معنای لغوی در فرهنگ فارسی معین ج۱ و لغت نامه دهخدا و فرهنگ صبا در رابطه با معنای لغوی آسیب این گونه آمده است.
آسیب: زخم، ضرب، صدمه، رنج، مشقت، زیان، ضرر، کوب، افت
در فرهنگ معاصر فارسی در رابطه با معنای لغوی اسیب چنین آمده است:
آسیب: گزند.
معنای اصطلاحی
در فرهنگ معاصر فارسی در رابطه با معنای اصطلاحی آسیب چنین ذکر شده است: آسیب، آنچه موجب خرابی چیزی میشود.
و در فصلنامه انتظار این گونه آمده است:
آسیب: عاملی است که سبب اختلال، ناهنجاری و آفت در پدیدهها میشود.
آسیب شناسی
آسیب شناسی به معنای بازشناسی اختلالهای مفهومی و مصداقی بحث است. این اختلالها ممکن است در اثر ناکارآمد بودن و ضعف روشهای پیام رسانی و یا محتوای پیام باشد. بعضی از عوامل به صورت مستقیم در ایجاد این اختلالها دخیل بوده (مثل ضعف در محتوا) یا ممکن است به جهت عواملی غیر مستقیم این مسئله رخ داده باشد. به هر حال باید هم اختلالها بازشناسی شود و هم علل ایجاد این اختلالهاف که به مجموع اینها آسیب شناسی گویند.
و در کتاب آسیب شناسی اجتماعی چنین نوشته شده است:
آسیب شناسی عبارت است «از مطالعه و شناخت ریشه بینظمیها در ارگانیسم» در پزشکی به فرایند و علت یابی بیماریها، آسیب شناسی گویند.
فرهنگ
معنای لغوی
در فرهنگ معین ج۲ و فرهنگ صبا و معارف و معاریف (دایره المعارف جامع اسلامی) و قاموس الفارسیه در مورد تعریف لغوی فرهنگ این چنین بیان شده است:
فرهنگ: ادب، تعلیم و تربیت، دانش، علم، معرفت، آثار علمی و یا ادبی یک قوم یا ملت آداب و سنن.
معنای اصطلاحی
در معارف و معاریف (دایره المعارف جامع اسلامی) در مورد معنای اصطلاحی فرهنگ چنین آمده است:
امور متداوله در میان یک قوم و ملت (اعم از علوم و رسوم و آداب و سنن) که آحاد آن قوم به دریافت و عمل به آنها پایبند بودند، آن چنان که زیر بنای اندیشهها و مبنای تصمیمهای آنان بوده و شکل دهنده مغز آنها باشند. در قرآن کریم سوره اسراء آیه ۸۴ از این معنی به شاکله تعبیر شده است: « قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَى شَاکِلَتِهِ» هر کس بر وفق امور شکل دهنده خود عمل میکند چه این که روان آدمی مادهای خام و شکل پذیر است جوّ حاکم بر آن، معلم، مربی، دوست، هیئت حاکمه، آداب و سنن وی را میسازند و به آن شکل و صورت میبخشند. هر قوم و ملی- به مقتضای زمان و مکان و عوامل عامله بر آن و جوّ حاکم بر زندگی آن- شکل خاصی و ساختار ویژهای دارد، طبیعتاً همان شکل و ساختار منشأ تصمیمها و انگیزه حرکات و سکنات آن قوم و ملت خواهد بود. بنابراین، معنی آیه این است: «بگو به مردم که هر کسی به مقتضای وضعیت فکری خویش و به موازات منش ساخته شدهاش و آن چنان که مغزش شکل گرفته عمل میکند»
پیغمبر اکرم e ضمن بیاناتی مفصل از اخبار آخرالزمان که روی سخن خویش به سلمان داشت فرمود: ای سلمان در آن هنگام چیزی از مشرق و چیزی از مغرب آورده شود که امت مرا رنگ و وارنگ سازد پس وای بر ضعفای (فرهنگی) امتم از دست اینها و وای بر آنها از خشم خدا، به کودک رحم نیاورند و بزرگان را احترام ننهند و از کسی گذشت نکنند، خبرهاشان ناسزا، اندامشان اندام آدمیان و دلهایشان دلهای شیاطین باشد.
و در فرهنگ معاصر فارسی چنین نگاشته شده است:
فرهنگ: ۱-استعدادهای فکری و اخلاقی پرورش یافته به وسیله آموزش، ۲- ذوق اعتلا و گسترش یافته از راه تربیت فکری و زیبایی شناختی، ۳- آشنایی و علاقهمندی به هنرهای زیبا، ادبیات و علوم، جدا از مهارتهای فنی و شفاهی، ۴- شکل یکپارچه آگاهی، اعتقاد و رفتار انسان، که تابع ظرفیت فراگیری او و انتقال آگاهیها به نسلهای بعدی است، ۵- باورهای سنتی، شکلهای اجتماعی و ویژگیهای مادی یک گروه نژادی، دینی یا اجتماعی، ۶- ادب و تربیت اجتماعی
انتظار
معنای لغوی:
انتظار از ریشه نظر، یَنظُرُ میباشد که در قاموس لغات قرآن ج۲ و فرهنگ بزرگ جامع نوین و فرهنگ المنجد ج۲ و فرهنگ فارسی و فرهنگ صبا و فرهنگ نوین عربی- فارسی
در مورد معنای لغوی آن چنین آمده است.
