما در همین زمان آن ها با چالش های معنی دار و مهمی مرتبط با مراقبت از نوزاد روبرو میشود (پیسی[۳]، ۲۰۰۰).
با توجه به مطالب ذکر شده این پژوهش درصدد است که تغییرات، و رضایت زناشویی زنان را در انتقال به مرحله والدینی در ایران بررسی کند.
بیان مسئله
یکی از رخدادهای مهم زندگی والد شدن است زیرا که مستلزم تغییرات و بازسازی روابط زوجها خواهد بود. تولد نخستین کودک به عنوان زمانی برای شادی و هیجان در نظر گرفته میشود. ولی این موضوع میتواند یک موهبت پیچیده باشد زیرا انتقال به مرحله والدینی به نوعی همراه با تقاضاهای کاری سنگین، خستگی و سردر گمی در مورد نقشهای والدینی و روابط است (گجردگین و سنتر[۴]،۲۰۰۵). بسیاری از والدین لذت و شادی را در نوزادشان پیدا میکنند (گاتمن و نوتاریوس[۵]، ۲۰۰۲) ولی در عین حال با چالشهای مهمی مثل تقاضای مراقبت از نوزاد مواجه میشوند. به علاوه تولد نخستین کودک مستلزم سازگاری زیاد در زندگی زوجها خواهد بود که شامل تغییر در سبک زندگی، اولویتها و روابطشان است (پیسی[۶]، ۲۰۰۴).
این تغییرات عمده زندگی میتوانند استرس زا باشند. والدین با افزایش تقاضاهای جدید در زندگیشان، همراه با از دست دادن حمایتهای محیطی از جانب دوستان و همکاران روبرو میشوند. از جمله جنبههایی که بسیاری از زوجها ذکر میکنند و سبک زندگی آن ها را به طور کلی تغییر میدهد. شامل تمرکز طاقت فرسا بر کودک، افزایش نیاز برای سازماندهی، نداشتن زمان کافی برای با یکدیگر بودن و نداشتن فعالیتها و تغییر سبک زندگی سابق، کمبود خواب در ماههای اول و مشکلات مالی که تعدادی از زوجها به عنوان چالش توصیف میکنند(کوان و کوان،۲۰۰۰). همچنین، زوجها ممکن است با تغییر در دیدگاههایشان در مورد خود مواجه شوند. در طی انتقال به مرحله والدینی، کاهش اعتماد به نفس برای مادران جوان در طول حاملگی و شش ماه بعد از تولد و برای پدران شش ماه تا هجده ماه پس از تولد ، قبل از بازگشت به خط پایه اتفاق میافتد(کوان و کوان[۷]، ۲۰۰۰). این تغییر در اعتماد به نفس و هویت ممکن است به احساس افسردگی که گاهی اوقات پدر و مادر تجربه میکنند منجر شود.
مطالعات متعددی نیز کاهش رضایت زناشویی را در دوران گذار به والدینی نشان میدهند (بلسکی،۱۹۹۰؛ کوان و کوان، ۱۹۹۸؛ گاتمن و نوتاریوس،۲۰۰۲). این مطالعات نشان میدهند که گذار به والدینی اغلب سبب کاهش در رضایت زناشویی میشود (مک درمید، هیوستن و مک هال[۸]،۱۹۹۰؛ لارنس، کاب، راتمن و راتمن[۹]،۲۰۰۸)؛ و این نتایج در اقوام و فرهنگهایی مختلف تکرار شده است. (لو[۱۰]،۲۰۰۶).
کوان و کوان[۱۱] (۲۰۰۳) دریافتند که ۴۵٪ از مردان و ۵۸٪ از زنان کاهش رضایت بین بارداری و هشت ماه بعد از زایمان را تجربه کردند.
گاتمن و رایور (۲۰۰۲) دریافتند که حدود ۶۷٪ از زوجها در نمونههایشان افت در رضایت در مرحله گذار را تجربه کردند. هرچند، این کاهش در درجه اول در مادران تجربه شد.
همجنین عدم تعادل بین تقسیم وظایف کاری بعد از تولد بچه ممکن است بر عملکرد زن و شوهر تأثیر بگذارد (کوان و کوان،۲۰۰۰). به طور خاصتر، انتظارات برآورده شده یا برآورده نشده مادران در مورد دخالت پدر در مراقبت از کودک با میزان رضایت از رابطه هر دو زوج مرتبط است (کوان و کوان،۲۰۰۰).
داس، رادس، استنلی و مارکمن[۱۲]( ۲۰۰۹) در پژوهشی نشان دادند .مادران کاهش رضایت در ارتباط، شدید شدن مشکل، تضعیف در مدیریت تعارضات، ارتباطات منفی، کاهش صمیمیت در ارتباط را بعد از تولد فرزند تجربه می کنند.
با این حال، یافته های مهم در میان مطالعات این است که تعداد قابل توجهی از والدین نیز تغییرات در رضایت را در طول دوره گذار تجربه نمیکنند و برخی زوجها حتی افزایش رضایت را تجربه میکنند (بلسکی و رووین،۱۹۹۰).آنها به این نتیجه رسیدند که والدین ۱۰درصد کاهش سریع در رضایت زناشویی،۳۴ درصد کاهش یکنواخت،۳۵ درصد بدون تغییر و۲۱ درصد افزایش در رضایت زناشویی را تجربه می کنند.وسیاری از زنان کاهش در رضایت زناشویی را گزارش نکردند.
پژوهش فرا تحلیلی تونگ و کمپل و فاستر[۱۳](۲۰۰۳) نشان دادکه زنان نسبت به مردان کاهش بیشتری در رضایت زناشویی در انتقال به مرحله والدینی تجربه می کنند.
اکثریت مطالعات طولی در مورد انتقال به مرحله والدینی کاهش اندک در رضایت زناشویی را گزارش کرده اند(کلور[۱۴]،۲۰۱۰). این مطالعات در کشورهایی مثل آلمان(انگفر[۱۵]،۱۹۸۵)، هلند(کلور و جانسون[۱۶]،۲۰۰۷)، انگلستان(موس، بلند، فاکسمن، اون[۱۷]، ۱۹۸۶) انجام گرفته است
مطالعه هاستون و ونجلیست[۱۸](۱۹۹۵) نشان داد بین رضایت زناشویی زوج های صاحب فرزند و بدون فرزند تفاوتی وجود ندارد.
دیو و ویل کوکس[۱۹](۲۰۱۱) گزارش کردند که کاهش در رضایت زناشویی برای تمام مادران جدید اتفاق نمی افتد و برخی از آنها رضایت زناشویی شان ثابت می ماند و حتی افزایش نیز می یابد.
فرم در حال بارگذاری ...