نَظَرَ، یَنظُرُ، نَظراً و نَظَراً یعنی: چشم به راه بودن، چشم داشتن، نگران شدن، چشمداشت، توقع داشتن
تَنظُرُ: آن را به تأخیر انداخت، آن را مهلت داد، امید آن را داشت
نَظَرَ الشیء: منتظر آن چیز شد.
الناظر: به تأخیر اندازنده، انتظار کشنده و امید دارنده به چیزی
اِنتَظَرَ، اَستَنظَرَ: چشم به راه شد، بردباری کرد.
تَنظُّر: درنگ کردن، چشم داشتن به چیزی
اِنتَنظَرهُ، استَنظَرَهُ: منتظرش مانده انتظارش را کشید، متوقع آن بود. به او مهلت داد، از او مهلت خواست در فرهنگ معاصر فارسی چنین ذکر شده:
انتظار داشتن: امیدوار بودن
انتظار کشیدن: برای پیدایش رویدادی صبر کردن
در لغت نامه دهخدا جلد ۵ آمده است:
انتظار: چشم داشتن، توقع، ترقب، تربص
در فرهنگ نوین عربی- فارسی این چنین بیان شده ا ست:
اِنتَظَرَ، اِستَنظَرَ به معنای تَرَقَّبَ، تَطَّلِعَ الی، چشم به راه شر و صَبَرَ، حوصله کرد، بردباری کرد و در فرهنگ ابجدی عربی- فارسی این گونه نگاشته شده است:
اِنتَظَرَ، انتظاراً (نَظَرَهُ): مراقب آن چیز شد، توقع آن چیز را داشت در آن کار درنگ کرد.
معنای اصطلاحی
در دائره المعارف تشیع ج۲ و در کتاب ظهور مهدی از دیدگاه اسلام در مورد معنای اصطلاحی انتظار این چنین آمده است:
انتظار به معنی چشم به راه بودن و درنگ کردن به امید پیشامد خاصی (اصطلاحی است برای چشم دوختن به ظهور امام قائم. حضرت رسول و امامان معصوم بر انتظار آن روز موعود و لحظه شماری در فرا رسیدن حکومت حقه که تنها به دست آن جناب تشکیل میگردد تأکید فراوان نموده و آن را از اصول اساسی دینداری شمرده و پاداشهای بزرگی برای منتظران بیان فرمودهاند. از همین رو علمای بزرگ انتظار را یکی از وظایف مهم مردم در عصر غیبت دانسته و هم پیوسته مؤمنین را به مراعات این وظیفه خطیر با گفتار و کردار وا میداشتند)
و در معارف و معاریف این گونه ذکر شده است.
انتظار فرج چشمداشت گشایش گرههای زندگی از جانب خدا، انتظار ظهور حضرت مهدی در کتاب قاموس قرآن در وجوه و لغات مشترک، ج۲ نَظَرَ که ریشه انتظار است را بر ۴ وجه آورده است، وجهی که مربوط به بحث رساله حاضر میشود به این ترتیب است:
نظر به معنی انتظار کشیدن است، چنانکه خدای تعالی در سوره (یس آیه ۴۹) میفرماید: « مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَیْحَهً وَاحِدَهً» این منکران قیامت انتظار نکشند جز یک صیحه اسرافین حق که به مرگ همه آنها را فرا گیرد و در سوره (ص، آیه ۱۵) میفرماید: « وَمَا یَنظُرُ هَؤُلَاء إِلَّا صَیْحَهً وَاحِدَهً» و این منکران عالم آخرت جز یک صیحه آسمانی انتظاری ندارند. و در سوره بقره آیه ۲۸ میفرماید: « فَنَظِرَهٌ إِلَى مَیْسَرَهٍ» و اگر از فرد تنگدستی طلبکار هستید مدتی به او مهلت دهید تا توانگر گردد. و در سوره اعراف آیه ۱۴ میفرماید: « قَالَ فَأَنظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ» ابلیس گفت: خدایا پس مرا تا روزی که خلایق برای جزای اعمالشان برانگیخته شوند مهلت ده. نظیر این آیه در سوره حجر آیه ۳۶ و ص آیه ۷۹ نیز آمده است و در سوره حدید آیه ۱۳ میفرماید: « انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِکُمْ» روز جزا منافقان به اهل ایمان گویند: نشتابید لحظهای مکث کنید تا ما هم از نور شما روشنایی بگیریم.
همچنین در سوره اعراف آیه ۷۱ در این مورد میفرماید:
« فَانتَظِرُواْ إِنِّی مَعَکُم مِّنَ الْمُنتَظِرِینَ» منتظر باشید و چشم بردارید که من نیز با شما از منتظرانم.
فرهنگ انتظار
تعریف اصطلاحی که از فرهنگ انتظار میشود این گونه است:
فرم در حال بارگذاری ...